فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۸۱ تا ۳٬۸۰۰ مورد از کل ۷۹٬۵۳۷ مورد.
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
39 - 94
حوزههای تخصصی:
از میانه قرن پنجم تا قرن چهاردهم هجری قمری، آثار و آراء فیلسوفان ایرانی در محافل علمیِ شبه قارّه هندوستان حضوری پُررنگ داشته اند. اندیشه فلسفیِ میرداماد (ف. 1040 ھ . ق)، یکی از نقاط عطف این حضور تاریخی است. آثار و آراء میر پس از ورود به هندوستان، از طریق سنّت های متنی در سراسر شبه قارّه انتشار یافتند. نگاشته های وی، از قرن سیزدهم هجری قمری به سنّت های متنی راه یافته و خود به منبع آموزشی تبدیل شدند. در این دوره، تعلیم و تعلّم الأفق المبین در مدارس علمیِ هندوستان – به ویژه شهر رام پور – رونق یافت. تداول این اثر در جایگاه متن درسی، بستری فراهم ساخت تا شروح و حواشیِ گوناگونی بر محور آن پدید بیایند. در کنار الأفق المبین، کتاب الإیماضات نیز یکی از سنّت های فرعیِ تعلیم فلسفه در هندوستان بوده است. انتشار و تثبیت آثار و آراء میرداماد در جنوب آسیا، چهره های فلسفیِ هندوستان را در دو صف مخالفان و موافقانِ او جای داد و در میان آنان مباحثات دامنه داری در موضوعات «جعل بسیط ماهیّت»، «حدوث دهری»، «حمل»، «اقسام هل بسیط»و... به وجود آورد. در این مقاله، ضمن معرّفی اجمالیِ سنّت های متنی در شبه قارّه، نشان خواهیم داد که چگونه محافل علمیِ هندوستان، از ابتدای قرن سیزدهم تا میانه چهاردهم هجری قمری، اقبالی چشمگیر به آثار و آراء میرداماد داشته اند.
توضیح نسبت مرگ ارادى با معرفت و اخلاق در تأملات افلاطون و صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
123 - 150
حوزههای تخصصی:
مرگ مسأله انسان است. این موضوع از همان آغاز حیات بشر پیوندی عمیق با نظام فکری فلاسفه داشته است و به مفهومی پایه در اندیشه متفکران تبدیل گردیده است. به همین جهت در مکاتب فلسفی تفاسیر مختلفی از این مفهوم صورت پذیرفته است. افلاطون و صدرا درباره این مفهوم تأملاتی ارائه کرده اند. با بررسی آثار افلاطون و صدرا درمی یابیم که در آثار این دو فیلسوف همسو با مرگ طبیعی مرگ دیگری با عنوان مرگ ارادی طرح شده است که با تلاش انسان و ایجاد جدایی میان نفس و بدن تحقق می یابد. به نظر می رسد این مفهوم پیوندی عمیق با معرفت و اخلاق در اندیشه افلاطون و صدرا داشته باشد. مسأله اصلی این نوشتار پرداخت به چیستی مرگ ارادی و بررسی نسبت حاکم میان این مفهوم و معرفت و اخلاق در اندیشه افلاطون و صدرا است. نگارنده سعی دارد با بررسی مقایسه ای و به شیوه توصیفی تحلیلی، مفاهیم گفته را واکاوی کند. برآمد پژوهش حاضر چنین معلوم می سازد که در نگاه این دو فیلسوف مرگ ارادی، معرفت و اخلاق کارکردی یگانه به خود می گیرند. اهمیت این سنخ نوشته ها در این است که حالت انتزاعی مفاهیم متافیزیک فلسفه افلاطون و صدرا در قالب مفاهیم انضمامی مانند مرگ و اخلاق توضیح داده می شود.
تحلیل آفرینش عالَم از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
137 - 162
حوزههای تخصصی:
آفرینش، آن چه که خداوند در زمان و فراتر از زمان خلق کرده را شامل می شود و چون ما در زمان زندگی می کنیم پس در قسمتی از آفرینش هستیم که بی ثبات و متحرک و در تکامل و گسترش است و فلسفه آفرینش در مدت شش روز، از جمله موضوعاتی است که همواره ذهن بشر جستجوگر را به خود مشغول کرده و به عنوان یک مسأله اساسی همیشه مطرح بوده است. خداوند، عالم هستی را برای هدفی مشخص آفرید و این جهان، به سوی آن هدف در حرکت است و مسبوق به ماده اولیّه نمی باشد که در قرآن به بیان های مختلف، از این آفرینش، سخن به میان آمده است و از وجود «آب» در ابتدای آفرینش، نام برده و این که آفرینش، در شش روز اتفاق افتاد و نیز به صراحت از وجود هفت آسمان سخن به میان آورده است. مراحل آغازین آفرینش جهان هستی در قرآن که با نام مشترک «آسمان ها و زمین» بیان شده، به جهت هدایت انسان به سمت معرفی عظمت خداوند و فهم و تفسیر بهتر آیات قرآن می باشد که این ها لازمه شکرگزاری و حق شناسی است و این در حالیست که همه موجودات، دارای منشأ و مبدأ واحدی در آفرینش می باشند لذا به جهت اهمیت موضوع، آیات آفرینش «أرض و سماء» را با عنوان «فِی سِتَّه أَیَّامٍ» مورد بررسی قرار داده و عقاید و آراء مفسرین را بیان خواهیم نمود.
بررسی انتقادی تقریر فیاضی از نظریه وجود ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۲
13 - 24
حوزههای تخصصی:
از میان تقریرهای نظریه وجود ذهنی، تنها اندکی از آنها به مغایرت وجودی علم حصولی و وجود ذهنی حکم کرده اند؛ تقریر غلامرضا فیاضی جدیدترین آنهاست. او معتقد است نظریه اتحاد عاقل و معقول مقتضی تمایز هستی شناختی علم حصولی و وجود ذهنی است. از پیامدهای این تقریر، بازسازی نظریه شبح محاکی و جایگزین کردن مطابقت حکایی به جای مطابقت ماهوی در تقریر مشهور است. فیاضی از دو راه بر تمایز هستی شناختی علم حصولی و وجود ذهنی استدلال کرده است: مشاهده حضوری و استدلال تضایف. این مقاله در هفت محور تقریر فیاضی از نظریه وجود ذهنی را تبیین کرده است. بررسی انتقادی این تقریر به این نتیجه انجامید که نه نظریه اتحاد عالم و معلوم اقتضا دارد تا علم حصولی از لحاظ هستی شناختی غیر از صورت ذهنی باشد و نه درون نگری حضوری؛ دلیل تضایف نیز این مغایرت وجودی را اثبات می کنند. همچنین این نتیجه به دست آمد که جایگزین کردن مطابقت حکایی به جای مطابقت ماهوی صحیح نیست؛ زیرا فاقد ملاک لازم برای تبیین حکایت و مطابقت ذهن و عین است.
Semantic Analysis of the Word "Sawwal" in the Qur'an with Emphasis on the Semantic Fields of Companionship and Succession(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Examining the meaning of the words in the Qur'an plays a significant and special role in understanding the purpose of God and the precise application of divine commands. Semantics of the Qur'an is a methodical interpretation of the subject that, if based on the principles of the Qur'an, is able to present the meaning of words to mankind in the form of a divine worldview and explain it. Also the theory of semantic domain is very helpful in studying the semantic structure of words of any language and explaining the semantic limits of its lexical elements, because every word adopts a part of its meaning from other words of the same domain. The word "Sawwal" is one of the words that are used 4 times in the Quran. Examining words that have a low frequency in Quranic use will be able to be accurately understood only through semantic methods. One of these methods is constructive semantics, which will help to solve the problem of semantic analysis through the examination of lexical co-occurrence and substitution. Study the verses through constructivist semantics has made a great contribution to understand the divine meaning and purpose of the use of words, and it has been considered as an effective method in religious research. Examining the companionship and succession of the intended words in the Qur'an reveals the semantic areas related to the words and specifies the way of communication with each of the areas. The current research has discussed and investigated the word "Sawwal" with the aim of semantics in the semantic fields on the axes of companionship and succession. Semantic fields mean a set of words that have common semantic components. Therefore, in order to distinguish this type of words (having common semantic components) have been used the axes of companionship - verbal chain that are placed together - and succession - the connection of linguistic elements in the verbal chain with non-existent elements in that chain that can be placed Instead of any of the existing elements. Using the method of description and analysis, the present research has analyzed the word "Sawwal" in the Qur'an. The word "Sawwal" which in the dictionary analysis means seducing and adorning, has commonalities with many semantic fields. This word is used in the Qur'an to warn the audience and warns the believers about the possibility of falling into the trap of adorning. This word has been used in four verses, from "Tafʻīl" pattern which emphasizes plurality and gradualness, and it is in conjunction with the words "al-Shayṭān" and "Nafs". Therefore, in order to analyze the semantic fields involved with the word "Sawwal", investigated its substitutes, which include the words "Zayyin", "Iḍlāl", "Ighwā", "Nazgh" and "Vasvasah", and at the end, as result It was found that function of "al-Shayṭān" for "Taswīl" is to make religious affairs seem unimportant, which makes people dare to commit sins and ugly deeds. But "Nafs" is tool of "al-Shayṭān" for "Taswīl". The word "Zayyin" with the highest frequency in the relationship of succession with "Sawwal" emphasizes this fact that Satan adorns sin in the eyes of human. The word "Iḍlāl", like the word "Taswīl", uses the existential container of "Nafs" in the direction of deviating from guidance. "Nazgh" is the reason for strengthening the motivation of man to commit evil deeds, and "Waswasah" is the reason for his internal boiling in the process of "Taswīl". "Ighwāʼ" also, in the role of succession, intensifies the adorning which causes believable move toward sins. Therefore, the meaning that can be inferred from the interpretations and lexicographers of the word "S W L" is found in concepts such as "Adorning" and "Decorating", "Facilitating" and "Making easy", "Pretending" and "Making good". In Qur'anic research with the constructivist style, after examining the vocabulary and understanding the relationship between them and considering the lexical context, the overall structure and relationship between the words can be obtained. In the end, this method has been implemented in the figure (1) and has shown the way of semantic communication. The use of meaning in the recognition of words such as "Sawwal" can be effective in his attitude and lifestyle. For example, the role of the "Devil" and the "Nafs" in man's interpretation can be effective on self-control and change in his behavior. This is despite the fact that the understanding of this intellectual system could not be fully realized without a semantic view.
A Critical Study of Armstrong's View on Myth in the Qurʾān with an Emphasis on the Phenomenological Approach(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۶
89 - 112
حوزههای تخصصی:
Myth in the Quran is one of the topics that has been studied by western Qurʾānic scholars. The new studies of Western scholars have investigated this issue with different approaches and methods, sometimes with a contextual approach and sometimes with a phenomenological approach. In the meantime, Karen Armstrong, using the principles and characteristics of the phenomenological approach, has studied the myth in religions, especially in Islam and the Qurʾān. She considers all the events mentioned in the holy books of the three Abrahamic monotheistic religions to be myths, although there may be historical events behind them, but over centuries this historical event has become the source of religious inspiration and the center of religious spirituality. To transform and enter the lives and hearts of believing and worshiping generations, it must be recreated in the form of a myth along with actions and rituals. Karen Armstrong is a British author and commentator who has written many works in the field of Islam and the Quran. The comparative and phenomenological approach to religion is one of the main characteristics of her works. Like other mythologists, she introduces myth as an event that once happened in some way, but at the same time always happens. According to her, an event should be freed from the shackles of a certain period and enter the lives of contemporary worshipers, because otherwise it will remain a unique and unrepeatable event, or a strange historical event that does not connect with the lives of others. In other words, the key point of the view of this group of orientalists about the relationship between myth and historical event can be summarized in the following sentence: "As long as a historical event has not become a myth, it cannot become a source of religious inspiration." As the title and content of this research indicate, the subject matter pertains to Karen Armstrong's phenomenological approach to Quranic narratives and their relationship to the concept of myth. The research aims to not only compare her perspective with the methodological principles of phenomenology but also to critically evaluate it. Previous studies on this topic can be broadly divided into two categories: Western studies on myth in the Quran and Islamic studies that critique Western scholars' views on this issue. The research in the first category constitutes the primary sources for this research, along with other critical studies among the various critiques offered by Muslim scholars; the contextual approach employed by Western scholars has received particular attention. This approach has been extensively discussed by scholars such as Angelika Neuwirth in the Encyclopedia of the Quran. In response, several articles have been written critiquing and examining this perspective. But the analysis of Armstrong's point of view based on phenomenological approach is a subject that has been rarely discussed and this research can be considered one of the initial critical studies in this regard. In contrast to Western scholars, Muslim scholars and exegetes have primarily focused on the concept of "Asāṭīr al-Awwalīn" (اساطیر الاولین) when addressing the issue of myth in the Quran. They have sought to explain this concept within the Quranic framework. The majority of Muslim exegetes define Asāṭīr as the writings of the ancients about their own lives, including their history, speeches, stories, and events. Fakhr al-Dīn al-Rāzī (d. 1209 CE) identifies this definition as the view held by the majority of exegetes. However, what is studied under the title of myth in the western Qurʾānic studies has other criteria and indicators that are determined by contextual and phenomenological approaches. Using library sources and descriptive-analytical method, this article aims to examine Armstrong's view of myth in the Quran by emphasizing the methodological principles of the phenomenological approach and evaluate it in the form of a case study. The principle of autonomy or independence, which expresses the uniqueness of the realm of the sacred and its experience, is one of the most important methodological principles of the phenomenological approach. Emphasizing this principle, Armstrong considers the language and realm of the Qurʾān to be different from the language and realm of experimental and social affairs, and this is where she finds her way to mythological or symbolic language. Relying on the comparative method, which is one of the methodological principles of the phenomenological approach, Armstrong compares Islam and Christianity and, in this way, pays attention to the character of Jesus and the mythological issues created by Paul. She tries to present a view similar to her own view of Christianity by presenting three introductions: The Prophet being the successor of Christ, the Qurʾān's non-opposition to myth and the moral function of the stories of the Qurʾān. In this way, the Quran, by presenting a mythological image of the Prophet of Islam and other prophets, tries to bring these characters out of the confinement of those times and places and repeat them for all ages. In addition to the criticisms that were expressed regarding the symbolic nature of the language of the Quran and the effectiveness of a belief in the lives of believers as a criterion of truth, Armstrong's comparison between the Prophet of Islam and the Jesus has been criticized.
بررسی و نقد آرای رینولدز در باب ایده «سرنوشت و جزای فوری شهدا در قرآن» و زیرمتن بایبلی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
263 - 285
حوزههای تخصصی:
گابریل سعید رینولدز ایده «جزای فوری شهدا پس از مرگ» را با تکیه بر برداشت خویش از ظواهر آیات و روایات و نیز آرای تفسیری طبری، به معنای عدم تجربه برزخ و وصول بلافاصله آنان به بهشت جاودان انگاشته و آن را متأثر از آموزه های پدران کلیسا، به ویژه پدران سریانی و ناظر به برخی آیات در کتاب مقدس برشمرده است. در این پژوهش پس از نقد این فرضیه باتوجه به شواهد قرآنی و روایی با روش توصیفی و تحلیلی، دیدگاه رینولدز و مستندات وی بررسی و این نتایج حاصل شده است که رینولدز در برداشت خود از تفسیر طبری اشتباه کرده است؛ به علاوه ادعای اینکه این ایده افزون بر آموزه های پدران سریانی از آموزه های پدران کلیسا در غرب نیز اثر پذیرفته است، با دقت در آرای «ترتولیان» که از پدران کلیسای لاتین و بنیان گذار الهیات غربی به شمار می آید، سوءبرداشتی از آرای وی تلقی شده است. خوانش محققان نخستین از دیدگاه های ترتولیان روشن می سازد که شهدا نیز همانند سایر ارواح تا روز رستاخیز در مکان ارواح متوفا باقی می مانند. همچنین سیاق آیات مورد استناد رینولدز از کتاب مقدس و بازخوانی برخی اصطلاحات آن گویای این است که بر طبق آموزه های بایبل نیز شهدا دوره برزخ را طی می کنند.
ضابطه مندکردن قاعده ترک استفصال و تبیینِ کاربست های آن در دانش اصول فقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال ۵۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
167 - 198
حوزههای تخصصی:
بخش عمده ای از روایات در قالبِ پرسش وپاسخ راوی و معصوم(ع) گزارش شده اند. شناخت مؤلفه های موجود در پاسخ معصوم(ع) یاری رسانِ مجتهد در استنباط حکم شرعی است. یکی از قواعد کاربردی در این سپهر، «ترک استفصال» نام دارد. این قاعده، گویای آن است که ادله لفظی بر فرض های مختلف، مشتمِل است. در پژوهش حاضر به روش اِسنادی و توصیفی تحلیلی، تبیین نظام مندی از قاعده مذکور ارائه و شرایط به کارگیری آن ضابطه مند شده است. در گام بعد، با تبیین کاربست های این قاعده در دانش اصول فقه و درج نمونه های حدیثی مناسب، جنبه های کاربردی قاعده روشن شده است. برخی از مواضع کاربرد قاعده به این قرار است: حکم تکلیف در زمینه علم اجمالی، مفهوم شناسی شک در استصحاب، تعارض دو استصحاب، دلالتِ اخبار علاجیه، حکم تقلید از شخصی که بالفعل به اجتهاد نرسیده، بررسی شرطیت ثبات مذهب در تقلید استمراری و حکم استقلال عامی در امر قضاوت.
راه کارهای نوین در شناخت طبقه راویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات علوم قرآن و حدیث سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
111 - 139
حوزههای تخصصی:
شناخت طبقه راویان واقع در اسناد احادیث، یکی از بنیادی ترین نیازها در فرایند اعتبارسنجی احادیث شیعه است؛ زیرا در ارزیابی احادیث، شناخت طبقه راوی و دست یابی به اتصال سلسله راویان سند، تاثیر بنیادین دارد. طبقه راوی به معنای شناخت تقریبی عصر فعالیت های حدیثی راوی در دو دوره تحمل (زمان علم آموزی و اخذ حدیث) و اداء (آموزش اندوخته ها به نسل های پسین) می باشد. دانشیان رجال شیعه در دوران معاصر، برای شناسایی طبقه راویان از راه کارهای گوناگون بهره می جویند. تجربه نگارندگان در مطالعات پیراحدیثی مرتبط با طبقه راوی، بیان گر آن است که این راه کارها، نمی تواند تمام چالش های فراروی شناخت طبقه راویان را، پاسخ گو باشد. نوشتار حاضر، با توجه به اطلاعات موجود در منابع رجالی، فهرستی و حدیثی شیعه، سعی در ارائه چهار راه کار نوین طبقه شناسی دارد که از رهگذر آن، بتوان از بسیاری از چالش های باقی مانده، گذرکرد. عملکرد برخی از این راه کارها در گشودن چالش های طبقه شناسی سه تن از راویان فعال در عرصه انتقال تراث حدیثی امامیه، یعنی ابراهیم بن هاشم، محمدبن عیسی بن عبید و محمدبن احمد بن یحیی، به نمایش گذاشته شده است.
مهربانی خداوند در قرآن کریم با رویکرد پاسخ به شبهات آتئیست ها در فضای مجازی
حوزههای تخصصی:
رحمت و مهربانی از صفات افعالی پروردگار متعال است، که نفی آن از یزدان پاک، به مثابه قایل شدن به نقص، در ساحت وجود اوست. از سویی باور ما بر اساس آیات وحی بر این است که اصل و اساس آفرینش بر رأفت و مهربانی خداوند بنا شده است و آیات فراوانی از قرآن کریم جلوه های متعددی از مهربانی او را یادآور می شود؛ از جمله تکریم و احترام بندگان، تفضل بر بندگان، عیب پوشی، روش موعظه، تبشیر و امیدواری دادن، انذار، توبه پذیری و تأخیر در کیفر بندگان، این حقیقت را اثبات می کند. این در حالی است که بسیاری از خداناباوران، در آثار و نگاشته های خود مخصوصاً در فضای مجازی با درج شبهاتی خاص، با حقیقت مهربانی و رحمت خداوند مخالف بوده و با انتشار انگاره های خود در شبکه های اجتماعی، سعی در ارائه تصویری خشن و دهشتناک از خداوند باورمندان دارند. نوشتار حاضر که به روش کتابخانه ای و شیوه توصیفی تحلیلی سامان یافته است؛ تلاش می کند با تبیین مهربانی خداوند و جلوه های آن در قرآن کریم، به شبهات آتئیستها در فضای مجازی در این موضوع پاسخ دهد.
کاربست آشنایی زدایی در سوره مبارکه یوسف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۰
105 - 122
حوزههای تخصصی:
آشنایی زدایی یکی از وجوه رستاخیز واژگان بر مبنای زبانشناسی و از نظریه های نقد ادبی جدید است که در چارچوب مکتب فرمالیسم روسی در سال1917م مطرح شد. پژوهش های نقدی و ادبی معاصر به پدیده هنجارگریزی به عنوان یک مسأله ی مهم در زیباشناسی متون ادبی توجه دارند و بر این باور هستند که هنجارگریزی به معنای خارج شدن سخن از ساختار معروف و شناخته شده خود است.ناگفته نماند که هنجارگریزی در ذیل مقوله سبک شناسی مورد بررسی قرار می گیرد و در اصل یکی از پدیده هایی است که در تشکیل سبک ادبی شاعران و نویسندگان تاثیر دارد؛ زیرا عنصری است که باعث برجسته شدن یک سبک ادبی و همچنین گیرایی آن می-شود و توجه خوانندگان را به متون مختلف جلب می کند. متن قرآن نیز به عنوان بالاترین متن همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. میزان کاربرد هنجارگریزی در آیات مختلف باعث شده که توجه خوانندگان به ساختار ظاهری آن نیز بیشتر شود و همین امر نگارندگان را بر آن داشت تا به بررسی سوره یوسف از منظر هنجارشکنی بپردازند. از نتایج مهم این پژوهش: هنجارگریزی در سوره یوسف در مقوله مجاز، تشبیه، استعاره و کنایه که چهار فن علم بیان هستند خود را نشان داده و باعث برجسته شدن ساختار ظاهری این سوره گردیده و همچنین معنای آن را برای خواننده ملموس تر ساخته است. در این جستار ادبی با روش توصیفی- تحلیلی به کاربست آشنایی زدایی ادبی و وجوه آن در سوره مبارکه یوسف پرداخته شده است تا ساختار و معنایی زیبایی شناختی این سوره بیش از پیش نمایان گردد.
مفهوم، مصادیق و آثار تعزیر منصوص شرعی در حقوق کیفری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه جزای تطبیقی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
81 - 91
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین تحولات قانونی که محل اختلاف و مناقشه حقوقی نیز گردیده است با توجه به ظهور تعزیرات منصوص شرعی در قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ مفهوم، مصادیق و آثار این قسم از تعزیرات است که بستر آن تشابه تعزیر منصوص با حد و دغدغه عدم تسری اختیارات مندرج در تعزیرات به تعزیرات منص وص شرعی است. وفق رویکرد قانونگذار در راستای تحول مفهوم و گستره تعزیر از سال ۱۳۹۲ و به موجب تبصره دو ماده ۱۱۵ قانون مجازات اسلامی قانونگذار اقدام به ارائه تفکیک نوینی از تعزیرات با دو قسم تعزیرات منصوص و غیرمنصوص شرعی نمود و آثار حقوقی قابل توجهی مانند قاعده منع محاکمه مجدد، اعطای معافیت قضایی در جرایم خفیف، اصدار قرار تعویق صدور حکم، تعلیق اجرای مجازات، تقلیل مجازات اطفال و نوجوانان تا نصف حداقل در صورت وجود جهات تخفیف و مرور زمان تعقیب منصرف از تعزیرات منصوص شرعی اعلام گردیده است. این در حالی است که مفهوم و مصادیق تعزیر منصوص شرعی همچنان محل مناقشه و تفکیک مذکور موجب اجمال قانون گردیده است. در مقاله حاضر در راستای بررسی موضوع مذکور ضمن ارائه مفهوم و قلمروی تعزیر منصوص شرعی مصادیق و آثار این رویکرد قانونگذار در تحول تعزیر بررسی و آسیب شناسی گردیده و پیشنهاداتی در راستای رفع آن ارائه می گردد.
بررسی وضعیت حقوقی تسلیحات الکترومغناطیسی در پرتو فقه و حقوق بشردوستانه بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه جزای تطبیقی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
149 - 162
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های اساسی حقوق جنگ، تسلیحات جدیدی مانند سلاح های الکترومغناطیسی است که با سرعت نور عمل می کنند، کشنده بوده و افراد را در حد شکنجه آزار دهند. هدف مقاله حاضر بررسی این سؤال است که وضعیت حقوقی تسلیحات الکترومغناطیسی در پرتو فقه و حقوق بشردوستانه بین المللی چگونه است؟ مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است و با استفاده از روش کتابخانه ای به بررسی سؤال مورد اشاره پرداخته است. نتایج بر این امر دلالت دارد که در حقوق بشردوستانه، اصل تفکیک غیرنظامیان از نظامیان, اصل تناسب در استفاده از سلاح ها، اصل منع رنج بیهوه و اصل عدم تخریب محیط زیست حکم فرماست و در استفاده از هرگونه از تسلیحات لازم است اصول مورد اشاره رعایت شود. در فقه نیز بر رعایت اصول حقوق بشردوستانه در جنگ ها تأکید شده است. به عنوان دستاورد مقاله باید گفت که قواعد ویژه ای درخصوص استفاده از تسلیحات الکترومغناطیس وضع نشده است، اما از منظر فقه و حقوق بشردوستانه بین المللی استفاده از تسلیحات الکترومغناطیسی تابع رعایت اصول حقوق بشردوستانه است که به عنوان قواعده آمره در حقوق جنگ پذیرفته شده است.
جبران خسارت ناشی از حقوق کار با تأکید بر نقش تقصیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
51 - 68
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: بررس ی مس ائل مرب وط ب ه ک ار و ک ارگر و ارتب اط ک ارگر و کارفرم ا، از جمل ه مس ائل مهم ی اس ت ک ه، ضرورت آن امروز بیش از هر زم ان دیگ ری احس اس می شود. هدف مقاله حاضر، جبران خسارت ناشی از حقوق کار با تأکید بر نقش تقصیر است.مواد و روش ها: روش تحقیق، به صورت توصیفی تحلیلی بوده و این تحقیق از نوع نظری می باشد. روشی که برای جمع اوری اطلاعات استفاده شده است؛ بصورت کتابخانه ای است و با مراجعه به کتب و مقالات صورت گرفته است.ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.یافته ها: جبران خسارت ناشی از حقوق کار، از دو طریق شامل مسئولیت مدنی کارفرما و یا نظام تأمین اجتماعی و بیمه صورت می گیرد. جبران خسارت از طریق نظام مسئولیت مدنی «اصل» و از طریق نظام تأمین اجتماعی و بیمه «فرع» است. از طرفی چون جبران کامل خسارت در نظام تأمین اجتماعی و بیمه پذیرفته نشده است؛ و تا سقف مشخصی و معینی خسارت پرداخت می نمایند، زیان دیده جهت جبران خسارت کامل لاجرم می بایست طبق قواعد عام مسئولیت مدنی علیه واردکننده زیان طرح دعوی نماید.نتیجه: جبران خسارت در حوادث کار، بر مبنای فرض تقصیر قرار گرفته و قانون گذار تنها استثنائاتی در این خصوص قائل گردیده است. مطابق بخش نخست ماده 12 قانون مسئولیت مدنی، مبنای مسئولیت مبتنی بر تضمین حق و مسئولیت نیابتی است؛ و مطابق بخش دوم ماده مورد اشاره، در صورت عدم رعایت احتیاط های مزبور کارفرما مرتکب تقصیر شده و مبنای مسئولیت او در جبران خسارت تقصیر است.
حق وکیل و متهم در دسترسی به محتویات پرونده و ضمانت اجرایی آن در حقوق ایران و انگلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۶ ویژه نامه ۱۴۰۳ شماره ۵
111 - 128
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: حق وکیل و متهم در دسترسی به محتویات پرونده و ضمانت اجرایی آن از موضوعات مهمی است که کمتر به آن پرداخته شده است. هدف مقاله حاضر بررسی حق وکیل و متهم در دسترسی به محتویات پرونده و ضمانت اجرایی آن در حقوق ایران و انگلستان در پرتو دادرسی عادلانه است.مواد و روش ها: روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی بوده و این تحقیق از نوع نظری می باشد. روشی که برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است بصورت کتاب خانه ای است و با مراجعه به کتب، مقالات و اسناد بین المللی و داخلی صورت گرفته است.ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متن، صداقت و امانت داری رعایت شده است.یافته ها: رعایت دادرسی عادلانه مستلزم دسترسی وکیل و متهم به محتویات پرونده در مرحله تحقیقات مقدماتی است. در حقوق انگلستان، حق دسترسی متهم و وکیل وی به محتویات پرونده و حتی فراتر از آن، مداخله وکیل در پرونده در تحقیقات مقدماتی پذیرفته شده است. قانون گذار برای تحقق این حق ضمانت اجرای قوی پیش بینی کرده است. در قانون آئین دادرسی کیفری ایران نیز این حق پذیرفته شده است؛ ولی با محدودیت هایی مواجه است. ضمن اینکه فاقد ضمانت اجرایی است.نتیجه : عدم رعایت حق دسترسی به محتویات پرونده در حقوق انگلستان ممکن است به بی اعتباری کل تحقیقات مقدماتی و یا حتی آزادی متهم از سوی دادگاه منجر شود. لازم است در قانون آئین دادرسی کیفری ایران، برای این حق ضمانت اجرای قوی تعیین شود. ضمن اینکه محدودیت های حق دسترسی وکیل و متهم به پرونده رفع شود.
Analysing Abraham’s Sacrifice in Genesis 22: Unveiling the Chosen ‘Only Son’(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
pure life, Volume ۱۱, Issue ۳۹, Summer ۲۰۲۴
1 - 20
حوزههای تخصصی:
SUBJECT & OBJECTIVES: The paper delves into the event of Patriarch Abraham’s intended sacrifice of his ‘Only Son’ on Mount Moriah. The study aims to determine the true identity of the ‘Only Son’ based on biblical verses.METHOD & FINDING: Using a descriptive-analytical methodology, the research examines relevant Biblical texts and commentaries. It compares the sacrifice event to other significant occurrences, including the birth chronology of Abraham’s sons, God’s covenant regarding his offspring, the status of firstborns in the Old Testament, and Abraham’s love for his son Ishmael. Through this analysis, the study concludes that the ‘Only Son’ ordered for sacrifice was Abraham’s firstborn, Ishmael, rather than Isaac.CONCLUSION: Through a detailed examination of biblical verses and related events, this study sheds light on the identity of the ‘Only Son’ in Abraham’s sacrifice. Contrary to popular belief, the evidence points to Ishmael, Abraham’s firstborn, as the son chosen for sacrifice on Mount Moriah. This conclusion challenges traditional interpretations and invites further exploration into the nuances of this pivotal moment in religious history.
ریشه یابی علل اختلاف رفتاری پیامبران نسبت به درخواست یا رفع عذاب از کفار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
159 - 183
حوزههای تخصصی:
انبیای الهی(ع)، بعد از مسجل شدن عذاب بر کفار توسط خداوند، در مقابل آن سر تعظیم فرود آورده و هیچگاه مخالفتی در برابر آن نشان نداده اند، ولی در دو مورد ادعا شده است که پیامبران با این امر الهی، مخالفت نشان داده اند: درخواست نوح(ع) نسبت به نجات فرزندش و درخواست ابراهیم(ع) نسبت به رفع عذاب از قوم لوط. این تحقیق که به روش کتابخانه ای (با مراجعه به کتب تفسیری متعدد) و شیویه توصیفی - تحلیلی سامان یافته است، به نقد و بررسی آرای تفسیری و تحلیل آیات می پردازد. روش کار بدین شکل بوده است که ابتدا تمام آیات مربوط به تعامل این دو نبی الهی با مخالفان استخراج گردید و سپس به تحلیل و بررسی در این عرصه پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که اولاً حضرت نوح(ع) نسبت به استحقاق مجازات فرزند خود علم نداشت و ثانیاً درخواست نجات از عذاب را نیز مطرح نکرد، بلکه صرفاً برای رفع ابهام ذهنی خود، سؤالی را مطرح ساخت. مجادله حضرت ابراهیم(ع) نیز با توجه به صفات مطرح شده برای ایشان و همچنین عدم علم به قطعیت عذاب، از نوع مجادله ممدوح بوده است. در نتیجه، نه مخالفتی با روییه سایر پیامبران از سوی این دو بزرگوار و نه اقدامی برخلاف عصمت یا شخصیت اخلاقی آنان رسول خدا نداده است.
بررسی ابعاد معرفتی مفهوم قناعت ازمنظر صحیفه سجادیه و میزان توجه به آن از سوی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
79 - 98
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در پی این است که مقیاسی برای سنجش قناعت به دست آورد و با کمک آن میزان توجه به این فضیلت را در میان جوانان بسنجد. به این منظور ابعاد معرفتی و مؤلفه های مفهوم قناعت ازمنظر صحیفه سجادیه بررسی شد و از مؤلفه های حاصل از این بررسی برای طراحی، ساخت و اعتباریابی مقیاس قناعت درقالب پرسشنامه ای با 19 سؤال استفاده شد. سپس میزان توجه جوانان به فضلیت اخلاقی قناعت با این پرسشنامه مورد سنجش قرار گرفت. جامعه آماری در این پژوهش، دانشجویان مقطع کارشناسی رشته علوم تربیتی دانشگاه بوعلی سینا همدان با حجم ۲۶۶ نفر، ورودی ۱۳۹۹-۱۴۰۲ بودند که ازطریق روش نمونه گیری جدول مورگان، حجم نمونه ۱۵۵ اندازه گیری شد. تحلیل یافته ها بیانگر آن است که پاسخ ها را می توان در 3 سطح رعایت قناعت در مقیاس بالا، متوسط و پایین بررسی کرد. باتوجه به آزمون تی تک نمونه ای میانگین قناعت (89/2) و سطح معناداری (003/0) از مقدار ارزش آزمون (3) پایین تر است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت وضعیت قناعت از دیدگاه دانشجویان پایین تر از حد متوسط است.
معرفی پایگاه های اینترنتی نور
حوزههای تخصصی:
امروزه، یکی از ابزارهای مهم و کارساز تحقیقاتی، وبگاه هاست که در موضوعات مختلف سامان دهی و عرضه شده اند. مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نیز با توجّه به اهمّیّت راه اندازی پایگاه های اینترنتی مفید و راهگشا، اقدام به تأسیس این دست وبگاه ها نموده و مسیر تحقیق در عرصه علوم و معارف اسلامی را آسان نموده و حجم انبوهی از اطّلاعات ارزشمند را ذخیره سازی کرده است.
در این نوشتار، مروری داریم به معرّفی مهمّ ترین پایگاه های اینترنتی نور. گفتنی است که مجموعه محصولات وبی مرکز نور، در سامانه اطّلاع رسانی این مرکز تحت عنوان نورسافت (noorsoft.org) به تفصیل معرّفی شده است و ما در اینجا مروری اجمالی به محتوا و قابلیت های آنها خواهیم داشت.
الزام های تحقق فرایند امت گرایی از دیدگاه امام عسکری (ع)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
تاریخ اسلام سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۹)
61 - 88
حوزههای تخصصی:
زمامداری در اندیشه اسلامی، مبتنی بر کلان نظریه «امت» پی ریزی شده و افق حاکمیت را در جوامع اسلامی مشخص نموده است. ازاین رو، موضوع امت و امت گرایی، همواره به شکل ویژه در سیره رسول خدا9و ائمه مدّ نظر بوده است. پژوهش حاضر، برای پاسخ به این پرسش سامان یافته است که الزام های تحقق فرایند امت گرایی از دیدگاه امام عسکری کدام اند؟مقاله پیش رو، با روش وصفی تحلیلی به بررسی الزام های تحقق امت گرایی به عنوان اندیشه محوری و اصلی ثابت در تعامل با جریان های مختلف از دیدگاه آن حضرت می پردازد. یافته های پژوهش، نشانگر آن است که مؤلفه های ضروری تحقق فرایند هویت بخش امت گرایی در سیره آن حضرت، دربردارنده «همزیستی مسالمت آمیز توأم با محبت و مدارا»، «عدم واگرایی آشکار با خلفا»، «ایجاد همبستگی و گفتمان درونی مسلمانان بر اساس اصول مشترک اسلامی»، «تحریم بدعت گذاران»، «نفی خشونت گرایی» و «برائت از غالیان» به رهبری امامت الهی می باشد. تأکید حضرت به عنوان رهبر دینی بر موضوع امت گرایی به صورت نظری و عملی، می تواند به عنوان الگویی راهبردی در ایجاد امت واحده در موقعیت کنونی جهان اسلام مورد توجه قرار گیرد.