فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۰۱ تا ۲٬۷۲۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۶ مورد.
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۶
90 - 104
حوزههای تخصصی:
تعد ثنائیه الأنا والآخر من أهم مباحث الأدب المقارن، إذ تحیل هذه الثنائیه الجدلیه فی الأغلب على الصراع الطبقی والحضاری، لتحدید مفهوم الأنا لا بد من وجود الأنا/ الذات المرکزیه نقیس من خلالها ذلک الآخر ونتعرف علیه، فالآخر یعنی شخصا آخر أو جماعه مغایره، ویکون الآخر هو الکائن المختلف عن الذات وهو مفهوم نسبی ومتحرک، ذلک أن الآخر لا یتحدد إلا بالقیاس إلى نقطه مرکزیه هی الذات، فالآخر هو انعکاس للأنا والروایه الجزائریه زخرت بصوره الآخر الفرنسی الذی بقی عالقا فی أذهان الجزائریین، وهو ما تجسد فی کتاباتهم بالرغم من الاستقلال، لذلک تسعى هذه المحاوله عبر المنهج الوصفی- التحلیلی إلى دراسه أهم ما اعتمد معمر حجیج فی تصویره للآخر الفرنسی فی روایاته الأربع (اللیالی حبلى بالأقمار، معزوفات العبور، ذاکره منفى الجنون، مهاجر ینتظر الأنصار) وإبراز أنماط هذا الآخر بین السلبی والإیجابی من خلال تصویره للشخصیات الفرنسیه والتعرف على خفایا ومستورات ذلک الآخر. تشیر النتائج إلى أن حجیج اعتمد فی تصویره للآخر الفرنسی على عده صراعات: منها الصراع الحضاری القائم بین الغرب والشرق، والصراع القائم بین الهویه الجزائریه والفرنسیه التی یحاول الاستعمار بمسحها، والصراع القائم بین الأدباء الفرنسیین المتحمسین لمصالح فرنسا، وصور الآخر الفرنسی فی الروایات ذات نمطین: سلبی وإیجابی، فصوره الضابط الفرنسی ذات نظره استعلائیه وصوره تتمیز بالشفقه على المساجین والاستعطاف علیهم، وکذلک بالنسبه إلى صوره الأستاذ، حیث تحاول تدمیر کل ما یتعلق بالهویه الجزائریه الإسلامیه والثقافه الجزائریه وإیجابیه، حیث تدعم کل الحرکات على مستوى الدفاع عن الحریه والاستقلال الجزائری وکذلک بالنسبه إلى صوره الأدیب، حیث ینظر کامو نظره دونیه إلى الجزائر، بینما سارتر فی نفس الروایه، یدافع بکل ما یملک من قوه عن القضیه الجزائریه ویفضح جرائم الاستعمار الفرنسی ویندد الصمت علیها.
مظاهر الواقعيّة السحريّة في رواية «الولي الطاهر يعود إلي مقامة الزكي» للطاهر وطار؛ دراسة المكان، الزمان والشخصيّات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الواقعیّه السحریّه هی منهج جدید لکتابه الروایات المعاصره، حیث یتشابک الواقع والخیال بطریقه تبدو فیها کل الأحداث غیر الواقعیّه والخیالیه فی سیاق الروایه حقیقیه وطبیعیه تماماً. وقد ظهر هذا الاتجاه فی روایات بعض الکتّاب العرب ومنهم الکاتب الجزائری الشهیر، الطاهر وطار. وفی روایه «الولی الطاهر یعود إلی مقامه الزکی»، نواجه جهود الکاتب فی الاتکاء علی بناء سردی حدیث وتوظیف الحلم کحیله فنیه تعطیه الفرصه لإبراز ما کان کامناً فی باطنه. یهدف هذا البحث إلى وصف الفضاء السردی ودراسه التقنیات السردیه علی أساس الواقعیّه السحریّه، ونظراً إلى أن هذه الروایه هی الخطوه الأولى للکاتب فی توظیف هذا النوع الأدبی، یبدو من الضروری إجراء بحث من أجل تطبیق الواقعیّه السحریّه علیها. وقد اعتمدنا فی هذه الدراسه علی منهج النقد الاجتماعی بطریقه وصفیه- تحلیلیه. وتدّل النتائج علی أنّ الروائی وفّر بهذه التقنیه فضاءً للتعبیر عن واقع المجتمع الإسلامی ومشاکل المجتمع الجزائری وعبّر عن رؤیته النقدیه. وقد بنی روایته علی أساس فضاء اللاوعی، کما نشاهد تشتتاً فی الفترات الزمنیّه المختلفه، إذ جعل الروائی الماضی مسرحاً للأحداث التاریخیه التی تشکل خلفیه للانفعالات النفسیه فی الحاضر، فقد لجأ الروائی إلی التاریخ ووضع الشخصیات التاریخیه فی قوالب أسطوریه واستفاد من قضیه قتل مالک بن نویره علی ید خالد بن الولید بمنزله رمز وهدام القواعد الزمانیه والمکانیه وعرض حبکه الروایه بشکل لولبی لتنکیر التکفیر وتقبیح العنف طوال التاریخ.
تحليل الاستعارة الاتجاهية (فوق -تحت) في رواية فرانكشتاين في بغداد لأحمد السعداوي(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
121 - 140
حوزههای تخصصی:
یعتبر علماء اللغه المعرفیون، مثل لایکوف وجونسون، الاستعاره لیس کحرفه أدبیه؛ ولکن کأداه مناسبه لکیفیه التفکیر والإشاره إلیها على أنها استعاره مفهومیه. من الأنواع المهمه من الاستعاره المفهومیه هی الاستعاره الاتجاهیه، ولها دور مهم فی نقل الدلالات الثقافیه والتعبیر عن موضوعات مجرده فی شکل أحاسیس وتجارب مادیه. یتناول هذا المقال الاستعاره الاتجاهیه (فوق تحت) فی روایه فرانکشتاین فی بغداد ، بطریقه وصفیه تحلیلیه. على الرغم من أن التخطیط (فوق تحت) فی الروایه، یستخدم فی الغالب للتعبیر عن الحالات الفیزیائیه الطبیعیه، إلا أن المؤلف فی بعض الحالات یشیر أیضا إلى نیته باستخدام التغریب والانزیاح واستخدام الاستعارات المضمونیه. فی هذه الروایه، یتم استخدام استعاره اتجاهیه (فوق) مع موضوع الهیمنه، والقوه، والصحه، والسعاده، والحیاه، والجبر، والوفره، والعقلانیه، والإیمان، والفهم، والفرج، والأمل، والمکانه الاجتماعیه الجیده، والمعرفه، والدفء، والفخر. ومن ناحیه أخرى، فقد ذکر المؤلف ضمن الاستعارات الاتجاهیه (تحت)، وهو ما یعنی السیطره، والضعف والعجز، والمرض، والحزن، وما إلى ذلک. وقد تصور المؤلف الحاله المادیه لهذه المواضیع، ولإدخالها فی ذهن المخاطب، استخدم کلمات، مثل "فوق"، و"علی"، و"تحت"، وأیضا الأفعال الماضیه والمضارعه. استخدم المؤلف المواقع الفیزیائیه والجسدیه للإنسان فی العالم والتجارب الموضوعیه له حتی یشیر إلی المیزات الثقافیه والفکریه ودلالاتها التی تحملها هذه الاستعارات. بعباره أخری، فهو باستخدامه لهذه الاستعارات، أعطی الکلمات معانی جدیده وجعل لبیانه قوه تمیزه عن سائر الکلام.
محتوای آموزش جنسی در دوران کودکی اول و دوم از منظر اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در برنامه ریزی تربیتی و آموزشی به طور عام، از جمله در آموزش جنسی، مؤلفه هایی همچون معلم، شاگرد، محتوا، برنامه، ابزار، روش ها، عوامل، موانع، ساحت ها و مراحل دخیل اند که با توجه به نبود پژوهشی جامع در خصوص محتوای آموزش جنسی در اسلام و نیز با توجه به لزوم محدودیت موضوع پژوهش، مقاله حاضر با هدف بررسی محتوای آموزش جنسی در دوران کودکی اول و دوم با روش کیفی و تحلیل اسنادی در متون اسلامی به این موضوع پرداخته است. آموزش به موقع در این سنین، از برخی آفات و اختلالات مسائل جنسی جلوگیری می کند و پی ریزی و تربیت بهینه جنسی کودک را در پی خواهد داشت. اجازه خواهی هنگام ورود به اتاق خلوت اولیا یا دیگر افراد، پوشاندن عورت خود از دیگران و نگاه نکردن به عورت دیگران و نیز رد درخواست ملامست جنسی از سوی دیگران از جمله محتواهای آموزش جنسی در این دوران است. در اواخر این دوران، آموزش هویت جنسیتی و مقتضیات جنسیتی نیز مد نظر خواهد بود که پی ریزی قبول جنسیت و افتخار بدان و نیز رفتارهای متناسب با جنسیت نیز از آموزه های جنسیتی در این دوره به شمار می آید.
چالش ها، ظرفیت ها و راهبردهای تقریب مذاهب در نقشبندیه ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
231 - 255
حوزههای تخصصی:
اختلاف میان مذاهب اسلامی از جمله چالش های بزرگ جهان اسلام است که از گذشته تا کنون مانع اتحاد مسلمانان بوده و کشمکش هایی فراوان را ایجاد کرده است. این پژوهش که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده، می کوشد تا علل واگرایی میان تشیع و پیروان طریقه نقشبندیه در ترکیه را واکاوی نماید و بر اساس زمینه های مشترک، راهکارهایی را جهت تقریب ارائه نماید. یافته ها نشان می دهد که نقشبندیه ترکیه خاستگاهی ایرانی داشته و آثار اولیه این طریقه در آناتولی با زبان فارسی به نگارش درآمده اند؛ لذا حافظه تاریخی ایشان از هویت تاریخی خویش، با فرهنگ اسلام ایرانی آمیخته است. مشایخ نقشبندی بر محبّت اهل بیت علیهم السلام به عنوان یکی از لوازم سلوک تاکید دارند و بعضی از آنان، رسائلی را در مناقب ائمه علیهم السلام به نگارش درآورده اند. زیارت قبور اولیاء و توسل به ایشان هم جزو مبانی نقشبندیه است و درک نزدیکی از تشیع را برای آنان حاصل می نماید. چالش مهم در مسیر تقریب مذاهب، دشنام، لعن و تکفیر شخصیت های تاریخی است که البته از تعصبات مذهبی و اغراض سیاسی خالی نیست. برپایه برخی تجربه های زیسته، به نظر می رسد که فراهم آوردن امکان حضور مشایخ نقشبندی ترکیه در زیارتگاه های ایران، گفتگوهای دوجانبه و احترام آمیز میان علماء، و ممنوعیت سبّ اصحاب پیامبر علیه و آله السلام، بتواند مسیر تقریب را هموار سازد. اعطای آزادی بیشتر به نقشبندیان ایرانی برای برپایی تکیه ها و مجالس ذکر نیز گام بلندی است که هم بر آزادی های مذهبی در ایران شیعی صحه می گذارد و هم مانعی برای گسترش لجام گسیخته سلفی گری در میان اهل سنت ایرانی خواهد بود.
سربلندی حضرت سلیمان در آزمایش مرگ فرزند (آیه 34 سوره ص) با محوریت سیاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
269 - 293
حوزههای تخصصی:
ازجمله آیاتی که معرکه آراء مفسران گشته و تفاسیر متضادی از آن ارائه شده، آیات 34 و 35 سوره ص درباره حضرت سلیمان (ع) است. تکیه بر روایات تفسیری ساختگی و غفلت از سیاق موجب شده برخی از مفسران نسبت های نادرست و ناپسندی که مغایر با عصمت انبیاء است به آن حضرت روا دارند و ایشان را مستوجب عقوبت الهی بدانند و برخی دیگر از مفسران، با اعتقاد به ترک اولی و غفلت آن حضرت از خداوند ایشان را مستوجب آزمایش های بسیار سخت و حوادث ناگواری بدانند. وجه مشترک هر دو تفسیر، عدم پاسخگویی و توانایی در برقراری ارتباط فراز های آیات مذکور با یکدیگر است. این پژوهش توصیفی تحلیلی که بر اساس منابع کتابخانه ای انجام گرفته، باهدف دفاع از ساحت حضرت سلیمان، ضمن بررسی و نقد دیدگاه مفسران با تکیه بر مفاهیم واژگان «فتنه»، «اناب»، «اوّاب» و «غفران» و سیاق آیات 30 تا 40 سوره شریفه ص، به بیان ارتباط بین اوصاف «نعم العبد» و «اوّاب» با مواجهه آن حضرت با جسد و همچنین ارتباط مواجهه مذکور با استغفار آن حضرت و درخواست «ملکا لا ینبغی ...»، پرداخته است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد، حضرت سلیمان (ع) در مواجهه با جسد فرزندش، به خداوند رجوع نموده و از خداوند به جهت اینکه آرزویش با حکمت خداوند تطبیق نداشته طلب آمرزش نمود و از خداوند خواست تا در مقابل از دست دادن فرزندی که سرمایه او جهت تداوم حکومت الهی اش بود، حکومتی ویژه به او عنایت فرماید تا موانع سر راه او ازجمله کارشکنی شیاطین، در اهداف آن خللی ایجاد ننماید.
«خود فراموشی مذموم» در دیدگاه آیت الله جوادی آملی (بازخوانی و تحلیل مبانی، زمینه ها و راهکارها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
5 - 28
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی در این پژوهش تحلیلِ مبانی، زمینه ها و راه حل های خودفراموشی مذموم از دیدگاه آیت الله جوادی آملی است. هدف این تحقیق، راه کارهای پیشگیری از ابتلای انسان به خودفراموشی و ارائه راهکار رهایی در صورت دچار شدن به آن است. در مرحله اول، مبانی خودفراموشی با تأکید بر آثار ایشان استخراج و صورت بندی شده و با روش توصیفی -تحلیلی پردازش می شود. در ادامه اقسام خودفراموشی (مذموم و شیرین)، حیات حقیقی، خودبیگانگی، بازگشتِ خودفریبی به فاعل، و خودفریبی ناخودآگاه، تبیین شده است. در مرحله بعد، زمینه های خودفراموشی مذموم: خدافراموشی، دنیاگرایی، غفلت از فطرت الهی و پرداختن به ناخود، تبیین و تحلیل شد. درپایان، راهکارهای رهایی از خودفراموشی و آفات آن ارائه شده است: الف) انسان شناسیِ وحیانی عقلانی؛ ب) حاکمیت عقل بر انسان و تبعیت نفس از عقل. یافته ها بیانگر آن است که راه یافتنِ شهوت و غضب به ساحت ملکوتی انسان و دست اندازیِ خودِ حیوانی به خودِ الهی (فطرت الهی)، عامل خودباختگی انسان می شود؛ مهم ترین اثر خودباختگی، خودفراموشی است. درحقیقت، چیره شدنِ خودِحیوانی بر انسان، هم مانع درک و شهود خداوند می شود و هم مانع تحقق فضایل اخلاقی در او خواهد شد. پس خودفراموشی نتیجه خدافراموشی است.
مفهوم شناسی منش مؤمنانه با تاکید بر مفهوم «نور» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
29 - 66
حوزههای تخصصی:
مفهوم «نور» در کاربست های قرآنی، از معانی جامع و بنیادین برخوردار بوده و بالغ بر43 بار در سیاق های گوناگون به کار رفته است.این پژوهش به دنبال بروز و تجلی نور در وجود انسان ها به عنوان وجهی از منش مؤمنانه است. هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل مفهومی منش مؤمنانه با تاکید بر مفهوم «نور» در قرآن کریم بود. از روش تحلیل محتوای کیفی سیه و شانون (2005) به شیوه تحلیل محتوای قراردادی استفاده شد؛ بدین منظور سه مرحله کدگذاری انجام و با استفاده از 31 کد در مرحله کدگذاری باز، 83 کد محوری در مرحله اول، 22 کد محوری در مرحله دوم، مدل مفهومی منش مؤمنانه با تاکید بر مفهوم «نور» در قرآن ترسیم گردید. یافته های پژوهش نشان دادکه پنج عامل عقلانیت، ایمان به غیب، ارتباط با قرآن، منبع کنترل درونی، باور به خواست خدا، شکل دهنده منش مؤمنانه، پنج عامل قابل درخواست، قابل رویت، ساخت در دنیا، پیوستاری بودن، اکتسابی بودن پیش فرضهای منش مؤمنانه و دوازده مولفه ایمان، اهل قرآن، ثبات درونی، انگیزش درونی، تجارب معنوی، سلامت روان، بهزیستی روان شناختی، تعالی خواهی، ، شادکامی حیات بخش، هدف در زندگی، خود شکوفایی، شکرگذاری نشانه منش مؤمنانه با تاکید بر مفهوم نور در قرآن می باشد. در این راستا، منش مؤمنانه را می توان به عنوان منشی معرفی کرد که به نور و هدایت الهی متصل است و از این رو به دیگران نیز نور و هدایت را منتقل می کند.
ارائه الگوی نظری جایگاه گفت وگو در ارتقای سرمایه اجتماعی با تأکید بر آموزه های اسلام و مناظرات امام رضا (ع)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
توانایی برقراری ارتباط با دیگران و گفت وگو از جنبه های فطری انسان است که اگر به خوبی انجام شود موجب آسان شدن روابط و افزایش سرمایه اجتماعی به عنوان یک عامل انسجام بخش، وحدت آفرین و تعالی بخش می شود. هدف و مسئله پژوهش حاضر، بررسی نقش و جایگاه گفت وگو در ارتقای سرمایه اجتماعی با تأکید بر مناظرات امام رضا× از طریق روش کیفی و شیوه توصیفی – تحلیلی است. نتایج پژوهش در قالب یک مدل نظری ارائه شده است. مدل مذکور نشان می دهد گفت وگوهای قرآنی و رضوی به عنوان یک تسهیل گر روابط با داشتن ویژگی هایی همچون: مدارا و نرمی در گفتار، صداقت، توجه خاص به مخاطب، درک ایشان و در نظرگرفتن تفاوت ها، احترام، خوش رویی، اختصارگویی به واسطه ارتقای سطح تعاملات سازنده، تقویت مشارکت، همکاری و همدلی، افزایش سطح انسجام، دانش و آگاهی، موجب تقویت مؤلفه های سرمایه اجتماعی می گردند که به تبع از آن، ارتقای سبک زندگی و سطح رفاه مادی و معنوی جامعه انسانی را به همراه دارد.
مقایسه عملکرد امام علی(ع) و معاویه در برقراری امنیت در خلافت اسلامی
منبع:
سیره پژوهی اهل بیت سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۹
67 - 82
حوزههای تخصصی:
امنیت در ابعاد نظامی، اقتصادی، اجتماعی و فردی حق طبیعی افراد جامعه است. حکومت ها باید با روش های صحیح امنیت را در ممالک خود تحقق ببخشند. در طول تاریخ برخی حاکمان چون معاویه تلاش کردند تا برای حفظ منافع شخصی و صرفاً در بعد نظامی امنیت ایجاد کنند. برخی حاکمان چون امام علی(ع) نیز تلاش کردند تا امنیت جامعه را در همه ابعاد برقرار کنند. مسئله اصلی پژوهش این است که شباهت ها و تمایزهای برقراری امنیت در عصر امام علی(ع) و معاویه چه بوده است؟ به نظر می رسد شباهت میان دو حاکم مانع از تجاوز دشمنان خارجی به سرزمین های اسلامی بوده است. امام علی(ع) امنیت را بر مبنای الگوبرداری از قوانین الهی برای حراست از مردم و جامعه اسلامی در همه ابعاد آن ایجاد کرده بود در حالی که معاویه با انجام فتوحات، ایجاد رعب و وحشت و زورگویی اولویت اصلی خود را حفظ امنیت امویان در نظر گرفته بود. این مقاله با بهره گیری از روش مقایسه ای ابعاد گوناگون موضوع را مورد تحلیل قرار داده و نشان داده است که امام علی(ع) با نگرش قرآنی توأم با عدالت و به رغم مخالفت های اشراف، ادامه دهنده راه پیامبر اکرم(ص) درصدد تأمین امنیت تمام مسلمانان بود؛ درحالی که امنیت در نظر معاویه تنها نگهداری قدرت و پایداری بنی امیه بود.
بررسی تطبیقی مصداق «اهل بیت» در آیه تطهیر از منظر مفسران اهل سنت و تشیع با تکیه بر روایات(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات تطبیقی قرآن و حدیث سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۳
149 - 170
حوزههای تخصصی:
یکی از بزنگاه های مهم و مورد اختلاف بین اهل سنّتّ وتشیّع، تعیین مصداق اهل بیت m در آیه تطهیر می باشد. با توجه به نقش اساسی این فراز از آیه 33 سوره احزاب، در حوزه اعتقادی آنها، پژوهشگر با واکاوی مفاهیم به کار رفته در آیه و ارتباط لفظی و سیاقی میان آن ها و همچنین بیان دیدگاه مفسران اهل سنت و شیعه، مفهوم اصلی و واقعی اهل بیت( در آیه تطهیر را شناسایی می کند. از میان مفسران اهل سنت، برخی از آنها مصداق اهل بیت را فقط در بستگان سببی پیامبرj یعنی زنان پیامبرj معنا کرده اند و برخی دیگر مصداق آن را علاوه بر زنان، پنج تن آل عبا؛ پیامبر اسلام، علی، فاطمه، حسن و حسین می دانند. اما مفسران شیعه و برخی از مفسران اهل سنت قائل هستند که مراد از اهل بیت فقط پنج تن آل عبا هستند و لاغیر. با بررسی انجام گرفته، دلایل مفسران فریقین را می توان در سه محور روایی، ادبی و سیاقی تقسیم کرد. آنها با استناد به روایات از ام سلمه، عایشه و عکرمه و نیز بررسی مفهوم اهل بیت و ضمایر به کار رفته در آیات 28 تا 34 سوره احزاب و همچنین وحدت و عدم وحدت سیاق آیه تطهیر با آیات قبل و بعد، اقوال خود را پایه ریزی کرده اند. سؤال اصلی در این پژوهش این است که مراد و مقصود واقعی از اهل بیت در آیه تطهیر چی کسانی هستند.؟
بررسی تحولات معنایی زیارت در الهیات مدرن (با تکیه بر مفهوم تقدس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۱)
121 - 140
حوزههای تخصصی:
زیارت از جمله مفاهیمی است که در دوران مدرن، مصادیق جدیدی پیدا کرده است. آرامگاه شخصیت های هنری، یادبودهای جنگی و صحنه های خاص رسانه ای از جمله مکان های زیارتی دوره ی جدید به شمار می روند. در این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی به بررسی تحولات معنایی مفهوم زیارت در دوره ی جدید با توجه به مفهوم تقدس و مبانی الهیاتی این دوره پرداخته شده است. طبق یافته های این تحقیق، در مفهوم زیارت در دوره ی جدید با قبل از آن نه تخصیص یا توسیع، بلکه تغییر معنایی رخ داده است. براین اساس، در الهیات سنتی، تقدس امری درون دینی بود که صرفاً از طریق ارتباط با خداوند شکل می گرفت، اما در دوره ی مدرن تقدس نه مفهومی اکتشافی، بلکه مفهومی برساختی و برون دینی شده است که به هیچ نوع وابستگی مذهبی نیاز ندارد. این تحول مفهومی زیارت، برآمده از برخی مبانی الهیات مدرن، از جمله تأکید بر درون بودگی خدا، عقل گرایی افراطی، فردگرایی، تجربه ی دینی و انسان گرایی است.
نحو رؤية شمولية في القراءة الحضارية للقرآن وأبعاده
منبع:
الحوکمه فی القران والسنه المجلد ۲ خریف ۲۰۲۴ العدد ۳
9 - 50
حوزههای تخصصی:
القرآن الکریم هو نص شامل، عالمی، خالد وفعّال فی مجال الحضاره، ومع ذلک غالبًا ما یُنظر إلیه کنص فردی وعبادی. إن النظره غیر الشامله للقرآن قد حالت دون تحقیقه فی نطاق الزمان والمکان، مما أدى إلى حصاره وتقییده ضمن سیاقات وأزمنه معینه. إن قراءه القرآن بهدف تحقیق عالمیته وخلوده وتفعیل تعالیمه فی نطاق شامل تتطلب تبنّی منهج حضاری. تهدف هذه الدراسه إلى تحقیق عالمیّه القرآن وخلوده على أرض الواقع، من خلال تقدیم أهم المؤشرات الأساسیه للمنهج الحضاری، والتی تتمثل فی "الرؤیه الشمولیه". وعلیه، فإن السؤال الرئیسی الذی تطرحه هذه الدراسه هو: ما هی الرؤیه الشمولیه فی قراءه القرآن وما أبعادها؟ تعتمد هذه الدراسه على المنهج الوصفی-التحلیلی، وتتناول نقطتین أساسیتین: تعریف الرؤیه الشمولیه کأحد مؤشرات المنهج الحضاری بالاستناد إلى المصادر الحضاریه؛ ومن ثمّ توصیف أبعاد هذا المنهج، فی مجال قراءه القرآن بشکل خاص، وذلک بالاعتماد على المصادر التفسیریه بجانب المصادر الحضاریه. تتجلى الرؤیه الشمولیه فی بُعدین رئیسیین: الشمولیه الزمانیه والشمولیه المکانیه. تتطور الشمولیه الزمانیه أو الطولیه على صورتین: "التاریخیه" و"الإبداعیه". حسب هذه الرؤیه، یُنظر إلى القرآن کنص حضاری یتمیز بوجهین: "التراکمی" و"التأثیری". یشیر الوجه التراکمی إلى أن القرآن یمثل تراکمًا للمعلومات والنظریات والنصوص التی سبقته، وقد نزل فی حوار معها، وقد تمکن من خلال هذا الحوار من الرقی بمسار الحضاره البشریه. بناءً علیه، یجب عند قراءه القرآن أن نأخذ بعین الاعتبار هذا العمق التاریخی الطویل ونفهمه فی سیاق الحوار مع الإرث السابق. من جهه أخرى، یتسم القرآن بسمه الإبداع والفعالیه والتأثیر، ویجب دراسه مدى تأثیره ک "عضو حی فی الحضاره" فی المراحل الزمنیه المختلفه لکی تتضح إمکانیه تطبیقه على مختلف الأزمان. یرکز "التفسیر العصری"، وبعض اتجاهات "التفسیر الموضوعی" و"التفسیر الحرکی" على هذا الجانب الإبداعی للقرآن. أما الرؤیه الشمولیه المکانیه أو العرضیه فإنها تشیر إلى توسّع القرآن فی النطاق الجغرافی. وفقًا لهذا المنظور، على الرغم من نزول القرآن فی شبه الجزیره العربیه، إلا أنه یمتلک القدره على الانتشار فی جمیع المناطق الجغرافیه التی تتمیز بعناصر وثقافات ولغات متنوعه. بناءً علیه، یجب على المفسر أن یقرأ القرآن مع الأخذ فی الاعتبار هذا الامتداد الواسع، ومن أجل تحقیق ذلک، ینبغی أن یتمتع ب "رؤیه عالمیه" و"لسان عالمی". تشیر "الرؤیه العالمیه" إلى أن لا یکون المفسر منفصلًا عن العالم، بل یعیش فی داخله، مما یمنحه وعیًا واسعاً، وقدره على إیجاد القضایا الکبرى والرئیسه، وإمکانیه الحوار مع التراث العالمی. أما "اللسان العالمی"، فیعنی أنّ على المفسر أن یصوغ ویعرض المفاهیم القرآنیه فی منافسه مع المفاهیم السائده فی العالم الحدیث. وفقًا لهذه النظره، یمکن تقدیم المفاهیم القرآنیه إما بلغه عالمیه مشترکه یفهمها کل إنسان، أو نقلها إلى الثقافات المختلفه عالمیًا من خلال أدوات لغویه وثقافیه متنوعه. وبهذا، یتحرر تأثیر القرآن وإبداعه من قیود التاریخ والجغرافیا، ویتجاوز حدود الزمان والمکان. إن توسیع تأثیر القرآن، وفق النظره القرآنیه، یُجسد عالمیته وخلوده، ووفق النظره الحضاریه، یزید من نطاق تأثیر الحضاره الإسلامیه، مما یؤدی إلى تکوین حضاره شامله وفعّاله، ترتکز على مصدر خالد وعالمی
درآمدی بر مبانی فلسفی تأثیرگذار بر ایجاد تحول فقه زکات از رویکرد فردی به حکومتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال ۵۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
197 - 226
حوزههای تخصصی:
در میان انواع عبادات، زکات چهره ای ویژه دارد؛ چراکه ترکیب وِجهه حق اللهی و حق الناسی در آن و نیز درآمیختنِ دو چهره فردی و عمومی، به آن جایگاهی ممتاز داده است؛ در طول تاریخ فقه، نگاه به حوزه فقه زکات، عمدتاً فردگرایانه بوده است. لیکن پس از انقلاب اسلامی با آشکارشدن ناکارآمدیِ رویکرد فردی تلاش هایی ازسوی صاحب نظران برای حکومتی جلوه دادنِ فقهِ زکات صورت پذیرفت ولی تاکنون کمتر پژوهشی به تحلیل فلسفی و روشمند تحول رویکرد فردی به حکومتی در حوزهٔ فقه زکات پرداخته است. این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده نشان می دهد که زکات اساساً تأسیسِ حاکمیتیِ محض است و اقتضائات زمینه ای، آن را به نهادی خصوصی مبدّل نموده بود؛ ازاین رو با بهره گیری از مبانی فلسفی حاکم بر فقه زکات، مجدداً می توان رویکرد حکومتی را بر آن حاکم نمود و آنگاه برای انضمامی نمودن این نگاه فلسفی، ایده تجمیع متمرکز و توزیع متوازن زکات و مدل عملیاتی شدن آن را ارائه کرد.
آسیب شناسی بینشی فرهنگ مهدویت و انتظار(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
36 - 55
حوزههای تخصصی:
آسیب شناسی مطالعه ای است که با هدف شناسائی و درمان اختلالات و آسیب ها صورت می گیرد، و برآیند آن پیشنهاد راه حل های مناسب برای دفع و یا رفع آفات و آسیب ها می باشد. آسیب شناسی بینشی و معرفتی فرهنگ مهدویت و انتظار عبارت است از شناخت عوامل پدیدآورنده و زمینه ساز آفات و آسیب هایی که در لایه بینشی و معرفتی فرهنگ مهدویت ممکن است صورت بگیرد. مفروض این است که آموزه مهدویت در لایه های مختلف بینشی، ارزشی، هنجاری، رفتاری و نمادی فرهنگ دارای نقش و کارکرد است. گاه ممکن است به جهاتی در این حوزه ها آسیب و اختلال به وجود آید و کارکرد لازم خود را از دست بدهند. از این رو به منظور صیانت از فرهنگ مهدویت ضروری است از آسیب هایی که ممکن است متوجه لایه های مختلف فرهنگ گردد؛ بحث و گفتگو شود. در این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی از لایه بینشی و معرفتی فرهنگ مهدویت آسیب شناسی صورت گرفته و شناخت و معرفی آسیب های بینشی فرهنگ مهدویت، مسأله این تحقیق است و در این راستا به این سؤال اصلی که: «مهم ترین آسیب های بینشی و معرفتی که متوجه فرهنگ مهدویت و انتظار می شود؛ کدام است؟ پاسخ داده شده و در نهایت به این نتیجه دست یافته است که: سست نشان دادن آموزه مهدویت و برداشت سطحی از آن، برداشت منفی و ایستا از انتظار، برداشت ناصواب از روایات ظهور، تلقی نادرست از روایاتی که هرگونه قیام قبل از ظهور حضرت مهدی(علیه السلام) را محکوم به شکست می دانند، و روایاتی که شرط تحقق ظهور را فراگیری ظلم و جور می دانند، همچنین نقل گرایی و عدم اتکا به دلیل عقلی، تمسک به روایات ضعیف و جعلی، عدم بهره لازم و کافی از مبانی اعتقادی و فکری مهدویت، و ... از مهم ترین آسیب های بینشی و معرفتی است که ممکن است فرهنگ مهدویت و انتظار بدان دچار شود. تبیین و تحلیل موارد یاد شده از مهم ترین یافته ها و نوآوری های این مقاله است
بررسی مقایسه ای دیدگاه موفقان تغییر جنسیت در قوانین ایران و انگلیس از منظر کرامت انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
221 - 238
حوزههای تخصصی:
تغییر جنسیت از جمله موضوعات مهم حقوقی، اخلاقی و پزشکی در دوره معاصر است که امروزه ابعاد حقوقی آن از حیث کرامت انسانی نیز مورد توجه است. پژوهش حاضر با عنایت به اهمیت این موضوع، درصدد بررسی تطبیقی دیدگاه موافقان تغییر جنسیت در ایران و انگلیس از منظر کرامت انسانی است. بدین صورت که پذیرش بحث تغییر جنسیت در قوانین داخلی دو کشور با چه دلایلی مطرح شده است؟ بررسی حاضر نشان داده است که در قانون ایران به صورت مستقل و صریح به بحث تغییر جنسیت پرداخته نشده است، اما با توجه به پیوند فقه و حقوق، برای بررسی نظرات پیرامون تغییر جنسیت نیازمند رجوع به دیدگاههای فقهی است. همچنین موافقت با تغییر جنسیت از منظر فقهی با استناد به قواعد فقهی نظیر حلیت، اضطرار، تسلط بر نفس و با گذراندن مراحل پزشکی قابل انجام است. در قوانین داخلی نیز تنها در بند 18 از ماده 4 قانون حمایت از خانواده مصوب 1391 بحث تغییر جنسیت آمده که نشانگر سکوت قانونگذار و یا در نظر گرفتن معیارهایی برای پذیرش این پدیده است. اما در انگلستان، تغییر جنسیت به عنوان خواسته ای آزاد برای فرد در نظر گرفته شده که کرامت انسانی را در معنای اختیار فرد برای تغییر جنسیت خود نیز بسط داده است و در قانون مصوب 2004 و 2010، حقوق اقتصادی و اجتماعی این افراد برابر با سایر شهروندان در نظر گرفته شده است. کرامت انسانی افراد تغییر جنسیت داده و یا خواهان آن در ایران وابسته به تأیید نیاز توسط مراجع پزشکی و حقوقی و در انگلیس نیز تابع اراده آزاد فرد و همسان با سایر شهروندان است.
تفسیری نو از مفهوم اختیار با تاکید بر تلازم اراده الهی و انسانی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله فاعلیت انسان در قبال اعمال خویش و ارتباط آن با اراده خداوند متعال، موضوعی بنیادین در علوم اسلامی است که موجب به وجود آمدن نظریه های مختلفی چون جبر، تفویض، کسب و امر بین امرین گردیده است. مکتب تشیع، با استناد به رهنمون های ائمه اطهار (ع)، امر بین الامرین را به رسمیت شناخته و دیدگاه های متعددی از آن در جامعه علمی شیعه توسط اندیشمندان دینی ارائه شده است. پژوهش حاضر به بررسی ارتباط و تعامل اراده الهی و اراده انسانی در فرایندهای زندگی می پردازد. در این تحقیق، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی تفاوت و توازن میان اراده های الهی و انسانی در آیات قرآن کریم تحلیل می گردد. مقاله مذکور تلاش دارد با استناد به متون دینی و آیات قرآن، ابعاد نوینی از مفهوم اختیار را بررسی نماید. در تلازم این اراده ها، انسان موجودی مختار است که با اختیار گام بر می دارد و انتخاب می کند، قدرت اراده خداوند سبحان تحت عنوان مشیت الهی، اراده انسانی را تحت سیطره خود دارد و رابطه ای تعاملی میان دو اراده برقرار است که در مسئولیت های اجتماعی و فردی تأثیرگذار می باشد.
بازخوانی انتقادی آیه ۲۱ نساء با تمرکز بر جایگاه لغوی تفسیری دو مفهوم «میثاق غلیظ» و «احسان» در حقوق زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دنبال ضرورت تشریح ضعف و کاستی های برخی نظرات تفسیری موجود در إقناع اذهان، پژوهش پیش رو با هدف بازنگری و درنگ در تفسیر آیه 21 نساء انجام یافته است. این رویکرد، مبتنی بر تمرکز در لغت، توجه به موضوع و پیوند محتوایی آیه به ویژه مفهوم «میثاق غلیظ» با آیات قبل از خود و دیگر آیات مربوط به طلاق، به طور خاص فراز «تسریح باحسان» است. حاصل این واکاوی بیانگر آن است که موضوع مالی آیه نه فقط مهریه بلکه همه اموال اعطا شده به همسر است. محتوای آیه نیز در ادامه تبیین گزاره های رفتاری هنجار بین مرد و زن در خانواده اسلامی، با ترسیم هندسه اخلاق- حقوق، مطایق با آیات قبل و دیگر آیات هم موضوع است. در این هندسه در صورت اراده مرد به طلاق، دوران محبت بین همسران از یک سو و میثاق غلیظ به معنای همه وظایف مالی او در برابر همسر از سوی دیگر یادآوری شده است. همچنین با توصیه به بخششی بیش از حقوق واجب زن هنگام طلاق (تسریح باحسان)، به عنوان تسکینی برای او در مرارت طلاق، چشم اندازی از ضرورت توجه به حقوق زن ترسیم شده است. دراین نگره، هیچ مردی نه تنها در ادای همه حقوق مالی و واجب زن، نباید کوتاهی کند بلکه نمی تواند سودای بازپس گیری چیزی از اموال اعطایی به همسر را نیز داشته باشد.
مطالعه تطبیقی استعاره های مفهومی ایمان و کفر در قرآن و نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس یافته های علوم شناختی، ذهن انسان مفاهیم انتزاعی را با استفاده از تجربیات حسی و ملموس سازمان دهی می کند. استعاره های مفهومی که در زبان شناسی شناختی ابزارهای اساسی در تفکر هستند، در شکل دهی به فهم انسان از جهان نقش کلیدی دارند. قرآن کریم نیز برای انتقال مفاهیمی مانند ایمان و کفر از این استعاره ها بهره برده است. این پژوهش با رویکردی تطبیقی، استعاره های مفهومی ایمان و کفر را در قرآن و نهج البلاغه بررسی کرده و حوزه های مبدأیی نظیر نور و تاریکی، پاکی و آلودگی، گیاهان، بینایی و طرح واره های شیء و نیرو را تحلیل می کند. هدف این مطالعه، تبیین شکل گیری این استعاره ها و بررسی شباهت ها و تفاوت های آن ها در دو متن دینی است. نهج البلاغه و قرآن کریم از حوزه های مفهومی مشابهی برای مفهوم سازی ایمان و کفر بهره گرفته اند. با وجود اشتراکات فراوان، تفاوت هایی در نحوه به کارگیری استعاره ها در این دو متن دیده می شود؛ قرآن با زبانی وحیانی و همه فهم، مفاهیم را به مخاطبان گسترده تری منتقل می کند، در حالی که نهج البلاغه با بیانی انسانی و استدلالی، به تشریح ابعاد اجتماعی، اخلاقی و فلسفی این مفاهیم می پردازد. این پژوهش نشان می دهد که استعاره های مفهومی نه تنها ابزار انتقال مفاهیم دینی هستند، بلکه پیوند عمیقی میان زبان، فرهنگ و جهان بینی در فهم و پذیرش پیام های الهی ایجاد می کنند.
Knowing One’s Own Consciousness: The Epistemic Ontology of Consciousness and Its Implication for the Explanatory Gap Argument(s)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۹)
171 - 193
حوزههای تخصصی:
It is usually, and without much disagreement, regarded that ‘knowing one’s own consciousness’ is strikingly and fundamentally different from ‘knowing other things’. The peculiar way in which conscious subjects introspectively know their own consciousness in their immediate awareness is of immense importance with regard to the understanding of consciousness insofar as it has a direct bearing upon consciousness’ fundamental existence. However, when it comes to the understanding of consciousness, the role of consciousness’ introspective knowledge is rather downplayed or not given much importance with regard to its ontology. With this in the background, the whole purpose of this paper is, first, to make the rather obvious point that the very existence of consciousness in its most fundamental form is constituted by this introspective knowledge of it or its epistemic dimension, whereby its ontology gets its epistemological or epistemic nature. Second, it aims to strengthen the explanatory gap argument by appealing to our enhanced understanding of consciousness in terms of its epistemic ontology.