مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۵۳۷٬۷۵۳ مورد.
منبع:
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۹
36 - 53
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل میزان پایدارسازی جوامع محلی مناطق روستایی استان گیلان با تاکید بر توسعه گردشگری و مبتنی بر ارزش مصرف غذاهای محلی انجام شده است، از این رو، از نظر هدف؛ کاربردی و دارای ماهیت تحلیلی و از لحاظ روش در گروه پژوهش های کمی قرار دارد. به منظور میزان نقش توسعه گردشگری مبتنی بر ارزش مصرف غذاهای محلی (به عنوان متغیر تاثیرگذار)، بر پایدارسازی جوامع محلی مناطق روستایی استان گیلان در ابعاد اقتصادی، اجتماعی (به عنوان متغیر تاثیرپذیر)، از نرم افزار SPSS و به منظور رتبه بندی هر یک از ابعاد (میزان تاثیرپذیری هر یک از ابعاد پایدارسازی از توسعه گردشگری)، از مدل (FARAS + FKOPRAS)، استفاده شد. از سوی دیگر، نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد، که میزان پایداری اقتصادی و اجتماعی روستاهای گیلان مطلوب ارزیابی شد، و همچنین، بین پایداری جوامع محلی در روستاها و توسعه گردشگری با تمرکز بر ارزش مصرفی غذاهای محلی، ارتباط معنادار و مثبتی وجود داردنتایج نشان داد، توسعه گردشگری تاثیر معناداری بر پایدارسازی جوامع محلی دارد. از سوی دیگر، نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد، که میزان پایداری اقتصادی و اجتماعی روستاهای گیلان مطلوب ارزیابی شد، وهمچنین، بین پایداری جوامع محلی در روستاها و توسعه گردشگری با تمرکز بر ارزش مصرفی غذاهای محلی، ارتباط معنادار و مثبتی وجود دارد، به طوری که، از بین مولفه های اقتصادی مطرح شده؛ تنوع شغلی با مقدار وزن 65/72 بیشترین میزان تاثیرپذیری را از توسعه گردشگری با تمرکز بر ارزش مصرف غذاهای محلی به خود اختصاص داده اند. در پایداری اجتماعی-فرهنگی نیز، از بین مولفه های مطرح شده؛ توانمندسازی با مقدار وزن 50/72، بیشترین تاثیرپذیری را از توسعه گردشگری مبتنی بر ارزش مصرف غذاهای محلی به خود اختصاص داده اند.
واکاوی نقش بازار در انسجام فرم و شبکه فضای شهری، مورد پژوهی بازار کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۳
179 - 219
حوزههای تخصصی:
انسجام کالبدی شهر، فرآیند سازمان دهی عناصر متنوع و وابسته به هم در شکل شهر بوده که در آن پیوند و روابط متقابل میان اجزا ضروری است. با تأمل در نحوه تکوین و توسعه شهر ایرانی و بررسی روابط میان اجزای تشکیل دهنده آن، پیکره ای منسجم و شبکه ای انتظام یافته نمایان می شود و بازار به عنوان عنصری نظم ، ساختار و جهت دهنده به فرم فیزیکی شهر و فضاهای شهری معرفی می شود. از این رو شناسایی و ادارک جوهره انسجام بخش بازار بر شکل گیری فرم و ساختار فضاهای شهری معاصر در این پژوهش مورد تاکید قرار می گیرد. هدف واکاوی نقش بازار در انسجام فرم کالبدی و ایجاد شبکه منسجم فضاهای شهری است. چنین شبکه ای به علت ایجاد انسجام و تقویت ساختار و عملکرد شهر، رشد و شکوفایی شهر را درپی خواهد داشت. این پژوهش درپی کشف مؤلفه های تاثیرگذار بر انسجام شبکه فضاهای شهری با محوریت بازار از یکسو و ارایه الگوی مفهومی از سوی دیگر و ارزیابی آن در بافت تاریخی کرمان است. روش پژوهش ترکیبی (کمی و کیفی) است. ازتحلیل محتوای کیفی برای بیرون کشیدن مفاهیم پنهان در داده های متنی منتخب استفاده شد تا به یک مدل مفهومی که نظم های نهفته و الگوهای تکرارشونده را نشان می دهد، رسید. برای ارزیابی مدل از روش های کمی (آماری و نرم افزاری) استفاده شد. ارزیابی مدل در بافت تاریخی کرمان نشان داد که امروزه بازار به عنوان یک مرکز نیرومند که کاملا تدریجی و از طریق سازماندهی خرد به کلان شکل یافته همچون یک کل منسجم به تولید نظم فضایی و تشدید پیوستگی کالبدی میان توده و فضا کمک می کند. بازار در کنار خیابان (عنصر شهرسازی مدرن) هنوز سبب یکپارچگی ساختار و عملکرد شهر و محلات آن می شود. تغییر در الگوهای ساختاری وعملکردی شهر کهن و مدرن سازی بدون توجه به ساختاروعملکرد فضا می تواند نقش بازار را در انسجام فرم و فضای شهری تغییر دهد از این رو تقویت بازار به عنوان یک سیستم خودساختار دهنده و توجه به نقش انسجام بخش آن در ساختار و عملکرد شهر می تواند انسجام فرم شهر را تضمین و سبب شکل گیری شبکه ای منسجم از فضاهای شهری شود.
ارزیابی مولفه های هیدروژئومورفومتری حوضه ی آبریز بسطام با تأکید بر سیل خیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۲
59 - 38
حوزههای تخصصی:
مسائل حوضه های آبریز و منابع آب آنها، برنامه ریزی جامع و مدیریت یکپارچه را در این سیستم باز طبیعی می طلبد که ضروری است در اولویت طرح های ملی و منطقه ای جهت نیل به اهداف توسعه پایدار، مدیریت ریسک و بحران سیل و رفع مسائل کم آبی قرار گیرد. هدف از این پژوهش ارزیابی و تحلیل سیستماتیک مولفه های هیدروژئومورفومتری حوضه آبخیز بسطام، برای شناخت مسائل محیطی، سیل خیزی و فرسایش است. در این رأستا پارامترهای توزیع ارتفاعی، ارتفاع متوسط، منحنی های آلتی متری و هیپسومتری، شیب، جهت شیب، رتبه بندی آبراهه، نسبت انشعاب، تراکم زهکشی، حریم آبراهه، طول آبراهه اصلی، زمان تمرکز، محیط، مساحت، شکل حوضه، ضریب گراویلیوس و مستطیل معادل مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد حوضه مطالعاتی با ارتفاع متوسط 341/2085 متر و شیب متوسط 788/21 درصد، یک حوضه بالغ و نسبتاً هموار بوده و دامنه های بالادست آن در ارتفاعات بیش از 2100 متر به علت جوانی ناهمواری ها در معرض فرشایش کاوشی قرار دارد. حداکثر گستردگی وسعت حوضه با 53/24 درصد متعلق به دامنه های روبه جنوب شرق است. شکل حوضه شبیه مستطیل با طول 842/91 و عرض 175/19 کیلومتر است که قابلیت سیل خیزی متوسط تا اندک دارد. مولفه های نسبت انشعاب 528/3، تراکم زهکشی 2985/0 و ضریب فشردگی 09352/0 نشان از سیل خیزی اندک تا متوسط این حوضه دارد. زمان تمرکز آن نیز در آبراهه اصلی با طول 675/62 کیلومتر برابر با 066/6 ساعت است که حداکثر سیلاب را با بارش های 6 ساعته دارد. در صورتی که حوضه مزبور دارای بیلان آبی مثبت باشد مکان مناسبی برای احداث تاسیسات هیدرولوژیکی و ذخیره آب در بالادست محسوب می شود.
تمییز شناختی خیانت در امانت کیفری و مدنی در پرتو استقلال حقوق مالی جنایی و حقوق مالی مدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جرم خیانت در امانت از جرایمی است که با حقوق مدنی ارتباط تنگاتنگ و نزدیکی دارد. این امر علاوه بر ارتباط کلی میان جرایم علیه اموال با حقوق مدنی، ناشی از این مطلب است که در حقوق مدنی نیز نوعی از خیانت در امانت وجود دارد که تفکیک آن از نوع کیفری آن حائز اهمیت است. دقت در مبانی این دو نوع از خیانت در امانت نشان می دهد که با وجود تشابهات بسیار بین این دو در خصوص موضوع و مبنای تحقق، در مورد رابطه امانی طرفین، رابطه علیت و نیز عنصر روانی آنها تفاوت های مهمی وجود دارد که درک این موارد برای تفکیک و جلوگیری از خلط مفاهیم بین آن دو لازم و ضروری است. بطورکلی می توان گقت که بین خیانت در امانت مدنی و کیفری رابطه عموم و خصوص مطلق وجود دارد؛ به طوری که هر خیانت در امانت کیفری، خیانت در امانت مدنی نیز هست؛ ولی بسیاری از خیانت در امانت های مدنی واجد وصف کیفریِ خیانت در امانت نیستند.
مطالعه موردی انطباق ترانه های قدیمی با ممیزی های فعلی کلامِ آثار موسیقایی در حقوق ایران
منبع:
مطالعات نظری هنر دوره ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸
127 - 153
حوزههای تخصصی:
حقوق اداری ایران برای مواجهه با محصولات فرهنگی و هنری، همواره بر پایه نظام صدور مجوز بوده است. لذا اساساً محصولات فرهنگی و هنری تولید شده بدون مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و زیرمجموعه های آن را نه تنها به رسمیت نمی شناسد، بلکه آن را جرم هم تلقی می کند. تولید آثار موسیقایی باکلام هم از این قاعده، مستثنی نیست. با این تبصره که برای بررسی و مجوزدهی ترانه های آثار، قانون خاصی وجود ندارد و مقرره ای محل تامل به تاریخ 3/6/1400 مصوب وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، ملاک است. اما سلیقه هیأت تصمیم گیر نیز، نقش پررنگی در فرایند صدور مجوز دارد. این پژوهش ضمن استخراج و گروه بندی ملاک های ممیزی کلام در آثار موسیقایی از میان رویه های موجود در کنار آیین نامه یادشده، به تطبیق و تحلیل کارهای اجرا شده توسط یکی از خواننده های موسیقی پاپ ایرانی در دهه 1350 تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته تا مشخص شود چه میزان از این آثار با معیارهای امروزین ممیزی جهت دریافت مجوز، تطابق دارد. در این مقاله، 47 اثر خواننده که در سال های 1350 تا 1357 اجرا شده اند، با نگاه سنجه های ممیزی وزارت فرهنگ و رویکردی سخت گیرانه، مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد نیمی از ترانه ها اساساً هیچ مشکلی با توجه به معیارهای امروز ممیزی نداشته و قابلیت اخذ مجوز دارند. بنابراین اگر پای عوامل فراحقوقی در میان نباشد و صرف آثار و کلام، مطمح نظر باشد، در بسیاری از موارد، منعی برای دریافت مجوز ندارد و برای بعضی آثار هم با اعمال اصلاحاتی مختصر، می توان مجوز گرفت.
بررسی تأثیر تقدیرگرایی بر آثار معماری از نگاه سفرنامه های غیر ایرانی در دوران آق قویونلوها و صفویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه معماری و شهرسازی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۷
50 - 66
حوزههای تخصصی:
جهانگردانی که پس از رنسانس و مقارن با حکومت آق قویونلوها و صفویان، به ایران آمده اند، جهان را پرسشگرانه نگریسته و نکاتی مانند باور به تقدیرگرایی درمیان ایرانیان را در سفرنامه ها ثبت کرده اند . وجود چنین باوری بر ابنیه و شهرها تأثیر گذاشته و واقعیت هایی را آشکار می کند که به دلیل قرارگرفتن زیر سایه ابرروایتِ شکوه و عظمت معماری ایران، مورد توجه قرار نگرفته است. هدف این پژوهش بررسی چگونگی تأثیر تقدیرگرایی بر آثار معماری آق قویونلوها و صفویان از نگاهِ بیرونیِ جهانگردان غیرایرانی است. این پژوهش، اسنادی و با رویکردی تفسیری-تاریخی است که با نمونه گیری هدفمند، از میانِ سفرنامه هایِ ترجمه شده به فارسی به بررسی گزاره های پربسامد درباره تقدیرگرایی پرداخته و یافته های آن برآمده از «روش ترکیبی» است. نتایج تحقیق نشان می دهد که قرن ها زیستن در میانه بلایای طبیعی و انسان ساز، بر فرهنگ ایرانی، از مقیاس فرد تا اجتماع و از حکومت تا الهیات مهر تقدیر زده و باعث تضعیف عاملیت انسانی، زندگی در لحظه، ترجیح خود به جامعه، عدم پایبندی به مسئولیت اجتماعی، استبداد، خودکامگی، فانی انگاشتن جهان و خرافات شده که نتایج آن بر آثار معماری به صورت عدم تلاش برای بازسازی ابنیه، ساخت ابنیه جدید، وابستگی ابنیه به حمایت بانیان، عدم رسیدگی به ابنیه عمومی، ترجیح اموال منقول به ساختمان ها، ساخت و تخریب محلات و شهرها، عدم مرمت ابنیه و تخریب ابنیه بدشگون تجلی یافته است.
گونه شناسی معماری مساجد تاریخی استان کرمان بر مبنای ساختار فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استان کرمان با ریشه های عمیق در تاریخ و تمدن ایران، میراث فرهنگی ارزشمندی را در خود جا داده است و در این میان، مساجد به عنوان یکی از مظاهر اصلی تاریخی و فرهنگی، همواره جایگاه خاصی داشته اند. با این حال، به نظر می رسد مساجد کرمان آنچنان که شایسته است مورد مطالعه و توجه قرار نگرفته اند. لذا این پژوهش، با هدف شناخت بیشتر و گونه شناسی مساجد استان کرمان، آغاز شد و در این راستا از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی استفاده شد. کلیه مساجد ثبتی و تاریخی استان کرمان، از صدر اسلام تا پایان دوره پهلوی اول مورد بررسی قرارگرفت. در بررسی و جمع آوری اطلاعات اولیه، 42مسجد مورد شناسایی قرارگرفت. ولی باتوجه به تخریب بعضی مساجد و یا فقدان مدارک لازم در نهایت 33مسجد مورد بررسی نهایی قرارگرفت. مساجد بر اساس عناصر و اندام های فضایی و همچنین به لحاظ محصوریت فضایی مورد بررسی قرارگرفتند. در نتیجه این تحقیق، مساجد استان کرمان به سه گونه اصلی شامل مساجد تک فضایی و تنها دارای فضای بسته، مساجد با فضای باز و بسته و مساجد با فضای باز، نیمه باز و بسته تقسیم شدند. هر گونه، با توجه به نوع اندام فضایی که از آن برای ایجاد محصوریت، استفاده شده است، به زیرگونه های متفاوتی تقسیم شد و حالاتِ مختلف هر زیرگونه براساس نوع استقرار و چیدمان فضاها، تشریح شد.
ارائه راهکارهای برون رفت از آسیب های ناشی از تحول مشاغل خرد در عرصه شهر؛ مطالعه موردی: منطقه دو شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۱۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۲
91 - 138
حوزههای تخصصی:
در اثر تحولات سریع در عرصه شهرها، مشاغل خرد آسیب پذیر شده اند. اهمیت این پژوهش آن است که با بررسی تحول مشاغل خرد شهری، آسیب های ناشی از تغییرات مشاغل شناخته شوند و اثرات آن ها در عرصه شهر و زندگی شهروندان مورد مطالعه قرار گیرند تا راهبردها و راهکارهای مناسبی جهت رفع و کاهش آسیب های ناشی از تحولات مشاغل خرد شهری ارائه شوند. به همین منظور از روش تحلیل محتوا استفاده شده و گردآوری اطلاعات از طریق مصاحبه های نیمه ساخت یافته، مشاهدات میدانی و مطالعات اسنادی انجام شده است. مجموعاً 67 آسیب ناشی از تحول مشاغل در مفاهیم 20گانه و مقوله های 6گانه شناسایی شدند و طبق همین دسته بندی، مجموعاً 6 راهبرد و 48 راهکار در جهت کاهش آسیب ها ارائه شدند که می توانند در طرح ها و برنامه های شهری خصوصاً در زمینه ی چگونگی توزیع و پراکنش کاربری ها و فعالیت های تجاری شهر مورد استفاده قرار گیرند. همچنین پیشنهاد می شود که نگاه فضایی به معنای اصیل، جایگزین نگاه جبری و آمرانه شود. تحت چنین شرایطی می توان با توسعه ی برنامه های دموکراتیک، مانند برنامه ریزی محله ای و برنامه ریزی خرده فروشی شهری، آسیب های ناشی از تحول مشاغل در شهرها را کاهش داد.
آیین دادرسی مدنی در جهان، با نگرش مطالعات تطبیقی
حوزههای تخصصی:
آیین دادرسی مدنی را دیگر نباید دانشی برای هر کشور و برآمده از آن و دورمانده از نگرش تطبیقی دانست. آن زمان سپری شده است که وابستگی آیین دادرسی به نهاد دادرسی کننده موجب شده بود که همه ارکان آن، ویژگی نظم عمومی بیابد و از قدرت عمومی برای کنار نهادن هرگونه نقد و بررسی بهره برداری شود. امروز آیین دادرسی به واسطه اهداف بلند ذاتی خود و مسئولیت هایی که در جوانب این هدف اصلی به آن محول شده، به موضوعی جدی برای مطالعات تطبیقی بدل گشته است. مقالات با نگاه تطبیقی نوشته می شوند و رساله ها و پایان نامه ها بدون پژوهش تطبیقی دچار کاستی بزرگی هستند. دلیل این سخن، دوره آیین دادرسی مدنی تطبیقی است که زیر نظر روانشاد مورو کاپلتی تهیه شده و در نگارش آن استادان بزرگ آیین دادرسی مدنی تطبیقی جهان مشارکت داشته اند؛ این دوره به روشنی سیمای شگرف آیین دادرسی مدنی در جهانِ مطالعات تطبیقی را هویدا کرده است. ارزش مطالعات انجام شده در این زمینه چشم ناپوشیدنی است و نشان می دهد که نگاه به آیین دادرسی مدنی در جهان، با نگرش حقوق ملی به جنبه های قانونی این شاخه از علم حقوق که تنها برای گشودن گره فروبسته دعاوی و اختلاف به کار می رود، بسی متفاوت است. امروز از آیین دادرسی مدنی انتظارهای دیگری نیز می رود.
تبیین شاخص های فضاهای شهری رویداد مدار با رویکرد رویدادهای فرهنگی - آیینی (مطالعه ای در بستر ایران، شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ آبان ۱۴۰۴ شماره ۱۴۹
29 - 40
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: فضاهای شهری در طی سالیان در معرض تغییرات و دگردیسی ناشی از نیروهای متعارض قرار داشته اند. این فضاها درگذشته بستر رویدادهای گوناگون و واجد ارزش های هویتی در خاطره جمعی بوده اند. امروزه توجه به برنامه ریزی برای مدیریت وقوع رویدادها در فضاهای شهری مغفول مانده است. همچنین باتوجه به طرح های توسعه شهری بزرگ مقیاس در کشورهای درحال توسعه و ازبین رفتن بافت در مداخلات گسترده، فضاهای شهری علاوه بر فقدان ساختار مناسب برای جذب پایدار مخاطب، فاقد رویدادهای لازم برای ایجاد تجربه مناسب برای مخاطب و توسعه بستر زندگی اجتماعی در شهر هستند. از این رو غالباً رویدادهای فرهنگی - آیینی مردمی در فضاهایی فاقد مؤلفه های مطلوب فضاهای شهری برگزار می شوند. پرسش اساسی که در این راستا وجود دارد این است که فضاهای شهری مطلوب برای میزبانی رویدادهای فرهنگی و آیینی در ایران باید دارای چه شاخص ها و ویژگی هایی باشند تا بتوانند به عنوان بستری پویا برای افزایش کیفیت زندگی شهری ایفای نقش کند؟ هدف پژوهش: هدف این پژوهش تبیین یک مدل مفهومی برای ارتقا کیفیت فضاهای شهری رویداد مدار مبتنی بر رویدادهای مختلف فرهنگی- آیینی است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر روش شناسی از روش کیفی تحلیل مضامین یا تحلیل تماتیک صورت می پذیرد. از مطالعه اسنادی، مشاهده، پرسش نامه، مصاحبه عمیق در بستر شهر فرهنگی - آیینی مشهد و تحلیل های نرم افزاری به عنوان ابزار گردآوری اطلاعات بهره گرفته می شود. نتیجه گیری: پس از تحلیل یافته ها، مدل مفهومی پژوهش در راستا تبیین شاخص های فضاهای شهری رویدادمدار ارائه شده است. فضاهای شهری رویدادمدار با رویکرد فرهنگی-آیینی، زمانی به بلوغ عملکردی و معنایی می رسند که طراحی آنها از سطح کالبدی فراتر رفته و به سطح ادراک، تجربه و مشارکت شهروندان ارتقا یابد و این امر از رهگذر درک عمیق نیازهای فرهنگی-آیینی جامعه، ترجمه آن به شاخص های طراحی، و به کارگیری آن در ساختار فضا ممکن خواهد بود؛ لذا، این پژوهش چارچوبی برای سنجش و هدایت این فرایند در اختیار طراحان شهری، مدیران فرهنگی، و برنامه ریزان قرار می دهد.
نقش قدرت در بازتولید غیر رسمیت قشر فرادست در نظام برنامه ریزی شهری: تحلیل گفتمان حق مکتسبه در بازنگری طرح منطقه ثامن مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۵
35 - 50
حوزههای تخصصی:
در دهه اخیر، غیر رسمیت به یکی از مهم ترین مسائل توسعه های شهری به ویژه در جهان جنوب تبدیل و با ارائه مفهوم "غیررسمیت قشرفرادست" به فراتر از حوزه فقر شهری گسترده شده است. در این بستر، بسیاری از محققان در تبیین ارتباط قدرت و غیر رسمیت شهری نقش دولت را در تعلیق قانون برجسته کرده اند. اخیراً این نگاه به دلیل فهم تقلیل گرایانه از قدرت و عدم توجه به شبکه پیچیده بازیگران درون و بیرون دولت نقد شده و ضرورت بسط رویکرد غیرمرکزگرا به غیررسمیت شهری مطرح گردیده است. در این راستا، این مقاله با بسط این فرضیه بر اساس تفکرات فوکو که تمییز قانون مداری/ناقانون مداری یک رویه گفتمانی برساخته قدرت است، تلاش می نماید چگونگی تقابل پیچیده بازیگران قدرت بر روی قانون را در بستر غیررسمیت شهری قشرفرادست تبیین کند. بدین منظور با استفاده از روش تحلیل گفتمان، مطالعه درون گفتمانی (جایگاه سوژه ها، ابژه ها و مفاهیم)، میان گفتمانی و فرا گفتمانی حق مکتسبه در بازنگری طرح بهسازی و نوسازی بافت پیرامون حرم رضوی (منطقه ثامن) صورت گرفت. یافته ها نشان داد که منازعات بازیگران قدرت درون و بیرون دولت مولد گفتمان های حقیقت متقابلی از قانون مداری/نا قانون مداری است که هرکدام جایگاه مشروع تصمیم گیری درباره حق مکتسبه، نحوه تفسیر قانون حق مکتسبه و نوع حقی را که تحت لوای حق مکتسبه باید استیفا شود را به نحو متفاوتی تبیین می نمایند. نتایج نشان می دهد که تقابل گفتمانی قدرت بر روی قانون مداری ریشه در دوگانگی درونی نظام رسمی برنامه ریزی شهری درباره جایگاه های تصمیم گیری محلی/ مرکزی، تمییز منافع عمومی/ خصوصی، پذیرش/ عدم پذیرش تبعات اعمال قانون، سازوکارهای عرفی مقررات زدایی/ سازوکارهای رسمی مقررات گرایی دارد. این تضاد درونی منجر به ایجاد تقابل قدرت در بستر سیاسی _ اجتماعی شده که در نتیجه آن عرصه ای فراهم می شود که قشر فرادست در جایگاه تصمیم گیری رسمی قرار گرفته، منافع آن ذیل منافع عمومی بازتعریف شده و قانون به نفع قشر فرادست تفسیر شود. بدین ترتیب توسعه های غیرقانونی قشرفرادست قانونی شده و غیررسمیت در بستر تضاد درونی نظام رسمی برنامه ریزی شهری بازتولید می شود.
مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت اضطراب ناشی از فرزندکنکوری با آموزش پذیرش و تعهد بر انطباق پذیری والدگری، جهت گیری والدگری و نشخوارهای والدگری مادران دارای فرزند کنکوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی آموزش مدیریت اضطراب ناشی از فرزندکنکوری با آموزش پذیرش و تعهد بر انطباق پذیری والدگری، جهت گیری والدگری و نشخوارهای والدگری مادران دارای فرزند کنکوری انجام شد. روش شناسی: روش تحقیق آزمایشی (طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل) همراه با مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر عبارت بود از کلیه مادران دارای فرزند کنکوری در سال 1402 بود. به منظور انتخاب نمونه از بین این مادران 60 مادر به شکل در دسترس انتخاب شدند سپس این مادران در سه گروه پژوهش (گروه بسته ی اموزشی مدیریت اضطراب، گروه آموزش پذیرش و تعهد و گروه کنترل) گمارش شدند (هر گروه بیست نفر). هر دو گروه آزمایشی در حالیکه گروه گواه در لیست انتظار یود گروه های آزمایشی مداخله های آموزشی را دریافت کردند. هر سه گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری توسط ابزارهایی پژوهش ارزیابی شذند. این ابزارها عبارت بودند از انطباق پذیری (یوسفی و همکاران، 2011)، جهت گیری والدگری (صادقی و همکاران، 1400) و نشخوارهای فکری والدگری (یوسفی و همکاران، 1388). برای تجزیه تحلیل داده های از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه های تکراری) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو روش بر بهبود متغیرهای وابسته موثر بوده اند به جز روش مدیریت اضطراب که بر جهت گیری والدگری اثر معنادار نداشته است. بین اثربخشی دو روش بر انطباق پذیری والدگری و نشخوارهای فکری والدگری تفاوت معنادری نبود. نتیجه گیری: با توجه به این یافته های پیشنهاد می شود مشاوران مدرسه از این روش ها برای بهبود انطباق پذیری والدگری و نشخوارهای فکری والدگری بهره ببرند.
شناسایی و تبیین موانع استقرار اقتصاد اشتراکی B2B در صنعت خودروسازی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
34 - 69
حوزههای تخصصی:
هدف: اقتصاد اشتراکی به عنوان مفهومی نوآورانه و پیشگام در زمینه انقلاب صنعتی نسل ۴.۰، الگوی جدیدی را برای بهره گیری مشترک از منابع و خدمات معرفی کرده است. به دلیل هزینه های سنگین تأمین منابع وعدم قابلیت کسب وکارها در تحمل این هزینه ها، ضرورت استفاده از عملکردهای انعطاف پذیرتر، در جذب منابع ارزان تر برجسته شده است. در این راستا، بهره گیری از مدل های کسب وکار نوآورانه، مانند اقتصاد اشتراکی می تواند به کسب وکارها کمک کند تا با افزایش انعطاف پذیری، منابع خود را با سرعت بیشتر و هزینه کمتر فراهم کنند. همچنین، با به اشتراک گذاشتن منابع و دسترسی به تخصص ها و تجهیزات پیشرفته، کسب وکارها می توانند بهره وری خود را افزایش دهند و به بهترین نحو از منابع موجود بهره مند شوند. با توجه به اهمیت صنعت خودرو در ایران و سهم حدود ۴ درصدی در تولید ناخالص داخلی و سهم ۱۲ درصدی در اشتغال زایی، این صنعت در شبکه تولید ملی جایگاه ویژه ای دارد. در نتیجه، اقتصاد اشتراکی به عنوان یک تحول استراتژیک اساسی، می تواند به بهینه سازی چشمگیر فرایندها و افزایش بهره وری در زنجیره تولید این صنعت منجر شود و به عنوان یک پتانسیل نوآوری برای ارتقای مدل های کسب وکار نیز مطرح باشد. هدف از این پژوهش، شناسایی و تبیین موانع استقرار اقتصاد اشتراکی B2B در صنعت خودروسازی ایران است.روش: در پژوهش حاضر پس از مرور ادبیات و استفاده از نظرهای خبرگان با تکنیک دلفی فازی، موانع مؤثر شناسایی شد. در این پژوهش، ۲۰ نفر از مدیران ارشد صنعت خودرو (شامل ایران خودرو، سایپا، مدیران خودرو، دنیای ماموت، کرمان موتور) در واحدهای مورد مطالعه، به عنوان خبرگان انتخاب شدند. این افراد دوره های آموزشی مرتبط با موضوع این پژوهش را در واحدهای صنعتی گذرانده بودند. با استفاده از تکنیک دیمتل تجدیدنظر شده، روابط بین موانع تعیین شد. در ادامه با استفاده از مدل ساختاری M-TISM روابط تفسیر و سطح بندی شدند و موانع استقرار اقتصاد اشتراکی B2B تبیین شد.یافته ها: با نظرسنجی از خبرگان، ۱۳ مانع مؤثر استخراج شده از ادبیات، تدوین شد و با استفاده از تکنیک های مدل های ساختاری، موانع در ۵ سطح قرار گرفتند. موانع 2C و 6C به عنوان سطح ریشه معرفی شده اند که عبارت اند از: سطح پایین اطلاعات در خصوص حوزه اقتصاد اشتراکی B2B، خلأهای قانونی، حقوقی و نظارتی در دستورالعمل های اشتراک گذاری. موانع 1C، 3C، 11 Cو 13C به عنوان سطح لایه تعیین شده اند و عبارت اند از: سطح پایین اعتماد بین کسب وکارها، مقاومت در برابر پذیرش تغییرات مدل های کسب وکار جدید، سطح پایین شفافیت و ردیابی جریان منابع بین طرفین، ریسک های مربوط به زمان بندی تحویل به موقع. سطح پایین سیاست های امنیتی حفاظت داده ها، مسائل مربوط به مدیریت منابع مالی و درآمد، مسائل قیمت گذاری، تفاوت سطح تکنولوژی به کاررفته در سازمان، سطح پایین زیرساخت و حمایت نامناسب، حساسیت در انتخاب شرکای مناسب جهت اشتراک گذاری، فقدان پلتفرم جامع برای اشتراک گذاری B۲Bدر لایه های میانی سطح بندی شده اند.نتیجه گیری: مدیران با برطرف کردن موانع سطح 5 که موانع ریشه و تأثیرگذار شناسایی شدند، می توانند سایر موانع را نیز مدیریت کنند. همچنین مدیران باید به موانع سطح 1، به عنوان موانع بسیار تأثیرپذیر توجه کنند.
ارائه الگوی برندسازی شخصی افراد کارآفرین در راستای افزایش سودآوری صنعت خودرو کشور مبتنی بر نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مالی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
331 - 354
حوزههای تخصصی:
در محیط به شدت رقابتی، کارآفرینان در راه اندازی و مدیریت کسب و کار با چالش های متنوعی از جمله افزایش هزینه های سربار و ورشکستگی مالی رو به رو هستند؛ کارآفرینان کسب و کار می توانند با اتخاذ رویکردها و سیاست های اجرایی، نقش مهمی را در پیشگیری و جلوگیری از ورشکستگی و همچنین افزایش سودآوری صنایع به ویژه صنعت خودرو داشته باشند. با توجه به رشد روزافزون فعالیت های کارآفرینانه، برندسازی شخصی به عنوان یکی از راهکارهای اصلی می تواند در توسعه صنایع و بسترسازی زمینه های سود و رشد به ویژه در صنعت خودرو مؤثر واقع شود. با توجه به اهمیت این موضوع، در مقاله حاضر سعی شده است عوامل مؤثر بر برندسازی شخصی افراد کارآفرین در راستای افزایش سودآوری صنعت خودرو بر اساس نظرات خبرگان به صورت نمونه گیری در دسترس و هدفمند که به تعداد 12 نفر تعیین شده از طریق مصاحبه، در قالب نظریه داده بنیاد، الگوسازی شود. براساس نتایج تحقیق، عوامل اصلی تأثیرگذار بر تقویت برندسازی شخصی افراد کارآفرین در صنعت خودرو در قالب الگوی پارادایمی نظریه ی داده بنیاد و نظر خبرگان شناسایی و تدوین گردید. متغیرهای علّی شامل عوامل پیش برنده فردی و عوامل پیش برنده محیطی می باشد، متغیرهای مداخله گر شامل تسهیل گرها می باشد، متغیرهای زمینه ساز شامل بهره گیری از فناوری، به کارگیری روش های نوین صنعت و مشتری محوری می شود، متغیرهای راهبردی شامل راهبردهای قدرت برندسازی شخصی افراد کارآفرین می گردد و پیامد مدل موجب توسعه نوآوری، افزایش سودآوری و سهم بازار خواهد شد.
اثربخشی مشاوره خانواده مبتنی بر ذهنیت رشد یافته بر تاب آوری و طرد-پذیرش مادران با دانش آموز چند معلولیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۹۵)
۱۱۷-۱۰۶
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی مشاوره خانواده مبتنی بر ذهنیت رشد یافته بر تاب آوری و طرد-پذیرش مادران با فرزند دانش آموز چندمعلولیتی انجام شد.روش: این پژوهش از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل نابرابر استفاده کرد. جامعه آماری شامل 108 دانش آموز مدرسه چندمعلولیتی کوشا در شهر مشهد بود که به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2000) و پرسشنامه طرد-پذیرش پورتر (1954) بودند. داده ها با استفاده از روش های توصیفی و تحلیل کوواریانس (آنکوا) در نرم افزار SPSS 22 تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد که مشاوره خانواده مبتنی بر ذهنیت رشد یافته تأثیر مثبت و معنی داری بر تاب آوری مادران دارد و همچنین موجب بهبود طرد-پذیرش در آنها شد.بحث و نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهند که مشاوره خانواده مبتنی بر ذهنیت رشد یافته می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر در بهبود تاب آوری و پذیرش مادران در خانواده های با فرزند چندمعلولیتی استفاده شود. این نوع مشاوره با کاهش احساس طرد و افزایش تاب آوری، به مادران کمک می کند تا بهتر با چالش های روزمره مواجه شوند.
ارائه مدل پویایی شناسی سرمایه گذاری صنعتی در بخش مسکن با در نظر گرفتن متغیرهای پولی و غیر پولی اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد شهری سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
93 - 116
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه مدلی جامع برای تحلیل سرمایه گذاری صنعتی در بخش مسکن در بازه زمانی 1384 تا 1402 انجام شده است. مدل پیشنهادی با استفاده از روش پویایی سیستم، مجموعه ای از عوامل اقتصادی شامل متغیرهای پولی (مانند تورم، نرخ بهره و نوسانات ارزی) و غیرپولی (مانند رشد جمعیت، شهرنشینی و مهاجرت) را در کنار سیاست های مالی، نظارتی و فناورانه تحلیل کرده است. در این مدل، حلقه های تقویتی و تعادلی برای بررسی تعاملات پیچیده میان متغیرها به کار گرفته شده اند. نتایج مدل سازی نشان داد نوسانات نرخ ارز و تورم از مهم ترین عوامل بازدارنده در جذب سرمایه گذاری هستند، در حالی که حمایت های مالی دولت و بهره گیری از فناوری های نوین می توانند بهره وری را افزایش دهند و به تعادل عرضه و تقاضا کمک کنند. همچنین، پیشرفت فناوری نقشی به سزا در کاهش هزینه های ساخت وساز و تسریع پروژه ها داشته است. نوآوری این پژوهش در ارائه یک مدل پویایی است که توانایی شبیه سازی رفتار بلندمدت متغیرهای کلیدی و ارائه راهکارهایی برای کاهش نوسانات و بهبود پایداری بازار مسکن را داراست. یافته های این پژوهش می تواند به سیاست گذاران و برنامه ریزان در اتخاذ تصمیم های بهتر برای مدیریت سرمایه گذاری در بخش مسکن کمک کند. طبقه بندی C8, R31, E22 :JEL
راهبردهای سرمایه گذاری برای تولید در بخش کشاورزی
منبع:
امنیت اقتصادی دوره ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۳)
65 - 76
حوزههای تخصصی:
در چند سال اخیر روند نگران کننده از سرمایه گذاری های دولتی و خصوصی در کشاورزی به دلایل مختلفی مانند شرایط اقتصادی یا عدم مدیریت کارا و درست مشاهده می شود. بخش کشاورزی رتبه 4 را در تبدیل سرمایه خالص ماشین آلات و ساختمان به ارزش افزوده دارد. متغیر تشکیل سرمایه ثابت ناخالص از سال 2002 تا سال 2022، دارای روند صعودی بوده، اما رشد آن در همان بازه، نوسان بالایی داشته است. شاخص جهت گیری کشاورزی کشور در بازه 42/0 و 33/0 در نوسان است. بر اساس آنچه گفته شد، میزان سرمایه گذاری دولتی صورت گرفته در بخش کشاورزی بسیار کمتر از ارزش افزوده ایجادشده در این بخش است. افزایش هزینه های تولید از سویی و از سوی دیگر، وجود قیمت گذاری دستوری بدون هیچ گونه برنامه ریزی سبب از بین رفتن هر نوع انگیزه تولید توسط بخش خصوصی در کشور شده است. در راستای تأمین امنیت غذایی کشور با سرمایه گذاری کارآمد و پایدار برای تولید، پیشنهادهای زیر ارائه می شود: سرمایه گذاری برای تولید در مزارع کوچک مقیاس و ایجاد انگیزه برای سرمایه گذاری بخش خصوصی، سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه بخش کشاورزی و سرمایه گذاری در کشاورزی دانش بنیان.
مقایسه اثر رژیم های با و بدون محدودیت کالریک به همراه تمرین تداومی بر بیان ژن های پروتئین پیش ساز آمیلوئید بتا و تائو در بیماری آلزایمر در رت های نر سالمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بیماری آلزایمر به عنوان شایع ترین بیماری تحلیل برنده مغزی وابسته به سن تعریف می شود. لذا، هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثر رژیم های با و بدون محدودیت کالریک به همراه تمرین تداومی، بر بیان ژن های منتخب موثر در بیماری آلزایمر در رت های نر سالمند بود. روش تحقیق: 36 سر رت نر سالمند (26 ماهه با میانگین وزن 3/41 ± 8/437 گرم) به طور تصادفی به چهار گروه کنترل، تمرین تداومی، تمرین تداومی با محدودیت کالریک، و محدودیت کالریک تقسیم شدند. تمرینات تداومی به مدت شش هفته و پنج جلسه در هفته (10 الی 40 دقیقه) با رعایت اصل اضافه بار روی نوارگردان انجام شد. همچنین، محدودیت کالریک در ابتدا با کاهش 30 درصدی و سپس 20 درصدی در غذای مصرفی اعمال گردید. بافت برداری از مغز، 24 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین و بیان ژن پروتئین پیش ساز آمیلوئید بتا و ژن تائو در بافت در قشر مغز، با روش Real Time-PCR بررسی شد. همچنین، با استفاده از کیت تجاری انسولین خون اندازه گیری شد و توسط مدل هموئوستازی میزان مقاومت انسولینی ارزیابی گردید. به علاوه، جهت تحلیل نتایج از آزمون های آنالیز واریانس یک راهه و تعقیبی توکی در سطح معنی داری 05/0>p استفاده شد. یافته ها: به طور کلی یافته ها حاکی از آن بود که بین اثر تمرین تداومی با و بدون محدودیت کالریک بر سطح مقاومت به انسولین در رت های نر سالمند تفاوت معنی داری وجود ندارد. همچنین، نتایج حاکی از آن بود که تفاوت معنی داری بین چهار گروه مورد بررسی در بیان ژن پیش ساز آمیلوئید بتا و ژن تائو، در بافت مغز رت های نر سالمند وجود نداشت. نتیجه گیری: به طور کلی تمرین تداومی، چه همراه با محدودیت کالریک و چه بدون آن، نمی تواند به تغییر معنی دار در بیان ژن پروتئین پیش ساز آمیلوئید بتا و بیان ژن تائو در بافت مغز رت های نر سالمند منجر شود.
شناسایی عوامل سلامت سازمانی مبتنی بر فرهنگ سبز سازمان های آموزشی و ارائه الگوی با رویکرد تحلیل مضمون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت سبز دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
22 - 41
حوزههای تخصصی:
در عصری که تغییرات فراگیر و پیوسته، به ویژه در حوزه ی فناوری و ارتباطات، همه زمینه های زندگی را تحت تأثیر قرار داده و محیط کار را نیز شکل داده است، مفهوم سلامت سازمانی به عنوان یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر عملکرد و پایداری سازمان ها، به طور چشمگیری مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا، سازمان های آموزشی به عنوان یکی از مؤسسات کلیدی جامعه، نقش بسیار مهمی در حفظ و ارتقاء سلامت جامعه دارند. ازاینرو هدف پژوهش طراحی مدل سلامت سازمانی مبتنی بر فرهنگ سبز سازمان های آموزشی می باشد. در این پژوهش، با مصاحبه 15 خبرگان مورد بررسی قرار گرفت. از روش گلوله برفی برای جمعآوری اطلاعات استفاده شد و سپس با استفاده از روش تحلیل مضمون، اطلاعات استخراج شده از متون و مصاحبهها دستهبندی و تحلیل شدند. پایایی با استفاده از روش دو کدگذار و پایایی باز آزمون موردبررسی و تأیید قرار گرفت. نتایج نشان داد که سلامت سازمانی مبتنی بر فرهنگ سبز سازمان های آموزشی باید دارای ویژگیهایی از قبیل عوامل راهبردی ، عوامل مدیریتی، پویایی فناورانه، عوامل اجتماعی و مالی ،توانمندسازی یادگیری باشد. در نهایت، این نتایج به 21 مضمون پایه، 5 مضمون سازمانیافته و یک مضمون فراگیر طبقهبندی شدند. میتوان نتیجه گرفت که سلامت سازمانی به بهبود شرایط کاری و زندگی اجتماعی کارکنان کمک می کند، بلکه با ایجاد فرهنگ سبز، به حفظ محیط زیست، توسعه پایداری، و ارتقاء سطح دانش و آگاهی جامعه از مسائل محیط زیستی نیز کمک می نماید.
رویکرد عربستان سعودی نسبت به برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران (2022- 1992)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه هسته ای ایران طی سی سال اخیر به محور اصلی سیاست خارجی و تعامل با همسایگان و قدرت های بزرگ تبدیل شده است. تکمیل پروژه ای نیمه تمام و کسب چرخه سوخت در چارچوب حقوق بین الملل و استقلال طلبی مردم ایران چالش های بسیاری برای دولت ایران به همراه داشته است. طرح پرونده هسته ای در آژانس بین المللی انرژی اتمی و سپس شورای امنیت و مذاکرات بی پایان هسته ای، همچنان ما را در مدار بین المللی امنیت هسته ای قرار داده است. در این بستر همسایگان و رقبای منطقه-ای ایران، نظیر عربستان سعودی نیز به تناسب تحول در پرونده هسته ای هم راستا با قدرت های غربی، سیاست های ویژه ای را در قبال دولت ایران در پیش گرفته اند. مسأله اصلی پژوهش حاضر، این است که دولت عربستان سعودی بعنوان متحد ایالات متحده امریکا چه سیاست ها و مواضعی در قبال برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کرده و چه مؤلفه ها و عناصری بر رفتار آن مؤثر بوده است. یافته-های پژوهش، موید آن است که مواضع و سیاست های دولت عربستان سعودی در این موضوع مشابهت تام و تمامی با سیاست های دولت ایالات متحده نداشته و بیش از هر چیز متأثر از ادراکات امنیتی مقامات آن کشور از تهدیدات هسته ای و منطقه ای ایران بوده است. در این مقاله تلاش شده است ضمن بهره گیری از مدارک و اسناد کتابخانه ای، اینترنتی و مقالات منتشر شده و با استفاده از روش پژوهشی توصیفی تحلیلی و گاه تحلیل محتوایی در چارچوب نظریه رئالیسم نئوکلاسیک دوره های چهارگانه رفتار عربستان سعودی طی سه دهه اخیر در قبال برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی قرار بگیرد.








