فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۲۱ تا ۸۴۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
57 - 82
حوزههای تخصصی:
این مطالعه دانش های موضوعی تربیتی، تربیتی، موضوعی و تأثیرات آن ها را در تربیت معلمان بررسی می کند. همچنین، محیط های یادگیری را به منظور بررسی تأثیر ارائه دانش تربیتی و دانش موضوعی در توسعه دانش تربیتی موضوعی، ارائه این دانش برای توسعه دانش تربیتی و محتوای آموزشی و تأثیر یکپارچه سازی دانش تربیتی و محتوای آموزشی با دانش تربیتی موضوعی در توسعه دانش تربیتی موضوعی با یکدیگر مقایسه می شوند. علاوه براین، اثربخشی چندین محیط یادگیری را در طرحی شبه تجربی بررسی می کند. شرکت کنندگان این مطالعه 170 دانشجوی سال اول زبان انگلیسی اند که با استفاده از پیام رسان ایتا در این مطالعه شرکت کردند. برای اندازه گیری این سه حوزه از دانش، ابزار کمّی مدادکاغذی شامل سؤالات کوتاه پاسخ و چندگزینه ای استفاده شده است. برای اطمینان از اعتبار محتوای ابزارها، آن ها را با کمک بازخورد کارشناسانی مانند محققان آموزشی و معلمان مدارس توسعه دادند. پایایی ابزارها با استفاده از پایایی بین ارزیاب و سازگاری درونی آزموده شد. برای تجزیه وتحلیل همه سؤالات پژوهشی از انکووا استفاده شد. مطالعه حاضر نشان داد زمانی که درس های مربوط به دانش های تربیتی موضوعی و تربیتی و موضوعی در برنامه درسی گنجانده شود، دانش حرفه ای معلم به طور مطلوب ارتقا می یابد. همچنین، موضوع ارائه یکپارچه یا تفکیک شده این سه حوزه از دانش مهم نیست؛ یعنی می شود هریک از این سه حوزه دانش را در دوره های جداگانه یا ترکیبی ارائه کرد.
بازنمایی فرایند سنجش استعداد در هدایت تحصیلی دانش آموزان؛ یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
149 - 177
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بازنمایی فرایند سنجش استعداد در هدایت تحصیلی دانش آموزان بود. رویکرد پژوهش کیفی و روش پژوهش از نوع داده بنیاد بود. به این منظور ، دوازده نفر از متخصصان حوزه سنجش استعداد و هدایت تحصیلی دارای مدرک دکتری علوم تربیتی و روان شناسی با روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از مصاحبه عمیق مطالعه شدند. داده ها پس از جمع آوری و ثبت و کدگذاری، در قالب مقوله های اصلی دسته بندی شدند و ازطریق فنون کدگذاری کوربین و اشتراس، کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی تحلیل شدند. براساس نتایج به دست آمده، سنجش استعداد به منزله مقوله هسته ای انتخاب شد. شرایط علّی عبارت بود از: شناسایی ابعاد سنجش/ عوامل (فردی اجتماعی و روانی) و مهارت ها و تجارب. بافت و موقعیت سنجش به منزله شرایط زمینه ای و سنجش مستمر استعداد به منزله شرایط واسطه ای انتخاب شدند. راهبردهای استفاده شده ابزارهای شناسایی بودند که عبارت بودند از: مشاهده، مصاحبه، نظر متخصصان، نظر معلمان، خوداظهاری، نظر اولیا، آزمون ها، سنجه های فیزیکی، سنجش موقعیتی، سنجش هم سالان و نمونه کارهای فرد. درنهایت، عملکرد موفقیت آمیز و احساس رضایتمندی پیامد این الگو معرفی شدند. با توجه به اینکه سنجش استعداد یکی از عوامل مهم هدایت تحصیلی است و صرفاً با تأکید بر آزمون ها، شناخت دقیقی از افراد حاصل نمی کند، پیشنهاد می شود سیاست گذاران نظام آموزشی برای تقویت و بهسازی فرایند هدایت تحصیلی، استفاده از سنجش فرایندی، سنجش موقعیتی و ابزارهای متنوع را در دستور کار خود قرار دهند.
ارائه مدلی برای ارزیابی شایستگی های مدیریت مدارس با رویکرد کمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
64 - 80
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: این تحقیق با هدف ارائه مدلی برای ارزیابی شایستگی های مدیریت مدارس دبیرستان های غرب مازندران در آموزش و پرورش شهرستان تنکابن صورت گرفته است.روش شناسی پژوهش: ازنظر دسته بندی تحقیقات برحسب هدف یک تحقیق کاربردی می باشد، ازنظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی- غیرآزمایشی است و در میان انواع روش های تحقیق توصیفی در زمره مطالعه موردی قرار گرفته است. جامعه آماری تحقیق تعداد 10 نفر از خبرگان آموزش و پرورش شهرستان تنکابن را شامل شده است که پرسشنامه خبرگان در میان آن ها پخش شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از رویکرد ANP-DEMATEL صورت گرفته است.یافته ها: بر اساس مطالعات صورت گرفته معیارهای اصلی تحقیق شامل "ایجاد خط مشی"، " توسعه فردی افراد"، "طراحی مجدد اصول مدارس"، "بهبود برنامه های آموزشی" و "بهره گیری از شیوه های رهبری مناسب" می باشد. بر اساس نتایج تحقیق اثبات شد، معیار " ایجاد خط مشی " با وزن نهائی 222/0 در اولویت اول میان معیارها و تأثیرپذیرترین معیار، زیرمعیار " چالش و تغییر " با وزن نهائی 083/0 در اولویت اول میان زیرمعیارها و معیار "توسعه فردی افراد" از بیشترین تاثیرگذاری برخوردار است. معیار "بهبود برنامه های آموزشی" بیشترین تأثیرپذیری و تعامل را در میان معیارها داشته است.بحث و نتیجه گیری: این نتایج می توانند به عنوان راهنمایی برای ارتقای شایستگی های مدیریت مدارس در سال های آینده مورد استفاده قرار گیرند.
اثربخشی طرح واره درمانی گروهی بر تنظیم شناختی و رفتاری هیجان در مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
201 - 227
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارزیابی اثربخشی طرح واره درمانی بر تنظیم شناختی و رفتاری هیجان در مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری بود. این پژوهش بر اساس هدف از نوع کاربردی با طرح نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون پ س آزم ون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش م ادران دارای ک ودک با اختلال یادگیری شهر تهران در شش ماهه اول سال 1400 بود. نمونه پژوهش شامل 30 نفر از این مادران بود که به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه نهایی انتخاب و به صورت تصادفی در دو گ روه آزم ایش و گ واه ق رار گرفتن د (هر گروه 15 نفر). از مقیاس تنظیم شناختی هیجان توسط گرانفسکی و کرایچ (2002) و تنظیم رفتاری هیجان توسط گرانفسکی و کرایج (2019) استفاده شد. گروه آزمایش هشت جلسه آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی دریافت کردند و گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکردند. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که استرس ادراک شده و تنظیم رفتار هیجان در گروه آزمایش به طور معناداری (01/0>P) از گروه گواه متفاوت بود. لذا می توان گفت طرح واره درمانی می تواند جهت تنظیم شناختی و رفتاری هیجان در مادران دارای فرزند با اختلال یادگیری مورداستفاده قرار گیرد.
فراتحلیل مطالعات رابطه بین سرمایه روانشناختی و بهزیستی روانشناختی دانشجویان در دانشگاه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
51 - 66
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ترکیب کمی نتایج مطالعات انجام شده پیرامون رابطه سرمایه روانشناختی و بهزیستی روانشناختی دانشجویان در ایران با تکنیک فراتحلیل انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی مقالات چاپ شده در مجلات علمی داخل ایران پیرامون رابطه سرمایه روانشناختی و بهزیستی روانشناختی دانشجویان از سال ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۱ بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ۱۰ مورد مشتمل بر ۳۲۳۳ آزمودنی به عنوان نمونه آماری جهت مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات فرم کدگذاری فراتحلیل بود. داده های به دست آمده از تحقیقات منتخب با استفاده از نرم افزار CMA3 (نرم افزار جامع فراتحلیل) تحلیل شدند. فراتحلیل مطالعات منتخب نشان داد که میانگین اندازه اثر رابطه سرمایه روانشناختی و بهزیستی روانشناختی در مدل اثرات ثابت (۰/۵۹۸) و در مدل اثرات تصادفی (۰/۶۳۳) می باشد که بر اساس نظام تفسیری کوهن بالاتر از حد متوسط و قوی ارزیابی می شود. همچنین از میان ابعاد سرمایه روانشناختی، خودکارآمدی با اندازه اثر (۰/۵۱۱)، بیشترین سهم و خوش بینی با اندازه اثر (۰/۴۵۳)، کمترین سهم را در رابطه با بهزیستی روانشناختی دانشجویان در ایران دارد. بر اساس نتایج به دست آمده توجه به مؤلفه های سرمایه روانشناختی جهت بهبود بهزیستی روانشناختی دانشجویان ضروری به نظر می رسد.
مدل علی یادگیری خودگردان مبتنی بر خلاقیت شناختی با توجه به نقش میانجی هوش موفق در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
108 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش مدل یابی یادگیری خودگردان مبتنی بر خلاقیت شناختی با توجه به نقش میانجی هوش موفق در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی استان کرمان انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی استان کرمان، در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 170066 نفر بود. که 310 نفر بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی چند مرحله ای، از 4 شهرستان (راور، بافت، بم، رفسنجان) به عنوان نمونه انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد خلاقیت شناختی (CT) عابدی (1372)، هوش موفق (SIQ) استرنبرگ و گریگورنکو (2002) و یادگیری خودگردان (SLQ) نقوی (1401) استفاده شد. سپس نمره گذاری با نرم افزار آماری SPSS نسخه 23 و تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS-23 انجام شد. نتایج نشان داد که بین هوش موفق و یادگیری خودگردان رابطه معناداری وجود دارد (01/0>P). همچنین نتایج نشان داد مسیرهای غیرمستقیم یادگیری خودگردان مبتنی بر خلاقیت شناختی با نقش میانجی هوش موفق دانش آموزان معنادار بود. بر اساس یافته ها، مدل نهایی از برازش مطلوبی برخوردار بود (01/0>P). یافته های این پژوهش می توانند بر طراحی برنامه های درسی تاثیر گذاشته و موجب هدایت دانش آموزان در مسیرخلاقیت شناختی مؤثر و استفاده از هوش موفق برای حل مسائل، توسط معلمان و طراحان می شود.
تحلیل روان شناسی اتوریته بر مبنای آزمایش استنلی: مطالعه موردی دانشجویان روانشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
33 - 43
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تکرار مفهومی آزمایش اطاعت از اتوریته ی استنلی میلگرام(1963-1974) با کنترل تأثیر متغیرهای مزاحم مطرح شده توسط منتقدین نظیر(نقش شرایط آزمایشگاه، اجرای باورپذیر فریب، تاثیر اعتماد به شخصیت بهنجار آزمایشگر، اثر جای پا باز کردن، استفاده از جملات محرک و اجبار) در یک طرح جامع و همچنین بررسی میزان همبستگی دو متغیر سن و جنسیت با میزان اطاعت از اتوریته بود.روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون_ پس آزمون تک گروهی و همچنین از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل تمام دانشجویان مقطع کارشناسی رشته ی روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه در سال تحصیلی 1401_1402 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، یک کلاس 30 نفره از گروه روانشناسی به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ی محقق ساخته بود. جهت تحلیل داده ها از نسخه ی 26 نرم افزار spss استفاده شد.یافته ها: نتایج حاکی از آن بود 84% آزمودنی ها به صورت معنی داری(p=0) از دستورات اتوریته اطاعت کردند. همچنین بین متغیرهای سن و جنسیت و میزان اطاعت رابطه ی همبستگی(r=0.008- 0.047) وجود نداشت.نتیجه گیری: با توجه به اینکه در پژوهش حاضر تأثیر متغیرهای مزاحم که به نظر منتقدین نتایج پژوهش میلگرام را تحت تأثیر قرار داده بود کنترل شد، نتایج به دست آمده همسو با پژوهش میلگرام میزان بالای اطاعت را نشان داد.
تأثیر فضای مجازی و تکنولوژی های نوین بر سلامت روان و سبک زندگی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با بررسی تأثیرات مثبت و منفی فضای مجازی و تکنولوژی های نوین بر سلامت روان و سبک زندگی دانش آموزان در دوره دوم ابتدایی صورت گرفته است .این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش گردآوری داده ها، توصیفی پیمایشی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دوره دوم ابتدایی بود که حدود500 نفر که در سال تحصیلی 1402-1401 در استان تهران منطقه رودهن مشغول به تحصیل بودند. نمونه آماری با توجه جدول کرجسی و مورگان 350نفر برآورد شد که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه آسیب های فضای مجازی و تکنولوژی های نوین استفاده شده است . در این پژوهش بعد از تایید روایی، پایایی هر یک از پرسشنامه ها به ترتیب80/0، 82/0 محاسبه گردید. برای تجزیه وتحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. در سطح توصیفی از شاخص هایی مانند میانگین، واریانس، انحراف استاندارد، فراوانی و درصد استفاده شد. برای آزمون فرضیه ها پژوهش از روش آزمون تی تک نمونهای، تحلیل فریدمن استفاده شد؛ و به کمک نرم افزار.22 اس پی اس اس استفاده گردید. نتایج حاکی ازآن است که فضای مجازی آسیب هایی چون شکاف نسل ها، اعتیاد به فضای مجازی، انزوای اجتماعی، تعارض ارزش ها و... را درپی دارد.
نقش میانجی گری انگیزش تحصیلی در پیش بینی درگیری تحصیلی دانش آموزان بر اساس خودکارآمدی و خوش بینی تحصیلی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی گری انگیزش تحصیلی، در پیش بینی درگیری تحصیلی دانش آموزان، براساس خودکارآمدی و خوش بینی تحصیلی در دانش آموزان پایه ششم ابتدایی است. روش ها: شرکت کنندگان شامل 322 نفر (164 پسر، 158 دختر) از دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی نواحی چهارگانه شهر شیراز هستند که بر اساس روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و مقیاس خودکارآمدی تحصیلی پاتریک، هیکس و ریان (1997)، پرسشنامه خوش بینی تحصیلی اسچنن- موران و همکاران (2013)، پرسشنامه درگیری تحصیلی ریو و تسنگ (2011) و مقیاس انگیزش تحصیلی هارتر (1981) را تکمیل کردند. جهت آزمون فرضیه های پژوهش، از شیوه تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که متغیر خودکارآمدی تحصیلی و خوش بینی تحصیلی، اثر مستقیم معنی داری بر درگیری تحصیلی دارد. علاوه بر این، انگیزش تحصیلی، در رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی و خوش بینی تحصیلی با درگیری تحصیلی، نقش واسطه ای دارد. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج پژوهش حاضر، نقش میانجی انگیزش تحصیلی، در رابطه بین خودکارآمدی تحصیلی و خوش بینی تحصیلی با درگیری تحصیلی را مورد تأیید قرار داد که تلویحات نظری و کاربردی یافته ها به بحث گذاشته شد. به لحاظ نظری، این پژوهش را می توان گامی در جهت گسترش دانش موجود، درخصوص درگیری تحصیلی و عوامل مؤثر بر آن دانست. با استفاده از شیوه نامه های آموزشی مناسب و مدون در زمینه خوش بینی و خودکارآمدی تحصیلی، به ارتقای انگیزش و درگیری تحصیلی دانش آموزان کمک بیشتری صورت خواهد گرفت.
شناسایی و سطح بندی عوامل اثرگذار بر توسعه مراکز پیش دبستانی با رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
151 - 171
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: توسعه کسب و کار یکی از دغدغه های اصلی صاحبان کسب و کارها است. در این بین مدیران مراکز پیش دبستانی با ارائه تجربیات مشتری لذت بخش و رضایت مندانه به والدین سعی در توسعه کسب و کار خود دارند. هدف مطالعه حاضر شناسایی و سطح بندی عوامل اثرگذار بر توسعه مراکز پیش دبستانی با رویکرد مدلسازی ساختاری تفسیری است.
روش شناسی پژوهش: این پژوهش، از لحاظ هدف، کاربردی و از منظر گردآوری داده ها، از نوع آمیخته است. پژوهش در دو مرحله تحلیل محتوا و مدلسازی ساختاری تفسیری صورت پذیرفته است. جامعه آماری متشکل از دو گروه است، گروه اول شامل مدیران مراکز پیش دبستانی شهر تهران بودند. گروه دوم، خبرگان دانشگاهی و مدیران مراکز پیش دبستانی شهر تهران بودند. در بخش کیفی ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. در بخش مدلسازی ساختاری تفسیری ابزار اصلی گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بود.
یافته ها: نتایج بخش کیفی نشان داد که 9 عامل شامل آگاهی از برند مرکز پیش دبستانی، استراتژی بازاریابی، تعاملات با والدین، محتوای آموزشی، منابع مالی، شبکه سازی با ذینفعان، جایگاه تصویر (برند) مرکز پیش دبستانی، سازماندهی رویدادهای آموزشی آنلاین و طراحی محیط فیزیکی بر توسعه مراکز پیش دبستانی تاثیرگذارند. بر اساس نتایج مدلسازی ساختاری تفسیری، بیشترین وابستگی در متغیرهای شبکه سازی با ذینفعان، تعاملات با والدین، آگاهی از برند مرکز پیش دبستانی و جایگاه تصویر (برند) بود. و متغیر منابع مالی از کمترین وابستگی و بیشترین اثرگذاری برخوردار بود.
بحث و نتیجه گیری: توسعه مراکز پیش دبستانی تحت تاثیر منابع مالی در اختیار مدیران این مراکز است که اثرات مستقیمی بر جایگاه برند، آگاهی از برند مرکز پیش دبستانی و توانایی مدیران در تعامل با والدین و شبکه سازی با آنها می گذارد.
شناسایی و ارائه الگوی موانع و الزامات توسعه فن بازار در دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
1 - 24
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در راستای انتظارات از دانشگاه ها در زمینه تولید، تجاری سازی و انتقال محصولات فناورانه به بازار، هدف این پژوهش شناسایی و تحلیل الزامات و موانع توسعه فن بازار در دانشگاه فرهنگیان و ارائه مدل مناسب بود.روش شناسی پژوهش: نوع پژوهش کاربردی و روش آن ترکیبی-اکتشافی بود. در بخش کیفی به روش نمونه گیری هدفمند، 15 نفر از خبرگان(مدیران پارک های علم و فناوری، مراکز رشد، نوآوری و کارآفرینی و شرکت های دانش بنیان و مدیران و استادان دانشگاه فرهنگیان) و در بخش کمی به روش نمونه گیری خوشه ای، 378 نفر از مدیران، اساتید و دانشجویان استان های تهران، خراسان رضوی، زنجان، اصفهان و خوزستان انتخاب شدند. ابزار پژوهشی بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. یافته های کیفی با روش تحلیل محتوا و کدگذاری با نرم افزار MAXQDA10 و پرسشنامه ها با SPSS26 و AMOS24 تحلیل شدند. روایی ابزار توسط 10 نفر متخصص تأیید و اعتبار مصاحبه ها به روش توافق درون موضوعی و سه سوسازی و پرسشنامه به روش آلفای کرونباخ 95/0 محاسبه شد.یافته ها: در بخش کیفی، 3 کد محوری برای الزامات با 35 کد باز (زیرساخت و منابع، سیاست گذاری و تحقیق و توسعه) و 6 کد محوری برای موانع با 49 کد باز (فرهنگی، اطلاعاتی، آموزشی و درسی، سیاستی و قانونی، ساختاری/اداری و امکانات و تسهیلات) استخراج و الگوی مفهومی آن ترسیم شد. نتایج تحلیل کمی حاکی از برخورداری مدل از برازش مناسب بوده است.بحث و نتیجه گیری: با توجه به تأثیر زیاد موانع و الزامات بررسی شده بر توسعه فن بازار، لازم است دانشگاه فرهنگیان در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی های خود، آن ها را مورد توجه قرار دهد.
روایت شکل گیری تأسیس مدرسه ویژه ی کودکان کار و واکاوی عناصر برنامه درسی در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بسیاری از کودکان کار به دلیل فقر مالی و فرهنگی از حق تحصیل محروم می باشند. عدم برخورداری از آموزش، تهدیدی برای این قشر آسیب پذیر و سلامت کل جامعه محسوب می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی نحوه ی شکل گیری هویت حرفه ای و تجارب زیسته ی مدیر و مؤسس اولین مجموعه مدارس ویژه ی کودکان کار در شهر تهران انجام شد. پژوهش مورد نظر، روایی و از نوع تحقیقات کیفی و تفسیرگرایانه می باشد که در آن از تکنیک مصاحبه روایی و یادداشت برداری میدانی استفاده شده است. واکاوی روایت ها حاکی از تأثیر عمیق تجارب مدرسه ای در تغییر باورها و شکل گیری هویت حرفه ای شرکت کننده ی پژوهش است. وی در مجموعه مدارس ویژه ی کودکان کار، بر مبنای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و مطابق با نیازهای کودکان کار، برنامه ی درسی ویژه ای تحت عنوان «الگوی رویش» طراحی کرده که در اجرا با موفقیت روبه رو بوده است. نتایج پژوهش نشان داد آموزش به کودکان کار، مستلزم اتخاذ یک رویکرد حمایتی از سوی آموزش و پرورش و همکاری این سازمان با شهرداری ها و سازمان بهزیستی است و همچنین توانمندسازی کودکان کار، نیازمند تغییراتی در عناصر برنامه ی درسی کنونی مطابق با نیازهای این کودکان می باشد.
پرخاشگری ورزشی، قلدری بدنی و انسجام تیمی در بین دانش آموزان ورزشکار وابسته و غیروابسته به اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتیاد به اینترنت مانند سایر اعتیادها نکته ی اساسی، وابستگی است که شامل مواردی همچون تحمل، سندرم ترک، عدم کنترل در استفاده و استفاده های تکانه ای است. . پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی وتوصیفی محسوب می شود. جامعه آماری تحقیق کلیه دانش آموزان پسر حاضر در مسابقات ورزشی آموزشگاه های استان مازندران در سال تحصیلی 1397-1398 که تعداد آنها 1320 نفر بودند برای تعیین حجم نمونه از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد و دو گروه نمونه 75 نفری از دانش آموزان ورزشکار وابسته به اینترنت و دانش آموزان ورزشکاری که وابستگی به اینترنت نداشتند در این تحقیق قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها شامل آزمون اعتیاد به اینترنت یانگ، مقیاس قلدری ایلی نویز، پرسشنامه پرخاشگری ورزشی بشارت و پرسشنامه انسجام گروهی می باشد. در این پژوهش از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که ه ر یک از متغی رهای این تحقیق در هر دو گروه از نظ ر پرخاشگری ورزشی(001/0p=)، قلدری بدنی(024/0p=) و انسجام تیمی(001/0p=) با یکدیگر تفاوت معنادار دارند. با توجه به نتایج کسب شده در این پژوهش، به مراکز و مدارسی که در آن دانش آموزان ورزشکار فعالیت می کنند توصیه می شود با روش های مختلفی مانند برگزاری کلاس های توجیهی برای ورزشکاران، مربیان و خانواده ها در رابطه با اهمیت پدیده وابستگی به اینترنت و همچنین تقویت باورهای دینی واعتقادی در بین این دانش آموزان و افزایش زمان اوقات فراغت ورزشی، دانش آموزان ورزشکار کمتر در معرض آسیب های فضای اینترنت قرارمی گیرند.
رزیابی کیفیت تدریس معلمان پذیرا و رابط در برنامه آموزش فراگیر: یک مطالعه ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف ارزشیابی کیفیت تدریس معلمان پذیرا و رابط آموزش فراگیر دانش آموزان با نیاز ویژه در مدارس عادی در سطح کشور انجام شد. روش: مطالعه حاضر یک پژوهش توصیفی- پیمایشی با رویکرد آمیخته و از نوع ارزیابانه می باشد. نمونه گیری در این پژوهش، نخست به شیوه خوشه ای چند مرحله ای از بین استان های کشور به صورت ملاکی، 5 استان معرف انتخاب شد و سپس از این استان ها ، 15 مدرسه پشتیبان و 75 مدرسه پذیرا انتخاب شدند. حجم نمونه منطبق بر جامعه در بخش کمّی شامل 1132= n تن از والدین بود که فرزندان دارای نیازهای ویژه در سه دوره ابتدایی، متوسطه اول و دوم داشتند که طرح فراگیرسازی تحصیل می کردند. ابزار بخش کمی پرسشنامه پژوهشگر ساخته کیفیت تدریس معلم بود. در بخش کیفی با 27 نفر از والدین و 14 نفر از کارشناسان استانی (سنجش، مشاوره و فراگیرسازی) مصاحبه نیمه ساختاریافته تا اشباع نظری داده ها انجام گرفت. داده های حاصل از پیاده سازی محتوای مصاحبه ها در بخش کیفی با روش اشتراوس و کوربین تحلیل و کدگذاری شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد از نظر والدین، کیفیت تدریس معلمان رابط و پذیرا به سمت مثبت و به نسبت مطلوب گرایش دارد اما با سطح قابل قبول و مطلوب فاصله دارد. بین سه دوره ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم در هر چهار مؤلفه کیفیت تدریس، یعنی پذیرش و انگیزه های معلمی (001/0> p،76/28= F)، انجام تدریس (001/0> p،26/26= F)، ارزشیابی تدریس (001/0> p،17/40= F) و روابط بین فردی (001/0> p،43/25= F) تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد در هر چهار مؤلفه کیفیت تدریس معلمان، میانگین نمره های دوره ابتدایی به طور معناداری از دوره های متوسطه اول و دوم بیشتر بوده و اما بین نمره های دو گروه متوسطه اول و دوم تفاوت معناداری وجود نداشته است. نتیجه گیری: شفافیت نداشتن در وظایف معلمان رابط، برخورد سلیقه ای با دانش آموز فراگیر، کمبود معلم رابط، نداشتن اطلاعات کافی و نبود برنامه مدون در مدارس عادی از عوامل عدم رضایت خانواده ها و تلاش و پیگیری های بی وقفه و کیفیت بالای تدریس برخی معلمان رابط و پذیرا به صورت حضوری و مجازی، ارائه خدمات رایگان و حتی خصوصی از طرف برخی معلمان رابط به عنوان عوامل رضایت خانواده ها بوده است.
Predicting the Relationship between Learning Style and Critical Thinking Skills with the Mediating Role of Distance Education Technologies in Students of Payam Noor University(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Critical thinking in students' education is associated with the analysis of received information. Students provide the basis for the development of critical thinking in their future careers by cultivating this skill. This study is conducted to predict the relationship between learning style and critical thinking skills with the mediating role of distance education technologies in students of Payam Noor University. This is an applied study in terms of objectives and also a descriptive-correlational one since it describes the existing situation. The statistical population includes 253 distance learning students of Payam Noor University in Chaharmahal and Bakhtiari Province, of which 153 were selected as samples using the Cochran formula and simple random sampling. The population was asked to answer the Kolb Learning Style Inventory (12 questions), the California Critical Thinking Skills Test (CCTST) (24 questions), and the researcher-made distance education technology questionnaire (10 questions). Due to the standard questions of the questionnaires, it could be argued that they are highly valid. The reliability of the questionnaires was checked through Cronbach's alpha using SPSS software, and it was found that all three questionnaires were sufficiently reliable. The data were analyzed using SPSS, and structural equation modeling (SEM) was used to test the hypotheses using LISREL software. The results showed that the development of critical thinking skills to select, analyze, and apply information to solve problems in everyday life should be the focus of education and training systems in this era rather than inventing and applying methods of memorizing and processing information in memory.
Unveiling the Components Driving Green Technology Development in Electronic Education: A Mixed-Methods Approach with Blockchain Integration(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study investigates the crucial components propelling the integration of green technology and blockchain technology within electronic education (e-learning). Employing a mixed-methods research design, the inquiry blends quantitative and qualitative methodologies for comprehensive analysis. The qualitative phase draws upon the expertise of 125 purposefully sampled academic experts, subject-area specialists, and e-learning professionals through semi-structured interviews. Content analysis dissects these qualitative data, while structural equation modeling and factor analysis illuminate the quantitative dimension. The findings unveil five key components orchestrating green technology development in e-learning with blockchain integration: causal conditions, central phenomena, strategies, background conditions, and intervening conditions. Further analysis within each component identifies critical sub-components, informed by expert insights. Collectively, the study's predictor variables, encompassing both green technology development components and blockchain technology utilization, demonstrate a significant predictive influence (0.36, p < 0.01) on the mediator variable, green technology development. Additionally, they exhibit a nuanced yet statistically significant predictive effect (0.16, p > 0.05) on the criterion variable, e-learning and educational software performance enhancement. These positive and direct associations suggest a robust model for integrating blockchain technology to propel green technology advancements within e-learning. The proposed five-component model sheds light on the interplay between key factors, emphasizing the substantial impact of its application in guiding effective integration strategies.
The Effectiveness of Flipped Classrooms in Improving Online Learning Self-Efficacy and Academic Engagement(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This research aimed to determine the effectiveness of flipped classrooms in improving online learning self-efficacy and academic engagement among teacher trainees at Farhangian University. The study used a semi-experimental method with a pretest-posttest design and a control group. The statistical population consisted of all Farhangian University students during the 2023-2024 academic year. Using available sampling method, two groups of 36 teacher trainees were selected from the Shahid Modarres Campus of Farhangian University in Sanandaj. One group was randomly designated as the experimental group and the other as the control group. The experimental group participated in flipped classroom sessions, while the control group received traditional teaching methods. Data collection tools included the Online Learning Self-Efficacy Scale (OLSES) by Zimmerman & Kulikowich (2016) with a Cronbach’s alpha of 0.88, and the Academic Engagement Questionnaire by Fredricks et al. (2004) with a Cronbach’s alpha of 0.86. Both the face validity and content validity of the questionnaires were evaluated by a panel of experts and confirmed. The data were analyzed using SPSS (version 22), employing both descriptive and inferential statistical techniques, including multivariate and univariate analysis of covariance (ANCOVA), at a significance level of α=0.05. The results indicated significant differences between the experimental and control groups in terms of all three dimensions of Online Learning Self-Efficacy: online learning, time management, and technology use. Furthermore, the experimental group showed significantly higher levels of behavioral and motivational engagement compared to the control group, while no statistically significant difference was found in cognitive engagement between the two groups. It is thus recommended that sufficient opportunities and resources be provided for Farhangian University instructors to implement this approach effectively and maximize the use of modern technologies
Short-term Impact of Reflective Practices on Language Assessment Literacy Among Iranian EFL Teachers: A Mixed-Methods Study(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۲, Issue ۵۱, Winter ۲۰۲۴
107 - 118
حوزههای تخصصی:
This study investigates the immediate impact of reflective practices on the language assessment literacy of Iranian English as a Foreign Language (EFL) teachers. Combining quantitative assessment literacy measures with qualitative analysis of reflective practices, the research draws on the theoretical frameworks of Alderson, Fulcher, and Schön. Empirical insights from Akbari, Farrokhi, Shahnazari, and Karami and Rahimi provide a contextual backdrop within the Iranian EFL educational context. Using a mixed-methods design involving 50 EFL teachers, the study employs adapted assessment literacy measurement tools and reflective practices assessment tools. The results, analyzed through descriptive and inferential statistics, paired t-tests, and qualitative exploration, highlight improvements in specific areas such as choosing appropriate assessment methods and using results for decision-making. Implications point towards integrating reflective practices into professional development, while future research avenues include exploring long-term effects, contextual variations, and technology integration.Implications point towards integrating reflective practices into professional development, while future research avenues include exploring long-term effects, contextual variations, and technology integration.This study investigates the immediate impact of reflective practices on the language assessment literacy of Iranian English as a Foreign Language (EFL) teachers. Combining quantitative assessment literacy measures with qualitative analysis of reflective practices, the research draws on the theoretical frameworks of Alderson, Fulcher, and Schön. Empirical insights from Akbari, Farrokhi, Shahnazari, and Karami and Rahimi provide a contextual backdrop within the Iranian EFL educational context.
امکان مدیریت آموزشی ایرانی: گذار از اقتباس مدیریتی به حکمت ایرانی
حوزههای تخصصی:
این جستار به نقد رویکردهای جاری در مدیریت آموزشی ایران پرداخته و نشان می دهد که این حوزه، تحت تأثیر تقلیدهای صرف از الگوهای وارداتی، هویت معرفتی و فرهنگی خود را از دست داده است. مدیریت آموزشی در ایران، به جای نگاه به میراث عمیق حکمت ایرانی که تربیت را فرآیندی وجودی و معنوی می داند در چارچوب های مکانیکی و کارکردگرایانه قرار گرفته که از درک نیازهای فرهنگی جامعه ایرانی ناتوان است. جستار یادشده بر ضرورت تلفیق خلاقانه میان حکمت ایرانی و دانش جهانی تأکید داشته و استدلال می کند که تنها از این طریق می توان نظامی مدیریتی ایجاد کرد که هم ریشه در ارزش های فرهنگی و فلسفی ایران داشته باشد و هم در تعامل مؤثر با دانش معاصر جهان، انسان هایی خلاق، نقاد و حکیم تربیت کند. جستار با گشودن چشم اندازی نو، نشان می دهد که میان دانش ابزاری و حکمت می باید پیوندی سازنده ایجاد شود. در عین حال، به این پرسش حیاتی می پردازد که چگونه می توان نظام مدیریتی ای طراحی کرد که در عین حفظ هویت ملی، با جهان تعامل پویا برقرار کند؟ پیام اصلی جستار این است که عبور از بحران های کنونی مدیریت آموزشی ایران تنها در گرو بازآفرینی مسیر گفت وگویی میان علم و حکمت است؛ گفت وگویی که نظام آموزش و پرورش ایران را به بستری برای معنا، نوآوری و تعالی تبدیل می کند.
ارزیابی شکاف دیجیتالی بین دانش آموزان دختر متوسطه اول مناطق پنجگانه شهر تبریز در شرایط کرونایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
18 - 32
حوزههای تخصصی:
برابری دیجیتالی بین گروه دانش آموزان، گروه معلمان، و هر دو گروه با یکدیگر لازمه اجرای موفق آموزش الکترونیکی در هر نظام آموزشی می باشد. براین اساس، پژوهش حاضر به این سوال اساسی پاسخ می دهد آیا برابری دیجیتالی بین دانش آموزان متوسطه اول مناطق پنجگانه آموزشی شهر تبریز در شرایط کرونایی برقرار است؟ پژوهش حاضر از پژوهش توصیفی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مدارس دوره متوسطه اول شهر تبریز در نیمسال اول سالتحصیلی 1399-1400 بودند، نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی نسبت به حجم جامعه انتخاب شد و داده های لازم از مناطق پنجگانه آموزشی شهر تبریز گردآوری شد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های معصومه حسینی و همکاران(1392)، و گریک (2016) استفاده شد. و داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس و همچنین آزمون تعقیبی بنفرونی تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین دانش آموزان مدارس متوسطه اول در مناطق پنجگانه شهر تبریز در همه ابعاد برابری دیجیتالی تفاوت معناداری وجود دارد. براین اساس، توصیه می شود کارگاه های آموزشی جهت مهارت افزایی دانش آموزان در زمینه ابزارهای فاوا در آموزش برگزار شود، برنامه منظم برای تجهیز مدارس به رایانه، و نرم افزارهای غنی- محتوا و فارغ از محتوا به کار گرفته شود؛ با راه اندازی مراکز فاوا در مناطق مختلف شهر تبریز امکان دستیابی دانش آموزان کم برخوردار به فاوا در خارج از مدرسه ایجاد شود.