فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱٬۲۷۵ مورد.
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
216 - 236
حوزههای تخصصی:
کم وبیش تمامی یافته های فرهنگی که از لایه های باستان شناسی پدیدار می گردند، در بیان اندیشه و تفکر ویژه ی آدمی وارد میدان تحلیل می شوند. یافته های آراسته به نشانه های موسیقی دربردارنده ی مفاهیمی چون مورفولوژی، سازشناسی، چگونگی شیوه های اجرایی ابزارهای موسیقایی و مسائل دیگر هستند. ازاین رو این نوشته در راستای سبک ها و ساختارهای نوازندگی کهن ِمکتوم مانده، با یک تسلسل تاریخی کارآمد و با دو رویکرد باستان شناسی موسیقی و آیکونوگرافی موسیقی سمت وسو گرفته است. امروزه در امر نواختن تقریباً تمامی نوازندگان برای ارائه ی سُنُریته ی ویژه، نوازندگی خاصی را اجرا می کنند. بدین گونه پژوهش حاضر برای دستیابی به ساختار نوازندگی ها در قرون 3 تا 7 ه.ق، داده های باستان شناسانه و منابع دست اول موسیقی را در اولویت بررسی خود قرار داده است. هدف پژوهش، نگاه موسیقایی به داده های فرهنگی، شناسایی تفاوت ها در نوع نوازندگی و استخراج سبک های مکاتب گوناگون در قرون میانی اسلامی است. پرسش اصلی پژوهش این است که واقع-گرایی ِشیوه های اجرایی سازهای موسیقایی بر ماده های فرهنگی، در گستره ی دید تصویرگر تا چه اندازه صحیح و با واقعیت تطابق دارد که بتواند تفاوت های اجرایی نوازندگان را آشکار کند؟ پژوهش حاضر تقریباً با استفاده از تمامی داده ها (نه صرفاً نسخ خطی) به شیوه های اجرایی نوازندگان در قرون نامبرده پرداخته که تاکنون در نهاد داده های فرهنگی محفوظ بوده اند؛ چنانکه 41 یافته از میان 98 داده ی باستان شناسی که از نوع کاسه، بشقاب، بطری، مرکبدان، قالب سفالی و گچی، مجسمه، کاشی و نسخ خطی هستند، آثار مادی این پژوهش را تشکیل می دهند. این داده ها با روش های کتابخانه ای و موزه ای گردآوری شده و با دیدگاه تاریخی، توصیفی-تحلیلی و تطبیقی-کاربردی مورد موشکافی و تحلیل قرارگرفته اند. نتایج نشان می دهد موسیقی و اصول نوازندگی موسیقی دانان در طول قرون میانی اسلامی باوجود محدودیت هاییْ هیچ گاه متوقف نشده و در قالب هنرهای دیگر معرفی شده اند. نوآوری و تفکر موسیقایی نوازنده در ارائه ی صدادهی اختصاصی چنان برازنده و سزاوار ظاهرشده که افراد عالی رتبه و عام، هنرمندان سلطنتی و کوچه بازاری ِتحت تأثیر را تشویق و تحریک به ثبت رفتار اجرایی اش بر مواد خام باارزش کرده است.
مطالعه و تحلیل تحولات تاریخی هنر - صنعت دستیِ موتابی در شهرستان میبد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
197 - 212
حوزههای تخصصی:
به تابیدن موی بز برای تولید محصولات مستقیمی چون قاتمه، طناب، بارپیچ و محصولات غیرمستقیمی مانند لتِ سیاه چادر، خورجین، جُل گاو، رونکی الاغ، و جهاز شتر، موتابی گفته می شود. قدمت این هنر - صنعت دستی در بفروئیه که یکی از کانون های اصلی آن در کشور می باشد را می توان دست کم بیش از دو قرن دانست. مسئله اصلی این پژوهش، نشان دادن سیر تحولات تاریخی این هنر - صنعت در بفروئیه میبد می باشد. هدف از این تحقیق که به روش توصیفی - تحلیلی انجام شده، علاوه بر شناخت بهتر موتابی و تحولات تاریخی آن، هویت بخشی به اصحاب این هنر - صنعت و فراهم نمودن مقدمات رونق مجدد آن در اشکال و صورت های به روزتر می باشد. یافته های این پژوهش که داده های آن به روش های میدانی و کتابخانه ای و با ابزار مشاهده، مصاحبه، عکاسی و فیش برداری فراهم آمده است، نشان می دهد که از حدود دههٔ 40 خورشیدی و با ورود انرژی برق، ماشین آلات و اتومبیل به بفروئیه، به تدریج همهٔ محورهای مربوط به موتابی از جمله چگونگی تهیهٔ موی بز، حمل ونقل آن، فرایند تولید، محصولات تولیدی، بازارهای مصرف، نرخ اشتغال و جایگاه آن در اقتصاد، پایگاه اجتماعی شاغلان به این هنر - صنعت و اعتبار شهر بفروئیه دچار دگرگونی شده است. تقویت روحیه و اعتماد به نفس موتاب های بفروئی، کمک به شفاف شدن این نکته که موتابی هنوز هم صفت دستی بودن خود را به طور کامل داراست و هم چنین کمک به فراهم آوردن مقدمات ثبت بفروئیه به عنوان شهر ملی موتابی را می توان از دستاوردهای این پژوهش دانست.
بررسی و تحلیل تزیینات وابسته به معماری در خانه های دوران قاجار و پهلوی شهر اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
158 - 178
حوزههای تخصصی:
بافت قدیم شهر اردبیل با توجه به دارابودن آثاری در حوزه معماری و شهرسازی اسلامی، یکی از مهم ترین موارد در زمینه مطالعات شهرسازی اسلامی است. یکی از عناصر اصلی باقی مانده از این بافت، خانه های تاریخی ارزشمندی بوده که در سال های اخیر تعدادی از آن ها طی طرح های عمران شهری و تغییر سبک زندگی و غیره، از بین رفته و یا تغییر شکل داده شده اند؛ بنابراین شناخت این بناها، به ویژه تزیینات آن ها، امری ضروری است تا شاید در جهت حفاظت و نگهداری این خانه ها اقدامات بیشتری صورت گیرد. به این منظور، هدف اصلی این پژوهش بررسی و مطالعه تزیینات وابسته به معماری در خانه های دوران قاجار و پهلوی شهر اردبیل و عوامل مؤثر بر این تزیینات بوده است. روش تحقیق در این پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی و روش جمع-آوری یافته ها ترکیبی از دو شیوه میدانی و کتابخانه ای است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش هاست: مهم ترین ویژگی تزیینات نما و سردر خانه های تاریخی شهر اردبیل چیست؟ چه ارتباطی بین تزیینات خانه ها و مؤلفه های فرهنگی، مذهبی و اجتماعی وجود دارد؟ نتایج پژوهش نشان می دهد در دوره قاجار فضاهای مهم مثل ورودی ها، نماهای اصلی و تالار اصلی (شاه نشین) خانه ها تزیین می شدند و در آن ها از انواع تزئینات شامل طرح های آجرکاری، گچ بری، مقرنس کاری، کتیبه نگاری، آیینه کاری، تزیینات چوبی، ارسی، قواره بری، نقاشی دیواری و غیره، بهره می گرفتند. سردر خانه های دوره قاجار به صورت سردری با مقیاس متوسط تا کوچک، دارای دری معمولاً دولته با دو کوبه بوده است. در بالای آن یک طرح آجری به صورت طاق نمای تزیینی کار شده است. همچنین تزیینات منفردی چون طرح های آجرکاری به شکل گل نیلوفر، نصب مجسمه های سنگی در دو قسمت ورودی و قراردادن حلقه و کوبه، در تعدادی از خانه های این دوره نیز مشاهده می شود. در سردر خانه های دوره پهلوی از تزیینات کاسته شده و بیشتر در نمای ساختمان، معطوف شده است. در این دوره معمار کوشیده است انواع طرح های آجرکاری را به صورت ساده در پیشانی نماها به کار گیرد. همچنین وضعیت طبقات اجتماعی و فرهنگی با تزیینات خانه ها در ارتباط بوده است. الگوهای فرهنگی، مانند به کارگیری و نصب کوبه ها و حلقه ها، اصل نفوذپذیری بصری، با به کارگیری بازشوها، اصل محرمیت را به خوبی در خانه های سنتی شهر اردبیل نشان داده است؛ ولی در دوره پهلوی خانه ها از اصل محرمیت دور شدند. همچنین رتبه بندی اجتماعی و طبقاتی صاحب خانه ها، با تزئیناتی پرتکلف و یا ساده نشان از وضعیت آن هاست.
تبیین رویکرد و فرایند هم آفرینی در صنایع دستی بومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
157 - 174
حوزههای تخصصی:
صنایع دستی بومی در شرایط کنونی نیاز به مطالعات عمیق از منظر روش ها و فرایند تولید دارد. در دنیای مدرن، هم آفرینی به عنوان الگویی علمی و نتیجه بخش در بسیاری از فعالیت های مشارکتی بین متخصصان مختلف مورداستفاده قرار می گیرد. به نظر می رسد این روش برای احیاء، حفظ و توسعهٔ یک هنر-صنعت محلی نیز مفید واقع شود. بر این اساس، پژوهش حاضر درصدد است فرایند هم آفرینی در صنایع دستی را با تأکید بر الگوی پیشنهادی سندرز و استپرز مورد بررسی قرار دهد. به بیانی دیگر، پژوهش حاضر مراحل و چگونگی مشارکت طراحان و صنعتگران صنایع دستی را برمبنای الگوی هم آفرینی تشریح خواهد کرد. مطالعهٔ حاضر از نوع کیفی و برمبنای روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شده است. داده ها نیز به روش کتابخانه ای و از منابع اینترنتی گردآوری شده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هم آفرینی در گام اول به عنوان یک ظرفیت برای ایجاد و انتقال دانش در حوزهٔ صنایع دستی، بین افراد و سایر صنایع عمل می کند. ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﺗﺠﺮﺑﯽ و داﻧﺸﯽ ﮐﻪ از ﻃﺮﯾﻖ این نوع ﻫﻤﮑﺎری ﺑﻪ دﺳﺖ ﻣﯽآﯾﺪ، ﻋﻨﺼﺮ ﻣﻬﻤﯽ در توسعهٔ ﺣﺮﻓﻪای فعالین این حوزه اﺳﺖ. هم چنین نتایج بیانگر آن است که طراحان این حوزه می توانند به عنوان رابطان تغییر عمل کرده و از ﻧﻈﺮ فنی، اقتصادی و اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻣﺆﺛﺮ واقع ﺷﻮند؛ از طرفی صنعتگران نیز دانش تجربی و ضمنی خود را از این مسیر انتقال و گسترش خواهند داد. درنهایت، هم آفرینی ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ به عنوان رویکردی اﻟﻬﺎم بخش برای توسعهٔ صنایع دستی بومی بسیاری از مناطق ایران، مورداستفادهٔ ﺻﻨﻌﺘﮕﺮان و طراحان این حوزه قرار گیرد.
خوانشی بر هنر کاشی نگاری در دوره قاجار(نمونه موردی محوطه شرقی کاخ گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
237 - 256
حوزههای تخصصی:
هنر قاجار با قرار گرفتن در سیر انتقالی از سنت گرایی به مدرنیته، دارای ویژگی هایی در زمینه محتوا و ماده است که همین موضوع، باعث جذابیت مطالعاتی آن شده است. هنر کاشی کاری نیز به عنوان یکی از هنرهای تزئینی این دوره، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. کاخ گلستان یکی از قدیمی ترین و مهم ترین بناهای سلطنتی دوره قاجار می باشد که تزئینات کاشی کاری بسیاری دارد. کاشی های محوطه شرقی کاخ، همچون دفتری مصور، ویژگی ها و شرایط اجتماعی_سیاسی دوران قاجار را به نمایش گذاشته است. از این رو مطالعه و بررسى این نقش مایه ها، روشنگر بسیارى از مسائل مربوط به هنر دوره قاجار می باشد و می توان با شناخت ویژگی هریک، خلأ تحقیقاتی موجود را تا حدودی پوشش داد. در این راستا هدف این پژوهش، بررسی و طبقه بندی هریک نقش مایه های محوطه شرقی کاخ و واکاوی معنایی و نگارگری هرکدام در قالب جدول است. بر این اساس، پرسش های مطرح شده بدین ترتیب است: 1.عناصر تصویری و نقش مایه های به کار رفته در کاشی نگاره ها کدام اند؟ 2.منابع الهام و شیوه نگارگری مورد استفاده کاشی نگاران در کاخ چیست؟ روش تحقیق پژوهش حاضر کیفی و شیوه گردآوری اطلاعات، به صورت میدانی(عکاسی) و کتابخانه ای است. نتایج این پژوهش نشان می دهد در محوطه شرقی کاخ، نقش نگاره ها به هشت دسته کلی، نقش پرندگان، میوه ها، گل ها، حیوانات، زن، نقوش روایتی، مناظر و ساختمان ها تقسیم شده اند که هرکدام متأثر از فن عکاسی، نقاشی های قهوه خانه ای، تمبر و کارت پستال روایت و داستانی از دوره قاجار را شرح می دهند. پس از دسته بندی نقش نگاره ها دریافتیم که کاشی های متنوع و رنگارنگی به شیوه هفت رنگ و معرق، با اصول قرینه سازی نگارگری شده اند و با رعایت اصل پرسپکتیو، سایه و روشن، واقع گرایی زیادی را برای بیننده ایجاد کرده اند.
واکاوی شکل بصری آرایه های آجری معماری ایرانی- اسلامی با ساختار نوین در معماری معاصر ایران (مطالعه موردی: هشت نمونه از نماهای آجری بناهای شهری ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
179 - 198
حوزههای تخصصی:
امروزه نماهای بناهای شهری، به عنوان سیمای بصری شهر، بخشی پُر اهمیت از تصویر و هویت شهر است. به این ترتیب در جوامع امروزی، ضرورت سازمان دهی صورتِ بصری نما با اعتناء به جنبه های تزئینی و کاربردی، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته. حال، پرسش پژوهش حاضر این است که ساختار آرایه های آجریِ نمای بناهای شهریِ ایرانِ معاصر، نسبت به ساختار سنتی در معماری ایرانی- اسلامی، چه ویژگی های نوینی دارد؟ و از نظر کاربردی و بصری دارای چه ظرفیت های اجرایی و ساختاری ای است؟ هدف اصلی تحقیق بازشناسی و تبیین ارزش های بصری و کاربردیِ هندسه نقوشِ آرایه های آجریِ معماری ایرانی- اسلامی است که در عصر معاصر با بازنگریِ نوین، سازماندهی و اجرا شده اند. در پاسخ به سؤالات مطروحه، اطلاعات براساس مطالعات کتابخانه ای گردآوری شده و نیز به شیوه توصیفی و تحلیل محتوا به گزاره های تحقیق پرداخته شده است. نمونه های آماری از آرایه های آجریِ نمای بناهای شهری ایران است که به صورت غیرتصادفی، توسط نگارنده براساس شاخصه های کیفی نما، انتخاب گردیده و ساختار آرایه های آجری در آن ها با رویکرد تطبیقی- تحلیلی مورد بررسی گرفته است. نتایج حاکی از آن است که تحولات هنر و معماری مدرن و عرصه معاصر شرایطی را زمینه ساز شده که توجه به فرم و ساختار آجری در نما و همچنین انتخاب مصالح ترکیبی، ذائقه و فرهنگِ بصری جدیدی را پدید آورده است. در این راستا، رویکرد به طراحی نمای آجری، معطوف به هم آمیزی و ادغام عناصر و ارزش های هنر و معماری بومی با دیدگاه نوین است؛ بدین گونه که آرایه های آجری به صورت واحد و آمیخته، توأمان با مصالح دیگر ترتیب یافته و در قالب شیوه التقاطی، فرم و بیانِ نو پیدا نموده. این شیوه توسط جامعه معماران به عنوان نمادی از تنوع فرهنگی در شکل دهی مناظر شهری، محسوب می شود. شایان ذکر است، پژوهش های پیشین در راستای مسئله معماری التقاطی، به دنبال مطالعه ذائقه فکری و نگرشیِ معماران در عرصه های مختلف بوده تا بدین طریق، مرزهای خلاقیت، سبک های طراحی و روح پایدار نوآوری، مورد سنجش و شناسایی قرارگیرد؛ از این رو می توان نتایج تحقیق حاضر را همگام با مسئله تحقیقات قبلی، دانست. از جمله نتایج و یافته های به دست آمده شامل نوآوری های ترکیبی با اهداف کاربردی و تزئینی است که به صورت موردی، بدین شرح است: مورد اول طراحی و اجرای نما با ترکیب آجر و متریال هایی از جنس شیشه، فلز، چوب و سنگ، به جهت ایجاد جداره های تلفیقی و تضاد در بافت و رنگ نما است؛ مورد دوم ایجاد بُعد سوم در نما با آمیختگی الگوی آجرچینی فخرومدین در ترکیب با روش رگ چین، خفته رفته و خوون چین، با اشکال و فرم های زاویه دار، قوس دار و عمیق می باشد؛ مورد سوم بهره گیری کاربردی از پرده های مشبک آجری [ملهم از شیوه فخرومدین] در نما با اشکال و فرم های انتزاعی و درهم تنیده است؛ مورد چهارم بهره گیری از ساختار و اجرای دوپوسته به منظور فراهم کردن قابلیت های کاربردی و تزئینی می باشد؛ مانند: سایه افکنی به داخل بنا، پوشش حریم خصوصی از بیرون بنا، جلوگیری از آلودگی های بصری شهری از داخل بنا و نیز تعدیل تابش و گرمای خورشید است که در مجموع، این عوامل ساختار جدیدی را پدید آورده اند.
بررسی نگاره پیرزن و سلطان سنجر بر اساس آرای پانوفسکی در مکتب صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱
79 - 93
حوزههای تخصصی:
مخزن الاسرار یکی از پنج مثنوی معروف نظامی گنجوی است که دارای داستان ها و حکایات مختلفی در زمینه های اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و ... است. یکی از این داستان ها قصه «پیرزن و سلطان سنجر» می باشد. ظلمی که در حق پیرزن شده و بی خبری سلطان محتوای داستان را می سازد. در نسخه برداری کتب ادبی در ادوار تاریخی موضوعات مختلفی را به تصویر کشیده اند، داستان نامبرده نیز به قلم چند نقاش به تصویر در آمده است. در این پژوهش سعی می شود که به بررسی و تحلیل نگاره های موجود در مکتب صفوی با دیدگاه تحلیلی آیکونولوژی اروین پانوفسکی پرداخته شود. هدف از این جستار بررسی صورت و محتوایی داستان بر اساس نگاره ها خواهد بود. سؤال مطرح در این تحقیق، چه ارتباطی بین صورت و محتوای نگاره ها بر اساس آرای پانوفسکی وجود دارد؟ این مقاله به صورت توصیفی – تطبیقی انجام گشته و به روش کتابخانه ای به جمع آوری اطلاعات پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که نگاره های موجود از ادوار مختلف عمدتاً بیت اول شعر مربوط به داستان «سلطان سنجر و پیرزن» را به تصویر کشیده اند از نظر آرای پانوفسکی نه تنها آثار هنری برجسته ای هستند بلکه درک عمیقی از نمادشناسی و معانی و دینی به وضوح قابل مشاهده است و می توان آنها را در چارچوب تاریخ هنر ایرانی و تأثیرات آن بر فرهنگ جهانی قرار دارد. پانوفسکی به عنوان یک تاریخ نگار هنر به ویژه در آثار هنری اسلامی، توانست نگاه انتقادی و تحلیلی خود را به شکلی مفهومی و نمادین بکار گیرد که بر درک بهتر آثار هنری کمک کرده است. رنگ لباس ها در هنر اسلامی نه تنها نشان دهنده وضعیت اجتماعی افراد هستند بلکه در بازتاب ویژگی های معنوی و روانی اشخاص نیز نقش دارد. در این نگاره رنگ لباس سلطان سنجر به رنگ های نارنجی و سبز دیده می شود که نماد قدرت، ثروت و اعتبار اوست. همچنین فرم بدن و لبا س های او بیشتر به صورت صاف و کشیده طراحی شده که اسوه ای از قدرت پادشاه می باشد. در مقابل لباس های پیرزن از رنگ های ملایم تر و کم فام تر مثل سفید و آبی بهره برده که نمادی از سادگی و فقر اجتماعی است و فرم بدن و لباس او از خطوط نرم و منحنی وار استفاده شده است که همگی این نقش ها و رنگ ها نشانی از تفاوت اجتماعی و طبقاتی مختلف جامعه را بازتاب دهد.
شناخت نشانه های تصویری سنگ قبرهای تاریخی موزه بیشاپور شهرستان کازرون (دوره اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
199 - 215
حوزههای تخصصی:
آدمی همواره تلاش کرده است تا با استفاده از ابزارهایی پیام خود را به دیگری برساند و هنر در این میان به واسطه معنامندی خود لایه هایی از مفهوم را بیان می کند که علاوه بر انتقال پیام، جنبه های زیبایی شناسانه را نیز در خود دارد. یکی از این ابزارها سنگ قبرها هستند. این آثار به عنوان آخرین اشاره به فرد متوفی، ابزاری برای بیان ویژگی های وی است با این حال، در درون خود قراردادهای اجتماعی و ارزش های دینی و دیدگاه های مذهبی هنرمند و بازماندگان را علاوه بر شخصیت و شیوه زیست متوفی نشان می دهد. یکی از این میراث های در خطر، سنگ قبور موزه بیشاپور شهرستان کازرون است. نگارندگان با تکیه بر روش تفسیری-تاریخی تلاش نموده تا با تصویربرداری، تحلیل خطی و شکلی این آثار و تطابق آن با مفاهیم و معانی نقوش به شناخت این نشانه های تصویری دست یابند. نتایج تحقیق نشان می دهد که سنگ قبر تاریخی در موزه بیشاپور حاوی دو جنبه زیست عشیره ای و این جهانی و طلب آمرزش اخروی است. به عبارتی این نقوش هم نظر به جنبه های عشیرگی مانند مهمان نوازی متوفی و تکریم این شیوه پیوند اجتماعی داشته و هم با استفاده از ترکیب نقوش گیاهی، حیوانی و هندسی تلاش می کند تا متوفی را آمرزیده شده و بهشتی نشان دهد. جهت تاکید بر این گزاره ها جایی با استفاده از نقش اسلحه، متوفی را فردی جنگاور و نیز با استفاده از تسبیح و ... وی را مقید به مناسک دینی نشان می دهد.
تحلیل نقاشی گل و مرغ به کار رفته در قلمدان شماره 1393005000045 موجود در موزه ملک، اثر استاد فتح اله شیرازی، بر بستر قلمدان نگاری های دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱
7 - 22
حوزههای تخصصی:
هنر قلمدان سازی بافرهنگ ایران ارتباطی دیرینه دارد. در دوره قاجار این هنر به اوج خود رسیده است و صورتگران این فن را به اوج کمال رسانیدند، به طوری که بر قلمدان های فلزی که تا پیش ازاین دوران مورداستفاده قرار می گرفت برتری یافت. نقاشی مکتب قاجار سعی دوباره ای بود در ایجاد تعادلی مطلوب میان دو عنصر ناهمگن ایرانی و اروپایی که در نیمه اول قرن سیزدهم هجری به توفیقی دلپذیر اما مختصر دست یافت که این روند بر روی قلمدان نگاری های این دوران بسیار تأثیرگذار بود. فتح اله شیرازی ازجمله برجسته ترین های نقاشی زیر لاکی و قلمدان نگاران دوره قاجار بوده است. مهم ترین نقوشی که در آثار او به چشم می رسد، نقاشی های گل و مرغ و گل وبوته است. او اغلب در قاب بندی های منظره با حواشی گل رز از طرح های دل انگیزی بهره می گرفت. هدف از این پژوهش مطالعه گل و مرغ در نقاشی فتح اله شیرازی است. پرسش های اصلی پژوهش عبارت اند از: تأثیرات نقاشی گل و مرغ در قلمدان فتح اله شیرازی از هنر دوره قاجار چگونه بوده است؟ ویژگی شاخصه های بصری نقش گل و مرغ در قلمدان فتح اله شیرازی چگونه است؟ روش پژوهش حاضر، به صورت تحلیلی-توصیفی است، شیوه گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی (کتابخانه ای) است. در انتهای پژوهش نتایج حاصل نشان می دهد که ضمن بررسی قلمدان در دوره قاجار به این قلمدان خاص، نقوش گل و مرغ نقاشی شده اند و نقوش استفاده شده در قلمدان نگاری، دارای ژرف نمایی متأثر از نقاشی اروپایی بوده است اما مکتب فرنگی مآب فتح اله شیرازی متفاوت از دیگر قلمدان نگاران هم عصرش است، قلمدان نگاری او واقع گرایانه و شیوه کارش طبیعت گرا است که این امر بیانگر تمایلش به رئالیسم هم سو با به کارگیری نقوش با علم به معنای عرفانی این عناصر بصری است و نه صرفاً نقوشی در جهت تزئین و نمادگرایی انتزاعی.
هم سنجی اساطیر گیاهی در سفالینه های سلجوقی با یک قطعه پارچهٔ محفوظ در موزهٔ ویکتوریا و آلبرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقوش ثبت شده بر آثار هنری به ویژه مواردی که متعلق به اعصار دور هستند، علاوه بر جنبه های آرایه ای و زینتی، دارای کارکردهایی بوده اند که با اساطیر، اعتقادات و آیین های رایج در آن زمان، پیوندی تنگاتنگ دارند. به عبارت دیگر، نقوش مزبور به مثابه نمادهایی هستند که بر عقاید و یا پیام هایی خاص دلالت دارند. از مهم ترین مصادیق این موضوع می توان به آثار هنری ساخته و پرداخته در عصر سلجوقی اشاره کرد که از آن گنجینه ای غنی، به ویژه در زمینهٔ منسوجات و سفال برجای مانده است. مقالهٔ حاضر که به شیوهٔ اسنادی تدوین و از روش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته، با هم سنجی میان نقوش یک قطعه پارچهٔ محفوظ در موزهٔ ویکتوریا و آلبرت و شش سفالینهٔ موجود از دورهٔ سلجوقی، مشترکات فکری، اسطوره ای و اجتماعی ارائه شده در آن ها را مورد بررسی قرار داده و نسبت به شناسایی و دسته بندی اشتراکات کارکردی آن ها اقدام نموده است. نتایج پژوهش نشان می دهد تمامی نقوش به کار رفته در آثار یادشده، دارای کارکرد فرهنگی بوده و نشان گر عقاید روز آن زمان هستند، یعنی نقوش و نمادهای به کار رفته در آثار، برای مردم آن روزگار معنایی کارکردی داشته و صِرف تکرار گذشته و با هدف زیبایی نبوده اند.
تحلیل معنایی نقوش بناهای قاجاری در بافت قدیم شهر بیرجند (بر اساس رویکرد معناشناسی دیداری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
139 - 157
حوزههای تخصصی:
بافت تاریخی شهر بیرجند در خراسان جنوبی دارای آثار معماری شاخصی از دوره قاجار و پهلوی است که تا کنون بررسی کاملی بر روی نقوش به جای مانده از دوره قاجار بر اساس رویکرد معناشناسی دیداری صورت نپذیرفته است. بر این اساس در این پژوهش که به شیوه توصیفی – تحلیلی با ماهیت تاریخی انجام پذیرفته است در ابتدا تمامی بناهای قاجاری با مراجعه به آرشیو میراث فرهنگی و بازدید میدانی مشخص و عکسبرداری شدند. سپس تمامی بناهای مورد مطالعه در چهار دسته باغ، منازل شخصی، حسینیه و مدارس طبقه بندی گردید و از میان هر دسته یک بنای شاخص انتخاب شد. دلایل انتخاب بر اساس شاخص بودن و سالم بودن بنا، وجود نقوش متعدد و عدم تغییر نقوش در دوره های مختلف بوده است. سپس بر اساس رویکرد معناشناسی دیداری هر نقش به صورت منفرد، نمادشناسی و ریشه شناسی گردید. سپس مجدداً تمامی نقوش یک بنا، در بافت خود (باغ، منازل شخصی، حسینیه مدارس) و فضای گفتمانی دوره قاجار (نگاه مذهبی، اجتماعی و سیاسی) تحلیل و خوانش معنایی شدند چرا که در این رویکرد تنها طبقه بندی ساختاری و نمادشناسی مد نظر نیست بلکه تحلیل معنایی نقوش بر اساس دیدگاه گفته پرداز و گفتمان جامعه است. بر این اساس مشخص شد که نقوش دوره قاجار در بافت تاریخی بیرجند بر اساس مؤلفه های نقوش ایران باستان نقش شده اند و نقوش غربی کمتر در آن قابل روئیت است که این عملکرد در دوره پهلوی تنزل یافته و بر طراحی نقوش غربی افزوده شده است. همچنین بر اساس معناشناسی نقوش و کتیبه های بدست آمده مشخص شد که دیدگاه مذهبی و اجتماعی این منطقه بر اساس دیدگاه مذهب شیعه بوده است.
پژوهشی در شمایل های انتزاعی و نقوش جانوران ترکیبی آرایه های گچ بری سامرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
90 - 109
حوزههای تخصصی:
گچ بری های به دست آمده از مجموعه ی سامرا از نقوشی تزیینی تشکیل شده اند که همواره موردتوجه اهل علم و هنر است. برخی از این گچ بری ها کاملاً از گچ بری های کاخ های ساسانی و نقوش انتزاعی و هندسی آن تقلید شده اند. برخی دیگر نقوشی انتزاعی هستند که باوجود شباهت های بسیار به دیگر نقوش صدر اسلام و هنر ساسانی، از ویژگی هایی منحصر به خود نیز برخوردارند. یکی از ویژگی های مهم این نقوش تلفیق نقش مایه های ساسانی و عناصر هنر میان رودان در جانوران ترکیبی و شمایل های انتزاعی است. این ساختارهای تصویری در تندیس ها، نقش برجسته ها و بیشتر از همه در مهرهای بین النهرین دیده می شوند. بسیاری، مانند؛ سنت گرایان معتقدند پس از ورود اسلام هنرمندان به دلایل توحیدی به ندرت تصویرهای انسانی و حیوانی را به ویژه بر دیوارهای مساجد بکار برده اند. پاسخ به این سؤال مهم که برخلاف این دیدگاه، تصویرهای انسانی یا حیوانی به صورت جانوران ترکیبی در سامرا به عنوان یکی از مهم ترین آثار مربوط به قرون اولیه ی اسلام وجود دارد؛ مسئله ی است که در جریان این پژوهش باید به آن پاسخ داده شود. در این راستا هدف پژوهشِ پیشِ رو تحلیل های ترسیمی نقوش گچ بری سامرا و مقایسه ی آن با نقوش جانوران ترکیبی در آثار باستانی این منطقه (از دوره ی آشور تا پایان ساسانی) است. نتایج حاصل از این پژوهش که به روش توصیفی، تحلیلی تطبیقی انجام شده، وجود شمایل های انتزاعی و جانوران ترکیبی در نقوش تزیینی گچبری ها بر پهنه ی بناهای سامرا است. همچنین از دیگر دستاوردهای تحقیق بیان ترسیمی و توصیفی ریشه های نقوش سامرا در نقوش باستانی میان رودان (شمایل ها و جانوران ترکیبی) و نقوش ساسانی است که پس از ورود اسلام تلفیق و تحول یافته و بازآفرینی شده اند.
تحلیل ساختار طرح و نقش قالیچه های عشایری استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
113 - 132
حوزههای تخصصی:
استان خراسان جنوبی به عنوان یکی از مراکز مهم تولید قالیچه های عشایری ایران به شمار می رود. قالیچه های عشایری این استان عموماً توسط ایلات بلوچ و طوایف عرب ساکن در جغرافیای این استان بافته می شوند. مسئله اصلی پژوهش حاضر، تحولات سریع روی داده در شیوهٔ زندگی عشایر و فراموشی طرح ها و نقوش سنتی و اصیل قالیچه های عشایری بافت این استان است. بر این اساس سوالات پژوهش نیز عبارتند از: ساختارهای طراحی رایج در قالیچه های عشایری استان خراسان جنوبی کدامند؟ نقش مایه های رایج در قالیچه های عشایری استان خراسان جنوبی کدامند؟ هدف تحقیق، شناسایی و مستندسازی ساختار طراحی و تنوع نقوش قالیچه های عشایری بافت استان خراسان جنوبی است. بدین منظور با انجام مطالعات میدانی، تعداد 16 نمونه از قالی های اصیل عشایری بافت استان خراسان جنوبی براساس جغرافیای تولید آن ها شناسایی و به شیوهٔ توصیفی- تحلیلی و به روش استقرایی در راستای سوالات پژوهش تحلیل شدند. نتایج بیانگر است که حوزه های تولید قالی در این استان، دارای ساختارهای متنوعی ازجمله لچک ترنجی، تصویری، درختی، محرابی، ترنج دار، واگیره ای و لچک دار هستند. نقش مایه های رایج در قالیچه های عشایری استان نیز شامل گل ابر، فتح اللهی، مرغی، طاووسی، لچک دار گوشه سفید، گل کشمیری، مددخانی، دو گل، چپات اشتر، بازوبندی، گلدانی، گل کاشان، کاج، و پرجلکی هستند. بیش ترین فضای مورداستفاده در نقش پردازی قالیچه ها به نقوش انتزاعی و شکستهٔ برگرفته از محیط پیرامون اختصاص دارد. با توجه به نوع سبک زندگی، استفاده از نقوش گیاهی منطقه مانند انواع گل، بته، نقوش حیوانی مانند بز، شتر، مرغ، اسب و انواع نقوش انتزاعی برگرفته از اشیاء پیرامون در قالیچه ها مشاهده می شود.
تحلیل بازنمایی کنیزان در نگارگری عهد تیموری با تأکید بر پایگاه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱
51 - 62
حوزههای تخصصی:
پیشینه بردگی در ایران به سال های پیش از اسلام بازمی گردد و انواع برده در دوره های مختلف در جامعه حضور داشتند که یکی از انواع آن، برده زن یا کنیز است که در هنرهای مختلف بازنمایی شده اند. پژوهش حاضر به تحلیل بازنمایی کنیزان در نگارگری دوره تیموری پرداخته و رابطه میان پایگاه اجتماعی و بازنمایی آنها را بررسی می کند. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی است و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است. با توجه به ارتباط مستقیم نگارگری تیموری و ادبیات فارسی، در ابتدا انواع کنیزان در متون ادبی دسته بندی شده و سپس در نگاره های دوره تیموری مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان می دهد که کنیزان در عصر تیموری در نٌه پایگاه اجتماعی مختلف قرار داشتند، اما تنها آن دسته کنیزان که مورد توجه متون ادبی بودند، در نگارگری بازنمایی شده اند. این بازنمایی تصویری با توجه به اهمیت پایگاه اجتماعی کنیزان متفاوت بوده است به نحوی که کنیزان تجملاتی و هنرمند در دسته های چندتایی و در حاشیه تصاویر بازنمایی شده اند درحالی که کنیزان معشوقه و خدمتکار به صورت یکه به مرکزیت تصویر نزدیک می شوند. درنهایت چنین نتیجه ای حاصل شد که نگارگری تیموری، با تأکید بر ارتباط با متون ادبی، ترجیح می دهد کنیزانی را بازنمایی کند که در داستان ها مورد توجه هستند و وضعیت بازنمایی در ترکیب بندی تصویر نیز با پایگاه اجتماعی شان تطابق دارد.
مردم نگاری زیورآلات یکصد سال اخیر شوشتر با رویکرد چند فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیورآلات مجموعهٔ عظیمی از اشیاء فرهنگی هستند که کاربرد تزئینی، تجملی و بعضاً کارکرد بلاگردان دارند. فارغ از وجه مادی و سرمایه ای، برخی از انواع آن ها کارکردی روزمره و آیینی داشته و بازنمای هویت فرهنگی، اندیشه ها و باورهای جوامع بوده و مهارت و ادراک زیباشناسانهٔ زیورسازان هر دوره را نشان می دهند. در این میان شهر شوشتر که روزگاری مرکز استان خوزستان بوده است، یکی از مراکز ساخت زیورآلات بوده که با توجه به تنوع فرهنگی مردم این منطقه، رویکرد چندفرهنگی در زیورآلات آنان دیده می شود. بر این اساس مسئله پژوهش حاضر، چگونگی شکل گیری رویکرد چندفرهنگی در صنایع دستی این شهر و چیستی زیورآلات ساخته شده در این بستر است. شناخت تزئینات و معناهای مشترک فرهنگیِ جامعهٔ ایرانیِ نهفته در زیورآلات به ویژه آثار منطقهٔ خوزستان و شهر شوشتر و اطراف آن در محدودهٔ یک صد سال گذشته هدف این پژوهش است. رویکرد این پژوهش کیفی، مردم نگارانه است که در آن به طور عمده با بهره گرفتن از منابع میدانی و سپس کتابخانه ای و شیوهٔ تحلیل نشانه شناسانه به بررسی موضوع پرداخته شده است. منابع میدانی پژوهش حاضر، افراد آگاه به موضوع و هم چنین مردم محلی و مجموعه داران شخصی بوده اند. بر اساس یافته های پژوهش، بافت چندفرهنگی شوشتر و وجود تقاضاهای مختلف، سبب شده تا زیورسازان این شهر اقلام مختلف تزئینی، ملزومات زندگی و نیز اشیاء دوگانهٔ تزئینی و بلاگردان یا دفع شر را بر اساس سلیقه های مختلف ساکنانی که جمعیت بیش تری در این شهر دارند، به تولید برسانند. وجود تزئین یا نقش اندازی بر اشیاء و ارزش آفرینی اشیائی نه چندان پراهمیت (به زعم افکار امروزی) چون سنگ پا و قطعه فلز پایین و بالای بادبزن، نشان از تداوم سنت تزئین گرایی در هنر ایرانی است که در بطن شهری با ویژگی هم گرایی فرهنگی، همواره برای آن تقاضا وجود داشته است.
مطالعهٔ نقوش آثار فلزی مملوکی محفوظ در موزهٔ متروپلیتن و بررسی تأثیرپذیری آن ها از مناطق هم جوار (مطالعهٔ موردی: جعبه و لگن برنجی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
175 - 196
حوزههای تخصصی:
طبق اسناد و مدارک موجود از تاریخ دوران اسلامی، دورهٔ مملوکان یکی از ادوار شکوفایی هنر فلزکاری به شمار می آید و سرزمین تحت تسلط آن ها به یکی از مراکز مهم فلزکاری بدل شده بود. فرم و نقش آثار اولیهٔ فلزکاری مملوکی را می توان ترکیبی از ویژگی های فلزکاری سرزمین های مجاور خود برشمرد که به دلیل خلاقیت و مهارت بالای آنان در فلزکاری، نهایتاً منجر به خلق سبکی منحصر به فرد و مستقل گردید. لذا از این منظر سهم به سزایی در رشد و توسعهٔ هنر فلزکاری اسلامی ایفا نموده است. هدف اصلی پژوهش حاضر، معرفی و تحلیل نمونه هایی از آثار فلزکاری مملوکی محفوظ در موزهٔ متروپلیتن، و تحلیل مفاهیم و مضامین نهفته در نقوش این آثار می باشد. در راستای دستیابی به این هدف، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که در تزئین آثار فلزی مملوکی از چه نقوشی بهره گرفته شده و رابطهٔ الگوهای تزئینی و محتوایی در این آثار با الگوهای سنت های پیشین و تمدن های هم عصر آن ها چگونه بوده است؟ این پژوهش کیفی، به روش توصیفی - تحلیلی انجام گرفته و شیوهٔ گردآوری اطلاعات آن، به صورت مطالعات کتابخانه ای بوده است. به دلیل تعدد آثار، چهار نمونه از آثار موجود در موزهٔ متروپلیتن به عنوان نمونه های مطالعاتی برگزیده شده و از نظر نقش و تزئین مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته اند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در تزئینات این آثار از مجموع نقوش انسانی، حیوانی گیاهی، کتیبه و هندسی استفاده شده، هم چنین طراحی این نقوش متأثر از مناطق دیگری از جمله ایران و آناتولی بوده است.
«راه کاووسان» بر کاسهٔ عصر آهن لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای صناعی ایران سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
233 - 250
حوزههای تخصصی:
ماهیت دین و آیین تولیدکنندگان مفرغ های عصر آهن لرستان همواره با نظرات متناقضی همراه بوده است. در میان اشیاء مذکور کاسه ای مفرغی وجود دارد که بر آن نقوش سماوی و هفت نوشته آرامی در مناسبتی معنادار کنار هم چیده شده اند. فرضیه پژوهش این است که تحلیل نقوش سماوی روی این شیء و دیگر مفرغ های لرستان می تواند بخشی از ابهامات موجود دربارهٔ دین این مردمان را روشن سازد. از این رو برای نخستین بار نقوش سماوی بخش های دوم و ششم این کاسه براساس مفاهیم روایی و اساطیری ادیان هندوآریایی و در ارتباط با نقوش دیگر مفرغ های لرستان تحلیل شدند. این پژوهش از حیث ماهیت کیفی و به روش، توصیفی- تحلیلی است و داده های تحقیق از منابع کتابخانه ای و موزه ها گردآوری شده اند. طبق یافته های پژوهش صورت فلکی دو پیکر در بخش دوم کاسه (= طرحواره میمون) رمزی از سَر مار گوزهر - عامل کسوف و خسوف - است. خوشهٔ پروین در بخش ششم کاسه رمزی از دیوان سبتو است، دیوانی که طبق متون بین النهرینی با عیلام، ایزدبانو ناروندی و خسوف پیوند داشتند. محور مفروض بین این دو بخش بازنمودی از مار-اژدهای راه شیری است؛ راهی که طبق بندهش نام دیگر آن «راه کاووسان» و راه شاهانی بود که نشان فرّه را در جهت نیّات پلید خود به کار بردند و باعث زوال سلطنت شدند. چنین می نماید که بازنمایی «راه کاووسان» بر مفرغ های لرستان مرد یا دیو-بزی است که با دستان خود دو مار ستاره نشان را در جهت اِعمال قدرت ارادهٔ خدایان در تغییر سرنوشت و مجازات شاهان خودکامه کنترل می کند.
طراحی پژوهی: تأملی بر پژوهش هایی در باب هنر طراحی ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱
23 - 35
حوزههای تخصصی:
پژوهش های انجام یافته و تا حدودی مرتبط با هنر "طراحی" در حوزه نگارگری ایران را نمی توان به صراحت و فراوانی "نقاشی ایرانی" جویا شد. دلیل این امر، تحقق چشم گیرِ مطالعاتی است که در باب نقاشی ایرانی به انجام رسیده و با تداوم خود، بر بسامد پژوهش های مذکور افزوده است. اما آنچه می تواند شناساییِ ظرفیت های پژوهشی موجود را در این حوزه بیش تر تبیین نماید، بررسی پژوهش های به انجام رسیده است. این مطالعات اگرچه اندک هستند اما تأمل در آنها، نه تنها شناخت رویکردهای پژوهشی در حوزه هنر طراحی را میسر می کند بلکه مباحث مغفول مانده در این حوزه را نیز آشکار می سازد. از همین رو، مقاله حاضر، ضمن شناسایی پژوهش هایِ محقَّق در باب هنر طراحی با هدف شناخت رویکرد های پژوهشی با موضوع مذکور به طرح این پرسش می پردازد که مواجهه پژوهشی با هنر طراحی ایرانی در چه رویکردهایی قابل تبیین است؟ و این رویکردها، اهمیت مطالعاتی چه مباحثی را ضرورت می بخشند؟ روند مطالعاتی پژوهش از روش پژوهشِ مطالعه چندموردی برخوردار گشته و گردآوری اطلاعات با بهره مندی از منابع کتابخانه ای و مقالاتِ برخط انجام پذیرفته است. ماحصل بررسی ها بیان می دارد که مواجهه پژوهشیِ محققین با هنر طراحی در چهار گروه رویکرد جزئی و عام، رویکرد جزئی و نگارگرمحور، رویکردی کلی و ذیل مکتب های قزوین و اصفهان و مطالعات کلی در باب نگارگری ایران قابل طرح است. در این راستا، ضرورت پژوهش هایِ تمیزی و تخصیصی در حوزه هنر طراحی بایسته می گردد که بتوان در تداوم آنها، دیگر مطالعات را با عطف توجه به تمرکززدایی از حوزه نقاشی و تمرکزبخشی به حوزه هنر طراحی به عنوان یک صورت هنری قائم به ذات، تحقق بخشید.
کاوشی در قالی طرح مستوفی اراک (سلطان آباد) و فراهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح مستوفی، نقشه ای غالباً سرتاسری دارد و دارای بُن مایه ای گیاهی، با ساختار اسلیمی های جفتی و اسپیرال گون است که به احتمال قوی از اواخر قرن نوزدهم وارد مکتب قالی بافی اراک و فراهان شده و رواج یافته است. پژوهش حاضر تلاش دارد برای نخستین بار به مطالعه، تحلیل و معرفی خاستگاه و ابعاد فرمی و فنی قالی طرح مستوفی اراک و فراهان بپردازد. فقدان منابع مرتبط با این طرح و نیاز به شناخت و آشنایی با ریشه و خاستگاه آن، ضرورت انجام این پژوهش را دو چندان نموده است. پژوهش حاضر از نوع توسعه ای و دارای ماهیت میدانی بوده و از جنبه نظری کم تری برخوردار است. این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی انجام گرفته و شیوهٔ گردآوری داده های آن میدانی و کتابخانه ای است. پرسش اصلی پژوهش این است که ویژگی های فنی و زیباشناختی قالی طرح مستوفی کدام است؟ بر این مبنا، با کنار گذاشتن نمونه های مشابه، تعداد 18 طرح متفاوت و قابل مطالعه انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان می دهد قالی طرح مستوفی در اراک و فراهان از جمله طرح های اصیلی است که نسبت به طرح مستوفی در تبریز و بیجار، ساختار فرمی و محتوایی متنوع و شاخصی را داراست. این ساختار شاخص در نمونه های بازمانده نیز دیده می شود، از آن جمله رنگ سرمه ای زمینهٔ قالی، رنگ قرمز و نیز ساختار نقش پردازی یکسان در حاشیه می باشد. بر مبنای روایت های شفاهی و بازاری در اراک، طرح مستوفی به احتمال زیاد از بیجار وارد نظام قالی بافی اراک و فراهان شده و احتمالاً پیش از آن هم از حوزهٔ قفقاز به تبریز وارد شده و پس از آن به بیجار راه یافته است.
مطالعه تطبیقی آرایه درخت در قالی های صفوی و قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگارینه هنر اسلامی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۷
25 - 50
حوزههای تخصصی:
هنر قالی بافی از هنرهای سنتی و اصیل ایرانی است که جلوه ای کم نظیر از نقوش و آرایه های سنتی و تزئینی را به نمایش می گذارد. این آرایه ها شامل گونه های مختلف گیاهی، جانوری، انسانی و تجریدی است. نقوش گیاهی از فراوان ترین و پرتکرارترین آرایه هایی است که در قالی مورد استفاده بوده و نقش درخت به عنوان عنصری بصری و روایی از گونه های عمده-ی این عناصر گیاهی است که در قالی های ادوار مختلف تاریخی نقش بسته است. در نمونه قالی های باقی مانده از دوران صفوی تا نمونه های امروزی درخت ها به شکل های مختلف و متنوعی بافته شده اند و باعث تنوع و بروز گونه های متفاوت در قالی های درختی شده اند. بررسی ویژگی های طرح های حاوی درخت، خصوصاً در دوره صفویه و قاجار از اهداف اصلی این پژوهش است. و بر این اساس پرسش های زیر مطرح است؛ - آرایه ی درخت در قالی های درختیِ دوره صفوی و قاجار دارای چه ویژگی های ساختاری است؟- آیا می توان معیارهای مشترک و متفاوتی از نظر طرح و نقش برای قالی های درختی صفوی و قاجار تعریف کرد؟این مقاله به تحلیل ویژگی های آرایه درخت در قالی های دوره ی صفوی و قاجار و شناخت وجوه اشتراک و افتراق این آرایه در دو دوره مذکور پرداخته و از این رهگذر، تغییراتی که در نقش درخت بوجود آمده را بررسی کرده است.این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی و تطبیقی بوده و گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است. بر اساس نتایج پژوهش مشخص شد که به طور کلی ویژگی قالی های درختی دوره صفویه، متاثر از هنر قالی بافی این دوران است و چهارچوب کلی هنر قالی بافی دوره صفوی حفظ شده است. پس از دوره صفویه نیز، در دوره قاجار بافت قالی های درختی با حفظ کلی ساختار قالی های صفوی ادامه یافت. تطبیق و مقایسه گونه های صفوی و قاجار نشان از تنوع بیشتر در طرح، فرم درخت در متن قالی های درختی قاجار دارد. همچنین در دوره قاجار، گرایش جدید طبیعت گرایی، در طرح پردازی قالی، منجر به بروز مضامین تازه و نقش مایه های متنوع در قالی ایران شده و تنوع طرح درختی در این دوران را رقم زده است.