فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۱ تا ۱۰۰ مورد از کل ۳٬۸۹۵ مورد.
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲
49 - 60
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق تبیین دقیق مفهوم عالم امر و نقش آن در فیض و تجلی الهی و بررسی تفاوت آن با عالم خلق است .عموم مفسرین عالم امر را در مقابل عالم ماده و شامل عالم برزخ منفصل و مجردات تامّه دانسته اند ولی در منظر بسیاری از عرفای مسلمان عالم امر حیثیت تعلقی عالم اسماء به عوالم خلقی(عالم ماده و مثال و عقول) است. زیرا موجودات در همه عوالم خلقی موجود به حیثیت تقییدیه نفادیه اند درحالی که، عموم مفسرین از جمله علامه طباطبایی به روش تفسیر قرآن به قرآن عالم امر را در مقابل عالم ماده و شامل عالم مثال و عقول مجرده دانسته اند. از منظر ایشان دو مرتبه متمایز در عالم خلقی وجوددارد؛ یکی نظام خلق و دیگری نظام امر، نظام خلق یعنی عالمی مبتنی بر اعراض و مسبّبات مادی ولی نظام امر نظامی است که از اوصاف و اعراض مادی خالی است و فقط اراده خداوند مسبب اصلی آن است، به همین سبب همان نظام مجردات است. هرکدام از این دو ویژگی های خاصی دارند، گاهی آن ها را با یکدیگر تلفیق کرده، یکی می دانند و گاهی نیز به صورت عام و خاص به این دو عالم می نگرند. نتیجه آنکه به نظرمی رسد در منظر عرفا حیثیت سریانی حضرت حق به عوالم کونی قابل تطبیق با عالم امر قرآنی باشد. یعنی حیثیت عنایت آنی و بالاجمال الاهی و فاعلیت بالتجلی حضرت حق به همه مراتب هستی که صرفاً بر اراده و حکم او استوار است، و از ماده و همه عوامل مادی همانند: زمان، مکان، تدریج و تخلف، حرکت، کمّ و کیف، دخالت بشر و عناصر طبیعی جهان مبرّا است. تحقیق حاضر به روش تحلیلی و کتابخانه ای و تتبع در تفاسیر قرآن کریم به انجام رسیده است.
تحلیل تطبیقی مفاهیم عشق و صلح در مثنوی مولانا و آثار روزنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲
311 - 326
حوزههای تخصصی:
امنیت، آرامش و صلح از دیرباز جزو نخستین نیازهای بشر برای حفظ بقا بوده است. به همین دلیل از دیرباز اندیشمندان مؤلف های بسیاری را برای رسیدن به صلح معرفی کرده اند و ادیبان نیز در آثار خود به آن توجه کرده اند. مولانا شاعر و عارف قرن هفتم دراثر خود، مثنوی شریف، به صلح پرداخته است و بر عشق به عنوان راهکاری برای رسیدن به امنیت وآرامش تأکید کرده است. بیش از 7 قرن بعد از او در غرب، روانشناسی به نام مارشال روزنبرگ در رویکردی به نام ارتباط بدون خشونت، از لوازم رسیدن به دنیای فارغ از خشونت را، عشق عنوان می کند. مولانا و روزنبرگ ، به عشق به عنوان مهم ترین مؤلفه برای رسیدن به صلح توجه کرده اند. هردو، راه رسیدن به صلحِ بیرون را ابتدا، رسیدن به صلح درونی دانسته اند و هر دو متفق القول اند که برای رسیدن به صلح ، لازم است عشق وارد زندگی انسان شود. این مقاله پژوهشی به شیوه توصیفی -تحلیلی؛ به بررسی تطبیقی جایگاه عشق در رسیدن به صلح نزد این دو اندیشمند می پردازد، با این هدف که نشان دهد طبق نظریات این دو، عشق چگونه با تأثیراتی که بر روان و عملکرد فرد می گذارد، خواهدتوانست صلح را برای انسان و جهان پیرامونش به ارمغان آورد.
ساختار تقابل های نمادین در دیوان سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
193 - 210
حوزههای تخصصی:
دیوان سنایی سرشار از انواع تقابل هایی است که حاصل بیان مفاهیم عرفانی متضادی چون عقل و نفس، جان و تن، ملک و ملکوت و ... است. آنچه به سنایی در نمایش این تقابل ها و به ویژه نیمه روحانی شان یاری می رساند، نماد است. سنایی با ترکیب تقابل و نماد، ساختارهایی از تقابل های نمادین می آفریند و از آن ها در جهت بیان آن دسته از تقابل های عرفانی استفاده می کند که در نظر او برجسته تر هستند. این مقاله در پی تبیین رابطه نماد با تقابل های اصلی و ساختاری در دیوان سنایی است. در این جستار تلاش می شود انواع تقابل های عمده و محوری در دیوان سنایی روشن شود؛ تقابل هایی که می توان آن ها را کلان تقابل نامید و سایر تقابل ها به گونه ای با این تقابل های مرکزی مرتبط می شوند. افزون بر این در مقاله حاضر نقش نماد در بیان این تقابل ها و سازکار تبیین و تفسیر نظام های تقابلی توسط نماد در دیوان سنایی روشن می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد نمادها در دیوان سنایی ساختاری منسجم و منظم دارند و غالباً بر محور یک تقابل اصلی شکل می گیرند و بنیادی ترین تقابل ها در ذهن سنایی تقابل اصل و فرع و گفتمان زهد و رندی است که هرکدام زیرمجموعه هایی دارند و به شکلی ساختارمند به یکدیگر پیوندخورده اند و درهم تنیده اند.
نگاهی به بررسی ترجمه عربی غزل های عرفانی عطار از علی عباس زلیخه (با تأکید به مضامین عشق و مستی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
311 - 330
حوزههای تخصصی:
دیوان عطار نیشابوری عارف و شاعر بزرگ ایرانی، همواره موردتوجه دوستداران شعر و ادب بوده و بسیاری از ناقدان و پژوهشگران به بررسی و تحقیق پیرامون این اثر پرداخته اند و مترجمانی از کشورهای اروپایی و عرب نیز به آن روی آورده اند. ظرافت هایی در معنی و مفهوم اشعار این شاعر فارسی زبان نهفته است که در برخی موارد، زمینه ساز ارائه دیدگاه هایی شده است؛ بنابراین تأثیر شعر او به ایران و ادب فارسی محدودنمی شود. دیرزمانی است که اشعار وی، توجه دانشمندان و صاحب نظران آن سوی مرزها، از جمله، جهان عرب را به خود جلب نموده و به دنبال آن، آثار ایشان چندین بار به زبان های مختلف از جمله زبان عربی برگردانده شده است و بررسی و نقد این ترجمه ها ضروری به نظرمی رسد. پژوهش حاضر در پی آن است تا با تکیه بر روش توصیفی - تحلیلی، ترجمه غزلیات عرفانی دیوان عطار را به زبان عربی مورد بررسی و واکاوی قرارداده و با مقایسه متن اصلی با ترجمه علی عباس زلیخه به بیان مسائلی چون اشتباه در فهم، حذف و معادل گزینی نامناسب بپردازد تا از این رهگذر برای مخاطب روشن شود که بار معنایی واژگان و تعابیر به زبان مقصد چگونه منتقل شده و برگردان مترجم از عهده انتقال مفاهیم به خواننده برآمده یا با نارسایی همراه است؟
ساز وکارهای تربیت زیباشناختی در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۱
121 - 141
حوزههای تخصصی:
از آنجا که عشق و زیبایی اگرچه در تعریف نمی گنجد، اما هر دو موقوف به تربیت و هدایت هستند و یکی از انواع تربیت ها در این راستا، «تربیت زیبایی شناسانه دینی» بر مبنای عرفان اسلامی است که خود عرفان نیز به عنوان هسته زیبایی شناسانه دین بر محوریت عشق مطرح می باشد و در نتیجه، در این مکتب هم زیبایی معنوی و هم زیبایی محسوس و ملموس مدنظر است. این نوع تربیت با گوهر خود یعنی عشق و با ماهیت جذبی آن(عشق الهی)، رویکردی فردگرایانه و درونگرایانه دارد تا زیبایی عبادات و عشق اعلا، زیبایی ایمان و عشق ایمانی، زیبایی اخلاق و عشق اعظیم را دریابد و در مسیر مجذوبانه از ناحیه معشوق به درک عالی از زیبایی عشق پروردگار که معرفتی متعالی است، نائل آید. ازاین رو، در این مقاله به موضوع «سازوکارهای تربیت زیباشناختی در عرفان اسلامی» پرداخته شد. در این تحقیق که به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع و متون کتابخانه ای به انجام رسید این نتایج حاصل گردید که عشق محوریت زیبایی شناسانه ی دینی و تربیت زیبایی شناسانه دینی مبتنی بر عرفان اسلامی است، همه اهداف و روش های این نوع تربیت، نمودهای عشق الهی می باشند که با توجه به ابعاد زیبایی شناسانه دینی مبتنی بر عرفان اسلامی، یعنی زیبایی عبادت(عشق اعلاء)، زیبایی ایمان(عشق ایمانی)، زیبایی اخلاق(عشق عظیم) و تجربه زیبایی شناسانه دینی، همه این اهداف و سازوگارهای مولفه های تشکیل دهنده این ابعاد زیباشناسانه دینی بر محور عشق الهی هستند.
انسان کامل از دیدگاه مکتب بریلویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان، طریقتی مشترک در میان اقوام و مذاهب موجود در جهان است که موضوع آن معرفتِ حقیقت بر پایه اشراق، کشف و شهود باطنی است. بریلویه، یکی از مکاتب مهم عرفانی در شبه قاره هند است که جز موارد اندکی، زوایای عرفانی آن تاکنون مورد توجه عرفان پژوهان قرار نگرفته است و این در حالی است که عرفان و تصوف از درخشان ترین وجوه مشترک فرهنگی دو تمدن ایران و هند است. این نوشتار بر آن است تا ابتدا مفهوم انسان کامل در بریلویه را مورد بررسی قرار دهد، آنگاه نقش انسان کامل در خودسازی و تصفیه باطن را معرفی نماید و این بیان می تواند در ساحت عرفان و تصوف آموزنده و ثمربخش باشد. نوشتار پیش رو، با روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای درصدد پاسخگویی به این سوالات است: دیدگاه عرفان اسلامی نسبت به انسان کامل چگونه است؟ مقصود از انسان کامل در عرفان بریلوی کیست؟ پیوند و هم بستگی فضایل اخلاقی و انسان کامل در عرفان بریلوی چگونه است؟ یافته های پژوهش مبتنی بر آثار بزرگان بریلوی نشان می دهد، مظهر تام انسان کامل، حضرت ختمی مرتبت می باشد که مظهر نمایاندن کمالات حسنای حضرت حق، مرکز تجمیع تمام مراتب وجود و موطن تجلی اسم اعظم است و به سبب همین مظهریت تامه، استحقاق خلافت و استعداد وساطت فیوضات الهی را یافته است.
مقایسه انسان کامل از نظر غزالی و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
271 - 290
حوزههای تخصصی:
یکی از بحث های مهم درتصوف و عرفان «انسان کامل» و ویژگی های اوست. انسان کامل، محل تجلی خداوند و شناخت وی، شناخت خداوند است. بررسی ودرک ویژگی های انسان کامل در میان آرای مختلف عارفان و مقایسه و قضاوت درباره این آرا معرفت افزا است. غزالی ومولوی از تأثیرگذارترین متفکران در جهان اسلام به شمارمی روند. هدف این تحقیق؛ انسان کامل و شناخت ویژگی های او از نظر غزالی و مقایسه آن با اندیشه های مولوی است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و با استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای گردآوری شده است. نتایج پژوهش اینکه غزالی و مولوی هردو به ضرورت وجود انسان کامل و تقدم غایی او معتقدند. هردو ازنظر کلامی اشعری و تصوف را بهترین روش برای رسیدن به حقیقت می دانند. غزالی صوفی خائف است ولی مولوی به تصوف عاشقانه باوردارد. انسان کامل غزالی مقید به رعایت اصول ظاهری دینی است. اما پیر مولانا، در مواردی نادر بی تقید به ظواهر و لاابالی است. درنهایت هردو معتقدند که بالاترین و کامل ترین مرتبه کمال، به پیامبرخاتم اختصاص دارد. در این پژوهش تلاش می شود ضمن اشاره به آرای دیگر عرفا، دیدگاه های غزالی و مولانا دراین خصوص بررسی و مقایسه شود.
نقش حبّ در قوس صعودی از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۱
181 - 199
حوزههای تخصصی:
ثمره حب حق در شناخته شدنش بعد از تعین پذیری و کثرت در قوس نزول، در حرکت از کثرت به وحدت ، در قوس صعود برای بازگشت به حق است. در قوس صعود نقش باطنی را حبّ و نقش ظاهری را شناخت و معرفت مخلوق ایفامی-نماید. درواقع قوس صعود را حق با حبّش در باطن مخلوق می پیماید. کمال جذبه های خلقت در قوس نزول، خلق جوهره انسان کامل است و کمال عینی آن جذبه و ظهور آن جوهره در قوس صعود، انسان کامل است.مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با هدف پاسخ به این سوال است که ازدیدگاه ابن عربی چگونه حبّ الهی می تواند در هرمرتبه عامل اصلی رسیدن به مرتبه فناء فی الله وبقاء بالله باشد، ارتباط حبّ حق به شناخته شدن در قوس نزول و غایت حبّ الهی در قوس صعود را بررسی می نماید. در نهایت به این نتیجه می رسد که در سایه حبّ می توان غایت قوس نزول وغایت قوس صعود را تنها در انسان کامل و به واسطه او محقق دانست. عشق وحبّ حق تعالی به ظهور انسان کامل به عنوان تجلی تامّ و اتمّ اسماء و صفاتش نیز غایت حرکت حبّی در قوس نزول است، همچنان که اتحاد و فنای در حق که تنهاطریقش حبّ حقیقی انسان کامل است، به عنوان غایت این حرکت درسیرصعودی بیان شده است. لذا عشق هم طریق و هم غایت دو قوس نزول و صعود است.
تأثیر درونمایه های عرفان اسلامی و عرفان زرتشتی بر مفهوم جسم و روح در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
179 - 197
حوزههای تخصصی:
انسان، اشرف مخلوقات، موجودی است دوسوگرا که هم در خلقت و هم در سلوک، به دو سوی جسم و روح یا تعالی و پستی تعلق دارد که در داستان آفرینش با تمثیل خاک و آب یا نور و ظلمت مطرح شده است. در شاهنامه تحت تأثیر تعالیم زرتشتی و اسلامی، این اندیشه مطرح شده و بعد متعالی وجود که روح و جان است در پرتو خرد مقدس می تواند به تعالی و رستگاری برسد. اگرچه این نگرش در بسیاری از مذاهب و مکاتب فکری مطرح شده؛ با این حال آن چه ما را متقاعدمی کند که فردوسی در پردازش آفرینش انسان به تعالیم زرتشتی توجه داشته، تمرکز بر خردگرایی است. در اندیشه زرتشت، پیوستگی خاصی میان تعالی روح/ جان با پیروی از خرد است که توسط فردوسی ادامه یافته است؛ بدین ترتیب انسان می تواند با پیروی از خرد به نیکنامی و روشنی دست یابد و جان/روح را به کمال برساند. در این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای انجام می شود؛ به واکاوی این اندیشه و خاستگاه آن می پردازیم.
پژوهشی در هستی شناسی اسفار اربعه عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
99 - 114
حوزههای تخصصی:
پژوهش های فراوانی پیرامون اسفار اربعه عرفانی انجام شده است امّا ماهیّت سفر عرفانی به درستی تبیین نشده است. طرح اسفار اربعه شامل سفرهایی است که سالک پس از پایان یکی وارد دیگری می-شود. سالک در این طرح در پایان سفر اوّل و ابتدای سفر دوّم به مقام ولایت واردمی شود چنین تعبیری از سفر معنوی با اصول عرفان نظری مبنی بر تشکیکی بودن مظاهر وجود سازگاری ندارد. قائل بودن به سفر نزولی با توجیه سفر برای تکمیل یا سفر از باب خضوع، پس از آنکه سالک به مقام احدیّت جمعی رسید و دارای تمام کمالات مادون شد؛ ایراد دیگر طرح اسفار اربعه به لحاظ مغایرت با اصول عرفان نظری است. مقاله حاضر توصیفی - تحلیلی بوده و با استفاده از روش کتابخانه ای ابتدا مبانی نظری مورد نیاز بحث، بررسی شده سپس نظریه اسفار اربعه عرفانی بنا به اقوال مشهور بیان شده است. در پایان با بهره گیری از اصول علمی و اثبات شده عرفان نظری و استفاده از نتایج حاصل از بسط و تعمیم آن ها ضمن نقد اسفار اربعه، تبیین صحیحی از ماهیت سفر و نسبت آن با سالک ارائه شده است.
نگاه سیدحیدرآملی به اخلاق در سلوک عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲
107 - 122
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت اخلاق در سیر و سلوک، این پژوهش به بررسی دیدگاه کلی سیدحیدر آملی درباره نقش اخلاق در سلوک عرفانی و معرفی رویکرد تلفیقی ایشان به اخلاق می پردازد. پژوهش با رویکردی توصیفی–تحلیلی و به روش کتابخانه ای انجام شده است. یافته ها حاکی است که از منظر سیدحیدر آملی اخلاق دارای جایگاهی اساسی در نظام سلوکی می باشد که وی از آن به تخلق به اخلاق الله یادمی کند. اخلاق معرفی شده توسط آملی با توجه به اهمیتی که او برای »حد وسط« به عنوان »صراط مستقیم« قائل است، اخلاقی با رویکردی تلفیقی و با محوریت اخلاق فلسفی می باشد که اصول و فروع آن به آیات و روایات اسلامی مزیّن شده و هدف آن رساندن سالک به مراحل بالای سلوک و فنای وی در مراتب توحید است. نتیجه: آن است که آملی هریک از اصول چهارگانه اخلاق فلسفی را از مقتضیات رسیدن و فانی شدن در چهار مرتبه توحید می داند. وی با دسته بندی فضایل اخلاقی جزئی در ذیل اصول عفت، شجاعت، حکمت و عدالت برای رسیدن به مرتبه ای از مراتب چهارگانه توحید یعنی توحید اسمائی، صفاتی، ذاتی و افعالی به آن جنبه عرفانی داده است.
باورستیزی رندانه و عرفانی حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
259 - 280
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحثی که حافظ نگاهی نو به آن داشته، مسأله باورستیزی و مقابله با هنجارهای فکری و مذهبی است به گونه ای که این موضوع درباره پای بندی یا عدم پای بندی حافظ به حدود و ارزش های دینی، کانون اختلاف نظرهای گوناگون بوده و گاهی سبب برداشت های سطحی از شعر وی گردیده است؛ اما درحقیقت یکی از خصایص اشعار عرفانی، کاربرد باژنما یا تعبیر باژگونه است که در حوزه وسیع معنایی، قابل مطالعه و تحقیق است. مقاله حاضر با روش تحلیلی – توصیفی و بر مبنای نقد محتوایی و معنایی، فراهم آمده و نگارنده کوشیده است تا موضوع باورستیزی در اندیشه های عرفانی حافظ را از نظر محتوایی، شرح و تبیین نماید و همچنین با ذکر مصادیقی، ابیات باورستیز با رویکرد عرفانی را تحلیل و بررسی کند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که باورستیزی یکی از شایع ترین شیوه هایی است که حافظ برای مخالفت با برخی از سنت های فکری و مذهبی به کاربرده و به عنوان یک متفکّر و مصلح اجتماعی، جراح وار و با نیشتر طنز، بیماری های فکری و اعتقادی را جراحی کرده و بر زخم ها مرهم نهاده است، لذا برای تحقق این امر به ناچار الفاظ و عباراتی را برمی گزیند تا با رستاخیزی در عادت های مألوف ذهنی و زبانی، تحوّلی عمیق در باورهای اجتماعی ایجادکند و با بهره گیری از هنرهایی چون باورستیزی، هنجارگریزی معنایی، عقل ستیزی، آشنایی زدایی، تصاویر متناقض و حرکت در خلاف عرف و عادت عامه، باحفظ حیات هنری و جاودانگی در این حریم به مقصود خیرخواهانه و اصلاح طلبانه خود دست یابد.
تحلیلی از معرفت بخشی تجربه محض و باورهای پیشین در آن از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۱
39 - 56
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر یک نوع روش ماهیت شناسی در حوزه سبک زندگی، معرفت بخشی اسلامی و باورهای سنتی اسلامی و عرصه های مشابه را تبیین می کند. شناخت و تبیین مفاهیم ترکیبی همچون سبک زندگی اسلامی، کاری است پیچیده که در عهده شرح اللفظ نیست و در این راستا دین مبین اسلام در تمامی حوزه ها چارچوب هایی را در جنبه های مختلف ارائه نموده که بر این اساس نظریه-های متفاوتی نیز ارائه شده است. در برخورد با تجربه دینی دو دیدگاه وجود دارد. یکی ساخت گرایی که تجربه را مجموعه ساختار ذهنی فرد تجربه گر می داند و دیگری ذات گرایی که تجربه های گوناگون را دارای هسته ای با اوصاف مشترک می داند. معرفت شناسان جدید، تجربه محض و بدون تغییر را قبول نداشته و باورهای پیشین را مسبوق به تجربه آورده و تأثیر زمان و مکان و فرهنگ تجربه را سبب تفسیر آلود شدن آن می دانند. اما صاحب این قلم با بدعت خواندن مکاشفات برخی از عرفا توسط هم عصران آن ها و تعارض داشتن مکاشفات لیدی جولیان با تعالیم کلیسای دوران خودش، نقش زمان و مکان را در تجربه محض نپذیرفته و برای اثبات آن به شش دلیل از ابن عربی بدین قرار توسل جسته اند و آنگاه با این استدلال ها مکاشفه عارف را زمانی معرفت زا و قابل اعتماد می داند که خالص بوده و دارای این شرایط باشد تا از این طریق تجربه محض را اثبات نماید.
تعامل با اهل کتاب در سوره های زهراوین با توجه به وحدت ادیان از منظر تفاسیر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۱
325 - 342
حوزههای تخصصی:
مسأله تعامل با اهلکتاب در قرآن کریم، خصوصا سوره های زهراوین که بیشتر از سایر سوره های قرآن به این مسأله نظر دارد، با توجه به وحدت ادیان که بیانگر این مهم است که دین برگزیده خداوند از آدم تا خاتم(ص) یکی بوده است مورد توجه مفسران و پژوهشگران، خصوصا مفسران عرفانی بوده است. پژوهش حاضر سعی دارد با گردآوری اطلاعات و داده های دست اول نظرات مفسران عرفانی بر پایه روش توصیفی و تحلیلی، در رابطه با تعامل اهل کتاب در سوره های زهراوین، با توجه به وحدت ادیان از منظر تفاسیر عرفانی بپردازد. این پژوهش در پایان با پردازش و تحلیل آیات مربوط به تعامل با اهل کتاب در این سوره ها و تفاسیر عرفانی، نشان خواهد داد که اولاً، دین نزد خداوند، یکی بوده و همه رسولان الهی برای اجرای همان دین واحد مبعوث شده اند. ثانیاً، با توجه به وحدت ادیان، عرفا در تفاسیر خود به تعامل با اهلکتاب و عدم تفرقه اتفاق نظر دارند. ثالثاً، آنچه خداوند از مسلمانان و اهل کتاب می خواهد، تعامل و همزیستی مسالمت آمیز، در سایه ایمان به خدای واحد، تمام رسولان الهی و کتب آسمانی، و نفی هرگونه شرک و تفرقه است.
جایگاه علوم عقلی در عصر امام محمد غزالی تبیین اختلاف غزالی و شیخ بوعلی سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
11 - 34
حوزههای تخصصی:
مجادله، مباحثه و نقد، از امتیازات فرهنگ اسلامی و ایرانی است که با تکیه بر آموزه های قرآنی و سنّت نبوی به طور فزاینده رشد کرده است و همواره ویژگی های محیط دینی اعصار را به طور تقریبی نشان می دهند. زمانی که در بغداد، کتابی و یا ایده ای علمی بروز می کرد، به سرعت و در اندک زمان ممکن، در اندلس و ماورالنّهر، بدون سوگیری های سیاسی و طرح مسائل حاشیه ای، مورد نقد و بررسی قرار می گرفت. ابوحامد غزالی یکی از بزرگان کم نظیرِ ساحت علم در جهان اسلام است. او همچنین یکی از سر سخت ترین مخالفان فلسفه بوده که با تحریر کتاب بسیار اثربخشِ تهافت الفلاسفه تلاش کرده است، آراء فلاسفه از جمله ابن سینا را به محک نقد کشیده و سستی افکار ایشان را بیان کند. مقاله پیش رو بر آن است، جایگاه علوم عقلی در عصر امام محمد غزالی و اختلاف میان ابن سینا و غزالی را با رویکرد توصیفی-تحلیلی تبیین و تحلیل کند. یافته های پژوهشی حاکی از آن هستند که غزالی قصد داشت، ایمان مسلمانان را به صلابت و اصالت اولیه خود بازگرداند، اما به واسطه مخالفتش با فلسفه و فلاسفه، موجبات انهدام ریشه های فلسفه در بسیاری از کشورهای اسلامی را فراهم آورد. همچنین بر بنیاد پژوهش حاضر روشن می شود که اختلاف میان غزالی و ابن سینا، صرفاً یک سوء تفاهم و تصوری نادرست بوده است؛ زیرا غزالی مدّعی بود، دغدغه های دینی او عامل اصلی موضع گیری وی در برابر فلاسفه مشائی از جمله ابن سینا شده است.
کمال انسان از دیدگاه امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۱
201 - 214
حوزههای تخصصی:
انسان برتر از همه موجودات و ملائکه و خلیفه و جانشین خدا در زمین است. او علت غایی عالم آفرینش است. هرچند به صورت ظاهر در مرحله آخر آفرینش قراردارد ولی به حسب معنی نخستین موجود خلقت است. در بحث از هویت انسان بهترین تعریف ابتدا در سخن خدواند تجلی پیداکرده که می فرماید:« إِنِّی جَاعِل فِی ٱلأَرضِ خَلِیفَه » به این معنا که خداوند هویتی جدا از دیگر مخلوقات به انسان بخشیده است. در این مقاله که با روش تحلیلی- توصیفی انجام گرفته است. برآنیم ضمن تعریف انسان و هویت وی به تصویری روشن از کمال انسان از دیدگاه امام خمینی(ره) بپردازیم و به این نتیجه خواهیم رسید که شناخت استعداد و توانایی ها، تنها در پرتو شناخت ابعادی وجودی اش ممکن است و اگر انسان بتواند هویت و ابعاد وجودیش را بشناسد و به شناخت خود برسد می تواند خداوند را نیز بشناسد و به مقصد نهایی کمال خود دست یابد.
معنای زندگی در گلستان و بوستان سعدی با رویکرد اخلاق عرفانی و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۸۱
287 - 304
حوزههای تخصصی:
معنای زندگی یکی از مهم ترین موضوعات دینی، فلسفی و روانشناختی است. فقدان معنای زندگی به سردرگمی می انجامد؛ درک هدف مندی و داشتن سیری عقلانی برای معنادارکردن زندگی ضروری است و بازتابی از اهداف ارزشمند است. جستار پیش رو، با روش توصیفی- تحلیلی به مطالعه مفهوم زندگی در اندیشه سعدی، در دو کتاب گلستان و بوستان سعدی، پرداخته است. نتایج پژوهش نشان می دهد سعدی به لحاظ شخصیّت و روان، انسانی است متعادل با گرایش به اخلاقیّات اسلامی و عرفانی؛ او به جهت گرایش به اعتقادات خود، به دایره تعصّب بیجا و زهد نامعقول وارد نشده است و اعتبار زندگی را صرفاً به جهان آخرت موکول نمی کند. بدبینی به خلقت و آفرینش و نظام عالم با فلسفه اسلام- یعنی توحید است - سازگار نیست. سعدی زندگی را بر مبانی مفهوم دنیوی و اخروی بودن آن، دارای کارکردهایی متفاوت و دارای اعتبار و ارزش می داند.
واکاوی طریقت نقشبندیه و سیر تاریخی آن در دوره تیموریان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
127 - 139
حوزههای تخصصی:
این مقاله به واکاوی طریقت نقشبندیه در دوره تیموریان می پردازد. دوران تیموری، عصر بسط و توسعه تصوف و ازدیاد خانقاه ها است. تیمور و جانشینانش در دینداری و رعایت جانب علما پایبند بودند. دراین دوره اوضاع دیانت مطلوب و کار معابد و مساجد با رونق بود و سلطه متولیان امور مذهبی در اشکال مختلف زندگی مردم بیش از گذشته به چشم می خورد. تصوف در این دوره بر اثر عوامل گوناگون، رشد مضاعفی داشت. وضعیت صوفیان و خواجگان و شیوخ طریقت های مختلف هم بر یک منوال نبود. یکی از این طریقت ها که در دربار تیموریان نفوذ فراوان یافت فرقه نقشبندیه بود، اهمیت این فرقه در آن بود که در همه جا، با همه کس و در همه حال اعمالشان قابل-انجام بود و درواقع شعار اصلی آن ها همین گفتمان بود، در تعلیمات نقشبندیان، قرائتی از زهد و تصوف تدوین گردید که بیشترین توجه را به فعالیت های اقتصادی، و بیشترین فاصله را با عزلت و گوشه نشینی و ترک دنیا داشت. وجه تمایز طریقت نقشبندیه از سایر طریقت ها تأکید خواجگان این سلسله بر آموزه های سازگار و مبتنی بر فعالیت های اقتصادی اجتماعی بود. بنا بر این تصوف دراین عصر پا به مرحله جدیدی گذاشت، باور و علاقه تیمور و جانشینانش به بزرگان این فرقه اهمیت دو چندان جایگاه شیوخ این طریقت در دربار تیموریان را موجب شد. سوال تحقیق بر این امر استوار است که چه عامل و یا عواملی در گسترش نفوذ طریقت نقشبندیه در ماوراء النهر و خراسان دخیل بودند؟ فرضیه مورد بحث بیانگر این است که با درایت، هوشمندی، تعامل و تأکید بر مسائل معیشتی، توسط خواجگان طریقت نقشبندیه، تصوف در این دوره برای نخستین بار پا به عرصه جدیدی گذاشت. این مسئله تا پایان حکومت تیموریان همچنان تداوم داشت به گونه ای که می توان-گفت فروپاشی حکومت تیمیوریان مساوی شد با پایان اقتدار سلسله نقشبندیه. این مقاله با روش توصیفی و تحلیل داده ها به تبیین سوال تحقیق و همچنین فرضیه مورد بحث می پردازد.
رگه های عرفان در دیوان اظهری شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲
137 - 158
حوزههای تخصصی:
در بین گذشتگان، ادیان گوناگونی پدیدمی آمد. هریک از این ادیان دارای اعمال و ادعیه ای برای تقرّب به درگاه معبود خود بودند. هنگام انجام این اعمال، اصطلاحات خاصی متناسب با آن زبان و دین نیز به وجودمی آمد. این عامل سبب شد تا دانشی پدیدآید که در سال های آینده با نام «عرفان» از آن یادشود. این دانش در آثار قدمایی که مایل بدان بودند نیز راه یافت و اصطلاحات خاص آن را در کتاب هایی مجزّا شرح دادند و برخی نیز فقط به واردکردن آن واژه ها در بین سخنان خود بسنده کردند که با استخراج آن ها می توان دانست که شخص موردنظر چه تمایلاتی از دیدگاه دانش عرفان داشته است. یکی از این اشخاص که در این پژوهش بررسی خواهدشد اظهری شیرازی است. دراین پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، نخست، واژه ای را که در دیوان اظهری شیرازی یافته ایم، با مراجعه به منابع عرفانی، شرح کرده و سپس سخن اظهری را در این باره نوشته و در ادامه به تحلیل سخن اوخواهیم پرداخت. با انجام این پژوهش تبیین خواهیم کرد که در دیوان اشعارِ یکی از شعرای دوره صفوی که در قرن یازدهم می زیسته است چه میزان واژه های عرفانی به کاررفته، این کاربرد تا چه اندازه پررنگ بوده و علاوه بر آن شاعر موردنظر به کدام نوع عرفان (صَحو یا سُکر) تمایل داشته است که این امر در نهایت برای شناخت هرچه بیشتر فرهنگ ایران در دوران صفوی سودمند خواهدبود.
بررسی شگردهای بلاغی در اشعار عرفانی ابن معصوم شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
255 - 269
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی برجسته ترین فنون بلاغی اشعار ابنمعصوم شیرازی است. جامعه آماری مطالعه اشعار عرفانی وی ابیاتی است که ابنمعصوم فراتر از بدیع لفظی به همسوسازی آن ها با آرایه ها از طریق دیدگاه و اندیشه فکری خویش برای رسیدن به آن ها همت گماشته است. پرسش اصلی پژوهش این است که ابنمعصوم در ساختار عناصر یک بیت چه شیوه و سبکی را در به کارگیری علم بدیع و بیان مدنظر دارد. وی در سرودن اشعار به آراستن زبان و صنایع ادبی حوزه بدیع اهمیت بسیاری داده است. شناخت پربسامدترین شیوه های سخن آرایی اشعار ابنمعصوم و سبک و سیاق پیوندزدن آن ها به اندیشه های بنیادین و عرفانی اش ضروری است. ابن معصوم به این توجه دارد که سخن مؤثرتر سخنی است که آراسته تر باشد؛ بنابراین به انواع تصویر با هدف تأکید بر مضامین عرفانی، جلوه دیگر بخشیده است که این امر فراتر از لفظ پردازی و آراستنِ صرف ابیات است؛ هدف ابن معصوم برجسته سازی و تاثیرگذاری افکار خویش به مدد این گونه صناعات ادبی است. این کارکرد در اشعار وی تاکنون بررسی نشده است. نتیجه این است که ابن معصوم با آگاهی و تسلط بر کارکردهای علم بیان و بدیع، اشعارش را تاثیرگذارتر ساخته است. همچنین از یافته های تحقیق این است که ابن معصوم همانند برخی شاعران دوران خود در بسیاری از قصاید از آرایه های ادبی به ویژه جناس و تضاد و استعاره و تشبیه و.. استفاده نموده و از این طریق سعی در مزین کردن اشعارش داشته است.