فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱٬۲۷۵ مورد.
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
19 - 32
حوزههای تخصصی:
عصر قاجار یکی از متحول ترین ادوار تاریخ ایران در وجوه مختلف هنری، سیاسی، اقتصادی و نظام اجتماعی محسوب می شود. در این دوره تهران به دلیل روند رشد شهرنشینی، با دگرگونی های اساسی و بنیادین در زمینه ی معماری و تزئینات وابسته به آن خصوصاً کاشی کاری مواجه گردید. به طوری که، کاشی کاری در بناهای عمومی همانند دروازه ها و سردَرهای شهری، در سطح وسیعی به کار گرفته شد. با تأثیر ادبیات و گرایش به مضامین باستانی در سلیقه ی حاکم بر این دوره، هنرمندان نیز مضامین مختلفی از ادبیات کهن را دست مایه ی هنر خود قرار دادند؛ که علاوه بر نقش کارکردی و تزئینی می توانست، القاکننده ی پیام های فرهنگی و سیاسی نیز باشد. با مشاهده کاشی نگاره های این دوره، می توان دریافت که اغلب آن ها جنبه ی روایی داشته و بیان گر یک موضوع مشخص می باشند. در این پژوهش بنیادی، تلاش شده ، تا با شناخت نقوش روایی- ادبی کار شده بر روی دروازه ها، به تأثیر آن در ارتقاء آگاهی و بینش فرهنگی و ادبی، مخاطب اشاره شود. پژوهش حاضر، به لحاظ ماهیت پژوهشی توصیفی- تحلیلی است و شیوه ی گردآوری اطلاعات اسنادی و با تکیه بر مشاهدات حاصل از کاشی های تصویری در شهر تهران تدوین شده است. با تحلیل یافته های پژوهش، به نظر می رسد، کاربرد این نقوش در سطوح مختلف شهری و در معرض دید قرارگرفتن آن ها برای عموم مردم می تواند در انتقال مفاهیم فرهنگی، تاریخی، عقاید و باورهای ایران زمین مؤثر واقع شود. مشاهده این تصاویر در ارتقاء سطح شناخت و آگاهی افراد جامعه بی تأثیر نبوده ؛ و امروزه نیز می توان از این هنر دیرین به عنوان ابزاری بصری، برای بیان موضوعات اجتماعی و نیز ترویج تاریخ و فرهنگ این سرزمین استفاده کرد.
اشیاء روزمره یا اسباب تجمّل: دوگانگی مفهوم اشیاء صناعی در متون دوران اسلامی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
75 - 86
حوزههای تخصصی:
دست ساخته های صناعتگران دوران اسلامی که امروز از آثار اصیل هنر اسلامی به شمار می آیند، در منابع متقدم از دو منظر متفاوت یاد شده اند؛ یکی ناظر بر وجه کاربردی آنها در زندگی عموم مردم و دیگری به اعتبار وجه زینتی و تجمّلی آنها در گنجینه های اغنیا. این تعابیر دوگانه در نوشته های بعضی از متفکران پیشین جهان اسلام اساس دسته بندی صناعات دستی به دو گروه ضروری و تجملی شده است. هدف از این نوشتار نزدیک شدن به فهم گذشتگان از آثار صناعی، از راه جست وجوی این اشیاء و صناعات سازنده آنها در متون کهن است. نتیجه کار نشان می دهد اشیائی که امروز آثار هنرهای صناعی شناخته می شوند، از گروه دوم اند؛ اما این شأن هنری برآمده از نگاه امروزی نیست، بلکه آنها نزد سازندگان و صاحبان اصلی خود نیز ارج و اعتباری فراتر از وجه کاربردی شان داشته اند و در جایگاه شاهکارهایی نفیس قدر می دیده و به نیکی نگهداری می شده اند. از سوی دیگر، اشیاء روزمره نیز منزلت خود را داشته و هرگز از کانون توجه اهل تفکر دور نبوده اند.
ویژگی نمادین ستاره هشت پر و ارتباط آن با امام رضا(ع) به استناد علم اعداد (حروف ابجد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت های ترکیبی همگن و منتظم، بدون آنکه ترکیبشان دستخوش تغییر و تحول گردد، قابلیت بسط و گسترش از همه سو را برای هنرمند مهیا می کنند. نقوش گره در بناهای سنتی، بر نظم موجود به واسطه استفاده از انتظامات مرکزی، محوری، تقارن و تعادل در این بناها پدید آمده و تبلوری از نظم و هندسه را جلوه گر ساخته است. هندسه اسلامی دربردارنده ویژگی های نمادینی است که با مفاهیم دین مبین اسلام قابل تبیین بوده و در قلمرو سنتی اسلامی، می تواند با رهیافت های دینی ملی همراه باشد. نماد ستاره هشت پر به دلیل هندسه و شکل خاص آن در ایران و به ویژه در حرم مطهر رضوی، محملی معنوی بر جایگاه دینی امام رضا(ع) تلقی شده است. هدف از این مقاله، بررسی پیوند مفهوم نمادین ستاره هشت پر در حرم مطهر رضوی با جایگاه معنوی امام رضا(ع) بوده است. بر این اساس، نمونه هایی بی نظیر از نقش مورد نظر که توسط هنرمندان بارها در حرم مطهر رضوی به منصه ظهور رسیده بودند، بررسی شدند. بررسی های به عمل آمده و یافته های این پژوهش بر مبنای روش توصیفی تحلیلی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای، گویای آن است که هنرمندان مسلمان از طریق امتزاج نقش نمادین ستاره با شکل هندسی خاص آن و همچنین به کارگیری اصول زیبایی شناسی و تجارب کاشی کاری سنتی ایرانی، تلاش داشتند شخصیت معنوی امام رضا(ع) را به زبان هندسه و اعداد بیان کنند. هشت ضلعی بودن ستاره، آن را به نماد شمسه نزدیک می ساخت و این امر به طور ضمنی و تلویحی، بیننده را با مفاهیمی نظیر «خورشید خراسان» یا «آفتاب ولایت» پیوند می داد. هنرمندان با آنکه برای نقاشی چهره ها و شمایل امامان، با محدودیت هایی روبه رو بودند، بدون توجه به این تنگنا، می توانستند یک باور مذهبی عمیق را با خطوط خشک هندسی به نمایش بگذارند.
مطالعه تطبیقی نقوش و انواع سوزن دوزی در پوشاک زنان و مردان دربار قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با بررسی سیر تحول پوشاک در تاریخ ایران، دوران قاجار از حیث تحولات گسترده فرهنگی و اجتماعی، دوران متمایزی است. در این دوره، با توجه به گسترش ارتباطات بینافرهنگی با ملل دیگر، به ویژه غرب و رواج مدگرایی در میان درباریان، میل به لباس های سنتی ایرانی با تزیینات زیبا و دل فریب، به خصوص طیف وسیع سوزن دوزی ها، همچنان طرفداران متمکن (اغلب درباریان) خود را داشت. از این منظر در این پژوهش تلاش شده است ضمن تبیین و تحلیل مفاهیم مستتر در نقوش سوزن دوزی های پوشاک زنان و مردان دوره قاجار، به این پرسش ها پاسخ داده شود: 1. چه مفاهیمی در نقوش سوزن دوزی های پوشاک درباریان دوره قاجار وجود داشته است؟ 2. وجوه تمایز میان نقوش سوزن دوزی پوشاک زنان و مردان در دوره قاجار چیست؟ این پژوهش بنیادی به لحاظ چیستی رویکردی کیفی داشته و از نظر روش شناسی تطبیقی تحلیلی است. گردآوری داده ها و اطلاعات به روش مطالعات اسنادی و منابع کتابخانه ای و در مواردی میدانی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش با مرور آثار نقاشی و تطبیق با تعدادی از پوشاک موجود در موزه ها و مجموعه های خصوصی به جامانده از دوران قاجار انتخاب شده است. در نهایت از تحلیل یافته ها، این نتیجه قابل استنباط است که پوشاک زنان و مردان دربار قاجار تفاوت چندانی با یکدیگر نداشتند و به طور کلی به دو دسته اندرونی و بیرونی تقسیم می شدند که تزیینات متنوع سوزن دوزی مانند گلابتون دوزی، قیطان دوزی، نقده دوزی، مرواریددوزی و... به تفاخر و زیبایی آن ها متناسب با جایگاه و مسند صاحب لباس می افزوده است. در این میان، نقوش به کاررفته طرح های هندسی، گل وگیاه و بته جقه بودند که به طور مشترک در لباس زنان و مردان مشاهده می شود که عمدتاً مبتنی بر باورهای سنتی و اعتقادات مذهبی مردم بوده است.
نقش نظام های گفتمانی مسلط دوره قاجار در متون تصویری قلمدان ها
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
103 - 121
حوزههای تخصصی:
این مقاله نظام های گفتمانی بازنمایی شده در شمایل نگاری قلمدان های دوره قاجار را پی می گیرد. هدف این است با تکیه بر رویکرد سه وجهی تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، به بازشناسی نظم گفتمانی دوره قاجار، به عنوان عرصه ای برای باز پیکربندی قلمدان به عنوان شیء هنری و ابزاری جهت اعطای منصب پرداخته و به این پرسش پاسخ دهد که: نظام های گفتمانی موجود در شمایل نگاری قلمدان ها چه نسبتی با فضای گفتمانی دوره قاجار دارند؟ این تحقیق مبتنی بر مفروضاتی است. به نظر فرکلاف، گفتمان متن بصری را نیز در بر می گیرد. روش تحقیق بر این اساس گفتمان به عنوان عمل اجتماعی در سه سطح: تحلیل متن، گفتمان و گفتمان انتقادی است. یافته های پژوهش مبین این است که هنرمند قلمدان نگار استعاره ها را به نفع خود مصادره کرده و شمایل ها را در راستای گفتمان مسلط دوره قاجار بر روی قلمدان ها به تصویر می کشند وآگاهانه با تلفیق گفتمان های سنت و مدرنیته، با در هم شکستن قواعد زمان و در هم گذاردن عناصر استعاری مضامین رایج مذهبی، سیاسی و ملی در کنار هم، گفتمانی در راستای مشروعیت بخشی و تحکیم هویت حکومت قاجار ایجاد نموده است.
ریخت شناسی ظروف سفالین مأکولات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث ریخت شناسی یکی از مباحث مهم در شناخت سفالینه های ایرانی است. برخی از تولیدات سفالین ایران از جمله ظروف مأکولات از این منظر جزء آثار شاخص ایرانی است. آثار بررسی شده در این تحقیق از تاریخ هزاره اول پیش از میلاد تا قرن یازدهم هجری را شامل می شوند. قدمت آثار دریافت شده نشان می دهد که این ظروف یکی از تولیدات کهن سفالگری ایران بوده است. منطقه شرق ایران در سده دوم هجری و کاشان و گرگان نیز در سده ششم و هفتم هجری از مهم ترین مراکز تولید بوده اند. ظروف مأکولات را می توان جزء ظروف درباری برشمرد؛ چراکه اغلب در سرای امیران دوره سلجوقی رواج داشته است. گستره جغرافیایی این ظروف شامل کشورهایی چون ایران، ترکیه، سوریه و مصر بوده است. بیشترین آثار موجود متعلق به ایران در دوره اسلامی است. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده و روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که وجه تمایز ظروف سفالین مأکولات با سایر ظروف، فنون ساخت این ظروف است. این نوع سفالینه ها، به شیوه قالبی و به دو صورت یک پوسته و دوپوسته ساخته می شده است. فرم ظاهری این سفالینه ها به شکل ظروفی است با تعدادی گودی همسان که در ترکیبی متمرکز و متقارن در کنار هم قرار گرفته اند. این گودی ها معمولاً هفت تایی و به شکل مدوّر هستند. داخل این گودی ها معمولاً خوراکی هایی قرار می داده اند. در متون فارسی اغلب این ظروف با نام ظروف مأکولات و ظروف هفت سین معرفی شده اند. در متون غربی نیز اغلب با نام ظروف شیرینی خوری معرفی شده اند. تعدد نظرات در خصوص این نوع از ظروف بسیار مشهود است و گاه به سبب کاربردهایی که برای آن ارائه می شود، درست می نماید. در این پژوهش از عنوان ظروف مأکولات استفاده شده است؛ در واقع این عنوان دربردارنده مفهوم جامعی از نام های مطرح شده در منابع متعدد، به جهت کاربردی است.
تحلیل هندسی نقوش و تکنیک گره چینی بناهای تاریخی شهرستان های خوانسار و گلپایگان از دوره صفوی تا پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرستان های خوانسار و گلپایگان در حاشیه کویر مرکزی ایران، دارای بناهایی با کاربری مذهبی، مسکونی و خدماتی هستند که گره چینی جایگاه مهمی در معماری این اماکن دارد. هدف، شناخت و گونه شناسی ویژگی های فنی و هنری گره چینی در بناهای شهرستان های خوانسار و گلپایگان است. روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی و روش نمونه گیری، هدفمند از نوع در دسترس است. جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و به ویژه بر مطالعات میدانی استوار است. یافته ها نشان می دهد کارکرد گره چینی در بناهای مذهبی شهرستان های خوانسار و گلپایگان ارسی، پنجره، درِ ورودی، روزن، صندوق قبر، منبر و ضریح و در بناهای غیرمذهبی پنجره، روزن و ارسی است. گره چینی در بناهای مذهبی با کارکرد متنوع تر و بیشتری به کار رفته است. بیشترین تکنیک به کاررفته آلت چینی پوک است. آلت و شیشه بیشتر برای ساخت ارسی و قواره بری کاربرد داشته و آلت و لقط بیشتر در اماکن مذهبی برای ساخت درهای ورودی کاربرد داشته است. انواع گره های هندسی در اماکن مذهبی و غیرمذهبی این شهرستان ها دیده می شود اما در اماکن مذهبی تنوع گره بیشتر است. گره های چهار، شش، هشت، ده و دوازده بیشترین کاربرد را داشته و اشکال بر مبنای چهار، دارای بالاترین کاربرد هستند.
سیر تکوین قاب بندی و فضابندی در آثار تذهیب تاج الدین محمدحیدر شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تذهیب یا زراندودکاری از شاخه های هنر نقاشی ایرانی محسوب میشود. هنرمندان زیادی در ادوار مختلف تاریخ ایران در این هنر مهارت داشته اند و آثار فاخری را برجای گذاشتهاند که اغلب در حاشیه نگاره ها، متنون ادبی و قرآنی کار شده است. از جمله مذهبان ایران در دوران صفوی و در مکتب شیراز تاج الدین محمدحیدر مذهب شیرازی(قرن 11هجری قمری) بوده است که آثار کم نظیر و متفاوتی را از خود به یادگار گذاشته است. در این پژوهش به تفکیک فضاهای رنگی و قاببندی و فضابندی آثار تاجالدین حیدر موجود در موزه توپ قاپی پرداخته شده است که از مهم ترین دغدغه های هنرمندان مذهب به شمار میآمده است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی نوشته شده قصد دارد به این سوالات پاسخ دهد که اولا تفاوت بین اصلاحات فنی قالب، فضابندی و قاب بندی چیست، ثانیا تاج الدین محمد حیدر شیرازی در آثارش از چه نوع قالب ها، فضابندی و قاب بندی استفاده کرده است و ویژگی قاب بندی آثار وی چیست؟ با توجه به نتیجه انجام گرفته تفاوت قالب، فضابندی و قاببندی در این است که منظور از قالب فرم کلی و نهایی اثر تذهیب است و فضابندی یعنی تفکیک فضای کلی اثر به بخش های کوچکتر و قاببندی به معنای استفاده از جداول، نقوش، اسلیمیها و غیره برای تزیین بخش های فضابندی شده است. همچنین با توجه به تحلیل های صورت گرفته در آثار تاجالدین حیدر بیشتر از حاشیه هندسی، قاب اسلیمی و قاب های کنگرهدار استفاده کرده است. ضمنا با توجه به محاسبات و اندازهگیریهای انجام شده نیز میتوان گفت که به طور میانگین بین 30 تا70 درصد فضا به حاشیه اختصاص داده شده و همچنین متن آثار هم به طور میانگین بین 30 تا 60 درصد فضا را اشغال کرده است که نشان می دهد وی از قاعده مشخصی در فضابندی استفاده نمی کرده و بیشتر سعی در خلق آثار متنوع و متفاوتی داشته است.
بررسی مضامین و نمادها در تزیینات کاشی کاری حمام های قاجار (نمونه موردی: سربینه مردانه حمام چهارفصل اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حمام چهارفصل اراک یکی از زیباترین آثار تزیینات کاشی کاری ایران در دوره قاجار است. این حمام به واسطه تنوع نقوش، به ویژه در کاشی کاری های سربینه 1، به لحاظ طرح و مضامین نگاره ها اثری منحصربه فرد به شمار می رود. طرح ها و نگاره های این حمام می تواند تصویری گویا از خصوصیات هنرهای تزیینی دوران قاجار و باورها و فرهنگ آن زمان ارائه دهد. بدین ترتیب می توان با بررسی این نقوش، پشتوانه های فرهنگی آن ها را تبیین نمود. نمونه مورد بررسی از جمله بناهای باارزشی است که کمتر مورد نظر پژوهشگران واقع شده و علاوه بر معناشناسی نگاره های قاجاری، معرفی این بنا از اهداف پژوهش حاضر است. نگرش کلی حاکم بر پژوهش حاضر از نوع تفسیری بوده و راهبرد آن موردپژوهی است، روش پژوهش حاضر توصیفی تحلیلی و ابزار گردآوری اطلاعات آن کتابخانه ای و مشاهدات میدانی است. مورد پژوهش به طور خاص تزیینات سربینه مردانه حمام چهارفصل اراک و نقوش به کاررفته از آن شامل نقوش هندسی، گیاهی، جانوری و انسانی می باشد. نتایج تحقیق نشان می دهد نقوش و تزیینات به کاررفته دارای چهار سطح معنی شامل تصویرسازی تقلیدی (از مناظر و کارت پستال های غربی)، مضامین سیاسی، مفاهیم اساطیری و معانی مذهبی می شود.
تحلیلی بر نوشتار سیاحان غربی درباره فرش ایران در اواخر آق قویونلو و دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره صفوی به عنوان یکی از تأثیرگذارترین دوره های تاریخی ایران محسوب شده و نوشته های زیادی نیز در شناخت تحولات اجتماعی، فرهنگی و هنری این دوره وجود دارد. دانش نظری در مورد فرش ایران در دوره های تاریخی، نیاز به بررسی اسناد تاریخی داشته و در این خصوص بررسی سفرنامه های نوشته شده در دوره صفویان می تواند بخشی از اطلاعات فرش ایران را کامل نماید. مسئله اصلی نیز چرایی و چگونگی حضور اطلاعات فرش در بین متن سفرنامه ها و چگونگی طرح موضوعات مرتبط با فرش ایران است. سؤال اصلی عبارت است از؛ تنوع بافته ها چگونه است؟ بررسی جغرافیای بافت در دوران صفویه، کارکردها و جنس و ابعاد قالی ها چگونه است؟ هدف اصلی شناسایی نگرش سیاحان غربی و موضوعات منعکس شده فرش بافی در عصر صفوی در متن های سفرنامه هاست. نوع تحقیق کیفی است. روش تحقیق توصیفی تاریخی و شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای-اسنادی است. نمونه آماری در راستای انجام این پژوهش، 2۴ سفرنامه را مورد بررسی قرار داده که به متن 21 سفرنامه که به موضوعات فرش اشاره شده، در این مقاله استناد شده است. نتایج نشان می دهد فرش دارای کارکردهای متنوع و نیز دارای کاربری های متفاوت در این دوره بوده و اطلاعات زیادی بر اساس متن سفرنامه ها می توان به دست آورد؛ اما موضوع بسیار مهم در این است که به رغم دریافت اطلاعات تخصصی همانند جنس مواد اولیه، تنوع بافته ها، محل قرارگیری، جغرافیای بافت و... که در سفرنامه ها منعکس شده و نویسندگان غربی، قالی را همواره در یادداشت های خود مدنظر داشته اند، ولی به ویژگی های هنری مانند طرح و نقش و حتی رنگ و جنبه های زیباشناسانه اشاره ای نکرده اند.
بررسی تطبیقی مؤلفه های مذهبی حاکم بر فرش های دوره قاجار و پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جایگاه موضوعات مذهبی در هنرهای ایران از اهمیت زیادی برخوردار بوده و بیشتر هنرها ریشه در فرهنگ مذهبی دارد که هنر فرش بافی خود گواه بر این موضوع است. هدف از این پژوهش بررسی قالی های دوره قاجار و پهلوی است که نقش مایه مذهبی در آن به کاررفته و ضروری است با توجه به مشترکات در فرش های این دو دوره، با تحلیل و تطبیق و طبقه بندی این فرش ها به بررسی اشتراک و افتراق آن ها پرداخته و قابلیت های آن ها را بررسی کنیم تا اهمیت، جایگاه و نحوه ی به کارگیری و نگرش هنرمند و مردم این دو دوره در این طرح ها را نشان دهیم. پرسش های مطرح شده در این پژوهش:1-موضوعات و مفاهیم به کاررفته در فرش های دوره قاجار و پهلوی چیست؟2-وضعیت به کارگیری و دوام موضوعات مذهبی در فرش های دوره قاجار و پهلوی چگونه بوده است؟ روش تحقیق تاریخی، توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات میدانی و کتابخانه ای که پس از بررسی نمونه های فرش های دارای مضامین مذهبی انجام شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان می دهد که تصلویر مذهبی در فرش های این دو دوره، موضوع اصلی فرش های تصویری هستند که بیشترین آنها به تصویرسازی یک روایت یا متن پرداخته اند. این فرش ها، برای بیان اعتقادات مذهبی، دینی، عرفانی به کار گرفته می شدند. در فرش هایی دوره قاجار، چهره ها و شمایل، روایات و وقایع مذهبی شیعی و همچنین سایر ادیان رواج داشته و در دوره پهلوی، اکثر موضوعات مذهبی، حول وقایع زندگی پیامبر اسلام(ص) و امامان شیعه، به ویژه شمایل حضرت علی (ع) بوده است. به دلیل اینکه جامعه قاجار یک جامعه مذهبی بوده، این تصاویر از آغاز تا به انتهای این دوره بر باورهای دینی مردمان تأثیر گذاشته؛ و سپس در دوره پهلوی با تغییر شرایط اجتماعی، سلیقه مردم نسبت به شرایط جدید شکل گرفته و بنابراین، قالیچه های مذهبی دوره قاجار جایگاه مهم تری را در انتقال مفاهیم مذهبی، نسبت به دوره پهلوی داشته اند.
آرایه های نوشتاریِ نمادینِ شیعی در بقعه اما م زاده سلطان سید جلال الدین اشرف(ع) آستانه اشرفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گیلان از کهن ترین سرزمین هایی است که فرازگاه تاریخ تشیع ایران و مأمنی برای گریزندگان از ستم خلفا بوده است. در گیلان امام زادگان زیادی وجود دارد؛ از مشهورترین این امام زادگان، حضرت سلطان سید جلال الدین اشرف(ع) می باشد. شهر آستانه اشرفیه به دلیل وجود این بقعه، پنجمین شهر مذهبی در سراسر کشور محسوب می شود. هدف این پژوهش معرفی بنای بقعه، توصیف و مطالعه ی کتیبه های نوشتاری امام زاده حضرت سلطان سید جلال الدین اشرف(ع) به منظور شناسایی تفکرات مذهب شیعه است. در راستای دستیابی به این هدف، پرسش های اصلی این پژوهش عبارتند از: ویژگی هی مضمونی، اجرایی و کاربردی کتیبه های بقعه امام زاده حضرت سلطان سید جلال الدین اشرف(ع) کدام است؟ کتیبه های نوشتاری منتسب به مذهب شیعه در بقعه امام زاده حضرت سلطان سید جلال الدین اشرف(ع) کدام اند؟ روش تحقیق بر مبنای توصیفی- تحلیلی، گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی (ترکیبی) بوده است. جامعه آماری پژوهش آرایه های نوشتاری نمادین شیعی بقعه آقا سیدجلال الدین اشرف(ع)، روش نمونه گیری به شکل انتخابی و تعداد نمونه کلیه آرایه های نوشتاری این امام زاده و روش تجزیه و تحلیل داده ها کیفی می باشد. از نتایج حاصل از پژوهش حاضر می توان دریافت که بعد از خط ثلث، خط نستعلیق بیشترین کاربرد را در بین کتیبه های شیعی داشته اند و اما مضامین شیعی که از کتیبه های مذکور القا می شود، در رابطه با ولایت، شهدای کربلا، واقعه کربلا، اسامی الهی و ائمه و غیره می باشند که آن چه حائز اهمیت است روایات و احادیث کثیری است که در رابطه با ولایت امام علی(ع) مطرح و نگاشته شده اند. کتیبه های بنای مذکور با مفهوم دعا، احادیث و غیره مضمونی عرفانی دارند. در این بین فراوانی کتیبه هایی با مدح امیرالمونین و هم چنین واقعه ی کربلا نشان می دهد به مضامین شیعی در تزیینات آرایه های این بقعه توجه ویژه ای شده است. از این رو بقعه امام زاده حضرت سلطان سید جلال الدین اشرف(ع) به واسطه ی آرایه های نوشتاری شیعی کاملاً جلوه ای از یک بنای اسلامی با مذهب شیعه است.
آسیب شناسی فرش معاصر مشهد از دید صاحب نظران با تاکید بر حوزه طراحی
منبع:
رج شمار دوره دوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
68 - 82
حوزههای تخصصی:
فرش شهری مشهد به عنوان یکی از سبک های اصلی شهری فرش ایران از دوره تیموری در قرن نهم ه.ق تا به امروز تحولات مختلفی را به خود دیده است. بعد از سپری شدن عصر طلایی فرش مشهد در دوران تیموری و صفوی، در اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی همزمان با احیای فرشبافی در سرتاسر ایران، فرش شهری مشهد نیز پس از پشت سرگزاردن دوران فترت دویست ساله در پی بازیابی گذشته باشکوه خود برآمد. در این دوره با پیشگامی تجار و تولیدکنندگان مهاجر آذربایجانی و کرمانی فرش های بزرگ پارچه و نفیسی با حفظ ویژگی های هویتی و تاریخی فرش اصیل مشهد تولید شدند. با گذشت زمان و بازاری شدن تولید، فرش شهری معاصر مشهد، شکوه و عظمت گذشته را از دست داده است. فرش دستبافت به عنوان یک فرآورده فرهنگی، بازتاب دهنده سنت ها و باورهای جوامع تولیدکننده می باشد و در راستای هویت بخشی به جغرافیای تولید نقش موثری دارد. از این رو مساله اصلی پژوهش حاضر مطالعه عوامل زمینه ای موثر در این پدیده با تاکید بر جمعبندی نظرات صاحبنظران میدانی این حوزه می باشد. سوال اصلی پژوهش معطوف به شناسایی آسیب های فرش معاصر مشهد و عوامل زمینه ای فرهنگی و اقتصادی این آسیب ها از منظر صاحب نظران این حوزه می باشد. پژوهش از نوع کیفی است که به شیوه توصیفی و تحلیلی و با استفاده از تحلیل محتوای مصاحبه با تعداد 10 نفر از فعالان و صاحب نظران بازار فرش مشهد به انجام رسیده است. نتایج نشان دادند نوسانات اقتصادی، تغییر در سبک زندگی مصرف کنندگان، موانع صادراتی متعدد، عدم شناخت سلیقه بازار، مثنی برداری از طرح های بازارپسند از مهم ترین آسیب های فرش معاصر مشهد به شمار می روند.
جهانی شدن در تولید و آموزش هنرهای سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهان بینی جدید با ایده دهکده جهانی همه تمدن ها را به سمت جهانی شدن سوق می دهد. آنچه اهمیت دارد تعامل میان ایده جهانی شدن و حفظ فرهنگ بومی و سنتی و هنرهای وابسته بدان با توجه به تغییرات پدیدآمده در نظام نوین آموزشی است. جهانی شدن بی شک تأثیرات مثبتی همچون همه فهمی مفاهیم موجود در فرهنگ و هنر و به نوعی گفت وگوی تمدن ها را در پی داشته است، لیکن حفظ هویت های بومی و ملی و نفاست آثار در حوزه هنرها سنتی همواره از موضوعات چالش برانگیز در مسئله جهانی شدن است. از آنجا که پدیده جهانی شدن و تأثیرات آن در دنیای امروز امری گریزناپذیر است، شناخت همه جانبه این پدیده و تأثیر آن بر هنرهای سنتی به منظور حفظ ارزش های موجود در هنرهای سنتی ضروری می نماید. این مقاله با این سؤال آغاز شد که پدیده جهانی شدن چه تأثیری بر تولید و آموزش هنرهای سنتی دارد، و به این نتیجه دست یافت که روند نظام مبتنی بر آموزش سنتی (نه کپی برداری از نظام سنتی) از مزیت های نسبی و مؤثر در برقراری ارتباط سازنده با مخاطبان و هدایت هنر متعهد برخوردار است و چنانچه جهانی شدن در برخورد با این هنرها صرفاً به معنای عام گرایی در نظر گرفته شود و درصدد برداشتن شاخصه های متمایزکننده این هنرها به فراخور ویژگی های بومی و فرهنگی عمل کند، نمی تواند در این حوزه کارآمد جلوه کند. لیکن تلفیق خاص گرایی و عام گرایی فرهنگی که از واکنش های فرهنگی به امر جهانی شدن است، می تواند هنرهای سنتی را در کنار حفظ ارزش های بومی، فراتر از مرزهای محدود به ویژگی های جغرافیایی قرار دهد. این پژوهش به روش اسنادی کتابخانه ای و با استفاده از شیوه توصیفی تحلیلی انجام پذیرفته است.
مطالعه هنر سبدبافی استان کهگیلویه و بویراحمد با رویکرد آسیب شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنرهای سنتی ایرانی با زندگی پیوند نزدیکی دارد و دارای جنبه کاربردی و زیبایی بوده که نشان از اهمیت جنبه کاربردی و هنری توأم در هنرهای سنتی ایران است؛ زیرا این آثار در کنار مرتفع ساختن نیازهای روزمره و کاربردی بودن، استعداد هنری و درک زیبایی را در هنرمندان پرورش می دادند. سبدبافی یکی از هنرهای سنتی بوده که در مناطق مختلف ایران از جمله در استان کهگیلویه و بویراحمد واقع در جنوب غربی کشور، رواج دارد. در گذشته سبدهایی با کاربردهای فراوان در این استان بافته می شد، ولی امروزه از رونق هنر سبدبافی کم شده و رو به فراموشی است. این پژوهش با هدف مطالعه سبدبافی استان کهگیلویه و بویراحمد با رویکرد آسیب شناسی و یافتن راهکارهایی برای احیاء و حفظ هنر سبدبافی این استان، بر آن است به این سوال پاسخ دهد که چگونه می توان دست ساخته های سبدبافی را به عنوان یک میراث به جای مانده از گذشتگان احیا نمود و با زندگی امروزی مردم عجین کرد؟ پژوهش حاضر با رویکرد آسیب شناسی و روش توصیفی تحلیلی و جمع آوری داده ها به شیوه کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. نمونه ها به صورت هدفمند بر مبنای شیوه گلوله برفی انتخاب و شامل ۱۱ نفر بوده است. با بررسی اطلاعات به دست آمده برپایه تحلیل مضمون مصاحبه ها و رسیدن به داده ها، هنر سبدبافی در استان کهگیلویه و بویراحمد در گذشته متناسب با شرایط زندگی عشایری و روستایی رواج داشته و سبدهای بافته شده به فراوانی استفاده می شدند. با گذر زمان و ورود تکنولوژی این سبدها از رونق افتاد؛ امروزه برخی از آن ها منسوخ شدند. در این پژوهش با مطالعه وضعیت مطلوب و وضعیت موجود سبدبافی استان کهگیلویه و بویراحمد و بررسی آسیب شناسی آن در گذشته و حال، راهکارهایی برای حفظ و احیای این هنر مطرح گردید. بنابر یافته ها مهمترین عامل منسوخ شدن، کم کاری در زمینه معرفی، شناخت و آموزش این هنر و نبود بازار مشخص برای فروش محصولات، همچنین حمایت نشدن هنرمندان از طرف نهادهای حمایتی مربوطه و توجه نکردن بافندگان به نوآوری در کاربرد و تزیین سبد های بافته شده است. در انتها با بررسی سه مقوله آموزش، اقتصاد و کاربرد راهکارهایی برای رونق مجدد این هنر بیان شده است.
بازشناسی مهارت های آموزش برای توسعه پایدار در محتوا و شیوه آموزش عالی صنایع دستی
منبع:
رهپویه هنرهای صناعی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
87 - 101
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بازشناسی مهارت های ضروری و زیرساختی آموزش پایدار در آموزش عالی رشته صنایع از طریق مطابقت با الگوی آموزش برای توسعه پایدار است. آموزش برای توسعه پایدار از ابزار نهادینه سازی و تسری توسعه پایدار در جوامع شناخته شده است و بررسی تاریخی سه دهه گفتمان توسعه پایدار نشان می دهد، که صنایع دستی به عنوان یکی از راهکارهای برقراری پایداری به جهان معرفی شده است. مطالعه از نوع کاربردی و روش تحقیق، تحلیلی توصیفی و روش گرد آوری اطلاعات کتابخانه ای و مستند است و از طریق بازخوانی سه حوزه دانشی، نگرشی و توانشی صنایع دستی و تطبیق آن با الگوها و نمونه های موجود صورت می گیرد. یافته ها شامل سه سری مهارت های دانشی، توانشی و نگرشی است. مهارت های دانشی شامل بازخوانی و تجزیه و تحلیل متون محتوای آموزشی موجود صنایع دستی با رویکرد پایداری و تعمیم آن به چالش های مرتبط در سه بُعد پایداری، مهارت های توانشی از جمله توانایی تفکر سیستمی، همکاری میان رشته ای، تفکر انتقادی و خلاق در سه بعد پایداری در صنایع دستی و نیز مهارت تغییر نگرش و باور نسبت به برتری گفتمان های رایج هنری، اجتماعی و فرهنگی در عرصه صنایع دستی و اشراف پایداری بر آنها، مهارت های ضروری و اساسی آموزش برای توسعه پایدار شناخته شده اند. نتیجه اینکه، بهره گیری از مهارت های آموزش برای توسعه پایدار در آموزش عالی صنایع دستی نه تنها توسعه اقتصادی پیشبرنده صنایع دستی را تحت تأثیر قرار می دهد و منابع اولیه و سرمایه اجتماعی و فرهنگی موجود را برای نسل های آینده حفظ خواهد کرد، بلکه در جهت شناسایی مؤلفه های آموزش پایدار در صنایع دستی نیز ضروری است و به عنوان یک الگوی متناسب و به روز در بازنگری آموزش صنایع دستی مفید واقع خواهد شد.
تبیین تأثیرات نظام قدرت بر منسوجات دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نمودهای فعالیت های هنری، تولیدِ منسوجات و متعلقات وابسته به آن مانند پوشاک و پارچه های زینتی و ملزومات کاربردی است که در هر دوره به فراخور زمان دارای تغییراتی بوده، که از آن جمله می توان به بازه زمانی قاجار اشاره کرد. در این دوره بسیاری از هنرها از جمله طراحی پارچه تحت تأثیر عوامل بسیاری چون تحولات سیاسی و اجتماعی وقت قرار گرفته است. ازاین رو می بایست به رویکرد های گفتمانی اشاره کرد که بسیاری از ساختار های اجتماعیِ قدرت را تغییر و تحول داده است. رویکرد تحلیل گفتمان، ابزار و کارکردهای شبکه قدرت را روشی می داند که با سازوکارهای تعیین شده، به تأثیر در شکلِ ساختاری آن نظام اجتماعی می پردازد و کشف معنا و درک اعمالی را میسر می سازد که به صورت نظام مند در چشم بسیاری نا معلوم است. حال این سؤال مطرح است که ساختار قدرت حاکم در دوره قاجار چه تأثیری بر منسوجات این دوره داشته است. پژوهش حاضر به صورت کیفی (توصیفی تحلیلی) و چهارچوب نظری تحقیق بر اساس رویکرد تحلیل گفتمان شکل گرفته است. در این پژوهش با بهره گیری از ابزار مشاهده و روش نمونه گیری هدفمند، ۱۲ نمونه پارچه های موجود در موزه ها که بیشترین تأثیرات دریافتی را از قدرت حاکم در رنگ، جنس و بافت داشته اند، به شیوه تحلیل گفتمان بررسی شده است. این مطالعه با بیان بازنمود تأثیرات و تحولات اقتصادی و اجتماعی متأثر از قدرت حاکم، پارچه های دوره قاجار را مورد خوانش قرار داده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که شکل بندی نظامی سیاسی و اجتماعی حاکمان وقت در دوره قاجار بر روند تولیدِ منسوجات این دوره مؤثر بوده و نظام تولید و مصرف منسوجات در پی تأثیرات دریافتی از گفتمان قدرت حاکم بر جامعه تغییرات ویژه ای داشته است.
مطالعه تطبیقی نگاره پادشاهی جمشید و تصویر دربار او در شاهنامه بایسنقری و شاه طهماسبی از منظر شمایل شناسی اروین پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شخصیت های مهم و افسانه ای شاهنامه فردوسی، جمشید است. جمشید شاه و جزئیات حکومت او در برخی نگاره های دونسخه به تصویر درآمده است. نگاره پادشاهی جمشید در شاهنامه بایسنقری و نگاره دربار جمشید در شاهنامه طهماسبی هردو بازنمایی تصویری پادشاهی جمشید و عملکردهای او است. اهمیت موضوع در هر دو نگاره ضرورت انجام پژوهش حاضر را ایجاب کرده و هدف پژوهش، شناسایی چگونگی بازنمایی شخصیت جمشید در شاهنامه بایسنقری و طهماسبی و نیز شناخت وجوه اشتراک و افتراق ویژگی های جمشید و نوع تصویرسازی صحنه ها در دو نگاره می باشد. بنابراین دو پرسش مطرح شده است: 1- شخصیت جمشید در دو نگاره پادشاهی جمشید و دربار جمشید در شاهنامه های بایسنقری و طهماسبی چگونه و با چه ویژگی هایی بازنمایی شده است؟ 2- چه عوامل فرهنگی، سیاسی و اجتماعی باعث شده جزئیات بیشتر و دقیق تری در نگاره شاهنامه شاه طهماسب نسبت به شاهنامه ی بایسنقری اعمال شود؟ شایان ذکر است پژوهش پیش رو با جست وجو در منابع کتابخانه ای و مشاهده دو نمونه نگاره، به شیوه توصیفی- تحلیلی- تطبیقی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد نگاره شاهنامه طهماسبی نسبت به نگاره شاهنامه بایسنقری جزئیات دقیق تری از حکومت جمشید را ارائه کرده و حکومت جمشیدشاه مقتدرانه تر، پرتجمل تر و به صورت عناصر تصویری بیشتر و مفصل تر بازنمایی شده به طوری که تعداد عناصر انسانی در نگاره بایسنقری 15 نفر و در نگاره طهماسبی 28 نفر به همراه تصویر دو دیو می باشد.
بررسی و تحلیل کتیبه های خوشنویسی فرش های موجود در موزه ویکتوریا آلبرت و متروپولیتن
منبع:
رج شمار دوره دوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
43 - 60
حوزههای تخصصی:
فرش های ایرانی، دارای طرح و نقش مختلفی از جمله خوشنویسی هستند. خوشنویسی در فرش در کنار سایر عناصر، مضامین و مفاهیمی دارد که اغلب شامل آیات و احادیث، اشعار و یا نام و نشانی بافنده و طراح فرش است. مسئله این پژوهش پاسخ به این سوال است که از چه مفاهیم و مضامینی در کتیبه های خوشنویسی فرش های موزه متروپولیتن و ویکتوریا آلبرت استفاده شده است؟ و کتیبه های خوشنویسی فرش های مورد مطالعه، چه اشکالی داشته اند و کتیبه ها در چه بخش هایی از فرش کاربرد داشتند؟ هدف مقاله، بررسی و تحلیل مضامین کتیبه های خوشنویسی فرش های دو موزه از منظر تاریخی، ادبی و دینی است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و جمع آوری تصاویر از سایت دو موزه بوده است. نتایج مشخص می کند، در فرش های بررسی شده، سه نوع مضمون تاریخ نگاری(نام بافنده یا سفارش دهنده)، ادبی (قالب غزل، قصیده و رباعی) و دینی (آیاتی از قرآن) و بیشتر با خوشنویسی نستعلیق در کتیبه-ها مشهود است. کتیبه های خوشنویسی تاریخ نگار به درج تاریخ بافت و نام بافنده و گاه عمل او اشاره دارد، کتیبه های دینی، در وصف خداوند و توحید است و کتیبه های ادبی به وصف بهار، یار و غنیمت شمردن فرصت پرداخته است. تنوع شکل کتیبه های خوشنویسی نیز شامل مستطیل، بازوبندی، قلمدانی، مربع و ترنجک است که به ترتیب بیشترین کاربرد کتیبه ها در فرشهای بررسی شده دو موزه، مربوط به 1. حاشیه اصلی یا پهن، 2. متن فرش، 3. حاشیه باریک (طره) و 4. در مرکز فرش و یا محل قرارگیری، ترکیبی از 4 مورد است.
رنگرزی الیاف پشم با رنگزای طبیعی گیاه آویشن
منبع:
رج شمار دوره دوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
61 - 67
حوزههای تخصصی:
گیاه آویشن یک منبع غنی از پلی فنول ها مانند فلاونوئیدها و آنتوسیانین ها است که می تواند به عنوان یک رنگزای طبیعی استفاده شود. در این تحقیق تاثیر پارامترهای رنگرزی از جمله نوع دندانه، نوع اسید، روش رنگرزی، دما و غلظت رنگزا بر فام و شدت رنگ جذب شده از رنگزای آویشن بر روی الیاف پشم بررسی گردیده است. همچنین ثبات شستشویی و نوری نمونه های رنگ شده بر اساس معیارهای خاکستری و آبی ارزیابی شده است. نتایج نشان می دهد در حضور دندانه های مختلف فامهای زرد طلایی، سبز، خاکستری تیره و قهوه ای روشن ایجاد شده است. همچنین نمونه های رنگ شده با گیاه آویشن در حضور دندانه های فلزی، دارای ثبات شستشویی و ثبات نوری قابل قبول می باشند. دندانه های آهن، مس و کروم بهترین ثبات شستشویی و دندانه های مس و کروم بهترین ثبات نوری را ایجاد نموده اند. تحلیل نتایج میزان رنگ جذب شده تعادلی در دماها و غلظت های مختلف نشان می دهد با افزایش دما میزان جذب افزایش می یابد ولی با افزایش غلظت رنگ، روند جذب در دماهای مختلف متفاوت است.