فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
آموزه های نوین کلامی دوره ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵
11 - 39
حوزههای تخصصی:
در متون حدیثی روایات زیادی وجود دارند که با تعابیری همچون «وجبت له الجنه» و نظایر آن، تعدادی از عناصر اعتقادی، اخلاقی و یا رفتاری را برجسته و مهم توصیف نموده و التزام به آنها را موجب قطعیت ورود انسان به بهشت معرفی کرده اند. بیان این پاداش بزرگ و حیرت انگیز برای چنین اموری، روایات یادشده را با چالش های مختلفی روبه رو کرده است؛ از جمله اینکه در تلقی نخستین، این پاداش در ازای آن عوامل، نامتناسب و باورنکردنی به نظر می رسد، همچنین وعده پاداش بهشت برابر اعمالی به ظاهر اندک نظیر استغفار، موجب امیدواری کاذب و اباحه گری و جرأت بر انجام گناه در افراد می شود. همین امر سبب شده تا برخی در مواجهه با این احادیث، رویکرد سلبی اتخاذ نمایند و نسبت به اصل صدورشان تردید کرده و آنها را ضعیف السند و یا مجعول تلقی کنند. در این مقاله، نگارندگان کوشیده اند ضمن بیان تحلیل آماری و نمونه هایی از این روایات، راهکارهایی برای حل چالش های مذکور ارائه نموده و رویکرد سلبی نسبت به این روایات و نادیده انگاشتن آنها را نادرست دانسته اند. از جمله احتمالات بیان شده برای برون رفت از اشکالات مذکور می توان به عدم لزوم تناسب میان عمل و جزا، تفاوت نهادن میان علت تامه و علت ناقصه و پرهیز از تمام نگاری «سبب»، تفاوت میان صورت «مُلکی» و صورت «ملکوتی» اعمال، توجه به تفاوت مراتب بهشت و مقامات بهشتیان و مواردی مانند آن اشاره نمود.
ارزیابی علمی طبیعت گرایی هستی شناختی با تکیه بر ذات گرایی برایان الیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از منظر طبیعت گرایی هستی شناختی، وجود علت فراطبیعی برای جهان، در تقابل با علم است و اساساً جهان از چنین علتی بی نیاز است. ازنظرِ طبیعت گراییِ روش شناختی نیز علم و روش آن موفق ترین راهبرد و روش برای فهم ساختار جهان و روابط علّی حاکم بر آن است. با نگاه به موضوع از منظر فلسفه نظری که متعلقی جز جهان خارج ندارد، در می یابیم که علم در حیطه روشی خود سهمی محدود در تبیین طبیعیت دارد و اگر یافته های تجربیِ برآمده از آن در تعامل با مبانی متافیزیکی علم نباشد، نمی تواند نظریات قاطعی در تبیین جهان ارائه دهد و در عرصه هستی شناختی نیز تهی است. به نظر می رسد با درنظرگرفتن پیوند علم و متافیزیک می توان در راستای دفاع از خداباوری –به مثابه عنصر مکمل تبیین نظام هستی- از الهیات فلسفی بهره جُست و ورود علم به حیطه هستی شناسی را امری غیرعلمی و مغالطه آمیز دانست. «الیس» با نظر بر ذات گرایی در علم بر این باورِ واقع بینانه است که موجودات به جای اینکه بی خاصیت باشند، قوا و استعداد هایی دارند که ذات و خواص ذاتی آن ها را تشکیل می دهند و سرشت آن ها را فعال و پرخاصیت می سازند. از این ره آورد روشن می شود که طبیعت گرایی به مثابه روشی در فهم طبیعت مادی، ارزشمند است، بدون اینکه با علت ماورائی در تقابل باشد. طبیعت گراییِ روش شناختی، تلازمی با طبیعت گراییِ هستی شناختی ندارد و آنچه این دو را به هم نزدیک می کند مبانی متافیزیکی علم است که به تنهایی در الهیات و تبیین هستی شناختی طبیعت راه گشاست. در مجموع، ذات گرایی جدید با برقراری تلازم بین خواص ذاتی و هستی اشیا، بنیانی عینی و واقعی بر اثبات مبانی متافیزیکی علم بنا می کند تا الهیات نیز از آن راهی در خداباوری بگشاید.
تقریری نوین از گستره قدرت الهی با رویکرود هستی شناختی در آموزه های صحیفه سجادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث درباره خداوند و صفات او نزد فیلسوفان و متکلمین، همواره از دغدغه های محوری محسوب می شود. مباحث پیرامون صفات الهی، به معنای صفات و اثبات آن برای خداوند و نیز بیان برخی شبهات مرتبط، به ویژه درباره گستره قدرت الهی، ناظر است. هدف پژوهش حاضر پرداختن به صفت قدرت الهی است. پرسش اصلی عبارت است از این که آیا می توان از تقریر کران ناپذیری قدرت الهی مطابق مستندات صحیفه سجادیه دفاع نمود؟ در این پژوهش، تلاش شد تصویری از قدرت الهی و به دنبال آن تصویری که از نظام هستی از گفتمان مناجات گونه امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه می توان استنباط کرد، بیان شود. در این رابطه استدلال این پژوهش بر دو تحلیل زبانی و تحلیل فلسفی مبتنی است. حاصل تحلیل زبانی و فلسفی برخی از مستندات ارائه شده از فقرات صحیفه سجادیه، تصویری کران ناپذیر از قدرت الهی است. از این رو، نتیجه پژوهش حاضر بیان کننده بازخوانی معنایی از گستره قدت الهی است که در این بازخوانی، گستره قدرت الهی به عنوان کران ناپذیری خداوند در فعل تعیین می شود. روش پژوهش در مقاله حاضر توصیفی- تحلیلی است و محققان با مراجعه به صحیفه سجادیه، مسئله مورد پژوهش در این تحقیق را مورد بررسی و ارزیابی قرار داده اند.
آسیب شناسی ساختاری علم جدید با رویکرد علم دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸
133 - 172
حوزههای تخصصی:
توسعه و پیشرفت روزافزون علم در جهان هستی منجر به فراهم آمدن زمینه، جهت مواجه انسان باآینده نامعلوم و پرفرازونشیب و از سویی فاصله گرفتن از امور پیشینی همچون اعتقادات و مسائل دینی شده است. هدف پژوهش بررسی مهم ترین ویژگی ها و پیامدهای علم جدید و بیان چالش ها و فرصت های موجود با نگاه دینی است. لذا مسئله ی پژوهش ماهیت علم جدید با رویکرد آسیب شناسانه و رهکردگروانه با رویکرد دینی و با روش توصیفی تحلیلی است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که با توجه به آنکه علم جدید عمدتاً برمبانی تجربه گرایانه که نگاهی تک بعدی و غیرکامل و بدون در نظر گرفتن همه جوانب به مسائل هستی داشته، بنا نهاده شده و نهادهای علمی آموزشی اغلب کشورهای جهان، بر اساس این نوع پارادایم و الگو طراحی و هدف گذاری شده اند؛ پذیرش این الگو توسط هر جامعه ، مستلزم پذیرش آسیب هایی اجتناب ناپذیر و بحران هایی چون؛ ماهیت مادی علم جدید، نگاه تک بعدی به قوانین عالم، سیطره انسان بر طبیعت، جدایی از آموزه های وحیانی، انکار دین با داعیه اصالت علم و عقل، نفی متافیزیک، ظهور بحران های اخلاقی و معنوی و تکیه بر روش تجربی صرف است که علم جدید هم اکنون با آن مواجه است. لذا ضروری است تا با ایجاد راهکارهایی چون؛ نفی دیدگاه تک ساحتی، تبیین دو ساحتی از وجود انسان، تعدیل سلطه انسان ، تبیین تأثیر متقابل علم و دین، ایجاد پیوند میان دانش و ارزش، اثبات انگاره های متافیزیکی و آراستن علم با فضیلت اخلاقی، به تصحیح مبنای معرفتی پرداخته شود، به صورتی که متناسب و سازگار با مبانی فکری، فرهنگی و آموزه های دینی و معنوی باشد.
نظر ابداعی علامه طباطبایی در باب قضا و قدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
301 - 315
حوزههای تخصصی:
قضا و قدر یکی از موضوعات مهم عقلی و فلسفی است که هرچند ریشه در باورهای دینی دارد، می تواند بسیاری از مسائل مهم مربوط به زندگی انسان را تحت الشعاع قرار دهد. با توجه به اهمیت این موضوع، فلاسفه اسلامی سعی در تبیین قضا و قدر داشته اند. پر واضح است که این تحلیل را بر اساس مبانی فلسفی خود انجام داده اند. بیشتر فلاسفه با قبول علم عنایی و علم منشأ فعل برای خداوند قضا و قدر را در ارتباط با علم الهی مطرح کرده اند. علامه طباطبایی در یک رویکرد متفاوت با طرح دو عالم امر و خلق و ویژگی های مربوط به این دو عالم قضا را در هر دو عالم جاری و قدر الهی را مربوط به عالم خلق دانسته است. ایشان با رد علم عنایی، رد فاعلیت بالجبر، و تبیین ارتباط خاص خداوند با مخلوقات توانست متفاوت از فلاسفه گذشته علم و فاعلیت مستقیم خداوند به جزئیات را ثابت کند و بنابراین قضا و قدر عینی را در ارتباط با فاعلیت خداوند به نحو متفاوتی ثابت کرد. بنابراین هر فعلی از نظر وجود و ثبوت و در عالم حقایق و نظام تکوین فعل خداوند و قضای الهی است و از نظر انتساب به فاعل و در نظام اعتباریات و تشریع فعل انسان و قدر الهی است. در این پژوهش ضمن بیان مبانی علامه طباطبایی روشن می شود که نوآوری ایشان در بیان قضا و قدر چیست و این نوآوری می تواند بحث های مرتبط با قضا و قدر را به نحو مطلوبی تبیین کند.
نقش اندیشه های دریدا و تأثیر آن در رهیافت الهیاتی کاپوتو؛ بررسی تحلیلی و انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت کلامی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
234 - 215
حوزههای تخصصی:
جان دی. کاپوتو، یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان دین قاره ای معاصر است. وی پس از طرح «اندیشه مرگ خدا» و افول دین در دوره مدرن، امکانِ «بازگشت دین» را از رهگذر فلسفه ساخت شکنانه و به شیوه ای پسامتافیزیکی، در دوران پست مدرن بررسی می کند. جالب آنکه موضوع بازگشت دین، امروزه حتی با استقبال برخی متفکران سکولار نیز مواجه شده است. کاپوتو در نیل به هدف خویش از اندیشه های فلسفی دریدا بسیار بهره می برد. تحقیق پیش رو با روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی تحلیلی، به مؤلفه های محوری اندیشه های دریدا که تأثیری عمیق بر رهیافت الهیاتی کاپوتو بر جای گذاشته اند همچون «ساختارشکنی»، «نفی متافیزیک حضور»، «رویداد» و «دین بدون دین» می پردازد. درنهایت، بررسی انتقادی فلسفه ساخت شکنانه و الهیات مبتنی بر آن، نشان می دهد که این نگرش با چالش های متعددی؛ از جمله «نسبی گرایی»، «مفسرمحوری افراطی»، «ایمان گرایی» و «ناواقع گرایی دینی» مواجه است.
ارزیابی دو قاعده «العبره بعموم اللفظ لا بخصوص المورد» و «جری و تطبیق» در حوزه آیات فضایل و مناقب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۰
57 - 84
حوزههای تخصصی:
دو قاعده «العبره بعموم اللفظ لا بخصوص المورد» و «جری و تطبیق»، از جمله قواعد تفسیری است که در بسیاری از کتاب های علوم قرآنی و تفسیری به کار رفته اند؛ بدین معنا آیاتی که دارای عمومیت لفظ اند، ولی سبب خاصی داشته باشند، بر موارد مشابه تعمیم داده خواهند شد. مجرای این دو قاعده نیز آیاتی هستند که لفظ عام و سبب خاص داشته باشند. سؤالات اصلی پژوهش حاضر عبارت اند از اینکه این دو قاعده چه تفاوتی با هم دارند؟ شاخصه های هر دو قاعده کدام است و امکان سنجی این دو قاعده ذیل آیات فضائل به چه صورت است؟ نتایج پژوهش پیش رو، نشان می دهد که قاعده «العبره بعموم اللفظ لا بخصوص المورد»، اخص از قاعده «جری و تطبیق» است و تنها به آیاتی مربوط می شود که دارای سبب نزول اند، اما قاعده جری و تطبیق، مربوط به آیاتی می شود که هم ممکن است دارای سبب نزول باشند و هم روایات مصادیقی برای آیه پیدا کرده و به دیگران تعمیم داده باشند. این دو قاعده در حوزه آیات فضایل و مناقب معنادار نیست و نمی توان آن ها را در موارد مشابه متأخر از نزول تطبیق داد، زیرا توسعه مفهومی و مصداقی ندارند. در این پژوهش با روش کتابخانه ای در گردآوریِ مطالب، شیوه اسنادی در نقل دیدگاه ها و روش توصیفی، تحلیلی به بررسی دو قاعده پیش گفته و نقد داده ها پرداخته شده است.
جایگاه فطرت الهی در تجربه دینی در منظر آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
35 - 62
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های ویژه برای ارتباط بین حق و خلق، بحث «فطرت الهی» انسان است. قبول این دیدگاه می تواند مباحث مطرح در بحثِ تجربه دینی را دچار تحولاتِ درخور توجهی نماید. از این رو، در این مقاله سعی می شود با بیان چیستی و انواع تجربیات دینی، بالخصوص دیدگاه استاد آیت الله جوادی آملی از فطرت الهیِ انسان؛ به بررسی چگونگی مصداق پذیری این دیدگاه در ذیل انواع تجربیات دینی اهتمام ورزیده شود. همچنین با این بررسی، چراییِ وجودِ فطرت نیز تبیین می شود. با انجام این بررسی به روش تحلیلی – اسنادی و با تطبیق صورت گرفته شده بین تجربیات دینی و فطرت الهی از منظر استاد جوادی آملی، مشخص می شود؛ فطرت در دیدگاه ایشان، از مصادیق تجربه دینی و از انواع آن بوده و با توجه به نوع نگاه ایشان در این باره، در ذیل تجربیات عرفانی چه در معنای عام و چه در معنای خاص آن قرار می گیرد.
تحلیل مبانی انسان شناختی صدرایی؛ بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با بررسی چارچوب فکری آیت الله خامنه ای در بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، در پرتو مبانی انسان شناسانه صدرالمتالهین؛ اصول حاکم انسان شناختی صدرایی بر بیانیه مزبور را تبیین نموده و از این رهگذر در تلاش است به شناختی دستگاه مند از آن دست یابد. در جهت نیل به این هدف، ابتدا حقیقت وجودی انسان از دیدگاه ملاصدرا، سپس ریشه های انسان شناختی بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی و مبانی دیدگاه های آیت الله خامنه ای در منشور مذکور، با روش توصیفی – تحلیلی، تبیین شده و نهایتاً با رویکردی تطبیقی، مبانی انسان شناختی گام دوم انقلاب در پرتو فلسفه ملاصدرا، تحلیل محتوا شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، ملاصدرا با تحلیلی که از هستی و به تبع آن از انسان ارائه داده، توانسته است حداقل در مقام نظر، زمینه طراحی یک نظام تربیتی را پایه گذاری کند. سپس حکمای پیرو ایشان، از جمله امام خمینی و آیت الله خامنه ای، با الهام از آن، در قالب انقلاب اسلامی و بیانیه گام دوم، تلاش کرده اند مراحل شکل گیری دولت اسلامی، جامعه اخلاقی و مقدمات گسترش تمدن نوین اسلامی را با زبانی نو، امروزی و کاربردی ارائه دهند و نهایتاً در جهت تحقق تئوری ملاصدرا درباره انسان خلیفه اللهی مورد اشاره در قرآن کریم، گام به گام قدم بردارند.
دلایل لزوم شناخت پیامبر از نگاه متکلمان
منبع:
مطالعات دینی نبوت و امامت سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
171 - 186
حوزههای تخصصی:
در ابتدای بسیاری از آثار کلامی سخن از معرفت و ضرورت آن است. از دیدگاه بسیاری از متکلمان، نخستین واجب اعتقادی، تأمل در ادله شناخت خداوند است و وجوب معرفت نبی در رتبه پس از آن قرار دارد. دلایل اقامه شده بر وجوب معرفت خداوند، می تواند در وجوب معرفت نبی هم به کار آید، زیرا ملاک لزوم آن یکسان است. اساساً شناخت خداوند بدون شناخت نبی فایده ای ندارد؛ زیرا معرفت تفصیلی نسبت به خداوند و شناخت تکالیف الهی جز با شناخت پیامبر به دست نمی آید. این مقاله با نگاهی تحلیلی و تطبیقی به بررسی این مهم در دانش کلام پرداخته و به این نتیجه رهنمون شده است که متکلمان با دلایلی همچون: حکم عقل به لزوم دفع ضرر، وجوب شکر منعم و قاعده لطف، بر ضرورت شناخت پیامبر استدلال کرده اند که برخی موارد آن نیازمند تأمل بیشتر است.
مبانی انسان شناختی شکل گیری و حجیّت سیره عقلاء(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۴
99 - 130
حوزههای تخصصی:
موضوع اصل تحقیق حاضر بررسی تاثیر مبانی مختلف انسان شناسی در تحلیل چگونگی شکل گیری و حجیت سیره عقلاء است. روش به کار رفته در پژوهش حاضر رویکرد تحلیلی غیرانتقادی است. ضرورت تحقیق از آن جهت است پژوهش های پیشین به تحلیل مبانی انسان شناختی سیره عقلاء نپرداخته اند . نتایج برآمده از تحقیق حاضر عبارت است از: حجیت سیره عقلاء از منظر رویکرد تطورگرایی به گونه ای است که نه نیازمند به تایید از سوی شارع است و نه اتصالش به زمان معصوم علیه السلام در آن شرط است بلکه سیره مستحده نیز حجت است برخلاف سیره عقلاء از منظر اشاعه گرایی که حجیت سیره منوط به تایید و امضای شارع است. کما اینکه در ساختارگرایی با هر دو نتیجه مخالفت صورت گرفته و سیره حجت فطری قلمداد می شود و نیازی به تایید شارع ندارد. انسان شناسی دینی با تکیه بر ساحت عقلی انسان به ویژه تمسک به دو اصل اصاله تعمیم الفهم و العمل و اصاله التعلیم (رابطه عقل با نبوت) و با بهره گیری از ساحت فطرت انسان و همچنین چندساحتی دانستن انسان و تاکید بر کرامت اکتسابی اجتماعی انسان در تحلیل نحوه شکل گیری سیره عقلاء یاری رسان است. همچین با توجه به ساحت عقلی انسان به ویژه تکیه بر دو اصل وصول به واقع و اصل انسجام فکری و عملی و با بهره گیری از مسئولیت اجتماعی انسان بر حجیت سیره در صورت عدم مخالفت پافشاری می کند همانطور که از اصل هدایت پذیری (نیازمندی به هدایت) در اثبات حجیت استفاده می کند.
سنجش خداناباوری عاطفی ناشی از مسئلل اختفای الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
217 - 228
حوزههای تخصصی:
یکی از دغدغه های الهیاتی مؤمنان در همه ادیان توجه خداوند به نیایش های آن هاست. در متون مقدس، خداوند حاضر و تأثیرگذار در نظام هستی و دوست دار مخلوقاتش معرفی شده است. اما قابل رؤیت بصری برای انسان ها نیست. این امر باعث شده برای برخی از باورمندان به وجود خداوند و نیز بسیاری از ناباوران به وجود خداوند این تلقی ایجاد شود که خداوند یا اساساً وجود ندارد یا به هر دلیل از انسان ها مخفی است. اختفای الهی چونان چالشی جدّی پیامدهای معرفت شناختی و روان شناختی متعددی به همراه داشته است. در جستار حاضر تلاش می شود به پیامدهای روان شناختی این موضوع توجه شود و برای تردیدهای روانی و عاطفی ناشی از باور به اختفای الهی برون رفت هایی بر اساس مباحث مطرح در روان شناسی و روان شناسی دین ارائه شود. احساس دور بودن خداوند از انسان، احساس محبوبِ خداوند نبودن، احساس اینکه ممکن است خداوند به وعده هایی که در کتب مقدس به انسان ها داده عمل نکند، و احساس اینکه خداوند اساساً نجوای انسان ها را نمی شنود و نمی خواهد خیرخواه انسان باشد از جمله تردیدهای عاطفی ناشی از باور به وجود خداوند می تواند باشد. اما این تردیدها غالباً ناشی از باورهای نادرستی است که انسان درباره خداوند و نحوه ارتباط او با انسان در ذهن خود ترسیم می کند. با داشتن تحلیلی درست از این سوءباورها و جایگزین کردن آن ها با باورهای درست درباره خداوند، می توان بر تردیدهای عاطفی ناشی از اختفای الهی فائق آمد.
مختصات معنایی نظام فیض از دیدگاه فلوطین و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«نظریه فیض» از ابداعات فلوطین و پاسخی بر مسأله ی صدور کثرات از واحد بود. از دیرباز تاکنون تبیین های متعددی از فیض، توسط حکما صورت پذیرفته است، اما تفسیر ابن عربی بسیار متفاوت است. پژوهشِ حاضر می کوشد مسأله ی: مختصات معناییِ نظام فیض را با موازنه ی آرای افلوطین و ابن عربی و با بهره گیری از روشِ: توصیف و تحلیلِ ارسطویی بررسی کرده و آن را در دو سطحِ مؤلفه ها و مبانی، تطبیق و ارزیابی کند. هدف از انجام این پژوهش: کشف و استنباط مؤلفه های نظام فیض در دو دستگاه معرفتیِ فلوطین و ابن عربی است، به-طوری که ارتباط مبانی و آرای این دو نشان داده شود. یافته های تحقیق: حاکی از آن است که نظام فیضِ فلوطین و ابن عربی از نظر مبنا و بِنا تفاوت های بنیادین و ساختاریِ عمیقی دارند، به این صورت که ابن عربی توانسته است با طرح نظریه ی فیض در بستر وحدتِ شخصیِ وجود، تحلیل دقیق تر و جامع تری از آن ارائه دهد. مهم ترین دستاورد و شاخصه ی فیضِ ابن عربی را می توان در گذرِ او از کثرات هستی و تبیین عمیق از ربط حق با خلق، و میزانِ حضور و فاعلیتِ حق دانست.
بازخوانی تحلیلی جایگاه «نظر» در خداشناسی کتاب «الیاقوت» ابن نوبخت و شارحان آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۰
237 - 260
حوزههای تخصصی:
درباره شناخت پذیری خدا و نیز نحوه شناخت او در کلام متقدم بحث از «تقلید» و «نظر» مطرح شده است. «تقلید» نگاه درون دینی به شناخت خداست و «نظر» نگاهی برون دینی به معارف عقلی است. «نظر» در گفتمان جدید در مقابل عمل قرار می گیرد و در کلام اسلامی متقدم در حوزه خداشناسی اهمیت می یابد. این نوشتار که با روش توصیفی، تحلیلی نگارش یافته است، در پی آن است مسئله جایگاه نظر در خداشناسی کتاب «الیاقوت» و شارحان آن را بررسی و تحلیل کند. پرسش این است «نظر» به چه معناست و کاربست«نظر» در خداشناسی کتاب الیاقوت و شارحان او چگونه است؟ روش شناخت خدا نزد آن ها چگونه است؟ مؤلف الیاقوت با طرح دوگانه «تقلید» و «نظر»، «نظر» را در مقابل «تقلید» قرار داده و راه نظر را انتخاب کرده است. یافته های این پژوهش این است که «نظر» در «الیاقوت» و شارحان آن به معنای «تعقل و تفکر» است. جایگاه «نظر» نزد آن ها «معرفت شناسانه» است و آ ن ها نه تنها بر وجوب شناخت خدا، بلکه به وجوب عقلی نظر نیز دلیل ارائه می کنند براین اساس رهیافت آنها «برون دینی» است. طرح این مسئله اهمیت روش شناخت خدا را روشن می کند.
وجوه کارآمدی دستیابی به مقام حکمت، در جامعه و تأثیر آن بر سبک زندگی
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
85 - 104
حوزههای تخصصی:
نظام هستی و نظام دنیوی بر اساس حکمت الهی طراحی شده و مدیریت می شود، و از طرفی حکمت الهی منشأ حکمت جاری در حیات انسانی است. بنابراین انسان به عنوان خلیفه الهی با متخلق شدن به صفت حکمت الهی، می تواند زندگی حکیمانه ای را برای خود و دیگران در جامعه محقق کند. از این رو این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی- تبیینی خواهان پاسخ به این سوال اساسی است که وجوه کارآمدی دستیابی به مقام حکمت، در جامعه چیست و چه تأثیری بر سبک زندگی انسان می تواند داشته باشد؟ در این تحقیق سعی شده است در جهت کاربردی کردن اعتقاد به صفت حکمت الهی، ابتدا حکمت خداوند از جوانب مختلف و سپس آثار ایمان به حکمت او در زندگی انسان بررسی شود. یافته های تحقیق حاکی از آن است که اعتقاد به حکمت الهی در جامعه و متخلق شدن انسان به صفت حکمت در معنابخشی به زندگی، استحکام خانواده، دفاع احسن از حریم خانواده، مسئولیت پذیری و شکوفایی، اتقان کاری، تولید دانش بنیان، مصرف حکیمانه و... نقش خیلی مهمی دارد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که زندگی انسان براساس باور به خداوند حکیم حیات حقیقی می یابد و در این سبک از زندگی، انسان بطور طبیعی مدلی را که بیشترین هماهنگی برای دستیابی به قرب الهی را داراست، در زندگی فردی و اجتماعی خود مطلوب می داند. از این رو، با اراده و اختیار خود، همه شؤون زندگی اش را در مسیر این هدف قرار می دهد. و تمامی افعال و صفات انسانی به صبغه و رنگ الهی مصبوغ شده و به این ترتیب کارکردها و جنبه های مختلف انسان به تجلی گاه خداوند مبدل شود.
تحلیل نقادانه «استدلال سادگیِ» ریچارد داوکینز بر خداناباوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۱)
317 - 330
حوزههای تخصصی:
چارلز داروین به عنوان یک زیست شناس به دنبال استنتاجات فلسفی از نظریه «تکامل انواع» نبود، لیکن دیدگاه وی بعدها پایه ای برای تفسیر الحادی برخی چون ریچارد داوکینز از آفرینش واقع شد. در نگاه داوکینز «انتخاب طبیعی» به تنهایی و بدون فرض مبدئی هوشمند، طی فرایندی طولی و انباشتی، اَشکال پیچیده حیات را شکل داده و این توضیح تبیین ساده تری از نظم هستی را در قیاس با نظریه خلقت الهی به نمایش می گذارد و از این روی طبق استنتاج بهترین تبیین باید همین دیدگاه را پذیرفت. وی این بیان را «استدلال سادگی» نام نهاد. این جستار با روش تحلیل مفهومی و گزاره ای و سیستمی روشن می سازد که استدلال سادگی داوکینز اولاً بر مجموعه ای از مغالطات منطقی و فلسفی مبتنی است و او از تبیین چگونگی شکل گیری نظم طبیعی انتظار تبیین چرایی و علّی آن را دارد و روشن است چنین تحمیلی منطقاً راه به جایی نخواهد برد و ثانیاً متون اسلامی و قواعد فلسفی و معرفت نفس نشان می دهند تکامل تصادفیِ انباشتی نه تنها بهترین تبیین نیست بلکه نامحتمل ترین تبیین و بلکه تبیین محالی است.
خطاناپذیری علم حضوری و چالش پدیده عضو خیالی (بررسی و پاسخ)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
191-210
حوزههای تخصصی:
در نظام مبناگرایی برخی فیلسوفان مسلمان، علم حضوری زیربنای سایر معرفت هاست. ازجمله ویژگی های مهم این معرفت پایه، خطاناپذیری آن است که البته اشکالات متعددی به آن وارد شده است. در این مقاله یکی از این اشکالات، به نام «پدیده ی عضو خیالی» بررسی شده است. طبق این اشکال، گاهی مدرِک در برخی اعضای خود احساس درد می کند، درحالی که فاقد آن عضو است. بنابراین مدرک واجد احساسی غیرواقع نما شده است و چون محسوسات از جهتی مصداق علم حضوری هستند، می توان چنین نتیجه گرفت که علم حضوری خطاپذیر است. برای پاسخ به این اشکال تبیین دو مقدمه ضروری است، اولاً وجود ادراک حسی، مغایر با وجود متعلق مادی آن است. ثانیاً این احساس مشتمل بر احساسات متعددی است که از طریق قوای حسی متعدد برای مدرک حاصل شده است. با لحاظ این دو نکته، خطا در پدیده عضو خیالی از دو جهت واقع می شود: اول، جایی که وجود ادراک حسی از حیث حکایی اش اعتبار می شود و این اعتبار نیز اعتبار عقل است، نه حس. دوم، جایی که عقل درباره روابط بین این احساسات حکمی صادر می کند. اگر محسوس ظاهری صرفاً از حیث حضوری بودن و بدون دخالت و اعتبارات عقل دیده شود، خطاناپذیر است.
تحلیل ماهیت و مبانی امامیّه و اهل سنّت از امام و خلیفه با تأکید بر دیدگاه قاضی باقلانی و علامه حلّی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸
263 - 294
حوزههای تخصصی:
مسئله امامت و خلافت در فرهنگ امامیّه و اهل سنّت از مباحث کلیدی و اختلافی به شمار می رود. این مقاله با تحلیلیِ تطبیقی از ماهیت، مبانی و ویژگی های امام از دیدگاه دو متکلم اثناعشری و اهل سنّت؛ قاضی باقلانی اشعری و علامه حلّی نگاشته شده است. پس از بررسی و تطبیق آراء؛ یافته ها نشان از آن دارد که برداشت و باورهای این دو متکلم در مسئله امامت با یکدیگر متفاوت است؛ چراکه قاضی وجوب امام را یک وجوب شرعی - نه عقلی- و اساساً بحث از امامت را یک فرع فقهی می داند؛ اما علامه قائل است، بحث از امامت یک بحث کلامی و نصب امام هم از ناحیه الهی صورت می پذیرد؛ بنابراین امام در دیدگاه باقلانی و غالب اهل سنّت یک مقامِ حکومتی ظاهری است که علاوه بر جایگاه دنیایی، حفظ و اجرای دین را نیز برعهده دارد، به همین دلیل در ماهیت و مبانی نظری و مصداقی امام که در شاکله و ویژگی های شخصیّتی ایشان نمود پیدا می کند با امامیه دچار اختلاف رأی شده اند. مقالهحاضر به شیوه ای اسنادی همراه با پردازش اطلاعات و با هدف تبیین مفهومِ واقعی از حقیقت وجودی امام و واکاوی اوصاف ایشان، به عنوان وصیِّ نبی خاتم، جمع آوری و تنظیم شده است.
جستاری دربارل موارد انحصار مستند مشهور فقهای امامیه در فقه رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
117 - 138
حوزههای تخصصی:
فقه رضوی از کتبی است که پیوسته اعتبار و حجیت آن محل بحث و تبادل نظر میان دانشمندان اصول و حدیث شناسی بوده است. اولین بار این کتاب در قرن یازدهم توسط محقق مجلسی به صورت جدی وارد عرصه کتب حدیثی و فقهی شد و ایشان درباره محتوای آن ابراز می دارد که «بسیاری از احکامی که اصحاب ما بیان فرموده اند لکن مستند آن معلوم نیست در این کتاب ذکر شده است.» به رغم تحقیقات گسترده ای که درباره فقه رضوی شده ولی تا کنون هیچ پژوهش مستقلی در زمینه استخراج احکامی که مستند آن ها منحصر در فقه رضوی باشد صورت نگرفته است. این در حالی است که واکاوی چنین مهمی می تواند به بازشناسی نقش فقه رضوی در فقه امامیه کمک شایانی نماید. در این نوشتار، برخی احکام و آدابی که مستند آن ها منحصر در فقه رضوی است مورد پژوهش و تحقیق قرار گرفته است. تخییر بین رد و ارش در خیار عیب، اولی بودن امام راتب به امامت، لزوم استنشاق جنب جهت دفع کراهت از خوردن و آشامیدن، تفصیل پیرامون کفاره جدال در حال احرام، فاصله انداختن بین اذان و اقامه با خطوه و اشتراط متوالی بودن سه روز حیض، برخی از احکام و آدابی هستند که مستند آن ها منحصر در فقه رضوی است.
رهبری در انقلاب اسلامی و انقلاب روسیه (بررسی مقایسه ای)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
87 - 104
حوزههای تخصصی:
انقلاب تحولی پیچیده و عمیق است که در آن قدرت از طریق غیرمسالمت آمیز تغییر می کند. در هر انقلاب سه رکن اصلی وجود دارد که از طریق هم افزایی نقش خود را ایفا می کنند. این سه رکن عبارتند از ایدئولوژی، رهبری و مردم. یکی از مسائل مهم هر انقلاب، نقش و گستره رهبری آن است. نویسنده در این مقاله با استفاده از روش سنجشی _ مقایسه ای درصدد بررسی نقش و به ویژه گستره رهبری در انقلاب اسلامی ایران و انقلاب فوریه 1917 روسیه است. در حالی که در انقلاب اسلامی ایران رهبری امام خمینی؟ره؟ فراگیر و دربرگیرنده جلوه های مختلف فکری، بسیج گر و مدیر بود، در انقلاب فوریه1917 روسیه، این گستردگی و فراگیری رهبری در هر سه مرحله نهضت، انقلاب و نظام سازی وجود نداشت و رهبری در این انقلاب به مرحله بعد از پیروزی انقلاب محدود می شد. روش پژوهش مقایسه ای _ سنجشی است. در این روش نویسنده افزون بر همگونی ها و اشتراکات، درصدد بررسی ناهمگونی ها و افتراقات در خصوص انقلاب و رهبری در دو کشورایران و روسیه است. یافته پژوهش عبارت از این است در حالی که در انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب هر سه جلوه رهبری فکری، بسیج گر و سیاست گذاری انقلاب اسلامی را به صورت تام عهده دار بود، در انقلاب فوریه 1917روسیه افزون بر تعدد رهبران، تجمیع جلوه های رهبری وجود نداشت.