فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
پدیده طوفان گردوغبار و به تبع آن حرکت ماسه های روان به عنوان یکی از مولفه های اقلیمی در مناطق خشک و نیمه خشک، از مهمترین مشکلات زیست محیطی این مناطق محسوب می شود. تپه های ماسه ای از حساس ترین عوارض طبیعی زمین هستند که متاثر از فرسایش بادی می باشند و میزان فعالیت آن ها تحت تاثیر عوامل متعدد اقلیمی می باشد. ازآنجا که پدیده حرکت ماسه های روان به عنوان یکی از فرآیندهای مهم تخریب سرزمین و یک چالش جدی در استان سیستان و بلوچستان به شمار می رود و عوامل اقلیمی نیز در این پدیده نقش بسزایی دارند؛ ازاین رو بررسی و شناخت این عوامل از جنبه تأثیر آنها بر بروز و تشدید تحرک پذیری ماسه های روان برای جلوگیری از تشدید بحران های زیست محیطی یک ضرورت انکار ناپذیراست. لذا در این تحقیق میزان فعالیت تپه های ماسه ای بر اساس شاخص لنکستر در شهرستان ایرانشهر در استان سیستان و بلوچستان مورد بررسی قرار گرفت. هدف این مطالعه بررسی تاثیر شرایط اقلیمی بر میزان تحرک پذیری ماسه های روان شهرستان ایرانشهر می باشد. به این منظور از داده های ساعتی مربوط به رویداد باد در دوره آماری 15 سال (2017-2003) و داده های مربوط به بارندگی و دما در دوره آماری استفاده گردید. همچنین به منظور تحلیل و بررسی رژیم باد و وقوع طوفان گردوغبار از شاخص DSI استفاده شد. در نهایت پیش بینی اثرات تغییر احتمالی عناصر اقلیمی بر تحرک پذیری ماسه های روان انجام گرفت. نتایج همبستگی ها نشان داد رابطه شاخص لنکستر با مقدار بارندگی سالانه، باد و شاخص خشکی معنی دار بوده است. نتایج تحلیل حساسیت نیز نشان داد که در صورت افزایش فراوانی بادهای فرساینده و تبخیر و تعرق پتانسیل به مقدار 30 درصد، فعالیت تپه های ماسه ای در ایستگاه ایرانشهر به ترتیب 25 و 23 درصد افزایش یافته، از طرفی با افزایش 30 درصدی مقدار بارندگی فعالیت تپه های ماسه ای 30 درصد کاهش پیدا کرده است. با توجه به وضعیت تپه های ماسه ای که در وضعیت فعال و کاملاً فعال قرار
آشکارسازی مکانی- زمانی تغییرات ارتفاعی یخچال های طبیعی علم کوه با استفاده از داده های لیزراسکنینگ هوایی (LiDAR) و عکسبرداری با پهپاد (UAV)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۰
79 - 98
حوزههای تخصصی:
یخچال های طبیعی و تغییرات کوتاه مدت و بلند مدت آن ها، از مهم ترین سنسورهای اقلیمی برای پایش روند تغییرات آب و هوایی هستند. در تحقیق حاضر به منظور آشکار سازی مکانی- زمانی تغییرات ارتفاعی دماغه یخچال؛ مدل های رقومی ارتفاعی حاصل، داده های لیزراسکنینگ هوایی (LiDAR) سال 1389و تصاویر پهپاد سال های 1397 و 1399 مورد استفاده قرار گرفتند. دقت مدل های رقومی ارتفاعی (DEM) استخراج شده از پهپاد، در سال های 1397 و 1399 به ترتیب با استفاده از حدود 40 و 20 نقطه کنترل زمینی تقریباً 15 سانتی متر برآورد شد. همچنین دقت برآورد تغییرات ارتفاعی بر اساس ارزیابی تغییرات ارتفاعی در منطقه غیر یخچالی در این بازه زمانی نشان دهنده دقت بالای نتایج است. بطوری که مقادیر میانگین و انحراف معیار در منطقه غیریخچالی به ترتیب برابر با 0.05± و0.34 سانتی متر است که مقادیری قابل قبول در مطالعه تغییرات ارتفاعی یخچال به شمار می روند. نتایج حاصل از تفریق دو به دوی DEM های یاد شده نشان دهنده تغییرات ارتفاعی بسیار زیاد دماغه یخچال علم کوه از سال 1389 الی 1399 است. چنانچه میانگین نرخ تغییرات ارتفاعی شکاف اصلی دماغه یخچال در این مدت حدود 0.8 – متر در سال (.m/yr) و بیشترین مقدار نرخ تغییر ارتفاعی حدود 2.31- (.m/yr) است. عمده تغییرات ارتفاعی این منطقه در بازه زمانی 1389 تا 1397 بوجود آمده و میانگین نرخ تغییرات ارتفاعی شکاف اصلی یخچال در این مدت 1.03- (.m/yr)و حداکثر آن 2.77- (.m/yr) است. تغییرات ارتفاعی در بازه زمانی 1397 تا 1399 کمتربوده و میانگین نرخ تغییرات ارتفاعی 0.1+ (.m/yr)و حداکثر آن 1.85- (.m/yr)است. با توجه به اینکه این منطقه به عنوان خروجی و محلّ تخلیه یخچال نیز شناخته شده و حجم زیادی از واریزه ها و یخرفت ها ی یخچالی را به ارتفاعات پایین تر سرازیر می کند، تغییرات ارتفاعی شدید این منطقه ناشی از ذوب برف و یخ است و همین امر، عامل اصلی وقوع سیلاب عظیم تیرماه سال 1390 در رودخانه سردآبرود بوده است.
ارزیابی اثرات خشکسالی بر تاب آوری اقتصادی سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: شهرستان ماهنشان استان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۵
1 - 19
حوزههای تخصصی:
یکی از معضلات تهدیدکننده همیشگی سکونتگاه های انسانی، وقوع سوانحی است که صدمات جبران ناپذیری به ابعاد مختلف زندگی انسان ها وارد می کند. یکی از متداول ترین این مخاطرات، خشکسالی می باشد که فراوانی آن بویژه در نواحی خشک و نیمه خشک بسیار زیاد بوده و در سراسر جهان، بر طیف گسترده ای از اکوسیستم ها تأثیرات گسترده ای ایجاد کرده است. فعالیت های کشاورزی در ایران به شدت به شرایط جوی وابسته است. با توجه به اهمیت کشاورزی در زنجان، شدت اثرات پدیده خشکسالی نیز نمود بیشتری دارد. هدف از پژوهش فوق این است که مشخص کند شاخص های تاب آوری اقتصادی روستاهای مورد مطالعه در چه سطحی قرار دارند و بیشترین اثرات خشکسالی بر روی کدام یک از شاخص های تاب آوری اقتصادی می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی- تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه)، روش تجزیه وتحلیل داده ها توصیفی و استنباطی می باشد. جامعه آماری پژوهش فوق30 روستای شهرستان ماهنشان است. پس از بررسی وضعیت خشکسالی با بهره گیری از شاخص SPI، شاخص های تاب آوری اقتصادی استخراج و مورد ارزیابی قرار گرفت. داده های گردآوری شده در نرم افزار SPSS با آزمون های دو جمله ای، تی تست و تحلیل عاملی اکتشافی بررسی شد. با عنایت به مثبت بودن نتیجه آزمون t تک نمونه ای و سطح معناداری کمتر از 05/0مشخص می شود که وضعیت بُعد اقتصادی در حالت مطلوب قرار دارد؛ به عبارتی بین متغیرهای بُعد اقتصادی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج آزمون تحلیل عاملی نشان داد که عامل اشتغال مهم ترین عامل مؤثر بر تاب آوری اقتصادی در نواحی روستایی می باشد. مقدار ویژه این عامل 472/5 می باشد که به تنهایی قادر است 198/34 درصد واریانس را محاسبه و توضیح دهد. وقوع خشکسالی در روستاهای مورد مطالعه باعث کاهش سطح تاب آوری اقتصادی در محدوده مورد مطالعه شده و بیشترین عدم مطلوبیت شاخص های تاب آوری در بُعد اقتصادی مربوط به شاخص دریافت اعتبارات و وام مرتبط با خشکسالی با 00/1 و تمدید زمان بازپرداخت اقساط به دلیل وجود خشکسالی با 99/0 و امکان تغییر شغل بعد از وقوع خشکسالی با 98/0 درصد می باشد.
هیدروپلیتیک منابع آب ایران؛ پیامدهای چالش کم آبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سیاسی فضا دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۴)
87 - 106
حوزههای تخصصی:
افزایش تقاضا از یک سو و کاهش منابع به دلایل گوناگون از سوی دیگر، اهمیت تامین، مدیریت و استفاده بهینه از منابع آب شیرین در کشورهای مناطق خشک را دو چندان کرده است. ایران از گذشته های دور به دلایل جغرافیایی کم آبی را تجربه کرده و امروزه به دلایل انسانی و مدیریت نادرست منابع آب، با کم آبی مواجه شده است. پیچیده تر شدن معضل کم آبی در سالهای اخیر بروز مشکلاتی را در پی داشته است. تمام بخش های اقتصادی کشور از مشکل پیش گفته تاثیر پذیرفته است و فعالیت های کشاورزی رونق گذشته را ندارند. از بعد اجتماعی نیز گسترش مهاجرت و بروز نارضایتی، از پیامدهای تشدید کم آبی بوده است. این پژوهش که از نوع تحلیلی است و به شیوه کتابخانه ای و با رویکرد استقرایی انجام شده است، ضمن بررسی وضعیت منابع آبی کشور و عوامل موثر در تهدید محدودیت ها و تشریح پیامدها، به ارزیابی این منابع در قالب شاخص های مهم جهانی می پردازد. یافته های پژوهش تاکید دارند که وضعیت منابع آبی کشور به دلیل تغییرات اقلیمی، مدیریت نادرست و بهره برداری بیش از حد به سوی بحرانی شدن پیش می رود. برونداد تغییرات اقلیمی دگرگونی در نوع، زمان و شدت بارش هاست که افزایش دما را باید به آن اضافه کرد. خشکی بیش از حد سرزمین، فرونشست دشت ها و وقوع اعتراضات به مشکل کم آبی به ویژه در شهرها از مهم ترین پیامدهای دوام مشکل پیش گفته است.
ارزیابی مدیریت توسعه گردشگری پایدار ژئومورفوسایت ها براساس روش کامنسکو (مطالعه موردی: شهر هشجین)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
559 - 574
حوزههای تخصصی:
گردشگری از عوامل اصلی توسعه پایدار در سطوح اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و زیست محیطی است. زمین گردشگری زیر مجموعه گردشگری پایدار بوده و هدف آن حفظ منابع زمین گردشگری و توسعه گردشگری در مقاصد است. یعنی هدایت گردشگران به نحوی که ژئوسایت مورد بازدید برای نسل های آینده حفظ و قابل استفاده باشد. به طور کلی، دست یابی به توسعه پایدار موجب شده است که مدیرت توسعه ی گردشگری در کشورهای در حال توسعه نظیر ایران از اهمیت دوچندانی برخوردار گردد؛ از این رو هدف پژوهش حاضر، ارزیابی مدیریت توسعه گردشگری پایدار ژئومورفوسایت های شهر هشجین می باشد و برای دستیابی به هدف از روش کیفی برای شناخت ژئومورفوسایت ها و مدل کامنسکو برای ارزیابی کمی ژئومورفوسایت ها استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که محدوده شهر هشجین دارای پتانسیل بالا برای توسعه ژئوتوریسم در همه ابعاد می باشد. از میان 11 ژئومورفوسایت منتخب، شهر هشجین با امتیاز 61 از 100دارای بالاترین ارزش کمی بوده و رودخانه ی قزل اوزن با امتیاز و ارزش 61 دارای پتانسیل بالا و رتبه ی بعدی کوه اق اغ با امتیاز 57 و جنگل های ارس با امتیاز 56 بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند.. بنابراین نتیجه گیری می شود که با بهره برداری مناسب، ایجاد امکانات و توسعه زیرساخت های مواصلاتی و رفاهی در مناطق ژئوتوریستی شهر هشجین جهت رونق اقتصادی و شکوفایی گردشگری اقدامات لازم صورت گیرد، و با برنامه ریزی دقیق و استفاده از کارشناسان علوم جغرافیایی و محیطی برای رسیدن به این هدف اساس کار واقع شود.
ارزیابی ابعاد تاب آوری کالبدی- فضایی بافت های شهری در شرایط بحران (مطالعه موردی: مناطق 2 و 12 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر رویکردهای برنامه ریزی و مدیریت در مقابل انواع مخاطرات و بحران های طبیعی و انسانی به نحو بارزی از کاهش آسیب پذیری به سمت ایجاد و ارتقای تاب آوری تغییر یافته است. در این پژوهش ابعاد و عوامل اجتماعی، کالبدی و فضایی مؤثر بر تاب آوری بافت های شهری در شرایط بحران در سطح منطقه 2 و 12 به عنوان مناطق با ریسک بالا بررسی می شود. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و در زمره تحقیقات کاربردی است که رویکرد کیفی انجام گرفته است. به منظور تحلیل ابعاد تاب آوری، ابتدا به بررسی و تجزیه و تحلیل 33 شاخص مطالعاتی مستخرج از مبانی نظری مبتنی بر پرسشنامه محقق ساخته و با استفاده از تکنیک دلفی و روش پیمایش پرداخته شد. متغیرهای این پژوهش شامل 3 بعد تاب آوری کالبدی، فضایی و اجتماعی است.. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش توصیفی تحلیل های آماری از قبیل فراوانی، درصدها، حداکثر و حداقل، میانگین و انحراف معیار استفاده گردیده است. در بخش استنباطی، با کمک تحلیل های آماری مورد نیاز از آزمون T-Test تک نمونه ای و فریدمن استفاده شد. به طوریکه در بین ابعاد 3گانه تاب آوری، بعد کالبدی فضایی (با 74.19 درصد فاصله از حد بهینه) و سپس بعد اجتماعی (با 68.52 درصد فاصله از حد بهینه) در وضعیت مناسبی دارد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل منطقه ۱۲ نشان می دهد که بالاترین سطح بعد فضایی (با میانگین 10.97)، بعد اجتماعی (با میانگین 8.84) بوده است؛ همچنین در تحلیل ابعاد 3گانه، بعد اجتماعی در خوشه محرک، بعد فضایی در خوشه پیوندی و بعد کالبدی در خوشه وابسته قرار گرفته اند.
طراحی مدل بازاریابی کارآفرینانه پساکرونا در صنعت هتلداری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
123 - 133
حوزههای تخصصی:
همه گیری کوید 19، از طریق قرنطینه، مختل شدن زنجیره های عرضه جهانی، ضعیف تر شدن تقاضای داخلی و خارجی برای کالاها و خدمات و کاهش توریسم بین المللی، در بخش های اقتصادی و خدماتی تأثیر گذاشته است. بازاریابی کارآفرینانه در بقا و موفقیت کسب وکار بسیار تعیین کننده و حیاتی اس ت. پژوهش پیش رو با هدف طراحی مدل بازاریابی کارآفرینانه پساکرونا در صنعت هتلداری ایران انجام شده است. روش پژوهش کیفی است و با راهبرد داده بنیاد و رویکرد استراوس و کوربین صورت گرفته است. هدف پژوهش از نوع کاربردی است. روایی ابزار پژوهش با بهره گیری از آرای استادان خبره این حوزه بررسی شده است. تجزیه و تحلیل داده ها و کدگذاری با نرم افزار مکس کیودا صورت گرفته است. کدهای شناسایی شده در شش طبقه شامل پدیده محوری، شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها قرار گرفته اند. ابعاد بازاریابی کارآفرینانه پساکرونا شامل فعال بودن، تمرکز بر روی بازاریابی دیجیتال، فرصت گرایی، فنّاوری، بهداشت و ایمنی، پیش قدم بودن، تمرکز بر تجربه مشتری، خلاقیت، ریسک پذیری، نوآوری، ارزش آفرینی، مشتری مداری، آمیخته بازاریابی کارآفرینانه پس از بحران، اهرم کردن منابع، شبکه سازی شناسایی شده است.
ارزیابی پتانسیل آب زیرزمینی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدل های عامل چندگانه تأثیرگذار و فازی؛ مطالعه موردی: بخشی از حوضه آبخیز کبار- فردو واقع در استان قم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اطلاعات جغرافیایی سپهر دوره ۳۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۲۹
91 - 105
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، رشد جمعیت، افزایش سطح اراضی فاریاب و توسعه اقتصادی، موجب افزایش تقاضا برای آب های زیرزمینی در سراسر جهان شده است. در نتیجه، شناسایی مناطق بالقوه ی دارای آب زیرزمینی و تعیین مناطق تغذیه آن با استفاده از فناوری های دقیق به منظور کاهش افت و همچنین برنامه ریزی و نظارت بر سیستم منابع آب زیرزمینی ضروری است. در این تحقیق هدف آن است که روش های عامل چند گانه تأثیرگذار و فازی برای تعیین پتانسیل آب زیرزمینی در بخشی از حوضه آبخیز کبار- فردو واقع در استان قم مورد مقایسه قرار گیرد. به این منظور، شش عامل شیب، بارندگی سالانه، فاصله از رودخانه، زمین شناسی، خاکشناسی و کاربری اراضی مد نظر قرار گرفتند و روش های فازی و عامل چندگانه تأثیر گذار (MIF) با استفاده از آنها اجرا شده است. در روش عامل چندگانه تأثیر گذار عامل فاصله از آبراهه دارای کم ترین وزن (8.33%) و عامل زمین شناسی دارای بیش ترین وزن است (25%) و عوامل بارش، شیب، خاک شناسی، کاربری اراضی به ترتیب دارای وزن های 20.83 %، 16.67% ، 16.67% و 12.5% هستند. سپس نقشه پتانسیل آب زیرزمینی از طریق هم پوشانی در ArcGIS تهیه شده و منطقه مورد مطالعه به چهار طبقه پتانسیل خیلی کم، کم، متوسط و زیاد طبقه بندی شده است که به ترتیب 5.16، 19.69 ، 32.06 و 43.09 درصد از مساحت منطقه را شامل می شود. در روش فازی نیز لایه های موضوعی بر اساس تابع خطی به فازی تبدیل شده و هم پوشانی لایه ها با استفاده از تابع گاما صورت پذیرفته که در نقشه نهایی طبقات خیلی کم، کم، متوسط و زیاد 25.61، 18.02، 41.40 و14.97 درصد از منطقه را در برمی گیرند. به منظور ارزیابی مدل ها، از آمار نقاط مشاهداتی استفاده و در نهایت صحت مدل های عامل چندگانه تأثیرگذار و فازی به ترتیب 71.42 و 78.57 درصد محاسبه شده که به نظر می رسد مقادیر قابل قبولی هستند. نتایج این تحقیق می تواند برای اجرای طرح های تغذیه مصنوعی در راستای مدیریت پایدار منابع آب زیرزمینی منطقه مورد استفاده قرار گیرد.
مدل سازی توزیع فضائی اقامتگاه های گردشگری در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
71 - 88
حوزههای تخصصی:
اقامتگاه ها مهم ترین نماینده گردشگری در شهرها هستند و موقعیت مکانی آن ها به طور قابل توجهی در انتخاب یک گردشگر تأثیرگذار است. خصیصه های فضایی اقامتگاه ها در مطالعه توزیع جغرافیایی به عنوان یک پدیده فضایی، نقش مهمی ایفا می کند. از این منظر، مدل سازی فضایی یک رویکرد قدرتمند برای درک و پیش بینی الگوهای توزیع اقامتگاه در فضای جغرافیایی است. در این پژوهش به بررسی روابط متغیر فضایی بین توزیع فضائی اقامتگاه و عوامل مؤثر بر آن در شهر یزد پرداخته شده است. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و مبتنی بر روش های تحلیل داده فضایی است. داده های پژوهش شامل تعداد و موقعیت جغرافیایی اقامتگاه های شهر یزد و متغیرهای تبیینی شامل کاربری زمین، شبکه راه، جاذبه ها و جمعیت می شود. ابتدا با روش های تحلیل اکتشافی، الگوهای فضایی اقامتگاه شناسایی و سپس با استفاده از رگرسیون سراسری پواسن (GPR) و رگرسیون وزنی جغرافیایی پواسن (GWPR) عوامل مؤثر در شکل گیری الگوها شناسایی و تحلیل شده اند. نتایج آزمون شاخص ANN نشان می دهد که الگوی فضایی اقامتگاه خوشه ای است. همچنین بررسی ها نشان داد که جاذبه های گردشگری، شبکه راه، فضای سبز، ایستگاه تاکسی و اتوبوس، مراکز تجاری، ادارات دولتی و غیردولتی و مناطق مسکونی، از مهم ترین عوامل مؤثر در توزیع مکانی اقامتگاه ها بوده اند. یافته ها حاکی است که مدل GWPR در برآورد اثرات متغیرهای مستقل، عملکرد بهتری دارد. این مدل نشان داد که میزان اثرگذاری متغیرهای مستقل در واحدهای فضایی مختلف یکسان نیست. برنامه ریزان شهری و گردشگری می توانند با توجه به الگوی فضایی اقامتگاه ها و عوامل مؤثر در توزیع مکانی آن ها، برنامه هایی را برای توسعه و بهینه سازی گردشگری در شهر یزد ارائه دهند
مفهوم سازی فراگیری اجتماعی مرتبط با پیاده روی، تلاشی در دستیابی به شهرهای انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه ناموزون فرم شهری در سالیان اخیر سبب تشدید مخاطرات عمده ای از جمله کاهش قابلیت پیاده روی گردیده است. کاهش قابلیت پیاده روی نه تنها ریشه در محیط انسان ساخت دارد، بلکه بصورت ساختاری دلایل غیرفیزیکی و از جمله زمینه های اجتماعی داشته که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. از طرف دیگر، غالب برنامه ریزی های شهری برای افراد پیاده، برای استفاده تمامی گروه های جامعه نبوده، به گونه ای که عدم امکان بهره گیری از خدمات و تسهیلات شهری برای همگان، منجر به تقویت طرد اجتماعی گردیده است. این پژوهش از نظر هدف و نوع آن، از نوع تحقیقات کاربردی است. از نظر روش، پژوهش کمی و توصیفی-تحلیلی است. در این مقاله با استفاده از روش دلفی دومرحله ای و نظرخواهی خبرگان، ابعاد و عوامل اجتماعی مرتبط با پیاده روی شناسایی و پس از آن میزان اثرگذاری هر عامل بر فراگیری اجتماعی با استفاده از تحلیل های آماری در نرم افزار SPSS تعیین شده است (n=28). مطابق با آزمون فریدمن، در بعد اجتماعی پیاده مداری، تمایلات افراد و نگرش های افراد با ضرایب رتبه ای 7.71 و 6.74 دارای درجه اهمیت بالایی هستند. همچنین، دسترسی فراگیر، برابری و شمول و تحرک-پذیری و حضور با ضرایب رتبه ای 4.40 و 4.36 و 4.30 از درجه اهمیت بالایی برخوردار بوده اند (05/.>p). با این وصف، مفهوم فراگیری اجتماعی مرتبط با پیاده روی به عنوان مفهومی نوین در دستیابی به شهرهای انسانی معرفی شده است.نتایج تحقیق نشان می دهد، توجه به تمایلات و نگرش های افراد می تواند اثرات مثبتی در بهبود دسترسی فراگیر، تحرک پذیری، حق انتخاب، تعامل و مشارکت شهروندان و در نهایت، دستیابی به WRSI قلمداد گردد. در زمینه فراگیری اجتماعی، توجه به دسترسی فراگیر و برابری و شمول در طرح های توسعه شهری از درجه اهمیت بالاتری برخوردار است. نتایج تحقیق نشان می دهد، توجه به زمینه های اجتماعی انتخاب شیوه پیاده روی بتواند بواسطه تشویق تمامی گروه ها و افراد به حضور فعال در جامعه و تقویت مشارکت و تعاملات شهروندی، محرک فراگیری اجتماعی محسوب شود.
کاربرد شاخص های ناپایداری در پایش طوفان های تندری در استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
47 - 60
حوزههای تخصصی:
به منظور بررسی سازوکارهای حاکم بر رخداد طوفان های تندری در استان کرمان از داده های روزانه ۱۰ ایستگاه همدید این استان، از بدو تأسیس تا سال ۲۰۱4 استفاده شد. برای این منظور کدهای مربوط به رخداد طوفان های تندری در ایستگاه های منطقه که به صورت وضعیت هوای حاضر (WW) هر سه ساعت یک بار ثبت می شوند، استخراج گردید. در ادامه برای شناخت ماهیت ساختار جو به بررسی یک روز به عنوان نماینده مورد رصد و تجزیه وتحلیل قرار گرفت. در دوره انتخابی ریزش تگرگ در استان، در اثر تشکیل و تقویت کم فشار بریده (سردچال) در سطح 500 هکتوپاسکال و ایجاد کم فشار و ناپایداری در سطح زمین است. بررسی الگوهای جوی نشان داد که عامل ایجاد این پدیده در منطقه، نتیجه تقویت و گسترش سامانه های کم فشار واقع در شرق دریای سرخ و عربستان است. این سامانه های کم فشار با عبور از روی آب های جنوبی کشور، رطوبت کسب کرده و در مسیر خود ایجاد ناپایداری و بارش کرده است. همچنین ریزش هوای سرد از ترازهای میانی جو توسط پدیده سردچال، شرایط را برای شکل گیری جریان های ناپایدار و ریزش تگرگ فراهم می کند. پس از بررسی شرایط جوی به کمک شاخص های ناپایداری، سعی شد تا به پایش طوفان و نحوه شکل گیری آن در طی 24 ساعت پرداخته شود. در این میان نشان داد شاخص CAPE و پس ازآن شاخص Total Total برای پایش و پیش بینی طوفان های تندری منطقه ابزاری کارآمد محسوب می گردد. از طرفی شاخص Sweat نیز به نحوه گسترش سامانه های ناپایدار و مسیریابی آن ها کمک می نماید.
تحلیل چند معیاره برای ارزیابی کشت پایدار زیتون در سطح منطقه: کاربرد مدل TOPSIS
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
90 - 103
حوزههای تخصصی:
رشد سریع جمعیت و انقلاب صنعتی منجر به افزایش تقاضا برای روغن زیتون شده است. از سوی دیگر، هزینه واردات روغن زیتون و تولید کمتر زیتون، دولت را مجبور به توسعه تولید زیتون از طریق طرح داخلی سازی زیتون کرده است. برخی از عوامل اقتصادی، محیطی، عمومی و خصوصی بر بومی سازی کشت زیتون تأثیر می گذارد. بنابراین، این معیارها با استفاده از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره (MCDM) مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای این منظور از مدل TOPSIS برای ارزیابی این معیارها استفاده شد. هفتاد و سه درصد از نمونه (372) نشان دادند که سازگاری موفقیت آمیز بوده است. نتایج نشان داد که تخصیص زمین، افزایش درآمد و بهبود اشتغال مهمترین عوامل بوده و در عین حال صنایع متحول کننده و فرصت های اعتباری از عوامل کمتری برای سازگاری تولید زیتون هستند. علاوه بر این، نتایج مدل می تواند توسط سیاست گذاران به عنوان ابزاری پیش نیاز برای توسعه تولید زیتون در مناطق جدید برای کاهش هزینه های فرصت سیاست گذاری و کاهش وابستگی به واردات روغن زیتون مورد استفاده قرار گیرد.
ارزیابی میزان تحقق شاخص های شهر سالمندمحور در بافت قدیمی و ناکارآمد شهر ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آینده پژوهی منطقه ای دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
69 - 83
حوزههای تخصصی:
سالمندان و معلولان از جمله قشرهایی هستند که با مشکلات فراوانی در شهر مواجه اند. آنان با وجود تمایل به شرکت در تعاملات اجتماعی و استفاده از فضاهای عمومی از فضای شهری مناسبی که امکان زندگی مستقل را برای آنان فراهم سازد، برخوردار نیستند. روش تحقیق حاضر از نوع هدف کاربردی و به لحاظ روش انجام توصیفی-پیمایشی می باشد. مؤلفه های شهر دوستدار سالمند بر اساس دستورالعمل سازمان بهداشت جهانی در مورد این گونه شهر استخراج شده است. نتایج کلی تحقیق نشان می دهد فراهم نبودن زیرساخت های لازم برای افراد معلول و سالمند در بافت ناکارآمد و قدیم شهر ساری دسترسی آنان را به امکانات شهری با سختی مواجه کرده است و همچنین نابسامانی فضاهای شهری که نشأت گرفته از رشد ارگانیک شهر در چند دهه گذشته بوده است عمدتاً در این قسمت از شهر نمود یافته است و عدم انطباق با نیازها و خواسته های این افراد سبب منزوی شدن آن ها شده است. در کل نیمی از فرضیات تحقیق پذیرفته و نیمی دیگر رد شدند. وضعیت در بخش فضای باز و زیرساخت های حمل ونقل نامطلوب تر از بخش های دیگر ارزیابی شد، در مقابل بخش های خدمات اجتماعی و تا حدودی مسکن وضعیت تا حدودی بهتر بود. به طورکلی بافت ناکارآمد ساری راه دراز تا تبدیل شدن به یک شهر دوستدار سالمند و یا معادل آن دارد. این امر با توجه به کمبودها و نقاط ضعف کالبدی، فیزیکی و رشد ارگانیک و آشفته این بخش چندان عجیب نیست.
مدل سازی تبخیر روزانه در ایستگاه سد زاینده رود با استفاده از مدل های هوش مصنوعی و سری زمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبخیر از تشت به عنوان یک پارامتر کاربردی در زمینه های مختلف، مانند برآورد هدر رفت آب از دریاچه ها و مخازن سدها و همچنین برآورد نیاز آبی گیاهان به ویژه در مناطقی که اطلاعات لایسیمتری وجود ندارد، کاربرد دارد. مدل سازی این پارامتر می تواند در زمینه بازسازی داده های گم شده و برنامه ریزی های درازمدت منابع آب و توسعه کشاورزی کارساز باشد. در این پژوهش با به کارگیری یک مدل هوش مصنوعی (برنامه ریزی بیان ژن) و دو مدل سری زمانی (فوریه و آریما)، تبخیر از تشت در ایستگاه سد زاینده رود در دوره زمانی 1344 تا 1396 (53 سال) مدل سازی شد. سری زمانی داده های تبخیر از تشت در مقیاس روزانه برای ماه های گرم سال (خرداد، تیر، مرداد، شهریور و مهر)، به عنوان ورودی مدل های فوریه و آریما و 4 الگوی مختلف شامل استفاده از داده های روزانه تبخیر 1 ماه قبل، 2 ماه قبل، 3 ماه قبل و 4 ماه قبل، به عنوان ورودی مدل برنامه ریزی بیان ژن استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل برنامه ریزی بیان ژن تنها در ماه مهر نتایج قابل قبولی دارد و برای ماه های دیگر نتایج از نظر شاخص های آماری قابل قبول نمی باشد. میزان خطای برآود تبخیر روزانه در ماه مهر 38/0 میلی متر بر روز (معادل 7/2 درصد) بدست آمد. این میزان خطا بر اساس ضریب تبیین 84/0 و ضریب نش- ساتکلیف (ضریب کارایی مدل) 83/0، قابل قبول ارزیابی شد. بر خلاف مدل برنامه نویسی بیان ژن، مدل فوریه در تمام ماه های مورد مطالعه نتایج قابل قبول ارائه داد. مقادیر خطای برآورد تبخیر روزانه در این روش بین 02/1 تا 7/0 میلی متر بر روز به دست آمد که معادل 2/5 تا 8/8 درصد است. مقایسه نتایج دو مدل فوق با نتایج مدل آریما نیز نشان داد مقادیر خطای مدل آریما در تمام ماه ها بیشتر (4/9 تا 6/19 درصد) از مدل های فوریه و برنامه ریزی بیان ژن است. بنابراین بهترین مدل برای برآورد تبخیر روزانه از تشت، در ماه مهر مدل برنامه ریزی بیان ژن و در بقیه ماه ها مدل فوریه می باشد. ارزیابی دقت و توانایی برآورد داده های حدی تبخیر روزانه نیز نشان داد، مدل فوریه در تخمین داده های حدی، دارای توانایی بالاتری نسبت به دو مدل دیگر است. بنابراین می توان این مدل را جهت برآورد تبخیر روزانه در ایستگاه سد زاینده رود و همچنین بازسازی داده های گم شده توصیه نمود.
تحلیل روند گسترش کالبدی - فضایی شهر بناب و کاهش آسیب های زیست محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه کالبدی سال ۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
105 - 122
حوزههای تخصصی:
شهرنشینی یکی از اساسی ترین چالش هایی است که جامعه جهانی در قرن 21 با آن مواجه است. امروزه الگوی رشد گسیخته شهرها و توسعه نامنظم شهری اثرات مخربی بر شهرها و محیط اطراف آن ها می گذارد که در این میان شهر بناب نیز از این قاعده مستثنا نیست. در پژوهش توصیفی- تحلیلی و با هدف کاربردی حاضر، با استفاده از روش فازی و دورسنجی به ارزیابی توسعه و رشد فیزیکی شهر بناب پرداخته شده است. جهت تحلیل عوامل مؤثر در الگوی توسعه و رشد فیزیکی منطقه ی مورد مطالعه، ابتدا 10 معیار مرتبط و اصلی که شامل: شیب، جهت شیب، ارتفاع، نوع پوشش گیاهی، فاصله از گسل ها، فاصله از آبراهه ها، فاصله از شبکه ارتباطی، فاصله از رودخانه ها، فاصله از سکونتگاه های روستایی و فاصله از اراضی مستعد با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی زمین مرجع شده و در طیف عددی صفر تا یک قرار گرفتند. سپس لایه های مشخص شده توسط توابع مختلف، فازی و عضویت دهی شده و در نهایت با استفاده از معیارهای فازی شده و گامای فازی نقشه نهایی تهیه شد در رابطه با مدل تعدیلی گامای فازی از مقادیر 7 /0، 8 /0 و 9/0 جهت شناسایی پهنه های مستعد برای توسعه فیزیکی شهر بناب استفاده شده است. تحلیل و ارزیابی دقت مدل، بر اساس لایه های گاما و تعدادی از لایه های رستری انجام شد که در نتیجه گامای 9/0 به عنوان لایه نهایی تناسب زمین برای مکان یابی توسعه معرفی گردید. بر اساس نقشه نهایی به دست آمده می توان گفت که پهنه های مساعد جهت توسعه شهر بناب بیشتر در نواحی شمال و شمال غربی قرار دارند.
شناسایی عوامل مؤثر بر مدیریت عملکرد خدمات گردشگری ورزشی
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
337 - 354
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، شناسایی عوامل مؤثر بر نقش مدیریت عملکرد در زنجیره تأمین خدمات گردشگری ورزشی بود. روش تحقیق حاضر، کاربردی از نوع تحقیقات کیفی با روش تحلیل تماتیک است. جامعه آماری تحقیق شامل، اساتید مدیریت ورزشی، اساتید گردشگری و گردشگری ورزشی، مدیران آژانس های گردشگری، مدیران خبره وزارت ورزش و جوانان و پژوهشگران دکتری مدیریت ورزشی و گردشگری بودند و نمونه آماری از بین اعضای جامعه با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار تحقیق مصاحبه نیمه ساختار یافته با 20 نفر از متخصصان تحقیق که تا مرحله اشباع نظری ادامه یافت، روایی تحقیق توسط متخصصان مربوطه مورد تأیید قرار گرفت و پایایی تحقیق با استفاده از روش توافق درون موضوعی 83 درصد به دست آمد. نتایج تحقیق نشان داد؛ عوامل مؤثر بر مدیریت عملکرد خدمات گردشگری ورزشی در قالب 58 تا نکات کلیدی، 12 تا کد اولیه، 5 تا مفهوم و 2 تا مقوله متمرکز تبدیل شدند؛ بر این اساس، توانمندی عملکرد و چابکی عملکرد به عنوان دو عامل کلیدی در بهبود عملکرد خدمات گردشگری ورزشی، تأثیر بسزایی در افزایش کیفیت خدمات و رضایت گردشگران دارند و باعث بهبود کارایی، پاسخگویی سریع به تغییرات و نیازهای بازار، ارائه خدمات به موقع و با کیفیت می شوند، این امر موجب تقویت رقابت پذیری سازمان های گردشگری ورزشی و ایجاد تجربه ای مثبت برای گردشگران ورزشی خواهد گردید.
شناسایی خدمات اکوسیستم در کشاورزی شهری
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
394 - 411
حوزههای تخصصی:
امروزه راه حل های طبیعت محور برای مدیریت و برنامه ریزی شهری و پاسخ به مسائل شهر بسیار مورد توجه است. ارزیابی خدمات اکوسیستمی در شهر مسیری را مشخص می کند تا بتوان ارتباط انسان و محیط را براساس منافع، مزایا و آسیب های احتمالی مدیریت کرد. کشاورزی شهری رویکردی است که در سالهای اخیر برای فضای سبز شهری ارائه شده اما بررسی همه جانبه خدمات اکوسیستمی در کشاورزی شهری مسئله مهمی است که به آن پرداخته نشده است. به همین دلیل این پژوهش تاثیرگذاری کشاورزی شهری بر خدمات اکوسیستمی فضای سبز شهری را مورد تحلیل قرار می دهد. پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی است که با روش پژوهش مرور سیستماتیک و تحلیل محتوای کیفی انجام شده است. در این پژوهش ابتدا مبانی خدمات اکوسیستمی و کشاورزی شهری مطالعه می شود سپس با بررسی پژوهش ها، تاثیر فضای سبز مثمر در ایجاد خدمات اکوسیستمی شناسایی می گردد. نتایج این پژوهش حاکی از این مهم است که خدمات فرهنگی اکوسیستمی مهمترین مزیتی است که از طریق کشاوزی شهری ایجاد می شود. و این درحالی است که در مورد بعضی از خدمات تنطیمی اکوسیستم، کشاورزی شهری آسیب زا و هزینه بر است. بنابراین برای ایجاد و یا گسترش کشاورزی شهری باید با نگرشی کل نگر تصمیم گیری کرد تا خدمات اکوسیستمی تبدیل به آسیب های اکوسیستمی نشود.
ارزیابی ژئومورفودایورسیتی حوضه لوت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۳
63 - 78
حوزههای تخصصی:
ارزیابی ویژگی های ژئومورفولوژیکی یک قلمرو از طریق مقایسه درونی و بیرونی و همچنین ارزش علمی و زیبایی شناختی آن ها ژئودایورسیتی نامیده می شود. ارزیابی ژئودایورسیتی گامی اساسی در جهت حفاظت زمین شناختی به شمار می رود. مکان هایی که از تنوع بالایی برخوردار باشند نقش مهمی در توسعه گردشگری و به تبع آن توسعه پایدار مناطق خواهند داشت. در این راستا این پژوهش سعی دارد ژئودایورسیتی حوضه لوت را موردبررسی قرار دهد. تحقیق حاضر از نوع کاربردی است که به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است. بدین منظور از روش GmI استفاده شده است. این شاخص مشتمل بر جمع جبری پنج فاکتور تنوع زمین شناسی، تنوع تراکم زهکشی، تنوع زبری ناهمواری، تنوع شاخص وضعیت شیب و تنوع طبقه بندی لندفرم می باشد. نتایج نشان می دهد از نظر شاخص ژئومورفودایورسیتی در تمامی شاخص ها، منطقه مطالعاتی دارای ارزش و جایگاه بالایی است. فعالیت های کهن و جدید زمین ساختی باعث ایجاد لندفرم های متعدد نظیر مخروط های آتش فشانی و پهنه های بازالتی شده است. از سوی دیگر حاکمیت فرایندهای بیرونی در قسمت های وسیعی از حوضه باعث شکل گیری انواع لندفرم ها نظیر اشکال فرسایش بادی کلوت ها و تپه های ماسه ای در مقیاسی وسیع گردیده است. بدین ترتیب منطقه از نظر ژئودایورسیتی دارای جایگاه برجسته ای بوده و شایسته توسعه ژئوتوریسم و حفاظت زمین شناختی می باشد.
ارزیابی عددی تخریب سرزمین با درنظرگیری معیار نرخ فرونشست زمین در یازده حوزه آبریز داخلی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
363 - 382
حوزههای تخصصی:
تخریب سرزمین یک فرایند طبیعی یا فعالیت های انسان است که بر عملکرد زمین در یک اکوسیستم تأثیر منفی می گذارد. بهره برداری بی رویه از آب های زیرزمینی به ویژه در مناطق یادشده می تواند به فرونشست زمین منجر شود. هدف مطالعه حاضر بررسی میزان تأثیر فرونشست زمین در تخریب سرزمین در یازده حوضه آبریز ایران با استفاده از مدل اصلی IMDPA[1] و مدل توسعه یافته به نام IMDPAS[2] است. بدین منظور ابتدا با استفاده از تصاویر فرونشست زمین برای اولین بار طبقه بندی این معیار صورت گرفت. سپس، لایه اطلاعاتی پارامترهای کمی و کیفی آب زیرزمینی شامل افت سطح آب زیرزمینی، هدایت الکتریکی، و نسبت جذب سدیم طبقه بندی شد و در نهایت با میانگین هندسی و تلفیق نقشه نهایی شدت تخریب سرزمین با استفاده از کلاس های خطر نهایی تهیه و مقایسه شد. مقایسه نتایج کلاس های شدت تخریب سرزمین محاسبه شده نشان داد درصد تغییرات کلاس های شدت تخریب سرزمین با استفاده از مدل توسعه یافته منجر به افزایش 42 درصدی کلاس شدت تخریب سرزمین می شود که 37 درصد آن در کلاس افزایشی متوسط به شدید است. این موضوع حاکی از اهمیت معیار نرخ فرونشست و طبقه بندی آن است. در نهایت، در ارتباط با مدل مورد بررسی، با توجه به عدم وجود مرجع رفرنس دهی برای معیار نرخ فرونشست، پیشنهاد می شود با ادامه پایش طبقه بندی نهایی برای کل ایران تکمیل شود.
ارزیابی داده های بازتحلیل ERA5 به منظور تحلیل روند پارامترهای اقلیم در سیستان و بلوچستان، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به منظور ارزیابی عملکرد داده های بازتحلیل ERA5 برای بررسی روندهای ماهانه میانگین دما و رطوبت نسبی در استان سیستان و بلوچستان در طول دوره 1980 تا 2020 انجام شد. در این مطالعه، از داده های ایستگاه های سینوپتیک زابل، زاهدان، خاش، سراوان، ایرانشهر و چابهار به عنوان داده های مرجع استفاده شد. همچنین از داده های ماهانه دما و رطوبت نسبی ERA5 با تفکیک مکانی 25/0 درجه در 25/0 درجه استفاده شد. برای تطبیق مکانی داده ها، پیکسل های ERA5 انتخاب شدند که با موقعیت ایستگاه های سینوپتیک همپوشانی داشته باشند. برای ارزیابی تطابق داده های ERA5 با داده های ایستگاه های سینوپتیک از معیارهای ضریب تعیین (R2)، ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE) و میانگین خطای مطلق (MAE) استفاده شد. روند تغییرات دما و رطوبت نسبی با استفاده از آزمون من-کندال بررسی شد. نتایج نشان داد که همبستگی مثبتی بین داده های مشاهداتی و ERA5 در ایستگاه های مورد مطالعه وجود دارد. برای نمونه مقدار بیشترین و کمترین R2 دمای ماهانه به ترتیب در ایستگاه زاهدان با مقدار (97/0) و در ایستگاه چابهار با مقدار (88/0) است. تجزیه و تحلیل روند نشان داد که روند غالب در این استان گرم شدن در اکثر فصول، به ویژه در زمستان و بهار است. دمای متوسط زمستان در این ایستگاه ها با سرعت حدود 3/0 درجه سانتیگراد در هر دهه در حال افزایش بوده است. این مطالعه نشان داد که داده های بازتحلیل ERA5 برای بررسی روندهای ماهانه میانگین دما و رطوبت نسبی در سیستان و بلوچستان قابل اعتماد است. بطوری که مقادیر RMSE و MAE در ایستگاه سینوپتیک زاهدان برای دمای متوسط ماهانه به ترتیب برابر 8/5 و 54/5 است. با این حال، به دلیل پیچیدگی های الگوهای آب و هوایی و وجود پراکندگی در داده ها، احتیاط در تفسیر نتایج ضروری است. گرم شدن زمستان ها در این منطقه نگران کننده است و نیاز به تحقیقات بیشتر برای درک پیامدهای آن برای سیستم های طبیعی و انسانی وجود دارد.