فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۶)
29 - 52
حوزههای تخصصی:
تبیین چگونگی علم پیشین خداوند و حدود فاعلیت آدمی در کنار یکدیگر، دغدغه ای دیرینه است که ادیان آسمانی بدان روی کرده اند. آن گونه که میان فاعلیت آزاد آدمی که لازمه نظام ثواب و عقاب است با نظام علم، تقدیر و حاکمیت اراده خداوند، پیوندی منطقی را به گفت آورد. از دیگر سوی، تلاش برخی رهبران مذاهب اسلامی برای پردازش مسئله فاعلیت آدمی، پیامدی جز دو نظریه جبر یا نفویض نداشته است. که یا اراده آزاد آدمی را کنار می نهد یا قدرت خداوند را محدود می سازد. که در این میان، دیدگاه اهل بیت تبیینی دگرسان از فاعلیت و اختیار آدمی به دست می دهد. این مقاله با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بازخوانی اندیشه اهل بیت به همراه نقد دیدگاه های رقیب پرداخته است، بدین شیوه که در آغاز، ویژگی های علم خداوند همچون اطلاق، تعلق به جزئیات و خطاپذیری را آورده و سپ س م فهوم اخ تیار در اس لام و ن یز نقد ادله جبریان و طرفداران اختیار پرداخته است. و در پ ایان، ب ا حف ظ م عنای عل م خ داوند ب ر س ازگ اری آن با اختیار آدمی ت لاش نموده و نگاه اهل بیت را که اندیشه ای میانی است آشکار ساخته است.
بررسی انتقادی یک نقد درباره سمانتیک نظام تابع ارزشی: آیا نتیجه استدلال می تواند مستقل از مقدمه ها باشد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
441 - 463
حوزههای تخصصی:
در منطق کلاسیک، استدلال معتبر است اگر و تنها اگر استدلال فاقد سطر نمونه خلاف باشد، فرقی نمی کند نتیجه مستقل از مقدمه ها باشد یا نباشد. بر اساس این تعریف، استدلال های و معتبر ارزیابی می شوند. شهود طبیعی اما اعتبار این دو استدلال را تایید نمی کند. نویسنده در کتاب طرحی نو از اصول و مبانی منطق (۱۴۰۱) با افزودن دو شرط جدید، تعریفی نو از اعتبار استدلال ارائه کرده است که راه های اثبات اعتبار این دو استدلال را مسدود می کند. این تعریف مستلزم تجدید نظر در ارزیابی برخی استدلال ها، تعریف قاعده جانشینی، تعریف صدق منطقی همتای استنتاج، شیوه تعیین اعتبار و عدم اعتبار استدلال، فرآیند اثبات بهنجاری و تمامیت منطق کلاسیک است که به تأسیس نظریه نظام تابع ارزشی منطق پایه گزاره ها انجامیده است. اسدالله فلاحی در مقاله «سمانتیک تابع ارزشی حاج حسینی» که در مجله فلسفه و کلام اسلامی، ۱۴۰۲، دوره ۵۶، شماره اول منتشر شده است، بی آنکه موضع خود را در قبال استدلال های فوق مشخص نماید، با طرح انتقادات پراکنده، این نظریه را نقد نموده است. در این مقاله این نقدها را در چهار گروه «ابهام در برخی مفاهیم سمانتیک نظام تابع ارزشی»، «اعتبار، صدق نگهداری و مدل»، «پیامدهای تعریف اعتبار و عدم اعتبار استدلال»و «فراقضایای بهنجاری و تمامیت» بررسی می کنیم و نشان می دهیم به جز یک نقد که مستلزم اصلاح یک خطای سهوی است و هیچ آسیبی به اصل نظریه نمی زند، سایر نقدها ناشی از کاربرد شگردهای مغالطی، اتهام های خودساخته، عدول از برخی الزامات نقد، صورت بندی نادرست از تعریف استدلال معتبر و عدم توجه به برخی پیامدهای شروط جدید تعریف اعتبار استدلال است.
انسان شناسی سلوکی، عرفانی ابن سینا در رساله الطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۶)
107 - 136
حوزههای تخصصی:
رساله الطیر یکی از سه رساله رمزی و تمثیلی ابن سیناست که به اتفاق حی بن یقظان و سلامان و ابسال، دوره ای از سیر و سلوک عقلانی و معنوی را به زبان رمز بیان کرده است. او در این رساله، هبوط نفس را از جهان ارواح به عالم خاکی و عروج نفس ناطقه انسانى از مرتبه تعلقات جسمانى و گرفتار آمدن در دام وابستگی های دنیایی را تا مراتب عالى کمال روحانى و مرتبه دیدار با خداوند به تصویر می کشد. در این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی به نگارش درآمده نوع نگاه ابن سینا به انسان، ظرفیت ها و قابلیت های سلوکی وی با عنایت به رساله الطیر بررسی شده است. وی در این رساله با نگاهی انسان شناسانه وضعیت انسان سالک را به شکلی بیان کرده که به مشرب حکمای اشراقی و عارفان بسیار نزدیک است. به گونه ای که می توان این اثر را یکی از منابع و مأخذ افکار و عقاید حکمای اشراقی به حساب آورد.
ارزیابی مقایسه ای میزان دلیلیت برهان نظم از دیدگاه شهید صدر و شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال بیستم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۵۷)
287 - 298
حوزههای تخصصی:
برهان نظم، با تقریرهای متفاوت و از مناظر مختلف، مورد توجه دانشمندان قرار گرفته است. متفکران اسلامی درباره ارزش این برهان بر اثبات وجود خداوند اختلاف نظر دارند. برخی فلاسفه بر این باورند که استدلال های مبتنی بر نظم ارزش برهانی ندارند و از استحکام کافی برای اثبات و شناخت خداوند برخوردار نیستند. در مقابل، گروهی از متکلمان از این برهان دفاع و بر امتیازهای ویژه آن تأکید کرده اند. این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی و انتقادی بر آن است که میزان دلیلیت برهان نظم به منزله عمومی ترین راه خداشناسی را از دیدگاه دو اندیشمند معاصر، آیت الله مرتضی مطهری و آیت الله سید محمدباقر صدر، ارزیابی کند تا بدین وسیله امکان اثبات و شناخت خداوند با تقریرهایی از برهان نظم، که بیشترین میزان اتقان را دارند، فراهم شود. نتیجه آنکه، تقریر شهید صدر از برهان نظم مبتنی بر نظریه «منطق ذاتی» است که وی در معرفت شناسی اتخاذ کرده است و با توجه به اشکال هایی که تقریرهای دیگر برهان نظم، از جمله تقریر مبتنی بر «منطق عقلی»، با آن مواجه اند به نظر می رسد راهی که شهید صدر پیشنهاد داده بهترین راهی است که برای اعتبار بخشیدن به برهان نظم به منزله یک برهان دقیق فلسفی وجود دارد.
تنظیر یا استعاره های نظری؛ الگوی نوآوری در علم انسانی (با نگاهی به دیدگاه های فلسفی گادامر و علامه طباطبایی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
116 - 142
حوزههای تخصصی:
دانشگاه ها و حوزه های علمیه همواره از شعار نوآوری در علوم انسانی استقبال می کنند؛ اما با وجود تلاش های قابل توجه در این زمینه، در عمل موفقیت چندانی به دست نیامده است. این مقاله در تلاش است با رویکرد فلسفی و روش منطقی- تمثیلی به این سؤال پاسخ دهد که «نوآوری در علوم انسانی چیست و چگونه یک اندیشه جدید متولد می شود؟» به نظر می رسد میان شاخه های سه گانه حکمت (نظری، عملی و شعری)، این حکمت شعری (هنر) است که ادعای تولید و نوآوری دارد؛ از این رو اگر حکمت شعری به خدمت حکمت نظری درآید، می تواند قفل های خلاقیت در علوم انسانی را باز کند. پیوند این دو ساحت از حکمت در علوم انسانی منجر به «گذر-واژه هایی» خواهد شد که آن را «استعاره های نظری» نامیده ایم. نمونه های متعددی از استعاره های نظری در فلسفه، عرفان و فقه تا جامعه شناسی و روان شناسی در این مقاله بحث شده است. در گام دوم، «استعاره نظری» را در دو مسیر متفاوت تبیین نمودیم؛ یکی در رویکرد هرمنوتیک فلسفی گادامر تحت عنوان «امتزاج افق ها» و دیگری در فلسفه رئالیستی علامه طباطبایی تحت عنوان «اعتباریات». پس از بررسی دیدگاه های این دو اندیشمند، نوآوری در علم انسانی به «تنظیر» (به جای استعاره نظری، امتزاج افق ها و اعتباریات) تعریف شد و سه مرحله «نظر، تنظیر و مناظره» به عنوان الگویی برای نوآوری پیشنهاد گردید.
بررسی رویکرد تحلیلی در علوم شناختی به مسئله «معرفت به اذهان دیگر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۲)
75 - 90
حوزههای تخصصی:
One of the most important topics of contemporary cognitive sciences is how "we know other minds" in other words, "social cognition". Cognitive sciences, chiefly with an analytical philosophy approach, have raised the issue of other minds and social cognition under the title of "theory of mind". "Theory of mind" is an important social-cognitive skill that covers the ability to think about mental states of oneself and others. In this paper and through library reference, we will describe and explain the theories proposed under this title, i.e. "theory of the theory of mind" and "simulation of the theory of mind" and their branches. Then through an analytical method, we will study their claims.
Findings of the research are that the two mentioned theories, with all their branches, have taken a useful step in the field of artificial intelligence and computer sciences; nonetheless, they are facing a series of sub-structural and super-structural problems to be repaired and corrected merely with a profound and correct philosophical view.
Failing to pay attention to the "direct and present perception of internal states in the very individual in TT", "the challenge of justification in the explicit version of simulation" and "the immateriality of the category of knowledge and perception in the implicit version of simulation" are among the sub-structural problems of the aforementioned approaches.
تحلیلی بر محتوای رساله «الرّد علی الرافضه»؛ (ردیه ای کهن با رویکرد کلامی، عرفانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
217 - 240
حوزههای تخصصی:
ابوعبدالله محمد بن علی ملقب به «حکیم»، عالمی از سده سوم و برآمده از بوم ترمذ است. افزون بر آثار متعدد در حوزه زهد و عرفان، رساله ای به نام «الرّد علی الرافضه» از او برجای مانده که اثری کلامی و از نوع «ردیّه» است. در برگ های باقی مانده از تک نسخه خطی این رساله، مسئله جانشینی پیامبر(ص) محور بحث قرار گرفته است. حکیم ترمذی در این رساله برای تقویت دیدگاه عامّه، به این امور متوسل شده است؛ اجماع صحابه در ترتیب خلفای راشدین، وجود نداشتن نص بر جانشینی با تأویل آیه ولایت و حدیث غدیر، محتمل ندانستن خطای صحابیان در تبعیت از پیامبر(ص) و ادعای سکوت و حتی رضایت امام از حکمرانی خلفا. در نوشتار حاضر سعی بر آن است به روشی توصیفی تحلیلی، ضمن معرفی این رساله، مدعیات حکیم ترمذی و نقش پیش فرض های کلامی او مورد نقد و بررسی قرار گرفته و اشکالات وی به عقاید شیعه پاسخ داده شود.
بررسی انتقادی یک نقد در باره نظام تابع ارزشی منطق پایه گزاره ها؛ آیا راه های اثبات اصول EFQ وEQT مسدود می شود؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۶)
167 - 200
حوزههای تخصصی:
در منطق کلاسیک، استدلال درست است اگر و تنها اگر نتیجه به کمک قاعده های استنتاج از مقدمه ها به دست آید. بر اساس این تعریف، استدلال های P ∧ ∼ P ⊢ Q و Q ⊢ P ∨ ∼ P درست به شمار می آیند. اما شهود طبیعی درستی این دو استدلال را تأیید نمی کند. نویسنده، در نظریه منطق پایه دو بخشی گزاره ها در کتاب «طرحی نو از اصول و مبانی منطق»، با افزودن دو شرط جدید، تعریفی جدید از درستی استدلال ارائه کرده و بر پایه این تعریف، راه های اثبات این دو استدلال را مسدود کرده است. این تعریف مستلزم برخی تجدید نظرها در برخی قاعده های استنتاج و برخی استدلال ها در منطق کلاسیک است و به تأسیس نظریه نظام تابع ارزشی انجامیده است. اسدالله فلاحی در مقاله ای که با عنوان «نظام تابع ارزشی حاج حسینی» در شماره بهار ۱۴۰۲ نشریه علمی آینه معرفت منتشر شده است، بی آنکه موضع خود را در قبال استدلال های فوق مشخص نماید، با طرح انتقادات پراکنده، این نظریه را نقد کرده است. در این میان، تنها یک نقد اصل نظریه را هدف گرفته که به تفصیل به آن پاسخ خواهم داد. دو نقد مستلزم اصلاح خطای سهوی یا رفع ابهام از متن کتاب است. سایر نقدها ناشی از عدول از برخی الزامات نقد، فهم ناصواب از متن کتاب، نادیده گرفتن وجوه معتبر دیگر، غفلت از برخی توضیحات نویسنده با تکیه بر پیش فرض های ناقد به جای تکیه بر پیش فرض های نویسنده است.
نقد بداعت بابیت و بهائیت بر پایه شواهد الگوگیری از فرقه های پیشین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۸
51 - 84
حوزههای تخصصی:
بابیت و بهائیت از جریان های متمهدی و متنبی معاصر هستند که بر پایه ادعای امی بودنِ سران شان و نیازمندی ادیان به مطابقت با زمان، در گفتار و نوشتار و تبلیغات خود از بداعت و بی مانندی در ادعا، آموزه ها و احکام شان سخن می گویند و با این حربه در پی عوام فریبی و ناکارآمدنمایی ادیان الهی هستند تا با نفی اسلام و ادیان پیشین، حقانیت خود را به مخاطبان شان تلقین کنند. این نوشتار بر پایه روش پژوهش توصیفی _ تحلیلی ضمن تبیین ادعاهای بابیت و بهائیت در موضوع بداعت و نوآوری، از شواهد تاریخی، ادبی، کلامی، فقهی، روشی و ساختاری ای پرده برمی دارد که بر الگوگیری این دو جریان از فرق پیشین دلالت دارند. براساس تعالیم حسین علی نوری، وجود این تناقض به تنهایی بر نفی نبوت، رسالت و الهی بودن سران بابیت و بهائیت و بطلان ادعاهای شان کفایت می کند.
ون اینواگن، هدایت شدگی الهی و معنای شانس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازگاری گرایی موضعی است که نظریه تکامل و خداباوری مداخله گرا را جمع پذیر می داند. سازگاری گرایان هدایت شده بودن اجزاء یا ویژگی های زیست کره را با شانسی بودن فرایند تکاملی جمع پذیر می دانند. پرسش مهم پیش روی سازگاری گرا این است که آیا معنای شانس و هدایت شدگی جمع پذیرند؟ واژه «شانس» به چه معناست؟ آیا شانسی بودن به معنای غیرهدایت شده بودن است؟ هدف ما در این نوشتار ارائه پاسخی به این پرسش ها است. در بررسی این پرسش ها، بر پاسخ ون اینواگن متمرکز می شویم. او متذکر می شود که (1) واژه «شانس» معانی متعددی دارد که (2) برخی از این معانی با هدایت شده بودن جمع پذیر هستند و (3) معنایی از واژه «شانس» که در نظریه تکامل مد نظر است در این دسته قرار می گیرد. بحث خواهیم کرد که در هر سه مورد حق با ون اینواگن است، اما او موفق نشده است که معنای مطلوب سازگاری گرا را ارائه کند. ون اینواگن علت نداشتن را با غایت نداشتن خلط کرده است، اما رویکرد او ترمیم پذیر است. استدلال خواهیم کرد که معنای شانس و هدایت شدگی جمع پذیر هستند.
ضرورت باور به مهدویت و انتظار ازمنظر آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
منبع:
کلام حکمت سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۲
63 - 74
حوزههای تخصصی:
مقوله مهدویت و انتظار به دلیل نقش و تأثیر بسیاری که در ابعاد مختلف زندگی بشر دارد از مهمترین عقاید اسلامی است. پژوهش حاضر باهدف بررسی ضرورت باور به مهدویت و انتظار ازمنظر آیت الله العظمی صافی گلپایگانی به روش توصیفی -تحلیلی انجام شد. نتایج نشان داد ازآنجاکه امام موجب رسیدن شریعت الهی و واسطه فیض الهی به بشر است اعتقاد به امام مهدی (عج) و انتظار ظهور او موجب امیدآفرینی، نشاط بخشی و حرکت زایی، مشوق حرکت های اصلاح گرانه و اسلام خواهانه است. همچنین، مجرای تحقق همه اهداف و آرمان های اسلامی، رفع ستمگری و حق کشی، حکمرانی اسلام بر همه گیتی، شکست نظام های استکباری رایج و فروپاشی احزاب شرک آلود غیرانسانی، ازبین بردن جهل و ستم و کینه جویی ها و نژادپرستی ها، افزایش درک بشر نسبت به کرامت انسان، باعث قیام برای برپا داشتن حدود الهی و اجرای قانون اسلام، عامل پایداری در برابر رهبری های فاسد، موجب تحقق وعده الهی، عامل مبارزه با فساد و انحراف، عامل افزایش مقاومت دربرابر بازگشت به جاهلیت و موجب احساس هویت دینی درمقابل پوچی در دنیای کفر می شود.
فلسفۀ عرفان در نگرش ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۵)
99 - 116
حوزههای تخصصی:
ابن خلدون (808 732 ق)، به عنوان پایه گذار علم عرفان، اغلب به عنوان فیلسوف تاریخ، جامعه شناس و تمدن شناس معروف شده است، در حالی که در حوزه های متعددی از دانش های عصر خود به پژوهش پرداخته و آثار ارزنده ای از خود به یادگار گذاشته است، یکی از آنها فلسفه عرفان است که تاکنون به آن توجه نشده است. در این مقاله دیدگاه اختصاصی او در این حوزه واکاوی می شود و اصالت و معرفت شناسی عرفان و دریافت های عرفانی و وحدت وجود با مبنای خاص فلسفه عرفان او تبیین می شود. هدف این مقاله توصیفی، دریافت همدلانه ابن خلدون با عرفان است که به روش کتابخانه ای و با مراجعه به آثار اصلی او انجام شده است. اگر چه با چنین مطالعه ای روشن می شود که ابن خلدون اگر عارف رسمی هم نبوده، گرایش زیادی به عرفان داشته است.
روش شناسی شیخ مفید در پاسخ به شبهات مهدویت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۸
27 - 50
حوزههای تخصصی:
مسئله مهدویت افزون بر آن که توجه همه ادیان آسمانی را به خود معطوف ساخته و هر دینی نسبت به آن بی تفاوت نبوده است، در میان فِرَق اسلامی از برجسته ترین اندیشه ها بوده که همواره مورد انتقادات منتقدین قرار گرفته است. از دوران غیبت صغری حضرت حجت؟عج؟ به این سو، امت مسلمه در فراروی امتحان بزرگی قرار گرفتند، برخی در میان همه تلاطم ها به اعتقادشان نسبت به امامت، مهدویت و حیات حضرت مهدی؟عج؟ استوار باقی ماندند، و عده ای این باور را مورد انتقاد قرار داده ایراداتی را در این راستا مطرح کردند. این مسئله باعث شد که اندیشمندانی چون شیخ مفید در پاسخ از این اشکالات، با استفاده از روش استدلال های عقلی و نقلی و بعضاً آمیخته از هردو و با کمک از دانش های رجال و اصول بر دفاع از مکتب اهل بیت؟عهم؟ به ویژه مسئله مهدویت بپردازد، در این تحقیق نیز سعی شده است به روش توصیفی _ تحلیلی، روش شناسی شیخ مفید در پاسخ از شبهات مهدویت مورد بررسی قرار گیرد. بررسی روش شیخ در پاسخگویی از شبهات مهدویت افزون بر این که در نهادینه نمودن تعمیق تحقیق در مسئله مهدویت مؤثر است، الگوهای مناسبی را برای اندیشمندان حاضر نسبت به ایرادات منتقدان پیشکش می نماید.
بررسی تأثیر ایمان و باور قلبی به فلسفه ظهور و غیبت بر فرهنگ انتظار دانشجویان دانشگاه تهران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۸
199 - 212
حوزههای تخصصی:
اعتقاد به ظهور منجی در آخر الزمان اعتقادی اصیل و عمیق است که در تمامی ادیان آسمانی، مطرح شده است. موعود باوری یا اعتقاد به سررسید وعده ای در آینده دور یا نزدیک که در آن اوضاع آرمانی ادیان یا اقوام برآورده خواهد شد؛ اندیشه ای فراگیر و جهان شمول است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر ایمان و باور قلبی به فلسفه ظهور و غیبت بر فرهنگ انتظار دانشجویان دانشگاه تهران است. در این مطالعه از ابزار پرسشنامه برای گردآوری داده ها استفاده شده است. تعداد 421 پرسشنامه سالم برای آزمون های استنباطی (آزمون تی و فریدمن) فرضیه های تحقیق میان دانشجویان دانشگاه تهران توزیع گردید. داده های خام با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و PLS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت بنابراین از تحلیل عاملی تائیدی، ساختار کلی پرسشنامه های تحقیق مورد روائی سنجی سازه محتوائی قرار گرفته است. برای تحلیل عاملی تائیدی بارعاملی استاندارد محاسبه شده است. نتایج حاکی از آن است که ایمان و باور قلبی، فلسفه ظهور و غیبت بر فرهنگ انتظار تأثیر مثبت و معناداری دارد.
مهدویت در اندیشه مقام معظم رهبری (مدظله العالی)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۶
7 - 26
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق تحلیل بیانات و اندیشه های مقام معظم رهبری (مدظله العالی) به عنوان رهبر و الگوی جامعه اسلامی و متفکر جهان اسلام درزمینهٔ ظهور و مهدویت است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی به روش داده بنیاد که از نوع پژوهش های استقرایی و اکتشافی است. ابزار جمع آوری داده ها، بیانات معظم له به تعداد 73 سخنرانی است که جمعاً به تعداد 175 زیر مقوله مرتبط با موضوع، استخراج و ثبت شده اند. این زیر مقوله ها در جلسات کانونی با تعداد 12 نفر از خبرگان و صاحب نظران مطرح و درنهایت تعداد 148 زیر مقوله استخراجی در قالب تعداد 10 مقوله و تعداد 6 مضمون دسته بندی گردید. نتایج نشان داد که تشکیل حکومت مردمی ایران؛ آماده کردن زمینه های ظهور به عنوان عوامل زمینه ای؛ رابطه عاطفی، اهمیت و ارزش مسئله انتظار، الزامات انتظار حقیقی و الگوسازی موفق به عنوان عوامل علّی؛ اهداف و تبلیغات استعماری و استکباری به عنوان عوامل مداخله ای؛ گفتمان سازی مهدوی به عنوان راهبرد و درنهایت رسیدن به تعالی فردی و تعالی اجتماعی در زمان ظهور امام زمان (عج) به عنوان پیامدهای آن است. توجه به همه عوامل ازجمله برنامه ریزی برای اجرایی نمودن راهبردهای استخراجی می تواند جهان اسلام را به سمت ظهور و تحقق عدالت جهانی سوق دهد.
نظریه لیبرالیستی «عدالت چون انصاف» جان رالز و نقد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
87-100
حوزههای تخصصی:
در نیمه دوم قرن بیستم فیلسوفان معاصر و از همه مهم تر رالز حرف های تازه ای را وارد مباحث لیبرالیسم کردند که بحث از عدالت یکی از این موارد است. این مقاله بر آن است تا نظریه جان رالز درباره مبنای «عدالت چون انصاف» در لیبرالیسم جان رالز را تبیین و نقد کند. رالز نظریه خود را «عدالت چون انصاف» می نامد و بحث را از تعریف عدالت آغاز می کند. اصول عدالت اجتماعی او را بر پایه آزادی و برابری است و عدالت به این معنا نزد او به حوزه نهادهای اجتماعی محدود است و اساسی فردگرایانه دارد. او می کوشد نهادهای موجود در دموکراسی مبتنی بر قانون را تفسیر و توجیه کند. وی برای این کار دو اصل بنیادین تأسیس می کند یکی مربوط به توزیع برابر ارزش های اجتماعی از جمله حق آزادی و دیگری نسبت به نابرابری های موجه که سود همگان در آن است. او سعی دارد با استفاده از این اصول اولاً آزادی های اساسی شهروندان را بر دیگر مؤلفه های سیاسی اولویت دهد و ثانیاً فرصت های منصفانه و یکسانی را در تصدی مناصب و مشاغل در اختیار شهروندانش نهد. در نهایت، با تمرکز بر جوامعی که آرا و نظریات متفاوت و متنوعی در دین، اخلاق و فلسفه دارند مانند جامعه امریکا، مفهومی از عدالت را پایه اتحاد و همبستگی اجتماعی قرار دهد که همه با هر دین و شغل و تفکری بپذیرند. نظریه او را اساساً نظریه ای مساوات طلبانه انگاشته اند که صبغه ای کانتی دارد و متکی بر نظریه قرارداد اجتماعی است. این مقاله پس از تبیین نظریه او به نقد و بررسی آن از دیدگاه فیلسوفان پس از او می پردازد. نگارنده نیز افزونه هایی بر این نقدها وارد کرده است.
واقع گرایی اخلاقی در نگرش صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
101-114
حوزههای تخصصی:
مبانی فکری صدرالمتألهین به گونه ای طراحی و ترسیم شده که ظرفیت ورود به ساحت های دیگر به ویژه فلسفه اخلاق را به شدت داراست. تصفیه نفس انسانی، جهت متخلق شدن به اخلاق الهی و قرب به او، در نوشته های صدرا موج می زند و وی بر آن اصرار دارد؛ تا آنجا که می توان از اخلاق به عنوان یکی از ارکان تفکر وی یاد کرد. واقع گرایی اخلاقی، از جمله مباحث پر رنگ این ساحت است که در پی واقعیت داشتن حقایق اخلاقی در عالم خارج و مستقل و منحاز بودن بودن آنها از ذهن آدمی و قراردادهای اجتماعی است. این نوشتار می خواهد موضع صدرالمتألهین را در این بحث استنباط نماید. نویسندگان معتقدند این امر به دو روش امکان پذیر است: شیوه نخست که در نوع خود، نو و بدیع است، به شکل مستقیم و بدون واسطه گزاره های اخلاقی، با استفاده از مبانی و اصول اندیشه صدرا و تشکیل قیاس های منتج، واقع گرایی وی را به اثبات می رساند. روش دوم، به شکل غیرمستقیم و با واسطه گزاره های اخلاقی است. در این روش پس از بررسی مستدل ماهیت گزاره های اخلاقی در نگاه صدرالمتألهین و معرفی مفاهیم حاکی از آنها به عنوان معقول ثانی فلسفی در ناحیه موضوع و به ویژه محمول اعم از ارزش و الزام، به انتزاع آنها از منشأ خارجی حکم می شود. این حکم، زمینه وجود حقایق اخلاقی را فراهم می آورد و تردیدی در واقع گرایی صدرایی باقی نمی گذارد.
جایگاه آگاهی در نظریات جامعه شناختی با تأکید بر دو رویکرد کل گرایی و تفسیرگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۳۰۸
63-72
حوزههای تخصصی:
مسئله آگاهی انسان، زمانی به کانون بحث در نظریات جامعه شناختی تبدیل شد که نظریات کل گرایانه ای همچون آگوست کنت، دورکیم، کارکردگرایان و... این عنصر را در مطالعه جامعه نادیده گرفته و سبب شکل گیری رویکرد تفسیرگرایی و تأکید آن بر اهمیت آگاهی در مطالعه جامعه شناختی شدند. دو رویکرد کل گرایی و تفسیرگرایی با تقابل با هم، اکثر نظریات جامعه شناختی را دربرمی گیرند و پژوهش حاضر با روش تحلیلی و با هدف شناسایی کاستی های دو رویکرد در تحلیل آگاهی، به بررسی جایگاه این مسئله در نظریات برخاسته از این دو رویکرد می پردازد؛ و درنهایت، نگاهی انتقادی از منظر فلسفه اسلامی دارد. نظریات کل گرا با رویکرد طبیعت گرایی، آگاهی را از تحلیل جامعه شناختی کنار نهاده و به دنبال عوامل زیربنایی شکل دهنده آگاهی هستند. تفسیرگرایان نیز که از آگاهی آغاز و بر عاملیت ذهن و فهم کنشگر تأکید دارند؛ سرانجام قائل به سلطه جامعه بر آگاهی و حرکت به سمت نوعی ایده آلیسم می گردند. فلسفه اسلامی با مباحثی چون اتحاد علم و عالم و معلوم، تجرد ادراک و حرکت جوهری نفس، بدون آنکه دچار ایده آلیسم شود، به تحلیل آگاهی و جایگاه کانونی آن در نظریه اجتماعی می پردازد؛ به گونه ای که ماهیت و هستی جامعه و نظریه پردازی اجتماعی، منوط به تحلیل این عنصر بنیادی است.
تفسیر ماتریالیستی سم هریس از اراده آزاد و نقد آن از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۶)
137 - 166
حوزههای تخصصی:
مسئله اراده آزاد از جمله مسائل مهم اندیشه است که محل تلاقی آراء مختلف الحادی و الهی بوده است. در این بین، برخی با توجه به یافته های نوین علوم اعصاب، جبرگرایی را وارد ورطه جدیدی کرده و از یافته های نوین علمی در جهت تقویت دیدگاه دترمینیستی خود سود جسته اند. سم هریس با بهره گیری از آزمایش بنجامین لیبت و تأکید بر عنصر محیط، اراده آزاد را توهمی بیش نمی داند و بر این باور است که ژنتیک و محیط دو عامل تعیین کننده در رفتارهای ما هستند. از سوی دیگر برخلاف هریس، صدرالمتألهین بر این باور است که اراده از لوازم نفس است و نمی توان منشأئی خارج از نفس برای آن متصور شد. این مقاله درصدد است تا با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد انتقادی به بررسی مبانی سم هریس و ملاصدرا در تبیین و تحلیل اراده آزاد بپردازد و در نهایت به نقد دیدگاه ماتریالیستی هریس منتهی شود. بینش سم هریس در تبیین اراده آزاد با چالش هایی عقلانی همچون عدم شمولیت همگانی، تأکید افراطی و تعیین گرا بر محیط، تأکید بر عنصر شانس و توجیه کردن ب رخی رف تارها به تص ادفی بودن و انسان را ع روسک بی وشیمیایی دانس تن روبه رو است و ازجهات مختلفی برمبنای حکمت صدرایی قابل بحث و تأمل است.
بررسی رابطه عقلانیت ارزشی با عقلانیت معرفتی با تأکید بر نقد دیدگاه دیوید هیوم
منبع:
معارف حکمی جامعه سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶
27 - 46
حوزههای تخصصی:
دیوید هیوم با در نظر داشتن عقلانیت معرفتی، سخن از عقلانی بودن گرایش ها و عواطف انسانی را بی معنا می داند؛ حال آنکه عقلانیت صرفاً به عقلانیت معرفتی خلاصه نمی شود و اگر عقلانیت ارزشی را بپذیریم، آنگاه عواطف و اعمال انسانی نیز می توانند به این معنا، عقلانی یا غیرعقلانی باشند. در عقلانیت معرفتی، هماهنگی و تطابق ذهن و عین، مد نظر است و در عقلانیت ارزشی، هماهنگی و تناسب میان موجودات و به ویژه، بر اساس تبیین الهی، میان موجودات و خدا. این گونه هماهنگی و سازگاری، دارای ارزش بنیادین است و ازاین رو، عقلانیت و ارزش، دو روی یک سکه اند. برخی آموزه های اسلامی که درباره عقل و تعقل سخن گفته اند، بر اساس این نوع عقلانیت، قابل تفسیر هستند و ازآنجاکه این آموزه ها، فهم این گونه عقلانیت را به قلب نسبت داده اند و از طرفی، قلب را مرکز عواطف دانسته اند، می توان قلب را قوّه ای معرفتی-انگیزشی دانست که درصورتی که سالم باشد، هم ارزش های وجودی را درک می کند و هم انسان را به سوی آنها سوق می دهد.