فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱۲٬۳۸۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
موضوع و هدف مقاله: اقتصاد کشور ایران به شکل بانک محور بوده و بیشترین حجم مبادلات مالی کشور با سیستم بانکی انجام می شود. پس، اتصال اقتصاد داخلی به بین_الملل، برای کمک به تسهیل جریان سرمایه به درون کشوربا پذیرش استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی مورد توجه می باشد. بر اساس اهمیت، هدف اصلی پژوهش، بررسی چالش_های اخلاقی ناشی از پیاده سازی استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی مرتبط با ابزارهای مالی در نظام بانکداری ایران است. روش پژوهش: جامعه آماری در مصاحبه، 14 نفر از خبرگانی که در صنعت بانکداری تخصص داشتند و میزان مقبولیت مدل کیفی با پرسشنامه سنجیده شده است و جامعه آماری برای پرسشنامه 130 نفر از متخصصان بودند که با روش الکترونیکی 100 نفر آن را تکمیل کردند و مدل ارائه شده را تأیید کردند. یافته های پژوهش: در این پژوهش با تحلیل تم، مدلی برای بانک های ایرانی پیشنهاد شده است. مطابق نتایج مشخص شد که چالش های اخلاقی ناشی از پیاده سازی IFRS مرتبط با ابزارهای مالی طبق نظر خبرگان شامل خطرات اخلاقی محاسبه ارزش منصفانه، محاسبات زیان اعتباری مورد انتظار و افشا می باشد که طبق نظر خبرگان و متخصصان ابتدا می بایست پایه های لازم برای کنترل خطرات اخلاقی مرتبط با ابزارهای مالی ایجاد گردد تا امکان کنترل و کاهش مخاطرات اخلاقی در زمان پیاده سازی IFRS در سیستم بانکی فراهم شود.نتیجه گیری، اصالت و افزوده آن به دانش: داشتن الگوی مناسب جهت شناسایی چالش های اخلاقی قبل از اجرای IFRS در سیستم بانکی ایران و تعیین پایه های لازم برای کنترل چالش های اخلاقی شناسایی شده، لازمه کاهش مخاطرات اخلاقی می باشد.
مدل های عاملی و کم بازدهی بلندمدت عرضه های اولیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با استفاده از مدل های عاملی و تحلیل های سری زمانی به بررسی یکی از ناهنجاری های مرتبط با عرضه های اولیه به نام پدیده "کم بازدهی بلند مدت عرضه های اولیه"، در بازارهای مالی ایران پرداخته است. پدیده مذکور به طور وسیع و در سه سطح 1-کل بازارهای مالی ، 2- بازارهای بورس و فرابورس تهران و 3- صنایع مختلف مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. برای این منظور داده های 57 ماه بعد از تغییر مقررات عرضه عمومی سهام در بهمن ماه 1395 انتخاب و با 3 مدل عاملی متفاوت، شامل فاما و فرنچ (1993)، فاما و فرنچ (2015)، مدل هو و همکاران (2015) برای سه دوره 12و24 و 36 ماهه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد عرض از مبدا مدل های مورد بررسی در هیچ یک از دوره ها و برای هیچ یک از مدل ها و در هیچ یک از بازارها و صنایع معنی دار نبوده و از این رو می توان مدعی شد در دوره های مورد بررسی، شواهد کافی جهت حمایت از پدیده کم یا پُربازدهی عرضه های اولیه در ایران وجود ندارد.
بهینه سازی پیش بینی بازده سهام مبتنی بر ریسک در صنایع منتخب بورس اوراق بهادار تهران (رهیافت تحلیل پوششی داده ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
331 - 354
حوزههای تخصصی:
هدف: سرمایه گذاری یکی از موضوعات مهم در اقتصاد همه کشورهاست که برای افراد و مقامات ارشد کشورها، اهمیت بسیار زیادی دارد. سرمایه گذاری انتخاب دارایی برای حفظ و کسب درآمد بیشتر، به منظور رفاه آینده است. یکی از مباحث مهمی که در بازارهای سرمایه مطرح است و سرمایه گذاران اعم از اشخاص حقیقی یا حقوقی باید به آن توجه کنند، بحث بهینه سازی بازده سهام است که به پیش بینی بازده سهام مرتبط است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بهینه سازی پیش بینی بازده سهام مبتنی بر ریسک، در صنایع منتخب بورس اوراق بهادار تهران اجرا شده است.
روش: تجزیه وتحلیل داده ها در دو بخش انجام شد. در مرحله نخست، داده ها به کمک روش داده های ترکیبی و همچنین فرایند خودرگرسیون مرتبه اولAR(1) ر دوره زمانی ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۸ برآورد شد و با استفاده از این مدل، بازده سهام برای صنایع منتخب بورس اوراق بهادار پیش بینی شد. در مرحله دوم، به کمک روش تحلیل پوششی داده ها (DEA)، هینه سازی پیش بینی بازده سهام در مرحله قبل، برای صنایع منتخب بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۸ صورت گرفت.
یافته ها: نتایج بهینه سازی پیش بینی بازده سهام در سه صنعت استخراج نفت وگاز بجز اکتشاف، استخراج کانه های فلزی و فراورده های نفتی نشان داد که صنعت استخراج نفت وگاز بجز اکتشاف با میزان4214/0 نسبت به سایر صنایع کارایی بیشتری دارد. پس از آن، صنعت استخراج کانه های فلزی با میزان کارایی 3728/0 در رتبه دوم و صنعت فراورده های نفتی با میزان کارایی 2516/0 در رتبه سوم از نظر میزان کارایی قرار گرفتند.
نتیجه گیری: بهینه سازی پیش بینی بازده سهام در صنعت استخراج نفت وگاز بجز اکتشاف، در مقایسه با صنایع دیگری که در این مطالعه بررسی شد، در سطح بالاتری قرار دارد. با توجه به اینکه در کشور صنعت نفت کارآمدتر و بهینه تر عمل کرده است، می توان نفت را با روش های مؤثر وارد چرخه تولید کرد و با ورود تکنولوژی یا فناوری به کشور آن را عرضه کرد. از آنجا که تولیدات صنایع دیگر، از تولیدات سه صنعت مورد بررسی در این مطالعه بسیار کمتر است، برای افزایش تولیدات کالاهای صنعتی و غیرنفتی و کاهش واردات و افزایش صادرات کالاهای نهایی به دیگر کشورها، به منظور افزایش رشد اقتصادی، باید اقدام های اساسی صورت گیرد. از این رو پیشنهاد می شود که در ابتدا، از صنعت استخراج نفت وگاز بجز اکتشاف، برای تولید کالاهای نهایی از این صنعت استفاده شود و پس از آن، برای تولید کالاهای نهایی، به دیگر صنایع روی آورد. همچنین از آنجایی که صنعت فراورده های نفتی، تحت تأثیر متغیرهای بیشتری در پیش بینی بازده سهام قرار می گیرد، پیشنهاد می شود که سرمایه گذاران صنعت فراورده های نفتی، متغیرهای مورد مطالعه در این پژوهش، به ویژه نرخ رشد تولیدات صنعتی را از قبل بدانند و بازده سهام و میزان سرمایه گذاری خود را در نظر بگیرید. برای پژوهش های آتی، پیشنهاد می شود که بهینه سازی پیش بینی بازده سهام در صنایع مهم دیگری مانند صنعت دارویی، عرضه برق، بخار و آب گرم و غیره نیز بررسی و ارزیابی شده و با نتایج این مطالعه مقایسه شود.
شناسایی شاخص های اعتبارسنجی و رتبه بندی مشتریان در تسهیلات خُرد در بانک خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
399 - 423
حوزههای تخصصی:
هدف: در بانک ها، مدیریت و اعتبارسنجی مشتریان، یکی از موارد حیاتی است و برای حفظ امنیت مالی و پایداری سازمان بانکی بسیار اهمیت دارد. یکی از چالش های اساسی در این حوزه، شناسایی شاخص های مناسب برای اعتبارسنجی و امتیازدهی به مشتریان است. چون اغلب این مشتریان به اطلاعات مالی و اعتباری دسترسی محدودی دارند و نمی توانند ضامن یا سوابق قرض دهی مناسبی ارائه کنند، تعیین شاخص های صحیح و قابل اعتماد بسیار چالش برانگیز است. همچنین، برای امتیازدهی به مشتریان، باید یک سیستم امتیازدهی مناسب و عادلانه وجود داشته باشد. این سیستم باید بتواند با در نظر گرفتن معیارهای اعتباری و رفتاری، مشتریان را در رده های مختلف قرار دهد و بر اساس عملکرد آن ها، به آن ها امتیازهای متناسب اختصاص دهد. علاوه براین، نیاز به توسعه روش هایی برای ارزیابی و پایش مشتریان در طول زمان نیز وجود دارد. هدف این پژوهش، شناسایی شاخص های اعتبارسنجی و رتبه بندی مشتریان در تسهیلات خُرد در بانک خاورمیانه است.
روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی زمینه ای و از نظر روش اکتشافی است. جامعه آماری آن، کلیه مشتریان خُرد بانکداری دیجیتال بانک خاورمیانه بودند که درخواست دریافت تسهیلات کم بهره ۲ درصد سالانه با نرخ جریمه ۶ درصد را داشتند. روش های آماری در این پژوهش، در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی انجام گرفت. در بخش آمار توصیفی، برخی فاکتورهای شخصیتی همچون سن، جنسیت، تحصیلات، کسب وکار، وضعیت بدهی جاری نظام بانکی، وضعیت چک های برگشتی، وضعیت پول شویی، مانده موجودی حساب بانکی (بانکینو)، سوابق تراکنش های بانکی، مکان جغرافیایی (محل زندگی و کار)، مدل گوشی همراه و سیستم عامل گوشی و رتبه اخذ شده از سامانه شرکت مشاوره رتبه بندی اعتباری ایران و... تجزیه وتحلیل و از طریق جدول و نمودارها بررسی شدند. الگوریتم های نایو بیز، متا، Attribute Selected Classifier و الگوریتم j۴۸ اجرا و از نرم افزار وکا برای رده بندی معیارها و ایجاد الگو استفاده شد. افزون بر این، به منظور ارزیابی نهایی مدل اعتبارسنجی و رتبه بندی مشتریان تسهیلات خُرد بدون پشتوانه، از آزمون تی در سطح ۰/۲۵ استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که اگر فردی برای درخواست وام مراجعه کند، بانک باید به شاخص هایی توجه کند و بر اساس آن شاخص ها، در خصوص پرداخت یاعدم پرداخت وام تصمیم گیری کند. از این رو به فردی که تمام یا بخش عمده ای از این شاخص ها را دارد، می توان وام پرداخت کرد یا از متقاضی، وثیقه مناسب گرفت. این شاخص ها عبارت اند از: ۱. تسویه وام های قبلی شخص در بانک اعطا کننده، ۳۰ روز و ۶۰ روز بعد از سررسید وام انجام شده باشد؛ ۲. مبلغ تسهیلات دریافت شده این شخص، بالاترین مبلغ وام قابل پرداخت باشد؛ ۳. وضعیت وام های قبلی شخص در سایر بانک ها تسویه شده باشد؛ ۴. مبلغ وام درخواستی هر چه بالاتر باشد، بهتر است؛ ۵. سن فرد بالاتر از میان سال باشد؛ ۶. مدرک فرد کارشناسی، دیپلم و زیر دیپلم نباشد؛ ۷. امتیاز فرد بالای ۴۰ باشد؛ ۸. سیستم عامل گوشی فرد اندروید نباشد؛ ۹. مدل گوشی فرد سامسونگ یا شیائومی نباشد؛ ۱۰. بررسی های مربوط به وضعیت پول شویی فرد منفی باشد.
نتیجه گیری: بانک ها باید در این استراتژِی (تسهیلات خُرد بدون پشتوانه) به اشخاصی تسهیلات بدهند که قبل از وارد شدن به هرگونه رابطه اعتباری جدید، درباره آن ها کاملاً شناخت داشته باشند. داده های لازم را از آن ها جمع آوری کنند و از حسن اعتبار و شهرت آن ها اطمینان یابند. بانک باید اطلاعات کامل و جامعی در خصوص وام گیرنده دریافت کند؛ به نحوی که این اطلاعات قابل اتکا باشد؛ زیرا اعطای تسهیلات به اندازه سودآوری، می تواند بانک را متحمل ریسک کند.
تأثیر استراتژی های کسب وکار بر افشا ریسک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حسابداری و منافع اجتماعی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۵۲)
125 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثر استراتژی های کسب وکار بر افشا ریسک به منظور شناخت محرک ها و عوامل مؤثر بر ریسک شرکت ها جهت بهبود فضای رقابتی آن ها بوده است.روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش توصیفی- همبستگی و از نظر هدف کاربردی می باشد. از داده های 345 سال-شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار به روش حذف سیستماتیک و با استفاده از رگرسیون چند متغیره استفاده شده است.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داده است که استراتژی کسب وکار عامل تعیین کننده برای میزان افشا اطلاعات ریسک در گزارش های سالانه است. بدین صورت که بین استراتژی تهاجمی و افشا ریسک رابطه معنادار و مثبت و بین استراتژی تدافعی شرکت ها و افشا ریسک رابطه معنادار و منفی وجود دارد.نتیجه گیری: شرکت های دارای استراتژی تهاجمی بیشتر از شرکت های دارای استراتژی تدافعی در گزارش های سالانه خود اطلاعات مربوط به ریسک را افشا می کنند. درحالی که شرکت های تدافعی ریسک کمتری را در گزارش های سالانه افشا می کنند.دانش افزایی: نتایج این پژوهش می تواند علاوه بر غنای ادبیات پژوهشی، به تبیین عوامل مؤثر در شناسایی، ارزیابی و مقایسه و رتبه بندی افشای اطلاعات ریسک در گزارش های مالی شرکت ها، بهبود فضای رقابتی در بازار سرمایه برحسب تأثیر نوع استراتژی و بهبود تصمیم گیری ذینفعان گردد.
ارائه مدلی برای پیش بینی قیمت سهام مبتنی بر CNN-LSTM بهینه شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت مالی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۵
123 - 147
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از مهم ترین اهداف سرمایه گذاران و معامله گران بازار های مالی شناخت رفتار قیمت سهام است. پیش بینی قیمت، می تواند به افراد در مورد خرید، فروش یا نگهداری سهام کمک کند تا با زمان بندی موثر معاملات، سود بالقوه را به حداکثر یا زیان را به حداقل برسانند. به دلیل رفتار غیر خطی قیمت و وابستگی آن به عوامل گوناگون پیش بینی قیمت کار دشواری است که برای مقابله با این چالش، در این پژوهش از مدل های یادگیری عمیق کمک گرفته می شود که زیر شاخه ای از مدل های یادگیری ماشین هستند. ساختار مدل های یادگیری عمیق به دلیل تمرکز بر روی تعداد لایه های بیشتر و استفاده از گره های به هم پیوسته (نورون ها) در مواجه با مقادیر زیادی داده عملکرد مناسبی دارند و به دلیل توانایی آن ها در شناخت الگو ها و روابط، امکان ارائه پیش بینی دقیق تری از قیمت ها را فراهم می کنند.روش: در این پژوهش، برای پیش بینی قیمت سهام در بازار بورس اوراق بهادار تهران از دو مدل پیشنهادی LSTM-CNN و CNN-LSTM به وسیله بهینه سازی هایپرپارامتر ها توسط الگوریتم PSO که یک الگوریتم بهینه سازی مبتنی بر جمعیت است و تکنیک های تقویت مدل شامل: آموزش خصمانه، مکانسیم توجه و بلوک باقی مانده استفاده شده است. این مدل ها با مدل های CNN،LSTM وCNN-LSTM مورد مقایسه قرار گرفته اند. جهت دستیابی به این هدف، داده های10سهم از تاریخ20 شهریور 1392 تا تاریخ20 شهریور 1402 مورد بررسی قرارگرفته است.داده های ورودی شامل: قیمت های تعدیل شده سهم، اندیکاتور ها، اسیلاتور ها، قیمت دلارآزاد آمریکا و نرخ تورم می باشد.یافته ها: مقایسه نتایج معیار های ارزیابی شامل چهار معیار RMSE، MAE، R-squared و MAPE نشان از عملکرد مطلوب دو مدل پیشنهادی با سایر مدل ها می دهد. علاوه بر این، مدل پیشنهادی LSTM-CNN توانسته بهترین عملکرد را به ثبت رساند. همچنین، بررسی نتایج دو مدل پیشنهادی، با و بدون الگوریتم PSO مشخص کرد که این الگوریتم به بهینه سازی مدل ها کمک می کند. در نهایت، بررسی استراتژی های مبتنی بر مدل های پیشنهادی بر روی پنج سهم از پنج صنعت مختلف در چهار دوره زمانی نشان از عملکرد مالی برتر آن ها می دهد. به عبارت دیگر، مدل های پیشنهادیLSTM-CNN و CNN-LSTMتوانسته اند در معیار بازده مالی و نسبت شارپ در مقایسه با سایر استراتژی ها موفقیت مطلوبی به دست آورند که مدل پیشنهادیLSTM-CNN مطلوب ترین عملکرد را به ثبت رسانده است.نتیجه گیری: هایپرپارامترها، پارامترهایی هستند بر روی خروجی مدل ها تاثیر دارند و با تغییر هرکدام از این هایپارامترها نتایج مختلفی به دست می آید که می تواند مناسب یا غیر مناسب باشند این پارامترها در طول آموزش یاد نمی گیرند و باید قبل از آموزش تنظیم شوند. طبق نتایج به دست آمده، بهینه سازی هایپرپارامترها، می تواند سهم را بر اساس رفتار آن سهم بهینه کند که این امر منجر به پیش بینی دقیق تر قیمت می شود. همچنین، با استفاده از مدلLSTM-CNN استخراج ویژگی ها از داده ها و شناسایی و درک وابستگی ها در ویژگی های استخراج شده به طور مناسب تری از CNN-LSTM صورت می گیرد که می تواند در بهبود دقت پیش بینی کمک کند.
کارکرد هویت سازمانی مدیران در ارزیابی پیامدهای گزارشگری مالی فرصت طلبانه: بسط فرآیند رافُ گرافی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هویت سازمانی مدیران را می توان عاملی مهمی در ارتقاء افزایش کیفیت گزارشگری مالی تلقی نمود، چراکه این رویکرد مدیران است که باعث می شود تا واقعیت های عملکردی به موقع و قابل اتکاء در اختیار ذینفعان قرار گیرد. لذا هدف این مطالعه، بسط فرآیند راف گرافیِ کارکرد هویت سازمانی مدیران جهت ارزیابی پیامدهای گزارشگری مالی فرصت طلبانه می باشد.
روش: در این مطالعه که به لحاظ جمع آوری داده ها، ترکیبی محسوب می شود، ابتدا از طریق فراترکیب نسبت به شناسایی ابعاد هویت سازمانی مدیران و پیامدهای گزارشگری مالی فرصت طلبانه اقدام می شود و سپس براساس تحلیل دلفی فازی، سطح پایایی ابعاد شناسایی شده مورد کنکاش قرار می گیرد. در بخش کمی نیز جهت تعیین مهمترین محور اثرگذار هویت سازمانی مدیران در ارزیابی پیامدهای گزارشگری مالی فرصت طلبانه، از مجموعه فرآیند راف و ویکور خاکستری استفاده شد.
یافته ها: نتایج پژوهش در بخش کیفی از تعیین 5 بعد محرک در هویت سازمانی مدیران و 5 پیامد گزارشگری مالی فرصت طلبانه حکایت دارد. از طرف دیگر، نتایج در بخش کمی نشان داد، حمایت ابزاری مدیران به دلیل هویت سازمانی تقویت شده، احتمالاً می تواند مانع از کاهش کارایی سرمایه گذاری شرکت ها به عنوان پیامد منفی گزارشگری مالی فرصت طلبانه می گردد.
نتیجه گیری: این نتیجه بیان کننده ی این موضوع است که وجود چنین رویکرد حمایتگرایانه ای توسط مدیران باعث می شود تا رویه های استراتژیک شرکت در تأمین دانش سازمانی به شکل ابزارگرایانه تقویت گردد و مدیریت نسبت به توسعه ی چنین سیستم هایی باهدف کاهش هزینه های عملیاتی اقدام نماید.
تأثیر حاکمیت شرکتی بر عملکرد مالی شرکت ها از طریق متغیر واسطه ای شفافیت با استفاده از روش فراتحلیل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت دارایی و تامین مالی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۴)
111 - 124
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف نهایی حاکمیت شرکتی دستیابی به ارتقای انصاف، شفافیت، پاسخ گویی و رعایت حقوق صاحبان سهام در شرکت ها و بنگاه های اقتصادی است؛ با وجود این درباره میزان موفقیت آن در رسیدن به اهداف مذکور تردید وجود دارد. افشای اطلاعات بیشتر و دوره ای، کاهش هزینه سرمایه و مبادلات، کاهش خطا در پیش بینی های سود و یا تقاضای بیش از معمول برای اوراق یک شرکت را موجب می شود. مدیران از طریق مدیریت متغیرهایی (نظیر شفافیت) در ساختار مالی می توانند هدف بیشینه سازی ثروت سهام داران را دنبال کنند. هدف این پژوهش بررسی تأثیر حاکمیت شرکتی بر عملکرد مالی شرکت ها با استفاده از متغیر واسطه ای شفافیت است. روش: در این پژوهش با رویکرد فراتحلیل، تأثیرپذیری شفافیت از حاکمیت شرکتی و تأثیر آن بر عملکرد مالی، آزمون می شود. یک فرضیه درباره تأثیر حاکمیت شرکتی بر متغیر واسطه ای شفافیت و یک فرضیه درباره تأثیر متغیر مذکور بر عملکرد مالی طراحی شده و 20 مقاله شامل مجموعاً 81 اندازه اثر (از نوع r) که تاریخ انتشار آنها بین سال های 2003 تا 2018 بوده، مطالعه شده است. اگر اندازه اثر در آن واگرا بوده است، از روش اثرات تصادفی و برای نمونه های همگرا از روش اثرات ثابت برای محاسبه اندازه اثر استفاده شد. یافته ها: علاوه بر آزمون هر فرضیه، به ازای هر فرضیه پس از تعیین اندازه اثر مشترک، آزمون پایایی در نتایج انجام و تحلیل شد. نتایج آزمون بیانگر نبود تأثیر حاکمیت شرکتی بر شفافیت است، ولی آزمون پایایی سنجی نشان داد سازوکارهای حاکمیت شرکتی شامل استقلال هیأت مدیران، نقش دوگانه مدیرعامل و کمیته حسابرسی بر شفافیت تأثیر معنادار دارد. همچنین نتایج، نشان دهنده تأثیر معنادار شفافیت بر عملکرد مالی است.
ارائه تبیین رابطه بین مؤلفه های اقتصادی، قوانین و شفافیت با سودآوری بانک ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف، بررسی اثرگذاری فساد مالی، آزادی اقتصادی، قوانین و مقررات و شفافیت بر سودآوری بانک های پذیرفته شده در بازار سرمایه ایران انجام شد. روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نوع داده های آمیخته اکتشافی است و از لحاظ ماهیت توصیفی-پیمایشی و بر اساس زمان اجرای پژوهش، مقطعی است. جامعه مورد مطالعه در بخش کیفی شامل مبانی نظری و پیشینه های مرتبط در پایگاه های داده از سال 1396 تا 1402 و خارج از سال 2018 تا 2023 و همچنین خبرگان دانشگاهی و صاحب نظران امور بانکی و مالی بود. در بخش تجزیه و تحلیل داده ها، در بخش کیفی از تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار Maxqda2020 و در بخش کمی، از آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS-V23 و Lisrel V8.8 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که فساد مالی تأثیر منفی و قابل توجهی بر سودآوری بانک های پذیرفته شده در بازار سرمایه ایران دارد. نتیجه گیری: فساد مالی در بانک های بازار سرمایه ایران تأثیر قابل توجه و منفی بر سودآوری داشته و عواملی مانند آزادی اقتصادی، قوانین و مقررات، و شفافیت بر سودآوری این بانک ها اثر مثبتی دارند.
طراحی مدل حسابداری مدیریت استراتژیک در بخش بانکی با رویکرد ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۶
۳۰۲-۲۷۴
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف طراحی مدل حسابداری مدیریت استراتژیک در بخش بانکی با رویکرد ساختاری تفسیری انجام گرفت. اطلاعات مورد نیاز تحقیق جهت ارائه مدل از میان خبرگان یعنی 16 نفر از خبرگان حسابداری مدیریت در حوزه بانکی گرداوری شد. در این تحقیق با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) یک مدل برای حسابداری مدیریت استراتژیک در بخش بانکی طراحی شد. نتایج نشان داد عوامل حسابداری مدیریت استراتژیک شامل افزایش رقابت پذیری استراتژیک، ارتقاء گزارشات عملکردی و مدیریتی، مدیریت بهینه منابع و مصارف، ارتقاء سیستم های کنترل داخلی، اتخاذ تصمیمات اثربخش سازمانی، ایجاد مزیت رقابتی پایدار، برنامه ریزی و بودجه ریزی استراتژیک بر اساس شاخص های سیستم های اطلاعاتی شامل متناسب سازی ساختار بانک، بهبود ساختار اطلاعاتی، ارتقاء استراتژی های هزینه یابی، ایجاد زنجیره ارزش، صحت سنجی اطلاعات و گزارش ها ارتقا خواهد یافت. همچنین عوامل فرهنگ سازمانی شامل فرهنگ نوآورانه و خلاق، فرهنگ انطباق پذیری و سازگاری، ارتقاء فرهنگ پاسخگویی و فرهنگ شایسته سالاری علاوه بر ارتقا عوامل حسابداری مدیریت استراتژیک می تواند از طریق ارتقا سیستم های اطلاعاتی موجب بهبود و ارتقا عوامل حسابداری مدیریت استراتژیک شامل افزایش رقابت پذیری استراتژیک، ارتقاء گزارشات عملکردی و مدیریتی، مدیریت بهینه منابع و مصارف، ارتقاء سیستم های کنترل داخلی، اتخاذ تصمیمات اثربخش سازمانی، ایجاد مزیت رقابتی پایدار، برنامه ریزی و بودجه ریزی استراتژیک گردد.
ارائه الگوی اجرای دولت الکترونیک به منظور ارتقاء پاسخگویی در دستگاه های اجرایی بخش عمومی با رویکرد تئوری زمینه بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۷
۴۶۳-۴۳۷
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه الگوی اجرای دولت الکترونیک به منظور ارتقاء پاسخگویی دستگاه های اجرایی بخش عمومی کشور انجام گردید. پژوهش، توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی است. و در دو بخش کیفی و کمی انجام گردید. در بخش کیفی به کمک نظریه زمینه بنیان و مصاحبه با گروه نخبگان چارچوب مفهومی اولیه پژوهش تهیه گردید و در ادامه پرسشنامه و مدل مفهومی پژوهش با استفاده از روش دلفی مورد توافق گروه نخبگان قرار گرفت. در بخش کمی با استفاده از روش معادلات ساختاری نسبت به آزمون مدل مفهومی بخش کیفی اقدام شد. جامعه آماری این پژوهش در بخش کمی تمامی حسابرسان دیوان محاسبات کشور، ذیحسابان، کارشناسان سازمان برنامه و بودجه، مدیران، حسابداران و مسئولین فناوری اطلاعات دستگاه های اجرایی بخش عمومی می باشند. روش نمونه گیری با استفاده از تعیین حجم نمونه در معادلات ساختاری و تعداد 396 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری برای جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته می باشد. داده ها با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری و از طریق نرم افزار SPSS و PLS تحلیل شدند. این پژوهش نشان می دهد عوامل دولت الکترونیک که بر سیستم های مرتبط با پاسخگویی موثر هستند به ترتیب اولویت شامل؛ عوامل فنی (سخت افزار، نرم افزار، ارتباطات، سیستم های اطلاعاتی)، عوامل سازمانی (ساختار، استراتژیها، سیاستها، نگرش کارکنان، مدیریت تغییر، توانایی رهبری و مدیریت سازمان و فرآیندهای سازمان اشتراک گذاری الکترونیک) و عوامل محیطی (شرایط سیاسی، اقتصادی، فرهنگ مشارکت عمومی میزان مشارکت سایر سازمانها) می باشند. بخش کمی پژوهش نیز این نتایج را تایید می نماید. در نهایت پیشنهاد می شود، به منظور ارتقاء پاسخگویی و بر مبنای نظریه عمومی سیستم ها می بایست سامانه های الکترونیک در تمامی خرده نظام های نظام پاسخگویی یعنی بودجه، حسابداری و گزارشگری مالی، حسابرسی و کنترل های داخلی، ارزیابی عملکرد و دسترسی آزاد به اطلاعات گسترش یابند.
واکاوی ابعاد فقهی و حقوقی قرارداد فروش تعهدی اوراق بهادار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بورس اوراق بهادار سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۸
179 - 213
حوزههای تخصصی:
از جمله مسایل با اهمیت در زمینه حقوق مالی، موضوعات مربوط به ابزارهای مالی است که بررسی آنها به دلیل نهی شارع از انواع خاصی از معاملات – ربوی، غرری، ضرری و ...- در حقوق اسلامی دارای اهمیتی ویژه است. از جمله مباحث مهم در حقوق مالیه اسلامی، ارزیابی و بررسی مشروعیت و ماهیت ابزارهای مالی جدید است. یکی از ابزارهای مالی جدید، قرارداد فروش تعهدی است. تحلیل ماهیت حقوقی این اوراق به عنوان قراردادی بدیع، از آن جهت دارای اهمیت است که در بررسی های حقوقی ایران فاقد سابقه بوده و مشروعیت، ماهیت و سایر جهات آن در حد لازم مورد بررسی قرار نگرفته است. در این مقاله خصوصیات فنی، مشروعیت و ماهیت این اوراق مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد.با وجود تشابه موجود بین قرارداد فروش تعهدی با قرارداد فروش استقراضی، ضمن تبیین برخی از وجوه افتراق، با پذیرش تفاوت بین عقد صلح و ماده 10 قانون مدنی، در نهایت قرارداد فروش تعهدی به عنوان عقد جدید و مشروع با استناد به اصل اباحه عامه و ذیل ماده 10 قانون مدنی مورد تایید قرار گرفته است.
مدلسازی تاثیر روانشناسی سرمایه گذاران بر رفتار قیمتی سهام با استفاده از روش های یادگیری ماشین (مطالعه موردی در بورس اوراق بهادار تهران)
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز که داده های مالی و روانشناختی به وفور در دسترس هستند (مانند داده های شبکه های اجتماعی، اخبار اقتصادی و تحلیلی، و روندهای جستجو)، بهره گیری از روش های یادگیری ماشین به عنوان ابزاری قدرتمند برای تحلیل داده های پیچیده و بزرگ، ضروری به نظر می رسد. یادگیری ماشین نه تنها توانایی شناسایی الگوهای پنهان در داده ها را دارد، بلکه می تواند روابط غیرخطی و چندبعدی را با دقت بالا مدل سازی کند. در بازارهای مالی، رفتار سرمایه گذاران نقش قابل توجهی در نوسانات قیمتی و بازده سهام ایفا می کند. پژوهش حاضر به بررسی تأثیر عوامل روانشناسی سرمایه گذاران بر رفتار قیمتی سهام در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از روش های یادگیری ماشین می پردازد. به منظور مدل سازی، شاخص احساسات بازار بر اساس داده های تاریخی از شبکه های اجتماعی، حجم معاملات و تغییرات شاخص کل استخراج شده است. سپس با استفاده از الگوریتم های یادگیری ماشین از جمله جنگل تصادفی، ماشین بردار پشتیبان و شبکه های عصبی مصنوعی، تأثیر احساسات بر نوسانات و بازده سهام تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که احساسات سرمایه گذاران تأثیر معناداری بر رفتار قیمتی سهام دارند و الگوریتم شبکه های عصبی مصنوعی با دقت بالاتری نسبت به سایر روش ها قادر به پیش بینی تغییرات بازده است. یافته های این پژوهش می تواند به تصمیم گیری بهتر سرمایه گذاران و بهبود سیاست گذاری مالی کمک کند.
تعیین و اولویت بندی مؤلفه های افشای داوطلبانه جهت کاهش عدم تقارن با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و مدل معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه افشای داوطلبانه یکی از عوامل تأثیرگذار در تصمیمات تحلیلگران و سرمایه گذاران به شمار می آید بنابراین ازلحاظ تصمیمات درون سازمانی و برون سازمانی به عنوان یک عامل مهم در کاهش عدم تقارن اطلاعاتی قابل مطالعه است. هدف این مقاله تعیین و اولویت بندی مؤلفه های افشای داوطلبانه جهت کاهش عدم تقارن اطلاعاتی است. تحقیق حاضر، مؤلفه ها و شاخص های افشا داوطلبانه را با بررسی نظر خبرگان در یک چارچوب جامع ارائه و مورد تحلیل قرار می دهد. همچنین پس از تعیین مؤلفه ها و وزن دهی آن ها با رویکرد کاهش عدم تقارن اطلاعاتی به بررسی شکاف بین وضعیت موجود و مورد انتظار ازنظر 108 نفر از خبرگان پرداخته شد. جامعه آماری موردمطالعه شامل اساتید دانشگاهی، کارشناسان و مدیران شاغل در حرفه حسابداری، حسابرسی و مدیریت مالی ایران و شرکت های بورس اوراق بهادار تهران در سال 1399 می باشد. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی، مدل معادلات ساختاری و آزمون تی از طریق نرم افزار SPSS تحلیل شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که سه بعد برای افشا داوطلبانه شرکت ها (اطلاعات عمومی و راهبری، عملکرد و نوآوری و رشد آتی) قابل استخراج است و همچنین نتایج حاصل از آزمون تی نشان داد که بین وضعیت موجود (عملکرد فعلی) و مورد انتظار ازنظر خبرگان تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج این تحقیق می تواند منعکس کننده انتظارات خبرگان و استفاده کنندگان گزارش های مالی در مورد افشا داوطلبانه باشد.
تأثیر توانایی مدیریتی بر رابطه ریسک اعتباری و ریسک نقدینگی با احتمال نکول بانک(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
حسابداری و شفافیت مالی سال ۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
27 - 50
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر توانایی مدیریتی بر رابطه ریسک اعتباری و ریسک نقدینگی با احتمال نکول بانک ها است. روش شناسی: داده های مورد نیاز از 10 بانک پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی یک دوره 12 ساله از سال های 1390 تا 1401 گردآوری و با استفاده از تکنیک های اقتصادسنجی و رگرسیون چند متغیره به تجزیه وتحلیل داده ها پرداخته شده است. یافته ها: یافته های مطالعه نشان داد هر دو ریسک اعتباری و ریسک نقدینگی تاثیر مثبت و معناداری بر احتمال نکول بانک ها دارند. همچنین مشخص شد توانایی مدیریتی تاثیر مثبت ریسک نقدینگی بر احتمال نکول بانک ها را کاهش می دهد، ولی اثری بر رابطه ریسک اعتباری و احتمال نکول بانک ها ندارد. دانش افزایی: بانک ها اهمیت بسیاری در رشد و توسعه اقتصادی کشورها دارند، از این رو ارزیابی و درک عوامل اثرگذار بر احتمال نکول بانک ها به یک موضوع مورد علاقه در پژوهش های دانشگاهی تبدیل شده است. نتیجه پژوهش می تواند برای پیشگیری از احتمال نکول بانک ها موثر باشد.
استفاده از بتای افت سرمایه در تصمیم گیری مدیران برای تشکیل پرتفوی بهینه در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
چکیده در این مقاله، به منظور ارتقای کیفیت تصمیم گیری مدیران در تشکیل پرتفوی بهینه، در محاسبه ریسک پرتفوی، از یک معیار جدید و پویایی به نام پشیمانی (تأسف) مورد انتظار افت سرمایه (ERoD)[1]<!--[endif]--> استفاده شده است. این معیار، در واقع میانگینی از افت سرمایه های بیش از یک حد یا آستانه ی مشخصی (مثلا، 20 درصد) است (دینگ و اوریاسف 2022)[2]<!--[endif]-->. ERoD تا حدی شبیه افت سرمایه در معرض ریسک شرطی (CDaR)[3]<!--[endif]--> است که در واقع، میانگین درصد معینی از بزرگترین افت سرمایه ها تعریف می شود. اما بتای ERoD دارای مزیت هایی نسبت به بتای CDaR می باشد. بتای ERoD منفی[4]<!--[endif]-->، اوراق بهاداری را شناسایی می کند که در زمان هایی که بازار، افت های سرمایه فراتر از آستانه را تجربه می کند، بازده مثبت دارند. پس بتای ERoD تنها آن بازه های زمانی را در نظر می گیرد که بازار در وضعیت افت سرمایه قرار دارد؛ لذا از نظر مفهومی با بتای استاندارد که حرکات بالا و پایین بازار را تشخیص نمی دهد، تفاوت دارد. در این مقاله، بتای CDaR و ERoD برای 30 سهم فعال در بورس اوراق بهادار تهران با بتای استاندارد مقایسه شده و مشخص شد علاوه بر آن که بتاهای CDaR و ERoD در طول زمان ثبات دارند، در مواقعی که شاخص کل بورس تهران در شرایط ریزش و افت سرمایه قرار دارد، این بتاها، برای محاسبه ریسک و تشکیل پرتفوی بهینه، معیار بهتری را نسبت به بتای استاندارد در اختیار مدیران سرمایه گذاری قرار می دهد تا براساس آن، برای تشکیل پرتفوی بهینه، تصمیمات با کیفیت تری بگیرند. <!--[endif]--> [1]<!--[endif]--> Expected Regret of Draw down [2]<!--[endif]--> Rui Ding and Stan Uryasevz (2022) [3]<!--[endif]--> Conditional Drawdown-at-Risk [4]<!--[endif]--> Negative ERod
تاثیرات هوش مصنوعی بر بازارهای مالی
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی یک اصطلاح عمومی است که شامل حوزه های مختلفی از جمله یادگیری ماشین پردازش زبان طبیعی و ... میشود. این فناوری پتانسیل بالایی دارد و در صنایع مختلفی مورد استفاده قرار میگیرد. در حال حاضر هوش مصنوعی آمادگی این را ندارد که به صورت کامل جایگزین انسانها شود. اما در عوض، این فناوری قدرت نیروی کار انسانی را تقویت کرده و امکان فعالیتهای بیشتری را برای آنها فراهم میکند. با پیشرفت تکنولوژی در همه عرصه ها و فناوریهای نوظهور مانند هوش مصنوعی تکنیکهای هوش مصنوعی به طور فزاینده ای در بازارهای مالی، مانند مدیریت دارایی تجارت الگوریتمی پذیره نویسی اعتباری یا تامین مالی مبتنی بربلاک چین به کار گرفته می شوند. در حالیکه هوش مصنوعی باعث بهبود کارایی شرکتها و افزایش کیفیت خدمات مالی در بازارهای مالی میشود، در این بررسی تاثیرات هوش مصنوعی بر بازارهای مالی را بررسی می کنیم.
پیش بینی درماندگی مالی بر مبنای تئوری مجموعه های راف در مقایسه با شبکه های عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بورس اوراق بهادار سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
115 - 140
حوزههای تخصصی:
در عصری که شرکت ها برای بقا در بازارهای رقابتی با چالش های فراوانی روبه رو هستند، شناسایی عوامل تاثیرگذار بر بحران های مالی اهمیت می یابد. یکی از راه های کمک به سرمایه-گذاران و شرکت ها ارائه، الگوهایی جهت پیش بینی درماندگی مالی است. هدف این پژوهش، بررسی توانایی تئوری مجموعه راف و مقایسه آن با شبکه های عصبی مصنوعی و فازی جهت پیش بینی درماندگی مالی شرکت های فعال در بورس اوراق بهادار تهران است. بدین منظور 329 جفت شرکت سالم و درمانده مالی طی بازه زمانی سال های 1385-1399 انتخاب شده است. شبکه-های عصبی بررسی شده در این پژوهش عبارتنداز: شبکه عصبی پرسپترون چندلایه (MLP) و شبکه عملکرد پایه شعاعی (RBF) و شبکه استنتاج فازی انطباق پذیر(ANFIS) و همچنین نرم افزار مورد استفاده جهت ایجاد تئوری مجموعه راف ROSETTA و نرم افزار مورد استفاده جهت طراحی شبکه های عصبی مصنوعی و فازی نرم افزار MATLAB می باشد. نتایج به دست آمده در این پژوهش نشان از کارایی بالای مدل مجموعه های راف با دقت 7/98درصد جهت پیش بینی درماندگی مالی دارد.
تدوین و اعتبارسنجی معیارهای اندازه گیری رویه های حسابداری مدیریت با استفاده از تحلیل محتوا و مدل بازنمایی کلمه به روش ورد تو وک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۳
103 - 142
حوزههای تخصصی:
رویه های حسابداری مدیریت نقش مهمی در مدیریت کسب وکار دارند و به شرکت ها کمک می کنند تا در دنیای رقابتی و همیشه در حال تغییر بقای خود را حفظ کنند. معیارهای اندازه گیری مناسب رویه های حسابداری مدیریت به دانشگاهیان و متخصصان این امکان را می دهد تا پذیرش رویه های حسابداری مدیریت توسط شرکت ها را به طور مؤثر ارزیابی کنند. در این مطالعه، بر اساس اطلاعات کیفی افشا شده در گزارش های سالانه 175 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران از سال 1392 تا 1401، معیارهای جدید و جامع رویه های حسابداری مدیریت در سطح شرکت با استفاده از مدل بازنمایی کلمه به روش ورد تو وک طراحی شده است. در اندازه گیری معیارهای متنی، استفاده از این روش بسیار مفید است زیرا می تواند تفاوت های ظریف زبان را به تصویر بکشد و الگوها را در داده های متنی شناسایی کند. پس از تدوین معیارهای اندازه گیری متنی، مجموعه ای از اعتبارسنجی ها از جمله محتوا، همگرا، تمایز، تداوم و قابلیت اطمینان انجام شده است تا تأیید شود که معیارهای اندازه گیری رویه های حسابداری مدیریت واقعاً منعکس کننده انتخاب های واقعی شرکت ها هستند. نتایج پژوهش نشان می دهد که برازش و تائید معیارهای اندازه گیری تدوین شده با نماینده های هر یک از ابعاد رویه های حسابداری مدیریت در صنعت، حاکی از کارآمدی معیارهای اندازه گیری پیشنهادی بوده است. معیارهای اندازه گیری جدید از رویه های حسابداری مدیریت نه تنها پایه محکمی برای تحلیل های تجربی در پژوهش های حسابداری مدیریت فراهم می سازد، بلکه راه جدیدی را برای بررسی وضعیت شرکت ها در خصوص میزان به کارگیری رویه های حسابداری مدیریت، هموار می کند.
تبیین مولفه های تعیین کننده تجدید ارزیابی دارایی های ثابت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۴
43 - 62
حوزههای تخصصی:
یکی از بحث برانگیزترین موضوعاتی که همواره در کانون توجه تدوین کنندگان استانداردها، سرمایه گذاران، جامعه علمی و اعضای حرفه قرار دارد، تجدید ارزیابی دارایی های ثابت است. چنین ابزاری برای شرکتها از این جهت چالش برانگیز قلمداد می شود که از یک سو فرآیندی رسمی برای به روزرسانی ارزش دفتری داراییهای ثابت در راستای ارائه اطلاعات مربوط بوده و از سوی دیگر ممکن است تحت تاثیر انگیزه های فرصت طلبانه مدیران جهت پوشش عملکرد ضعیف قرار گیرد. به همین جهت، هدف این پژوهش شناسایی عوامل تعیین کننده تجدید ارزیابی دارایی های ثابت در بازار ایران بوده که در سال های اخیر گسترش قابل توجهی یافته است. در این مطالعه عوامل تعیین کننده تجدید ارزیابی دارایی های ثابت به شش مؤلفه اقتصادی، قانونی، بازار، صنعت، شرکتی و انگیزه های مدیریتی طبقه بندی شده و طی دوره زمانی 1390 تا 1399 به روش PLS مورد بررسی قرار گرفته اند. جامعه ی آماری پژوهش، کلیه شرکت های پذیرفته شده بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 10 سال و با در نظر گرفتن شرایط فعال بودن نماد بورسی و عدم عضویت در گروه های مالی ، واسطه گری ، بانکی و بیمه می باشد . یافته ها نشان داد که عوامل اقتصادی، بازار، صنعت و شرکتی در تجدید ارزیابی دارایی ها نقش داشته و و عوامل قانونی و انگیزه های مدیران در چنین فرایندی هیچگونه دخالتی ندارند. یافته های این پژوهش می تواند دستاوردهای قابل ملاحظه ای برای فعالان حرفه حسابرسی و نهادهای ناظر به واسطه برآورد ریسک حسابرسی به همراه داشته باشد.