فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۴٬۷۸۱ مورد.
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
98 - 120
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: با توجه به ویژگی های خاص محصولات دارویی مثل نیمه عمر مشخص، لزوم رعایت کنترل های دمایی، حفظ ایمنی داروها در تمام مراحل، انطباق با مقررات و استانداردهای بین المللی و ارائه بهترین سطح خدمت رسانی به مصرف کنندگان، زنجیره تأمین دارو از اهمیت ویژه ای برخوردار است. امروزه در کشورهای در حال توسعه، معضلاتی که در تولید، نگهداری، واردات و توزیع دارو وجود دارد، باعث کاهش پایداری و افزایش هزینه های شبکه زنجیره تأمین و توزیع دارو شده است. پایداری که به دنبال پاسخگویی به نیازهای اقتصادی و اجتماعی امروز بدون به مخاطره انداختن محیط زیست و نیازمندی های نسل آینده است، به صورت مفهومی متشکل از سه بعد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی تعریف می شود. روش ها: این مطالعه، با توسعه یک مدل بهینه سازی دوهدفه عدد صحیح؛ ضمن ادغام فاکتورهای واردات، ارزش زمانی پول و الزامات کنترل دمایی، بهره وری عملیاتی و پایداری اقتصادی و زیست محیطی شبکه دارویی را تضمین می نماید. به عبارت دیگر، با هم افزایی بین لجستیک زنجیره سرد و اصول سبز، در عین حفظ کیفیت و یکپارچگی دارو های حساس به دما، به دنبال به حداقل رساندن هزینه ها و اثرات زیست محیطی است. هم چنین با در نظر گرفتن پیامدهای اقتصادی ارزش زمانی پول، چالش ها و پیچیدگی های ذاتی واردات بین المللی محصولات دارویی، به اتخاذ تصمیمات مقرون به صرفه اقتصادی و امکان سنجی مالی دقیق تر در طول زمان کمک می کند. در واقع، مطالعه حاضر با هدف دستیابی به تعادلی هماهنگ میان تعالی عملیاتی، دوام اقتصادی و شیوه های پایدار، مدیران و ذینفعان این صنعت را در جهت یابی چالش های چندوجهی توزیع جهانی دارو یاری می نماید.یافته ها: پس از حل مدل به کمک نرم افزار گمز و روش معیار جامع، با استفاده از مثال های عددی، مشخص شده است که (الف) واردات دارو، بیشترین نقش را در ایجاد هزینه برای شبکه سرد و سبز آن ایفا می کند. توجه به این نکته ضروری است که اگرچه داروهای تولید داخل قیمت پایین تری نسبت به نمونه وارداتی آن دارند، اما کیفیت و تأثیر آن ها بر درمان نیز به مراتب پایین تر است و همین مسأله باعث اقبال بیشتر داروهای وارداتی در میان مردم شده است. علاوه بر این، از آن جایی که حتی تولید محصولات دارویی نیز وابسته به واردات مواد اولیه می باشد و الزامات قانونی نظیر محدودیت قیمتی، سد راه تولیدکنندگان است، به نظر می رسد که تجدیدنظر در الزامات، قوانین و مقررات موجود و هم چنین بهبود تکنولوژی های تولید در بلندمدت می تواند هزینه های زنجیره را تا حدود زیادی کاهش دهد؛ اگرچه ممکن است که در کوتاه مدت برای شبکه هزینه هایی به همراه داشته باشد؛ (ب) رعایت کنترل های دمایی که امری اجتناب ناپذیر در طول عملیات زنجیره محصول استراتژیکی مثل دارو است، قطعا منجر به افزایش هزینه های آن و گرم تر شدن زمین خواهدشد و لازم است تا تصمیم گیرندگان این صنعت، در کوتاه مدت هزینه های کافی و اقدامات مناسب در مسیر بهبود تکنولوژی های نگهداری و نظارت مستمر بر سلامت و کیفیت وسایل یخچال دار را انجام دهند تا در بلندمدت از مزایای بیشتری برخوردار گردند؛ (ج) حمل نقل، در عین حال که کوچک ترین بخش از هزینه ها را تشکیل می دهد، مؤثرترین عملیات شبکه در گرم تر شدن زمین محسوب می شود. این مسأله بیش از آنکه متأثر از کیفیت، سلامت و ظرفیت وسایل نقلیه باشد در نتیجه عدم مدیریت صحیح عرضه و تقاضا و مدیریت نادرست موجودی، حاصل شده است؛ (د) از طرف دیگر، نتایج حاکی از آن است که ارزش زمانی پول و مسائلی مثل تورم، نوسانات نرخ ارز و تحریم اگرچه در کوتاه مدت و میان مدت دربردارنده هزینه بیشتر برای زنجیره خواهد بود، اما در بلندمدت نقش تعیین کننده نخواهد داشت. نتیجه گیری: در واقع مدل دو هدفه فوق نشان می دهد که بهبود عملکرد اقتصادی و زیست محیطی در بلندمدت و تحقق مدیریت پایدار زنجیره تأمین دارو، به واسطه تجدیدنظر در الزامات قانونی و استراتژی های تولید، مدیریت صحیح عرضه و تقاضا و مدیریت مناسب موجودی قابل دستیابی است.
کاربرد شبکه های یادگیری عمیق برای طراحی فرآیند کنترل کیفیت در صنعت روغن موتور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
211 - 237
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: با توجه به پیشرفت های جدید در دنیای مدرن، استفاده از الگوهای کنترل کیفیت چندمتغیره-چندمرحله ای در صنایع تولید به عنوان موضوعی حیاتی و ضروری مطرح می شود. این پژوهش به بررسی اهمیت و ضرورت کنترل کیفیت چندمتغیره-چندمرحله ای در صنایع تولیدی با تاکید بر تولید روغن موتور پرداخته است. کیفیت روغن موتور به عنوان یک عامل بنیادین، تأثیر قابل توجهی بر عملکرد، عمر موتور، رضایت مشتریان و موقعیت محصول در بازار دارد.در این تحقیق، برای مانیتورینگ و تشخیص خطا در مولفه های کیفی، استفاده از الگوریتم های یادگیری عمیق، مد نظر قرار گرفته است. علت اصلی انتخاب الگوریتم های یادگیری عمیق به جای روش های کلاسیک آماری، نرمال نبودن داده ها و حجم بزرگ نمونه ها بوده است. این مشکلات می توانند باعث عدم دقت تخمین ها و ناپایداری تحلیل ها شوند. از طرفی، توانمندی های منحصر به فرد الگوریتم های یادگیری عمیق در تجزیه وتحلیل داده های پیچیده و استخراج ویژگی های معنادار از داده های گسترده تولید روغن موتور، دلیل اصلی بر انتخاب این الگوریتم ها است.روش ها: در این پژوهش، به منظور افزایش دقت و کنترل کیفیت مؤثر، از الگوریتم های یادگیری عمیق ترکیبی از جمله شبکه عصبی با حافظه طولانی -کوتاه مدت و شبکه عصبی پیچشی، LSTM-CNN و شبکه باقیمانده شبکه عصبی پیچشی متصل و ResNet-DenseNet برای کنترل مؤلفه های کیفی استفاده شده است. در این پژوهش، با توجه به نیاز به تحلیل و کنترل داده های پیچیده و چندمتغیره، از الگوریتم LSTM-CNN برای کنترل کیفی متغیرهای عددی و تشخیص الگوهای زمانی و توالی در داده ها استفاده شده است. همچنین، برای مدیریت و تجزیه و تحلیل داده های بصری که توزیع های غیریکنواخت و پیچیده ای دارند، از الگوریتم ResNet-DenseNet استفاده شده است. این الگوریتم ها با استفاده از ترکیبی از شبکه های عصبی با حافظه طولانی- کوتاه مدت و شبکه های پیچشی، قادر به استخراج ویژگی های معنادار و ارتباطات پیچیده میان داده ها هستند، که این امر باعث بهبود عملکرد و کارایی در فرایندهای کنترل کیفیت و تصمیم گیری هوشمند می شود. این روش قادر به تشخیص الگوهای پنهان و ارتباطات پیچیده بین متغیرها و ویژگی های کیفیتی موجود در داده ها است و قابلیت بهبود فرایندهای کنترل کیفیت و تصمیم گیری هوشمند را تسهیل می کند.یافته ها: ترکیب قابلیت های این الگوریتم ها، عملکرد فرایند کنترل کیفیت را بهبود می بخشد و نتایج بهتری نسبت به روش های تک الگوریتمی به دست می آورد؛ به علاوه از الگوریتم کلونی زنبورعسل (GBC) برای تنظیم پارامترهای الگوریتم های یادگیری عمیق LSTM-CNN و ResNet-DenseNet استفاده شده است. این الگوریتم به عنوان یک رویکرد ترکیبی عمل می کند و از مزایای الگوریتم کلونی زنبور عسل مصنوعی(ABC) و الگوریتم ژنتیک (GA) بهره می برد. این ترکیب به میزان زیادی عملکرد الگوریتم های یادگیری عمیق را در فرایندهای کنترل کیفیت بهبود می بخشد و زمان رسیدن به نتیجه مطلوب را کاهش می دهد. به منظور نمایش کاربرد عملی الگوریتم های ارائه شده در جهان واقعی، یک مطالعه موردی از صنعت تولید روغن موتور بررسی شده است. الگوریتم ترکیبی LSTM-CNN پیشنهادی در فرایند تشخیص خطا، نتیجه بهتری نسبت به الگوریتم های تکی CNN و LSTM داشته و عملکرد نتایج را به ترتیب به میزان 15 و 8 درصد ارتقا داده است؛ همچنین در مؤلفه های تصویری، الگوریتم ترکیبی پیشنهادی ResNet-DenseNet نسبت به الگوریتم های ResNet و DenseNet به ترتیب با دقت بالاتری، به میزان 10 و 15 درصد عمل کرده است.نتیجه گیری: از نظر علمی و عملی، در این پژوهش تأثیر الگوریتم های یادگیری عمیق در بهبود کیفیت و کارایی روغن موتور را مورد بررسی قرار گرفته و از روش های پیشرفته تجزیه وتحلیل داده، به ویژه الگوریتم های ترکیبی عمیق، برای شناسایی الگوهای کیفی در داده های تولید استفاده شده است.
ارائه مدل تعیین سطح پیچیدگی تکنولوژیک فعالیت های تحقیق و توسعه در شرکت های دانش بنیان (مورد مطالعه: شرکت های مستقر در پارک علم و فناوری گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۱
241 - 270
حوزههای تخصصی:
امروزه تحقیق و توسعه شرکت های دانش بنیان، از منابع مهم ایجاد تحوّل در حوزه های تکنولوژی و تولید دانش محسوب می شوند. هر چه سطح فعالیت های تحقیقاتی شرکت های دانش بنیان پیشرفته تر و بنیادی تر باشد و میزان پیچیدگی فناورانه ی این فعالیت ها بالاتر باشد، امکان عرضه محصولات رقابتی تر فراهم می گردد. در این راستا پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل تعیین سطح پیچیدگی فناورانه فعالیت های تحقیق و توسعه در شرکت های دانش بنیان، انجام شد. این تحقیق از نظر هدف جزء پژوهش های کاربردی و از منظر روش شناسی در دسته پژوهش های آمیخته قرار دارد. در بخش کیفی با رویکرد نظریه داده بنیاد، داده ها از مطالعه اسناد و مرور ادبیات و انجام مصاحبه های نیمه-ساختاریافته با 20 نفر از خبرگان حوزه تحقیق و توسعه و متخصصین شرکت های دانش بنیان، گردآوری شد. با تجزیه و تحلیل داده های بخش کیفی و طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، 97 عامل تأثیرگذار در تعیین سطح پیچیدگی شناسایی شدند، سپس عامل دستیابی به تکنولوژی پیشرفته به عنوان مقوله محوری انتخاب شد و بقیه عوامل در درون سازه های پژوهش(عوامل علّی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدها) جا گرفتند و مدل پارادایمی پژوهش شکل گرفت . داده های بخش کمّی از طریق پرسشنامه محقق ساخته، از جامعه آماری مورد نظر(مدیران و کارشناسان شرکت های فعال در پارک علم و فناوری گلستان)، گردآوری شد، سپس تجزیه و تحلیل داده ها و نیز برازش مدل با روش مدلسازی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار smart pls3 انجام شد. شاخص های برازش، حاکی از برازش مناسب داده ها با مدل نهایی( شامل 91 عامل مؤثر در تعیین سطح پیچیدگی فناورانه تحقیق و توسعه) داشت.
تأثیر به کارگیری اینترنت اشیا در ایجاد خودسازندگی سیستمی به منظور بهبود عملکرد علائم و نشانه های ایمنی صنعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عملکرد ایمنی صنعتی یک سازمان، موضوع مهم و در عین حال مرتبط با ریسک و خطرات مالی، جانی و ... است؛ از این رو بالا بردن سطح این عملکرد، یکی از اهداف مهم مدیران سازمانی است. سیستم ایمنی صنعتی، محصول یکسری از ارزش ها، تعاملات، نشانه ها، مکالمات و الگو های رفتار فردی و گروهی مجموعه افراد محیط کار است. اینجاست که مبحث خودسازندگی سیستمی، بین این نشانه ها و ارتباطات مطرح می شود. با خودسازندگی، سیستم ایمنی در شرایطی خودگردان و خودتولید قرار می گیرد. مبحث اینترنت اشیا نیز موضوع نسبتاً جدیدی در حوزه فناوری های نوظهور است که به کمک تجهیزات و سیستم خود، نقش مهمی در ارتقای سطح این مجموعه نشانه ها دارد. از این بین به تأثیر حسگرها در تقویت ارتباط بین مجموعه نشانه های سیستم ایمنی اشاره می شود. از این رو در این پژوهش اهمیت اینترنت اشیا و تأثیرگذاری آن بر خودسازندگی این مجموعه نشانه ها و در نهایت عملکرد سیستم ایمنی صنعتی با مدل پیشنهادی بررسی شد. در این پژوهش به کمک روش پیمایشی و جمع آوری اطلاعات از طریق پرسش نامه، مدل تحلیل و مشخص شد که تأثیر اینترنت اشیا در تأثیرگذاری این مجموعه نشانه ها بر خودسازندگی بالاست و موجب بالا رفتن سطح خودسازندگی و درنتیجه عملکرد سیستم ایمنی صنعتی یک سازمان می شود.
بررسی رابطه بین استراتژی بازاریابی با توسعه محصول اوره درشرکت پتروشیمی پردیس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات توسعه و مدیریت منابع دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
39 - 48
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه بین استراتژی های بازاریابی و توسعه محصول برای همسوسازی نیازهای مشتری، روند بازار و اهداف تجاری برای هدایت نوآوری، تمایز و مزیت رقابتی ضروری است. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین استراتژی بازاریابی با توسعه محصول اوره درشرکت پتروشیمی پردیس می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نوع توصیفی – همبستگی می باشدو جامعه آماری شامل مدیران و کارکنان پتروشیمی پردیس است که تعداد 150 نفر بصورت نمونه گیری تصادفی در دسترس انتخاب شدندو داده ها از طریق پرسشنامه استاندارد استراتژی بازاریابی (کسزی و بیمنز، 2016) و توسعه محصول (مو وهمکاران، 2007) جمع آوری شدندو از طریق روش معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS3 تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد رابطه معناداری بین ابعاد استراتژی بازاریابی و توسعه محصول اوره در پتروشیمی پردیس وجود دارد. بنابراین با توجه به این نتایج پیشنهاد می شود پتروشیمی پردیس همکاری و ارتباط بین تیم های بازاریابی و توسعه محصول برای اطمینان از یک رویکرد منسجم را تقویت نماید.
شناسایی مسائل پیش روی توسعه سیستم پایش از راه دور بیماران و ارائه راهکار از دیدگاه کاربران: کاربرد روش شناسی سیستم های نرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
9 - 33
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: به طورکلی سیستم های سلامت از راه دور و به تبع آن سیستم پایش از راه دور بیماران از زمان معرفی تاکنون همواره با مشکلاتی در خصوص پذیرش این سیستم ها از طرف کاربران مواجه بوده اند. تعدد و تعارض در دیدگاه ها، نیازمندی ها و نگرانی های کاربران نسبت به تغییر در نحوه ارائه خدمات سلامت، طراحی این سیستم ها را با وضعیتی پیچیده روبه رو می کند که می توان آن را به عنوان مسئله نرم تعریف کرد. در این شرایط طراحی این سیستم ها نیازمند رویکردی برای درک مسائل و پیچیدگی ها و دستیابی به راه حلی مطلوب و ممکن با توجه به شرایط اجتماعی و فرهنگی محیط اجرا است. هدف این پژوهش استفاده از چارچوب تغییریافته روش شناسی سیستم های نرم به عنوان یک روش ساختاریافته برای مقابله با مسائل نرم در مواجهه با پیچیدگی های طراحی و پیاده سازی سیستم پایش از راه دور بیماران از دیدگاه عوامل انسانی است. روش ها: در این پژوهش یک رویکرد ترکیبی شامل روش شناسی سیستم های نرم برای شناسایی مسائل، تعریف نیازمندی ها و اقدامات به همراه چارچوب NASSS به عنوان یک لنز نظری برای هدایت تفکر شرکت کنندگان معرفی شده است که از این رویکرد در توسعه سیستم پایش از راه دور بیماران با تمرکز بر پذیرش سیستم استفاده شده است. در این مطالعه اقداماتی شامل انجام مصاحبه، ترسیم تصویر غنی، تحلیل محتوای دیدگاه ها و شناسایی مسائل در فاز یافتن و تعریف ریشه ای، تحلیل CATWOE و ارائه مدل های مفهومی در فاز مدل سازی انجام شد. در ادامه در فازهای مباحثه و تعریف بر اساس دو مدل مفهومی از دیدگاه پزشکان و بیماران، اقدامات مطلوب و ممکن تعریف شدند.یافته ها: در پژوهش حاضر، مصاحبه هایی نیمه ساختاریافته بر اساس حوزه های چارچوب NASSS با 15 نفر از پزشکان و 13 نفر از بیماران به صورت انفرادی و در گروه های دو و سه نفره به عنوان کاربر نهایی سیستم پایش از راه دور بیماران صورت گرفت. در ادامه نتایج مصاحبه ها تحلیل شد و دیدگاه های شرکت کنندگان در چهار مسئله نیازمندی های فرایند پایش از راه دور، اعتماد به سیستم، مقرون به صرفه بودن آن و اجرای سیستم پایش از راه دور در ساختار و رویه های جاری بیمارستان دسته بندی شد؛ سپس در فاز مدل سازی برای درک بهتر مسائل از دیدگاه شرکت کنندگان در فرایند مصاحبه، تعاریف ریشه ای از طریق فرمول PQR ایجاد و با استفاده از تحلیل CATWOE غنی شده و مدل های مفهومی از مسائل بر اساس دیدگاه بیماران و پزشکان ارائه شد. در پایان پس از انجام فازهای مباحثه و تعریف، اقدامات مطلوب و ممکن برای توسعه سیستم پایش از راه دور بیماران به عنوان پاسخ به هر یک از نگرانی ها و نیازمندی های شرکت کنندگان در پژوهش، بر اساس ماهیت اقدامات در چهار بُعد ویژگی های موردانتظار از سیستم، فرایندهای اجرایی، قوانین و دستورالعمل های موردنیاز و همچنین سیاست گذاری های موردنیاز تعریف شد. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که روش شناسی سیستم های نرم با درک دیدگاه های عوامل انسانی و شناسایی و مفهوم سازی مسائل و پیچیدگی های جنبه های مختلف سیستم پایش از راه دور بیماران و تعریف اقدامات مرتبط موردتوافق می تواند به توسعه دهندگان سیستم، مجریان و سیاست گذاران نظام سلامت در شناخت نیازمندی ها و فرایندهای موردتوافق کاربران بالقوه سیستم پیش از طراحی و پیاده سازی آن کمک شایانی کند و موجب کاهش مقاومت و افزایش پایبندی در کاربران شود.
شناسایی و اولویت بندی مولفه های تأمین مالی صنایع کوچک ومتوسط با استفاده از شبکه عصبی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تأمین مالی یکی از عوامل کلیدی برای رشد و بقای صنایع کوچک و متوسط (SMEs) است. در این پژوهش، به شناسایی و اولویت بندی مولفه های تأمین مالی SMEs پرداخته شده است. برای این منظور، از شبکه عصبی مصنوعی (ANN) به عنوان یک روش پیشرفته استفاده شده است. پژوهش حاضر شامل سه فاز اصلی است. ابتدا، با مرور ادبیات موضوع، مولفه های تأمین مالی SMEs شناسایی شدند. سپس، با استفاده از نظرسنجی و جمع آوری داده ها از کارشناسان و مدیران SMEs در ایران، داده های مورد نیاز برای آموزش شبکه عصبی جمع آوری شدند. در نهایت، با تحلیل داده ها با استفاده از شبکه عصبی، مولفه های تأمین مالی SMEs بر اساس اولویت های آنها تعیین شدند. نتایج نشان داد که مهم ترین مولفه های تأمین مالی SMEs به ترتیب اولویت بندی عبارتند از: سرمایه گذاری، روش تأمین مالی داخلی، تأمین مالی خارجی. این پژوهش می تواند به مدیران و تصمیم گیران SMEs کمک کند تا بهترین استراتژی های تأمین مالی را برای رشد و توسعه کسب و کار خود انتخاب کنند. همچنین، نتایج این پژوهش می تواند به سیاست گذاران و برنامه ریزان اقتصادی کمک کند تا سیاست های حمایتی مناسب برای SMEs را شناسایی و اجرا کنند.
شناسایی و تحلیل کمّی ریسک های ایمنی و بهداشت حرفه ای در پروژه های ساخت پایدار در محیط نوتروسوفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
271 - 312
حوزههای تخصصی:
مدیریت ایمنی و بهداشت حرفه ای تأثیرات بسزایی بر کاهش هزینه، افزایش بهره وری و اعتبار اجتماعی شرکتهای فعال در صنعت ساخت داشته و نقشی تسهیلگر در گذار آنها بهسوی توسعه پایدار ایفا میکند. با نگاهی بر آمارهای رسمی در پروژههای ساخت، اهمیت توجه به مدیریت ریسک ایمنی و بهداشت حرفهای از منظر پایداری بیش از پیش نمایان میشود. پژوهش حاضر در قالب مطالعه کاربردی-پیمایشی و با هدف شناسایی و تحلیل کمّی ریسکهای ایمنی و بهداشت حرفهای در پروژههای ساخت پایدار ایران انجام گرفت. با انجام مطالعات کتابخانهای و نظرسنجی با 13 نفر از صاحبنظران فعال در پروژههای ساخت پایدار در جلسه گروه کانونی که به روش نمونهگیری گلوله برفی انتخاب شدند، شناسایی ریسکهای ایمنی در پروژههای ساخت پایدار انجام گرفت. سپس برای اهمیت سنجی و تعیین ریسکهای اولویتدار، روش تصمیمگیری چندشاخصه بهترین بدترین گروهی نوتروسوفیک ضمن اعمال وزن به نظر خبرگان پیادهسازی شد. فضای حل نوتروسوفیک با اعمال عدمقطعیتهای موجود در دیدگاههای خبرگان، زمینه را برای حصول نتایج دقیق و قابل اتکاتر فراهم میساخت. یافتهها نشان داد که فقدان مهارت کافی ایمنی کارکنان به علت عدم تخصیص زمان به آموزش تخصصی ایمنی، جراحات و بیماریهای حرفهای، خطرات ناشی از طراحی و آرایش نامناسب سایت پروژه، ضعف و ناکارآمدی پرسنل مدیریتی ایمنی و بهداشت حرفهای و بیتوجهی و عدم برنامه ریزی برای مانورهای اضطراری به ترتیب با اوزان 052/0، 036/0، 035/0، 032/0 و 028/0، کلیدیترین ریسکهای ایمنی و بهداشت حرفهای در پروژههای ساخت پایدار ایران بودند که در انتها اقدامات واکنشی و پیشگیرانه مقضی برای مواجهه با آنها ارایه شد.
ارائه مدلی برای سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه، تصمیم گیری عملیاتی و قراردادهای همکاری در زنجیره تأمین محصول پیچیده: رویکرد نظریه بازی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
35 - 56
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: علی رغم اینکه پژوهش های متعددی در خصوص همکاری در زنجیره تأمین انجام شده است؛ اما بررسی ها نشان می دهد همکاری ها در زنجیره های با ساختار قدرت های نامتقارن که به سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه منجر می شود، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش به توسعه مدلی برای زنجیره تأمین یک محصول پیچیده پرداخته می شود که علاوه بر تصمیمات عملیاتی برای عرضه محصول به بازار، در خصوص سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه نیز تصمیم گیری می کند. پاسخ به این سؤال ها با درنظرگرفتن ساختار قدرت متفاوت در زنجیره تأمین و توجه به قراردادهای اشتراک گذاری هزینه ها و اشتراک گذاری درآمد از اهداف این پژوهش است: 1. تعیین نقطه تعادل بین میزان سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه، قیمت محصول و میزان تولید؛ 2. بررسی تأثیر عدم قطعیت تحقیق و توسعه، رعایت انصاف خریدار و حساسیت مشتری به سطح فناوری محصول بر عملکرد زنجیره تامین.روش ها: ریسک عدم قطعیت در خروجی فرایند تحقیق و توسعه و تابع تقاضای وابسته به سطح فناوری محصول در مدل در نظر گرفته شده است. مدل تحت ساختار نامتقارن قدرت در زنجیره با درنظرگرفتن قراردادهای مختلف همکاری از جمله اشتراک هزینه های تحقیق و توسعه، اشتراک هزینه تولید و اشتراک درآمد توسعه یافته است. هر یک از سناریوهای این مسئله به صورت یک مدل برنامه ریزی دوسطحی غیرخطی ارائه شده است. مدل ریاضی دوسطحی با رویکرد بازی چانه زنی نش ایجاد شده و در بهینه سازی آن از روش شبیه سازی استفاده شده است.یافته ها: این پژوهش نشان می دهد که ریسک عدم قطعیت موجب کاهش سود زنجیره تأمین می شود؛ اما قراردادهای همکاری ارائه شده می توانند عملکرد زنجیره را نسبت به ساختار غیرمتمرکز بهبود دهند؛ همچنین مشخص شد که قرارداد اشتراک درآمد می تواند سود بیشتری را هم برای کل زنجیره تامین و هم برای تأمین کننده ایجاد نماید. اما از نظر خریدار و بر اساس قدرت چانه زنی، زمانی که قدرت چانه زنی وی نسبتاً کم است، قراردادهای اشتراک هزینه تحقیق و توسعه و اشتراک هزینه تولید، مطلوبیت بیشتری ایجاد می کنند؛ همچنین افزایش رعایت انصاف خریدار موجب بهبود عملکرد کل زنجیره تأمین در ساختارهای اشتراک درآمد و اشترک هزینه تحقیق و توسعه خواهد شد.همچنین نشان داده شد که حساسیت بازار نسبت به سطح فناوری محصول موجب بهبود عملکرد زنجیره در ساختار قراردادهای اشتراک هزینه تولید و هزینه تحقیق و توسعه می شود؛ اما در ساختار اشتراک درآمد ممکن است تمامی اعضای زنجیره از حساسیت بازار نسبت به سطح فناوری محصول منتفع نشوند. به علاوه حساسیت بازار نسبت به قیمت و رعایت انصاف خریدار، به ترتیب همواره موجب کاهش و افزایش عملکرد زنجیره تأمین می شوند.نتیجه گیری: به دلیل قابل توجه بودن هزینه های تحقیق و توسعه و تولید در محصولات پیچیده، توجه به این هزینه ها در قراردادهای همکاری زنجیره تأمین و تسهیم آن بین عامل های تأثیرگذار در زنجیره تأمین می تواند به افزایش عملکرد زنجیره تامین منجر شود. قدرت چانه زنی بین خریدار و فروشنده در این نوع از زنجیره ها می تواند نوع قرارداد را تحت تأثیر قرار دهد. با درنظرگرفتن نامعلوم بودن اطلاعات برای طرف های زنجیره تأمین می توان مدل های بیشتری را توسعه داد.
بررسی نقش تعدیل گر عوامل زمینه ای برندسازی محصولات سبز در تأثیر شرایط بخش خصوصی و عمومی بر پیامدهای کارکردی برند سبز با تاکید بر بسترهای برندسازی محصولات سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
35 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از انجام این مطالعه بررسی نقش تعدیل گر عوامل زمینه ای برندسازی محصولات سبز در تأثیر شرایط بخش خصوصی و عمومی بر پیامدهای کارکردی برند سبز با تأکید بر بسترهای برندسازی محصولات سبز است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است و در زمره پژوهش های توصیفی از نوع پیمایشی قرار می گیرد. این پژوهش از نظر فلسفه، قیاسی است که بر مبنای پارادایم اثبات گرایی اجرا شده است از نظر شاخص زمانی نیز مقطعی محسوب می شود برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. داده های پژوهش با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار پی ال اس تحلیل شده است. جامعه آماری مورد مطالعه مدیران و کارشناسان واحدهای بازاریابی و فروش شرکت های فعال در صنعت روغن موتور است که تعداد آنها 267 نفر است و با توجه به فرمول کوکران حجم نمونه 157 نفر تعیین شده است در این راستا ضمن مرور بر ادبیات موضوع و استفاده از منابع کتابخانه ای محقق از پرسشنامه ای برای جمع آوری اطلاعات استفاده کرده است روایی محتوایی با استفاده از فرمول لاوشه و پایایی با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ سنجیده شده است. فرضیات این پژوهش با استفاده از مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار پی ال اس مورد آزمون قرار گرفت. نتایج در پایان حاکی از تأثیر مثبت برندسازی محصولات سبز در تأثیر شرایط بخش خصوصی و عمومی بر پیامدهای کارکردی برند سبز است. همچنین بسترهای برندسازی محصولات سبز نقش میانجی در تأثیر عوامل زمینه ای برندسازی محصولات سبز را داشتند.
بهینه سازی هوشمند مصرف انرژی در مسئله کارکارگاهی منعطف با در نظرگیری نگهداری و تعمیرات پایایی محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
1 - 57
حوزههای تخصصی:
نگهداری و تعمیرات سهم قابل توجهی از هزینه های زنجیره های تامین و سیستم های تولیدی را شامل می شود. امروزه با رشد تکنولوژی های مبتنی بر فناوری اطلاعات سیستم های هوشمند نت نیز بسیار در عرصه بین المللی در حال گسترش می باشد. در این تحقیق به توسعه یکی از روش های نوین نگهداری و تعمیرات مبتنی بر پایایی که در آن یک سامانه هوشمند به تعیین تعمیر یا تعویض بر اساس سطح پایایی سیستم می پردازد در مسئله بسیار پر کاربرد کارکارگاهی منعطف خواهیم پرداخت. بعلاوه با توجه اهمیت تولید سبز، در مسئله تصمیم گیری توسعه داده شده انرژی مصرفی در کنار دو تابع هدف هزینه های تولید و پایایی سیستم به توازن می رسد. در توسعه نوآوری تحقیق، همانند مدل های محاسباتی وزارت نیرو در مدل محاسبه انرژی توجه به مناطق کمتر توسعه داده شده هم به عنوان یک عامل اجتماعی در نظرگرفته شده است. بعلاوه پایایی توسعه داده شده برای سیستمی پیچیده شامل چندین ماشین با عمر تجهیزات وابسته به زمان با قابلیت تعمیرپذیری می باشد و در آن مدت زمان انجام عمل ها، زمان نگهداری و تعمیرات و سطح پایایی پس از تعمیرآن ها همگی تصادفی می باشند. سپس مدل توسعه داده شده توسط الگوریتم های فراابتکاری مناسب سازی شده با رویکرد بهینه سازی مبتنی بر شبیه سازی حل شده و جواب های بدست آمده به وسیله روش های آماری و غیرآماری تحلیل شده اند. تحلیل محاسباتی نتایج بدست آمده حاکی ازکارا بودن الگوریتم های حل برای مسئله پیچیده چندهدفه قویا تصادفی می باشد که می توانند به عنوان یک سیستم پشتیبان تصمیم در دست توسعه دهندگان نرم افزار در این حوزه قرار گیرد.
توسعه یک مدل برنامه ریزی ریاضی به منظور بازطراحی شبکه ی زنجیره تأمین با امکان تغییر کاربری تسهیلات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
79 - 116
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: امروزه به دلیل فضای رقابتی بازار، همکاری در قالب شبکه های زنجیره تأمین لازمه ادامه حیات کسب وکار ها است و برای همکاری کارا و اثربخش میان اعضا، مدیریت منسجم زنجیره تأمین مورد نیاز است. تحقق این امر، مستلزم هماهنگیِ پیوسته بین عملکرد زنجیره تأمین از یکسو و انتظارات بازار در سوی دیگر است. یکی از روش های حفظِ این هماهنگی، بازطراحی مداوم و پیوسته شبکه زنجیره تأمین در طول زمان است. در مسئله بازطراحیِ شبکه زنجیره تأمین، هدف بهبود یک زنجیره تأمین موجود است در حالی که در مسئله طراحیِ شبکه زنجیره تأمین، یک زنجیره تأمین جدید از ابتدا ایجاد می شود. در شرایط واقعی؛ اغلب، مسئله بازطراحی زنجیره تأمین، پراستفاده تر از مسئله طراحی زنجیره تأمین است، حال آنکه اکثر تحقیقات، بر طراحی یک زنجیره تأمین متمرکز شده اند. یکی از تصمیمات مسئله بازطراحی که از توجه پژوهشگران پنهان مانده، تصمیم به تغییر کاربری تسهیلات زنجیره تأمین است. به عبارت دیگر، تغییر لایه تسهیلات در زنجیره تأمین به عنوان یک تصمیم جدید لحاظ می گردد.
روش ها: تصمیم به تغییر کاربری تسهیلات در مسئله سنتی زنجیره تأمین، چالش زا است، زیرا نه تنها جریان های شبکه بلکه ساختار شبکه (توپولوژی) را نیز تغییر می دهد. تغییر ساختار اساسی شبکه زنجیره تأمین یک مسئله غیرخطی است. در این تحقیق، برای رویارویی با این چالش، از یک نوآوری مبتکارانه استفاده شده است، به این صورت که ابتدا تغییر در دیدگاه نسبت به شبکه زنجیره تأمین از شبکه لایه ای سنتی به یک شبکه دوار انجام شده و سپس مدل سازی ریاضی ابتکاری براساس دیدگاه نوآورانه شبکه دوار زنجیره تأمین ارائه گردیده است .
یافته ها: بازطراحی شبکه زنجیره تأمین با امکان تغییر کاربری تسهیلات به دلیل تغییرات ساختار شبکه، یک مسئله غیرخطی است. در این پژوهش، با استفاده از تغییر دیدگاه و ایجاد متغییرها و محدودیت های ابتکاری، یک مدل برنامه ریزی چند دوره ای عدد صحیح مختلط خطی برای مسئله ارائه شده است. همچنین در این مدل، حالت گذار تغییر کاربری تسهیلات از یک لایه به لایه ای دیگر در نظر گرفته شده است که دست یابی به این قابلیت از نتایج شگفت انگیز استفاده از دیدگاه نوآورانه شبکه دوار زنجیره تأمین است. این مدل، با استفاده از مثالی در نرم افزار گمز با روش سیپلکس حل شد و برای نمایش نتایج این مدل و دیدگاه نوآورانه به زنجیره تأمین از نرم افزار متلب استفاده شده است.
نتیجه گیری: در گذشته، مدیران شبکه های زنجیره تأمین در مواجه با تصمیم گیری برای تغییر کاربری تسهیلات در شبکه زنجیره تأمین با چالش روبه رو بوده اند. دلیل این چالش ها، محدودیت های دیدگاه سنتی لایه برای مدل سازی ریاضی و بازطراحی بهینه شبکه تحت مدیریت آنها بوده است. اکنون مدیران با کمک این مدل مبتکارانه و تغییر دیدگاه نسبت به شبکه زنجیره تأمین، امکان مواجهه با آن را دارند. به عنوان پیشنهاد مدیریتی می توان به لزوم بکارگیری اصول بهینه سازی و مدیریت زنجیره تأمین، به عنوان یک رویکرد و پارادایم جدید مدیریتی اشاره کرد. در سطح راهبردی زنجیره تأمین به دلیل ماهیت و ابعاد گسترده ای که وجود دارد، میزان هزینه ها زیاد بوده و بهبودهای اندک در آن منجر به افزایش مزیت رقابتی قابل توجهی برای زنجیره تأمین تحت مدیریت خواهد شد. به همین دلیل؛ به مدیران زنجیره توصیه می شود، برای زنجیره هایی که امکان تغییر کاربری تسهیلات در آن ها وجود دارد، با استفاده از مدل ارائه شده در این مقاله، جهت بهبود زنجیره تحت مدیریت خود، اقدام کنند.
زمان بندی یک ماشین پردازش انباشته در راستای تحقق تولید بهنگام با در نظر گرفتن موعد تحویل نزدیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تولید و عملیات سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
89 - 112
حوزههای تخصصی:
توسعه و پیچیدگی بازارهای جدید از یک سو و محدودیت های اقتصادی از سوی دیگر، سبب شده اند تا توجه به دو اصل ارائه خدمات مطلوب و کاهش هزینه ها به ضرورتی اجتناب ناپذیر تبدیل شوند. نگرش تولید بهنگام، از جمله رویکردهای مناسب برای موازنه میان دو اصل یاد شده است. همچنین، طی دو دهه اخیر، به موضوع تعیین توالی و زمان بندی عملیات در سیستم های تولید انباشته ای به طور وسیعی توجه شده است. دستگاه پردازش انباشته ای، هم زمان یک انباشته را از کارها پردازش می کند و این امر سبب کاهش زمان تنظیم دستگاه و همچنین تسهیل در امر مدیریت جریان مواد می شود. هدف پژوهش حاضر، کمینه سازی مجموع وزنی تعجیل و تأخیر کارهایی با اندازه غیر یکسان بر ماشین پردازش انباشته، با لحاظ کردن موعد تحویل نزدیک به زمان شروع زمان بندی و در راستای تحقق تولید بهنگام است. در این تحقیق دو رویکرد برای انباشته سازی کارها، یکی مبتنی بر یک روش ابتکاری و دیگری مبتنی بر حل یک مدل ریاضی، بررسی شده است؛ سپس توالی انباشته ها به کمک یک الگوریتم برنامه ریزی پویا برای تحقق تولید بهنگام، تعیین شده است. همچنین یک الگوریتم ابتکاری و یک الگوریتم فراابتکاری بر مبنای الگوریتم ازدحام ذرات برای حل کامل مسئله ارائه شده است. نتایج محاسباتی حاکی از آن است که متوسط انحراف نسبی الگوریتم ازدحام ذرات پیشنهادی، کمتر از ۱درصد و مقدار این شاخص برای الگوریتم ابتکاری ارائه شده ۷۸/۱درصد است.
قیمت گذاری پویای کلاس های مشتریان در سیستم های حمل ونقل ریلی با استفاده از الگوریتم شبکه عمیق Q(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
597 - 630
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش به بررسی مسئله قیمت گذاری پویا در سیستم های حمل ونقل ریلی با استفاده از تکنیک های پیشرفته یادگیری تقویتی عمیق پرداخته شده است. هدف اصلی این پژوهش، بهینه سازی درآمد شرکت های حمل ونقل ریلی، از طریق ایجاد سیاست فروش بلیت است که بتواند قیمت بلیت را با در نظر گرفتن کلاس های خدماتی به صورت پویا تنظیم کند. این رویکرد به شرکت های حمل ونقل ریلی این امکان را می دهد تا با تنظیم دقیق تر قیمت ها، بر اساس تقاضای مسافران، درآمد بیشتری کسب کنند و سودآوری خود را بهبود بخشند.
روش: در این پژوهش، به منظور حل مسئله قیمت گذاری پویا، از الگوریتم شبکه عمیق Q، یکی از الگوریتم های پُرکاربرد یادگیری تقویتی عمیق، بهره گرفته شده است. این الگوریتم یک الگوریتم پیش گامانه است که شبکه های عصبی عمیق را با یادگیری Q ترکیب می کند. در الگوریتم شبکه عمیق Q، شبکه های عصبی عمیق وظیفه تقریب مقادیر Q را به جای جدول پُرهزینه Q برعهده دارند. یک شبکه عصبی عمیق می تواند حالت فعلی و یک عمل ممکن را مشاهده کند و به صورت مستقیم مقدار Q را تقریب بزند. توانایی الگوریتم شبکه عمیق Q در یادگیری سیاست های بهینه در محیط های پیچیده، این الگوریتم را به یک الگوریتم پُرکاربرد تبدیل کرده است. با توجه به این نکته که مدل های یادگیری تقویتی، اغلب برای تحلیل بیش از حد پیچیده به کار می روند، تحلیل استراتژی های قیمت گذاری متفاوت، فقط با آزمایش های عددی و شبیه سازی به دست می آیند.
یافته ها: نتایج شبیه سازی ها نشان می دهد که الگوریتم شبکه عمیق Q، به طور موفقیت آمیزی به یک سیاست قیمت گذاری پایدار هم گرا تبدیل شده است. در این مطالعه، شاخص های عملکردی مختلفی مانند درآمد کل، ظرفیت باقی مانده، میانگین قیمت های ارائه شده به مشتریان و تعداد بلیت های فروخته شده در هر کلاس خدماتی بررسی شد. الگوریتم در مراحل اولیه با نرخ یادگیری بالا بهبود و به تدریج به پایداری و ثبات دست یافت. میانگین درآمد کل، پس از ۵۰۰۰ تکرار، به مقدار ۲۲۵ هزار هم گرا می شود. این مقدار نشان دهنده آن است که این شرکت به طور متوسط، از هر قطار ۲۲۵ هزار واحد پولی درآمد کسب می کند. میانگین ظرفیت باقی مانده نیز پس از حدود ۳۰۰۰ تکرار، به مقدار صفر نزدیک می شود. هم گرایی نمودار میانگین ظرفیت باقی مانده به صفر، نشان دهنده این است که عامل یادگیری تقویتی، به طور مؤثری یاد گرفته است که برای حداکثرسازی درآمد کل، می بایست تمامی بلیت های موجود را به فروش برساند. شاخص میانگین قیمت های پیشنهادی به مشتریان، پس از حدود ۷۵۰۰ تکرار به یک حالت پایدار می رسد، به این معنا که الگوریتم به یک سیاست قیمت گذاری بهینه دست پیدا کرده است. در این وضعیت، میانگین قیمت ها در محدوده ۶۸۰ تا ۷۰۰ واحد پولی باقی می ماند و نوسان های چشمگیری مشاهده نمی شود. به عبارت دیگر، مدل یادگیری تقویتی بر اساس شاخص میانگین قیمت های پیشنهادی هم گرا شده است. در نهایت، پس از حدود ۵۰۰۰ تکرار، میانگین تعداد بلیت فروخته شده برای تمامی کلاس های خدماتی، به یک سطح تقریباً ثابت و پایدار می رسد. میانگین تعداد بلیت فروخته شده برای کلاس اکونومی، حدود ۱۷۵ تا ۱۸۰ بلیت، کلاس بیزینس حدود ۱۳۰ تا ۱۳۵ بلیت، کلاس ویژه حدود ۶۰ تا ۶۵ بلیت و کلاس هتل حدود ۲۳ تا ۲۵ بلیت به دست آمد.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که پس از حدود ۷۵۰۰ تکرار، الگوریتم شبکه عمیق Q به یک سیاست بهینه و پایدار رسیده است و تغییرات چشمگیری در عملکرد مشاهده نمی شود. همچنین می توان نتیجه گرفت که استفاده از الگوریتم شبکه عمیق Q در قیمت گذاری پویا، می تواند به بهبود چشمگیری در مدیریت درآمد سیستم های حمل ونقل ریلی منجر شود. این الگوریتم با قابلیت یادگیری و سازگاری با شرایط متغیر، قادر است که سیاست های قیمت گذاری مؤثری را با هدف حداکثرسازی درآمد به کار گیرد و همچنین، تعداد بهینه بلیت های فروخته شده در هر کلاس خدماتی را تعیین کند. این دستاوردها می توانند به شرکت های حمل ونقل ریلی در بهبود راهبردهای قیمت گذاری و افزایش بهره وری اقتصادی کمک شایانی کنند.
سیاست صنعتی راهبردی برای توسعه مؤثر و مروری بر سیاست های صنعتی برزیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
631 - 665
حوزههای تخصصی:
هدف: سیاست صنعتی هم در عمل و هم در تئوری سابقه طولانی دارد. این موضوع پس از پایان جنگ جهانی دوم، به کانون اصلی تحقیقات توسعه و تحلیل سیاست تبدیل شد؛ اگرچه معنا، دامنه و ابزارهای آن متفاوت بوده است. در این پژوهش سیر تکامل تفکر در خصوص سیاست صنعتی ارائه می شود. هدف پژوهش تشریح مفهوم سیاست صنعتی با بررسی تجربه های تاریخی و سیاست های کشور برزیل است.روش: روش تحقیق توصیفی تحلیلی است که با استفاده از رویکرد مروری در تحلیل اسنادی و مطالعات کتابخانه ای، به بررسی هدف اصلی تحقیق می پردازد.یافته ها: محدوده ای که سیاست در آن عمل می کند، به دو بُعد بستگی دارد: ۱. ظرفیت سیاست گذاری که به سهم خود بر مجموعه ای از عوامل، از جمله ظرفیت نهادی برای طراحی، اجرا و ارزیابی متکی است؛ ۲. تعداد و دامنه ابزارهای استفاده شده که به استراتژی توسعه و اهداف خاص آن بستگی دارد. این دو بُعد فضای سیاست گذاری را تعریف می کنند. فضای سیاست گذاری شامل سه سیاست افقی، انتخابی و مرزی است که هر یک با مجموعه های مختلف ابزار، هدف گذاری و ترتیبات سازمانی مشخص می شود. در این پژوهش هم ترازی، مزیت نسبی، اقتصاد سیاسی، صنعت نوزاد، یادگیری فناورانه، اثرهای پیوندی پویا و وابسته، به عنوان مؤلفه های کلیدی سیاست صنعتی شناسایی شدند. سازگاری و انسجام استراتژیک، اجماع سازی، اتکا به جامعه، توأم بودن پاداش و تنبیه و قابلیت پاسخ گویی، مشخصه های کلیدی طراحی سیاست صنعتی هستند. برزیل، پس از احیای سیاست صنعتی، سه دوره سیاست صنعتی را تجربه کرده است که توفیق های آن، حاوی درس های مهمی است. سازمان برنامه اصلی برزیل، هم بُعد ساختاری و هم محدوده سیستمی دارد. پیکربندی برنامه اصلی برزیل، سه سطح تدوین مقررات، سطح اجرایی و سطح راهبردی را شامل می شود. نتیجه گیری: مرور تاریخچه سیاست صنعتی نشان می دهد که این سیاست ها هیچ گاه از بین نرفته اند، بلکه با نام ها و شکل های مختلف تداوم یافته اند و در هر دو دسته، در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه اجرا شده اند. اقدام های خاص دولت، در خصوص تشویق به صنعتی شدن، می تواند هم در قالب ایجاد محیط توانمندساز و هم در قالب دخالت مستقیم صورت گیرد. سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه، تعهد کامل و همکاری نزدیک میان وزارتخانه ها و سازمان های ذی ربط و همچنین، تعامل با بخش خصوصی و تدوین و اجرای استراتژی صنعتی در چارچوب یک سیاست توسعه ملی یکپارچه، نشان دهنده تلاش های برزیل، از نظر طراحی و بیان سیاست های صنعتی تحت هماهنگی کلی وزارت توسعه، صنعت و تجارت است. به طور کلی، یک استراتژی صنعتی، در چارچوب یک سیاست توسعه ملی گسترده تر تدوین و اجرا می شود. بسیاری از سیاست های صنعتی بسیج مجموعه گسترده تری از فعالان مرتبط، ورای رهبران کسب وکار و سیاست گذاران ملی، از جمله وزارتخانه ها، سازمان هماهنگی مدیریت اجرایی، قشر دانشگاهی، گروه های جامعه مدنی را می طلبد. تاریخ اقتصادی نشان می دهد، در حالی که یادگیری از تجارب سایر کشورها (اعم از موفقیت ها و شکست ها) مهم است، هر کشوری باید به طور جداگانه آزمایش کند و با انجام دادن برنامه های سیاست صنعتی خود بیاموزد. نتایج موفقیت آمیز، مستلزم جایگزینی ابزارهای جدید به جای ابزارهای شکست خورده است.
تحلیل اهمیت- عملکرد توانمندسازهای پیاده سازی مدیریت دانش - یک مطالعه ی موردی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، شناسایی و رتبه بندی توانمندسازهای پیاده سازی مدیریت دانش در شرکت پارس ام سی اس است. به این منظور از رویکرد تحلیل اهمیت – عملکرد استفاده شده است. نخست با مطالعه پیشینه پژوهش، توانمندسازهای پیاده سازی مدیریت دانش شامل 7 عامل ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی، فناوری اطلاعات، رویکرد راهبردی، نیروی انسانی، تعهد و حمایت مدیران، و مدیریت منابع انسانی شناسایی شده اند. سپس اهمیت و عملکرد این عوامل مورد ارزیابی قرار گرفته است. به منظور تعیین اهمیت توانمندسازها از رویکرد تحلیل فرایند سلسله مراتبی و نظر 5 خبره دانشگاهی و به منظور تعیین عملکرد توانمندسازها، از نظر 11 نفر از مدیران و سرپرستان شرکت پارس ام سی اس استفاده شده است. سرانجام، با رویکرد اهمیت- عملکرد توانمندسازها دسته بندی شدند. نتایج نشان داد عوامل فرهنگ سازمانی و تعهد و حمایت مدیران در ناحیه وضعیت عالی قرار گرفته اند و تداوم و حفظ وضع موجود آنها توصیه می شود. همچنین، عوامل مدیریت منابع انسانی و رویکرد راهبردی در ناحیه بحرانی واقع شده ان د و توجه و سرمایه گذاری شرکت در این عوامل توصیه می شود.
ساختاردهی سیستمی عوامل مؤثر بر چابکی در فرآیندهای کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
182 - 210
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: امروزه سازمان ها تغییرات و بحران های پیچیده و غیرقابل پیش بینی را پیرامون خود تجربه می کنند. در این شرایط به منظور دستیابی به نوآوری و شرایط بهینه در محیط های پیچیده، رفتن به سمت راه حل های منعطف و چابک ضروری به نظر می رسد که یکی از زمینه های بهبود این مسئله در رابطه با مفهوم مدیریت فرآیندهای کسب وکار، پرداختن به حوزه چابکی فرایندهای کسب وکار و در شرایط پیچیده و پویا است. در این راستا هدف اصلی این مطالعه، ساختاردهی سیستمی به مسئله چابکی در فرآیندهای کسب وکار است که یکی از مهم ترین الزامات آن، استفاده از رویکردهای تحقیق در عملیات نرم در راستای ساختاردهی سیستمی به مسئله است.روش ها: در این پژوهش ابتدا با استفاده از گام های تکنیک فراترکیب و سپس به کمک ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته، 18 نفر از خبرگان که از استادان دانشگاه و صاحب نظران فعال در حوزه مدیریت فرآیندها و همچنین افرادی که دارای سوابق تجربی در حوزه های مرتبط با بهبود نظامات و فرآیندهای کاری در سازمان های مختلف بودند، انتخاب شدند که انتخاب آن ها از طریق روش غیرتصادفی هدفمند و به روش گلوله برفی صورت گرفت. در گام بعدی پژوهش برای تبیین الگوی ارتباطات مدیریت فرآیندهای سازمانی چابک از رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) استفاده شده که با ابزار پرسشنامه داده های مرتبط جمع آوری شدند. درنهایت داده های مده از طریق پرسشنامه به روش فرآیند رتبه بندی تفسیری (IRP) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند.یافته ها: مبتنی بر پاسخ به سؤال های مطرح شده در این پژوهش، ابتدا پس از طی مراحل فراترکیب و تکمیل داده های موردنیاز از طریق تعامل با خبرگان، چارچوبی کلی از تعداد 17 متغیر اصلی به دست آمد. مؤلفه های چارچوب اصلی پیشنهادی شامل فرهنگ متناسب، رهبری فرایندها، حاکمیت فرایند، نیروی انسانی شایسته، زیرساخت فناوری و ساختار سازمان به عنوان عوامل توانمندسازهای سیستم، قابلیت استراتژی سازی مبتنی بر بداهه، پایداری خلاق، قابلیت سازگاری پویا، قدرت یادگیرندگی سازمانی و درک و شناخت محیطی به عنوان قابلیت ها و توانمندی های سیستم، کنترل و پایش مستمر فرایندها، مدیریت کیفیت فرایند، یکپارچه سازی مدیریت دانش با فرایندهای سازمان و کارآمدسازی اجزای چرخه عمر مدیریت فرایند به عنوان کنش ها و اقدامات اساسی و درنهایت ارتقای شاخص های کمّی و کیفی به عنوان پیامد سیستم هستند. در ادامه با توجه به چارچوب مفهومی ISM شاخص های توانمندساز و توانمندی در قالب چهار سطح طبقه بندی شدند. در گام بعدی از طریق فرآیند رتبه بندی تفسیری، شاخص ها اولویت بندی شدند. با توجه به یافته های به دست آمده از پژوهش و بر اساس ISM مؤلفه ی زیرساخت فناوری، به عنوان یک توانمندساز مهم در بالاترین سطح در نظر گرفته شد. طبق این تحلیل، فناوری اطلاعات با نفوذی که بر همه متغیرها از جمله فرهنگ فرآیندی، نیروی انسانی و ساختار متناسب سازمان دارد، باعث تقویت روحیه یادگیری و تحول، کار گروهی و مشارکتی در سازمان و ایجاد زمینه رشد مستمر کارکنان را فراهم می آورد؛ همچنین با توجه به یافته های فرایند رتبه بندی تفسیری، رهبری فرآیندها در اولویت اول قرار گرفت.نتیجه گیری: نتایج نشان داد زیرساخت فناوری اطلاعات به عنوان متغیر مهمی در درون سیستم چابکی فرایندهای کسب وکار باید مدنظر قرار گیرد. از طرفی با توجه به متغیرهای عملکردی برون سیستمی مورد انتظار از پیاده سازی سیستم چابکی در مدیریت فرآیندها، مؤلفه رهبری فرآیندها بر اساس تمامی متغیرهای عملکردی مورد انتظار (به جز کسب مزیت رقابتی) بر توانمندساز زیرساخت فناوری تسلط دارد؛ بنابراین سازمان هایی که خواهان چابک سازی در سیستم مدیریت فرآیندهای خود هستند، باید در مرتبه اول به ویژگی های رهبری در فرآیندها توجه داشته باشند. پس از آن، نتایج نشان داد که درک و شناخت محیطی، نیروی انسانی آگاه و شایسته، بُعد یادگیرندگی سازمان، ساختارهای اقتضایی و متناسب، حاکمیت، استراتژی سازی مبتنی بر بداهه، زیرساخت فناوری، سازگاری پویا، فرهنگ و پایداری خلاق به ترتیب در اولویت های بعدی باید مدنظر قرار گیرند.
تحلیل کارایی تکنیکی و توان مدیریتی در بخش سلامت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
37 - 72
حوزههای تخصصی:
ازآنجا که نظام سلامت یکی از مهم ترین ارکان سلامت جامعه است و با توجه به اینکه تأمین خدمات درمانی مردم از ارکان توسعه ی فردی هر کشور می باشد، لذا توجه و نظارت بر این بخش می تواند منجر به توسعه و رفاه اجتماعی گردد. برای حصول اطمینان از ارائه ی بهتر و کیفی تر خدمات بهداشتی، درمانی و مراقبتی، ارزیابی عملکرد در بخش سلامت نقش تعیین کننده ای را بازی می کند. در راستای تحقق این امر، استفاده ی صحیح و متناسب از امکانات و دارایی های موجود امری اجتناب ناپذیر است. در این مطالعه یک کاربردی در حوزه ی سیستم های مراقبتی و بهداشتی بیمارستان های کل کشور ارایه شده است. برای این منظور داده های مربوط به 31 بیمارستان دولتی کشور جمع آوری شده و سپس با شناسایی متغیرهای زمینه ای و حضور عامل نامطلوب سعی در ارزیابی کارایی و محاسبه توان مدیریتی هر واحد بیمارستانی شده است. برای نیل به این هدف در گام نخست کارایی تکنیکی با حضور عوامل نامطلوب، با استفاده از تکنیک تحلیل پوششی داده ها محاسبه شد و سپس لگاریتم کارایی تکنیکی حاصل از مرحله ی اول بر روی مجموعه ای از متغیرهای زمینه ای که بر عملکرد بیمارستان ها تأثیرگذار هستند رگرسیون شد. در مرحله ی بعد، توان مدیریتی از باقی مانده ی رگرسیون حاصل از مرحله ی قبل استخراج گردید. در پایان یک رتبه بندی منحصر به فرد بر اساس معیار توان مدیریتی هر واحد ارائه گردید. در نهایت نتایج حاصل به منظور ارائه ی پیشنهاداتی ارزنده مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند.
بهینه سازی شبکه زنجیره تأمین ساخت وساز با در نظر گرفتن جریان مواد و مصالح، تجهیزات، نیروی انسانی، نقشه ها و مدارک فنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مدیریت صحیح زنجیره های تأمین، نقش اساسی و مهمی در بازار و اقتصاد دارند. یکی از زنجیره های تأمین نوین که به مدیریت صحیح نیاز دارد، به صنعت ساخت وساز مربوط است. افراد، صنایع و حتی کشورها برای رفع نیازهای خود در زمینه ساخت وساز، متحمل هزینه های عمرانی بسیاری می شوند. یکی از روش های کاربردی برای کاهش هزینه ها، توجه به ایجاد هماهنگی در زنجیره تأمین ساخت وساز است. در این مقاله، یک مدل بهینه سازی ریاضی در زنجیره تأمین ساخت وساز، با در نظر گیری تمام عناصر مهم دخیل در فرایند ساخت وساز شامل طراحان، پیمانکاران، تأمین کنندگان مواد و مصالح ساختمانی، کارفرمایان و جریان های مواد و مصالح ساختمانی، نیروی کار انسانی، تجهیزات، ماشین آلات، نقشه ها و مدارک ساختمانی، طراحی و ارائه می شود. مدل توسعه داده شده با نر م افزار بهینه سازی GAMS حل می شود و خروجی به دست آمده شامل مواردی همچون کمترین هزینه ساخت وساز و همچنین مقادیر بهینه مواد و مصالح ساختمانی، نیروی کار، تجهیزات و ماشین آلات را با توجه به متراژ ساخت وساز مورد نیاز دارد.
تبیین و شناسایی مؤلفه های مؤثر بر بهبود عملکرد زنجیره تأمین با رویکرد مالی در صنعت لوازم خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۴
221 - 253
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به جایگاه ویژه ای که صنعت لوازم خانگی در ایجاد اشتغال، رونق تولید و ارزش آفرینی در اقتصاد کشور دارد، بررسی مسئله زنجیره تأمین مالی در این صنعت امری لازم و ضروری است و هدف پژوهش نیز شناسایی مؤلفه های مؤثر بر بهبود عملکرد زنجیره تأمین مالی در صنعت لوازم خانگی می باشد. روش پژوهش، ترکیبی (کیفی و کمّی) می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی منابع کتابخانه ای است که برای تحلیل مضمون استفاده شدند و در بخش کمّی شامل مدیران ارشد وکارشناسان فعال در زمینه زنجیره تأمین به ویژه بخش تأمین مالی در صنعت لوازم خانگی استان البرز که بر اساس فرمول کوکران 183 نفر بودند. برای اعتباریابی و برازش مدل پژوهش از روش تحلیل عاملی تأییدی و معادلات ساختاری استفاده شد. در یافته ها، 13مضامین فراگیر شناسایی شدند که در چارچوب الگوی زنجیره تأمین مالی صنعت لوازم خانگی ارائه گردید. نتایج نشان داد که تمامی بارهای عاملی در سطح اطمینان 95% معنادارند. یافته ها مؤید برازش مدل و تأیید فرضیه های پژوهش هستند. نتایج نشان داد مؤلفه های بافت زمینه ای بوده و در راستای اقدامات و راهبردهای زنجیره تأمین مالی تحلیل می شوند و مؤلفه های محتوایی نیز در تحقق اهداف زنجیره تأمین مالی صنعت لوازم خانگی متمرکز و نقش دارند