بررسی نظریه چندمعنا بودن متن در کتاب «حقیقت و روش» گادامر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
78 - 63
حوزههای تخصصی:
یکی از دیدگاه هایی که در مورد فهم متون دینی می تواند قابل تأمل فراوان باشد، نظریه چند معنا بودن متون است که بر آن اساس، صحّت و سقم فهم از صحنه فهم متون حذف شده و با پذیرش همه برداشت های متفاوت از یک متن، به سوی تکثر گرایی در فهم گام برداشته می شود. بدون تردید یکی از تاثیرگذارترین کتبی که در این زمینه نگاشته شده و تحلیل و بررسی آن به فهم این دیدگاه کمک شایانی می نماید، کتاب «حقیقت و روش»[1] اثر معروف گادامر[2] است که در بستری فلسفی و با طرح هرمنوتیک فلسفی، نظریه چند معنا بودن متن را قائل می شود. در بررسی نظریه گادامر، آنچه مشهود است، ابتناء آن بر «عدم قصدیت» و خوانش متون با بازآفرینی معناست. معرفی اجمالی هرمنوتیک فلسفی گادامر و نیز بیان لوازم آن، تلاشی برای ارائه دیدگاه گادامر در این نوشتار است. به نظر می رسد، هرمنوتیکی که گادامر ارائه می نماید، تحت تأثیر شدید آراء هایدگر و هگل و در فضای فلسفه ای اعلامی ابراز می شود. هرمنوتیک فلسفی گادامر علاوه بر ضعف در ارائه دلیل و عدم ابتناء بر شالوده های استدلالی محکم، لوازمی را موجب می شود که پذیرش آن ها نتایجی همچون تعطیل فهم و تعامل و انسداد گفتگوی عقلانی را موجب می شود؛ لوازمی همچون نقد قصد مؤلف، تولید معنا به جای بازخوانی مقصود مؤلف و نهایتاً چند معنا بودن متن. براساس این مبانی است که هرمنوتیک فلسفی هرگونه معیار را جهت درک صحّت و سقم فهم، نامطلوب دانسته و به تکثرگرایی در فهم نائل می آید. بروز چنین لوازمی و نیز عدم ابتناء دیدگاه گادامر بر اصولی محکم، موجب شد بسیاری از اندیشمندان به ابراز موضع و نقد آراء گادامر بپردازند. نسبیّت گرایی، عدم ارائه دلیل، عدم انسجام کافی، خودستیزی و متناقض نما بودن، نادیده گرفتن اصول اولیه و بدیهی فهم انسانی، ابهامات فراوانی درباره ماهیّت فهم و زبانی بودن آن و نفی روش و مسائلی از این دست، ازجمله نقدهایی بوده که هرمنوتیک فلسفی گادامر را به چالش می کشد.