فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۷٬۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
با افزایش جمعیت و پیشرفت تمدن در ایران باستان، ایرانیان دست به ابتکار جدیدی برای کاهش رقابت در مصرف آب زدند که به آن کاریز یا قنات می گویند. این اختراع که در نوع خود در دنیا بی نظیر است، آب را بدون هزینه و انرژی منتقل کرده و دشت های مسطح مناسب کشاورزی را به منطقه ای برای تولید، برقراری آرامش و امنیت تبدیل کرده و در حال حاضر عامل اصلی زندگی در کویر است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی در پی تحلیل نقش قنات ها در شکل گیری شهرهای تاریخی به لحاظ کالبدی می باشد. یافته ها حاکی از آن است که به لحاظ تاریخی وجود قنات به ه زاره دوم پیش از میلاد در محدوده آذربایج ان غربی ایران و شرق ترکیه امروزی باز می گردد. اولین قنات ها در ایران در ناحیه شمال غرب ایران شکل گرفته و سپس به نواحی داخلی فلات مرکزی راه یافته است. همچنین به لحاظ کالبدی، وجود قنات جریان اصلی شهر را تحت تأثیر قرار می دهد. تأثیر بر مکان یابی و انتخاب محل استقرار، شکل گیری شریان های ارتباطی در مقیاس های مختلف و شکل گیری بناها و فضاهای معماری موردنیاز سکونتگاه از عوامل اصلی تحت تأثیر شریان های اصلی قنات هاست. اتصال «اج» ها و شاخه ها به یکدیگر موجب تشکیل قنات گشته و باغ ها، فضاهای سکونتی و عملکردهای اصلی شهری در راستای شاخه ها شکل گرفته و در انتها به مادر چاه قنات متصل می شود. در واقع ساختار قنات به شیوه ای است که از مادرچاه تا مظهر، کوره قنات و میله چاه بر حسب شرایط در مسیری از چند کیلومتر تا چند ده کیلو متر امتداد می یابد که در این مسیر ممکن است از مسیر مزارع، باغات و روستاهای متعددی عبور نماید تا به محل مورد نظر برسد.
تعیین معیارهای داوری طرح بناهای عمومی در ادارات دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۱۳۱
67 - 78
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: داوری و ارزیابی طرح های معماری، همواره یکی از چالش های پیش روی طراحان و معماران است. این چالش در عرصه حرفه ای به سبب حساسیت طرح ها و مقیاس آن ها، بیشتر به نظر می رسد. به طورکلی نبود معیارهای مدون و شفاف جهت داوری طرح های معماری، مهم ترین دلیل این مسئله به شمار می رود. شکل گیری زمینه های فکری پژوهش، مطرح شدن این سؤالات است: داوری و ارزیابی طرح های معماری با چه معیارهایی انجام می گیرد؟ آیا ارائه دهندگان طرح ها در ادارات دولتی از انتخاب طرح برتر رضایت خاطر دارند؟ یا این انتخاب را نتیجه سلائق شخصی داوران، رانت های سیاسی، و معروفیت رقبای شرکت کننده می دانند؟ و درنهایت، آیا انتخاب طرح برتر طبق ضوابط و معیارهای خاصی که همه پسند است، شکل می گیرد؟هدف پژوهش: تعیین سازوکار، معیارها و مشخصات داوران این گونه طرح ها و درنهایت چک لیست پیشنهادی جهت داوری و ارزیابی است.روش پژوهش: داده های پژوهش، حاصل تحلیل مصاحبه های باز و نیمه عمیق از خبرگان عرصه معماری است. در این پژوهش، روش کاربردی استفاده از «گراندد تئوری» در پژوهش های معماری با هدف اعتلای تعیین معیارهای داوری طرح بناهای عمومی در ارگان های دولتی براساس تفسیر خبرگان این رشته بیان شده است.نتیجه گیری: یافته های پژوهش و بیشترین تعداد مقوله های منتج شده، به مشخصات داوران و چگونگی داوری آن ها اشاره دارد و مبین این نکته است که، درصورت به کارگیری داوران متخصص و دارای صلاحیتجهت داوری طرح، پروسه داوری به طور صحیح مسیر خود را طی کرده و معضلات مربوط به آن کاهش می یابد. درنهایت، مقوله هسته تحت عنوان «هیأت منتخب داوری مشروع و صلاحیت دار»، همچنین معیارها، شرایط دخیل در داوری و مشخصات داوران این گونه طرح ها ارائه شده است.
Rethinking the Concept of Healthy Living in Urban Neighborhoods During the Corona Pandemic era and after(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۴, Issue ۲ - Serial Number ۵۲, Spring ۲۰۲۴
35 - 49
حوزههای تخصصی:
The neighborhood is considered as the center of thinking about the City. Neighborhoods have undergone changes in different eras based on different crises. The emergence of the Corona pandemic has caused immediate changes in the way of living and the creation of new demands in the last four years. The daily concerns caused by the pandemic have put the dwellers' physical, mental, and psychological health at risk. Therefore, the research's main goal is to rethink the concept of neighborhood health as required in the post-pandemic era. This research was developed based on the correspondence of experiences and literature of "contemporary neighborhood" and "pandemic concept." Based on theme base method, studies related to the "pandemic" were investigated to base the obtained data on the content matching of two concepts of the contemporary neighborhood and pandemic and to make it possible to realize the research goals. Based on the findings, eighteen criteria related to place, ten related to biopsychology, and seven related to biomedicine have been promoted in contemporary urban planning. The summation of the criteria related to the contemporary neighborhood also confirms eighteen criteria. Examining the content of the basis of livability criteria in the pandemic era and the contemporary neighborhood shows that these two phenomena (chronological) not only do not have a fundamental conflict with each other in content, but the content coherence between the criteria is evident.
بازشناخت ماهیت فضای معماری معاصر در میراث ایران زمین براساس خوانش فضای تغزل (فضای آشکار و پنهان) شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
۴۷-۳۵
حوزههای تخصصی:
اهداف: توسعه فناوری و سازماندهی فضاها براساس نگرش های عملکردگرا و صحنه سازی های بصری مدرن موجب بروز محصولات قالبی در سیمای شهری ایرانِ معاصر شده که بیشتر به نیازهای فیزیکی و جلوه های بصری پرداخته است. در مواجه با معماری گذشته بدلیل وجود پیوند روحی میان معماری و ادبیات، جلوه هایی از مضامین انسانی در ارتباط با فضا ملاحظه می شود. به منظور برقراری مجدد این پیوند خوانش «فضای تغزل حافظ» به منظور بازشناخت مفهوم فضا مورد توجه قرار گرفت. روش ها: واقعیت فضا در حوزه ها ی فلسفه و معماری در ارتباط با تجربه ی انسان و مطالعات پدیدارشناسی مطرح می شود. فضای درونی شعر حافظ نیز در ارتباط با انسان تجربه می شود بنابراین روش تحقیق این پژوهش پدیدارشناسی است. به منظور شناخت تجربه های انسانی در ارتباط با فضای تغزل حافظ و بازشناخت «مفهوم فضا» این مقاله به خوانش تجربه های انسانی گروهی از متخصصین در رشته های مختلف پرداخته است. یافته ها: یافته های پژوهش مفهوم «فضای تغزل حافظ» را در ارتباط پیوسته و تنیده با حضور انسان بدنمند (کالبد – ذهن) مطرح می کند به گونه ای که انسان در فضای تغزل و فضای تغزل در وجود انسان معنادار می شود. در واقع این فضا در یک رابطه ی دیالکتیک چند وجهی (لایه های مرئی و نامرئی) خارج از محوریت و تمرکزگرایی بر انسان یا دیگر پدیده ها پدیدار می شود. نتیجه گیری: در نهایت با توجه به مفاهیم استخراج شده از فضای تغزل شعر حافظ، فضایی میانجی، بدنمند و منشوری در یگانگی با حضور انسان مطرح شده که بر این اساس مدل چگونگی فضاهای تغزلی و مجسم در سیمای شهری و معماری ایران معاصر شکل گرفت.
نگاهی نو به افزایش کیفیت پروژه های دولتی در ایران با استفاده از فناوری های نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقش جهان سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
41 - 56
حوزههای تخصصی:
اهداف: صنعت ساختمان یکی از بزرگترین صنایع جهان و از مهمترین ارکان اقتصادی یک کشور به شمار می رود. در طول تاریخ مشکلات موجود در این حوزه، جوامع بشری را به یافتن راه حل هایی نوین سوق داده است. از جمله مشکلات امروزین این حوزه می توان به هدر رفت مصالح و انرژی، هزینه های بسیار بالا و عدم تکمیل به موقع پروژه ها اشاره کرد که این مشکل به ویژه در پروژه های بزرگ دولتی به نحو بارزی مشهود است.
روش ها: از نظر روش شناختی، این پژوهش ماهیتی کیفی دارد که در آن با استفاده از روش کیفی استفاده می شود. نتایج اصلی پژوهش با بهره بردن از ابزار مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه با خبرگان، به ثمر رسیده است.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که استفاده از فناوری ها و روش های نوین ساخت و ساز می تواند گامی موثر در ارتقای کیفیت محصول معماری بردارد. پژوهش حاضر با شناخت و استخراج کیفیت های کمیت پذیر در تولید محصول معماری، روشی برای ارتقاء صنعت ساختمان ارائه می دهد. بدین منظور تلفیق فناوری های نرم افزاری و سخت افزاری، برای صنعتی سازی و ساخت صنعتی، مورد تاکید قرار دارد.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد، ادغام فناوری مدل سازی اطلاعات و پیش ساخته سازی، گامی موثر برای بهینه سازی پروژه های دولتی است. با کاهش زمان و کاهش هزینه های ساخت و ساز، موجبات افزایش رضایت کاربران و افزایش ایمنی فراهم آمده، و در نهایت، به بهبود کیفیت محصول معماری کمک شایانی می شود.
خوانش فضایی سینمای ملودرام ایرانی به واسطه ارزیابی مولفه های حس مکان (نمونه موردی : فیلم سینمایی مادر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
71 - 87
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معماری و سینما مجموعه ای از هنر و فنونی است که ازطریق طراحی صحنه، نشانه شناسی و معنا بر شخصیت پردازی، ایجاد هویت، حس زمان و مکان، ایجاد فضای مناسب برای لوکیشن خاص و عبور از لایه های تاریخی، ایجاد حس روانی و هویت و تاثیر بر روند روایت و... در فضای فیلم تاثیرگذار است.
هدف: درک مولفه های برآمده از سینما مخصوصا ملودرام ازمنظر هم زیستی با معیارهای حس مکان منتج شده از فضای معماری منجر به خروج کلید واژگانی می گردد که خود در میزان نمودن ساخت فضای فیزیکی صحنه در جهت شناسایی روابط انسان با مکان قابل تدقیق می باشد.
روش تحقیق: برای درک این موضوع سعی شد بابهره از روش تفسیری-تاریخی به فهوای روند دیالکتیک فضایی-مکانی در فیلم مادر پرداخته شود که این روند خود نیازمند روش تحلیلی-توصیفی است تا به واسطه مولفه های برخاسته از متغیرهای شناسایی شده در پژوهش احصاگردد. نهایتا ازطریق استدلال قیاسی سعی بر تفهیم مولفه های خروجی به واسطه ابزاری چون مدل و جداول تحلیلی شده است. لذا طرح پرسش: «چگونه می توان پروسه زمانی سکانس های برداشت شده فیلم سینمایی مادر را در ارتباط با هم زیستی فضایی و یا تقدم و تاخر فضای حرکتی صحنه ازمنظر دیالکتیک حسی-مکانی توجیح نمود؟»
نتیجه گیری: میتواند از طریق مدل مفهومی و جداول عنوان شده از حیث مرحله بندی فریم های فضایی که منجر به درک روابط حسی-مکانی منتج شده از روابط انسان با مکان در سینمای ملودرام میشود. به نوع روش شناسی در روابط هم بندی فضا و زمان ازمنظر شناسایی واژگان؛ دیاکرونیک و سینکرونیک فضایی صحنه و در قالب مولفه های؛ فعالیت، معنا و کالبد ازمنظر حسی-مکانی پاسخی درخور شایستگی آن داد.
بازشناسی عوامل احیای معنا در بازارهای ایرانی بر اساس نظریه ساخت یابی، مورد مطالعه: بازار بروجرد و تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازار در طول تاریخ، نقشی معنابخش در نظام شهری ایران داشته است که در معماری و شهرسازی معاصر، این معنا مخدوش شده است. ناظر بر این موضوع، هدف مقاله حاضر، شناسایی عوامل محیطی مؤثر در شکل گیری معنا در بازارهای ایرانی است و برای این مهم از «نظریه ساخت یابی» بهره گرفته شده است. این مقاله پژوهشی، توصیفی- تحلیلی با روش آمیخته یا تلفیقی است. داده های پژوهش به دو گروه کیفی و کمی تفکیک می شوند. گردآوری داده های کیفی به وسیله مصاحبه نیمه ساختاریافته و داده های کمی به وسیله پرسشنامه محقق ساخت انجام شد. در فرآیند تحلیل داده، شاخص های داده های کیفی با روش تحلیل محتوا استخراج و بر اساس آن ها پرسشنامه محقق ساخت تدوین شد. در گام بعد پرسشنامه به وسیله روش تحلیل عاملی ارزیابی و رابطه متغیرهای سازنده «عاملیت» و «ساخت» با «معنا» در بازارهای بروجرد و تهران تحلیل شد. در گام بعد برای تحلیل فضایی بازارها نیز از روش نحو فضا به صورت «محوری» استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد، عوامل مؤثر برای ایجاد معنا در بازارهای ایرانی ذیل دو معیار «عاملیت» و «ساخت» مطابق نظریه گیدنز قابل طبقه بندی است و آن ها با «معنا» رابطه معنادار دارند. در تحلیل فضایی نیز مشخص شد، با افزایش میزان متغیر «انتخاب» نقش «عاملیت» در بازار ایرانی افزایش پیدا می کند؛ اما پیش بینی نسبتِ «معنا» در بازارهای مورد مطالعه با تحلیل نحو فضایی، ممکن نیست. تطبیق داده های نحو فضایی با ادراک «معنا» در فضاهای مختلف بازارهای بروجرد و تهران نشان دهنده رابطه روشنی در این مورد نیست. علاوه بر این، تحلیل فضایی بازارهای تهران و بروجرد نشان داد، متغیر «همپیوندی» در محورهای مجاور شبکه معابر شهری، بالاتر است؛ اما این تفاوت، «احساس معنا» در محورهای مرکزی بازارهای مورد مطالعه را دچار اختلال نکرده است.
ارائه مدلی از کلیت کنش های طراحان در فرایند طراحی معماری (با هدف اجماع در مدل های پیشین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
11 - 20
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: این نوشتار مؤید آن بوده که فرایند طراحی به مثابه یکی از موضوعات مشترک در حوزه های طراحی پژوهی، مطالعات طراحی، تفکر طراحی و ... با مدل های متعددی ازسوی صاحب نظران تبیین شده و همین امر نیازمند واکاوی نظرات درجهت رسیدن به اجماع است. هدف پژوهش: این نوشتار به دنبال ارائه کلیتی از کنش های طراحان در فرایند طراحی بوده است؛ یعنی به دنبال آن بوده که طراحان در تبدیل وضعیت فعلی به وضعیت مطلوب چه می کنند. اما ازآنجاکه، در مدل های پیشین غالباً، این وجه از فرایند با استفاده از فعالیت ها یا مراحل طراحی معرفی شده، مقاله پیش رو نیز در بازشناسی کلیت کنش های طراحان، از همین اجزاء کمک گرفته است. روش پژوهش: این مقاله که ماهیتی مروری دارد، براساس راهبرد استدلال منطقی و برپایه مقایسه مدل های مختلف از فرایند طراحی شکل گرفته است. نتیجه گیری: نتایج مؤید آن بوده که کلیت کنش های طراحان را می توان در مدلی متشکل از مراحل ذهنی (در دو مقطع خودآگاه و ناخودآگاه) و مراحل عینی ( اعم از برنامه ریزی، طراحی، ساخت، راه اندازی، مستندسازی/تحویل) که براساس دو طیف فعالیت های تحلیلی (ارزیابی، قیاس، تجزیه وتحلیل، آزمون و ...) و ترکیبی (آفرینش، حدس، تصور، ترکیب، بیان، استقراء، تولید و ...) وضعیت فعلی را به وضعیت مطلوب تبدیل می کند، تبیین کرد. در این مدل، کلیت کنش های طراحان، علاوه بر ویژگی های اجزای فوق به روابط میان آنها نیز وابسته است. به عبارت دیگر، کلیت کنش های طراحان در فرایند طراحی، چیزی فراتر از تقلیل انجام شده در مدل های پیشین به دو جزء فعالیت ها و مراحل است.
بازشناسی ارزش ها به منظور استفاده مجدد از میراث صنعتی شهر تبریز: مطالعه موردی کارخانه برق لامع(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میراث صنعتی شاهدی از فرآیند مدرنسازی صنعتی و تعامل معماری وارداتی و صنعتی با هنر بومی و محلی است. حفاظت از آثار صنعتی نیازمند شناسایی ارزش های همهجانبه اثر در ارتباط با بستر و جامعه در گذشته و حال است تا زمینه لازم برای استفاده مجدد و پیشنهاد کاربری جدید فراهم شود. این پژوهش قصد دارد با روش استدلال منطقی تعاریف و ارزشهای میراث صنعتی را در منابع داخلی و جهانی جست و جو کند و پس از مطالعه موردی این ارزشها را در کارخانه برق لامع تبریز بازشناسی کند. بر مبنای ارزشهای اثر در ادامه سعی شده است برای کارخانه کاربری جدیدی پیشنهاد شود. به طور خلاصه، ارزشها در مقوله محیطی شامل موقعیت مرکزی کارخانه در محله، نزدیکی آن به مراکز خدمات شهری و ادغام آن با چشمانداز بازار تبریز است. علاوه بر این، جنبه های کالبدی و عملکردی کارخانه، از جمله زمین های وسیع و بخشهای تولیدی متنوع، اداری و فضای سبز، شایستگی های معماری قابل توجهی دارد. همچنین ارزشهای فنی و تولیدی کارخانه در چرخه عملیاتی، ماشینآلات و بخشهای کارگاهی آن شناسایی میشود که به قابلیتهای کارآفرینی در منطقهای کمک میکند. در نهایت، این کارخانه دارای ارزش تاریخی و زیبایی شناختی است که با اهمیت اجتماعی و فرهنگی منتسب به مالکیت تأثیرگذار و تولید کالاهای باکیفیت در ایران مرتبط است. در تلاش برای استفاده مجدد از کارخانه، بر تغییر کاربری برای تقویت کارآفرینی و تولید تأکید شده است. اقدامی که با توسعه پایدار و ارتقای شهری هماهنگ است و با حفظ اهمیت تاریخ صنعتی، سرزندگی را به محیط شهری تزریق می کند.
تدوین چارچوب سنجش منسوخ شدگی فضاهای تاریخی با تاکید بر کیفیت های ساختاری - کارکردی (نمونه موردی: میدان درب شیخ شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 21
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: فرسودگی که با گذشت زمان، در بافت تاریخی رخ می نمایاند، منجر به منسوخ شدن ساختارها و فضاهای واجد قدمت می شود که پیامدهایی همچون، ناکارآمدی زیرساخت ها، بروز ناهنجاری های اجتماعی، اضمحلال کالبدی جداره های شهری و افول کیفیت را در پی دارد. این درحالیست که بافت تاریخی یادگاری از فرهنگ، تاریخ پیشینیان ماست و مملو از آثار ارزشمند معماری و شهرسازی می باشد. هدف: هدف اصلی پژوهش جاری، تدوین یک فهرست تطبیقی [چک لیست] از شاخص های منسوخ شدگی فضاهای بازشهری و معیارهای ارزیابی کیفیت و کارآمدی آنها به منظور ارتقاء کیفیت فضاهای مذکور است . روش: پژوهش جاری از جمله تحقیقات کاربردی است که با رویکرد توصیفی- تحلیلی انجام می پذیرد. جهت جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای و به منظور فهم سیر دگردیسی قلمرو پژوهش از روش اسنادی استفاده شده است. با هدف بررسی منسوخ شدگی میدان درب شیخ، 10 نفر از متخصّصان که با روش گلوله برفی شناسایی شدند، با حضور در فضا، پرسشنامه را بر اساس طیف 5 گزینه ای لیکرت امتیازدهی و ارزیابی کردند. یافته ها: نتایج ارزیابی متخصصان نشان دهنده منسوخ شدگی فضای «میدان درب شیخ» در تمام شاخص های فعالیت و کاربری، راحتی و سیما، معاشرت پذیری و دسترسی و پیوستگی است . نتیجه گیری: این میدان، به دلیل عوامل متعددی از جمله نبود خدمات تفریحی، عدم تمایل بخش خصوصی و عمومی به سرمایه گذاری در بافت، از سرزندگی مناسبی برخوردار نیست. فقدان جذابیت های بصری، وضع نامناسب بهداشت، امنیت شبانه و اجتماعی، ایمنی پایین ابنیه موجود، این فضا را به لحاظ راحتی و سیما به فضایی نامناسب تبدیل کرده است. عدم توجیه و شفاف سازی طرح های بافت برای ساکنین، از مهمترین عوامل کاهش مشارکت پذیری کاربران در امور می باشد. از طرفی عدم دسترسی مناسب به امکانات و تفریحات سرگرمی و ارتباط نامناسب میان این فضا و ابنیه پیرامونی، باعث شده تا این فضا در کل فضایی دسترس پذیر نباشد.
تبیین ارتباط میان عوامل کالبدی و اجتماعی در تاب آوری فضایی میادین شهری (مورد پژوهی: میادین امام، بوعلی و باباطاهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۸
107 - 149
حوزههای تخصصی:
توجه به تاب آوری فضایی میادین شهری به عنوان یکی از مهم ترین عناصر شهر، نقش غیرقابل انکاری در حفظ حیات ذهنی و عینی شهرها دارد. این پژوهش برای پاسخ به این سؤال که ارتباط عوامل اجتماعی و کالبدی در تاب آوری فضایی میدان شهری چگونه است؟ و باهدف یافتن نسبت این عوامل، انجام گرفته است. مقاله حاضر توسعه ای و کاربردی بوده و روش تحقیق ترکیبی از کیفی و کمی می باشد. جهت گردآوری اطلاعات با بهره گیری از منابع اسنادی مدل مفهومی تدوین گردید. در بخش کیفی، از ابزار مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه در تبیین و تحلیل عوامل، همچنین به جهت تحلیل ارزش هم پیوندی در بخش کمی از نرم افزار (City engine) استفاده شده است. یافته ها تأثیرگذاری بعد فرهنگی بناهای مرکزی میادین شهری به عنوان جزئی از کالبد، در ارتقاء تاب آوری فضایی از منظر عوامل اجتماعی را نشان می دهد. نتایج حاکی از آن است که با بالاتر رفتن ارزش هم پیوندی در بعد کالبدی، شاخص های بعد اجتماعی نیز ارتقا می یابند. همچنین عوامل اجتماعی و کالبدی در ایجاد تاب آوری فضایی دارای ارتباط بوده و بر یکدیگر مؤثرند و حتی در برخی شاخص ها، می توانند مکمل کمبودهای یکدیگر باشند.
ارزیابی تأثیر سایه اندازی درختان و محصوریت خیابان بر آسایش حرارتی عابران پیاده در شاخص اقلیم حرارتی جهانی (نمونه موردی: شش پیاده راه در کلانشهر های ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیاده محور شدن شهرها پیشنهادی جهت کاهش اثرات استفاده از وسایل نقلیه موتوری در محیط است. آسایش حرارتی عابران تأثیرگذار در تمایل افراد برای استفاده از محیط است. پژوهش حاضر باهدف بررسی کمی تأثیر محصوریت و اثر سایه اندازی درختان بر آسایش حرارتی عابران پیاده براساس شاخص اقلیم حرارتی جهانی (1UTCI) ، به بررسی 18 مقطع از 6 پیاده راه شاخص ایران، در روز 1 تیر (22 ژوئن) از ساعت 8-20 پرداخته است. هندسه خیابانها با حفظ جهت گیری و جانمایی ابنیه و درختان موجود مدلسازی، سپس وارد افزونه لیدی، باگ متصل به گرسهاپر در نرمافزار راینو شدند. در این پژوهش علاوه بر بررسی اثر تغییرات محصوریت و سایهاندازی درختان بر آسایش حرارتی میزان تأثیرگذاری دو متغیر جهتگیری و شرایط اقلیمی (دمای خشک هوا، رطوبت نسبی، سرعت باد، دمای تابشی)، محاسبه و با تحلیل و مقایسه حالتهای مختلف آسایش حرارتی در هر پیادهراه به تحلیل کل دادهها پرداخته شد. نتایج نشان داد جهتگیری پیادهراه در فصل گرم سال بر میزان تابش و دما در ساعاتی از روز مؤثر است و پیادهراههای شرقی - غربی در ساعات ابتدایی و انتهایی روز گرمتر هستند، اما در میانگین روزانه دما تغییر قابلتوجهی مشاهده نمیشود. محصوریت اثر مستقیم بر میانگین دمای روزانه دارد، در محصوریت¬های پایینتر از 0٫5دمای UTCI بالاتر از دمای خشک هوا، و در محصوریت های بالاتر از 0٫5 کمتر از دمای خشک هوا است. همچنین در محصوریت بالاتر از 0٫5، دمای تابشی از مقدار بحرانی ℃60 که موجب ایجاد استرس حرارتی بالا در افراد میشود تجاوز نمیکند. همچنین اثر سایه اندازی درختان به محصوریت خیابان وابسته است به صورتی که درختان موجود در بخشی از پیادهراه با محصوریت پایین 0٫5>H/W دمای تابشی میانگین را ℃12٫56 و دمای احساسی را ℃3٫08 کاهش میدهند، بیشترین کاهش در چهارباغ اصفهان است که دمای UTCI در طول روز℃ 6٫49 درجه کاهش میابد. اما در محصوریت بالاتر 0٫5<H/W سایه اندازی ساختمان اثر سایه¬اندازی درختان را تحتتأثیر قرار میدهد بهگونهای که در مقاطع بلندتر اختلاف دما در حضور درختان حداکثر یکسوم حالت قبل و میانگین دمای روزانه را ℃1٫6 کاهش میدهد که نصف وضعیت قبل است؛ اما همچنان وجود درختان در حجم مناسب سبب ایجاد جریان همرفت در محدوده شده و اثر مناسبی در UTCI دارد.
ارزیابی کاربست اصول روش نظریه زمینه ای در پژوهش های فارسی زبانِ برنامه ریزی و طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
17 - 32
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر استفاده از روش نظریه زمینه ای در نظام های علمی مرتبط با محیط ساخته شده و به طور خاص طراحی و برنامه ریزی شهری افزایش یافته است. از طرفی، عدم توجه کافی پژوهشگران به مبانی و ملاحظات روش شناختی نظریه زمینه ای و خوانش های آن، گاهی به گونه ای از روش شناسی با خوانش های التقاطی منجر شده که فاقد و ناقض ماهیت روش نظریه زمینه ای و ملاحظات اولیه خوانش موردنظر از آن بوده است. با این وجود، بررسی و ارزیابی کیفیت این گونه پژوهش ها در نظام های علمی مرتبط با محیط ساخته شده و به طور خاص طراحی و برنامه ریزی شهری کمتر انجام شده است. از این رو هدف مطالعه حاضر، ارزیابی نظام مندِ مطالعه های انجام شده با استفاده از روش نظریه زمینه ای در برنامه ریزی و طراحی شهری به منظور شناخت استفاده اصولی از این روش در این عرصه از دانش و ارائه پیشنهاداتی برای کاربردهای آتی است. در این راستا انتخاب پژوهش های مورد بررسی با جست وجوی نظام مند مقالات منتشر شده در پایگاه های معتبر علمی فارسی زبان با استفاده از روش مرور نظام مند انجام شده است. پس از غربالگری مطالعات موجود بر اساس معیارهای مشخص شده، 44 مطالعه منتشر شده تا سال 1399 انتخاب و بر اساس معیارهای ارزیابی روش نظریه زمینه ای مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج ارزیابی روش شناختی پژوهش های انجام شده مبتنی بر روش نظریه زمینه ای نشان داد با وجود اقبال فزاینده به استفاده از این روش در مطالعات حوزه برنامه ریزی و طراحی شهری، بسیاری از این پژوهش ها در کاربست کامل و دقیق اصول و مراحل روش نظریه زمینه ای و خوانش های آن ناموفق بوده اند و نتیجه آنها به جای نظریه به عنوان دستاورد مورد انتظار از کاربست این روش به صورت دیاگرام، مدل و چارچوب مفهومی تنزل پیدا کرده است. همچنین نتایج بررسی حاضر نشان داد بهره گیری صرف برخی پژوهش ها از مجموعه ای از تکنیک های روش نظریه زمینه ای مانند کدگذاری و یا نگارش یادداشت های تحلیلی و غفلت از فرایندهای مهمی از قبیل نمونه گیری نظری، مقایسه مستمر و تحلیل عمیق مقوله ها موجب شده تا این مطالعه ها از عرصه توصیف فراتر نرفته و ضمن اکتفا به ارائه تم ها و روایت های تشریحی، کمتر به تولید نظریه به عنوان هدف روش نظریه زمینه ای دست یابند. بر اساس یافته های این مقاله، ارتقای کیفیت پژوهش های مبتنی بر روش نظریه زمینه ای در حوزه برنامه ریزی و طراحی شهری نیازمند شناخت صحیح پژوهشگران از ماهیت، ویژگی ها و اصول نظریه زمینه ای و آگاهی عمیق از خوانش های این روش و تفاوت های آنها به منظور تناسب سنجی و توجیه انتخاب خوانش مناسب بر اساس اهداف و ویژگی های پژوهش است.
تحلیل آرامش درونی در تجربه واقعیت مجازی بر اساس پدیدارشناسی ادراک بدن مند فضا (نمونه مطالعاتی: طراحی مجتمع مسکونی در جزیره کیش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
73 - 86
حوزههای تخصصی:
مسئله نزدیک کردن طراحی فضای سکونت به استانداردهای کیفیت فضا ازجمله چالش های طراحی فضاهای مسکونی است. با توجه به حجم بالای ساخت مسکن، مطلوبیت فضاها مسکونی، اهمیت و ضرورت بیشتری دارد. هدف از مطالعه حاضر آزمون کیفیت فضا بر اساس شبه تجربه ادراکی حین طراحی و پیش از ساخت، است که به عنوان یکی از سازوکارهای نیل به تحقق معماری مطلوب، امروزه به کمک فناوری واقعیت مجازی، امکان پذیر شده است. در چارچوب نظری پدیدارشناسی ادراک، به روش تحقیق کمی و با آزمون مقیاس افتراق معنایی، نخست هشت مؤلفه احساس آرامش درونی اعم از خوشایندی، جذابیت، زیبایی، عادی بودن، آرامش، وسعت ادراکی، گشودگی و برخورداری از روشنایی روز، احصا و سپس با طراحی آزمایش ادراک تجربی از طریق آزمودنی ها در هشت گروه تجربی، مورد ارزیابی واقع شد. یافته های تحقیق نشان می دهد که ضمن رابطه معنادار میان متغیرها، خوشایندی، جذابیت و زیبایی فضا بیشترین تأثیر را بر احساس آرامش درونی کاربران داشته است.
تأثیر احساس جمعی بر شکل گیری قرارگاه های رفتاری (مورد مطالعاتی: باهمستان های آیینی شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ فروردین ۱۴۰۳ شماره ۱۳۰
61 - 76
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: قرارگاه های رفتاری به عنوان محیط هایی با نقش های معنادار و هم ساز با اجتماع، از اهمیت ویژه ای برای بهبود کیفیت محیط زندگی، برخوردارند؛ از سویی دیگر احساس جمعی افراد، به عنوان عامل انسانی و هویت بخش در حوزه طراحی های محیطی است که در جهت نشان دادن پیوند و ادراک یکسان افراد، علاوه بر رفتارهای شخصی می تواند از طریق وضعیت فرهنگی جامعه به دست آید، لذا دستیابی به معنای واضح از محیط از یک سو و بررسی شاخصه های احساس جمعی در تأثیرگذاری بر هم ساختی مکان-رفتار، از سوی دیگر کلید درک یک قرارگاه رفتاری و شکل گیری محیط همساز با اجتماع است.هدف و سؤال تحقیق: نوشتار حاضر در راستای پاسخ به این که هم ساختی مکان-رفتار در قرارگاه رفتاری چگونه تحت تأثیر مؤلفه های احساس جمعی است؟ با هدف شناسایی و بررسی نقش احساس جمعی در شکل گیری قرارگاه های رفتاری تدوین شده است.روش تحقیق: پژوهش حاضر براساس هدف دارای ماهیتی کاربردی مبتنی بر راهبرد پس کاوی است؛ منطبق بر این راهبرد، الگوی نظری از طریق جمع آوری داده ها و مرور ادبیات موضوع با رویکرد کیفی و با استناد به مطالعات کتابخانه ای به دست آمده و در پیمایش میدانی مورد بررسی تجربی و تدقیق قرارگرفته است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که هم ساختی در باهم ستان های آیینی شهر تبریز به طور مؤثری تحت تأثیر مؤلفه های شرایط اجتماعی و روانی مرتبط با طول عمر، ادراک بالادستی و مسائل اجتماعی است و از سوی دیگر ویژگی های محیطی و عوامل فراشخصی (ادراک بالادستی و ادراک یکسان با دیگران) به عنوان معیارهای تعیین کننده احساس جمعی در باهمستان ها عمل می کنند. به عبارتی میزان همبستگی بین احساس جمعی و هم ساختی شکل دهنده قرارگاه های رفتاری نشان دهنده این مهم است که احساس جمعی به عنوان کاتالیزور حضور انسانی و عنصر پایه در افزایش عوامل مؤثر بر سازگاری و هم ساختی در محیط عمل می کند و به عبارتی احساس جمعی به شکل معناداری بر شکل گیری قرارگاه های رفتاری تأثیر می گذارد.
An Analysis of the Spatial Structure of Cities from the Perspective of Spatial Balance in the Distribution of Functions and the Formation of Multi-Core Pattern (Case Study: Tabriz City)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۴, Issue ۱ - Serial Number ۵۱, Winter ۲۰۲۴
111-122
حوزههای تخصصی:
The multi-core spatial structure is one of the important and basic topics in urban planning studies, which is considered both as a framework for evaluating urban development and as a basic spatial development goal. Considering the importance of the multi-core spatial structure pattern, especially for large cities with high populations and diverse and complex activities, the present study aims to evaluate the spatial structure of Tabriz city from the perspective of multi-core pattern development based on the spatial distribution of functions and population across the city. The present study employs a Quantitative Correlational Research method. The documentary method is used for data collection, and various techniques such as mean center, standard deviational ellipse, kernel density estimation, location quotient (L.Q.), nearest neighbor index, and geographically weighted regression are applied for data analysis. The study examines six functions: religious, educational, commercial, healthcare, industrial, and administrative. The findings suggest that the spatial distribution of functional cores, except for industrial and commercial functions, exhibits a single-core spatial structure in the city center. Also, the results indicate that the correlation between functional cores and the population of Tabriz city, based on the spatial regression test, is moderate. Accordingly, an imbalance in the distribution of functional cores in Tabriz City is evident. Therefore, Tabriz is located in a single-core state, and due to the increase in the distribution of administrative and medical functions in the eastern and industries in the western, it can become a multi-core model.
Codification of The Conceptual Framework of River Valleys' Physical Resilience (Case Study: "Kan" River Valley, Tehran)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Architecture and Urban Development, Volume ۱۴, Issue ۲ - Serial Number ۵۲, Spring ۲۰۲۴
101 - 114
حوزههای تخصصی:
The Urban River Valleys are not only the interface between the city and nature, but they are also essential spatial places that carry urban context, local life, and other environmental characteristics. As a result, the design of urban river Valleys is one of the most important strategies for promoting urban ecological systems, protecting socio-economic benefits, and increasing aesthetic values. This paper proposes the resilience concept to address the problem of natural hazards at the River Valleys while maintaining the environment's qualities. For this purpose, the focus is on applying the physical dimension of resiliency for presenting design qualities and indicators by studying the expected roles and qualities of urban rivers and the concept of resiliency. So at first, the Resilient Urban River Valleys Conceptual Framework has been codified, and dimensions, Components, and criteria of resilient River Valley design are proposed. In the next step, This Conceptual Framework is used to examine the quality of Tehran's Kan River Valley s Public Space using a SWOT matrix and develop design goals and strategies. Finally, this study stands on the notion that a place's resilience not only embraces formulating an immediate response to crises such as floods but also considers long-term mitigation and adaptation strategies and environmental qualities to face environmental challenges. In this perspective, reconnecting the community with the river through creating a favorable public space and using the natural potential of the rivers to confront the hazards is necessary.
بازشناسی ابعاد و جایگاه ژرف ساخت و روساخت در مطالعات الگوی فرم شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
22 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: شهر به مثابه متن و طراحی شهری به مثابه زبان ایجاد متن، ابعاد سازنده ی شهر را به دو سطح روساخت و ژرف ساخت دسته بندی می نمایند. روساخت شهر حاصل ژرف ساخت هایی ذهنی و درونی است. روساخت بدون توجه به ژرف ساخت فاقد معنااست.
هدف: پژوهش حاضر با هدف استخراج مولفه های اثرگذار بر زبان الگوی شهر و در پی یافتن این است که مؤلفه های ژرف ساختی زبان الگوی طراحی شهری کدام اند؟
روش: پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای انجام گرفته است.
یافته ها: الگوهای روساختی شناسایی شده ی پژوهش عبارتند از الگوی توده وفضا، الگوی کاربری و عملکرد و الگوی دید و منظر. همچنین ابعاد شناسایی شده از ژرف ساخت ها، در این پژوهش، شامل فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و زیست محیطی می باشند. هر یک از این ابعاد مورد مطالعه قرارگرفت و متغیرهای مستقل هر بُعد که بر الگوهای روساختی تأثیر می گذارند، شناسایی گردید. درمجموع تعداد 24 متغیر مستقل از ژرف ساخت های شهری کشف شد که به طور مستقیم بر روساخت های شهر تأثیرگذارند. تعداد 45 متغیر وابسته از مجموعه ی روساخت هایی که به طور مستقیم و قطعی از ژرف ساخت ها تأثیر می پذیرند یافت گردید.
نتیجه گیری: مهم ترین بُعد شکل دهنده به سکونتگاه بُعد فرهنگی است و پس از آن بُعد زیست محیطی بیشترین تأثیر را بر روساخت می گذارند. همچنین برخی الگوهای روساختی، از چند بُعد ژرف ساختی تأثیر می پذیرند. متغیرهای مستقل یافت شده در این پژوهش به عنوان مؤلفه های اثرگذار بر زبان الگوی طراحی شهری ، در قالب نموداری ارائه گردید. نقطه ی اثر هریک از آن ها به عنوان متغیرهای وابسته، در همان نمودار، شناسایی و معرفی شدند. به عنوان راهبرد توصیه می گردد مؤلفه های یافت شده در این پژوهش به عنوان راهنمای انجام مراحل از مطالعات شناخت تا ارائه ی طرح، مورد توجه ویژه به عنوان چارچوب شکل دهنده به طرح نهایی قرار گیرند.
صورت بندی مفهوم ارزش و ارزش آفرینی در تولید فضاهای شهری با رویکرد اقتصاد سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
221 - 238
حوزههای تخصصی:
در دوران متأخر، مطالعه انتقادی فضا جایگاه خود را به عنوان بدیلی برای نگاه پوزیتویستی به آن، تثبیت نموده است. بدین سیاق، فضای شهری یک محصول اجتماعی- اقتصادی و بازتابی از کارکردهای سیاسی- اقتصادی جامعه تلقّی می شود که برای شناخت سازوکارهای تولید آن، اقتصاد سیاسی فضا، زبانی گویا خواهد بود. از این منظر، فضای تولیدشده در دوران سرمایه داری متأخر، بخشی از شیوه تولید سرمایه دارانه و کالایی برای رشد اقتصادی، انباشت سرمایه و تولید ارزش اضافی است. بنابراین، با کالاپنداری فضا، دو ارزش استفاده و مبادله بر آن مترتّب شده و نظامِ شهری ای به وجود می آید که فضا را به عاملی در فرآیند ارزش آفرینی بدل می کند. هدف از این مقاله، تبیین مفهوم ارزش در فرایند تولید فضا و شناسایی صور مختلف ارزش های متجلّی در فضا است. همچنین این نوشتار برآنست در پرتو شناخت مفهومی از ارزش، روندها و مجادلاتی که به دنبال تسلّط ارزش های مبتنی بر دارایی و مبادله بر ارزش های استفاده هستند را واکاوی نموده و راهکاری را برای ایجاد موازنه بین انواع ارزش در فضا به دست دهد. روش شناسی این مقاله با ابتنا بر ترکیب هم افزای دو پارادایم تفسیرگرایی (با نگاهی هنجاری و هرمنوتیک) و پسااثبات گرایی (با نگاهی انتقادی) تأکید دارد که بدون دخالت مناسبات اقتصادی-سیاسی، تفسیر واقعیّات اجتماعی ناممکن و یا ناقص است. بدین ترتیب، با بهره گیری از راهبرد قیاسی، فرضیّاتی مطرح و با جستجوی تجلیّات و مصادیق آن در شهر تهران، چارچوبی مفهومی از ارزش آفرینی در فضا ارائه می شود. یافته ها نشان می دهند که ائتلافی از بازیگران حوزه اقتصادی و سیاسی بر سر لزوم سودآوریِ شهر اجماع کرده و آن را به محملی برای تصاحب ارزش مبادله بدل کرده اند؛ حال آنکه فضاهای شهر کالایی عمومی ا ست یعنی برای بهره برداران، ارزش استفاده نیز دارد. در اینصورت، اولویت بخشی به ارزش استفاده یا دستِ کم تعادل بخشی بین ارزش های تولید فضا، تنها مسیر ارتقا کیفیت محیطی و کاهش نابرابری در توسعه فضایی به شمار می رود.
فراتحلیل کیفی جایگاه معماری در سبک زندگی مردم ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری و به طور کلی، محیط پیرامون انسان، از جمله عواملی هستند که نقش مؤثری در شکل گیری و ایجاد تغییرات در سبک زندگی مردم جامعه ایفا می کنند. به دلیل اهمیت این موضوع، پژوهش های پرشماری به این حوزه ورود کرده و هر یک از زاویه ای، به حل مسئله مورد نظر خویش پرداخته اند. مسئله اصلی این پژوهش نیز چنین است که با نگاه به مجموعه پژوهش های صورت پذیرفته، معماری، چه تأثیری بر سبک زندگی مردم ایران دارد؟ هدف اصلی از طرح چنین مسئله ای، ایجاد درک صحیح و جامع نسبت به وضعیت کشور، جهت حل مسائل کلان و راهبردی این حوزه توسط قانون گذاران است. جامعه آماری پژوهش، کلیه پژوهش های صورت پذیرفته پیرامون ارتباط معماری و سبک زندگی است که در بازه ده ساله گذشته (1402-1393) در ایران به انجام رسیده است. این پژوهش، از رویکرد کیفی و روش توصیفی- فراتحلیل بهره برده است. مطابق یافته های این پژوهش، بیشترین تأثیر معماری، به ترتیب بر ابعاد فرهنگی- اجتماعی، فردی- زیستی و اقتصادی سبک زندگی مردم ایران قابل ملاحظه است و معماری با برخورداری از یک ویژگی خاص، به خصوص، در حوزه روابط فضایی، عملکرد ریزفضاها، شاخصه های کالبدی و عناصر و اجزا، می تواند زمینه را برای شکل گیری نوع خاصی از سبک زندگی فراهم می کند. در بُعد فرهنگی- اجتماعی، معماری بیشترین تأثیر را بر تعاملات اجتماعی، دین محوری و مصرف دارد. در بُعد فردی- زیستی، بیشترین تأثیر معماری بر اوقات فراغت، فعالیت های روزمره، تغذیه و ساختار خانواده مردم است. معماری در بُعد اقتصادی سبک زندگی، نیز بیشترین تأثیر را بر معیشت، شغل و درامدزایی مردم دارد.