فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۴٬۰۰۸ مورد.
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
191 - 216
حوزههای تخصصی:
نظریه وحدت وجود از اندیشه های اساسی عرفان اسلامی بوده است که خوانش مختلف آن، مورد قبول بیشتر عرفان و از نظریات مهم در تصوف است؛ یکی از خوانش های این نظریه، وحدت شخصیه وجود است که مطابق آن، تنها وجود حقیقی در عالم که تمام هستی را پر کرده، خداست و دیگران، همه جلوه ها و سایه هایی از حضرت حق به شمار می روند؛ درنتیجه کثرتی که در عالم وجود دارد، کثرت مظاهر است نه کثرت در حقایق. مدافعان این نظریه برای اینکه پشتوانه ای محکم برای بیان دیدگاه خود بیابند، به برخی از آیات و روایات تمسک جسته و گاه آن روایات را بهترین دلیل یا شاهد بر ادعای خود محسوب کرده اند. این مقاله به شیوه ای اسنادی و با روش تحلیل محتوا به بررسی روایاتی پرداخته که در تأیید این نظریه مطرح شده است و نشان می دهد که غالب روایات یا دلالت روشن بر این نظریه ندارند و یا اینکه گرفتار ضعف سند بوده و در کتب معتبر روایی نقل نشده است. درنهایت، این نتیجه به دست آمد که نظریه وحدت وجود با توجه به منظومه روایات شیعه، مورد قبول نیست.
مقایسه تطبیقی جلوه های عشق و عرفان در شعر سعدی و میر گل محمد خان زیب مُگسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
225 - 248
حوزههای تخصصی:
عشق و عرفان از مضامین پر بسامد ادب فارسی است که شاعران در دوره های مختلف ادبی به آن پرداخته اند. سعدی از شاعرانی است که دیوان وی سرشار از این مضمون بوده و عشق و مضامین عرفانی به همراه حواشی آن و توصیف عاشق و معشوق و ویژگی های آنان در غزل وی نمود فراوانی دارد. گل محمد خان زیب مگسی از شاعران بلوچ معاصر است که در مجموعه اشعار خود با نام های خزینه الاشعار و زیب نامه در موضوعات مختلف طبع آزمایی کرده است. در این مقاله درونمایه عشق و عرفان، در اشعار سعدی و این شاعر زبردست معاصر مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته است. زیب مگسی شاعر قرن چهاردهم هجری قمری است و با دوران سعدی فاصله بسیار دارد؛ اما وی از شاعران پیش از خود بهره برده و در کتاب خزینه الاشعار مخمسات خود را با تضمین غزلیات شاعران پیشین سروده است. از این رو وصف عشق ، عاشق و معشوق در شعر وی همانند شاعران کلاسیک بوده و تفاوت چندانی ندارد. وی نیز همانند سعدی عاشق را زار و نزار و نالان توصیف نموده و معشوق شعر وی بی وفا و جفاکار است و عاشق همواره در هجران به سر می برد. عشق حقیقی نیز در اشعار وی نمود بسیاری دارد و در غزلیات عرفانی او محبوب حقیقی خداست و با واسطه راهنمایی پیر می توان به کمال رسید. مقایسه کاربرد اصطلاحات عرفانی دو شاعر نشان دهنده بسامد بیشنر مضمون .حدت وجود، کرامت، پیر و نفس ستیزی در شعر گل محمد و بسامد بیشتر مضمون جبر و اختیار و تسلیم و رضا در شعر سعدی است که خود بیانگر سلطه عشق عرفانی در شعر سعدی است.
نقش و منزلت زن از دیدگاه مذهب پروتستان؛ رهیافت ها و رهاوردها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
297 - 314
حوزههای تخصصی:
«گناه نخستین» که بیانگر از بین رفتن قداست آدم و حوا بر اثر خوردن میوه ممنوعه می باشد، یکی از بنیان های اصلی مسیحیت بوده و در ابعاد وسیع مسائل الهیاتی نیز ریشه دوانده است. خوانش های مختلف از این رویداد، نظرات متفاوتی را در جایگاه و حقوق زنان به جای گذاشته است. نظریه غالب، فرودستی جایگاه زنان نسبت به مردان را اعلان می کرد، چرا که مطابق کتاب مقدس زن از دنده چپ مرد خلق شده است، شیطان ابتدا زن را فریب داد و زن مرد را فریفت تا از درخت ممنوعه بخورد. از طریق او بود که گناه وارد زمین شد. از این رو زن باید مطیع مرد باشد و حق هیچ گونه سلطه ای حتی در تعلیم و تربیت بر مرد ندارد. ولی عده ای دیگر در دوره های مختلف تلاش کردند تا از طریق براهین الهیاتی و تفاسیر جدیدی از خدا و کتاب مقدس و یا مخدوش دانستن اصالت کتاب مقدس، تساوی جایگاه زن و مرد را اثبات کنند. نتیجه این تلاش ها در کلیساهای مسیحیت، مختلف بوده است؛ مثلاً در کلیسای کاتولیک همچنان نظریه فرودستی زنان غالب است و زنان اجازه انتصاب به مناصب کلیسایی را ندارد ولی در کلیسای پروتستان منزلت زنان قدری ارتقا یافته است و در بسیاری از کلیساها زنان اجازه موعظه و عهده داری مناصب کلیسایی را دارا شده اند. این نوشتار پژوهشی توصیفی–تحلیلی است به منظور بررسی تلاش های الهیاتی و اجتماعی کلیسای پروتستان برای ارتقای جایگاه و منزلت زنان و رهاوردهای آن است.
بررسی تاریخی معتقدات، احیای طریقت قادریه و رابطه شیوخ شاخه ی برزنجی-سوله ای آن با حکومت در کردستان عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲
123 - 136
حوزههای تخصصی:
خاندان سوله ای یا دولت آبادی از شعب طریقت قادریه برزنجی در سراسر منطقه کردستان محبوب و معروفند. بررسی منابع نشان می دهد بزرگان و مشایخ این طریقت با دربار قاجاریه ارتباط حسنه ای داشتند. علاوه بر آن، شیوخ این طریقت با تکیه بر عقاید صوفیانه و دیدگاه های عرفانی و تشکیلات منظم درویشی در زمینه های مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در میان مردم نفوذ-داشته اند. پرسش اساسی مقاله این است که چرا طریقت قادریه که در ایران عصر صفوی و افشاری از ایران طرد شده بودند، یکی از شعبه های آن معروف به برزنجی با شاخه های متعددش از جمله سوله ای به ایران بازگشته و قلمرو ارشاد خود را در سراسر کردستان پراکندند؟ این پژوهش بر مبنای مطالعه کتابخانه ای و با روش توصیفی_ تحلیلی نشان داده که طریقت قادریه برزنجی و شاخه سوله ای برخلاف اسلافشان با حکومت مرکزی ایران روابط حسنه داشته اند و زمینه را برای پذیرش کردها در مذهب تشیع هموار کرده اند.
فنای صفاتی در عرفان اسلامی با محوریت حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲
197 - 212
حوزههای تخصصی:
فنا یکی از مقامات عرفانی است که عرفا آن را به سه نوع شهودی (معرفتی)، صفاتی و وجودی تقسیم می کنند. تبیین فنا از نظر عرفان پژوهان و حتی عارفان مهم است. هدف این نوشتار تبیین فنای صفاتی در نظام فلسفه صدرایی است. مبانی ای که در تبیین استفاده شده است عبارتند از: اشتراک معنوی وجود، تشکیک وجود، حرکت جوهری و اشتداد در وجود و تقسیم وجود به رابط و مستقل. وقتی وجود مشترک معنوی است باید معنای مشترکی در وجود انسان و خداوند باشد تا آن معنای مشترک قابل انتزاع باشد. با توجه به تشکیک وجود و حرکت جوهری و اشتداد در وجود، وجودات امکانی می توانند رشدکنند و این رشد هم برای انسان حدّ لایقف ندارد تا جایی که می تواند صفاتش نامحدود شود. مهم ترین دلیل نقلی بر فنای صفاتی خلافت انسان از خداوند و حامل امانت الهی بودن است.
خوانش تفسیری واژه رمزی «هُو» با تکیه بر میراث عرفانی و دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
243 - 270
حوزههای تخصصی:
کلمه پر رمز و راز «هُو» معادل «او» در زبان فارسی، هرچند از منظر ترکیبات عربی، ضمیر مفرد سوم شخص غائب است که به مرجعی برمی گردد و از مفهوم مبهمى حکایت مى کند، در منابع دینی و عرفانی، فراتر از یک ضمیر و به عنوان یک رمز و راز محسوب شده و حاوی معانی ژرفی است. مقاله حاضر که به شیوه توصیفی تحلیلی و با گردآوری اطلاعات کتابخانه ای نگارش یافته، درصدد ارائه لایه های مختلف معنایی واژه «هُو» و مقایسه کاربرد «هُو» با سایر ضمایر الهی و تبیین کارکردهای آن با تکیه بر میراث دینی و ادبیات عرفانی است. نوشتار حاضر در پی پاسخ گویی به این پرسش است که چگونه این واژه از منظر دستوری به ابعاد عرفانی تعمیم پیدا کرده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد کلمه «هُوَ» نه یک ضمیر ساده، بلکه اسم اعظم خداوند است که به ذات خالص خداوند اشاره دارد که هیچ گونه محدودیت یا تشبیهی ندارد. «هو» در این جایگاه، دو کارکرد هستی شناسی یا انتولوژی و معرفت شناسی یا اپیستمولوژی دارد. در بُعد هستی شناسانه، کلمه «هُو» ناظر به وجود واحد و فراگیر حق تعالی نسبت به موجودات است؛ یعنی یک «بود» است که آن خداست و مابقی «نمود» و تجلّی آن وجودند. در بعُد معرفت شناسانه، «هُو» به غیب الغیوب بودن خداوند اشاره دارد.
رویکرد اگزیستانسیالیست در سینمای دینی و عرفانی برگمان با توجه به مفهوم مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
217 - 231
حوزههای تخصصی:
مرگ پیچیده ترین و اساسی ترین مفهوم در نزد برگمان و محور بنیادین و دغدغه اصلی آثارش بود، اما بایدگفت برگمان نیز مانند برسون انسان و دردها و رنج های وی را در معرض دید قرارمی دهد، او به نوعی مسیح انسان هاست. در این پژوهش نگارنده درصدد است تا به بررسی مفهوم مرگ در سینمای وی بپردازد، نتیجه پژوهش حاکی از آن است که برگمان مرگ را به صورت سفری سازنده و عبرت آموز به نمایش درمی آورد که حتماً مخاطب به هر نحوی و با هر برداشتی، علاقه مند به همزادپنداری با کاراکتر فیلم شده و با او همراه می شود. اما جاودانه ترین اثر برگمان که در آن دغدغه اصلی خود، یعنی مرگ و جستجوی خدا را به نمایش می گذارد مهر هفتم است. شوالیه ای خسته از جنگ های صلیبی برمی گردد و در جدالی نابرابر بازی شطرنجی را با مرگ آغازمی کند. در این اثر برگمان تقابلی از هنر و تمدن و طبیعت را درصحنه های گوناگون به نمایش می کشد. خلق لحظه های متفاوت از زندگی انسان هایی که هرکدام به نوعی متفاوت می اندیشند و اینکه چگونه هرکدام با مرگ روبه رو می شوند از شاهکارهای برگمان است. اوج نمایش فیلم سکانسی است که در آن شوالیه در داخل کلیسا برای کشیش اعتراف می کند و دوربین با یک نمای بسته و کات دار تصویری را نشان-می دهد که در آن مرگ با شنل سیاهش به جای کشیش نشسته است.
تحلیل عرفانی رابطه غم و شادی در غزلیّات عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
211 - 228
حوزههای تخصصی:
غم و شادی یا قبض و بسط، از جمله حالت هایی است که در طول مسیر عرفان به تناسب تجربه های متفاوت عرفانی بر سالک عارض می شود. غم در دیدگاه عطار یک مرحله یا مقام عرفانی نیست؛ بلکه حالتی است که ممکن است در تمام مراحل سلوک همراه سالک باشد. شادی نیز حالت درونی عمیقی است که مانند غم، وارده ای از حضرت حق بر قلب سالک است که بر اثر امید به وصل معشوق و رسیدن به سرمنزل حقیقت، در وجود عارف، ایجادمی شود تا در جریان سلوک، انگیزه تحمّل بلاها شود. بنابراین، غم و شادی دو موضوع عرفانی هستند که مقابل هم قرارمی گیرند. مقاله حاضر، درصدد واکاوی رابطه غم و شادی در غزلیات عطار نیشابوری است. نتایج حاکی از این است که نزد عطار، غم و شادی با توجه به مراحل گوناگون سلوک، گاه رابطه لازم و ملزومی و گاه رابطه چرخشی دارند. در دیدگاه عطار، غم و شادی نه مقابل هم که در کنار هم قراردارند. داده های پژوهش به شیوه کتابخانه ای گردآمده و با روش تحلیلی و توصیفی پردازش شده است.
مسئله منحصر به فرد بودن دین در پدیدارشناسی کلاسیک دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
199 - 224
حوزههای تخصصی:
مسئله دین نزد پدیدارشناسان کلاسیک دین ماهیتی منحصر به فرد، متمایز و مجزا دارد که هرگز قابل تحویل به امری تاریخی اجتماعی و سیاسی نیست و باید در جایگاه و ارزش خودش یعنی دارای ذات دینی، مقدس و فرا تجربی در نظر گرفته شود. روش در اینجا به روش تحلیلی-انتقادی به نقد مبانی و مفروضات منحصربه فرد بودن دین پرداخت می شود. یافته ها؛ پیامدهای این نگاه به پدیده دین اینهاست : (1)ذات محوری که باعث تحویل کثرت به وحدت و تاریخ زدایی و تعمیم سازی از پدیدارهای دینی می شود و بدون توجه به بسترها و تفاوت های اجتماعی و فرهنگی، ساختارها و الگوهای غیر تاریخی محض مطالعه می شود. از این رو کارکرد این جهانی دین مغفول می ماند. (2)مستلزم تصور الهیاتی، ایدئولوژیکی و مدافعانه، فرض امر متعالی ، متافیزیکی و توجه به کانون دین و واقعیت وجودی آن و جایگزینی عمل دینی به جای مطالعه دین است.(3) قیاس ناپذیری، گریز از تبیین و اکتفا به توصیف محض پدیدارهای دینی و تصدیق باور دیندار درجهت حفظ جایگاه و ارزش دین و لذا محصول آن (4)یافته های شخصی، غیرواقعی دفاع ناپذیر و فاقد ارزش علمی است.واژگان کلیدی: پدیدارشناسی کلاسیک دین، دین منحصربه فرد، امر مقدس، دیندار، غیرتحویل گرایی
سوانحِ زندگی و تحلیل مولّفه های اصلی عرفان بهاءولد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲
179 - 196
حوزههای تخصصی:
بهاءالدین ولد، پدر مولوی از عارفان سده ششم و هفتم هجری است. تنها اثر مهم برجای مانده از او کتاب معارف است که مجموعه مواعظی در تفسیر و تأویل برخی از آیات قرآن و احادیث با ذوق و مشرب صوفیانه است. در معارفِ بهاءولد موضوعاتی همچون علم باطن و علم ظاهر، عشق و تجربه دینی، سماع و شادی و خوشی عرفانی، ذکر، محبّت الهی، قرب و... به شیوه ای سلوکی، تعلیمی و تربیتی که حاکی از ذوق و تجربه عرفانی اوست به چشم می خورد. سنّت تربیت عرفانی او بیشتر مبتنی بر انجام عبادت همراه با مریدان و موعظه آن ها با بیان تعابیر و تأویلات عرفانی آیات قرآن است. او در توصیف احوالات روحانی خود با شبیه سازی آن ها با تصاویر زندگیِ روزمره آدمیان، آن-ها را برای مخاطب خود ملموس و آشنا می سازد. در عرفان بهاءولد، حقیقتِ وجود و راز و بقا و دوام موجودات به خوشی و مزه (لذّت) وابسته است. در این مقاله تلاش شده است تا گوشه ای از مهم ترین آرا و اندیشه ها و احوال این عارفِ واعظ به شیوه توصیفی-تحلیلی مورد واکاوی قرارگیرد.
پدیدار ذهن در فلسفه مادیَمیکه از توهم تا واقعیّت!(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
453 - 470
حوزههای تخصصی:
«مادیَمیکه» یکی از مکاتب مهایانه ای است که با طرح نظریه «تهیگی» (شونیه تا)، افق معرفت شناختی و هستی شناسانه بدیعی را در تفکر هندی و بودایی موجب شده است. «پدیدار ذهن» یکی از مؤلفه های اثربخشی است که فلاسفه این مکتب، واکاوی مسائل وابسته به آن را جزو دغدغه های بنیادین خود قرار داده اند؛ حال آنکه، بررسی مستقل این مسأله از منظر پژوهشگران، حداقل در زبان فارسی، تا اندازه ای مغفول مانده است. بنابراین، پژوهش فراروی بر بنیاد این مسأله شکل می گیرد که اولاً مقصود مادیَمیکه از تهی بودن ذهن چیست؟ و ثانیاً مادیَمیکه به پشتوانه چه براهینی و بنابر کدامین اعتبار از توهم ذهن و حیث التفاتی آن دَم می زند؟ یافته های پژوهشی حکایت از این دارند که مادیَمیکه از رهگذر استدلال های انکاری گوناگونی، از جمله نفی منبع شناخت، نفی قانون علیّت، تبیین ناپذیری ابزارهای شناخت و بی اعتباری نجات شناسانه آنچه شناخت ذهنی نامیده می شود، سعی بر آن دارد، به یک اعتبار، بی بودیِ ذهن و مشارُإلیه آن را نشان دهد، هرچند به موجب قول ایشان به ساحت های دوگانه واقعیّت، الف). سَم ورتی سَتیه (واقعیّت نسبی) و ب). پرم آرته سَتیه (واقعیّت مطلق)، می توان پذیرش واقعیّت نسبی ذهن را نیز از سوی متفکران آن نتیجه گرفت. افزون بر این، از نظرگاه این مکتب به فراخور برخورداری واقعیّت از اعتبارات دوگانه، می توان از دو نوع معرفت سخن گفت. برترین نوع معرفت در این مکتب، پراجنا است که خود عنوان دیگری برای شونیه تا فرض می شود و تعیّن آن تنها با گذر از معرفت ذهنی و واقعیّت نسبی میسر می گردد.
بررسی رویکرد تدبیرگرا در مواجهه با نقش های جنسیتی کتاب مقدس با تاکید بر کلیسای اسقفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
161 - 179
حوزههای تخصصی:
بین دین و جنسیت ارتباطات مختلفی قابل تصور است که برگرفته از مخالفت و یا موافقت با نقش های تعیین شده جنسیتی در متون مقدس است. در عهدین و به خصوص نامه های پولس فرازهایی وجود دارد که در آن هاسلسه مراتب جنسیتی ترسیم شده که بر اساس آن درجه اجتماعی مردان بالاتر از زنان است. در مسیحیت شاهد رویکردهای مختلفی نسبت به این عبارات هستیم که بخشی از آنها با اهداف و مقاصد اجتماعی ابراز شده است. رویکرد تثبیت گرا خواهان مشروعیت بخشی به نقش های جنسیتی سنتی و تثبیت آن است و خوانش نص گرایانه از مفاهیم جنسی را مهم ترین راه کار در مقابله با جریانات سکولار و دین ستیز می داند. در این میان رویکرد موسوم به تدبیر گرا و تاکتیکال نیز وجود دارد. این رویکرد ضمن پایبندی به ساختارهای اصلی معنویتِ برآمده از کتاب مقدس و با فاصله گرفتن از فمینیسم افراطی، خواستار تغییراتی درون دینی است. در این مقاله مهم ترین تاکتیک های رویکرد تدبیرگرا با تاکید بر کلیسای اسقفی تبیین شده است که عبارتند از: توجیه آیات و فرازهای به ظاهر زن ستیز عهدین، استفاده از هرمنوتیک بازیابی و برجسته کردن شخصیت های مثبت مؤنث، تبیین شخصیت خداوند فارغ از جنسیت خاص، اعطای مناصب روحانی به زنان و ایجاد انجمن های منظم زنانه.
تحلیل تطبیقی ضرورت وجود انسان کامل، بر اساس روایات کتاب الحجه الکافی و آرای ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
37 - 62
حوزههای تخصصی:
مناسبات تشیع و تصوف، از سده ی ششم و هفتم هجری قمری، به صورت جدّی به عنوان یک مسأله ی پژوهشی مطرح شد و در جهت نفی و اثبات نیز طرف دارانی داشته و دارد. یکی از مباحثی که شیعه را در بُعد کلامی به تصوف نزدیک می کند، آموزه ی امامت است. این آموزه ی کلامی در شیعه، رابطه ی بسیار نزدیکی با مباحث انسان کامل در عرفان و تصوف دارد. یکی از مباحث چالشیِ امامت و انسان کامل، ضرورت وجود او در نظام هستی است؛از آن جا که بیش تر آموزه های امامت در شاخه ی نقلیِ علم کلام بحث می شوند، جوامع روایی، مهم ترین منبع آن به شمار می آیند؛ بنابراین بخشی از کتاب الکافی با عنوان «کتاب الحجه» که اختصاص به روایاتی با موضوع حجّت های الهی دارد، محور اول این پژوهش قرار گرفت و در سوی دیگر، با توجه به این که اولین تبیین منسجم از انسان کامل، توسط ابن عربی انجام گرفت، آرای او به عنوان محور دوم بحث این نوشتار، مورد توجه قرار گرفت. بحث از احادیث کتاب الحجه در دو بخش ضرورت تکوینی و معنوی سامان یافت و سپس با آموزه های انسان کامل ابن عربی در همین دو بخش، سنجیده شد. با توجه به استدلال هایی که در این نوشتار آمده است، میزان هم بستگی و تفاوت این دو آموزه روشن می شود تا از این رهیافت، بررسیِ تازه ای در گستره ی مناسبات تشیع و تصوف صورت گیرد. هرچند زاویه ی مباحث انسان کامل و امامت متفاوت باشد و از نظر مفهومی، امام و انسان کامل با تفاوت در تعابیر و مفاهیم مواجه باشند، به نظر می رسد از یک مصداق خارجی سخن می گویند.
حقیقت عالم امر و نقش آن در فیض الهی و تطبیق آن با مراتبی از نفس رحمانی بر اساس تفاسیر اسلامی و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲
49 - 60
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق تبیین دقیق مفهوم عالم امر و نقش آن در فیض و تجلی الهی و بررسی تفاوت آن با عالم خلق است .عموم مفسرین عالم امر را در مقابل عالم ماده و شامل عالم برزخ منفصل و مجردات تامّه دانسته اند ولی در منظر بسیاری از عرفای مسلمان عالم امر حیثیت تعلقی عالم اسماء به عوالم خلقی(عالم ماده و مثال و عقول) است. زیرا موجودات در همه عوالم خلقی موجود به حیثیت تقییدیه نفادیه اند درحالی که، عموم مفسرین از جمله علامه طباطبایی به روش تفسیر قرآن به قرآن عالم امر را در مقابل عالم ماده و شامل عالم مثال و عقول مجرده دانسته اند. از منظر ایشان دو مرتبه متمایز در عالم خلقی وجوددارد؛ یکی نظام خلق و دیگری نظام امر، نظام خلق یعنی عالمی مبتنی بر اعراض و مسبّبات مادی ولی نظام امر نظامی است که از اوصاف و اعراض مادی خالی است و فقط اراده خداوند مسبب اصلی آن است، به همین سبب همان نظام مجردات است. هرکدام از این دو ویژگی های خاصی دارند، گاهی آن ها را با یکدیگر تلفیق کرده، یکی می دانند و گاهی نیز به صورت عام و خاص به این دو عالم می نگرند. نتیجه آنکه به نظرمی رسد در منظر عرفا حیثیت سریانی حضرت حق به عوالم کونی قابل تطبیق با عالم امر قرآنی باشد. یعنی حیثیت عنایت آنی و بالاجمال الاهی و فاعلیت بالتجلی حضرت حق به همه مراتب هستی که صرفاً بر اراده و حکم او استوار است، و از ماده و همه عوامل مادی همانند: زمان، مکان، تدریج و تخلف، حرکت، کمّ و کیف، دخالت بشر و عناصر طبیعی جهان مبرّا است. تحقیق حاضر به روش تحلیلی و کتابخانه ای و تتبع در تفاسیر قرآن کریم به انجام رسیده است.
بازاندیشی در جایگاه خالد بن سنان در فصوص الحکم؛ از روایت عرفانی تا نقد حدیثی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
29 - 44
حوزههای تخصصی:
کتاب فصوص الحکم اثر محیی الدین ابن عربی، از آثار بنیادین عرفان نظری اسلامی است که در آن، نویسنده طی بیست وهفت فصّ، به شرح حکمت های الهی نهفته در شخصیت معنوی پیامبران و اولیای الهی پرداخته است. یکی از فصوص بحث برانگیز این اثر، فصّ خالدی است که در آن، حکمت صمدی به خالد بن سنان شخصیتی که نام او در قرآن ذکر نشده و جایگاه وی در منابع اسلامی محل اختلاف است اختصاص داده می شود. هدف این پژوهش، بررسی اعتبار منبع حدیثی ابن عربی در انتساب حکمت صمدی به خالد بن سنان و تحلیل میزان وفاداری وی و شارحانش به روایت مزبور است. این مطالعه با روش تحلیل اسنادی مقایسه ای و با بررسی متون حدیثی شیعه و اهل سنت، به ویژه منابع حدیثی منسوب به امام صادق(ع)، انس بن مالک و عبدالله بن عباس انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که روایت مورد استناد ابن عربی و شارحانش، علاوه بر تفاوت های محتوایی با روایت شیعی، دارای مشکلات سندی جدی ازجمله وجود راویان غیرموثق است. همچنین، مفاد این روایت با برخی آیات قرآن و دیگر احادیث شیعی در تعارض است. بر این اساس، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی نتیجه گرفته می شود که استناد ابن عربی به این روایت به عنوان مبنای فصّ خالدی از منظر حدیث شناسی با چالش های اساسی روبه روست و این امر ضرورت بازخوانی انتقادی جایگاه خالد بن سنان در نظام فکری ابن عربی را ایجاب می کند.
تحلیل استعاره ساختاری «روح» در مرصاد العباد نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
313 - 338
حوزههای تخصصی:
استعاره های مفهومی ( Conceptual Metaphor ) ، یکی از مهم ترین ابزارهای شناختی برای تبیین مفاهیم انتزاعی در متون عرفانی فارسی هستند. در کتاب مرصاد العباد نجم الدین رازی، مفهوم روح و سیر تربیتی آن، به واسطه مجموعه ای از استعاره های ساختاری برجسته تشریح شده است؛ بااین حال، این حوزه تاکنون کمتر به طور نظام مند تحلیل شده است. این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی، به واکاوی ساختار و نگاشت های مفهومی برخی از مهم ترین استعاره های مرتبط با روح (ازجمله استعاره های طفل، بذر و زندانی) در مرصاد العباد می پردازد. این استعاره ها نه تنها سازوکار تربیت و کمال روح را تبیین می کنند، بلکه امکان تفسیر جدیدی از ساخت مفهومی اندیشه عرفانی فارسی فراهم می کنند. برای استخراج داده ها، کل اثر به شیوه مطالعه متن پایه بررسی و استعاره ها با معیار تکرار، برجستگی و نقش در فرایند تربیت روح گزینش شد. با توجه به دستاورد پژوهش، هدف از تربیت و پرورش روح آن است تا به مرتبه کمال، تحلیه و به معرفت الهی برسد. به بیانی دیگر، سیر تربیت روح باید به گونه ای باشد که دوباره به مقام قرب الهی و موطن اصلی خود برگردد و به مرتبه فنای در حق برسد.
مواجهه دین و مدرنیته در ایران دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
275 - 296
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر به دنبال فهم رابطه دین و مدرنیته در دوره قاجار است. عدم آگاهی نسبت به مدرنیته از طرفی و مدرنیزاسیون کردن جامعه از طرفی دیگر، شرایط را به گونه ای رقم می زند که نیاز به مؤلفه های مدرنیته دارد تا جامعه از حالت سنتی به مدرنیته سوق پیدا کند. در این دوره که خاستگاه مدرنیته غرب بوده و جریان توسعه به صورت طبیعی در کشورهای پیشرفته صنعتی طی شد و کشورهای صنعتی و پیشرفته آن زمان از کشمکش های فراوان بین سه کانون قدرت سیاسی، مذهبی و اقتصادی منجر به توسعه گردیدند، بعد از جنگ جهانی دوم زمانی که تلاش شد جریان توسعه وارد کشورهای غیر توسعه یافته، شود و با موانع ساختاری و سرزمینی و فقدان تضمین های حقوقی و قانونی مواجه بودند، به کشورهای جریان مخالف توسعه تبدیل شدند. در کشور ایران جریان توسعه با مشروطه آغاز شد، اما در همین زمان عوامل زیادی با دامن زدن به ناپیوستگی اجتماعی، مذهبی و سیاسی، مانع اساسی برای این توسعه بودند. در جستار حاضر که به روش کتاب خانه ای و تحلیل محتوا نگارش شده است، کوشش می کند مؤلفه های مدرنیته و رابطه آن ها با دین را در دوره قاجار مورد کنکاش قرار دهد. نتایج نشان می دهد صنعت و تکنولوژی، مدارس جدید، آزادی، قانون، مجلس و مشروطه، برابری و ارتش مدرن از مهم ترین و ضروری ترین مؤلفه های مدرنیته برای جامعه ایران دوره قاجار بوده و از طرفی جنبه هایی مانند تفکر مذهبی در ایران دوره قاجار، استبداد دوره قاجار، تقدیرگرایی و اقتصاد مهم ترین موانع ورود مدرنیته به ایران دوره قاجار بوده اند.
بررسی تطبیقی دیدگاه های ابوطالب مکی و غزالی درباره توبه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
429 - 447
حوزههای تخصصی:
توبه و بازگشت به سوی خداوند یکی از مفاهیم اساسی در آموزه های دینی و عرفانی اسلام است که در آثار عارفان و متفکران اسلامی به ویژه ابوطالب مکی و غزالی به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است. ابوطالب مکی در کتاب قوت القلوب، توبه را به عنوان فرآیندی روان شناختی و معنوی معرفی می کند که هدف آن اصلاح نفس و تقرب به خداوند است. وی تأکید دارد که توبه باید با مجاهده درونی و توجه به تمایلات نفسانی انجام شود تا انسان به قرب الهی دست یابد. در مقابل، غزالی در احیاء علوم الدین آموزه های مکی را پذیرفته و بسط داده، اما از منظر عقلانی و فلسفی خود نیز به تبیین آن پرداخته است. غزالی بر توبه نه تنها به عنوان فرآیندی روحانی، بلکه به عنوان مفهومی عقلانی و اخلاقی تأکید دارد و با استفاده از آموزه های فلسفی خود، مراتب مختلف توبه را تحلیل می کند. مقاله حاضر به طور تطبیقی دیدگاه های این دو اندیشمند را بررسی کرده و به تفاوت ها و شباهت های اساسی آن ها در مورد توبه پرداخته است. نتایج مطالعه نشان می دهد در حالی که هر دو متفکر به طور مشترک توبه را مسیری برای پاکسازی نفس و بازگشت به خداوند می دانند، غزالی از ابزارهای عقلانی و فلسفی برای ارائه تفسیری عمیق تر و پیچیده تر از توبه بهره برده، که هم راستا با سلوک معنوی مسلمانان است.
تحلیل تطبیقی مفاهیم عشق و صلح در مثنوی مولانا و آثار روزنبرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲
311 - 326
حوزههای تخصصی:
امنیت، آرامش و صلح از دیرباز جزو نخستین نیازهای بشر برای حفظ بقا بوده است. به همین دلیل از دیرباز اندیشمندان مؤلف های بسیاری را برای رسیدن به صلح معرفی کرده اند و ادیبان نیز در آثار خود به آن توجه کرده اند. مولانا شاعر و عارف قرن هفتم دراثر خود، مثنوی شریف، به صلح پرداخته است و بر عشق به عنوان راهکاری برای رسیدن به امنیت وآرامش تأکید کرده است. بیش از 7 قرن بعد از او در غرب، روانشناسی به نام مارشال روزنبرگ در رویکردی به نام ارتباط بدون خشونت، از لوازم رسیدن به دنیای فارغ از خشونت را، عشق عنوان می کند. مولانا و روزنبرگ ، به عشق به عنوان مهم ترین مؤلفه برای رسیدن به صلح توجه کرده اند. هردو، راه رسیدن به صلحِ بیرون را ابتدا، رسیدن به صلح درونی دانسته اند و هر دو متفق القول اند که برای رسیدن به صلح ، لازم است عشق وارد زندگی انسان شود. این مقاله پژوهشی به شیوه توصیفی -تحلیلی؛ به بررسی تطبیقی جایگاه عشق در رسیدن به صلح نزد این دو اندیشمند می پردازد، با این هدف که نشان دهد طبق نظریات این دو، عشق چگونه با تأثیراتی که بر روان و عملکرد فرد می گذارد، خواهدتوانست صلح را برای انسان و جهان پیرامونش به ارمغان آورد.
بررسی و تحلیل مؤلفه های هوش کلامی و معنوی مولوی در مثنوی بر پایه نظریه هوارد گاردنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۲
159 - 178
حوزههای تخصصی:
هوش معنوی و زبانی یکی از مصداق های مهم در تشخیص میزان معرفت افراد است که با تلاش های بسیاری از روان شناسان از جمله هوارد گاردنر، دسته بندی دقیقی از آن ارائه شده است. از آنجاکه مسائل روان شناسی با نوع بشر سروکار دارد و ادبیات نیز، محل تجلی بسیاری از درونی های انسانی است، این امکان وجوددارد که نشانه های هوش معنوی و زبانی در متون ادبی کاویده شود. این بررسی در رسیدن به لایه های زیرین افکار خالق اثر، سودمند خواهدبود. در میان شاعران فارسی-زبان، مولوی از جایگاه ویژه ای برخوردار است و به دلیل اندیشه های والایی که در مثنوی شرح داده، در سطح بین المللی مورد توجه است. در این پژوهش، رویکرد شاعر در مثنوی نسبت به مقوله هوش معنوی و زبانی ذیل چهار مؤلفه «هوش زبانی- کلامی»؛ «هوش موسیقیایی»؛ «هوش بین فردی»؛ «هوش هستی گرا» کاویده و بررسی می شود. این تحقیق با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی بازنمایی شده است. در مثنوی، نمودهای اصلی هوش زبانی و کلامی، بیانگر قدرت شاعر در حوزه وصف و کاربست استعاره های غنی است. در ارتباط با هوش موسیقیایی، شالوده این اثر بر اساس ریتم و ضرباهنگ پایه گذاری شده است. بررسی هوش بین فردی بیان می دارد که شاعر از قدرت بالایی در راهبری فکری مریدان برخوردار بوده است. نمود های هوش هستی گرا در مثنوی، بیشتر در حوزه پرسش های شاعر نسبت به دنیا، مرگ و آفرینش آدمی خلاصه می شود.