فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۷٬۸۳۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی طراحی فضاهای اداری، خلق فضایی است که کارکنان در آنجا به بهترین نحو به انجام وظیفه بپردازند. در میان عوامل مؤثر بر بهره وری کارکنان، عوامل محیطی و کالبدی دارای نقش مهمی هستند و این نقش در مراکزی که در حوزه دانش و پژوهش فعالیت می کنند، اهمیت بیشتری دارد. زیرا بهره وری نیروی کار در این الگوهای کاری نقش پررنگ تری دارد. با توجه به نقش عوامل محیطی و اهمیت مراکز پژوهشی در میان فضاهای اداری، هدف این پژوهش، تبیین مدل ارتباط متغیرهای محیطی مؤثر بر بهره وری کارکنان در مراکز تحقیقاتی و پژوهشی است. پژوهش از حیث هدف، توسعه ای و از نظر روش توصیفی محسوب می شود. پس از مطالعات اسنادی، 31 متغیر اولیه استخراج شد و با استفاده از روش دلفی بر مبنای آراء خبرگان، به 16 متغیر کاهش یافت. سپس، مطابق مدل ویشر در 3 سطح، طبقه بندی شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه و محدوده مطالعه شامل 4 مرکز تحقیقاتی معماری و شهرسازی در شهر تهران است. در تحلیل استنباطی، برای آزمون فرضیات، از روش تحلیل عاملی تأییدی (CFA) و تحلیل مسیر به روش حداقل مربعات جزئی (PLS) در محیط نرم افزار LISREL.10.2 استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که ابعاد فیزیکی، عملکردی و روانی محیط کار بر بهره وری کارکنان مراکز تحقیقات معماری و شهرسازی تهران مؤثر است. در این میان، مهم ترین عوامل فیزیکی به ترتیب شامل دما و تهویه، نویز و آکوستیک، نور و ارگونومی، مهم ترین عوامل عملکردی به ترتیب شامل چیدمان دفاتر کار، ابعاد و تناسبات، سازمان فضایی، طبیعت گرایی و شفافیت و مهم ترین عوامل روانی به ترتیب شامل حریم خصوصی، امنیت، تعاملات و مالکیت هستند. همچنین الگوی کاری، بیشترین رابطه را با عوامل روانی دارد و ارتباط معناداری با عوامل فیزیکی ندارد.
مروری بر اکوسیستم نوین آزمایشگاه های شهری با تأکید بر نقش آزمایشگاه های واقعیت مجازی در توسعه هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۶
24 - 48
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرسازی مبتنی بر آزمایش توانسته است به هوشمندتر شدن شهرها کمک کند. برای طی کردن این مسیر، آزمایشگاه های شهری مکان هایی بسیار حیاتی هستند که به مرور جایگاه مهمی درحوزه مطالعات شهری پیدا کرده اند. در این میان آزمایشگاه های واقعیت مجازی به طور فزاینده ای درحوزه معماری و شهرسازی کاربرد پیدا کرده اند. این پژوهش با هدف بررسی و مرور مفهوم آزمایشگاه های شهری و انواع آن ها، به طور خاص به آزمایشگاه های واقعیت مجازی و نقش آن ها در پیشبرد مطالعات شهری پرداخته است. روش های پژوهشی این مقاله شامل مطالعه اسنادی و موردی است و رویکرد نظری آن قیاسی و قلمرو زمانی آن مقطعی محسوب می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که آزمایشگاه های واقعیت مجازی توسعه راه حل های خلاقانه برای مقابله با چالش های واقعی در محیط های شهری را تسهیل می کنند. این فنّاوری امکان تجسم بخشی دقیق تری از شهرها و محیط های زندگی را فراهم کرده و به متخصصان اجازه می دهد تا به طور مجازی و بدون نیاز به تغییرات کالبدی، تأثیرات مختلف سیاست های شهرسازی و طرح های توسعه را آزمون نمایند. همچنین، آزمایشگاه های واقعیت مجازی می توانند سطح مشارکت عمومی را در فرایندهای شهرسازی به طور چشمگیری افزایش دهند و با ارائه تجربیات غنی و واقع گرایانه، شهروندان را قادر سازند تا به طور مؤثرتری در برنامه ریزی و توسعه شهری مشارکت نمایند.
نقش آفرینی مردم در حفاظت از میراث معماری؛ بررسی و آسیب شناسی رویه های موجود در زمینه بافت تاریخی شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۶
122 - 139
حوزههای تخصصی:
تجربیات جهانی و منشورهای بین المللی حاکی از آن است که مشارکت مردمی در حفاظت از میراث معماری، به ویژه زمانی که سازمان های متولی در انجام کامل وظایف خود با محدودیت مواجه می شوند، راهکاری مؤثر و در دسترس است. دراین میان، جذب جامعه محلی به فعالیت های مربوط به حفاظت از میراث معماری، علاوه بر نتایج مثبت عملی، می تواند حس تعلق و ارزش گذاری به فرهنگ و تاریخ را درمیان مردم تقویت کند. بااین حال، بررسی های انجام شده در کشور ما نشان می دهد که ساکنان محلی در فرایندهای حفاظت از میراث معماری کمتر دیده شده یا حتی نادیده گرفته شده اند. در این پژوهش، با درنظر گرفتن شرایط خاص سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی شهر یزد، از رویکرد کیفی و روش تئوری زمینه ای استفاده شده است. تحلیل تماتیک انعکاسی به منظور شناسایی آسیب ها و چالش های موجود در راه نقش آفرینی ساکنان در حفاظت از میراث معماری انجام گرفته و سپس اعتبارسنجی نتایج کیفی ازطریق یک پیمایش کمی با استفاده از پرسش نامه صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد که یک تقابل چندوجهی میان ساکنان بافت تاریخی شهر یزد و نهادهای دولتی در فرایندهای حفاظت شکل گرفته است. این تقابل ها به خروج تدریجی ساکنان از بافت تاریخی و نیز فرسایش و تحلیل توان اجرایی نهادهای دولتی منجر شده است.
تأملی بر اهداف عمیق پرورش معمار در ایران معاصر، نمونه موردی: آتلیه ۳ معماری دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ خرداد ۱۴۰۴ شماره ۱۴۴
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:آموزش معماری در ایرانِ امروز با چالش های متعددی روبه روست که ریشه در عدم تطابق شیوه های آموزشی با تحولات دوره پسامدرن دارد. ساختارهای آموزشی موجود همچنان برپایه استانداردسازی های دوره مدرن استوارند و این مسئله مانع رشد آموزش معماری مطابق با شرایط زمانی و مکانی جدید شده است.هدف پژوهش: این پژوهش نشان می دهد که با هدف بررسی ویژگی ها و نیازهای آموزش معماری در دوره پسامدرن، به دنبال پیشنهاد اهدافی نوین برای پرورش معمار در ایران معاصر است.روش پژوهش: این پژوهش ترکیبی از رویکرد بازتابی1 و توصیفی - تحلیلی است و داده ها از طریق منابع کتابخانه ای، مقالات علمی و تجربیات عملی نگارنده در آموزش معماری در آتلیه ۳ معماری دانشگاه تهران طی ۱۲ نیمسال تحصیلی (۱۳۹۶-۱۴۰۲) گردآوری شده اند.نتیجه گیری: نشان می دهد که آموزش معماری نیازمند تحول از استانداردسازی به سوی رویکردهای متکثر است. این تحول نه از طریق ساختارشکنی بلکه از طریق ساختارزدایی و ترکیب اهداف تخصصی و عمیق محقق می شود. این پژوهش در کنار اهداف تخصصی (دانش، بینش و توانش) اهدافی عمیقتر در آموزش (اقتصادی، اجتماعی و مدنی، توسعه تفکر، سلامت روان) را پیشنهاد می دهد و مسیری ترکیبی را راه گشا می داند. تغییر نقش مربی از انتقال دهنده دانش به تسهیل گر فرایند یادگیری، کلید تحول در آموزش معماری دوره پسامدرن و دستیابی به اهداف عمیق پرورش معمار است و بدین ترتیب مربی معماری دوره پسامدرن می تواند الهام بخش زندگی حرفه ای و شخصی دانشجویان باشد.
تبیین ظرفیت های شهرسازی وکالتی جهت ارتقای شاخص های اجتماعی در شهرهای کوچک (نمونه موردی: شهرهای کوچک شمال استان همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
97-112
حوزههای تخصصی:
این تحقیق بر آن است تا با ارائه الگویی از شهرسازی وکالتی در شهرهای کوچک به روشن ساختن ظرفیت های شهرسازی وکالتی در جهت ارتقای شاخص های اجتماعی شهرهای کوچک بپردازد. پژوهش حاضر جزء پژوهش های کاربردی و اکتشافی – تبیینی با روش ترکیبی (کیفی - کمی) است. در بخش کیفی از طریق مصاحبه با خبرگان شامل اساتید دانشگاهی و مسئولان اجرایی شهرهای کوچک شمال استان همدان و با استفاده از استراتژی پدیدارشناسی و تاکتیک تحلیل محتوای مصاحبه (تحلیل تم) و نرم افزار تحلیل کیفی MAXQDA 2020 و نرم افزار iMindMap 9 مؤلفه های شهرسازی وکالتی در شهرهای کوچک و نمودار شبکه مضامین ارائه شد. در بخش کمی تحقیق توصیفی و از نوع زمینه یابی است و جهت سنجش نسبت روایی محتوایی و انجام مراحل تکنیک دلفی از آزمون های T تک نمونه ای و ضریب کندال تحت نرم افزار کمی SPSS نسخه 26 استفاده شد و جهت سنجش مطلوبیت برازش الگوی کمی پژوهش از روش تحلیل عاملی تأییدی به کمک آزمون های روایی همگن بودن، روایی همگرا و واگرا و آزمون پایایی ترکیبی و ضریب آلفای کرونباخ تحت نرم افزار PLS نسخه 3 انجام شد. نمونه آماری در بخش کیفی بر مبنای اشباع نظری بر اساس کدهای استخراجی از مصاحبه با پنل خبرگان و در بخش کمی 384 نفر از شهروندان و شهرهای کوچک شمال استان همدان که شامل شهرهای کبودرآهنگ، رزن و دمق انتخاب شد. در نتایج به دست آمده از تحلیل معادلات ساختاری تحت نرم افزار PLS مشخص شد که الگوی شهرسازی وکالتی به دست آمده برای شهرهای کوچک در ارتقا شاخص های اجتماعی از برازش مطلوبی برخوردار بودند و شهرسازی وکالتی به میزان 79 % بر شاخص های اجتماعی تأثیر می گذارد، بنابراین در کل می توان نتیجه گرفت که میان قابلیت های شهرسازی وکالتی با ارتقای شاخص های اجتماعی در شهرهای کوچک ارتباط مؤثری وجود دارد و پیش بینی می شود که در یک نمونه بزرگ تر نیز از همان جامعه (در سایر شهرهای کوچک)، فرضیه پژوهش تأیید گردد.
تأثیر نور روز بر واکنش های احساسی در فضاهای سکونتی شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ شماره ۱۴۲
71 - 82
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نور، پارامتر اصلی در ایجاد رابطه بصری انسان با محیط اطراف است که بدون آن بسیاری از امور روزمره در شرایط کنونی قابل انجام نیست. مطالعات نشان می دهند شرایط نور روز در انواع مختلف فضاهای داخلی بر واکنش های احساسی ساکنان آن تأثیر گذارند و ازآنجایی که امروزه افراد، بیشتر زمانشان را در خانه و محیط های داخلی سپری می کنند و نیاز جسمی و روانی به نور روز دارند، لازم است معماران دانش لازم در مورد نور روز و ارتباط آن با واکنش های احساسی ساکنان داشته باشند، درحالیکه پژوهش در این زمینه کم و در عرض های جغرافیایی دیگری است که کیفیات نوری متفاوتی داشتند.هدف پژوهش: این پژوهش با هدف شناسایی مؤلفه های مؤثر نور روز بر واکنش های احساسی ساکنان در محدوده شهر تبریز و تبیین تأثیر جنسیت و سن و نوع مسکن در این رابطه و تبیین تأثیر جهت نور ورودی و ابعاد پنجره بر واکنش های احساسی ساکنان انجام شده است. روش پژوهش: این پژوهش با استفاده از روش پیمایشی و روش پردازش تصاویر یک واحد مسکونی نمونه تبریز در محیط شبیه سازی شده با نرم افزار رویت انجام شده است. جهت ارزیابی، از پرسشنامه استاندارد پرات و راسل استفاده شده است. سپس ویژگی های جمعیت شناختی، شرایط مرتبط با آزمایش و ادراک شرکت کنندگان تجزیه و تحلیل شده است.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهند دو مؤلفه ابعاد و جهت پنجره ها بر واکنش های احساسی ساکنان تأثیرگذار است و در جبهه شمال و شرق با افزایش ابعاد پنجره سرزندگی ساکنان افزایش پیدا می کند ولی در جبهه جنوب با افزایش ابعاد پنجره، سرزندگی ساکنان کاهش یافته و در معدود موارد بین جنسیت و سن با واکنش های احساسی حاصل از نور روز رابطه معنادار وجود دارد و نوع مسکن بر واکنش های احساسی حاصل از نور روز ساکنان تأثیری ندارد.
شناسایی لایه های معنایی با رویکرد منظر در مواجهه با پدیده راه
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
97 - 108
حوزههای تخصصی:
در برداشت سطحی تر و البته نگاه متداولِ امروز به پدیده راه، تنها بر نقش ارتباطی آن تأکید می شود. این در حالی است که راه ها زمانی پیوند عمیقی با زندگی انسان برقرار می نمایند؛ و می توانند به عنوان مقصد مسافران انتخاب شوند. خلأ موجود در بحث مطالعه راه همین عدم توجه به ابعادی است که با زندگی انسان در گذر زمان پیوند عمیقی برقرار کرده است. مطالعات انجام شده در دوران مدرن، حاکی از آن است که با سرعت گرفتن جریان زندگی، سرعت حرکت و به تبع آن ایمنی مسیر در اولویت اول برنامه ریزان، طراحان و مهندسان راه قرار گرفته است. این نوع نگاه تک بعدی و کالبدی به مقوله راه از مشخصه های اصلی علوم مهندسی است. گذشته از آسیب شناسی اقدامات انجام گرفته توسط علوم مهندسی در جهت تسهیل و تسریع هرچه بیشتر، هدف از مطالعه راه می تواند فراتر رود. دانش منظر به کمک فنون مهندسی آمده و با نگاهی کل نگر به مفهوم پدیده راه و توجه هم زمان به تمام ابعاد ملموس و ناملموس راه، گام های مؤثری در جهت ارتقاء کیفیت آن به وسیله احیاء معانی نهفته در راه و با هدف تبدیل آن به مقصد گردشگران بردارد. اگرچه با این زاویه نگاه و در رویکرد منظر، سیاست گذاری راه متفاوت از وضع موجود خواهد شد. این پژوهش از نوع کیفی و بر پایه تحلیل محتوای کیفی بوده که سعی دارد تا با بررسی اسناد کتابخانه ای، مرور نظریات پیشینِ اهل فن، همچنین مشاهده و تحلیل شرایط ضمن تأکید بر ضرورت کیفیت راه ها، به بررسی تأثیر و نقش بسزای رویکرد منظر در سطوح مختلف مطالعاتی پدیده راه بپردازد.
مهارت های شناختی معماران در خلق روایت های مشارکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۶
72 - 96
حوزههای تخصصی:
پیچیدگی های فرایند مشارکتی باعث می شود که طراح برای حضور در این فرایند نیازمند کسب توانایی های ویژه ای باشد. بخشی از این توانایی ها مربوط به مهارت های بینشی نزد معماران است. جهت درک مهارت های بینشی می توان پژوهش های مربوط به معماری مشارکتی را مطالعه و اصلی ترین مفاهیم حوزه را تجزیه، تحلیل و ترکیب کرد. بر این اساس پژوهش حاضر، سه هدف را دنبال می کند: الف) شناسایی و دسته بندی پژوهش های مربوط به مهارت های شناختی یک معمار در فرایند مشارکتی. ب) ارائه تعریف معماری مشارکتی معطوف به مهارت های شناختی مورد نیاز معماران. ج) مهارت های شناختی مورد نیاز برای معماران در فرایند مشارکت. در نتیجه این پژوهش مطالعه ای مروری است که براساس روش سنتزپژوهی کیفی و کدگذاری مضامین محتوایی حاصل شده است. همچنین با استفاده از نرم افزار VOS VIEWER شبکه کلیدواژه ها استخراج و براساس تحلیل آن ها الزامات شناختی بیان شده اند. نتایج نشان می دهد که دو گروه کلی مشارکت با معماران و مردم و شش زیرگروه قابل تفکیک هستند. براساس تعریف ارائه شده، مشارکت گفت وگویی روایی و مرکزگریزِ میان شهروندی برای خلق داستان های جدید است. همچنین معمار مشارکتی باید دارای توانایی ساخت و بازخوانی داستان هایی درزمینه مفاهیم شهر، مسکن، دموکراسی، ادراک و فقر باشد که بر رویکردهای انتقادی و مرکزگریز تمرکز داشته باشند. او باید نسبت به ورود به فرایندی تفسیری و چندسویه آگاه بوده و قادر به شناخت اجزای روایت و تفسیر آن باشد.
مهرکده های «استیا» پژوهشی نو برگرفته از یافته های میدانی در معابد میترایی (بازدید از شهر باستانی استیا-رم، مرداد ۱۴۰۱)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱۴۳
73 - 82
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معابد متعدد میترایی در بندر تجاری- نظامی استیا-رم، حاکی از اهمیت این دین و آیین در میان نظامیان و بازرگانان دارد و طبق اسناد و شواهد آیین مهر از این مکان به رم انتقال یافته است. هدف پژوهش: هدف از این پژوهش، گزارش بازدید میدانی از مهرابه های متعدد استیا و تأکیدبر اهمیت این آیین در رم باستان است که در این مطالعه تمام مهرابه ها به صورت یکجا معرفی شده است. آث ار و ش واهد مهراب ه ی ا معاب د میت را «Mithraum» در سراس ر امپراط وری روم ب ه وی ژه ایتالی ا و س ایر کش ورهای اروپ ا مانن د آلم ان، بلژی ک، اروپ ای ش رقی و همچنی ن در آسی ا و آفریق ا برجاس ت ک ه ب رخی از ای ن معاب د مع رفی ش ده در مع رض بازدی د عم وم ق رار داردکه پابرج اتری ن آن ها، مهراب ه س نت کلمنت ه در ش هر رُم اس ت ام ا س ایر معاب د میت رایی در ایتالی ا مت روک و غیرقاب ل بازدی د اس ت. چنانچ ه مهراب ه های شهر باستانی استیا معرفی شوند، بخش مهمی از فرهنگ و هنر میترایی در غرب آشکار خواهد شد.روش پژوهش: روش پژوهش کتابخانه ای- میدانی، بازنگری براساس بازدید میدانی در مقایسه با مطالعات کتابخانه ای است.نتیجه گیری: نتیجه نو و قابل ملاحظه ای در بازدید میدانی و مقایسه آن با منابع کتابخانه ای حاصل شد که با توجه به تأسیسات عظیم نظامی در جوار این شهر و حضور نظامیان و همچنین تجار در این بندر اهمیت خدای یاور جنگجویان و حامی عهد و پیمان های راستین را نشان می دهد.
جستاری بر نقش ساختار کالبدی- فضایی بر کیفیت مسکن مناطق نفت خیز، با نگرشی بر نظریه نحو فضا؛ مورد پژوهی: شرکت شهر نفت اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۸ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۰
21 - 50
حوزههای تخصصی:
شهرهای متکی بر منابع طبیعی، به ویژه نفت، الگوهای رشد و توسعه منحصر به فردی را تجربه می کنند. شرکت شهرهای استخراجی خوزستان، به عنوان نمونه ای بارز از این نوع شهرها، با مهاجرت های گسترده و تغییرات در الگوهای تولید، تحولات کالبدی-فضایی چشمگیری را پشت سر گذاشته اند. یکی از مهم ترین این تحولات، تغییرات در ساختار مسکن و در نتیجه، کیفیت کالبدی زندگی ساکنان بوده است. نظر به اهمیت کیفیت کالبدی در برنامه ریزی های شهری، این پژوهش به دنبال بررسی تحولات تاریخی ساختار کالبدی-فضایی مسکن در شرکت شهرهای استخراجی خوزستان است. در این راستا، مفهوم نحوفضا به عنوان ابزاری جهت تحلیل روابط اجتماعی و فضایی در محیط های شهری به کار گرفته شده است. هدف از نگارش این پژوهش، شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار و بررسی ساختار کیفیت کالبدی- فضایی مسکن شرکت شهر اهواز به روش نحو فضا می باشد. این تحقیق به لحاظ «ماهیت» پژوهش، از گونه تحقیقات «آمیخته» و به لحاظ «قصد» از پژوهش، «تفسیری» و از جنبه منطق پژوهش، «استقرایی» است. داده های کمی به صورت میدانی (پرسشنامه) و داده های کیفی به روش تکنیک چیدمان فضا گردآوری شده اند. یافته های پژوهش نشان می دهد که معماری خانه های شرکت شهر نفت اهواز با وجود کالبد فیزیکی که با الهام از معماری بریتانیا ساخته شده، توانسته است با اصول فرهنگی، اجتماعی و اقلیم بومی منطقه، همساز شود و معیارهای بومی ایرانی-اسلامی نظیر محرمیت، تفکیک فضاهای عمومی و خصوصی خانه و ورودی های متعدد در این معماری به خوبی لحاظ گردد. این امر حاکی از تعامل پویا میان تأثیرات جهانی و محلی در شکل دهی به محیط انسان ساخت می باشد.
تحلیل اجتماعی پذیرش بلوک های خاکی به عنوان مصالح ساختمانی برای احیای هویت فرهنگی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه گذشته مباحث فرهنگی در پروژه های معماری و شهرسازی موردتوجه معماران و شهر سازان قرارگرفته است. استفاده از خاک در ساخت وساز از قدیم الایام در کشور ایران رواج داشته و با فرهنگ آن عجین شده است. ازاین رو، بازگشت به معماری خاک می تواند فرهنگ کهن این کشور را زنده کند و مانع از فراموشی آن در نسل های آینده شود. معماری خاک، یکی از فنون شناخته شده ساخت وساز در معماری و با غنای تاریخی چند هزارساله است. چراکه خاک یکی از فراوان ترین منابع در کره زمین محسوب می شود که بیش از چند هزار سال است، به عنوان مصالح ساخت وساز مورداستفاده قرار می گیرد. از طرفی، استفاده از مصالح خاکی در دنیای امروزی مدرن وابسته به پذیرش آن از طرف جامعه است. ازاین رو، هدف این پژوهش بررسی پذیرش اجتماعی مصالح خاکی کهن در دنیای مدرن امروزی است. بدین منظور پرسش نامه ای شامل سئوالاتی در سه بخش فرهنگی، فنی-اجرایی و علایق شخصی تهیه و پس از تأیید روایی توسط متخصصان پاسخ داده شد که متخصصان شامل ۵۵ نفر از مهندسان عمران، شهرسازی معماری و اساتید دانشگاه ها بودند. پس از تأیید پایایی پرسش نامه به کمک نرم افزار SPSS، پاسخ ها با این نرم افزار موردبررسی قرار گرفت. نتایج این پژوهش بیانگر آن است که بر اساس میانگین امتیازات، بلوک خاکی درزمینه فرهنگی بیشترین و درزمینه فنی-اجرایی کمترین مقبولیت را دارد. همچنین با توجه به آزمون دوجمله ای بلوک های خاکی ازنظر فرهنگی، فنی-اجرایی، علایق شخصی و اجتماعی موردقبول واقع شده اند. مطابق آزمون هم بستگی، پذیرش فرهنگی و علایق شخصی بلوک های خاکی با جنسیت و تحصیلات رابطه دارد. این در حالی است که پذیرش فنی-اجرایی با هیچ کدام از خصوصیات دموگرافیک مرتبط نیست. همچنین این مطالعه نشان می دهد که پذیرش اجتماعی بلوک های خاکی در ایران به شدت تحت تأثیر ویژگی های فرهنگی و تصورات عمومی قرار دارد. بنابراین، توصیه می شود که کوشش های بیشتری در جهت بهبود درک عمومی و ارتقاء مهارت های فنی در این زمینه انجام شود.
هوش مصنوعی و معماری بررسی تطبیقی طراحی انسان محور و ماشین محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ شهریور ۱۴۰۴ شماره ۱۴۷
5 - 18
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: با وجود قابلیت های هوش مصنوعی در تسریع و بهبود فرایندهای معماری، پرسش هایی اساسی درباره جایگاه خلاقیت انسانی و توانایی حفظ اصالت و هویت فرهنگی در طراحی های تولیدشده توسط هوش مصنوعی مطرح است.هدف پژوهش: هدف از این پژوهش بررسی تطبیقی زیبایی شناسی طراحی معماری انسان محور و ماشین محور است.روش پژوهش: این تحقیق براساس هدف، یک تحقیق کاربردی است. و از نظر ماهیت و روش در شمار تحقیقات توصیفی -تحلیلی محسوب می شود. در این مطالعه، چهار طرح منتخب از مسابقات مدرسه معماری ایرانی انتخاب و با استفاده از هوش مصنوعی طرح های مشابهی تولید شد. نمونه ها توسط اساتید، مشاوران و دانشجویان معماری و غیرمعماری براساس پنج مؤلفه خلاقیت، هماهنگی، اصالت، جذابیت و کلیت ارزیابی شدند.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که در مؤلفه اصالت، طراحی های انسانی به طور قابل توجهی برتر ارزیابی شدند، اما در مؤلفه هماهنگی، طراحی های هوش مصنوعی برتری اندکی داشتند. همچنین، جذابیت طراحی های انسانی بیشتر مورد تأیید اساتید و مشاوران قرار گرفت، در حالی که دانشجویان غیرمعماری تمایل بیشتری به طراحی های هوش مصنوعی نشان دادند. به طور کلی، جامعه معماران، طراحی های انسانی را برتر دانستند اما انحراف معیار در ارزیابی ها به ذهنی بودن قضاوت ها و تنوع ترجیحات زیبایی شناختی اشاره دارد. این پژوهش بر اهمیت حفظ خلاقیت انسانی در معماری تأکید داشته و هوش مصنوعی را ابزاری مکمل برای بهبود فرایندهای طراحی می داند، نه جایگزینی کامل برای طراحان انسانی.
مطالعه گِراوُرهای کُرنِلیس دو بروین از شیراز عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۷
68 - 87
حوزههای تخصصی:
وضعیت شیراز در روزگار صفوی و چندوچون حومه های آن از پوشیده ترین دوره ها در مطالعات معماری و شهرسازی این شهر است. این درحالی است که کُرنِلیس دو بروین (جهانگرد و نقاش هلندی)، هشت گراوُر بی مانند از شیراز در اوایل سده 18م/12ق فراهم آورده که واجد «واقع نمایی» و «مکان گرایی» است. هدف این پژوهش، شناخت زمینه های تاریخی و هنری تأثیرگذار در خلق گراوُرها و بازخوانی و تحلیل آن هاست؛ می کوشد تا مؤلفه های منظر تاریخی-طبیعی شیراز و نسبت متن به تصویر را در آن ها شناسایی کند و داده های تازه موجود در آن ها را آشکار سازد. روش پژوهش تاریخی است. یافته ها نشان دهنده الف) تأثیر سیاق هنری و ذهنی بروین بر خلق آن هاست. آن ها همچنین معرف سنتز «شهر» و «حومه» یا «ویرانه» و «باغ» هستند که منظر تاریخی و طبیعی شیراز را در «دید های جزئی و گسترده» زیر عنوان کهنگی و دیرینگی بازنمایی می کند. ب) متن سفرنامه (جزئیات و اندازه ها و نسبت ها) مکمل گراوُرها هستند. ج) گراوُرها به دو دسته «معرف آثار معماری و منظر تاریخی» و «معرف منظر شهر و حومه ها» قابل تقسیم اند و داده هایی از آثار معماری (پیش و پس از اسلام) و ساختار حومه ها (منظر تاریخی) را دربردارند. جانمایی دقیق بناهای شهر، تمایز در شکل گنبدها، حضور منارها، تأکید بر مقبره ها (شیخ زین الدین و شیخ نوربخش)، باغ ها (فردوس) و آثار معماری و ویرانه های پیرامون شهر در کمتر گراوُر عصر صفویِ شیراز دیده می شوند.
تحلیل مؤلفه های مؤثر بر برندسازی شهری (مورد مطالعه: شهر آمل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
93 - 119
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: برندسازی شهری فرآیندی راهبردی است که با تکیه بر ویژگی های منحصربه فرد جغرافیایی، فرهنگی و اقتصادی شهر، تصویری متمایز و جذاب از آن ارائه می دهد. این رویکرد با هدف ارتقای جایگاه رقابتی شهر در جذب سرمایه گذاری و گردشگر، نیازمند برنامه ریزی بلندمدت و بهره گیری از ظرفیت های مکانی و غیرمکانی است. در سال های اخیر، نقش فرهنگ و نوآوری در این فرآیند پر رنگ تر شده و طراحی شهری نیز به عنوان ابزاری برای تقویت برند شهری مورد توجه قرار گرفته است. هدف: ارائه الگوی برندسازی شهر آمل با تأکید بر تصویر شهری، هدف اصلی این پژوهش است. این تحقیق می کوشد با ریشه یابی و تبیین تصویر ذهنی ساکنان و گردشگران از شهر آمل و شناسایی پتانسیل های آن، مفاهیم کلیدی مرتبط را تحلیل کرده و در ادامه، با بهره گیری از رویکرد آینده نگاری، دستورالعملی کاربردی برای آینده ای محتمل تدوین کند. روش: این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی و ترکیبی از روش های کمی و کیفی، به شناسایی تصویر ذهنی شهروندان و قابلیت های شهر آمل پرداخته و با استفاده از پرسشنامه، مطالعات اسنادی و تحلیل نرم افزار میک مک، عوامل مؤثر در برندسازی شهری آمل را بررسی کرده است. یافته ها : پس از بررسی های انجام شده این نتیجه به دست آمد که شهر آمل دارای پتانسیل های مطلوبی در جهت تبدیل شدن به برند منطقه ی و جذب گردشگران است. نتیجه گیری: در این راستا، و با توجه به وضعیت موجود شهر آمل، بر پایهٔ نتایج حاصل از نظرسنجی های انجام شده از شهروندان و تحلیل داده های به دست آمده، پیشنهادهایی در جهت حفظ و ارتقای کیفیت پتانسیل های موجود شهر و نیز جذب سرمایه گذاران ارائه شده است. این پیشنهادها در قالب راهکارهای عملی، به صورت تفکیکی در حوزه های مختلف، با هدف برندسازی شهر آمل و بهبود پایدار ظرفیت های آن تدوین گردیده است.
طراحی سامانه احصاء و مدیریت امداد رسانی پس از زلزله بر پایه طراحی گنسای و رویکرد کاربر محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۸ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۳۰
140 - 159
حوزههای تخصصی:
اگرچه جلوگیری از وقوع زلزله امری غیر ممکن، اما مدیریت در جهت پیش آگاهی، آموزش و کسب آمادگی به منظور کاهش اثرات سوء و پیامد های ناگوار آن منطبق با تعاریف پدافند غیرعامل امری قطعی و ضروری است. شناسایی و کاربست راهکارهای اتخاذ شده توسط ژاپن با پیشینه ای قدرتمند در مدیریت موفق بلایای طبیعی و به ویژه زلزله، نیز ضروری می نماید. گنسای به عنوان راهکاری برای آمادگی پیش از زلزله، مدیریت حین زلزله و آماده سازی و مدیریت برای حادثه بعدی، می تواند راهگشا باشد. در این پژوهش ضمن مطالعه و مرور پیشینه، طیف محصولات نرم افزاری امدادی و سامانه های هوشمند و محصولات جانبی طراحی شده، سعی شد در قالب ایجاد و بررسی رابط کاربری طراحی شده در جهت اصلاح، تسهیل و تدقیق شیوه احصاء و آمارگیری حادثه دیدگان و مدیریت پس از زلزله، به تحلیل میزان درک کاربران این برنامه کاربردی و همچنین افزونه سخت افزاری برای تسریع در عملیات امدادی پرداخته شود. پژوهش از نوع توصیفی و کاربردی، با روش پیمایشی، قوم نگاری و میدانی بوده است. برپایه اطلاعات استخراج شده، مطالعات میدانی نیاز سنجی اقلیمی، نمونه اولیه ای از این اپلیکیشن ارائه و با سنجش رضایت محور کاربران بر اساس پرسشنامه لیکرت، مورد کاوش قرار گرفت. در طراحی این سامانه هوشمند سطوح ارزش نسبت به مولفه های اصلی میزان رعایت معیارهای کاربرپسندی، کیفیت رابط های گرافیکی و کیفیت احساسی - ارتباطی، سنجش درک پذیری و میزان مطلوبیت عناصر گرافیکی مورد بررسی قرار گرفت.
بررسی وجوه شکل گیری مرقع هفت اورنگ ابراهیم میرزا صفوی با رویکرد تحلیل گفتمان نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ فروردین ۱۴۰۴ شماره ۱۴۲
83 - 92
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: نگارگری از منابع غنی هنر ایران و تمدن اسلامی است و دوره صفویه جزء درخشان ترین دوره در هنر اسلامی به شمار می رود. مطالعه آثار این دوره به دلیل بازشناسی پیشینه فرهنگ و هویت ایرانی و تأثیراتشان بر هنر اسلامی ایران، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مرقع هفت اورنگ ابراهیم میرزا، معروف به جامی فریر، آخرین نسخه مصور ممتاز با معیارهای سلطنتی بوده که به سفارش و حمایت سلطان ابراهیم میرزا در دوره صفویه تولید شده است. این مرقع در دوره شاه تهماسب، همزمان با تغییرات سیاسی و اجتماعی و محدودیت های حمایتی از هنر و هنرمندان، خلق شده است. به نظر می رسد این اثر در فضایی نسبتاً آزاد و مستقل از تحولات و ایدئولوژی حاکم بر زمان خود شکل گرفته است.هدف پژوهش: این پژوهش با رویکردی تاریخی و گفتمانی، در چارچوب نظری نورمن فرکلاف، به بررسی بافت زمینه ای و عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر شکل گیری مرقع هفت اورنگ ابراهیم میرزا می پردازد. روش تحلیل گفتمان در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین برای واکاوی این اثر به کار گرفته شده است. از نظر هدف، این پژوهش در دسته تحقیقات توسعه ای قرار می گیرد.روش پژوهش: این پژوهش از نظر ماهیت، توصیفی-تاریخی-تحلیلی است. و بر پایه بررسی های تاریخی و اطلاعات به دست آمده از بسترهای اجتماعی و سیاسی زمان شکل گیری مرقع ابراهیم میرزا انجام شده است. روش تجزیه و تحلیل داده ها کیفی است. نتیجه گیری: با بررسی تاریخی بافت زمینه ای عوامل اجتماعی تأثیرگذار بر شکل گیری این مرقع در چهارچوب نظری نورمن فرکلاف نشان می دهد که ابراهیم میرزا، به دلیل موقعیت سیاسی، روابط سلطنتی و جهان بینی متفاوت خود، نقشی محوری در خلق این اثر داشته است. همچنین، تغییرات سیاسی و مذهبی ایجاد شده در قدرت حاکم صفویه برموضوع، تصاویر و مضامین مرقع تأثیرگذاشته و سبب ایجاد اثری هنری با ویژگی های متفاوت نسبت به سایر آثار هم دوره اش شده است.
شناسایی مؤلفه های تکتونیک در معماری خانه های روستایی جلگۀ شرقی گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ شهریور ۱۴۰۴ شماره ۱۴۷
19 - 34
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تکتونیک در معماری، تعادلی پایدار میان ظرفیت های طبیعی (توپوگرافی، خاک، مخاطرات) و الزامات فرهنگی-اقلیمی (مصالح بومی، ساختارهای سازه ای و بیان هنری) ایجاد می کند. با این حال، توسعه شتابان شهرنشینی و تغییرات اقلیمی در شرق گیلان، این تعادل دیرینه را برهم زده و دو چالش اساسی پدید آورده است: 1) جایگزینی مصالح ناسازگار با اکوسیستم، 2) فرسایش هویت معماریِ ریشه دار در فرهنگ و اقلیم. این چالش ها نه تنها پایداری سازه ها را تهدید می کند، بلکه گسست از دانش سنتیِ همزیستی انسان با طبیعت را تسریع می بخشد. ازاین رو، شناسایی مؤلفه های تکتونیکِ اثرگذار بر انطباق پذیری اقلیمی و اصالت فرهنگی، گامی ضروری برای بازیابی این تعادل و حفاظت از میراث معماری منطقه است.هدف پژوهش: این پژوهش با هدف، شناسایی مؤلفه های تکتونیک اثرگذار بر معماری خانه های روستایی شرق گیلان و بررسی تعأمل آنها در حفظ هویت معماری بومی صورت گرفته است و به دنبال پاسخ به این سؤالات است که مؤلفه های اثر گذار تکتونیک در معماری روستایی جلگه شرق گیلان کدام اند؟ ارتباط فضایی بناها با یکدیگر چگونه است؟ و مصالح به کار رفته در فضای روستایی این منطقه چیست؟روش پژوهش: روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از داده های میدانی و مطالعات کتابخانه ای به تجزیه و تحلیل بناها پرداخته شده است.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که مؤلفه های کالبدی و معنایی به صورت هم افزا در تکتونیک معماری خانه های شرق گیلان نقش ایفا می کنند. در مؤلفه کالبدی، استفاده گسترده از مصالح بومی مانند چوب، کاهگل و سنگ، ساختارهایی مقاوم در برابر رطوبت و تغییرات اقلیمی ایجاد کرده است. که هم پایداری زیست محیطی و هم مزایای اقتصادی را تضمین می کند. فرم های معماری از جمله سقف های شیب دار، دیوارهای عایق و فضاهای باز ایوان ها، با هدف بهینه سازی شرایط محیطی، تسهیل تهویه طبیعی، ایجاد هماهنگی فضایی، حفظ پیوستگی با طبیعت و افزایش کارایی طراحی شده اند. از سوی دیگر، در مؤلفه معنایی، فرم ها و جزئیات معماری به عنوان نمادهای فرهنگی و اجتماعی عمل کرده و هویت محلی را تقویت می کنند.
بازخوانی مفهوم «معماری انتقادی» براساس آرای مایکل هیز و جین رندل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱۴۳
41 - 52
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مفهوم «معماری انتقادی» به عنوان پاسخی به محدودیت های تعاریف سنتی از «معماری» به عنوان «ابزار فرهنگ» یا «فرم مستقل»، در جهت ارائه دیدگاهی جامع تر مطرح شده است. این مفهوم نخستین بار توسط مایکل هیز معرفی و پس از آن توسط جین رندل بازتعریف شد. بااین حال، ابعاد مختلف نسبت این مفهوم به نقد معماری و ظرفیت آن در ایجاد تغییرات اجتماعی و فرهنگی همچنان نیازمند بررسی دقیق و تعریف مجدد است.هدف پژوهش: هدف این پژوهش، تبیین ریشه های نظری مؤثر در شکل گیری مفهوم «معماری انتقادی» و ارائه تعریفی جامع از آن و تحلیل رابطه آن با مفهوم «نقد معماری» است.روش پژوهش: این مقاله این هدف را از طریق بررسی مفهوم «معماری انتقادی» با تمرکز بر نظریات مایکل هیز و جین رندل، دو تن از اندیشمندان و نظریه پردازان حوزه معماری، دنبال می کند. راهبرد این پژوهش «تحلیل محتوا» و «تفسیر متون» و روش آن «بررسی اسنادی» است. برای این منظور، از مقالات و متون اصلی این دو نظریه پرداز استفاده و رویکردهای آن ها نسبت به مفاهیمی چون «فرهنگ»، «فرم»، «طراحی» و «نقد» تحلیل و مقایسه شده است.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که «معماری انتقادی» از ریشه های نظری عمیقی در اندیشه های فلسفی «نظریه انتقادی» بهره می گیرد. هیز «معماری انتقادی» را در فضایی میان «فرهنگ» و «فرم» تعریف می کند که با ارائه فرم های مقاوم و اعتراضی، زمینه نقد ایدئولوژی های غالب را فراهم می آورد و بدین ترتیب، معماری را به ابزاری برای بازاندیشی در ارزش های فرهنگی تبدیل می کند. رندل نیز این مفهوم را به عنوان فرایندی «میان رشته ای» معرفی می کند که مرزهای سنتی میان «طراحی» و «نقد» را از میان برمی دارد و آن ها را به اشکالی از «عمل انتقادی» تبدیل می کند. این پژوهش نتیجه می گیرد که «معماری انتقادی» می تواند به عنوان ابزاری برای نقد و تغییر اجتماعی و امکانی برای بازاندیشی در ارزش ها و ایدئولوژی های غالب در بستر معماری ایفای نقش کند.
شناسایی و اولویت بندی عوامل فرهنگی - اجتماعی تأثیرگذار بر ماندگاری مسکن معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مسیر حفظ سرمایه های ملی، جلوگیری از تخریب ساختمان ها و افزایش عمر مفید بناها، نقش مهمی دارد. ازاین رو، این پژوهش به جنبه های فرهنگی - اجتماعی عوامل تأثیرگذار بر فرایند عمر مفید مسکن معاصر ایران می پردازد. شناخت عوامل فرهنگی - اجتماعی مؤثر بر ماندگاری مسکن معاصر، اولویت بندی و مقایسه آن ها (از دید متخصصان و افراد عادی) و تبیین نقش فرهنگ و باورهای جامعه بر طولانی بودن عمر مفید معماری مسکن را می توان از اهداف پژوهش برشمرد. ماهیت پژوهش، کاربردی و ازنظر رویکرد، از نوع پیمایشی است. در این پژوهش، از روش دلفی برای شناسایی و تحلیل سلسله مراتبی برای اولویت بندی عوامل استفاده شد. در ابتدا معیارهای فرهنگی - اجتماعی مؤثر بر ماندگاری مسکن توسط متخصصان تدقیق و ارزیابی گردید که ده عامل مؤثر بر عمر مفید مسکن شناسایی شدند. عوامل، شاملِ حس تعلق، انعطاف پذیری، روزآمدی، رسانه، ایفای نقش بهره بردار در روند طراحی و ساخت، شأن و طبقه اجتماعی، همسایگی، دسترسی و خدمات محلی شهر، کیفیت فضایی و امنیت هستند. در گام های بعد «سنجش معیارهای استخراج شده از دیدگاه مردم»، «رتبه بندی» و «وزن دهی معیارهای یافت شده توسط جامعه متخصصان» با کمک روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) صورت گرفت. نتایج پژوهش، به صورت جمع بندی مقایسه ای بین اولویت بندی دیدگاه مردم و متخصصان دررابطه با معیارهای فرهنگی - اجتماعی نشان داد که عموم مردم و متخصصان در اهمیت دو عامل امنیت و کیفیت فضایی، به عنوان مهم ترین عوامل فرهنگی و اجتماعی مؤثر بر ماندگاری مسکن، اتفاق نظر دارند.
تحلیل تطبیقی مدل های حکمرانی مناطق کلان شهری: تعادل میان تمرکززدایی و تمرکز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - معماری و شهرسازی دوره ۳۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
37 - 54
حوزههای تخصصی:
تمرکززدایی با هدف بهبود خدمات عمومی، قدرت را از دولت مرکزی به سطوح محلی منتقل می کند. این پژوهش مدل های حکمرانی کلان شهرها را از منظر تفرق و یکپارچگی بررسی کرده و تأثیر تمرکززدایی مالی، اداری و سیاسی بر کارایی خدمات عمومی را تحلیل می کند. با استفاده از نظریه داده بنیاد و ابزار MAXQDA، داده های کیفی از منابع منتشرشده بین مهروموم های ۱۹۸۱ تا ۲۰۲۴ تحلیل شدند. یافته ها نشان می دهند که مدل تفرق، کیفیت خدمات و پاسخگویی محلی را بهبود می بخشد، اما ممکن است نابرابری اقتصادی و هزینه ها را افزایش دهد. در مقابل، مدل یکپارچه با بهره گیری از صرفه جویی های مقیاس، این چالش ها را کاهش داده و کارایی را تقویت می کند. برای حکمرانی مؤثر کلان شهرها، تعادل پویا بین تمرکززدایی و تمرکز، همراه با شفافیت و مشارکت شهروندی، توصیه می شود.