فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۲۱ تا ۲٬۷۴۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۶ مورد.
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۵۶)
113 - 126
حوزههای تخصصی:
ورود اسلام به ایران سر آغاز دوره ی تازه ای برای ایرانیان و دنیای اسلام بود. این دوره دارای پستی و بلندی های فراوانی بود. نفوذ اعتقادی اسلام گسترده بود و تاثیر فرهنگ و تمدن ایرانی غیر قابل انکار. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که به چه میزان آداب و رسوم و جشن های ایرانی به حیات خود ادامه داده و دنیای اسلام تا چه حد آن را پذیرفته و با آن مدار کرد؟ آیا با سقوط ساسانیان همه ابعاد زندگی ایرانیان دچار تغییر شد؟ فرضیه اصلی تحقیق ادامه حیات جنبه های گوناگون آداب و رسوم و سنن ایرانی در بعد اسلام است که در دوره خلافت اول عباسی جامعیت می یابد و در دیگر حوزه های تمدنی گسترش می یابد. شواهد تاریخی به ما نشان می دهد بسیای از این آداب و رسوم دستکم در سه قرن اول به قوت خود باقی بوده و حتا حاکمان مسلمان با آن همراهی می کرده اند.
فقه فرهنگ؛ ضرورت راهبردی- تمدنی مکتب فقهی امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
111 - 127
حوزههای تخصصی:
دانش فقه، علم به احکام شرعی فرعی از ادله تفصیلی است و همچون هر علم دیگری، شناخت موضوعات و قلمروی ورود به آنها از جمله مسائل اساسی این دانش است؛ حال، پاسخ گویی فقه به چگونگی تنظیم روابط و مناسبات حوزه فرهنگ و نسبت آن با حوزه تمدنی اسلام نیز در همین راستا قابل تحلیل است. با وجود این، براساس مبانی سه گانه حیات تمدنی، تلازم آن با وجود چارچوب قانونی در زندگی اجتماعی و جایگاه فرهنگ به عنوان متغیری اساسی در این حوزه، بحث از نسبت فقه فرهنگ با تمدن اسلامی اهمیتی ویژه می یابد. پژوهش حاضر با توجه به اختلاف مفهومی فرهنگ میان اندیشمندان از یک سو و گستردگی حوزه فرهنگ از سوی دیگر، در مقام پاسخ به چگونگی تمایز فقه فرهنگ از سایر انواع فقه مضاف برآمده است؛ لذا با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی اسناد، پس از تبیین مفهوم فقه و فقه فرهنگ، تلازم حقوق و فقه به عنوان دو دانش کاربردی و نزدیک به یکدیگر را بررسی نموده است؛ آنگاه با تبیین جزئیت فرهنگ در تمدن و لازمه تمدنی بودن قانون، حکم به لازمه فرهنگ بودن قانون نموده است. با استدلال عقلی و استناد به منابع قرآنی و روایی، هویت تمدنی فرهنگ را وجه تمایز فقه فرهنگ از سایر شاخه های فقه مضاف دانسته است. ثمره چنین گزاره ای اولاً در گستره فقه فرهنگ و ثانیاً بر محدوده مسائل آن نمایان خواهد شد.
بررسی استفاده های ملاصدرا از آرای غزالی در مسئله وحدت شخصی وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
243 - 268
حوزههای تخصصی:
بررسی آرای غزالی و ملاصدرا در مسئله وحدت شخصیِ وجود نشان می دهد که به رغم اختلاف مبانی، در دستیابی به نتایج و اهداف این بحث اتفاق نظر دارند. ملاصدرا در مواضع مختلف از آثار خود به آرای غزالی در مسئله وحدت شخصی وجود استناد کرده و دیدگاه غزالی را مؤید جمع بین روش عقلی و شرعی در این مسئله به شمار آورده است. ملاصدرا در تحلیل این مسئله، در مراحلی به آرای غزالی استناد کرده است، ازجمله: 1. کثرت ممکنات، که بر طبق آن باور به وحدت شخصی وجود به معنای انکار وجود ممکنات نیست؛ 2. وجود حقیقی خداوند و وجود مجازی ممکنات، که براساس آن وجود خداوند متعال و وجه او تنها وجود حقیقی است و ماسوای حق، وجود مجازی دارند. سؤال اصلی این است که «ملاصدرا در مسئله وحدت شخصی وجود چه استفاده هایی از آرای غزالی داشته و با استناد به آن ها به چه نتایجی دست یافته است؟» این نوشتار، از روش عقلی و استدلالی و به تناسب مسئله نیز از روش نقلی و آیات قرآن بهره جسته است. ملاصدرا براساس مبانی فلسفی خود و با استفاده از آرای غزالی در این مسئله به حل برخی مسائل فلسفی و کلامی پرداخته است، مانند: «معرفت داشتن تمامی موجودات»، «تبیین طریقه صدیقین» و «نسبت توحید الخاصی با اختیار بندگان»؛ هرچند هدف اصلی خود از این استناد ها را مطابقت عقل و شرع بر شمرده است. حاصل آنکه، گفتمان فکری غزالی و ملاصدرا قرابت های بسیار جدی دارد.
نقد ادعای «ولید بن صالح باصمد» درباره تعارض روایات شیعی مربوط به «شیوه حکم حضرت مهدی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۰
29 - 56
حوزههای تخصصی:
در منابع حدیثی شیعه، روایاتی در مورد شیوه حکم کردن حضرت مهدی (عج) وجود دارد که با توجه به اختلاف ظاهری میان آن ها، برخی وهابیان از جمله میکه «ولید بن صالح باصمد» حکم به تعارض داده اند و بر مهدویت مورد نظر شیعه تاخته اند. پژوهش حاضر، با هدف پاسخ به ادعای تعارض مذکور و با استفاده از روش «توصیف و تحلیل»، ابتدا ادعای مطرح شده را ذیل دو بخش روایات دالّ بر حکم حضرت مهدی (عج) بر اساس بیّنه و روایات دالّ برحکم آن حضرت بدون بیّنه دسته بندی و گزارش نموده، سپس با بررسی سند و متن روایات، نتیجه می گیرد که هر دو دسته روایات از منظر رجالی معتبر هستند و از لحاظ دلالی نیز قابل جمع با یکدیگرند. توضیح آنکه حضرت مهدی (عج) از برگزیدگان خداوند و برخوردار از علم الهی بوده و علاوه بر حکم با بیّنه، امکان صدور حکم بدون بیّنه را نیز دارد.
نوشتگان (8)
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۵ مرداد و شهریور ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۲۰۷)
147 - 163
حوزههای تخصصی:
در بخش نخست نوشتگان 8، درباره دو لغت از ترجمه فارسی کتاب ارمیا از سده چهارم هجری به خط عبری توضیح داده شده و اشتباهات مصحح آن تصحیح شده است. بخش دوم کوششی است در توجیه حرکت پایانی چند کلمه از دو متن ترجمه ای قدیم. سپس صورت «زیفای» را در قرآن مترجم شماره 1732 کتابخانه آستان قدس، احتمالاً از سده چهارم یا پنجم هجری، توجیه کرده ایم. در دو بخش پایانی، در تکمیل مطالب شماره پیشین «نوشتگان»، شواهد دیگری از صورت «مروادیر» ارائه و کلمه ای از ترجمه قرآن قدس تصحیح شده است.
تفسیر تطبیقی روایی آیه «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳شماره ۲۱
287 - 306
حوزههای تخصصی:
در دوران جاهلیت و حتی در ابتدای اسلام، عده ای در ایام حج از درب اصلی خانه های خود وارد نمی شدند. قرآن کریم ورود به خانه ها از پشت آن ها را نیک نمی داند. با اینکه انسان به طور عادی از درب خانه وارد می شود، خداوند به صورت ارشادی فرموده است: «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها» یعنی از درب خانه ها وارد شوید. مقاله حاضر با روش توصیفی - تحلیلی و از نوع کتابخانه ای به این سؤال می پردازد که منظور از خانه ها و درب های آن چیست و چرا خداوند امر کرده است که از درب آن ها وارد شویم. مقاله پس از بررسی روایات و تفاسیر مختلف به این نتیجه رسیده است که این آیه فراتر از درب و خانه های عادی، اصلی جامع و کلی را بیان می کند و انسان را راهنمایی می کند که در هر کاری از راه شایسته آن وارد شود. روایات معصومان^ درباره مصادیق این خانه ها و درب ها مطالبی بیان کرده اند. در مجموع می توان این مصادیق را به سه گروه تقسیم کرد: 1. گروه اول خانه را خدا و راه ورود به آن را اهل بیت^ می دانند؛ 2. گروه دوم خود اهل بیت را مصداق خانه معرفی می کنند و راه ورود به خانه اهل بیت، اذن گرفتن از آنان می باشد؛ 3. گروه سوم خانه را علم و حکمت و راه دستیابی به آن را اهل بیت^ می دانند. در نوشتارهای پیشین و تفاسیر سابق، معنای اول بیشتر مورد توجه قرار گرفته و معنای دوم مغفول مانده و معنای سوم به عنوان تفسیری برای این آیه بیان نشده است.
تشخیص تمییز در کودکان؛ مطالعه تطبیقی فقه مذاهب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
249 - 230
حوزههای تخصصی:
تمییز مرحله ای از رشد انسان است که معمولاً سرآغاز آن از دوره کودکی می باشد. بحث از آثار تمییز و افعال صبی ممیز منوط به شناخت حدود تمییز است. این پژوهش براساس روش توصیفی تحلیلی و به صورت اسنادی و کتابخانه ای درصدد بررسی حدود و معیارهای تمییز است. حسب تتبع صورت گرفته سن، مراهق بودن کودک، به درستی انجام دادن اعمال، قد کودک، افتادن دندان های شیری و درک و شناخت کودک از جمله معیارهای تشخیص تمییز است. با این وجود ضابطه اساسی تمییز، معیار شناختی می باشد؛ از این رو کودکی که ماهیت افعال خود، سود و زیان، و نیک و بد آن را تشخیص دهد، ممیز محسوب می گردد. با این حال وجود اختلاف ادراکی کودکان و نیز عدم امکان وجود یک ملاک یکسان برای آن، سن به عنوان اماره تمییز که حاکی از شناخت و تمییز کودک است بهترین معیار می باشد که در زبان روایات و فقها سن 7 سال در عبادات و سن ده سال در معاملات، سن تمییز شمرده می شود.
زیبایی شناسی باغ ایرانی- اسلامی از منظر آیات توصیفگر بهشت در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۵ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
55 - 76
حوزههای تخصصی:
پس از ورود اسلام به ایران، معماری و شهرسازی و به تبع آن باغ سازی دستخوش تحولاتی شد. از آن دوران تاکنون، تلفیق مضامین قرآنی با هنر اسلامی جنبه تقدس به خود گرفته و تجسم زیبایی ها و توجه به زیبایی شناسی آیات کلام وحیانی، ابزار برجسته و منبع برگزیده هنرمندان و معماران باغ های جهان اسلام در اعصار مختلف گردیده است. ازآنجاکه آیات توصیف گر بهشت در قرآن کریم بهترین وصف را از منظر معماری باغ دارد، پژوهش حاضر بر آن است تا با استناد به آن ها، تطابق آیات بهشت افلاکی با معماری باغ های خاکی را صورت پردازی کند و نحوه انعکاس این مفاهیم ذهنی به تجسّدی عینی را مورد مداقه قرار دهد؛ لذا ابتدا بخشی از آیات قرآنی در رابطه با توصیف بهشت را بررسی می کند، سپس به صورت موردی، عناصر بطنی و محتوایی این آیات را که به صورت نمادین الگوی معماری و فضاسازی باغ های اسلامی شده است، با رویکردی زیبایی شناسانه و به شکل تطبیقی تحلیل خواهد نمود. روش پژوهش در این مقاله توصیفی تحلیلی و گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای است. تجزیه و تحلیل اطلاعات براساس تفاسیر قرآنی به ویژه تفسیر المیزان صورت گرفته است. نتایج به دست آمده رهنمونی به پیامد آهنگ الهی بهشت موعود در حیات دنیوی و اخروی انسان است. البته به یقین می توان اذعان داشت که باغ ایرانی تنها تبلوری ناقص از نمونه اصلی و مجازی از آن حقیقت عالی است.
Stylistics of Single-Ᾱyah Stories in the Quran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Stylistics, as a scientific discipline, derives from the methods of expression and the reasons for choosing one form of expression over another, as well as the relationships between the expression and its speaker. The primary application of stylistics is in the literary aspect of texts. This study utilizes stylistics as a tool for understanding the structure and style of the Quran. The present study, with a descriptive-analytical method and library study, aims to examine the stylistics of single-Ᾱyah stories in the Quran and conducts a linguistic analysis at three levels: phonetic, lexical, and grammatical. The linguistic features found in the single-Ᾱyah stories of the Quran cause a variation in style. Among the elements that have the most significant impact on the stylization of the stories is the element of repetition. The technique of repetition emerges with various functions at the levels of letters, words, and sentences. Additionally, elements such as contrast, conditional sentences, exclamatory sentences, nominal sentences, and emotional expressions transform the audience's feelings based on the specific aim of each story. Stylistic changes occur under the influence of various factors in these stories, and the style changes in accordance with the meanings and objectives of the narratives. By employing linguistic characteristics and rhetorical elements, the style of speech varies based on the audience's state and the specific goals of the narrative. Stylistic changes such as the number of verbs, changes in the arrangement and frequency of letters, and changes in the tone of the style of the narratives correspond to their content and expressive style
طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی تربیت اجتماعی دوره دوم متوسطه نظام آموزشی ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
185 - 213
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه ما در جامعه ای با اصول و قواعد اجتماعی زندگی می کنیم، آشنایی با الگوهای تربیت اجتماعی، از ضرورت های قابل توجه تربیت صحیح افراد است. ازآنجاکه افزون بر نقش خانواده ها، بخش بزرگی از تربیت اجتماعی در مدارس از طریق برنامه درسی تبلور می یابد، هدف از پژوهش حاضر، طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی تربیت اجتماعی دوره دوم متوسطه در نظام آموزشی ایران است. رویکرد پژوهش در بخش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی و از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی و تکنیک اشباع نظری به مصاحبه نیمه ساختمند با 15 نفر از متخصصین پرداخته شد. برای تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل مضمون استفاده شد و در بخش کمّی نیز 286 نفر از معلمان دوره دوم متوسطه شهر تهران به شیوه تصادفی انتخاب شدند. جمع آوری داده ها از روش پرسش نامه محقق انجام گردیده است. تحلیل یافته های کیفی منجر به شناسایی 82 مضمون پایه و 10 مضمون سازمان دهنده شامل ویژگی های؛ اهداف (شناختی، عاطفی و روانی حرکتی)، محتوا (انتخاب و سازماندهی)، روش های یاددهی و یادگیری (گزینش و روش ها) و ارزش یابی (اصول و روش ها) شد. در بخش کمّی نیز نتایج تحلیل عاملی نشان داد که مؤلفه های ذکرشده به خوبی ویژگی های عناصر برنامه درسی تربیت اجتماعی را تبیین می کند و همچنین این ویژگی ها در سطح به نسبت مطلوبی قرار دارند.
سوگند در قرآن کریم و احکام آن
منبع:
تحقیقات قرآنی و حدیثی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
101 - 115
حوزههای تخصصی:
انسان ها برای تأکید خبر از روش های مختلفی مانند قسم به اسم جلاله خداوند استفاده می کنند. مقاله حاضر به روش تحلیلی- اسنادی با مراجعه به قرآن و روایات درصدد بررسی اقسام قسم ها در قرآن و آشنایی با احکام آنها برای اعتبار و عدم صحت و سقم ازمنظر اندیشمندان مفسر است. یافته های پژوهش نشان می دهند که سوگندها باتوجه به آیه 89 سوره مائده و آیات 224-225 سوره بقره به دو دسته لغو و جدی تقسیم می شوند که البته عده ای از مفسران از قسم غموس نیز سخن به میان آورده اند. قسم لغو، مصادیق مختلفی دارد مانند اینکه از روی قصد و اراده صورت نمی گیرد. این نوع قسم ها براساس نظر مفسران شیعه و بیشتر مفسران اهل سنت نه مؤاخذه اخروی دارند و نه کفاره دنیوی. قسم منعقد نیز قسمی است که از روی قصد و اراده صورت گرفته و مستقبل باشد که قابلیت حنث (شکستن) داشته باشد. این نوع از قسم درصورت حنث هم مؤاخذه و هم کفاره دارد. از طرفی، کفاره پس از حنث یمین و به حنث تعلق می گیرد نه به خود یمین.
مقاربة لسانیة لآلیات الترابط النصيّ فی الدعاء السابع من الصحیفة السجادیة علی ضوء منهجیة رقیة حسن ومایکل هالیداي(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله التماسک النصیّ تُعدّ قضیه محوریه فی الدراسات اللسانیه لاسیما الدراسات المهتمه بظاهره الترابط النصی فی الأعمال الأدبیه ذلک لأنها تعد من المقدمات الجوهریه فی بناء أیّ نصّ وصیاغته. وظاهره التماسک النصی یدور مفهومها حول الارتباط بین أجزاء النص لیجعله منسجما ومتماسکا. وأشهر الأدوات التی تُوظَّف فی مثل هذه الدراسات للکشف عن الانسجام داخل النص هی: الإحاله بأنواعها والاستبدال والحذف والتضام والتکرار والربط أو الوصل وغیر ذلک، وهذا یعنی أن التماسک النصی خاصیه ضروریه فی کل نص أدبی یؤدی توظیفه إلی تحویل النص إلی سبیکه واحده متلاحمه الأجزاء. ترید هذه الدراسه من خلال المنهج الوصفی- التحلیلی واعتمادا علی المنهجیه اللسانیه لرقیه حسن ومایکل هالیدای تسلیط الضوء علی عناصر الاتساق فی الدعاء السابع من أدعیه الصحیفه السجادیه لتدرس العلاقات المتشابکه والمترابطه فیه مع تحلیل الإحصائیات وبیان دورها ومساهمتها فی تحقیق التماسک. ومن النتائج التی توصلت إلیها الدراسه التی بین أیدینا هی أن عناصر الاتساق فی هذا الدعاء قد ساهمت بشکل ملحوظ فی ترابط أجزاءه وإیصال السابق بما یلیه من أجزاء النص لیظهر کأنه کله جمله واحده تفید غرضا واحدا ولو لا هذا الاتساق لتباعدت أجزاءه ولکانت مشتته متفرقه؛ بالإضافه إلی هذا فإن هذه الأدوات ساهمت تاره فی الإیجاز المرغوب فیه کما فی نماذج الحذف المذکوره وکذلک أدی التضام إلی تلوین الخطاب بألوان مختلفه من البیان لیطرد السأم عن السامع والمتلقی ویجعله یتفاعل مع النصّ نفسیا.تشعبت الدراسات اللسانیه حدیثا مما أدی إلی تطور المقاربات الدراسیه للنص الأدبی بشکل ملفت وواضح، بعد ما کان الترکیز علی الجمله باعتبارها وحده لسانیه قابله للتحلیل زمنا طویلا. علما أن لسانیات النص تسعی فی طریق معالجه النصوص وکشف تماسکها عبر البحث فی کیفیه ترابط النص والأجزاء المکونه له وکذلک عبر إبراز العناصر اللغویه التی تساهم فی جعل النص وحده واحده قائمه بذاتها متمیزه عن غیرها. فی هذا البحث نتطرق إلی الدعاء السابع من أدعیه الصحیفه السجادیه لندرس خلال ذلک عناصر الانسجام والترابط النصی المتمثله بالإحاله والاستبدال والحذف و....کذلک العلاقات الدلالیه کالتفضیل بعد الإجمال والسبب والمسبب والاتساق الصوتی وقد ظهر أن کل عنصر من هذه العناصر کان قد لعب دورا هاما فی جمال هذا الدعاء وتماسکه والسبیل إلی ذلک أن الباحث فی کل فقره یأتی بتمهید ثم بجداول إحصائیه لکل عنصر. وعلی أساس هذه العناصر یناقش أثر هذه العناصر فی إیجاد الإبداع الأدبی محاولا إزاحه الستار من أمام أعین المتلقی کی یفطن بشکل أجلی لموضع الجمال فی هذا الدعاء کما تجلّی من خلال المقاربه اللسانیه أنّ العناصر اللسانیه أدت وظیفه کبیره فی ترابط أجزاء هذا الدعاء ببعض بحیث إن النص تحول رغم تعدد الجمل الوارده فیه إلی لحمه واحده وأن هذه العناصر هی التی جلبت الجمال لنص الدعاء لدرجه أننا لو افتقدناها فیه لأصبح مشتته ومجزأ لا یؤدی غرضه ولم یحصل الإبداع المتوفر فیه حالیا. الدراسه التی بین أیدینا تحاول معالجه الترابط النصی بأشکاله التالیه أولا الاتساق النحوی وهو ترابط العبارات والجمل مع بعض عبر وسائط لغویه کالإحاله والاستبدال والحذف والربط. ثانیا الاتساق المعجمی ویشمل هذا النوع من الاتساق: التضام والتکرار وثالثا العلاقات الدلالیه وهذا القسم یضم کلا من التفصیل بعد الإجمال و موضع الخطاب والسببیه والعموم.تم توظیف کل من آلیه الإحاله والاستبدال والحذف والوصل والاتساق المعجمی فی نص هذا الدعاء من أجل ربط أجزاءه، وفی هذا الصدد ساهمت الإحاله بأنواعها المقامیه والنصیه باتساق فقرات الدعاء وذلک من خلال ترابط النص وإیصال السابق بما یلیه من الکلام. أسفرت عناصر الترابط النصی لا سیما عنصر "موضع الخطاب" بشکل واضح عن تسلسل الأفکار وجعلها تترتب ترتیب المقدمات لحصول النتائج. کان للتکرار لا سیما التکرار المعنوی أثر بلیغ فی تأکید بعض الأغراض مع تحاشی الألفاظ المکرره التی قد تجلب الممل والسأم لدی المتلقی. ساعد التضام بالإضافه إلی اتساق النص فی تلوین الخطاب بألوان مطرزه متعدده تبعث فیه النشاط والحیویه داخل نص الدعاء وتطرد الروتین والإیقاع المکرر. کما أن دراسه الاستبدال فی هذا الدعاء تُظهر أن هذا الأسلوب ساعد المتلقی فی استیعاب النص أکثر وحال دون حیرته فی ربط بعض العناصر ببعض. تمکن الحذف فی هذا الدعاء من الإیجاز وترک فجوه تحتّ المتلقی علی البحث فی النص باستمراریه لسدّ الفراغ واکتشاف ما نقص منه وبذلک فتح المجال للقارئ لیکون أحد الأطراف المشارکه فی إیجاد النص وفهمه. استُخدِمَت العلاقات الدلالیه کالتفصیل بعد الإجمال فی ترابط النص من خلال ذکر الفکره موجزه تحثّ السامع علی مواصله الاستماع لیأتی بعد ذلک بالتفصیل کالدلیل علی ما ذکر من کلام فی البدایه مع التأکید لأن الکلام فی مثل هذا الأسلوب یذکر الشیء الواحد مرتین مره فی داخل الإجمال وأخری فی بطن التفصیل.یشکل الاستبدال ملمحا ذا أهمیه من ملامح هذه الدعاء إذ یلجأ إلیه الإمام علیه السلام فی أکثر من موضع لربط أجزاء الکلام ببعضه. وقد ساهم هذا الأسلوب بشکل جلی فی تماسک النص عبر عده وسائل: أولا الإیجاز والاقتصاد فی کمیه الألفاظ، حیث نجد أن المتکلم بدل أن یعید مجموعه من الألفاظ یلخصها بتعبیر مقتصر یغنی عن إعادتها کما لاحظنا هذا فی النموذج الأول إذ إن قوله (فیما شکوت) أغنی عن مجموعه من الألفاظ لا یقتضی المقام إلا إیجازها وهذه الألفاظ هی کما جاء فی الرسم البیانی (وقد نزل بی یا رب ما قد تکأذنی ثقله وألم بی ما قد بهظنی حمله....) وکذلک فی النموذج الثانی جاء الاستبدال الاسمی لیحلّ محل مجموعه من التعابیر ومثل هذا الأسلوب یسهل علی القاصّ والناصّ عملیه الربط وطرح الألفاظ حسب المقام وما تتطلبه الحاجه. ثانیا یوجد فی الاستبدال نوع التوکید لأن فی هذه عملیه یوجد عنصران هما: البدل والمبدل منه، والبدل یذکر مرتین مره فی داخل المبدل منه وتاره أخری فی الاستبدال کما شاهدنا هذا الأمر فی الجداول المذکوره آنفا. ثالثا أن الاستبدال فی هذا الدعاء ساهم فی استمراریه المعنی من خلال إیصال المعنی السابق باللاحق دون تکرار الوحده اللغویه. ومن أنواع الاستبدال الذی یساهم فی اختزال الکلام وربطه ببعض مع إفاده معنی التأکید دون التکرار استخدام اسم الاشاره کما فی قوله: (فافعل بی ذلک) حیث إنّ (ذلک) سدت مسد (ما منیتُ به) وقوله (ما وقعتُ فیه) ومثل هذا واضح دوره فی الربط وتماسک النص.
جایگاه عرفان اسلامی در اندیشه های مهدی محقق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۱
343 - 359
حوزههای تخصصی:
اندیشمند معاصر، مهدی محقق، در زمینه های متعددی از علوم انسانی و اسلامی پژوهش نموده است. در حوزه عرفان اسلامی کاوش هایی دارد که کمتر دیده شده است. در این مقاله با روش استقرای منطقی و مراجعه به منابع دست اول، تلاش گردیده تا این جنبه از تحقیقات ایشان جداگانه مورد توجه قرارگیرد. به این ترتیب در سه جایگاه، عرفان را در پژوهش های این اندیشمند می توان ملاحظه نمود: دسته نخست، تصحیح متون عرفانی است مانند تصحیح کشف الاسرار میبدی و اشترنامه عطار؛ دوم درس های حکمت که به عرفان نیز گسترش یافته است مانند شرح منظومه حکمت سبزواری و شرح حکمت الاشراق و شرح الهیات الشفاء؛ سوم در مقالات و گفتارهایی به موضوعات عرفانی یا شخصیت های عارف مربوط می شود. نتیجه گیری می گردد که یکی از ابعاد پژوهش های محقق، عرفانی و موارد آن ارائه را می توان ملاحظه نمود. از طرفی در ارزیابی سه جریان فکری که یکی شیفته تصوف است و دیگری منکر آن، محقق به دسته سوم تعلق دارد که با دیدگاه انتقادی و سنجش گرایانه به عرفان و تصوف می نگرد.
تحلیل تکامل اجتماعی انسان بر اساس «حکمت متعالیه نبوی و ولایی» از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۵)
47 - 62
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تکامل اجتماعی انسان بر اساس «حکمت متعالیه نبوی و ولایی» از دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی، بروش تحلیلی توصیفی پرداخته است. اهمیت و ضرورت بحث از آن جهت است که شناخت بسیاری از مقوله های اجتماعی، ازجمله «معیار شقاوت و سعادت حقیقی»، «نحوه تعامل فرهنگ و سنن جامعه با رفتارهای اجتماعی»، «آزادیهای فردی و اجتماعی»، «حقوق شهروندی» و...، متوقف بر تبیین علت و شاخصه ها و آثار تکامل اجتماعی انسان است. در مباحث مطروحه، ضمن آنکه به بررسی مفاهیم کاربردی از کمال و تکامل، حقیقی و اعتباری بودن جامعه و جایگاه انبیا و وارثان آنان توجه شده است، بتبع نظریات ملاصدرا درباب صیرورت نفس ناطقه و حرکت اشتدادی وجود، اتصال انسان به «عقل فعال» و بتبعیت از آن، شکوفایی عقلی، دلیل تکامل برای نوع انسان شمرده شده است. از نظر ملاصدرا، مهمترین شاخصه های تحقق کمالات عقلی برای نوع بشر، عبارتند از: متابعت از نبی و ولیّ، تشبه به معبود و تخلّق به اخلاق الله. یافته این تحقیق بر این نکته تمرکز دارد که صدرالمتألهین در مباحث جامعه شناسی، با ارتقای حکمت متعالیه خود به «حکمت متعالیه نبوی و ولایی»، آثار تکامل اجتماعی انسان را در چهار مقوله «ایجاد مدینه فاضله یا امت واحده»، «کشف و نمایش گنجینه های عقلی توسط نبی و ولیّ»، «طلب آخرت و اعراض از حب دنیا» و «تشکیل تمدن متعالی» دنبال مینماید.
تحلیل تطبیقی مفاهیم عشق و صلح در مثنوی مولانا و آثار روزنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲
311 - 326
حوزههای تخصصی:
امنیت، آرامش و صلح از دیرباز جزو نخستین نیازهای بشر برای حفظ بقا بوده است. به همین دلیل از دیرباز اندیشمندان مؤلف های بسیاری را برای رسیدن به صلح معرفی کرده اند و ادیبان نیز در آثار خود به آن توجه کرده اند. مولانا شاعر و عارف قرن هفتم دراثر خود، مثنوی شریف، به صلح پرداخته است و بر عشق به عنوان راهکاری برای رسیدن به امنیت وآرامش تأکید کرده است. بیش از 7 قرن بعد از او در غرب، روانشناسی به نام مارشال روزنبرگ در رویکردی به نام ارتباط بدون خشونت، از لوازم رسیدن به دنیای فارغ از خشونت را، عشق عنوان می کند. مولانا و روزنبرگ ، به عشق به عنوان مهم ترین مؤلفه برای رسیدن به صلح توجه کرده اند. هردو، راه رسیدن به صلحِ بیرون را ابتدا، رسیدن به صلح درونی دانسته اند و هر دو متفق القول اند که برای رسیدن به صلح ، لازم است عشق وارد زندگی انسان شود. این مقاله پژوهشی به شیوه توصیفی -تحلیلی؛ به بررسی تطبیقی جایگاه عشق در رسیدن به صلح نزد این دو اندیشمند می پردازد، با این هدف که نشان دهد طبق نظریات این دو، عشق چگونه با تأثیراتی که بر روان و عملکرد فرد می گذارد، خواهدتوانست صلح را برای انسان و جهان پیرامونش به ارمغان آورد.
تنغیم و کارکردهای آوایی و دلالت های معنایی آن در فهم قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فهم صحیح و انس با قرآن کریم، به عنوان انگیزه ای ریشه دار در کلام وحی و سیره بزرگان دین، نیازمند توانایی در ساحت های متعدد دانش با محوریّت علوم اسلامی و علوم ادبی است. در این میان برخی مفسّران گاه با بهره گیری از شیوه های خاص امّا اثرگذار به واکاوی معنایی معجزه خاتم پرداخته اند. تنغیم یا همان به کارگیری ریتم و آهنگ کلام در قرائت و معناسنجی آیات قرآنی یکی از این روش ها به شمار می رود. این درحالی است که به زعم برخی کاربست آوایی دلالی تنغیم در زبان عربی و به تبع آن زبان قرآن، امری نو و فاقد هرگونه پیشینه است. مسأله ا ی که پژوهش کتابخانه ای حاضر را بر آن داشت تا با توصیف و تحلیل برخی از آیات کلام الله به شناسایی گونه ها و کارکردهای آوایی و دلالت های معنایی تنغیم در تفسیر قرآن بپردازد. پژوهش حاضر دریافت که نظم و انسجام شفگت آوری میان الفاظ قرآن کریم و معانی جای گرفته در پس آن وجود دارد. نغمه های آیات قرآن افزون بر توانمندی خود در تأثیرگذاری و گوش نوازی اعجازانگیز، ارتباطی تمام با مفاهیم دربردارنده خود داشته و دقّت در به کارگیری آن ها زمینه ساز تداعی و درک بهتر مضامین و مقاصد آیات الهی می گردد. حسن نظر و توجّه دقیق به سازواری و استواری نظام آوایی و معنایی قرآن کریم که حاصل تمایز نهادن میان مقام های حاکم بر کلام و دقّت در انتخاب آهنگ متناسب با آن در نغمات سه گانه یکنواخت، رو به بالا و رو به پایین است، رویکردی کارآمد در فهم قرآن کریم و انس با کلام الله به حساب می آید
مطالعه اسناد بین المللی ایمنی حمل ونقل دریایی مؤثر بر صادرات نفت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
101 - 116
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: آنجایی در حوزه دریانوردی و حمل و نقل نفت، ایران از قوانین بین المللی و سازمان جهانی دریانوردی نظیر کنوانسیون بین المللی برای ایمنی جان اشخاص در دریا مصوب ۱۹۷۴ میلادی در زمینه ایمنی، کنوانسیون بین المللی جلوگیری از آلودگی ناشی از کشتی ها در رابطه با آلودگی دریا، کنوانسیون بین المللی استانداردهای آموزش، گواهینامه و نگهبانی برای دریانوردان مصوب ۱۹۷۸ در حوزه تأیید صلاحیت و سلامت خدمه کشتی تبعیت می کند، هدف مقاله حاضر بررسی وضعیت الحاق ایران به این کنوانسیون ها، و تاثیر قوانین و مقررات ملی ایمنی و سلامت تأثیرگذار در صادرات نفت ایران در مقایسه با قوانین بین المللی است.مواد و روش ها: مطالعه اسناد بین المللی ایمنی حمل ونقل دریایی مؤثر بر صادرات نفت جمهوری اسلامی ایران، است. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی و در جمع آوری داده ها و اطلاعات، روش کتابخانه ای استفاده شده است.ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.یافته ها: یافته ها نشان داد موارد مرتبط با کشتی و کشتیرانی در ایران تحت تأثیر قوانین ملی و بین المللی قراردارد. همچنین طیف وسیعی از قوانین و مقررات بر ایمنی حمل ونقل دریایی و صادرات نفت جمهوری اسلامی ایران تأثیرگذار است و تصویب هر قانونی در این زمینه برحسب مورد می تواند تنزل یا ارتقای خدمات دریایی را در سطح کمی و کیفی به همراه داشته باشد.نتیجه: هنوز قوانین و مقررات جامع و سیستم نظارت اجرائی مؤثری در حوزه صادرات نفت برای ایمنی و سلامت در کشور تصویب و به اجرا گذاشته نشده است.
خطرپذیری سرمایه گذاری خارجی در رابطه با کسب وکارهای نوین در حقوق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
51 - 68
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یک شرکت فعال در زمینه کسب وکارهای نوین برای تبدیل شدن به یک شرکت بزرگ و تأثیرگذار، نیاز به سرمایه های کلان دارد. به دلیل احتمال ورشکستگی، مهم ترین چالش این نوع کسب وکارها، تأمین سرمایه مورد نیاز است. بر همین اساس هدف مقاله حاضر بررسی خطرپذیری سرمایه گذاری خارجی در رابطه با کسب وکارهای نوین در حقوق ایران است.
مواد و روش ها: روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی بوده و این تحقیق از نوع نظری می باشد. روشی که برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است به صورت کتابخانه ای است و با مراجعه به کتب، مقالات و اسناد بین المللی و داخلی صورت گرفته است.
ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متن، صداقت و امانت داری رعایت شده است.
یافته ها: کسب وکارهای نوپا زیرمجموعه شرکت های دانش بنیان هستند و این مفهوم در این قانون مورد توجه قرار گرفته و زیرمجموعه آن است و به تبع آن مفهوم سرمایه گذاری خطرپذیر و حتی همکاری های بین المللی در این زمینه نیز مورد شناسایی قرارگرفته است؛ اما به نظر می رسد لازم است با صراحت بیشتری از منظر حقوقی مورد حمایت و پذیرش قرار گیرد.
نتیجه : چنانچه پذیرش ورود سرمایه گذار خطرپذیر خارجی در فرابورس ایران و بازار شرکت های کوچک و متوسط از سوی قانون گذار با صراحت بیشتری، مورد توجه قرار گیرد و تسهیلات بیشتری برای سرمایه گذاران خطرپذیر خارجی در نظر گرفته شود، می توان شاهد رشد سرمایه گذاری خطرپذیری خارجی در رابطه با کسب و کارهای نوین ایران بود.
تبیین حقوقی صلح درون در پرتو قاعده اخلاقی مرنج و مرنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۶ ویژه نامه ۱۴۰۳ شماره ۵
93 - 110
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تا به امروز، صلح در جهان برقرار نشده است و جامعُ بین المللی هنوز در تکاپوی رسیدن به صلح است. لذا نگارنده برآن است تا به تبیین و ترویج مؤلفه های صلح درون بپردازد. مواد و روش ها: روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی و این تحقیق از نوع نظری است. روشی که برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است به صورت کتاب خانه ای است و با مراجعه به کتب، مقالات و اسناد بین المللی و داخلی صورت گرفته است.ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.یافته ها: آشتی با خویشتن خویش، رویکردی متواضعانه، احترام به طبیعت، احترام به حیات، عشق ورزی، عدالت باوری، انسجام یابی، شکیبایی، مسئولیت پذیری،گرایش به شادی، ساده زیستی، تسلیم و رهایی، پذیرش، خودشکوفایی، عدم توقع، صداقت، همکاری و رواداری مهم ترین مؤلفه های صلح درون هستند. صلح به معنی تلاش برای بهبود رابطه افراد باهم و حل وفصل مسالمت آمیز اختلاف ها نیز به کار می رود. فرد صلح جو هم به دنبال زندگی مسالمت آمیز با دیگران است و هم می خواهد دنیا در صلح و آرامش باشد. نتیجه: راه رسیدن به صلح در جهان و برقراری هم زیستی مسالمت آمیز آدمیان از درون می گذرد. صلح در نگاه اول در مقابل جنگ قرار می گیرد و جنگ نیز رنج است و با گسترش صلح درون تحمل رنج در درون و بیرون تعدیل می شود.
بررسی قاعده الامور بمقاصدها در فقه و حقوق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۶ ویژه نامه ۱۴۰۳ شماره ۵
871 - 886
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تاکنون تحقیق مستقلی تحت این عنوان انجام نشده و جنبه نوآوری تحقیق حاضر بررسی قاعده الامور بمقاصدها و کارکردهای آن در فقه و حقوق ایران است. هدف از انجام تحقیق حاضر نیز تبیین ماهیت و قلمر این قاعده می باشد.مواد و روش ها: روش تحقیق به صورت توصیفی- تحلیلی بوده و این تحقیق از نوع نظری می باشد. روشی که برای جمع آوری اطلاعات استفاده شده است، کتاب خانه ای است و با مراجعه به کتب و مقالات صورت گرفته است.ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متن، صداقت و امانت داری رعایت شده است.یافته ها: قاعده الامور به مقاصدها از قواعد بسیار کاربردی است. چراکه قصد از مباحث محوری و اصلی فقه و حقوق محسوب می شود. این قاعده در فقه امامیه و حقوق ایران شناخته شده نیست؛ درحالی که مبانی و جلوهای متعددی از این قاعده در فقه و قوانین موضوعه مشهود است. مطابق قاعده مذکور، حکمی که بر امری مترتب می شود، بر مقتضای قصدی است که از آن امر به عمل می آید.نتیجه : قاعده مذکور دارای مبانی متعددی است که تأییدکننده آن بوده و مصادیق و جلوه های متعددی از این قاعده در فقه و قوانین موضوعه مشهود بوده است. در حقوق ایران هم مفاد این قاعده مورد توجه بوده است. به عنوان مثال از ماده 191 قانون مدنی و سایر مواد قانون مدنی مانند ماده 192 و193 می توان این گونه برداشت کرد که قانون گذار، انشای عقد را با اشاره و عملی که مبیّن قصد و رضا باشد کافی می داند.