فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
در پی خشکسالی های نیم قرن اخیر و با از بین رفتن بخش کشاورزی، اقتصاد نواحی روستایی سیستان رو به افول نهاد. متولیان امر در زمینه توسعه روستایی، شروع به تهیه طرح ها و برنامه های مختلف جهت بهبود شرایط رفاه مردم مبتنی بر اقتصاد پایدار در نواحی روستایی سیستان نمودند اما شواهد، نشان از ناپایداری در اقتصاد و معیشت مردم دارد؛ بنابراین تجدید نظر در ساختار طرح ها به ویژه اقتصاد روستایی این ناحیه به عنوان بازساخت ضروری می باشد چرا که بازساخت اقتصادی، علاوه بر احیای منابع معیشتی گذشته، تقویت همزمان ظرفیت های محلی را برای ایجاد منابع اقتصادی جدید مد نظر قرار می دهد. تحقیق به لحاظ ماهیت، کاربردی و روش آن کیفی مبتنی بر روش فراتحلیل است. نتایج نشان می دهد شاخص ترین طرح های رفاهی در ناحیه سیستان، مربوط به چاه نیمه ها و توزیع آب آشامیدنی لوله کشی توانسته است موجب ماندگاری جمعیت شود اما کاربری اقتصادی این طرح نسبت به شرب آن در درجه دوم اهیمت بوده و تنها حمایت اقتصادی آن در قسمت های تجاری و صنعتی خرد، کشاورزی محدود و دامداری ها مشهود بوده است. ایجاد بازارچه میلک، طرح های اشتغالزایی دولتی و همچنین غیر دولتی (مشارکتی) در طرح های خدماتی علی رغم اهداف پیش بینی شده آن جهت بهبود اقتصاد ناحیه، نتوانسته ثبات و پایداری در اشتغال نواحی روستای را به استناد داده های سازمان آمار ایران به ارمغان بیاورد. همچنین از انواع دیگر این طرح ها می توان به راه اندازی منطقه آزاد تجاری- صعنتی اشاره نمود که همچنان نتایج فعالیت های آن پس از مصوب شدن در سال 1400 محسوس نبوده است. از نظر زیرساختی؛ احداث نیم لوله ها، طرح آبرسانی به 46 هزار هکتار، طرح آب ژرف و تامین آب از دریای عمان به جهت پایداری در سیستان به ویژه نواحی روستایی آن یا به مرحله اجرا درآمده یا در حال اجرا می باشد. طرح نیم لوله بدون نتیجه رها شده و طرح آبرسانی به 46 هزار هکتار، بدون توجه به نوسان آب رودخانه هیرمند و عدم توجه به شرایط زیست محیطی آن، چالش های اساسی در این طرح را مطرح کرده است. طرح آب ژرف جدا از نقطه قوت آن در رفع بحران کم آبی، با سوالات زیادی در زمینه حجم و ذخیره ، کیفیت، هزینه های مراحل اکتشاف و استحصال روبرو می باشد و ادامه روند اجرای آن را با ابهام روبرو نموده است. در طرح تامین آب از دریای عمان که هم اکنون در حال اجرا می باشد می توان گفت، باعث افزایش امید در بین مردم ناحیه شده اما نمی توان صرفا با تامین آب آشامیدنی شرایط و فعالیت های اقتصادی را بهبود بخشید و مشکلات زیست محیطی (خشکی و طوفان های شن) را مرتفع نمود. علاوه بر این ها هزینه بالای انتقال و شیرین سازی، نوع مصرف آب (مصارف خانگی یا کشاورزی) را با چالش روبرو خواهد نمود. این نتایج حاکی از آن است که هنوز نظام برنامه ریزی ما بخشی و دارای رویکردی از بالا به پایین است. طرح ها به صورت مستقل و جدا از هم، اجرا و در نهایت با صرف هزینه های عظیم اقتصادی و اجتماعی به باد فراموشی سپرده می شوند. هر طرحی در سیستان معمولا راه حلی موقتی است چرا که پایه و اساس همه طرح ها، به نوعی نشان از نظام برنامه ریزی شتاب زده دارد و فاقد نظریه و رویکردی کامل و جامع می باشد. اسناد طرح ها هیچ اشاره ای به شبکه تولید، فعالیت های مکمل و ساخت زنجیره ارزش اقتصادی مبتنی بر برنامه آمایش سرزمین و نگاه جغرافیایی ندارد. علاوه بر آن، برنامه ریزی ها بدون توجه به رژیم آبی رودخانه و سیاست های کشور همسایه و صرفا با تکیه بر گذشته تاریخی به عنوان انبار غله صورت گرفته است. روند ادامه طرح ها هیچ الگوی پایداری در مسیر رشد و توسعه ناحیه را نشان نمی دهد؛ از این رو بازساخت اقتصادی میتنی بر واقعیت، محرک های توسعه درون زا و ایجاد زیر ساخت ها، لازم و ضروری می باشد.
توسعه مدل مکانی – زمانی مطلوبیت زیستگاه برای ارزیابی تغییرات تنوع زیستی در پاسخ به تغییر اقلیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سنجش از دور و GIS ایران سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
115 - 137
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: ازدست دادن تنوع زیستی تهدیدی جهانی برای انسان ها محسوب می شود. برای مقابله با این تهدیدها، سازمان های جهانی محیط زیستی اهداف و برنامه های استراتژیک ویژه ای را در قالب چارچوب جهانی تنوع زیستی کونمینگ – مونترال، به منظور درک چگونگی تغییرات تنوع زیستی در طول زمان و شناسایی عوامل تأثیرگذار در آنها، تصویب کردند. بدین منظور ابزارهای مدل سازی تنوع زیستی، به ویژه مدل های مطلوبیت زیستگاه (توزیع گونه ای) که از پرکاربردترین روش های شناخته شده برای مطالعات تنوع زیستی محسوب می شوند، نقشی اساسی دارند. با وجود پیشرفت های شگرف در توسعه روش های مدل سازی در کنار دسترسی روزافزون به داده های مکانی، مدل های فعلی در پیش بینی دقیق وضعیت و تغییرات تنوع زیستی محدودیت های جدی دارند؛ این مسئله به ناممکن بودن ایجاد چارچوبی مناسب برای پایش تنوع زیستی در طول زمان منجر می شود. یکی از مهم ترین محدودیت های کاربردی این مدل ها ناسازگاری داده های ثبت شده، به لحاظ فراوانی و گستره مکانی حضور گونه ها در بازه های زمانی متفاوت است. این شرایط امکان توسعه مدل های مکانی – زمانی را که در درک پویایی و تغییرات توزیع جغرافیایی گونه ها طی زمان ضروری اند، محدود می کند. هدف از این مطالعه بیان راه حلی برای غلبه بر مشکلات ناسازگاری داده های تنوع زیستی در طول زمان، و توسعه فرایند محاسباتی برای مدل سازی مکانی – زمانی مطلوبیت زیستگاه و سپس کمّی سازی تغییرات در توزیع مکانی است.مواد و روش ها: در این مطالعه، برای توسعه مدل مکانی – زمانی تنوع زیستی، از داده های حضور گونه نوعی بز کوهی (Hippotragus equinus) استفاده شد. داده های سری زمانی بلندمدت حضور این گونه بین سال های ۱۹۰۱ تا ۲۰۲۰ از پایگاه داده جهانی GBIF، به منظور توسعه مدل های مکانی – زمانی، و همچنین داده های سری زمانی تنوع زیستی (فراوانی گونه) در پایگاه های اطلاعاتی LPI و BioTime برای اعتبارسنجی ارزیابی تغییرات تنوع زیستی به کار رفت. به علاوه، داده های اقلیمی از پایگاه داده CRUTS استخراج شدند که براساس آنها، لایه های اطلاعاتی نوزده گانه زیست اقلیمی به صورت سالیانه تولید شد. پس از پاک سازی و آماده سازی داده های گونه و انتخاب متغیرهای مناسب در حین آزمایش چندخطی گری، داده های سری زمانی به صورت یکپارچه در جدول داده واحد یا استخر داده گردآوری شدند. در این رویکرد، داده های حضور گونه متعلق به هر سال به اطلاعات اقلیمی همان سال و مکان پیوند داده شد. سپس برای توسعه مدل مکانی – زمانی و به منظور بهبود کارآیی و کاهش عدم قطعیت مدل ها، ده الگوریتم مرسوم یادگیری ماشینی انتخاب و مدل های مکانی – زمانی کالیبره شدند. پس از اعتبارسنجی مدل ها، الگوی مکانی توزیع گونه با ترکیب پیش بینی های حاصل از مدل های گوناگون، با استفاده از میانگین گیری وزنی (انسمبل) برای هر سال، پیش بینی شد؛ این کار به تولید سری زمانی ۱۲۰ساله شامل پیش بینی های توزیع مکانی گونه ای منجر شد. در گام بعدی، با استفاده از تابع تخمینگر شیب سن، روند تغییرات مطلوبیت زیستگاهی در طول ۱۲۰ سال در هر پیکسل محاسبه شد.نتایج و بحث: نتایج اعتبارسنجی مدل ها نشان داد که تمامی روش های مدل سازی از عملکرد بسیار خوبی برخوردار بودند؛ به گونه ای که شاخص AUC برای این مدل ها بین 996/0 و 926/0 محاسبه شد. تحلیل نقشه های روند تغییرات تنوع زیستی در طول زمان نشان داد که در عرض های جنوبی، احتمال حضور گونه به تدریج کاهش یافته است؛ درحالی که در کمربند میانی افریقا، افزایش احتمال حضور این گونه مشاهده می شود. صحت سنجی نتایج، با استفاده از داده های سری زمانی توزیع و فراوانی گونه از منابع BioTime و LPI، نشان داد که به ترتیب در 88% و 84% نقاط کاهش مطلوبیت زیستگاهی، مدل با داده های واقعی هم پوشانی دارد؛ این مسئله دقت بالای مدل را در پیش بینی توزیع و تغییرات گونه ای در طول زمان تأیید می کند.نتیجه گیری: راه حل ارائه شده در این مطالعه، افزون بر اینکه امکان مدل سازی مکانی – زمانی برای تحلیل الگوهای توزیع گونه ها و تغییرات آنها را فراهم می آورد، با افزایش دقت در کمّی سازی آشیان بوم شناختی، به بهبود پیش بینی الگوهای توزیع مکانی و کاهش عدم اطمینان در ارزیابی ها کمک می کند. این رویکرد با ارتقای پوشش و اندازه نمونه ها، چالش های در زمینه ناسازگاری زمانی داده ها را حل می کند و استفاده بهینه از تمامی رکوردهای اطلاعاتی موجود را ممکن می سازد. این مطالعه بر اهمیت بُعد زمانی در مدل های توزیع گونه ای تأکید دارد و این رویکرد، به ویژه در مناطقی با تغییرات اقلیمی بیشتر، از اهمیت فراوانی برخوردار است و می تواند در راستای اهداف توسعه پایدار، حفاظت از تنوع زیستی و چارچوب جهانی KM-GBF به مدیران برای تصمیم گیری حفاظتی کمک کند.
الگوی سازگاری معیشت جوامع روستایی ایران در مواجه با تغییرات اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
263 - 291
حوزههای تخصصی:
امروزه معیشت روستائیان به شدت با تغییرات اقلیمی گره خورده است؛ به طوری که با افزایش این تغییرات وضعیت پایداری معیشتی آنان با بحران مواجه است. این مسئله نشان از چگونگی الگوی سازگاری این جوامع در برخورد با این تغییرات دارد؛ بنابراین، هدف پژوهش حاضر شناسایی الگوی سازگاری معیشت جوامع روستایی ایران در مواجه با تغییرات اقلیمی است. روش مطالعه در زمره مطالعات کاربردی است، که از نظر هدف توصیفی– تبیینی، در یک رویکرد کیفی و کمی صورت پذیرفته است. این تحقیق از روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند بوده، و برای گردآوری داده های ثانویه از روش اسنادی و داده های اولیه از روش میدانی (پرسشنامه کیو) استفاده شده. جامعه موردمطالعه شامل خبرگان است؛ پرسشنامه ها به صورت الکترونیکی، برای 20 نفر از کارشناسان (جامعه دانشگاهی) ارسال گردید. جهت تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده از روش تحلیل عاملی کیو استفاده شده. نتایج پژوهش حاکی از آن است که الگوی پایین به بالا به عنوان راهبرد محوری در سازگاری معیشتی جوامع روستایی در برابر تغییرات اقلیمی خواهد بود. از سویی دو عامل "سازگاری زیست محیطی" با امتیاز 34.37 و "سازگاری اجتماعی" با امتیاز 23.8 به عنوان مهم ترین راهبردها معیشتی برای جوامع روستایی ایران شناخته شدند که این الگوی سازگاری می تواند در قالب برنامه های اجرایی همچون: آموزش الگوی های رفتاری سازگار؛ ارتقاء پشتیبانی اجتماعی؛ شیوه های صرفه جویی در مصرف آب و اشتراک گذاری دانش بومی جوامع روستایی در مواجه با تغییرات اقلیمی محقق گردد. همچنین، برای پایداری معیشت روستائیان در مواجه با رویدادهای اقلیمی، نهادهای داخلی و خارجی می توانند با بهره گیری از ظرفیت های دانش بومی به سیاست های سازگاری دست پیدا کنند.
پایش تأثیر فعالیت وسایل نقلیه آفرود بر میراث ژئومورفولوژیک (مورد مطالعه: راهرو کلوت های میراث هانی بیابان لوت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۹
418 - 397
حوزههای تخصصی:
فعالیت آفرود در محیط های مختلف، به ویژه مناطق خشک و محیط های بیابانی جهان به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است که می تواند، آثار منفی بر روی اکوسیستم و سطوح مختلف لند فرم های مناطق بیابانی داشته باشد. این مطالعه مبتنی بر شیوه کیفی، توصیفی-تحلیلی و کمی می باشد که به بررسی و پایش پاکوب شدن سطوح لند فرمی مناطق بیابانی پرداخته و تأکید آن بر ضرورت حفاظت از بیابان لوت به عنوان یک میراث طبیعی و فرهنگی منحصربه فرد در مقابل عوامل آنتروپوژنیک می باشد. این پژوهش در دو سطح انجام شده که در سطح اول اثرات آفرود در سال های مختلف موردبررسی و پایش قرار گرفت و در سطح دو، باد منطقه و ارتباط آن بر ماندگاری اثرات آفرود بر لند فرم های بیابانی تجزیه وتحلیل شد. این مطالعه در منطقه شمال غربی کلوت های شهداد تا رود شور در فاصله سه هزار متری از جاده شهداد-نهبندان صورت گرفت. ابتدا آثار آفرود در تصاویر ماهواره ای رقومی شده و سپس تراکم آثار آفرود در فواصل معینی به دست آمده و در دو طرف جاده نیز با یکدیگر مقایسه شد و طی سال های مختلف نیز این آثار رقومی شده موردبررسی و پایش قرار گرفت. بر اساس نتایج به دست آمده مشخص شد تراکم اثرات آفرود روند افزایشی داشته و نشان می دهد در سال های اخیر آفرودسواری در بیابان لوت بیشتر موردتوجه گردشگران قرارگرفته است. در فاصله سه هزار متری از جاده تراکم اثرات آفرود حدود %14. و در فاصله دوهزارمتری %6. و در فاصله سه هزار متری %01. به دست آمده که نشان می دهد بین فاصله از جاده و تراکم آفرود ارتباط مستقیم وجود دارد.
برآورد و ارزیابی خطر فرونشست زمین در محدوده حریم شهری استان البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۱
161 - 135
حوزههای تخصصی:
فرونشست زمین به پایین رفتن تدریجی یا ناگهانی سطح زمین در اثر عوامل مختلفی از قبیل فعالیت های تکتونیکی، استخراج معادن، میادین نفت و گاز و برداشت بی رویه آب زیرزمینی اطلاق می شود. در استان البرز نیز روند رو به رشد جمعیت و مهاجرت در سال های اخیر بر افزایش تقاضا و حجم برداشت آب از سفره های آب زیرزمینی افزوده، لذا با افت شدید سطح آب های زیرزمینی در معرض فرونشست می باشد. در این پژوهش ابتدا ارزیابی فرونشست با استفاده از تکنیک تداخل سنجی راداری و در ادامه، نسبت به پهنه بندی مناطق مستعد با الگوریتم چند معیاره در بازه زمانی 2016 و 2023 اقدام گردید. نتایج استخراج اطلاعات با تکنیک تداخل سنجی نشان داد میانگین میزان فرونشست در محدوده حریم شهری شهرستان های ساوجبلاغ و کرج و نظرآباد و چهارباغ و فردیس، مقدار بین 15 الی 320 میلی متر می باشد. که با مشاهدات صورت گرفته بیشترین میزان فرونشست در بخش شرقی و سپس در بخش جنوبی و جنوب غرب است. با توجه به نتایج برآورد شده از پهنه بندی خطر فرونشست؛ معیارهای افت سطح آب، کاربری اراضی، شیب و زمین شناسی، به ترتیب با ضریب وزنی 16127/0، 141875/0، 130145/0 و128474/0 مهم ترین عوامل در ایجاد خطر فرونشست در محدوده مطالعاتی بوده که به ترتیب 31 و 23 درصد از محدوده، دارای احتمال خطر بسیار زیاد و زیاد می باشد.
اولویت های انگیزشی و تفریحی مراجعه کنندگان به پارک های منطقه ای شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی انگیزه ها و فعالیت های ترجیحی مردم در پارک های شهری منطقه ای تبریز می پردازد. این مطالعه در ۴ پارک (شمس، گلستان، قوناخلار باغی، میرداماد) از بین ۸ پارک منطقه ای موجود به عنوان نمونه انتخاب و با ۱۲۰ نفر از بازدیدکنندگان مصاحبه ای حضوری در مورد مهم ترین انگیزه آن ها برای آمدن به پارک و همچنین فعالیت های مورد علاقه شان در پارک انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که داشتن سرگرمی، بودن در کنار خانواده، رهایی از استرس، و پیاده روی مهم ترین انگیزه مردم برای مراجعه به پارک های منطقه ای بوده است. همچنین، مهم ترین فعالیت های پاسخ دهندگان بترتیب اولویت شامل ورزش های صبحگاهی، عکاسی از مناظر و انجام ورزش های گروهی بود. برای شناخت ارتباط انواع فعالیت ها با پارک های مذکور، آزمون خی-دو (chi-square) استفاده شد و نتیجه آنالیز نشان داد که پارک گلستان بیشتر برای انجام فعالیت های کم تحرک از قبیل بازی های فکری، پارک میرداماد برای فعالیت های پرتحرک از قبیل شهربازی و ورزش صبحگاهی، پارک قوناخلارباغی محل مناسبی برای فعالیت های خانوادگی و در نهایت پارک شمس برای فعالیت های اجتماعی از قبیل جمع شدن با دوستان مناست تر بودند. بکارگیری یافته های این تحقیق به طراحان منظر و مدیران شهری این امکان را می دهد که پارک ها بر اساس اولویت های شهروندان برنامه ریزی و طراحی شوند و این کار در افزایش کارآیی پارک ها و ترغیب مردم برای مراجعه به پارک ها می تواند مؤثر واقع شود.
بررسی ارتباط بین عوامل ژئومورفیک با رطوبت خاک در حوضه آبخیز شفارود، استان گیلان
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۶
179 - 192
حوزههای تخصصی:
هدف از این کار تحقیقی بررسی نقش عوامل دخیل در میزان رطوبت خاک حوضه آبخیز شفا رود است. بدین سبب در محیط برنامه نویسی گوگل ارث انجین با فراخوانی داده های ماهواره ای، نقشه های کاربری اراضی برای 4 کلاس اصلی حوضه مذکور ترسیم گشت سپس وضعیت پوشش گیاهی (NDVI)، میانگین دما، تبخیر و بارش بررسی و در نهایت نقشه رطوبت خاک ترسیم شد. نتایج نشان داد نیمه شرقی حوضه مذکور شرایط متفاوتی نسبت به غرب آن داشته بدین ترتیب که در نیمه شرق حوضه مورد مطالعه عمده مناطق را نواحی جنگلی با 239 کیلو متر مربع پوشش داده و به سمت غرب حوضه از تراکم آن کاسته شده است این وضعیت برای پوشش گیاهی نیز صادق بود و بیشینه تنوع پوشش گیاهی در نیمه شرقی حوضه و نواحی مرکزی آن به میزان 55/0 مشاهده شد. . همه این عوامل باعث شده رطوبت خاک در نیمه شرقی و بخصوص در شمال شرق حوضه مذکور افزایش یابد و مقدار آن به 12/18 میلی متر برسد برعکس در نیمه غربی حوضه و شمال غرب آن کمینه رطوبت خاک به مقدار 62/12 میلی متر مشاهده شد. لازم به ذکر است همه عوامل رابطه مستقیمی با رطوبت خاک نشان دادند و از بین عوامل یاد شده به ترتیب بخار آب با ضریب تبیین R2، 48/0، بارش 41/0، دما 22/0 و پوشش گیاهی 11/0 درصد بیش ترین نقش را در رطوبت خاک داشته اند.
عوامل اقتصادی موثر بر ارتقا شاخص های توسعه انسانی در استان اردبیل
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در طول چند دهه اخیر، مباحث مربوط به توسعه انسانی و تاثیر آن بر رشد اقتصادی از اهمیت خاصی برخوردار بوده است. شاخص توسعه انسانی ترکیبی از سه مولفه کلیدی امید به زندگی، درآمد سرانه و سطح سواد است و برای سنجش سطح توسعه یافتگی، تحلیل عدالت فضایی و نابرابری منطقه ای در حوزه ملی و منطقه ای مورد استفاده قرار می گیرد. در همین راستا، هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل اقتصادی موثر بر ارتقا شاخص توسعه انسانی در استان اردبیل است. نوع تحقیق توصیفی – تحلیلی می باشد.روش شناسی: روش ااین تحقیق مبتنی بر رویکرهای کمی – فضایی است. روش تحقیق به کار گرفته شده در این تحقیق ترکیبی از روش های اسنادی – کتابخانه ای است. در بخش تحلیلی با در نظر گرفتن شاخص ها و ملاحظات توسعه انسانی در قالب 13 شاخص هدف، به صورت موردی به بررسی عوامل اقتصادی موثر بر ارتقا شاخص توسعه انسانی در استان اردبیل پرداخته شده است. برای گردآوری اطلاعات مورد نیاز، تکیه اصلی بر مستندات مرکز آمار کشور بوده است و برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از مدل موریس، نرم افزار GIS و Spss استفاده شده است.یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که به لحاظ شاخص توسعه انسانی سه شهرستان اردبیل، پارس آباد و مشگین شهر در بالاترین رتبه ها و سه شهرستان کوثر، نمین و سرعین در پایین ترین رتبه ها قرار گرفته اند. همچنین توزیع فضایی شاخص توسعه انسانی در میان شهرستان های استان نشان می دهد شهرستان های مرکزی و شمالی استان، دارای شرایط نسبی بهتری نسبت به شهرستان های جنوبی هستند. در خصوص عوامل موثر بر شاخص توسعه انسانی نتایج مقاله نشان داد شاخص های درصد روستانشینی، بعد خانوار، نرخ بیکاری، بار تکفل، بار تکفل واقعی، بار تکفل نظری و درصد شاغلین بخش صنعت، به ترتیب با میزان همبستگی 726/0، 768/0، 245/0، 512/0، 512/0 و 598/0، دارای رابطه آماری معنادار منفی با شاخص توسعه انسانی بوده و شاخص های درصد شهرنشینی، نرخ اشتغال، نرخ مشارکت اقتصادی، نرخ مشارکت اقتصادی زنان، درصد شاغلین بخش کشاورزی و درصد شاغلین بخش خدمات، به ترتیب با ضریب همبستگی 726/0، 245/0، 395/0، 101/0 و 435/0، دارای رابطه معنادار مثبت با شاخص توسعه انسانی بوده اند.
تأثیر عوامل موثر بر نوسانات رشد اقتصادی در کشورهای نفتی در جهت توسعه پایدار منطقه ای(مطالعه موردی: کشور عراق)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کشورهای صادرکننده نفت به دلیل وجود نوسانات قیمت نفت، می توانند با بی ثباتی درآمد و رشد اقتصادی، همراه شوند. این تحقیق به بررسی تأثیر نوسانات درآمدهای نفتی بر نوسانات رشد اقتصادی در عراق و نقش تعدیلی توسعه مالی می پردازد. بر این اساس هدف اصلی پژوهش پاسخ به این سوال است که آیا توسعه مالی می تواند نوسانات رشد اقتصادی را در شرایط نوسانات درآمدهای نفتی کاهش دهد یا خیر. روش شناسی: پژوهش حاضر با استفاده از روش گشتاورهای تعمیم یافته و داده های سری زمانی برای بررسی تأثیر نوسانات درآمدهای نفتی بر نوسانات رشد اقتصادی و نقش تعدیلی توسعه مالی انجام شده است. این روش امکان تحلیل و بررسی پویایی بین متغیرهای کلان اقتصادی را فراهم می آورد. یافته ها و نتایج: یافته ها نشان می دهد که نوسانات ناشی از فراوانی درآمدهای نفتی به طور مثبت و معنی دار بر نوسانات رشد اقتصادی تأثیرگذار است. همچنین، توسعه مالی می تواند نقش تعدیلی موثری در کاهش نوسانات رشد اقتصادی ناشی از نوسانات درآمدهای نفتی ایفا کند.بر اساس یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که توسعه هر چه بیشتر سیستم مالی می تواند اثرات منفی نوسانات درآمدهای نفتی بر رشد اقتصادی را کاهش دهد و توسعه مالی به عنوان یک ابزار مؤثر در مدیریت تأثیرات نوسانات درآمدهای نفتی بر رشد اقتصادی در کشور عراق در نظر گرفته شود.
پیش بینی بزرگا و محل وقوع زلزله های احتمالی در محدوده خطوط ریلی استان هرمزگان با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی محیطی دوره ۳۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
111 - 128
حوزههای تخصصی:
پیش بینی بزرگا و محل وقوع زلزله تأثیر زیادی در کاهش خسارت های ناشی از این پدیده خواهد داشت؛ زیرا پیش بینی محل وقوع زلزله های احتمالی موجب بهسازی و مقاوم سازی تأسیسات و زیرساخت ها در این مکان ها و کاهش آسیب پذیری آنها خواهد شد. بر همین اساس، در پژوهش حاضر کوشش شده است تا با استفاده از الگوریتم شبکه های هوشمند عصبی مصنوعی بزرگی و محل وقوع لرزه های احتمالی در محدوده خطوط ریلی استان هرمزگان پیش بینی و تحلیل شود. بدین منظور پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله از موقعیت مکانی، بزرگا و عمق زلزله های ثبت شده در محدوده مطالعاتی و نیز از طول گسل های موجود در منطقه به عنوان متغیرهای ورودی به مدل شبکه عصبی پرسپترون چند لایه استفاده کرده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در منطقه مطالعاتی 31 نقطه برای وقوع لرزه های احتمالی پیش بینی شده است که نهایت بزرگای محتمل برای این نقاط 3/4 و 2/5 ریشتر خواهد بود. بر همین اساس، پهنه بندی استان هرمزگان براساس لرزه های پیش بینی شده حاکی از آن است که بخش های جنوبی و مرکزی استان (شمال تنگه هرمز) در پهنه با خطر زیاد قرار دارند که موجب آسیب پذیری بیشتر خطوط ریلی در این بخش از استان خواهند شد. همچنین، تونل شماره 23 در محدوده پرخطر (در منطقه نهایت بزرگای محتمل) قرار دارد و نیز تونل 21، 22، 23 به زلزله های با بزرگای بیش از 5 ریشتر بسیار نزدیک است.
بررسی وضعیت حکمروایی خوب در روستاها با مدل FAHP و تکنیک ARAS، مطالعه موردی: روستاهای بخش مرکزی شهرستان پلدختر و بخش موسیان شهرستان دهلران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
163 - 192
حوزههای تخصصی:
امروزه حکمروایی از عرصه حکومت درمی گذرد و با مشکلات زیادی روبه روست و چاره ای جز رهایی از آن ها را ندارد. حکمروایی باید بتواند مشارکت و همکاری را بین همه نیروهای مؤثر بر مدیریت جامعه، یعنی دولت ها، بخش های خصوصی و تشکل های مردمی برقرار کند. پژوهش حاضر با هدف سنجش الگوی حکمروایی خوب در نواحی روستایی با تأکید بر روستاهای دو بخش مرکزی شهرستان پلدختر و بخش موسیان شهرستان دهلران انجام گرفته که از نظر هدف کاربری بوده است. روش پژوهش توصیفی-پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات علاوه بر مطالعات کتابخانه ای، تهیه پرسشنامه خبرگان و متخصصان است و برای شناسایی روابط و تعیین اولویت مؤلفه های پژوهش از تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره (MCDM) تحلیل سلسله مراتبی FAHP استفاده و درنهایت با تکنیک ARAS رتبه هریک از بخش ها و روستاها مشخص شد. نتایج این پژوهش نشان داده است که مؤلفه مسئولیت پذیری، پاسخگویی و مشارکت اثرگذاری بیشتری بر حکمروایی خوب و مؤلفه های شفافیت و عدالت محوری اثرگذاری کمتری داشته اند. همچنین رتبه بندی حکمروایی در روستاهای بخش موسیان با درجه سودمندی (Ki)، (5119/0) بهتر از روستاهای بخش مرکزی با درجه سودمندی (Ki)، (4591/0) بوده است. از بین هفت روستایی که از وضعیت حکمروایی خوبی برخوردارند، شش روستا در بخش موسیان و یک روستا در بخش مرکزی است.
سنجش تأثیر حس مکان بر میزان تاب آوری اجتماعی در شهرهای جدید (مطالعه موردی: شهر جدید مهستان)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
764 - 775
حوزههای تخصصی:
حس مکان از فعالیت ها و تعاملات بین افراد و مکان ها و همچنین بین خود افراد در یک مکان خاص ناشی می شود. سطح بالای دلبستگی در میان ساکنان یک مکان، محله یا شهر بر اهمیت آن مکان برای افراد تاکید می کند، که منجر به افزایش مشارکت در فعالیت های مدنی و سیاسی و افزایش تعاملات اجتماعی شهروندان می شود. این ارتباطات عاطفی با مکان همچنین بر ظرفیت افراد برای پاسخ به تغییرات، درک خطرات و آماده شدن برای چالش های تاب آوری اجتماعی تأثیر می گذارد. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که تاثیر حس مکان بر تاب آوری اجتماعی در شهرستان مهستان چیست. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و توسعه ای و از نظر رویکرد توصیفی- تحلیلی است. داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شده است. تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (شامل توزیع فراوانی، میانگین، انحراف معیار و ضریب پراکندگی) و نیز آمار استنباطی مانند مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از SPSS و AMOS استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه شهروندان شهر جدید به تعداد 95746 نفر می باشد. نمونه ای متشکل از 380 نفر به صورت تصادفی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان می دهد که وضعیت متغیر حس فضایی در محدوده متوسط 2.51 تا 3.5 قرار می گیرد. به طور مشابه، وضعیت متغیر تاب آوری اجتماعی نیز در محدوده متوسط 2.51 تا 3.5 قرار می گیرد. تحلیل فرضیه ها با استفاده از نرم افزار AMOS نشان می دهد که تأثیر حس مکان بر تاب آوری اجتماعی در شهرستان مهستان در سطح خطای 05/0 معنادار است. همچنین ضریب مسیر مثبت (/276) بیانگر رابطه مستقیم و مثبت است.
ارائه استراتژی مناسب جهت تعیین عوامل اثربخشی اشتغال به سوزن دوزی زنان روستایی(مطالعه موردی بخش ایرندگان شهرستان خاش)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
776 - 793
حوزههای تخصصی:
امروزه با وجود خشکسالی های فراوان و مشکلات زیاد در بخش کشاورزی اکثر روستاییان به سوی شهرها در حال مهاجرت هستند. با وجود بیکاری فراوان در روستاها از صنایع دستی می توان به عنوان جایگزینی مناسب در روستاهای کشور و ایجاد اشتغال پایدار استفاده کرد. هدف این پژوهش ارائه استراتژی مناسب جهت تعیین عوامل اثربخشی اشتغال به سوزن دوزی زنان روستایی در بخش ایرندگان شهرستان خاش است. جامعه آماری تحقیق را زنان سوزن دوز بخش ایرندگان و کارشناسان(متخصصان و اساتید دانشگاه) تشکیل می دهد. که براساس آمار تعداد 911 نفر زن به عنوان عضو در تعاونی فعالیت دارند و به سوزن دوزی مشغول هستند. از میان گروه اول(سوزن دوزان) با استفاده از فرمول کوکران تعداد 270 نفر زن به عنوان حجم نمونه به صورت تصادفی طبقه بندی شده انتخاب شده است. همچنین تعداد 30 نفر به صورت تخمین شخصی به عنوان حجم نمونه در بخش کارشناسان انتخاب شده است. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از مدل سوات استفاده شده است. همچنین برای بدست آوردن وزن گویه در سوات از ANP استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که بیشترین وزن را استراتژی WO یا همان استراتژی بازنگری یا انطباقی با وزن 170/8 دارد و الویت اول می باشد. درصد وزنی این استراتژی برابر با 26/0درصد می باشد که نسبت به سایر استراتژی ها از درصد وزنی بالاتری برخوردار است. بنابراین استراتژی پیشنهادی حاصل از تکنیک سوآت راهبرد بازنگری یا انطباقی (WO) می باشد.
سنجش و ارزیابی تاب آوری اقتصادی محله های شهری در برابر خطر زلزله (مورد مطالعه: محله های منطقه سه شهر اردبیل)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
1108 - 1120
حوزههای تخصصی:
بشر امروز با تمام پیشرفت های علمی در کنترل مخاطرات طبیعی چندان موفق نبوده است. مفهوم تاب آوری ارمغان تحول مدیریت مخاطرات در دهه حاضر می باشد. تاب آوری به منزله راهی برای تقویت جوامع با استفاده از ظرفیت های آن مطرح می شود. هدف اصلی این پژوهش سنجش و ارزیابی تاب آوری اقتصادی محله های منطقه سه شهر اردبیل در برابر خطر زلزله می باشد. پژوهش از نظر روش انجام توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی می باشد. روش جمع آوری داده و اطلاعات به صورت کتابخانه ای و پرسشنامه ای که شامل سه شاخص تاب آوری اقتصادی، شدت (میزان) خسارات ، ظرفیت یا توانایی جبران خسارات و توانایی برگشت به شرایط مناسب می باشد. برای مشخص شدن وزن شاخص ها از روش مرک و جهت سنجش و ارزیابی تاب آوری محله ها از روش کوکوسو استفاده شد. محاسبه استراتژی های سه گانه (Ka)، (Kb) و (Kc) نشان می دهد؛ در هر سه استراتژی مذکور محله شش دارای بیشترین امتیاز بوده و محله هشت دارای کمترین امتیاز بوده است. میزان (K) و رتبه محله های ده گانه نشان می دهد، محله شش با امتیاز 87/2، محله دو با امتیاز 80/2، محله هفت با امتیاز 65/2، محله ده با امتیاز 60/2، محله چهار با امتیاز 46/2، محله یک با امتیاز 23/2، محله نه با امتیاز 11/2، محله سه با امتیاز 92/1، محله پنج با امتیاز 76/1 و نهایتاً محله هشت با امتیاز 15/1 به ترتیب در رتبه های اول تا دهم قرار گرفته اند. در کل نتایج نشان دهنده این است که بین محله های ده گانه از نظر تاب آوری اقتصادی تفاوت وجود دارد.
عوامل موثر بر تمایل کشاورزان نسبت به بکارگیری شیوه های خاک ورزی و الگوی کاشت مستقیم روی پشته در منطقه دشت عباس
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
1133 - 1147
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف کلی عوامل موثر بر تمایل کشاورزان نسبت به بکارگیری شیوه های خاک ورزی و الگوی کاشت مستقیم روی پشته انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه ی کشاورزان گندم کار منطقه دشت عباس در استان ایلام بود، جهت شناخت بهتر کشاورزان ابتدا طرحی با تیمارهایی مرکب از خاک ورزی و الگوی کاشت در منطقه مورد مطالعه از شیوه کارکرد کارنده مخصوص کاشت مستقیم روی پشته اجرا شد. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد 205 نفر با روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب برای مطالعه انتخاب شد. ابزار اصلی این پژوهش پرسشنامه ای بود که روایی آن توسط پانل متخصصان و پایایی آن توسط آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی تایید شدند. تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی توسط نرم افزارهای SPSS و Smart Pls انجام شد. نتایج نشان داد که متغیرهای نگرش، هنجار ذهنی و کنترل رفتار درک شده اثرات مثبت و معنی داری بر تمایل کشاورزان نسبت به بکارگیری شیوه های خاک ورزی و الگوی کاشت مستقیم روی پشته دارد. به طور کلی نتایج این پژوهش قادر است بینش های جدیدی را برای سیاست گذاران این حوزه در راستای انتقال، معرفی و ترویج و آموزش کشاورزان در پذیرش شیوه های خاک ورزی حفاظتی و به طور خاص کشت مستقیم روی پشته های محصول دوره قبل را فراهم نماید و گامی موثر در رسیدن به اهداف کلان صرفه جویی انرژی و پیشگیری از تخریب ساختمان خاک باشد.
تحلیل تغییرات زمان- مکانی رخداد آتش سوزی در سطح استان کرمانشاه با تأکید بر روی شبکه مناطق تحت حفاظت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
131 - 148
حوزههای تخصصی:
آگاهی به مناطق مستعد رخداد آتش سوزی برای شناسایی چالش های پیش رو و تدوین استراتژی های مدیریتی مناسب است از این رو پایش و بررسی رفتار رخداد این پدیده می تواند در این راستا مؤثر باشد. در این مطالعه، مناطق رخداد آتش سوزی در سطح استان کرمانشاه با استفاده از اطلاعات مربوط به آتش فعال ماهواره مودیس در خلال سال های 2001 تا 2022 دریافت شدند. سپس با استفاده از تابع تراکم کرنل، تراکم آتش سوزی برای هر سال محاسبه گردید و داده های آتش سوزی به صورت تراکم در کیلومترمربع تهیه شدند. نقشه های تراکم مختلف به شکل سری زمانی وارد تحلیل ناپارامتری من –کندال شدند تا با این روش روند تغییرات در سطح معناداری 95 درصد و بیشتر محاسبه گردد. بر اساس یافته ها در طول 21 سال گذشته مساحتی معادل 31/3613 کیلومترمربع از اراضی استان، روند افزایش تراکم آتش سوزی را تجربه کرده اند و این مقدار برای روند کاهشی برابر 39/644 کیلومترمربع است. هیچ یک از مناطق حفاظت شده استان کرمانشاه روند کاهشی تراکم آتش سوزی ندارند؛ اما مناطق شمال و شمال غرب، غرب و شرق محدوده موردمطالعه روند افزایشی تراکم آتش سوزی داشته اند. بخش عمده مناطق دارای روند افزایشی آتش سوزی در مناطق مرتفع با بارش بالا و در پوشش جنگل های زاگرس هستند. از میان مناطق حفاظت شده منطقه حفاظت شده شاهو و کوهسالان و همچنین بوزین و مرخیل بیشترین نوسان و تغییر را تراکم آتش سوزی داشته اند. پوشش بخش وسیعی از این مناطق به وسیله جنگل های بلوط، خشک سالی، افزایش درجه حرارت و سرایت آتش سوزی تعمدی می تواند ازجمله عوامل مؤثر و مهم بر روی این پدیده باشد
اثرات سرمایه اجتماعی بر مشارکت روستاییان در توسعه طرح های اقتصادی و زیست پذیری پایدار روستایی در بخش مرکزی شهرستان جیرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲۷)
199 - 213
حوزههای تخصصی:
سرمایه اجتماعی یکی از ارکان بنیادین برای مشارکت در توسعه طرح های اقتصاد روستایی و به مثابه امکانات و ظرفیتی برای بهبود زیست پذیری پایدار روستایی بشمارمی آید و زمینه را برای مشارکت و تعامل سازنده روستاییان فراهم می کند. براین مبنا، پژوهش حاضر به روش کمی و توصیفی تحلیلی مبتنی بر ابزار پرسشنامه در 30 روستا و 400 خانوار نمونه بررسی شد. برای ارایه چارچوب معناداری از روش مدلسازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار آموس گرافیک رابطه میان شاخص های سرمایه اجتماعی، مشارکت روستاییان در توسعه طرح های اقتصادی روستا و زیست پذیری پایدارروستایی در بخش مرکزی شهرستان جیرفت بهره گرفته شد. نتایج پژوهش آشکار ساخت، از میان شاخص های سرمایه اجتماعی شاخص انسجام اجتماعی با کمترین میانگین معادل 83/2 و تشکل اجتماعی با مقدار 42/3 بیشترین میانگین را به خود اختصاص داده است و میانگین شاخص های مشارکت روستاییان در توسعه طرح های اقتصادی معادل 85/2 را به خود اختصاص داده است؛ و در میان ابعاد زیست پذیری پایدار روستایی، بعد اقتصادی با میزان 15/3 کمترین میانگین و بعد محیطی اکولوژیک با میزان 59/3 بیشترین میانگین را به خود اختصاص داده است. افزون براین، یافته های مدل ارتباطی پژوهش نشان داد برازش ضرایب مسیر سرمایه اجتماعی به میزان39/1 بر مشارکت در توسعه طرح های اقتصادی و بر زیست پذیری پایدار روستایی به میزان 54/0 تأثیر داشته است. براین مبنا، یافته ها آشکار ساخت، ضرایت مسیر متغیرها دارای برازش مطلوب است. بدین سان، سرمایه اجتماعی قادر است که بر مشارکت و اعتمادپذیری و روحیه همکاری در میان روستاییان برای مشارکت در توسعه طرح های اقتصادی تأثیر مثبت به همراه داشته باشد و در تواناسازی روستاییان برای مدیریت و پاسخ به فشارهای اجتماعی، اقتصادی و محیطی اکولوژیک و در نتیجه بهبود ابعاد زیست پذیری پایدار روستایی کارساز باشد.واژه های کلیدی: اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، مدلسازی معادلات ساختاری، شهرستان جیرفت
شناسایی الگوهای گسترش شهری در شهرهای میانه اندام (نمونه موردی: شهر ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
151 - 194
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی بی سابقه در چند دهه گذشته، در سطح جهانی اتفاق افتاده است. شهرنشینی معمولاً با تغییر کاربری اراضی و گسترش شهری همراه است. شهرنشینی همراه با گسترش فضایی زمین شهری، منجر به تغییرات الگوی سیمای سرزمین می شود. مطالعات قبلی،الگوهای شهرنشینی را در مناطقی با گسترش سریع شهری تحلیل کرده اند، درحالی که به مناطق شهری با گسترش کم تا متوسط به ویژه در کشورهای در حال توسعه مانند ایران، کمتر پرداخته شده است؛ بنابراین هدف از پژوهش حاضر، شناسایی الگوهای گسترش شهری در شهرهای میانه اندام است. پژوهش حاضر، توصیفی- اکتشافی و از جنس پژوهش های کاربردی است. در این پژوهش، دسته اول داده ها، تصاویر ماهواره ای خواهد بود. پس از تشکیل یک پایگاه داده از تصاویر ماهواره های لندست 5 و 8 برای چهار دوره زمانی(1990،2000،2010،2020)، نقشه کاربری اراضی سال های مذکور تهیه شد. برای اعتبارسنجی نقشه ها، از تصاویر گوگل ارث، نقاط واقعیت زمینی و ضرایب صحت و کاپا استفاده گردید؛ بنابراین روش گردآوری داده ها کتابخانه ای است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزارهای «Google Earth Engine»، «GIS» و «Fragstat» بهره گرفته شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد، هنگامی که به صورت زمانی نگاهی به گسترش شهری در ارومیه می اندازیم، دو دوره مشخص می شود. در دوره اول 1990-2000، توسعه سریع در حاشیه شهر، منجر به افزایش اندازه منطقه شهر اصلی شده که با کاهش شاخص «A I» نشان داده شده است. علاوه بر این، گسترش جدید در مناطق جداشده از دیگر مناطق، توسط زمین های خالی مشاهده می شود که نشان دهنده گسترش پراکنده شهر است. در دوره 2000-2020 شدت گسترش شهری کاهش یافته است. در این دوره، شهر تجربه کاهش تجمیعی در «GYRATION_MN» داشت و تجمع لکه ها به شدت کاهش یافته است. این موضوع ممکن است نشان دهنده این نکته باشد که رشد ادامه دار در ارومیه، بر توسعه لکه های شهری تمرکزداشته و این توسعه، با افزایش قابل توجهی در «ENN_MN» و کاهش تجمیعی در «Gyration» همراه بوده است. نتایج پژوهش حاضر، به شناسایی چهار الگوی گسترش شهری (تجمعی، پرشی، خطی و گره ایی) در شهر ارومیه منجر شده است.
بررسی پیش نشانگر ابر زلزله در زمین لرزه ۱۳۹۶ ازگله کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
151 - 172
حوزههای تخصصی:
ابر زلزله، پیش نشانگری باستانی و عینی است که گاه چند روز پیش از وقوع زلزله، بر فراز گسل مسبب زلزله و اغلب در نزدیکی رومرکز آن تشکیل می شود. مهم ترین مشخصه ابر زلزله، جوشیدن آن از زمین و ساکن ماندن آن برای ساعاتی در آسمان است. هدف این پژوهش، یافتن ابر زلزله بزرگ ازگله در سال ۱۳۹۶ با تفسیر چشمی در تصاویر ماهواره متئوست-۸ و سپس بررسی ویژگی های آن ابر با استفاده از محصولات همان ماهواره است. با جستجو در تصاویر مادون قرمز، ابر زلزله ازگله شناسایی گردید و نشان داده شد که سرچشمه ای زمین شناسی دارد و تشکیل چنین ابری در آنجا مرسوم نیست. زلزله ازگله، نزدیک به گسل زاگرس مرتفع (HZF) رخ داده بود، ولی ابر آن ۱۲ روز پیشتر و حدود ۷۰۰ کیلومتر دورتر از رومرکز زلزله و در قطعات دیگری از همان گسل، در خطی به طول ۱۶۰ کیلومتر تشکیل شده بود. بررسی ها نشان داد این ابر مرتفع، از دو بخش تشکیل شده است: سرچشمه ای پرفشار و دنباله ای رقیق شده در دست باد. همچنین در این پژوهش، ابر زلزله متوسط سی سخت در سال ۱۳۹۹ نیز شناسایی گردید که ۶ روز پیشتر و نزدیک به رومرکز زلزله تشکیل شده بود. جستجوی چشمی ابر زلزله از زمین و فضا، یک سرگرمی علمی همگانی، به ویژه برای هواشناسان آماتور با استفاده از تصاویر ماهواره ای است. پدیدار شدن ابر زلزله بر فراز یک گسل، هشداری برای رخداد احتمالی زلزله ای قریب الوقوع در آن گسل است، که البته نیاز به بررسی های بیشتری دارد.
بررسی تغییرات پوشش جنگلی حوضل آبخیز قلعه رودخان فومن و اثرات آن بر فرسایش حوضه با استفاده از طبقه بندی شی گرا و الگوریتم چند معیاره ماباک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک یک خطر جهانی است که به طور جدی منابع آب و خاک را تهدید می کند و تغییرات اراضی و به ویژه تخریب و تغییرجنگل ها، از عوامل مهّم دخیل در افزایش پتانسیل رخداد آن می باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر به دنبال ارزیابی اثر تغییرات پوشش جنگلی، بر فرسایش خاک در حوضه قلعه رودخان فومن، واقع در استان گیلان می باشد. در راستای دستیابی به اهداف پژوهش، ابتدا نقشه کاربری اراضی با استفاده از روش شی گرا برای دو دوره 1371 و 1402، تهیه شد. در مرحله بعد، با شناسایی عوامل مؤثر دخیل در فرسایش منطقه و تهیه لایه های اطّلاعاتی هر معیار در GIS، ارزش گذاری و استانداردسازی لایه ها با استفاده از تابع عضویت فازی و وزن دهی معیارها، با استفاده از روش کرتیک انجام گردید. در نهایت؛ تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از روش تحلیل چند معیاره ماباک انجام شد. بررسی تغییرات کاربری حوضه حاکی از این امر هست که بیشترین مساحت کاربری در سال 1371 مربوط به پوشش جنگلی با وسعت 17/222 کیلومترمربع می باشد که در سال 1402 وسعت آن به 03/205 کیلومترمربع کاهش یافته است. به علاوه نتایج نشان داد، کاربری مناطق مسکونی بیشترین تغییر را در 30 سال گذشته داشته است، مساحت این کاربری در سال 1371، حدود 01/33 کیلومترمربع بوده که در سال 1402 به مقدار 18/60 کیلومترمربع افزایش پیدا کرده است. با توجه به نقشه پهنه بندی فرسایش نیز به ترتیب؛ مساحت طبقه با پتانسیل فرسایش بسیار زیاد و زیاد از 92/98 و 19/118 کیلومترمربع در سال 1371 به 39/132 و 94/119 کیلومترمربع در سال 1402، افزایش پیدا کرده است. می توان اذعان داشت، کاهش پوشش جنگلی و تبدیل آن به مناطق کشاورزی، مراتع و اراضی مسکونی و همچنین، تجاوز به حریم و بستر رودخانه به صورت تغییرات کاربری رودخانه به کشاورزی و مسکونی، در افزایش پتانسیل فرسایش خاک حوضه بیشترین نقش را داشته است.