فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
123 - 150
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بافت های فرسوده شهری به دلیل قدمت، ریزدانگی، نوع دسترسی، جنس مصالح و موارد این چنینی بیش تر مستعد آسیب پذیری هستند خصوصاً زمانی که با بحران و تهدید روبه رو می شود. از این رو هدف پژوهش حاضر پایش آسیب پذیری بافت فرسوده از منظر پدافند غیرعامل بوده در زمان تهدید و بحران است.روش پژوهش: پژوهش حاضر، کاربردی-توصیفی است. در این پژوهش ابتدا با مطالعات کتابخانه ای و نظرخواهی از کارشناسان به شناخت متغیرهای مؤثر پرداخته شده و در مرحله بعد با جمع آوری اطلاعات توصیفی و مکانی، متغیرها با اطلاعات ترکیب و سپس فازی سازی شده و با استفاده از روش ترکیب وزنی، لایه های مورداستفاده در سیستم اطلاعات جغرافیایی روی هم گذاری شده و نقشه ها استخراج شده است. مدل به کار رفته در این پژوهش مدل IHWP ترکیبی از روش منطق فازی و فرایند سلسله مراتبی است.یافته ها: عوامل مؤثر بر آسیب پذیری بافت فرسوده شهر زنجان عبارت اند از قدمت تراکم جمعیت، نرخ تکفل و بعد خانوار، وزن ترافیکی، کاربری های پشتیبان و فضای سبز، قدمت، مصالح ابنیه و درنهایت نفوذپذیری و دسترسی به بافت.نتیجه گیری: نتایج حاصل از بررسی نشان می دهد که مهم ترین موارد اثرگذار در درجه اول بافت و مصالح و قدمت ابنیه است که 70 درصد مساحت را ابنیه آسیب پذیر در برمی گیرد. سپس نفوذپذیری با 70 درصد تراکم جمعیت، بعد خانوار و تکفل 65 درصد، وزن ترافیکی 58 درصد بافت را با آسیب پذیری بالا تحت تأثیر قرار داده و درنهایت فضای سبز شهری با 67 درصد از مساحت محدوده مورد مطالعه در طبقه آسیب پذیری کم قرار داده است.
توانمندسازی ساختاری زنان و توسعه اشتغال (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان جرقویه، استان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار محیط جغرافیایی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
183 - 203
حوزههای تخصصی:
دختران و زنان جوان به دلیل دسترسی محدود به آموزش، نظام های حمایتی، منابع مالی و مهارت های ضروری برای پیشرفت اقتصادی با آسیب پذیری شدیدتری روبرو هستند. در نتیجه، تقویت توانمندسازی ساختاری زنان به مثابه یک راهبرد حیاتی برای افزایش چشم انداز شغلی، مشارکت در فعالیت های معیشتی و درآمد کلی خانواده پدیدار می شود. این پژوهش با هدف تحلیل رابطه میان توانمندسازی ساختاری زنان و توسعه اشتغال در ناحیه موردمطالعه انجام شده است. یافته ها با استفاده از روش شناسی کیفی نظریه زمینه ای نشان می دهند که ابتکارات و فرصت های آموزشی توانمندسازی با افزایش اطلاعات و دانش و مهارت زنان برای توسعه اشتغال خود، مشارکت زنان را در فرایندهای تصمیم گیری در چالش ها و گستره های اجتماعی اقتصادی گوناگون به شکل چشمگیری افزایش داده است. این عوامل همراه با افزایش اطلاعات، دانش و مهارت ها، رشد اشتغال زنان را تسهیل کرده است. افزون بر این، ایجاد و گسترش تعاونی ها و صندوق های اعتباری خرد، دسترسی زنان به منابع را افزایش داده و باعث افزایش فرصت های شغلی و بهبود درآمد شده است. همچنین، توانمندسازی زنان تأثیر هنجارهای اجتماعی محدودکننده را کاهش داده است و پتانسیل و خالقیت آنها را مطرح می کند. با کاهش فقر اقتصادی و بیکاری، توانمندسازی زنان دسترسی آنها به منابع مادی و غیرمادی را تسهیل و به افزایش رضایت از زندگی و استانداردهای زندگی کمک میکند. این توانمندسازی روحیه اتکا به خود و اعتمادبه نفس را نیز پرورش داده است و زنان را برای شروع سرمایه گذاری و راه اندازی کسب وکارهایی نوین ترغیب میکند.
بررسی سیر تحول رویه های مدیریت منابع آب در جهان:گذار از «مدیریت به هم پیوسته منابع آب» به «حکمرانی پیوند آب، انرژی و غذا»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)
103 - 137
حوزههای تخصصی:
با وجود آنکه برای سالیان بسیار مسئله کمبود آب به شکاف میان تقاضای موجود و تأمین لازم منتسب می شد، به تدریج شواهد امر نشان داد که کم آبی در کشورهای کم آب جهان، فراتر از کمبود موجودی منابع آب به حکمرانی ناکارآمد آب مرتبط است؛ از سوی دیگر مسائل بخش آب به دلیل آنکه از تأثیر متقابل مؤلفه های طبیعی، اجتماعی و سیاسی پدیدار شده اند، از جنس مسائل پیچیده و بغرنجند و در اصل، ماهیت میان رشته ای دارند. این گونه ملاحظات، اعتبار رویه هایی از مدیریت آب را که تنها به اتکای قضاوت های کاملاً علمی یا فنی تجهیز شده، تضعیف می کند و برایناساس، یافتن راه کار برای چنین مسائلی تعیین کننده ظرفیت نظام حکمرانی آب تلقی می شود. در این شرایط، مدیریت و حکمرانی پایدار منابع آب، نیازمند چهارچوب نظری است که ادراک ما از اهمیت منابع آب و شیوه اداره آن را تغییر دهد. درعین حال، این پرسش اساسی مطرح است که چرا با وجود بیش از دو دهه کاربرد مدیریت به هم پیوسته منابع آب (IWRM) به عنوان شیوه متداول مدیریت دولتی آب در کشورها، هنوز تغییری در مرزهای بخشی نگری به وجود نیامده است؟ مطالعه حاضر در پی پاسخ به این پرسش، با مرور تحلیلی و نظام مند سیر تحول رویه های مدیریت منابع آب در جهان و کنکاش پیرامون مشکلات شیوه های اداره متمرکز بخش آب، به معرفی حکمرانی چندمرکزی پیوند آب، انرژی و امنیت غذایی (WEFN) به عنوان رویکردی نوین و جایگزین پرداخته است. براساس نتایج، رویکرد پیوند که پس از شکست راهبرد های مدیریت بخش محور پدید آمده و امروزه در بین پژوهشگران بخش آب به عنوان استعاره ای برای توصیف ماهیت به هم پیوسته منابع مورد توجه قرار گرفته است، به مثابه پلی برای گذار از تنگناهای بخشی نگری معرفی می شود.
تحلیل همدید شدیدترین سیلاب حوضه کرخه (سیلاب 12 فروردین 1398)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بین بلایای طبیعی، سیلاب بیشترین تلفات انسانی را در بر می گیرد. آسیب های اقتصادی سیلاب در کشورهای در حال توسعه از جمله ایران بیشتر بوده و رخداد آن خصوصا در ماه های سرد سال در غرب کشور بسیار زیاد است. هدف از پژوهش حاضر تحلیل سینوپتیک شدیدترین سیلاب تاریخی رخ داده شده(12 فروردین 1398) در حوضه کرخه می باشد. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و رویکرد آن محیطی به گردشی است. تحلیل سامانه های همدید سیلاب های بزرگ مانند سیلاب 12 فروردین 1398 نشان می دهد که وجود سامانه های پرفشار غرب اروپا، دریا سیاه، شرق خزر و کم فشار شمال دریای سرخ، شرق مدیترانه هماهنگ با سامانه های پرارتفاع غرب اروپا، کم ارتفاع شرق مدیترانه همراه با افت دما حدود 50 درجه سلسیوس( دما در سطح دریا در شرق مدیترانه و دریای سرخ حدود 25 درجه و در تراز میانی جو 25- درجه سلسیوس) همچنین فرا رفت رطوبت از مناطق دریای عرب، شمال اقیانوس هند، دریای سرخ، دریای عمان و خلیج فارس و همراه با ریزش هوای سرد عرض های میانی بر روی منطقه و استقرار رودباد قطبی(هسته ای آن تا 70 متر) و استقرار بخش جلوی رودباد و منطقه چرخندگی مثبت بر روی منطقه ساختار سامانه های همدید موجد سیلاب منطقه را نشان می دهد.
واکاوی عوامل موثر بر افزایش تبدیل روستا به شهر و ایجاد خامشهرها در ایران (مطالعه موردی: استان سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
103 - 134
حوزههای تخصصی:
طی سه دهه اخیر، یکی از اثرات فرآیند شهرگرایی شتابان بر ساختار فضایی و جمعیتی کشور، رشد فزاینده تعداد شهرها، از طریق تبدیل مراکز روستایی به شهرهای کوچک و شکل گیری طبقه خامشهر در انتهای هرم شبکه شهری کشور است که این تبدیل بدون ایجاد بسترهای مناسب علاوه بر افزایش هزینه های بخش عمومی سبب افزایش سطح توقع ساکنان این سکونتگاه ها شود. لذا هدف از انجام این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر گسترش خامشهرها در سطح استان سمنان است که بیش از 50 درصد شهرهای استان را تشکیل می دهند. برای این منظور از روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر اطلاعات کتابخانه ای پیمایشی استفاده شد. بدین صورت که با استفاده از آمار و اسناد ابتدا عوامل موثر بر این فرایند شناسایی و سپس برای بررسی آسیب های موجود از تکنیک دلفی فازی استفاده شد. براساس یافته های پژوهش تعداد 7 خامشهر در سطح استان به نام های میامی، بیارجمند، امیریه، کلاته رودبار، کهن آباد، رویان و رضوان شناسایی شدند. که با دسته بندی عوامل ارتقاء در سه دسته طبیعی، سیاسی و برنامه-ریزانه، مشخص شد که مهمترین عامل برای گسترش خامشهرهای استان مولفه سیاسی است، که باعث ایجاد پنج خامشهر شده است و سپس عوامل جمعیتی و برنامه ریزانه هر کدام باعث ایجاد یک شهر شده اند. همچنین با استفاده از مدل تحلیل ساختاری درباره آسیب شناسی در تبدیل روستا به شهر ، مهم ترین آسیب دخالت نمایندگان محلی در ارتقاء نقاط روستایی به شهر شناسایی شد. بنابراین اینگونه نتیجه گیری شد که در اکثر دوره های سرشماری از سال 1335، شهرهای زیر 5000 نفر وجود داشته است اما این موضوع در سه دهه اخیر با توجه به دستکاری زیاد قانون افزایش پیدا کرده است.
شناسایی و رتبه بندی راهکارهای دستیابی به درآمدهای پایدار شهری (مورد مطالعه: شهرداری فولادشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵
41 - 55
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز از الزامات مهم و اساسی مدیریت شهری و دستیابی به توسعه پایدار شهری، مدیریت یکپارچه شهری و منابع درآمدی پایدار می باشد، بنابراین پژوهش حاضر باهدف شناسایی و رتبه بندی راهکارهای دستیابی به درآمدهای پایدار شهری در شهرداری فولادشهر انجام گرفت. تحقیق ازنظر روش، ترکیبی که به صورت تلفیقی از روش های کیفی و کمی می باشد. در مرحله اول، از روش کیفی و از نوع تحلیل مضمون با استفاده از مصاحبه با خبرگان استفاده شده است و در مرحله دوم به منظور رتبه بندی مولفه های شناسایی شده در مرحله کیفی، روش کمی روش سوارا فازی بکار گرفته شد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 15 خبره حوزه دانشگاهی و متخصصان حوزه مدیریت شهری در فولادشهر پژوهش تعیین گردید؛ و مصاحبه ها به صورت باز با خبرگان انجام شد. نتایج حاصل نشان داد که مؤلفه های درآمدهای پایدار شهری شامل 12 مضمون کلی فناوری اطلاعات، پژوهش، بازیافت، تبلیغات، دارایی هایی قانونی، درآمدهای ناشی از عوارض، بها خدمات و درآمدهای مؤسسات انتفاعی شهرداری، درآمدهای حاصل از وجوه و اموال شهرداری، کمک های اعطائی دولت و سازمان های دولتی، روابط مالی شهرداری با شهروندان، سرمایه گذاری شهرداری در ایجاد منابع درآمد پایدارمی باشند. با استفاده از تکنیک سوارا فازی مشخص گردید درآمدهای ناشی از عوارض بالاترین رتبه را به دست آورد؛ و عامل پژوهش پایین ترین رتبه را به دست آورد.
واکاوی جایگاه آموزش در پرتو رهیافت های سیاست جنایی بین المللی سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در جامعه ی بین المللی پذیرفته شده است که تهدیدات زیست محیطی نیز صلح و امنیت بین المللی را به خطر می اندازند. سازمان ملل متحد نیز به عنوان مهم ترین سازمان جهانی عهده دار مسئولیت صلح و امنیت بین المللی با تصویب اسناد الزام آور، اسناد ارشادی و غیره به ترسیم یک سیاست جنایی بین المللی شده مبادرت ورزیده است. در قلمرو سیاست جنایی جهانی، یکی از حوزه هایی که می تواند مورد واکاوی علمی قرار گیرد، نقش «آموزش» در قبال محیط زیست است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی بدین نتیجه مهم دست یافته است که آموزش کنشگران و فعالان نظام حقوقی در حوزه محیط زیست جایگاهی والاتر از آموزش هایی صرفاً در قالب درک مندی و اخلاق پذیر نمودن جوامع دارد. سیاست جنایی بین المللی سبز مجموعه تدابیر و اقدامات سازمان ملل متحد به عنوان مهم ترین کنشگر بین المللی در قبال محیط زیست است. در سیاست جنایی بین المللی شده که در دودسته کنشی و واکنشی قابل تصور است، آموزش هم در قبال شهروندان جهت مدیریت سیاست جنایی کنشی پیشگیرانه (استفاده از پیشگیری های اجتماعی و ابزار رسانه سبز، الزامی نمودن درس حقوق محیط زیست برای تمامی رشته ها) و هم در قبال سیستم قضائی جهت مدیریت سیستم جنایی واکنشی (به کارگیری ضابطین آموزش دیده سبز و افزایش موارد ضابطین خاص و آموزش های مستمر تخصصی به آنها، استفاده حداکثری از قضات با تحصیلات تکمیلی در رشته های حقوق محیط زیست، حقوق انرژی و غیره) جایگاه دارد که نظام حقوقی ایران نیز در برخی از این حوزه ها دارای چالش های جدی است که با برطرف نمودن این چالش های آموزش مدار می تواند به مقابله و مبارزه با پدیده بزه ضد سبز گام بردارد.
کاربرد سیستم استنتاج فازی در زمینه سنجش کیفی مبلمان شهری (مطالعه موردی منطقه 1 و 2 شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مبلمان شهری به دلیل نقش چشم گیری که در زمینه بهبود کیفیت زندگی شهری دارد، موردتوجه مدیران و برنامه ریزان شهری قرارگرفته است. ازاین رو تغییری هرچند کوچک در کیفیت هرکدام از مؤلفه های آن، تأثیر مستقیمی بر کمیت و کیفیت مؤلفه ها و متغیرهای دیگر آن دارد. هدف پژوهش حاضر ارزیابی کیفی مبلمان شهری مناطق 1 و 2 شهر تبریز با استفاده از سیستم استنتاج منطق فازی است در محیط نرم افزار Matlab است. پژوهش حاضر ازنظر روش شناسی توصیفی و ازنظر هدف کاربردی است. به منظور جمع آوری داده ها و اطلاعات مورداستفاده در پژوهش از روش کتابخانه ای و بررسی میدانی استفاده شده است. مؤلفه های مورداستفاده در این پژوهش شامل دو مؤلفه زیبایی و تناسب مبلمان شهری و استاندارد مبلمان شهری است که هرکدام در قالب سه شاخص اصلی با تکیه بر استنتاجات منطق فازی موردبررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که منطقه 1 و 2 شهر تبریز ازنظر کیفیت مبلمان شهری به ترتیب با کسب امتیاز 39/0 و 35/0 وضعیت مناسبی ندارد و نتوانسته است رضایت مردم را جلب کند. ازاین رو ضرورت بازنگری در برنامه های مصوب مبلمان شهری و همچنین تدوین برنامه های جدید مبتنی بر نقاط ضعف و قوت مناطق موردبررسی احساس می شود. در پایان باید اشاره کرد که استفاده از روش مقایسه ای به منظور سنجش وضعیت کیفی مبلمان مناطق مختلف شهری می تواند ضمن ارائه دیدی جامع نسبت به شناخت میزان اختلاف مناطق در زمینه برخورداری از امکانات شهری، برنامه ریزی های لازم به منظور برقراری عدالت فضایی بین مناطق محروم و مناطق برخوردار را فراهم آورد.
تحلیل الگوی توسعه کالبدی – فضایی شهر یاسوج با استفاده از روش های تحلیل فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه ناحیه ای سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
337 - 362
حوزههای تخصصی:
شناخت وضعیت کالبدی شهر و ارزیابی الگوی توسعه کالبدی برای هدایت آن در راستای توسعه پایداری شهری امری حیاتی است، چراکه امروزه اغلب پژوهشگران اعتقاد دارند ارتباط معناداری بین الگوی توسعه کالبدی شهر با پایداری وجود دارد. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش، تحلیل الگوی توسعه کالبدی – فضایی شهر یاسوج با استفاده از روش های آنالیز فضایی همچون خودهمبستگی فضایی محلی (موران)، توزیع جهت دار، توزیع بیضوی استاندارد و لکه های داغ است. روش شناسی تحقیق، ترکیبی از روش های قیاسی و استقرایی است. از روش قیاسی در مطالعه مبانی نظری و ادبیات تحقیق و از روش استقرایی نیز برای شناخت الگوی توسعه کالبدی شهر یاسوج با استفاده از آمارها و اطلاعات حاصل از داده های ثانویه استفاده شد. نتایج تحلیل فضایی نشان می دهد که تراکم در هر سه شاخص جمعیت، مسکونی و ساختمانی، الگوی توزیع خوشه و خودهمبستگی فضایی دارد. به طوری که مقدار آماره Z_Score در سال 1395 برای تراکم جمعیت 58/54، تراکم مسکونی 48/57 و تراکم ساختمانی 12/51 در مقایسه با سال های 1375 و 1385 افزایش چشمگیری داشته است. نتایج لکه های داغ برای سال های 1395 - 1375 در شهر یاسوج نشان می دهد که طی این دوره، گسترش فیزیکی شهر به صورت پراکنده و غیر متراکم بوده و زمینه را برای رشد اسپرال و بدون برنامه شهر به ویژه در محور شمال غربی آماده کرده است. بیشترین میزان خوشه های داغ فضایی تراکم های مختلف شهر یاسوج با 99 درصد معناداری مربوط به بلوک های غربی شهر و بیشترین میزان خوشه های سرد فضایی مربوط به بلوک های شمال غربی شهر است؛ ازاین رو، کنترل و نظارت بر ساخت و سازهای شهری و جلوگیری از تخریب اراضی کشاورزی در محور غرب و شمال غرب این شهر می تواند راهبرد مهمی در هدایت توسعه کالبدی شهر یاسوج باشد.
تحلیل عوامل مؤثر بر شکل گیری الگوهای جاری رفتار در قرارگاه های رفتاری (نمونه موردی: میدان آزادی شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
236 - 252
حوزههای تخصصی:
امروزه فضاهای عمومی شهری مهم ترین بخش یک شهر را تشکیل می دهند. در این فضاها بیشترین تعاملات بین شهروندان اتفاق می افتد. این فضاها از این جهت که نقش محوری در توضیح رفتار انسان دارند، اهمیت زیادی در شکل گیری قرارگاه های رفتاری دارند. مقاله حاضر به تحلیل عوامل اثرگذار در شکل گیری الگوهای جاری رفتار در میدان آزادی شهر کرمانشاه پرداخته است. علی رغم نقش ارتباطی این میدان، کارکرد اجتماعی آن در سطح پایینی قرار دارد. روش پژوهش این مقاله از نوع توصیفی و پیمایشی بوده است. برای گردآوری داده ها از تکنیک مشاهده و عکس برداری و ثبت حضوری وقایع و حضور فیزیکی در قلمرو مورد مطالعه استفاده شده است. مصاحبه ها بخشی از منابع داده ای بودند که در این تحقیق از آن استفاده شده است. انتخاب مصاحبه شوندگان به طور تصادفی بسته به میزان حجم جریان پیاده ها در منطقه مورد مطالعه انتخاب شده اند. هر مصاحبه به طور متوسط حدود ۱۲ دقیقه طول کشیده است. تحلیل نقشه های الگوهای رفتاری در محدوده میدان آزادی کرمانشاه نشانگر عدم انطباق فرم، فضا و عملکردهای میدان است. در این مکان فعالیت های پویا و ایستا به طور قابل ملاحظه ای ماندگاری اندکی داشته اند. ترکیب جزییات میدان به صورت بی هدف مانع از بیان بصری آن شده است. ضعف بعد انسانی میدان سبب افت کیفیت آن برای انجام برخی فعالیت ها مانند ملاقات کردن، ورزش و بازی کردن، نشستن و توقف کردن و یا حتی راه رفتن بوده است. به طور کلی می توان گفت کیفیت میدان آزادی کرمانشاه به گونه ای نبوده است که تمامی نیازهای کارکردی افراد در آن به طور متقاعدکننده ای قابل برآورده شدن باشد. از اینرو توجه به رابطه درونی الگوهای جاری رفتار و محیط ساخته شده که این تحقیق به دنبال شناسایی آنها بوده است می تواند به طراحان در بهبود کیفیت محیطی کمک شایانی نماید.
واکاوی سطح مؤلفه های اقتصادی مؤثر بر ابعاد زندگی اجتماعی در شهر بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۱
21 - 37
حوزههای تخصصی:
پایگاه اجتماعی – اقتصادی همانند یک قالب یا ظرف اجتماعی است که در چارچوب آن شیوه مواجهه افراد با محیط اجتماعی ساخته و پرداخته می شود. ازاین رو، هدف این پژوهش بررسی تبیین رابطه مؤلفه های اقتصادی با ابعاد زندگی اجتماعی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل شهروندان بالای 18 سال ساکن در شهر بوشهر به تعداد 108523 نفر می باشد. نمونه آماری با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 383 نفر بوده که به صورت در دسترس انتخاب شدند. روش تحقیق توصیفی-همبستگی است و برای سنجش متغیرها از پرسشنامه های محقق ساخته استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با نرم افزار SPSS و آزمون فرضیه ها با روش معادلات ساختاری SmartPLS انجام شد. نتایج این تحقیق نشان داد که بین مؤلفه های اقتصادی و ابعاد زندگی اجتماعی در شهروندان شهر بوشهر ارتباط وجود دارد و مؤلفه های اقتصادی از طریق مؤلفه هایی شامل نرخ تورم، میزان درآمد، نرخ ارز، تولید ناخالص داخلی، وضعیت مسکن، رشد اقتصادی و شاخص فلاکت به طورکلی به میزان 5/77 درصد روحیات و باورهای اجتماعی شهروندان را در قالب های مختلف شامل ایجاد تغییرات در مسئولیت پذیری اجتماعی، سلامت اجتماعی، تحرک اجتماعی، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی و حمایت اجتماعی تبیین می کند. همچنین نتایج تحلیل مسیر (معادلات ساختاری) نشان داد که ضریب رگرسیونی استانداردشده تأثیر جهت گیری مؤلفه های اقتصادی بر مسائل اجتماعی به عنوان متغیر وابسته برابر با 880/0 و میزان این تأثیر بر مؤلفه های مربوط به مسائل اجتماعی شامل حمایت اجتماعی، روحیات اجتماعی، باورهای اجتماعی، مسئولیت پذیری اجتماعی، سلامت اجتماعی، تحرک اجتماعی، اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی به ترتیب برابر با 849/0، 810/0، 735/0، 717/0، 762/0، 730/0، 754/0، 795/0 می باشد.
بررسی قیمت و بازارمسکن درشهر آباده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۰
39 - 53
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی و تحلیل وضعیت گرانی در بازار مسکن شهر آباده در راستای مسکن مطلوب می پردازد. روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش شناسی و ماهیت، توصیفی -تحلیلی می باشد. برای گردآوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و پیمایش میدانی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل متخصصین و کارشناسان حوزه شهری و مسکن می باشد که با استفاده از تکنیک دلفی 25 از آن ها به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از آزمون های آماری تی تک نمونه ای در قالب نرم افزارspss و همچنین از تکنیک های چندمعیاره DEMATEL استفاده شده است. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشانی دهد که میزان میانگین تمامی شاخص های قیمت مسکن از حد مبنا (3) بالاتر است. به گونه ای که این معیارها، با میانگین 3/33 بیشترین تأثیر را بر گرانی مسکن شهر آباده داشته اند. ننایج تکنیک SWARA حاکی از آن است از بین شاخص های مؤثر بر گرانی مسکن شهر آباده، شاخص اقتصادی و مالی با وزن نهائی 0/278 در رتبه اول، شاخص اداری و مدیریتی با وزن0/231 در رتبه دوم، شاخص کالبدی-فضایی با وزن 193/0 در رتبه سوم، شاخص دسترسی و فاصله با وزن 0/161 در رتبه چهارم و نهایتاً شاخص اجتماعی با وزن نهایی 0/136 در رتبه پنجم قرار گرفت. نتایج تکنیک DEMATEL نشان می دهد از میان شاخص های مؤثر بر گرانی مسکن در شهر آباده، معیار اقتصادی و مالی با مقدار 18/655 بیشترین تعامل و معیار کالبدی-فضایی با مقدار 18/589 کمترین تعامل، معیار اقتصادی و مالی با مقدار1/539 مؤثّرترین عامل و معیار اجتماعی با مقدار 1/541- تأثیرپذیرترین عامل هستند. با توجه به نتایج حاصل شده، بایستی برنامه ریزی لازم در جهت کنترل قیمت مسکن در شهر آباده به خصوص در بحث اقتصادی و مدیریتی صورت گیرد تا تمامی گروه های جامعه بتوانند مسکن مطلوب و مورد نیاز خود را تأمین کنند.
تبیین نقش کیفیت محیط محلّه های مسکونی در بهزیستی روان شناختی ساکنان (نمونه موردی: محلّه غیر رسمی سایان شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
219 - 222
حوزههای تخصصی:
با رواج رویکرد تعامل فرد با محیط در مطالعات کیفیت محیطی، وضعیت محیط زندگی شهروندان به ویژه در سکونت گاه های غیررسمی، مورد تردید و سوال می باشد. زیرا این سکونت گاه ها می توانند آثار جبران ناپذیری بر وضعیت روحی و روانی ساکنان برجای گذاشته و در کیفیت زندگی آنان مؤثر باشند. در این راستا، هدف پژوهش حاضر تبیین نقش کیفیت محیط کالبدی و عملکردی محله غیررسمی سایان شهر زنجان، در بهزیستی روان شناختی ساکنان است. پژوهش حاضر، در زمره پژوهش های اکتشافی - تحلیلی قرار می گیرد. رویکرد پژوهش کمّی بوده و از نظر کاربست نتایج، می توان آن را در زمره پژوهش های کاربردی به شمار آورد. گردآوری داده ها و اطلاعات مورد نیاز ازطریق مطالعات کتابخانه ای و روش های میدانی انجام گردیده است. گردآوری و ارزیابی داده های مرتبط با کیفیت محیط، ازطریق پرسشنامه محقق ساخته بوده و جهت ارزیابی وضعیت بهزیستی روان شناختی ساکنان از پرسشنامه 54 سوالی «ریف» استفاده شده است. نمونه آماری مورد مطالعه شامل 134 پلاک مسکونی است که به صورت سیستماتیک و با مراجعه به درب منازل مورد پرسش گری قرارگرفته اند. جهت تجزیه و تحلیل شاخص های اثرمحور و بررسی روابط آن با وضعیت بهزیستی روان شناختی ساکنان، از مدل سازی معادلات ساختاری و از نرم افزار «Smart PLS» سوده برده شده است. داده های مشاهده کارشناسی نیز با استفاده از روش تحلیل کیفی مورد ارزیابی قرارگرفته اند. براساس نتایج به دست آمده؛ سازه بهزیستی روان شناختی در محله غیررسمی سایان به میزان 266/0 توسط کیفیت محیط کالبدی و عملکردی تببین می گردد. این مهمّ بیش از همه ازطریق کیفیت محیط کالبدی با ضریب معناداری 186/3 و ازطریق 3 مولفه بهداشت محیطی، خوانایی و اصالت محیط بر وضعیت بهزیستی روان شناختی ساکنان محله غیررسمی سایان، مؤثر واقع می گردد و نشان دهنده نقش معنادار کیفیت محیط کالبدی و عملکردی بر بهزیستی روان شناختی ساکنان است
شناسایی و تحلیل مهم ترین تأثیرات اقتصادی- اجتماعی پاندمی کووید-19 بر مناطق نمونه گردشگری، مطالعه موردی: سراب روانسر، استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوع ویروس کرونا و تبدیل آن به یک پاندمی، سیستم های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بسیاری از کشورهای دنیا را تحت تأثیر خود قرار داد. صنعت گردشگری، از جمله بخش هایی بود که به صورت مستقیم تحت تأثیر این پاندمی قرار گرفت و به تبع آن، افرادی که در این صنعت مشغول به فعالیت بودند، به لحاظ اقتصادی و اجتماعی آسیب های متعددی بر آن ها تحمیل شد. هدف از مطالعه حاضر که از نوع توصیفی تحلیلی است، شناسایی و تحلیل مهم ترین آثار اقتصادی اجتماعی پاندمی کووید-19 بر فعالان عرصه گردشگری منطقه نمونه گردشگری سراب روانسر واقع در استان کرمانشاه می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه خانوارهای موجود در شهر روانسر که در محدوده سراب روانسر به فعالیت های خدماتی اقتصادی می پردازند، در بر می-گیرد. در این مطالعه جهت دستیابی به نمونه ای مطلوب و متناسب با اهداف مطالعه از روش نمونه گیری تصادفی ساده ی در دسترس و جهت تعیین تعداد نمونه فرمول اصلاح شده ی کوکران بهره گرفته شد (161 = n). ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه ی محقق ساخته ای است که روایی آن به صورت صوری و با استفاده از نظرات کارشناسان مورد تأیید قرار گرفت. پایایی ابزار نیز با استفاده آلفای کرونباخ تأیید شد. تحلیل داده ها از طریق تحلیل همبستگی و الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS وSmart PLS انجام شده است. مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد، متغیر اضطراب ناشی از کرونا بر متغیرهای مورد بررسی تأثیر معنی داری داشته به طوری که بر متغیرهای اقتصادی (با ضریب تأثیر 383/0) و اجتماعی (با ضریب تأثیر 509/0) دارای تأثیر معنی داری بوده است. همچنین، متغیر عوامل اقتصادی تأثیرگرفته از ویروس کرونا نیز با ضریب تأثیر 137/0 به صورت معنی داری بر عوامل اجتماعی اثرگذار است.
Unveiling Climatic Trends from 1922 to 2022: A Long-Term Time-Series Analysis of Precipitation of Semi-Arid Agra District, Uttar Pradesh, India(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Background: Rainfall variation is a clear indicator of climate change. IPCC in its multiple assessment reports has raised concerns over the changing climate and rising global average temperatures which could lead to widespread and catastrophic impacts on natural and human systems. The study of long-term patterns is crucial in establishing evidence of shifting climate and informing policy decisions.Objectives:This study examines the rainfall trend and variability of the semi-arid Agra district and assesses rainfall in the region. Annual rainfall for 101 years from 18 grid data points was statistically analysed for the same.Methodology: For the projection and analysis of data points, a Thiessen network polygon was drawn using QGIS 3.28.4. Each grid data point was assigned a Thiessen polygon. According to the area each Thiessen polygon covers, it was assigned weights. Then according to the weight of each polygon, annual rain in that area was calculated. Next, the data were tested for homogeneity and breakpoints using the Standard Normal Homogeneity test, Buishand’s Range test, Buishand’s U test and Pettitt’s test. After this the trend of the data was identified using Mann-Kendall and the magnitude was calculated using Theil-Sen’s estimator. R-studio was used for all the statistical analysis and graph plotting.Results: Upon conducting the Standard Normal Homogeneity test, Buishand’s Range test, Buishand’s U test and Pettitt’s test it was found that the data was non-homogeneous with the breakpoint in the year 1967. The Mann-Kendall test revealed a declining trend in the annual rainfall and the Theil-Sen estimator calculated the magnitude of this declining trend to be -1.63 for the last century.Conclusion: The findings suggest that climate change is having a significant impact on rainfall in the semi-arid Agra district. The declining trend in rainfall could have several negative consequences for the region, including water scarcity, crop failure, and increased risk of droughts.
باز توسعه اراضی قهوه ای و خاکستری با رویکرد توسعه پایدار، مطالعه موردی: منطقه ۳ و ۴ شهرداری کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بازتوسعه یک ی از م ؤثرترین ابزاره ای توس عه پایدار است که موج ب دمی دن زن دگی جدی د در محدوده ه ایی م ی گ ردد که در طی زم ان ه ای گذشته توس عه یافت ه، ام ا در ح ال حاض ر از نق ایص فیزیکی حقیقی و یا ادراکی مانند فضاهای ناکارآم د ی ا آلودگی های زیست محیطی رنج می برد. داده و روش: پژوهش حاضر از نظر ماهیت، از نوع تحقیقات کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی-تحلیلی می باشد. گردآوری اطلاعات، از طریق روش های کتابخانه ای و مشاهده وضع موجود در محدوده مورد مطالعه تکمیل گردیده است. برای تجزیه و تحلیل وضعیت پراکنش اراضی قهوه ای و خاکستری و تهیه نقشه و نمایش اطلاعات از نرم افزار 10.8 Arc GIS استفاده شده است. یافته ها: این مقاله پس از همپوشانی لایه های مورد نظر سایت های اراضی قهوه ای و خاکستری شهر کرمان، این اراضی را در پنج گروه اراضی قهوه ای و دو گروه اراضی خاکستری طبقه بندی کرده است و به ارائه پیشنهاداتی جهت جبران کمبود کاربری های مورد نیاز در هر منطقه، اصلاح وضع موجود و بازتوسعه اراضی قهوه ای و خاکستری در مناطق 3 و 4 شهر کرمان پرداخته است. نتیجه گیری: نتایج حاصل به این ترتیب است که کل اراضی قهوه ای در منطقه 3 حدود 9 درصد از سطح منطقه و در منطقه 4 حدود 11 درصد از سطح منطقه و به همین نسبت کل اراضی خاکستری در منطقه 3 حدود 12 درصد و در منطقه 4 حدود 23 درصد از سطح مناطق را پوشش می دهند که توجه به ظرفیت های توسعه ای این فضاها خصوصاً فضاهای رها شده و بلااستفاده درون مناطق شهری کرمان و اتخاذ راهکارهایی به منظور باز توسعه این فضاها، ضمن کاهش الگوی پراکندگی شهری و اتخاذ راهکارهایی به منظور بازتوسعه این فضاها، منجر به تحقق انگاره توسعه پایدار خواهد شد.
برندسازی مقصد گردشگری بر مبنای قابلیت های محیطی، مورد مطالعه: شهرستان نظرآباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
169 - 182
حوزههای تخصصی:
یکی از رویه های نوین در شناساندن و ادراک مکان ها به عنوان مقصد گردشگری که در فضای رقابت آمیز کنونی می تواند پیشران توسعه این فعالیت ها شود برندسازی است. هدف از این پژوهش تعیین برند گردشگری درخور برای شهرستان نظرآباد استان البرز است. به این منظور، با استناد به منابع کتابخانه ای، مشاهدات میدانی، مصاحبه با خبرگان و تجربه زیسته پژوهشگر، ابتدا از مکان ها و جاذبه های گردشگری شهرستان شناخت تحلیلی صورت گرفت. با اجرای روش دلفی، اطلاعات گردآوری شده در اختیار نمونه خبرگان متشکل از پانزده نفر از نخبگان و خبرگان شهری و ده نفر از مدیران شهری و کارشناسان اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان قرار گرفت و طی سه دور رفت وبرگشت، هفت برند معتبر تعیین و برگزیده شد. برای انتخاب برند نهایی، با کمک ارزیابی خبرگانی، مدل های بردا و کپ لند اجرا شد. درنهایت، برند "سرزمین کهن خشت" از میان هفت برند تعریف شده انتخاب شد.
ارزیابی اثرات زیست محیطی ناشی از اسیدی و مردابی شدن اکوسیستم خشکی در دو منطقه جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
23 - 40
حوزههای تخصصی:
امروزه به دنبال توسعه کشاورزی، نگرانی هایی در مورد پیامدهای نامطلوب زیست محیطی مانند آلودگی آب، خاک، هوا، کاهش حاصلخیزی، فرسایش خاک و تخلیه منابع بر پایه استفاده از نهاده های غیرقابل تجدید بوجود آمده است که نیازمند چاره اندیشی در این باره است. این پژوهش به منظور ارزیابی اثرات زیست محیطی ناشی از اسیدی و مردابی شدن اکوسیستم خشکی و تخلیه منابع، طی سال زراعی 99-1398 در دو شهرستان گرگان و زاهدان انجام شد. در این پژوهش مصرف آب، کود ورمی کمپوست، مصرف نانو کلات کود نیتروژن، نانو کلات کود فسفر و نانو کلات کود پتاسیم، و مصرف کامل کود شیمیایی (از منبع اوره، سوپر فسفات تریپل و سولفات پتاسیم) به عنوان نهاده های ورودی مستعد آسیب به محیط زیست در نظر گرفته شدند. به طور کلی به ازای تولید یک تن علوفه خرفه، شهرستان گرگان به دلیل مصرف کمتر نهاده ها در تمامی بخش های اثر بارهای محیطی کمتری نسبت به شهرستان زاهدان ایجاد می کند. بر اساس نتایج شاخص نهایی می توان نتیجه گرفت که بیشترین پتانسیل آسیب زیست محیطی در شهرستان زاهدان مربوط به گروه تاثیر تخلیه منابع آب به میزان 18/3 متر مکعب و در شهرستان گرگان مربوط به گروه تاثیر اسیدی شدن اکوسیستم خشکی با مقدار 608/1 کیلوگرم معادل کیلوگرم SO2 در تولید یک تن علوفه خرفه بوده است، همچنین کمترین پتانسیل آسیب زیست محیطی در هر دو شهرستان زاهدان و گرگان مربوط به گروه های تأثیر تخلیه منابع فسفات و پتاسیم با مقادیر بسیار ناچیز می باشد. بر اساس نتایج ارزیابی شاخص زیست محیطی (Eco-X) و شاخص تخلیه منابع (RDI) به ازای تولید یک تن علوفه خرفه، شهرستان زاهدان شاخص زیست محیطی (387/3 = Eco-X) بالاتری را نسبت به شهرستان گرگان (899/2 = Eco-X) نشان داد و فشارهای محیطی بیشتری ایجاد کرد. اما شاخص تخلیه منابع (RDI) برای شهرستان زاهدان به میزان (188/3 = RDI) و برای شهرستان گرگان به میزان (456/1 = RDI) محاسبه گردید.
تاثیر مصرف نم خاک در تولید گرد و غبار در دو اقلیم متفاوت استان گیلان
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
1098 - 1107
حوزههای تخصصی:
روش شناسی: عوامل و عناصر اقلیمی، در توان آبی و نوع خاک نقش داشته ودر ایجاد و توسعه گرد و غبار بسیار موثر می باشند. دیتاهای 13 ایستگاه (کلیماتولوژی و باران سنجی و سینوپتیک)، در دوره33 ساله از سال 1368 تا 1400 استفاده شد و با استفاده از روش تورنث وایت بیلان آبی استان برآورد گردید. دو ایستگاه منجیل و قلعه رودخان با جهت تولید گرد و غبار بعنوان الگو انتخاب شدند. مساحت استان گیلان 5/ 13790 کیلومتر مترمربع می باشد و موقعییت جغرافیایی قلعه رودخان 37°06'N 49°16'E و ارتفاع از سطح دریا m 1677 مساحت آن km28/1052 و منجیل 36°46'N 49°30'E ارتفاع از دریا 263 ومساحت2 km29/1072 است. استان گیلان در شمال ایران با طول جغرافیایی 35/50 تا 32/48 و عرض 27/38 تا 33/36 در شمال با دریای خزر، و در شرق با استان مازندران، از جنوب با استان قزوین و در غرب با آذربایجان و اردبیل همسایه است. یافته ها: مصرف نم خاک در محیط GIS توسط روش کرجینگ در سراسر گیلان درون یابی و نقشه آن ارائه گردید و دو نقطه مورد نظر (منجیل، قلعه رودخان) با حداکثر و حداقل مصرف در نقشه مشخص شد. تغییرات مصرف نم خاک، مهمترین آیکون تاثیرگذار در تولید گرد و غبار می باشد.نتیجه گیری: درمناطق اقلیمی خشک تر – منجیل- مصرف نم خاک افزایش می یابد و شرایط برای جداشدگی ذرات خاک بیشتر فراهم می گردد. با وجود وزش باد در اکثر مواقع از سال در منجیل، موجب تولید گرد و غبار شده و در فصل گرم تشدید می گردد.
ارزیابی مناطق مناسب برای توسعه فیزیکی در شهر ماکو با استفاده از روش تصمیم گیری الکتره – فازی در محیط Arc Gis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۲۹
121 - 138
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر شهرها به عنوان مهم ترین سکونتگاه های بشر به واسطه افزایش درجه شهرنشینی و جمعیت شهری که از مهم ترین جنبه های تغییر جهانی است، مقدمه رشد و توسعه گسترده ی شهری را فراهم آورده اند. عوامل متعددی از قبیل ویژگی های ژئومورفولوژی، شرایط اقلیمی و خصایص زمین شناختی در مکان گزینی شهرها مؤثرند. در این پژوهش نقش ژئومورفولوژی و عوامل محیطی به عنوان یکی از عوامل مهم تأثیرگذار در مکان یابی و توسعه فیزیکی شهر ماکو مورد ارزیابی قرار گرفت. عوامل ژئومورفولوژیکی، مهم ترین و اثرگذارترین پارامترهای مؤثر در پیدایش، استقرار و توسعه یک شهر هستند. برای دستیابی به هدف مور نظر و ارزیابی آن، داده های موردنیاز از نقشه های توپوگرافی 1:500000 و زمین شناسی 1:100000 استخراج شده و سپس با استفاده از نرم افزار Arc GIS نقشه های موردنظر تهیه شده اند. همچنین در این تحقیق از مدل تصمیم گیری الکتره – فازی استفاده شد که بر مبنای آن محورها و جهت های جغرافیایی محتمل توسعه شهر ماکو و ضریب اهمیت نسبی مؤلفه های ژئومورفولوژیک محاسبه و تعیین شدند. معیارهای دخیل در توسعه شهر ماکو، شیب، جهت شیب، ارتفاع، فاصله از رودخانه، فاصله از گسل، فاصله از جاده، لیتولوژی، خاک و کاربری اراضی هستند. نقشه های مربوط به هریک از این مؤلفه ها با استفاده از نرم افزار Arc GIS، مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفتند. سپس با روی هم گذاری لایه های طبقه بندی شده، نقشه پهنه بندی مناسب توسعه شهر تهیه و در پنج کلاس کاملاً مناسب، نسبتاً مناسب، مناسب، نامناسب و کاملاً نامناسب برای توسعه تقسیم بندی شد. نتایج نشان داد مناسب ترین مسیر برای توسعه آتی شهر ماکو، سمت شرقی و غربی تا حدی جنوب شرقی این شهر است.