فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۲۱ تا ۱٬۳۴۰ مورد از کل ۱۸٬۸۲۳ مورد.
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۸۲
57 - 79
حوزههای تخصصی:
مسئله ارتباط امر متغیر با ثابت، یکی از پیچیده ترین مسائل فلسفی است؛ چراکه متغیر از جهتی که متغیر است، نمی تواند با ذات ثابت خداوند متعال در ارتباط باشد. ازاین رو بسیاری از فیلسوفان مسلمان کوشیده اند تا وَجه ثباتی برای متغیر در نظر گیرند. به رغم نکات ارزنده ای که پیشنهادهای ایشان برای گره گشایی از معضل یادشده دارند، اما هیچ یک به تنهایی نمی توانند این چالش را حل نمایند؛ چراکه در ثبات و تغیر، نسبت به غیر لحاظ نشده است؛ پس نمی توان برای امر متغیر دو چهره وجودی در نظر گرفت که از منظر امور ثابت، ثابت و از منظر امور متغیر، متغیر باشد. آیت الله جوادی آملی خوانش جدیدی در گره-گشایی از این مسئله دارند که بر تشکیک وجود استوار است. برابر این دیدگاه، همه مراتب وجود به ثباتی نفس الامری و غیر نسبی متصف هستند که برپایه مرتبه وجودی آنها شدت و ضعف می یابد. ضعف ثبات در مراتب پایین وجود، مایه شکل گیری مفهوم منافق «تغیر» از این مراتب می گردد. نوشتار پیش رو با هدف حل نهائی مسئله ربط متغیر به ثابت بر اساس اصول حکمت متعالیه، نخست به تحلیل و بررسی اجمالی آرای مهم حکیمان مسلمان پرداخته و سپس با واکاوی دیدگاه استاد جوادی آملی، به برتری های دیدگاه ایشان نسبت به اقوال دیگر اشاره می کند.
ارزیابی نگاه حداقلی به زن در عبارات ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۱)
151 - 174
حوزههای تخصصی:
امروزه مسئلة زن و جایگاه هستی شناختی او، یکی از مباحث مطرح در حوزة اندیشه و علوم اجتماعی است. این مسئلة نوظهور اگرچه در اندیشة متفکران چند سدة گذشته از جمله ملاصدرا، مسبوق به سابقه نیست، اما عبارات اندک و موجزی از برخی اندیشمندان وجود دارد که با تکیه بر آن ها می توان به «ارزش انسانی زن» نزد ایشان پِی برد. در فلسفة صدرالمتالهین افزون بر برخی از عبارات (چهارده عبارت) دربارة زنان، مبانی فلسفی وی نیز می تواند در خصوص دیدگاه ملاصدرا کمک کننده باشد. پژوهش حاضر که به روش توصیفی – تحلیلی نگاشته شده، می کوشد بدین پرسش که «آیا ملاصدرا نسبت به جایگاه انسانی زن، نگاهی حداقلی داشته است؟» پاسخ دهد. حاصل تلاش های صورت گرفته بر اساس دو نحوة بررسی عبارت محور و مبنا محور، آن است که عباراتی که از صدرالمتالهین در انتساب نقصان عقل به زن وجود دارد، نه معنایی که عُرف از قصور عقل می فهمد را دارد و نه به جنس زن اختصاص دارد بلکه عبارات مزبور بیان گر مرتبه ای از مراتب انسان، خواه زن و خواه مرد است؛ مبانی فلسفی او نیز به طور مطلق جنسیت پذیری نفس را نفی و به این ترتیب برابری هویت انسانی زن و مرد را اثبات می کند، همچنین در اثنای این پژوهش به چند اشکال احتمالی و پاسخ آن ها، پیرامون عدم جنسیت پذیری نفس اشاره شده است.
هندسه فرکتال در فازی شناسی و نقش آن در الگوسازی فهم زبان قرآن؛ مطالعه موردی آیات 32 سوره مائده و 262 سوره بقره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناکارآمدی هندسه اقلیدسی در مدل سازی طبیعت، ماندلبروت را برآن داشت که هندسه هستی را هندسه ای با ساختارهای خودمتشابه معرفی نماید. او این ساختارها را که در درجات مختلف هستی خودنمایی می کنند، فرکتال نامید. فرکتالیتی یا هم برخگی در مطالعه فازی نمایی پدیده های هستی به عنوان یکی از اصول سه گانه معرفی گردید. الگوی فرکتال، در بازطراحی جهانبینی، فهم و تفسیر ما از هستی می تواند نقش آفرین و الهام بخش دانسته شده است. این نوشتار به دنبال بهره گیری از این الگو در مدل سازی فهم معنا و زبان قرآن است. از این رو ابتدا مبانی هندسه فرکتال و جریان یابی آن در نظام فکری فازی با ابزار کتابخانه ای تشریح گردید. همچنین با روشی توصیفی (تحلیل محتوا) رهاوردی را که اصل فرکتالیتی در فازی شناسی می تواند در فهم زبان ارائه نماید؛ بیان گردید. به عنوان مطالعه موردی آیات 32 سوره مائده و 262 سوره بقره مورد بررسی قرار گرفت. برابر نتایج این پژوهش، مدل استفاده شده در این آیات، تناسب و هماهنگی قابل توجهی را با مدل هندسه فرکتالی از خود نشان داده و مدل سازی فرکتال در فهم این آیات می تواند رهاوردهای متعددی را برای پژوهشگران داشته باشد.
علم الهی به جزئیات از دیدگاه ابن سینا و توماس آکوئینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
99 - 112
حوزههای تخصصی:
این پرسش که «آیا خدا به جزئیات علم دارد؟» یکی از پرسشهای بنیادین در حوزه خداشناسی فلسفی است. برخی بدون توجه به واژه «خدا» که در تصور آن اختلاف نظر وجود دارد، درصدد اثبات یا انکار علم الهی به جزئیات برآمده اند. در سنت فلسفی یی که سخن از آن با افلاطون و ارسطو آغاز میشود و ابن سینا نیز در درون این سنت جای میگیرد، علم الهی به جزئیات انکار میگردد اما در چارچوب همین مکتب، توماس آکوئیناس در مقام یک متکلم، این علم را برای خدا اثبات میکند. از دیدگاه ابن سینا میان «ماهیت» و «وجود» بعنوان دو مرتبه مختلف از هستی، تفاوت بنیادین وجود دارد. واجب الوجود علت برای اعطاء وجود به ماهیات میباشد و به این دلیل نمیتواند ماهیات را در جزئیات آنها بشناسد، چرا که آنها مستقل از او، «وجود» ندارند؛ البته ابن سینا علم الهی به جزئیات را از طریق «وجودشان» انکار نکرده است. اما در تصور کلامی توماس از خدا، بمثابه خدای متشخص، انکار علم الهی به جزئیات، منجر به خلل در قدرت الهی میگردد. بعلاوه، در صورت انکار علم الهی به جزئیات، انسان که مخلوق خداست، در مرتبه یی بالاتر از خالق قرار میگیرد، زیرا میتواند جزئیات را بشناسد. آکوئیناس که در اینجا در قامت یک متکلم ظاهر شده، مرز میان فلسفه و الهیات را نادیده گرفته و در اعتراض به ابن سینا میگوید کلیاتی مانند «حیوان» و «انسان» نمیتوانند ملاک تمایز یک جزئی مانند «سقراط»، از دیگران باشند. مقاله حاضر به تحلیل و تطبیق دیدگاه ایندو فیلسوف در مورد علم خدا به جزئیات میپردازد.
بسط ولایت مهدوی و جهانی شدن دین در اندیشه حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی(ره)
منبع:
جامعه مهدوی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۶)
40 - 69
حوزههای تخصصی:
وجود رهبری الهی، حضور دین و مکتب، ایجاد تشکل مؤمنان (حزب الله) و تشکیل دولت اسلامی از ارکان چهارگانه ای هستند که برای بسط ولایت مهدوی در زمین و جهانی شدن دین لازم و ضروری است. در زمان غیبت رهبری الهی در قالب ولایت فقیه جامع الشرایط متجلی است و دین الهی نیز در قالب قرآن کریم و سنت معصومین علیهم السلام موجود است. اما دو رکن دیگر یعنی تشکل مؤمنان و حزب الله (امت سازی) و دولت اسلامی را باید محقق کرد و به هر میزان این دو رکن تحقق پیدا کنند و دایره شمول بیشتری را در بر بگیرند، یک گام به سمت بسط ولایت الهی به پیش خواهیم رفت و به جهانی شدن دین کمک خواهیم کرد که نقطه اوج آن در زمان ظهور اتفاق خواهد افتاد. بدین جهت بررسی چگونگی بسط ولایت مهدوی در زمین و به تبع آن جهانی شدن دین، از امور مهم و ضروری برای پژوهش و تحقیق است. حضرت آیت الله صافی گلپایگانی (ره) از معدود فقهایی است که با نگاه راهبردی به امامت و مهدویت در صدد بود با نشان دادن چگونگی بسط ولایت مهدوی برای تمام بشریت و در همه پهنه جهان هستی، به جهانی شدن دین کمک کند. ایشان برای تحقق این امر مهم هم به آیات قرآن کریم و هم به روایات استشهاد کرده است؛ بنابراین فرضیه این پژوهش آن است که در اندیشه آیت الله صافی گلپایگانی (ره) با بسط ولایت مهدوی می توان به جهانی شدن دین کمک کرد. در این پژوهش با رویکرد کیفی و روش توصیفی - تحلیلی بسط و گسترش ولایت مهدوی و جهانی شدن دین در اندیشه حضرت آیت الله صافی گلپایگانی (ره) مورد بررسی قرار گرفته و به این سؤال اصلی که در اندیشه حضرت آیت الله صافی گلپایگانی (ره) چگونه می توان ولایت مهدوی را به هدف جهانی شدن دین بسط و گسترش داد؟ پاسخ داده شده است. تبیین ارکانی چون ضرورت وجود امامت و رهبری الهی در زمین و ضرورت وجود دین الهی و تشکل مؤمنانه و امت سازی اسلامی با تأکید بر نقش دولت اسلامی در این حوزه از یافته ها و نوآوری های این مقاله است.
اصول کلی مدیریت اسلامی نیروها(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۵
83 - 98
حوزههای تخصصی:
بحث مدیریت از نقطه ای شروع می شود که جمعی شکل گرفته و این جمع در رسیدن به تأمین نیازهای پیچیده خود برای این که هم هدف اقدام کند، بین نیروها ارتباط باشد، ساعی و تلاشگر باشند، دغدغه مند و پرانگیزه حرکت کنند و هماهنگی لازم در برنامه ها را داشته باشند نیاز به مدیریت دارند که این مسائل را سامان ببخشند که اینها مسائل مدیریت هستند. حال سؤال این است در مدیریت اسلامی چگونه می توان پاسخ به مسائل مدیریت دست یافت. در ادله وحیانی ما دلیلی که تصریح کند این مسائل را چگونه مدیر می تواند حل کند وجود ندارد اما با توجه به نیازمندی انسان به بحث مدیریت و آن طرف هم دین به عنوان روش صحیح زندگی کردن نمی توان توقع داشت که دین به این مسئله مهم نپرداخته باشد. به نظر می آید روش دین در ارائه پاسخ به مسائل مدیریت، تصریحی نبوده است چون عنصر شرائط و امکانات در بحث مدیریت تأثیرگذار می باشد. بنابراین نمی توان یک نسخه واحد حکمی پیچید لذا دین آمده اصول حاکم بر مدیریت را تبیین کرده است که این اصول در تمامی شرائط و امکانات قابلیت اجراء را دارد؛حال سؤال می شود این اصول حاکم بر مدیریت را از چه راهی می توان در ادله دینی کشف کرد؟ به نظر می آید از سه طریق می توان این اصول را کشف کرد: 1. مبانی و اهداف دین؛ 2. روش های دین در هر مسئله؛ 3. خطوط و اصول کلی دین در بحث مدیریت. با توجه به خطوط و اصول کلی دین در بحث مدیریت که در این نوشتار به اصول مدیریت تعبیر شده به اصل رفعت و ارتقاء وجودی نیروها در قسمت آرمان مدیریت و اصل بینات و روشنگری در قسمت زمینه های مدیریت اسلامی و فهمیدن و کار کردن نیروها در پیوند مدیریت با نیروها و مسئولیت همگانی در قسمت مسئولیت ها دست یافته ایم؛ البته با مقایسه جزیی این چهار اصل با مدیریت بشری، تفاوت مدیریت اسلامی با سائر مدیریت ها روشن تر می شود.
بررسی و نقد نحوه خالقیّت خداوند در عرفان کیهانی (حلقه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
33 - 60
حوزههای تخصصی:
در میان مباحث مهم کلامی، موضوع «نحوه خالقیت خداوند در هستی» به چگونگی تکثّر موجودات از خداوند می پردازد. این موضوع یکی از اولین و کلیدی ترین مباحث در ترسیم هستی شناسی است که بررسی ساختار و ضوابط حاکم بر آن در فهم بهتر دیگر اجزای جهان بینی اثرگذار خواهد بود. علاوه بر آن، بررسی این موضوع به چگونگی ساختار جهان بینی و شناسایی انسجام حاکم بر آن نیز کمک می کند. در این مقاله، نحوه خالقیت خداوند در عرفان کیهانی به کمک دو مدل «گستره عرضی عالم» و «سلسله طولی وجود» بررسی شده تا تحلیل دقیقی از اجزای حاکم بر آن و بررسی انسجام و پیوستگی ش به دست آید، زیرا با ترسیم مدل های هستی شناسی در نحوه تعامل مبدأ با عناصر هستی(ساختار گستره عرضی عالم) و نسبت مبدأ هستی با دیگر اجزاء(ساختار سلسله طولی وجود)، می توان خطاها و ضعف های محتمل در رویکرد عرفان کیهانی(حلقه) را بازشناخت. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، ابتدا نحوه خالقیت خداوند در عرفان کیهانی را بیان(توصیف) می کند، و پس از آن، از منظری تحلیلی به بررسی و نقد روابط درونی حاکم بر آن می پردازد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که نحوه خالقیت خداوند در عرفان کیهانی فاقد شفافیت لازم در بیان نحوه خالقیت خداوند است و در نسبت میان اجزای هستی و خالقیت خداوند در فرایند هستی به ابهامات و تناقضات ساختاری دچار شده است. چندان که در بیان نحوه خالقیّت خداوند با ضعف اساسی در تبیین، انسجام درونی و ساختاری روبه رو خواهد بود.
ارزیابی انتقادی تبیین «سرشت وحی» مبتنی بر «تجربه دینی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
44-25
حوزههای تخصصی:
مسئله تحقیق حاضر، ارزیابی انتقادی دیدگاه نصر حامد ابوزید به «تجربه وحیانی» در تبیین «سرشت وحی» است. ابوزید تلاش می کند در عصری که تدین مواجه با عقلانیت مدرن است، راهی بیابد. این تلاش ممکن است فرصت هایی را در اختیار متدینین قرار دهد اما چالش های متاثر از آن، بسیار بیشتر است؛ با استفاده از روش توصیفی تحلیلی است که مبتنی بر حکمت صدرایی به این پرسش پاسخ داده خواهد شد که اولاً ابوزید در تبیین «سرشت وحی» چرا و چگونه به «تجربه دینی» می پردازد و سپس این رویکرد دارای چه اشکالات و ابهاماتی است؟ مهم ترین یافته های تحقیق آن است که در نزد طرفداران تبیین سرشت وحیانی قرآن براساس تجربه دینی، از یک سو حقیقت، با تجربه سرشار از خطای انسانی گره می خورد و از سوی دیگر با نفی دسترسی فهم انسانی به حقیقت مطلق، نوعی نسبی باوری در حقیقت و فهم حاصل می شود.
بررسی و ارزیابی روش سلفیان وهابی در مواجهه با آیات و روایات (مطالعه موردی شفاعت، استغاثه و تبرک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
62-45
حوزههای تخصصی:
سلفیان، مسلمانان را به دلیل اعتقاد به مسایلی مانند توسل، شفاعت، تبرک و زیارت قبر مطهر پیامبر خدا | و سایر اولیاء به شرک متهم می کنند . این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و مطالعه کتابخانه ای به بررسی، ارزیابی و نقد روش پژوهش، شیوه استناد آنها به آیات قرآن و نحوه استفاده از روایات می پردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد که بر خلاف تصور ابن تیمیه و پیروان او از سلفیان، ظاهر آیات قرآن نص در این است که؛ عبادت مشرکان تنها به قصد تقرب به خدا نبود و آنها به بت های خود سمت ربوبیت می بخشیدند. مواجهه سلفیان با احادیث نیز جانبدارانه است. آنان به ابن تیمیه، تعلق افراطی همه جانبه دارند و تلاش آنان شرح و بسط دیدگاه های ابن تیمیه و تأکید بر آنهاست.
تحلیل کلامی نظریات تفسیری متکلمین درباره مفهوم «لقاءالله»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۷
131 - 155
حوزههای تخصصی:
مسئله «لقاءالله» با هویتی کلامی یکی از مسائل مهم قرآنی است که خداوند درباره تصدیق و تکذیب آن «وعده و وعید» فراوانی داده است واز اصول اعتقادات یا فروع اصلی آن ها محسوب می شود. به همین جهت تأملات پژوهشی پیرامون آن دارای ضرورت است و تضارب آراء دیدگاه های کلامی وعرفانی درباره این مفهوم ازیک سو واختلاف نظر امامیه واهل تسنن پیرامون آن از سوی دیگر بر ضرورت تحقیق می افزاید. این مقاله با هدف بررسی تطبیقی نظرات مفسرین امامیه واهل تسنن سعی نموده است به روش توصیفی، تحلیلی به استقراء وسیع در آرای ایشان پرداخته و به تحلیل تأثیر مبانی کلامی ایشان در نظرات تفسیری آنان درباره مساله لقاءالله بپردازد. از یافته های تحقیق این است که نشان داده مبنای کلامی نظیر «تجسیم» و «تشبیه» زمینه ساز تفسیر لقاءالله به مواردی نظیر رؤیت جسمانی است و مبنایی نظیر «تنزیه صرف» زمینه ساز تفسیر لقاءالله به مواردی شبیه لقاء ثواب و عقاب است. امامیه با مبانی کلامی که با مشی معتدل بین تنزیه و تشبیه جمع نموده اند با حمل لقاءالله بر شهود باطنی و رؤیت تجلیات الهیه، دارای موضع تفسیری متفاوتی شده اند.
بررسی تحلیلی ابعاد وابستگی عالم به امام عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با تأکید بر اندیشه آیت الله العظمی صافی گلپایگانی(ره)
منبع:
جامعه مهدوی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۶)
93 - 113
حوزههای تخصصی:
در علوم مختلف کلامی، فلسفی و تفسیری، همواره به بحث لزوم وجود امام معصوم در هر دوره زمانی اشاره شده است؛ اما همواره سر سخن بدین سو بوده که این لزوم و وابستگی شامل چه ابعادی می شود؟ به عبارتی دیگر عالم اعم از ماده و ملکوت، در چه ساحت هایی به وجود امام عصر(عج) نیازمند است؟ آیا در این بین می توان قائل به منطقه فراغی شد، بدین معنی که نقطه ای را یافت که عالم به امام وابسته نباشد؟ امروزه بخش قابل توجهی از شناخت های موجود نسبت به امام عصر(عج) در میان عموم مردم و حتی نخبگان حوزوی و دانشگاهی، محصول شنیده ها و واژگان پرتکراری است که از منظومه معرفتی ترسیم شده در آیات و روایات فاصله زیادی دارد. این ضرورت سبب شد تا در این اثر به بررسی تحلیلی ابعاد این وابستگی با تأکید بر اندیشه آیت الله صافی گلپایگانی (ره) با روشی توصیفی - تحلیلی روی آورده شود. از مهم ترین یافته ها و نوآوری های این اثر، تشریح ابعاد وابستگی عالم به امام عصر(عج) در همه شئون مادی، ملکوتی، فردی و اجتماعی، حدوثی و بقایی است؛ به طوری که مطابق با آیات و روایات شریفه، عالم در هیچ بُعدی از زوایای وجودی خود قادر نیست به حیات خود بدون وجود امام عصر(عج) ادامه دهد؛ بدین ترتیب در هیچ دوره زمانی زمین از حجت خداوند خالی نخواهد بود و این وابستگی ریشه در اعتبار نداشته، بلکه ناشی از رابطه حقیقی آن با ولیّ خداوند است.
بررسی حیات برزخی و اخروی حیوانات از دیدگاه ملاصدرا و امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حشر حیوانات از جمله مباحثی است که همواره میان حکما، متکلمان و بزرگان دین مورد اختلاف بوده است. برخی از آنان معتقدند که نفوس حیوانات پس از مرگ، هیچ گونه بقایی ندارد و برخی دیگر که معتقد به تجرد نفس حیوانات هستند، قائل به وجود حشر برای آنان می باشند. در این مقاله، ضمن پذیرش حشر نفوس حیوانات بر اساس آیات و روایات، به بررسی نحوه حیات برزخی و اخروی حیوانات از منظر دو فیلسوف حکمت متعالیه، ملاصدرا و امام خمینی پرداخته و بررسی می شود که تفاوت حشر نفوس حیوانات و نفوس انسان ها در چیست و آیا این حشر، میان همه حیوانات مشترک است یا نحوه حشر حیوانات نیز با یکدیگر تفاوت دارد و سرانجامِ این نفوس، چگونه خواهد بود و آیا سعادت و شقاوتی برای حیوانات در عالم قیامت متصور است؟ در این مقاله، ضمن پاسخ به سؤالات فوق، به بررسی یکی از مباحث مهم حشر نفوس، یعنی وجود یا عدم وجود قوه خیال در حیوانات پرداخته می شود. اثبات قوه خیال در حیوانات، یکی از دلائل اثبات تجرد نفس آنان است. سپس با بیان دلائل دیگر تجرد نفوس حیوانات و براساس نظرات ملاصدرا و ام ام خمینی، در نهایت این جمع بندی حاصل می شود که حیواناتی که دارای قوه خیال هستند، با اتصال به رب النوع خود، تجرد برزخی داشته و در قیامت، حشر شخصی جزئی داشته و دیگر حیوانات، دارای وجود رابط بوده و با مرگشان با رب النوع خود اتحاد برقرار کرده و تعین خود را از دست می دهند.
اعتبار کشف و شهود از منظر آیات و روایات (با درنگی در ادله و استنادات اهل تصوف)
منبع:
کلام و ادیان سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۸)
109 - 142
حوزههای تخصصی:
محققین و نویسندگان مکتب تصوف، که به حجیت ذاتی مکاشفه و معرفت زا بودن آن باور دارند، برای اثبات مقصود خود به برخی از آیات و روایات استناد کرده و دیدگاه خود را مورد تایید متون وحیانی می دانند. پژوهشگر در صدد آن است که این ادعا را مورد سنجش قرار داده و به واکاوی و نقد ادله موجود بپردازد. در بخش اول این نوشتار، سند، منبع و دلالت هرکدام از این متون مورد بررسی قرار گرفته و در بخش دوم، ابهامات کلی استناد به متون وحی برای حجیت مکاشفه تبیین شده است. حداکثر مطلبی که از دلالت نصوص دینی در مقوله کشف و شهود استفاده می شود، کارایی آن در حوزه عواطف و احساسات انسانی است؛ بحث کارایی مکاشفه در حوزه احساسات و عواطف، موضوعی نیست که تنها از متون وحیانی به دست آمده باشد، بلکه از کلمات مختلف اصحاب شهود و حتی عرفان پژوهان غربی هم می توان این مهم را دریافت. طبق اذعان اهل شهود، خصیصه مشترک مکاشفات، حالت های انفعالی روحی و احساسات خاصی است که به سالک دست می دهد. اینکه گفته می شود شهود، ورای طور عقل بوده و حلوای تنترانی (لن ترانی) است که باید طعم آن چشیده شود، به خاطر حس خاصی است که در آن لحظه به فرد دست می دهد. احساساتی چون:حس رهایی، تعلق به یک منبع لا یتناهی، عدم تعلق به جهان مادی یا جسم، یقین، شادی، حالت های قبض و بسط و حیرت، شوق و ذوق و عشق و ... همه اینها نه در حوزه علوم و معارف بلکه در حوزه احساسات و عواطف درونی مطرح می شود. خطا از جایی آغاز شد که اموری از جنس احساس، در حوزه های معرفت شناختی خرج شد و مبانی هستی شناسی و خداشناسی از آن استخراج گردید.
مفهوم شناسی «فلسفه منطق اسلامی» و پیشینه شناسی مس ائل آن در تُراث منطق اسلامی
منبع:
آموزه های حکمت اسلامی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱
39 - 66
حوزههای تخصصی:
«فلسفه منطق» مانند دیگر فلسفه های مضاف از جمله دانش های نوپایی است که خاستگاه آن به عنوان دانشی مستقل، مغرب زمین است. منطق به عنوان یکی از قدیمی ترین دانش ها در تمدّن اسلامی، معمول و بالیده بوده است. مقایسه قدمت طولانی دانش منطق و نوپا بودن فلسفه منطق، این پرسش را پدید می آورد که آیا حکمای منطق اسلامی، منطق را بریده از فلسفه آن طرح و بحث کرده اند یا مسائل منطق اسلامی ناظر بر فلسفه مضاف متناسب خود -هرچند پنهان و غیرمدون- طرح و بحث شده است و منطق دانان اسلامی نیز در تُراث منطق اسلامی، به مباحثی پرداخته اند که امروزه جزء مسائل فلسفه منطق می دانیم؟ پاسخ به این پرسش افزون بر آنکه مسائل «فلسفه منطق اسلامی» را مسائلی ریشه دار و باسابقه معرفی می کند، تولید فلسفه های مضاف را سرعت می بخشد. از سوی دیگر توجه به این پیشینه، زمینه ساز روش شناسی حکمای اسلامی در مسائل فلسفه مضاف خواهد بود. در این مقاله، تعاریف مطرح شده درباره «فلسفه منطق اسلامی» نقد و بررسی شده و سپس با روش تحلیلی به چهار مسئله از مسائل فلسفه منطق اشاره گردیده است. در نهایت، با ارائه اقوال و نظراتی که منطقیّون درباره این مسائل بیان کرده اند، پیشینه داشتن این مباحث در تُراث منطق اسلامی اثبات شده است.
اصول فقه معارف دین و جایگاه آن در فهم احادیث با تأکید بر روایات مهدویت(بررسی موردی واژه وعی و نقش آن در فهم حدیث اهل البیت)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۲
231 - 244
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم عمیق که درباره فهم حدیث اهل البیت: به کار رفته و نیاز به دقت و تأمل دارد کلمه وعی است که در احادیث متعددی بر آن تأکید شده است. وعی حدیث به طور خلاصه به معنی دریافت کامل حدیث و به دور از ذهنیت ها و پیش داوری هاست تا راه برای رسیدن به مراد و مقصود معصوم باز گردد. در این تحقیق درباره لغت وعی و نیز موارد استعمال آن در قرآن و احادیث بحث شده تا از این رهگذر معنای مراد از آن در کلام اهل بیت: به دست آید.
جایگاه ولایت در مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۱ ویژه همایش شهید سلیمانی و مکتب انتظار و مقاومت
201 - 236
حوزههای تخصصی:
امامت، اندیشه سیاسی مطلوب اسلامی از منظر تشیع است. محتوای اندیشه امامت، «ولایت» است. مفهوم ولایت هم در عصر حضور و هم در عصر غیبت امام معصوم، رابطه بین امام و ماموم، و یا حاکم و مردم را مشخص می کند. در صورت عملی شدن این رابطه، «نظام ولایت» شکل می گیرد. مکتب حاج قاسم، مکتب ولایت و مکتب قرآن است و او در تلاش بود تا مبانی فکری و عملی خود را با قرآن، سنت معصومین7 و اندیشه های امام خمینی; پیوند بزند. حاج قاسم در درجه اول عبد مخلص خداوند متعال بود و ولایت مداری او از سرچشمه عبودیت مخلصانه وی نشات می گیرد. او در انسان شناسی، خود را عبد و سرباز شناخته است. به همین دلیل حاج قاسم تمام همت خود را صرف دفاع از مسیر ولایت می کند و با این که به لحاظ سلیقه شخصی، نظامی بودن را با روحیات خود متناسب نمی داند؛ ولی به دلیل عمل به وظیفه سربازی و عبد بودن خود، جهاد در راه مولای خود را شغل اصلی خود انتخاب می کند. این مقاله در راستای مطالعه جایگاه ولایت در مکتب حاج قاسم سلیمانی، با استفاده از روش تحلیل محتوا، متن وصیت نامه شهید سلیمانی را به مثابه کامل ترین، معتبرترین و آخرین سند برجای مانده از آن شهید، مورد تحلیل کمی و کیفی قرار داده است. نتایج این بررسی نشان می دهد که ولایت مداری پربسامدترین مفهوم موجود در مکتب شهید سلیمانی است. اگر مکتب حاج قاسم را به مثابه یک مثلث ترسیم کنیم، یکی از اضلاع آن ولایت مداری و دوضلع دیگرش خدامحوری و جهاد در راه خدا برای نجات مخلوق خدا است. به این ترتیب گرچه ولایت مداری یکی از اضلاع مکتب سه ضلعی حاج قاسم است، با این حال دو ضلع دیگر نیز به کمک همین ضلع و تحت رهبری آن امکان تحقق می یابند. بنابراین دال مرکزی مکتب حاج قاسم همان ولایت مداری است که این امر از دوران مبارزات او با رژیم طاغوت تا روز شهادتش در 13 دی ماه 1398بر تمام اندیشه و رفتار او حاکم بوده است.
تحلیل کارکردهای معرفت شناختی خیال از دیدگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
29 - 49
حوزههای تخصصی:
قوه خیال از مهم ترین قوای حس باطنی و دارای کارکردهای مختلفی است. پژوهش و تحلیل این قوه از منظر فیلسوفان، به تعیین کارکردهای آن کمک خواهد کرد. مسئله پژوهش حاضر، تحلیل کارکردهای معرفت شناسی خیال از دیدگاه فارابی و پاسخ به این سٶال است که موضع فارابی در تبیین ماهیت و تعیین کارکردهای معرفت شناسی خیال چیست؟ در این مقاله به روش تحلیلی و با تمرکز بر تحلیل چیستی و کارکردهای قوه متخیله و استقصای ادله، قرائن و شواهد دالّ بر نقش خیال در حوزه معرفت شناسی، به تبیین گستره خیال در دو عرصه صوری و مفهومی و معنای خاص و عام خیال در این دو عرصه پرداخته و نشان داده ایم معنای عام خیال که متعلق به ساحت مفهومیِ قوه متخیله است، شامل انواع معارف برهانی (یقینی) و غیر برهانی (ظنّی) می شود. رویکرد فارابی در تبیین گستره خیال مبتنی بر مشکک بودن مراتب معرفتی انسان و مبانی روان شناختی، معرفت شناختی و در نهایت نگاه غایت انگارانه فارابی استوار است؛ در حالی که رویکرد ابن سینا بیشتر بر نظریه انسان شناختی و معرفت شناختی او تکیه دارد.
بازتحلیل نقش صوفیه در تأویل «قیامت» به «قیام موعود»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۳
91 - 114
حوزههای تخصصی:
آموزه معاد و برپایی قیامت از اساسی ترین اعتقادات اسلامی مورد توجه گرایش های تأویلی جریان های انحرافی بوده است. متصوفه که تاریخی به گستردگی دوره اسلام دارد؛ تأویل را به عنوان شیوه ای برای درک باطن شریعت و حقیقت مکنون در آن به کار بسته است. متصوفه معتدل هرچند بر وقوع ظاهری و حقیقی واقعه قیامت و مفاهیم مرتبط با آن صحه گذارده لکن بیانی تأویلی از مقامات قیامت بیان داشته است که مایه انحرافاتی در جامعه اسلامی شده است. این پژوهه با روش کتابخانه ای و به گونه توصیفی تحلیلی به بررسی تأویل متصوفه در مفهوم قیامت می پردازد. این جستار پس از دنبال نمودن سیر تأویل گرایی در مفهوم قیامت، تبیین اقسام قیامت در دیدگاه متصوفه و تأویلاتی که بر آن آموزه وارد شده است به این دستاورد رهنمون شد که چنین تأویلاتی منجر به اباحی گری، زمینه سازی برای نسخ شریعت، بدعت گذاری در ایجاد آئینی ساختگی و سستی نسبت به موضوعات مختلف شریعت الاهی شده است.
مقایسه ی رابطه ی عقل جزوی و کلّی از دیدگاه مولانا با تفکّر اوّلیه و ثانویه از دیدگاه گابریل مارسل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۳
49 - 72
حوزههای تخصصی:
توجه به انواع و مراتب عقل، به عنوان ابزار شناخت در فلسفه و عرفان از قرن ها پیش مطرح بوده است. در این میان مولانا نیز بر جایگاه و اهمّیت عقل و تمایز انواع آن تأکید داشته است. با دقت در مثنوی می توان دریافت که عقل جزوی و کلّی، شباهت های قابل تأمّلی با تفکّر اوّلیه و ثانویه ،که گابریل مارسل، فیلسوف فرانسوی مطرح کرده است، دارند. مارسل دو سنخ تفکّر را از هم متمایز می کند؛ یکی تفکّر اوّلیه که ناظر به مسائل است و دیگری تفکّر ثانویه که ناظر به رازهاست. پژوهش حاضر به شیوه تحلیلی-مقایسه ای انجام شده و نتایج به دست آمده حاکی از آن است که مولانا و مارسل از دو دریچه متفاوت یعنی اولی عرفانی و دومی فلسفی، دریافته اند که حقایق ماورائی را از طریق تجربه و شهود واز طریق مواجهه می توان دریافت که در نهایت با معرفتی حیرت زا کشف می شوند. همچنین تقسیمات دو سنخی برای معرفت، آثار و نتایج اخلاقی دارد که البته هدف مارسل،کارکردهای اخلاقی و معنوی آنها مورد نظر بوده، ولی هدف مولانا رسیدن و پیوستن به حقیقت و اصل وجود است و عمل اخلاقی در مسیر معرفت به امور ماورائی، وسیله ای برای نیل به این حقیقت است. مولانا و مارسل در این تقسیم بندی ها، فلاسفه را به جهت استفاده از ابزار مادی درفهم امور ماورائی، مورد نقد قرار داده اند؛ با این حال در مورد امور ماورائی مولانا معتقد است، مسیر طریقت باید به مدد یک پیر واصل طی شود اما چنین مسئله ای در تفکر مارسل که فیلسوف است، مشاهده نمی شود.
اثبات ولایت اهل البیت (ع) بر تمام موجودات از طریق قاعده الواحد(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال شانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۳
179 - 200
حوزههای تخصصی:
ولایت اهل البیت: تاکنون با ادله نقلی فراوانی اثبات شده است؛ اما چیزی که جای خالی آن احساس می شود اثبات ولایت اهل البیت از طریق عقل است. به این صورت که براساس قاعده الواحد اولین صادر از حق تعالی وجود منبسط می باشد؛ وجود منبسط دارای مراتبی است و شامل تمام موجودات از عالم عقل تا عالم ماده می شود. و اولین مرتبه آن نیز براساس قاعده الواحد عقل اول می باشد که واسطه بین حق و خلق یا به عبارت دیگر واسطه فیض بین حق تعالی و دیگر مراتب وجود منبسط می باشد. از آن جایی که حقیقت ولایت به معنای سرپرستی امور می باشد و خداوند امر تدبیر عالم را به واسطه اسم جامع الله به انجام می رساند و انسان کامل مظهر اسم جامع الله می باشد در واقع انسان کامل، تدبیرکننده عالم به اذن الله می باشد؛ در نتیجه یکی از شئون انسان کامل، ولایت بر تمام ما سوی الله است. این مقاله در پی آن است که از طریق قاعده الواحد، ضرورت واسطه فیض و ولایت او بر تمام هستی را اثبات کند.