فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
منبع:
School Administration, Volume ۱۲, Issue ۲, Summer ۲۰۲۴
87 - 101
حوزههای تخصصی:
With the increasing popularity of virtual education following the COVID-19 pandemic and the advancement of technology in education, new opportunities and challenges have entered the realm of education. So it is necessary to pay attention to the preparation of schools for this type of learning as well as the self-efficacy of teachers in using information and Communication technology (ICT) skills and the stress they experience in using technology in their jobs. The aim of the study was to investigate the role of Computer Self-Efficacy and E-Learning Readiness Mediated with Technostress in Teacher Professional Competence. This study was applied in terms of goal and fell under descriptive-correlational research in terms of data collection. The statistical population consisted of all teachers of Tehran’s District 15 working at high school levels from 2021 to 2022 (675 people), as 194 people were selected through convenience sampling. In order to collect data from Technostress and Computer Self-Efficacy questionnaire (Dong et al., 2020); E-learning Readiness questionnaire (Keramati et al., 2011); and Teacher Professional Competence questionnaire (Motahhari-Nezhad & Jahangard, 2016) were used. After calculating the scales’ reliability, data were analyzed by SPSS and LISREL Software. The results showed that: computer self-efficacy and e-learning readiness had a direct, positive and significant effect on teacher professional competence. computer self-efficacy and e-learning readiness had a positive and significant indirect effect on teacher professional competence through technostress. Also technostress had a direct, negative and significant effect on teacher professional competence.
واکاوی عملکرد حرفه ای راهبران آموزشی مدارس ابتدایی از دیدگاه معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: پایش عملکرد بر اساس دیدگاه ذینفعان، همواره مورد تأکید متخصصان تربیت حرفه ای بوده است.هدف پژوهش واکاوی عملکرد حرفه ای راهبران آموزشی از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی بود. روش ها : در این پژوهش از روش توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دوره ابتدایی ناحیه دو شهر همدان به تعداد 798 نفر بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و با استفاده از جدول برآورد حجم نمونه کرجسی و مورگان تعداد 235 نفر از معلمان به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه محقق ساخته ارزیابی عملکرد راهبران آموزشی بود. براساس بررسی مبانی نظری و پیشینه، ابعاد مختلفی برای عملکرد حرفه ای رهبران آموزشی بیان شده است. مخرج مشترک دیدگاه ها در زمینه ابعاد راهبری آموزشی، مبنای ساخت پرسش نامه قرار گرفته است برای تعیین روایی ابزار از روش CVR استفاده شد و میزان آن 83/0 محاسبه گردید. برای تعیین پایایی پرسش نامه از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد که میزان آلفای کل پرسش نامه 79/0 به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی، آزمون بررسی نرمال بودن توزیع داده ها (کولموگروف- اسمیرونف)، آزمون t تک گروهی و آزمون فریدمن استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که عملکرد حرفه ای راهبران آموزشی از دیدگاه معلمان، میزان کمک راهبران در رشد حرفه ای معلمان، میزان کمک راهبران در مدیریت رفتار دانش آموزان، میزان کمک راهبران در فرایند آموزش و ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، پائین تر از حد متوسط بوده است. همچنین نتایج نشان داد که از دیدگاه معلمان، بهترین عملکرد راهبران آموزشی مربوط به فرایند آموزش و ضعیف ترین عملکرد، مربوط به کمک به رشد حرفه ای بوده است. نتیجه گیری: توجه به دیدگاه معلمان بر اساس ابعاد سنجش وضعیت موجود عملکرد راهبران آموزشی، می تواند زمینه ارتقای عملکرد حرفه ای راهبران و به تبع آن، توسعه حرفه ای معلمان را فراهم سازد.
هنجاریابی پرسشنامه سنجش میزان آمادگی معلمان برای اجرای آموزش فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۳)
117 - 140
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: آموزش فراگیر، حق همه کودکان با یا بدون نیاز ویژه است و باید از آن بهره مند شوند. معلم، نقش پیشرو و فعال را در آموزش فراگیر دارد. با سنجش آمادگی آن ها و ایجاد نگرش مثبت برای اجرای آموزش فراگیر توسط عاملان آموزش و پرورش می توان راه کارهایی در جهت افزایش قابلیت ها و توانمندسازی معلمان ارائه کرد؛ لذا نیازمند به ابزار سنجش میزان آمادگی معلمان برای اجرای آموزش فراگیر هستیم. هدف از این پژوهش، هنجاریابی و تبیین شاخص های روان سنجی این ابزار (پرسش نامهCEFI-R ) بود. روش شناسی این تحقیق، روش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری آن، شامل معلمان شاغل دوره ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1402 بود. از 464 معلم، 403 خانم و 61 آقا که به شیوه نمونه گیری خوش ه ای چندمرحله ای انتخاب شدند، به این پرسش نامه 19 سؤالی پاسخ دادند. یافته ها: سؤالات ابتدا به فارسی و سپس به انگلیسی و مجدد به فارسی برگردانده شد و از لحاظ روایی و ادبی، توسط اساتید مرتبط، تأیید شد. در بررسی روایی سازه، با تحلیل عاملی اکتشافی، 4 عامل شامل: تنوع، روش شناسی، حمایت ها (معلم پشتیبان ) و مشارکت در جامعه) به دست آمد و با تحلیل عاملی تأییدی، بار عاملی همه سؤالات بالاتر از 0.3 گزارش شد که سؤالات را برای این تحقیق مناسب می سازد. جهت بررسی پایایی، ضریب آلفای کرونباخ برای ابعاد و کل پرسش نامه از 0.78 تا 0.85 محاسبه شد. نتیجه گیری: پرسش نامه CEFI-R که از نظر ویژگی های روان سنجی، در حد قابل قبولی می باشد، ابزار آسانی است که تاحدود زیادی می تواند میزان آمادگی معلمان را برای اجرای آموزش فراگیر و مقاصد آموزشی و پژوهشی در مقطع ابتدایی بسنجد.
طبقه بندی تربیت های آسیب زا، مبتنی بر نظریه انسان کامل شهید مطهری
حوزههای تخصصی:
از اصلی ترین نیازهای هر تمدن، تربیت انسان است و هر نظام تربیتی نیازمند نظریه است. نظریه های تربیتی نیز بر مبنای نگاه های فلسفی مشخصی شکل می گیرند و مبتنی بر آن مبانی فلسفی، اندیشه ها و الگوهای تربیت دیگر را نفی می کند. در این راستا، پژوهش حاضر درصدد است با توجه به جایگاه مهم شهید مطهری در نظریه پردازی اسلامی معاصر، به این پرسش پاسخ دهد که در مسیر تربیت انسان کامل، تربیت های نادرست و آسیب زا چه نوع تربیت هایی هستند و چگونه می توان آن ها را طبقه بندی نمود؟ برای این منظور، همه آثار شهید مطهری با روش تحلیلی کیفی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که در فرایند تربیت انسان کامل چهار نوع تربیت آسیب زا ممکن است رخ دهد: تربیت غیرانسانی که راهی غیر از تربیت در مسیر فطرت را در پیش می گیرد و انسان تربیت شده به جای تطابق با خلقت خود با خواسته های مربی همسانی دارد؛ تربیت انسان ناتمام در مقابل تربیت همه جانبه که فقط به بخشی از ابعاد وجودی انسان توجه می کند؛ تربیت ناسالم در مقابل تربیت متوازن که در نهایت شخصیتی کاریکاتوری را به ارمغان خواهد آورد، و در نهایت تربیت ناکامل در مقابل تربیت کامل که ثمره آن تربیت ماکتی از انسان بوده که از طی مسیر کمال بازمانده است.
بررسی اثربخشی روش تدریس مبتنی بر رویکرد سازنده گرایی بر انگیزش پیشرفت، پیشرفت تحصیلی و عملکرد خواندن دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
51 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی روش تدریس مبتنی بر رویکرد سازنده گرایی بر انگیزش پیشرفت، پیشرفت تحصیلی و عملکرد خواندن دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر اهواز بود. طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه آزمایش و کنترل است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه پنجم ابتدایی شهر اهواز در سال تحصیلی 1403-1402 می باشد که از طریق روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای دو کلاس (هر کلاس 25 نفر) انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه انگیزش پیشرفت (Hermans)، پرسشنامه پیشرفت تحصیلی (Pham & Taylor) و آزمون استاندارد عملکرد خواندن و نارساخوانی (Karmi Nouri & Moradi) بود. تعداد جلسات و موضوعات تدریس در هر دو کلاس یکسان بوده و تنها در نوع روش تدریسی که اعمال شده است، تفاوت داشته اند. در گروه اول روش تدریس مبتنی بر سازنده گرایی و در گروه دوم روش سخنرانی اجرا گردید. در این پژوهش به منظور آزمون فرضیه ها از تحلیل واریانس اندازه های تکراری استفاده شده است. نتایج نشان داد که روش تدریس سازنده گرایی بر بهبود انگیزش پیشرفت، پیشرفت تحصیلی و عملکرد خواندن دانش آموزان مؤثر می باشد. روش تدریس مبتنی بر رویکرد سازنده گرایی روشی کارا در ایجاد انگیزش پیشرفت، پیشرفت تحصیلی و عملکرد خواندن دانش آموزان است. پیشنهاد می شود دوره های آموزشی روش تدریس مبتنی بر رویکرد سازنده گرایی را برای معلمان در نظر گرفته شود. اینکه برخی از معلمان به علت عادت کردن به روش های سنتی نسبت به شیوه های نوین تدریس کمی مقاومت نشان دادند از جمله محدودیت های این پژوهش بود.
بهبود ذهنیت کارآفرینانه یادگیرندگان: بررسی تأثیر بازی های دیجیتالی از طریق مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش مهندس ایران سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۴
129 - 154
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی یک عامل کلیدی برای رشد اقتصادی و اجتماعی است و از آن جایی که این عامل قابل آموزش و یادگیری است، با ابزارهای نوین آموزشی همچون بازی های دیجیتالی می توان ذهنیت، روحیه و شایستگی کارآفرینی را در یادگیرندگان ایجاد کرد. هدف اصلی پژوهش حاضر، مرور مطالعات انجام شده در زمینه استفاده از بازی های دیجیتالی برای یادگیرندگان، در راستای بهبود ذهنیت کارآفرینی و پاسخ به سؤالات پژوهش بود. این پژوهش به شیوه مرور نظام مند و با پروتکل پریزما صورت گرفت. جست جوها در پایگاه داده های Scopus، Web of Science ، Wiley و ProQuest و با واژگان کلیدی Digital Games، Cultivating Entrepreneurial Mindset و Students انجام گرفت. در این فرایند 137 مقاله یافت شد که با توجه به معیارهای ورود و خروج، برخی مقالات حذف گردیدند و در نهایت، داده های 21 مقاله مورد استخراج، توصیف، تحلیل و تبیین قرار گرفتند. یافته ها نشان داد بازی های دیجیتالی به دلیل ویژگی هایی همچون خطرپذیری، فراهم آوردن محیطی مشابه محیط واقعی، بهبود تفکر راهبردی، افزایش کنترل، افزایش توان رهبری و افزایش مشارکت می توانند در جهت بهبود ذهنیت کارآفرینانه، مفید باشند. همچنین رویکردهای آموزشی منطبق بر ذهنیت کارآفرینانه، شامل یادگیری تجربی و همیارانه بود. از تحلیل و تبیین یافته ها می توان این گونه استدلال کرد که استفاده از بازی های دیجیتالی، به دلیل فراهم آوردن فرصت خطرپذیری و امکان تکرارپذیری جهت بهبود ذهنیت کارآفرینانه مورد توجه است و همچنین بر مؤلفه های تبلور وجودی مؤثر بوده که از عناصر کلیدی ذهنیت کارآفرینانه است.
بازشناسی کیفی تجربه دانش آموزان آسیب دیده بینایی و والدین آنها از برنامه درسی ریاضی دوره ابتدایی مبتنی بر رویکرد دانش آموز محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: با توجه به بصری بودن ذات مفاهیم ریاضی در دوره ابتدایی، فرایند یادگیری این مباحث برای دانش آموزان
آسیب دیده بینایی با کودکان عادی متفاوت است.
هدف: پژوهش حاضر در صدد کشف و شناسایی تجربه زیسته دانش آموزان آسیب دیده بینایی و مادران آنها از مواجهه
با برنامه درسی ریاضی با رویکرد دانش آموز محور بود.
روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی تفسیری انجام شده است. مشارکت کنندگان شامل 12 نفر از
مادران دارای فرزند کم بینا یا نابینا و 14 دانش آموز ) 7 دختر و 7 پسر ( ابتدایی آسیب دیده بینایی بودند که در پایه دوم تا
ششم دوره ابتدایی مشغول به تحصیل بودند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های عمیق ا کتشافی بود که با استفاده از
روش تحلیل مضمون ون منن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تجربه مشارکت کنندگان نشان می دهد محتوای برنامه درسی ریاضی فعلی برای این گروه از دانش آموزان 2
حالت عمده دارد؛ 1( قابلیت محاسبه گری ذهنی، دست ورزی و کاربرد در زندگی واقعی و 2( قابلیت یادگیری درصورت
متناسب سازی دیداری. در راستای انواع مناسب سازی ها نیز مضامین متناسب سازی کتاب، ابزار، روش تدریس و ارزشیابی
جای می گیرد. مشارکتک نندگان بیان داشتند که یادگیری اغلب مباحث ریاضی با دشواری همراه بوده و در زندگی روزمره کمتر
مورد استفاده است.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های این مطالعه، پیشنهاد می شود مناسب سازی های محتوا، کتاب درسی، ابزار، روش های
تدریس و ارزشیابی در طراحی و اجرای برنامه های درسی ریاضی دانش آموزان آسیب دیده بینایی مدنظر برنامه ریزان قرار گیرد.
ارائه مدل معادلات ساختاری مدرسه هوشمند در راستای ارتقای آموزش آنلاین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدل معادلات ساختاری مدرسه هوشمند در راستای ارتقای آموزش آنلاین می باشد. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت جزء پژوهش های آمیخته (کمی و کیفی) می باشد. در بخش کیفی از روش نظریه سازی داده بنیاد و در بخش کمی از روش تحلیل عاملی تاییدی و مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد.ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه ساختارمند بود. مشارکت کنندگان بطور هدفمند از بین خبرگان حوزه مدیریت آموزشی و فناوری اطلاعات انتخاب شدند. جمع آوری داده ها بعد از 16 مصاحبه با رسیدن به اشباع نظری متوقف گردید. جامعه آماری در بخش کمّی معلمان و سرگروه های آموزشی مدارس دوره دوم بودند که با استفاده از فرمول کوکران، 318 نفر به عنوان نمونه و به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. در بخش کیفی ، داده های مصاحبه در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و تعداد 544 کد اولیه و 38 کد ثانویه شناسایی شد و در نهایت مدل مدرسه هوشمند در راستای ارتقای آموزش آنلاین طراحی شد. با توجه به نتایج بدست آمده، شرایط علی شامل عوامل (اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی- خانواده، فیزیکی، تکنولوژیکی، روان شناختی، سیاسی، قانونی و مدیریتی)، زمینه ای شامل (فرهنگی، مدیریتی، قانونی، اجتماعی، اقتصادی و روان شناختی)، مداخله ای شامل (مدیریتی، اجتماعی، اقتصادی، تکنولوژیکی، روان شناختی، فرهنگی و قانونی)، راهبردها شامل (اقتصادی، فرهنگی، قانونی، فناوری، نیروی انسانی و آموزشی) و پیامدها شامل (اجتماعی، اقتصادی، آموزشی، اخلاقی) شناسایی شد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی همه عوامل شناسایی شده در مدل پارادایمی را تایید کرد و مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که مدل طراحی شده از برازش قوی برخوردار است.
Long-Term Outcomes of Early Developmental Support Programs(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Early developmental support programs have long been recognized for their potential to significantly enhance the cognitive, social, and emotional development of children. These programs, which often combine educational, nutritional, and family support components, are designed to provide children, especially those from disadvantaged backgrounds, with the skills and resources needed for a successful start in life. This letter aims to highlight the long-term outcomes of early developmental support programs, drawing on recent research to emphasize their importance and effectiveness. Early developmental support programs are vital for fostering the cognitive, social, and emotional development of children, particularly those from disadvantaged backgrounds. These programs, which often integrate educational, nutritional, and family support components, have demonstrated significant long-term benefits, including improved academic achievement, reduced behavioral problems, and enhanced parental satisfaction. As research continues to underscore the importance of early intervention, it is crucial to invest in and expand these programs to ensure that all children have the opportunity to reach their full potential.
طراحی ابعاد و مؤلفه های تفکر خلاق در مدیران آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
246 - 259
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این پژوهش با هدف طراحی و ابعاد مهارتهای تفکر خلاق در مدیران آموزشی انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و با رویکرد آمیخته با طرح اکتشافی، انجام شد. جامعه آماری در بخش کیفی 10 نفر از افراد متخصص در زمینه تفکر خلاق بودند که با روش نمونه گیری هدفمند و با در نظر گرفتن قانون اشباع 10 نفر انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که برای حصول اطمینان از روایی بخش کیفی و به منظور اطمینان خاطر از دقیق بودن یافته ها از دیدگاه پژوهشگر، از نظرات اساتید و خبرگان آشنا با این حوزه و متخصصان استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی از روش دلفی استفاده شده است و تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرم افزارهای MAX QDA استفاده شد است.یافته ها: نتایج بخش کیفی در مرحله کدگذاری باز نتایج حاصل از کدگذاری 30 کد اولیه در قالب 6 مقوله شناسایی گردید. نتایج رمزگشایی و تحلیل محتوای گروه ها نشان داد که مؤلفه های مهارت های تکنیکی، حل مساله، اخلاقی، کفایت های هیجانی، کفایت های شناختی و اجتماعی به دست آمده است. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش ابعاد و مؤلفه های تفکر خلاق برای مدیران آموزشی دارای چند بعد و مولفه است که برنامه ریزان نظام آموزشی می توانند در راستای توسعه تفکر خلاق مدیران به این مؤلفه ها توجه نشان دهند.
بررسی نقش مهارت های نرم در فرآیند آموزش معلمان
حوزههای تخصصی:
مهارت های نرم مترادف کلمه "مهارت های فرد" هستند. این اصطلاح آن دسته از ویژگی های شخصی را توصیف می کند که نشان دهنده سطح بالایی از هوش هیجانی است. مهارت های نرم شامل مهارت های بین فردی نیز می شود که شخصیت یک فرد و روابط بین فردی او را با دیگران نشان می دهد. داشتن مهارت های نرم با ارزش ترین ابزار در قرن بیست و یکم برای رسیدن به موفقیت است. در همین راستا هدف پژوهش حاضر بررسی نقش مهارت های نرم در فرآیند آموزش معلمان می باشد.روش شناسی پژوهش: این تحقیق از نوع تحقیقات بنیادی نظری و روش اجرای آن به صورت مطالعات کتابخانه ای و تحلیلی و توصیفی است.یافته ها: یافته ها نشان می دهد که هدف از آموزش، ساختن انسان های خوب با مهارت و تخصص است. انسان های روشنفکر می توانند توسط معلمان پرورش یابند بنابراین آموزش ابزاری ضروری برای دستیابی به پایداری در همه عرصه می باشد. معلمان وزن و مسئولیت آموزش را بر دوش می کشند و منبع اصلی دانش و ارزش هستند. برای معلمان، توانایی استفاده از مهارت های نرم موثر می تواند باعث ایجاد یا شکستن یک حرفه شود. بدیهی به نظر می رسد که چنین مهارت هایی در کلاس درس اهمیت زیادی دارند، مهارت های نرم هنگام کار با والدین، مدیریت و سایر معلمان نیز از اهمیت بالایی برخوردار هستند. چنین مهارت هایی می تواند اثربخشی معلمان را بهبود بخشد.نتیجه گیری: معلم نقشی حیاتی در جامعه ما و همچنین الگویی برای دانش آموزان مدرسه ای دارد. آموزش معلمان بر آموزش مدرسه تأثیری مواج دارد. برنامه آموزش معلمان با کیفیت منجر به آموزش با کیفیت مدرسه می شود.آموزش معلم نه تنها مسئول بهبود آموزش مدرسه است، بلکه مسئول آماده سازی معلمان شایسته، متعهد و حرفه ای است که می توانند نیازهای نوظهور سیستم و جامعه را برآورده سازند.
تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی مهارت زندگی مبتنی بر خرد در شاهنامه فردوسی و اثربخشی آن بر معناداری زندگی، هوش بین فردی و تنظیم هیجان در نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
65 - 79
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تدوین و اعتباریابی بسته آموزشی مهارت زندگی مبتنی بر مؤلفه های خرد در شاهنامه فردوسی و اثربخشی آن بر معناداری زندگی، هوش بین فردی و تنظیم هیجان در نوجوانان به انجام رسید. تحقیق حاضر از نظر هدف، در بخش نخست، از نوع بنیادی و در بخش دوم، از نوع کاربردی و بر اساس ماهیت تحقیق، پژوهشی ترکیبی مبتنی بر تئوری داده بنیاد و نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری در مرحله نخست شامل متن شاهنامه فردوسی و در مرحله دوم دانش آموزان دوره متوسطه شهر تهران و نمونه آماری در مرحله اول به صورت تمام شماری و در مرحله دوم برابر با 40 نفر بود. گروه آزمایش در معرض 13 جلسه آموزش قرار گرفت. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه هوش بین فردی چیسلت و چاپمن (2006)، معناداری زندگی استگر (2010) و تنظیم هیجان گارنفسکی و کرایج (2001) بود. یافته ها نشان داد که اعتبار بسته مبتنی بر دیدگاه متخصصان برابر با 89/0 تأیید گردید. تحلیل کوواریانس نشان داد که در پس آزمون، در سطح معناداری 001/0، معناداری زندگی، هوش بین فردی و تنظیم هیجان در آزمودنی های گروه آزمایش بیشتر از گروه کنترل بود. درنتیجه، آموزش مهارت زندگی خردمندانه مبتنی بر شاهنامه فردوسی می تواند ابزاری کاربردی برای خانواده ها، روان شناسان و مشاوران به منظور آموزش نوجوانان و در مسیر رسیدن به زندگی بهتر باشد.
نقش شاکله در تربیت اخلاقی با توجه به مفهوم عاملیت انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
159 - 172
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در راستای تبیین نقش شاکله و عاملیت در تربیت اخلاقی انجام شده است. تبیین جایگاه و نقش هر یک در تربیت اخلاقی نوع رابطه این دو مفهوم را در صورتبندی عمل انسانی آشکار می سازد تا از این رهگذر مشخص شود چگونه عاملیت انسان با اصل شاکله در تعارض قرار نمی گیرد. این پژوهش از زمره پژوهش های کیفی است که با روش تبیینی _ تحلیلی انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که تنها موجود بی شکل در هستی که کاملاً بالقوه است، انسان است و به هرگونه که شکل بگیرد، آن طور در عالم زندگی می کند. نقش شاکله و عاملیت در تربیت به گونه ای است که این دو عامل مکمل هم می باشند؛ شاکله بدون عاملیت معنی ندارد و عاملیت انسان سبب شکل گیری شاکله می شود. لذا شاکله نافی اراده و امکان تغییر نیست، همان طور که اراده نیز بی تأثیر از شاکله نیست. در روند تربیت اخلاقی و رسیدن به شاکله ای مطابق با ارزش های الهی، باید اصول مهمی مانند تشخیص درست سبیل، باور به سبیل، تصمیم مقتضی، اقدام به موقع، پیگیری و پایداری، تلقین و تکرار و همچنین مداومت شاکله بخشی به انسان در اعمال و رفتارش، مورد تأکید باشد. از نتایج بااهمیت آیه 84 سوره اسراء این است که عمل انسان صبغه ای از ویژگی های پایدار روانی او را متجلی می سازد. این ویژگی ها مانند اعتقاد، نگرش، انگیزه، قدرت مقاومت و صفات شخصیتی دیگری است که در نفس شکل می گیرد و سبب تمایز هر فرد از دیگری می شود.
بررسی اثربخشی طرحواره درمانی بر تاب آوری و مؤلفه های آن در زنان باردار نخست زای مبتلا به توکوفوبیا در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
122 - 132
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: توکوفوبیا ترس شدید از زایمان است، که به عنوان یک هراس خاص ظاهر می شود؛ ازاین رو پژوهش حاضر باهدف بررسی میزان اثربخشی طرحواره درمانی بر تاب آوری و مؤلفه های آن در زنان باردار نخست زای مبتلابه توکوفوبیا در شهر اصفهان انجام شد.روش پژوهش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری همراه با گروه کنترل بود، که در جامعه آماری زنان باردار نخست زای مبتلابه توکوفوبیای شهر اصفهان در پاییز 1401 انجام گرفت. نمونه پژوهش شامل 30 نفر بود که به صورت هدفمند انتخاب و پس از همتا سازی به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت دوازده جلسه 60 دقیقه ای تحت جلسات طرحواره درمانی قرار گرفت ولی گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. کلیه آزمودنی های پژوهش در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به سؤالات پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از spss-23 و با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد نمرات تاب آوری (01/0>p & 64/0=β) و مؤلفه های تصور از شایستگی فردی(01/0>p & 48/0=β)، اعتماد به غرایز فردی(01/0>p & 26/0=β) و پذیرش مثبت (01/0>p & 26/0=β) در مرحله پس آزمون نسبت به نمرات پیش آزمون افزایش داشته و میزان اثربخشی خود را در مرحله پیگیری حفظ نمود(05/0>p).نتیجه گیری: طرحواره درمانی با توجه به در مع رض قرار دادن طرح واره های ناسازگار اولیه که در شکل گیری تاب آوری پایین در زنان باردار نخست زای مبتلابه توکوفوبیا موثر بوده است، از میزان آن کاسته و درنتیجه موجب افزایش تاب آوری در ایشان می گردد.
طراحی الگوی پرورش هوش هیجانی دانش آموزان مدارس ابتدایی بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
37 - 52
حوزههای تخصصی:
پیشینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، طراحی الگوی پرورش هوش هیجانی دانش آموزان مدارس ابتدایی است. روش : روش پژوهش، روش کیفی نظریه داده بنیاد است. شرکت کنندگان در این پژوهش که در استان یزد انجام گرفت، متخصصان روانشناسی و مشاوره کودک بودند که برای مدتی در زمینه کودک فعالیت داشته و آشنا به مدارس ابتدایی بوده اند. 21 نفر از میان آن ها به صورت نمونه گیری نظری جهت انجام مصاحبه عمیق انتخاب شدند و مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. اعتبارسنجی یافته ها با روش تطبیق توسط اعضاء و انجام مصاحبه های آزمایشی انجام گرفت. جهت تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده، از کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها بیانگر آن است که 796 گزاره مفهومی اولیه با 70 مقوله فرعی و 20 مقوله اصلی در قالب ابعاد 6 گانه مدل پارادایمی شامل: شرایط علی (عوامل درون فردی، عوامل بین فردی، خانواده، نظام آموزشی)، پدیده اصلی (پرورش هوش هیجانی)، راهبردها (راهبردهای آموزشی، راهبردهای مرتبط با خانواده، راهبردهای مرتبط با آموزش وپرورش، راهبرد بازی)، شرایط زمینه ای (آگاهی، ایجاد فرصت، همسویی خانه و مدرسه، توجه به ویژگی های فردی، درونی سازی مهارت های اجتماعی)، شرایط محیطی (محیط اجتماعی- محیط اقتصادی، محیط فرهنگی، محیط سیاسی) و پیامدها (تعالی فردی، تعالی اجتماعی، تعالی اقتصادی)، شناسایی شدند. نتیجه گیری: یکپارچه سازی مقوله ها بر مبنای روابط بین آن ها، حول محور پرورش هوش هیجانی، شکل دهنده مدل پارادایمی است که الگوی پرورش هوش هیجانی دانش آموزان مدارس ابتدایی را نشان می دهد. در نتیجه پرورش هوش هیجانی دانش آموزان مدارس ابتدایی می تواند سبب پرورش شخصیت سالم اجتماعی آنان گردد.
تأثیر توسعه مهارت های حرکتی بر عزت نفس و میزان فعالیت بدنی دانش آموزان دوره اول مقطع ابتدایی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر توسعه مهارت های حرکتی بر عزت نفس و میزان فعالیت بدنی دانش آموزان بود. روش: این تحقیق به روش نیمه تجربی و از نظر هدف، کاربردی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه دانش آموزان پسر ۷ الی۱۰ ساله در مقطع ابتدایی استان مازندران در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ تشکیل دادند که برای تعیین حجم نمونه از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد. در این مطالعه تعداد ۳۰ دانش آموز در دو گروه 15 نفره کنترل و آزمایش انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت - فرم کوتاه (1967) و پرسشنامه بین المللی فعالیت بدنی کودکان و نوجوانان (IPAQ) بود. گروه تجربی به مدت 36 جلسه و هر جلسه 30 الی 45 دقیقه تحت تمرین با برنامه تمرینی منتخب قرارگرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، توسعه مهارت های حرکتی بر عزت نفس و میزان فعالیت بدنی دانش آموزان اثرگذار بود؛ اما گروه های تحقیق در پیش آزمون امتیازات کمتری در متغیر عزت نفس در مقایسه با پس آزمون داشتند؛ ولی تفاوت معنی داری بین گروه ها مشاهده نشد و نیز بر متغیر میزان فعالیت بدنی این تأثیر معنادار نبوده است. نتیجه گیری: متولیان امر آموزش و پرورش و مدیران مدارس می بایست به جهت طراحی دستورالعمل هایی برای ایجاد محیطی سالم و مناسب برای آموزش و توسعه برنامه های سلامت محور کوشا باشند .
نقش هنردرمانی در توسعه مهارت و بهبود نگرش خلاق کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر با تأکید بر نمایش خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش هنر درمانی در توسعه مهارت و بهبود نگرش خلاق کودکان کم توان ذهنی آموزش پذیر با تأکید بر نمایش خلاق انجام گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بوده است جامعه آماری شامل کلیه کودکان کم توان ذهنی در مدارس استثنایی می باشد که با سرشماری تعداد 30 نفر انتخاب و پرسشنامه محقق ساخته بین آنها توزیع شد. از ضریب همبستگی برای تعیین روایی ابزارها و برای محاسبه پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و و همچنین از آزمون کولموگروف اسمیرنوف برای بررسی نرمال بودن داده ها استفاده شد داده ها از طریق نرم افزار spss25 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که هنر درمانی در توسعه مهارت و بهبود نگرش خلاق در کودکان کم توان ذهنی نقش موثری دارد. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت به منظور توسعه مهارت و بهبود نگرش خلاق در کودکان کم توان ذهنی بر مشخصه هایی نظیر مهارت های فردی، تقویت و بالابردن حس اعتماد به نفس، استقلال فردی و تقویت برقراری روابط اجتماعی، سازگاری اجتماعی و هیجانی کودک توجه شود.
ارزشیابی کیفیت برنامه های آموزش تلویزیونی در ارائه دروس ریاضیات و علوم تجربی پایه پنجم ابتدایی در شرایط کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۶۰
۲۰۴-۱۸۹
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی کیفیت برنامه های آموزش تلویزیونی دروس ریاضیات و علوم تجربی پایه پنجم ابتدایی در نیمسال اول سال تحصیلی 1400-1399 انجام گرفته و نوع پژوهش ارزشیابانه است. جامعه آماری، همه جلسات تدریس تلویزیونی دروس علوم تجربی و ریاضیات پایه پنجم ابتدایی بوده که با به کارگیری روش نمونه گیری هدفمند واحد متوالی، هفت جلسه برای ارزشیابی انتخاب شده است. به منظور گرد آوری داده ها، از ابزار محقق ساخته استفاده شده و ارزشیابی را 13 متخصص رشته های تکنولوژی آموزشی و برنامه ریزی درسی دانشگاه تبریز و معلمان دروس علوم تجربی و ریاضی انجام داده اند. برای بررسی پایایی ابزار از توافق میان ارزیابان استفاده شده و ضریب توافق 0/78 به دست آمده است که حاکی از پایایی بالای ابزار بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t تک نمونه ای استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که کیفیت تدریس تلویزیونی در درس ریاضی پایه پنجم ابتدایی در مؤلفه های محتوا (4/92)، طرح تدریس (3/60) و فنی (4/65) و در درس علوم تجربی در مؤلفه های محتوا (4/90)، طرح تدریس (3/52) و فنی (4/65) بالاتر از حد متوسط بوده و از مطلوبیت کافی برخوردار است. از میان گویه های مؤلفه طرح تدریس، برانگیختن تفکر یادگیرندگان، مرور و جمع بندی مطالب ارائه شده، مواد آموزشی کمکی و بیان اهداف آموزشی، در هر دو درس نیاز به توجه بیشتر دارند.
واکاوی ویژگی ها و ابعاد آموزش هوشمند با استفاده از مرور نظام مند و فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
137 - 156
حوزههای تخصصی:
دنیای دگرگون شده و متحول کنونی، متاثر از رشد فزاینده ی جمعیت شهرنشین و پیشرفت تکنولوژیکی بشر ، دارای حرکتی صعودی و شتابان به سمت هوشمندی و بکارگیری فناوری های نوین می باشد، این فرایند در نظام آموزشی، با توجه به بستر نیازمند به تحول آموزش ، ضرورتی در حال وقوع و انکار ناپذیر است. هدف از انجام پژوهش حاضر، واکاوی ویژگی ها و ابعاد آموزش هوشمند با روش تحقیق کیفی از نوع مرور نظام مند در ادبیات جدیدترین پژوهش های صورت گرفته در سال های اخیر در جامعه ی آماری: شامل تجارب نظام های آموزشی جهان ، با استفاده از روش فراترکیب در تحلیل داده های مستخرج شده می باشد. روش تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش از طریق مرور سیستماتیک بر اساس تجمیع کدهای احصاء شده، شامل شناسایی هشت بعد و 21 مضمون آموزش هوشمند به صورت مشترک در هر دو بخش کلی سخت افزاری و نرم افزاری آموزش هوشمند می باشد. براین اساس، آموزش در تمام ابعاد خود نیازمند الگوسازی و اجرای فرایند هوشمند شدن می باشد.
الگوی صلاحیت های حرفه ای معلمان چندپایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۴)
97 - 123
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: ضعف صلاحیت حرفه ای در معلمان موجب کاهش اعتماد به نفس و افت بازده می گردد؛ لذا هدف این پژوهش، طراحی الگوی صلاحیت حرفه ای معلمان در کلاس های چندپایه بود. روش ها : پژوهش با رویکرد کیفی، راهبرد فراترکیب و روش تحلیل محتوا انجام شد. حوزه پژوهش، تحقیقات انجام گرفته در زمینه صلاحیت حرفه ای معلمان در کلاس های چندپایه مقطع ابتدایی، در فاصله زمانی 1390 تا 1403 (۲۰10-۲۰۲۳) بود. نمونه گیری با شیوه هدف مند و انتخاب 33 مورد، با توجه به چک لیست پریزما انجام شد. جمع آوری اطلاعات تا حد اشباع اطلاعاتی پیش رفت. اعتبار یافته ها با چندسوسازی داده ها و ضریب کاپا بررسی و تأیید گردید. جهت تجزیه و تحلیل اسناد، استخراج کدهای باز و طبقه بندی نهایی کدها، از نرم افزار مکس کیودا استفاده شد. یافته ها: مؤلفه های اصلی الگو شامل: صلاحیت اخلاقی، صلاحیت ارتباطی، تسلط بر دانش تربیتی موضوعی، صلاحیت دانش موضوعی، صلاحیت تربیتی، صلاحیت توسعه حرفه ای، صلاحیت رفتاری، صلاحیت زیستی بدنی، صلاحیت سیاسی، صلاحیت شخصیتی، صلاحیت عاطفی و نگرشی، صلاحیت عبادی-اعتقادی، صلاحیت دانش عمومی، صلاحیت فرهنگی و اجتماعی، صلاحیت مدیریت و رهبری آموزشی بود. نتیجه گیری: الگوی صلاحیت های حرفه ای معلمان چندپایه، دارای 15 مؤلفه می باشد که با نیازهای روز حرفه معلمی در کلاس های چندپایه متناسب است.