ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۴٬۷۸۱ مورد.
۶۱.

طراحی مدل تحول دیجیتال در صنعت نفت و گاز دریایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحول دیجیتال صنعت 4 صنعت نفت وگاز دریایی فنّاوری های دیجیتال نظریه داده بنیاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۶ تعداد دانلود : ۱۲۳
هدف: هدف این پژوهش طراحی مدل تحول دیجیتال در صنعت نفت وگاز دریایی در ایران است که می تواند در زمینه برنامه ریزی و سیاست گذاری در این صنعت استفاده شود. استفاده از پیشرفت ها و نوآوری های دیجیتال در صنعت نفت وگاز جدید نیست؛ اما تحول دیجیتال در صنعت نفت وگاز مفهوم کمابیش جدیدی است که با اجرای آن در سطح صنعت نفت وگاز دریایی ایران، ضمن استفاده از مزایای تحول دیجیتال، این صنعت می تواند به پیشرویی در سطح جهانی تبدیل شود. روش: این پژوهش از نظر رویکرد کیفی است و از استراتژی پژوهش نظریه داده بنیاد بهره برده است. در این پژوهش با استفاده از داده های به دست آمده از مصاحبه با خبرگان صنعت و مطالعه اسناد و گزارش های موجود در حوزه تحول دیجیتال، به ویژه در صنعت نفت وگاز و به کمک راهبرد نظریه داده بنیاد، مدل تحول دیجیتال صنعت نفت وگاز دریایی ایران به دست آمد. این مدل مشتمل بر شش مقوله اصلی پدیده محوری، پیامدها، شرایط علّی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، سیاست ها و راهبردها طراحی شده است. یافته ها: از مصادیق بسیار مهم پدیده محوری (تحول دیجیتال در صنعت نفت وگاز دریایی) می توان به تصمیم گیری مبتنی بر تحلیل داده های واقعی با استفاده از ابزارهای فناوری دیجیتال، ایجاد یکپارچگی در تصمیم های مرتبط با صنعت و افزایش کارایی و بازدهی کارکنان و تجهیزات صنعت اشاره کرد. به علاوه، از جمله راهبردهای بسیار مهم و مؤثر برای دستیابی به تحول دیجیتال در صنعت نفت وگاز دریایی در سطح بنگاه ها، می توان به اتحاد با شرکت های معتبر حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات و دانشگاه ها و استارتاپ های فعال در حوزه فناوری های دیجیتال و ترویج فرهنگ سازمانی مبتنی بر به کارگیری فناوری های دیجیتال و در سطح صنعت و ملی، به وضع قوانین سخت گیرانه زیست محیطی و ایمنی کارکنان شاغل در سکوهای دریایی و حمایت از سرمایه گذاری در حوزه تحول دیجیتال در سطح صنعت نفت وگاز اشاره کرد. نتیجه گیری: از جمله پیامدهای بسیار کلیدی تحول دیجیتال در صنعت نفت وگاز دریایی در سطح سازمانی، می توان به افزایش بازدهی در سازمان های فعال در صنعت نفت وگاز دریایی، افزایش دقت و سرعت در تصمیم گیری های ها با اتکا بر تحلیل داده ها و امکان تعمیر، نگهداری پیشگویانه و هدفمند و صرفه جویی در هزینه های سازمان اشاره کرد. تحول دیجیتال در این صنعت می تواند پیامدهایی نظیر افزایش ضریب بازیافت، برداشت نفت از مخازن نفت دریایی، کاهش مخاطرات زیست محیطی دریایی و بهبود عملکرد در صنعت نفت وگاز دریایی را در سطح صنعت و ملی به دنبال داشته باشد.
۶۲.

مکان یابی فروشگاه های زنجیره ای خرده فروشی با استفاده از روش ترکیبی AHP-TOPSIS بر پایه مجموعه های فازی شهودی بازه ای (مورد مطالعه: فروشگاه های زنجیره ای افق کوروش)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکان یابی خرده فروشی تصمیم گیری چندمعیاره مجموعه های فازی شهودی تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی واسپاس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۶ تعداد دانلود : ۱۰۴
مقدمه و اهداف: خرده فروشان با توجه به نزدیکی به مصرف کنندگان نهایی و ظرفیت ایجاد بازار از قدرتمندترین عوامل توزیع محصولات هستند. انتخاب مکان فروشگاه خرده فروشی هم از نظر رضایت مشتری و هم سودآوری شرکت در شرایط تغییر بازار و رقابت شدید یک تصمیم استراتژیک و سرمایه گذاری بلندمدت است. هدف از این مطالعه، توسعه روشی برای انتخاب بهترین مکان فروشگاه های خرده فروشی «افق کوروش» از طریق رتبه بندی استراتژیک مکان های بالقوه فروشگاه ها با استفاده از معیارهایی مانند جمعیت، ویژگی های محل فروشگاه، ملاحظات اقتصادی و رقابت است.روش ها: با توجه به افزایش پیچیدگی مسئله انتخاب محل فروشگاه خرده فروشی، تعدد معیارهای تصمیم گیری و همچنین وجود عدم قطعیت در ارزیابی معیارها در انتخاب محل فروشگاه خرده فروشی، از ساختار تصمیم گیری چندمعیاره با رویکرد فازی شهودی بازه ای بهره گرفته شده است. اعداد فازی شهودی درواقع توسعه یافته اعداد فازی هستند؛ به نحوی که در ساختار آن ها به جز درجه عضویت و عدم عضویت، درجه شک و تردید نیز برای هر مقدار در نظر گرفته می شود؛ به طوری که مدل سازی عدم قطعیت موجود در ذهن تصمیم گیرنده را به نحوی بهتری انجام می دهد. در مدل پیشنهادی این مطالعه، پنج معیار شامل هزینه، رقابت، تراکم ترافیک، حجم تردد خودرو، ویژگی های فیزیکی و مکان فروشگاه از طریق مصاحبه با خبرگان به عنوان معیارهای اصلی برای انتخاب بهترین مکان فروشگاه خرده فروشی انتخاب شده است. دوازده معیار فرعی شامل هزینه اجاره، هزینه تجهیزات، قدرت رقبا، تعداد رقبا، فاصله تا رقبا، حجم تردد خودرو، حجم تردد عابر پیاده، اندازه فروشگاه، فضای پارکینگ، قرار گرفتن در خیابان اصلی، نزدیکی به مراکز تجاری و نزدیکی به مجتمع مسکونی، برای انتخاب بهترین مکان برای احداث فروشگاه جدید از میان پنج گزینه بالقوه تعیین شده است. با توجه به غیرقطعی بودن معیارها، از اصطلاحات زیانی بهره گرفته شده است.روش ارائه شده، یک روش ترکیبی تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی و روش اولویت بندی با توجه به میزان شباهت به راه حل ایده آل (AHP-TOPSIS) بر پایه مجموعه های فازی شهودی بازه ای است که به منظور بررسی معیارها و رتبه بندی گزینه های پیشنهادی مورد استفاده قرار گرفته شده است. به منظور در نظر گرفتن تردید در انتخاب تصمیم گیرندگان و محاسبه وزن معیارها، از روش AHP بر پایه مجموعه های فازی شهودی بازه ای استفاده شده است؛ همچنین اولویت بندی گزینه های پیشنهادی برای احداث فروشگاه جدید خرده فروشی با استفاده از روش TOPSIS محاسبه شده است. در مطالعه موردی مورد نظر، منطقه 4 شهرداری تهران به عنوان یکی از پرجمعیت ترین مناطق شهر تهران در نظر گرفته شده است و شرکت فروشگاه های زنجیره ای «افق کوروش» با هدف توسعه فروشگاه ها، قصد احداث فروشگاه های جدید در این منطقه را دارد. این منطقه شامل حدود 40 فروشگاه حضوری فعال است که به 2 انبار در تهران تخصیص داده شده اند.یافته ها و نتیجه گیری: بر اساس نتایج معیار فرعی هزینه اجاره از شاخص کلی هزینه و معیار فرعی نزدیکی به مراکز تجاری از شاخص کلی مکان فروشگاه به عنوان بااهمیت ترین و کم اهمیت ترین معیار انتخاب شدند؛ همچنین از میان 5 مکان نامزد، مکان های شماره 4 و 1 به ترتیب دارای بالاترین و پایین ترین الویت برای استقرار فروشگاه جدید انتخاب شدند. برای اعتبارسنجی روش پیشنهادی، نتایج ارزیابی گزینه ها با روش ترکیبی تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی و ارزیابی حاصل ضرب تجمیعی وزنی (AHP-WASPAS) مبتنی بر مجموعه های فازی شهودی بازه ای مقایسه شد. در هر دو روش مکان شماره 4 به دلیل موقعیت مکانی و شرایط رقبا به عنوان بهترین مکان برای احداث فروشگاه خرده فروشی جدید و مکان شماره 1 به عنوان نامناسب ترین مکان برای احداث فروشگاه جدید خرده فروشی انتخاب شدند.
۶۳.

ارزیابی زنجیره تأمین تولید سلفون با استفاده از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زنجیره تأمین تولید سلفون مدل SCOR ISM-DANP شناسایی ریسک های بالقوه بهبود عملکرد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸ تعداد دانلود : ۵۷
زنجیره تأمین سلفون، یک شبکه پیچیده از اجزای وابسته به هم است که ترجیحاً به مدیریت محتاطانه برای اطمینان از کارایی عملیاتی، عملکرد و پایداری نیاز دارد. زنجیره تأمین سلفون به طور جامع با استفاده از مدل مرجع عملیات زنجیره تأمین (SCOR)، به عنوان یک ابزار معیار در این مطالعه تحلیل می شود. این مطالعه از مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) و روش تصمیم گیری چندمعیاره (DEMATEL) براساس فرآیندهای شبکه تحلیلی (DANP) برای بررسی وابستگی های متقابل در اجزای زنجیره تأمین، رتبه بندی فرآیندها و شناسایی تأمین کنندگان بالقوه استفاده می کند. یافته ها بر اهمیت درک بازار فعلی، خواسته های مشتری و چشم انداز رقابتی تأکید می کنند. این مستلزم درک خواسته های مشتری، دیدن روندهای نوظهور و پیشی گرفتن از رقباست. پنج سطح، ساختار سلسله مراتبی فرآیندهای زنجیره تأمین را تشکیل می دهند. سطح بالا و سطح پایین، به عنوان سطوح مهم برجسته می شوند. موضوعاتی ازجمله درک بازار، نیازهای مشتری و استراتژی های رقابتی در سطح اول پوشش داده شده است. سطح پنجم نیز شامل شناسایی ریسک های احتمالی و توسعه استراتژی های کاهش ریسک است که طرح ها و استراتژی های کاهش احتمالی را در بر می گیرد و بنابراین خطرات بالقوه را به حداقل می رساند. این عملیات، نقش مهمی در نحوه عملکرد این سرویس دارد و لازم است با احتیاط انجام شود و بهبود یابد. این مطالعه بر اهمیت درک بازار، کنترل ریسک ها و بررسی انطباق تأکید می کند. تکنیک DANP در تعیین موقعیت فرآیندهای زنجیره تأمین مختلف و یافتن تأمین کنندگان بالقوه، در عین حال کارآمدتر کردن فرآیند تخصیص منابع کمک بزرگی کرده است. این تجزیه و تحلیل یک منبع ارزشمند برای ذی نفعان در زنجیره تأمین سلفون است و به برنامه ریزی استراتژیک و فرآیندهای تصمیم گیری کمک می کند.
۶۴.

یک مدل چندهدفه مبتنی بر تصمیم گیری گروهی و مجموعه های فازی فیثاغورثی بازه ای-مقدار برای مسئله انتخاب تأمین کننده و تخصیص سفارش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انتخاب تامین کننده تخصیص سفارش تصمیم گیری گروهی مجموعه فازی فیثاغورثی برنامه ریزی چند هدفه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸ تعداد دانلود : ۴۶
انتخاب تامین کننده و تخصیص سفارش یکی از مهم ترین مسائل در مدیریت زنجیره تأمین است که می تواند تأثیر قابل توجهی بر روی عملکرد و بهره وری کلی یک سازمان داشته باشد. این تحقیق یک رویکرد مبتنی بر تصمیم گیری گروهی برای حل این مسئله ارائه می دهد. ابتدا، خروجی ارزیابی های تصمیم گیرندگان با استفاده از یک رویه کمّی به مجموعه های فازی فیثاغورثی بازه ای-مقدار تبدیل می شوند. سپس بر مبنای این عناصر فازی، روش کریتیک برای تعیین وزن معیارها به کار می رود. با استفاده از عملگر تجمیع موزون هندسی انیشتین و اوزان استخراج شده، عملکرد نهایی هر تامین کننده به صورت مجموعه فازی فیثاغورثی بازه ای-مقدار محاسبه می شود. در گام بعد یک مدل چند هدفه با توجه به پارامترهای تخصیص سفارش و عملکردهای بدست آمده از تامین کنندگان برای مسئله فرموله می شود. در نهایت از تکنیک برنامه ریزی فازی جهت حل مدل چند هدفه استفاده می شود. به منظور تحلیل کارایی رویکرد پیشنهادی، یک مثال کابردی بر اساس شاخص های زیست محیطی در نظر گرفته شده و تحلیل حساسیت بر روی وزن معیارها صورت می پذیرد تا منطقی بودن و کارایی نتایج ارزیابی شود. نتایج به دست آمده نشان دهنده عملکرد مناسب رویکرد پیشنهادی در حل مسئله انتخاب تامین کننده و تخصیص سفارش است.
۶۵.

تصمیمات قیمت گذاری زنجیره تامین سبز دو کاناله با در نظر گرفتن تبلیغات در حالات متمرکز و غیر متمرکز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قیمت گذاری زنجیره تامین سبز زمان تحویل تبلیغات ردیابی اطلاعات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶ تعداد دانلود : ۷۴
تصمیمات قیمت گذاری از مهم ترین تصمیمات زنجیره تامین می باشد که نقش حیاتی در سودآوری زنجیره تامین دارد. در این تحقیق یک زنجیره تامین سبز دو کاناله و دو سطحی متشکل از یک تولیدکننده و یک خرده فروش در نظر گرفته شده است که دو نوع محصول استاندارد و یک نوع محصول سبز تولید می شود. تقاضای محصولات، قطعی و یک تابع خطی از قیمت محصولات، زمان تحویل کانال آنلاین، سطح کیفیت سبز، سطح تبلیغات و سطح ردیابی اطلاعات می باشد. محصول سبز از طریق کانال آنلاین و محصولات استاندارد از طریق کانال سنتی خرده فروشی به فروش می رسند. دولت جهت تولید محصول سبز و اجرای فناوری بلاکچین یارانه پرداخت می کند. مسئله تحت دو مدل تصمیم گیری متمرکز و غیرمتمرکز در نظر گرفته شده است که در مدل غیرمتمرکز، بازی استکلبرگ به رهبری تولیدکننده درنظر گرفته شده است و در مدل متمرکز، اعضای زنجیره تامین تصمیمات خود را به طور یکپارچه اتخاذ می کنند. نتایج نشان داد که زنجیره تامین در مدل متمرکز دارای بیشترین سودآوری می باشد. همچنین مشاهده گردید در مدل متمرکز تمامی محصولات از کمترین قیمت برخوردار می باشند.
۶۶.

طراحی مدل ارزیابی فرصت های کارآفرینی در شرایط عدم اطمینان با استفاده از رویکرد فازی (مورد مطالعه صنعت نرم افزار)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عدم اطمینان رویکرد فازی کارآفرینی فناورانه ارزیابی فرصت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴ تعداد دانلود : ۱۴۰
تصمیم گیری برای انتخاب یک فرصت مناسب در شرایط عدم اطمینان، یک معضل رایج برای کارآفرینان است؛ سیستم راه اندازی نرم افزار به طور خاص با عدم اطمینان شدید و رقابت بیش از حد مواجه می باشد؛ بنابراین تحلیل فرصت ها و تهدیدها برای کارآفرینان حیاتی است. هدف پژوهش حاضر، طراحی مدل ارزیابی فرصت های کارآفرینی در شرایط عدم اطمینان -در خصوص صنعت نرم افزار- با رویکرد فازی و با استفاده از روش آمیخته است. جامعه آماری تحقیق شامل خبرگان حوزه صنعت نرم افزار می باشد؛ برای این منظور ابتدا با بررسی پیشینه، مبنای نظری تحقیق به دست آمده و در ادامه پس از مصاحبه و کد گذاری، تعداد 115 عبارت اولیه استخراج شده و کد گذاری آن ها صورت پذیرفته است، سپس با ادغام عبارات کلی با عبارات فرعی تعداد کدها به 84 رسیده و با ادغام موارد مشابه تعداد 29 مفهوم گزینش شده که پس از گروه بندی، شش کدمحوری استخراج گشته است. سپس با رتبه بندی معیارهای به دست آمده از طریق پرسشنامه توسط خبرگان و با روش Ahp فازی، بوسیله روش میانگین هندسی باکلی در نرم افزار اکسل صورت پذیرفته است. معیار عدم اطمینان منابع دارای رتبه اول، عدم اطمینان رقابتی دارای رتبه دوم، عدم اطمینان تکنولوژیکی رتبه سوم، عدم اطمینان سیاسی، عدم اطمینان عامل و عدم اطمینان مشتری در رتبه های چهارم تا ششم قرار گرفته اند و در نهایت مدل ارزیابی فرصت های کارآفرینی درشرایط عدم اطمینان با استفاده از رویکرد فازی در صنعت نرم افزار طراحی گشته است.
۶۷.

تاثیر مدیریت مربیگری بر عملکرد پایدار در سازمان هلال احمر استان سیستان و بلوچستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سازمان هلال احمر عملکرد پایدار مربیگری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۶۴
هدف از تحقیق حاضر، توسعه دانش کاربردی در یک زمینه خاص است؛ این پژوهش- به قصد کاربرد نتایج یافته هایش برای حل مشکلات خاص درون سازمان و سنجش تأثیر مدیریت مربی گری بر عملکرد پایدار- در سازمان هلال احمر استان سیستان و بلوچستان انجام شده است. این تحقیق، از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی- پیمایشی و مقطعی است. جامعه آماری آن، شامل کلیه کارکنان سازمان هلال احمر استان سیستان و بلوچستان می باشد که حجم آن بر اساس اطلاعات ۱۸۵۰ نفر بوده است. روش نمونه گیری ، به صورت تصادفی طبقه ای صورت گرفته و حجم نمونه به کمک فرمول نمونه گیری کوکران با سطح اطمینان ۹۵ درصد و خطای ۵ درصد ۳۱۸ نفر تعیین گردیده است. ابزار جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های استاندارد بوده؛ به این صورت که جهت اندازه گیری شدت کوچینگ از طریق یک مقیاس دو ماده ای مربوط به اثربخشی رفتار مربی گری سرپرست و میزان انجام این رفتار، با تطبیق موارد با بازخورد ایلگن و همکاران، عملیاتی شده است. جهت سنجش عملکرد پایدار از پرسشنامه استاندارد (استنیسکی و اربکیوسکاس ، ۲۰۰۹) که شامل 16 گویه می باشد استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها با روش معادلات ساختار نشان داد که مدیریت مربی گری، اثربخشی رفتار مربی گری سرپرست و میزان انجام این رفتار بر عملکرد پایدار تأثیر مثبت و معناداری دارد.
۶۸.

طراحی مدل تأمین مالی صنایع کوچک و متوسط در ایران (در راستای بهبود مدیریت بهره وری)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تأمین مالی صنایع کوچک و متوسط مدیریت بهره وری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۲ تعداد دانلود : ۱۷۵
تأمین مالی یکی از مسائل مهمی است که هر صنعتی به نحوی با آن روبه رو است. از این رو، یکی از تصمیمات مدیران واحدهای صنعتی کوچک و متوسط به منظور حداکثر ساختن ثروت سهامداران، تصمیمات مربوط به تأمین مالی می باشد. هدف از انجام این پژوهش، طراحی مدل تأمین مالی صنایع کوچک و متوسط ایران (در راستای بهبود مدیریت بهره وری) است. باتوجه به این که این پژوهش دارای رویکردی کیفی بوده است، از روش نظریه داده بنیاد (گراندد تئوری) به عنوان روش تحقیق استفاده شده است. روش گردآوری داده ها، مصاحبه های عمیق و باز با 20 نفر از خبرگان دانشگاهی و صنعت است که پس از کدگذاری های انجام شده مدل نهایی اعتبارسنجی گردید. بر اساس، یافته های تحقیق، کُدهایی در قالب 411 مفهوم (کدباز) و 20 مقوله اصلی استخراج شدند. با استناد به رهیافت نظام مند نظریه داده بنیاد، کُدهای شناسایی شده در شش طبقه، شامل «پدیده محوری، شرایط علّی،شرایط زمینه ای،شرایط مداخله گر،راهبردها و پیامدها» دسته بندی شدند. نتایج به دست آمده از مصاحبه ها نشان می دهد پدیده محوری «مدل تأمین مالی» شامل «تدوین برنامه های مالی در جریان تأمین مالی»، «پایش و ارزیابی مالی در جریان تأمین مالی» می باشد که مقولات «توسعه فعالیت های عملیاتی»، «تحولات مالی شرکت» و «علل محیطی شرکت» به عنوان شرایط علّی بر مقولات پدیده محوری تأثیرگذار می باشند. مقولات بسترساز به عنوان شرایط زمینه ای لازم در تحقق تأمین مالی در صنایع کوچک و متوسط شامل: «استانداردهای حسابداری مالی»، «صورت های مالی استاندارد شده»،«مدیریت امور مالی شرکت»،«نهادهای تأمین کننده مالی» و «مدیریت کلان شرکت» می باشد. در این بین برخی از مقولات به عنوان شرایط مداخله گر در تحقق تأمین مالی در صنایع کوچک و متوسط شامل:«مداخلات کلان محیطی»،«مداخلات درونی شرکت»و«پیش نیازهای تحقق تأمین مالی» که هر دو شرایط زمینه ای و مداخله ای می-توانند روی راهبردهای ارایه شده تأثیرگذار باشند این راهبردها عبارت اند از: «انضباط شرکتی»، «تحلیل و رصد وضعیت حاکم در شرکت»، «اقدامات و دسته بندی امور جهت تأمین مالی» و «بهره مندی از اهرم های کمکی» که استراتژی-های لازم در پیاده سازی تأمین مالی در صنایع کوچک و متوسط می باشند. در صورت تحقق پدیده محوری می توان مقولات «تعالی کسب وکار» و سازمان دهی جریانات مالی» و «توسعه اقتصادی» را به عنوان پیامدهای حاصله انتظار داشت.
۶۹.

بررسی تأثیر تکنولوژی زنجیره بلوکی در حل چالش های زنجیره تأمین غذای حلال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تکنولوژی زنجیره بلوکی زنجیره تأمین غذای حلال قرارداد هوشمند مدل سازی ساختاری تفسیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۳۰
مهم ترین نگرانی در زنجیره تأمین غذای حلال یکپارچگی حلال بودن آن است. در زنجیره های تأمین غذای حلال برای اعتماد مصرف کنندگان از سیستم های ردیابی براساس فناوریهای نوظهور استفاده می شود. برای کاهش چالش های زنجیره تأمین غذای حلال، از فناوری زنجیره بلوکی برای بهبود شفافیت و یکپارچگی بیشتر آن استفاده می شود. در این مطالعه به کمک مرور ادبیات و نظر کارشناسان پس از شناسایی قابلیت ها، کارکردها و مشخصات فنی زنجیره بلوکی در زنجیره تأمین غذای حلال روابط بین این معیارها با استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری مشخص و چارچوبی برای کاربرد زنجیره بلوکی در زنجیره تأمین غذای حلال ارائه شده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که اگر تصمیم گیران بخواهند از فناوری زنجیره بلوکی در زنجیره تأمین غذای حلال استفاده نمایند، باید در ابتدا ابزار و مشخصات فنی مناسب زنجیره بلوکی را به عنوان زیرساخت، انتخاب و بهبود داده و سپس بر اساس ارتباط میان آن ها، چالش ها را کاهش داده که می تواند منجر به افزایش میزان رضایت مشتریان گردد.
۷۰.

عوامل موثر بر استفاده از فناوری بلاک چین در مدیریت خدمات بانکداری الکترونیک (مورد مطالعه: بانک ملت)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بلاک چین زنجیره بلوک بانکداری الکترونیک خدمات مالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴ تعداد دانلود : ۷۳
رشد فناوری و ایجاد انقلاب دیجیتال در صنعت بانکداری که مشتریان آن به طور فزاینده ای رو به افزایش هستند ، در چند سال گذشته تأثیر قابل توجهی بر نظام مالی گذاشته است و بانک ها را ملزم به تجدید نظر اساسی در تجارت خود کرده است. تحولات و ظهور فناوری های نوین مانند بلاک چین این پتانسیل را دارد که کل صنعت بانکداری را به روش های سریع تر و کارآمد تر از همیشه تغییر دهد. بنابراین هدف اصلی این پژوهش بررسی عوامل موثر بر استفاده از فناوری بلاک چین در مدیریت خدمات بانکداری الکترونیک است. پژوهش حاضر با رویکرد آمیخته صورت گرفته است. در گام اول جهت شناسایی و استخراج عوامل از مطالعه فراترکیب و نظرات خبرگان وصاحب نظران به روش مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شده است. در گام دوم پس از انجام تحلیل مضمون جهت تعیین اولویت و اهمیت عوامل از رویکرد کمی و تکنیک تاپسیس فازی استفاده شده است . جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان بانکی مرتبط با موضوع پژوهش بوده که به روش نمونه گیری هدفمند تعیین شده است. نتایج پژوهش منجر به کشف 17 عامل محوری گشت. تخصص و دانش فنی، توسعه زیر ساخت ها ، نیروی انسانی متخصص، پشتیبانی و حمایت ومنابع مالی با رتبه اول تا پنجم مهم ترین عوامل موثر بر استفاده از فناوری بلاک چین در مدیریت خدمات بانکداری الکترونیک شناسایی شدند.
۷۱.

تحلیل دیدگاه مصرف کننده در طرح های مدیریت ضایعات تجهیزات الکتریکی و الکترونیکی در مرحله پایان عمر با استفاده از داده های توییتر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ضایعات تجهیزات الکتریکی و الکترونیکی مدیریت ضایعات تجهیزات الکتریکی و الکترونیکی فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی بازیافت رفتار مصرف کننده

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶ تعداد دانلود : ۳۲
مقدمه و اهداف: در عصر دیجیتال کنونی، افزایش سریع استفاده از وسایل الکتریکی و الکترونیکی منجر به تولید انبوه ضایعات تجهیزات الکتریکی و الکترونیکی شده است. این روند به چالش های جدی در مدیریت ضایعات جامد دامن زده و دفع صحیح آن ها را به یک موضوع حیاتی تبدیل کرده است. براساس گزارش های جهانی، حجم ضایعات الکتریکی و الکترونیکی به طور مداوم در حال افزایش است و این امر ضرورت توجه به شیوه های مدیریت این نوع ضایعات را دوچندان کرده است. بررسی های انجام شده نشان می دهد که افزایش ضایعات الکتریکی و الکترونیکی نه تنها به محیط زیست آسیب می رساند، بلکه تأثیرات منفی بر سلامت عمومی و منابع طبیعی دارد. در این زمینه، مصرف کنندگان به عنوان تولیدکنندگان اصلی این ضایعات، نقش کلیدی در مدیریت آن ها ایفا می کنند. بنابراین، درک دیدگاه ها و رفتارهای مصرف کنندگان در رابطه با دفع ضایعات تجهیزات الکتریکی و الکترونیکی برای توسعه استراتژی های مؤثر مدیریت ضایعات ضروری است. هدف این مطالعه شناسایی گزینه های مناسب در مرحله پایان عمر تجهیزات الکتریکی و الکترونیکی است. در این راستا، تلاش می شود تا بهترین شیوه های مدیریت این نوع ضایعات شناسایی و تحلیل شوند.  روش ها: این تحقیق از یک رویکرد ترکیبی، شامل روش های کمی و کیفی استفاده می کند. در بخش کمی، داده های جمع آوری شده از شبکه اجتماعی توییتر (با حدود ۲,۹۰۵,۵۷۹ توییت) از ماه می ۲۰۱۹ تا آوریل ۲۰۲۲ تحلیل شده است. این داده ها شامل نظرات و دیدگاه های مصرف کنندگان درباره نحوه مدیریت ضایعات الکتریکی و الکترونیکی است. همچنین، در این تحقیق از تکنیک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی برای ارزیابی گزینه های مختلف استفاده شده است. این تکنیک، این امکان را فراهم می آورد که عوامل مؤثر بر انتخاب های مصرف کنندگان به طور دقیق تر تحلیل و بهترین گزینه ها شناسایی شوند. با توجه به بررسی های انجام شده، عوامل مختلفی از جمله سهولت دسترسی به مراکز بازیافت، آگاهی از روش های دفع، عدم اعتماد به دولت ها، مشوق های مالی، کمک های خیریه و نگرانی های مربوط به افشای اطلاعات، به طور مستقیم بر تصمیمات مصرف کنندگان تأثیرگذار هستند. این عوامل می توانند در شکل گیری رفتار مصرف کنندگان در قبال ضایعات الکتریکی و الکترونیکی نقش بسزایی داشته باشند و درنتیجه، بر انتخاب های آن ها در مرحله پایان عمر تأثیر بگذارند. همچنین، تحلیل های انجام شده نشان می دهد که آگاهی از روش های صحیح دفع ضایعات و وجود زیرساخت های مناسب برای بازیافت می تواند تأثیر قابل توجهی بر تصمیم گیری مصرف کنندگان داشته باشد. یافته ها: یافته های این تحقیق نشان می دهد که چهار گزینه پایان عمر شامل استفاده مجدد، تعمیر، بازیافت و دفع برای ضایعات الکتریکی و الکترونیکی وجود دارد. این مطالعه با بهره گیری از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی، روابط بین این عوامل را بررسی کرده و بهترین گزینه پایان عمر را براساس عوامل مؤثر بر مشارکت مصرف کننده در مدیریت ضایعات شناسایی می نماید. همچنین، نتایج به دست آمده می تواند به عنوان ابزاری ارزشمند در فرآیند مدیریت ضایعات تجهیزات الکتریکی و الکترونیکی عمل کند و به توسعه استراتژی های مؤثر در مرحله پایان عمر کمک نماید. این استراتژی ها به رویکردی پایدارتر برای مدیریت ضایعات الکترونیکی منجر خواهد شد. نتیجه گیری: در نهایت، این تحقیق توصیه می کند سیاست گذاران و مدیران ذی ربط با توجه به نتایج به دست آمده، برنامه های آموزشی و اطلاع رسانی جامعی را برای افزایش آگاهی مصرف کنندگان درباره روش های مدیریت ضایعات الکتریکی و الکترونیکی تدوین کنند. چنین اقداماتی می تواند به تقویت فرهنگ مدیریت پایدار ضایعات کمک کرده و مصرف کنندگان را به اتخاذ گزینه های زیست محیطی تر ترغیب کند. این تلاش ها نقشی کلیدی در کاهش تأثیرات منفی این ضایعات بر محیط زیست و سلامت عمومی ایفا خواهد کرد.
۷۲.

اولویت بندی شاخص های اقتصادی، اقلیمی و امنیتی مکان یابی نیروگاه های خورشیدی و رتبه بندی مراکز استان های منتخب ایران با استفاده از تحلیل عاملی و روش های ترکیبی MCDM(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انرژی خورشیدی مکان یابی تحلیل عامی ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۹۰
کشور ایران به علت قرارگیری بر روی کمربند گرم دنیا دارای یکی از بالاترین پتانسیلهای جذب انرژی خورشیدی می باشد که امکان استفاده از نیروگاه های خورشیدی را فراهم می سازد. یکی از مهمترین مسائل در فرآیند استفاده از نیروی انرژی خورشیدی و احداث نیروگاه های خورشیدی موضوع مکان یابی است. در این مقاله شاخص های مهم مکان یابی در شاخه های اقتصادی، اقلیمی و امنیتی همچون شاخص هزینه و درآمدی، دمای هوا، شاخص میزان ابرناکی آسمان، شاخص آلودگی هوا، شاخص میزان سرعت وزش باد، شاخص میزان ساعات تابش نور خورشید، شاخص زاویه تابش نور خورشید و شاخص های دیگر معرفی و سپس با ابزار پرسشنامه و مصاحبه خبرگان و کاوش داده های آماری از مدلسازی معادلات ساختاری، تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تائیدی عامل های اصلی اولویت بندی شدند. در ادامه جهت محاسبه وزن معیارها و زیرمعیار از روش AHP استفاده شده و سپس وزن های حاصله با وزن های حاصل از مدلسازی معادلات ساختاری ادغام گشته و وزن نهایی محاسبه گردید. در این مرحله از مدل جمعی وزنی WSM و مدل تولید وزنی WPM نیز استفاده شده است. در ادامه، بر اساس جهت های اصلی جغرافیایی کشور (شمال، جنوب، شرق و غرب، مرکز) و جهت های فرعی جغرافیایی کشور (شمال شرق، شمال غرب، جنوب شرق، جنوب غرب) هر یک، یک استان به عنوان نمونه، منتخب شدند. نتیجه مقاله نشان داد که از بین ۹ جهت بررسی شده، به ترتیب جهت های جنوب غربی، مرکز و جنوب شرقی کشور بهترین مناطق برای ایجاد و راه اندازی نیروگاه های خورشیدی هستند.
۷۳.

یک مدل داده محور برای رتبه بندی خطوط هوایی با استفاده از تصمیم گیری چندمعیاره و تحلیل احساسات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل احساسات تصمیم گیری چند معیاره مجموعه های فازی شهودی نظرهای آنلاین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶ تعداد دانلود : ۶۸
هدف: تحلیل بازخورد مشتری از طریق وبسایت های خطوط هوایی، به دلیل دقت زیاد و جامعیت آن در ارائه اطلاعات، بهتر از روش های مرسوم جمع آوری این بازخوردها از طریق پرسش نامه هاست. با بهره گیری از فناوری کلان داده، این وبسایت ها میلیون ها نظر مسافران را جمع آوری و تجزیه وتحلیل می کنند و اطلاعات دقیق تری از تجربه های مشتریان را ارائه می دهند. نظرهای آنلاین، به عنوان یک پلتفرم باز، امکان ارائه انتقادها و پیشنهادها به کارفرماها را فراهم می کنند و به دلیل حجم زیاد و انتشار گسترده، می توانند به عنوان منبع ارزشمندی برای تحلیل احساسات و نیازهای مشتریان استفاده شوند. بر این اساس، پژوهش حاضر یک چارچوب داده محور برای رتبه بندی خطوط هوایی پیشنهاد می کند که ترکیبی از روش های تصمیم گیری چند معیاره (MCDM) و تحلیل احساسات (SA) در سطح جنبه است. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی کیفیت خدمات خطوط هوایی و رتبه بندی آن ها با استفاده از نظرهای ثبت شده در وبسایت SKYTRAX از تجربه مسافران بر مبنای احساسات کاربران است که در نظرهای آن ها مستتر است. روش: چارچوب پیشنهادی شامل سه مرحله است. در مرحله ۱، پس از جمع آوری داده ها و پیش پردازش متن، ویژگی های خطوط هوایی با استفاده از الگوریتم تعداد صفت بالا (HAC) استخراج می شوند. در مرحله ۲، جهت گیری احساسات در هر خط هوایی شناسایی می شود تا نمره های عملکرد مربوط به هر خط هوایی محاسبه شود. در مرحله ۳، رتبه بندی خطوط هوایی با استفاده از روش تاپسیس، بر مبنای اعداد فازی شهودی و با توجه به نمره های حاصل از مرحله دوم انجام می شود. مجموعه های فازی شهودی (IFS) برای نمایش مؤثر نظرهای مشتری، از جمله عبارات مردد، در ماتریس تصمیم گیری استفاده می شوند. همچنین وزن معیارها با استفاده از روش آنتروپی تعیین می شود. در ادامه، برای نشان دادن جنبه کاربردیِ روش پیشنهادی، مدل ترکیبی در یک نمونه واقعی برای رتبه بندی خطوط هوایی منتخب خاورمیانه با استفاده از بررسی نظرهای آنلاین مشتریان (OCR) در وبسایت SKYTRAX آزمایش شده است. ۸۰۱۰ نظر که از ژانویه ۲۰۱۵ تا دسامبر ۲۰۲۱ در سایت SKYTRAX ثبت شده، جمع آوری شده است. یافته ها: نتایج حاصل از عملکرد 10 خط هوایی تجزیه وتحلیل شد و رتبه بندی بین آن ها صورت گرفت. نتایج نشان داد که خطوط هوایی کلاس اقتصادی با وزن 17/0 بیشترین اهمیت را دارد و از نظر مسافران، ویژگی هایی مانند خدمات مشتری، فضای پا، تأخیر در پرواز و بازرسی امنیتی با وزن 11/0 در مقایسه با سایر ویژگی ها، اهمیت یکسانی دارند. با توجه به نتایج، خط هوایی Middle East Airlines در بین ده خط هوایی (Saudi Arabian Airlines, Kuwait Airways, Oman Air, Iran Air, Egyptair, Royal Jordanian Airlines, Middle East Airlines, Pegasus Airlines, flydubai, Air Arabia) بهترین عملکرد را دارد؛ به این معنا که  نزدیک ترین فاصله از راه حل ایدئال مثبت مجموعه فازی شهودی و دورترین فاصله از راه حل ایدئال منفی مجموعه فازی شهودی را دارد. در حالی که Pegasus Airlines نزدیک ترین فاصله به راه حل ایدئال منفی و دورترین فاصله از راه حل ایدئال مثبت را دارد و عملکرد آن در بین چهار خط هوایی کمترین است. نتیجه گیری: این پژوهش به مدیران خطوط هوایی کمک می کند تا به دنبال زمینه های بهبود باشند و بتوانند برای دستیابی به مزیت رقابتی بهتر در بازار، عملکردشان را با رقبای خود مقایسه کنند. از داده های این پژوهش می توان به منظور ایجاد یک سیستم توصیه برای مسافران استفاده کرد تا به آن ها کمک کند خطوط هوایی ای را انتخاب کنند که به بهترین وجه انتظارات، خواسته ها و هدف سفرشان را برآورده کند. این می تواند عواملی مانند بودجه، مقصد و نوع کلاس پرواز را در نظر بگیرد و به درک بهتر نیازهای مشتریان برای مدیران خطوط هوایی کمک کند.
۷۴.

شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر تجاری سازی محصولات شرکت های دانش بنیان حوزه زیست فناوری با استفاده از تکنیک DANP(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اقتصاد دانش بنیان تجاری سازی زیست فناوری دنپ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۱۰۴
از آغاز بحث تجاری سازی فناوری در مؤسسات تحقیقاتی کشور صرف نظر از اندازه و حوزه تخصصی فعالیت آن ها مسأله ای که پیوسته رویاروی مدیران این مراکز قرار داشته آن است که علی رغم دستاوردها و نتایج فراوان تحقیقاتی که شرکت های دانش بنیان و پژوهشگاه ها به دست آورده اند؛ اغلب آن ها در امر تجاری سازی و رساندن نتایج این تحقیقات به مصرف کننده نهایی در بازار و جامعه و درآمدزایی مطلوب موفق نبوده اند. تحقیق حاضر باهدف شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر تجاری سازی محصولات شرکت های دانش بنیان حوزه زیست فناوری صورت پذیرفت. جامعه آماری تحقیق 19 نفر از اعضای هیات علمی و مدیران حوزه تجاری سازی محصولات شرکت های دانش بنیان حوزه زیست فناوری بوده و از سابقه کار مشهودی برخوردارند. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی می باشد. برای گردآوری داده ها از روش های کیفی مصاحبه با خبرگان و تحلیل محتوا و نیز از ابزار پرسش نامه برای اولویت بندی عوامل با روش دنپ بهره گیری شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که 6 معیار دولت، عوامل اقتصادی، عوامل قانونی، مدیریت ارشد، مدیریت پروژه و عوامل سازمانی به عنوان عوامل مؤثر بر تجاری سازی فناوری شناسایی شدند. سپس این معیارها به همراه 22 زیرمعیار مربوطه با استفاده از تکنیک دنپ وزن دهی شد. در نهایت نتایج پژوهش حاکی از اهمیت بالای نقش عوامل سازمانی (ساختار سازمانی انعطاف پذیر و فرهنگ سازمانی نوآور) بر تجاری سازی محصولات شرکت های دانش بنیان زیست فناورانه است.
۷۵.

مدل سازی ریسک در خدمات بانکی نابینایان با استفاده از FMEA فازی و شبکه عصبی گراف (GNN)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل ریسک خدمات بانکی FMEA فازی شبکه عصبی گراف (GNN) شکاف دیجیتال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳ تعداد دانلود : ۳۱
مقدمه و اهداف: در دنیای امروز، دسترس پذیری و امنیت خدمات بانکی برای تمامی اقشار جامعه، به ویژه گروه های آسیب پذیر مانند نابینایان، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. با توجه به اهمیت روزافزون بانکداری دیجیتال، شناسایی و ارزیابی ریسک های مرتبط با دسترسی و امنیت خدمات بانکی برای نابینایان از اولویت های اساسی محسوب می شود. هدف این پژوهش، شناسایی، ارزیابی و اولویت بندی ریسک های اصلی در ارائه خدمات بانکی به نابینایان و ارائه راهکارهایی برای کاهش این ریسک ها است، به گونه ای که با بهبود زیرساخت ها و فناوری های مورد استفاده، دسترسی نابینایان به خدمات بانکی به طور معناداری تسهیل شود. این پژوهش ترکیبی از دو روش تحلیل ریسک FMEA فازی و شبکه عصبی گراف (GNN) را به کار می گیرد تا به صورت دقیق تر و جامع تری روابط و تعاملات میان ریسک ها شناسایی شود. روش ها: پژوهش حاضر در دو مرحله اصلی صورت پذیرفت. در مرحله اول، از روش FMEA فازی برای شناسایی و ارزیابی ریسک ها استفاده شد. این روش به دلیل قابلیت آن در کار با اعداد فازی، به طور ویژه ای مناسب تحلیل معیارهای شدت، وقوع، و قابلیت کشف هر ریسک در شرایطی با عدم قطعیت است. پس از گردآوری نظرات خبرگان، این معیارها به مقادیر غیرفازی تبدیل شده و اولویت بندی ریسک ها مشخص گردید. مرحله دوم به کاربرد شبکه عصبی گراف اختصاص داشت که برای مدل سازی و تحلیل وابستگی های پیچیده و روابط متقابل بین ریسک ها به کار گرفته شد. GNN به عنوان یک ابزار قدرتمند یادگیری ماشینی امکان بررسی وابستگی های متقابل میان معیارها و نودهای مختلف را فراهم می آورد. داده های پژوهش از طریق نظرسنجی هایی که با ۱۲ نفر از خبرگان بانکداری و خدمات ویژه نابینایان انجام شد، گردآوری شدند. به هر خبره یک پرسشنامه شامل جفت های مختلف معیارهای ریسک ارائه شد و آنها به هر جفت نمره ای بین صفر تا چهار دادند. سپس، برای کاهش اثر نظرات فردی و کسب یک ارزیابی جامع، میانگین نمرات خبرگان به عنوان وزن نهایی روابط بین معیارها در گراف استفاده گردید. یافته ها: نتایج به دست آمده از تحلیل FMEA فازی نشان داد که «دسترسی فیزیکی»، «نابرابری های اقتصادی»، «شکاف دیجیتال» و «موانع فناورانه» از مهم ترین ریسک ها در دسترسی نابینایان به خدمات بانکی هستند. نتایج RPN (عدد اولویت ریسک) غیرفازی هر ریسک نشان داد که دو ریسک «دسترسی فیزیکی» و «نابرابری های اقتصادی» بیشترین اولویت را برای رسیدگی دارند و نیازمند توجه ویژه ای هستند. نتایج به دست آمده از GNN نیز تأیید کرد که برخی از این ریسک ها، نظیر دسترسی فیزیکی و موانع فناورانه، تأثیرات متقابل و پیچیده ای بر سایر ریسک ها دارند و نقش اساسی در شبکه روابط میان معیارها ایفا می کنند. به طور خاص، معیارهای «نابرابری های اقتصادی» و «موانع فناورانه» به عنوان عوامل اصلی تأثیرگذار در شبکه گراف شناسایی شدند که کاهش این ریسک ها می تواند تأثیر مهمی بر دسترسی و تجربه بانکی نابینایان داشته باشد. این یافته ها همچنین نشان داد که در نظر گرفتن جنبه های اقتصادی و فناورانه به تنهایی کافی نیست و باید تعاملات میان این معیارها نیز مورد توجه قرار گیرد. نتیجه گیری: بهبود دسترسی نابینایان به خدمات بانکی مستلزم رویکردی چندوجهی است که به طور هم زمان ارتقای زیرساخت های فیزیکی، کاهش نابرابری های اقتصادی، آموزش و آگاهی بخشی در حوزه فناوری های بانکی، و تقویت امنیت اطلاعات را دربرگیرد. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که ترکیب FMEA فازی و GNN در ارزیابی ریسک های خدمات بانکی نابینایان می تواند به شناسایی تعاملات و اولویت بندی دقیق تر ریسک ها کمک کند و زمینه ساز طراحی راهکارهای جامع تر و مؤثرتری برای دسترسی این قشر به خدمات بانکی باشد. این پژوهش پیشنهاد می کند که بانک ها و مؤسسات مالی، با به کارگیری نتایج این تحقیق، راهکارهایی جامع برای ارتقای دسترس پذیری و بهبود تجربه کاربری نابینایان در خدمات بانکی ارائه دهند. افزایش رضایت و اطمینان این گروه از مشتریان می تواند در نهایت منجر به بهبود اعتبار و مسئولیت پذیری اجتماعی بانک ها گردد.
۷۶.

سناریوهای آینده توسعه هوش مصنوعی با روش اسکن رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هوش مصنوعی اسکن رسانه ای آینده هوش مصنوعی سناریوپردازی فیلم های علمی تخیلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۵۹
هدف: هوش مصنوعی در ماهیت زندگی انسان تغییرات گسترده ای ایجاد کرده است و تأثیرهای آن در حوزه های اشتغال، اقتصاد، ارتباطات، جنگ، حریم خصوصی، امنیت، اخلاق و مراقبت های بهداشتی چشمگیر است؛ با این حال نحوه تکامل و تأثیر آن در آینده، هنوز درهاله ای از ابهام قرار دارد. از سویی سناریوپردازی آینده فناوری های نوظهور، رویکردی متداول برای درک و تحلیل پیچیدگی و عدم قطعیت های شکل دهنده آینده و آمادگی بیشتر برای مواجهه با وضعیت های محتمل توسعه آن هاست. همچنین سناریونویسی بر اساس طیف گسترده ای از منابع مختلف، از جمله محتواهای رسانه ای و مکتوبات علمی تخیلی انجام می شود. سینما و فیلم های علمی تخیلی، در تصویرپردازی آینده فناوری های نوظهور و به خصوص آینده هوش مصنوعی سابقه ای طولانی دارند. در این راستا، هدف این مقاله، ارائه سناریوهای آینده توسعه هوش مصنوعی در جهان است. روش: برای انجام این پژوهش، ابتدا با استفاده از مرور پیشینه و گزارش های مرتبط با آینده هوش مصنوعی، پیشران های شکل دهنده آینده هوش مصنوعی شناسایی شد؛ سپس با نظر خبرگان و متخصصان هوش مصنوعی و با استفاده از تحلیل فیلم های علمی تخیلی که در زمینه هوش مصنوعی بودند، پیشران های تعیین کننده، به عنوان عدم قطعیت های شکل دهنده آینده هوش مصنوعی انتخاب شدند؛ سپس از تقاطع عدم قطعیت ها ۹ سناریو حاصل شد که تعداد ۴ سناریو از منطقی قابل قبول برخوردار بوده است. شایان ذکر است که نمره IMDB فیلم های انتخابی بالاتر از ۶ بوده و برای تحلیل محتوای فیلم ها و شناسایی پیشران ها در فیلم ها، از ساختار و پروتکل تحلیل فیلم استفاده شد. یافته ها: بر اساس مطالب بیان شده در بخش روش، شش پیشران شناسایی شد که عبارت اند از: پذیرش اجتماعی، دامنه پیشرفت هوش مصنوعی، تکینگی، هزینه فایده هوش مصنوعی، قانون مندی و تنظیمگری تشویق و حمایت دولت. از بین آن ها سه پیشران پذیرش اجتماعی، تکینگی و قانون مندی و تنظیمگری، به ترتیب با نمرات 40/4، 33/4 و 78/4 از سوی خبرگان، به عنوان عدم قطعیت های شکل دهنده آینده هوش مصنوعی انتخاب شدند. ترکیب وضعیت های مختلف این عدم قطعیت ها به استخراج چهار سناریو محتمل «سلطه هوش مصنوعی بر جهان»، «دشمن خودساخته»، «هوش مصنوعی در سلطه انسان» و «اتوپیا: هم افزایی انسان و هوش مصنوعی» انجامید. سناریو سلطه هوش مصنوعی بر جهان، روایتگر دیستوپیایی از زندگی آینده انسان هاست؛ یعنی جایی که هوش مصنوعی قدرت را به دست گرفته و انسان ها را به حاشیه شهرها رانده است؛ در مقابل، سناریو اتوپیا: هم افزایی انسان و هوش مصنوعی، روایتگر یک آرمان شهر است، جایی که انسان و هوش مصنوعی به زندگی مسالمت آمیز با یکدیگر دست یافته اند. سایر سناریوها حد واسط میان این دو سناریو است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها، «اتوپیا: هم افزایی انسان و هوش مصنوعی» خوش بینانه ترین و «سلطه هوش مصنوعی بر جهان» بدبینانه ترین سناریوهای توسعه هوش مصنوعی هستند. یافته های این مقاله نشان می دهد که مزیت های هوش مصنوعی و توسعه آن، برای دولت ها و انسان ها توجه پذیر است و بایستی برای تسریع تحقق آن ها سیاست گذاری متناسب صورت گیرد. همچنین، مخاطرات و چالش های محتمل هوش مصنوعی در آینده نیز، لزوم قانون گذاری و مقید کرد توسعه و کاربردهای این فناوری را گوشزد می کند.
۷۷.

ارائه مدلی برای انعطاف پذیری زنجیره تأمین مالی در صنعت لیزینگ خودرو ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زنجیره تأمین صنعت لیزینگ خودرو نظریه داده بنیاد مدل سازی معادلات ساختاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹ تعداد دانلود : ۷۳
هدف: انعطاف پذیری زنجیره تأمین به مقابله باعدم قطعیت های موجود محیط رقابتی کمک می کند. از این رو، هدف این پژوهش، طراحی و تبیین مدل فرایندی انعطاف پذیری زنجیره تأمین مالی در صنعت لیزینگ خودرو در ایران است.   روش: روش تحقیق این پژوهش، آمیخته از نوع اکتشافی است. ابتدا با استفاده از نظریه داده بنیاد، به عنوان روشی کیفی، پس از ۲۱ مصاحبه و اشباع نظری، مدل انعطاف پذیری زنجیره تأمین مالی در صنعت لیزینگ خودرو ایران با ۲۴ مقوله فرعی در قالب ۶ مقوله اصلی شکل گرفت. سپس در بخش کمّی پژوهش، بعد از توزیع و تکمیل ۲۶۰ پرسش نامه در سطح سازمان های لیزینگ خودرو ایران با روش مدل سازی معادلات ساختاری و تحلیل مسیر فرضیه های مربوط به روابط ابعاد مدل انجام گرفت و اعتبارسنجی مدل در مورد مطالعه بررسی شد. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، شرایط علّی انعطاف پذیری عبارت اند از: «انتظارات مرتبط با مشتریان»، «عوامل مرتبط با تأمین کنندگان» و «انگیزه های مرتبط با تأمین مالی». شرایط زمینه ای به دست آمده عبارت اند از: «عوامل مرتبط به قانونی مقرراتی»، «عوامل مالی اقتصادی»، «عوامل مرتبط به شرایط زیست محیطی» و «عوامل فرهنگی اجتماعی مرتبط». شرایط مداخله گر انعطاف پذیری زنجیره تأمین مالی به دست آمده عبارت اند از: «ترکیب مالکیت و سهام داران شرکت لیزینگ»، «عوامل مرتبط با ارتباطات و فناوری اطلاعات»، «عوامل مرتبط با سیستم ها و زیرساخت های صنعت»، «عوامل مرتبط با حمل ونقل و جابه جایی». پدیده انعطاف پذیری مالی در زنجیره تأمین در برگیرنده «راه حل های تأمین مالی»، «ارتباطات مؤثر عناصر زنجیره تأمین»، «عوامل مرتبط با توانایی اعتباردهی» و «مدیریت ریسک مناسب» تعریف شد. همچنین، راهبردهای انعطاف پذیری زنجیره تأمین مالی دربرگیرنده «نوآوری و توسعه محصولات جدید»، «توسعه شبکه فروش و خدمات پس از فروش»، «توسعه مهارت های آموزش و خدماتی» و «توسعه همکاری های بین زنجیره تأمین» تعیین شد. پیامدهای انعطاف پذیری مالی در زنجیره تأمین شرکت های لیزینگ عبارت اند از: «افزایش تولید محصولات خودرویی»، «افزایش سطح دسترسی به خدمات»، «دسترسی آسان تر به منابع مالی»، «بهبود گردش اطلاعات مالی» و «افزایش بهره وری زنجیره تأمین». در بخش کمّی پژوهش، بر اساس نتایج مدل سازی معادلات ساختاری و تحلیل مسیر انجام شده، «عوامل مداخله گر انعطاف پذیری» بر «شرایط علّی انعطاف پذیری» و «راهبردهای انعطاف پذیری» مؤثر است. «شرایط علّی انعطاف پذیری» بر «توجه به انعطاف پذیری» اثر دارد. همچنین ابعاد «عوامل زمینه ای انعطاف پذیری» و «توجه به انعطاف پذیری» بر «راهبردهای انعطاف پذیری زنجیره تأمین» اثر معناداری دارند و در نهایت «راهبردهای انعطاف پذیری» بر «پیامدهای انعطاف پذیری» مؤثر است. نتیجه گیری: برای افزایش انعطاف پذیری زنجیره تأمین مالی، الگوبرداری از تجارب نمونه های موفق شرکت های داخلی و بین المللی در توسعه محصولات جدید، به ویژه در بستر فناوری های نوپدید، نظیر اینترنت اشیا توصیه می شود. در ضمن، مدیریت مشکلات خدمات پس از فروش، افزایش اعتماد و ارتباط مؤثر با مشتریان و افزایش دانش، تجربه و مهارت های کارکنان متناسب با تغییر و تحولات صنعت، از مهم ترین ارتقادهندگان انعطاف پذیری زنجیره تأمین مالی صنعت لیزینگ خودرو ایران است.
۷۸.

مقایسه مدل های یادگیری جمعی برای پیش بینی رتبه کشوری دانش آموزان در کنکور سراسری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: یادگیری جمعی پیش بینی رتبه کشوری کنکور سراسری مدل های یادگیری ماشین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴ تعداد دانلود : ۸۴
هدف: این پژوهش به بررسی و مقایسه مدل های یادگیری جمعی می پردازد تا بتواند به پیش بینی دقیق تری از رتبه کشوری دانش آموزان در کنکور سراسری دست یابد. هدف اصلی این پژوهش شناسایی مدل های بهینه ای است که با تحلیل داده های آزمون های آمادگی که پیش از کنکور برگزار می شود، بتوانند رتبه دانش آموزان را با بیشترین دقت پیش بینی کنند. مدل های شناسایی شده می توانند به مشاوران تحصیلی کمک کنند تا با ارائه توصیه های دقیق تر و مبتنی بر داده، به دانش آموزان در انتخاب مسیر تحصیلی و برنامه ریزی آموزشی کمک کنند. روش: در این پژوهش، به منظور تحلیل دقیق عملکرد دانش آموزان، از نرم افزار Octoparse برای جمع آوری داده های مرتبط با آزمون قلمچی کانون فرهنگی آموزش استفاده شد. مجموعه داده ها اطلاعات مهمی بودند، نظیر میانگین نمره آزمون، رتبه های کشوری و منطقه ای، رشته های تحصیلی و دانشگاه های قبولی دانش آموزان. همچنین در این مطالعه، چهار مدل پیشرفته یادگیری جمعی شامل XGBoost، LightGBM، CatBoost و Random Forest به منظور مقایسه و ارزیابی عملکرد در پیش بینی رتبه کشوری دانش آموزان انتخاب شد. به منظور سنجش دقت و کارایی این مدل ها، از معیارهای متنوعی مانند میانگین مربعات خطا، جذر میانگین مربعات خطا، ضریب تعیین و همچنین زمان های آموزش و پیش بینی استفاده شد. داده های جمع آوری شده، به دو بخش آموزشی و آزمایشی تقسیم شدند تا مدل ها بتوانند به بهترین شکل آموزش ببینند و ارزیابی شوند. به منظور دستیابی به عملکرد بهینه، از روش جست وجوی شبکه ای بهره گرفته شد که به ما اجازه می دهد پارامترهای مدل ها را به طور دقیق تنظیم کنیم و بهترین نتایج ممکن را به دست آوریم. یافته ها: نتایج این مطالعه نشان دهنده عملکرد برجسته مدل های XGBoost و LightGBM در پیش بینی رتبه کشوری دانش آموزان بود. مدل XGBoost به عنوان دقیق ترین گزینه شناخته شد؛ زیرا پیش بینی هایی ارائه داد که به مقادیر واقعی بسیار نزدیک بود و کمترین میزان خطا را داشت. این دقت بالا باعث شد که XGBoost به عنوان مدل برتر در این پژوهش شناخته شود. مدل LightGBM نیز با نتایج بسیار مشابه XGBoost، به عنوان یکی دیگر از گزینه های برجسته، برای پیش بینی رتبه کشوری انتخاب شد. این مدل به خاطر سرعت و دقت زیاد، مورد توجه قرار گرفت و به عنوان ابزاری مؤثر در این زمینه شناخته شد. مدل Random Forest نیز با دقتی بهتر نسبت به CatBoost عمل کرد؛ هرچند زمان بیشتری برای آموزش و پیش بینی نیاز داشت. در مقابل، مدل CatBoost به عنوان ضعیف ترین گزینه شناخته شد؛ زیرا در مقایسه با سایر مدل ها دقت کمتری داشت و مقادیر خطای بیشتری ارائه می کرد؛ هرچند سرعت پیش بینی آن بیشتر بود. به نظر می رسد که این مدل به بهبود نیاز دارد تا بتواند با دیگر مدل های موفق رقابت کند. نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که مدل های XGBoost و LightGBM به عنوان دو ابزار مؤثر در یادگیری جمعی، عملکرد بسیار خوبی برای پیش بینی رتبه دانش آموزان در آزمون های سراسری دارند. این مدل ها با دقت بالا و عملکرد بهینه، می توانند به عنوان راهنماهایی ارزشمند در سیستم های آموزشی عمل کنند و به بهبود فرایندهای یادگیری کمک کنند. این مدل ها قادرند دانش آموزانی را که ممکن است در مسیر تحصیلی خود با چالش مواجه شوند، شناسایی کنند و به طراحی برنامه های یادگیری مؤثرتر یاری دهند. علاوه براین، نتایج این پژوهش می تواند به رهبران مدارس و سیاست گذاران برنامه های آموزشی کمک کند تا تصمیم های هوشمندانه تری در جهتِ ارتقای عدالت آموزشی اتخاذ کنند؛ به طوری که فرصت های یادگیری برابر، برای همه دانش آموزان فراهم شود. در آینده، استفاده از مدل های پیشرفته تر یادگیری عمیق و اضافه کردن داده های مرتبط، مانند عوامل اجتماعی، اقتصادی و نوع مدارس، می تواند به بهبود دقت پیش بینی ها منجر شود. همچنین، ترکیب مدل های مختلف یادگیری ماشین برای ایجاد مدل های ترکیبی می تواند به افزایش دقت و کاهش خطاهای پیش بینی کمک کند. به طور کلی، این پژوهش می تواند نقطه عطفی برای توسعه سیستم های پیش بینی و تصمیم گیری در حوزه آموزش در کشور شمرده شود و زمینه ساز بهبودهای چشمگیر در این زمینه باشد.
۷۹.

تبیین اثر مدیریت دانش مشتری بر کیفیت نوآوری از طریق چابکی استراتژیک با نقش تعدیل گر شدت رقابت: مطالعه ای در شرکت های تولیدکننده تجهیزات پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کیفیت نوآوری شدت رقابت چابکی استراتژیک مدیریت دانش مشتری تجهیزات پزشکی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۱۰۸
مقدمه و هدف: رقابت پیچیده باعث شده است تا شرکت ها برای بقا و بهبود عملکرد خود بیش از پیش به تصمیمات استراتژیک در مورد محصولات و خدمات خود اهمیت دهند. یکی از راه های بقای شرکت ها بهبود کیفیت در نوآوری محصولات و خدمات شرکت ها است؛ زیرا کیفیت مطلوب نوآوری در محصولات و خدمات در هر شرکتی می تواند به رشد عملکرد آن شرکت منجر شود. از سوی دیگر، دانش یکی از کلیدی ترین منابع برای شرکت ها در پرتو اقتصاد مدرن، جامعه دیجیتال و انقلاب اطلاعاتی است؛ جایی که شرکت ها بر اساس ارائه محصولات باارزش و مبتنی بر دانش، رضایت مشتری را جلب می کنند و به رقابت می پردازند. به همین دلیل برای بهبود کیفیت نوآوری، تمرکز بر مدیریت دانش مشتری به منظور مدیریت خواسته های مشتریان و تبدیل آن ها به عناصر مثبت برای موفقیت شرکت می تواند از اهمیت بالایی برخوردار باشد. قابل ذکر است که ارائه بیشتر خدمات بهداشتی و پزشکی به وسایل و تجهیزات مناسب وابسته است؛ ازاین رو شرکت های تولیدی ایرانی در زمینه تجهیزات پزشکی برای نوآوری و بهترکردن کیفیت نیازمند به کارگیری دانش دقیق هستند؛ زیرا نقش مهمی در کارایی سیستم سلامت کشور دارند؛ازاین رو هدف این پژوهش، تأثیر مدیریت دانش مشتری بر کیفیت نوآوری با نقش میانجی چابکی استراتژیک و نقش تعدیل گری شدت رقابت است. روش ها: این پژوهش از نوع مطالعات کمّی، فرضیه ای استنتاجی و کاربردی است. جامعه پژوهش حاضر شامل شرکت های دانش بنیان ایرانی است که در زمینه تولید وسایل و تجهیزات پزشکی فعالیت دارند. نمونه آماری از طریق فرمول کوکران با جامعه آماری 382 شرکت، برابر با 192 نمونه برآورد شد و ابزار پرسشنامه برای گردآوری داده ها به کار رفت. قابل ذکر است که برای اطمینان از پرسشنامه، عملیات روایی و پایایی توسط متخصصان این حوزه صورت گرفت؛ همچنین برای تبیین موضوع چندین فرضیه ارائه شده است که به روش مدل سازی معادلات ساختاری و به صورت حداقل مربعات جزئی ارزیابی شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که مدیریت دانش مشتری بر چابکی استراتژیک و کیفیت نوآوری در شرکت های تولیدکننده تجهیزات پزشکی اثر مثبت و قابل توجه دارد؛ همچنین چابکی استراتژیک به صورت مستقیم تأثیر معنا دار بر کیفیت نوآوری شرکت های ایرانی در زمینه تولید تجهیزات پزشکی دارد؛ از سوی دیگر نقش میانجی چابکی استراتژیک در رابطه بین مدیریت دانش مشتری و کیفیت نوآوری معنا دار است. درنهایت خروجی نرم افزار نشان می دهد که متغیر شدت رقابت رابطه بین مدیریت دانش مشتری و کیفیت نوآوری را به صورت منفی تعدیل می کند.نتیجه گیری: در این پژوهش با ارائه یک الگوی مفهومی جدید در راستای بهبود کیفیت نوآوری در شرکت های تولیدکننده تجهیزات پزشکی نسبت به افزایش مبانی نظری موضوع و پرکردن شکاف این حیطه اقدام شد که در مطالعات قبلی ارزیابی نشده بود. به طورکلی نتایج نشان داد برای اینکه شرکت های تولیدکننده تجهیزات پزشکی بتوانند برای بهبود کیفیت نوآوری خود اقدام کنند، نیاز به تصمیم گیری استراتژیک در زمینه مدیریت دانش مشتریان دارند؛زیرا داشتن دانش مطلوب از سوی مشتریان، قابلیت چابکی شرکت ها در رویارویی با چالش ها و مسائل مختلف داخلی و خارجی را بهبود می بخشد و رقابت بازار و تداوم فعالیت را برای این شرکت ها قابل کنترل می کند. بر این اساس، مطالعه حاضر نشان داد که مدیریت دانش مشتری یک عامل کلیدی و مهم برای بهبود کیفیت نوآوری در شرکت های ایرانی تولیدکننده تجهیزات پزشکی است که متغیرهای اثرگذار مانند چابکی استراتژیک و شدت رقابت را تحت تأثیر قرار می دهد. در این پژوهش بر اساس نتایج، پیشنهادهای کاربردی و نیز پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی ارائه شده است.
۸۰.

مسیریابی-مکان یابی دو سطحی در شرایط عدم قطعیت با در نظر گرفتن قابلیت اطمینان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکان یابی-مسیریابی مسیریابی دوسطحی عدم قطعیت استوار امکانی الگوریتم فراابتکاری قابلیت اطمینان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰ تعداد دانلود : ۲۵
مقدمه و اهداف: توسعه شهری و افزایش میزان حمل ونقل های برون شهری و درون شهری منجربه آن شده است تا هزینه های مرتبط با حمل ونقل به شدت افزایش یابد، این افزایش هزینه منجر به افزایش قیمت تمام شده محصولات نهایی و در نتیجه افزایش قیمت محصول می شود. همچنین تنها بعد اقتصادی مد نظر نبوده و افزایش حمل ونقل منجر به افزایش میزان انتشار گاز CO2 می شود. این موضوع منجر به طراحی مدل های مختلف حمل ونقل و مسیریابی وسیله نقلیه شده است که می توان به مسئله مکان یابی-مسیریابی وسیله نقلیه اشاره کرد. مسئله مکان یابی تسهیلات یک تصمیم استراتژیکی است، زیرا هزینه احداث و مکان یابی تسهیلات بسیار بالا می باشد. از سوی دیگر، تصمیمات مسیریابی مبتنی بر تصمیمات مکان یابی صورت می پذیرد و یک تصمیم میان مدت و کوتاه مدت به شمار می آید. در این مقاله، با توسعه یک مدل ریاضی از مکان یابی-مسیریابی وسیله نقلیه در شرایط عدم قطعیت و در نظر گرفتن قابلیت اطمینان، تلاش شده است تا بهینه سازی همزمان در توابع هدف پایداری با حفظ حداقل قابلیت اطمینان صورت پذیرد. اهداف پایداری در این مقاله شامل کمینه سازی هزینه های کل مسئله، کمینه سازی میزان انتشار CO2 و بیشینه سازی فرصت های شغلی بر اساس تصمیمات یکپارچه استراتژیکی و تاکتیکی است. مهم ترین موضوع پرداخته شده در این مقاله، تصمیم گیری در خصوص مسیریابی بهینه حمل ونقل با در نظر گرفتن پنجره زمانی و قابلیت اطمینان در مکان یابی تسهیلات بر اساس نرخ خرابی آن ها می باشد.روش ها: به دلیل غیر قطعی بودن پارامترهای مدل ریاضی، از انواع مختلف روش های برنامه ریزی فازی و استوار امکانی در فرموله کردن مدل استفاده شده است. از این رو 4 مدل مختلف برای کنترل عدم قطعیت پارامترهای تقاضا و هزینه های حمل ونقل استفاده و نتایج مدل با یکدیگر مقایسه شده است. همچنین برای حل مدل ریاضی چند هدفه از دو روش دقیق و الگوریتم فراابتکاری استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل مدل ریاضی در سایز کوچک و همچنین تحلیل حساسیت مدل از روش اپسیلون محدودیت تقویت شده و برای حل مثال های عددی در سایزهای بزرگتر از الگوریتم NSGA-II استفاده شده است. همچنین در این مقاله یک راه حل اولیه  مبتنی بر اولویت بندی برای الگوریتم فرا ابتکاری استفاده شده است.یافته ها: نتایج تحلیل ها نشان می دهد افزایش نرخ عدم قطعیت، اگرچه منجربه افزایش فرصت های شغلی شده است، هزینه های کل و میزان انتشار گازهای گلخانه را نیز افزایش داده است. همچنین، بررسی ها نشان می دهد روش RPP-III بالاترین هزینه استواری مدل را با کمترین انحراف معیار کسب کرده است. در تحلیل قابلیت اطمینان، این موضوع مشاهده گردید که هر چه نرخ خرابی تسهیلات بالاتر باشد، تعداد مراکز تولید و مراکز توزیع مکان یابی شده افزایش می یابد. این موضوع منجر به افزایش هزینه های کل، افزایش میزان انتشار CO2 و همچنین افزایش تعداد فرصت های شغلی شده است. با تجزیه و تحلیل 15 مثال عددی نیز مشاهده گردید که NSGA-II از کارایی بالایی در حل مدل ریاضی نسبت به اپسیلون محدودیت تقویت شده برخوردار است.نتیجه گیری: نتایج بدست آمده در این تحقیق، به مدیران در راستای اتخاذ تصمیمات استراتژیکی نظیر مکان یابی تسهیلات و تاکتیکی نظیر مسیریابی وسیله نقلیه کمک شایانی می نماید تا بتوانند در شرایط عدم قطعیت بازار تصمیمات مناسبی را اخذ کنند. با توجه به اینکه در این مدل، تصمیمات و مفروضات مختلف و نزدیک به دنیای واقعی لحاظ شده است، مدل ریاضی می تواند در صنایع پخش، مخصوصا کالاهای دارویی و الکترونیکی مورد استفاده قرار گیرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان