فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱٬۲۹۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
آرامگاه شاه اسماعیل صفوی در قسمت انتهایی قندیلخانه در مجاورت گنبد الله الله در بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی قرار دارد. صندوق بسیار نفیس و ظریفی بر روی قبر ایشان واقع است. این صندوق از نقشها و طرحهای متفاوتی با تکنیکهای بسیار متنوع و زیبا در یک نظام هندسی منسجم به اجرا در آمده است. گرههای هندسی یکی از انواع نقوش به کار رفته بر روی این صندوق می باشد که در تمامی جوانب کار مشاهده میشود. این پژوهش سعی دارد تمام نقوش هندسی موجود بر روی این اثر ارزشمند را گره گشایی کرده و به نحوه ترسیم آنها دست یابد. مقاله حاضر درصدد پاسخگویی به این سوال اصلی است که، گرههای هندسی صندوق قبر شاه اسماعیل صفوی از چه روش ترسیمی پیروی کرده است و رمزگشایی گرههای مذکور در چیست؟ روش پژوهش به صورت توصیفی – تحلیلی بوده که با آنالیز یک اثر تاریخی به بحث و بررسی آن پرداخته میشود. جمع آوری اطلاعات به روش اسنادی و میدانی می باشد. یافته های حاصل نیز نشان میدهد که سه نوع شمسه «هشت»، «ده تند» و «دوازده تند» در تمامی جوانب کار با ترکیب بندیهای متفاوت دیده میشود که شمسه «ده تند» به مراتب کاربرد بیشتری در اجرا دارد. نوع تقسیم بندی فضای کلی کار و همچنین نوع آلت هایی که با گرههای نامبرده، ایجاد شده در تمامی جوانب آن متفاوت از هم میباشند. با وجود تنوع و تعدد گره ها در کار، یک وحدت و انسجام خاصی در قسمتهای مختلف صندوق ایجاد شده است. گره های بکار رفته بر روی این صندوق موقع ترسیم در یک چهارم دایره، شمسه آنها ترسیم شده و در قاب واگیره مربع یا مستطیل البته براساس نوع گره قسمتهای دیگر آن نیز ترسیم میشود. در حالت کلی شمسه ها با ستاره پنجپر و یا آلت ترقه شکل میگیرند. بخشهای مختلف این صندوق در مکعب مستطیل بالایی و پایینی هر کدام مانند یک تابلو با نقوش متعددی مثل اسلیمی ها، ختاییها و کتیبه که در بستری از نقوش هندسی با رنگهای خاصی به اجرا درآمده اند به نوعی ویژگیهای هنری ایرانی – اسلامی را به نمایش گذاشته اند.
بررسی و تحلیل نسخه مصور ورقه و گلشاه متعلق به مکتب نگارگری سلجوقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظومه ورقه و گلشاه عَیوقی، نسخه خطی ارزشمند دوره سلجوقی است که کیفیت تصویرسازی و بازنمایی داستان آن توسط نگارگر، این نسخه را ماندگار کرده است. نسخه ورقه و گلشاه قدیمی ترین وکاملترین نسخه خطی عاشقانه و حماسی اسلامی است که می توان در آن ریشه های پیوند شعر و نقاشی را باز شناخت، دلیل انتخاب این نسخه، تطبیق نگاره ها با داستان آن است تا بتوان به موفقیت نگارگر در بیان تصویری سروده پیبرد. بر این اساس، برای بررسی محتوای داستان (جنبه های عاشقانه و حماسی)، پیرنگها که اساس داستان هستند، مورد توجه قرار گرفت. هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل محتوای سروده عیوقی بر اساس نگارهها و پیرنگهای اصلی است تا تطبیق یا عدم تطبیق شعر و نگاره بررسی شود. این پژوهش در پی پاسخگویی به این سوالات است: 1. نگارگری نسخه خطی ورقه و گلشاه تا چه اندازه بیانگر محتوای داستان و حاوی کدام پی-رنگهای داستان است ؟ 2. فضاسازی نگاره ها با توجه به متن نوشتاری چگونه بوده است؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که در این نسخه مصور، تمام ویژگی های نگارگری دوره سلجوقی، نمود داشته و پیوستگی ارزشمندی با ادبیات دارد. نگارگر با به تصویر کشیدن 71 نگاره از نسخه کتابخانه موزه توپقاپی استانبول حاوی مهمترین حوادث، شخصیتها و پیرنگهای اصلی داستان عیوقی، وفاداری تصویر به متن ادبی را نشان داده است. این داستان در قالب 17 پیرنگ اصلی طبقه بندی و مشخص شد که، نگارگر به تبعیت از متن، با حساسیت بسیار به آن ها پرداخته و نقاط عطف داستان را در4 پیرنگ(شالوده) و روایت های متعدد مصور کرده است. روش تحقیق پژوهش، توصیفی– تحلیلی و تطبیقی و روش گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است.
گونه شناسی شباک معرق در معماری گنبدخانه مساجد (مقایسه تطبیقی شباک در گنبدخانه مساجد تیموری یزد و صفوی اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیر تحول شباک ها و شیوه نوررسانی به گنبدخانه ها، همواره یکی از دغدغه های مهم معماران بوده و واکاوی آن از حیث سیر تحول و تکنیک، در زمره پژوهش هایی است که به رغم اهمیت، مغفول مانده است. این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش است که با توجه به ارتقاء فناوری ساخت گنبد در دوره های تیموری و صفوی، از منظر فرم، تکنیک و روش اجرا، نوررسانی به فضای گنبدخانه از طریق شباک ها چگونه انجام می شده است؟ شیوه گردآوری اطلاعات این تحقیق کیفی، بر پایه مطالعات کتابخانه ای و میدانی است. در بخش مطالعات میدانی، سیر تحول شباک معرق در گنبدخانه مساجد از منظر نقوش، فرم، تعداد و ابعاد در دو دوره مهم تاریخ معماری ایران (تیموری و صفوی)، در شهرهای یزد و اصفهان مطالعه شده است. یافته ها مبین آن است که موقعیت نورگیرها در دو دوره مطالعاتی، به یک چهارم پایین گنبد (محدوده پاکار) منتقل شده است. در این بخش، به دلیل ازدیاد ضخامت گنبد، امکان ایجاد نورگیر، بیش تر وجود دارد. علاوه بر این، اندازه قاب معرق مشبک ها نیز افزایش یافته و فرم ساده و مستطیل شکل تیموری به قوس جناغی تبدیل شده است؛ اما از ظرافت نقوش نسبت به معرق مشبک های تیموری کاسته شده و به دلیل استحکام بیش تر معرق مشبک ها، از معرق های دوبندی و درشت تر استفاده شده است؛ هم چنین اضافه شدن حمیل به حاشیه نقوش نورگیرها، باعث بهتر دیده شدن آن ها از فاصله دور و تشخیص بهتر متن و حاشیه شده است. ترکیب رنگ از مباحث مهم در تنظیم میزان نور بوده و این ترکیب از دوره تیموری به رنگ های درخشان تبدیل شده و به دلیل پیشرفت های فنی در پخت لعاب در دوره صفوی، رنگ آبی متمایل به سبز به ترکیبات رنگی شباک ها اضافه شده است. در معرق مشبک های مساجد یزد، نقوش هندسی غالب است و نورگیرها مستقل از تزیینات گنبد و بسیار ساده طراحی شده اند. در معرق مشبک های مساجد اصفهان، نقوش اسلیمی و ختایی به شکل یک دوم متن به صورت آیینه ای در کل متن تکرار شده اند و به صورت قرینه در یک قاب قرار گرفته اند.
بررسی تطبیقی طرح، نقش و رنگ در قالی کلاردشت با قالی کُردی سِنِه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب حدود العالم در قرن سوم ه.ق، اولین منبعی است که به بافت فرش در طبرستان اشاره می کند. سندی تصویری از قالی طبری در دست نیست، اما قدیمی ترین فرشی که در محدوده طبرستان بافته می شود، قالی کلاردشت است. چهار نظریه برای شکل گیری قالی کلاردشت وجود دارد. برخی آن را همان قالی طبری حدود العالم دانسته اند. برخی دیگر، زمینه شکل گیری این قالی را مهاجرت اقوام کُرد به منطقه و در قرن سیزدهم ه.ق دانسته و آن را فارغ از قالی طبری می دانند. نظریه میانه ای نیز وجود دارد که معتقد است قالی طبری، تحت تأثیر قالی کردی قرار گرفته و آنچه امروزه از قالی کلاردشت مشاهده می شود، قالی کردی است که اصالت هایی از قالی طبری سده های ابتدایی اسلامی را با خود به همراه دارد. آخرین نظریه در این خصوص، خاستگاه فرش کلاردشت را در امتزاج فرهنگ های متفاوت بافت مناطق غربی ایران معرفی می کند که به همراه مهاجرین به کلاردشت آورده شده است. بنابراین، این تحقیق برای بررسی نظریات ذکر شده به این پرسش پرداخته است که تطابق طرح، نقش و رنگ در قالی کلاردشت با قالی کردی سِنه چه میزان است؟ تا از این طریق بتواند خاستگاه احتمالی قالی کلاردشت را شناسایی نماید. جهت حصول به پاسخ این پرسش، از روشی تطبیقی با رویکردی توصیفی– تحلیلی مبتنی بر جمع آوری نمونه های میدانی در حوزه کلاردشت و مقایسه آن با نمونه های اصیل قالی سنه در منابع کتابخانه ای استفاده شد. این مطالعه نشان می دهد که ساختار کلی طرح و نقشه فرش های کلاردشت با فرش سنه مشابهت دارند. ضمن این که برخی از نقش مایه های فرش کلاردشت و سنه نیز با یکدیگر مشابه و یکسان هستند. هم چنین این دو قالی از نظر تعداد حاشیه، ساختار قرینگی نقشه، چیدمان نقش مایه ها و تعداد رنگ های به کار رفته در متن و حاشیه، شباهت های قابل توجهی با یکدیگر دارند.
تبیین جامعه شناختی نقش نظام آموزش در تغییر الگوهای کنش طراحان قالی
منبع:
رج شمار دوره اول پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
83 - 93
حوزههای تخصصی:
شهر تبریز به عنوان یکی از مهم ترین مراکز تولید قالی ایران به شمار می رود. مسئله اصلی پژوهش حاضر وقوع تغییرات گسترده در طرح و نقش قالی تبریز مغایر با بنیان های سنتی و بومی هنر ایران است. با توجه به اینکه طراحان، محور اصلی دنیای تولید قالی تبریز را تشکیل می دهند، هدف از این پژوهش شناخت فرآیندهای جامعه پذیری و تبیین رابطه میان نوع نظام آموزش و کیفیت الگوهای کنش آنان هست. پژوهش با استفاده از تحلیل محتوای داده های کمی و کیفی حاصل از مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه های میدانی کمی و کیفی با بیست نفر از طراحان مطرح قالی تبریز به انجام رسیده است. نتایج نشان دادند، به علت عدم تکمیل چرخه آموزش طراحان قالی تبریز و سیالیت فرآیندهای جامعه پذیری آنان، میزان دسترسی این افراد به انواع قواعد و قراردادهای لازم برای کنش طراحی قالی نیز متفاوت هست. پیامد این کار، تنوع در کنش های طراحان و انحراف از مبانی سنتی طراحی قالی هست. ازاین رو با توجه به نقش محوری نظام آموزش در جامعه پذیری و استمرار کنش های افراد، ارتباط مستقیمی میان مبانی و اصول نظام های آموزش و شیوه کنش مندی طراحان قالی تبریز وجود دارد. با اصلاح فرآیندهای جامعه پذیری طراحان قالی می توان به ارتقای کیفیت کنش مندی طراحان قالی تبریز مطابق با معیارهای هنر سنتی ایران اقدام نمود. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع پژوهش های کاربردی است که با استفاده از قابلیت های روش تحقیق کیفی و به صورت توصیفی و تحلیلی و با رویکردی جامعه شناختی به انجام رسیده است.
مطالعه ای بر وضعیت موزه فرش ایران از نقطه نظر نمایش آثار
منبع:
رج شمار دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
173 - 184
حوزههای تخصصی:
موزه به طور کلی یکی از نخستین ابزارهایی است که انسان برای ثبت تغییرات فرهنگی ابداع کرد. موزه ها همچون شناسنامه نشانگر هویت ملی و تاریخی انسان هاست. موزه ملی فرش به لحاظ موضوعی هویت تاریخی و هنری دارد. این موزه، به عنوان یکی از غنی ترین موزه های تخصصی در سال 1356 برای بازدید گشایش یافت. هدف کلی از پژوهش پیش رو بررسی عملکرد موزه در جذب مخاطب می باشد. در جستجوی اسنادی و مطالعات کتابخانه ای مشخص شد که مطالعاتی در زمینه آسیب شناسی وضعیت نمایش آثار در موزه تخصصی فرش صورت نگرفته و در برخی از مصاحبه های چاپ شده در مجلات تخصصی به برخی از نقاط ضعف موزه به طور سطحی اشاره شده است. در تحقیق حاضر ضمن تبیین تعریف موزه و اهداف موزه و استانداردهای موزه آرایی؛ موزه فرش به لحاظ پدیده نمایش آثار از منظر بصری به شیوه مطالعات کتابخانه ای و میدانی بررسی شد. با توجه به محدودیت منابع مکتوب، این بررسی با ارائه200 عکس، تکمیل 240 پرسشنامه بین بازدیدکنندگان، مصاحبه با بازدیدکنندگان و پرسنل موزه و مشاهده صورت گرفت. نتایج نشان داد: موزه فرش در ابتدای شکل گیری و در آن مقطع زمانی جایگاه خوبی داشته ولی در حال حاضر با توجه به هدف، تاریخچه و فرایند شکل گیری موزه از ابتدا و پیشرفت تکنولوژی، از استانداردهای موزه داری فاصله گرفته و به لحاظ سطح کیفی افت کرده است و در نهایت چیزی را عرضه می دارد که پاسخگوی نیازهای جامعه نیست. علوم و تکنولوژی روز موزه داری و روش های مدرن در نمایش آثار استفاده نمی شود.
شمایل سیاوش، تجسم مادی و تصویری اسطوره سیاوش در مواد باستان شناسی شرق ایران بزرگ در دوره ساسانی و سه سده نخستین دوران اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان سیاوش، به عنوان یکی از بزرگ ترین شخصیت های حماسی ایران، از جمله مهم ترین روایت هایی است که در نهضت ادبی گردآوری روایت های حماسی ایران در سده های چهارم و پنجم ه.ق به صورت منظوم و منثور تدوین یافت. بسیاری از پژوهشگران با بررسی ژرف تر و زدودن ظواهر روایی این داستان حماسی و با یاری از داده های تاریخی، اسطوره شناختی و زبان شناختی تلاش کرده اند تا ساخت ابتدایی اسطوره سیاوش را در این روایت حماسی جستجو کنند. توجه و تمرکز این پژوهشگران بیش تر بر منابع نوشتاری تدوین شده در سده های چهارم و پنجم ه.ق و پس از آن بوده است؛ اما در این پژوهش، نگارنده تلاش کرده است با تمرکز بر یافته های باستان شناختی دوره ساسانی و سه سده ابتدایی دوران اسلامی، به بررسی و تحلیل ساختار اسطوره ای این روایت بپردازد. این بازه زمانی از آن جهت انتخاب شده که به آثاری پرداخته شود که پیش از تدوین نوشتاری روایت سیاوش در سده های چهارم و پنجم ه.ق آفریده شده اند. هدف اصلی بحث، تحلیل و راستی آزمایی انتساب آثار باستان شناختی گوناگون در این بازه زمانی به روایت سیاوش و ارتباط آن ها با ساخت ابتدایی اسطوره آن بوده است. در این مقاله با استمداد از مطالعات کتابخانه ای در رابطه با چهار گروه از انواع یافته های باستان شناسی به عنوان آثاری که هرکدام به گونه ای نمایش دهنده شمایل سیاوش هستند، بحث و استدلال شده است. این پژوهش بر مقایسه یافته های باستان شناختی و مدارک نوشتاری استوار است و با استفاده از تحلیل های تاریخی، اسطوره شناسی، زبان شناسی و رهیافت های شمایل نگاری تلاش شده است با نگاهی جامع استنتاج نهایی ارایه شود. در یک نگاه کلی می توان شمایل های سیاوش در دوره ساسانی و سه سده نخستین دوران اسلامی را به دو ساخت اسطوره ای نهفته در روایت آن، یعنی «اسطوره ایزد شهیدشونده» و «ساختار آیینی و توتمیک اسب بودن سیاوش»، مرتبط دانست و نکته دیگر آن که همه آثار در شرق ایران بزرگ آفریده شده اند.
بازتاب اسطوره "گاوماهی" در هنر ایرانی بر اساس منابع کهن، با محوریت قالیچه تصویری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استمرار و تداوم نقوش و تصاویر اسطوره ای در هنرهای ایرانی، نشانه بازتاب و پیوند اندیشه های مردمانی است که باورها و اعتقادات خویش را به شیوه های هنرمندانه در این آثار به تصویر کشیده اند. هدف این نوشتار، تحلیل و تبیین یکی از اندیشه های باستانی و جهان شناختی مردمان ساکن فلات ایران با عنوان گاوماهی است. لزوم و اهمیت انجام این پژوهش، آشنایی با وسعت موضوعات به کار رفته در هنر مردمان دیرین و منشاء به کارگیری نقوش و اهمیت این نقوش در گذشته و خلاء آنها در عصر حاضر است. محور اصلی پژوهش حاضر، بر تأویل و رمزگشایی پیکر فرشته یا الهه ایستاده روی گاو (در فرش گاوماهی) متمرکز گردیده است. روش تحقیق این مقاله، توصیفی- تحلیلی، با رویکرد تطبیقی و با استفاده از روش بازتاب است و شیوه جمع آوری اطلاعات آن، کتابخانه ای است. نتایج به دست آمده از پژوهش، مؤید تداوم بازتاب مسایل فرهنگی و اجتماعی بر آثار هنری و ارتباط موضوعی اسطوره گاوماهی در ادبیات کهن، فرهنگ عامه و هنر ایرانی تا اواخر دوره قاجار است. شخصیت زن ایستاده (دنیا) در فرش مورد بررسی، «سپندارمذ»، فرشته موکل و نگهبان زمین از طرف اهورامزدا و حامی حیوانات است که خویشاوندی نزدیکی با «مامِ مهین»1 دارد. علاوه بر آن، تصویر گاو با حیوانات درون ترکیبی2، پیکر «گاوِ یکتا آفریده» (ایوکدات)، همان گاوِ نخستین است. گردهمایی حیوانات بر پیراهن فرشته و پیکر گاو، بازسازی مجدد پیکر اولیه و ازلیِ مام مهین و گاو یکتا آفریده، در عصر آفرینش مینوی اهورامزداست.
مطالعه تحلیلی نقوش خوشنویسی، انسانی و گیاهی در تطبیق چند نمونه از شیشه های میناکاری دوره مملوکان در مصر و سوریه با فلزکاری دوره های ایلخانی و تیموری در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار هنری از جمله هنرهای فلزکاری و شیشه گری، در طول تاریخ انعکاس دهنده مضامین مختلفی بوده اند و از قدیمی ترین صنایعی هستند که با تنوع وسیعی از آثار در سرزمین های مختلف به ظهور رسیده اند. در این میان، تأثیر انواع هنر ها و نفوذ مفاهیم و محتوای آثار بر یکدیگر، در تولیداتی دیده می شود که دارای اشتراکات مختلف و تحت نفوذ فرهنگ ها و ادوار تاریخی همانندی بوده اند. در این پژوهش، نقوش مشترک میان شیشه های میناکاری شده مملوکان مصر و سوریه با فلزکاری ایلخانی و تیموری ایران مورد توجه قرار گرفته است. بیان ویژگی های فلزکاری ایران و شیشه های مزین به میناکاری دوره ممالیک و تحلیل تطبیقی نقوش، محتوا، مضامین و عناصر مشترک میان این آثار و هم چنین دلیل وجود این اشتراکات از اهداف این تحقیق است. این امر با انتخاب تعدادی از نقوش فلزی ایران و تعدادی از نقوش شیشه های میناکاری دوره مملوکان میسر شده است که بعد از تطبیق نقوش، به مطالعه جزییات آنها پرداخته شده است. شیوه انجام تحقیق، به روش توصیفی- تحلیلی بوده و با بررسی تصویری سه دسته از مضامین و نقوش تزیینی پر کاربرد در هنر میناکاری شیشه و فلزکاری صورت پذیرفته است. در این راستا، پرسش پژوهش حاضر این است که نقوش آثار فلزی و شیشه ای دارای چه اشتراکات و تأثیر اتی بر یکدیگر بوده اند و کدام یک بر دیگری تقدم دارند؟ کدام نوع نقوش انسانی، گیاهی و کتیبه ای در تزیین اشیاء به رفته اند و ارتباط میان کاربرد شی و نقش تزیینی چگونه است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که گستره نقوش و مضامین در این آثار، به دلیل اشتراکات مذهبی و آیینی بوده است و انتقال هنر ایران به سرزمین های مصر و سوریه، به وضوح در تزیینات این مناطق ملموس است و علایق معنوی، عوامل فرهنگی و ارتباطات سیاسی نیز در بروز این اشتراکات تأثیر داشته اند.
بررسی نحوه ی تأثیرگذاری جغرافیا بر هویت فرش ایران
منبع:
رج شمار دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
23 - 36
حوزههای تخصصی:
فرش دستباف ایران به عنوان یک کالای فرهنگی-هنری همواره ارزش و اعتبار خاصی داشته و دارد. از اینرو کمک به زنده نگه داشتن این هنر وظیفه ی همه ی دست اندرکاران این حرفه می باشد. جابه جایی های جغرافیایی بافندگی یکی از راهکارهایی است که با اهداف مختلفی از سوی ارگان های دولتی و خصوصی برای کمک به بهبود رونق تجاری فرش اتخاذ شده و تبعا تاثیرات مثبت و منفی بسیاری نیز داشته و مخالفت هایی را نیز به همراه داشته است. یکی از استدلال های مخالفان این جریان، آسیب دیدن هویت فرش ها در روند این جابه جایی ها می باشد. این پژوهش به صورت کیفی و به روش توصیفی-تحلیلی به جمع آوری اطلاعات از طریق منابع کتابخانه ای و میدانی پرداخته است. هدف از انجام تحقیق بررسی نحوه ی تاثیرگذاری تغییر جغرافیای بافندگی بر هویت فرش ایران است و درصدد پاسخ به این سوال برآمده که: تغییر جغرافیای بافندگی چه تاثیری بر تغییر هویت های شناخته شده مناطق مختلف ایران می گذارد؟ داده های به دست آمده نشان می دهد که در جریان جابه جایی های جغرافیایی بافندگی، هرکجا که یکی از مولفه های اصلی هویت ساز فرش آسیب ببیند لاجرم هویت فرش نیز دچار آسیب می شود، اما در مواردی نیز چارچوب تولید منطقه ی مبدا هیچ تغییری نکرده و فرش با کیفیتی تولید شده که تشخیص آن از فرش تولید شده در منطقه مبدا حتی برای خبرگان هم ناممکن است. در چنین شرایطی نقش جغرافیا در تأثیرگذاری بر هویت فرش تغییر کرده و به نظر می رسد بازبینی این نقش نکته ی حایز اهمیتی است که در این پژوهش به آن پرداخته شده است.
معرفی میخک به عنوان یک رنگزای طبیعی برای رنگرزی نخ پشمی
منبع:
رج شمار دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
97 - 103
حوزههای تخصصی:
رنگزاهای طبیعی به دست آمده از گیاهان به دلیل نداشتن خطرات و تهدیدهای رنگزاهای شیمیایی و همچنین هشدارهای زیست محیطی بیان شده توسط محققان، امروزه بسیار مورد توجه قرارگرفته اند. میخک گل معطر از یک درخت از خانواده ی Myrtaceae است که دارای استیل اوژنول، بتا کاریوفیلن، وانیلین، کراتیگولیک اسید، گالوتانیک اسید و متیل سالیسیلات می باشد. اوژنول که ماده اصلی میخک می باشد، دارای خاصیت ضدالتهابی و ضدباکتری است. در این تحقیق میخک به عنوان یک رنگزای طبیعی جهت رنگرزی نخ های پشمی استفاده شد. اثر پارامترهای رنگرزی مانند روش های رنگرزی، نوع اسید و دندانه، غلظت و دمای رنگرزی بر روی رنگرزی نخ های پشمی موردبررسی قرار گرفت. قابلیت رنگرزی نمونه ها در غلظت ها و دماهای مختلف با استفاده از روش اسپکتروفتومتر جذبی و قانون بیرلامبرت بررسی شد. نتایج نشان داد که در صورت به کار بردن غلظت بالای رنگزا، ماکزیمم قابلیت رنگرزی نمونه ها در دمای 60 درجه سانتی گراد می باشد. در غلظت پایین رنگزا، افزایش دما از 30 تا 80 درجه سانتی گراد تفاوت قابل توجهی را در قابلیت رنگرزی نمونه ها نشان نداد. استفاده از دندانه های مختلف سبب ایجاد شیدهای مختلف مانند زرد، قهوه ای و خاکستری تیره بر روی نخ پشمی رنگ شده با رنگزای میخک شد. همچنین نتایج نشان داد که روش رنگرزی همزمان و مقدار 80 درصد رنگزا نسبت به وزن کالا، شرایط بهینه رنگرزی نخ پشمی با رنگزای میخک است. با وجود اینکه نوع اسید به کار رفته بر روی شید حاصل تأثیر ندارد ولی میزان رمق کشی را تحت تأثیر قرار می دهد.
بررسی فرم ظروف مفرغی و سفالین هزاره اول ق.م محفوظ در مجموعه سماوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پی تلاش های جواد سماوی (1333-1394 ش.) مجموعه ای از ظروف و آثار پیش از تاریخ و دوره اسلامی گردآوری شده است که دارای تنوع شیشه، نقره، برنز، سنگ، سفال و مفرغ می باشند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی و طبقه بندی ظروف کاربردی سفالین و مفرغی هزاره اول ق.م موجود در این مجموعه و پاسخ به این سوال است که ظروف مفرغی و سفالی موجود در مجموعه سماوی، از لحاظ فرم و کاربرد چه ویژگی هایی دارند؟ روش تحقیق در این پژوهش از حیث هدف کاربردی و از حیث ماهیت، توصیفی- تطبیقی است. به منظور پاسخ به سوال تحقیق، پس از بازدید از مجموعه خصوصی سماوی، ظروف کاربردی مفرغی و سفالی موجود در این مجموعه، به طور وضعی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفته اند. روش گرد آوری داده ها، کتابخانه ای و میدانی است. تجزیه و تحلیل اطلاعات، با ترکیبی از روش های کیفی و کمّی انجام شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد ظروف کاربردی و مفرغین هزاره اول ق.م این مجموعه به تعداد 144 ظرف و دارای 77 فرم متفاوت هستند. ظروف سفالین هزاره اول ق.م این مجموعه نیز به تعداد 324 ظرف و دارای 130 فرم متفاوت می باشند. 11 فرم ظروف مفرغین مورد بررسی، شامل بشقاب بزرگ صفحه ای ستاره شکل، پارچ کوچک دسته دار، کاسه منقوش سوزنی شکل، جام پایه دار، دیزی کوچک، سرقلیان، دیگ با لوله شیاردار و دسته و پایه، قوری لوله دار، فنجان منقاری شکل، هاونگ و دسته هاونگ هستند. هم چنین، 15 فرم ظروف سفالی مورد بررسی، مشتمل بر کوزه آبخوری دسته دار، ظرف سفالی لوله دار، ظرف پایه دار، لیوان، کاسه پایه دار، ظرف سوراخ دار، سبو، تنگ کوچک دسته دار، تنگ دسته دار، عطردان گردن بلند، ظرف سفالی، ظرف سفالی لوله دار و کاسه با طرح بادامی شکل است.
مستند بررسی ساختار فرمی طرح و نقش قالی های محرابی ساروق و فراهان دوره قاجار
منبع:
رج شمار دوره اول بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
37 - 50
حوزههای تخصصی:
قالی های دو منطقه ساروق و فراهان که از موارد شاخص در حوزه ی قالیبافی می باشند در تاریخ فرش ایران نقش به سزایی دارند. از نمونه طرح های رایج در قالیبافی این دو منطقه در دوره قاجار، طرح و نقش «محرابی گلدانی» می باشد. این طرح و نقش از منظر ساختار با کمترین مطالعه و بررسی مواجه شده است. هدف این مقاله مطالعه ویژگی های فرمی طرح و نقش قالی های محرابی گلدانی این دو منطقه در دوره قاجار می باشد. سوال تحقیق عبارت است از اینکه ساختار فرمی طرح و نقش و مشابهت قالی های محرابی گلدانی رایج در دوره قاجار در مناطق ساروق و فراهان چگونه می باشند؟ نوع تحقیق تحلیلی، با رویکرد کیفی می باشد. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای، بررسی سایت موزه ها و برخی مجموعه های فرش و همچنین تحقیقات میدانی می باشد. جامعه آماری شامل 16 نمونه قالی می باشدکه 4 مورد از هر منطقه، به شکل هدفمند و بر اساس نوع طرح و نقش و بیشترین فراوانی به عنوان جامعه نمونه انتخاب شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن می باشند که ساختار فرمی طرح و نقش قالی های منتخب با اختلاف اندک در جزئیات مشابه یکدیگر می باشند. این گروه از نمونه قالی های محرابی گلدانی به دلیل ترکیب بندی و عناصر تشکیل دهنده ی آن نوعی خاص از گروه قالی های محرابی می باشند. طرح و نقش و ساختار فرمی خاص در این گروه از قالی ها امکان آن را می دهد که این طرح و نقش در دوره قاجار به صورت سفارش بافته شده است.
زیبایی شناسی گبه بختیاری بر اساس الگوی هنر قومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقتی مصادیق هنرهایی که تاکنون به عنوان هنرهای سنتی می شناخته ایم را بررسی و مقایسه می کنیم، با بسیاری از تفاوت های زبانی، بیانی و حتی فرمی آنها مواجه می شویم. «سنتی» قلمداد نمودن مجموعه آثاری که صرفاً در دوران اسلامی و حتی پیش از آن تولید شده، اشتباه است و علت آن را می توان ناشی از عدم تبیین یک دوره هنری فاخر در هنرهای ایرانی دانست که مجموعه ای از این آثار را در شمول خود جای داده و از دایره شمول آثار مربوط به دوره تاریخی هنرهای سنتی متمایز و خارج سازد. این دوره هنری را بنا بر مختصات خاصش باید «هنر قومی» نامید. هنر قومی محمل اصلی درک ملاحظات زیبایی شناسی ناب ایرانیان است. هنر قومی، گفتمانی است که در نقد هنر ایران از آن غفلت شده است. این هنر از همه حیث، خاصه زبانی و بیانی، زیر سایه هنر سنتی مهجور و ناگشوده مانده است. با توجه به این که در این مجال، به کمال نمی توان هنر قومی ایرانی را شناساند؛ قصد داشتیم با معرفی یکی از گونه های هنر قومی، مخاطب را به درک کلیت این هنر رهنمون سازیم. برای این منظور، «گبه» را انتخاب کردیم که از زیباترین دست بافته های ایرانی به طور عام و بختیاری به طور خاص است که بازشناخت نشانه ها و تمهیدات زیبایی شناسی اش، مسیر شناخت «گفتمان هنر قومی ایران» را هموار می سازد. از حیث روش شناسی، محقق برای تبیین تفاوت های ماهوی بین هنر سنتی و قومی، مؤلفه های علم زیبایی شناسی را به روش قیاسی کاویده و بر نمونه های مورد نظر تطبیق داده است. هم چنین برای فهم کلیت هنر قومی، تمرکز خود را بر یک نمونه موضوعی گذارده و نهایتاً مؤلفه های کاویده شده در نمونه موردی گبه را به کلیت هنر قومی تعمیم داده است. روش تحقیق پژوهش، توأمان، تطبیقی و تحلیلی-توصیفی می باشد و منابع آن با ابزار تصویربرداری و مصاحبه، عمدتاً به صورت میدانی گردآوری شده است. در هنر قومی، بهترین تجربیات زیبایی شناختی ناب هنر ایرانی دیده می شود. این شکل از تجربه، تَمَثُل اندیشه ای است که در متن اثر هنری، تنها جوهره خالص زبانی و بیانیِِ فرم، شکل و رنگ اثر را مدنظر دارد؛ لذا عاری از ملاحظات، حاشیه ها و اضافه هایی از جمله تحلیل های تاریخی-روانشناختی ذهن است که همیشه بر برخی هنرها، خاصه هنر سنتی مسلط بوده است. کمینه گرایی، انتزاعی گری و تجریدِ محضِ برآمده از داناییِ زیبایی شناسانه، تقدم اصل تحلیلِ بصریِ محض، در چینش و ترکیب بندی، رویکرد بدوی نگاری در طراحی و انتزاعی گری هوشمندانه از عناصر دم دستی و زندگی روزمره، مؤلفه هایی است که شالوده هنر قومی ایرانی را شکل می دهد که این ویژگی ها به شکل ماهوی در گبه خودنمایی می کنند.
بازنمایی جنسیت و فضا در متون تاریخی دوره ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دوره ایلخانی متون بسیاری در زمینه های مختلف به دست آمده است که با بررسی آنها می توان درکی روشن از اوضاع اجتماعی و سیاسی این دوره به دست آورد. در این گفتار، با استناد به برخی از مهم ترین متون تاریخی برجای مانده از این دوره، سعی بر درک نسبت میان حضور زنان و مردان در فضاهایی شده که شرح آن در متون این دوره آمده است. برای این کار، ابتدا فضاهای گوناگونی را که در متون تاریخی به آنها پرداخته شده، طبقه بندی نموده و در نهایت، روایت های مربوط به مناسبات میان زنان و مردان در هر فضا بررسی شده است. از جمله فضاهایی که در این متون بازنمایی شده اند ، می توان به فضای اردو، کاخ، ابواب البر، بازار و ... اشاره کرد. بر مبنای این نوشتار، می توان فضاها را به صورت کلی به دو دسته تقسیم نمود: فضاهایی که خاص مغولان بوده و فضاهایی که مربوط به شهر دوران اسلامی است. آن طور که از متون بر می آید، نسبت حضور زنان در کنار مردان و در عرصه های بازنمایی شده مربوط به مغولان، بیش از حضور آنان در فضاهای شهری اسلامی است و تفکیک پذیری های جنسیتی فضایی هم چون حرم سرا، خرابات خانه و ایلچی خانه، عموماً در فضاهای شهری روایت شده اند تا فضای اردو.
بررسی نقش و شیوه بافت در تون بافی خراسان جنوبی (مطالعه موردی روستاهای خشک، خراشاد، گورید بالا و شورستان)
منبع:
رج شمار دوره اول پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
95 - 113
حوزههای تخصصی:
پارچه بافی یکی از صنایع دستی ارزشمند خطه خراسان جنوبی است که از دیرباز بسیار مورد توجه مردم این منطقه بوده است. این هنر سنتی که در منطقه به نام "تون بافی" یا "توبافی" شناخته شده است، در حد وسیع در روستاهای خراسان جنوبی مرسوم بوده و نقش مهمی در اشتغال زایی و خودکفایی مردم داشته است. اگرچه امروزه پیشرفت های زیادی در زمینه تولید انواع پارچه صورت گرفته است، اما بدون شک صیانت از این هنر- صنعت سنتی به عنوان بخش مهمی از فرهنگ، تاریخ، و هویت این منطقه بسیار حائز اهمیت است. در این پژوهش با هدف شناساندن نقوش و طرح های اصیل، و شیوه بافت، به بررسی تون بافی منطقه خراسان جنوبی، به ویژه روستاهای خشک، خراشاد، گورید بالا و شورستان، از توابع این استان، پرداخته شده است. در این راستا به این سؤالات پاسخ داده خواهد شد که چه نقوشی در تون بافی مناطق مورد مطالعه رایج بوده و وجه تسمیه و شیوه بافت آن ها چه بوده است. روش تحقیق تحلیلی- توصیفی و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت میدانی و کتابخانه ای است. یافته های پژوهش نشان می دهد که محصول تون بافی پارچه ای است که به وسیله دستگاه های بافندگی چوبی از نوع دو وردی و چهار وردی تولید می شود. مواد اولیه مصرفی برای تون بافی در گذشته نخ پنبه ای و ابریشمی بوده است و امروزه از نخ های ویسکوز (برق) برای این منظور استفاده می گردد. چپرباف، گنتی، و خشتی از رایج ترین نقوشی هستند که در اکثر مناطق مورد مطالعه جهت تون بافی مورد توجه بوده است. این عناصر برگرفته از طبیعت اطراف در ذهن بافنده نقش بسته است.
مطالعه تطبیقی مکانیزم، فرم و تزیینات قفل های چالشتر دوره معاصر و قفل های اصفهان دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قفل، از جمله اسبابی است که ایمنی زندگی آدمی را مهیا می سازد. قفل سازان ایرانی علاوه بر ساخت قفل و رفع نیاز کاربردی، برای وجه هنری و تزیینی آن نیز ارزش قایل شدند. قفل های فلزی چالشتر و اصفهان از جمله قفل های دست ساز ایرانی هستند که دارای ویژگی ها و ظرفیت های بصری، مکانیزم، فرم و نقوش خاص هستند که قابل توجه و حائز اهمیت به شمار می آیند. موقعیت جغرافیایی اصفهان و چالشتر و فاصله نزدیک آنها نسبت به یکدیگر، این مسأله را که قفل سازان این دو منطقه تعاملاتی داشته و از یکدیگر تأثیر پذیرفته اند را محتمل ساخته است. لذا هدف تحقیق آن است که مشخص شود قفل های چالشتر دوره معاصر و اصفهان دوره صفویه دارای چه ویژگی های قابل تطبیقی هستند؟ اشتراکات و افتراقات آنها در چه مواردی است و چه تأثیری بر یکدیگر داشته اند؟ با عنایت به عناصر بصری و اصیل این قفل ها و با ذکر اشتراکات و افتراقات آنها می توان به از یاد نرفتن این هنر ارزشمند کمک کرد. پژوهش پیش رو با رویکردی تطبیقی و بر مبنای روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و جمع آوری اطلاعات آن به شیوه کتابخانه ای و میدانی صورت پذیرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که این دو گروه قفل دست ساز، در مواردی چون استفاده از عناصر تزیینی خط و نقوش اسلیمی و ختایی اشتراک دارند. این تولیدات، فرم ظاهری یکسانی دارند اما در مکانیزم داخلی و استفاده از تکنیک های اجرای تزیینات با یکدیگر متفاوت اند. هم چنین سبقه کهن تر اصفهان در حرفه قفل سازی نشان گر تأثیرپذیری قفل سازان چالشتر از قفل های اصفهان است.
تحلیل عوامل مؤثر بر شکل گیری گره درودگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گره چینی از جمله بارزترین الگوهای به کار رفته در دست ساخته ها و بناهای ایرانی است که تنها نباید به عنوان الگوی بصری قلمداد شود بلکه در اصل به عنوان راهکاری جهت حل چالش های اجرایی به کار گرفته شده است. گره درودگری یکی از انواع گره چینی است که در ساخت نرده، در و بیش از همه، پنجره های مشبک به کار رفته است. پژوهش و تحلیل گره های درودگری با توجه به آسیب پذیری ساختمایه چوب خصوصاً به دلیل قرارگیری در مجاورت فضای آزاد و به واسطه معدود تصاویر و نمونه های برجا مانده از معماری سنتی ایران و از همه مهم تر بررسی سنت ساخت این آثار توسط اساتید حاضر قابل انجام است. در این مقاله تلاش شده است با بررسی جوانب مختلف عوامل مؤثر بر شکل گیری این نوع گره، دلایل راهبردی به کارگیری این نوع گره تبیین گردند. هدف این پژوهش، شناخت گره درودگریِ به کار رفته در پنجره های مشبک و عوامل تأثیرگذار بر آن است تا به این وسیله، دلایل تفاوت گره درودگری و سایر گره ها روشن گردد. پاسخ به سوال چیستی گره درودگری، در پی فهم چگونگی ساخت آن است. کارکرد پنجره، ویژگی های ساختمایه چوب و روش های ساخت، دانش پایه هندسه مسطح، ترقی زیبایی شناسانه بصری هنرمندان و معماران از جمله عوامل مؤثر بر شکل گیری گره های درودگری بوده اند. این مقاله که با رویکرد توصیفی- تحلیلی و مدل سازی به انجام رسیده و از مطالعات میدانی و کتابخانه ای برای گردآوری اطلاعات استفاده نموده است، در تلاش برای بازنمایی دقیق گره درودگری و تحلیل مشخصات این نوع گره است. نتایج این پژوهش نشان می دهد سه عامل کارکرد، شکل ظاهری و فناوری در شکل گیری گره درودگری نقش دارند. هم چنین با بررسی جزء به جزء طریقه ساخت این نوع گره، نقش عوامل مختلف در شکل گیری آن بررسی شده است.
رابطه هوش معنوی مدیران با سکوت سازمانی و کیفیت زندگی کاری بافندگان فرش دستباف (مورد مطالعه: شرکت قالی بافی زرین بافت زنجان)
منبع:
رج شمار دوره اول پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
69 - 81
حوزههای تخصصی:
هرقدر که سازمان ها، بزرگ تر می شوند بالطبع به مشکلات این نیروی عظیم نیزاضافه می شود. مدیران در ارتباط با مسائل گوناگون سعی در کنترل مداوم کارکنان خوددارند .هدف این مطالعه بررسی رابطه هوش معنوی مدیران با سکوت سازمانی و کیفیت زندگی کاری بود. این پژوهش از نظر گردآوری داده ها توصیفی _ پیمایشی و ازنظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مدیران، معاونان و کارکنان شرکت قالی بافی زرین بافت زنجان که تعداد آن ها420 نفر بود. روش نمونه گیری در این پژوهش شامل نمونه گیری اتفاقی بوده به تعداد متناسب با حجم جامعه آماری و بر اساس جدول مورگان تعداد 201 نفرانتخاب شدند. به منظورجمع آوری داده های موردنیاز، از پرسشنامه هوش معنوی 24- SISRI کینگ، سکوت سازمانی ون داین و کیفیت زندگی کاری والتون استفاده شد. از نرم افزارSPSS جهت آزمون نرمالیته و آزمون رگرسیون جهت تأیید فرضیات استفاده شده است. همچنین از نرم افزار smart-pls جهت تأیید روایی و مدل کلی استفاده شد. نتایج نشان داد هوش معنوی مدیران با سکوت سازمانی و کیفیت زندگی کاری رابطه دارد. به-علاوه، هوش معنوی مدیران با ﭘﺮداﺧﺖ ﻣﻨﺼﻔﺎﻧﻪ، محیط کار ایمن و بهداشتی، ﻣﯿﺰان ﺗﺄﻣﯿﻦ ﻓﺮﺻﺖ رﺷﺪ ﺑﺮای ﮐﺎرﮐﻨﺎن، ﻣﯿﺰان قانون گرایی در سازمان، واﺑﺴﺘﮕﯽ اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎری، ﻓﻀﺎی ﮐﻠﯽ زﻧﺪﮔﯽ ﮐﺎرﮐﻨﺎن، ﯾﮑﭙﺎرﭼﮕﯽ و اﻧﺴﺠﺎم اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ، اﻣﮑﺎن ﺗﻮﺳﻌﻪ قابلیت های ﻓﺮدی ﺑﺮای ﮐﺎرﮐﻨﺎن رابطه دارد. به علاوه، در تعیین مدیران سازمان به سطح هوش معنوی آن ها دقت شود. هم چنین، برای کارکنان نیز دوره های افزایش هوش معنوی برگزار شود و از کارکنان نیز قبل از شروع کار آزمون هوش معنوی گرفته شود.
بازیابی مفهوم و عملکرد چرخ های حکاکی در گوهرتراشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گوهرتراشی از پرسابقه ترین حوزه های فنی و علمی در فرهنگ اسلامی است. دامنه کاربرد این رشته، وسیع بوده و از جمله در ساخت زیورآلات، مُهرها، حرزها و طلسمات کاربرد دارد. بخشی از اطلاعات مربوط به گوهرتراشی در رسالاتی موسوم به «گوهرنامه» بازتاب یافته است. گوهرنامه ها، معمولاً به معرفی شیوه های گوهرشناسی (کانی شناسی) می پردازند. مباحث تمدنی، علوم طبی، علوم حدیث، جنبه های فنی تراش و جلای سنگ ها نیز از دیگر مفاد این رسالات است. مباحث فنی گوهرتراشی در این منابع، غالباً به اشاره و مختصر طرح شده و گاه با تعابیر تخصصی یا نامأنوس همراه شده است. از این رو، درک و کشف دانش پیشینیان در این مورد با ابهاماتی روبروست. یکی از این موارد، تنوع چرخ های تراش و جلاست که به رغم اشاره در اغلب گوهرنامه ها، مفهوم و عملکرد آنها مبهم و نامشخص باقی مانده است. از این رو، پرسش اصلی این تحقیق آن است که چرخ های حکاکی مصطلح در گوهرنامه های فارسی، دارای چه ویژگی هایی از نظر مفهوم، نوع شکل، ساختار و عملکرد بوده اند؟ هدف این مقاله، شناخت بیش تر این هنر و شیوه های به کارگیری چرخ های حکاکی در گوهرتراشی بر اساس متون و اصطلاحات رایج در گوهرنامه هاست. در ابتدای مقاله حاضر، گوهرنامه ها و ساختار محتوایی آنها به اجمال، معرفی و بررسی شده است. سپس بسامد اصطلاحی چرخ های گوهرتراشی (حکاکی) در این متون مورد بررسی قرار گرفته است. هم چنین، برای دستیابی هرچه بیش تر به داده های مرتبط با شکل، ساختار و عملکرد چرخ حکاکی، به جستجوی شواهد تاریخی و تصویری از منابع پیرامونی و متأخر پرداخته شده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که اصطلاح چرخ حکاکی و نظایر آن در متون مختلف، ناظر به سه دستگاه چرخ گوهرتراشی، چرخ کنده کاری و تخته سفته گری بوده است. هم چنین، ساختار و عملکرد کلی این چرخ ها در طول زمان تغییر چندانی نکرده است.