
مقالات
حوزههای تخصصی:
بر اساس آییه ۱۲۵ سوریه نحل شیوه های دعوت قرآنی به دین، «حکمت»، «موعظیه حسنه» و «جدال احسن» است. برخی مفسران و منطق دانان، شیوه های مذکور را بر برهان، خطابه و جدل منطقی تطبیق نموده اند، لذا شایسته است نسبتِ شیوه های دعوت در قرآن و صناعت های منطقی بررسی گردد. تأمل در معنای لغوی و استعمالات قرآنیِ طرق سه گانیه دعوت به دین در آییه ۱۲۵ سوریه نحل، بیانگر آن است که این شیوه ها الزاماً منطبق بر صناعات منطقی نیستند. میان حکمت قرآنی و برهان منطقی از جهات مختلفی تفاوت وجود دارد. حکمت در لسان قرآن از نظر منشأ، طریق وصول به آن، گستریه کاربرد، دامنیه نتیجه و تأثیر در انسان، با برهان مصطلح منطقی متفاوت است. موعظیه حسنه نیز به جهت مقدمات و مبادی تشکیل دهنده، هدف و کیفیت اثربخشی آن با خطابیه منطقی اختلاف دارد. همچنین جدال احسن در فرهنگ قرآن علاوه بر اختلاف در مقدمات از جهت حق بودن یا نبودن، در انگیزه و غرض به کار گیری نیز با جدل منطقی متفاوت است.
ماهیت و مؤلفه های «شکر و قدردانی» از منظر قرآن و روان شناسی مثبت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در روان شناسی مثبت، شکرگزاری و توجه به آثار آن در زندگی فردی و اجتماعی، مبحث نوظهوری است. در قرآن نیز خداوند با ذکر نعمت های فراوان و به تعبیر الهی «شمارناپذیر»، بارها رفاه انسان و اسباب مادی و معنوی در تسخیر او را یادآورى می کند و از انسان می خواهد با شکر نعماتش و بهره بردن از منافع آن، رشد خود را به کمال برساند. در عین حال، شکرگزاری به عنوان یک مفهوم اخلاقی در قرآن و قدردانی به عنوان یک مفهوم ناظر به آداب اجتماعی در روان شناسی مثبت، بررسی ماهیتی این دو مفهوم را در قرآن و روان شناسی ضروری می سازد. این پژوهش، یک مطالعیه تطبیقی از نوع تبارشناختی است که ترکیب بندی و کارکردهای دو موضوع شکرگزاری و قدردانی را در قرآن و روان شناسی مثبت بررسی می کند. هدف این پژوهش، بیان شباهت ها و تفاوت های ماهوی و مؤلفه های کلیدی در دو حوزیه یادشده است. بر اساس نتایج پژوهش، قرآن کریم در موضوع شکر و سپاسگزاری، به صورت توأمان، نگاه بنیادگرایانه و کارکردگرایانه مبتنی بر بنیاد خودساختیه قرآنی را دارد، برخلاف روان شناسی مثبت گرا که موضوع را صرفاً کارکردگرایانه مطرح می کند. همچنین علی رغم مشابهت های ظاهری، شکرگزاری در قرآن و روان شناسی مثبت گرا تفاوت ماهیتی و پارادایمی دارند و بر پاییه نظام های فکری متفاوتی بنا شده اند.
تبیین جامعه شناختی توزیع عادلانیه منابع و ثروت ها از دیدگاه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام های فکری که در اندیشیه رهبری، انسان و ساختن فرد و جامعه هستند، هرکدام برای جامعه و شرایط اجتماعی موردنظر خود طرح ها و برنامه های خاصی را ارائه داده اند که یکی از مؤلفه های اصلی آن ها نحویه توزیع منابع ارزشمند در جامعیه موردنظر خود است. این مقاله با هدف بررسی جامعه شناختی توزیع عادلانیه منابع و ثروت ها از منظر قرآن کریم مشخصاً در وهلیه اول به این سؤال می پردازد که چه عوامل و موانعی از آیات قرآن در مورد توزیع عادلانیه منابع و تأثیر آن بر عدالت اجتماعی قابل استنباط است و در وهلیه بعد از منظر جامعه شناختی، نقش این عوامل در تحقق عدالت اجتماعی و جامعیه موردنظر قرآن چگونه تحلیل می شود. روش انجام پژوهش از نوع تحلیل کیفی و کشف مضامین مرتبط با مسئلیه مبتنی بر چارچوبی از مفاهیم جامعه شناسی و رجوع مستقیم به آیات بوده است. بر اساس یافته های پژوهش، الگویی از عوامل ایجابی و سلبی به عنوان زمینه ها و موانع استخراج شده است. عوامل ایجابی شامل گسترش فرهنگ انفاق، اعتمادسازی در مبادلات، توجه به باور روزی رسانی خداوند و پرداخت زکات به عنوان زمینه های مثبت مؤثر در توزیع عادلانیه ثروت شناسایی گردید. همچنین عوامل سلبی، مانند توجه دادن به سبک های زندگی ناسالم، بی توجهی به نیازمندان، انباشت نابرابر ثروت و اسراف به عنوان موانع جدی پیش روی تحقق عدالت اجتماعی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان می دهد که آموزه های قرآنی به وضوح بر اهمیت همکاری و همیاری در جامعه تأکید دارند و می توانند بسترهای لازم برای ایجاد نظامی عادلانه و پایدار فراهم آورند.
تبارشناسی، اعتبارسنجی و مبنایابی روایت ترتیب نزول جابر بن زید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فهرست ترتیب نزول جابر بن زید یکی از فهرست های روایی مطرح در تاریخ گذاری قرآن است. غالب قرآن پژوهان برای گزارش یا استفاده از این ترتیب، فقط به الاتقان سیوطی مراجعه می کنند و از سایر منابع و تحریرهای این روایت غافل اند، حال آن که این روایت در منابع کهن تری چون البیان فی عد آی القرآن ابوعمرو دانی، از طریقی دیگر و با متنی کامل تر نقل شده است. علاوه بر این، در نسخ مختلف مخطوط و مطبوع الاتقان، در ثبت فهرست جابر سهو و جاافتادگی رخ داده است. اکتفا و اعتماد به یک نسخیه چاپی از الاتقان باعث شده است که این گونه خطاها در کتب و مقالات معاصر بازنشر شود و تصور گردد این فهرست فاقد برخی سور مانند نور، حجرات و عادیات است. همچنین فهرست جابر در الاتقان دارای سوریه حمد است و برخی قرآن پژوهان از این روایت برای تاریخ گذاری سوریه حمد استفاده می کنند. بررسی تحریرهای مختلف روایت جابر در سایر منابع نشان می دهد که جای گذاری سوریه حمد در این فهرست ممکن است حاصل اجتهاد راویان بعدی باشد. این مقاله با جست وجو در نُسخ کهن ترین منابع موجود، ضمن معرفی منابع روایت جابر بن زید، با تبارشناسی و مقایسیه فهرست های روایی، به دنبال کشف ماهیت، اعتبار و مبنای این فهرست است. بررسی ها نشان می دهد بعضی از اختلافات جزئی در فهرست جابر نسبت به سایر فهرست های روایی می تواند ناشی از اشتباه در نقل یا کتابت باشد، اما پاره ای اختلافات مانند جای گذاری سوریه مائده در شمار اولین سور مدنی و حذف و اضافیه سوریه حمد، با خطای سهوی قابل توجیه نیست. این نوع از اختلافات فقط می تواند ناشی از اجتهاد و تغییر عمدی در فهرست پایه به دلیل ترجیح دیگر اقوال باشد.
تحلیل زبانی ادبی واژیه آزر در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از کلماتی که در قرآن کریم به آن اشاره شده و به حضرت ابراهیم(ع) نسبت دارد، واژیه «آزر» است. این واژه فقط یک بار در قرآن و در آییه 74 سوریه انعام: ﴿وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَ تَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَیهً﴾ آمده است. پیرامون ماهیت و معنای «آزر» از سوی لغت شناسان و مفسران دیدگاه های مختلفی بیان شده است که در یک نگاه جامع، می توان آن ها را از دو جهت ماهیت و معنا بررسی کرد. این پژوهش با هدف بررسی لغوی و تفسیری واژیه آزر با روش توصیفی - تحلیلی و با رویکرد زبان شناختی، به کمک ابزار کتابخانه ای، سعی در تبیین مفهوم و کاربرد این واژه در قرآن دارد. یافته ها حاکی از آن است که چندین دیدگاه درباریه «آزر» بیان شده است: نامی برای بت، در معنای وصفی، پرکار و فعال، کلمه ای برای زجر و نهی از باطل، نام خدمتگزار ابراهیم(ع)، پدر ابراهیم(ع) در دوران شرک و أب او، اما در فرهنگ اسلامی و بعد از نزول قرآن، اغلب واژیه «آزر» نام فردی مشرک و بت پرست تلقی شده که قرآن از او با عنوان «أب» ابراهیم(ع) یاد کرده است. بر اساس دیدگاه مشهور شیعه، او عمو یا جد مادری ابراهیم(ع) بود و مشهور اهل سنت نیز او را پدر حقیقی ابراهیم(ع) دانسته اند، اما به دلایل متعدد از جمله عدم ذکر«آزر» به عنوان نام یا لقب پدر ابراهیم(ع) در عهدین و منابع تاریخى و تفکیک قرآن میان «والد» و «أب» این نتیجه حاصل شد که «آزر»، پدر حقیقی ابراهیم نبود.
ریشه یابی علل اختلاف رفتاری پیامبران نسبت به درخواست یا رفع عذاب از کفار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انبیای الهی(ع)، بعد از مسجل شدن عذاب بر کفار توسط خداوند، در مقابل آن سر تعظیم فرود آورده و هیچگاه مخالفتی در برابر آن نشان نداده اند، ولی در دو مورد ادعا شده است که پیامبران با این امر الهی، مخالفت نشان داده اند: درخواست نوح(ع) نسبت به نجات فرزندش و درخواست ابراهیم(ع) نسبت به رفع عذاب از قوم لوط. این تحقیق که به روش کتابخانه ای (با مراجعه به کتب تفسیری متعدد) و شیویه توصیفی - تحلیلی سامان یافته است، به نقد و بررسی آرای تفسیری و تحلیل آیات می پردازد. روش کار بدین شکل بوده است که ابتدا تمام آیات مربوط به تعامل این دو نبی الهی با مخالفان استخراج گردید و سپس به تحلیل و بررسی در این عرصه پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که اولاً حضرت نوح(ع) نسبت به استحقاق مجازات فرزند خود علم نداشت و ثانیاً درخواست نجات از عذاب را نیز مطرح نکرد، بلکه صرفاً برای رفع ابهام ذهنی خود، سؤالی را مطرح ساخت. مجادله حضرت ابراهیم(ع) نیز با توجه به صفات مطرح شده برای ایشان و همچنین عدم علم به قطعیت عذاب، از نوع مجادله ممدوح بوده است. در نتیجه، نه مخالفتی با روییه سایر پیامبران از سوی این دو بزرگوار و نه اقدامی برخلاف عصمت یا شخصیت اخلاقی آنان رسول خدا نداده است.
بازخوانی تفسیر آییه 82 و 83 سوریه نساء بر اساس خوانش عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوانش عرفانی از آیات قرآن بر اساس قواعد و مبانی متقن تفسیری و بهره گیری از اصول تدبر صحیح، امری ممکن و البته ضروری است، زیرا می تواند به کشف و استخراج مفاهیم جدیدی از قرآن بینجامد. این مهم در بسیاری از تفاسیر عرفانی، عملی شده است، اما مفسران در این تفاسیر، غالباً به تبیین کیفیت فهم جدیدشان از آیه نمی پردازند. ازاین رو به مقوله هایی همچون ناهماهنگى در تفسیر و تأویل آیات قرآنى ، تکییه صرف بر تداعی معانی، برداشت های ذوقی و گونه ای بی مبنایی، متهم می شوند، حال آن که تبیین دلایل آنان می تواند مقبولیت سخنانشان را به دنبال داشته باشد. آیات 82 و 83 سوریه نساء از آیاتی اند که بر اساس تفسیر ظاهریشان ناظر به مباحث حکومتی اند، اما از طریق بررسی سیاق داخلی و خارجی آن ها، به ویژه نظر به آییه قبل، می توانند مفاهیم جدیدی را بازگو نمایند. این مقاله می کوشد با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، دلایل و قراین تفسیر عرفانی از این آیات را تبیین کند و در حقیقت، به لایه های معنایی آن ها راه یابد. بنابر این نگاه، این آیات به روشنی از علم اهل استنباط نسبت به باطن قرآن، لزوم عرضیه دریافت های آنان به معصوم(ع) و عدم اختلاف میان یافته های حقیقی عارفان حکایت دارد و می تواند بیانگر یکی از برترین مقامات سلوک عارفان، یعنی «کتمان» باشد.
بررسی تطبیقی حقیقت عرش و کرسی از منظر علامه طباطبایی و مکتب عرفانی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در منظومیه هستی، دو حقیقت به نام عرش و کرسی وجود دارند که اندیشمندان درباریه آن ها به بحث و بررسی پرداخته اند که از جمله آن ها می توان به علامه طباطبایی و مکتب عرفانی ابن عربی اشاره کرد. این دو دیدگاه در بیان حقیقت عرش و کرسی دارای اشتراکات و افتراقاتی هستند. حال، با توجه به این مطلب که قرآن، عرفان و برهان جدای از یکدیگر نیستند و درعین حال تفسیر ارائه شده از عرش و کرسی در مکتب ابن عربی با تفسیر علامه طباطبایی از عرش و کرسی ظاهراً متفاوت است، بنابراین ضرورت ایجاب می کرد که تحقیقی در این زمینه نگاشته شود و ابعاد آن مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین هدف پژوهش حاضر این است که حقیقت عرش و کرسی و جایگاه آن ها را با روش توصیفی - تحلیلی و انتقادی و به صورت تطبیقی از منظر علامه طباطبایی و مکتب عرفانی ابن عربی مورد بحث و واکاوی قرار دهد. علامه عرش و کرسی را حقیقت واحدی می داند که دارای اجمال و تفصیل می باشد. این حقایق در عالم عقول قرار دارند و حاملینی دارند که آن ها را در دنیا و آخرت حمل می کنند و این عرش محمول در دنیا و آخرت یکی است، اما از دیدگاه مکتب ابن عربی عرش صورت دایره ای است که در آغاز عالم مثال شکل می گیرد. این عرش همان عرش رحمان است که آسمان بهشت است و با بقیه اقسام عرش تفاوت دارد و کرسی هم که زمین بهشت است در درون این عرش قرار دارد. از طرف دیگر این عرش را چهار نفر حمل می کنند و با عرش محمول در قیامت که هشت نفر آن را حمل می کنند تفاوت دارد. اهم دستاوردهای تحقیق را می توان در موارد ذیل خلاصه کرد: ۱. عرش و کرسی دو حقیقت مجزای از یکدیگر هستند و از مراتب علم فعلی خداوند به شمار می آیند. ۲. حاملان چهارگانه بالأصاله مربوط به کرسی هستند و به اعتبار کرسی به عرش نسبت داده می شوند. ۳. مطابق با روایات، برخی از انسان های کامل هم ممکن است جزو حاملان عرش محسوب شوند. ۴. اطلاق فلک اطلس و فلک الافلاک بر عرش که مطابق با یافته های هیئت بطلمیوسی است، نادرست می باشد. ۵. عرش حقیقتی واحد است که شئون متعدد دارد و اوصافی چون عظیم، کریم و مجید وصف عرش محسوب می شوند، نه از اقسام عرش. ۶. مطابق ظاهر روایات، عرش محمول در دنیا و آخرت یکی است.
بررسی تطبیقی بهره گیری از قاعدیه ترجیحی «تقدیم آیات قرآن بر آرای مخالف» در نظر علامه طباطبایی و ابن عاشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قواعد ترجیحی ضوابطی اند که مفسر در تفسیر آیات قرآن به وسیلیه آن ها قول راجح را از میان اقوال مختلف شناسایی می کند. یکی از قواعد ترجیحی مورد استناد مفسران، قاعدیه «تقدیم آیات قرآن بر آرای مخالف» است. بر اساس این قاعده، مفسر در تفسیر آیه، قولی را که مطابق با ظاهر دیگر آیات همسو با آییه مورد نظر باشد را بر قول مخالف مفسران ترجیح می دهد. هدف این مقاله بررسی رویکرد دو تن از مهم ترین مفسران هم عصر شیعه و سنی، علامه طباطبایی و ابن عاشور، به این قاعده در آیات ملاقات مجرمان با ملائکه (فرقان/ 22) و شفاعت (بقره/ 48) است. این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و با رویکرد تطبیقی نوشته شده است. رویکرد مفسران به قاعدیه ترجیحی مورد بحث در این دو آیه بررسی شد و مشخص گردید علامه طباطبایی در تفسیر آیاتِ نام برده از قاعدیه ترجیحی مورد بحث استفاده کرده است و با توجه به ظاهر آیاتِ دیگر، مراد از «یوم» در آییه 22 سوریه فرقان را روز مرگ دانسته و آرای مخالف را نپذیرفته است. اما ابن عاشور در تفسیر این آیه از قاعدیه ترجیحی مورد نظر غافل شده و از آن استفاده نکرده و اقوال مخالف را پذیرفته است. در تفسیر آییه 28 سوریه بقره، اگرچه هر دو مفسر به قاعدیه ترجیحی مورد نظر توجه داشته و امکان شفاعت دیگران با اذن خداوند را پذیرفته اند، ولی رویکرد علامه بسیار قوی تر از ابن عاشور است.
کاربست کفر در قرآن (مطالعیه موردی: سوریه بقره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فهم درست واژگان دینی، افزون بر ضرورت شناخت معنای لغوی و اصطلاحی آن ها، نیاز به بررسی کاربردشان در قرآن و روایات دارد. عدم توجه به این نکته، زمینه ساز فهم نادرست از آیات و روایات می شود. این مقاله که با روش تحلیلی - توصیفی سامان یافته، کاربست واژیه کفر در قرآن را معطوف به یکی از تعاریف فقهی آن، که عبارت از «عدم اسلام» است، بررسی کرده است. به دلیل بسامد گستردیه واژیه کفر در قرآن، واکاوی کاربست آن، به سوریه بقره اختصاص یافت. یافته های این مقاله نشان می دهد که کاربرد واژیه کفر و مشتقات آن در سوریه بقره، نسبت به این تعریف فقهی و کلامی اطلاق ندارد. اهل کتاب به رغم ادعای ایمان، ازآن رو کافر دانسته شده اند که در مقابل انبیای خود، دستورات الهی و پیامبر اکرم(ص)، موضعی خصمانه داشتند. مشرکان مکه نیز به علت داشتن برخی صفات خاص و رفتار خصمانه، با وجود اتمام حجت های الهی، کافر خوانده شدند. لذا با توجه به سیاق آیات مربوط به کفر، اعم از آنچه مربوط به اهل کتاب است و آنچه مربوط به مشرکان و منافقان، و نیز با در نظر گرفتن مصادیق مشخصی که آیات از آن ها سخن گفته، روشن می شود که واژیه «کافر» شامل هر فردی به صرف غیرمسلمان بودن نمی شود.
گفتمان تبلیغی انبیا در سوریه هود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبلّغ رسالت مهمی را به دوش دارد و گام در مسیری نهاده است که پیامبران الهی آغازکنندیه آن بوده و در جهت هدایت و اصلاح بشریت، تمام توان خویش را به کار بسته اند. بنابراین، شناخت گفتمان تبلیغی آنان، ضرورتی برای مبلغان است. این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی بر پاییه سوریه هود که نظامی منسجم از مسیر دعوت انبیا را در اختیار می نهد، گفتمان تبلیغی انبیایی را که نامشان در این سوره ذکر شده، واکاوی می کند. بررسی انجام شده نشان می دهد که پیامبران در تبلیغ خود، به خداپرستی و توحید فرا می خوانده و مردم را از فساد و گناه، به سوی خدا سوق می داده اند و به امور اجتماعی و اقتصادی آنان رسیدگی و در این راه از ابزارها و شیوه های گوناگون تبلیغی استفاده می کرده اند، مانند انذار، بیان سرگذشت های عبرت آموز، صبر و استقامت، درخواست نکردن مزد، برادری و دلسوزی. ازآن جاکه بیشتر مردم در برابر گفتمان تبلیغی انبیا واکنش نشان می دادند، بخشی از مقاله به موانعی اشاره دارد که سبب شده ملت ها از دعوت انبیا خودداری کنند، همچون تقلید از گذشتگان، اتهام زنی، خودپسندی و اندیشه نورزیدن و پیروی از صاحبان قدرت که پیامبران با شیویه مناسب سعی در برطرف کردن آن ها داشتند. مجموعیه این گفتمان برای مبلغان امروز، کاربردی و قابل معادل سازی است.
نقد آرا و ارزیابی روایات تفسیری ازدواج فرزندان آدم(ع)، با عرضه بر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت از ابزارهای مهم تفسیری است. با این حال، غالب روایات تفسیری از ضعف سندی و اشکالات و تعارض محتوایی رنج می برند. عرضیه روایات بر قرآن از شیوه های ارزیابی روایات تفسیری است. این مقاله که به روش کتابخانه ای و شیویه توصیفی - تحلیلی سامان یافته است، در قالب نمونه پژوهی، به ارزیابی روایات و آرای تفسیری در مسئلیه چالشی ازدواج فرزندان آدم(ع)، با عرضیه آن ها به آیات پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که روایات مستند دیدگاه مشهور مبنی بر ازدواج فرزندان آدم(ع) با یکدیگر، ضمن تعارض با روایات دیگر، با آیات قرآن نیز در تنافی است و ادعای هماهنگی با ظاهر آییه نخست سوریه نساء مخدوش است. روایات دیدگاه دوم (ازدواج فرزندان آدم(ع) با جنیان و حوریان)، تنافی محتوایی دارند و استناد به آیات برای امکان یا وقوع ازدواج انسان با جن، نااستوار است. دیدگاه فاقد اشکال و قابل دفاع در این مسئله، ازدواج فرزندان آدم(ع) با انسان هایی از نسل های پیشین است که با آیات و روایاتی، همسویی دارد.