
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره 4 تابستان 1404 شماره 2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین ویژگی های روانسنجی مقیاس پریشانی شکست عاطفی می باشد. روش شناسی: پژوهش حاضر یک پژوهش مقطعی-توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان دارای تجربه شکست عاطفی شهرستان ساری بودند، که از بین آن ها 406 دانشجو به عنوان نمونه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار استفاده شده در این مطالعه مقیاس پریشانی شکست عاطفی (BDS)، پرسشنامه ضربه عشق (LTI)، پرسشنامه تنظیم هیجان شناختی نسخه 18 سوالی (CERQ-18)، پرسشنامه پذیرش و عمل نسخه 10 سوالی (AAQ-II) و نسخه 10 سوالی پرسشنامه افکار تکرارشونده (RTQ-10) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نسخه 24 نرم افزار SPSS، و روش های آماری آلفای کرونباخ، تحلیل عاملی اکتشافی و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد، مقیاس پریشانی شکست عاطفی از ساختار تک عاملی و ضریب همسانی درونی 94/0 برخوردار بود؛ به علاوه ضریب پایایی حاصل از روش بازآزمایی 81/0 به دست آمد. همچنین، این ابزار با پرسشنامه ضربه عشق، پرسشنامه افکار تکرارشونده، با خرده مقیاس راهبردهای ناسازگارانه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان و با خرده مقیاس اجتناب از تجارب هیجانی پرسشنامه پذیرش و عمل همبستگی مثبت معنادار و با خرده مقیاس راهبردهای سازگارانه پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان و با خرده مقیاس کنترل زندگی پرسشنامه پذیرش و عمل همبستگی منفی معنادار نشان داد، که این نتایج روایی همگرا و واگرای آن را تایید نمود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، می توان نتیجه گرفت که به نظر می رسد مقیاس پریشانی شکست عاطفی در جمعیت ایرانی دارای اعتبار و روایی مطلوب بوده، و می تواند به عنوان ابزاری مفید جهت سنجش شدت پریشانی ناشی از شکست عاطفی مورد استفاده قرار گیرد.
تاثیر همدلی عاطفی برکیفیت روابط زناشویی با نقش میانجیگری صمیمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، تعیین تاثیر همدلی عاطفی بر کیفیت روابط زناشویی با نقش میانجیگری صمیمیت بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش و ماهیت در زمره پژوهش های توصیفی همبستگی مبتنی بر مدلیابی معادلات ساختاری قرار داشت. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال بودند که بر اساس قاعده موجود در مدلیابی معادلات ساختاری 242 پرسشنامه از طریق نمونه گیری در دسترس جمع آوری شد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسش نامه های صمیمیت زوجین ووندن و برتمن (۱۹۹۵)، کیفیت روابط زناشویی باسبی و همکاران (1995)، همدلی مهرابیان و اپستین (1972) بود. تجزیه وتحلیل داده ها که از طریق نرم افزار ایموس صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که همدلی عاطفی هم به طور مستقیم و هم از طریق صمیمیت برکیفیت روابط زناشویی تاثیر دارد. (05/0 > p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان از همدلی و صمیمیت به عنوان عوامل موثر بر کیفیت روابط زناشویی نام برد.
اثربخشی مداخله پردازش هیجانی بر کارکرد شناختی و پریشانی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله پردازش هیجانی بر بهبود کارکرد شناختی و کاهش پریشانی روان شناختی در بزرگسالان بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری پنج ماهه بود. شرکت کنندگان شامل ۳۰ فرد بزرگسال ساکن تهران بودند که به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هرکدام ۱۵ نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش در ده جلسه ۹۰ دقیقه ای مداخله پردازش هیجانی شرکت کرد، در حالی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از پرسش نامه نارسایی های شناختی (CFQ) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری جمع آوری شدند. تحلیل آماری با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-27 انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که اثر اصلی گروه بر کارکرد شناختی معنادار بود (F(1,28)=15.46, p=.001, η²=.35) و گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل بهبود قابل توجهی در عملکرد شناختی نشان داد. همچنین اثر گروه بر پریشانی روان شناختی نیز معنادار گزارش شد (F(1,28)=18.97, p<.001, η²=.40) و گروه آزمایش کاهش معناداری در سطح پریشانی تجربه کرد. آزمون بونفرونی نشان داد که تغییرات در مراحل پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون در هر دو متغیر معنادار بود، ولی بین پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که مداخله پردازش هیجانی می تواند به عنوان روشی مؤثر در بهبود عملکرد شناختی و کاهش پریشانی روان شناختی مورد استفاده قرار گیرد و این اثرات تا پنج ماه پس از درمان نیز پایدار باقی می ماند.
پیش بینی نشانه های وسواسی-اجباری بر اساس سوگیری شناختی و میانجی باورهای فراشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی نقش پیش بین سوگیری شناختی در نشانه های وسواسی-اجباری با میانجی گری باورهای فراشناختی در نوجوانان شهر تهران بود. روش شناسی: مطالعه حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بود و بر روی ۳۹۵ دانش آموز دبیرستانی در شهر تهران انجام گرفت. نمونه گیری به صورت خوشه ای چندمرحله ای و بر اساس جدول مورگان انجام شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد نشانه های وسواسی-اجباری (OCI-R)، سوگیری شناختی (CBQ)، و باورهای فراشناختی (MCQ-30) استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS-27 و مدل یابی معادلات ساختاری با AMOS-21 صورت گرفت. یافته ها: یافته ها نشان دادند که بین سوگیری شناختی و نشانه های وسواسی-اجباری رابطه معنادار وجود دارد (β = 0.31، p < 0.001) و همچنین سوگیری شناختی به طور مثبت باورهای فراشناختی را پیش بینی می کند (β = 0.45، p < 0.001). باورهای فراشناختی نیز پیش بینی کننده معنادار نشانه های وسواسی-اجباری بودند (β = 0.48، p < 0.001). مسیر غیرمستقیم از سوگیری شناختی به نشانه های وسواسی-اجباری از طریق باورهای فراشناختی معنادار بود (β = 0.22). مدل پژوهش برازش مناسبی داشت (χ²/df = 2.16، RMSEA = 0.054، CFI = 0.96). نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نقش همزمان سوگیری شناختی و باورهای فراشناختی را در شدت علائم وسواسی-اجباری تأیید می کند و نشان می دهد که مداخلات بالینی مؤثر باید بر اصلاح ساختارهای فراشناختی در کنار شناخت های تحریف شده تمرکز داشته باشند.
پیش بینی نشانه های وسواس جبری بر اساس حساسیت اضطرابی و نقص های شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی نشانه های وسواس جبری بر اساس حساسیت اضطرابی و نقص های شناختی بود. روش ها و مواد: این مطالعه توصیفی-همبستگی بر روی ۴۰۰ شرکت کننده بزرگسال ساکن تهران انجام شد که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر مبنای جدول مورگان و کرجسی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس نشانه های وسواس جبری (OCI-R)، مقیاس حساسیت اضطرابی (ASI-3) و پرسشنامه نقص های شناختی (CFQ) استفاده شد. داده ها با نرم افزار SPSS-27 و با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین حساسیت اضطرابی و نشانه های وسواس جبری (r=.54, p<.01) و بین نقص های شناختی و نشانه های وسواس جبری (r=.48, p<.01) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که حساسیت اضطرابی (β=.42, p<.001) و نقص های شناختی (β=.36, p<.001) پیش بینی کننده های معنادار نشانه های وسواس جبری هستند و مدل کلی قادر به تبیین ۳۴ درصد از واریانس نشانه های وسواس جبری بود (R²=.34). نتیجه گیری: حساسیت اضطرابی و نقص های شناختی نقش معناداری در پیش بینی شدت نشانه های وسواس جبری دارند؛ بنابراین مداخلات درمانی باید به بهبود این مؤلفه ها توجه ویژه داشته باشند.
پیش بینی واکنش پذیری بین فردی بر اساس نشانه های اضطراب اجتماعی و پریشانی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش نشانه های اضطراب اجتماعی و پریشانی هیجانی در پیش بینی واکنش پذیری بین فردی بود. روش ها و مواد: مطالعه حاضر به شیوه توصیفی-همبستگی انجام شد. نمونه ای شامل 380 نفر از بزرگسالان ساکن تهران بر اساس جدول مورگان و کرجسی انتخاب شد. ابزارهای گردآوری داده ها شامل مقیاس واکنش پذیری بین فردی (IRI)، مقیاس اضطراب اجتماعی لیبوویتز (LSAS) و مقیاس پریشانی هیجانی کسلر (K10) بودند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه با نرم افزار SPSS-27 صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین نشانه های اضطراب اجتماعی و واکنش پذیری بین فردی (r=-0.46، p<0.01) و بین پریشانی هیجانی و واکنش پذیری بین فردی (r=-0.41، p<0.01) رابطه منفی معناداری وجود داشت. مدل رگرسیون چندگانه معنادار بود (F=66.21، p<0.01) و نشانه های اضطراب اجتماعی (β=-0.37، p<0.01) و پریشانی هیجانی (β=-0.29، p<0.01) به طور معناداری واکنش پذیری بین فردی را پیش بینی کردند. نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که سطوح بالاتر اضطراب اجتماعی و پریشانی هیجانی با واکنش پذیری بین فردی پایین تر همراه است، بنابراین در مداخلات روانشناختی برای بهبود روابط بین فردی توجه به این متغیرها ضروری است.
اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی، فشار مراقبتی و ناگویی هیجانی در مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف تعیین میزان اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر افسردگی، فشار مراقبتی و ناگویی هیجانی در مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر بود. روش شناسی: این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی که در آن از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه مراقبان سالمندان مبتلا به آلزایمر، مراجعه کننده به انجمن آلزایمر ایران در شهر اراک در ماه های بهمن ماه 1402تا مرداد ماه 1403 تشکیل دادند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. سپس به صورت تصادفی در گروه آزمایش (تحت برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی) (15 = N) و گروه کنترل (15 = N) گمارده شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه افسردگی، پرسشنامه فشار مراقبتی و پرسشنامه ناگویی هیجانی، در سه مرحله خط پایه، پس از مداخله و پیگیری سه ماهه جمع آوری شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر چند متغیری انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که در گروه تحت برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، میانگین نمره فشار مراقبتی و افسردگی همچنین ناگویی هیجانی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طرز معناداری کاهش پیدا کرده است (001/0 < P). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی می تواند در بهبود فشار مراقبتی و افسردگی همچنین ناگویی هیجانی در مراقبین سالمندان مبتلا به آلزایمر موثر باشد.
پیش بینی خشم پنهان بر اساس تنطیم هیجان رفتاری و خودانگاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تنظیم هیجان رفتاری و خودانگاره در پیش بینی خشم پنهان در نوجوانان بود. مواد و روش: مطالعه حاضر از نوع همبستگی-توصیفی بود. جامعه آماری شامل نوجوانان ۱۳ تا ۱۸ سال ساکن شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۳–۱۴۰۴ بود. با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری تصادفی، تعداد ۴۱۰ نفر انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل پرسشنامه خشم درون ریزی شده، پرسشنامه تنظیم هیجان رفتاری، و پرسشنامه خودانگاره بک بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره در نرم افزار SPSS نسخه ۲۷ تحلیل شدند. یافته ها: بین خشم پنهان و تنظیم هیجان رفتاری رابطه منفی و معناداری مشاهده شد (r = -0.48, p < 0.01). همچنین، خشم پنهان با خودانگاره نیز همبستگی منفی و معنادار داشت (r = -0.41, p < 0.01). نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیره نشان داد که تنظیم هیجان رفتاری (β = -0.34, p < 0.01) و خودانگاره (β = -0.31, p < 0.01) به صورت معناداری توانستند ۲۹ درصد از واریانس خشم پنهان را تبیین کنند (R² = 0.29, F = 82.46, p < 0.01). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که تنظیم هیجان رفتاری و خودانگاره نقش معناداری در پیش بینی خشم پنهان نوجوانان دارند. تقویت مهارت های تنظیم هیجان و بهبود تصویر ذهنی از خود می تواند از راهبردهای مؤثر در کاهش خشم پنهان و پیامدهای روانی آن در نوجوانان باشد.
رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی با خودپنداره جنسی در زنان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی با خودپنداره جنسی در زنان متقاضی طلاق انجام شد. روش شناسی: روش پژوهش همبستگی با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری شامل کلیه زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگاه های خانواده در سال 1402 بود و حجم نمونه تعداد 320 نفر انتخاب و روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه طرح واره یانگ (2003)، پرسشنامه انتظارات زناشویی امیدوار و همکاران (1389)، پرسشنامه پردازش اطلاعات هیجانی باکر و همکاران (۲۰۰۷)، پرسشنامه خودپنداره جنسی اسنل (1995) و روش تحلیل داده ها نیز تحلیل مسیر و ضریب همبستگی انتخاب شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی، پردازش اطلاعات هیجانی با خودپنداره جنسی رابطه معنی دار مستقیم وجود دارد (01/0 > p). نتیجه گیری: می توان نتیجه گیری کرد طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی با خودپنداره جنسی رابطه دارد.
مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک و درمان شناختی مبتنی بر مدل مایکنبام بر کاهش کمرویی دانش آموزان دارای اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک (DBT) و درمان شناختی مبتنی بر مدل مایکن-بام بر کاهش کمرویی دانش آموزان دارای اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش شناسی: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان مقطع متوسطه اول منطقه تبادگان شهر مشهد در سال تحصیلی 1403-1402 بود که از این میان، 45 دانش آموز مبتلا به اضطراب اجتماعی به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با جای گزینی تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه(هر گروه 15 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش اول به مدت 8 جلسه 60 دقیقه ای، مداخله رفتاردرمانی دیالکتیک و گروه آزمایش دوم به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای، مداخله شناخت درمانی مبتنی بر دیدگاه مایکن بام را دریافت نمود و گروه کنترل تا پایان پژوهش، مداخله ای دریافت نکرد.. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کمرویی بریگز-چیک (1990) بود که به عنوان پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط هر سه گروه، تکمیل گردید. داده ها به نرم افزار SPSS- 26 وارد شدند و با آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون های تعقیبی تحلیل گردیدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو مداخله به طور معناداری کمرویی دانش آموزان را کاهش دادند (p < 0.005)، اما گروه کنترل تغییر معناداری نشان نداد. نتیجه یگیری: این یافته ها نشان می دهد که هردو دیدگاه رفتاردرمانی دیالکتیک و شناخت درمانی مایکن بام می تواند به عنوان یک مداخله اثربخش در برنامه های مشاوره مدرسه و درمان کمرویی نوجوانان مبتلا به اضطراب اجتماعی به کار گرفته شود.
مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر معنای زندگی در سالمندان مراجعه کننده به مراکز روزانه توانبخشی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر معنای زندگی در سالمندان مراجعه کننده به مراکز روزانه توانبخشی در تهران بود. روش شناسی: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. ۹۰ سالمند (۶۵ تا ۸۰ سال) با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) تقسیم شدند. گروه های آزمایش، به ترتیب تحت آموزش ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای واقعیت درمانی و درمان پذیرش و تعهد قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه معنای زندگی استیگر و همکاران (۲۰۰۶) بود. داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که در مراحل پس آزمون و پیگیری، تفاوت معناداری در نمرات معنای زندگی بین گروه های آزمایش و گروه کنترل وجود داشت (P<0.05). هر دو روش درمانی باعث افزایش معنادار در مؤلفه های «وجود معنا» و «جستجوی معنا» شدند. مقایسه بین دو رویکرد درمانی نشان داد تفاوت معناداری در تأثیر آن ها بر معنای زندگی وجود ندارد (P>0.05)، اما هر دو در مقایسه با گروه گواه تأثیر مثبت و پایداری داشتند. نتیجه گیری: واقعیت درمانی و درمان پذیرش و تعهد هر دو در ارتقاء معنای زندگی سالمندان مؤثر هستند و می توانند به عنوان مداخلات روان شناختی مؤثر در مراکز توانبخشی سالمندان مورد استفاده قرار گیرند.
اثربخشی آموزش بازسازی شناختی بر دلزدگی تحصیلی و اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش بازسازی شناختی بر دلزدگی تحصیلی و اهمال کاری تحصیلی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر بابل بود. روش شناسی: این مطالعه به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر بابل در سال تحصیلی ۱۴۰۲.۱۴۰۳ بود که از میان آن ها ۳۰ نفر به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه دلزدگی تحصیلی پکران (۲۰۰۲) و پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی سولومون و راث بلوم (۱۹۸۴) بود. گروه آزمایش در ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای آموزش بازسازی شناختی مبتنی بر مدل بک شرکت کردند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس تک متغیری انجام گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش بازسازی شناختی تأثیر معناداری بر کاهش دلزدگی تحصیلی (F=62.435, p<0.001, η²=0.351) و اهمال کاری تحصیلی (F=58.324, p<0.001, η²=0.210) در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل داشته است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش، آموزش بازسازی شناختی می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر در کاهش دلزدگی و اهمال کاری تحصیلی در میان دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد و به بهبود عملکرد تحصیلی و سلامت روانی آنان کمک کند.
مقایسه اختلالات جنسی بین مصرف کنندگان بوپرونورفین و اپیوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی و مقایسه اختلالات جنسی ناشی از مصرف بوپرونورفین و اپیوم در افراد وابسته به مواد مخدر بود. روش شناسی: این پژوهش به صورت مرور نظام مند طراحی شده است. داده ها با جستجوی مقالات علمی منتشرشده در پایگاه های معتبری همچون PubMed، Scopus، Web of Science و Google Scholar گردآوری شدند. کلمات کلیدی مانند Buprenorphine، Opium، Sexual Dysfunction و Libido مورد استفاده قرار گرفتند. معیارهای ورود شامل مطالعات انسانی و حیوانی درباره اثرات این دو ماده بر عملکرد جنسی بوده و مطالعات دارای داده های ناقص حذف شدند. یافته ها: نتایج بررسی ها نشان داد که هر دو ماده تأثیرات قابل توجهی بر عملکرد جنسی دارند. بوپرونورفین با اثر بر گیرنده های اوپیوئیدی و کاهش سطح دوپامین و تستوسترون موجب کاهش میل جنسی، اختلال در نعوظ و ارگاسم می شود. در مقابل، اپیوم در مصرف کوتاه مدت ممکن است موجب افزایش موقت میل جنسی شود ولی در مصرف مزمن موجب کاهش تحریک پذیری، اختلالات ارگاسم، انزال و افت کیفیت اسپرم می شود. همچنین، اضطراب، افسردگی و استرس جنسی در میان مصرف کنندگان هر دو ماده شایع گزارش شده است. نتیجه گیری: اختلالات جنسی ناشی از مصرف بوپرونورفین و اپیوم به دلایل هورمونی، روانی و عصبی، به ویژه در مصرف مزمن، می تواند تأثیرات پایداری بر سلامت جنسی افراد داشته باشد. شناخت تفاوت های اثرگذاری این دو ماده برای انتخاب درمان های مؤثرتر و مداخلات هدفمند در فرآیند ترک اعتیاد ضروری است.
اثربخشی مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر بر افزایش هوش سیال در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی بسته مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر بر هوش سیال دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر تهران بود. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها در زمره پژوهش های شبه آزمایشی با الگوی پیش آزمون پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره دوم ابتدایی (10 تا 12 سال) شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بود. تعداد 40 نفر از این دانش آموزان با روش خوشه ای مرحله ای انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گردآوری داده ها با آزمون چندوجهی هوش سیال ماهر (MMFIT) صورت گرفت. گروه آزمایش بسته مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر را طی 14 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. گروه کنترل در این فاصله مداخله ای دریافت نکردند. تجزیه و تحلیل داده ها با تحلیل واریانس آمیخته چندمتغیره و نرم افزار SPSS نسخه 27 انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که بسته مداخله روانی-تربیتی هوش متبلور ماهر بر ابعاد هوش سیال (22/0=h2 تا 83/0=h2) تأثیر معناداری دارد (001/0>P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش بسته مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر بر افزایش هوش سیال (ادراک، استدلال، توجه، حافظه و سرعت پردازش) کودکان 10 تا 12 سال موثر است و می تواند به عنوان یک مداخله اثربخش در این گروه سنی مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی تاثیر بازی های رایانه ای بر هیجان های پیشرفت و انگیزش تحصیلی با نقش میانجی راهبردهای شناختی در دانش آموزان پسر دبیرستانی دوره اول شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر بازی های رایانه ای بر هیجان های پیشرفت و انگیزش تحصیلی در میان دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر تهران با نقش میانجی راهبردهای شناختی بود. روش شناسی: این پژوهش از نوع کاربردی و با روش توصیفی-همبستگی (تحلیل مسیر) انجام شده است. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۰–۱۳۹۹ بود. نمونه گیری به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انجام گرفت و ۳۵۶ نفر از چهار مدرسه پسرانه در منطقه ۶ شهر تهران انتخاب شدند. پس از پالایش داده ها، ۳۱۵ پرسشنامه معتبر تحلیل شد. ابزارهای گردآوری داده شامل پرسشنامه انگیزش تحصیلی هارتر، پرسشنامه هیجانات پیشرفت پکران، پرسشنامه راهبردهای شناختی داوسون و مک اینری، و پرسشنامه محقق ساخته برای سنجش زمان بازی بود. داده ها با آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل رگرسیون و تحلیل میانجی گری به روش بوت استروپ (هایس) تحلیل شدند. یافته ها: بین استفاده از بازی های رایانه ای با هیجانات مثبت (r = -0.18)، انگیزش درونی (r = -0.23)، انگیزش بیرونی (r = -0.17)، راهبرد سازماندهی (r = -0.25) و بسط معنایی (r = -0.27) رابطه منفی و معنادار مشاهده شد. همچنین بین بازی های رایانه ای و هیجانات منفی رابطه مثبت معنادار وجود داشت (r = 0.22). نتایج رگرسیون نشان داد بازی های رایانه ای پیش بینی کننده منفی برای انگیزش درونی (β = -0.097، p = 0.041) و پیش بینی کننده مثبت برای هیجانات منفی (β = 0.158، p = 0.004) بودند. راهبرد سازماندهی نقش میانجی معناداری بین بازی و هیجانات مثبت (اثر غیرمستقیم = -0.13، p = 0.02)، هیجانات منفی (0.06، p = 0.04) و انگیزش درونی (-0.14، p = 0.02) ایفا کرد، اما در رابطه با انگیزش بیرونی معنادار نبود (p = 0.12). نتیجه گیری: نتایج نشان داد استفاده مفرط از بازی های رایانه ای به طور مستقیم و غیرمستقیم (از طریق کاهش راهبردهای شناختی) بر هیجانات تحصیلی و انگیزش دانش آموزان تأثیر منفی دارد.
تدوین مدل پیش بینی گرایش به طلاق قانونی مبتنی بر ویژگی های شخصیتی و توانمندی های منشی با میانجی گری سرمایه روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، ارائه مدل ساختاری پیش بینی گرایش به طلاق قانونی بر مبنای ویژگی های شخصیتی و توانمندی های منشی با نقش میانجی سرمایه روان شناختی در زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی و به لحاظ هدف، کاربردی است. جامعه آماری شامل 360 زوج مراجعه کننده به مراکز مشاوره تحت نظارت بهزیستی شهر تهران در سال 1401 بود که با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های گرایش به طلاق قانونی، توانمندی های منشی، ویژگی های شخصیتی نئو و سرمایه روان شناختی بود. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و آزمون سوبل تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل ارائه شده برازش مطلوبی دارد. توانمندی های منشی به صورت مستقیم و غیرمستقیم (از طریق سرمایه روان شناختی) اثر منفی معناداری بر گرایش به طلاق قانونی داشتند. همچنین، روان رنجورخویی، توافق پذیری و وظیفه شناسی به طور مستقیم بر گرایش به طلاق اثرگذار بودند و روان رنجورخویی، برون گرایی، گشودگی به تجربه و توافق پذیری از طریق سرمایه روان شناختی به صورت غیرمستقیم اثر معناداری داشتند. نتیجه گیری: توانمندی های منشی و سرمایه روان شناختی نقش مهمی در کاهش گرایش به طلاق قانونی ایفا می کنند. تقویت این مؤلفه ها می تواند رویکردی مؤثر در پیشگیری از فروپاشی روابط زناشویی محسوب شود. همچنین، نقش برخی ویژگی های شخصیتی در گرایش به طلاق، نشان دهنده ضرورت توجه به آموزش و درمان مبتنی بر شخصیت در زوج درمانی است.
بررسی رابطه وابستگی به فضای مجازی و افت تحصیلی با نقش میانجی خودتنظیمی هیجانی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه وابستگی به فضای مجازی و افت تحصیلی با نقش میانجی خودتنظیمی هیجانی در دانش آموزان بود. روش شناسی: در این مطالعه توصیفی- همبستگی، کلیه دانش اموزان دختر پایه سوم متوسطه دوم ناحیه 2 ساری بود که بنا بر استعلام از معاونت آموزشی اداره آموزش و پرورش ناحیه 2 ساری، برابر با 950 نفر بود که در سال تحصیلی 1404-1403 مشغول به تحصیل بودند. برای تعیین حجم نمونه آماری با استفاده از جدول کرجسی و مورگان برابر با 265 نفر به دست آمد. از پرسشنامه وابستگی به فضای مجازی صادق زاده و همکاران (1397)، افت تحصیلی موسوی پناه و همکاران (1394)، خودتنظیمی هیجانی هافمن و کاشدان (2010) برای گردآوری داده ها استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کلموگروف- اسمیرنف، آزمون همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS و Smart PLS استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد اثر مستقیم وابستگی به فضای مجازی بر خودتنظیمی هیجانی با ضریب مسیر (518/0) و (925/3= t)، اثر مستقیم خودتنظیمی هیجانی بر افت تحصیلی با ضریب مسیر (540/0) و (069/2= t) و اثر مستقیم وابستگی به فضای مجازی بر افت تحصیلی با ضریب مسیر (601/0) و (665/5 = t) معنادار و مثبت است و با توجه به این نتایج رابطه بین متغیرهای پژوهش تأیید می شود. مقدار ضریب اثر غیرمستقیم وابستگی به فضای مجازی بر افت تحصیلی برابر 880/0 است که نشان می دهد نقش میانجی خودتنظیمی هیجانی در رابطه بین وابستگی به فضای مجازی بر افت تحصیلی معنی دار است. نتیجه گیری: به طور کلی می توان نتیجه گرفت که مداخلات آموزشی و روان شناختی با هدف تقویت مهارت های خودتنظیمی هیجانی می توانند نقش مهمی در کاهش وابستگی به فضای مجازی و بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان ایفا کنند. آموزش مهارت های تنظیم هیجان در برنامه های درسی و مشاوره ای مدارس می تواند یکی از راهبردهای مؤثر در این زمینه باشد. همچنین آگاه سازی والدین و معلمان نسبت به این پیوند می تواند آنان را در حمایت مؤثرتر از دانش آموزان یاری رساند.
ارائه مدل کیفی عوامل عدم اقدام به ازدواج پسران: یک پژوهش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، ارائه یک مدل کیفی از عوامل مؤثر بر عدم اقدام به ازدواج در پسران مجرد است. این مطالعه به بررسی عواملی می پردازد که باعث تأخیر در ازدواج پسران و موانع موجود در مسیر آن ها می شود. روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه پژوهش شامل پسران مجرد شهرستان کازرون بود که 15 نفر از آنان به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس ملاک های ورود و خروج تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری و با استفاده از روش استراوس و کوربین (1998) در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد. یافته ها: در مرحله کدگذاری باز، 232 کد نهایی شناسایی شد. این کدها در مرحله کدگذاری محوری به مقولات کلیدی دسته بندی شدند و در نهایت در مرحله کدگذاری گزینشی، مقوله محوری پژوهش تعیین گردید که عوامل عدم اقدام به ازدواج در پنج بُعد کلی طبقه بندی شدند: عوامل علّی (مانند ترس از تعهد و مشکلات مالی) و عوامل زمینه ای (مانند تجارب منفی گذشته و باورهای فرهنگی) عوامل مداخله گر (مانند نگرش های فردی و هراس از آینده). نتیجه گیری: یافته های پژوهش نشان می دهد که عدم اقدام به ازدواج در پسران، نتیجه ترکیبی از عوامل روانی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است که در یک تعامل پیچیده با یکدیگر عمل می کنند. این نتایج می تواند در سیاست گذاری های اجتماعی و برنامه ریزی های فرهنگی جهت کاهش موانع ازدواج و ارتقای سلامت روانی و اجتماعی جوانان مؤثر باشد.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی وجودی و مبتنی بر پذیرش و تعهد بر احساس تنهایی دانشجویان مجرد در شرف ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی گروه درمانی وجودی و گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر احساس تنهایی دانشجویان مجرد در شرف ازدواج بود. روش شناسی: مطالعه حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. ۷۵ نفر از دانشجویان ورودی مهرماه ۱۴۰۲ دانشگاه آزاد اسلامی واحد الهیه مشهد به صورت در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه ۲۵ نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) گمارده شدند. گروه درمانی وجودی در قالب ۱۰ جلسه و گروه درمانی پذیرش و تعهد در قالب ۸ جلسه گروهی برگزار شد. ابزار پژوهش، مقیاس احساس تنهایی UCLA بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین گروه ها از نظر کاهش احساس تنهایی تفاوت معناداری وجود دارد (p<0.01). هر دو گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری در احساس تنهایی نشان دادند و این کاهش در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری حفظ شد. همچنین، مقایسه میانگین ها نشان داد که گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد اثربخشی بیشتری نسبت به گروه درمانی وجودی داشت. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان می دهد که هر دو رویکرد درمانی می توانند در کاهش احساس تنهایی دانشجویان مجرد در شرف ازدواج مؤثر باشند، اما مداخله مبتنی بر پذیرش و تعهد کارایی بیشتری دارد. بر این اساس، می توان از این روش ها در برنامه های مشاوره و سلامت روان دانشگاهی بهره گرفت.
پیش بینی حافظه کاذب بر اساس ذهنیت طرح واره ای و سوگیری توجه با نقش میانجی گر عاطفه مثبت و منفی در بیماران مبتلا به اختلالات خلقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر، بررسی مدل ساختاری حافظه کاذب بر اساس ذهنیت های طرح واره ای و سوگیری توجه با نقش میانجی گر عاطفه مثبت و منفی در بیماران مبتلا به اختلالات خلقی بود. روش شناسی: روش پژوهش توصیفی-همبستگی و از نوع مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران زن و مرد مبتلا به اختلال افسردگی اساسی و اختلال دوقطبی بود که در بازه زمانی ۲۰۲۳ تا ۲۰۲۴ به مراکز روان پزشکی مراجعه کرده بودند. از میان این جامعه، ۲۰۰ نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل تکلیف حافظه کاذب (رودیگر و مک درموت، 1995)، پرسشنامه ذهنیت های طرح واره ای یانگ (یانگ و همکاران، 2008)، پرسشنامه سوگیری توجه (وودی و همکاران، 1997)، و مقیاس عاطفه مثبت و منفی (واتسون و همکاران، 1988) بود. تحلیل داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS و AMOS انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که ذهنیت های طرح واره ای و سوگیری توجه به صورت مستقیم و غیرمستقیم (از طریق عاطفه مثبت و منفی) بر حافظه کاذب اثر معناداری دارند (P<0.01). همچنین، عاطفه منفی نقش تقویت کننده و عاطفه مثبت نقش تعدیل کننده ای در شکل گیری حافظه کاذب ایفا کردند (P<0.01). نتیجه گیری: این یافته ها بر اهمیت عوامل شناختی و هیجانی در بروز تحریف های حافظه در بیماران خلقی تأکید دارند و می توانند مبنایی برای طراحی مداخلات درمانی مؤثر به منظور کاهش تحریف های شناختی و بهبود عملکرد حافظه فراهم سازند.