فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۳۱٬۳۴۵ مورد.
منبع:
مطالعات بیداری اسلامی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۲)
129 - 151
حوزههای تخصصی:
سید جمال الدین اسدآبادی اندیشمند و سیاستمداری دینی است که غالباً اندیشه های سیاسی و اجتماعی او مورد توجه محققان قرار گرفته است. بی شک، وی ویژگی های شخصیتی داشته است که این همه توان و اثرگذاری و برجستگی را به او بخشیده است. پژوهش حاضر در پی واکاوی ویژگی های شخصیتی سید جمال الدین اسدآبادی با تأکید بر مؤلفه های روان شناسی کمال بوده است(مسأله). این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت داده از نوع کیفی و تحلیل محتوا بوده و جهت گردآوری داده ها از روش سندکاوی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل کتب، مقالات و اسناد علمی مرتبط با سید جمال الدین اسدآبادی در فاصله زمانی سال های 1304 تا 1401 بود که مقالات و کتب مرتبط به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش در چهار مرحله توصیف، تحلیل، استنتاج و تبیین صورت پذیرفته است(روش). یافته های پژوهش نشان داد: سیدجمال الدین اسدآبادی به لحاظ شخصیتی، فردی خودآگاه، برخوردار از سازه حکمت، سازگار، سخت کوش در فعلیت بخشیدن به خود، برخوردار از وارستگی اخلاقی و عرفان اصیل اسلامی، اهل سعه صدر، انعطاف پذیر، مخالف خرافه گرایی، از خود گذشته، آشنا به زبان های زنده دنیا، شجاع در بیان حق و گشوده بر روی تجربه بود(یافته ها).
علت های تغییر رویکرد روسیه در برابر جنگ های اول و دوم قره باغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بحران های مهم و حل نشده منطقه قفقاز جنوبی پس از فروپاشی اتحاد شوروی از سال 1991 بحران منطقه قره باغ کوهستانی است. جنگ قره باغ در میان جمهوری آذربایجان و ارامنه منطقه خودمختار قره باغ کوهستانی بوده و مرحله های متفاوتی را پشت سر گذاشته است. روسیه به عنوان یکی از بازیگر ان مهم منطقه ، پس از فروپاشی اتحاد شوروی و اعلام استقلال جمهوری های تشکیل دهنده آن، در پی حفظ نفوذ خود در این منطقه بوده و در این بحران نیز نقش مؤثری داشته است. در این نوشتار سیاست روسیه در مورد جنگ های اول و دوم قره باغ را بررسی می کنیم و به دنبال یافتن پاسخ مناسب برای این پرسش هستیم که چه علت ها و عامل هایی رویکرد روسیه را در مورد جنگ دوم قره باغ تغییر داده است؟ چارچوب مفهومی پژوهش، مبتنی بر مفاهیم قدرت بزرگ و قدرت منطقه ای است. با روش تک نگاری، این فرضیه را بررسی می کنیم که «تغییرهای سیاسی سال 2018 در ارمنستان و سیاست های غرب گرایانه دولت پاشینیان، در تغییر رویکرد روسیه در برابر جنگ دوم قره باغ، نقش اساسی داشته است». مطالعه نویسندگان در این پژوهش، فرضیه بیان شده را تایید می کند.
Beyond Sanctions: The Resistance Economy as the Islamic Republic of Iran’s Policy Discourse for Economic Independence(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۸, Issue ۱ , Winter ۲۰۲۴
171 - 201
حوزههای تخصصی:
This article covers the emergence of resistance economy in the Islamic Republic of Iran within the context of international sanctions, arguing that this policy ought to be understood beyond the historical context in which it emerged. The article captures the historical, political, and economic context in which the first comprehensive economic discourse of the post-revolutionary establishment emerges, and seeks to account for its scope, concerns, and objectives. Rather than another word for protectionism, import-substitution industrialisation, economic diversification of a rentier state or a mere response to sanctions, resistance economy as espoused by Ayatollah Khamenei, is a comprehensive economic policy discourse affecting all levels of state and society in the Islamic Republic of Iran. Rather than mitigating the impact of sanctions, resistance economy is an economic discourse that seeks to realise the revolutionary objective of economic independence, whilst transforming the economy of the Islamic Republic from a source of weakness to a source of strength in its pursuit of a new, more equitable international order.
تأثیر رقابت استراتژیک ایالات متحده و چین بر نظم انتقالی خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۸۱)
269 - 273
حوزههای تخصصی:
رقابت استراتژیک آمریکا و چین که از ابتدای دهه دوم هزاره جدید شکل جدی تری به خود گرفته است، باعث گردیده که ایالات متحده تمرکز اصلی خود را بر منطقه پاسیفیک قرار دهد. این رویکرد آمریکا باعث شده که خاورمیانه با بی نظمی چند لایه مواجه شده و دوران گذار طولانی مدت به ویژگی برجسته منطقه تبدیل شود. بنابراین مسئله اصلی این پژوهش بررسی تأثیر رقابت استراتژیک چین و آمریکا بر نظم انتقالی منطقه خاورمیانه است. مقاله در پی پاسخ به این سؤال است که رقابت چین و آمریکا چه تأثیری بر نظم انتقالی در منطقه خاورمیانه دارد؟ فرضیه اصلی این پژوهش این است که افزایش رقابت چین و آمریکا باعث گسترش منازعه و معمای امنیت و افزایش رقابت و سردرگمی استراتژیک چند لایه در منطقه شده و تنش ها را افزایش داده است. روش بکار رفته برای انجام این پژوهش، روش کیفی با رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده و برای گردآوری داده ها از منابع کتابخانه ای و اینترنتی استفاده شده و تلاش شده تا به تحلیل منابع و آزمون فرضیه پرداخته شود. یافته های تحقیق نشان می دهد افزایش رقابت چین و آمریکا باعث گسترش معمای امنیت، شکل گیری الگوهای منازعه و رقابت، و گسترش اتحادسازی و ائتلاف سازی در منطقه شده است و هر یک از قدرت های منطقه ای به دنبال حاکم نمودن نظم دلخواه خویش بر منطقه هستند. همچنین رقابت استراتژیک و سردرگمی استراتژیک به مشخصه بارز منطقه تبدیل شده و چشم انداز روشنی برای کاهش تنش ها و رقابت ها وجود ندارد.
امکان سنجی بهره گیری از سیاست دلارزدایی در سازمان های بین المللی و منطقه ای در کاهش اثر تحریم ها بر جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال ۲۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
541 - 570
حوزههای تخصصی:
استفاده از دلار به عنوان ابزاری برای اعمال تحریم سبب گرایش برخی کشورها به سیاست دلارزدایی دلار شده و همین سیاست به واسطه شرایط خاص ایران، به عنوان مسئله اصلی پژوهش حاضر مطرح شده است. دراین راستا سؤال اصلی پژوهش عبارت است از اینکه: سیاست دلارزدایی چقدر توانسته در کاهش تحریم ها بر جمهوری اسلامی ایران به کار آید؟ این پژوهش از رویکرد نظری منطقه گرایی متداخل و روش های تحلیل روند و سری زمانی به عنوان روش پژوهش در سه سازمان شانگهای، بریکس و آسه آن به عنوان مطالعه موردی که دلارزدایی را به مثابه ابزار دیپلماسی اقتصادی خود به کار گرفته اند، استفاده نموده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که هم زمان با به کارگیری سیاست دلارزدایی از سوی سه سازمان فوق، سطح مبادلات کشورهای عضو این سازمان ها با ایران تحت تأثیر تحریم های آمریکا و کم توجهی به بهره گیری از این سیاست جدید از سال 2018 دچار رکود شده است. براین اساس، به کارگیری سیاست دلارزدایی به عنوان ابزاری در دیپلماسی اقتصادی ایران خواهد توانست تا ضمن رونق بخشی به تجارت بین المللی ایران، اهداف تحریم را با اختلال مواجه سازد.
رویکردسنجی ادبیات علمی روابط بین الملل ایرانی: بررسی مقالات علمی-پژوهشی سال 1400(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحول پژوهشی و رویکرد سنجی یکی از مباحث مهم در فهم وضعیت پژوهشی یک دانش در بازه ی مشخص زمانی و در یک جامعه ی دانشگاهی یا پژوهشی مشخص است. فقر نظری در این حوزه ی مطالعاتی در نهایت با ایجاد ابهام علمی منجر به عدم شکل گیری حلقه های فکری موثر خواهد شد. در این پژوهش بر مبنای رویکرد درون رشته ای و با مطالعه ی 143 مقاله ی پژوهشی روابط بین الملل ایرانی منتشر شده در سال 1400، پله ی اول نهاده شده است. براساس روش خاص ابداعی مبتنی بر دانش رایانه ای موفق به تشکیل جامعه ی آماری اتفاقی و قابل اتکاء شده ایم و برمبنای روش پژوهش نظریه ی داده بنیاد نیز در نهایت به پنج تئوری تایید شده دست یافتیم که در پژوهش های آینده در این حوزه می توانند بعنوان شاخص راهنما پژوهش ها باشند. خروجی پژوهش حاضر تعیین حوزه های فقرپژوهشی و موارد توجه بیش از حد است؛ آنچنان که دریافتیم روابط بین الملل ایرانی بیش از حد آمریکازده و بی توجه به نیازهای مبتنی بر دکترین سیاست خارجی دولت نهاد است. همچنان که در حوزه ی روش پژوهش و معرفت شناسی نیز سردرگمی ناشی از فقدان آموزش موثر را مشاهده کردیم. در پژوهش حاضر نگاه کلان نگر حاکم است و به بررسی با رویکرد برون رشته ای و عوامل ایجاد چنین "فقر" یا "شدت توجه" نپرداخته ایم. عدم توجه جامعه ی دانشگاهی به نیازهای مبتنی بر دکترین سیاست خارجی دولت نهاد دارای ریشه هایی از جنس عوامل محیطی و همچنین نظام ارزشی-هنجاری حاکم بر اندیشه ی متفکران روابط بین الملل ایرانی و تلاش برای فاصله گذاری معنادار با مباحث دولت نهاد است که موضوع پژوهش حاضر نبوده و می بایست در پژوهش های دیگر به آن پرداخته شود.
Critique of Western Liberalism in Reading Spirituality in Secularism with Emphasis on the Works of Allamah Tabataba’i(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Today, the approach of separating spirituality from religion in modern spirituality, in competition with spirituality derived from established religions, is prevalent. One of the key foundations of this approach is the liberalism towards Western readings. The present study aims to critique the basis of liberalism in separating spirituality from religion in order to clarify the fundamental flaws of this approach and the inadequacy of its results in providing for human spiritual life. In this regard, the works of Allamah Tabataba’i, as one of the greatest interpreters of Islamic teachings, have been extensively utilized. To this aim, data collection was done through library research and information processing using descriptive-analytical method with a critical approach. According to the findings, liberalism towards Western readings, rooted in individualistic humanism, is ineffective in the foundation of human spiritual life regarding the three major criticisms. Firstly, absolute freedom, which is the basis and component of the approach of separating spirituality from religion, is unattainable and non-existent. Then, freedom is not the ultimate goal but a tool to achieve genuine and true spirituality, and finally, rights-based approaches, considered as consequences of liberalism, are in contrast and on the other hand, duty-based approaches are the crucial basis for achieving true spirituality and without it, it is unimaginable.
مدیریت تغییرات اقلیمی در اتحادیه اروپا در بستر پیمان سبز اروپایی و ارائه الگویی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۰
31 - 45
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر تلاش هایی از سوی جامعه بین المللی و نیز در سطوح منطقه ای و ملی برای مدیریت تغییرات اقلیمی صورت گرفته است. اتحادیه اروپا با لحاظ مدیریت این پدیده در فهرست اولویت های خود برنامه جامعی (پیمان سبز اروپایی) را در این خصوص دنبال می کند. هدف نهایی و نوآوری این مقاله توصیفی تحلیلی، ارائه الگویی بومی براساس پیمان فوق، در ایران است. با این سئوال اصلی که آیا با توجه به شرایط اقلیمی و سایر شرایط خاص ایران، پیمان سبز از قابلیت بومی سازی در کشورمان برخوردار است یا خیر؟ و این فرض که گرچه پیمان سبز از قابلیت اجرای فراسرزمینی برخوردار است و چارچوب های حقوقی کشورمان چنین الگویی را برای مقابله با تغییرات اقلیمی حمایت می کند، اما به واسطه شرایط متفاوت حاکم بر اتحادیه اروپا و ایران، الگوگیری از آن در کشورمان، به سادگی ممکن نیست. در نتیجه علیرغم جامعیت این طرح نمی توان آن را به عنوان یک نسخه ایرانی مورد استفاده قرار داد. تفاوت های اقلیمی، سطح تکنولوژی، منابع اروپا با ایران و در نهایت هزینه های هنگفت الگوگیری اجرای این طرح در کشورمان، به ویژه به دلیل محدودیت های مالی و فنی ناشی از تحریم ها، اجرای آن را با چالش های جدی مواجه می کند. با این وجود به نظر می رسد این طرح می تواند به عنوان یک افق ایده آل قابل جرح و تعدیل در شرایط بومی ایران، مد نظر قرار گیرد.
وارونگی فلسفه سیاسی در اخلاق الاشراف عبید زاکانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
متفکران ایرانی همیشه در شرایط بحرانی سعی می کردند نظم آرمانی جامعه را به لحاظ اندیشه گانی حفظ کنند. یکی از شرایط دهشناک جامعه ایرانی حمله مغول ها و بهم خوردن ارکان نظری و سیاسی ایران بود. کشتار، غارت، تجاوز، نابودی میراث در هجوم قبایل بیابان گرد شکل می گرفت. نخبگانی چون سعدی، حافظ، عبید، جوینی و خواجه نصیر سعی کردند به شیوه های مختلف هر چند ساختار سیاسی و اقتصادی از هم پاشیده بود به شکل فکری و فرهنگی کشور را نجات دهند. زبان فارسی و استفاده از روایت های فلسفه سیاسی یکی از شیوه های حفظ دست آوردهای اندیشه ایرانی بود. عبیدزاکانی نقاد و طناز در رساله ای با عنوان اخلاق الاشراف سعی کرد نشان دهد راه حکمت سیاسی فارابی، ابوعلی سینا و فردوسی به چه کج راهه ای سوق پیدا کرده است. در حالی که سنت حکمت ایرانی به دنبال خلق مدینه فاضله و نشاندن حکیم شاه جهت سامان دهی به اوضاع ایرانیان بود به ناگاه همه خویشکاری های طبقاتی و اخلاقی به هم ریخت. نخبگان و اشراف نابود شدند و عبید زاکانی در رساله خود با زبان طنز در روایت حکمت سیاسی سعی کرد وارونگی اخلاق اشراف در قالب تبدل مدینه فاضله به مذهب منسوخ و مدینه جاهله به مذهب مختار نشان دهد. این پژوهش بر اساس رویکرد تفسیری لئواشتراوس به وارونگی فلسفه سیاسی در رساله اخلاق الاشراف عبیدزاکانی می پردازد.
تاثیر گفتمان مقاومت انقلاب اسلامی ایران بر جنبش اسلامی نیجریه
حوزههای تخصصی:
گفتمان مقاومت انقلاب اسلامی، افزون بر اینکه تاثیر بسیاری بر نظام سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران داشت، فراتر از مرزهای خویش، بسیار تاثیرگذار بوده و الهام بخش نهضت ها و جنبش های مسلمانان در کشورهای مختلف از جمله نیجریه بوده است. در چند دهه ی اخیر، نیجریه، به عنوان یکی از کشورهای مهم آفریقا، بستر شکل گیری جنبش اسلامی و گسترش تشیع بوده و اکنون جمعیت چند میلیونی شیعه در نیجریه، این کشور را به یکی از کانون های شیعه تبدیل کرده است. بر این اساس پژوهش حاضر با بهره گیری از نظریه گفتمان لاکلا و موفه و با استفاده از روش تبیینی-تحلیلی، تاثیر گفتمان مقاومت انقلاب اسلامی را بروی جنبش اسلامی در نیجریه مورد واکاوی قرار داده است. یافته های پژوهش نشان داد که گفتمان مقاومت پس از پیروزی انقلاب، با نظام سازی گفتمان اسلامی از یک گفتمان به حاشیه رانده شده توسط گفتمان نظام سلطه، به مثابه ی یک گفتمان فعال در متن سیاستهای داخلی و بین المللی بدل شده و با نفی هژمونی نظام سلطه و عدم سازش با آن، مفصل بندی جدیدی را ایجاد کرده که در نهایتِ این مفصل بندی، مدلی از مقاومت را در برابر نظام سلطه تعریف کرده است. این مدل از مقاومت، با تاکید بر اسلام سیاسی، استکبارستیزی و غرب ستیزی، علاوه بر احیای هویت شیعیان نیجریه، بر شکل گیری و گسترش جنبش اسلامی این کشور نیز تاثیر گذاشته است.
رشد جایگاه کشورهای شمال آفریقا در راهبردی های کلان چین؛ مزایا و چالش ها
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی روابط رو به رشد چین با کشورهای شمال آفریقا و تأکید بر جنبه های اقتصادی، دیپلماتیک و امنیتی این تعاملات می پردازد. پرسش اصلی تحقیق این است که چگونه چین توانسته است حضور خود را در این منطقه گسترش دهد و این گسترش چه تأثیری بر روابط این کشورها با شرکای سنتی غربی خواهد داشت. فرضیه تحقیق این است که توسعه روابط چین با شمال آفریقا در کنار ایجاد فرصت های اقتصادی جدید، ممکن است چالش هایی برای این کشورها با کشورهای غربی به همراه داشته باشد. هدف تحقیق تحلیل انگیزه های چین در گسترش حضور خود در شمال آفریقا، به ویژه در چارچوب ابتکار کمربند و جاده و بررسی تأثیرات اقتصادی، دیپلماتیک و امنیتی این روابط است. در حالی که کشورهایی مانند مراکش به دلیل استراتژی های صنعتی و زیرساخت های خود آماده تر به نظر می رسند، مصر و الجزایر هنوز با موانع جذب سرمایه گذاری خارجی مواجه اند. نتایج نشان می دهد که هرچند روابط چین با شمال آفریقا فرصت های زیادی ایجاد می کند، اما می تواند به تنش هایی با شرکای غربی این کشورها منجر شود. مسائل امنیتی منطقه ای مانند درگیری صحرای غربی و جنگ لیبی نیز ممکن است نیاز به مشارکت فعال تر چین را ایجاب کند. این تحقیق با رویکرد توصیفی و تحلیلی به بررسی راهبردهای کلان و پویایی های این روابط می پردازد.
تبیین مؤلفه های اثربخشی تولیدات رسانه ملی در گام دوم انقلاب مبتنی بر اندیشه رهبر معظم انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهنمون اﻧﻘﻠﺎب اسلامی سال ۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
121 - 152
حوزههای تخصصی:
رسانه ملی به عنوان رسانه ی اثرگذار حاکمیت، نقش بی بدیلی در رشد و ارتقای فرهنگ عامه دارد. از این رو مؤلفه هایی که بتواند اثرگذاری محتوای تولیدی این رسانه را بیشتر نماید، بایستی مورد توجه سیاست گذاران آن سازمان و مورد مطالبه ی دغدغه مندان حوزه فرهنگ کشور در گام دوم انقلاب قرار گیرد. جهت شناسایی مؤلفه های اثرگذار بر تولید محتوا، توجه به ظرفیت ها و توانمندی و مسائل سازمانی از یک طرف و توجه به افق مطلوب انقلاب اسلامی از طرفی دیگر ضروری است. از آنجا که طبق قانون اساسی، انتصاب رئیس سازمان رسانه ملی بر عهده رهبر انقلاب اسلامی است و ایشان نسبت به ظرفیت های سازمان و افق انقلاب اشراف کافی دارند، لذا حرکت تولیدات سازمان باید بر مسیر اندیشه ایشان صورت گیرد. تبیین شبکه مفهومی مؤلفه های اثربخشی تولیدات رسانه ملی مبتنی بر اندیشه رهبر انقلاب می تواند هدایتگر تغییرات سازمانی به سمت مطلوب در گام دوم انقلاب گردد و مدیران سازمانی می توانند بر اساس اندیشه ایشان تصمیمات آتی خود بر اساس اندیشه ایشان را پایه ریزی نمایند. لذا این پژوهش بر آن است تا با تحلیل مضمون بیانات رهبر انقلاب در مورد سازمان صداوسیما، مؤلفه های تأثیربخشی تولیدات رسانه ملی را تبیین نماید. یافته های این پژوهش نشان می دهد که در منظومه فکری ایشان، تولید اثرگذار نیازمند به کارگیری مجموعه مؤلفه هایی است که در پنج مضمون فراگیر قابل تقسیم است: تأمین و به کارگیری منابع انسانی متناسب، توجه به اصول کاری هنجارمند، نظام اداری اثرگذار، تعاملات فعال فرا سازمانی و پیگیری ارزش ها و ایدئولوژی محیط اجتماعی. برنامه ریزی در جهت تحقق این مؤلفه ها موجب اصلاح و ارتقای تولیدات رسانه ملی می گردد.
تحلیل توسعه اجتماعات محلی در جامعه عشایری استان چهارمحال و بختیاری با تاکید بر نقش مؤلفه های اجتماعی و فرهنگی
منبع:
ذخایر انقلاب (عشایر) دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
47 - 60
حوزههای تخصصی:
جامعه عشایری با چالش های متعددی از جمله محدودیت های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی مواجه است که توسعه اجتماعی می تواند آن ها را تحت تأثیر قرار دهد. پژوهش حاضر، با هدف بررسی توسعه اجتماعات محلی در جامعه عشایری با تأکید بر مؤلفه های اجتماعی و فرهنگی صورت پذیرفت. جامعه آماری این پژوهش، عشایر استان چهارمحال و بختیاری بودند که با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 264 نفر به عنوان نمونه آماری و به منظور افزایش دقت، 300 نفر انتخاب گردیدند. ابزار پژوهش، پرسشنامه بود. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفتند. در بخش استنباطی و بر اساس نتایج آزمون همبستگی، میان ویژگی های فردی، خانوادگی و اقتصادی پاسخگویان با برخی از ابعاد مختلف توسعه اجتماع محلی جامعه عشایری، همبستگی معنی داری وجود داشت. نتایج رگرسیون چندگانه خطی نشان داد، مؤلفه های اجتماعی و فرهنگی تبیین کننده 50.2 درصد از تغییرات توسعه اجتماع محلی جامعه عشایری، در استان چهار محال و بختیاری بودند. در بین عوامل اجتماعی تعاملات، انسجام و همبستگی؛ مشارکت اجتماعی و اعتماد اجتماعی دارای اثر مثبت و معنی داری بر توسعه اجتماع محلی جامعه عشایری در استان چهارمحال و بختیاری بودند. همچنین ابعاد فرهنگی مردسالاری، باورها و رسوم سنتی دارای اثر منفی و معنی داری بر توسعه اجتماع محلی جامعه عشایری در استان بودند، در حالی که، ابعاد فرهنگی مانند تعلقات بومی/محلی و آموزش، دارای اثرات مثبت و معنی داری بر توسعه اجتماع محلی جامعه عشایری، می باشند.
بازخوانی مداخله نظامی ناتو در لیبی از منظر نظریه مسئولیت حمایت
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره اول بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
229 - 251
حوزههای تخصصی:
نظریه مسئولیت حمایت در سال 2005 در سند خروجی اجلاس سران سازمان ملل مورد تأیید قرار گرفت و در سال 2011 در قالب قطعنامه 1973 شورای امنیت مبنی مداخله نظامی در لیبی صادر شد. نظریه مسئولیت، حمایت حاکی از تعهد جامعه بین المللی به پایان دادن به بدترین اشکال خشونت و جنایت در بحران های انسانی و مخاصمات مسلحانه داخلی است. این مقاله با استفاده از روش کیفی تحلیل محتوا ضمن پرداختن به مداخله نظامی ناتو در لیبی در سال 2011 که منجر به حملات هوایی، ایجاد منطقه پرواز ممنوع و نهایتاً تغییر رژیم معمر قذافی شد، به نقد کاربست آن در لیبی می پردازد. مقاله در پاسخ به پرسش اصلی مبنی بر قانونی بودن مداخله نظامی ناتو در لیبی بر آن است که نشان دهد مداخله ناتو فاقد وجاهت قانونی و فراتر از مجوز شورای امنیت برای اعمال نظریه مسئولیت حمایت بوده است. یافته های مقاله نشان می دهد که هرچند نظریه سعی دارد شکاف بین تعهدات سابق دولت های عضو سازمان ملل تحت حقوق بشردوستانه بین المللی و حقوق بشر را با این واقعیت پر کند که جمعیت انسانی که با خطر نسل کشی، جنایت علیه بشریت، پاک سازی قومی و جنایت علیه بشریت مواجه است باید مورد حمایت قرار بگیرد، اما فرانسه، ایالات متحده و ناتو از قطعنامه 1973 در جهت اهداف سیاسی نظامی خود بهره برداری کرده اند و باعث توقف توسعه نظریه و بدبینی جامعه بین المللی نسبت به اهداف و نیات قدرت های جهانی در کاربرد نظریه و درنتیجه طرح رویکرد جدید مسئولیت حین حمایت شده اند.
تحلیل روابط ایران و عربستان از منظر تئوری سیگنالینگ (1402-1390)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی در طول چند دهه گذشته تا به امروز بین منازعه، رقابت و همکاری محدود در نوسان بوده است. اغلب، رقابت و منازعه این دو بازیگر براساس رویکردهای ایدئولوژیکی و یا ژئوپلیتیکی و همکاری آن ها براساس نظریات منطقه گرایی و مبتنی بر ساختار نظام بین الملل تحلیل می شود اما بررسی فهم و ادراک نخبگان سیاسی و نظامی آنان عمدتاً موردتوجه قرار نمی گیرد. این پژوهش به دنبال آن است با بررسی اظهارات و رفتار نخبگان سیاسی- نظامی دو کشور، تأثیر این سیگنال ها را بر منازعه، تطویل مذاکرات، سرعت توافقات اخیر و آینده روابط دو بازیگر مورد بررسی قرار دهد. سؤال اصلی که مطرح می شود این است که: سیگنال های ارسالی نخبگان سیاسی-نظامی ایران و عربستان چه تأثیری بر روابط آن ها داشته است؟ در پاسخ به سؤال فوق در چارچوب تئوری سیگنالینگ و با روش تحلیل محتوای کیفی این فرضیه مطرح می شود که: سیگنال های ارسالی نخبگان سیاسی- نظامی و رفتار ایران و عربستان نسبت به یکدیگر باعث شده است نخبگان دو کشور در مقاطعی ادراک مبتنی بر تهدید از یکدیگر داشته باشند و این امر به طولانی شدن مذاکرات و درنتیجه تشدید رقابت و منازعه میان آن ها منجر شده است و در مقاطع دیگر این سیگنا-ل ها مبتنی بر همکاری و بازی با حاصل جمع غیرصفر بوده که دو بازیگر را به یکدیگر نزدیک کرده و توافقاتی میان آن ها شکل گرفته است. با توجه به تجربه چنین فرازوفرود هایی در ارسال سیگنال ها پیش بینی می شود روابط ایران و عربستان در یک دوره میان مدت با گذار از منازعه بین رقابت و همکاری محدود در نوسان باشد.
نقش نظامات در تعالی معنوی کارکنان سا ع س آجا (مبتنی بر بیانات مقام معظم رهبری (مدظله العالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اعتقادی سیاسی سال دوم تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
96 - 109
حوزههای تخصصی:
اهمیت معنویت و تعالی آن در قرآن مجید، روایات ائمه علیهم السلام و تدابیر داهیانه ی فرماندهی معظم کل قوا (مدظله العالی) در مراسم و شرفیابی های فرماندهان به وضوح به چشم می خورد و نیروهای مسلح به عنوان بازوی مقتدر نظام باید گوش به فرمان ولایت در تمام زمینه ها خط شکن باشند. این مقاله به نقش نظامات (شامل آئین نامه ها و دستورالعمل-ها) در تعالی معنوی کارکنان سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران می-پردازد و تلاش می کند به این پرسش پاسخ دهد که میزان تأثیر نقش نظامات بر تعالی معنوی کارکنان سازمان عقیدتی سیاسی آجا چقدر است؟ این پژوهش با روش توصیفی و بررسی مؤلفه های معنویت (در قرآن مجید، روایات ائمه و تدابیر ف م ک ق) همراه کاربرگ مصاحبه و پرسشنامه در حوزه نقش نظامات بر تعالی معنوی ارتش کار خود را پیش برده است. بعد از تجزیه و تحلیل اطلاعات، بررسی ادبیات و چارچوب نظری و سئوالات مصاحبه با نخبگان به میزان بالای تأثیر و نقش نظامات به عنوان متغیر وابسته بر تعالی معنوی به عنوان متغیر مستقل رسیدیم. نتایج تحقیق نشان می دهد که اجرای کامل و صحیح نظامات در سازمان عقیدتی سیاسی ارتش به رشد و تعالی معنوی کارکنان منجر خواهد شد و این تعالی مجدد باعث اجرای صحیح نظامات (آئین نامه ها و دستورالعمل ها) شده و بالطبع اجرای درست امور، قوانین و مقررات را شاهد خواهیم بود.
عوامل مؤثر بر شکل گیری اتحاد راهبردی ترکیه و جمهوری آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۸۲)
97 - 117
حوزههای تخصصی:
با روی کارآمد حزب عدالت و توسعه در سال 2002 تحت تأثیر دیدگاه داوود اوغلو ارتباط گسترده با محیط پیرامونی در دستور کار مقامات ترکیه قرار گرفت. ازاین رو، ترکیه تلاش کرد تا ارتباط خود را با جمهوری آذربایجان افزایش دهد. روابط آنکارا– باکو، در جنگ 2020 قره باغ عمق بیشتری پیدا کرد و با «اعلامیه شوشی» به اوج خود رسید. اعلامیه شوشی را می توان سنگ بنای روابط ترکیه و جمهوری آذربایجان در تحولات جدید دانست. بیانیه شوشی به وضوح هماهنگی سیاست کلی در حوزه های نظامی، سیاسی و سیاست خارجی را بیان می کند. در واقع، این سند بیانگر اتحاد راهبردی بین ترکیه و جمهوری آذربایجان است. از این رو، در این مقاله با روشی توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از چارچوب نظری سه سطح سه حوزه ای محی الدین مصباحی که یک خوانش ویژه از ژئوپلیتیک است و یک دید سه جانبه از سیستم بین المللی با سه سطح داخلی، منطقه ای و بین المللی و سه حوزه مرتبط به هم و درعین حال متمایز ژئوپلیتیک، ژئواکونومیک و ژئوکالچر، ارائه می دهد، تلاش شده است به این پرسش که چه عواملی سبب تکوین و تعمیق اتحاد راهبردی بین ترکیه و جمهوری آذربایجان شده است؟ پاسخ داده شود. نتیجه کلی مقاله نشان می دهد که مجموعه ای از عوامل ژئوپلیتیکی، ژئواکونومیکی و ژئوکالچر در سه سطح بین المللی، منطقه ای و داخلی سبب تکوین و تعمیق اتحاد بین ترکیه و جمهوری آذربایجان شده است. در این پژوهش، روش گردآوری اطلاعات نیز به صورت استفاده از منابع مکتوب اعم از کتب، مقالات، اسناد و داده های اینترنتی است.
نقش فضای اجتماعی در جنبش اجتماعی زنان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از زمان به وجود آمدن اینترنت در جهان، تغییر و تحولات بسیاری در همه ابعاد زندگی انسان پدید آمد. این تغییرات از جزئیات فردی و ویژگی های انسانی همچون رفتار، عادات، طرز فکر گرفته تا رویدادهای کلان مانند تحول شیوه های تصمیم گیری و کنش های سرنوشت ساز سیاسی، دینی و بین المللی را در بر می گیرد. آنچه در سال های اخیر مورد توجه صاحب نظران بوده است، تأثیر فضای مجازی و حضور فعال افراد در فضای سایبری در زمینه کنش های سیاسی، اجتماعی و دینی است. مجادلات و مناقشات زیادی بر سر این مسئله وجود دارد که آیا فضای مجازی بستری را برای تسهیل مطالبات سیاسی و اجتماعی ایجاد نموده یا مانعی بر سر راه آن است.هدف این پژوهش بررسی نقش فضای اجتماعی در جنبش اجتماعی زنان ایران است. در این پژوهش با مطالعه بر روی تعداد 30 نفر از کنشگران حوزه زنان در ایران که از طریق نمونه گیری هدفمند و به صورت گلوله برفی انتخاب شدند، مشخص شد که 84% پاسخگویان معتقدند که فضای اجتماعی بر روی جنبش اجتماعی زنان در ایران تأثیر مثبت دارد.در نتیجه سیاستگذاران و متولیان امر باید توجه جدّی تری به این حوزه داشته باشند و با آموزش های مورد نیاز برای فعالین عرصه جنبش های اجتماعی و نهادهای مرتبط زمینه استفاده بهتر و مؤثرتر از این بسترها را فراهم آورند. به جای نگاه بدبینانه، لازم است با تفکر و تدبیر صحیح و تخصیص اعتبار و منابع انسانی، اقدامات اساسی در این حوزه انجام گیرد.
هم آورد دیالکتیکالِ فلسفه وآینده؛ رهیافتیْ از عناصر آینده پژوهانه اندیشه هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی انقلاب اسلامی سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
157 - 188
حوزههای تخصصی:
مساله آینده یکی از بزرگ ترین مسائل بشری است. بشر از ابتدای تاریخِ خود می کوشیده تا آینده را پیش بینی کند، از وضعیت آب وهوا گرفته تا پیش گویی رویدادهای زندگی افراد. هرچه ذهنیتِ بشر پیچیده تر و جوامع بشری متمدن تر شدند، مساله آینده ابعاد پیچیده تری به خود گرفت. به طور کلی می توان دو نوع مختلف نگرش به آینده، یا به طور کلی دو نوع «آینده» را نیز تشخیص داد. نخست، معنای مصطلح «آینده پیشِ رو» (هم در معنای کوتاه مدت و هم در معنای بلندمدت)، تصوری است که فرد از وضعیت یک موضوع خاص در یک زمان مشخص یا بازه زمانی دارد. و تصوری خاص از آینده نیز وجود دارد که به معنای سرنوشت نهایی و فرجامین به طور کلی است. این نوع از آینده همان پایانِ تاریخ است. سوال اصلی این پژوهش این مساله است که عناصر آینده پژوهانه اندیشه هگل کدام اند؟ با توجه به روش تحقیق که مبتنی بر مطالعات اسنادی و کتابخانه ای مبتنی بر آثار دست اول هگل و پیروان اوست، چنین به دست آمد که : نگاه هگل به آینده بنابر روش علمی او، دیالکتیکی است. وی به جوهر تاریخی معتقد بوده و همه چیز را تاریخی می نگرد. همچنین عناصر بنیادین اندیشه هگل درباره آینده این موارد : هستی و شناسایی، علیت، فعل و انفعال، آزادی، پلاستیسیته، زمان، دیالکتیک و فلسفه تاریخ می باشد .
رهیافتی بر جایگاه طراحی معماری و شهرسازی در فرایند سیاست گذاری شهری در ایران؛ ارائه مدلی نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر محصول دوگانه طراحی-سیاست و یا محصول-فرایند است. سیاست گذاری عرصه مدیریتی شهر و طراحی های خرد و کلان، جولانگاه ایده پردازی و آفرینش وضعیت هایی جدید است. هدف از هر دو سویه، ارتقا کیفیت زیست جامعه در بستر شهری است. این کیفیت زیست مادامی میسر می گردد که هر دو حوزه به شکل پیوسته و متقابل عمل کرده و برهم کنش ها آن ها در قالب فضاها و شکل شهر مجسم گردد. مرور تجربیات گذشته در ایران بیانگر این مسئله است که اساسا طراحی مقوله منفک از فرایند های سیاست گذاری شهری در ایران بوده و سیاستگذاری نیز با وجود تاکید بر ضرورت توجه به بعد طراحانه و کیفی شهر، اما در عمل نتوانسته مکانیزم ساختارمندی را در راستای همپیوندی با عمل طراحانه در مقیاس معماری و شهرسازی پایه گذاری کند. نظر به این طرح مسئله، پژوهش حاضر سعی دارد تا ضمن احصاء ادبیات تخصصی سیاست گذاری شهری در ایران، ساختار نظری در جهت تبیین جایگاه بعد طراحی (معماری و شهرسازی) را در فرایند سیاست گذاری شهری ارائه دهد. پژوهش ماهیتی کیفی داشته و از طریق روش توصیفی-تحلیلی با بررسی منابع کتابخانه ای، اسنادی و تجربیات موجود ارائه مدلی نظری جایگاه طراحی معماری و شهرسازی در فرایند سیاست گذاری شهری است. یافته ها بیانگر این نکته است که اگر خروجی سیاست گذاری به مثابه نمودی از فرایند تمدنی یک شهر، در قالب سیاست های طراحی ارائه گردد، امکان مداخله طراحانه میسر بوده و با در نظر گرفتن عوامل، مولفه ها و ویژگی هایی که در روند طراحی معماری و شهرسازی نقش دارند، سیاست ها بدل به راهنماهای عملیاتی طراحی شود. این راهنماها در حکم حلقه واسط بین سیاست و طراحی عمل خواهند کرد و ابعاد مختلف آن در نظر گرفته می شود.