
مقالات
حوزههای تخصصی:
فنا از احوال و مقامات عرفانی است که در هر دو سنت بازتاب داشته است و عرفا به تبیین و تحلیل آن پرداخته اند؛ اما برداشت صوفیه از مسئله فنا یکسان نیست و با توجه به دیدگاه های متفاوتی که هر دو رویکرد نسبت به مباحث عرفانی دارند، فنا نیز با تفاوت هایی در هر دو سنت پرداخته شده است. بر این اساس، نگارندگان در این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی دیدگاه شاه نعمت الله ولی از عارفان سده هشتم و نهم هجری نسبت به فنا پرداخته اند. طبق یافته-های پژوهش، نعمت الله ولی مانند عرفای نخستین فنا را پاک شدن از اوصاف نکوهیده و تخلق به اوصاف ستوده می داند، اما طبق عرفان ابن عربی خدا و انسان را دو موجود متمایز ازهم نمی داند. وی معتقد است برای درک و معرفت الهی شناخت نفس لازم است و عارف واقعی کسی است به شناخت درست نفس رسیده باشد و با فنا در حق به بقا در ذات خداوند به مقام انسان کامل و ولی نائل شود. در این مرتبه است که وی فنا را نفی می کند و بقا را بسی برتر از فنا می شمارد.
تأثیر گرایش عرفانی علامه طباطبایی بر تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت عرفانی علامه طباطبایی با توجه به شاگردی ایشان نزد عارف شهیر سیدعلی قاضی طباطبایی و آثار عرفانی به جا مانده از وی، بر کسی پوشیده نیست و جایگاه رفیع المیزان در میان تألیفات متنوع ایشان، به همین مقدار مبرهن است. با این همه، تاکنون پژوهش مستقل و جامعی پیرامون میزان اثرگذاری گرایش عرفانی ایشان بر المیزان، مشاهده نشده است و این مقاله در پی بررسی این مهم با کنار هم گذاشتن مبانی عرفان و برداشت های تفسیری علامه است. این همان عرفانی است که از دایره ثقلین خارج نیست و به همین سبب و به جهت علو شخصیت علامه در جهان اسلام و بستر قرآنی المیزان، می تواند یکی از شواهد دقیق و قابل استناد در مباحث عرفان ناب اسلامی باشد و توجه محققان را به بعد عرفانی المیزان که در نگاه اول محسوس نیست جلب کند و شخصیت برجسته تفسیری علامه را در کنار عارفی متعالی قراردهد که می تواند مهم ترین اصول و مبانی عرفان را همچون فنا، عشق الهی، تجلی، توحید و ولایت، در بستر مباحث متین قرآنی که با روش تحسین برانگیز قرآن به قرآن مطرح می شوند، ارائه دهد. روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی بوده است. بر اساس یافته های تحقیق، علامه به عرفان برگرفته از ثقلین پای بند بوده و بازتاب آن را می توان با بررسی برداشت های تفسیری وی در المیزان دید.
بررسی ابعاد تمثیلی کهن الگوی پیر در خردنامه اسکندری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به حقیقت می توان گفت تمثیل؛ شیوه ای بلاغی است که نه تنها در ادب فارسی، بلکه در ادبیات سایر ملل نیز از جایگاه ویژه ای برخوردار است. درمثنوی خرد نامه اسکندری جامی، با بسامد بالایی از داستان های تمثیلی روبرو هستیم. از مهم ترین موضوعاتی که همواره مورد توجه شاعران عارف بوده است و بیشتر به گونه تمثیلی و نمادین در متون ادبی به آن اشاره شده است ؛ لزوم حضور معنوی پیر در سیر و سلوک است. یکی از مهم ترین طُرقی که قرن ها تجربه بردوش دارد، بهره مندی از رهنمون های پیرِ راه طی کرده و سلوک به ثمررسانده، است. «پیر فرزانه» یا «پیر خردمند» از برجسته-ترین کهن الگوهاست که در قاموس تصوف، در سیمای «پیر طریقت» جلوه گر می شود. تأثیر، حضور و نقش آفرینی کهن الگوی پیر فرزانه، در قالب تمثیلی و نمادین در خردنامه اسکندری مهم و پررنگ است، لذا در پژوهش حاضر؛ کهن الگوی «پیر طریقت» در منظومه خردنامه اسکندری مورد مطالعه قرارگرفته است. پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام-شده است. محدوده مورد مطالعه مثنوی خردنامه اسکندری جامی؛ شامل 2315 بیت است. تحلیل صوری و محتوایی این تمثیل ها، توصیف های دقیق و رسا، نمادها و رمزگشایی آن ها و تحلیل محتوایی تمثیل ها، با پرداختن به کیفیت مطلوب رساندن پیام، دیدگاه عرفانی جامی و توجه و نگرش او به «کهن الگوی پیر» را تبیین می کند
مقایسه دیدگاه ابن عربی و سهروردی درباره نجات از حجاب های دنیوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان مسلمان هر کدام به نوعی تلاش نمودند انسان ها را به مسیر حقیقی در زیستن رهنمون سازند. برخی از راه استدلال و برخی از راه نقل و برخی دیگر از راه علوم عرفانی و اشراقی در این مورد آثاری نگارش نموده اند. این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی اندیشه های محی الدین ابن عربی و شیخ شهاب الدین سهروردی درباره دام دنیا و راه رهایی از آن می پردازد. ابن عربی در مهم ترین آثارش به تهذیب نفس به عنوان بهترین مسیر خروج از دام دنیا توجه نموده و انسان ها را به این راه دعوت نمود. شیخ اشراق در برخی آثارش تلاش نمود انسان ها را نسبت به بحرانی به نام غریبی انسان در جهان خاکی هشیار نموده و هشدار دهد. جهان مادی دارای محدودیت های فراوانی است که شرطی شدن در لذائذ آن باعث می شود انسان از هدف اصلی در زیستن باز ماند. وی با طراحی تمثیلات اشراقی تلاش نمود غربت انسان در جهان خاکی را به نیکی ترسیم کند. در نتیجه، هر دو اندیشمند با روش های گاهی متفاوت به دام های دنیا اشاره نموده و انسان ها را به هشیاری و برون رفت از آن دعوت نمودند.
دایره شیدایی در «حرکت حبی» از منظر هندسه معرفتی آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت «حرکت»، مؤلفه ها، لوازم و گونه های آن همواره با رویکردهای فلسفی، کلامی، عرفانی و تجربی مورد عنایت اندیشمندان بوده است. دایره عشق در «حرکت حبی» ابن عربی، انقلابی در مبانی جهان شناسی نظری است. پرسش مقاله حاضر که به روش توصیفی تحلیلی نگاشته شده، کنکاش از جلوه های حرکت حبی در متن قرآن کریم است که غالباً استطرادی و اشاری تبیین شده است. دستاورد مقاله حرکت حبی را در هندسه معرفتی آیات قرآن به چهار شکل رصد می نماید: اول حرکت حبی در حق تعالی در مقام واحدیت و ظهور و اظهار، علی رغم ثبات در مقام احدیت؛ دوم حرکت حبی در انسان کامل بالفعل و حقیقت محمدیه (ص)؛ سوم در کثرات مختار و مکلف و در قالب صراط مستقیم سلوکی و چهارم در موجودات غیرمختار و غیرمکلّف و در شکل صراط مستقیم وجودی. بدین ترتیب همه قرآن کریم به عنوان مظهر کتاب تدوین و جلوه اسمای الهی، همچنین آیات خاص با اشاره ویژه به اقسام چهارگانه فوق و لایه های حرکت و تحول در آن، جلوه های حرکت حبی محسوب می شوند.
پژوهشی در هستی شناسی اسفار اربعه عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های فراوانی پیرامون اسفار اربعه عرفانی انجام شده است امّا ماهیّت سفر عرفانی به درستی تبیین نشده است. طرح اسفار اربعه شامل سفرهایی است که سالک پس از پایان یکی وارد دیگری می-شود. سالک در این طرح در پایان سفر اوّل و ابتدای سفر دوّم به مقام ولایت واردمی شود چنین تعبیری از سفر معنوی با اصول عرفان نظری مبنی بر تشکیکی بودن مظاهر وجود سازگاری ندارد. قائل بودن به سفر نزولی با توجیه سفر برای تکمیل یا سفر از باب خضوع، پس از آنکه سالک به مقام احدیّت جمعی رسید و دارای تمام کمالات مادون شد؛ ایراد دیگر طرح اسفار اربعه به لحاظ مغایرت با اصول عرفان نظری است. مقاله حاضر توصیفی - تحلیلی بوده و با استفاده از روش کتابخانه ای ابتدا مبانی نظری مورد نیاز بحث، بررسی شده سپس نظریه اسفار اربعه عرفانی بنا به اقوال مشهور بیان شده است. در پایان با بهره گیری از اصول علمی و اثبات شده عرفان نظری و استفاده از نتایج حاصل از بسط و تعمیم آن ها ضمن نقد اسفار اربعه، تبیین صحیحی از ماهیت سفر و نسبت آن با سالک ارائه شده است.
واقعه نگاری آنات عرفانی(مروری بر ساختار و محتوای شعر قربان ولیئی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قربان ولیئی از شاعران عرفانی سرای معاصر است که سروده هایش ساختاری یکسان دارند و به شکلی منسجم «واقعه»های عرفانی شاعر را گزارش می کنند. در این نوشته، با بررسی ساختار غزل های ولیئی هم انسجام فرمی شعر او بازنمایی شده و هم مراحل واقعه، تک به تک گزارش شده است. مراحل واقعه در شعر ولیئی چنین توصیف شده اند: سکوت، ادراک حضور خداوند، زلزله در روح، تخریب «من»، اتحاد با خدا و جهان، انتقال اسرار و ناگفتنی ها و در نهایت گزارش پایان واقعه. همچنین در پاره ای از شعرها از خلق جدید و خلق لحظه به-لحظه سخن گفته است و در پایان شعر، شاعر به خلق جدید می رسد یا از آن آگاهی پیدامی کند. برای تبیین بهتر جهان معنوی ولیئی از سویی از مأثورات دینی که شاعر بدان ها معتقد است کمک گرفته شده و از سویی مبانی عرفان اسلامی مرورشده است. همچنین در تبیین طرح ذهنی شاعر و ساختار بیرونی شعر، از مفاهیم نقد ادبی وام گرفته شده است.
واکاوی عشق از دیدگاه عرفانی شیخ علاءالدوله بیابانکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق از مسائل بنیادین عرفان است، چنان که بدون درنظرگرفتن آن عرفان و حکمت متعالیه قابل فهم نیست. در ادبیات عرفانی نیز عشق از جایگاه بالایی برخوردار بوده و هست؛ ازاین رو بخش زیادی از ادبیات عرفانی به این موضوع اختصاص دارد. در ادبیات عرفانی به خصوص در کلام شیخ علاءالدوله که مورد بحث این تحقیق هست، عشق را می توان از جنبه عشق حقیقی مورد بررسی قرارداد. جریان عرفان عاشقانه در بعد نظری و عملی دارای ویژگی هایی است و در اشعار علاءالدوله می توا ن دریافت که چگونه توانسته است جریان عرفان عاشقانه را در اشعار خود به کارببرد. در این پژوهش نگارنده بر آن است تا ضمن تحقیق در آثار شیخ علاءالدوله به شیوه توصیفی و تحلیلی و روش کتابخانه ای، به شیوه ای روشمند به بررسی و واکاوی عشق از منظر دیدگاه عرفانی شیخ علاءالدوله بیابانکی بپردازد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که علاءالدوله با به کارگیری اصطلاحات عرفانی به عنوان یکی از مضامین شعری توانسته است اندیشه های عرفانی خود را به نمایش بگذارد و همچنین در حوزه خداشناسی، جهان شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی و مبانی اخلاقی دست به اصطلاحاتی زده است و وارد حوزه کشف و شهود و تجربیات شخصی شده است.
خواب و بیداری دو تصویر و نشانه از دنیا و آخرت در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خواب از پدیده های پیچیده و شگفت انگیزی است که از دیرباز موردتوجه انسان بوده و ذهن او را به خود مشغول کرده است و در دین اسلام جایگاه مهم و ویژه ای دارد، دانشمندان اسلامی نگاهی خاص به مقوله خواب دارند و آثار غنی و پرباری را در این زمینه به وجود آورده اند. ازآنجاکه معرفت و بیداری انسان ها از اهداف عرفا و متون عرفانی است، مقوله خواب و بیداری همواره در نزد آنان مهم بوده است. این مقاله به بررسی خواب و بیداری در مثنوی مولوی می-پردازد. مولانا با پیروی از آیات قرآنی و روایات اسلامی، خواب و بیداری را امری مهم می داند و برای آن انواع و کارکردهایی قایل است. مولانا در مثنوی خود به طور مفصل و منظم از خواب سخن نمی گوید، بلکه هرجا که لازم باشد از خواب و بیداری به عنوان ابزاری در خدمت اهداف عرفانی خود استفاده می کند. از نگاه او دنیا چون خواب و آخرت همچون بیداری است که در این مقاله سعی داریم به این دو کارکرد خواب و بیداری از دیدگاه مولانا بپردازیم.
سلوک رنگ درکالبد معماری بارویکرد مراتب سلوک نجم رازی (نمونه موردی: بقعه شیخ صفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلوک عرفانی، سیری انفسی در قلب عالم صغیر برای نیل به حقیقت است. درمکاتب عرفانی، این سیر در قالب مراحل و مقاماتی تبیین می شود. توصیف منازل سلوک و مکاشفات خلوت از طریق انوار الوان در فرقه کبرویه دارای اهمیت خاص می باشد. بر اساس گزارش نجم رازی، سالک در مراتب مختلف نفس انوار را مختلف اللون دیده، پس از گذر از نفس اماره، طی نفس لوّامه در وادی نفس ملهمه افتاده، در آن وادی انوار سبعه را مشاهد ه می نماید. برترین جایگاه پیوند میان عرفان و هنر، معماری قدسی بوده؛ انگاره ها و پنداشت های آن با زبانی نمادین و رمزپردازانه تداعی کننده حکمت در کالبد، فرم و تزیینات بنا می باشد. بقعه شیخ صفی از مراکز مهم عرفان و تصوف بوده که اندیشه ها و مفاهیم عرفانی در شکل گیری پلان و آمودهای معماری بنا تأثیرگذاشته است. مقاله حاضر با اساس قراردادن آراء و نظریات نجم رازی سعی در ایجاد رابطه معقول و منطقی منازل سلوک عرفان اسلامی با معماری قدسی دوره صفوی دارد. پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی با مطالعات میدانی سعی در تبیین و بازشناسی مورفولوژیک و معناگرایانه مراتب هفتگانه سلوک رنگ در کالبد معماری بقعه دارد. نتایج پژوهش مؤید آن است کالبد معماری بقعه قابل انطباق با مراتب سلوک رنگ نجم رازی بوده و نظام رنگ ها در تزیینات بنا، تطبیق عملکرد هر بخش با مفهوم کتیبه های نگار ش یافته، سلوک رنگ را متجلی ساخته است، کالبد بنا نیز از یک بنای مادی فراتر رفته و مکانیّتی مثالین از انوار سبعه رنگی مطابق مراتب سلوک نجم رازی می نماید.
ساختار تقابل های نمادین در دیوان سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیوان سنایی سرشار از انواع تقابل هایی است که حاصل بیان مفاهیم عرفانی متضادی چون عقل و نفس، جان و تن، ملک و ملکوت و ... است. آنچه به سنایی در نمایش این تقابل ها و به ویژه نیمه روحانی شان یاری می رساند، نماد است. سنایی با ترکیب تقابل و نماد، ساختارهایی از تقابل های نمادین می آفریند و از آن ها در جهت بیان آن دسته از تقابل های عرفانی استفاده می کند که در نظر او برجسته تر هستند. این مقاله در پی تبیین رابطه نماد با تقابل های اصلی و ساختاری در دیوان سنایی است. در این جستار تلاش می شود انواع تقابل های عمده و محوری در دیوان سنایی روشن شود؛ تقابل هایی که می توان آن ها را کلان تقابل نامید و سایر تقابل ها به گونه ای با این تقابل های مرکزی مرتبط می شوند. افزون بر این در مقاله حاضر نقش نماد در بیان این تقابل ها و سازکار تبیین و تفسیر نظام های تقابلی توسط نماد در دیوان سنایی روشن می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد نمادها در دیوان سنایی ساختاری منسجم و منظم دارند و غالباً بر محور یک تقابل اصلی شکل می گیرند و بنیادی ترین تقابل ها در ذهن سنایی تقابل اصل و فرع و گفتمان زهد و رندی است که هرکدام زیرمجموعه هایی دارند و به شکلی ساختارمند به یکدیگر پیوندخورده اند و درهم تنیده اند.
تحلیل عرفانی رابطه غم و شادی در غزلیّات عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غم و شادی یا قبض و بسط، از جمله حالت هایی است که در طول مسیر عرفان به تناسب تجربه های متفاوت عرفانی بر سالک عارض می شود. غم در دیدگاه عطار یک مرحله یا مقام عرفانی نیست؛ بلکه حالتی است که ممکن است در تمام مراحل سلوک همراه سالک باشد. شادی نیز حالت درونی عمیقی است که مانند غم، وارده ای از حضرت حق بر قلب سالک است که بر اثر امید به وصل معشوق و رسیدن به سرمنزل حقیقت، در وجود عارف، ایجادمی شود تا در جریان سلوک، انگیزه تحمّل بلاها شود. بنابراین، غم و شادی دو موضوع عرفانی هستند که مقابل هم قرارمی گیرند. مقاله حاضر، درصدد واکاوی رابطه غم و شادی در غزلیات عطار نیشابوری است. نتایج حاکی از این است که نزد عطار، غم و شادی با توجه به مراحل گوناگون سلوک، گاه رابطه لازم و ملزومی و گاه رابطه چرخشی دارند. در دیدگاه عطار، غم و شادی نه مقابل هم که در کنار هم قراردارند. داده های پژوهش به شیوه کتابخانه ای گردآمده و با روش تحلیلی و توصیفی پردازش شده است.
دیدگاه های عرفانی خواجه نصیرالدین طوسی (بررسی معرفت شناختی اوصاف الاشراف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفا چنین اراده می کنند که برای شناخت معبود خویش در نتیجه سیر و سلوک و طی طریق و نه از راه استدلال و برهان بلکه از طریق مکاشفه و اشراق به ژرف ترین مراتب روحانی دست یابند. لذا عارفان عالم و بزرگان طریق، سعی دارند سیر و سلوک را برای سایرین نیز در حد معرفت خود آنان بنمایانند تا به فلاح و رستگاری دست یابند. چنان که خواجه نصیرالدین طوسی از علما و حکما و عرفای قرن هفتم درکتاب عرفانی خود، اوصاف الاشراف، موجز، گویا، با انشایی بلیغ و شیوا و درعین حال پرمغز و پرمعنی در شش باب و هر باب (به استثنای باب ششم) در شش فصل، مراتب سیر و سلوک را تبیین می کند. وی باب اول را با ایمان آغاز و در باب ششم با فنا به پایان می برد. در مورد کتاب اوصاف الاشراف می توان گفت این اثر مهم عرفانی نه تنها از نظر شناخت و تأویلات مصطلحات سیر و سلوک عرفا وصوفیه معتبر است، بلکه برای شناخت خواجه نیز ارزشمند است. مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و کتابخانه ای تدوین شده است.
تأملی بر ماهیت عرفان اسلامی و بررسی مختصات نظری و عملی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازآن جاکه امروزه عرفان به اقسام متنوعی تقسیم شده و در بسیاری از این انشعابات، تحریف هایی رخ داده که نقش اصیل تعالیم دینی را به حداقل رسانده است، تبیین متقن «عرفان اسلامی» اهمیت والایی می یابد. در این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی به شرح و تحلیل ماهیت عرفان اسلامی پرداخته می شود و بدین منظور مختصات نظری و عملی آن از جمله میزان و معیار اسلامی خواندن عرفان، مؤلفه های عرفان اسلامی، دلایل انحراف عرفان اسلامی و عرصه حضور عرفای مسلمان بررسی می شود . مطابق نتایج این جستار، چارچوب و محتوای عرفان اسلامی به طور کامل در مقام روش، تبیین و کاربست، بر اساس آموزه های دینی شکل می گیرد و میان گوهر ناب اسلام که در شریعت و سیره معصومین متبلورشده است، با مختصات نظری و عملی عرفان اسلامی هیچ افتراقی وجودندارد و سالک الی الله همواره باید جایگاه اجتماعی خود را نیز مورد اهتمام قراردهد و از رهبانیت و انزواطلبی بپرهیزد.
باورستیزی رندانه و عرفانی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحثی که حافظ نگاهی نو به آن داشته، مسأله باورستیزی و مقابله با هنجارهای فکری و مذهبی است به گونه ای که این موضوع درباره پای بندی یا عدم پای بندی حافظ به حدود و ارزش های دینی، کانون اختلاف نظرهای گوناگون بوده و گاهی سبب برداشت های سطحی از شعر وی گردیده است؛ اما درحقیقت یکی از خصایص اشعار عرفانی، کاربرد باژنما یا تعبیر باژگونه است که در حوزه وسیع معنایی، قابل مطالعه و تحقیق است. مقاله حاضر با روش تحلیلی – توصیفی و بر مبنای نقد محتوایی و معنایی، فراهم آمده و نگارنده کوشیده است تا موضوع باورستیزی در اندیشه های عرفانی حافظ را از نظر محتوایی، شرح و تبیین نماید و همچنین با ذکر مصادیقی، ابیات باورستیز با رویکرد عرفانی را تحلیل و بررسی کند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که باورستیزی یکی از شایع ترین شیوه هایی است که حافظ برای مخالفت با برخی از سنت های فکری و مذهبی به کاربرده و به عنوان یک متفکّر و مصلح اجتماعی، جراح وار و با نیشتر طنز، بیماری های فکری و اعتقادی را جراحی کرده و بر زخم ها مرهم نهاده است، لذا برای تحقق این امر به ناچار الفاظ و عباراتی را برمی گزیند تا با رستاخیزی در عادت های مألوف ذهنی و زبانی، تحوّلی عمیق در باورهای اجتماعی ایجادکند و با بهره گیری از هنرهایی چون باورستیزی، هنجارگریزی معنایی، عقل ستیزی، آشنایی زدایی، تصاویر متناقض و حرکت در خلاف عرف و عادت عامه، باحفظ حیات هنری و جاودانگی در این حریم به مقصود خیرخواهانه و اصلاح طلبانه خود دست یابد.
تحلیل جلوه های ادبیات عرفانی در آثار جامی (با تکیه بر نقش زن در «لیلی و مجنون»، «یوسف و زلیخا» و «سلامان و ابسال»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استفاده از نقش مثبت و منفی شخصیت زن در ادبیات و آثار زبان فارسی همواره مورد توجه اهل ادب بوده است. زن در آثار نظم، گاه با چهره رمزآلود و عرفانی به تصویر کشیده شده است و گاه تنها خصلت های زمینی را آشکارمی کند. این پژوهش بر آن است که با روش توصیفی- تحلیلی، به بررسی جلوه های ادبیات عرفانی در آثار جامی با تکیه بر نقش زن در سه مثنوی «لیلی و مجنون، سلامان و ابسال و یوسف و زلیخا» بپردازد. تحقیق پیرامون سیمای زن در این مثنوی ها بیانگر آن است که جامی با ارائه تصاویر زن ستیزانه و زن ستایانه در هر سه داستان، از شخصیت زن برای تبیین مضامین عرفانی بهره برده است و زنان در این مثنوی ها رمز و نمادی عرفانی محسوب می شوند؛ چنانچه زلیخا، نماد و رمز سالکی است که از پل عشق مجازی به عشق حقیقی می رسد؛ لیلی، سمبل عشق الهی، و ابسال، مظهر تنِ شهوت پرستی است که میل به تعالی از راه کمالات عقلی را دارد.
بررسی مقامات عرفانی (زهد، ذکر، شکر، خوف و رجا) از منظر فیض کاشانی و امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی مقامات عرفانی (زهد، ذکر، شکر، خوف و رجا) از منظر فیض کاشانی و امام خمینی می پردازد. پژوهش حاضر با رویکرد مقایسه ای به مقامات عرفانی این دو عارف برجسته پرداخته است که می شود با تبیین آن ها در جامعه شیوه جدیدی از معنویت را در زندگی طبیعی مردم جایگزین کرد. روش گردآوری اطلاعات در این پژوهش، کتابخانه ای و روش پردازش آن توصیفی تحلیلی بوده است. یافته های پژوهش حاضر مبیّن آن است که با توجه به این مهم که ملّامحسن فیض کاشانی از شاگردان برجسته ملاصدرا و امام خمینی (ص) از مدرسان مکتب صدرا بودند، این دو عالم بزرگ هردو به تبیین مقامات عرفانی مذکور پرداخته اند هرچند که در برخی موارد و در جزئیات با تفاوت های همراه است. بعد از بررسی آرا و دیدگاه های عرفانی فیض کاشانی و امام خمینی روشن می شود که آرای این دو عالم درخصوص مقامات عرفانی مورد مقایسه به هم نزدیک بوده و امام از آثار فیض تأثیر پذیرفته است؛ هرچند که به علت دوره زمانی حیات حضرت امام خمینی و به دلیل استمرار و توسعه رویکردهای عرفانی توسط عرفای دیگر و بهره مندی امام خمینی از آنان، توانسته است دیدگاه های جامع تری را نسبت به عرفای قبل از خود نسبت به این مقامات عرفانی ارائه دهد.
مشایخ تصوّف و ارباب قدرت (بررسی آراء و رفتار اجتماعی-سیاسی حاج ملّا علی نور علیشاه گنابادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات با اهمّیت و قابل پژوهش در تاریخ تصوّف که درباره آن مطالب متفاوتی اظهارشده، رفتار مشایخ صوفیّه در مواجهه با ارباب قدرت است. در مقدّمه این جستار، ضمن بیان بعضی نظریّات پیرامون مقوله مذکور، با اشاره به پاره ای از نهضت های مهمّ سیاسی- اجتماعی صوفیانه، برخی مصادیق تاریخی از موضع گیری های بزرگان تصوّف در مقام ناقدان حکّام جور نقل شده است. چون سلسله نعمت اللّهیه از طرائق مهم و قدیمی تصوّف است، تحلیل نظریّات و رفتارهای سیاسی- اجتماعی بزرگان نعمت اللّهیه در این زمینه، می تواند در تبیین مسأله، امری مفید باشد؛ بنابراین در پژوهش حاضر برای نخستین بار به بررسی آراء و عملکرد حاج ملّا علی نورعلیشاه گنابادی (1284- 1337ق.) از مشایخ مبرّز نعمت اللّهیه در عصر قاجار، درخصوص موضوع مزبور پرداخته می شود. در این نوشتار رفتارهای سیاسی- اجتماعی و نحوه مواجهه نورعلیشاه گنابادی با امراء و اصحاب قدرت اعمّ از مواعظ و انذارهای مکتوب و انتقادات شفاهی وی از آنان، مورد تحلیل و بررسی قرارگرفته است. یافته پژوهش آن است که سلوک عرفانی حاج ملّا علی گنابادی و مسؤولیت های طریقتی او، سبب غفلت وی از وظایف مدنی اش نشد. او نه تنها نسبت به رفتارهای نادرست پادشاهان قاجار و سایر ارکان حکومت بی تفاوت نبود، بلکه در مقام یک ناصح اجتماعی، به روش های مختلفی موضع گیری کرده و سعی در اصلاح امور داشته است. این تحقیق توصیفی- تحلیلی، مبتنی بر روش کتابخانه ای و منابع دسته اوّل تدوین یافته است.
عرفان و تصوف، وحدت بخش فرق اسلامی (با تکیه بر اسرارالتوحید)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصوف اسلامی، متأثر از فرهنگ اقوامی چون عیسوی، برهمایی و بودایی با هدایت به معرفت نفس، انسان ها را به فرهنگ نوینى فرا خواند که در پرتو آن تمدنی کهن شکفته گردید. دلزدگی مسلمانان خسته از سوء استفاده های مذهبی خلفای وقت، موجب گرایش مردم به سبک و سیاقی جدید به نام «تصوف» شد. تصوف که آغوش مهر و انسانیت را به همگان گشوده بود، باور داشت هر دینی که آدمی را به انسانیت نزدیک کند، راه روشنایی و درستی است. بنابراین ابوسعید که در عصر خود پرچمدار فرهنگ آشتی و صلح بود، توانست در جریان سازی فرهنگی و اجتماعی قرن پنجم در شکل گیری نگرش صوفیانه و انسان دوستانه در اجتماع نقش بسزایی داشته باشد. جستار حاضر با روش سندکاوی، به شیوه ی تحلیلی- توصیفی، با استناد بر اسرارالتوحید، و با نظر به رویکرد «اصالت عمل»، به بررسی تأثیر اندیشه های صوفیانه و سیاست گذاری های عرفان و تصوف در اوضاع سیاسی و اجتماعی قرن پنجم می پردازد تا دستاوردهای تصوف را در جامعه ی ابوسعید واکاوی نموده و به این نتیجه برسد که آموزه های صوفیانه توانست در عمل حقیقت یابد و مسیر رشد و تعالی جامعه ی ابوسعید را هموار نماید. در این پژوهش هدف بررسی تآثیرات اجتماعی آموزه های صوفیانه شیخ میهنه در عصر اوست.
بررسی مقایسه ای برجسته سازی و حاشیه رانی در گفتمان عرفانی حافظ و سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله گفتمان عرفانی حافظ و سپهری در دو سطح برجسته سازی و حاشیه رانی با رویکرد کاربردشناسی و زبانشناسی بر اساس نظریه های گفتمان شناسی، بویژه نظریه گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف بررسی مقایسه ای شده است تا رازها و رازناکی های اندیشه های عرفانی، سیاسی، فلسفی و اجتماعی این شاعران بیش از پیش آشکار شود. نتایج این پژوهش حاصل «مطالعه متن» شعر حافظ و سپهری است که در مطالعات فرهنگی ادبی از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این پژوهش از روش تحلیل ایدئولوژیک محتوای کیفی استفاده شده است زیرا روش های کمی تحلیل محتوا بویژه در مطالعه متن و گفتمان نتایج آماری و شمارشی را حاصل می کند که ممکن است مقصود اصلی مورد نظر پژوهندگان از این راه فراهم نشود. نتیجه آنکه حافظ، رندانه مکتب رندی گفتمان عارفانه را در حاشیه رانی و برجسته سازی برمی آفریند و سهراب با محوری انسان گرایانه و با تمایلات عرفانی و پناه جستن به طبیعت، انسان را به دگرگونی در نگریستن به هستی و رهایی از قیل و قال زمانه پرآشوب فرامی خواند.