فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۲۱ تا ۱٬۳۴۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر ترس از ارزیابی منفی، اضطراب و تعارض خانواده زوجین بدون فرزند مراجعه کننده به مراکز مشاوره گنبدکاووس بود.روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این تحقیق، شامل کلیه زوجین بدون فرزند مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان گنبدکاووس بود. نمونه آماری شامل 30 زوج بود که به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش گمارده شدند. داده های موردنیاز با استفاده از پرسشنامه ترس از ارزیابی منفی لری (1983)، پرسشنامه اضطراب بک (1990) و مقیاس تعارضات زناشویی ثنایی و براتی (1375) جمع آوری و به وسیله نرم افزار SPSS و تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری بر ترس از ارزیابی منفی، اضطراب و تعارض خانواده زوجین بدون فرزند مؤثر بوده است. در هر سه فرضیه مقدار F از سطح معناداری 0.05 کمتر بوده و فرضیه ها پذیرفته شده است. از نتایج این تحقیق می توان در مراکز مشاوره روانشناسی و بهزیستی استفاده کرد.واژه های کلیدی: شناختی-رفتاری، ترس از ارزیابی منفی، اضطراب، تعارض، زوجین بدون فرزند.
اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر افزایش تاب آوری و کیفیت زندگی سربازان با سابقه فرار مراجعه-کننده به مراکز مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
119 - 141
حوزههای تخصصی:
هدف: فرار از خدمت سربازی از جمله مشکلاتی است که سبب بروز اختلالاتی در روند زندگی جوانان می شود. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر کیفیت زندگی و تاب آوری سربازان دارای سابقه فرار مراجعه کننده به مراکز مشاوره بود. روش: این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه اجرا شد. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل کلیه سربازان دارای سابقه فرار مراجعه کننده به مراکز مشاوره نیروی زمینی ارتش شهر تهران در سال 1398 بودند. نمونه ی مورد مطالعه در این پژوهش را 30 نفر ( 2 گروه 15 نفری) از این افراد تشکیل دادند که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی(1989) و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) استفاده شد. و مداخلات واقعیت درمانی بر اساس پروتکل درمانی در طی 9 جلسه 90 دقیقه ای هفته ای یک جلسه، روی گروه آزمایش اجرا گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها این پژوهش از تحلیل کو واریانس چند متغیری (MANCOVA) با استفاده از نرم افزار SPSS-22 استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد مداخله به شیوه واقعیت درمانی موجب بهبود کیفیت زندگی و افزایش تاب آوری سربازان دارای سابقه فرار مراجعه کننده به مراکز مشاوره شده است (001/0P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت مداخلات مبتنی بر واقعیت درمانی با تمرکز بر مسئولیت پذیری و انتخابگری درست باعث افزایش سطح کیفیت زندگی و تاب آوری و در نتیجه کاهش فرار از خدمت سربازی می شود.
اثربخشی آموزش روش تدریس بارش مغزی بر درگیری تحصیلی، سرزندگی تحصیلی و ادراک از محیط یادگیری دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش روش تدریس بارش مغزی بر درگیری تحصیلی، سرزندگی تحصیلی و ادراک از محیط یادگیری دانش آموزان بود. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی و با طرح پیش آزمون- پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر مدارس دوره دوم متوسطه ی شهر گرمی در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 750 نفر بود که از بین آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس و پس از کسب معیارهای ورود به مطالعه در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جای داده شدند. ابزار به کار رفته در این پژوهش، پرسشنامه ی سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری (1391)، مقیاس درگیری تحصیلی ریو (2013) و مقیاس زمینه یاب ادراک محیط یادگیری سوئینی و همکاران (1994) بود. برنامه ی روش تدریس بارش مغزی طی 6 جلسه 90 دقیقه ای تنها برای گروه آزمایش اجرا شد. نتایج تحلیل کواریانس چندمتغیره نشان داد روش تدریس بارش مغزی بر بهبود درگیری تحصیلی، سرزندگی تحصیلی و ادراک از محیط یادگیری دانش آموزان اثر مثبت داشت (01/0>P). با توجه به نتایج به دست آمده، بکارگیری روش تدریس بارش مغزی به جای روش های سنتی در مدارس توصیه می شود.
رابطه معاشرت با جنس مخالف، تصور از خود و سلامت روان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
101 - 116
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطه بین متغیرهای معاشرت با جنس مخالف، تصور از خود و سلامت روان انجام شده است. پژوهش کمی و از نوع همبستگی است. حجم نمونه پژوهش 385 تن از دانش آموزان دبیرستان های دخترانه شهرستان رباط کریم است که با استفاده از روش «نمونه گیری خوشه ای تصادفی» انتخاب شدند. ابزار استفاده شده در این پژوهش، پرسشنامه 9 سؤالی «معاشرت با جنس مخالف»، پرسشنامه 25 سؤالی «تصور از خود» و پرسشنامه 28 سؤالی «سلامت عمومی» است. داده ها بر اساس ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون دومتغیره همزمان تحلیل شد. یافته ها حکایت از آن دارد که بین سه متغیر «معاشرت با جنس مخالف«، «تصور از خود» و «سلامت روان» رابطه معناداری وجود دارد. افزایش خودمهارگری در معاشرت با جنس مخالف با بهبود تصور از خود و افزایش سلامت روان همبسته است. یافته دیگر اینکه خودمهارگری در معاشرت با جنس مخالف و تصور از خود می توانند قریب 16 درصد از واریانس سلامت روان را تبیین نمایند. بنابراین، معاشرت با جنس مخالف، سلامت روان و تصور از خود را کاهش می دهد.
پیش بینی افسردگی بر اساس مواجهه با خشونت خانگی با میانجی گری مشکلات خواب: بررسی نقش تعدیل کننده خودشفقتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
25 - 36
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه مواجهه با خشونت خانگی و افسردگی با میانجی گری مشکلات خواب و تعدیل کنندگی خودشفقتی در نوجوانان دختر انجام شد. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه مطالعه شامل تمامی نوجوانان دختر 13 تا 16 ساله مشغول به تحصیل شهر تهران در سال 1402 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 223 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به مقیاس مواجهه کودک با خشونت خانگی (ادلسون و همکاران، 2008)، مقیاس افسردگی نوجوانان کوتچر (لبلانس و همکاران، 2002)، نسخه کوتاه مقیاس خودشفقتی (ریس و همکاران، 2011) و پرسشنامه کوتاه اختلالات خواب (زومر، 1985) پاسخ دادند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه هایس (مدل های 4 و 7) در نرم افزار SPSS24 استفاده شد. نتایج نشان داد مشکلات خواب رابطه بین مواجهه با خشونت خانگی و افسردگی را میانجی گری می کنند و رابطه بین مواجهه با خشونت خانگی و افسردگی با میانجی گری مشکلات خواب توسط خودشفقتی تعدیل می شود. بر این اساس، نوجوانانی که از سطوح بالای خودشفقتی برخوردارند، در مواجهه با خشونت خانگی، مشکلات خواب کمتری را تجربه می کنند و در نتیجه ممکن است کمتر دچار افسردگی شوند. یافته های این پژوهش برای درک مکانیسم پیچیده رابطه موجهه با خشونت خانگی و افسردگی مفید است و پیامدهایی عملی برای مداخلات پیشگیرانه و درمانی افسردگی نوجوانان دختر دارد.
نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین تنظیم شناختی هیجان با بهزیستی روانشناختی بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
107 - 130
حوزههای تخصصی:
هدف: سندرم روده تحریک پذیر از شناخته شده ترین اختلالات تعامل روده و مغز است که با علائم درد مزمن شکمی به همراه تغییر عادات روده مشخص می شود. این بیماری تاثیر قابل توجهی بر کیفیت زندگی بیماران دارد.روش: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین راهبرد های تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روانی در بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر انجام شده است. پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به مرکز سلامت گوارش بیمارستان الزهرا اصفهان در سال ۱۴۰۲ بودند. حجم نمونه بر اساس مدل کلاین (۲۰۲۳) و با روش نمونه گیری در دسترس ۳۰۰ نفر انتخاب شد. با استفاده از مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (۱۹۸۹)، مقیاس مقیاس باور های خودکارآمدی عمومی شوارتز و جروسلم (۱۹۹۵)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گرانفسکی و همکاران (۲۰۰۱) داده ها جمع آوری شد. با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه ۲۸ داده ها تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد که راهبرد های تنظیم هیجان و خودکارآمدی، بهزیستی روانشناختی را پیش بینی می کنند و خودکارآمدی در ارتباط میان راهبرد های تنظیم شناختی هیجان و بهزیستی روانشناختی نقش میانجی دارد.نتیجه گیری: یافته های این پژوهش دارای تلویحات کاربردی برای مداخله های درمانی با محوریت تنظیم شناختی هیجان و خودکارآمدی جهت ارتقای بهزیستی روانشناختی بیماران مبتلا به سندروم روده تحریک پذیر است.
تأثیر مداخله درمانی و آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان با اختلال دیکته(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
56 - 66
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دانش آموزان با مشکلات یادگیری در مقایسه با دانش آموزان عادی از نظر رشد عاطفی و سازگاری اجتماعی در سطح پایین تری قرار دارند. ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مداخله درمانی و آموزش مهارت های زندگی بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان با اختلال دیکته انجام شد. مواد و روش ها: روش پژوهش حاضر شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان دختر و پسر مقاطع سوم، چهارم و پنجم ابتدایی مبتلا به اختلال دیکته نویسی منطقه ی 3 شهر تهران در سال تحصیلی 401-1400 بودند که از بین آنها 20 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل (10 نفر) گمارده شدند. ابزارهای این پژوهش شامل آزمون نوشتاری فلاح چای (1374)، ویرایش چهارم آزمون هوشی وکسلر (1947) و پرسشنامه سازگاری اجتماعی سینها و سینگ (1993) بود. گروه آزمایش آموزش گروهی مهارت های زندگی و درمان اختلال دیکته نویسی را طی 8 جلسه دریافت کرد؛ اما گروه کنترل هیچ مداخله ای را دریافت نکرد. جهت تجزیه وتحلیل داده های تحقیق از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. تمام عملیات آماری پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 24 با سطح معنی داری 05/0>P در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تفاوت نمره های پیش آزمون- پس آزمون دو گروه برای متغیرهای سازگاری اجتماعی، عاطفی و تحصیلی معنادار است و میانگین نمره های گروه آزمایش در متغیرهای سازگاری اجتماعی، عاطفی و تحصیلی به طور معناداری بیشتر از گروه کنترل است (05/0>P). نتیجه گیری: می توان از مداخله درمانی و آموزش مهارت های زندگی رای ارتقاء سازگاری اجتماعی دانش آموزان با اختلال دیکته نویسی استفاده کرد.
پیش بینی نشانه های اضطراب اجتماعی بر اساس نشانگان شناختی توجهی با میانجی گری هیجان آگاهی در نوجوانان دختر شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
301 - 311
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال اضطراب اجتماعی یک اختلال روانی شایع در میان نوجوانان است که موجب بروز اختلال در عملکردهای فردی، تحصیلی و اجتماعی آنان می شود؛ ازاین رو پژوهش حاضر با هدف پیش بینی نشانه های اضطراب اجتماعی بر اساس نشانگان شناختی توجهی با توجه به نقش واسطه ای هیجان آگاهی در نوجوانان شهر اصفهان انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی-همبستگی در شاخه معادلات ساختاری بود و جامعه آماری آن شامل کلیه نوجوانان دختر شهر اصفهان در بازه ی سنی 12 تا 18 سال در سال 1402 می شد که 334 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه اضطراب اجتماعی جرابک (1996)، پرسشنامه سندرم شناختی توجهی ولز (2009) و پرسشنامه آگاهی هیجانی ریفی و همکاران (EAQ-30) (2007) پاسخ دادند. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای spss-25 و Amoss-24 انجام شد. یافته ها: نشانه های اضطراب اجتماعی براساس نشانگان شناختی توجهی و هیجان آگاهی قابل پیش بینی است (05/0>p)؛ همچنین هیجان آگاهی براساس نشانگان شناختی توجهی قابل پیش بینی است (01/0>p). در آخر یافته های پژوهش نشان داد هیجان آگاهی می تواند در پیش بینی نشانه های اضطراب اجتماعی بر اساس نشانگان شناختی توجهی نقش میانجی گر ایفا نماید (05/0>p). نتیجه گیری: هیجان آگاهی و نشانگان شناختی توجهی پیش بینی کننده اضطراب اجتماعی هستند و هیجان آگاهی نقش میانجی را ایفا می کند، بدین معنا که درک بهتری از این دو متغیر می تواند در پیش بینی و درک بهتر از اضطراب اجتماعی کمک کند.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی با محوریت مدیریت خشم بر افکار خودکشی در دانش آموزان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
179 - 188
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی با محوریت مدیریت خشم بر افکار خودکشی در دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهرستان چابهار می باشد. روش شناسی: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهرستان چابهار در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ بود. نمونه ای به حجم ۳۰ نفر از دانش آموزان پسر که در پرسشنامه افکار خودکشی بک (۲۰۰۴) نمرات بالاتری کسب کرده بودند، به صورت تصادفی انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه (هر کدام ۱۵ نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت ده جلسه تحت آموزش درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی با محوریت مدیریت خشم قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه افکار خودکشی بک (۲۰۰۴) استفاده شد و داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس و نرم افزار SPSS 22 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که میانگین نمرات افکار خودکشی در دانش آموزان گروه آزمایش در مرحله پس آزمون نسبت به گروه گواه تفاوت معناداری داشت (p < 0.01). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی با محوریت مدیریت خشم می تواند در کاهش افکار خودکشی دانش آموزان مؤثر باشد.
پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی بر اساس مهارت حل مسئله و ادراک از جو مدرسه در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش باهدف پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی بر اساس مهارت حل مسئله و ادراک از جو مدرسه در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه اول انجام شد. روش شناسی پژوهش: پژوهش توصیفی-مقطعی و از نوع همبستگی بود. تمامی دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در مقطع متوسطه اول مدارس دولتی شهر اصفهان در سال 1402 جمعیت آماری این پژوهش را تشکیل دادند، که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای تعداد 150 انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه خودکارآمدی تحصیلی، پرسش نامه حل مسئله و پرسش نامه ادراک جو مدرسه بود. برای تحلیل داده ها از آزمون آماری همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین حل مسئله با خودکارآمدی تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود داشت و 18 درصد از واریانس مربوط به خودکارآمدی تحصیلی به وسیله اعتماد به حل مسئله، اعتماد به خود و کنترل شخصی تبیین شد. همچنین، بین متغیرهای ادراک جو مدرسه با خودکارآمدی تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و 17 درصد از واریانس مربوط به خودکارآمدی تحصیلی از طریق روابط دانش آموز- دانش آموز، روابط دانش آموز- کارکنان، تأکید آموزشی و ارزش ها و باورهای مشترک تبیین شد. نتیجه گیری: از این نتایج چنین استنباط می شود که با تمرکز شیوه های آموزشی و پرورشی بر حل مسئله و ادراک جو مدرسه می توان امکان رشد و بهبود خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان را فراهم ساخت.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر رویکرد اقتصاد زیست- انرژی و درمان شناختی- رفتاری بر تنظیم هیجانی در زنان
حوزههای تخصصی:
مقدمه:هیجان و تنظیم هیجانی نقش مهمی را در روابط بین فردی به ویژه در زندگی زناشویی ایفا می کنند. هدف:هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر رویکرد اقتصاد زیست-انرژی و درمان شناختی-رفتاری بر تنظیم هیجانی زنان بود. روش:روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه این پژوهش زنان 20 تا 40 ساله متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره منطقه 7 تهران در سال 1401 بودند که از میان آن ها 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در 2 گروه مداخله و 1 گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه تنظیم هیجانی گراتز و رومر(2004) بود. گروه های آزمایش به مدت 8 جلسه درمان اقتصاد زیست-انرژی و 8 جلسه درمان شناختی-رفتاری دریافت کردند. داده های پژوهش به کمک نرم افزار SPSS نسخه 25 و با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با در نظر گرفتن سطح معناداری 05/0 تحلیل شدند. یافته ها:تحلیل داده ها نشان داد، هر دو روش درمان شناختی-رفتاری و اقتصاد زیست-انرژی منجر به بهبود معنادار توانایی تنظیم هیجان شدند(05/0> P). نتایج آزمون تعقیبی بن فرونی نشان داد که اثرات هر دو درمان در دوره پیگیری پایدار بود(05/0< P) و درمان مبتنی بر اقتصاد زیست-انرژی نسبت به درمان شناختی-رفتاری بر مؤلفه های دشواری در کنترل تکانه، عدم وضوح هیجانی و نمره کل تنظیم هیجانی تاثیر بیشتری داشت(05/0> P). نتیجه گیری:درمان مبتنی بر اقتصاد زیست-انرژی نسبت به درمان شناختی-رفتاری روش موثرتری در بهبود تنظیم هیجانی است. پیشنهاد می شود از این رویکرد در درمان اختلالات تنظیم هیجانی استفاده شود.
اثربخشی برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی با استفاده از واقعیت افزوده بر مهارت های ارتباطی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا
حوزههای تخصصی:
مقدمه: کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم نارسایی در مهارت های ارتباطی کلامی یا غیرکلامی دارند. به نظر می رسد که آموزش کارکردهای اجرایی با استفاده از واقعیت افزوده می تواند مهارت های ارتباطی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم را بهبود بخشد. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی با استفاده از واقعیت افزوده بر مهارت های ارتباطی در کودکان با اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا بود. روش: پژوهش حاضر به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا در شهر تهران در سال 1402- 1403 بود که از میان آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش (15نفر) و گواه (15نفر) به شیوه تصادفی قرار گرفتند. شرکت کنندگان جهت پیش آزمون و پس آزمون به مقیاس تشخیصی اتیسم گیلیام - ویرایش دوم (1995) پاسخ دادند. بعد از 21 جلسه 45 دقیقه ای آموزش کارکردهای اجرایی با استفاده از واقعیت افزوده برای کودکان گروه آزمایش، برای تحلیل داده ها از روش آماری تحلیل واریانس با انداز گیری مکرر و نرم افزارSPSS24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد برنامه آموزشی کارکردهای اجرایی با استفاده از واقعیت افزوده در دو مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه گواه تأثیر معناداری داشت (001/0p<). نتیجه گیری: آموزش کارکردهای اجرایی با استفاده از واقعیت افزوده بر مهارت های ارتباطی کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم مؤثر است و این آموزش برای کودکان مبتلا به اختلال طیف اتیسم پیشنهاد می شود
Cross-cultural adaptation of the Short forms of Wisconsin Schizotypy Scales: Psychometric evaluation in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۴
1 - 10
حوزههای تخصصی:
Introduction and Objective: Since their development the Wisconsin Schizotypy Scales have been extensively used to assess schizotypy in clinical and nonclinical samples. The purpose of this study was to examine the psychometric properties of the short forms of the Wisconsin Schizotypy Scales (SWSS) in an Iranian population.
Research Methodology: This research was a correlational design. Three hundred and twelve participants from universities students along with thirty-four schizophrenic patient, and fifty theirs first degree relatives were included in this study. Participants answered to Persian version of SWSS, Short form Oxford-Liverpool Inventory of Feelings and Experiences (SO-LIFE) Questionnaire and Coleridge’s STA scale.
Findings: The results showed internal consistency in terms of Cronbach's α, and test–retest reliability. The results of the two methods showed a good reliability for the shortened WSS. Concurrent validity was tested by comparing with SO-LIFE and STA which showed acceptable relationship. Differential validity was tested by comparing SWSS scores between schizophrenic patients, theirs first degree relatives and normal people which was acceptable.
Conclusion: Moreover, the factor structure of Persian version of SWSS showed two factor solutions, and resembles that seen in previous related studies, providing further cross-cultural empirical evidence of the two factorial structures of the WSS. The present results provide the further demonstration of the validity of the shortened WSS and support their use in the study of schizotypy particularly among Iranian population.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر ادراک جو مدرسه و خودپنداره تحصیلی در دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی شهر قرچک
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: مسائل مختلفی در محیط های آموزشی وجود دارد که می تواند عملکردهای تحصیلی دانش آموزان را نحت تأثیر قرار دهد و عدم توجه به این مسائل، پیامدهای مخربی را در پی خواهد داشت. این پژوهش با هدف اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر ادراک جو مدرسه و خودپنداره تحصیلی در دانش آموزان دختر انجام شد.روش شناسی پژوهش: پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با دو گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر مقطع ابتدایی شهر قرچک در سال 1403 بود، که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 30 نفر انتخاب و در دو گروه مساوی 15 نفری جایگزین شدند. برنامه آموزش ذهن آگاهی طی 8 جلسه به صورت گروهی و هر هفته یک جلسه برای گروه آزمایش اعمال شد. برای گردآوری اطلاعات از ادراک جو مدرسه (وی و همکاران، 2007) و خودپنداره تحصیلی (یی یسن چن، 2004) استفاده شد. داده ها با روش های آمار توصیفی، پیش فرض های آماری و تحلیل کوواریانس چندمتغیره با نرم افزار آماری SPSS-26 تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد آموزش ذهن آگاهی بر بهبود ادراک از جو مدرسه (964/99=F، 05/0>P و 51/0=Eta) و افزایش خودپنداره تحصیلی (017/102=F، 05/0>P و 55/0=Eta) آزمودنی های گروه آزمایش در مرحله پس آزمون اثربخش بوده است (05/0>P).نتیجه گیری: با توجه به سودمندی برنامه آموزش ذهن آگاهی بر مسائل تحصیلی در دانش آموزان ضرورت دارد از این شیوه به شکل مستمر و دائم در مدارس و سایر مراکز پرورشی و تربیتی استفاده گردد.
اثربخشی برنامه مداخله مثبت گرا مبتنی بر مؤلفه های تاب آوری و بخشش درخودمختاری هیجانی و پردازش عاطفی دانش آموزان قربانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف اثربخشی برنامه مداخله مثبت گرا مبتنی بر مؤلفه های تاب آوری و بخشش در خودمختاری هیجانی و پردازش عاطفی دانش آموزان قربانی انجام گرفت. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه پژوهش دانش آموزان پسر و دختر دارای رفتار قربانی در مدارس متوسطه دوم در شهرستان بستان آباد در سال تحصیلی 1402-1403 بود که تعداد 30 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. از مقیاس های قلدری، خودمختاری هیجانی و پردازش عاطفی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. برنامه مداخله در هشت جلسه 45 دقیقه ای و به صورت گروهی و با تفکیک جنسیت برای گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل هیچ گونه آموزشی دریافت نکردند. نتایج تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد برنامه مداخله مثبت گرا مبتنی بر مؤلفه های تاب آوری و بخشش به طور معنی داری باعث افزایش در خودمختاری هیجانی و بهبود روند پردازش عاطفی دانش آموزان قربانی شده است و در دوره پیگیری نیز ادامه دارد؛ بنابراین، می توان از نتایج این پژوهش در راستای ارتقای مهارت های حرفه ای معلمان، مشاوران مدارس و روانشناسان تربیتی برای مواجهه صحیح با مشکلات دانش آموزان و در بهبود پیوند و ارتباط با نوجوانان استفاده کرد.
ساخت ابزار سنجش شخصیت مبتنی بر پرسشنامه های شخصیتی موجود: بر اساس داده های بزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ زمستان (اسفند) ۱۴۰۳ شماره ۱۴۴
۱۷۹-۱۵۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: سنجش سازه های روانی از ابتدا تحت دو عنوان یکی سنجش شخصیت و دیگری سنجش استعداد، تقسیم بندی می شدند. سنجش شخصیت نه تنها در شناخت انسان مؤثر است بلکه یک موضوع بنیادین روان سنجی است. هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت ابزار سنجش شخصیت مبتنی بر پرسشنامه های شخصیتی موجود: براساس داده های بزرگ انجام شده است. روش: پژوهشگران تکنیک تحلیل تناظر را در داده های بدست آمده از ۳۲ پرسشنامه شخصیتی روی گروه های مختلف تحت وب اجرا کردند. ۸۲۹۸۸0 نفر به صورت داوطلبانه به ۱۷۶۶ سؤال پاسخ دادند. افراد نمونه زنان و مردانی بودند که توانایی پاسخ به یک پرسشنامه تحت وب را داشتند. متغیر سن و جنسیت به عنوان متغیر های لنگر در نظر گرفته شد. برای تعیین عضویت هر سؤال به بعد، شاخص cos2 ملاک انتخاب بود. تمام تحلیل ها با نرم افزار R انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که پرسشنامه های شخصیتی دارای دو بعد غالب می باشند، بعد اول 60/5 درصد واریانس اینرسی کل و بعد دوم 13/7 درصد واریانس اینرسی کل را تبیین می کنند (0/001 >p). بعد اول "ارتباط با انسان ها و اشیاء" و بعد دوم"نادیده گرفتن و اجتنابی عمل کردن" نام گذاری شد. نتیجه گیری: همسو با پژوهش های گذشته برای سؤالات شخصیتی دو بعد غالب ارزیابی شد و الگوریتمی از سؤالات شخصیتی بدست آمد که می تواند برای مشاوره های پیش ازدواج، بالینی شغلی، متولیان آموزش و پرورش و پژوهشگاه های علوم انسانی کاربرد داشته باشد. بسیاری از مکاتب روانشناسی شخصیت را دارای دو بعد می دانند.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی بر سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی زنان سرپرست خانوار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: زنان سرپرست خانوار در زندگی خود مشکلات متعددی را در حوزه سرسختی روانشناختی، بهزیستی اجتماعی تجربه میکنند، بر این اساس هدف از پژوهش حاضر اثربخشی درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی بر سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی زنان سرپرست خانوار بود. مواد و روشها: روش پژوهش حاضر آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه همراه با دوره پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی زنان سرپرست خانوار شهر اصفهان تشکیل میدادند که در سال 1402 در این شهر سکونت داشتند. در این مطالعه تعداد ۳۰ زن سرپرست خانوار با روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین گردیدند. افراد شرکت کننده در دو گروه در سه مرحله به تکمیل پرسشنامهها پرداختند. در پژوهش حاضر افراد گروه آزمایش۸ جلسه تحت مداخله قرار گرفتند اما گروه گواه مداخله دریافت نکرد. در پایان نیز داده با تجزیه و تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی بر افزایش سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی تاثیر معناداری داشته است (05/0>p). همچنین در مرحله پیگیری نیز تاثیر معنادار این روش درمانی بر سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی تدوام داشته است (05/0>p). نتیجهگیری: از نتایج پژوهش میتوان نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری یکپارچه شده با ذهن آگاهی باعث افزایش سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی زنان سرپرست خانوار شده است، از این رو روانشناسان و مشاوران میتوانند برای افزایش سرسختی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی زنان سرپرست خانوار از تکنیک های این رویکرد درمانی استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی آموزش فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان فراتشخیصی بر استرس والدینی و خودشفقتی مادران دارای کودک اوتیسم(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اختلال طیف اوتیسم یک اختلال عصبی-رشدی است که بر تعاملات اجتماعی، ارتباطات و رفتارهای فرد تأثیر میگذارد. شیوع اختلال طیف اوتیسم در سراسر جهان در حال افزایش است. در این بین تجربهی مراقبت از یک فرد مبتلا به اختلال طیف اوتیسم، تجربهای ویژه و اختصاصی است که تنشهای زیادی را برای والدین آنان فراهم میآورد. بنابراین، هدف از انجام این مطالعه آموزش فرزندپروری مبتنی بر ذهن آگاهی و درمان فراتشخیصی بر استرس والدینی و خودشفقتی در مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اوتیسم است. مواد و روشها: طرح این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اتیسم در دامنه سنی 12-5 ساله مراجعهکننده به مراکز اوتیسم شهر مشهد در سال 1403 بودند. روش نمونهگیری در مرحله اول بر اساس نمونهگیری در دسترس بود و تعداد 45 مادر دارای کودک مبتلا به اختلال طیف اتیسم دارای شرایط ورود به پژوهش بهصورت تصادفی در سه گروه 15 نفری دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل شاخص استرس والدینی (آبیدین، 2012) و پرسشنامه خودشفقتی (نف و همکاران، 2003) بود. در این پژوهش جلسات درمانی بر اساس پروتکل درمانی روش فرزندپروری ذهن آگاهانه باگلز و همکاران (2014) و برنامه درمان فراتشخیصی یکپارچه بارلو و همکاران (2011) اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شد. یافتهها: نتایج بدست آمده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر نشان داد که هر دو مداخله فرزندپروری ذهن آگاهانه و درمان فراتشخیصی در مرحله پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه گواه توانسته است که استرس والدینی و خودشفقتی را بهبود بخشد (P<0.01). نتیجهگیری: آموزش فرزندپروری ذهن آگاهانه و درمان فراتشخیصی با آموزش روش های مناسب برخورد با کودک دارای اختلال اوتیسم به مادران باعث بهبود تنظیم هیجانی و مهارت خودشفقتی و همچنین کاهش استرس در مادران دارای فرزند مبتلا به اختلال طبف اوتیسم شد
اثربخشی زوج درمانی متمرکز بر شفقت بر دل بستگی زناشویی و صمیمیت عاطفی زوج های ناسازگار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (فروردین) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۳
۲۵۰-۲۳۳
حوزههای تخصصی:
زمینه: ناسازگاری زناشویی با افزایش اضطراب و اجتناب دل بستگی و کاهش صمیمیت عاطفی همراه است که ضرورت زوج درمانی را افزایش می دهد. باوجوداین، در زمینه تأثیر زوج درمانی متمرکز بر شفقت بر اضطراب دل بستگی، اجتناب دل بستگی و صمیمیت عاطفی در زوج های ناسازگار، شکاف پژوهشی دیده می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی متمرکز بر شفقت بر دل بستگی زناشویی و صمیمیت عاطفی زوج های ناسازگار انجام شد. روش: این پژوهش از نوع طرح پیش آزمون - پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی زوج های ناسازگار مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی سیفا، بهین و همراز شهر خرم آباد در سال 1402 بودند. نمونه ای به تعداد 20 زوج با روش نمونه گیری هدفمند در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. سنجش زوج ها بر اساس پرسشنامه سبک های دل بستگی همسران (کیان زاده، 1388) و پرسشنامه ارزیابی شخصی صمیمیت در روابط (شفر و اولسون، 1981) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون در هر دو گروه انجام شد. گروه آزمایش زوج درمانی متمرکز بر شفقت را طی 8 جلسه 60 دقیقه ای دریافت کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS نسخه 27 استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد زوج درمانی متمرکز بر شفقت بر کاهش اضطراب دل بستگی و اجتناب دل بستگی و نیز افزایش صمیمیت عاطفی زوجین ناسازگار مؤثر بود (0/01p<). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده زوج درمانی متمرکز بر شفقت با تأکید بر همدلی و شفقت با خود و همسر، تعامل مبتنی بر شفقت با همسر، مواجهه مبتنی بر حل مسئله با چالش ها و مشکلات زناشویی، پذیرش خویشتن و همسر با همه نقاط قوت و ضعف و کلام و رفتار مشفقانه موجب بهبود اضطراب دل بستگی، اجتناب دل بستگی و صمیمیت عاطفی زوجین ناسازگار می شود. بنابراین می توان از زوج درمانی متمرکز بر شفقت برای بهبود اضطراب دل بستگی، اجتناب دل بستگی و صمیمیت عاطفی زوجین ناسازگار استفاده کرد. در قسمت نتیجه گیری طبق نظر داور محترم و بر اساس رویه موجود در آخرین مقاله های چاپ شده مجله به مهم ترین کاربرد مبتنی بر یافته های به دست آمده اشاره شده است.
رابطه بین صمیمت خانواده بر عزت نفس نوجوانان: نقش میانجی گری اعتیاد به اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۹)
123 - 131
حوزههای تخصصی:
گسترش تکنولوژی و به تبع آن اینترنت تاثیرات متفاوتی بر روابط خانوادگی و احساس ارزشمندی نوجوانان گذاشته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه گری اعتیاد به اینترنت در رابطه بین صمیمیت خانوادگی با عزت نفس نوجوانان انجام گرفت. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی_همبستگی بود. جامعه هدف در این پژوهش تمامی نوجوانان دوره متوسطه در سال تحصیلی 1402-1401 در شهر تهران بودند که از بین آنها 252 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (1998)، صمیمیت تامپسون و واکر (1983) و عزت نفس روزنبرگ (1965) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و روش تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزارهای AMOS و SPSS استفاده شد. نتایج نشان داد: الف) صمیمیت خانوادگی پیش بینی کننده مثبت و معنادار عزت نفس بود، ب) صمیمیت خانوادگی پیش بینی کننده منفی و معنادار عزت نفس بوده است، و ج) اعتیاد به اینترنت نقش واسطه گری معناداری در رابطه بین صمیمیت خانوادگی و عرت نفس داشته است. براساس نتایج حاضر می توان پیشنهاد کرد که یکی از راه های افزایش عزت نفس، افزایش صمیمیت خانوادگی است. آموزش دانش آموزان برای استفاده صحیح از اینترنت نیز می تواند در افزایش عزت نفس نوجوانان تاثیرگذار باشد.