فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۳۱٬۹۵۳ مورد.
منبع:
سیاست دوره ۵۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
187 - 153
حوزههای تخصصی:
تعاملات چین در قاره آفریقا طی 25 سال گذشته پیوسته افزایش یافته و در این میان، ایالات متحده با هدف رقابت اقتصادی، اقداماتی را در آفریقای جنوبی به منظور مقابله با نفوذ چین انجام داده است. این پژوهش به بررسی تأثیرات مثبت و منفی رقابت اقتصادی چین و آمریکا بر اقتصاد آفریقای جنوبی در بازه زمانی 2010 تا 2023 می پردازد. سؤال اصلی این است که این رقابت چه تأثیرات منفی یا مثبتی بر اقتصاد آفریقای جنوبی داشته است؟ برای پاسخ به این پرسش، از روش مقایسه ای موردمحور استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که چین و ایالات متحده به عنوان دو قدرت بزرگ اقتصادی، نقش بسزایی در شکل دهی روابط اقتصادی و تجاری آفریقای جنوبی ایفا کرده اند. چین با سرمایه گذاری های گسترده در حوزه هایی نظیر زیرساخت ها، معدن، انرژی و حمل ونقل، به یکی از بزرگ ترین سرمایه گذاران خارجی این کشور تبدیل شده است. در مقابل، ایالات متحده به عنوان یک بازیگر کلیدی اقتصادی، تلاش کرده است تا از طریق ابزارهای اقتصادی، تجاری و دیپلماتیک نفوذ خود را در این کشور حفظ و تقویت کند. نتایج نشان می دهد که عواملی مانند استخراج منابع طبیعی، گسترش منافع اقتصادی، بازسازی اقتصاد آفریقای جنوبی و تبدیل آن به هاب اقتصادی منطقه، پیوند ژئوپلیتیکی با آسیا از طریق طرح جاده ابریشم چین، و همکاری در راستای تثبیت امنیت جهانی، از جمله مهم ترین اثرات رقابت اقتصادی این دو کشور بر آفریقای جنوبی بوده اند.
محورهای اصلی نظریه رضایتمندی شهروندان در حکومت اسلامی از دیدگاه حضرت آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
75 - 106
حوزههای تخصصی:
رضایتمندی شهروندان و اهمیت آن در تثبیت و توجیه اقتدارهای سیاسی از دیرباز از موضوعات مهم در فلسفه سیاسی بوده است. در این پژوهش تلاش شده است تا از منظر آیت الله خامنه ای به محورهای اصلی این نظریه پرداخته شود. پرسش اصلی این پژوهش عبارت است از اینکه: محورهای اصلی نظریه رضایتمندی شهروندان در حکومت اسلامی از دیدگاه آیت الله خامنه ای چگونه است؟ برای حصول پاسخ، از روش تحلیل مضمون استفاده شده و نتیجه این پژوهش نشان می دهد که می توان نظریه رضایتمندی شهروندان را به سه محور اصلی «جایگاه و اهمیت»، «حیطه » و «شروط و لوازم» رضایتمندی شهروندان تقسیم کرد که آیت الله خامنه ای در باب جایگاه و اهمیت رضایتمندی، اجرالهی درپی داشتن، معیار بودن حق، لزوم تطبیق رضایتمندی شهروندان با تکلیف و رضایت الهی، تقدم رضایت الهی بر رضایتمندی شهروندان، از اصول نظام اسلامی بودن، معیار سنجش عملکرد و کارویژه مسئولان بودن را بیان می کنند. درخصوص حیطه رضایتمندی شهروندان نیز ایشان رضایت عموم را بیان می دارند که بر رضایت خواص ترجیح دارد. شروط رضایتمندی شهروندان نیز از منظر ایشان عبارت اند از: احترام به مردم و اُنس با آنان، استمرار تلاش جهادی در برطرف کردن مشکلات مردم، احساس شدن خدمتگزاری به مردم، دخالت دادن به مردم و کمک خواستن از آنان.
تحلیل سیستمی دیپلماسی نظامی و امنیتی چین در آفریقا
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
306 - 334
حوزههای تخصصی:
افزایش توان و ظرفیت چین و چشم اندازی که رهبران آن برای آینده جایگاه این کشور متصورند در رویکردهای حاکم بر سیاست خارجی چین و به تبع آن سیاست آفریقایی این کشور نقش برجسته ا ی ایفاء می کنند. به این معنا که هم زمان با افزایش قدرت چین، صحنه کنشگری این کشور نه فقط در محیط پیرامون که به کل نظام بین الملل گسترش یافته است. اگرچه برای دهه های متمادی تمرکز این کشور بر توسعه تعاملات اقتصادی و تجاری بوده، اما به تدریج، تغییراتی در کنشگری نظامی و امنیتی آن نیز صورت گرفته است. در این زمینه، این پرسش مهم را می توان مطرح کرد که چگونه می توان ویژگی های کنونی دیپلماسی نظامی و امنیتی چین در آفریقا را مورد تبیین و ارزیابی قرار داد؟ در پاسخ می توان گفت پکن از طریق دیپلماسی نظامی و امنیتی با مشخصه های چینی، به دنبال به تصویر کشیدن خود به عنوان یک کنشگر امنیت ساز است تا بدین وسیله در کنار افزایش حضور و نفوذ اقتصادی، به تضعیف تدریجی مشروعیت نظم بین المللی کنونی به رهبری آمریکا پرداخته و در عین حال، نقش خود در تنظیم دستورکارها و هنجارسازی بین المللی در حوزه امنیت را ارتقاء دهد. هرچند این روند به معنای نادیده گرفتن شکاف قدرت موجود و اتخاذ رویکرد تجدیدنظرطلبانه در نظام بین الملل نخواهد بود. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به بررسی ساختار کنونی نظام بین الملل و تأثیر آن بر دیپلماسی نظامی و امنیتی چین در آفریقا می پردازد.
تحلیل مضمون بیانات رهبری در حوزه روابط دولت ها با غرب با تاکید بر مذاکرات هسته ای دولت یازدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی ایران معاصر سال ۱۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
83 - 107
حوزههای تخصصی:
پس از انقلاب اسلامی تعاملات بین المللی ایران به ویژه در رابطه با ایالات متحده آمریکا، با چالش های فراوانی مواجه شد. یکی از مهم ترین این چالش ها، تحریم های اقتصادی ایالات متحده بود که تأثیرات عمیقی بر اقتصاد نفتی ایران داشت. این تحریم ها، که از دهه 1980 میلادی شروع شدند و در طول دهه های بعدی گسترش یافتند، عملاً به یکی از چالش های اساسی برای اقتصاد و سیاست خارجی ایران تبدیل شدند. در طول این سال ها هر کدام از دولت ها با توجه به شرایط و شعار خود رویکرد خاصی را در قبال غرب دنبال کردند. دولت «تدبیر و امید» با شعار رفع تحریم های اقتصادی غرب، به مذاکره در خصوص موضوع هسته ای پرداخت. بدین منظور دولت یازدهم از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ زیرا تنها دولتی در جمهوری اسلامی است که دال مرکزی حکمرانی خود را بر اساس سیاست خارجه گذاشته است. رهبر معظم انقلاب با توجه به جایگاه ویژه ای که در قانون اساسی و تعیین سیاست های کلی نظام دارند؛ در خصوص مذاکرات هسته ای در طول سال های مذاکره و پس از آن بیانات حائز اهمیتی داشته اند. با استفاده از روش تحلیل مضمون بیانات معظم له کدگذاری و استدارک شد. در مرحله اول 67 مضمون پایه از بیانات استخراج گشت. در مراحل بعد 17 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر با مضامین « ما با آمریکا هیچ گونه اعتمادی نداریم»، « مذاکره باید انقلابی باشد»، « مذاکرات دولت یازدهم با شکست روبرو شد» و «مذاکره با آمریکا باعث عقب نشینی از اصول نمی شود» احصا و دسته بندی شد.
Examining the jurisprudential Imperatives of foreign policy with a novel approach(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In foreign policy, imperatives refer to the factors and conditions that compel a country to act in specific ways or make particular decisions in the international arena. One significant category of imperatives in foreign policy, particularly for Islamic societies, is jurisprudential imperatives—the fundamental principles, rules, and values derived from Islamic law to guide international relations.According to the Holy Quran and Islamic narrations, Islam provides the sole path for humanity to attain true happiness, both worldly and eternal, on individual and societal levels. To achieve this ideal goal within an Islamic society, the foreign policy actions of an Islamic state must align with imperatives rooted in Islamic law. These imperatives are informed by core Islamic objectives such as the pursuit of justice, peace, preservation of human dignity, and the promotion of the public interest.This research, using a descriptive-analytical method and utilizing reliable jurisprudential sources, considering the issues affecting Islamic countries , identifies and explains the most important jurisprudential imperatives of foreign policy that have a special impact on the numerous and important foreign policy choices of countries in facing contemporary challenges.Within this framework, the study identifies key jurisprudential imperatives for foreign policy, including adherence to principles such as the fulfilment of the obligation, reciprocity, peaceful coexistence, caution in dealing with adversaries, rejection of domination, invitation , and the rules of capability and expediency. The findings underscore that Islamic jurisprudence offers vital solutions to contemporary challenges in international relations, strengthening the effectiveness of Islamic systems on the global stage.
Theology Education and Its Application in Afghanistan's Educational Policies (1973–2021): A Narrative Review(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۹, Issue ۱ , Winter ۲۰۲۵
117 - 152
حوزههای تخصصی:
In Afghanistan, theology forms a crucial component of the nation's cultural and societal identity, having been influenced by various political and social changes. This review article investigates the historical progression and present-day status of theology in Afghanistan, emphasizing pivotal historical periods such as the communist era, the Mujahideen governance, the Taliban governance, and the era of the Republic. It scrutinizes attempts to reconcile religious traditions with educational modernization, employing a qualitative-historical methodology. The research seeks to comprehend the shifts in theology and suggests recommendations to harmonize it with modern societal requirements. Despite the scarcity of literature, this study establishes a foundation for understanding the ways in which theology impacts Afghanistan's educational policies. By examining the evolution from 1973 to 2021, it underscores how political, social, and ideological factors have molded the substance and approaches of theology, thereby shaping Afghanistan's national identity and cultural growth. Significant fluctuations can be observed in the position, content, and teaching methods, as well as the application of theology during this period, which have directly influenced the national identity, as well as the social, and cultural development of Afghanistan. Religion and theology have been perceived as tools for gaining and maintaining power or as obstacles to the influence of power for the governments of Afghanistan over the past fifty years.
نقش اندیشکده بروکینگز در تدوین سیاست خارجی ایالات متحده علیه جمهوری اسلامی ایران (مطالعه موردی 2020-2016)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۹بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۵۳)
91 - 124
حوزههای تخصصی:
اندیشکده بروکینگز در شکل دهی به سیاست خارجی دولت ایالات متحده و ایده پردازی در آن نقش مهمی ایفا می نماید. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی گزارش های این اندیشکده در خصوص ایران را در سه دسته تفکیک شده موردبررسی محتوایی قرار می دهد؛ سپس با استفاده از رویکرد آماری، جایگاه و سهم ایران در فعالیت های این اندیشکده محاسبه می نماید. تحلیل گزارش های اندیشکده بروکینگز بیانگر این است که خطوط سیاستی اندیشکده بروکینگز در قبال ایران در سه حوزه امور بین الملل، دفاع و امنیت و خاورمیانه تأثیر به سزایی در شکل گیری سیاست خارجی دولت بایدن در خصوص ایران دارد. با تکیه بر داده های آماری حدود ۸۲ درصد از گزارش های این اندیشکده در خصوص ایران، متمرکز بر دو حوزه امور بین الملل و دفاع و امنیت است. درنهایت، با به کارگیری نظریه بازی ها و تحلیل راهبرد ارائه شده از سوی اندیشکده بروکینگز در خصوص مسئله تأمین امنیت دفاعی امریکا از طریق عراق، نشان داده می شود که ایالات متحده برای تأمین امنیت دفاعی خود در برابر گروه های مقاومت، به ابقای پایگاه های نظامی امریکا و افزایش امنیت این پایگاه ها در عراق نیازمند است و برای نیل به این هدف باید از نخست وزیر عراق حمایت نماید. ایران نیز برای تأمین امنیت دفاعی خود و کاهش خطر حمله امریکا به ایران، باید به حمایت از گروه های مقاومت بپردازد.
تأثیر فرآیندهای شناختی بر شکل گیری نگرش های سیاسی رادیکال در میان جوانان
حوزههای تخصصی:
رادیکالیسم سیاسی به عنوان یکی از چالش های مهم جوامع مدرن، تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله فرآیندهای شناختی افراد قرار دارد. این پژوهش با هدف بررسی نقش فرآیندهای شناختی در شکل گیری نگرش های رادیکال سیاسی، به تحلیل تأثیر سوگیری های شناختی، ادراک نابرابری، هیجانات سیاسی و نقش رسانه های معاند در تقویت گرایش های افراطی پرداخته است. روش تحقیق مبتنی بر رویکرد کیفی و تحلیل محتوای داده های جمع آوری شده از منابع علمی و مطالعات میدانی بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که افراد با الگوهای شناختی بسته، پردازش اطلاعات قطبی شده و تفکر سیاه وسفید، بیش از دیگران مستعد پذیرش نگرش های رادیکال هستند. علاوه بر این، احساس تهدید، محرومیت نسبی و عدم اعتماد به نهادهای رسمی می تواند موجب تشدید این گرایش ها شود. همچنین، رسانه های معاند و شبکه های اجتماعی با بهره گیری از سوگیری های شناختی و بمباران اطلاعاتی، زمینه را برای تقویت گفتمان های افراطی و کاهش اعتماد عمومی به حکومت فراهم می کنند. از جمله مهم ترین پیامدهای گسترش نگرش های رادیکال سیاسی می توان به افزایش بی ثباتی اجتماعی، تضعیف سرمایه اجتماعی، و تعمیق شکاف های سیاسی و فرهنگی اشاره کرد. بر این اساس، مقابله با این پدیده مستلزم ارتقای سواد رسانه ای، تقویت تفکر انتقادی، و افزایش شفافیت در سیاست گذاری های اجتماعی و حکمرانی است. در نهایت، پیشنهاد می شود که سیاست های فرهنگی و آموزشی در جهت کاهش دوقطبی های سیاسی و افزایش حس تعلق اجتماعی تدوین و اجرا شوند.
سنجش اثربخشی مداخلات ایمن سازی روان شناختی برافزایش تاب آوری مخاطب ایرانی در برابر پویش های رسانه ای: یک کارآزمایی تصادفی سازی شده کنترل شده
منبع:
شناخت پژوهی مطالعات سیاسی سال دوم تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۵)
111 - 141
حوزههای تخصصی:
با توجه به تبلیغات سیاسی شبکه های معاند در رسانه های اجتماعی فارسی زبان، بررسی این موضوع که محتوای این شبکه ها چطور با برانگیختن هیجانات، شکاف های سیاسی را در جامعه تشدید می کند و همچنین بررسی روش های افزایش تاب آوری در برابر اطلاعات گمراه کننده، در قالب یک کارآزمایی تصادفی سازی شده کنترل شده حائز اهمیت است. در این مطالعه برای پیاده سازی آزمایش، چهار گروه به صورت تصادفی طی دو مرحله مداخله و آزمایش، در معرض چهار دسته محتوای رسانه ای تصویری- ویدئویی قرار گرفتند. در مرحله مداخله، گروه اول (کنترل) و دوم، صرفاً شاهد تصاویری با محتوای خنثی بودند. گروه سوم شش تصویر با محتوای سواد رسانه ای و گروه چهارم ویدئویی با موضوع سواد رسانه ای دریافت کردند. در مرحله آزمایش، همه گروه ها تصاویری یکسان مشاهده کرده و واکنش هیجانی و رفتاری مخاطب در هر مورد ثبت شد. در این پژوهش دو سازوکار قرار دادن شرکت کنندگان در معرض مداخلات سواد رسانه ای در دسترس و کم هزینه و آگاهی مخاطب از منبع پیام، بر افزایش تاب آوری مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان می دهد آگاه سازی مخاطب از منبع پیام تا جایی که محتوای آن مستقیماً به سوگیری های شخصی مربوط نباشد، در کاهش واکنش هیجانی و واکنش رفتاری (لایک کردن و اشتراک گذاری)، تأثیر معناداری دارد. از طرفی سوگیری ها، قوی تر از مداخلات دیگر، باعث افزایش هیجان مثبت و واکنش رفتاری می شوند. در پیام های خنثی، فرد بیشتر از مسیر مرکزی به تحلیل و اقدام می پردازد؛ اما در محتوای هم خوان با سوگیری های شخصی، رفتار مخاطب از طریق مسیر محیطی/ اکتشافی که نیازمند منابع شناختی کمتری است کنترل می شود.
مطالعه مقایسه ای آرای معطوف به سیاست خارجی توسعه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۸۴)
243 - 271
حوزههای تخصصی:
چالشی اساسی در سیاست خارجی، تبدیل دیپلماسی به ابزاری برای تحقق اهداف توسعه اقتصادی است. لذا این مسئله مطرح می شود که چه رابطه ای میان الگوهای توسعه اقتصادی و جهت گیری سیاست خارجی به عنوان سیاست خارجی توسعه گرا است و آیا مجموعه ای از راهبردهای ثابت برای این نوع سیاست خارجی وجود دارد یا این راهبردها بسته به شرایط و ویژگی های هر کشور متفاوتند. بر این اساس سوال اصلی پژوهش این است که در چارچوب آراء معطوف به سیاست خارجی توسعه گرا، کدام معیارهای راهبردی مشترک قابل شناسایی است؟ فرضیه این است که در چارچوب نظریه های مربوط به سیاست خارجی توسعه گرا، دو معیار راهبردی «هماهنگی نهادی» و «تعامل دولت با بخش خصوصی» به فصل مشترک آراء مزبور تبدیل شده و در کنار آن ها «دیپلماسی اقتصادی فعال و بسیج منابع»، «وجود نهاد هدایتگر و تمرکز بر ساختارهای متمرکز تصمیم گیری» و «شناخت دقیق از خود و تعریف منافع ملی» دارای بیشترین تکرار هستند و به این دلیل از اهمیت بالایی برخوردارند. در این تحقیق، با استفاده از روش کیفی-تفسیری و تکنیک تحلیل محتوی کمی، به توصیف و تفسیر شاخص های کلیدی الگوها و راهبردهای سیاست خارجی پرداخته شده است که منجر به توسعه اقتصادی می شوند. هدف این پژوهش شناسایی و تحلیل راهبردهای مشترک و منحصر به فرد در سیاست خارجی توسعه گرا و ارزیابی آن ها است که می توانند بر توسعه اقتصادی یک کشور تأثیر بسزایی داشته یاشند. یافته های تحقیق نشان می دهند که در کنار راهبردهای مشترک، راهبردهایی مانند «حکمرانی مالی»، «دیپلماسی عمومی» و «انعطاف پذیری و تمرکززدایی» با تقویت خودکفایی، قدرت نرم و سازگاری با شرایط جهانی، مکمل راهبردهای مشترک اند و توسعه پایدار را تسریع می کنند.
واکاوی نقش دیپلماسی اقتصادی و رویکرد ژئواکونومیک در اقتدار ملی ایران؛ با تأکید بر ژئوانرژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
147 - 170
حوزههای تخصصی:
در عصر کنونی، دیپلماسی اقتصادی و رهیافت ژئواکونومیک از نقش و اهمیت ویژه ای در راستای اقتدار ملی و ارتقای جایگاه ایران در معادلات سیاسی اقتصادی منطقه ای و جهانی برخوردار است. دیپلماسی اقتصادی، توسعه اقتصادی و جهانی شدن، پیوندی عمیق و ناگسستنی با یکدیگر دارند. بر این اساس، سیاست خارجی ایران نیازمند اتخاذ رویکردی متناسب با رهیافت ژئواکونومیک و شرایط و تحولات جدید در عصر جهانی شدن روزافزون اقتصاد است. منابع و ذخایر انرژی به عنوان مهم ترین ظرفیت های ژئواکونومیک ایران، امروزه و در عصر جهانی شدن اقتصاد، از اهمیت ویژه ای برخوردارند. مسئله اصلی تحقیق این است که بهره گیری از موقعیت ژئواکونومیک ایران بر محور ژئوانرژیک تا پایان نیمه اول قرن بیست و یکم، مستلزم چه تغییر رویکردی است؟ بر این اساس، فرضیه تحقیق عبارت است از اینکه بهره گیری از موقعیت ژئواکونومیک ایران بر محور ژئوانرژیک تا پایان نیمه اول قرن بیست ویکم، مستلزم تغییر رویکرد و گذار از دیپلماسی سنتی به دیپلماسی اقتصادی است. روش تحقیق براساس هدف، از نوع کاربردی و براساس ماهیت، از نوع توصیفی و تحلیلی است. تعداد 34 پرسشنامه از طریق اساتید و کارشناسان مرتبط با موضوع تکمیل، و با استفاده از نرم افزار Spss و آزمون T-Test و رگرسیون چندمتغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج و یافته های استنباطی تحقیق، با توجه به موقعیت و ظرفیت های کم نظیر ژئوانرژیک ایران از یک سو و روند انتقال از سوخت های فسیلی به منابع انرژی تجدیدپذیر ازسوی دیگر، تا پایان نیمه اول قرن بیست و یکم، بیانگر ضرورت تغییر رویکرد از دیپلماسی سنتی به دیپلماسی اقتصادی است.
Palestine Referendum Proposal from the Perspective of International Law; Essentials, Weaknesses and Strengths(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۹, Issue ۲, spring ۲۰۲۵
293 - 328
حوزههای تخصصی:
The intensification of armed conflict in Palestine during the years 2023 and 2024 by the Zionist regime have brought the solutions for the long-standing tension in the Palestinian territories into the focus of international attention. Therefore, in this regard, solutions such as the two-state solution and similar proposals have been presented by various governments and organizations. For nearly two decades, Iran has also proposed the "Palestinian Referendum Proposal" in pursuit of a legal-political resolution to the Palestinian issue. This article investigates the strengths and weaknesses of the “Referendum Proposal” from the perspective of international law, as well as the essential requirements that need to be observed to enhance its effectiveness. Therefore, strengths such as "the centrality of human rights and international law in this plan", "compliance with democratic principles and historical facts" and its “universal acceptability”, as well as weaknesses such as "lack of a comprehensive legal perspective, particularly in the field of humanitarian law", detrimental brevity and ignoring for political realities affecting the law, have been examined. Findings indicate that the actions of various countries against Israel in international courts and international legal organizations have turned Palestine into a target for legal convergence.
کارکردشناسی سیاسی آینده نگری در کلام معصومین و رهبران انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهنمون اﻧﻘﻠﺎب اسلامی سال ۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵
43 - 66
حوزههای تخصصی:
آینده پژوهی و اهمیت آن در ساحت اندیشه و کنشگری امری گریزناپذیر است. تحقق آینده ای مطلوب و نجات از آینده ممکن و محتملِ پرمخاطره، رسالتی است که آینده پژوهان مطالعه آن را ضروری می دانند. توجه آموزه های دینی به آینده زیست امت، همواره ترسیم چشم انداز و تبیین آسیب ها را در پی داشته است. روایت های آینده نگرانه معصومین (علیهم السلام) به عنوان صاحبان علم لدنی و فرهیختگان مکتب اسلام، ناظر به پژوهیدن در آینده ای است که واگرایی در آن خسارات جبران ناپذیری به همراه خواهد داشت. پیامبر اکرم و ائمه اطهار (علیهم السلام) از طریق اِخبار از حوادث آینده متذکر اهمیت مطالعه چالش های آینده مطلوب بوده اند؛ مسائلی که محدود به بازه زمانی خاصی نبوده، قابلیت استخراج مناط و معیار برای آیندگان در آن وجود دارد. این تحقیق به روش تحلیل و بررسی نقل تاریخی بوده و روشن کرده است که رهبران انقلاب اسلامی برخاسته از حوزه های علمیه به سبب تفقه، شناخت دقیق سیره معصومان و زمان شناسی، به الزامات پیش روی آینده امت پرداخته اند و در این میان، «عرصه سیاسی» یکی از عرصه های سرنوشت سازی است که با شناخت دقیق کارکردهای آن، فرصت ها و تهدیدهای پیش روی جامعه درک و حرکت به سوی تمدن اسلامی تسهیل می شود. پیامدسنجی وابستگی به مستکبران و شناخت چالش های نفاق و استیلای جریان الهی از نمونه این کارکردها هستند.
بررسی آینده محیط های دفاعی- امنیتی باتوجه به توسعه علوم و فناوری های شناختی
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، تحولات سریع علوم و فناوری، به ویژه در حوزه علوم شناختی، تأثیرات عمیقی بر دفاع و امنیت گذاشته است. این مقاله به دنبال پاسخ به این سؤال اساسی است که با توجه به توسعه علوم و فناوری های شناختی؛ آینده محیط های دفاعی- امنیتی چگونه خواهد بود؟ فرض این تحقیق آن است که توسعه علوم و فناوری های شناختی، تأثیرات شگرفی بر آینده محیط های دفاعی- امنیتی خواهد گذاشت. برای بررسی موضوع، از چهار رویکرد اصلی استفاده می نماید: رویکرد عصب شناختی جهت بررسی تأثیر علوم اعصاب و فناوری های مرتبط بر عملکرد مغز و رفتار انسان در حوزه دفاع و امنیت، رویکرد روان شناختی جهت تمرکز بر درک عوامل روانشناختی بر عملکرد افراد در موقعیت های نظامی، رویکرد شناخت اجتماعی جهت مطالعه تأثیر متقابل انسان، فناوری و محیط اجتماعی بر تصمیم گیری، ارتباطات و رفتار در حوزه دفاع و امنیت و رویکرد شناخت- محاسباتی جهت استفاده از مدل های محاسباتی برای شبیه سازی فرآیندهای شناختی انسان و بهبود عملکرد سامانه های دفاعی- امنیتی. مطالعه حاضر از نوع کیفی است و از روش گروه کانونی برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. در این پژوهش از سیزده متخصص علوم شناختی برای شرکت در جلسات گروه کانونی دعوت به عمل آمده است. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که علوم و فناوری های شناختی قابلیت های بالقوه زیادی برای ارتقاء توان دفاعی و امنیتی کشورها دارند. این قابلیت ها می توانند به ایجاد سناریوهای مختلف در حوزه هایی همچون بهبود عملکرد سربازان، طراحی و تولید تسلیحات شناختی، مقابله با تهدیدات سایبری و جنگ شناختی و مدیریت حجم عظیم داده ها منجر شوند.
نقش راهبرد «انفعال سیاسی» در مهندسی افکار عمومیِ جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی ایران معاصر سال ۱۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
57 - 82
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر درصدد تبیین راهبرد «انفعال سیاسی» در مهندسی افکار عمومی جوامع از سوی مخالفان یک نظام سیاسی است. انفعال سیاسی در مقابل کنش و مشارکت سیاسی، به معنای عدم فعالیت یا واکنش مؤثر در برابر چالش ها و بحران هاست که می تواند به کاهش مشارکت اجتماعی و اعتماد عمومی منجر شود. از این رو، سوال پژوهش حاضر آن است که راهبرد انفعال سیاسی چگونه می تواند بر تغییر، مهندسی افکار عمومی یک جامعه موثر باشد؟. هدف این مقاله ارائه یک چارچوب تحلیلی برای درک بهتر انفعال سیاسی و تأثیرات آن بر جامعه است تا بتوان با اتخاذ تدابیری مؤثر، از این خطرات جلوگیری کرد. پژوهش حاضر از روش توصیفی-تحلیلی بهره می برد که در نهایت به شیوه اسنادی و کتابخانه ای به جمع آوری اطلاعات پرداخته است و از منظر تحلیلی به بررسی موضوع می پردازد. در واقع یافته های پژوهش حاضر درصدد تبیین و ترسیم چگونگی استفاده از این راهبرد و سپس ارائه راهبرد مقابله ای «کنش سیاسی» در سه سطوح حاکمیت، نخبگان و مردم است. پیامدهای انفعال سیاسی در عرصه حاکمیتی منجر به کاهش مشروعیت و افزایش نارضایتی اجتماعی؛ در عرصه نخبگان منجر به کاهش مقبولیت و اعتبار آنان و در سطوح مردمی منجر به افزایش ناامیدی، بی اعتمادی و یأس عمومی که نتیجه آن «واگرایی» در جامعه می شود. در بخش پایانی مقاله، راهکارهای مقابله با انفعال سیاسی برای حاکمیت، نخبگان و مردم ارائه می گردد. این راهکارها شامل تقویت ارتباطات میان دولت و مردم، آگاهی بخشی نخبگان درباره خطرات انفعال، و تشویق مردم به مشارکت فعال در فرآیندهای سیاسی و در نهایت رسیدن به نتیجه «همگرایی» است.
Religion and Behavioral Patterns in Iran's Foreign Policy: A Comparative Study of the Pahlavi II Era and the Islamic Republic(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This research presents a comparative analysis regarding the influence of religion as a key component of national identity on behavioral patterns in Iran's foreign policy across two distinct periods: that of Pahlavi II and the Islamic Republic. The significance of examining religion arises from its impact on national interest formulation within constructivist frameworks, where identity constructs play a pivotal role. The primary objective of this study is to elucidate how recognizing religion's position as an identity factor can enhance our understanding of behavioral patterns in Iran's foreign policy. Addressing the inquiry into religion's influence on these patterns during both eras, this paper posits that while religion was one of many influential factors in Pahlavi II's foreign policy landscape, it did not substantially integrate into national identity or affect foreign policy decisions at that time. Conversely, within the Islamic Republic framework, religion emerges as a fundamental ideology and an independent variable that shapes foreign policy behavior. The research findings ultimately reveal that during Pahlavi II’s era, national interests were defined through the lens of modern state identity, whereas Shia ideology became central to shaping foreign policy identity in the Islamic Republic. Consequently, religion has demonstrated a significant direct impact on behavioral patterns within this political context.
تبیینی نو از نهاد سرمایه داری در خاورمیانه و شمال آفریقا: ظهور، تحول و تکامل آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۸۴)
77 - 94
حوزههای تخصصی:
خاستگاه نهاد سرمایه داری- به مثابه یک نظام ( اقتصاد و سیاسی)، شکل بندی،(اجتماعی و اقتصادی) نظم (اجتماعی اقتصادی بازارمحور) - در خاورمیانه و چگونگی تحول و تکامل آن، علیرغم اهمیت در نظام مسائل معاصرخاورمیانه تا حد خیلی زیادی در پژوهش ها( به ویژه داخل) مرتبط اقتصادسیاسی( در سطوح خرد و کلان) مغفول مانده است. این مقاله در تلاش است به سئوال مهم خاستگاه و منشاء ظهور سرمایه داری در خاورمیانه و چگونگی تحول و تکامل آن در بستر تاریخ، پاسخ دهد. سطح تحلیل پژوهش حاضر، جهانی و مبتنی بر نظریات نظام جهانی ( والرشتاین، جیوانی اریگی، نظریه توسعه ناموزون و مرکب تروتسکی/انیه واس و اغلو) و از نظر روشی از روش تاریخی- دگرگونی(مرحله گرا)، تبیینی و آماری و مقایسه ای بهره می برد. از حیث زمانی نیز به دوران پیشا استعمار تا به امروز محدود می باشد. یافته های پژوهش در نگاه اول، چشم اندازی « مرحله ای- غیر خطی» و «تعاملی» از ظهور و بسط سرمایه داری در خاورمیانه نشان می دهد که هر مرحله از تحول، خاورمیانه صورتبندی خاصی از سرمایه داری در تطور تاریخ تجربه کرده است. این پژوهش ضمن پوشش برخی نقاط کور مفهومی و تجربی، در کلیت تا حدی فروض مهم اروپا محوری ( تاریخی، هنجاری، پیش آگاهی و مرحله گرا) و انتزاعیات فضایی ناشی از آن- یعنی رد عاملیت علی جهان غیر اروپایی/ سرپوش گذاشتن برخشونت سرمایه داری اروپایی- در مراحل مختلف تحول و تکامل و بسط سرمایه داری در خاورمیانه به چالش می کشد.
جایگاه عربستان سعودی در رقابت استراتژیک چین و آمریکا در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۸۴)
273 - 297
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر رقابت چین و آمریکا به حوزه ها و مناطق متنوعی گسترش یافته و شکل دیگری به روابط این دو کشور داده است. در این راستا مسئله کلی مقاله آن است که در حال حاضر عنصری به نام «رقابت استراتژیک» به رقابت میان این دو نظم بخشیده که مهم ترین علت آن عدم توانایی آمریکا در مهار چین است. درواقع گسترش حضور چین در منطقه خاورمیانه موجب شده است تا مهار این کشور به یکی از مهم ترین دغدغه های آمریکا تبدیل شود. در همین راستا سؤال اصلی مقاله این است که عربستان سعودی در رقابت استراتژیک میان چین و آمریکا چه جایگاهی دارد؟ براساس روش شناسی کیفی و رویکرد توصیفی - تبیینی از منظر چارچوب نظری «واقع گرایی ساختاری»، فرضیه اصلی این است که عربستان سعودی به عنوان یک بازیگر تأثیرگذار منطقه ای با ظرفیت های ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک و توانمندی همراه سازی بازیگران پیرامونی (شورای همکاری خلیج فارس) جایگاه مهمی را در رقابت استراتژیک چین و آمریکا در منطقه خاورمیانه دارد. یافته های پژوهش نشان دهنده آن است که اولویت اصلی این دو کشور در رقابت استراتژیک، گسترش نفوذ سیاسی و افزایش نقش آفرینی در مناطق استراتژیک از جمله خاورمیانه در راستای تغییر موازنه به سود خود بوده است. در همین راستا چین در حال برقراری روابط استراتژیک با متحدین آمریکا در منطقه و یارگیری می باشدکه یکی از این کشورها عربستان سعودی است.
خودآگاهی تاریخی و هویت سازی در بستر روایت های ایران شناسی (عصر قاجار و پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
7 - 28
حوزههای تخصصی:
هویت ملی و نسبت آن با هویت های فروملی و فراملی امروزه به معضل بسیاری از جوامع و ملت ها تبدیل شده است؛ به طوری که عموماً از آن با تعبیر بحران یاد می شود. با ورود ایران به دوران مدرن، هویت به مسئله ای پیچیده تبدیل شده است. یکی از عوامل مهمی که بر هویت سازی ایرانیان تأثیر گذاشته گفتمان شرق شناسی است. پژوهش های شرق شناسی منبع عمده تولید نظریات و مفاهیم در باب ماهیت جوامع شرقی ازجمله ایران بوده و برای شناخت و تحلیل این جوامع کمابیش به کار گرفته می شود. شرق شناسی و ابزارهای فنی آن چون زبان شناسی و باستان شناسی، برخی ابعاد فراموش شده تمدن و فرهنگ ایرانی پیش از اسلام را از غبار زمان و تاریخ بیرون آورد و دستاوردهای آن را در قالب روایت های تاریخی ارائه کرد. این مقاله با روش تحلیل تاریخی، درپی پاسخ به این پرسش برآمده که کارکرد گفتمان ایران شناسی در خودآگاهی تاریخی و برساخت هویتی مدرن ایرانی چه بوده است؟ یافته های پژوهش بر آن است که در دوران مدرن، هویت امروزین بسیاری از بناهای باستانی ایرانی توسط شرق شناسی بازتعریف شد. با اتکا به آثار و منابع یونانی رومی، فارسی عربی، حفاری های باستان شناختی و بازخوانی خطوط باستانی، کلان روایت های تاریخی در بستر این گفتمان بالید و مبنایی برای خودآگاهی تاریخی و هویت سازی ایرانیان شد.
نقش قهرمان ملی در استحکام هویت ملی (مطالعه موردی شهید قاسم سلیمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۲)
27 - 45
حوزههای تخصصی:
هویت ملی از موضوعاتی است که دولت ها برای تحقق و تثبیت آن در جامعه اهتمام می ورزند. ازجمله مواردی که می تواند در استحکام بخشی به هویت ملی مؤثر واقع شود، قهرمانان ملی هستند. تاریخ کهنسال ایران، قهرمانان ملی بزرگ و نامداری را در دامان خود پرورش داده است. یکی از افرادی که در دهه اخیر به عنوان قهرمان ملی در جامعه ایران شناخته شده، شهید قاسم سلیمانی است. چرایی و چگونگی تکوین شخصیت سلیمانی به عنوان قهرمان ملی موضوع قابل درنگی است که بررسی ابعاد و زوایای آن پژوهش جامعی می طلبد. بر این اساس، سؤال اصلی مقاله این گونه مطرح می شود که عوامل مؤثر در تکوین شخصیت شهید سلیمانی، به عنوان قهرمان ملی، چه بوده و این عوامل چه نسبتی با برجسته سازی هویت ملی دارند؟ به نظر می رسد شخصیت شهید سلیمانی با اثرپذیری از رویه های مکتبی و مذهبی متناظر با رویکردهای منشی و کنشی قهرمانان ملی ایران که فردوسی در شاهنامه بدان ها پرداخته، نقش برجسته ای در همگرایی و تقویت هویت ملی به دنبال داشته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که رفتارهای بینشی و کنشی شهید قاسم سلیمانی از قبیل اخلاص، وطن دوستی، خاکساری و مردم داری، مبارزه با دشمنان ایران، مردانگی و آزادگی، در کنار ویژگی های فیزیکی و رفتارهای غیرکلامی، در معرفی وی به عنوان الگوی تجربه شده از قهرمان ملی مؤثر بوده است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات با اتکا به منابع کتابخانه ای است.