فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۶۱ تا ۱٬۲۸۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۱
177 - 201
حوزههای تخصصی:
جوادی آملی و مجتهد شبستری از اندیشه ورزان مهم کلام سیاسی از مهم ترین حوزه های تولید اندیشه دینی محسوب می شوند که در پرداختن به مسایل معاصر کلام سیاسی فعالانه مشارکت جسته اند. مقاله در پاسخ به پرسش از نقاط اشتراک و افتراق، بر پایه روش تطبیقی به بررسی آرای این دو در مهم ترین مسایل کلام سیاسی و اکتشاف تشابهات و تفاوت ها پرداخته است. بر این اساس، مشترکات آن ها توجه به مسایل سیاسی نوپدید، انسجام نسبی در مجموعه کلام سیاسی، ارتباط ساحت دین با ساحت سیاست،مرجعیت علمی و دینی امامان، قسیم وحی دانستن عقل و اعتبار ذاتی آن، اهمیت بنیادین چگونه حکومت کردن، امکان سازواری اسلام و دموکراسی ، عدم تحمیل و اجبار، مشارکت مردم در فرایند امور سیاسی، حق نظارت بر عملکرد حاکمان، عدم تحمیلی بودن عقیده؛ آزادی، عدالت، امنیت، و مالکیت ابعاد مختلف حقوق بشر، است. اما تفاوت های این دو بیشتر است و در دو پارادایم/گفتمان متفاوت با پیش فرض های مختلف تنفس می کنند. در حالی که جوادی آملی به حفظ و تقویت میراث کلامی سیاسی سخت معتقد است شبستری این میراث را در دوره جدید یکسره غیر مفید می انگارد. جوادی آملی بر خلاف شبستری مسایل را به صورت سلسله مراتبی به خدا پیوند داده و قصد قربت را لازم می شمرد.
بررسی تجارت به مثابه تبشیر مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
129 - 148
حوزههای تخصصی:
میسیونرهای مسیحی به منظور تغییر کیش غیرمسیحیان از زمان های گذشته تا به حال از انواع روش ها و راهبرد های تبشیری استفاده می کرده اند. یکی از این روش ها «تجارت به مثابه تبشیر» است. در این روش تبشیری تلاش می شود با تأسیس سازمان ها و شرکت های گوناگون تجاری در زمینه های متفاوت، از طریق ایجاد شغل و درآمدزایی برای افراد بومی در مناطق فقیرنشین، زمینه جذب آنان به مسیحیت و تغییر کیش فراهم شود. هدف از تجارت این است که مبشران مسیحی علاوه بر کسب درآمد برای تأمین هزینه های فعالیت تبشیری، با ایجاد رونق اقتصادی ادعای کمک به رشد اقتصاد محلی و بالا بردن رفاه اجتماعی داشته باشند. تمرکز فعالیت این روش تبشیری بر کشورهای در حال توسعه، از جمله کشورهای اسلامی است که ممکن است مبشران مسیحی اجازه فعالیت رسمی در آنها را نداشته باشند. پژوهش حاضر با توجه به عدم دسترسی یا دشوار بودن دسترسی به اطلاعات میدانی، از روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و براساس منابع موجود در زمینه «میسیولوژی» و به شیوه توصیفی تحلیلی نگاشته شده است.
بررسی فقهی وظایف حکومت اسلامی در تربیت عقلانی جامعه
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
41 - 50
حوزههای تخصصی:
تربیت، امری بنیادی در اجتماع است وجوامع بشری براساس ساحت های تربیتی استوار است. هر جامعه ای که ساحت های تربیتی آن رشد یافته باشد، پویاست. از طرفی زیربنای همه ساحت های تربیتی، ساحت عقلانی است. اگر ساحت عقلانی ضعیف باشد، نمی توان به ساحت اخلاقی رشد داد وعقل سلیم، اخلاق سالم را به دنبال دارد و بدون اخلاق سالم نمی توان به ساحت عبادی رشد داد؛ زیرا زیربنای عبادت، شناخت معبود و خالق هستی است. زیرا مهمترین دلیل شناخت، عقل است. پس اگر پایه عقل محکم نباشد ساحت تربیتی عبادی و سایر ساحت های تربیتی از ارزش می افتد لذا پژوهش حاضر به روش تحلیلی-توصیفی بااستفاده از قواعد فقهی، حکم فقهی تربیت عقلانی جامعه را بررسی می کند. با بررسی ادله فقهی به خوبی ثابت می شود که تربیت عقلانی در فقه جایگاه ویژه ای دارد و بااستفاده از آیات، رجحان استحبابی ویا وجوب تربیت عقلانی ثابت می شودو اگر این تربیت عقلانی ، مصداق یا مقدمه امور واجب و ضروری قرار گیرد حکم وجوب برای همه مکلفین ثابت می شود و ازآنجاکه حاکم نسبت به سایر مکلفین جایگاه منحصربه فردی دارد و قدرت و توانایی اجرای تربیت عقلانی را دارد این حکم برای حاکم هم ثابت می گردد. ووظیفه حاکم در تربیت عقلانی در امور الزامی، وجوب و در امور غیر الزامی، استحباب مؤکد است.
مبانی فقهی تشویق به کسب ثروت حلال در جامعه اسلامی از نظر آیت الله خامنه ای
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
81 - 96
حوزههای تخصصی:
نگاه اسلام به همه ابعاد جوامع بشری نگاهی وسیع و همه جانبه است. نظریات، راهبردها و رهیافت های اقتصادی آن نیز برای حل مسائل بشری از متین ترین و معتدلترین نظریات می باشد. هدف از این نوشتار بررسی مبانی فقهی تشویق به کسب ثروت حلال در جامعه اسلامی از منظر مقام معظم رهبری است، بنابراین این نوشتار در محدوده فقه وبه روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع معتبر کتابخانه ای به رشته تحریر در آمده است. دستاوردهای پژوهش بر آن است : نظریات اسلام در خصوص چگونگی برپایی نظام مالی، استخراج معیارها، ملاکهای اقتصادی، مالکیت خصوصی، عدالت اجتماعی و.... می تواند برای جامعه بشری، اقتصادی پاک و سالم بنا نهد، اقتصادی که در سایه آن، انسان بتواند به تکامل مناسب روحی و منعوی دست یابد. در این راستا مسأله تعدیل ثروت برای برقراری عدالت اجتماعی یکی از مهمترین سیاستهای اقتصاد اسلام می باشد تبیین ابعاد مسئله تعدیل ثروت و راهکارهای تحقق آن در جامعه اسلامی مستلزم بحثی بسیار مستوفی و مبسوط است.
بررسی دیدگاه ابن تیمیه درباره «علم غیب» و «اخبار غیبی»
منبع:
معارف حکمی جامعه سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶
71 - 92
حوزههای تخصصی:
علم غیب و صدور اخبار غیبی از امامان((ع))، از مباحث کلامی شیعی است و اعتقاد شیعه به این آموزه انکارپذیر در طول تاریخ تشیع، با اندکی قبض و بسط، در مجامع علمی مطرح بوده است؛ هرچند برخی علمای اهل سنّت نیز آن را می پذیرند. در این میان، دیدگاه ابن تیمیه (م728ق) به دلیل جایگاه علمی وی در جامعه اهل تسنن و اهمیت مقوله کلامی علم غیب در منازعات بینامذهبی و نیز نگاشته هایی در مورد اعلام پذیرش علم غیب امام علی(ع) از سوی ابن تیمیه، قابلیت بحث دارد.
بر مبنای دستاورد مقاله حاضر، ابن تیمیه قائل به صدور اخبار غیبی از اصحاب پیامبر(ص) بوده که امام علی(ع) و نه دیگر ائمه((ع)) نیز در شمار آنان است. او این آگاهی از اخبار غیبی را فضیلتی خاص و یا دلیلی بر امامت نمی دانست و آن را حتی به کاهنان، ساحران و مدعیان نبوت نیز نسبت می دهد؛ گرچه منشأ این علوم در اصحاب را شخص پیامبر(ص)، و سرچشمه علم غیب دیگران را جنّیان و شیاطین می داند. مجموعه داده های موجود، اعتقاد ابن تیمیه به «صدور اخبار غیبی» از امام علی(ع)، و نه پذیرش علم غیب امام(ع) از سوی او را برمی تابد.
نقش احسان مالی در رشد یا تربیت اخلاقی با تأکید بر دیدگاه علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳۰۶
47-57
حوزههای تخصصی:
احسان مالی به معنای کمک به دیگران بدون انتظار معاوضه و مبادله مالی است و در ادبیات قرآن با واژه هایی مانند: انفاق، صدقه، زکات و قرض به کار رفته است. از نظر قرآن، احسان مالی در کنار عبادات در سازندگی جان انسان اثرگذار است. در گزاره های دینی احکام، شرایط، آداب، و آثار فراوانی برای آن مطرح شده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی نقش احسان مالی در تربیت و رشد اخلاقی را از دیدگاه علامه مصباح یزدی مورد بررسی قرار داده است؛ و نشان داده که جذابیت های دنیا، مال و اولاد، پست و مقام زمینه دل بستگی را به وجود می آورد. دل بستگی می تواند منجر به حرص، بخل و حتی کفر و شرک در انسان شود. برای در امان ماندن از این آسیب ها باید نخست نوع نگاه انسان به دنیا و آخرت اصلاح شود و با زهدورزی و انفاق عملی در دفع و رفع تعلقات و دل بستگی ها مقدمات قرب الهی را فراهم ساخت.
مقایسه تطبیقی دیدگاه علامه طباطبائی و آیت الله مصباح یزدی در نظریۀ مطابقت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۳۰۷
85-92
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مطرح در حوزه ادراکات، ارزش معرفتی آنهاست. معرفت حقیقی معرفتی است که مطابق با واقع باشد. فلاسفه احراز صدق گزاره های نظری را با ارجاع آنها به گزاره های پایه و بدیهی ممکن می دانند. هر معلوم نظری به واسطه استدلالی که در نهایت به بدیهیات می رسد، ثابت، یعنی احراز صدق می شود. اکثر فلاسفه معتقدند وجه صدق قضایای اوّلی را، به عنوان یکی از انواع بدیهیات تصدیقی، در ویژگی مفهومی آنها می دانند؛ به این معنا که صرف تصور موضوع و محمول و نسبت میان آنها برای جزم به صدق آنها کافی است. ولی آیت الله مصباح یزدی تلاش کرده اند تا صدق برخی آنها را براساس ارجاع آنها به علم حضوری تبیین کنند. ایشان انتزاع مفاهیم فلسفی گزاره های اوّلی از علوم حضوری را زمینه ساز شکل گیری قضایای اوّلی از آن مفاهیم و نیز نحوه حکم بر اتحاد موضوع و محمول براساس علم حضوری را ضامن صدق آن قضایا می دانند؛ و بالاخره شرط رعایت اصول و قواعد منطقی در استنتاج تصدیقات نظری از آنها را ضامن صدق تصدیقات نظری و مطابقت آنها با واقع می دانند. به نظر می رسد ایشان در این دیدگاهِ خود، متأثر از آموزه علامه طباطبائی است که هر علم حصولی برخاسته از علم حضوری است. این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی به بررسی این مسئله می پردازد که دیدگاه آیت الله مصباح یزدی در ارجاع قضایا به علم حضوری متأثر از علامه طباطبائی است.
منطق و ساختار توجیه در گزاره های علوم انسانی اسلامی (با تأکید بر معیار قرآن کریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
89 - 109
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین مسائل معرفت شناسی علوم انسانی (اسلامی)، مسأله معیارهای ثبوتی و اثباتی حجیت در سطح گزاره ها به ویژه ساختار و فرایند توجیه آنها است. گزاره های علوم انسانی، به دو دسته توصیفی و توصیه ای تقسیم می شوند. پژوهش حاضر نشان داده است: در سطح ثبوتی، واقع نمایی گزاره های توصیفی، در مطابقت آن ها با واقع و نفس الامر است؛ اما واقع نمایی گزاره های توصیه ای (ازجمله اعتباریات)، قدری متفاوت است؛ زیرا اعتباریات، تابع احتیاجات حیاتی و عوامل محیطی بشر بوده و به تبع سیر تکاملی زندگی اجتماعی، متغیراند؛ لذا برخی با پذیرش ناواقع نمایی در این حوزه، قائل به نسبیت شده اند، زیرا معتقدند اعتبار گزاره های اعتباری در علوم انسانی، وابسته به خواست و قرارداد جامعه است؛ در حالی که گزاره های اعتباری نیز دارای نفس الامراند و نفس الامر هر چیزی به حسب خودش است. همچنین معیار اثباتی حجیت گزاره های علوم انسانی و شیوه توجیه آنها عمدتاً بر مدار نظریه ابتناء (مبناگرایی) است. پژوهش حاضر می کوشد با روش عقلی و با بهره گیری از برخی آیات قرآن کریم، مسأله معیار صدق و ساختار توجیه انواع گزاره های علوم انسانی را نشان دهد.
آثار تجرد مثالی در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم فلسفه اسلامی، بررسی ابعاد و جوانب گوناگون تجرد از دیدگاه فلاسفه است؛ و ازجمله مهمترین مسائل در بحث تجرد، پذیرش یا عدم پذیرش تجرد مثالی است که یکی از دغدغه های اصلی فلاسفه اسلامی در طول تاریخ بوده است. در میان فلاسفه اسلامی، حکمای مشاء، ضمن پذیرش عالم عقول و تجرد عقلی، منکر عالم مثال و تجرد مثالی بودند و قوه خیال را نیز مادی میدانستند، اما سهروردی و ملاصدرا، با توجه به مبانی فلسفی خود، به اثبات عالم مثال پرداختند؛ سهروردی قائل به عالم مثال منفصل بود، اما ملاصدرا علاوه بر عالم مثال منفصل، به عالم مثال متصل و تجرد قوه خیال نیز معتقد بود. مسئله اصلی پژوهش حاضر، بررسی آثار تجرد مثالی در فلسفه اسلامی و نقش آن در حل معضلات فلسفی است. در این مقاله، یازده اثری که قول به تجرد مثالی در زمینه های گوناگونی فلسفی، در پی دارد، مورد بررسی قرار گرفته که عبارتند از: حشر نفوس ناقص و متوسط، عدم نیاز به بحث افلاک و پذیرش تناسخ در بحث معاد، اثبات معاد جسمانی، تفسیر صحیح و معقول از عجب الذنب، تجرد نفوس حیوانات و حشر آنها، بقای ادراکات جزئی پس از مرگ، حلقه اتصال عالم عقول و عالم ماده، تفسیر دقیق از خواب و رؤیا و مکاشفات و معراج پیامبر(ص)، تفسیر صحیح از احوال قبر و برزخ و قیامت، تفسیر حقیقت جن در حکمت اشراق، قیام صدوری صورتها برای نفس.
بخت معرفتی و معرفت شناسی ضد بخت از منظر دانکن پریچارد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخت معرفتی برای توصیف مواقعی به کار می رود که فرد باور صادقی داشته باشد، اما باور او به طور اتفاقی صادق باشد. تا پیش از گتیه، اعتقاد بر این بود که عنصر توجیه برای داشتن معرفت کافی است، اما او نشان داد که می توان باور صادق موجهی داشت که چون صدق آن به دلیل دخالت بخت بوده، مصداق معرفت نباشد. دانکن پریچارد، فیلسوف تحلیلی معاصر، اخیراً به شکل مبسوط و مدون به تحلیل بخت معرفتی پرداخته است. در مقایسه با دیگر تبیین ها (از جمله تصادف و عدم کنترل)، او تبیین وجهی را در تحلیل های خود ترجیح داده که مبتنی بر دو اصل جهان های ممکن و اصل اهمیت است. بخت معرفتی «تأملی» و «راستین» دو قسم بخت ناسازگار با معرفت هستند که پریچارد به آنها می پردازد؛ دغدغه اصلی او قسم دوم است. پریچارد در تلاش است تا یک نوع معرفت شناسی ضد بخت ارائه کند که از اشکالات گتیه و مانند آن در امان بماند. در نهایت، او معرفت شناسی فضیلت ضد بخت را پیشنهاد می کند، که بر دو اصل مصونیت و قوای شناختی استوار است. در این مقاله، پس از توصیف و تحلیل تبیین وجهی و توضیح نظریه معرفتی ضد بخت پریچارد، به ارزیابی دیدگاه وی خواهیم پرداخت. علاوه بر نقدهایی که بر اصل مصونیت و دیگر مؤلفه های دیدگاه وی وارد شده، ابهام در مفهوم جهان های ممکن و دیگر عناصر نظریه معرفتی او موجب می شود دیدگاهش در وضعیت ممتازی قرار نداشته باشد.
مروری انتقادی بر نظریه تقدم عمل بر باور با تأکید بر دیدگاه جان کاتینگهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه عقل و ایمان یکی از مسائل مهم در فلسفه دین است. این مسئله از جنبه های متعددی بررسی شده است. یکی از این جنبه ها رابطه عمل و باور دینی است. جان کاتینگهام، فیلسوف تحلیلی معاصر انگلیسی زبان، با تأکید بر تقدم عمل دینی بر باور، و نیز ارادی نبودن باور، راه شناخت مسائل دینی را قرائن قلبی می داند. از نظر او، عاملی که باعث دین داری مردم است بحث های فکری درباره خدا نیست، بلکه جنبه های درونی خود دین و قدرت دگرگون کننده اعمال دینی در زندگی و تجربیات انسان است. در اثر پیش رو با شیوه ای تبیینی-انتقادی مروری انتقادی بر دیدگاه وی شده است. مهم ترین نقدهایی که دیدگاه وی با آن روبروست بدین قرار است: نخست آن که باور حاصل از مسیر عملی تنها یقینی روان شناختی است و چنین یقینی فراتر از منطق تأیید است. دوم آن که شناخت خدا و یک سیستم عملی شرط ورود به آن است و بر آن تقدم دارد. نقد سوم، مسئله تکثر ادیان و سیستم های عملی ای است که باعث بی اعتمادی انسان نسبت به دلائل قلبی می شود. نقد چهارم آن است که ورود به یک سیستم عملی فرع تصدیق به فایده آن است و کسی که چنین باوری ندارد دلیلی برای ورود به چنین سیستمی نخواهد داشت.
تحول «تجرید» ادراکی در سه سیر فلسفی (نگاه ماهوی، اصالت وجود وحدت تشکیکی و وحدت شخصی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
97 - 113
حوزههای تخصصی:
اهمیت مسأله «تجرید»، در پیدایش ادراکات و تعیین حدود و ویژگی های آن است. پرسش اینکه: با تغییر در مبانی فلسفی، تجرید چه معنا و کارکردی می یابد؟ در نگاه ماهوی تجرید به تقشیر از ماده معنا می شود و ضمن قوام بخشیدن به علم، چگونگی تولد ادراکات سه گانه، انواع معقولات و نفی اضافی بودن علم را توضیح می دهد. در سیر دوم یعنی اصالت وجود با رویکرد تشکیکی، علم حقیقتی وجودی، متحد با نفس و رو به تعالی دارد. تجرید به این معناست که علم و عالم با یکدیگر از مرتبه ای جدا شده و به مرتبه ای دیگر راه می یابند. با گذر از وحدت تشکیکی به وحدت شخصیه ی وجود، علم به ظهور و تجرید هم به پیراستگی آن ظهور از خفا یا ظهور پایین تر معنا می شود. متناسب با سیرهای سه گانه، فرایند تجرید با عبور از کثرت، به وحدت و به خود علم نزدیک تر می گردد تا سرانجام در سیر سوم با ظهور علمی یکی می شود.
تحلیل و نقد نظریۀ وجود رابط معلول در حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه وجود رابط معلول در حکمت متعالیه و برهان صدرالمتألهین بر آن، از ابتکارات و شاخصه های مهم فلسفه او به شمار می آید و نقش اساسی در ساختار تشکیک وجود صدرایی و پیوند زدن حکمتِ او با نظریه وحدت شخصی وجود دارد. لذا تحلیل درست از این نظریه و امعان نظر در برهان آن، با هدف کشف ابعاد و زوایای این مسئله مهم و آشکار شدن نقاط قوت و ضعف احتمالی آن، که منجر به فهم کامل تری از ساختار حکمت متعالیه خواهد شد، از ضروریات پژوهش فلسفی است. پژوهش حاضر درصدد است با روشی تحلیلی انتقادی و با نگاه دقیق به تشابهات و تمایزات دیدگاه صدرالمتألهین و حکمای پیشین در باب وجود معلول و سپس تبیین و تقریر تفصیلی برهان او بر وجود رابط معلول و آنگاه نقد و بررسی یکایک مقدمات برهان، کاستی و نارسایی آن را برای اثبات مقصود صدرا آشکار نماید که مهم ترین آن، خلط میان معنای اسمی یا وصفی ربط با معنای حرفی آن است.
بررسی فضایل معرفتی از منظر معرفت شناسان فضیلت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۳۰۷
53-61
حوزههای تخصصی:
فضایل معرفتی محور مباحث معرفت شناسی فضیلت است که رویکردی معاصر در معرفت شناسی و متأثر از احیای اخلاق فضیلت گرا در غرب است. این رویکرد در پاسخ به مشکلات معرفت شناسی به جای تمرکز بر ارزیابی معرفتی باور به ارزیابی معرفتی فاعل شناسا می پردازد. با توجه به ظرفیت فضایل معرفتی در کسب معرفت و موجه سازی باورها در معرفت شناسی معاصر، با روش توصیفی تحلیلی به بررسی آن پرداختیم. اختلاف در تبیین فضایل معرفتی به قوای شناختی یا صفات شخصیتی، این رویکرد را به ترتیب به دوگروه اعتمادگرا و مسئولیت گرا تقسیم می کند. حکمت نظری و عملی مهم ترین فضیلت معرفتی است که ارسطو مطرح می کند. لورین کُد، مسئولیت معرفتی را فضیلت پایه می داند. سوسا، گلدمن و گرکو نگاهی قوامحور دارند و قوای حسی، استدلال، ادراک، درون نگری و حافظه را از مصادیق فضایل معرفتی می دانند. زگزبسکی عشق به حقیقت را انگیزه بنیادین فضایل معرفتی می داند. بائر یک مدل چهاربعدی برای فضایل معرفتی و نُه فضیلت کلیدی در یادگیری مطرح می کند. بر فضیلت گرایی اشکالاتی وارد است؛ ولی به عنوان نگاهی مکمل در معرفت شناسی بخصوص معرفت شناسی دینی مفید است.
نفاق سیاسی خواص در دین گریزی عوام و تأثیر آن در ناکارآمدی حکومت دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نفاق پدیده ای است که در آموزه های دین به این صفت و نیز پیامدهای آن در سطوح مختلف اشاره شده است. نفاق آن هم درسطح خواص، خسارت های زیان بار به بار می آورد. از جمله پیامدهای جبران ناپذیر این صفت مذموم، بدبینی و فاصله گرفتن مردم از دین و شریعت است. خواص در صورت ضعف و تزلزل در ساحت شناخت و بینش، جهت دست یافتن به قدرت یا حفظ جایگاه خود، تدریجاً صفت نفاق را پیدا می کنند. تاریخ نیز بیانگر این حقیقت است که عملکرد منافقانه برخی خواص، آسیب های جبران ناپذیری وارد نموده است. رویکرد اساسی در این جستار، بررسی نفاق خواص جامعه در حکومت دینی و تأثیر آن در دین گریزی عوام است. این جستار در مقام بررسی این مسئله است که ابتلای خواص جامعه مبتلا به این پدیده مذموم و عملکرد منافقانه آنان الزاماً در عوام تأثیر منفی گذاشته و باعث بدبینی و حتی فاصله گرفتن آنها از دین شود. خواص منافق در طول تاریخ لطمات جبران ناپذیری بر پیکره جامعه وارد نموده اند. در عصر حاضر بعد از تحقق حکومت اسلامی در منطقه و اتمام دوران دفاع مقدس، مدعیان دین و خدمت به مردم تدریجاً در بدنه نظام نفوذ نمودند. آنان با استفاده ابزاری از دین و نمادهای آن، در راستای عوام فریبی، اعتماد توده مردم را نسبت به خود جلب نمودند. عملکرد نابه هنجار آنان عامه مردم را دچار تضاد نمود، موجب گردید مردم نسنجیده به پای دین بگذارند. هدف اساسی در این جستار، بررسی پیوند ناگسستنی میان نفاق خواص جامعه و تأثیرگذاری عملکرد منافقانه آنان در عرصه های مختلف از جمله در عرصه سیاست و مدیریت جامعه، بر اعتقادات دینی توده مردم و در نتیجه دین گریزی آنان است. پرسش اصلی نیز این است: چگونه نفاق سیاسی خواص جامعه موجب ناکارآمدی دین می شود؟ روش پژوهش، توصیفی تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات عمدتاً کتابخانه ای است.
رهیافت تطبیقی بر قاعده ی الواحد از منظر آخوند خراسانی و علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار کوشش شده تا با باز خوانی آرای دو اندیشمند بزرگ (آخوند خراسانی و علامه طباطبایی) درباره ی قاعده ی الواحد، علاوه بر تبیین تفاوت دیدگاه های ایشان پیرامون این قاعده ، اشکالات این دو نظر نیز مشخص گردد.نگارنده بر این باور است که دیدگاه های هر دو اندیشمند با وجود نقاط قوت قابل توجه، قابل نقض است؛ نظیر مبنای آخوند که این قاعده را در تمام علل جاری می داند و در علوم حقیقی و اعتباری مورد استفاده قرار می دهد، بخلاف علامه که شمول قاعده را در علل فاعلی اعم از هستی بخش و طبیعی می داند. در این پژوهش به این نتیجه دست یافته شده که باتوجه به مبانی فکری این دو نفر در اصول فقه و فلسفه و با نظر به این امر که تبیین دقیق این قاعده در فلسفه است باید گفت قاعده الواحد مخصوص علت های هستی بخش است که تنها یک سنخ از کمال را دارا می باشند (سوای موجودی که در عین بساطت کامل و وحدت، واجد همه کمالات باشد). شایان ذکر است که قاعده مزبور اختصاصی به واحد شخصی ندارد؛ بنابراین استفاده از این قاعده در مواردی نظیر بحث صحیح و اعم و یا بحث از واجب تخییری در اصول فقه و همچنین فلسفه که در آن ها مباحث فوق جاری نیست جایگاهی ندارد.
رابطه منِ استعلایی با زمان در اندیشه کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی - کلامی سال ۲۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۸)
163 - 187
حوزههای تخصصی:
در نظر کانت، ترکیبْ ساختاری زمانمند دارد. اما منِ استعلایی، که بنیادِ زمانمندی ترکیب است، بیرون از زمان است. در قیاسات تجربه، منِ استعلایی در هیچ یک از حالات زمان (استمرار، توالی و هم زمانی) قرار نمی گیرد. منِ استعلایی چگونه می تواند مبنای حکم ترکیبی باشد و در عین حال بیرون از زمان قرار گیرد؟ در این مقاله کوشش شده است تا با بررسی بحث ترکیب و همچنین قیاسات تجربه، نشان دهیم که در زمان نبودنِ منِ استعلایی به معنای قطع پیوند با زمان نیست، زیرا عدم پیوند با زمانْ استعلایی بودنِ من یا سوژه شناسا را در فلسفه کانت بی معنا خواهد کرد. بنابراین، منِ استعلایی، اگرچه «در» زمان نیست، اما همواره «با» زمان است. «با» زمان بودن به معنای این است که سوژه، به مثابه خودانگیختگی محض، برابربودگی را به واسطه زمان وضع می کند. زیرا فقط در این برابربودگی یعنی تعیّن یافتگی در زمان است که وجود پدیدارها و در نتیجه شناخت عینی آنها ممکن می شود. بنابراین، سوژه استعلایی به نحو پیشینی با اعطای زمان (زمان به مثابه قاعده شهود) به خود بر خود تأثیر می گذارد. بدین معنا، سوژه استعلایی، در عینِ خودانگیختگیِ محض، منفعل از زمان و در نتیجه متناهی است. این تناهی، به مثابه معیت دائمی با زمان، تضمین کننده استعلای سوژه است.
پیامد درآمد حرام بر حیات فردی و اجتماعی
منبع:
مطالعات دین پژوهی سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۴
51 - 68
حوزههای تخصصی:
سب مال امری مطلوب ؛ ودرآمد یعنی کاری که برای جلب نفع یا دفع ضرر است. در آموزه های اسلامی تحصیل مال مشروع و طیب ، جهاد فی سبیل اللّه می باشد و درآمد حرام ممنوع است . پژوهش حاضر با هدف بررسی آثار فردی واجتماعی درآمد حرام صورت پذیرفته است ، نوع تحقیق از نظر هدف ، کاربردی واز نظر روش توصیفی – تحلیلی است و روش گرد آوری داده ها ،روش کتابخانه ای می باشد . نتایج نشان می دهد که افراد در جامعه ای که به دنبال سعادت و کسب کمال هستند باید از کسب و درآمد حرام دوری کنند چراکه درآمد حرام بر روی فرد آثار مخربی همچون قساوت قلب و تیرگی قلب ، ضایع شدن اعمال ، عدم استجابت دعا ، لعنت کردن ملائکه و بر جامعه و اجتماع هم آثار سوئی همچون رواج ظلم و فساد ، رکود اقتصادی ، سلب امنیت در جامعه را در پی خواهد داشت.
تحلیل روش ها و رویکردها در الهیات تطبیقی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الهیات تطبیقی جدید، شاخه ای از الهیات معاصر مسیحی است که نگاهی متفاوت به «دیگری دینی» و الهیات سایر ادیان دارد. این گرایش درصدد است با نگاهی تطبیقی و مقایسه ای، مقوله های ایمانی را بررسی، بازخوانی و بازتفسیر کند و فهم عمیقی به ایمان دینی ببخشد. الهیات تطبیقی با تنوع رویکردی مواجه است و این تنوع باعث طرح مسئله در نوع روش پرداختن به این الهیات و اتخاذ موضع مناسب در مواجهه با «دیگری دینی» شده است. سه رویکرد تاریخی، اعتقادی و فرااعتقادی را می توان در این الهیات شناسایی کرد که تفاوت هایی در روش و هدف با یکدیگر دارند. رویکرد تاریخی، مطالعه چگونگی شکل گیری دگرگونی های الهیاتی در بستری از روابط بین دینی به نحو تاریخی است. رویکرد اعتقادی راهی برای تعمیق یا غنی سازی حقیقت ایمانی است که در یک سنت خاص آشکار شده و رویکرد فرااعتقادی وسیله ای برای دستیابی به درکی جهان شمول تر از حقیقت دینی است؛ اما با وجود این، همپوشانی میان این دو رویکرد در برخی آثار الهیات تطبیقی دیده می شود. در این پژوهش، به بازشناسی رویکردهای عمده در الهیات تطبیقی و بیان تفاوت و چالش های این رویکردها پرداخته شده و این نتیجه حاصل است که می توان به ترکیبی سازنده از رویکرد اعتقادی و فرااعتقادی اندیشید و از هر دو توأمان بهره برد. روش پژوهش این مطالعه، توصیفی تحلیلی است.
کیفیت ایجاد و تکامل هیولای اولی در نظام حکمت صدرایی و قیاس آن با گزاره های فیزیکال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توصیف کیفیت ایجاد جهان مادی بایستی در ابتداء بر اساس مدلی پیشینی و سپس انطباق گزاره های پسینی با آن صورت گیرد، بر همین اساس در این نوشتار با تکیه بر آراء صدرایی به روش توصیفی تحلیلی، به این سئوال که کیفیت ایجاد و تکامل جهان مادی چگونه بوده است، پرداخته شده و در نهایت دانسته شد: ماده-المواد جهان مادی، هیولای اولی است که از حیث معقولات اولیه، ادنی مرتبه وجودی و حیثیت بالاجمال شده حقیقت وجود بالتفصیل است و بنحو جعل بسیط ایجاد شده، اما از حیث معقول ثانی منطقی، جنس سافل و از حیث معقول فلسفی جوهری جسمانی است و در ضمنِ بسیط بودن، دارای اطوار متعدده بوده، بگونه ای که به محض جعل شدن عاری از هرگونه فصلی بوده و بعد از جعل شدن، بواسطه حرکت جوهریش آناً به نوعی از انواع هیولاهای ثانویه تبدیل شده و بواسطه ترکیب انضمامی همین هیولاهای ثانویه صورت جسمیه مرکبه ایجاد شده اند؛ ازسوی دیگر بر اساس مدل فریدمان، ماده اولیه حیثیتی لازمانی و لاابعادی داشته و جوهر صرف بوده که با توصیف هیولای اولی صدرایی مطابقت دارد و سیر تکاملی ماده اولیه براساس مدل فریدمان و تبدیلش به ذرات بنیادین، ذرات هادرونی و دیگر عناصر، با تحلیل انجام شده از گزاره های صدرایی مطابقت دارد، بطوری که هرچند بررسی کیفیت ایجاد ماده اولیه موضوع علم فیزیک نیست، اما گزاره های مدل استاندار ذرات و مدل استاندارد کیهانشناسی که مبیّن سیر تکاملی جهان مادی هستند موافق آراء ملاصدرا رأی داده اند.