فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۴۱ تا ۳٬۳۶۰ مورد از کل ۷۹٬۳۰۳ مورد.
منبع:
آیین حکمرانی سال ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیای ۳)
97 - 124
حوزههای تخصصی:
حکمرانی علوی، به عنوان الگویی بی همتا از مدیریت سیاسی در تمدن اسلامی، دارای مؤلفه هایی است که توازن بین اقتدار و مدارا را در رویارویی با مخالفان تضمین می کند. این مقاله با تمرکز بر مفهوم حقوق شهروندی مخالفان، می کوشد نشان دهد که سیاست های امام علی علیه السلام در برابر معترضان و مخالفان سیاسی، بر پایه اصولی چون عدالت، آزادی بیان و رعایت حقوق مدنی بوده است. در این راستا، مقاله می کوشد نسبت بین مقاومت شهروندان در برابر بی عدالتی و مدارای حاکمیتی را در نهج البلاغه و دیگر متون تاریخی مرتبط با دوره حکمرانی امیرالمومنین علیه السلام تحلیل کرده و نقش این اصول را در حکمرانی مطلوب تبیین می کند. روش تحقیق این پژوهش، کیفی و با رویکرد تحلیلی _ توصیفی است. داده ها از راه بررسی منابع اسلامی، به ویژه نهج البلاغه وآثار فقهی و تاریخی در زمینه حقوق شهروندی مخالفان گردآوری و بررسی شده است. در این مطالعه، ضمن بررسی مبانی نظری و فقهی مرتبط با مقاومت شهروندان و مدارای حکومتی، چگونگی تمایز بین اعتراض مدنی مشروع و فتنه انگیزی در سیره حکومتی امام علی 7 بررسی خواهد شد.یافته های پژوهش نشان می دهد که امام علی علیه السلام افزون بر پای بندی به اصول عدالت و حق مداری، مخالفت مدنی را تا جایی که به آشوب و تهدید نظم عمومی نینجامد، تحمل کرده و حتی به رسمیت شناخته است. ایشان در رویارویی با مخالفان، الگوی مناسبی برای تعامل مسالمت آمیز میان حکومت ها و گروه های معترض در جوامع اسلامی معاصر ارائه می دهند.
نقد دیدگاه ویلیام رو در باب «پنداشت پرسش» بودن استدلال وجودشناختیِ موجّهاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
497 - 513
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی این پژوهش، بررسی و نقد اِشکال ویلیام رو به استدلال وجودشناختیِ موجّهاتی به روش توصیفی-تحلیلی است. در استدلال وجودشناختی سعی می شود از مفهوم خداوند به وجود خارجی خداوند پُل زده شود. یکی از مشهورترین صورت بندی ها از این استدلال، استدلال وجودشناختیِ موجّهاتی است که پیشرفته ترین نسخه آن، توسط آلوین پلنتینگا ارائه شده است. طبق این استدلال، تعریف خداوند عبارت است از موجودی که در تمام جهان های ممکنْ عالم مطلق، قادر مطلق و خیرخواه محض است (موجود به طور حدّاکثری عظیم) و از آنجا که چنین موجودی از امکان عام برخوردار است، بنابراین در جهان بالفعل موجود است. مقدّمه سرنوشت ساز این استدلال «مقدّمه ناظر به امکان» نام دارد؛ مقدّمه ای که براساس آن، وجود خداوند مُحال نیست. ویلیام رو، یکی از مخالفان استدلال وجودشناختی، بر این باور است که استدلال پلنتینگا به لحاظ معرفت شناختی از مغالطه «پنداشت پرسش» رنج می برد، چرا که تنها راه علم پیدا کردن به «مقدّمه ناظر به امکان»، امکان عام وجود خداوند، این است که از پیش نتیجه استدلال، یعنی وجود خداوند در جهان بالفعل، را پذیرفته باشیم. در این پژوهش سعی می شود تحلیل دقیقی از اِشکال ویلیام رو ارائه و سپس به نفعِ این مدّعا استدلال می شود که دلیل رو برای اینکه استدلال مذکور به لحاظ معرفت شناختی گرفتار «پنداشت پرسش» است، با تحلیل رو در بابِ معیار تشخیص این نوع مغالطه ناسازگار است. همچنین، همانطور که برخی از منتقدان رو به درستی اشاره کرده اند، لازمه «پنداشت پرسش» دانستنِ استدلال وجودشناختیِ موجّهاتی برمبنای دلیل رو، این است که تمام استدلال های معتبر را گرفتار «پنداشت پرسش» بدانیم؛ امری که بطلانش آشکار است. در نتیجه، رو نتوانسته است نشان دهد که استدلال وجودشناختیِ موجّهاتی گرفتار مغالطه «پنداشت پرسش» است.
ارزیابی آزادی سوژه در حضور دیگری: مواجهه سارتر و لاکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
147 - 172
حوزههای تخصصی:
میان سارتر و لاکان مواجهه ای تاریخی و فکری وجود دارد، نخستین دیدار تاریخی فیلسوف و روانکاو در سال 1936 در سمینارهای الکساندر کوژو پیرامون پدیدارشناسی روح هگل بود. محوری ترین دغدغه آن ها را می توان حول محور بیناسوبژکتیویته، جایگاه دیگری و آزادی سوژه دانست که از این منظر علی رغم برخی تفاوت های اساسی، می توان رابطه جدیدی میان اگزیستانسیالیسم و روانکاوی ترسیم کرد. مسئله محوری هر دو را می توان در شکافی پروبلماتیک با متفکران مدرن جستجو کرد. نقش دیگری در به انقیاد کشیدن عاملیت سوژه و یافتن راهی برای فردیت و آزادی از موضوعات مهمی است که می توان در آثار فلسفی و ادبی سارتر و همچنین سمینارهای لاکان مشاهده کرد. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی جایگاه دیگری در برساخت سوبژکتیویته و همچنین برشمردن مؤلفه های اساسی است که در آثار هر یک از این متفکران به تحقق آزادی و میل سوژه یاری می رساند. با وجود نقد لاکان به خوانش اسطوره ای سارتر پیرامون مفهوم آزادی و خرده گیری سارتر به روانکاوی به عنوان یک گفتمان جبرگرایانه، هر دو در مواضع فلسفی و فراروان شناختی خویش بر حضور همیشگی دیگری و یافتن راهی برای آزادی سوژه تأکید می ورزند. مفاهیم «انتخاب بنیادین» سارتر و «میل بنیادین» لاکان در حضور و سلطه گریزناپذیر دیگری ها، بیانگر مفری برای تحقق آزادی است. سوژه خواهان آزادی و هویت فردی است، اما تناقضاتی وجود دارد که سوژه را در پروسه انتخاب و ارضای میل با مشکل مواجه می کند. یافتن برهه هایی برای رفع چنین تناقضاتی در هر دو خط فکری اگزیستانسیالیسم و روانکاوی امری دشوار و پیچیده است.
معنا و معیار عاملیت اخلاقی ماشین های هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات شگفتی آور و شگرف در حوزه هوش مصنوعی و ظهور ماشین های هوشمند و سیستم ها و ربات های فراهوشمند، مرز و معیارهای انسان و ماشین را به چالش کشیده و به پرسش های فلسفی و اخلاقی جدیدی درباره امکان عاملیت اخلاقی ماشین های مصنوعی و انتساب مسئولیت اخلاقی به آنها دامن زده است. در این مقاله، پس از تبیین معنا و مؤلفه های عاملیت اخلاقی (خودآگاهی، خودمختاری، اراده آزاد، نیت مندی و مسئولیت پذیری)، به بررسی اهم دیدگاه ها درباره امکان عاملیت اخلاقی ماشین های پرداخته شده و اهم مبانی و مدعیات دو رویکرد اصلی در این زمینه بیان و بررسی شده است. برخی از صاحب نظران، ضمن نفی و انکار عاملیت اخلاقی ماشین ها، بر این باورند تنها انسان شروط و شرایط لازم برای عامل اخلاقی بودن را دارد و البته، برخی دیگر، ضمن بازنگری در معنای رسمی و سنتی عاملیت اخلاقی، به گونه و تقریری خاص از عاملیت اخلاقی محدود، تشکیکی و طیفی را پذیرفته و امکان اطلاق عامل اخلاقی به ماشین های فراهوشمند، بر این مبنا و معنا را موجه و مقبول دانسته و امکان اطلاق عامل اخلاقی را به ماشین ها و حتی حیوانات تعمیم و تسری می دهند. با استناد به محدودیت های کنونی ماشین های فراهوشمند و بی بهره بودن آنها از خودآگاهی و فقدان نیت مندی، شرایط لازم برای عاملیت اخلاقی کامل را نداشته و تنها به شکل مَجاز و مسامحی می توان امکان عاملیت اخلاقی محدود و ابزارگرایانه را برای رُبات ها و ماشینهای فرا/هوشمند در حوزه های خاص را پذیرفت.
درآمدی بر تعهدات ایمان در قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
ایمان، از مفاهیم محوری در آموزه های قرآن کریم است. با وجود اهمیت و کاربرد گسترده این واژه، قرآن کریم تعریف صریحی از آن ارائه نداده، بلکه بیشتر به تبیین ویژگی ها، آثار و لوازم آن پرداخته است. بررسی آیات قرآن نشان می دهد که می توان آن ها را به دو دسته کلی تقسیم کرد: دسته ای که به حقیقت ایمان، متعلقات، زمینه ها و بسترهای شکل گیری و تقویت آن می پردازند (جنبه معرفتی)، و دسته ای که آثار و لوازم ایمان را بیان می کنند (جنبه عملی). این پژوهش، با استفاده از روش گردآوری کتابخانه ای و تحلیل محتوای توصیفی، به این نتیجه دست یافته است که ایمان، مستلزم تعهداتی معرفتی و عملی است. به این معنا که فرد مؤمن، هم باید نسبت به حقیقت ایمان، متعلقات، حالات، روحیات و بسترهای پیدایش آن آگاهی داشته باشد، و هم در عمل، به لوازم ایمان پایبند بوده و در راستای آن تلاش کند. در واقع، بدون التزام به تعهدات ایمان، نمی توان کسی را به معنای واقعی کلمه، “مؤمن” نامید.
شهر کهن قصرشیرین؛ بازشناسی ساختار کالبدی و جایگاه تاریخی و ارتباطی آن در دوران ساسانی و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۳
۹۴-۵۷
حوزههای تخصصی:
قصرشیرین در اواخر دوره ساسانی با مجموعه ای مهم از بناهای سلطنتی، مذهبی، عام المنفعه و تدافعی شکل گرفت. در کنار کارکرد ارتباطی و تجاری قصرشیرین، شناخت عوامل شکل دهنده به شهر و بررسی ویژگی های آنها در دوره ساسانی و اسلامی اهمیت می یابد. بنابراین مسئله اصلی پژوهش، مطالعه ساختار فضایی شهر قصرشیرین در دوره ساسانی، تداوم حیات آن در دوران اسلامی و بررسی عوامل مؤثر در پویایی شهر از اواخر دوره ساسانی تا دوره قاجار است. نتایج پژوهش نشان می دهد که ساختار کالبدی شهر در دوره اسلامی از الگوی سازمان یافته شهرهای ساسانی تبعیت می کند. عناصر سازنده شهر شامل ارگ سلطنتی، آتشکده، محل رسمی و اداری، خندق؟ و برج و بارو بوده که با تغییراتی در دوران اسلامی تداوم می یابند. در قرون متأخر اسلامی، حیات شهر تحت تأثیر چالش های دولت های صفوی و قاجار با دولت عثمانی قرار گرفت که در آن «عتبات عالیات» و مسیر منتهی به آن، عنصر اصلی مناسبات بین دو کشور محسوب می شد.
تقسیم بندی واحدهای اجتماعی در نظام قبیله ای در قرآن کریم با رویکرد ریشه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زندگی اجتماعی در جوامع عربی، از ادوار پیشااسلامی، به نظام قبیله ای تکیه داشته و روابط داخلی، میان اعضای این نظام بر پایهٔ ارتباطات نسبی و خویشاوندی، شکل گرفته است. در این نظام، تقسیم بندی خاصی از واحدهای اجتماعی دیده می شود که درون قبائل و واحدهای بالاتر از آن، مانند شَعب، وجود دارد و فرض بر این است که اغلب این نام گذاری ها تنها به معنایِ خویشاوندی باشند. در قرآن کریم، از واژگانی چون «شعوب»، «قبیله»، «فصیله»، «رهط» و «عشیره» استفاده شده است و این مطالعه در صدد است که چه ارتباطی بین این تقسیم بندی های قبیله ای وجود دارد و چندگانگی واژگان نظام قبیله ای، بر اساسِ تحلیل ریشه شناسی، چگونه قابل درک است. تمرکز این مطالعه بر تحلیل ریشه شناسانهٔ واژگان نظام قبیله ای با استفاده از رویکرد توصیفی تحلیلی به هدف تعریف معانی مشترک و تفاوت های معنایی در تقسیم بندی های قبیله ای است تا تنوع و اهمیت واژگانی این اصول زیرساختی را نشان دهد. این بررسی می تواند به بهبود درک مفاهیم اصولی و اساسی این ساختارها در جوامع عربی کمک کرده و همچنین به شناخت بهتر ارتباط بین این تقسیم بندی ها و تفاوت های واژگانی مرتبط با آن ها کمک نماید. فرضیه اصلی این مطالعه این است که مفهوم اصلی واژگان در این ساختارها به گروه و جماعت اشاره دارد و وجود فروع و شاخه های متعدد در قبیله، به لحاظِ برخی ویژگی های گروهی، خاصِّ آن هاست که نقشی مهم در نمایان کردن فعالیت ها و اهداف گروه های خویشاوندی، از خرد تا کلان در فرهنگ عرب، دارند.
مطالعه مردم شناختی دین باوری و سلامت اجتماعی با تأکید بر باورها و مناسک باروری؛ مورد مطالعه: زنان شهر ایلام(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
135-150
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بارداری از مقاطع حساس و ویژه ای است که همواره به جهت آرامش بخشی و سلامت مادر و نوزاد با انجام مناسک مذهبی همراه است و درحقیقت بسیاری از زنان باردار به مباحث مذهبی و دینی در دوران بارداری خود اهمیت می دهند. در این پژوهش مناسک و باورهای باروری توصیف و با مبانی دینی و مکاتب مردم شناختی تطبیق داده شد. روش کار: پژوهش حاضر از نوع کیفی و روش آن قوم نگاری است. جامعه هدف تمام زنان متأهل شهرستان ایلام بودند که تجربه دست کم یک بار بارداری را داشتند. شیوه نمونه گیری گلوله برفی بود و تعداد اطلاع رسان ها 25 نفر بودند که از طریق اصل اشباع (بسندگی) تعداد آنان مشخص شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج به دست آمده نشان می دهد که باورها و مناسک مذهبی ضمن کاهش استرس و افسردگی های زایمان، موجب آرامش روان، نشاط و شادابی زن باردار می شود. انجام مناسک مذهبی همچون قربانی، گذاشتن قرآن و ادعیه بالای سر نوزاد و زن زائو برای دفع آل (جِن)، برداشتن کام نوزاد با تربت امام حسین (ع) و بریدن جفت و انداختن آن بالای پشت بام مسجد همگی از مواردی است که بیانگر پیوندخوردن باورها و مناسک سنتی با باورهای مذهبی است. نتیجه گیری: ورود زنان به اجتماع و پذیرش آنان در جوامع سنتی تنها با باروری بوده و پذیرش نوزاد نیز همراه با اجرای مناسک و با باورهای مذهبی و عامیانه خاصی برای راه یافتن به درون جامعه صورت گرفته است و برخی از مناسک مذهبی و توصیه های صورت گرفته در بارداری، نازایی یا سقط جنین با نظریات اندیشمندان اسلامی مطابقت دارد که نشان دهنده رسیدن مطالب پزشکی به صورت سینه به سینه به عامه جامعه است.
Criticism of Christophe Luxenberg's View on the Verse, "Wa Qaṭṭa'nāhum Ithnatay 'Ashrata Asbāṭan"(وَقَطَّعْناهُمُ اثْنَتَي عَشْرَةَ أَسْباطا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Grammarians and commentators disagree about the syntactic role of "Asbata" in the verse "…va qaṭṭa'nāhumuth-natay 'ashrata asbāṭan…" (وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَهَ أَسْباطا) and have proposed several roles for it. According to Arabic grammar, the accusative of specification (tamiz) the numbers eleven and nineteen must be singular and assigned. The accusative of specification (tamiz) the number "twelve" in the above verse should come in the form of "sabṭan", while it is plural and accusative, which is against the grammar. For this reason, four grammatical roles are mentioned for it in syntactic and explanatory sources. Christoph Luxenberg, the author of the book "Syriac-Aramaic reading of the Qur'an", believes that the grammatical role of "asbaṭan" is distinctive accusative of specification (tamiz) ; But not according to the Arabic grammar, but according to the Syriac grammar. He considers the difference of opinion of grammarians and commentators in the role of "asbaṭan" due to their lack of familiarity with the Syriac Aramaic language and its influence on the Arabic language and the Qur'an. The current research has reviewed Luxenberg's point of view in this regard with the library method and comparative approach. Although there are some similarities between Syriac and Arabic syntax, the results indicate that Luxenberg's claim is not true.
ارزیابی شارحان کافی در هستی شناسی عقل در سازگار بودن و نبودن با روایات: ارزیابی رویکرد استقلالی به عقل(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۴)
67 - 98
حوزههای تخصصی:
تفسیرِ هستیِ عقل به عنوان موجودِ مستقلِ از ساحاتِ وجودی انسان، یکی از رویکرده های شارحان کافی است. این رویکرد برآمده از نص روایات متواتر و برهان عقلی است که به دو نظریه تفکیک می شود. این دو نظریه در شرح روایت اول کافی ارائه شده اند. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی و با تکیه بر نص گرایی این دو نظریه را ارزیابی می کند. نظریه «عقل به مثابه مخلوق اول»، بر اساس تاویل گرایی و برهان عقلی-فلسفی سامان می یابد و به همین دلیل با نتایج تحلیل نص گرایانه از روایات در «تطبیق مخلوق اول با عقل» و «عدم تعلق آن به ساحت حیات انسان» ناسازگار است. تحلیل «عقل به مثابه جوهر مفارق مشابه عقل فعال» بر مبنای نص گرایی شکل گرفته ولی تلاش کرده تبیین عقلانی از نظریه ارائه دهد و سازگاری بیشتری با روایات دارد لذا در «پذیرش وجود استقلالی» «وحدت در عین کثرت»، «قبول حرکت و فعل و انفعال»، «جدایی از هویت انسان در عین تعلق به ساحت انسان» «رابطه اشراقی با نفس ناطقه» با روایات سازگار است ولی چون در تبیین نظریه از مبانی عقلانی-فلسفی بهره جسته است در قائل شدن به «وجود تشکیکی»، « تاثیر عقل در مراتب نفس ناطقه» «چگونگی تعدد و تکثر عقول» با روایات ناسازگار است
نگاهی به بررسی ترجمه عربی غزل های عرفانی عطار از علی عباس زلیخه (با تأکید به مضامین عشق و مستی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
311 - 330
حوزههای تخصصی:
دیوان عطار نیشابوری عارف و شاعر بزرگ ایرانی، همواره موردتوجه دوستداران شعر و ادب بوده و بسیاری از ناقدان و پژوهشگران به بررسی و تحقیق پیرامون این اثر پرداخته اند و مترجمانی از کشورهای اروپایی و عرب نیز به آن روی آورده اند. ظرافت هایی در معنی و مفهوم اشعار این شاعر فارسی زبان نهفته است که در برخی موارد، زمینه ساز ارائه دیدگاه هایی شده است؛ بنابراین تأثیر شعر او به ایران و ادب فارسی محدودنمی شود. دیرزمانی است که اشعار وی، توجه دانشمندان و صاحب نظران آن سوی مرزها، از جمله، جهان عرب را به خود جلب نموده و به دنبال آن، آثار ایشان چندین بار به زبان های مختلف از جمله زبان عربی برگردانده شده است و بررسی و نقد این ترجمه ها ضروری به نظرمی رسد. پژوهش حاضر در پی آن است تا با تکیه بر روش توصیفی - تحلیلی، ترجمه غزلیات عرفانی دیوان عطار را به زبان عربی مورد بررسی و واکاوی قرارداده و با مقایسه متن اصلی با ترجمه علی عباس زلیخه به بیان مسائلی چون اشتباه در فهم، حذف و معادل گزینی نامناسب بپردازد تا از این رهگذر برای مخاطب روشن شود که بار معنایی واژگان و تعابیر به زبان مقصد چگونه منتقل شده و برگردان مترجم از عهده انتقال مفاهیم به خواننده برآمده یا با نارسایی همراه است؟
تحلیل نقش حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظلّه العالی) در ترسیم افق های حکمرانی حقوقی و سیاست جنایی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران نیز همانند سایر نظام های سیاسی جهان برای پیاده سازی قدرت خود، متأثر از الگوی حکمرانی خود می باشد و مؤلفه ها و شاکله حکمرانی خاص خود را دارد. یکی از حوزه های مهم حکمرانی، سیاست گذاری، تنظیم گری و عملیاتی سازی تدابیر حاکمیت برای برخورد با جرایم و تعیین مجازات ها است که در علوم جنایی از آن به سیاست جنایی تعبیر می شود. بر مبنای اصل 110 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اختیار تعیین سیاست های کلی نظام با رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران می باشد و علاوه بر آن با اختیار عفو یا تخفیف مجازات محکومان، تعیین فقهای شورای نگهبان، انتصاب رئیس قوه قضائیه، انتصاب اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام به صورت مستقیم و غیرمستقیم بر برخی جهت گیری های کلان سیاست جنایی کشور اثرگذار هستند. ازاین رو تحلیل نقش رهبری به عنوان یکی از منابع الزام آور و الهام بخش در تحلیل رویکرد های سیاست جنایی جمهوری اسلامی ایران مؤثر خواهد بود. این تحقیق که با رویکرد نظری بنیادی انجام گرفته، به دنبال دست یابی به مدل مفهمومی سیاست جنایی جمهوری اسلامی با تأکید بر نقش رهبری انقلاب در ترسیم خطوط کلی این سیاست ها می باشد، زیرا از یک طرف ولی فقیه به عنوان امام امت در پای کار آوردن مردم در حوزه سیاست جنایی مشارکتی نقش ویژه ای داشته و به علاوه رهنمود ها و ابلاغیات ایشان از باب ولایت در افتاء، ولایت در قضاء و ولایت در حکومت، به عنوان یک منبع الزام آور بر تحولات سیاست جنایی تقنینی، قضایی و اجرایی کشور اثرگذار خواهد بود.
دراسة العلامات البلاغیة المتعلّقة بمفهوم السّلام وتجنّب الحرب فی شعر سنان أنطون بناءً علي الأنماط الثلاثة للعلامة في نظریة بیرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
السیمیائیه الأدبیه تبحث عن دور العلامات اللّغویه فی إنشاء عمل أدبی وتکشف جوهره الدلالی من خلال اکتشاف الهیکل الدلالی للعمل. یعد تشارلز ساندرز بیرس أحد رواد السیمیائیه الذی قدم منهجًا نقدیًا دقیقًا لتحلیل الأعمال الأدبیه من خلال تقدیم الأنماط الثلاثه للعلامه. وفی رأیه، تظهر العلامه من التفاعل بین المکوّنات الثلاثه للممثّل والموضوع والمؤول. سنان أنطون شاعر عراقی والسّلام وتجنّب الحرب من أکثر المواضیع شیوعاً فی قصائده، وفی خلق موضوعاته، یستخدم العلامات البلاغیه؛ لذلک، یحاول البحث الحالی شرح تشکیل العلامات البلاغیه المتعلّقه بالسّلام وتجنّب الحرب بناءً على نظریه بیرس فی السیمیائیه وتحلیل دور مکوّنات العلامات الثلاثه فی استکمال مفهوم هذه العلامات. وفقاً لنتائج البحث، فإن العلامات تتکون من مثلث الممّثل والموضوع والمؤول، ولها ثلاث علامات فرعیه داخل نفسها. أولاً: علامه نوعیه تبیّن مدى ظهور بعض الأحداث، ثمّ یتمّ توسیعها بعلامه جزئیه ووصف لأجواء العراق المتوتّره والمتشته بالحرب والتجارب العملیه للعراقیین فیما یتعلّق بالقصف والدّمار والخوف وإنعدام الأمن، وتتّسع معناها بعلامه عامه وموقف الشاعر، وتکتمل فی قضیه الحرب والسّلام.
جلوه های پست مدرنیسم در رمان «دل فولاد» نوشته ی منیرو روانی پور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
169 - 196
حوزههای تخصصی:
پست مدرنیسم اصطلاحی است که از اروپا به ایران وارد شده و با وجود شناخته و پذیرفته شدن، به علت عدم آشنایی کامل با خاستگاه ها، اصول و مؤلفه های این نوع ادبی، هنوز نسبت به حضور آن در ادبیات داستانی ایران تردید وجود دارد. این که چه خصایص و مؤلفه هایی را می توان به عنوان مبنای این نوع ادبی قرار داد، مهم ترین موضوع در این نوع است. بر همین اساس این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی در نظر دارد که با تحلیل رمان «دل فولاد» منیرو روانی پور، نویسنده ی دوره ی معاصر ایران که به سبک پست مدرنیسم نگاشته شده، به معرفی و شناخت نسبی این مؤلفه ها بپردازد و در نهایت به این نتیجه رسیده است که مؤلفه هایی همچون بى نظمى زمانى در روایت رویدادها، عدم قطعیت، تناقض، جابه جایى، عدم انسجام، فقدان قاعده، زیاده روى در استفاده از صنایع ادبى، دور باطل، پارانویا، اختلالات زبانى و بالاخره استفاده ی افراطى از شیوه ی جریان سیال ذهن در این رمان وجود دارد و سبک نوشتاری روانی پور متأثر از مکتب ادبى پست-مدرن بوده و بسیارى از مؤلفه هاى ادبیات پست مدرن در رمان وى قابل مشاهده است.
المفارقة الدعائية وأنماطةا اللفظية، والنغمة، والحكاية أو الإيةام، والإلماع دراسة في بنية الدلالة لأدعية مفاتيح الجنان نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
105 - 120
حوزههای تخصصی:
إنّ مفاتیح الجنان کتاب له قیمه بالغه ومکانه عظیمه، لما فی أدعیته من المعرفه الإلهیه والخلقیات الإنسانیه البنّاءه. والأدعیه هذه فی غالبیتها نصوص أدبیه تندرج ضمن الأدب القدیم، فهی حافله بکثیر من الملامح البلاغیه والفنیه الکلامیه، منها المفارقه فی أنماطها المختلفه. یقتصر هذا البحث على المفارقه، حسب بنیتها الدلالیه، کالمفارقه اللفظیه، ومفارقه النغمه، ومفارقه الحکایه أو الإیهام، والإلماع، ثمّ تطبیقها علی أدعیه مفاتیح الجنان فقط دون الزیارات والملحقات والباقیات الصالحات، لیتقصّى هذه التقنیه من جانب واحد ولئلّا یصاب بالتشتت والسطحیه فی الدراسه والتحلیل حتى یصل إلى هدفه بأعلى مستوى یتسنّى له. فالمفارقه تقنیه قدیمه الاستخدام جدیده المصطلح، یستخدمها المبدع الموهوب لیظهر ما قصده من الرسائل، ناتئاً بارزاً عبر التضاد والتناقض بین طرفی القول. ولیس للمفارقه تعریف جامع مانع، بل لها أنماط مختلفه وأنواع متعدده حسب درجتها وصیاغتها وطرفیها وما إلى ذلک؛ فمن الصعب أن نحصل على تعریف محدد. والتقنیه هذه تُستخدم لإبراز أفکار المبدع وعواطفه، لتؤدّی إلى الصحوه والحث. والقاسم المشترک بین أنواعها، وأنماطها، وأسالیبها هو التضاد بین المظهر والمخبر. وقد بیّن هذا البحث المتواضع، المواضع التی لها بنیه مفارقیه فی أنماطها المختلفه، عبر تحلیل النص الدعائی، واعتمادا علی المنهج الوصفی التأویلی والتحلیلی، لتقصی المفارقه وتبیین أنواعها وفک شفراتها، محاوله الوصول إلى المعانی الخفیه والمدلولات المختبئه وتسلیط الضوء على المعنى المقصود، حسب بنیتها الدلالیه، وفقاً لتقسیم محمد العبد. وفی النهایه، قدّمت أهم الملحوظات والنتائج التی توصلت إلیها الدراسه؛ ومن أهمّها أنّ المفارقه فی الأدعیه ولیده المواقف النفسیه وحصیله الإدراکات العقلیه، کما استُعینت بها لتجسید الواقع الإنسانی وإخراجه من نطاق الذاتیه المجرده إلى نطاق الموضوعیه الحسیه، کما أن التنویع فی أنماطها یدلّ علی تمکن الداعی فی الخطاب.
خطاناپذیری علم حضوری و چالش پدیده عضو خیالی (بررسی و پاسخ)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
191-210
حوزههای تخصصی:
در نظام مبناگرایی برخی فیلسوفان مسلمان، علم حضوری زیربنای سایر معرفت هاست. ازجمله ویژگی های مهم این معرفت پایه، خطاناپذیری آن است که البته اشکالات متعددی به آن وارد شده است. در این مقاله یکی از این اشکالات، به نام «پدیده ی عضو خیالی» بررسی شده است. طبق این اشکال، گاهی مدرِک در برخی اعضای خود احساس درد می کند، درحالی که فاقد آن عضو است. بنابراین مدرک واجد احساسی غیرواقع نما شده است و چون محسوسات از جهتی مصداق علم حضوری هستند، می توان چنین نتیجه گرفت که علم حضوری خطاپذیر است. برای پاسخ به این اشکال تبیین دو مقدمه ضروری است، اولاً وجود ادراک حسی، مغایر با وجود متعلق مادی آن است. ثانیاً این احساس مشتمل بر احساسات متعددی است که از طریق قوای حسی متعدد برای مدرک حاصل شده است. با لحاظ این دو نکته، خطا در پدیده عضو خیالی از دو جهت واقع می شود: اول، جایی که وجود ادراک حسی از حیث حکایی اش اعتبار می شود و این اعتبار نیز اعتبار عقل است، نه حس. دوم، جایی که عقل درباره روابط بین این احساسات حکمی صادر می کند. اگر محسوس ظاهری صرفاً از حیث حضوری بودن و بدون دخالت و اعتبارات عقل دیده شود، خطاناپذیر است.
ساز وکارهای تربیت زیباشناختی در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۱
121 - 141
حوزههای تخصصی:
از آنجا که عشق و زیبایی اگرچه در تعریف نمی گنجد، اما هر دو موقوف به تربیت و هدایت هستند و یکی از انواع تربیت ها در این راستا، «تربیت زیبایی شناسانه دینی» بر مبنای عرفان اسلامی است که خود عرفان نیز به عنوان هسته زیبایی شناسانه دین بر محوریت عشق مطرح می باشد و در نتیجه، در این مکتب هم زیبایی معنوی و هم زیبایی محسوس و ملموس مدنظر است. این نوع تربیت با گوهر خود یعنی عشق و با ماهیت جذبی آن(عشق الهی)، رویکردی فردگرایانه و درونگرایانه دارد تا زیبایی عبادات و عشق اعلا، زیبایی ایمان و عشق ایمانی، زیبایی اخلاق و عشق اعظیم را دریابد و در مسیر مجذوبانه از ناحیه معشوق به درک عالی از زیبایی عشق پروردگار که معرفتی متعالی است، نائل آید. ازاین رو، در این مقاله به موضوع «سازوکارهای تربیت زیباشناختی در عرفان اسلامی» پرداخته شد. در این تحقیق که به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع و متون کتابخانه ای به انجام رسید این نتایج حاصل گردید که عشق محوریت زیبایی شناسانه ی دینی و تربیت زیبایی شناسانه دینی مبتنی بر عرفان اسلامی است، همه اهداف و روش های این نوع تربیت، نمودهای عشق الهی می باشند که با توجه به ابعاد زیبایی شناسانه دینی مبتنی بر عرفان اسلامی، یعنی زیبایی عبادت(عشق اعلاء)، زیبایی ایمان(عشق ایمانی)، زیبایی اخلاق(عشق عظیم) و تجربه زیبایی شناسانه دینی، همه این اهداف و سازوگارهای مولفه های تشکیل دهنده این ابعاد زیباشناسانه دینی بر محور عشق الهی هستند.
پژوهشی بر تفسیر واعظانه قرآن کریم و تبیین برخی از نمونه های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
205 - 240
حوزههای تخصصی:
تفسیر به مثابه یک علم، در طول تاریخ گسترده خود، همانند دیگر علوم، ساختاری عمدتاً قابل استفاده برای دانشمندان داشته و استدلال، بیان آرای موافقان و مخالفان، و نقد، بخشی از شاکله آن را تشکیل داده است. تفسیر واعظانه، نامی نوآشنا اما گرایشی کهن از تفسیر قرآن کریم است که تا کنون مطالعه دقیقی پیرامون چیستی و جایگاه آن در میان تفاسیر انجام نشده است. این نوع تفسیر با انگیزه تبیین قرآن و همراه با وعظ و اندرز مخاطبان، به منظور تأثیرگذاری آموزه های قرآنی بر ایشان، با استفاده از ابزارهایی همچون شعر، حکایت، امثال، اشارات عرفانی و مأثورات روایی، به تفسیر آیات می پردازد. تفسیر واعظانه، تفسیری همسو با روح قرآن، یعنی هدایت و موعظه، است و شواهد و قراین نشان می دهد که رگه هایی از آن به عصر نزول بازمی گردد. با این حال، در شکل مصطلح خود، با تفسیر حسن بصری آغاز شد و با ترجمه تفسیر طبری ادامه یافت تا سرانجام با تفسیر ابوالفتوح رازی به یک تفسیر کامل با نشانه های تفسیری که از آن به «واعظانه» یاد می شود، نمود جدی در جهان تفسیر پیدا کرد. برخلاف تفاسیر اجتهادی-علمی که گرایش تنها نخبگان جامعه را به سوی خود جلب می کند، تفسیر واعظانه مانند خود قرآن، قابل استفاده علمی، تربیتی و اخلاقی برای عموم مردم بوده و هست؛ با این حال، با تفاسیر تربیتی و هدایتی تفاوت هایی دارد. این نوع تفسیر می تواند فاصله میان دانش تفسیر و توده مسلمان را کاهش داده و به پیوند بیشتر عامه مردم با مفاهیم قرآنی منتهی گردد. در این مقاله، با به کارگیری روش توصیفی-تحلیلی و شیوه منبع یابی کتابخانه ای، جایگاه تفسیر واعظانه بین گونه های مختلف تفاسیر، معنا و چیستی آن با عنایت به مفردات و معناشناسی وعظ تبیین و برای نخستین بار، تعریف کاملی از آن ارائه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تفسیر واعظانه، تلفیقی از تفاسیر نقلی و عرفانی به حساب می آید که ادبیاتی سرشار از بدیع و آمیخته با شعر، داستان و امثال دارد. همچنین به دلیل ورود متنی از یک یا چند منبع بیرونی و غیر از تحلیل مفسر، جایگاه این نوع تفسیر را در بین تفاسیر توسعه ای قرار می دهد.
تأملی فقهی حقوقی بر ثبوت ارش در خیار تدلیس(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه سال ۳۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۰)
42 - 77
حوزههای تخصصی:
نهاد ارش در فقه امامی و قانون مدنی به خیار عیب اختصاص دارد اما به نظر می رسدکه عدم استفاده از نهاد ارش در خیارتدلیس، خلاف عدالت و انصاف است. دو فرض در این مسئله می توان مطرح کرد: فرض نخست آنکه بایع عملیات فریبنده انجام داده و کالای خود را بفروشد و فرض دوم اینکه کالا معیوب بوده و بایع عملیات فریبنده ای انجام ندهد وکالای خود را بفروشد. به اعتقاد نویسندگان مخیرکردن مشتری به فسخ یا امضای عقد با استناد به خیار تدلیس و عدم مجوز دریافت ارش توسط وی، علیرغم انجام عملیات فریبنده از سوی بایع در فرض نخست و امکان فسخ عقد یا أخذ ارش توسط مشتری در فرض دوم با استناد به خیار عیب، علیرغم عدم انجام عملیات فریبنده توسط بایع منطقی و منصفانه نیست بلکه وجود حق أخذ ارش در فرض تدلیس اولویت دارد. هدف این پژوهش نقد و بررسی ادله موافقان و مخالفان جریان ارش در خیار تدلیس است. جستار حاضر به روش توصیفی- تحلیلی، به این نتیجه دست یافته است که هیچ خصوصیت ویژه ای در خیار عیب وجود ندارد که ارش را منحصراً به آن اختصاص دهد بلکه ادله کافی برای جریان ارش در خیار تدلیس نیز موجود است.
بحران های زیست محیطی در پایان تاریخ صفوی: فروپاشی اکولوژی پادشاهی ایران در اوایل دوران مدرن (1666-1722م/ 1076- 1134ق)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۰)
197 - 250
حوزههای تخصصی:
در تاریخ جهان، قرن هفدهم میلادی، دوران تغییر و تحول بود. این قرن با ظهور جنبش های اجتماعی در پاسخ به خشکسالی های گسترده، قحطی، بیماری، جنگ و جابه جایی جمعیت در جهان بر اثر تغییرات اقلیمی، شناخته می شود. بااین همه، تاریخ دانان هنوز ایرانِ عصر صفوی (1501-1722م /906-1134ق) را در زمره آن «بحران گسترده» قرار نداده اند.این مقاله که به صورت مشترک توسط یک تاریخ نگار محیط زیست و یک اقلیم شناس نوشته شده است، پس از بازنگری منابع اوّلیه دوران صفوی و شواهدی از حلقه های درختی، استدلال می کند که بحران گسترده زیست محیطی در اواخر قرن هفده میلادی (قرن یازده هجری قمری)، به فروپاشی اکولوژی پادشاهی صفوی کمک کرده است. کاهش منابع و اُفت جمعیت، زمینه ساز فروپاشی شبکه های سرزمینی و سرانجام سقوط صفویان به دست گروه کوچکی از مهاجمان افغان در سال 1722 میلادی (1134ق) شد. این مقاله درنهایت، به بررسی پیوند ایران با روندهای جهانی زیست محیطی در این دوره می پردازد و نشان می دهد که چگونه شرایط محلی و نقش انسان، به بروز بحران شدید زیست محیطی در ایران منجر شد