فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۸۱ تا ۱٬۳۰۰ مورد از کل ۵۱۱٬۳۸۹ مورد.
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
53 - 76
حوزههای تخصصی:
تبیین نسبت زهد و اخلاق و نیز تبیین جایگاه زهد در بین فضیلت های اخلاقی از جمله مسائلی است که علیرغم اهمیّت آن در معرفی میراث اسلامی، کمتر در پژوهش های اخلاقی مورد توجه قرار گرفته است. تبیین این نسبت و روشن نمودنِ جایگاه زهد در تاریخ اندیشه های اخلاقی، نقش موثّری در احیاء نظریه های اخلاقیِ موجود در سنّت اسلامی خواهد داشت. این مقاله می کوشد تا با روشی تحلیلی، تقریرهای مطرح در خصوص چیستیِ زهد و نسبت آن با اخلاق را تبیین نماید. یافته های تحقیق نشان می دهد که سه نسبتِ کلّی بین زهد و اخلاق در تاریخ اخلاق اسلامی قابل تصور است که بر اساس آن ها می توان از تقریرهای مختلف زهد سخن گفت. در یک نسبت زهد به مثابه تمام اخلاق است و به جهت اینکه در مؤلفه های بنیادینی چون انقطاع از غیر خدا، و عدم رغبت به امور دنیوی، و به عنوان یک سبک زندگیِ اخلاقی تبلور می یابد خود می تواند سه تقریر متمایز از زهد باشد. در نسبتی دیگر، زهد به مثابه بخشی از اخلاق است که در این صورت یا فضیلتی از فضائل اخلاقی، یا جزئی از یکی از فضائل اخلاقی، و یا مقامی از مقامات اخلاقی است و لذا از این نسبت نیز سه تقریر قابل تصوّر است. در نسبت سوم، زهد امری غیرمرتبط با اخلاق و به نوعی مقابلِ فضیلت اخلاقی است. بر این اساس، هفت تقریر از نسبت زهد و اخلاق را می توان در تاریخ اخلاق اسلامی ارائه داد و برای هر یک از این تقریرها شواهدی وجود دارد.
ساخت و اعتباریابی مقیاس میزان انتظارِ ظهور امام مهدی عجل الله فرجه الشریف(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۵
126 - 151
حوزههای تخصصی:
تاکید روزافزون بر مطالعات حوزه مهدویت و روانشناسی موجب گردیده است تا محققین بر تدوین ابزارهایی برای کمّی سازی سازه های مهدویت تمرکز کنند. در این تحقیق، مقیاسی برای اندازه گیری میزان انتظارِ ظهور امام مهدی علیه السلام که پیوندی نزدیک با روان شناسی و حوزه سلامت دارد، تدوین و اعتباریابی شده است. روش این پژوهش از نوع توصیفی _ همبستگی و تحلیل عاملی می باشد. مطالعه در چند مرحله پیمایشی بر روی 318 نفر ، اجرای مقدماتی بر روی 100 نفر و اجرای نهایی بر روی 425 نفر صورت گرفت. در این مطالعه از ضریب همبستگی پیرسون ، تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. نتایج نشان داد دو عامل مقدماتِ انتظار ظهور و تجلیاتِ انتظار ظهور جمعا 63.451 درصد از واریانس کل را تبیین می کنند. اعتماد پذیری هر کدام از این عوامل به ترتیب 0.958 و0.972 بود. نتایج همچنین نشان داد مقیاس، همگرایی مناسبی با سازه های باور به مهدویت ، امید به زندگی ، مثبت اندیشی و واگرایی مطلوبی با سازه خودآیند منفی دارد ( P<0.05). بر طبق نتایج، مقیاس از روایی همگرا و واگرای خوبی نیز برخوردار است. ضریب آلفای کرونباخ کل مقیاس 0.97 به دست آمد و با توجه به نتایج آزمون_بازآزمون، مقیاس از پایایی مطلوبی برخوردار است. لذا مقیاس می تواند میزان انتظارِ ظهور را بسنجد و به نظر می رسد به کمک آن بتوان درک عمیق تری از روابط بین انتظارِ فعال منجی و بهزیستی روانی به دست آورد.
اعتبار قطع و رواداری نقض آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال ۵۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۴۰
207 - 230
حوزههای تخصصی:
اکثر اصولیان بر این باورند که حجیت و اعتبار، ذاتیِ قطع طریقی و قطع، علت تامه برای آن است و امکان نقضِ حجیت و نهی شرعی از ترتیب اثردادن به قطع وجود ندارد؛ چراکه چنین چیزی به سلب ذاتیات از ذات باز می گردد و در واقع و یا در نگاه شخص قاطع به تناقض می انجامد. این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی در پِی تثبیت این فرضیه است که باتوجه به احتمال جهل مرکب در قطع و همچنین تأخر جایگاه و تحققِ قطع از حکم شرعی و مقام واقع مقطوع و شأن حق الطّاعه، نهی شرعی از قطع، به سانِ قطع موضوعی بدونِ هیچ گونه محذوری پذیرفته است؛ چه اینکه چنین سلب حجیتی در شریعت واقع شده است؛ ازآن رو که وجوب متابعت، امر ذاتی قطع نبوده و مقتضای حق الطاعه و ناشی از حق مولویتی است که در توسعه و تضییق به اراده شارع مقدس وابسته است و باوجود محتمل بودنِ انطباق قطع بر جهل مرکب و تأخر رتبه قطع از واقع وجودی امر مقطوع، وحدت موضوعی، به عنوانِ شرط لازم در تناقض هرگز محقق نمی شود.
مسئله شرور و محدودیت های معرفت بشری ما(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
7 - 39
حوزههای تخصصی:
در باب مسئله شر، مهم ترین چالش پیشِ روی ما محدودیت معرفت بشری در فهم ابعاد پیچیده آن است. دلیل وجود این چالش، اهمیت نقش پررنگ خدا در ایجاد یا مشارکت او در تحقق برخی شرور است؛ درحالی که انسان در شناخت هدف و نحوه دخالت الهی، توان معرفتی لازم را ندارد؛ ولی خداوند قادر و عالم مطلق است. پس محدودیت معرفت بشری مانع از شناخت دقیق و همه جانبه ابعاد پیچیده شروری است که در زندگی خود، با آنها مواجه هستیم. برخی متفکران از این ویژگی، با عنوان رویکرد خداباوری شکاکانه تعبیر کرده اند. برخی با تمسک به این رویکرد، تلاش دارند دلیل خداناباوران را در رد وجود خدا به دلیل نیافتن توجیه های منطقی برای شرور جهان، به ویژه شرور گزاف، به طور جدی، به نقد و رفع ادله خداناباوران در باب رد وجود خدا بپردازند؛ با این استدلال که محدودیت معرفتی ما در نیافتن دلایل خدا در ایجاد برخی شرور، دلیل بر وجودنداشتن چنین دلایل موجهی برای خدا نیست. در این تحقیق، به روش تحلیل محتوا نشان داده می شود که اگرچه تأکید بر محدودیت معرفتی ما در فهم مسئله شر تا حدودی در نقض دلایل خداناباوری موفق است؛ اما تأکید بیش از حد، بر شکاکیت معرفتی انسان درباره نحوه دخالت خدا، سبب شکاکیت معرفتی عام می شود. راهکار پیشنهادی، توجه به قابلیت های معرفتی انسان از انواع مختلف، توجه به اهمیت خدایِ دارای صفات مطلق و استفاده از آنها برای پاسخگویی به مسئله شر است.
بررسی امکان کاربست هرمنوتیک تردید در فهم آیات مربوط به زنان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
180 - 217
حوزههای تخصصی:
چالش های موجود در تفسیر آیات مرتبط با زنان، به ویژه در زمینه عدالت در دوره مدرن، همواره از مسائل پژوهشگران و مفسران دینی بوده است. این مقاله به بررسی این مسئله می پردازد که آیا هرمنوتیک تردید می تواند به مثابه ابزاری برای حل تعارضات موجود در تفسیر این آیات، و ایجاد راه های جدید برای بازخوانی آنها استفاده شود. برای بررسی این مسئله، نخست با استفاده از رویکرد الهیات تطبیقی، و با هدف فهم عمیق تر دین خود، تجربه بهره مندی از هرمنوتیک تردید در بازخوانی آیات مربوط به مسائل زنان در کتاب مقدس مرور شد و سپس با تحلیل شباهت ها و تفاوت های برخی شیوه های تفسیری قرآن، امکان استفاده از هرمنوتیک تردید و ایجاد راه حل های جدید بررسی گردید. نتایج نشان می دهند که هرمنوتیک تردید به دلایل مختلف می تواند در حل چالش های تفسیر آیات زنان و عدالت مؤثر واقع شود. این روش با تأکید بر نقد پیش فرض ها، لایه های معنایی پرشمار متن، تأثیر روابط قدرت بر تفاسیر و نیز شباهت هایی که با برخی سازوکارهای تفسیری اسلامی - مانند قاعده محکم و متشابه، نسخ، اسباب نزول - دارد، می تواند ابزاری مؤثر برای بازاندیشی و ایجاد مسیرهای جدید در تفسیر آیات مرتبط با زنان و عدالت باشد.
جست وجویی در منابع تأثیرپذیری شاعران دوره مشروطه در موضوعات صوفیانه و زهدآمیز از شاعران سبک عراقی(با تأکید بر شعر خاقانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۸
159 - 189
حوزههای تخصصی:
تصوّف در دوره مشروطه، نظام اجتماعی فعّالی نیست. از آنجایی که دوره مشروطه، دوره شور انقلاب و آزادی خواهی است؛ جامعه ایستای ایرانی در این دوره به سبب آشنایی با فرهنگ غرب، تکانی به خود داده و در مسیر مدرنیته گام برداشته است. شعر فارسی نیز چون جامعه ایرانی در تلاش است کسوتی نو پوشد و نوگرایی در مفاهیم را محور حرکت به سمت مدرنیسم قرار دهد و در همگامی با حرکت انقلابی مردم از آنچه متعلّق به سنّت است تبرّی جوید. درواقع، عرفان در این دوره در کشاکش انقلاب های مردمی، رنگ باخته است. اگر نوری کم رنگ از آموزه های عرفانی در این دوره دیده می شود ریشه در سنّت و تأثیرپذیری شاعران این دوره از گذشتگان و بالاخص شاعران سبک عراقی دارد. در این میان، شاعران سنّت گرای اواخر قاجار و عصر مشروطه بیش از همه از خاقانی که مضامین عرفانی از عناوین اصلی مضامین شعری او و زمینه های سخن اویند متأثّر شده اند. بر این اساس این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، عرفان گرایی را با تأکید بر تأثیر از خاقانی مورد مطالعه قرار داده و جلوه های عرفانی اشعار ادیب پیشاوری، ادیب الممالک فراهانی، قآانی شیرازی و محمدتقی بهار را در موضوعاتی چون «زهد و دنیاگریزی»، «فقر»، «عزلت»، «استغناء»، «اهمیت جان (روح)» و «فلسفه ستیزی» بازکاویده است. نتایج پژوهش حاضر نشان از تأثیرپذیری شاعران موضوع پژوهش در بازتاب مفاهیم عرفانی از خاقانی دارد.
The relationship between school connectedness and academic engagement: The mediating role of mindfulness
حوزههای تخصصی:
One of the burgeoning areas of interest within the realm of education pertains to student engagement, a central component of positive psychology (PP). Another fundamental concept in the PP literature is school connectedness, which underscores the belief students hold regarding the care shown by adults and peers in the educational environment towards their academic progress and personal welfare. Additionally, mindfulness, a pivotal term in the field of PP, offers noteworthy advantages such as enhancing working memory and reducing stress levels, consequently fostering academic involvement. Given the significance of school connectedness and mindfulness in academic engagement, the present study endeavors to examine the association between school connectedness and academic engagement in high school students, with mindfulness serving as a mediator. A total of 300 high school students from Bandar Abbas participated in the study, responding to scales measuring mindfulness, school connectedness, and academic engagement. Subsequently, structural equation modeling was employed to illuminate potential relationships. The results indicated a significant correlation between school connectedness and academic engagement. Furthermore, the findings demonstrated that both school connectedness and mindfulness serve as positive and significant predictors of academic engagement. Moreover, the results substantiated the mediating role of mindfulness. These findings offer valuable insights for educators in enhancing classroom practices.
The Influence of Socio-Demographic Factors on Quality of Life, Emotional Intelligence, and Organizational Commitment in Transmittal Company Employees
حوزههای تخصصی:
The purpose of this study was to assess how socio-demographic factors affect quality of life, emotional intelligence, and organizational commitment among employees of transmittal companies in Sistan and Baluchestan Province, Iran. The sample included 268 employees from the Sistan and Baluchestan Transmittal Company who were selected through a convenience sampling method. The Quality of Life Scale created by Dueby et al. (1988), Singh's Emotional Intelligence Scale (2004), and the Organizational Commitment Scale by Khan and Mishra (2002) were employed for gathering data. The results from one way ANOVA indicated that individuals aged 31-40 years and those aged 41 years and older exhibited notably higher average mean scores for quality of life in comparison to the 22-30 years age group. However, people between 22 and 30 demonstrated notably higher average scores in emotional intelligence compared to those in the 31-40 age group and individuals aged 41 and older. The results of the independent t-test revealed that male employees achieved significantly greater average scores on quality of life compared to their female counterparts. The results from the one-way ANOVA indicated a notable difference in quality of life scores; employees with 11-20 years and those with 21 or more years of experience showed significantly higher average mean scores in quality of life compared to employees with less than 10 years of experience.
بررسی تأثیر سرمایه انسانی و متنوع سازی درآمد بر عملکرد بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مالی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
179 - 202
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر سرمایه انسانی و متنوع سازی درآمد بر عملکرد بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می پردازد. همچنین نقش میانی متنوع سازی درآمد بر رابطه بین سرمایه انسانی و عملکرد بانک ها نیز مورد بررسی قرار می گیرد. در این راستا سه فرضیه تدوین شد. جامعه آماری پژوهش شامل بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. با توجه به اینکه تعداد 23 بانک طی سال های 1390 الی 1399 در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شده و تعداد 18 بانک طی دوره مذکور در بورس حضور مستمر داشته اند و داده های آنها به صورت کامل در دسترس می باشد جمع آوری شد. داده های مالی پژوهش از بانک اطلاعاتی رهاورد نوین 3، سایت اطلاع رسانی ناشران کدال و سایت مرکز پردازش اطلاعات مالی ایران استخراج شد. داده های پژوهش با رویکرد داده های ترکیبی(مقطعی–سری زمانی) جمع آوری شده و با استفاده از روش رگرسیون چندگانه و به کمک نرم افزار 12 Eviews مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که سرمایه انسانی بر عملکرد بانک ها تأثیر مثبت و معنی داری دارد. همچنین، متنوع سازی درآمد بر عملکرد بانک ها تأثیر مثبت و معنی داری دارد. در نهایت، متنوع سازی درآمد بر رابطه بین سرمایه انسانی و عملکرد بانک ها تأثیر منفی و معنی داری دارد.
ارزیابی کارایی الگوی GARCH-ARMA در بررسی ناهمگنی رفتار سهامداران نویزی مبنی بر رابطه قیمت-حجم در دوره ی بحران، قبل و پس ازآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مالی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
393 - 424
حوزههای تخصصی:
در دوره بحران فعالان بازار ممکن است اطلاعات مالی را متفاوت تفسیر کنند چراکه وقوع شکست های ساختاری در قیمت های بازار باعث می شود که آن ها به دلیل احساسات و واکنش به روند بازار، در برابر استراتژی های معاملاتی خود رفتار نامتقارنی نشان دهند. لذا هدف این مطالعه بررسی و مقایسه تأثیر حجم معاملات در پایداری نوسانات بازده، در طول بحران، قبل و بعد از وقوع بحران نزول اساسی شاخص بورس اوراق بهادار می باشد. لذا بر اساس داده های روزانه از فروردین ماه 1399 الی مهرماه 1400 ابتدا نقاط شکست ساختاری تعیین شده و در رژیم های متفاوت قیمت 3 دوره مختلف شناسایی گردید. تابع همبستگی متقابل نشان داد اکثر وقفه های معنی دار، در قبل و بعد از بحران حاکی از آن است که علیت در واریانس مربوط به حجم معاملات گذشته بر بازده فعلی بوده و بین باقیمانده های مجذور استانداردشده حجم معاملات گذشته و بازده فعلی، نشانه ای ناسازگار برای این همبستگی ها وجود دارد که به عنوان شواهد متقاعدکننده ای از ماهیت معامله گر نویزی در معاملات عمل می کند. قبل از بحران، هر دو نوسانات حجم معاملات گذشته و بازده فعلی در یک بازه زمانی نسبتاً بلندمدت همبستگی مثبت و همچنین همبستگی منفی در کوتاه مدت را نشان می دهند. بر اساس داده های بحران، هیچ اثر سرریز نوسانی مشاهده نشد که این نشان دهنده حضور معامله گران نویزی است چراکه باور بدبینانه ای نسبت به این موضوع دارند که نمی توانند باور خود را در مورد بازده آتی با روشی منطقی بیان کنند. در دوره پس از بحران، هر دو نوسانات حجم معاملات گذشته و بازده فعلی در یک بازه زمانی کوتاه همبستگی مثبت دارند.
بررسی تأثیر مؤلفه " نگرش و طرز تفکر" در موفقیت مدیران پروژه در صنعت ساخت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت پروژه ها در صنعت ساخت به دلیل پیچیدگی و چالش های متعدد، نیازمند مدیرانی با شایستگی های کلیدی است. یکی از جنبه های مهم شایستگی که کمتر مورد توجه قرار گرفته، نگرش و طرز تفکر مدیران پروژه است. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر نگرش مدیران پروژه بر موفقیت آن ها در صنعت ساخت ایران انجام شده است. برای دستیابی به این هدف، از رویکرد کیفی بهره گرفته شد و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 10 مدیر پروژه باتجربه که با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند، گردآوری شدند. تحلیل داده ها با نرم افزار Atlas.ti نسخه 7 و با استفاده از کدگذاری باز انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که نگرش هایی همچون انعطاف پذیری، ریسک پذیری، نتیجه محوری، خوش بینی و کل نگری تأثیر قابل توجهی بر موفقیت پروژه ها دارند. تحلیل روابط بین کدها نشان داد که نگرش مدیران پروژه می تواند در بهبود تعاملات تیمی، کاهش ریسک های پروژه و افزایش کارایی نقش مهمی ایفا کند. همچنین مشخص شد که نگرش های مدیران پروژه به عنوان بخشی پنهان از شایستگی آن ها، نقش کلیدی در غلبه بر چالش های خاص محیطی و اجتماعی ایران ایفا می کنند. به عنوان مثال، نگرش فعالانه و بلندمدت مدیران در مواجهه با مسائل پیچیده پروژه ها تأثیر بسزایی در دستیابی به نتایج مطلوب داشت. نتایج این تحقیق نشان می دهد که تطبیق نوع نگرش مدیران با شرایط پروژه، می تواند احتمال موفقیت پروژه ها را افزایش دهد. این پژوهش، با تمرکز بر تأثیر نگرش های مدیریتی، به دانش موجود در حوزه مدیریت پروژه افزوده و نشان می دهد که توسعه نگرش های مثبت می تواند به بهبود عملکرد مدیران پروژه و افزایش بهره وری سازمان ها منجر شود.
The Function of Mental Spaces and Conceptual Blending on the Cognition of Divine Attributes in the Quran within the Framework of Fauconnier and Turner's Theory(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The Holy Quran, as the miracle of speech and in the form of a divine book, has been used to elevate humanity’s religious perspective. In the path of developing the cognition of God's attributes and reforming human beliefs in this domain, it employs unique literature. One of the Quranic innovations is the use of the audience's mental spaces and conceptual blending. This concept was proposed and presented by Fauconnier and Turner in cognitive concepts. Examining the application of mental spaces and conceptual blending in the Quran, especially in verses related to divine attributes, plays an important role in the correct human understanding of these transcendental subjects. Finally, conceptual blending and semantic mapping for conveying concepts to the audience are also considered in the present study. The present study, using a descriptive-analytical method and within the framework of semantic analysis, aims to examine the mental spaces and conceptual blending presented in the two attributes of "Creation (Khalq) and nearness (Qurb)" in the verses of the Quran. Since the human mind is sometimes mixed with polytheistic beliefs, and these attributes are extra-material and discussed within the absolute divine rule, understanding them is difficult and challenging for humans. However, the application of the conceptual blending method in this type of subject facilitates understanding for the audience. In conclusion, it is found that in examining the attributes associated with the two above attributes, a conceptual blending with the domains related to these attributes has taken place, which plays an important role in convincing the deniers of resurrection and disbelievers in divine Lordship. In other words, one of the Quran's methods in proving the principles of faith is through mapping human mental experiences with the input domain of divine attributes. These conceptual blends elevate their mental abstraction in the face of supernatural and non-experimental subjects, such as the cognition of God and belief in the occurrence of the Day of Judgment. This knowledge strengthens faith components and serves as evidence for disbelievers.
ارائه مدل کیفی عوامل عدم اقدام به ازدواج پسران: یک پژوهش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، ارائه یک مدل کیفی از عوامل مؤثر بر عدم اقدام به ازدواج در پسران مجرد است. این مطالعه به بررسی عواملی می پردازد که باعث تأخیر در ازدواج پسران و موانع موجود در مسیر آن ها می شود. روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه پژوهش شامل پسران مجرد شهرستان کازرون بود که 15 نفر از آنان به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس ملاک های ورود و خروج تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری و با استفاده از روش استراوس و کوربین (1998) در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. یافته ها: در مرحله کدگذاری باز، 232 کد نهایی شناسایی شد. این کدها در مرحله کدگذاری محوری به مقولات کلیدی دسته بندی شدند و در نهایت در مرحله کدگذاری گزینشی، مقوله محوری پژوهش تعیین گردید که عوامل عدم اقدام به ازدواج در پنج بُعد کلی طبقه بندی شدند: عوامل علّی (مانند ترس از تعهد و مشکلات مالی) و عوامل زمینه ای (مانند تجارب منفی گذشته و باورهای فرهنگی) عوامل مداخله گر (مانند نگرش های فردی و هراس از آینده). نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که عدم اقدام به ازدواج در پسران، نتیجه ترکیبی از عوامل روانی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است که در یک تعامل پیچیده با یکدیگر عمل می کنند. این نتایج می تواند در سیاست گذاری های اجتماعی و برنامه ریزی های فرهنگی جهت کاهش موانع ازدواج و ارتقای سلامت روانی و اجتماعی جوانان مؤثر باشد.
مقایسه زوج درمانی با رویکرد طرح واره درمانی با روش گاتمن در بهبود تعارضات زناشویی در زنان آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه زوج درمانی با رویکرد طرح واره درمانی با روش گاتمن در بهبود تعارضات زناشویی در زنان آستانه طلاق انجام شد. روش شناسی: این پژوهش از انواع تحقیقات نیمه تجربی بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان در آستانه طلاق شهر همدان تشکیل داد. از جامعه آماری مذکور با توجه به روش تحقیق حجم 60 نفر از زنان دارای تعارض زناشویی انتخاب شدند و به 4 گروه (یک گروه آزمایش و یک گروه گواه برای طرح واره درمانی، یک گروه آزمایش و یک گروه گواه برای زوج درمانی به روش گاتمن) انتخاب و به صورت تصادفی تقسیم و برنامه مداخله اجرا، سپس پس آزمون اجرا شد. ابزار پژوهش شامل برنامه آموزش طرح واره درمانی (یانگ و گلوسکو و ویشار،1990)و برنامه زوج درمانی گاتمن بر اساس نظریه خانه امن رابطه (گاتمن و گاتمن، 2017) و پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی ذاکر و براتی (۱۳۸۷) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره با نرم افزار spss نسخه 26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: یافته ها نشان داد بین دو گروه زوج درمانی با رویکرد طرح واره درمانی و روش گاتمن در بهبود تعارضات زناشویی تفاوت معنی داری دیده نمی شود. زوج درمانی با رویکرد طرح واره درمانی در بهبود تعارضات زناشویی تأثیر معناداری دارد. زوج درمانی با روش گاتمن در بهبود تعارضات زناشویی در زنان آستانه طلاق تأثیر دارد. زوج درمانی با روش گاتمن در بهبود تعارضات زناشویی تأثیر معناداری دارد. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که هر دو روش زوج درمانی با رویکرد طرح واره درمانی و روش گاتمن در بهبود تعارضات زناشویی زنان آستانه طلاق مؤثر هستند و تفاوت معناداری بین آن ها وجود ندارد.
طراحی نمودارهای کنترل EWMA و Mixed EWMA-CUSUM تحت آزمون طول عمر سانسورشدگی خرابی بر اساس رویکرد شبیه سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
257 - 281
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: در نظریه قابلیت اطمینان یکی از مهم ترین مشخصه هایی که مورد ارزیابی قرار می گیرد طول عمر محصولات است. طول عمر مشخصه کیفی مهمی است که در زمینه های مختلف به ویژه علوم مهندسی، برای بیان مدت زمان مورد انتظار بقا و توصیف عملکرد یک محصول تولیدی در نظر گرفته می شود. امروزه یکی از دغدغه های تولیدکنندگان و شرکت های تجاری افزایش کیفیت محصول است و در صنایعی که طول عمر به عنوان مشخصه کیفی در نظر گرفته می شود، افزایش کیفیت محصول با افزایش طول عمر آن محقق می شود. از این رو کارشناسان صنایع برای تضمین کیفیت محصولات تولید شده، طول عمر آن ها را پایش می کنند. در عصر حاضر با پیشرفت دانش ساخت و تکنولوژی، محصولات از قابلیت اطمینان بالایی برخوردارند لذا، پایش سلامت محصول تا لحظه وقوع خرابی در شرایط معمولی بسیار زمان بر و پرهزینه است. در نتیجه مهندسین به منظور صرفه جویی در هزینه و زمان برای به دست آوردن طول عمر محصولات از آزمون های طول عمر استفاده می کنند. روش تحقیق: در سال های اخیر برای نظارت بر تعداد و زمان خرابی محصولات از نمودارهای کنترل استفاده شده است. کنترل فرآیند آماری، مجموعه ای از ابزارهای قدرتمند در صنایع تولیدی و خدماتی برای نظارت بر رفتار فرآیند است. نمودار کنترل مهم ترین و موثرترین ابزار کنترل فرآیند آماری در پایش مشخصه کیفی محصولات از طریق کنترل و کشف تغییرات است. یافته ها: داده های طول عمر عموما متقارن نیستند و از توزیع های نامنفی پیروی می کنند. بنابراین، طراحی نمودارهای کنترل تحت آزمون طول عمر باید با توجه به توزیع احتمال داده های خرابی باشد. نمودارهای کنترل سنتی شوهارت برای تشخیص تغییرات بزرگ در فرآیند تحت نظارت کارایی خوبی دارند اما در کشف تغییرات کوچک از حساسیت کافی برخوردار نیستند؛ لذا برای شناسایی تغییرات کوچک به وجود آمده در فرآیند از نمودارهای کنترل با حافظه استفاده می شود. در این پژوهش، فرض بر این است که مشخصه کیفی مورد نظر، طول عمر محصول می باشد. عمر محصولات از توزیع وایبول با پارامتر شکل ثابت و پارامتر مقیاس متغیر پیروی می کند. بنابراین نظارت بر میانگین توزیع وایبول از طریق نظارت بر پارامتر مقیاس انجام پذیر است. در این پژوهش، هدف نظارت بر میانگین طول عمر محصولات که در واقع همان نظارت و ارزیابی پارامتر مقیاس توزیع وایبول است، می باشد. اگر طول عمر محصول از میانگین یا یک مقدار معین و از پیش تعیین شده ای بیشتر شود، محصول منطبق و سالم و اگر از آن مقدار کمتر باشد، محصول نامنطبق و معیوب در نظر گرفته می شود. هر چقدر طول عمر محصول از میانگین هدف یا مقدار در نظر گرفته شده بیشتر باشد، باکیفیت تر است و بالعکس. در این تحقیق جهت پایش طول عمر محصولات، نمودارهای کنترل EWMA و Mixed EWMA_CUSUM تحت آزمون طول عمر سانسورشدگی خرابی طراحی می شوند. حد کنترل و میانگین طول دنباله خارج از کنترل نمودارهای کنترل پیشنهادی با استفاده از الگوریتم شبیه سازی مونت کارلو محاسبه خواهند شد. نتیجه گیری : معیار ارزیابی عملکرد نمودارهای کنترل پیشنهادی، میانگین طول دنباله در حالت خارج از کنترل است. از آن جایی که نمودار کنترل Mixed EWMA_CUSUM، ترکیبی از دو نمودار کنترل EWMA و CUSUM می باشد، مقایسه ای میان عملکرد نمودارهای EWMA و Mixed EWMA_CUSUM انجام می گیرد. بررسی نتایج نشان می دهد نمودار کنترل Mixed EWMA_CUSUM از نمودار کنترل EWMA در جهت کشف تغییرات کوچک در پارامتر مقیاس عملکرد بهتری دارد.
کارایی فرامرزی در شناخت شکاف هزینه و کارایی بانک ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
225 - 252
حوزههای تخصصی:
شناسایی متغیرها و نسبت های مؤثر بر کارایی بانک ها به دلیل آنکه می تواند سبب بهبود سنجش کارایی عملیات در بانک ها شود، اهمیت دارد. علاوه بر این در راستای کارایی و عملکرد، بانک هایی موفق تر هستند که هزینه کمتری داشته باشند. در همین راستا بررسی کارایی در بانک های اسلامی و متعارف همواره ممکن است تفاوت هایی داشته باشد؛ لذا هدف این مطالعه چگونگی کارایی فرامرزی تصادفی برای بررسی نسبت شکاف هزینه و کارایی بانک ها در کشورهای منتخب اسلامی است. برای این منظور کارایی و نسبت شکاف هزینه برای 50 بانک اسلامی و 50 بانک غیراسلامی (متعارف) طی سال های 2019-2013 مورد محاسبه و بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد ناکارایی و نسبت شکاف هزینه، در بانک های اسلامی بیشتر از بانک های متعارف است؛ بنابراین این ادعا که بانک های اسلامی کارایی بالاتری دارند را نمی توان پذیرفت. همچنین با بررسی کارایی بانک های مختلف مشاهده شد که کارایی بانک های ترکیه در هر دو گروه اسلامی و متعارف نسبت به سایر کشورها بالاتر است. دلیل کارایی بالاتر، می تواند الهام گرفتن از سیستم بانکداری اروپایی باشد. بااین حال ایران جایگاه ضعیفی در بین کشورهای مختلف از نظر کارایی دارد.
بررسی رابطه بین حسابداری محیط زیست و کیفیت افشا در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی رابطه بین حسابداری محیط زیست و کیفیت افشا در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ پرداخته است. جامعه آماری شامل ۱۳۹ شرکت بود که با روش رگرسیون پانل دیتا در نرم افزار EViews تحلیل شدند. نتایج نشان داد بین حسابداری محیط زیست و کیفیت افشا رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (ضریب کیفیت افشا: ۰.۰۱۷ با سطح معناداری ۰.۰۰۹۵). به عبارت دیگر، بهبود کیفیت افشا منجر به ارتقای حسابداری محیط زیست می شود. از بین متغیرهای کنترلی، اندازه شرکت و بازده دارایی تأثیر منفی بر حسابداری محیط زیست داشتند، در حالی که اهرم مالی و زیان شرکت رابطه معناداری نشان ندادند. مدل تحقیق با ضریب تعیین ۰.۴۵ و آزمون های آماری (مانند VIF زیر ۵ و دوربین-واتسون ۲.۱۱) از اعتبار بالایی برخوردار بود. افشای باکیفیت اطلاعات زیست محیطی نه تنها مشروعیت شرکت ها را افزایش می دهد، بلکه به بهبود سیستم حسابداری محیط زیست کمک می کند. این یافته ها با مطالعاتی مانند بچیر و همکاران (۲۰۲۱) و محمد و همکاران (۲۰۲۰) همخوانی دارد. پژوهش حاضر بر اهمیت توجه به استانداردهای افشای محیطی در شرکت های ایرانی تأکید می کند.
تاثیر ویژگی های کمیته حسابرسی و حاکمیت شرکتی اثربخش بر مدیریت سود فرصت طلبانه ناشی از تغییر طبقه بندی اقلام صورت سود و زیان در بورس اوراق بهادار تهران
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش اثربخشی حاکمیت شرکتی و قدرتمندی کمیته حسابرسی در پیشگیری از اعمال تغییر طبقه بندی فرصت طلبانه اقلام صورت سود و زیان در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. آزمون فرضیه ها با استفاده از اطلاعات 144 شرکت برای دوره ی زمانی 1395 تا 1401 انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داد که مدیران از طریق تغییر طبقه بندی اقلام صورت های مالی اقدام به مدیریت سود می کنند همچنین نتایج بیانگر این موضوع بود که ساختار مالکیت و ویژگی های کمیته حسابرسی شامل اندازه و استقلال کمیته حسابرسی و تخصص مالی کمیته حسابرسی، استقلال هیات مدیره باعث کاهش مدیریت سود از طریق تغییر طبقه بندی فرصت طلبانه اقلام صورت سود و زیان می شوند این نتیجه بدین معناست که نقش مدیران غیرموظف در کمیته حسابرسی و مالکان عمده در ایران مطابق با تئوری نمایندگی است و توانایی این ابزار نظارتی در کاهش مدیریت سوداز طریق تغییر طبقه بندی اقلام صورت های مالی قوی است. همچنین با توجه به اینکه سهامداران عمده نقش نظارتی فعالی بر تصمیمات شرکت در مدیریت سود اعمال می کنند ؛ با افزایش درصد مالکیت عمده، انعطاف پذیری مدیران شرکت جهت مدیریت سود ناشی از تغییر طبقه بندی اقلام صورت های مالی کاهش می یابد. به عبارت دیگر هر چه درصد مالکیت سرمایه گذاران نهادی و متمرکز افزایش پیدا می کند، نظارت آنها در شرکت افزایش می یابد و به دنبال آن باعث کاهش مدیریت سود ناشی از تغییر طبقه بندی فرصت طلبانه اقلام صورت سود و زیان می شود.
مدل پیشنهادی بدنه دانش تحول دیجیتال برای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال ۸ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۹
11 - 39
حوزههای تخصصی:
هدف: بدنه دانش توصیف رسمی از حوزه هایی است که مجموعه کاملی از نظریه ها، روش ها، مفاهیم به شیوه ای ساختاریافته و فناوری ها را شامل می شود. با توجه به اهمیت تحول دیجیتال در بانک مرکزی، این مقاله با هدف طراحی مدل پیشنهادی بدنه دانش تحول دیجیتال برای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تدوین شده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر نوع تقسیم بندی پژوهش های علمی در رده پژوهش های کاربردی – توسعه ای قرار دارد. برای غربالگری و حصول اطمینان از اهمیت شاخص های شناسایی شده و انتخاب شاخص های نهایی از دیدگاه خبرگان از روش دلفی استفاده شده است. روش انتخاب نمونه، هدفمند و در دسترس بوده است. مولفه ها و شاخص های منتخب با به کارگیری نرم افزار مکس کیودا نسخه 20 کدگذاری شد. در مرحله دوم پژوهش یعنی مرحله کمی، پرسشنامه در بین 159 نفر از مدیران و کارشناسان بانک مرکزی توزیع شد. پس از توزیع و جمع آوری داده های حاصل از پرسشنامه، از تحلیل عاملی تاییدی به کمک نرم افزار Smart PLSبرای برآورد پارامترها و کلیه محاسبات استفاده شد. پس از انجام روایی محتوای شاخص های طراحی شده، روایی سازه بررسی شد. برای تعیین روایی سازه از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد که به عنوان زیرشاخه ای از مدل سازی معادلات ساختاری است. برای تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته ها: با مشخص شدن حوزه های دانشی و نتایج کدگذاری 14 مولفه و 51 شاخص در حوزه تحول دیجیتال نشان داد شاخص هوشمندسازی فرایندهای جمع آوری، تحلیل داده ها و شاخص های عملکردی با میانگین 4.93 به عنوان مهم ترین شاخص در بانک مرکزی شناسایی شد. نتایج ناشی از بخش کمّی پژوهش، نشان دهنده صحت و تائید روابط طراحی شده است. در مجموع، حوزه های " نظام فناوری های نوین" و "نظام عملیات پولی و اعتباری" به عنوان کلیدی ترین عوامل در پیشبرد تحول دیجیتال بانک مرکزی شناسایی شدند. در مقابل، حوزه هایی مانند " نظام تولید کاغذ اسناد بهادار" و " نظام های پرداخت" با تأثیر کمتر، نیازمند توجه ویژه و سرمایه گذاری بیشتری برای ارتقای نقش خود در این مدل هستند. ضریب مسیر به عنوان معیاری از شدت تأثیر، نشان می دهد که "تحول حوزه نظام فناوری های نوین بانک مرکزی" با ضریب 0.159 بالاترین تأثیر را بر مدل تحول دیجیتال دارد. این نشان دهنده نقش کلیدی این حوزه در توسعه تحول دیجیتال است. انحراف استاندارد برای تمامی روابط پایین و در بازه 0.003 تا 0.015 است که نشان دهنده دقت بالا در اندازه گیری ها و پایداری نتایج شده است. نتیجه گیری: مدل مفهومی پژوهش حاصل از بدنه دانش تحول دیجیتال در بانک مرکزی با تفسیر و ترکیب یافته ها طراحی شد. نتایج نشان می دهد که تمامی روابط بین حوزه ها و مدل تحول دیجیتال معنادار هستند. انحراف استاندارد برای تمامی روابط پایین و در بازه 0.003 تا 0.015 است که نشان دهنده دقت بالا در اندازه گیری ها و پایداری نتایج است. این موضوع به اطمینان از نتایج ارائه شده کمک می کند. آماره تی نیز در تمام روابط بالاتر از 5.0 است، که حاکی از معناداری قوی روابط است. در مجموع، حوزه های "تحول نظام فناوری های نوین" و "تحول نظام عملیات پولی و اعتباری" به عنوان کلیدی ترین عوامل در پیشبرد تحول دیجیتال بانک مرکزی شناسایی می شوند. اصالت/ارزش: با تغییرات سریع فناوری های جدید، نقش بانک مرکزی در جایگزینی روش های سنتی ارائه خدمات با روش های جدید بسیار مهم است.
شناسایی و رتبه بندی مؤلفه های بازاریابی خیرخواهانه با تمرکز بر اصول اخلاقی و مسئولیت پذیری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی و سطح بندی مؤلفه های مدل بازاریابی خیرخواهانه با رویکرد اخلاقی و مسئولیت پذیری و بر اساس نظر های متخصصان حوزه اخلاق و مسئولیت اجتماعی انجام شده است. روش پژوهش برحسب نوع داده ، کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری است. جامعه آماری برای شناسایی مؤلفه ها شامل مدیران فعّال در حوزه بازاریابی خیرخواهانه بود. بر اساس اصل اشباع داده ها ۱۵ نفر از این افراد با استفاده از روش نمونه گیری غیر احتمالی هدفمند و ملاک محور انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای اطمینان از روایی پژوهش از روش تطابق همگونی و برای بررسی پایایی از دو روش باز آزمون و دو کدگذار بهره گرفته شد. داده های گردآوری شده با روش تحلیل مضمون مبتنی بر رویکرد Braun & Clarke (2006) و به کمک نرم افزار MaxQDA 2024 تحلیل شد. یافته ها شامل 46 مضمون اولیه، 12 مضمون پایه، 4 مضمون سازمان دهنده و 1 مضمون فراگیر بود که محورهای اصلی مانند همکاری ها و مشارکت های خیرخواهانه، مسئولیت اجتماعی شرکت، استراتژی بازاریابی و عوامل فرهنگی-اخلاقی را شناسایی کرد. در بخش دیگر پژوهش برای سطح بندی مؤلفه ها از روش مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان دانشگاهی بود. این افراد با روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی انتخاب شدند و مصاحبه های نیمه ساختاریافته بر اساس اصل اشباع داده ها با 12 نفر از این افراد انجام گرفت. در این مطالعه از پرسشنامه ساختاری-تفسیری (ISM) به منظور تحلیل روابط عناصر مدل به صورت ماتریس n×n استفاده شد. بر اساس یافته های این روش مؤلفه های شناسایی شده تأثیر متقابلی بر یکدیگر دارد که همکاری با سازمان های خیریه و پایداری محیط زیستی را به ضرورتی اجتناب ناپذیر تبدیل می کند. در سطح اول، صداقت، عدالت و فرهنگ سازمانی به عنوان پایه های اصلی شفافیت شناخته می شوند و نقشی کلیدی در ایجاد اعتماد و ارتباط مؤثر با ذی نفعان دارند. در سطح دوم، شفافیت، رسانه ها و شبکه های اجتماعی، تکنولوژی و تبلیغات به عنوان ابزارهایی مؤثر در تقویت همکاری ها و ایجاد شبکه های مشارکتی عمل می کنند. درنهایت، در سطح سوم، این عناصر به عنوان عوامل کلیدی در تصمیم گیری های مرتبط با فعالیت های خیریه و پایداری محیط زیستی مطرح می شوند.