سجاد رضایی

سجاد رضایی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه روانشناسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه گیلان، رشت، ایران.

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۸۰ مورد.
۱.

پیش بینی رفتارهای خودآسیب رسان نوجوانان بر اساس سبک های دلبستگی، شفقت به خود، و تکانشگری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تکانشگری دلبستگی رفتارهای خود آسیب رسان شفقت به خود نوجوانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۶
زمینه و هدف: خودآسیب رسانی روشی نامناسب برای مقابله با مشکلات عاطفی، تنیدگی، خشم، و ناامیدی است. فراوانی انواع رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانی بیشتر از سایر دوره های زندگی است. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رفتارهای خودآسیب رسان در نوجوانان بر اساس سبک های دلبستگی، شفقت به خود، و تکانشگری انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی نوجوانان ایرانی دختر و پسر 12 تا 18 ساله در سامانه نوشتاری پیشگیری از بحران طی اردیبهشت تا خرداد 1403 بود که از این بین 161 نفر که ملاک های شرکت در پژوهش را دارا بودند به صورت غیرتصادفی و پیاپی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل سیاهه خودگزارشی خود آسیب رسانی (کلونسکی و گلن، 2009)، مقیاس شفقت به خود (نف،2003)، پرسشنامه تکانشگری بارات (1959)، مقیاس دلبستگی (هازان و شیور، 1987) بود. داده ها از طریق تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی با نرم افزارSPSS-26 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن و رفتارهای خودآسیب رسان رابطه منفی و معنادار بود (001.0 < p ، 72/0-r= ) و بین سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی و رفتارهای خودآسیب رسان رابطه مثبت و معنادار بود (001.0 < p ، 43/0r= ). بین سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرای اضطرابی و رفتارهای خودآسیب رسان رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (001.0 < p ، 55/0r= ). همچنین رابطه بین شفقت به خود و رفتارهای خودآسیب رسان نیز منفی و معنادار بود (001.0 < p ، 61/0-r= ) و بین تکانشگری و رفتارهای خودآسیب رسان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (01.0 < p ، 19/0r= ). از سویی نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که متغیرهای سبک دلبستگی، شفقت به خود، و تکانشگری می توانند 55 درصد از تغییرات در رفتارهای خودآسیب رسان نوجوانان را به طور معناداری پیش بینی کنند. نتیجه گیری: سبک دلبستگی ایمن و شفقت به خود به عنوان عوامل محافظتی، و دلبستگی ناایمن و تکانشگری به عنوان عوامل خطر در خودآسیب رسانی نقش دارند. طراحی مداخلات خانواده محور برای تقویت دلبستگی ایمن، آموزش شفقت به خود، و مدیریت تکانشگری پیشنهاد می شود.
۲.

الگوی ساختاری سرمایه روان شناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده با کیفیت زندگی: نقش میانجی توانمندی روان شناختی (مطالعه موردی: دختران ساکن در خانه های شبانه روزی شهر رشت)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلیدواژه‌ها: سرمایه روان شناختی حمایت اجتماعی ادراک شده توانمندی روان شناختی کیفیت زندگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۴ تعداد دانلود : ۱۸۰
مقدمه: هرسال به علت فشارهای اقتصادی و اجتماعی، والدین شمار زیادی از کودکان را در جامعه رها می کنند که رایج ترین شکل مراقبت از این کودکان در سراسر جهان مراقبت و زندگی در پرورشگاه (خانه های شبانه روزی) است. پژوهش حاضر با هدف بررسی برازش الگوی ساختاری سرمایه روان شناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده با کیفیت زندگی در دختران ساکن در خانه های شبانه روزی با نقش میانجی توانمندی روان شناختی انجام شد. روش: روش پژوهش حاضر همبستگی بود که در قالب الگویابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه تحقیق دختران ساکن در خانه های شبانه روزی شهر رشت در سال 1400 بود که از بین آنها 120 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های سرمایه روان شناختی لوتانز، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران، توانمندی روان شناختی اسپریتزر و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی پاسخ دادند. داده ها با روش مدل یابی معادلات ساختاری مبتنی بر رویکرد حداقل مربعات جزئی با نرم افزار SmartPLS3 تحلیل شد. یافته ها: تمامی متغیرهای برون زا و میانجی یعنی سرمایه روان شناختی، حمایت اجتماعی ادراک شده و توانمندی روان شناختی توانستند 75 درصد از تغییرات کیفیت زندگی را در دختران ساکن در خانه های شبانه روزی پیش بینی کنند که این میزان در حد قوی است. شاخص GOF این مطالعه 586/0 به دست آمده است که با توجه به ملاک تعیین شده در حد قوی است، بنابراین برازش کلی مدل تأیید شد. بحث: با توجه به نتایج می توان نتیجه گرفت که توانمندی روان شناختی اثرات سرمایه روان شناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده روی کیفیت زندگی ساکنان خانه های شبانه روزی را تشدید می کند و آن را میانجی گری می کند..
۳.

مدل یابی روابط ساختاری عملکرد و سازگاری تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی براساس دلبستگی به معلّم با میانجیگری کاربری آسیب زا از تلفن همراه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تلفن همراه دانش آموزان دلبستگی به معلم سازگاری تحصیلی عملکرد تحصیلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰ تعداد دانلود : ۱۸۳
پژوهش حاضر با هدف مدلیابی روابط ساختاری عملکرد و سازگاری تحصیلی دانش آموزان دبیرستانی براساس دلبستگی به معلّم با میانجیگری کاربری آسیب زا از تلفن همراه انجام شد. روش پژوهش توصیفی-همبستگی و از نوع معادلات ساختاری بوده است. 748 نفر از دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه شهرستان رشت که در سال تحصیلی 1399-1400 تحصیل می کردند، به روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب و به نسخه الکترونیکی پرسشنامه های سازگاری تحصیلی بیکر و سریاک (1984)، عملکرد تحصیلی فام و تیلور (1990)، کاربری آسیب زا از تلفن همراه جنارو (2007) و دلبستگی به معلم لواسانی و مهدی پور (2015) پاسخ دادند. برای تحلیل روابط میانجی از همبستگی پیرسون، الگویابی معادلات ساختاری و روش بوت استرپ استفاده شد. نتایج حاکی از روابط مثبت بین دلبستگی ایمن به معلم و عملکرد و سازگاری تحصیلی (01/0p<) و روابط معکوس بین سطوح دلبستگی اجتنابی و اضطرابی به معلم و کاربری آسیب زا تلفن همراه با عملکرد و سازگاری تحصیلی (01/0p<) بوده است. تحلیل بوت استراپ نیز آشکار ساخت کاربری آسیب زا از تلفن همراه در رابطه بین دلبستگی اضطرابی و اجتنابی به معلم و سازگاری و عملکرد تحصیلی به طورمعنی داری میانجیگری می کند (01/0 p<). بنابراین دلبستگی ایمن به معلم نقش سازنده ای بر عملکرد و سازگاری تحصیلی دانش آموزان دارد و تاثیر کاربری آسیب زا از تلفن همراه را بی اثر می کند. همچنین در سبک دلبستگی اضطرابی و اجتنابی به معلم، متغیر کاربری از تلفن همراه نقش جبران کننده برای عدم وجود دلبستگی ایمن ایجاد می کند. شایسته است ایجاد دلبستگی ایمن به دانش آموزان و معلم ها آموزش داده شود تا شاهد بهبود عملکرد و سازگاری تحصیلی دانش آموزان باشیم.
۴.

The Relationship between Child ADHD Symptoms and Maternal Quality of Life with the Mediating Role of Marital Conflict and Mother-Child Conflict(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ADHD Marital conflict mother-child conflict quality of life

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۳
Objective: This study aims to investigate the relationship between child ADHD symptoms and maternal quality of life, considering the mediating roles of marital conflict and mother-child conflict. Methods: The research method is descriptive and correlational. The statistical population consists of all mothers of elementary school children in Rasht city during the 2019-2020 academic year. Using convenience sampling, 160 mothers were selected. The World Health Organization Quality of Life – Short Form (1996), the Child Symptom Inventory (Parent Form) by Sprafkin, Lani, and Gadow (1994), the Marital Conflict Questionnaire by Barati and Sanaei (2000), and the Pianta Parent-Child Relationship Scale (1994) were utilized. Data were analyzed using structural equation modeling. Findings: The results indicated that child ADHD symptoms alone do not have a significant relationship with maternal quality of life (P > 0.05). However, marital conflict has a significant negative relationship with quality of life (P < 0.05), and mother-child conflict also has a significant negative relationship with quality of life (P < 0.05). Furthermore, marital conflict and mother-child conflict mediate the relationship between child ADHD symptoms and maternal quality of life (P < 0.001). Conclusion: The findings suggest that the presence of child ADHD symptoms, when combined with the mediating factors of marital conflict and mother-child conflict, negatively impacts maternal quality of life. Additionally, both marital conflict and mother-child conflict directly negatively affect maternal quality of life.
۵.

نقش میانجیگرانه مثبت اندیشی در رابطه بین احساس تنهایی و پرخاشگری با خلق افسرده دانش آموزان 8 تا 12 سال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مهارت های مثبت اندیشی احساس تنهایی پرخاشگری خلق افسرده دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۲ تعداد دانلود : ۱۱۸
مقدمه: خلق افسرده از عوامل مهم افت عملکردتحصیلی درمیان دانش آموزان است. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش میانجیگرانه مثبت اندیشی در رابطه بین احساس تنهایی، پرخاشگری و خلق افسرده دانش آموزان است. روش پژوهش: مطالعه از نوع توصیف-همبستگی است. جامعه آماری کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع ابتدایی شهر رشت در سال 1400-1399 بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای دومرحله ای انتخاب و به پرسشنامه های مثبت اندیشی اینگرام و ویسنیکی (1988)، علائم مرضی کودکان(گادو و اسپرافکین، 1994)، افسردگی کودکان کواکس (1981) و احساس تنهایی آشر و ویلر (1985) پاسخ دادند. داده ها با مدل معادلات ساختاری و نرم افزارهایSPSS وAMOS نسخه 22 تحلیل شدند. به منظور تحلیل روابط میانجی از روش بوت استرپ در برنامه ماکروپریچر و هایز(2008)استفاده شد. یافته ها: الگوی ساختاری اصلاح شده احساس تنهایی و پرخاشگری با خلق افسرده از طریق میانجیگری مثبت اندیشی برازش مطلوبی به دست آورد (005/0 RSMEA= ، 011/1 2/df=χ). تحلیل همبستگی پیرسون نشان داد بین تنهایی و خلق افسرده با مثبت اندیشی رابطه منفی و معناداری وجود دارد (به ترتیب 297/0 - r= ، 05/0 P< ؛469/0 - r= ، 01/0 P<). بین احساس تنهایی و پرخاشگری با خلق افسرده رابطه مثبت و معناداری وجود دارد(به ترتیب 466/0 r= ، 01/0 P< ؛ 505/0 r= ، 01/0 P<). تحلیل بوت استراپ آشکار ساخت مثبت اندیشی قادربه میانجیگری رابطه بین پرخاشگری و خلق افسرده نیست اما در رابطه بین احساس تنهایی و خلق افسرده میانجی گری نمود (001/0p<).نتیجه گیری: رابطه بین پرخاشگری و خلق افسرده آنقدر نیروند است که مثبت اندیشی قادر به کاهش رابطه میان آن دو نیست. با این وجود مثبت اندیشی قادر است اثرات مخرب احساس تنهایی را برخلق افسرده کاهش دهد.
۶.

توصیف تجارب زیسته زنان و مردان با سقط جنین ناخواسته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سقط جنین ناخواسته تجربه زیسته پدیدارشناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸ تعداد دانلود : ۵۳
سقط جنین ناخواسته تجربه دردناکی برای والدین است که همراه با پیامدهای منفی روان شناختی تجربه می شود. پژوهش حاضر باهدف توصیف تجربه زیسته زنان و مردان با سقط جنین ناخواسته انجام پذیرفت. روش این پژوهش کیفی و از نوع پدیدار شناسی توصیفی است. برای انتخاب مشارکت کنندگان، روش نمونه گیری هدفمند (متمرکز بر ملاک) به کار رفت. برای تعیین حجم نمونه نیز از معیار اشباع نظری داده ها استفاده شد. اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته از 9 زن و 8 مرد ساکن قم که سقط جنین ناخواسته را تجربه کرده بودند، جمع آوری شدند. فرایند مصاحبه ها حدوداً سه ماه (آذر لغایت دی سال 1400) به طول انجامید. درنهایت اطلاعات با استفاده از روش 7 مرحله ای کلایزی تحلیل شدند. تحلیل متن مصاحبه ها 5 مضمون اصلی را آشکار کرد. این مضامین شامل ابراز غم و اندوه، احساس گناه و ناتوانی، میزان اضطراب، حمایت ها و روش های مقابله ای می شود. تحلیل متن مصاحبه ها نشان داد واکنش های خاص جنسیتی به تجربه از دست دادن وجود دارد. زنان به دلیل تجربه جسمانی بارداری و سقط جنین، غم و اندوه، احساس گناه و اضطراب بیشتری نسبت به مردان تجربه می کنند. در مقابل مردان به دلیل انتظارات اجتماعی و وابستگی کمتر به جنین، شدت کمتری از غم و اندوه را تجربه و اغلب احساسات خود را سرکوب می کنند. همچنین مشخص شد اغلب حمایت های اجتماعی مثبت معطوف به زنان است. درنهایت زنان برای مقابله با غم و اندوه خود بر باورهای مذهبی و حمایت های اجتماعی تکیه کردند و مردان با غوطه ور شدن در کار خود سعی در بازگشت به زندگی سابق خود دارند.
۷.

بررسی صحت، سوگیری و شدت بازشناسی هیجان چهره ای مرتبط با جنسیت در دختران نوجوان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازشناسی هیجان بازشناسی هیجان چهره ای جنسیت دختران نوجوان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۵
پژوهش حاضر با هدف بررسی صحت، سوگیری و شدت بازشناسی هیجان چهره ای مرتبط با جنسیت در دختران نوجوان بهنجار انجام شد. روش پژوهش، مقطعی-تحلیلی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، دختران نوجوان مقطع متوسطه دوم شهرستان لاهیجان در سال تحصیلی 1403-1402 و حجم نمونه 243 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس و براساس ملاک های ورود و خروج از میان دانش آموزان مدارس دولتی انتخاب شدند. ابزار پژوهش، آزمون بازشناسی/ادراک هیجانِ طراحی شده با استفاده از مجموعه حالت های چهره نیم استیم (2009) بود. داده ها با استفاده از آزمون های آماری t استیودنت همبسته، مجذور خی پیرسون و نیکویی برازش مجذور خی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که دختران نوجوان صحت و دقت بیشتری در بازشناسی هیجان های چهره ای زنان داشتند و خطای بیشتری هنگام بازشناسی هیجان های مردان از خود نشان دادند. علاوه بر این، شادی و انزجار در مردان و غم، ترس و خشم در زنان صحیح تر (با میزان خطای کمتر) بازشناسی شدند. همچنین دختران نوجوان هنگام بازشناسی هیجان های چهره ای زنان و مردان، از خود سوگیری نشان دادند. این سوگیری به صورت انتخابِ بیشترِ انزجار در چهره های مردان و انتخابِ بیشترِ تعجب و ترس در چهره های زنان مربوط بود. درنهایت، دختران نوجوان هیجان های چهره ای زنان را با شدت بیشتری نسبت به هیجان های چهره ای مردان ادراک می کردند. علاوه بر این، دختران نوجوان، شادی، غم و انزجار را در مردان، و ترس و خشم را در زنان شدیدتر ادراک می کردند. بنابراین جنسیت ابرازگران هیجان، بر ادراک و بازشناسی هیجان چهره ای در دختران نوجوان اثرگذار است.
۸.

کاربرد برنامه رایانه ای آموزش شناختیِ Captain's Log برای بهبود تغییر کوری و توانایی گزینش پاسخ در کودکان با اختلال کاستی توجه و بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اختلال کاستی توجه و بیش فعالی توانبخشی رایانه محور تغییرکوری گزینش پاسخ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵ تعداد دانلود : ۶۴
یکی از ناهنجاری های عصبی-رشدی شایع در کودکان، اختلال کاستی توجه و بیش فعالی (ADHD) است. درکنار اثرگذاری بالای دارودرمانی، امروزه درمان های غیردارویی مانند درمان های شناختی، به ویژه توانبخشی های شناختی رایانه محور، بسیار موردتوجه هستند. پژوهش حاضر، باهدف تعیین کاربردپذیری و اثربخشی نرم افزار Captain's Log بر بهبود تغییرکوری و گزینش پاسخ کودکان دچار ADHDانجام شد. طرح از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون تک گروهی بود. پیش آزمون و پس آزمون از طریق آزمون های کشف تغییر و اثر سایمون درمحیط نرم افزار CogLab به ترتیب برای اندازه گیری سطوح تغییرکوری و گزینش پاسخ اجرا شد. 6 نفر از پسران شهرستان بابل که در بازه سنی 7تا 12 سال بودند، از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و10 جلسه 40تا 45 دقیقه ای مداخله شناختی رایانه محور به صورت دو بار درهفته دریافت کردند. نتایج آزمون ویلکاکسون بهبود معنی دار را در نمره پاسخدهیِ درست درحالت تغییرکوری باوقفه نشان داد؛ علاوه برآن زمان پاسخدهی به این آزمون نیز به طورمعنی داری کاهش یافت؛ اما نمره پاسخدهی درست، درحالت بدون وقفه، بهبودی معنی داری نشان نداد ؛ همین طور زمان لازم برای این آزمون نیز کاهش معنی داری نداشت. توانایی گزینش پاسخ درحالت تطابق مکانی کاهش معنی دار درسرعت داشت؛ اما درحالت عدم تطابق مکانی بهبود معنی داری مشاهده نشد. نتایج آشکار ساخت که از طریق بازتوانی شناختی رایانه ای، با تکیه بر انعطاف پذیری مغز و با توجه به تکرار فعالیت های شناختی که منجر به افزایش مهارت های شناختی می شود، می توان تغییر کوری را بهبود بخشید. این مداخلات توانست تاحدی رفتار مطلوب مکث کردن در گزینش پاسخ ها را برای کودکان با ADHD افزایش دهد.
۹.

کاربرد آزمون های شناختی کشف تغییر و نشانه دهی فضایی در بستر نرم افزار CogLab برای تشخیص کودکان دچار اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آزمون های شناختی کشف تغییر نشانه دهی فضایی CogLab اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۹ تعداد دانلود : ۱۹۲
اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی (ADHD) یکی از شایع ترین اختلال های عصبی-رشدی است و تلاش برای بهبود روش های تشخیصی آن ادامه دارد. در این مطالعه با استفاده از نرم افزار CogLab مدلی تشخیصی تدوین و معرفی شود تا به عنوان ابزاری کمکی برای تشخیص ADHD به روان شناسان یاری رساند. در بستر یک طرح توسعه ای و مورد-شاهدی با استفاده از نمونه گیری هدفمند در شهر رشت، 93 کودک با تشخیص ADHD با تشخیص یک فوق تخصص روانپزشکی اطفال، انتخاب شدند. از والدین هر دو گروه (مورد و شاهد) نیز مصاحبه بالینی گرفته شد و پس از تکمیل پرسشنامه علائم مرضی کودکان نسخه4-CSI، اطلاعات جمعیت شناختی آن ها جمع آوری شد. گروه شاهد نیز شامل 33 نفر از دانش آموزان شاغل به تحصیل از مدارس رشت فاقد اختلال با استفاده از پرسشنامه علائم مرضی کودکان نسخه چهارم CSI-4 انتخاب شدند. هر دو گروه در شرایط یکسان با استفاده از بخش توجهِ نرم افزار CogLab به آزمون های کشف تغییر و نشانه دهی فضایی پاسخ دادند. داده های توسط SPSS-24 پردازش شدند. در تحلیل تشخیص، نتایج نشان داد حالتِ نسبتِ پاسخ صحیحِ کشف تغییر در حالت سو سو بیشترین قدرت پیش بینی در تفکیک و تمایز طبقات بین گروه مورد و شاهد را داشته است و نتایج تابع تشخیصی در بخش اعتبارسنجی متقابل، در دو گروه مورد و شاهد توانست 6/80 درصد از کل افراد گروه ADHD(مورد) و همچنین 7/72 از کل افراد گروه شاهد را درست گروه بندی کند. آزمون کشف تغییر و نشانه دهی فضایی در بستر نرم افزار CogLab می تواند به عنوان ابزاری کمکی در خدمت روان شناسان، برای کمک به فرایند تشخیص در کودکان مبتلابه ADHD مورداستفاده قرار گیرد.
۱۰.

Self-Compassion in Diabetic Patients: Relationships of Type-D Personality with Psychological Well-Being and Self-Care(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Self-compassion Diabetes Mellitus-Type 2 Self-care Type D Personality Psychological well-being

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۱ تعداد دانلود : ۲۱۹
Objective: This research investigated the mediating role of self-compassion in the relationship of type D personality with psychological well-being and self-care behaviors in patients suffering from type 2 diabetes. Research Method: The statistical population of this research included all patients with type 2 diabetes in the cities of Rasht and Rezvanshahr in 2020-2021. In this descriptive cross-sectional study, 368 patients were selected through purposive consecutive sampling. The participants completed the questionnaire of the summary of diabetes self-care activities (SDSCA), type D personality scale (DS-14), Ryff's scale of psychological well-being (RSPWB), and self-compassion scale – short form (SCS-SF). The data were processed through structural equation modeling (SEM) in AMOS-24. Bootstrapping was carried out by Preacher and Hayes’ (2008) macro to analyze the mediating relationships. Results: According to the bootstrapping analysis, self-compassion plays a significantly mediating role in the relationship of type D personality with psychological well-being and self-care behaviors (in all cases p<0.0001). The coefficient of determination of the final model demonstrated that all exogenous and medicating variables can predict 89% of the psychological well-being changes and 87% of self-care behaviors. Conclusions: Self-compassion can serve as a buffer and reduce the destructive effects of the type D personality on the psychological well-being and self-care behaviors in diabetic patients. Thus, taking measures to train and strengthen self-compassion is essential in the psychological treatment of diabetic patients.
۱۱.

نقش معنا در زندگی و چشم انداز زمانی در پیش بینی تبعیت از درمانِ بیماران قلبی عروقی با سابقه آنژیوگرافی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنا در زندگی چشم انداز زمانی تبعیت از درمان بیماران قلبی عروقی آنژیوگرافی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳ تعداد دانلود : ۱۲۲
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش معنا در زندگی و چشم انداز زمانی در پیش بینی تبعیت از درمان بیمارانِ قلبی عروقی با سابقه آنژیوگرافی انجام شد. طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران قلبی عروقی با سابقه آنژیوگرافی مراجعه کننده به بیمارستان فوق تخصصی قلب شهید چمران اصفهان در سال 1402 بود. نمونه پژوهش شامل 169 نفر بیمار با سابقه ی آنژیوگرافی بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه تبعیت از درمان سید فاطمی و همکاران (1397)، چشم انداز زمانی زیمباردو و بوید (1999) و معنا در زندگی استگر و همکاران (2006) استفاده شد. داده های پژوهش با روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. نتایج ضرایب همبستگی نشان داد ابعاد معنا در زندگی و ابعاد چشم انداز زمانی با تبعیت از درمان رابطه معنادار دارد. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه به روش سلسله مراتبی نشان داد ابعاد معنا در زندگی، 46 درصد از واریانس تبعیت از درمان را تبیین می کند. این یافته ها بیان می کند که تبعیت از درمان تحت تاثیر معنا در زندگی و چشم انداز زمانی است. بنابراین می توان با تدوین برنامه های آموزشی مبتنی بر معنا در زندگی و تعدیلِ چشم انداز زمانی در جهت افزایش تبعیت از درمان بیماران قلبی عروقی که با استفاده از تست تشخیصی آنژیوگرافی در معرض خطر تشخیص داده شده اند، اقدام نمود تا با پیشگیری ثانویه از وخیم تر شدن بیماری جلوگیری کرد.
۱۲.

تبیین مفهوم مرگ در نوجوانان با کم توانی ذهنی خفیف و عملکرد ذهنی مرزی بر اساس روی آورد پدیدارشناسی وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کم توانی ذهنی عملکرد ذهنی مرزی نوجوانی مرگ پدیدارشناسی وجودی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۶ تعداد دانلود : ۲۳۶
زمینه و هدف: سوگ و فقدان رویدادی مهم در زندگی افراد با کم توانی ذهنی است. تفکر درباره مرگ و دغدغه ذهنی با سؤالات مربوطه در سنین نوجوانی بسیار رایج است، اما نوجوانان با کم توانی ذهنی معمولاً اطلاعات اندکی درباره مرگ و به ویژه مرگ اطرافیان خود دریافت می کنند. هدف پژوهش حاضر تبیین مفهوم مرگ در نوجوانان با کم توانی ذهنی و عملکرد ذهنی مرزی براساس روی آورد پدیدارشناسی وجودی بود. روش: طرح این پژوهش از نوع کیفی و به روش پدیدارشناسی وجودی بوده است و جامعه پژوهش شامل نوجوانان مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی شهرستان بندرانزلی در سال 1401 بود. داده ها با روش نمونه گیری هدفمند و از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 23 نفر از نوجوانان کم توان ذهنی خفیف (هوشبهر50 تا70) و عملکرد ذهنی مرزی (هوشبهر 70 تا 85) به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها همزمان با جمع آوری داده ها، به صورت دستی و با استفاده از روش دیکلمن (1992) انجام شد. یافته ها: در تحلیل داده ها سه مضمون اصلی «تجربیات مرتبط با مرگ»، «پیوستگی مرگ در متن زندگی» و «زندگی در برابر مرگ» استخراج شد که هر یک از این مضامین اصلی، از طریق تحلیل چندین زیرمضمون پدیدار شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر همسو با مبنای نظری و پژوهش های پدیدارشناسی وجودی، دلالت بر درک مرگ به عنوان یک سازه وجودی در نوجوانان با کم توانی ذهنی خفیف و عملکرد ذهنی مرزی دارد و افراد با کم توانی ذهنی از آگاهی بیشتر در مسائل مربوط به مرگ استقبال می کنند. نوجوانان با کم توانی ذهنی بیان کردند درحالی که برای معنا دادن به زندگی تلاش می کنند، معمولاً اطرافیان نیاز های تحولی آنها را نادیده می گیرند. این یافته ها در کنار سایر شواهد پژوهشی مربوط، به موضوع مرگ وجودی که به آگاهی آنها از محدودیت هستی خود در چارچوب یک زندگی محدود به زمان اشاره دارد، بینشی عمیق برای متخصصان آموزشی و درمانی فراهم می کند که در طرح ریزی برنامه های آموزشی و توانبخشی برای نوجوانان با کم توانی ذهنی دارای اهمیت است.
۱۳.

تبیین مفهوم تنهایی در نوجوانان کم توان ذهنی براساس رویکرد پدیدارشناسی وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کم توانی ذهنی نوجوانی تنهایی پدیدارشناسی وجودی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۳ تعداد دانلود : ۲۴۷
کم توانی ذهنی شاخه ای از اختلالات عصبی- تحولی است که نقایص شناختی و ارتباطی موجود در این افراد موجب شبکه اجتماعی محدودتر در مقایسه با جمعیت عمومی می شود، از سوی دیگر تغییرات رشدی که در طول سال های نوجوانی اتفاق می افتد آسیب پذیری در برابر تنهایی را در نوجوانان کم توان ذهنی افزایش می دهد. هدف پژوهش حاضر تبیین تجارب زیستهتنهایی در نوجوانان کم توان ذهنی بر اساس رویکرد پدیدارشناسی وجودی بود. طرح این پژوهش از نوع کیفی و به روش هرمنوتیک بوده و داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 23 نفر از نوجوانان کم توان ذهنی خفیف (هوشبر 50 تا 70) و مرزی (هوشبهر 70 تا 85) مشغول به تحصیل در مدارس استثنایی شهرستان بندرانزلی به دست آمد. تجزیه وتحلیل داده ها هم زمان با جمع آوری داده ها، به صورت دستی و با استفاده از روش دیکلمن انجام شد. در تحلیل داده ها چهار مضمون اصلی «تنهایی به عنوان تجربهجدایی»، «پیامدهای تنهایی»، «چیستی تنهایی» و «تنهایی به عنوان تجربهاساسی زندگی» استخراج شد که هر یک از این مضامین اصلی، از طریق تحلیل چندین زیر مضمون پدیدار گشت. نتایج پژوهش حاضر همسو با مبنای نظری و پژوهش های پدیدارشناسی وجودی، دلالت بر درک تنهایی به عنوان یک سازهوجودی در نوجوانان کم توان ذهنی دارد. این یافته ها در کنار سایر شواهد پژوهشی مربوط به موضوع تنهایی وجودی، بینشی عمیق برای متخصصان آموزشی و درمانی فراهم می کند که در طرح ریزی برنامه های آموزشی، خدماتی و درمانی برای نوجوانان کم توان ذهنی، درک این افراد نسبت تنهایی وجودی را لحاظ نمایند.
۱۴.

اثربخشی مداخله پروتکل نوروفیدبک بتا بر پرخاشگری رقابتی و بدتنظیمی هیجانی بازیکنان فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش مبتنی بر نوروفیدبک بدتنظیمی هیجان پرخاشگری رقابتی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۹۷
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی آموزش مبتنی بر نوروفیدبک بر پرخاشگری رقابتی، بدتنظیمی هیجانی بازیکنان فوتبال انجام شد. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی و طرح پژوهشی پیش آزمون–پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش ورزشکاران فوتبالیست شهرستان آستانه اشرفیه در سال 1400 بودند که از این جامعه آماری تعداد 24 نفر از پسران نوجوان به صورت در دسترس انتخاب شده و پس از همتا سازی بر اساس سن و سطح تحصیلات به صورت تصادفی به 2 گروه 12 نفره گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند و پرسشنامه های پرخاشگری رقابتی ماکسول و موریس(2007) و دشواری در تنظیم هیجان گرتز و روئمر(2004) به عنوان پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه اجرا شد. به گروه دریافت کننده آموزش نوروفیدبک طبق پروتکل درمانی 15 جلسه 30 دقیقه ای، آموزش موج بتا ترینینگ داده شد. نتایج تحلیل نشان داد که تفاوت میانگین تعدیل یافته گروه آموزش مبتنی بر نوروفیدبک با گروه گواه در مرحله پس-آزمون در مؤلفه های خشم (001/0 P<) و پرخاشگری (001/0 P<) معنادار می باشد. تفاوت میانگین تعدیل یافته گروه آموزش مبتنی بر نوروفیدبک با گواه در مرحله پس آزمون بر نمره کل بدتنظیمی هیجانی معنادار بود (001/0P<). این سطوح معنادار در تمامی مؤلفه های بدتنظیمی هیجانی به استثنای فقدان آگاهی هیجانی (155/0 P>) معنادار تکرار شد. بنابراین می توان گفت آموزش مبتنی بر نوروفیدبک بر کاهش پرخاشگری رقابتی و بدتنظیمی هیحانی ورزشکاران فوتبالیست موثر بوده است.. به بیان دیگر پاداش دهی به امواج مطلوب مغز، باعث می شود که افراد بیاموزند چطور امواجی که منجر به عملکرد مطلوب می شود را تولید کند.
۱۵.

نقش میانجی گرانه نگرش های مذهبی در رابطه بین امیدواری و تاب آوری با بی ثباتی ازدواج در زوجین متقاضی طلاق

کلیدواژه‌ها: نگرش های مذهبی امیدواری تاب آوری بی ثباتی ازدواج زوجین متقاضی طلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۹۴
هدف: هدف پژوهش بررسی نقش میانجی گرانه نگرش های مدهبی در رابطه بین امیدواری و تاب آوری با بی ثباتی ازدواج در زوجین متقاضی طلاق بود. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع توصیفی و همبستگی بود، که از طریق روش تحلیل مسیر انجام شد. در این پژوهش 211 نفر افراد متقاضی طلاق در استان گیلان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس اقدام به تکمیل پرسشنامه های پژوهش کردند. به جهت تحلیل داده ها از نرم افزار های SPSS25 و AMOS22 استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر بیانگر این بود که بین تاب آوری و امید با بی ثباتی ازدواج رابطه معکوس و معناداری وجود دارد. همچنین بررسی متغیرهای میانجی نشانگر این بود که در رابطه بین تاب آوری و بی ثباتی ازدواج هر سه بُعد باور، عواطف و رفتار دینی میانجیگری معنی داری داشتند (05/0p<). اما در رابطه با امیدواری فقط مولفه عواطف دینی رابطه امیدواری و بی ثباتی ازدواج را میانجی گری کرد (0001/0p<). نتیجه گیری: به جهت کاهش بی ثباتی ازدواج زوجین می توان از راهبردهای افزایش تاب آوری و امید بهره برد. همچنین با آموزش در زمینه نگرش های مذهبی و افزایش باور، رفتار و عواطف دینی می توان اثرگذاری تاب آوری بر بی ثباتی ازدواج را افزایش داد.
۱۶.

اثربخشی معنویت درمانی بر اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: آسیب مغزی تروماتیک اضطراب شدت درد معنویت درمانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۸ تعداد دانلود : ۳۲۳
بروز بیماری های مزمن جسمی، همچون آسیب مغزی تروماتیک سبب آسیب های هیجانی و روان شناختی در بیماران می شود. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی معنویت درمانی بر اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک انجام گرفت. روش پژوهش حاضر «نیمه آزمایشی» با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر بیماران دارای آسیب تروماتیک مغزی مراجعه کننده به بیمارستان «آیت الله کاشانی» اصفهان در سه ماهه پاییز 1398 بودند. در این پژوهش تعداد سی بیمار دارای آسیب تروماتیک مغزی با روش «نمونه گیری هدفمند» انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 بیمار). گروه آزمایش معنویت درمانی را طی یک ماه در هشت جلسه دریافت نمودند. پس از شروع مداخله سه بیمار در گروه آزمایش و دو بیمار در گروه گواه از پژوهش انصراف دادند. پرسشنامه های استفاده شده در این پژوهش شامل پرسشنامه «اضطراب» (بک و همکاران، 1988) و «ادراک درد» (ملزاک، 1997) بودند. داده های حاصل از پژوهش به شیوه «تحلیل واریانس» با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل گردیدند. نتایج نشان دادند معنویت درمانی بر اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک دارای تأثیری معنادار است (p<0/001). بدین روی این روش توانست منجر به کاهش اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک شود. براساس یافته های پژوهش حاضر می توان بیان کرد که معنویت درمانی می تواند به مثابه یک روش کارآمد برای کاهش اضطراب و شدت درد بیماران دارای آسیب مغزی تروماتیک مورد استفاده گیرد.
۱۷.

اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر تعامل والد-فرزند و نشخوار فکری مادران دارای کودکان با کم توانی ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش تنظیم هیجان تعامل والد-فرزند کم توانی ذهنی نشخوار فکری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۵ تعداد دانلود : ۲۱۰
زمینه و هدف: زندگی با کودک با کم توانی ذهنی برای والدین به خصوص مادران در مقام مراقبان اصلی بسیار چالش برانگیز است. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر تعامل والد- فرزند و نشخوار فکری مادران دارای کودک با کم توانی ذهنی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی مادران دارای کودکان با کم توانی ذهنی مراجعهک ننده به مدارس استثنایی شهر رشت در سال تحصیلی 99 - 1398 بود. از این بین نمونه ای به صورت دردسترس به حجم 30 نفر با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب شد. سپس به تصادف به دو گروه آزمایشی ) n=15 ( و گواه ) n=15 ( اختصاص یافتند و پرسشنامه های تعامل والد-فرزند پیانتا ) 1994 ( و نشخوار فکری نولن و هوکسما ) 1991 ( را تکمیل کردند. برنامه مداخله ای بر 8 جلسه 90 دقیقه ای آموزش تنظیم هیجان براساس الگوی تنظیم هیجان گراس ) 2002 ( استوار بود که توسط پژوهشگر برای مادران کودکان با کم توانی ذهنی اجرا شد. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل کوواریانس تک و چندمتغیری پردازش شد. یافته ها: آموزش تنظیم هیجان بر افزایش تعامل والد-فرزند و مؤلفه ی نزدیکی و کاهش مؤلفه های تعارض و وابستگی مادران دارای کودکان با کم توانی ذهنی به طورمعنا داری مؤثر بود ) 05 / P>0 (. همچنین این آموزش بر کاهش نشخوار فکری مادران این کودکان مؤثر بود ) 01 / .)P>0 نتیجه گیری: این نتایج، کاربردهای بالینی مستقیم و ضمنی مهمی در زمینه افزایش تعامل والد-فرزند و کاهش نشخوار فکری در مادران دارای کودکان با کم توانی ذهنی از طریق آموزش تنظیم هیجان دارد.
۱۸.

نقش میانجی توجه متمرکز بر خود و دیگری در رابطه بین سامانه های بازداری فعال سازی رفتاری و نشانه های افسردگی در بیماران افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه های افسردگی سامانه فعال سازی/ بازداری رفتاری توجه متمرکز بر خود مدل میانجی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۹ تعداد دانلود : ۲۰۱
مقدمه: توجه به عوامل شناختی موثر و تدوام بخش افسردگی، از اولویت های پژوهشی و درمانی است. هدف از پژوهش حاضر آزمون مدل میانجی توجه متمرکز بر خود و دیگری در رابطه بین سامانه های بازداری_فعال سازی رفتاری و نشانه های افسردگی در بیماران افسرده بود. روش کار: پژوهش حاضر توصیفی_مقطعی در قالب یک طرح همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری از بین افراد افسرده مراجعه کننده به مراکز مشاوره قم در نیمه اول سال 1400 انجام شد که به روش نمونه گیری در دسترس 200 نفر انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس سامانه های بازداری و فعال سازی رفتاری (BIS/BAS)، پرسشنامه افسردگی Beck و پرسشنامه کانون توجه (FAQ) استفاده شد. داده ها در محیط نرم افزارهای SPSS-26و AMOS-24 از طریق ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. به منظور آزمون معنا داری مسیرهای غیرمستقیم از تحلیل بوت استراپ استفاده شد. یافته ها: الگوی نهایی پس از اصلاح، از طریق حذف مسیر سامانه بازداری رفتاری به نشانه های افسردگی و توجه متمرکز بر دیگری، با آزاد کردن تعدادی از خطاهای کوواریانس برازش خوبی با داده ها داشت (968/0CFI=،090/0RMSEA=). سایر مسیرهای مستقیم، معنا دار بودند (05/0P<). تحلیل بوت استراپ آشکار ساخت توجه متمرکز بر خود در رابطه بین سامانه فعال سازی رفتاری و نیز سامانه بازداری رفتاری با نشانه های افسردگی نقش میانجیگرانه دارد (0001/0>P). نتیجه گیری: توجه متمرکز برخود به عنوان یک میانجیگر کلیدی می تواند اثرات محافظتی فعالیت سامانه فعال ساز رفتاری را بر نشانه های افسردگی بکاهد و از سوی دیگر اثرات مخرب فعالیت سامانه بازداری رفتاری را بر نشانه های افسردگی تشدید نماید.
۱۹.

بررسی اعتبار و پایایی نسخه فارسی پرسشنامه فرا والدگری (MPQ) هولدن و هاوک در نمونه ای از پدران ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرا والدگری سبک های فرزندپروری اعتبار پایایی تحلیل عاملی تأییدی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۴ تعداد دانلود : ۱۲۹
این مطالعه با هدف بررسی اعتبار و پایایی نسخه فارسی پرسشنامه فرا والدگری (MPQ) هولدن و هاوک در نمونه ای از پدران ایرانی انجام شد. روش پژوهش موردنظر کاربردی و از بعد هدف توصیفی است که به صورت پیمایشی داده های آن جمع آوری شده است. طی سه زیرمطالعه پدران شهر رشت به شیوه در دسترس انتخاب شدند و به نسخه ترجمه شده فارسی MPQ پاسخ دادند. در زیر مطالعه اول پایایی بازآزمایی ارزیابی شد و این شاخص برای نمره کل 841/0=r و در سطح مؤلفه های ارزیابی (802/0=r)، پیش بینی گری (858/0=r)، انعکاس گری (839/0=r) و حل مسئله (864/0=r) به دست آمد و در سطح 001/0>P معنادار بودند. ضریب همبستگی درون خوشه ای نیز در تمامی موارد 90/0 ICC> به دست آمد. در زیر مطالعه دوم (240n=) ضریب آلفای کرونباخ کل ابزار برابر 778/0 و برای زیر مقیاس ها در دامنه 70/0 تا 73/0 محاسبه شد. در تحلیل عامل تأییدی (CFA) مرتبه اول، گویه های 3 و 4 از مؤلفه ارزیابی، گویه 10 از مؤلفه پیش بینی گری، گویه های 15 و 16 از مؤلفه انعکاس گری و گویه های 18، 19 و 20 از مؤلفه حل مسئله به دلیل بار عاملی کمتر از 3/0 حذف شدند و شاخص های اعتبار سازه، تأییدکننده برازش مناسب مدل نهایی بودند. شواهد اعتبار هم زمان نیز آشکار ساخت نمره کل MPQ به طور معناداری توانسته است واریانس نمرات متغیرهای عملکرد خانواده را در جهات مورد انتظار پیش بینی و تبیین نماید. نسخه فارسی MPQ در پدران با ساختار چهار عاملی و پس از حذف 8 سؤال دارای پایایی بازآزمایی، انسجام درونی، اعتبار سازه و اعتبار هم زمان مطلوبی است.
۲۰.

مقایسه مکانیزم های دفاعی، طرحواره های ناسازگار اولیّه و خودپنداشت بین افراد با و بدون وابستگی به مواد مخدّر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مکانیزم های دفاعی طرحواره های ناسازگار اولیه خودپنداشت اعتیاد مواد مخدر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۵ تعداد دانلود : ۲۸۵
هدف: هدف از پژوهش حاضر مقایسه مکانیزم های دفاعی، طرحواره های ناسازگار اولیه، و خودپنداشت بین افراد با و بدون وابستگی به مواد مخدر بود. روش: پژوهش حاضر علی-مقایسه ای بود. تعداد 80 نفر از افراد مراجعه کننده به مراکز درمان سرپایی و غیر وابسته به مواد در شهر رشت به روش نمونه گیری غیراحتمالی و هدفمند انتخاب شدند و به پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه (فرم کوتاه)، سبک های دفاعی، و خودپنداشت پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد بین افراد با و بدون وابستگی به مواد مخدر در متغیرهای مورد مطالعه تفاوت معنی داری وجود داشت به طوری که افراد وابسته به مواد مخدر به طور معناداری نمرات بالاتری در زیرمقیاس های توانایی ذهنی، جذابیت جسمانی، و مهارت های اجتماعی و نمرات پایین تری در زیرمقیاس های کارآمدی شغلی و عیب ها و حسن ها نسبت به افراد غیر وابسته به مواد مخدر داشتند. همچنین، گروه وابسته به مواد تنها در مکانیسم های دفاعی روان آزرده به طور معناداری نمرات بیشتری نسبت به گروه بهنجار کسب کرد و در مکانیسم های رشد نایافته و رشدیافته تفاوت معنی داری بین آنها یافت نشد. در نهایت، گروه وابسته به مواد به طور معناداری نمرات بیشتری در زیرمقیاس های بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیت های مختل و گوش به زنگی بیش از حد و بازداری نسبت به گروه بهنجار کسب کردند اما در زیرمقیاس دیگرجهت مندی بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: ابعاد ضعیف خودپنداشت، استفاده از مکانیزم های دفاعی روان آزرده و سطوح بالاتر طرحواره های ناسازگار اولیه می توانند عوامل احتمالی پرخطر زمینه ساز گرایش افراد به مصرف مواد باشند.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان