زهرا سادات سعیده زرآبادی

زهرا سادات سعیده زرآبادی

مدرک تحصیلی: دانشیار گروه شهرسازی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱۲۷ مورد.
۱.

بازخوانی ابعاد و مؤلفه های فضای شهری بی زمان مبتنی بر روش نظریه پردازی داده بنیاد متنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فضای شهری تداوم ماندگاری بی زمانی نظریه پردازی داده بنیاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۹
امروزه فضاهای شهری هم به لحاظ کالبدی و عملکردی و هم معنایی دستخوش تحولات فراوانی شده اند. بسیاری از فضاهای شهری ساخته شده در دهه های معاصر تنها در یک مقطع زمانی مورد پذیرش کاربران قرار گرفته اند و به بی زمانی و جاودانگی راه نمی برند و نمی توانند در اندیشه و ذهن مخاطب نقش بسته و به خاطرات جمعی و فرهنگ و هویت یک ملت بپیوندد؛ با این حال ایجاد الگویی مناسب حاصل از مطالعه و بررسی در راستای چگونگی دستیابی به این فضا، فضایی که از دوران خود فراتر رفته و مدت ها پس از ایجادش، جذاب، کاربردی و الهام بخش باقی بمانند احساس می شود. مقاله حاضر، با هدف تدوین اصول و معیارهای فضاهای شهری بی زمان در صدد ایجاد فضایی است که تجربه بشری را افزایش داده و در برابر زمان های در حال تغییر و خواسته های اجتماعی پایدار بماند. بدین منظور در مقاله حاضر، از طری ق روش نظریه پردازی داده بنیاد متنی و طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی به شناسایی ابعاد و مؤلفه های این فضا در قالب یک الگوی کدگذاری و نگارش روابط آنها با یکدیگر، پرداخته شده است. نتایج این پژوهش مبین آن اس ت فضای شهری بی زمان حاصل نگاهی کل نگر از جنبه های معنایی، کالبدی، فرهنگی و اجتماعی، ادراکی، اقتصادی، سیاسی و زمان است. که در این میان بعد معنایی با در برگرفتن مولفه هایی چون تداوم، هویت، حس مکان، حس تعلق، حافظه جمعی دارای بیشترین تاثیر در شگل گیری این فضاها می باشد و در میان مولفه های اشاره شده مولفه تداوم و هویت اثرگذاری بسزایی در ماندگاری و تداوم ذهنی معنای مکان دارند و می توان با بهره گیری از این ابعاد و مولفه ها به عنوان الگوی جدیدی از خلق فضاهای شهری بی زمان مبتنی بر ماندگاری هم در بعد کالبد و هم در اندیشه و ذهن مخاطب دست یافت.
۲.

رابطه دو سوی دانش و قدرت در خلق فضاهای عدالت محور شهری (نمونه موردی: شهر رشت- مقایسه وضع موجود و مطلوب)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شهر عدالت محور دانش قدرت مشارکت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۱
امروزه با توجه به نابرابری های اجتماعی و فقدان قدرت در گروهی از مردم، جستجو برای عدالت به یکی از اهداف برنامه ریزی تبدیل شده است. همچنین نادیده انگاشتن نقش قدرت در تدوین مبانی شهر عدالت محور عاملی است که تحقق پذیری رویکردها به شهر عدالت محور را با تردید رو به رو می سازد. بنابراین هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش نظریه دانش-قدرت در خلق فضاهای عدالت محور شهری است. این پژوهش تحقیقی از نوع کاربردی- توسعه ای است. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی(مشاهده و پرسش نامه) و همچنین جامعه آماری شامل شهروندان شهر و افراد متخصص و صاحب نظر در امور مسائل شهری می باشد که نمونه گیری از جامعه آماری شهروندان بصورت تصادفی  و خبرگان از طریق نمونه گیری گلوله برفی انجام شده است برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است. جهت بررسی جایگاه عدالت فضایی در  شهر رشت، مدل پژوهش با استفاده از تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری مورد سنجش قرار گرفت و مقایسه وضعیت موجود و مطلوب با آزمون T تک نمونه ای صورت گرفت. بر اساس چهارچوب مفهومی پژوهش، شاخص های بدست آمده شامل دانش فضایی، هدایت و کنترل و مشارکت می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد برای حرکت اصولی برنامه ریزی ، شناسایی نقش قدرت ها و تأثیر نیروهای اثرگذار در جامعه ضروری است. در واقع شهر عدالت محور چهارچوب قدرت دهنده ای برای بازیگران شهری فراهم می کند تا به واسطه آن کیفیت زندگی بهتری را بهبود بخشند.
۳.

تبیین الگوی عدالت فضایی در توزیع خدمات با رویکرد کاهش فقر منطقه 8 شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بافت تاریخی شیراز توزیع خدمات عدالت فضایی فقر شهری کیفیت زندگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۲۰
مقدمه عدالت همواره به عنوان یکی از اصول اساسی جوامع انسانی مطرح بوده و در حوزه های مختلف علمی، اجتماعی، و اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است. در شهرهای امروزی، عدالت فضایی به عنوان یکی از مفاهیم بنیادین در برنامه ریزی شهری شناخته می شود که نقش مهمی در کاهش نابرابری های اجتماعی و افزایش کیفیت زندگی شهری دارد. توزیع ناعادلانه خدمات و منابع شهری یکی از چالش های اساسی بسیاری از شهرهای در حال توسعه است که به نابرابری های اجتماعی و فضایی منجر می شود. رشد سریع شهرنشینی، مهاجرت های گسترده، و تمرکز خدمات در مناطق خاص شهری باعث تشدید نابرابری در توزیع خدمات شده و گروه های کم برخوردار را در شرایط ناعادلانه ای قرار داده است. عدم دسترسی کافی به خدمات شهری، بیکاری، فقر، و نبود فرصت های برابر اقتصادی، ازجمله عواملی هستند که احساس نابرابری را در بین شهروندان افزایش می دهند. در این راستا، عدالت فضایی با تأکید بر توزیع متوازن منابع و امکانات، نقش مهمی در ایجاد شهرهای پایدار و عادلانه ایفا می کند. شیراز به عنوان یکی از کلان شهرهای ایران، تنوع فرهنگی و تاریخی قابل توجهی دارد. با این حال، برخی مناطق این شهر، از جمله منطقه 8، از توزیع نامتعادل خدمات شهری رنج می برند که به بروز نابرابری های گسترده در دسترسی به امکانات شهری منجر شده است. این منطقه، با داشتن ویژگی های خاص جغرافیایی و اجتماعی، یکی از مناطقی است که چالش های متعددی را در زمینه توزیع خدمات شهری تجربه کرده است و نیاز به بررسی دقیق و برنامه ریزی جامع دارد. هدف این پژوهش، تحلیل عدالت فضایی در توزیع خدمات شهری در منطقه 8 شیراز است. این مطالعه به بررسی میزان دسترسی شهروندان به خدمات شهری و شناسایی نابرابری های موجود می پردازد و عواملی را که در کاهش فقر و افزایش فرصت های برابر نقش دارند، مورد ارزیابی قرار می دهد. نتایج این پژوهش می تواند به سیاست گذاران شهری در تدوین برنامه های متناسب برای بهبود عدالت فضایی و کاهش نابرابری های اجتماعی کمک کند. مواد و روش ها این پژوهش از روش کمی و منطق استدلال قیاسی (از کل به جزء) برای بررسی روابط علت و معلولی در توزیع خدمات شهری و تأثیر آن بر کاهش فقر استفاده کرده است. جامعه آماری این پژوهش شامل شهروندان ساکن در منطقه 8 شیراز بوده و نمونه گیری با استفاده از روش تصادفی طبقه ای و آزمون کوکران انجام شده است که بر اساس آن، 375 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها، از روش کتابخانه ای برای تدوین مدل مفهومی پژوهش استفاده شده است. همچنین، داده های میدانی با بهره گیری از پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شده که شامل 79 سؤال بسته در طیف پنج عاملی لیکرت بود. اعتبار این پرسشنامه پس از بررسی توسط متخصصان تأیید شد و پایایی آن نیز با استفاده از روش های آماری مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها، از روش های آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. همچنین، به منظور بررسی روابط بین متغیرهای پژوهش، مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart-PLS انجام شد. این مدل سازی امکان ارزیابی دقیق روابط بین عدالت فضایی، کیفیت زندگی، احساس فقر و سایر متغیرهای مرتبط را فراهم کرد.  یافته ها نتایج پژوهش نشان داد سه مسیر معنادار بین متغیرهای مختلف وجود دارد که تأثیر آن ها بر عدالت فضایی و احساس فقر مشخص شد: در مسیر تأثیر اشتغال و اقتصاد بر عدالت فضایی و احساس فقر، وضعیت اشتغال و شرایط اقتصادی شهروندان تأثیر مستقیمی بر عدالت فضایی دارد. بهبود اشتغال و وضعیت اقتصادی موجب افزایش رضایتمندی شهروندان از توزیع خدمات شهری می شود که به کاهش احساس فقر منجر می شود. در مسیر ارتباط میان اشتغال، بهداشت و عدالت فضایی، وضعیت اشتغال بر میزان دسترسی و کیفیت خدمات بهداشتی تأثیرگذار است. خدمات بهداشتی بهتر، موجب بهبود عدالت فضایی می شود و درنهایت کیفیت زندگی را افزایش داده و احساس فقر را کاهش می دهد. در مسیر تأثیر مسکن بر عدالت فضایی و فقر شهری، وضعیت مسکن یکی از شاخص های مهم عدالت فضایی محسوب می شود. دسترسی به مسکن مناسب، موجب افزایش کیفیت زندگی و رضایتمندی شهروندان شده و درنتیجه، احساس فقر را در بین افراد کاهش می دهد. تمامی این مسیرها از طریق تحلیل های آماری و بررسی مقدار آماره t، در سطح معناداری کمتر از 0/01 تأیید شدند. این یافته ها نشان دهنده ارتباط قوی میان عوامل اقتصادی، اجتماعی و احساس فقر در میان ساکنان منطقه 8 شیراز است. نتیجه گیری نتایج پژوهش بیانگر آن است که عدالت فضایی به طور مستقیم بر کاهش نابرابری های شهری تأثیر دارد. بررسی داده های جمع آوری شده نشان داد نبود عدالت فضایی در مناطق کم برخوردار شهری موجب احساس تبعیض و افزایش شکاف اجتماعی شده است. توزیع نامتعادل خدمات شهری نه تنها دسترسی شهروندان به امکانات را محدود کرده، بلکه بر فرصت های اقتصادی و اجتماعی آن ها نیز تأثیر گذاشته است. همچنین، یافته ها نشان داد سرمایه گذاری در حوزه اشتغال، مسکن و بهداشت تأثیر مثبتی بر کاهش فقر دارد. ارائه خدمات مسکن پایدار و حمایت از خانوارهای کم درآمد در دسترسی به مسکن مناسب، می تواند نقش مؤثری در کاهش احساس فقر داشته باشد. علاوه بر این، تأمین فرصت های شغلی پایدار و افزایش دسترسی به خدمات بهداشتی، دو عامل کلیدی در افزایش عدالت فضایی هستند. در این راستا، توسعه زیرساخت های شهری و برنامه ریزی صحیح در راستای توزیع عادلانه خدمات، می تواند به بهبود عدالت فضایی و افزایش کیفیت زندگی شهروندان منجر شود. نتایج این پژوهش نشان داد بهبود شاخص های اشتغال، بهداشت و مسکن، به طور مستقیم با کاهش احساس فقر و ارتقای عدالت فضایی در ارتباط است. اشتغال پایدار و تقویت وضعیت اقتصادی خانوارها نه تنها کیفیت زندگی افراد را بهبود می بخشد، بلکه دسترسی آن ها به خدمات شهری و امکانات عمومی را نیز افزایش می دهد. بهبود شاخص های بهداشتی و مسکن نیز موجب کاهش نابرابری های فضایی و افزایش تعادل در توزیع خدمات شهری خواهد شد. بر این اساس، پیشنهاد می شود که سیاست گذاران شهری اقداماتی در راستای توسعه فرصت های شغلی، ارتقای کیفیت خدمات بهداشتی و تأمین مسکن مناسب برای اقشار کم درآمد اتخاذ کنند. اجرای سیاست های حمایتی در این حوزه ها می تواند نقش مهمی در کاهش فقر و ارتقای عدالت فضایی داشته باشد. علاوه بر این، برنامه ریزی جامع و منسجم برای توسعه پایدار شهری، با تمرکز بر عدالت فضایی، ضروری به نظر می رسد. بهبود الگوهای توزیع خدمات شهری، گسترش زیرساخت های عمومی و تقویت سیاست های حمایتی، ازجمله اقداماتی هستند که می توانند به کاهش نابرابری های اجتماعی و افزایش رضایت شهروندان منجر شوند. درنهایت، پژوهش حاضر نشان می دهد تحقق عدالت فضایی، نه تنها بر کاهش فقر و افزایش کیفیت زندگی تأثیرگذار است، بلکه می تواند نقش بسزایی در دستیابی به توسعه پایدار شهری ایفا کند. از این رو، ضروری است که عدالت فضایی به عنوان یکی از محورهای اساسی سیاست گذاری شهری مد نظر قرار گیرد تا شهرها به محیطی عادلانه تر، کارآمدتر و پایدارتر تبدیل شوند.
۴.

صورت بندی مفهوم ارزش و ارزش آفرینی در تولید فضاهای شهری با رویکرد اقتصاد سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اقتصاد سیاسی فضا ارزش تولید فضا کالا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۸ تعداد دانلود : ۱۴۴
در دوران متأخر، مطالعه انتقادی فضا جایگاه خود را به عنوان بدیلی برای نگاه پوزیتویستی به آن، تثبیت نموده است. بدین سیاق، فضای شهری یک محصول اجتماعی- اقتصادی و بازتابی از کارکردهای سیاسی- اقتصادی جامعه تلقّی می شود که برای شناخت سازوکارهای تولید آن، اقتصاد سیاسی فضا، زبانی گویا خواهد بود. از این منظر، فضای تولیدشده در دوران سرمایه داری متأخر، بخشی از شیوه تولید سرمایه دارانه و کالایی برای رشد اقتصادی، انباشت سرمایه و تولید ارزش اضافی است. بنابراین، با کالاپنداری فضا، دو ارزش استفاده و مبادله بر آن مترتّب شده و نظامِ شهری ای به وجود می آید که فضا را به عاملی در فرآیند ارزش آفرینی بدل می کند. هدف از این مقاله، تبیین مفهوم ارزش در فرایند تولید فضا و شناسایی صور مختلف ارزش های متجلّی در فضا است. همچنین این نوشتار برآنست در پرتو شناخت مفهومی از ارزش، روندها و مجادلاتی که به دنبال تسلّط ارزش های مبتنی بر دارایی و مبادله بر ارزش های استفاده هستند را واکاوی نموده و راهکاری را برای ایجاد موازنه بین انواع ارزش در فضا به دست دهد. روش شناسی این مقاله با ابتنا بر ترکیب هم افزای دو پارادایم تفسیرگرایی (با نگاهی هنجاری و هرمنوتیک) و پسااثبات گرایی (با نگاهی انتقادی) تأکید دارد که بدون دخالت مناسبات اقتصادی-سیاسی، تفسیر واقعیّات اجتماعی ناممکن و یا ناقص است. بدین ترتیب، با بهره گیری از راهبرد قیاسی، فرضیّاتی مطرح و با جستجوی تجلیّات و مصادیق آن در شهر تهران، چارچوبی مفهومی از ارزش آفرینی در فضا ارائه می شود. یافته ها نشان می دهند که ائتلافی از بازیگران حوزه اقتصادی و سیاسی بر سر لزوم سودآوریِ شهر اجماع کرده و آن را به محملی برای تصاحب ارزش مبادله بدل کرده اند؛ حال آنکه فضاهای شهر کالایی عمومی ا ست یعنی برای بهره برداران، ارزش استفاده نیز دارد. در اینصورت، اولویت بخشی به ارزش استفاده یا دستِ کم تعادل بخشی بین ارزش های تولید فضا، تنها مسیر ارتقا کیفیت محیطی و کاهش نابرابری در توسعه فضایی به شمار می رود.
۵.

ارزیابی مؤلفه های کلیدی عدالت فضایی با تأکید بر مفهوم قدرت انضباطی فوکو، مطالعه موردی: شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دانش قدرت عدالت انضباط

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۱۳
امروزه با توجه به نابرابری های اجتماعی و فقدان قدرت در گروهی از مردم، جستجو برای عدالت به یکی از اهداف برنامه ریزی تبدیل شده است. بنابراین شناخت فرایندهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی منجر به تولید فضا از جنبه عادلانه یا ناعادلانه بودن آن، اهمیت بیشتری در رویکردهای جدید عدالت فضایی دارد. هدف اصلی این پژوهش ارزیابی مؤلفه های کلیدی عدالت فضایی – کالبدی در شهر رشت با تأکید بر قدرت انضباطی است. این پژوهش از نوع کاربردی- توسعه ای است. روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه های و میدانی و جامعه آماری شامل شهروندان و متخصصان شهر رشت می باشد که نمونه گیری از جامعه آماری شهروندان به صورت تصادفی و برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است. جهت بررسی جایگاه عدالت فضایی در شهر رشت، مدل پژوهش با استفاده از تکنیک مدل سازی معادلات ساختاری موردسنجش قرار گرفت و مقایسه وضعیت موجود و مطلوب با آزمون T تک نمونه ای صورت گرفت. برای ارزیابی تأثیر معیارهای عدالت فضایی -کالبدی بر آینده مطلوب شهر رشت با استفاده از تحلیل ساختاری و ماتریس ضرایب تحلیل اثر متقاطع و با استفاده از نرم افزار میک مک به تحلیل روابط بین متغیرها پرداخته شده است. بر اساس چهارچوب مفهومی پژوهش، شاخص های به دست آمده شامل دانش فضایی، هدایت و کنترل و مشارکت می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که نادیده انگاشتن نقش قدرت در تدوین مبانی شهر عادلانه، عاملی است که تحقق پذیری رویکردهای عدالت فضایی-کالبدی را با تردید روبه رو می سازد.
۶.

بازخوانی کارآمدی نظریه های رشد هوشمند در کنترل زمینه های رانت زمین و مسکن شهری با روش فراتحلیل و مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توسعه فضای شهری رانت زمین و مسکن فراتحلیل مرور نظام مند نظریه های رشد هوشمند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳ تعداد دانلود : ۵۴
مقدمه: غلبه ارزش مبادلاتی به ارزش مصرفی زمین [1] و همچنین ناکارآمدی در آماده سازی و تخصیص منبع غیر قابل جایگزین زمین به شکل خام و توسعه نیافته (Undeveloped land)، موجب تشدید بورس بازی، نیت ها و رفتار های سوداگرانه نسبت به آن شده است. این روند، رانت جویی بازتوزیعی را در پی داشته و به توسعه فضای شهری متناسب با آن دامن زده است [2]. از این رو، طی دهه های گذشته توسعه نامتعارف فضا، سبب گسست در ساختار فضایی پیوسته شهرها شده است، به طوری که در 30 سال آینده با دو برابر شدن جمعیت شهری در کشورهای درحال توسعه، مساحت زمین های ساخته شده به سه برابر مساحت کنونی خواهد رسید [4]. بنابراین در آینده ای نه چندان دور (تا 2030 ) با جهانی عمدتاً شهرنشین مواجه خواهیم شد که برای برآورده سازی نیازهایشان، زمین را بیش از توان اکولوژیکی اش مورد بهره کشی قرار خواهند داد [5]. در این راستا می توان گفت که با وجود مدل ها و رویکردهای گوناگون، نه تنها زمینه های رانت زمین و مسکن فروکش نکرده، بلکه رشد سوداگری، حوزه های اقتصاد، عمران، قوانین و مقررات، رفاه و کیفیت زندگی، برابری در دسترسی به خدمات و شفافیت در امور را تحت تأثیر خود قرار داده است [7]. از این رو با توجه به پیشینه و نتایج تحقیقات انجام شده در قالب مدل ها، رویکردهای ترکیبی، شبکه ای و نیز راهبرد رشد هوشمند شهری، ارائه و تبیین «راهبردی نظام مند و هوشمند به منظور کنترل زمینه های رانت در زمین و مسکن شهری» ضرورت دارد. بنابراین در راستای هدف اصلی پژوهش، آنچه راهبرد کنترل زمینه های رانت در زمین و مسکن شهری را نظام مند و هوشمند می سازد، بازتعریف دقیق تری از ابعاد مفهومی، الگوها و مطالعاتی در حوزه رشد هوشمند است که در نتایج خود دارای اندازه اثر نسبت به کنترل زمینه های رانت زمین و مسکن هستند. پژوهش حاضر به منظور ارائه بازتعریفی از مفهوم «کارآمدی نظریه های رشد هوشمند شهری در کنترل زمینه های رانت زمین و مسکن شهری» انجام گرفته است. مواد و روش هادر این پژوهش با توجه به عنوان و ماهیت پژوهش، از نسخه سوم روش فراتحلیل برای تحلیل داده ها استفاده شده است. از این رو، ادبیات موجود در حوزه مفاهیم کارآمدی نظریه های رشد هوشمند در کنترل زمینه های رانت زمین و مسکن شهری براساس دستورالعمل، چک لیست و نمودار جریان 4 فازی تحلیل سیستماتیک و متاآنالیز (PRISMA) مورد بررسی قرار گرفته است. در مجموع، براساس ملاک های ورود مطالعات، به تعداد 391 مطالعه نظام مند عمدتاً به زبان انگلیسی در بازه زمانی 1970 2024 به دست آمد. سپس، در مرحله غربالگری با قرار دادن مطالعات در پروتکل اختصاصی (اعمال ملاک های ورود و خروج داده ها)، در نهایت تعداد 204 نمونه مطالعه در زمینه «کارآمدی رشد هوشمند در کنترل زمینه های رانت زمین و مسکن شهری» با روش فراتحلیل واکاوی شدند. همچنین، طبق بررسی و تحلیل اندازه اثر متغیرها براساس معیار کوهن (1988)، اندازه اثر مفاهیم نه گانه پژوهش به عنوان عوامل کمک کننده در تبیین واگرایی و همگرایی نتایج مطالعات نسبت به وضعیت رانت زمین و مسکن شهری به ترتیب ثبت شد. در ادامه، کد ارتباطی هر نظریه «رشد هوشمند شهری» با متغیر پژوهش براساس جدول wh question پدیدار شد. در نهایت، داده های هر مطالعه که پیش تر در فرمت اکسل تنظیم شده است، با «Ctrl-V» وارد صفحه گسترده CMA شدند. در مرحله پایانی، برای دسته بندی مطالب هر مطالعه، موارد زیر در دستور کار قرار گرفت: 1. آیا کارآمدی رشد هوشمند برای کنترل رانت زمین و مسکن بررسی شده است؟ 2. آیا مطابق با ابعاد نه گانه مفاهیم کارآمدی رشد هوشمند است؟یافته هابراساس تحلیل ناهمگنی (Hetrogenity Analysis) و آزمون کوکران (Cochran's test) Q و با توجه به سطح معناداری 0/05 فرض H0 پژوهش که اندازه اثر یکسان مطالعات است رد می شود و ترجیحاً برای تحلیل پژوهش از مدل تصادفی با 0/000 = P-value و 0/747 = ES استفاده شده است. همچنین، نتایج مجذور 99/810 = I_Squared است. مقدار به 100 نزدیک تر است و بیانگر ناهمگنی بیشتر اندازه اثر پژوهش های اولیه است. بررسی آزمون همبستگی رتبه ای بگ ومزومدر و آزمون ایگر، نشان می دهد پراکندگی اندازه اثر مطالعات منفرد متقارن نیست و به میزان 43 مطالعه کوچک نمودار فونل (Funnel plot)، تحقیق دچار تورش شده است. برای رفع تهیگی در CMA، مسیر Duval and Tweedie’s trim and fill اجرا شد و این خلأ مطالعاتی به طور فرضی ترمیم و به تجزیه و تحلیل اضافه شد. در تحلیل آماره شاخص امن از تخریب، مقدار این آماره حاکی از آن است که پس از ورود 2270 مطالعه غیر معنا دار به فرایند تحلیل، اندازه اثر محاسبه شده غیر معنا دار خواهد شد و در نتایج نهایی محاسبات و تحلیل ها، خطایی رخ خواهد داد. این وضعیت بیانگر دقت و صحت بالای اطلاعات و نتایج این پژوهش است. از این رو اندازه اثر کلی قابل اعتماد است و سوگیری انتشار، نتایج را تهدید نمی کند. با توجه به نتایج آزمون ها و نیز بررسی رگرسیون ابعاد مفهومی پژوهش و وضعیت برهم کنش مؤلفه های اساسی کارآمدی رشد هوشمند در کنترل زمینه های رانت زمین و مسکن شهری، می توان گفت که توجه غیرنظام مند و نامتوازن مطالعات به ابعاد مفهومی نه گانه پژوهش مشهود است، به طوری که ابعاد مفهومی «حکمروایی هوشمند»، «شهروند هوشمند»، «پویایی هوشمند»، «برابری اجتماعی در دسترسی به خدمات»، به ترتیب بیشترین اثر و مداخله نسبت به کاهش رانت زمین و مسکن را داشته اند و ابعاد مفهومی «توسعه متعارف فضای شهری»، «شفافیت»، «اصلاح قوانین و قراردادهای فسادزا»، «اقتصاد هوشمند» و «زندگی هوشمند» به ترتیب کمترین اثر و مداخله نسبت به کاهش رانت زمین و مسکن داشته اند.نتیجه گیریبا توجه به نتایج آزمون ها و نیز بررسی رگرسیون ابعاد مفهومی پژوهش و وضعیت برهم کنش مؤلفه های اساسی کارآمدی رشد هوشمند در کنترل زمینه های رانت زمین و مسکن شهری، به طور کلی می توان گفت که پژوهش های فاقد اندازه اثر، دیدگاه فردی پژوهشگران و غفلت از نظام مندی ابعاد مفهومی مؤثر بر کنترل زمینه های رانت زمین و مسکن، شکاف های روش شناسانه، تحلیل های کمتر نظام مند، محدودنگری تئوریکی و نیز ساز وکار ناکافی برای کاربرد نتایج تحقیقات، از دلایل عمده ناکارآمدی نتایج هر مطالعه در کنترل زمینه های رانت زمین و مسکن و در نتیجه، استمرار و تشدید در گسترش آن بوده است. در این راستا پژوهش حاضر با دیدگاهی فرانگر، مدلی جامع که تمامی مفاهیم مؤثر (حکمروایی هوشمند، شهروند هوشمند، پویایی هوشمند، برابری اجتماعی در دسترسی به خدمات، توسعه متعارف فضای شهری، شفافیت، اصلاح قوانین و قراردادهای فسادزا، اقتصاد هوشمند و زندگی هوشمند) را به طور نظام مند و به دور از بخشی نگری در بر داشته باشد، به عنوان گونه متفاوتی از «کارآمدی نظریه ها ی رشد هوشمند در کنترل زمینه های رانت زمین و مسکن شهری» ارائه کرده است. از این رو توجه پژوهشگران به کلیه ابعاد مفهومی نه گانه پژوهش می تواند در قالب یک راهبرد نظام مند و هوشمند، نظارت و کنترل بر زمینه های رانت زمین و مسکن را در پی داشته و به عنوان مدلی هوشمند و یکپارچه تری از مدیریت و کنترل نظام مند رانت زمین و مسکن شهرها باشد.
۷.

گردشگری خلاق در بافت های تاریخی با رویکرد کسب وکارهای نوپا (مورد پژوهشی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گردشگری خلاق بافت های تاریخی کسب وکارهای نوپا پیشران های توسعه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴ تعداد دانلود : ۷۷
رقابت میان شهرها، به عنوان مقاصد گردشگری، شهرها را ناگزیر به یافتن راهکارهایی خلاقانه برای متمایز شدن از سایر مقاصد کرده است. از سوی دیگر، میراث کالبدی، تنوع فرهنگی و غنای آثار هنری و صنایع دستی بهترین پشتوانه برای توسعهٔ گردشگری خلاق در شهرها هستند، اما متأسفانه در ایران به صورت عملی به مفهوم گردشگری خلاق خصوصاً در بافت های تاریخی پرداخته نشده است. بدین ترتیب، هدف این پژوهش طراحی الگوی پیشران های توسعهٔ گردشگری خلاق در بافت های تاریخی با رویکرد کسب وکارهای نوپا (مورد پژوهشی: شهر رشت) است. پژوهش حاضر، از لحاظ روش، پژوهشی آمیخته است. در بخش کیفی پژوهش، از روش نظریهٔ داده بنیاد و در بخش کمّی، از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شده است. همچنین، برای گردآوری داده ها در بخش کیفی از ابزار مصاحبهٔ عمیق و در بخش کمّی از پرسش نامهٔ نیمه ساختاریافته استفاده شده است. جامعهٔ آماری پژوهش شامل مدیران سه سطح شرکت های دانش بنیان و پارک های علم و و متخصصان حوزهٔ صنایع خلاق و شهرسازی و گردشگری هستند. نمونه گیری در بخش کیفی از نوع نمونه گیری طبقه ای است و در بخش کمّی نیز نمونه گیری با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و فرمول کوکران انجام شده است. یافته های پژوهش در قالب مدلی با دو بُعد اصلی پیشران های کسب وکارهای نوپا (با ضریب ۴۵۹/۰ = β) و پیشران های گردشگری خلاق در بافت های تاریخی (با ضریب ۵۹۰/۰ = β) ارائه شده است. نتایج نشان داد که ایجاد بستر و زمینهٔ مساعد برای کسب وکارهای نوپا می تواند به توسعهٔ گردشگری خلاق توسط این کسب وکارها بینجامد.
۸.

تبیین مؤلفه های طراحی منظر شهر روزمره با رویکرد تجربه انسان از زیبایی شناسی (موردپژوهی: شهر بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طراحی منظر شهر زیبایی شناسی عمل گرایی دیدگاه تجربه مردم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۸
با مروری بر ادبیات نظری طراحی منظر شهر، رویکرد "زیبایی شناسی"، به عنوان یکی از تأثیرگذارترین ارزش ها در رسیدن به مطلوبیت منظر شهر شناخته شد. این تجربه زیبایی در منظر روزمره شهر، فرآیندی است که نیاز به قضاوت، ارزش گذاری و رفتار متقابل مردم با مکان شان را می طلبد. پس باید به نظر مردم رجوع کرد و اهمیت داد. هدف پژوهش، تبیین مدلی از مؤلفه های مؤثر بر طراحی منظر شهر روزمره با تأکید بر رویکرد زیبایی شناسی از دیدگاه تجربه شهروندان به عنوان کاربران اصلی محیط زندگی شان می باشد. بدین منظور، با در نظرگرفتن الگوواره عمل گرایی، ابتدا به روش کیفی داده بنیاد، با نمونه آماری 9 نفر متخصص و 41 نفر از شهروندان بابل، تا رسیدن به اشباع نظری مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد. داده ها را از طریق نرم افزار مکس کیودا تحلیل کرده و بر اساس پارادایم داده بنیاد، مدل کیفی از متغیرهای طراحی منظر شهر با تجربه زیبایی شناسی شهروندان به دست آمد. در ادامه، برای رسیدن به آنچه در واقعیت، کاربرد دارد، این بار به ارزیابی کمی مدل پژوهش اقدام شد. در این مرحله، پرسش نامه برای نمونه آماری 384 نفر از شهروندان بابل طرح شد. با روش حداقل مربعات جزئی تعمیم یافته، داده های کمی در نرم افزار اسمارت پی ال اس، تحلیل یافت. نتیجه حاکی از آن است، خروجی داده ها در مدل کیفی و سپس اعتبارسنجی کمی آن، دارای رابطه ای معنی دارند. مقدار P-value صفر در روابط بین متغیرها، معناداری مدل را نیز تایید می کند.
۹.

Theoretical Modeling of Effective Components on Biophilic Design of Spaces between Residential Complexes(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Intervening space Biophilic residential complexes Biophilic Design Structural-Interpretive Modeling

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۸ تعداد دانلود : ۱۱۸
The construction of biophilic residential complexes is one of the new approaches to increasing the nature of the residents of residential complexes whose benefits will lead to better people's life. In recent years, in the field of architecture, biophilic residential architecture has been paid special attention and tries to consider the link between architecture and nature further. This study aims to investigate the theoretical modeling of the components affecting the biophilic design of the intervening spaces of residential complexes and the design of the relationships of these factors. The research method is descriptive-analytical in terms of applied results. A qualitative research approach was used through systematic review and purposive sampling to identify the studied components. In the section on interpretive structural modeling, expert academic opinions in architecture and Urbanism have been used through the Delphi method. Data collection tools are interviews and a two-way questionnaire, and a face validity criterion was used to assess the validity of the questionnaire. The relationships between the components affecting the biophilic design of the spaces between residential complexes have been determined using a new analytical methodology called interpretive structural modeling (ISM) and analyzed seamlessly. The findings showed that the relationship with natural systems with nine penetration power is the most effective and the strongest motivator of the biophilic design of the spaces between residential complexes and acts as the underlying stone of the model. Also, the order and complexity component with the penetration power of 4 has the least effect.
۱۰.

خوانشی نو از سرزندگی شهری؛ جُستاری انتقادی به خوانش های معاصر سرزندگی شهری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سرزندگی شهری استعاره کوه یخ فرامفهوم نگرش انتقادی تحلیل محتوا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۱۱۳
سرزندگی شهری، مفهومی دشوار و چندوجهی است که تبیین و خوانش آن به سادگی تجربه اش نیست. اگرچه این مفهوم طی شش دهه که از حیات آن در عرصه شهرسازی دنیا می گذرد مورد توجه نگره پردازان و حرفه مندان قرار گرفته اما تاکنون به گونه ای مناسب «مفهوم سازی» نشده است. ضمن آنکه در ادبیات موضوعی اش با فقدان انسجام نظری روبرو است. ابعاد این مسئله، در عرصه پژوهش های داخلی، گستردگی بیشتری پیدا کرده که برآمده از برداشت ها و خوانش های ناصحیح و آمیختگی های لفظی و معنایی با مفهوم «زیست پذیری» است. این مقوله به شکل گیری ابهامات و آشفتگی هایی در رابطه با سرزندگی شهری انجامیده که تا به امروز، پژوهشی نسبت به آن، رویکردی انتقادی نداشته و در جهت اصلاح آن گامی مؤثر برنداشته است. بنابراین، شفاف سازی پیرامون اشتباهات پرتکرار پژوهش های داخلی پیشین و همچنین ارائه خوانشی نو مطابق با ماهیت و اهمیت این مفهوم، ضروری است. بر این اساس، پژوهش پیش رو، در سطح اول با استفاده از روش تحلیل محتوای متون به بررسی خوانش های سرزندگی شهری در پژوهش های خارجی پرداخته و در سطح دوم، 48 مقاله داخلی منتخب(بر اساس معیارهای ترجیحی دستورالعمل پریزما) انتشار یافته در بازه زمانی (1386-1400) را با رویکردی تحلیلی-انتقادی مورد بررسی قرار می دهد. در سطح سوم نیز، خوانشی نو از سرزندگی شهری ارائه می نماید. بر اساس نتایج پژوهش پیش رو، سرزندگی شهری، یک «فرامفهوم» یا «اَبَرمفهوم» است که خوانش یا بازخوانی آن نیازمند «رویکردی کل نگر» است، به گونه ای که می توان آن را با استفاده از استعاره کوه یخ، مدل سازی کرد. در پژوهش حاضر، این فرامفهوم، «چشم انداز آرمانی طراحی شهریِ خوب» خوانده شده و در قالب کوه یخی دارای یک لایه بیرونیِ قابل مشاهده با عنوان «پرسونای سرزندگی» و چهار لایه زیرینِ پنهان مشتمل بر «کیفیت زندگی»، «کیفیت محیطی»، «مدیریت سرزندگی» و «نیروهای هدایتگر سرزندگی» مفهوم سازی گردیده است . سرزندگی شهری، مفهومی دشوار و چندوجهی است که تبیین و خوانش آن به سادگی تجربه اش نیست. اگرچه این مفهوم طی شش دهه که از حیات آن در عرصه شهرسازی دنیا می گذرد مورد توجه نگره پردازان و حرفه مندان قرار گرفته اما تاکنون به گونه ای مناسب «مفهوم سازی» نشده است. ضمن آنکه در ادبیات موضوعی اش با فقدان انسجام نظری روبرو است. ابعاد این مسئله، در عرصه پژوهش های داخلی، گستردگی بیشتری پیدا کرده که برآمده از برداشت ها و خوانش های ناصحیح و آمیختگی های لفظی و معنایی با مفهوم «زیست پذیری» است. این مقوله به شکل گیری ابهامات و آشفتگی هایی در رابطه با سرزندگی شهری انجامیده که تا به امروز، پژوهشی نسبت به آن، رویکردی انتقادی نداشته و در جهت اصلاح آن گامی مؤثر برنداشته است. بنابراین، شفاف سازی پیرامون اشتباهات پرتکرار پژوهش های داخلی پیشین و همچنین ارائه خوانشی نو مطابق با ماهیت و اهمیت این مفهوم، ضروری است. بر این اساس، پژوهش پیش رو، در سطح اول با استفاده از روش تحلیل محتوای متون به بررسی خوانش های سرزندگی شهری در پژوهش های خارجی پرداخته و در سطح دوم، 48 مقاله داخلی منتخب(بر اساس معیارهای ترجیحی دستورالعمل پریزما) انتشار یافته در بازه زمانی (1386-1400) را با رویکردی تحلیلی-انتقادی مورد بررسی قرار می دهد. در سطح سوم نیز، خوانشی نو از سرزندگی شهری ارائه می نماید. بر اساس نتایج پژوهش پیش رو، سرزندگی شهری، یک «فرامفهوم» یا «اَبَرمفهوم» است که خوانش یا بازخوانی آن نیازمند «رویکردی کل نگر» است، به گونه ای که می توان آن را با استفاده از استعاره کوه یخ، مدل سازی کرد. در پژوهش حاضر، این فرامفهوم، «چشم انداز آرمانی طراحی شهریِ خوب» خوانده شده و در قالب کوه یخی دارای یک لایه بیرونیِ قابل مشاهده با عنوان «پرسونای سرزندگی» و چهار لایه زیرینِ پنهان مشتمل بر «کیفیت زندگی»، «کیفیت محیطی»، «مدیریت سرزندگی» و «نیروهای هدایتگر سرزندگی» مفهوم سازی گردیده است .
۱۱.

واکاوی مؤلفه های ریخت شناسی شهری تأثیرگذار بر آسیب پذیری اجتماعی با بهره گیری از روش فراتحلیل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Urban morphology social damage physical vulnerability meta-analysis ریخت شناسی شهری آسیب اجتماعی آسیب پذیری کالبدی فراتحلیل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۵ تعداد دانلود : ۱۴۱
اهداف: توسعه مبتنی بر ریخت شناسی شهری با توجه به چالش های اجتماعی همچون مهاجرت و تغییر بافت انسانی شهرها و ایجاد سکونت گاه های حاشیه ای غیررسمی، ناامن و ناایمن، تأثیر بسزایی بر آسیب پذیری اجتماعی جوامع شهری دارد. این امر در کشور ما که امواج توسعه را با بازه زمانی قابل توجهی نسبت به کشورهای توسعه یافته، تجربه می کند، مسائل پیچیده تری را ایجاد می کند. از این رو، درونی سازی یا بومی سازی عاملیت توسعه براساس مشخصه های منحصربه فرد تمدنی- فرهنگی یکی از دغدغه ها و چالش های پیش روی برنامه ریزان شهری در سیاست گذاری های در ایران است. هدف از مطالعه حاضر، استخراج و واکاوی آن دسته از عوامل ریخت شناسی شهری در مطالعات بومی است که بر آسیب پذیری اجتماعی مؤثر ارزیابی شده اند تا بتوان به تعریف روشنی از ابعاد، مؤلفه ها و عناصر هر یک از آن ها رسید.  روش ها: این پژوهش، بر اساس هدف، کاربردی- توسعه ای است و با رویکرد کمی، به روش فراتحلیل، به استخراج معیارها و مؤلفه های تأثیرگذار ریخت شناسی شهری بر آسیب پذیری اجتماعی پرداخته شده است تا بتوان از این فرآیند، به خط مشی دقیق تر به برنامه ریزی شهری نائل شد.  یافته ها: تحلیل یافته ها می رساند که ریخت شناسی شهری متأثر از چهار گانه اقتصاد شهری، مدیریت حمل ونقل و آماد شهری، سیاست های کلان توسعه افقی و عمودی شهر و پارادایم شهرنشینی است و آسیب اجتماعی ناشی از ریخت شهری متأثر از مدیریت کاربری اراضی، هندسه معابر، نوع بافت از حیث فرسودگی، هندسه توده پر و خالی و ایجاد لامکان ها، شفافیت و خوانایی بافت شهری، سرزندگی، حضورپذیری و نورپردازی معابر در شب، میزان تحقق عدالت فضایی برای همه اقشار جامعه و ایمنی در فضای شهری به هنگام مخاطرات طبیعی مانند سیل و زلزله است. نتیجه گیری: عمده ترین رویکردها به مطالعات ابعاد و مؤلفه های ریخت شناسی شهری عبارت از رویکردهای کالبدی- فیزیکی، بومی- اقلیمی، ادراک محیط و علوم رفتاری، تاریخی و جغرافیایی، اقتصادی- سیاسی، علوم اجتماعی، علوم انسانی و زمینه ای- فرهنگی است. ابعاد ریخت شناسی شهری در دو بعد بافت و توده و حرکت میان ساختمان ها یعنی معابر دسته بندی می شود. ذیل بعد بافت و توده می توان شاخصه هایی اعم از گونه های ساختمانی، بلوک ها و چیدمان توده ها و ذیل بعد حرکت میان ساختمان ها می توان شاخصه های هندسه و ساختار معابر و پراکنش دسترسی ها را بازشناسی کرد.
۱۲.

مقایسه و اولویت بندی تأثیر اجزاء نما در اغتشاش بصری تک نما و جداره های شهری (نمونه موردی: منطقه 4، 14 و 15 شهر تهران)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: تک نما اغتشاش بصری جداره شهری اجزاء معماری نما

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۸۹
امروزه یکی از عوامل ایجاد اغتشاش و بی نظمی بصری، وجود نماهای شهری با ظاهری ناهنجار است. این ناهمگونی در نمای شهرهای ایران، به خصوص شهر تهران و در مجاورت خیابان های اصلی محلی، بیش ازپیش خودنمایی می کند. پرداختن به این موضوع که چه اجزایی از نما سبب ایجاد اغتشاش بصری گردیده است و احصاء مؤثرترین جزء بصری نما در این زمینه، از اهمیت بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف تبیین جایگاه اجزاء معماری نما و تأثیر آنها در ایجاد اغتشاش بصری و مقایسه تأثیرات در جداره و تک نماصورت گرفته است. روش پژوهش حاضر از نوع نمونه موردی، پیمایشی و کدگذاری می باشد. برای حصول به اهداف پژوهش تأثیر الحاقات، مصالح، پنجره، فرم و حجم، سبک و تزیینات، خطوط و درب در ایجاد اغتشاش بصری جداره و نما بررسی شد. به منظور شناسایی و مقایسه تأثیرات اجزاء از پرسشنامه و مطالعات میدانی و به منظور تحلیل و رتبه بندی از نرم افزار SPSS و آزمون فریدمن استفاده شده است. روش طی شده در این پژوهش در زمینه آسیب شناسی، نوآوری داشته و الگویی جهت مطالعات آسیب شناسی نما ارائه می دهد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که میزان تأثیر معیارها در ایجاد اغتشاش بصری جداره و تک نما متفاوت است و شاخص های متفاوتی از اجزاء تک نما و جداره، در ایجاد اغتشاش بصری تأثیرگذارند. با تحلیل نتایج توسط آزمون فریدمن مشخص گردید که خطوط در جداره با امتیاز 28/5 و الحاقات در تک نما با امتیاز 20/5. بیشترین میزان تأثیر را در ایجاد اغتشاش بصری دارند. همچنین در جداره و تک نما درب کم ترین تأثیر در ایجاد اغتشاش بصری را دارد.
۱۳.

ارائه یک مدل ترکیبی جهت سنجش هویت مکانی در فضاهای شهری (نمونه موردی: بافت تاریخی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هویت مکانی مدل دیماتل مدل تاپسیس فرایند تحلیل شبکه مدل ترکیبی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۱ تعداد دانلود : ۲۲۴
با تغییر و تحولات شدید جمعیتی، اقتصادی و کالبدی- فضایی در دهه های اخیر هویت شهرها نیز دچار تغییرات زیادی شده است. با توجه به اینکه هویت مکانی تحت تأثیر عوامل مختلف اجتماعی، کالبدی، معنایی، کارکردی و طبیعی است که هر یک از این ابعاد دارای شاخص های متعدد با روابط درونی پیچیده می باشد؛ سنجش و ارزیابی آن مسئله ای اساسی و پیچیده است؛ بنابراین هدف این پژوهش «ارائه مدلی ترکیبی جهت سنجش هویت مکانی در فضاهای شهری» است. برای تحقق این هدف از روش های کمی استفاده شده است بدین صورت که ابتدا پرسشنامه خبرگان با حجم نمونه 19 نفر در قالب ترکیب مدل های دیماتل و فرایند تحلیل شبکه تحلیل شده و در ادامه پرسشنامه استفاده کنندگان از فضا با حجم 384 نمونه در 12 فضای شهری توسط مدل تاپسیس آنالیز شد. نتایج نشان می دهد که بازار تهران به عنوان هسته مرکزی بافت تاریخی تهران علی رغم افت هویت در دهه های اخیر هنوز از سطح قابل قبولی برخوردار است اما هر چه فاصله از بازار بیشتر شود، ابعاد مختلف اجتماعی، کالبدی، کارکردی، طبیعی و معنایی هویت با افت مواجه می شوند. همچنین از بعد روش شناختی می توان گفت که مدل ترکیبی DANP-TOPSIS برای سنجش ابعاد مختلف هویت مکان به صورت یکپارچه، مدل مناسبی است.
۱۴.

تبیین مولفه های عدالت فضایی – کالبدی شهر عدالت محور با تاکید بر نظریه دانش – قدرت، نمونه موردی: مناطق پنج گانه شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عدالت فضایی قدرت - دانش مشارکت انضباط رشت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲ تعداد دانلود : ۱۰۴
بیان مسئله: امروزه جستجو برای عدالت و مبارزه با بی عدالتی به دلیل وجود نابرابری های عظیم اجتماعی و اقتصادی، به یکی از مهم ترین اهداف برنامه ریزی تبدیل شده است که در این راستا شناسایی نقش قدرت ها و تاثیر آن بر خلق فضاهای عدالت محور شهری، موجب افزایش کیفیت زندگی می گردد.هدف: . هدف اصلی این پژوهش، تبیین بررسی و مقایسه مولفه های دستیابی به عدالت فضایی کالبدی در مناطق 5 گانه شهر رشت با تاکید بر نظریه دانش-قدرت فوکو است.روش: این پژوهش تحقیقی از نوع کاربردی- توسعه ای است و نوع نظریه در این پژوهش اثباتی-محتویی است. راهبرد کلی این تحقیق، راهبردی ترکیبی است و با استفاده از رویکرد کیفی به تبیین مفاهیم نظری می پردازد. بر اساس چهارچوب مفهومی پژوهش، شاخص های بدست آمده شامل دانش فضایی، هدایت -کنترل و مشارکت و همچنین جامعه آماری شامل شهروندان شهر رشت می باشد که نمونه گیری از جامعه آماری شهروندان بصورت تصادفی انجام شد ه است. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است و حجم نمونه معادل 384 نفر بدست آمده است. نتایج آماری در دو مبحث یافته های توصیفی و یافته های استنباطی بیان شده است. در مبحث توصیفی با استفاده از آماره های فراوانی، میانگین، انحراف معیار و درصد فراوانی، به توضیح و تفسیر متغیرهای اصلی پرداخته شد و در مبحث استنباطی، با استفاده از تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری، مدل پژوهش مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: در بررسی مفاهیم شهر عدالت محور مشخص گردید برای حرکت اصولی برنامه ریزی ، شناسایی نقش قدرت ها و نیروهای اثر گذار در جامعه ضروری است. در واقع شهر عدالت محور با فراهم کردن یک چهارچوب قدرت دهنده برای بازیگران شهری، کیفیت زندگی را در شهرها بهبود می بخشد. بنابراین درک ساختار قدرت مسلط و ایجاد یک نظام کنترل و نظارت با استفاده از دانش فنی و مشارکت مردمی می تواند منجر به دستیابی به شهر عدالت محور بر مبنای نظریه دانش – قدرت گردد.   نتیجه گیری: با بررسی و تحلیل مولفه ها و شاخص های فضایی-کالبدی شهر عدالت محور با تاکید بر نظریه دانش –قدرت در مناطق پنج گانه شهر رشت، مشخص گردید که تقریبا تمامی این مولفه ها و شاخص ها در تمامی مناطق این شهر کمتر از میانگین متوسط است. هرچند دانش فضایی یا همان عقلانیت فنی تا حدی توانسته است نسبت به دو مولفه دیگر یعنی هدایت-کنترل و مشارکت، میانگین بالاتری را در سطح شهر به خود اختصاص دهد. بنابراین نتایج این پژوهش بیانگر آن است که با ارتقاء این مولفه ها و شاخص ها یعنی از طریق ارتقاء دانش فضایی (عقلانیت فنی)، هدایت و کنترل (انضباط) و مشارکت شهروندی و با گام برداشتن به سمت شکل های کامل تر تصمیم سازی، می توان از شدت بی عدالتی در شهرکاست.
۱۵.

تبیین و ارزیابی مؤلفه ها و شاخصهای نقش آفرینی شهرهای دانش بنیان در راستای توسعه منطقه ای با استفاده از تکنیک ترکیبی انتروپی شانون و تاپسیس (نمونه موردی: شهر پردیس)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شهردانش توسعه منطقه ای توسعه شهری دانش بنیان شهر پردیس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰ تعداد دانلود : ۳۸
توسعه دانش بنیان شهری شکل جدیدی از توسعه شهری در قرن بیست ویکم است که پتانسیل آن را دارد که توسعه اقتصادی را برای شهرهای معاصر به همراه داشته باشد. این پژوهش با هدف دستیابی به یک چارچوب بومی پیشنهادی جهت توسعه شهری دانش بنیان، به تبیین و ارزیابی مؤلفه ها و شاخصهای شهر دانش بنیان در شهر پردیس می پردازد. جهت نیل به این هدف، مؤلفه ها و شاخصهای مورد نظر با استفاده از مطالعات اسنادی و مبانی نظری و تجربی تعیین و پرسشنامه با 65 گویه، با استفاده از روش دلفی بین گروه تصمیم گیری متشکل از 40 نفر از اعضای گروه هدف توزیع گردید و به منظور استخراج شاخصهای برتر از روش z-score استفاده شد و براساس طیف لیکرت و تکنیک انتروپی، وزن مؤلفه ها و شاخصها محاسبه و برای اولویت بندی آنان، از تکنیک تاپسیس استفاده گردید. در ادامه به سؤالات پژوهش، که معیارها و شاخصهای لازم برای تبدیل شهر پردیس به شهر دانش بنیان چه هستند و اولویت آنان برای دستیابی به یک شهر دانش بنیان موفق چگونه خواهد بود، پاسخ داده شد. در واقع شش مؤلفه اجتماعی، اقتصادی، مدیریتی، ادراکی، سازمان فضایی و زیرساخت شهری به عنوان مؤلفه های پیشنهادی برای توسعه شهری دانش بنیان تعیین و شاخصهای مرتبط با آنها بیان گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد که مؤلفه اقتصادی با ضریب نزدیکی 7878/0در رتبه اول، زیرساخت شهری با ضریب 5717/0در رتبه دوم و مدیریتی در رتبه سوم با ضریب نزدیکی 4489/0 از نظر اهمیت در شهر پردیس قرارگرفته است و در راستای هر یک از مؤلفه های نامبرده، شاخصهای مرتبط با آنان اولویت بندی شده و پیشنهادهای لازم برای تبدیل شهر پردیس به یک شهر دانش بنیان با هدف توسعه منطقه ای ارائه گردید.
۱۶.

تبیین روابط علی- معلولی و اولویت بندی مؤلفه های هویت مکانی با استفاده از مدل ترکیبی DANP (مطالعه موردی: بافت تاریخی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هویت مکانی فرایند تحلیل شبکه مدل دیماتل مدل ترکیبی DANP تهران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۱ تعداد دانلود : ۲۵۷
با توجه به تغییرات عمیق و گسترده در جوامع کنونی و گذار از دوران سنتی به دوران مدرن و پستمدرن، هویت ثابتمدار و پیشساخته قدیم به امری پویا و برساخته که مدام در حال بازیابی است؛ تبدیل شده است که تحت تأثیر شبکه پیچیده ای از روابط علی و معلولی در زمینه های مختلف کالبدی، کارکردی، اجتماعی، معنایی و طبیعی قرار دارد. این مسئله در بعد مکانی هویت و به ویژه در بافتهای تاریخی به سبب تغییرات شدید اقتصادی و کالبدی اهمیت مضاعفی دارد چراکه این بافتها در حقیقت مهم ترین عنصر هویتی شهرها محسوب می شوند. بدین ترتیب بافت تاریخی شهر تهران به علت اهمیت مضاعف مولفههای اقتصاد سیاسی که موجب به حاشیه راندن عوامل فرهنگی و هویتی است؛ مورد بررسی قرار میگیرد.بر این اساس هدف این پژوهش تعیین روابط علی- معلولی و اولویت بندی مؤلفه های هویت مکانی است. به منظور تحقق این هدف ابتدا با استفاده پرسشنامه خبرگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و متوالی و حجم نمونه 19 نفر، بر مبنای منطق مدل دیماتل در قالب یک ماتریس 32*32 روابط بین متغیرها تعیین می گردد و در ادامه با استفاده از مدل ترکیبی دیماتل و فرایند تحلیل شبکه اهمیت هر یک از آن ها مشخص می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که معیار «اجتماعی» دارای بالاترین درجه اهمیت می باشد و پس ازآن معیارهای «معنایی» و «کالبدی» قرار دارند همچنین شاخص های «میزان سازگاری فضا با اقلیم»، «میزان خاطره انگیزی فضا»، «میزان جذابیت بصری»، «میزان وقوع رویدادهای خاص و منحصربه فرد» در مکان دارای بالاترین درجه اهمیت در شبکه بوده اند.با توجه به خروجی های مدل می توان این مدل ترکیبی را ابزاری مناسب جهت تحلیل مولفه های هویت مکانی دانست.
۱۷.

ارزیابی توانمندی های گردشگری استان کرمان با رویکرد سیمائو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گردشگری پایدار متاسوات رقابت پذیری مقصد گردشگری استان کرمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۴۰
زمینه و هدف: هدف این مقاله ارائه یک رویکرد راهبردی است که می تواند در کنار تحلیل رقابت پذیری مقصدهای گردشگری، پایداری آن ها را نیز مورد ارزیابی قرار دهد. روش شناسی: جهت ارزیابی توانمندی های گردشگری استان کرمان با رویکرد توسعه پایدار ابتدا با استفاده از داده های موجود در سازمان میراث فرهنگی و سایر نهادهای استانی اطلاعات جامعی از منابع و توان های استان به دست آمد. سپس با استفاده از نتایج به دست آمده از پرسشنامه ها، تحلیل متاسوات برای ارزیابی توانمندی های گردشگری و رقابت پذیری پایدار استان کرمان اجرا و نتایج موردنظر از آن استخراج گردید.یافته ها: یافته ها نشان می دهد که جاذبه ها و فعالیت های گردشگری استان کرمان ارزشمندترین منابع و قابلیت های گردشگری این مقصد می باشند. باوجود پایداری نسبی جاذبه های گردشگری، این توان ها به خوبی سازمان دهی نشده اند. در کنار جاذبه ها و فعالیت های گردشگری، تسهیلات و خدمات گردشگری استان از تناسب استراتژیک بسیار بالایی برخوردار هستند.نتیجه گیری و پیشنهادات: جاذبه ها و فعالیت های گردشگری استان تناسب راهبردی بسیار قوی ای با عوامل اقتصادی، اکولوژیکی و فناورانه و تناسب قوی ای با عوامل قانونی، سیاسی و اجتماعی - فرهنگی دارند. از سوی دیگر عوامل قانونی و سیاسی در کنار عوامل اکولوژیکی بیشترین اهمیت را در میان سایر عوامل خارجی داشته و از بالاترین درجه فوریت برخوردارند.نوآوری و اصالت: این تحقیق از ترکیب رویکردهای مبتنی بر منبع و توسعه پایدار با استفاده از روش تحلیل متاسوات جهت تعمیم دیدگاه مبتنی بر منبع به پایداری مقصدهای گردشگری استفاده نموده است.
۱۸.

ارزیابی و اولویت سنجی عوامل ریخت شناسی شهری تأثیرگذار بر آسیب پذیری اجتماعی در بافت تاریخی کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ریخت شناسی شهری آسیب پذیری اجتماعی بافت تاریخی کرمان هویت و بافت شهری مخاطرات طبیعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۰ تعداد دانلود : ۴۰۵
ریخت شناسی شهر بر تداوم فرم و ساختار کالبدی آن متمرکز است و ضمن آنکه تحت تأثیر فرهنگ، جامعه و فعالیت های ساکنان طی زمان قرار دارد، تأثیر بسزایی بر شهروندان و جامعه محلی ساکن در هر بافت شهری دارد. ریخت شناسی شهری یکی از اصلی ترین عوامل در کنترل فرم شهری است و تحلیل الگوهای آن مبنای برنامه ریزی توسعه محیط شهری قرار می گیرد و ازاین رو، بر آسیب پذیری اجتماعی تأثیر مستقیم دارد. کرمان به عنوان یکی از شهرهای قدیمی ایران که دارای هویت تاریخی خاص خود است، از آسیب های توسعه صنعتی و مدرن، مصون نمانده است و مانند بسیاری دیگر از شهرهای تاریخی ایران، توسعه بی توجه به زمینه را تجربه می کند. هدف از این مطالعه بسط و شرح دقیق عوامل ریخت شناسی کالبدی-فیزیکی و احصای مؤلفه های تأثیرگذار بر آسیب پذیری های اجتماعی در بافت قدیمی کرمان و اولویت بندی سهم هر یک از آن ها و دسته بندی متغیرهای سازنده ذیل هر یک از عوامل است. در این مطالعه منطق استدلال، استنتاجی است. پس از استخراج عوامل و مؤلفه های مؤثر بر آسیب پذیری های اجتماعی در بافت های تاریخی شهری از مطالعات کتابخانه ای، داده های حاصل از پژوهش های میدانی مورد تحلیل و ارزیابی قرار می گیرد. روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی و پیمایشی است و ارزیابی، دسته بندی و تحلیل عوامل همگرا از طریق داده های گردآوری شده از تنظیم و توزیع پرسشنامه انجام شده است. نهایتاً داده ها با آزمون تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل شده است. محدوده پژوهش در هسته مرکزی بافت تاریخی کرمان است. یافته های حاصل از مطالعه ۳۶ متغیر در این بافت نشان می دهد این متغیرها شش عامل اصلی را نمایندگی می کنند که به ترتیب بر اساس اولویت تأثیرگذاری بر آسیب های اجتماعی در بافت تاریخی کرمان عبارت اند: شرایط فیزیکی و کالبدی محله با تأکید بر حفظ هویت تاریخی بافت، آسیب پذیری بالای بافت تاریخی کرمان در برابر مخاطرات طبیعی و غیرطبیعی مانند زلزله و آتش سوزی، بروز نابرابری ها و بی عدالتی اجتماعی در این منطقه از دیدگاه مردم، تظاهر تغییر بافت اجتماعی ناشی از ساخت وسازهای جدید و تغییر الگوهای رفتاری و سبک زندگی در بافت، وقوع جرم در موقعیت های جدید شهری که اخیراً در بافت احداث شده است و نهایتاً عامل فرسودگی، آلودگی و زندگی غیررسمی که ممکن است بر اثر مداخلات جدید در بافت تاریخی به عنوان یک تهدید ایجاد شود.
۱۹.

دستیابی به شهر دانش با رویکرد توسعه شهری دانش بنیان (مورد پژوهی: شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توسعه شهری دانش بنیان شهر دانش مدل متاسوات شهر قزوین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷ تعداد دانلود : ۱۲۷
همزمان با محبوب شدن توسعه شهری دانش بنیان به عنوان محصول اجتماعی پست مدرن در میان محققین حوزه شهری، این مفهوم به نقطه اتصال برنامه ریزان، اقتصاددانان، جغرافیدانان، و دیگر محققین حوزه اجتماعی مبدل شد. شهر قزوین یکی از شهرهایی است که در چشم انداز توسعه ای خود، دستیابی به شهردانش بنیان را هدف خود قرار داده است. با این وجود تاکنون راهبردهای شهر دانش بنیان در این شهر احصا نشده است. هدف اصلی این پژوهش ارائه راهبردهای برنامه ریزی توسعه شهری دانش بنیان با تکیه بر منابع و قابلیت های دانش بنیان قزوین است، تا با کمک آن بتواند در تبدیل به یک شهر دانش بنیان موفق عمل کند. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و رویکرد آن ترکیبی می باشد و در دو مرحله اصلی خلاصه می شود. در مرحله نخست پایه های نظری توسعه شهری دانش بنیان مبتنی بر تعاریف و ابعاد آن پیشنهاد شده است و در مرحله دوم بر پایه روش متاسوات، منابع و قابلیت های شهر قزوین و جایگاه رقابتی این شهر در میان رقبا برای ارائه راهبردهای دستیابی به شهر دانش-بنیان شناسایی شده است. بدین ترتیب با تعیین اهداف شهر قزوین، در چهار بعد نهادی، اقتصادی، فرهنگی-اجتماعی و محیطی به عنوان ابعاد اصلی پژوهش، نقشه جایگاه رقابتی و راهبردی شهر قزوین در میان رقبا در دو بعد محیطی-نهادی و اجتماعی-اقتصادی نشان داده شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که برخورداری از پژوهشگران و حضور دانشگاه های مطرح در سطح کشور بیشترین میزان تناسب راهبردی و درجه اضطرار را داشتند، و تحریم و رکوداقتصادی و ضعف در سازوکار حمایت از جریان های علمی در کشور موانع اصلی و کلان تحقق اهداف بوده اند. از این رو توجه به راهبردهای دستیابی به توسعه شهری دانش بنیان در ابعاد نهادی، اجتماعی-فرهنگی، اقتصادی و محیطی در شهر قزوین برای تقویت قوت ها و برطرف کردن تهدیدها به عنوان پیش نیاز لازم توسعه شهری دانش بنیان، در شهر قزوین می باشد.
۲۰.

بررسی میزان انطباق دریاچه شهدای خلیج فارس تهران با الگوی مکان بوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دریاچه شهدای خلیج فارس مکان شهری بوم شناسی سیمای سرزمین مکان بوم شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۱۲۷
با توجه به وخامت شرایط محیط زیستی در سطح جهان و اهمیت یافتن آن در مباحث مکان شهری، هدف این پژوهش ارائه الگویی جهت توسعه مبانی نظری مکان شهری با استفاده از رویکردهای بوم شناسی سیمای سرزمین است. داده های پژوهش به روش اسنادی، پیمایشی و با پرسشنامه جمع آوری شده است. حجم نمونه با فرمول کوکران 384 نفر تعیین شده و گزاره های پرسشنامه با کمک طیف لیکرت امتیازبندی شده اند. میزان همبستگی پرسشنامه با آزمون آلفای کرونباخ عدد 979/0 می باشد. میزان انطباق نمونه موردی با الگو به وسیله فرآیند تحلیل شبکه ای بررسی شده و نتایج نشانگر انطباق زیاد آن با الگو است. ادامه روند موجود از میزان این انطباق خواهد کاست، بنابراین راهکارهایی جهت بهبود شرایط ارائه شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان