مطالب مرتبط با کلیدواژه

شایسته محوری


۱.

*تحلیل و تبیین مبانی فرهنگی آموزش عالی (با تأکید بر رویکرد اسلامی به فرهنگ شایسته محوری) (مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مبانی فرهنگی آموزش عالی فرهنگ دانشگاهی اسلامی شایسته محوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۵ تعداد دانلود : ۸۵
هدف: هدف از نگارش این پژوهش، واکاوی چیستی و چرایی مبانی فرهنگی آموزش عالی از دو منظر عمومی و تخصصی با تأکید بر رویکرد اسلامی بود. روش: مطالعه حاضر با روش تحلیلی- تبیینی بر اساس نظریه کوه یخ شاین و با استناد به آیات و روایات انجام شده است. یافته ها : در تحلیل مبانی فرهنگی آموزش عالی، ابتدا مبانی عمومی آموزش عالی، شامل تولید علم، انتقال آن و کاربرد دانش، پیرامون چهار عامل اعضای هیئت علمی، دانشجو، برنامه درسی و محیط، بر اساس نظریه شاین در لایه مصنوعات بررسی شد. درگام بعدی مطابق با ارزشها و هنجارهای رفتاری، مبانی فرهنگی آموزش عالی به طور تخصصی در شش بعد مطرح شد که هر یک از آنها متناسب با سرشت آموزش عالی خود، شایسته محوری را رقم زده است. سپس روش عقل گرایی توحیدی در عمیق ترین لایه شاین؛ یعنی باورها و مفروضات، بازشناسی شد. نتیجه گیری: فرهنگ صحیح دانشگاهی با محوریت توحید، در گرو اجتهاد مستمر متخصصان و علمای دین اسلام با توجه به مقتضیات زمان، در جهت انطباق علوم دانشگاهی با معارف اسلام است. بدین ترتیب، امتزاج عناصر فرهنگ و مصادیق آن با رویکرد اسلامی به شایسته محوری قابل تبیین است.
۲.

ارزیابی دیدگاه رابرت آدامز در رابطه با عدم نیاز به آفرینشِ بهترین جهان ممکن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بهترین جهان ممکن نظام احسن رابرت آدامز صفت لطف شایسته محوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶ تعداد دانلود : ۲۳
یکی از مهم ترین سؤالات درباره اوصاف و افعال الهی این است که آیا جهان بالفعل، بهترین جهان ممکن است؟ رابرت آدامز معتقد است که یک عامل اخلاقیِ کاملاً خیر می تواند جهانی را خلق کند که مادون بهترین جهانی است که قادر به آفرینش آن است. چنین چیزی نه مستلزم ظلم یا نامهربانی در حق بندگان است و نه حاکی از نقصی در ذات اوست. در این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی، به این پرسش پرداخته می شود که آیا دیدگاه آدامز در رابطه با عدم نیاز به آفرینش بهترین جهان ممکن قابل دفاع است؟ هدف مقاله، تشریح دیدگاه آدامز و سپس ارزیابی آن است. اهمیت دیدگاه آدامز در آن است که وی بحث خود را بر مبنای صفات اخلاقی الهی، آن طور که در ادیان ابراهیمی مورد قبول است، پیش می برد. اگرچه تا اندازه ای می توان با بخش اول استدلال آدامز همراهی کرد، بخش دوم استدلال او بدون اشکال نیست؛ زیرا: (1) بر مبنای دیدگاه خود آدامز، به نظر می رسد که تعبیر «لطف در مقام آفرینش» گرفتار ناسازگاری است؛ (2) با توجه به خنثی بودن صفت لطف، نمی توان ملاحظات شایسته محورانه را به کلی در انتخاب یک جهان خاص نادیده گرفت که چنین چیزی در نهایت به انتخاب بهترین جهان ممکن منجر خواهد شد. نتیجه آنکه صفت لطف نمی تواند توجیهی برای یک عامل اخلاقی کاملاً خیر در انتخاب جهانی مادون فراهم کند. بنابراین، دلیل لمّی در اثبات نظام احسن به قوت خود باقی خواهد ماند.