فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۵
135 - 167
حوزههای تخصصی:
امروزه روش های آموزش مبتنی بر مغز براساس تحقیقات علمی گسترده در مورد نحوه یادگیری مغز، مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است. وجود پژوهش های متعدد و متناقض در این حوزه لزوم انجام یک فراتحلیل در این حوزه را مورد تاکید قرار می دهد. پژوهش حاضر به روش فراتحلیل و با هدف ترکیب پژوهش های انجام شده در زمینه تاثیر آموزش مبتنی بر مغز بر شاخص های شناختی تربیتی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل مطالعاتی است که در سال های 1387 تا تابستان 1402 در ایران صورت گرفته و به صورت تمام متن در پایگاه های اطلاعاتی منتشر شده است. براساس ملاک های ورود و خروج 25 پژوهش و 85 اندازه اثر انتخاب شد که در نهایت پس از تحلیل حساسیت و حذف اندازه اثرهای افراطی 80 اندازه اثر وارد فراتحلیل شد. نتایج نشان داد اندازه اثر ترکیبی برای مدل اثرات تثبیت شده برابر با 08/1 و برای مدل اثرات تصادفی برابر 21/1 است که هر دو معنادار بودند. در این پژوهش، انواع روش های آموزش مبتنی بر مغز، پیامدهای چندگانه، نوع درس و انواع آزمودنی ها به عنوان متغیرهای تعدیل کننده کیفی و کمی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که اندازه اثر خلاصه از همه متغیرهای تعدیل کننده تاثیر می پذیرد. نتایج فرارگرسیون نیز نشان داد که اندازه اثر تابع تعداد جلسات مداخله و سن آزمودنی هاست و آموزش مبتنی بر مغز در تعداد جلسات بیشتر و در سنین کم (دوره ابتدایی) موثرتر است. با توجه به نتایج فراتحلیل حاضر، ارائه برنامه-هایی در راستای پیاده سازی آموزش مبتنی بر مغز در نظام آموزشی ضرورتی است که باید بیش از پیش مورد ملاحظه قرار گیرد.
رابطه ارضای نیازهای اساسی روان شناختی در کلاس و ریسک پذیری تحصیلی: نقش واسطه ای یادگیری خود پیرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به تعیین نقش واسطه گری یادگیری خودپیرو در رابطه بین ارضای نیازهای اساسی روان شناختی در کلاس و ریسک پذیری تحصیلی پرداخته است. تعداد 413 نفر (193 دختر و 220 پسر) از دانش آموزان پایه های ششم، هفتم و هشتم شهرستان مرودشت (استان فارس) با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای به عنوان شرکت کنندگان در پژوهش انتخاب شدند و سه مقیاس ارضای نیازهای اساسی روان شناختی در کلاس درس، یادگیری خودپیرو و ریسک پذیری تحصیلی را تکمیل کردند. نتایج نشان داد که ریسک پذیری تحصیلی دانش آموزان تحت تأثیر ارضای نیازهای اساسی روان شناختی در بعُد ارضای نیاز به ارتباط است و هرچه ارضای این نیاز در بین دانش آموزان بیشتر باشد، قدرت ریسک پذیری تحصیلی آن ها نیز افزایش می یابد. یافته دیگر نشان داد که ارضای نیاز به خودپیروی و نیاز به ارتباط، با واسطه گری یادگیری خودپیرو بر ریسک پذیری تحصیلی دانش آموزان اثر غیرمستقیم دارند. بنابراین براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که ارضای هرچه بیشتر و باکیفیت تر نیازهای اساسی روان شناختی ازجمله نیاز به خودپیروی و نیاز به ارتباط، با ارتقای یادگیری خودپیرو دانش آموزان، موجبات افزایش ریسک پذیری تحصیلی آن ها را فراهم می آورد.
اثربخشی بازی درمانی با رویکرد طرحواره درمانی ذهنیت مدار بر کنترل تکانه و تاب آوری دانش آموزان پسر با نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
22 - 36
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضربا هدف بررسی اثربخشی بازی درمانی با رویکرد طرحواره درمانی ذهنیت مدار بر کنترل تکانه و تاب آوری دانش آموزان پسر با نارسایی توجه -بیش فعال اجرا شد. روش پژوهش: این پژوهش، از نظر هدف از نوع تحقیقات کاربردی بوده که از نوع نیمه آزمایشی داراى پیش آزمون- پس آزمون وگروه گواه و دوره پیگیری یک ماهه می باشد. جامعه آماری سال تحصیل1402پژوهش حاضر را کلیه دانش آموزان پسر 8تا11 ساله دوره ابتدایی که به دلیل داشتن نشانه های اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی در -۱۴۰۱ به مراکز مشاوره و روانشناسی مراجعه کردند، تشکیل می دهند. براى انتخاب نمونه تحقیق، تعداد 15 نفر برای هر گروه به شکل نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به شکل گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار داده شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه کانرز فرم والد،پرسشنامه تصویری طرحواره در کودکان دوسلدورف(DISC)، مقیاس رفتارهای تکانشی در کودکان، مقیاس توانمندی های اجتماعی -هیجانی و تاب آوری استفاده شد. گروه آزمایشی تحت بازی درمانی با رویکرد طرحواره درمانی ذهنیت مدار(۱۰ جلسه 60 دقیقه ای) قرار گرفتند. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از شاخص آماری تحلیل واریانس چند متغیره با اندازه گیری های مکرر انجام شد. نتایج نشان دادند بازىدرمانی با رویکرد طرحواره درمانی ذهنیت مدار به بهبود کنترل تکانه و تاب آوری در مرحله پس آزمون منجر می شود و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز منجر به بهبود کنترل تکانه و تاب آوری انجامید که نشان دهنده تداوم اثربخشى بازی درمانی با رویکرد طرحواره درمانی ذهنیت مدار بوده است.
تأثیر یادگیری و آزمون عملکردی اوریگامی محور بر خلاقیت و خودارجمندی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری دوره ابتدایی
حوزههای تخصصی:
پپیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر یادگیری و آزمون عملکردی اریگامی محور، بر خلاقیت و خودارجمندی دانش آموزان دوره ابتدایی دارای اختلال یادگیری شهرستان اردل است. روش ها : این پژوهش یک مطالعه نیمه آزمایشی شامل دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون و در دو گروه آزمایش و گواه است. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر پایه ششم دوره ابتدایی دارای اختلال یادگیری شهرستان اردل است که نمونه ای به اندازه 30 نفر از داوطلبان واجد شرایط به روش نمونه گیری هدفمند، بدون جای گذاری و در دو گروه آزمایش و گواه با درنظر گرفتن شرایط همگنی براساس ویژگی های جمعیت شناختی آن ها انتخاب گردیده است. از پرسشنامه تورنس فرم ب و پرسشنامه عزت نفس اسمیت به عنوان ابزارهای پژوهش استفاده شد. روایی محتوایی هر دو پرسشنامه به تأیید 10 نفر از متخصصان روان سنجی و اساتید روانشناسی رسیده است. برای سنجش پایایی از روش آلفای کرونباخ (با استفاده از نرم افزارSPSS) استفاده گردید که پایایی پرسشنامه تورنس فرم ب برابربا 69/0 و پایایی پرسشنامه عزت نفس کوپر91/0 به دست آمد. فرض مدل تحلیل کوواریانس با حداکثر سطح معنی داری 05/0 و با نرم افزار SPSS انجام شده است. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون تحلیل کوواریانس نشان می دهد تأثیرات یادگیری اوریگامی محور میزان خلاقیت (011/0P=) و خودارجمندی (0001/ 0P=) به طور معنادار افزایش یافته است. نتیجه گیری: آموزش اوریگامی و یادگیری آن در بین دانش آموزان پسر دوره ابتدایی دارای اختلال یادگیری می تواند بر روی خلاقیت و خودارجمندی تأثیر گذاشته و موجب افزایش توجه و تمرکز دانش آموزان در پاسخگویی به سؤالات آزمون های توجه، تمرکز و افزایش عملکرد آنان شود.
Exploring the Influence of Psychological and Spiritual Factors on Job Self-Efficacy in Individuals with Hearing Impairments(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۲ No. ۲ (۲۰۲۴) : Serial Number ۶
36-43
حوزههای تخصصی:
This study aimed to investigate the relationships between job self-efficacy, sense of coherence, and spiritual well-being among adults with hearing impairments. Specifically, it sought to determine the extent to which sense of coherence and spiritual well-being predict job self-efficacy in this population. A cross-sectional study design was employed, involving 300 adults with hearing impairments. Participants were recruited from rehabilitation centers, support groups, and online platforms. Data were collected using three standardized instruments: the General Self-Efficacy Scale (GSE), the Sense of Coherence Scale (SOC-13), and the Spiritual Well-Being Scale (SWBS). Descriptive statistics, Pearson correlation, and multiple linear regression analyses were conducted using SPSS-27 to explore the relationships between the variables. The mean job self-efficacy score was 28.56 (SD = 6.43), the mean sense of coherence score was 70.28 (SD = 14.92), and the mean spiritual well-being score was 92.65 (SD = 16.37). Job self-efficacy was significantly correlated with both sense of coherence (r = 0.53, p < 0.01) and spiritual well-being (r = 0.47, p < 0.01). The regression analysis revealed that sense of coherence (β = 0.37, p < 0.001) and spiritual well-being (β = 0.32, p < 0.001) were significant predictors of job self-efficacy, explaining 37% of the variance (F(2, 297) = 87.92, p < 0.001). The study highlights the significant roles of sense of coherence and spiritual well-being in predicting job self-efficacy among adults with hearing impairments. These findings suggest that interventions aimed at enhancing these psychological and spiritual dimensions could effectively support job self-efficacy in this population. Future research should focus on longitudinal studies and explore additional factors that may influence job self-efficacy.
بررسی رابطه فرسودگی شغلی و کیفیت زندگی، بامیانجی گری رضایت شغلی در مربیان پیش از دبستان (6- 4) شهرستان های جغتای وجوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
147 - 162
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضرباهدف بررسی فرسودگی شغلی و رابطه احتمالی آن با کیفیت زندگی، بامیانجی گری رضایت شغلی در مربیان پیش از دبستان به اجرا درامدروش پژوهش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بودجامعه اماری پژوهش شامل کلیه مربیان مراکز پیش از دبستان(6-4) شهرستان های جغتای وجوین بود ،بدین منظور از بین 214مربی پیش از دبستان ،100نفر که برای تعیین حجم نمونه در مطالعات رگرسیونی چندگانه می باشد استفاده شد(گرین،1991) که در آن m تعداد متغیرهای پیشگو می باشد به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای انتخاب وتوسط سه پرسشنامه فرسودگی شغلی مسلش (1981)،پرسشنامه رضایت شغلی اسمیت ؛کندال وهالین(1969) وپرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی(1996)مورد ارزیابی قرار گرفتند.برای تجزیه وتحلیل داده هاازروش ﺿﺮﯾﺐ ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﭘﯿﺮﺳﻮن و رﮔﺮﺳﯿﻮن وازمون سوبل و نرم افزار24 SPSS اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ.یافته ها :نتایج نشان داد رابطه ی منفی ومعناداری بین فرسودگی شغلی وکیفیت زندگی ورابطه ی منفی ومعناداری بین فرسودگی شغلی ورضایت شغلی وجود دارد، فرسودگی شغلی هم به صورت مستقیم وهم به صورت غیر مستقیم بامیانجی گری رضایت شغلی بر کیفیت زندگی تأثیرگذار بودفرسودگی شغلی میتواندمستقیما رضایت شغلی و کیفیت زندگی معلمان پیش از دبستان راتحت تاثیرقرار دهد لذاضروری است که برنامه ریزان وسیاست گذاران در مورد افزایش رضایت شغلی مربیان از یک سوی واز سوی دیگردر زمینه کاهش فرسودگی شغلی وراه های بهبود ان اهتمام لازم راانجام دهندتا در سایه ی ان کیفیت زندگی نیز بهبود یابد
بایسته های کتب و متون آموزشی در علم صرف بر مبنای نظریه ی نشر نوآوری
حوزههای تخصصی:
هدف آموزش قواعد صرف عربی، بالابردن سطح درست خوانی و فهم متون و افزایش علاقه و انگیزه یاد گیرندگان است که بر مبنای تحقیقات، این اهداف به دلایل متعدد کمتر محقق شده اند. در رسیدن به هدف های ذکر شده، متون آموزشی علم صرف از اصلی ترین ارکان هستند که سال هاست به یک شکل و سیاق تدوین و منتشر می شوند و مطابق با اهداف، نیازها و واقعیت ها، تغییر و تحول پیدا نکرده اند. با توجه به ضرورت بازنگری و اصلاح کتب صرفی که می تواند زمینه رشد تحصیلی بیشتر را فراهم کند، پژوهش حاضر، با تأکید بر متغیر کتاب و متون آموزشی، به بررسی بایسته های متون و کتاب های آموزش صرف در رشته ها و مقاطع مختلف آموزشی به ویژه در دانشگاه ها بر اساس نظریه ی نشر نوآوری می پردازد. روش پژوهش در تحقیق، مصاحبه عمیق با رویکرد گراندد تئوری (نظریه زمینه ای) است و نتایج به دست آمده از هر مصاحبه دسته بندی و سپس به مصاحبه شونده بعدی اعلام شده تا گزاره های بیشتری به یافته ها اضافه شود. بر مبنای یافته های پژوهش، هرگونه تغییر و نوآوری در متون صرفی باید شامل پنج مقوله کلی توالی و نظم، روانی و کاربردی بودن مثال ها و تمرین ها، رعایت استانداردهای کتب آموزشی، جامعیت و نوآوری های محتوایی باشد. از مهم ترین مقوله های جزئی، چینش منطقی، انطباق با سطح یادگیرندگان و هفته های آموزشی، استفاده از مثال های قرآنی، پرهیز از مطالب پیچیده و مبهم، نبود کاستی و استفاده تخصصی از واژه ها است که متن آموزشی علاوه بر جذابیت ظاهری، شکلی و نگارشی باید، قابلیت ارزشیابی، آزمون و سنجش بازخوردهای مثبت، منفی و مقایسه ای داشته باشد.
بررسی نقش تعدیلی متغیّرهای فردی در پیوند با بازنمایی های طرح واره ای و توانایی حل مسئله ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
109 - 132
حوزههای تخصصی:
حل مسئله از ارکان مهم آموزش ریاضی است و توسط شورای ملی معلمان ریاضی به عنوان هسته اصلی آموزش ریاضی معرفی شده است. پژوهش های اخیر در حوزه آموزش ریاضی و روان شناسی نشان داده اند که بازنمایی های ریاضی به ویژه بازنمایی طرح واره ای نقش مهمی در تسهیل فرایند حل مسئله ایفا می کند. هدف این پژوهش بررسی نقش تعدیلی متغیرهای فردی ازجمله توانمندی روانی-حرکتی، درک مطلب شنیداری، استقلال از زمینه و توانایی فضایی_دیداری در ارتباط با بازنمایی های طرح واره ای و توانایی حل مسائل (معمولی و غیرمعمولی) می باشد. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات رابطه ای-هم بستگی است .نمونه پژوهش با استفاده از نرم افزار جی-پاور برابر با 720 نفر از کلیه دانش آموزان پایه ششم مدارس شهرستان بویراحمد است که به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل آزمون مقیاس شایستگی ریاضی کودکان اوترخت، آزمون نقشینه فلانگان، آزمون شکل های نهفته، آزمون اجزاء فلانگان و آزمون درک مطلب خواندن کورپلاتی بوده اند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها در این پژوهش، از تحلیل زیرگروه استفاده شده است. نتایج نشان داد که توانمندی روانی-حرکتی، درک مطلب شنیداری، استقلال از زمینه و توانایی فضایی-دیداری در پیوند با بازنمایی طرح واره ای و توانایی حل مسائل غیرمعمولی ریاضی (هر کدام در برخی مؤلفه ها) نقش تعدیلی دارد؛ ولی این متغیرها در عملکرد دانش آموزان در پاسخ گویی به مسائل معمولی (به جز در تعداد اندکی از مؤلفه های برخی متغیرهای خاص) تفاوتی ندارند.
اعتبارسنجی نسخه فارسی پرسش نامه حمایت تحصیلی ادراک شده برای نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشتر تاثیر حمایت تحصیلی بر تحولِ فردی و تحصیلی یادگیرندگان نشان داده شده است. بر این اساس، این پژوهش با هدف اعتباریابی نسخه فارسی پرسش نامه حمایت تحصیلی ادراک شده برای نوجوانان انجام شد. 400 نوجوان (200 دختر و 200 پسر) که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند به پرسش نامه حمایت تحصیلی ادارک شده (رییز و همکاران، 2022)، علاقه تحصیلی برای نوجوانان (لیو و همکاران، 2019)، نسخه کوتاه مقیاس نظم بخشی انگیزشی (کیم و همکاران، 2018) و پایستگی انگیزشی (کنستانتین و همکاران، 2012) پاسخ دادند. نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که پرسش نامه حمایت تحصیلی برای نوجوانان با ساختاری مشتمل بر سه عامل حمایت والدین، حمایت معلمان و حمایت همسالان، از روایی عاملی خوبی برخوردار بود. نتایج تحلیل عاملی تاییدی چندگروهی نیز، تغییرناپذیری بین گروهی ساختار عاملی، بارهای عاملی، مقادیر خطا و واریانس ها و کواریانس های بین عاملی پرسش نامه حمایت تحصیلی را برای نوجوانان دختر و پسر نشان داد. علاوه بر این، نتایج مربوط به همبستگی بین ابعاد حمایت تحصیلی برای نوجوانان با نظم بخشی انگیزشی، پایستگی انگیزشی و علاقه تحصیلی، از روایی ملاکی نسخه فارسی پرسش نامه مزبور، حمایت کرد. مقادیر ضرایب همسانی درونی عامل های حمایت والدین، حمایت معلمان و حمایت همسالان، به ترتیب برابر با 90/0، 83/0 و 83/0 به دست آمد. نتایج اعتبارسنجی نسخه فارسی پرسش نامه حمایت تحصیلی برای نوجوانان نشان داد که این مقیاس از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است و در مطالعات بعدی می توان از آن استفاده کرد
بررسی عناصر برنامه درسی مبتنی بر موک در آموزش عالی ایران (مطالعه موردی: دانشگاه آزاد اسلامی استان گلستان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش کاربردی حاضر با هدف بررسی عناصر برنامه درسی مبتنی بر موک در آموزش عالی با رویکرد آمیخته (کیفی کمی) انجام شد. اساتید ومتخصصان برنامه درسی به عنوان جامعه آماری بخش کیفی با روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک اشباع نظری به تعداد 13 نفر انتخاب شدند. در بخش کمی 375 نفر از دانشجویان با روش نمونه گیری خوشه ی نسبی چندمرحله ای به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسشنامه استفاده شد. تحلیل داده های کیفی از تحیل محتوای کیفی استقرایی و تحلیل داده های کمی از تحیل عاملی تاییدی و رگرسیون استفاده شد. درنتایج این پژوهش عناصر برنامه درسی مبتنی برموک در آموزش عالی شامل 22 مقوله اصلی و108 مقوله فرعی بود. یافته های پژوهش نشان داد مولفه ها از اعتبار کیفی وکمی لازم برخوردار میباشد وهمچنین ارزشیابی برنامه درسی مبتنی برموک تاثیر بیشتری نسبت به عناصر دیگر دارد.
مروری منظم بر موارد کاربست روش مرکز سنجش در آموزش و نتایج حاصل از اجرای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مرکز سنجش به عنوان ابزاری انعطاف پذیر و معتبر طی بیش از یک سده ی گذشته برای اهداف مختلفی ازجمله اهداف مدیریتی و نظامی مورداستفاده قرار گرفته است. به رغم ظرفیت شگرف مراکز سنجش، شناخت کافی در خصوص نحوه و میزان استفاده از این مراکز در حوزه آموزش وجود ندارد؛ لذا این پژوهش باهدف مرور منظم پیشینه موجود درباره کاربست مرکز سنجش در آموزش و نتایج حاصل از آن انجام شده است.روش پژوهش: این مقاله، مرور منظمی از پیشینه کاربست مرکز سنجش در آموزش و نتایج حاصل از آن است. به منظور انتخاب مقالات مرتبط، پنج پایگاه اطلاعات علمی شاملScienceDirect, SAGE, JSTOR Springer, و ERICمورد جستجو قرار گرفتند. پس از خارج کردن مقالات نامتناسب با هدف پژوهش، مرور کامل بر روی 28 مقاله باقی مانده انجام شد.یافته ها: نتایج نشان داد استفاده از مرکز سنجش در آموزش با سه هدف کلی پیش بینی عملکرد، انتخاب و توانمندسازی افراد انجام شده است. همچنین مشخص شد مرکز سنجش در نیل به اهداف خود در غالب پژوهش های انجام شده، موفق بوده است.نتیجه گیری: یافته ها نشان داد مرکز سنجش، ابزاری معتبر و روا برای دستیابی به اهداف پژوهش هایی است که از آن در حیطه آموزش استفاده کرده بودند و می تواند برای سنجش طیف گسترده ای از فعالیت های آموزشی ازجمله پیش بینی عملکرد متقاضیان ورود به دوره های آموزشی یا دانشجویان، انتخاب مدیران آموزشی، انتخاب متقاضیان ورود به دوره های آموزشی یا دانشجویان، توانمندسازی آن ها و توانمندسازی و پیش بینی عملکرد مدیران آموزشی مورداستفاده قرار گیرد.
طراحی و اعتباریابی الگوی آشکارسازی و اشتراک گذاری دانش ضمنی معلمان در راستای ارتقای صلاحیت های حرفه ای آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
45 - 67
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، طراحی و اعتباریابی الگوی آشکارسازی و اشتراک گذاری دانش ضمنی معلمان در راستای ارتقای صلاحیت های حرفه ای آنان در قالب مدل مفهومی است. برای مطالعه هدف مورد نظر، از رویکرد کیفی و روش داده بنیاد استفاده شد. مشارکت کنندگان این پژوهش شامل 20 معلم باتجربه دوره ابتدایی بالای 15سال، از شهر یاسوج بودند که به شیوه هدفمند از نوع نظری انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد. روش تحلیل داده ها بر اساس الگوی کدگذاری سه مرحله ای نظریه داده بنیاد انجام گرفت. بر اساس نتایج حاصل از یافته های این پژوهش34 مقوله اصلی استخراج گردید که در بعد فرایند شکل گیری دانش ضمنی10 مقوله، بعد راهبردهای آشکارسازی و اشتراک گذاری دانش ضمنی 14 مقوله و بعد پیامدهای آشکارسازی و اشتراک گذاری 10 مقوله شناسایی شد. در پایان پس از استخراج مقولات اصلی و تعیین مقوله مرکزی در مرحله کدگذاری انتخابی، در چهارچوب یک مدل پارادایمی که دربرگیرنده شرایط، فرایندها، تعاملات و پیامدهایی باشد، ارائه گردید. نتایج به دست آمده از اعتبارسنجی الگو بر اساس نظر متخصصان با استفاده از فن دلفی نشان می دهد که این الگو از اعتبار مناسبی برخوردار است.
اثربخشی الگوی تدریس چرخه ای ۹مرحله ای (9E) در تدریس علوم بر نگرش نسبت به علوم دانش آموزان (با نقش تعاملی جویادگیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
297 - 312
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی الگوی تدریس چرخه ای۹مرحله ای (9E) در تدریس علوم بر نگرش نسبت به علوم دانش آموزان(با نقش تعاملی جو یادگیری) بوده است. روش پژوهش ازنوع نیمه آزمایشی بود که دراجرای آن از طرح پیش-آزمون- پس آزمون باگروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهرستان خوی در سال تحصیلی 1401-1400 بود که به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 160نفر از دانش آموزان به عنوان نمونه اولیه انتخاب شدند و با استفاده از پرسشنامه جویادگیری، غربالگری شدند و در نهایت60 نفر از دانش آموزان انتخاب و براساس نمرات پرسشنامه جویادگیری و با روش جایگزینی هدفمند در دو گروه آزمایش و دو گروه کنترل گمارده شدند. همه ی آزمودنی های گروه آزمایش و کنترل، قبل و بعد از آموزش با استفاده از پرسشنامه نگرش نسبت به علوم مورد ارزیابی قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت دوازده جلسه 45دقیقه ای الگوی تدریس چرخه ای ۹مرحله ای (9E) در درس علوم را دریافت کردند. گروه کنترل نیز همزمان روش تدریس سنتی (معمول) را دریافت کردند. داده های پژوهش با استفاده از روش تحلیل کوواریانس عاملی چند متغیره مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که الگوی تدریس چرخه ای ۹مرحله ای (9E) منجر به بهبود معنی دار نگرش نسبت به علوم گروه های آزمایش در مقایسه با گروه های کنترل شده است. همچنین اثر تعاملی الگوی تدریس چرخه ای ۹مرحله ای (9E) و جویادگیری برنگرش نسبت به علوم معنی دار بوده است. بنابراین با به کارگیری الگوی تدریس چرخه ای ۹مرحله ای (9E) و توجه به نقش تعاملی و تعدیلی جو یادگیری می توان نگرش نسبت به علوم را در دانش آموزان افزایش داد.
Presentation of student retention pattern in e-learning environment(Case study) of PayameNoor University(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The present study was done with the aim of presenting student retention pattern in e-learning environment of Payame Noor University. This research was carried out using an exploratory (qualitative-quantitative) method. In the qualitative section, the Meta-Synthesis Research method was used to infer the pattern. Using qualitative method, the literature investigation and survey of experts through Delphi method were developed to a set of the dimensions and components affecting the electronics student retention. And the primary pattern was designed with 5 dimensions and 14 components. Then, in a quantitative section, a survey research method was used to validate the pattern and confirm it, and a questionnaire was used for collecting required data. The results of data collection after adjustment and tabling were analyzed by statistical tests (exploratory and confirmatory factor analysis(. To confirm the content validity of the research tool the researcher used the experts and also to determine the validity of the tool measurement construct, she/he used confirmatory factor analysis. All of the questions’ variables were fitted with factor load. The reliability of the tool was confirmed by the Cronbach's alpha coefficient. According to research findings, the components and final dimensions of student retention pattern in the e-learning environment were identified and classified in 5 dimensions including learner, quality of educational services, teacher, environment, technology, and 14 components including psychological characteristics, previous experiences, academic background, computer management skills, interaction, course design, organizational support, teacher's knowledge, teacher's skills, teacher's attitude, supportive environment, job commitment, quality of technology and Internet quality.
A Phenomenological Study of Psychological Issues in Distance Learning: Identifying Challenges and Solutions to Overcome Problems(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this study is to examine how psychological problems—such as obsessive-compulsive disorder (OCD), attention deficit hyperactivity disorder (ADHD), anxiety disorders, insomnia, and sleep issues—affect distance learning. Based on the experiences of experts and educators, this study will identify problems and potential solutions.Methodology: The study takes a qualitative approach, gathering and analyzing data using a phenomenological method. Twenty Ardabil primary school teachers and fourteen specialists from around Iran were among the participants, who were chosen via purposive selection until theoretical saturation was reached. In-depth, semi-structured interviews were used to collect data, and they were done both remotely and in person. Themes from the instructors' replies were found and categorized, and their frequency and percentage were then presented. The coding approach developed by Strauss and Corbin (2008) was used to examine the replies from the professionals. Triangulation, member checking, parallel data verification, and researcher self-review were used to guarantee the correctness and reliability of the interviews.Findings: The findings revealed that teachers encountered significant psychological challenges in the context of distance learning. To address these challenges, several strategies were proposed. Subsequently, specialists were consulted regarding the identified challenges, and solutions such as establishing a structured study routine, managing rest and sleep schedules, enhancing social interactions, providing psychological support services, training in stress management techniques, introducing flexible scheduling, prioritizing physical health, delegating tasks effectively, using visual aids, incorporating regular short breaks, reducing screen time, practicing breathing and relaxation exercises, applying cognitive behavioral therapy (CBT), and preventing avoidance behaviors were suggested. A more detailed presentation of these solutions is provided in the findings section.Conclusion: Education stakeholders are advised to implement the suggested strategies from teachers and specialists to identify and address the psychological challenges associated with distance learning effectively.
شناسایی پیامدهای ارتقای سرمایه دیجیتال در نظام آموزش عالی کشور با رویکرد تحلیل مضمون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش شناسایی پیامدهای ارتقای سرمایه دیجیتال در نظام آموزش عالی کشور است. چارچوب اصلی شیوه ی کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی با نمونه گیری هدفمند و جهت جمع آوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. مشارکت کنندگان پژوهش را اساتید و متخصصان حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات و مدیران دانشگاه پس از اشباع نظری به تعداد 14 نفر تشکیل داد که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون و به شیوه ی توصیفی-تفسیری انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که توسعه سرمایه دیجیتال در نظام آموزش عالی دارای پیامدهای فردی(سواد دیجیتالی، تعاملات آنلاین، کسب و کار دیجیتالی، وابستگی دیجیتالی)، سازمانی(تحول دیجیتال، خلق عملکرد، هوشمند شدن، بهره وری، اشتیاق شغلی) و اجتماعی(شهروند دیجیتال، کاهش شکاف دیجیتال، خودکارایی اجتماعی، اقتصاد دیجیتالی) می باشد. بنابراین افرادی که مجهز به سرمایه دیجیتال هستند، می توانند به سرعت با فناوری های جدید سازگار شوند، حتی اگر هنوز هم به سواد لازم دیجیتال، دست نیافته باشند. حضور محض سرمایه دیجیتال باعث می شود که به نحو کارآمدی به سواد دیجیتالی دست یابند.
نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه میان خودشفقت ورزی با استرس شغلی در معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۵۷
203 - 220
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان در رابطه میان خودشفقت ورزی با استرس شغلی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری، معلمان مشغول به تدریس مقطع راهنمایی آموزش وپرورش منطقه 12 شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. از میان آنان 328 معلم به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه موردمطالعه انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه استرس شغلی (رایس،1992)، مقیاس خودشفقت ورزی (نف،2003) و پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2001) گردآوری و با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون، مدل یابی معادلات ساختاری و آزمون بوت استرپ تحلیل شدند. نتایج نشان داد که اثر مستقیم خودشفقت ورزی بر استرس شغلی منفی و معنادار است. به این معنا که با افزایش شایستگی خودشفقت ورزی سطح استرس شغلی معلمان کاهش می یابد. همچنین، نتایج نشان داد که نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان سازگار و نقش واسطه ای تنظیم شناختی هیجان ناسازگار در رابطه میان خودشفقت ورزی با استرس شغلی معنادار است، به این معنی که خودشفقت ورزی می تواند در شرایط استرس زا از طریق کمک به تنظیم هیجانهای مثبت و پذیرش منطقی هیجانهای منفی سبب کاهش استرس شغلی شود.
بررسی استفاده از سیستم های هوش مصنوعی برای تشخیص و تصحیح خطاهای محتوای آموزشی در یادگیری الکترونیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی اهمیت تشخیص و تصحیح خطاهای محتوای آموزشی در یادگیری الکترونیکی و نقش سیستم های هوش مصنوعی در بهبود کیفیت آموزش و یادگیری می پردازد. با رشد سریع پلتفرم های یادگیری آنلاین، تقاضا برای محتوای آموزشی با کیفیت بالا افزایش یافته است، اما اشتباهات و نادرستی ها در محتوای آموزشی می توانند تأثیرات جدی بر تجربه یادگیری دانش آموزان داشته باشند. در این راستا، سیستم های هوش مصنوعی به عنوان راه حلی امیدوارکننده برای شناسایی و اصلاح اشتباهات در محتوای آموزشی ظهور کرده اند. این سیستم ها توانایی تجزیه وتحلیل حجم وسیعی از داده ها و شناسایی خطاها و ناسازگاری ها را دارند و می توانند بهبود قابل توجهی در کیفیت آموزش و یادگیری ایجاد کنند. پیاده سازی سیستم های هوش مصنوعی به عنوان ابزاری مؤثر برای ارتقاء تجربه یادگیری دانش آموزان و افزایش بهره وری مربیان در فرآیند آموزش می باشند. این مقاله به بررسی نقش اساسی سیستم های هوش مصنوعی در ارتقاء تجربه یادگیری می پردازد و نشان می دهد که چگونه این سیستم ها می توانند بهبود قابل توجهی در تشخیص و اصلاح خطاهای محتوای آموزشی و بهبود کیفیت آموزش و یادگیری ایجاد کنند. در نهایت، این مقاله به عنوان یک منبع ارزشمند برای محققان و متخصصان حوزه یادگیری الکترونیکی معرفی شده و نقش اساسی سیستم های هوش مصنوعی در تحول و بهبود در حوزه یادگیری الکترونیکی را برجسته می کند.
رشد شناختی و سن مناسب شروع زبان آموزی با تاکید بر زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی: سنتز پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
33 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی سن مناسب شروع آموزش زبان خارجی با تأکید بر زبان انگلیسی و باملاحظه رشد شناختی است. روش این مطالعه سنتز پژوهشی است. با روش نمونه گیری هدفمند طی دو مرحله «غربال گری» 39 پژوهش بین سال های 1961 تا 2023 انتخاب شد. داده ها با توجه به هدف، کدبندی و تلفیق شدند. برای اعتباربخشی داده ها از شاخص های گوبا و لینکلن که شامل قابلیت اعتبار پذیری، انتقال پذیری و اعتمادپذیری است، استفاده شد. تعداد 51 کدباز، 9 کد محوری و 3 کد گزینشی حاصل شد. کدهای گزینشی «زمان شروع آموزش زبان خارجی کودکان»، «شرایط مورد نیاز جهت آموزش کودکان» و «ارتباط سن با یادگیری لهجه» بودند. بیشتر محققان به اشتراک نظر در محدوده سنی 10-6 سال رسیده اند. شروع زبان آموزان در محدوده سنی یادشده مقتضیاتی نیاز دارد تا تغییر معنی داری در میزان موفقیت زبان آموزی در آموزش رسمی ایجاد شود. نتایج می تواند مورداستفاده سیاست گذاران آموزش زبان خارجی قرار گیرد.
پدیدارشناسی تجارب زیسته دانش آموزان افغانستانی از برنامه های درسی کسب شده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
84 - 113
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر فهم تجارب زیسته دانش آموزان افغانستانی از برنامه های درسی کسب شده در ایران بود. این پژوهش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد. با توجه به اهداف این مطالعه و به منظور دست یابی به نمونه پژوهش، از نمونه گیری هدفمند استفاده شد که رویکرد مناسبی برای دست یابی به جمعیت پنهان محسوب می شود. بدین منظور، مشارکت کنندگان در این پژوهش، 15 نفر از دانش آموزان افغانستانی بودند که یا در پایه ششم ابتدایی مشغول به تحصیل بودند، یا پس از گذراندن این پایه و یا در میانه سال تحصیلی ترک تحصیل کرده بودند. روش گردآوری اطلاعات، استفاده از مصاحبه های نیمه ساختارمند بود. داده های حاصل بر اساس هرمنوتیک مضاعف تحلیل شد. تحلیل حاصل از مصاحبه ها حاکی از پنج مضمون اصلی شامل: جدایی تربیت از چند فرهنگی، جدایی تربیت از سلامت روان همگانی، جدایی تربیت از رفتارهای اجتماعی، جدایی تربیت از ادیان مختلف، و جدال قانونی بود. هم چنین، چهارده زیر مضمون چالش های زبان، آداب و رسوم متفاوت، بی توجهی، تمسخر، انزوا، نیش وکنایه زدن، مشکلات بهداشتی، شرمساری، بی احترامی در مقابل بقیه، جدا کردن فرهنگ ها در مقابل بقیه (والدین دانش آموزان ایرانی، والدین دانش آموزان افغانستانی)، مشکلات شغلی، تفکیک بین شیعه و سنی، مرز بین بودن و نبودن در جرایم قانونی، عدم امکان تملک به دست آمد. نتیجه این که مشکلات از زبان و دیدگاه خود دانش آموزان افغانستانی دریچه جدیدی را به روی مسؤولان می گشاید و آن هم این است که به منظور ایجاد عدالت آموزشی باید حمایت و توجه بیشتری را به دانش آموزان اتباع، خاصه افغانستانی مبذول داشت و نظارت بر عملکرد اولیای مدرسه در این خصوص امری ضروری است.