فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶
79 - 105
حوزههای تخصصی:
عبدالله موصلی نویسنده سلفی کتاب حتی لاننخدع، در یکی از قسمت های کتاب خود ادعا می کند شیعیان عموم اهل سنت را ناصبی و دشمن اهل بیت می دانند. وی مانند سایر بخش های کتابش، در اینجا نیز به برخی روایات و سخنان بزرگان شیعه در زمینه ناصبی شمردن اهل سنت استناد می کند که به واقع، هیچ یک از آن سخنان در اثبات ادعای موصلی تمام نیستند و هریک ناظر به بحثی دیگرند. بنابراین، نوشتار پیش رو خود را برآن می داند در رویکردی انتقادی تحلیلی، ضمن اثبات برخورداری بدنه اهل سنت از محبت اهل بیت از دیدگاه علمای شیعه، به توضیح منظور روایات، بررسی سندی آن ها و مطالعه اقوال مورد ادعای موصلی بپردازد. ضمن اینکه اگر سخنی از بزرگان شیعه آورده شود که صراحتاً تمام اهل سنت را دشمن اهل بیت دانسته، دقیقاً ناظر به ادعای موصلی نیز باشد، باید دانست این سخن، موضع شخصی خودِ اوست و نباید آن را به کلّ شیعیان عمومیت داد. لذا ادعاهای موصلی در این زمینه کلیت ندارد.
تفاوت به کارگیری اصل دلیل کافی و اصل علیت در براهین جهان شناختی اثبات خدا
منبع:
کلام و ادیان سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹)
11 - 37
حوزههای تخصصی:
در اندیشه فلسفی الهیاتی غربی، در میان براهین خداشناسی، استدلال های کیهان شناختی ازجمله شناخته شده ترین ادله، برای اثبات مبدأ الهی این جهان دانسته می شوند. الهی دانان غربی با توجه به سابقه این برهان ها در ساختار معرفتی مشرق زمین و به ویژه اندیشمندان مسلمان، پیوسته در پی ارائه صورت بندی های مختلفی از این براهین برای بهینه ساختن و مَصون داشتنشان از اشکال های احتمالی بوده اند. یکی از بنیادی ترین فاکتورها در شاکله بسیاری از این استدلال ها، مبتنی بودن آن ها بر هریک از «اصل علیت» یا «اصل دلیل کافی» است که نسبتاً نوپدید است. اصل دلیل کافی نیز همچون اصل علیت از ریشه هایی دیرینی برخوردار بوده و سابقه آن به فلاسفه پیشاسقراطی یونان باز می گردد؛ ولیکن گوتفرد لایبنیتس، متفکر آلمانی تبار، تلاش بسیاری برای گسترش آن در مجامع علوم انسانی کرد. در این مقاله برآنیم که با مطالعه تفاوت های اصل علیت و اصل دلیل کافی، اختلاف های ساختاری صورت بندی های مبتنی بر این دو اصل را بازیافته و در ادامه بررسی کنیم که کدام بنیان، نتیجه برهان را به آنچه الاهیات اسلامی، خدا معرفی می کند، نزدیک تر می سازد.
تحلیل انتقادی صوفی انگاری حضرت عیسی با تأکید بر گزاره های عهد جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
75 - 88
حوزههای تخصصی:
ببا آغاز مطالعات انتقادی کتاب مقدس در قرن هجدهم میلادی و بحث درباره شخصیت تاریخی حضرت عیسی(ع)، زندگی اجتماعی وی نیز مطمح نظر قرار گرفت و به ارائه دو نظریه متفاوت در قالب ایشان انجامید: حضرت عیسی(ع) به مثابه زاهدی اخلاق مدار یا مصلحی انقلابی. با توجه به برخی گزاره های عهد جدید و بافت سیاسی اجتماعی زمانه حضرت عیسی(ع)، به نظر می رسد خوانش زاهدانه جامع و مبتنی بر جملگی گزارش ها از زندگی آن حضرت نیست. این پژوهش با تحلیل فرازهایی از عهد جدید، ارائه سیمای صرفاً اخلاقی و متغافل از رخدادهای اجتماعی حضرت عیسی(ع) را نقد می کند. سپس بر پایه تحلیل تاریخی دوران شکل گیری مسیحیت، زمینه های ظهور این دیدگاه را بررسی می کند. تحلیل متنی گزاره های عهد جدید درباره عملکرد اجتماعی حضرت عیسی(ع) نشان می دهد که وی افزون بر اهتمام به مباحث اخلاقی، بر اصلاح جامعه و حاکمیت نیز تأکید داشته و ارائه تصویری صرفاً اخلاقی و متسامح معلول غلبه خوانش اخلاقی و مسامحه گرایانه پولس، تضعیف مسیحیان و حمایت امپراتوری روم از آیین های اخلاق محور و به چالش کشیده شدن انتظار مسیحا پس از تصلیب حضرت عیسی(ع) بوده است.
دارایِ وجود بودنِ وجود و استدلال تسلسل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
165 - 188
حوزههای تخصصی:
صدرا در أسفار استدلالی را علیه موجودیت وجود به سهروردی نسبت می دهد که از این قرار است: «موجود» یعنی دارای وجود؛ حال اگر وجود موجود باشد دارای وجود است و از تکرار این استدلال، تسلسل وجودها لازم می آید؛ پس وجود موجود نیست. حامیان حکمت متعالیه پس از صدرا و تقریباً همه معاصران این استدلال را به تبع صدرا به سهروردی نسبت داده اند. دلایلی تاریخی می آورم که این استدلال از آنِ سهروردی نیست. مشخصاً سهروردی نسخه های متفاوت این استدلال را به مخالفان اتباع مشائیان و خصوصاً ابن سهلان نسبت می دهد. بیش از این، او اظهار می کند که اتباع مشائیان به این استدلال ها پاسخ های درخور داده اند. شواهدی ارائه می کنم این انتساب های سهروردی مقرون به صحت هستند. همچنین با تحلیل استدلال های تسلسل سهروردی نشان می دهم که هیچ کدام از استدلال های تسلسلی که سهروردی بر آن صحه گذاشته است، مبتنی بر مقدمه ای درباره مفهوم «موجود» نیستند. به جای آن این استدلال ها همگی دارای مقدمه های متافیزیکی اصیلی هستند. از این یافته ها نتیجه می گیرم که استدلال تسلسل یاده شده تفسیر نادرستی از متن سهروردی در حکمه الإشراق است. ریشه این تفسیر نادرست را می توان تا شرح قطب رازی ردیابی کرد. در ادامه تفسیر مطلوبی از استدلال او در حکمه الإشراق ارائه می کنم. دلایلی اقامه می کنم که این استدلال دشوارتر از آن است که از ابتدا به نظر می رسیده است: به نظر می رسد که این استدلال تسلسل راه گریز ساده ای جز قائل شدن به وحدت شخصی وجود برای حامی موجودیت وجود باقی نمی گذارد.
واکاوی مناسبت سعادت و سیاست در فلسفه سیاسی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین چیستی و راه نیل به «سعادت» به عنوان ایده ای اساسی در زندگی انسان و «سیاست» به عنوان جامع اعتبارات قدرت بنیاد بعدالاجتماعی، همواره مورد توجه فیلسوفان مسلمان بوده و صدرالمتألهین نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. این مقاله در پی پاسخ به این سؤال اصلی است که رابطه سعادت و سیاست در ضمن فهم معنای آن ها نزد ملاصدرا چگونه است؟ در فرایند پاسخ به این سؤال، مقاله به سعادت و مساوقت آن با وجود، خیر و سلامت از نظر ملاصدرا می پردازد و اهمیت کمال عقل نظری و عملی را در تحقق سعادت بیان می کند. صدرا از سعادات متفاضل و ملائمت آن ها با مرتبت انسان ها و توان ادراکیشان سخن می گوید و در نهایت نیز به سعادت قصوی التفات دارد. سیاستی که او به اجمال طرح می کند نیز بخشی از قوس صعود نفس و صیرورت سعادتمندانه اش با دو بال عقل نظری و عقل عملی است که رهنمون بیت الله المحرم می شود. حضور اجتماعی انسان شرط تکامل و نیل به سعادت عنوان شده و اساسا معاش، معبر معاد شناخته می شود. پس در مقام دستاورد مقاله می توان به وضوح، «برهم کنش دوسویه سعادت و سیاست» را مورد اذعان قرار داد. در واقع هم تمام توجه صدرا در ترسیم ابعاد سیاست مطلوبش، مصروف تأمین سعادت برای اهالی مدینه فاضله می گردد تا در سایه انسان کامل، غایت نهایی که فناء فی الله است حاصل شود و هم تحصیل سعادت جز از مسیر یک سیاست متعالیه به دست نمی آید. این مقاله، با رویکردی بنیادین در پژوهش و روشی متخذ از روش تفسیری رئالیستی که با حفظ تفاوت هایی در هستی شناسی معنا و معرفت شناسی آن به هرمنوتیک هرش نزدیک است، معنای لفظی سعادت و سیاست را در ژانر فلسفی اصاله الوجودی واکاویده است.
واکاوی روش پاسخ دهی ارتباطی قرآن با اصحاب شبهه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
145 - 172
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین وظایف علم کلام پاسخ به شبهات اعتقادی و تحکیم باورهای دینی جامعه است. پر بسامدترین مطالب قرآن نیز حاوی پاسخگویی نظری و عملی به شبهات است. قرآن کریم برای پاسخ دهی و رفع شبهه هیچ گاه به پاسخ دهی نظری بسنده نمی کند، بلکه افزون بر استفاده از عناصر حجّت، هماره ارتباطی فراتر از پاسخ نظری را نه تنها در رفتار، بلکه در کلام نیز سامان می دهد، تا علاوه بر تبیین مغالطه و خطای اصحاب شبهه، شبهه دفع و رفع گردد. پژوهش حاضر با هدف تبیین روش پاسخ دهی ارتباطی قرآن با اصحاب شبهه انجام شده است، تا علاوه بر استنتاج از آیات قرآن در جهت کشف انواع روش های ارتباطی قرآن با اصحاب شبهه ، الگویی عملی برای دفع و رفع شبهات ارائه گردد. روش پژوهش، توصیفى تحلیلى است، داده هاى تحقیق از طریق بررسى اسنادى، جمع آوری و با رویکرد کیفی تحلیل شده است. جامعه پژوهش متن قرآن بوده و سایر منابع ناظر به اهداف پژوهش، به عنوان مستندات توضیحی و تکمیلی مورد استفاده قرارگرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد نوع ارتباط قرآن با اصحاب شبهه ، گفتاری، رفتاری و مرکب از گفتار و رفتار است، که هر یک با مدل متناسب به اجرا درآمده است. گزینش نوع ارتباط نیز وابسته به سه مؤلفه مخاطب است؛ عناد، پرسشگری و هدایت پذیری و هدایت ناپذیری.
نسبت «معنا» به مثابه مدرَک باطنی با «مفهوم»، نزد صدرالمتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۷
83 - 101
حوزههای تخصصی:
«ادراک باطنی» از مفاهیم شایع در حیطه معرفت شناسی و نفس شناسی نزد فیلسوفان مسلمان است که در مقابل ادراک ظاهری یا حسی یا مانند آن، قرار می گیرد. اما بااین وجود و با بررسی مواضع متعددی از عبارات فیلسوفان مسلمان، به نظر می رسد که این گونه ادراک، نیازمند واکاوی و وضوح مفهومی بیشتری بوده و ادراک باطنی در همه موارد، به یک معنا به کار برده نمی شود. این پژوهش درصدد است تا با تحلیل منطقی عبارات صدرالمتالهین -به مثابه فیلسوفی که نگاهی وجودی و تشکیکی به علم و ادراک داشته و تحلیل هایی عمیق تر از ادراک ارائه می دهد- به بازخوانی معانی متعدد ادراک باطنی در چارچوب فکری این فیلسوف بپردازد. ره آورد این مطالعه، نشان گر آن است که ادراک باطنی حداقل در دو معنا به کار می رود: «ادراک درونی» و «ادراک مفهومی(غیبی)» که به تریبت در مقابل ادراک حسی ظاهری و ادراک بی واسطه و شهودی قرار می گیرد. دخالت «مفهوم» و وجود ذهنی در مورد دوم، مسلتزم آن است که نسبت «مفهوم» و «معنا» نیز واکاویده شود؛ واکاوی ای که در ضمن خود، نسبت «معنا» و «صورت» و «ماده» را برجسته و تبیین کرده و در نهایت، منجر به خوانشی سوم و متفاوت از ادراک باطنی می گردد: ادراک باطنی به مثابه «مکاشفه معنوی و ادراک معنا». در این خوانش، ادراک باطنی مشاهده مستقیم معنا (به مثابه حقیقت و بنیان صورت) است که در مقابل آن، ادراک حسی و مشاهده صور مثالی قرار خواهد گرفت.
واکاوی مبانی حکمت صدرایی در سبک زندگی سیاسی امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
63 - 80
حوزههای تخصصی:
سبک زندگی سیاسی، به شیوه خاص مواجهه با مهمترین وظایف ساحت زندگی سیاسی اطلاق میشود که در راستای نیل به اهداف سیاسی شکل میگیرد. با توجه به اهمیت نقش مبانی هستی شناختی در بینشهای سازنده سبک زندگی، تحلیل مبانی هستی شناسانه سبک زندگی سیاسی امام بعنوان فردی صاحب سبک ضرورت می یابد. بدین منظور در این مقاله میکوشیم تأثیر مبانی حکمت متعالیه در محورهای اصالت وجود، خیریت وجود، وحدت وجود و کثرت در مظاهر آن، بساطت وجود و جایگاه انسان کامل در مراتب هستی را بر سبک زندگی سیاسی امام خمینی بررسی نماییم. بررسی و تحلیل آثار منتشرشده درباره زندگی و شخصیت امام، به روش کتابخانه یی، نشان میدهد که التزام به مبانی حکمت صدرایی در شکلگیری و تثبیت سبک زندگی سیاسی ایشان نقشی بسیار چشمگیر داشته است. افزون بر این، با توجه به تشکیک در سه مرتبه «سبک زندگی سیاسی انسان کامل»، «سبک زندگی سیاسی رهبران الهی سبک پذیر از انسان کامل» و «سبک زندگی مردمی سبک پذیر از سبک زندگی سیاسی رهبران الهی»، امام در مقام شخصیتی تربیت یافته از حقیقت انسان کامل، با اصرار بر فراهم نمودن شرایط وصول مردم به سبک پذیری از انسان کامل، توانست توده های عظیمی از مردم را در راستای رسیدن به سبکی جدید از زندگی سیاسی متعالی، با خود همراه سازد.
نوسازی و بازسازی معرفت دینی در بستر فضای مجازی
منبع:
کلام حکمت سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱
31 - 48
حوزههای تخصصی:
معرفت دینی مبتنی بر مفاهیم و حقایق ذهنی است که موضوع مطالعه پدیدار شناسان و تفسیرگرایان قرارگرفته است؛ این خصلت خاص معرفت دینی این امکان را فراهم آورده است تا در شرایط خاصی سطوحی از آن مورد بازبینی، تجدید و نوسازی قرار گیرد. در حال حاضر و در شرایط کنونی، تاثیرگزارترین عامل در جریان نوسازی معرفت دینی، فضای مجازی است؛ که با برخورداری از سه فاکتور؛ در هر زمانی، با هر کسی و در هر کجا، بیشترین اشتراک را با مفاهیم معرفت دینی دارد؛ چرا که سروکار هر دو با مفاهیم فراتجربی و غیر مادی است. برخلاف تصور بسیاری، فضای مجازی چون از سنخ وجود است لذا واقعی تلقی میشود و تعبیر مجازی از باب غیرجسمانی و غیر فیزیکی بودن آن است. بنابراین انتظار می رود که معرفت دینی توسط فضای مجازی که جزو نهادهای عینی به شمار می رود، از شکل غیر عقلانی، مابعدالطبیعی و مناسکی صرف به شکل عقلانی، طبیعی و انسانی تغییر داد بدون آنکه در جریان نوسازی جوهر دین از بین برود.
الگوی پنج ضلعی منابع شناسایی و ترتیب تفضیلی آنها در ساختار شناسایی صدرایی و کارتزینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معرفت شناسی که به امکان، چیستی، منابع و قلمرو شناخت میپردازد، یکی از مهمترین مبانی خود را بر شناخت منابع شناسایی انسان بنیان نهاده است. معرفت شناسان معاصر از پنج منبع معرفت بعنوان منابع شناخت انسان نام میبرند: ادراک حسی، عقل، درون نگری، گواهی و حافظه. در میان فیلسوفان جهان غرب و اسلام، دکارت در غرب و ملاصدرا در جهان اسلام، در مورد مسئله شناخت، بویژه منابع آن، نظریه پردازی کرده اند که دیدگاهشان به الگوی پنج ضلعی یی که معرفت شناسان معاصر مطرح میکنند نزدیک و قابل تطبیق است. ملاصدرا و دکارت، آغاز معرفت را با حس و پایان آن را در عقل میبینند؛ با این تفاوت که عقل در حکمت متعالیه اگرچه اتمّ مراتب ادراک است، اما هنوز به پایان راه نرسیده و این درون نگری مبتنی بر شهود است که پایان بخش معرفت حقیقی است. در مکتب شناختی ملاصدرا و دکارت، ادراک حسی، عقل و درون نگری، تولیدکننده معرفت، گواهی انتقال دهنده، منبع اجتماعی و عام معرفت، و حافظه، نگهدارنده و مخزن معرفت قلمداد میشود.
نقش مبانی فلسفی ملاصدرا در شرح اوصاف متقابل خداوند (با تکیه بر شرح اصول کافی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
131 - 147
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به نقش مبانی فلسفی ملاصدرا در تفسیر اوصاف متقابل خداوند که در اصول کافی مرحوم کلینی (کتاب التوحید) ذکرشده است (اوصافی نظیر «اول و آخر بودن» و یا «ظاهر و باطن بودن») می پردازد و تأثیر مبانی فلسفی ملاصدرا همچون «اصالت وجود» و انشعابات آن نظیر «تشکیک»، «وجود ربطی» و «وحدت وجود» را بر تفسیر این اوصاف بررسی می کند. مطابق یافته های این پژوهش اصل اصالت وجود و فروعات آن، به نحوی معانی اوصاف موردنظر را رقم می زند که نه تنها تقابل حقیقی بین اوصاف به ظاهر متقابل، برطرف می گردد، بلکه معنای هر یک از اوصافِ به ظاهر متقابل، مکمل معنای صفت مقابلش می شود. همچنین اثبات می شود که آراء صدرا در اینجا هیچ نوع ناسازگاری با سایر آراء وی در حوزه خداشناسی ندارد. به نظر می رسد تعریف و تبیین ارائه شده از سوی ملاصدرا علاوه بر این که تقابل اوصاف و ناسازگاری با توحید را برطرف می سازد، تأکیدی بر مراتب توحید و فهم عقلانی متون دینی نیز محسوب می گردد.
واکاوی انتقادی انعکاس روایات نبوی نسب مهدی (ع) در منابع فریقین تا قرن هفتم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۷
95 - 118
حوزههای تخصصی:
تلاش محدثان و مورخان در جهت ثبت و ضبط گزارش های مهدوی از قرن سوم تاکنون گنجینه گرانبهایی از احادیث مهدوی را در اختیار ما نهاده است. چگونگی نگارش اخبار مهدوی از شرایط سیاسی و فرهنگی زمانه و افکار نویسنده متأثر بوده است. بازنمایی تأثیر باورها و گرایش های فکری در انعکاس اخبار مهدوی نسب مهدی؟ع؟ تا قرن هفتم، با استفاده از منابع روایی، تاریخی و تفسیری، هدف پژوهش پیش رو است. روش تحقیق حاضر توصیفی _ تحلیلی با رویکرد تاریخی است. احادیث مهدوی نسب مهدی؟ع؟ ذیل هفت گونه در منابع شیعه و اهل سنت، بازتاب گسترده ای داشت. برآیند مجموع احادیث منابع شیعه دوازده امامی این است که امام مهدی؟عج؟ از نوادگان رسول خدا؟ص؟ و علی؟ع؟ و فاطمه؟س؟ وپدرش نهمین نواده امام حسین؟ع؟ یعنی امام حسن عسکری؟ع؟ است. منابع اهل سنت و برخی از گرایش های فرقه ای غیر دوازده امامی، مهدی؟ع؟ را فردی از اهل بیت می دانند. با توجه به توسع معنایی اهل بیت؟عهم؟ که شامل شخصی از نسل رسول خدا؟ص؟ از طریق فاطمه؟س؟ و یا فردی از آل علی؟ع؟، آل عقیل، آل جعفر و آل عباس است، مهدی موعود؟عج؟، لزوماً محمدبن الحسن العسکری نیست.
Faith and Inquiry(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۹۷)
83 - 100
حوزههای تخصصی:
Contemporary philosophers of religion have predominantly focused on understanding the nature of faith, yet there has been a lack of attention towards a particular type of faith that we can call inquiry-based faith. This paper aims to address this gap by exploring some challenges associated with inquiry-based faith. I argue, in particular, that while this is a widespread kind of faith, we face a dilemma in showing how it is possible and plausible. On the one hand, faith that P requires acceptance of P, and on the other, if someone is inquiring into whether P is the case, she must not already accept that P is the case. Borrowing a conceptual framework from recent literature on inquiry, I propose a solution to this dilemma by appealing to parts of the story of Abraham in the Quran. I suggest, specifically, that one can have faith that a partial answer to a question is the case, and at the same time, seek further inquiry into the question for a more complete answer. As such, I support the idea that inquiry-based faith is a possible and plausible option for both faithful people and inquirers.
مؤلفه ها و امتیازات عرفان شیعی
حوزههای تخصصی:
عرفان شیعی مولود طبیعی نصوص دینی مبتنی بر منطق کشف و تولید "از" منابع وحیانی است، نه منطق تبیین و تطبیق "بر" منابع وحیانی. آنچه در نوشتار پیش روی بر محور همین منطق، تحقیق و تدقیق شده، مؤلفه ها و امتیازات عرفان شیعی بصورت "ایجابی - اثباتی" است.عرفان نظری شیعی بر دو مؤلفه توحید (توحید صمدی قرآنی= توحید شهودی - وجودی) و موحد (پیامبر و امام = انسان کامل) بنیاد نهاده شد، که البته از شعاع دانش و بینش برخی عارفان شیعی در مقام بیان و تبیین آن ها استفاده کرده است. بنابرین در نوشتار حاضر به مسئله مهم مؤلفه ها و امتیازات عرفان شیعی با تکیه بر این فرضیه پاسخ داده شد که: "کتاب و سنّت (نصوص دینی و وحیانی) ظرفیت منبعیّت برای عرفان شیعی را دارا است" و برونداد آن تولید و توصیف توحید صمدی برمدار دو مسئله مهم 1- توحید و تجلّی 2- بینونت وصفی خدا و خلق و بیان و تبیین جایگاه انسان کامل تبلور یافت.
سبزواری نکوهی در نقاب سبزواری پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۲
27 - 50
حوزههای تخصصی:
در مجموعه مقالاتی که با عنوان «سبزواری پژوهی» از سوی خانه کتاب تهران، به ادعای معرفی آرا و آثار حکیم سبزواری به طبع رسید، مقاله ای با عنوان «دادوستد حکیم سبزواری با مرده ریگ روایی گرایش های غالی» منتشر شده است. افزون بر عنوان که القاگر و متضمن پیشداوری است و به صراحت پنجه کشی آن نگاشته را به ساحت بزرگان حکمت اسلامی نشان می دهد، سراسر آن نوشتار حاوی اتهامات و شبهات و جسارت و هتاکی به اندیشه فلسفی و عرفانی و ساحت حکما و عرفای محقق به ویژه حکیم سبزواری است. آن نگاشته به بهانه نقد، مستمسکی برای تشفی جویی و ترویج ظاهرگرایی کسانی قرار گرفته که نگارنده اش از آن طیف نمایندگی می کند. روشن است که تفکر فلسفی خود پرچمدار نقد افکار است و شاکله مباحث و پژوهش ها را نقد علمی و منطقی اندیشه ها تشکیل می دهد. نقد علمی و منطقی معیارهایی دارد و با هتک حرمت فاصله بسیار دارد. این واکاوی با نگاه نقدی و تحلیلی به واکاوی مدعیات آن نگاشته، به ویژه اتهام غلو و بازکاوی معیار و مرز غلو پرداخته است.
اصل دلیل کافی از نگاه پروس و بررسی نقدها
منبع:
کلام و ادیان سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹)
173 - 186
حوزههای تخصصی:
اصل دلیل کافی، یکی از بنیان های عقلانی فکر انسانی است که در مباحث کیهان شناختی، از ارکان مهم تلقی می شود.
این نگاشته بر آن است تا با ارائه جدیدترین براهین مدافعین و منتقدین کارآمد این اصل، به ویژه افرادی مانند الکساندر پروس، به عنوان یکی از مهم ترین اندیشمندان خداباور و نگاه های نئوهیمیستی و مکتب ذات گرایی، منشأ تقابل این دو نوع نگاه را به بوته نقد و نظر بگذارد.
در نگاه پروس، عدم پذیرش این اصل مخاطب را به سوی نوعی شک گرایی مفرط در حیطه شواهد عینی، خواهد کشاند. وی معتقد است که در صورت غلط بودن این بنیان، حقایق طبیعی دیگر بدون علت اتفاق خواهند افتاد و با تصادفی شدن این رخدادها ، دیگر هیچ گونه دریافت معرفتی، ممکن نخواهد بود. همچنین در صورت بطلان این اصل، معتقد است که ما یک نوع ناقضی داریم (Defeater) که ممکن نیست نقض شود (Defeater’s defeater) که خود از بین برنده اعتبار علوم تجربی (Science) است. در نگاه منتقدین، پذیرش این اصل باوجود مثال های نقض، منطقی نیست. تبیین نگاه پروس و اعتبارشناسی پاسخ گویی وی به شبهات خداباوری، از داشته های مهمِ این نوشتار خواهد بود.
تحلیل انسان شناختی آرامش در معنویت های نوپدید و نقد آن براساس نهج البلاغه
منبع:
کلام حکمت سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱
67 - 89
حوزههای تخصصی:
معنویت و آرامش، از جمله نیازهای اساسی انسان بشمار می آید که برآورده نمودن آن، ازکارکردهای اساسی دین محسوب می گردد. با توجه به اهمیت این موضوع، امروزه جریان های متعددی با عنوان معنویت های نوپدید، با ارائه راهکارهایی درصدد برطرف نمودن این نیاز برآمدند. از آنجایی که اکثر این جریانات با مبانی سکولاریستی و لیبرالیستی سازگار بوده اند، خود را در قید ایمان توجه به دنیای ماورای مادی ندانسته و دستورالعمل هایی منطبق با آن مبانی ارائه داده اند. دربرابر این مکاتب، دین اسلام بویژه نهج البلاغه، با محوریت خداباوری، آرامش حقیقی را در پرتوی ایمان به خدا، و توجه به فضایل و ارزش های اخلاقی و دستورات دینی دانسته و مخاطبان خود را به شناخت عرفان اصیل اسلامی، ترغیب می نمایند. پژوهش حاضر، بصورت توصیفی- تحلیلی به بررسی حقیقت و مؤلفه ها و راه های رسیدن به آرامش در معنویت های نوپدید و نقد آن در نهج البلاغه پرداخته و به این نتیجه رسیده در معنویتهای نوپدید راه های رسیده به آرامش شامل شادی، لذت طلبی، مکاشفه عرفانی، رقص، موسیقی، یوگا، مدیتیشن، عشق و سکس بوده، اما در نهج البلاغه امیرمؤمنان علیj این شیوه ها و توجه به بعد حیوانی را نقد و آرامش حقیقی را امری فطری و تنها بر مبنای ایمان و با تکیه بر خداوند متعال متحقق دانسته است.
بررسی ایمان از نظر ابن تیمیه و نقش آن در نظریه رستگاری وی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
16 - 44
حوزههای تخصصی:
ایمان یکی از اصلی ترین پایه های رستگاری از دیدگاه مسلمانان است، مشخص شدن دیدگاه های متفکران در باب ایمان و دایره شمول آن، بخش اصلی تئوری رستگاری آنان را مشخص خواهد کرد. جنایات تکفیری ها در دهه های اخیر و توسل آنان به نظریات شخصیت های چون ابن تیمیه ما را به این اندیشه وامی دارد که دیدگاه ابن تیمیه در باب ایمان چگونه است؟ ایمان از دیدگاه ابن تیمیه مقوله ای از جنس باور قلبی، اقرار زبانی و عمل صالح است که باور قلبی در آن نقش اصلی را دارد.وی مانند اکثر متفکران مسلمان مقوله ایمان را از اسلام جدا دانسته و مسلمانان مقر به اسلام را تنها مشمول تمام مزایای مسلمانی در دنیا فرض کرده است. وی همانند ملاصدرا ایمان را دارای مراتب دانسته و برای آن شدت و ضعف قائل است. در نهایت بنظر نمی رسد در آثار ابن تیمیه در مورد ایمان، خبری از عقاید افراطی تکفیریها باشد! و این نشان می دهد که تکفیریها حتی در ارتباط با تفسیر سخنان بزرگان فکری خود نیز دچار انحراف، تناقض و یکسویه نگری می باشند.
ردّ اشکالات ابن تیمیه بر دلیل اول عقلی علامه حلی بر اثبات امامت امام علی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶
107 - 126
حوزههای تخصصی:
ابن تیمیه به استدلال عقلی علامه حلی بر امامت امام علی (ع) که با استفاده از لزوم عصمت امام ارائه داده، نقدهایی وارد کرده است. وی ضمن اینکه به طور کلی، انتصاب الهی امام را پذیرا نیست، به دنبال آن، بحث عصمت امام را نیز رد کرده، قبول ندارد. در واقع، اشکالاتی که ابنتیمیه بر عدم لزوم عصمت در امام گرفته، به انکار اصل مسأله امامت به معنایی که مورد نظر شیعه است، بازگشت میکند؛ چراکه با پذیرش امامت به معنای مورد نظر شیعه، گریزی از پذیرش عصمت و به دنبال آن، امامت امام علی (ع) وجود ندارد. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی نگارش یافته است و درصدد بیان مسأله استحکام و قوت استدلال علامه حلی بر امامت امام علی (ع) است و در واقع، به این پرسش پاسخ می دهد که آیا اشکالات ابن تیمیه بر دلیل اول عقلی علامه حلی بر اثبات امامت امام علی (ع) وارد است؟ با تأمل در اشکالات ابن تیمیه، به استدلال عقلی علامه حلی بر امامت امام علی (ع) معلوم می شود نظرات او مردود است که تثبیت استدلال علامه و در نتیجه، اثبات امامت امام علی (ع) و به تبع آن، سایر امامان شیعه را در پی دارد.
ردپای اندیشه های بودایی در انگاره ها و آثار فرهنگی عصر ایلخانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیین بودا در قرن هفتم هجری همراه سپاهیان مغول و در دوره دوم هجوم آنها به فرماندهی هلاکو وارد ایران شد. دین بودا دارای سه فرقه اصلی تیره واده (هینه یانه)، مهایانه و وجریانه است. از زمان هلاکو به بعد، ایران یکی از مراکز مهم رشد و گسترش افکار بودایی بوده است و ازآنجاکه بسیاری از ایلخانان مغول پیرو وجریانه بودند، سعی و تلاش فراوانی برای بسط دین بودایی به کار بردند و در اندک زمانی سیل بخشیان، لاماهای تبتی و راهبانان بودایی تبت، مغولستان، سرزمین اویغور و حتی هند به ایران سرازیر شد. آباقاخان و ارغون در رواج دین بودایی تلاش فراوانی مبذول داشتند و در دوره آنان دین بودایی در ایران گسترش زیادی یافت. درباره حضور و نفوذ این آیین در ایران دست کم در دوره حضور ایلخانان تحقیقاتی انجام شده؛ اما هدف اصلی پژوهش حاضر واکاوی مؤلفه های اثرپذیر در فرهنگ ایرانی از آیین بودا در دوره تاریخی مورد بحث است. مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی مبتنی بر یک مطالعه تاریخی، به بازشناسایی ردپای مفاهیم آیین بودایی در آثار فرهنگی عهد ایلخانی می پردازد. دستاورد مهم پژوهش این بوده است که در تاریخ ایران عصر ایلخانی می توان در مواضع متعددی ردپای بودیسم را در آثار فرهنگی، نظیر نوشته های نخبگان و اندیشمندان علمی و ادبی، تصوف، معماری معابد و هنر نقاشی مشاهده کرد که این موضوعات تاکنون کمتر مورد توجه محققان واقع شده است. بدین لحاظ، رهیافت پژوهشی مقاله ارائه مصادیقی از این اثرپذیری انگاره های فرهنگی با مستندات تاریخی مبرهن است، که زوایا و افق های جدیدی را در پژوهش های تاریخ ادیان به روی محققان به تصویر خواهد کشید.