فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تجزیه و تحلیل تغییرپذیری شاخص فصلی (SI) و الگوهای رژیم بارندگی ایستگاه سینوپتیک خرم آباد است. در این راستا، داده های بارندگی ماهانه 70 سال، طی (2020-1951) از ایستگاه هواشناسی خرم آباد انتخاب شده است. به منظور شناسایی تغییرپذیری الگوهای فصلی بارش، دوره آماری مورد مطالعه به دو نیمه و نیز به 7 دهه تقسیم شد. نخست، مشخصات عمومی بارش ماهانه، فصلی و سالانه با استفاده از شگردهای ترسیمی واکاوی شد. سپس شاخص تراکم بارندگی (PCI) و شاخص فصلی مجزا (SIi) برای هر سال برآورد شد و وجود روند این شاخص ها بررسی شده است. طول دوره ماه های با بیشینه بارندگی و نیز دامنه تغییرپذیری شاخص فصلی مجزا (SIi)، با استفاده از نسبت بین میانگین شاخص فصلی (S̅I̅) با میانگین شاخص فصلی مجزا (S̅I̅i) برای هر دهه بررسی شد. نتایج نشان داد رژیم بارندگی خرم آباد زمستانی (نیمه سرد سال) است و میانگین شاخص فصلی (S̅I̅) گویای حاکمیت رژیم فصلی بارندگی (یک دوره خشک و یک دوره بارانی) در محل است. تجزیه و تحلیل رگرسیون شاخص فصلی مجزا (SIi) با مجموع بارش سالانه بیانگر یک همبستگی خطی معکوس آماری است. روند سری زمانی (SIi) نشان داد که هیچ تغییر چشمگیری در رژیم فصلی بارندگی رخ نداده است. به هر روی، تغییرات بین سالانه شاخص فصلی مجزا (SIi)، موجب بروز چهار الگوی فصلی متفاوت در رژیم بارشی خرم آباد شده است و در مجموع الگوهای رژیم فصلی خرم آباد دارای رفتار نوسانی است که به تناوب موجب کاهش یا افزایش دوره بارانی می شود.
توسعه مدل های هوشمند یادگیری ماشین و باکس جنکینز مبتنی بر روش تجزیه مد گروهی کامل به منظور مدل سازی خشکسالی هواشناسی (مطالعه موردی: استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشک سالی از جمله بلایای طبیعی، علی الخصوص در مناطق خشک و نیمه خشک به شمار می آید. استان خوزستان به سبب دارا بودن موقعیت جغرافیایی استراتژیک و وابستگی شدید به منابع آب، در مقابل خشک سالی به شدت آسیب پذیر است. از این رو در پژوهش حاضر، تجزیه و تحلیل و پیش بینی خشک سالی هواشناسی در استان خوزستان به ترتیب با مدل های هوشمند یادگیری ماشین و باکس جنکینز CEEMD-GPR و CEEMD-SARIMA در طول دوره آماری 30 ساله (2020-1989) مورد بررسی قرار گرفت. جهت ارزیابی شرایط خشک سالی، از شاخص استاندارد بارندگی (SPI) حاصل از داده های هشت ایستگاه سینوپتیک استان خوزستان استفاده شد. در گام بعدی نتایج مدل سازی توسط روش های ذکر شده و با استفاده از شاخص های نیکویی برازش با یکدیگر مقایسه شدند. نتایج حاصله بیانگر این بود که مدل CEEMD-GPR به منظور برآورد شاخص SPI در استان خوزستان از کارایی بسیار بالایی برخوردار است. هم چنین پنجره های زمانی بلندمدت SPI از دقت بالاتری نسبت به پنجره های زمانی کوتاه مدت برخوردار بودند. به عنوان مثال در ایستگاه امیدیه، استفاده از SPI 12 ماهه به جای SPI 1 ماهه موجب کاهش مقادیر RMSE و MAE به ترتیب از 178/0 و 097/0 به 167/0 و 087/0 گردید. علاوه بر این، مقادیر R و NS نیز از 954/0 و 969/0 به 963/0 و 974/0 افزایش یافت. به طور کلی می توان عنوان نمود که مدل CEEMD-GPR قادر است با استفاده از مؤلفه های استخراج شده از تجزیه CEEMD، ساختار دینامیکی پیچیده تری از داده ها را فرا گیرد. بر همین اساس، نتایج این پژوهش نشان می دهد که مدل های ترکیبی مبتنی بر تجزیه CEEMD در کنار یادگیری ماشین، ابزارهایی قدرتمند و با کارایی بالا جهت تحلیل و پیش بینی خشک سالی هواشناسی در اقلیم های خشک و نیمه خشک هستند.
تحلیل تغییرات پوشش زمین در اثر آتش سوزی جنگل های زاگرس با استفاده از ماشین بردار پشتیبانی (SVM) و تاثیر آن بر دمای سطح زمین (LST) و شاخص های طیفی NDWI، NDSI، NDVI و MIDII (منطقه مورد مطالعه: جنگل های کوه خائیز گچساران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۴۵
17 - 36
حوزههای تخصصی:
دمای سطح زمین (LST) اطلاعات مهمی را در مورد فرایندهای تبادل انرژی متاثر از کاربری و پوشش زمین فراهم می نماید. بنابراین هدف از این تحقیق، ارزیابی الگوهای LST طی یک دوره زمانی آتش سوزی جنگل های کوه خائیز در منطقه گچساران بوده است. منطقه مورد مطالعه از وسعتی معادل 56/68 کیلومتر مربع برخوردار بوده است. در تاریخ 2 خرداد 1399 حریقی در این منطقه رخ داده و تا 12 خرداد ادامه داشته است. برای این بازه زمانی با استفاده از ماشین بردار پشتیبانی (SVM)، نقشه کاربری زمین (LULC) ترسیم شد. نتایج نشان داد که از پهنه جنگلی که معادل 61/4 کیلومتر مربع بوده تنها 42/0 کیلومتر مربع باقی مانده و بقیه در حریق از بین رفته است. شاخص LST در این بازه زمانی از مقادیر حداقل و حداکثر 1/26 تا 11/53 درجه سلسیوس به 2/33 تا 23/57 درجه سلسیوس رسیده و افزایش 7 درجه ای را در دمای حداقل نشان می دهد. شاخص NDVI نشان از تخریب 65/9 کیلومتر مربع از پوشش گیاهی و جنگل داشته است. نسبت NDSI نیز به میزان 515/0 افزایش یافته است. بین شاخص LST و NDVI همبستگی منفی برقرار بوده و در روز 25 اردیبهشت و 10 خرداد به ترتیب معادل 52/0- و 31/0- بوده است. بیشترین همبستگی مثبت نیز به میزان 59/0 بین LST و NDSI برقرار بوده است. نتایج نشان می دهد که اتش سوزی باعث تخریب 91 درصد پوشش جنگلی منطقه شده و وسعت زمین های بایر را از 86/63 کیلومتر مربع به 07/68 کیلومتر مربع افزایش داده است.
گردشگری کشاورزی و عوامل و موانع توسعه آن در مناطق روستایی، مورد مطالعه: مزارع زعفران شهرستان تیران و کرون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۱
371 - 350
حوزههای تخصصی:
مزارع کشاورزی و محصولات آنها، علاوه بر ارزش اقتصادی می توانند نقش مهمی در گردشگری بویژه در مناطق روستایی داشته باشند. این پژوهش به امکان سنجی توسعه ی گردشگری کشاورزی در مزارع زعفران روستاهای شهرستان تیران و کرون در غرب اصفهان و شناسایی و تشریح عوامل پیشران و موانع بازدارنده آن می پردازد. بهره برداران کشاورزی زعفران کار روستاهای منطقه، جامعه آماری مورد مطالعه بودند. تجربه عینی و عملی گردشگری در مزارع زعفران، متغیر وابسته، و ذهنیت های فردی، ویژگی های اقتصادی محصول و عوامل و موانع ساختاری و سازمانی، متغیرهای مستقل مطالعه بودند که پس از عملیاتی سازی و گردآوری داده های پیمایشی، هرکدام با پردازش ها و شاخص سازی های مناسب مورد سنجش قرار گرفته و تحلیل شدند. بر اساس نتایج، تجربه عینی و عملیِ اندکی که در زمینه گردشگری مزارع زعفران منطقه وجود دارد، با تأثیرگذاری مثبت عواملی چون زیرساخت های عمومی گردشگری، تبلیغات و معرفی محصول، مطالبه گری از مسئولین محلی، ویژگی های اقتصادی محصول، سابقه کشت آن و سطح تحصیلات بهره برداران همراه بوده است. تحلیل های بیشتر نشان داد، پتانسیل بالقوه ی ناحیه روستایی کرون علیا در رابطه با گردشگری مزارع زعفران، با پشتیبانی های سازمانی و فراهم شدن زیرساخت های تخصصی مزرعه ای به عنوان مهم ترین پیش شرط های گردشگری مزرعه، و تقویت نگره خواهنده ای در ذهنیت بهره برداران برای پیگیری و تحقق آن، خواهد توانست نظام زراعی کشت زعفران منطقه را به سمت الگوهای کارآفرینانه غیرزراعی با محوریت گردشگری و تجاری تر شدن و بهره وریِ بیشتر این نظام سوق دهد. با توجه به ویژگی های خاص زعفران در مراحل برداشت و زنجیره عملیات پس از آن، زنان و حتی اعضای غیر شاغل در کشاورزیِ خانوارهای روستایی، می توانند نقش پررنگ و معناداری در این راستا داشته باشند.
مطالعه تطبیقی سیاست های اقتصادی دولت های رفسنجانی و احمدی نژاد و پیامدهای آن در عرصه توسعه سیاسی و اجتماعی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله مطالعه تطبیقی سیاست های اقتصادی دولت های رفسنجانی و احمدی نژاد و پیامدهای آن در عرصه توسعه سیاسی و اجتماعی کشور می باشد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای، اسناد و قوانین مرتبط با استفاده از روش فیش بردای بوده است. در پاسخ به این سؤال که سیاست های اقتصادی دولت های رفسنجانی و احمدی نژاد چگونه بوده است؟ و پیامدهای آن در عرصه توسعه سیاسی و اجتماعی کشور کدام اند؟ نتایج نشان داد که دولت هاشمی رفسنجانی، با شعار و هدف بازسازی و توسعه روی کارآمد، ولی پس از اجرای اقداماتی در عرصه اقتصاد، فرهنگ و،... تغییرات قابل توجهی در حوزه ساخت اقتصادی، اجتماعی و متعاقب آن ساخت سیاسی به وجود آمدکه ازجمله آن ها می توان به تضرر اقشار پایین جامعه و در پی آن باعث تضعیف وجوه پوپولیستی، به کارگیری تکنوکرات ها در دولت، توزیع نسبی قدرت اقتصادی، رشد و نوسازی جامعه در برخی از زمینه ها، گسترش کمی و کیفی طبقه متوسط جدیددر جامعه، افزایش فشار اقتصادی بر طبقات پایین و نارضایتی آنان و توسعه و نوسازی اقتصادی و گسترش طبقه متوسط جدید اشاره کرد و همچنین دولت احمدی نژاد نیز که از درون بستری اقتصادی و با شعار برقراری عدالت و به واسطه حمایت اقشار پایین جامعه روی کارآمد، اقدام به اتخاذ سیاست های در عرصه اقتصاد کرد که باعث ایجاد سیاست های توزیعی و در عرصه خارجی، توسعه و گسترش روابط اقتصادی با کشورهای جهان سوم، ایجاد تغییراتی در قراردادهای اجتماعی (یا همانکارکرد توزیعی) میان خودو طبقات اجتماعی، رابطه بین ارتش، اقتصاد و سیاست، غیر یکپارچه شدن دولت وتبدیل دولت اصول گرا به یک دولت غیر یکپارچه شد.
بررسی آثارICT بر توسعه اقتصادی و کالبدی - زیرساختی جوامع روستایی (مورد پژوهی؛ روستای محمودآباد – شهرستان خدابنده)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
630 - 648
حوزههای تخصصی:
فن آوری های اطلاعات و ارتباطات(ICT) جنبه جدایی ناپذیر توسعه و تمدن مدرن، به طور مداوم به فناوری های همیشه در حال تغییری که بر اساس آن ساخته شده است، وابسته است. صنعت ICT برای دستیابی به توسعه پایدار ضروری است، به طوری که مشاغل فناوری اطلاعات و ارتباطات تأثیر بسیار مثبت بر جنبه های اجتماعی، اقتصادی، آموزشی و... جامعه دارد. این فناوری فرصت های کم هزینه ای را برای جوامع محلی فراهم می آورد. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر ICT بر توسعه اقتصادی و کالبدی – زیر ساختی جوامع روستایی در روستای محمودآباد از توابع بخش مرکزی شهرستان خدابنده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی است و گرد آوری اطلاعات به صورت اسنادی و میدانی استفاده شده است و ابزار گردآوری اطلاعات نیز پرسش نامه می باشد. برای تعیین اعتبار پرسش نامه 100 پرسش نامه به صورت تصادفی در رابطه با موضوع تحقیق به توجه به شاخص های مربوط بین آنها توزیع گردید، برای تجزیه و تحلیل پرسش نامه از نرم افزار SPSS و Excel 2016 استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که ICT بر توسعه اقتصادی و کالبدی - زیر ساختی این روستا از دیدگاه روستائیان و مدیران محلی تاثیر گذاشته است. و با توجه به سطخ معنا داری آزمون فرضیه کمتر از 05/0 می باشد، می توان گفت که فرض پژوهشگر بر تاثیر فناوری اطلاعات و ارتباطلات بر توسعه اقتصادی و کالبدی – زیر ساختی پذیرفته می شود.
پیش نمایی تغییرات خشکی در ایران بر اساس سناریو های SSP: چشم اندازی از تغییر اقلیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی تغییرات فضایی- زمانی ضریب خشکی اقلیم ایران در دوره مشاهده شده (2020-1976) و پیش نمایی آن در دوره آتی (2050-2031) پرداخته شد. جهت بررسی ضریب خشکی از داده های بارش و دما 44 ایستگاه هواشناسی در سرتاسر کشور طی دوره پایه 2014-1976، برونداد سناریوهای SSP (SSP146، SSP246 و SSP585) از مدل های گردش عمومی جو (فاز ششم CMIP) و روش ضریب دمارتن استفاده گردید. برای پیش نمایی داده های بارش و دما و به تبع آن محاسبه ضریب خشکی در دوره آتی از مدل ریزگردانیLARS- WG8 بهره گرفته شد. در راستای ارزیابی تغییرات زمانی و مکانی ضریب خشکی از روش ناپارامتریک من کندال و شیب سن بهره برده شد. نتایج بخش اول مطالعه یعنی بررسی تغییرات در دوره مشاهده شده نشان داد ضریب خشکی در بین سال های 2020-1976 دارای روندی کاهشی بوده و این روند کاهشی در نواحی با اقلیم مدیترانه ای (187/0 – ) و مناطق مرطوب ( 102/0 -) بیشتر است. براساس برونداد داده های ریزگردانی شده و سناریوهای مورد استفاده در دوره آتی روند خشکی متفاوت بوده و عمدتاً در هر سه سناریو خوشبینانه، بدبینانه و متوسط از رفتار کاهشی برخوردار است. که این مهم، به قاره ای تر شدن اقلیم یعنی کاهش رطوبت و افزایش دما همراه است.
تبیین علّی موانع و چالش های استقرار حکمروایی یکپارچه منطقه ای در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۵
41 - 61
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش "تبیین علّی موانع و چالش های استقرار حکمروایی یکپارچه منطقه ای و تعیین عامل کلیدی این چالش ها در مدیریت یکپارچه فضایی است". این پژوهش اکتشافی به منظور یافتن فرایندها و عامل کلیدی است. از روش گرندد تئوری برای کشف عامل کلیدی چالش های استقرار حکمروایی یکپارچه منطقه و از پنل تخصصی 15 نفره برای این منظور استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است اقتصاد سیاسی رانتی به عنوان عامل کلیدی شکل دهنده به موانع و چالش های متعدد استقرار حکمروایی یکپارچه منطقه ای در ایران به شمار می آید. کاربست ره آورد اقتصاد سیاسی رانتی موجب غلبه ساختار ملی مدیریت بر ساختار منطقه ای می شود، و نتوانسته رویکردهای مشارکتی که در آن کلیه بخش ها و نهادهای حکومتی، عمومی، خصوصی و مردم نهاد با همدیگر مشارکت دارند را نهادینه سازد. نتایج این پژوهش گویای این موضوعات است که حکمروایی منطقه ای به مثابه بستر نهادی شایسته برای تجلی قدرت متکثر تلقی شده و در رابطه با موانع و چالش های استقرار، این بستر نهادی قدرتمند بر اساس دو مفهوم کلیدی اقتصاد سیاسی و نهادگرایی تبیین شده است. مدیریت فضایی با طراحی مکانیسم های نهادی-قانونی، اقتصادی، زیست محیطی، اصلاح سیستم آموزش و اصلاح فرهنگ منجر به استقرار حکمروایی یکپارچه منطقه ای می گردد. لیکن این استقرار در متن و زمینه اقتصاد سیاسی نهادگرا با ساختار منعطف، باز و یکپارچه روی خواهد داد. زمانی مدیریت فضایی به عنوان طبقه محوری به ظهور می رسد که اقتصاد سیاسی به آن اعتقاد داشته باشد زیرا فرایند استقرار حکمروایی یکپارچه منطقه ای در طول اعتقاد اقتصاد سیاسی به ایجاد مدیریت فضایی قرار دارد.
مقایسه تغییرات زمانی مؤلفه های رژیم جریان در دو رودخانه طبیعی و تحت تأثیر احداث سد در استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۲
155 - 137
حوزههای تخصصی:
رژیم جریان رودخانه می تواند تحت تاثیر عوامل محتلف اقلیمی و انسانی (تغییر کاربری اراضی، احداث سد، انحراف و برداشت جریان) تغییر نماید و باعث تغییر میزان آب قابل برداشت و تغییر الگوی تخصیص جریان های محیط زیستی می شود. در این پژوهش تغییرات مولفه های رژیم جریان در دو رودخانه طبیعی و تحت تاثیر احداث سد در استان اردبیل مورد مقایسه قرار گرفته است. در این تحقیق برای تهیه نمودارهای مختلف، تعیین نقاط تغییر و روندهای زمانی معنی دار مربوط به آماره های جریان بالا، جریان پایین و یا جریان پایه از از برنامه نویسی R استفاده شده است. بر اساس نتایج در هر دو رودخانه با جریان طبیعی و تنظیمی، نقاط تغییر در هر سه مولفه جریان بالا (حداکثر سالانه، Q10 و Q25)، جریان پایین و دبی پایه اتفاق افتاده است، در حالی که در رودخانه تنظیمی این تغییرات بعد از احداث سد بیش تر بوده است. تغییر مقادیر مولفه های جریان نشان داد که در رودخانه طبیعی خیاوچای جریان حداکثر و دبی های بالا فاقد روند معنی دار بوده است. این در حالی است که در رودخانه تنظیم شده بالخلوچای، همه مولفه های جریان روند کاهشی معنی دار را نشان دادند. مقایسه منحنی تداوم جریان و نمودارهای ویولونی دو رودخانه نشان داد که در رودخانه تحت تاثیر احداث سد، مقادیر دبی های کمینه و جریان پایه دچار کاهش شدید معنی دار شده اند و توزیع مقادیر دبی ماهانه تحت تاثیر اثر تنظیمی است. به عنوان نتیجه گیری، ارزیابی جامع تغییر رژیم رودخانه و مولفه های جریان امکان پیش بینی روند تغییرات و مدیریت آب از نظر تخصیص جریان محیط زیستی را فراهم خواهد نمود.
تأثیر کاربری اراضی بر قابلیت جذب فلزات سنگین و آلودگی محیطی خاک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
61 - 78
حوزههای تخصصی:
آلودگی خاک ناشی از فلزات سنگین، یکی از مخاطرات مهم محیطی است که بر ویژگی اکوسیستم ها تاثیر گذاشته و تنوع زیستی که شرط اصلی پویایی، تعادل و پایداری اکوسیستم می باشد، را با مشکلات جدی روبه رو می سازد. بنابراین، شناخت عوامل مهم در قابلیت جذب فلزات سنگین می تواند در مدل سازی و فهم تأثیرات این فلزات در خاک حائز اهمیت باشد. در پژوهش حاضر به منظور بررسی تاثیر نوع کاربری زمین بر ویژگی های خاک و همچنین قابلیت جذب فلزات سنگین روی، مس، منگنز و آهن، در سال 1390، تعداد 116 نمونه خاک از سه کاربری جنگل پهن برگ، سوزنی برگ و مرتع در پارک چیتگر در غرب تهران، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این پژوهش فرم قابل جذب فلزات مس، روی، آهن و منگنز و همچنین ویژگی های درصد کربن آلی، بافت خاک، PH و درصد کربنات کلسیم نیز اندازه گیری شد. نتایج تجزیه واریانس نشان داد که نوع کاربری بر مقدار منگنز، روی و مس قابل جذب اثر معنی داری داشت به طوری که مقدار روی(mg/kg44/4) در کاربری پهن برگ، 5/2 برابر نسبت به مرتع بیشتر بود. در حالی که مقدار آهن قابل جذب در بین سه نوع کاربری اختلاف معنی دار نشان نداد. همچنین، نوع کاربری بر خصوصیات خاک از جمله مقدار کربن آلی نیز تاثیرگذار بود. از طرف دیگر، نتایج آنالیز همبستگی بین مقادیر کربن آلی خاک و برخی از فلزات سنگین همبستگی بالایی به ویژه با مقدار روی قابل جذب (76/0) نشان داد. بنابراین، تغییر کاربری و کاشت جنگل از طریق تاثیر بر ویژگی های خاک به ویژه تاثیر بر مقدار ماده آلی بر زیست فراهمی فلزات موثر بود.
نقش عوامل محیط نیاز بر میزان مشارکت ورزشی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
137 - 157
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش عوامل محیط نیاز بر میزان مشارکت ورزشی بود. روش پژوهش حاضر، کاربردی از نوع پژوهش های کیفی با روش تحلیل تماتیک است. جامعه آماری پژوهش شامل، اساتید جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، اساتید برنامه ریزی توسعه شهری، اساتید علوم ورزشی، پژوهشگران دکتری علوم ورزشی و برنامه ریزی شهری بودند و نمونه آماری از بین اعضای جامعه با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 نفر از متخصصان پژوهش که تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت، مصاحبه ها به صورت نیمه ساختاریافته با نمونه های آماری با هماهنگی و زمان بندی قبلی انجام شد. در پژوهش حاضر با 15 نفر مصاحبه انجام شد که از مصاحبه دهم به بعد، تکرار در اطلاعات دریافتی مشاهده گردید و از مصاحبه سیزدهم به بعد داده ها کاملاً تکراری و به اشباع نظری رسید اما برای اطمینان تا مصاحبه ها تا نفر پانزدهم ادامه یافت. روایی پژوهش توسط متخصصان مربوطه مورد بررسی و تأیید قرار گرفت و پایایی پژوهش با استفاده از روش توافق درون موضوعی 86 درصد به دست آمد. نتایج پژوهش نشان دادند که 73 کد اولیه در قالب 12 مفهوم و 4 مقوله اصلی شامل عوامل زیست محیطی، الزامات زیست محیطی، عوامل مدیریتی و سیاست گذاری و عوامل توسعه پایدار سازمان دهی شدند؛ بر این اساس، بهبود زیرساخت های زیست محیطی، تدوین و اجرای سیاست های پایدار، ارتقای مدیریت ورزشی، و افزایش آگاهی عمومی می تواند نقش مهمی در افزایش مشارکت ورزشی داشته باشد.
شناسایی مناطق امیدبخش برای انرژی زمین گرمایی با استفاده از داده های ماهواره ای در منطقه سهند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۵
91 - 130
حوزههای تخصصی:
مناطق داری پتانسیل زمین گرمایی به طور طبیعی دارای شواهدی در سطح زمین هستند که در پروژه های اکتشاف انرژی زمین گرمایی برای مکان یابی اولیه آن ها استفاده می شود. هدف این پژوهش شناسایی مناطق مستعد زمین گرمایی سطحی با ترکیب دمای سطح و جریان های انرژی حاصل از روش «سبال» با استفاده از داده های حرارتی سنجنده «TIRS» ماهواره لندست 8 در منطقه سهند استان آذربایجان شرقی واقع در شمال غرب کشور می باشد. برای این منظور، یک تصویر از داده های لندست 8 به تاریخ 25 سپتامبر 2022 مورد استفاده قرارگرفت و با استفاده از الگوریتم های تک باندی «جیمز- سوبرینو» و پنجره مجزا، نقشه دمای مشاهداتی سطح زمین به دست آمد. سپس تصویر حرارتی برآوردشده با استفاده از داده حرارتی سنجنده «SLSTR» ماهواره سنتینل 3 (أخذشده برای زمان گذر ماهواره های لندست از منطقه مورد مطالعه) با استفاده از تحلیل مدل رگرسیون خطی در محیط نرم افزار «TerrSet» اعتبارسنجی شد تا در ادامه فرآیند شناسایی منابع زمین گرمایی مورد استفاده قرار گیرد. در ادامه با استفاده از الگوریتم توازن انرژی در سطح زمین (سبال) مقدار تشعشعات خالص دریافتی توسط سطح زمین (Rn)، انرژی خالص هدایت شده به زمین(G) و مقدار تابش جذب شده خورشیدی توسط سطح (Rsolar)، محاسبه گردید تا اثر تشعشعات خورشیدی از روی دمای مشاهداتی سطح به حداقل ممکن برسد. با ترکیب جریان های گرمایی حاصل از الگوریتم «سبال» با دمای مشاهداتی سطح، مناطق مستعد انرژی زمین گرمایی شناسایی و تعیین گردیدند. نتایج حاصل از نقشه نهایی نشان داد که پیکسل هایی در منطقه مورد مطالعه هستند که مستعد انرژی زمین گرمایی می باشند و وجود چشمه های آب گرم طبیعی در شهرهای مختلف استان آذربایجان شرقی به خصوص منطقه مورد مطالعه، احتمال وجود منابع زمین گرمایی را افزایش داده و تأییدگر این مطلب می باشد که منطقه مورد مطالعه دارای پتانسیل انرژی زمین گرمایی جهت اکتشاف منابع زمین گرمایی برخوردار است.
پیشنهاد مدلی برای شکل گیری شهرهای دوستدار کودک؛ مورد مطالعه: کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
39 - 66
حوزههای تخصصی:
پیشینه تجربی موجود نشانگر آن است که علی رغم تلاش های مهم و اساسی که برای شکل گیری شهرهای دوستدار کودک به عمل آمده است، شهرهای اندکی در ایران و حتی جهان می توانند ادعا کنند که به چنین هدفی دست یافته اند. یکی از دلایل اصلی این ناکامی، عدم توجه به تمام ابعاد مهم و اساسی مورد نیاز در شکل گیری شهرهای دوستدار کودک می باشد. به این منظور، مطالعه حاضر برای پیشنهاد مدلی برای دستیابی به شهرهای دوستدار کودک در شهر مشهد به انجام رسید. روش انجام پژوهش، توصیفی-تحلیلی و برمبنای هدف کاربردی است. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسش نامه ای که روایی و پایایی آن به تأیید رسیده بود و از نمونه ای به تعداد 90 نفر از کارشناسان متخصص در حوزه های برنامه ریزی شهری، علوم اجتماعی و روان شناسی گردآوری شد. داده های گردآمده با استفاده از آماره های استنباطی به خصوص تحلیل عاملی-اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی تجزیه وتحلیل شد. یافته ها نشان داد که برای شکل گیری شهر دوستدار کودک به ترتیب سه بعد سیاسی، محیط فیزیکی و حقوق کودک امتیاز 88/0، 87/0 و 80/0 را به خود اختصاص می دهند؛ بنابراین در صورتی که این اولویت بندی مد نظر نباشد، دسترسی به شهرهای دوستدار کودک غیر ممکن خواهد بود. آن چه تاکنون در عمل انجام شده، توجه و تأکید صرف بر بعد فیزیکی بوده است.
Ranking of Effective Natural Factors in Location and Spatial Distribution of Castle Settlements by Using MABAC Model (Case Study: West Azerbaijan Province)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
736 - 753
حوزههای تخصصی:
The specific patterns of life formed on Earth are due to interactions that exist between man and the environment. In this regard, the present study is based on field and documentary data and using MABAC model and GIS, seeks to evaluate and rank the effective natural variables in the location and spatial distribution of castle settlements of west Azerbaijan province in Iran. In order to data analysis, after forming a database, the spatial distribution of identified castle settlements evaluated and analyzed in relation to variables of distance from the river, elevation levels, slope, aspect, landform, climatic classes, land use/vegetation and soil type. Findings obtained from the data analysis in the form of MABAC model show that distance from the river, elevation levels and landform (plain and mountainous) have the most effect on location and spatial distribution of castle settlements in studied region and other natural variables such as climatic classes, land use/ vegetation, soil type, slope and aspect have been effective in spatial distribution of these settlements in terms of importance and effective, respectively.
ارزیابی عوامل رضایتمندی در پارک های شهری بانوان، نمونه مورد پژوهی: (بوستان بانوان پردیس و بوستان بانوان شاهد کرمانشاه)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پارک ها و فضاهای سبز عمومی به عنوان بخشی از بافت اکولوژیک شهرها هستند تا جایی که حیات زیست محیطی و پایداری شهرها به آنها وابسته است. این پژوهش ارزیابی میزان رضایت مندی بانوان از پارک های بانوان میباشد. برای این مهم، بوستان بانوان پردیس و بوستان بانوان شاهد در شهر کرمانشاه انتخاب شد. طراحی هر چه بهتر فضای سبز در پارک بانوان منجر به حضور، ارتقا تعاملات اجتماعی، کاهش افسردگی و در نهایت رضایت آنان از این فضا میشود. هدف پژوهش حاضر ارزیابی میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیت پارک های شهری در شهر کرمانشاه می باشد. روش بررسی: مولفههای مؤثر در رضایت آنان شناسایی و از بررسی متون، مطالعات مرتبط و نظرات متخصصین در قالب پرسشنامه محقق ساخته و با تایید متخصصین مربوطه به صورت قالب مقیاس لیکرت (پنج گزینهای) طراحی و توسط 400 نفر از بانوان بوستان بانوان پردیس و بوستان بانوان شاهد کرمانشاه تکمیل گردید. دادهها با استفاده از نرمافزار Spssتحلیل گردید. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بانوان مراجعه کننده به پارک پردیس و شاهد در بازه زمانی خرداد ماه لغایت دی ماه سال 1403 می باشد. یافتهها: مؤلفههای مؤثر فضای سبز پارک های شهری بانوان در قالب 23 مؤلفه معرفی شدند که میانگین میزان رضایت بانوان بوستان بانوان پردیس برابر با 43/3 و بوستان بانوان شاهد برابر با 07/3 یعنی میزان رضایت بانوان از بوستان بانوان پردیس بیشتر از بوستان بانوان شاهد میباشد. از توزیع فراوانی علائق افراد مورد مطالعه، نشان داد که 0/30 درصد بانوان به فضای سبز و 5/24 درصد بانوان به ورزش علاقه مند بودند. بحث و نتیجهگیری: 23 مؤلفه در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفتند که باید بهطور قابلتوجهی در طراحی بهینه فضای سبز پارک های شهری در اولویت قرار گیرند تا منجر به افزایش رضایت آنان شوند.
تحلیل توزیع فضایی پایگاه های اورژانس پیش بیمارستانی در شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۹
27 - 48
حوزههای تخصصی:
پایگاه های اورژانس پیش بیمارستانی از مراکزی هستند که به طور مستقیم در تامین سلامت افراد و جامعه دخیل هستند، لذا کمبود، نارسایی و عدم مکان یابی بهینه آن مشکلات عدیده ای برای ساکنان بوجود می آورد. تحقیق حاضر از نظر هدف جزو تحقیقات کاربردی و توصیفی- تحلیلی می باشد. هدف پژوهش حاضر تحلیل توزیع فضایی پایگاه های اورژانس پیش بیمارستانی در شهر اردبیل و شناسایی محدوده خدمات رسانی هر پایگاه با استفاده از تکنیک Network Analysis در بستر سیستم اطلاعات جغرافیایی است. برای نیل به هدف مذکور، تحقیق در سه فاز انجام شده است. فاز اول ایجاد ژئودیتابیس مور نیاز تحلیل، فاز دوم ایجاد لایه تحلیل شبکه با مرز محدوده شهر و تحلیل محدوده خدمات رسانی براساس استاندارد زمانی و فاصله ای، فاز سوم شناسایی محله های شهری محروم از خدمات اورژانس پیش بیمارستانی. برای تحلیل محدوده خدمات رسانی پایگاه های اورژانس در این تحقیق از استاندارد زمانی 3 دقیقه جهانی و استاندارد رایج 8 دقیقه ای در ایران استفاده شده است. همچنین شعاع عملکردی 1700 متر برای خدمات رسانی پایگاه ها در نظر گرفته شده است. نتایج حاصل از تحلیل شبکه بر مبنای زمان و مسافت نشان داد که شهر اردبیل در توزیع متناسب پایگاه های اورژانس در سطح شهر وضعیت مطلوبی ندارد و همه مناطق شهری به طور کامل تحت پوشش نیستند، بطوریکه در نواحی مانند شهرک کوثر و شهرک دادگستری در اطراف دریاچه شورابیل و همچنین در شمال غربی شهر در محله سلمان آباد خلاء خدماتی پایگاه ها کاملا به چشم می خورد. با پیشنهاد احداث پایگاه های جدید در نواحی شهرک ساحلی، کوثر، سلمان آباد و کشاورزی نیز خلاء خدماتی کمتر شده و شهر بیشتر زیر پوشش خواهد بود.
تحلیل چالش های مقابله با پدیده آتش سوزی در جنگل های شهرستان چوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر عرصه های جنگلی کشور به خصوص جنگل های زاگرس، سطح بالا و گسترده ای از آسیب پذیری، ناپایداری و تخریب را در برابر آتش سوزی جنگل ها تجربه کرده است. در این میان یکی از مناطق کشور که به شدت در معرض تهدید آتش سوزی جنگل ها قرار دارد شهرستان چوار واقع در استان ایلام است. لذا، هدف کلی پژوهش حاضر که با دیدمان کیفی انجام شد، تحلیل چالش های مقابله با پدیده آتش سوزی در جنگل های شهرستان چوار بود. جامعه تحقیق، شامل مطلعان کلیدی در زمینه مدیریت و حفاظت از جنگل ها اعم از کارشناسان ادارات منابع طبیعی و آبخیزداری و نیروهای آموزش دیده یگان حفاظت اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان ایلام و شهرستان های ایلام و چوار، جوامع محلی روستاهای شهرستان چوار و سازمان های مردم نهاد (سمن) فعال در زمینه مدیریت و حفاظت جنگل ها در سطح این شهرستان بودند. مشارکت کنندگان در پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند با حداکثر تنوع انتخاب شدند (34=n). تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند، با استفاده از نرم افزار MAX-QDA12، منجر به شناسایی 25 مفهوم در قالب 4 طبقه اصلی شد. نتایج تحلیل محتوا نشان داد که چالش های اساسی مقابله با آتش سوزی در جنگل های شهرستان چوار شامل: چالش های آگاهی و ارتباطی، مالی و تجهیزاتی، حقوقی و اداری- اجرایی است. تحلیل چالش های موجود در این زمینه می تواند نقطه شروع مناسبی برای شناخت وضعیت موجود و ارائه راهبردهای مدیریتی برای مقابله با بحران آتش سوزی در جنگل ها باشد که از جمله آن می توان به نظارت کافی در اجرای صحیح قوانین، مشارکت مردم محلی و تأمین اعتبارات و تجهیزات لازم اشاره کرد.
شناسایی پیشران های کلیدی ارتقای ظرفیت تاب آوری در شهرهای پساکرونا با رویکرد آینده پژوهی، مطالعه موردی: کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توجه به اصل بازتولید به عنوان یکی از عوامل خلق فضاهای شهری تاب آور، می تواند گزینه های متعددی را در هر زمان جهت مقابله و کاهش خطرپذیری و اثرات بحران هایی همچون کرونا به شهروندان ارائه نماید. به همین منظور، پژوهش حاضر باهدف شناسایی پیشران های کلیدی ارتقای ظرفیت تاب آوری در شهر پساکرونای مشهد با رویکرد آینده پژوهی انجام گرفته است. پژوهش حاضر از نوع کیفی و به لحاظ نوع شناسی "تک روشی موازی" است. بدین ترتیب، جهت تحلیل داده های کیفی از روش فرا ترکیب (تحلیل پایه) و رویکرد آینده پژوهی (تحلیل مکمل) به صورت هم زمان استفاده شده است. تحلیل پایه منجر به ارائه پیشران های کلیدی اولیه و تحلیل مکمل منجر به تبیین پیشران های اثرگذار و اثرپذیر (کشف روابط علی و معلولی) و عملیاتی نمودن آن شده است. روش جمع آوری داده های این پژوهش شامل مطالعه اسنادی و مصاحبه فردی نیمه ساختارمند بوده و جامعه آماری آن مدیران، افراد متخصص، صاحب نظر و اساتید دانشگاه در رشته شهرسازی در شهر مشهد می باشند که تعداد 28 نفر از آن ها با روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که توزیع متغیرها به صورت قطری پراکنده شده اند و بیشتر در دو بعد متغیرهای تأثیرگذار و تأثیرپذیر متمرکز بوده اند. همچنین نتایج نشان داد که پیشران های کلیدی و مهم برای بازتولید شهر پساکرونا، پنج پیشران "وجود پایگاه ارتباطی بین مردم و سازمان"، "همگرایی اجتماعی"، "آگاهی شهروندان در برخورد با بحران"، "دسترسی به پزشک و خدمات درمانی"، "تنظیم بازار- قیمت کالا" و "امنیت فضای مجازی" در سیستم می باشند.
تدوین و بررسی شاخص های رویکرد شهر هوشمند تاب آور در مناطق هشتگانه کلانشهر کرمانشاه با تأکید بر بعد اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد شهر هوشمندتاب آور ضمن اینکه نقاط مشترک شهر هوشمند و تاب آور را در نظر میگیرد این مفهوم را در دل خود جا داده است که ظرفیت های شهر هوشمند را در راستای ارتقای تاب آوری و به عنوان مکمل شهر تاب آور در مسیر اهداف توسعه پایدار به کار می گیرد. هدف این پژوهش، سنجش و سطح بندی 8 منطقه کلانشهر کرمانشاه بر مبنای شاخص های اقتصادی رویکرد شهر هوشمند تاب آور می باشد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است. رویکرد پژوهش، رویکرد ترکیبی (کیفی– کمی) است. داده های لازم با ابزار پرسشنامهء محقق ساخته، .....و مصاحبه های نیمه ساختار یافته(عمیق) بدست آمد. تحلیل داده ها با بهره گیری از روش تحلیل محتوی و تکنیک دلفی و همچنین در بعد کمی با استفاده از روش الکتره فازی صورت گرفت و وزن دهی شاخص ها با روش آنتروپی شانون صورت گرفت. بعد اقتصادی رویکرد شهر هوشمند تاب آور که از 14 شاخص تشکیل شده و پس از تحلیل محتوای منابع و مصاحبه عمیق تا رسیدن به مرحله اشباع نظری و سپس توافق نظر خبرگان تدوین گردید به وسیله پرسشنامه محقق ساخته و تحلیل داده ها به روش الکتره فازی بیانگر این موضوع بود که منطقه 6 بالاترین سطح را نسبت به دیگر مناطق به خود اختصاص داده است و منطقه 7 پایین ترین. همچنین در وزن دهی به روش آنتروپی شانون شاخص خرید آنلاین و بازار شهر مجازی بیشترین وزن و شاخص های اقتصاد متنوع و دسترسی به پشتیبانی کسب و کار و امور مالی به همراه تعداد استارتاپ ها کمترین وزن را داشتند.
پیش نمایی بارش و دمای حوزه آبخیز قره سو با تأکید بر عدم قطعیت مدل های گردش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۳
1 - 21
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین منابع عدم قطعیت در مباحث تغییر اقلیم به کارگیری مدل های مختلف گردش عمومی است که خروجی های متفاوتی را برای متغیر های اقلیمی تولید می کند. در کل استفاده از چندین مدل گردش عمومی و یا روش های اجرای ترکیبی مدل ها (EP) برای تأکید بر عدم قطعیت در پیش نمایی اقلیم، به علت تفاوت های ساختاری در مدل های جهانی اقلیم و همچنین عدم اطمینان در تغییرات شرایط اولیه مدل ها یکی از راهکارهای کاهش عدم قطعیت مدل های گردش عمومی است. برای این منظور داده های ایستگاه سینوپتیک کرمانشاه در بازه زمانی 1976 تا 2005 از سازمان هواشناسی و داده های ریزگردانی شده حاصل از 21 مدل گردش عمومی از سایت NASA (NEX-GDDP) برای دوره گذشته (2005-1976) و آینده (2049-2020) تحت سناریو RCP4.5 دریافت و پس از اطمینان از صحت داده ها و پیش پردازش های لازم، عدم قطعیت مدل های گردش عمومی بررسی و جهت کاهش عدم قطعیت آن ها از روش های مختلف اجرای ترکیبی استفاده شد. نتایج مقایسه مدل ها نشان داد که مدل های MRI-CGCM3، MPI-ESM-LR، BNU-ESM، ACCESS1-0، MIROC-ESM، MIROC-ESM-CHEM و MPI-ESM-MR از عملکرد مناسب تری در شبیه سازی دما و بارش برخوردار بوده اند. همچنین چنانچه انتظار می رفت بیشترین وزن به مدل هایی که کمترین خطا را داشته اند تعلق گرفته است، به گونه ای که این مدل ها بیشترین وزن را در مدل سازی بارش، دمای حداکثر و دمای حداقل دوره گذشته داشته اند و می توانند به عنوان مناسب ترین مدل های پیش نمایی در آینده معرفی شوند که دارای کمترین عدم قطعیت در شبیه سازی دما و بارش می باشند. بررسی نتایج ضرایب آماری روش های مختلف اجرای ترکیبی نشان داد که روش اجرای ترکیبی تعدادی از مدل ها (MEP) با ضریب تعیین (R2) 95/0 و ضریب کارایی (ME) 92/0 تخمین بهتری را در مقایسه با داده های دوره پایه در ایستگاه سینوپتیک کرمانشاه ارائه داده است و درنهایت این روش به عنوان بهترین روش اجرای ترکیبی مدل های گردش عمومی در نظر گرفته شد.