فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
287 - 313
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تحلیل توسعه نیافتگی اقتصادی و صنعتی بخش معدن به عنوان یکی از ظرفیت ها و پتانسیل های توسعه ای در استان کردستان می باشد. چهارچوب مفهومی از مفاهیم توسعه ی اقتصادی و صنعتی ذیل نظریات رشد متوازن نورکس و رشد نامتوازن هیرشمن و نظریات توسعه اقتصادی شومپیتر که توسعه اقتصادی و صنعتی را مبنای رفع توسعه نیافتگی دانسته و بر اهمیت فرآیندی و مستمر و پایداری توسعه تاکید دارند، اتخاذشده است. همچنین از روش نظریه زمینه ای که در پی شرایط زمینه ای، علی، مداخله ای، پیامدها و راهبردهای اتخاذشده، می باشد _ توسعه نیافتگی _، استفاده شده است. روش نمونه گیری، نظری هدفمند بوده و از منطق روش اشباع نظری جهت رسیدن به یافته های حاصل از مصاحبه با ۱۵ نفر از کارشناسان، مدیران و فعالان بخش معدن استفاده گردیده است. نتایج نشان داد که ضعف زیرساخت های صنعتی و ارتباطی استان زمینه ی توسعه نیافتگی بخش معدن را فراهم آورده است. پرهزینه بودن، عدم رغبت سرمایه گذاران، وجود بازار دلالی، بلندمدت بودن سرمایه گذاری و انتقال سرمایه، سرمایه بر بودن فعالیت های معدنی سبب کاهش و کمبود سرمایه گذاری در این بخش شده و همین امر، شرایط علی توسعه نیافتگی را سبب گردیده است. موانع اداری و امنیتی نمودن معادن در بهره برداری از ظرفیت ها و پتانسیل های این بخش به عنوان شرایط مداخله ای در توسعه نیافتگی عمل نموده است. این شرایط، دوقطبی سازی توزیع فعالیت های صنعتی و معدنی در میان شهرستان های استان و معارضت های نهادی و مدنی را فراهم نموده است که پیامدهای توسعه نیافتگی بخش معدن می باشد. در همین راستا، خام فروشی مواد معدنی به عنوان استراتژی و راهبرد جهت فعالیت در این بخش اتخاذ شده است. این راهبرد حاکی از پیامد توسعه نیافتگی و درعین حال بازتولید توسعه نیافتگی استان در بخش معدن می باشد. لذا جهت رفع توسعه نیافتگی این بخش و توسعه اقتصادی_ صنعتی آن پیشنهاداتی ارائه گردیده است.
شناسایی و رتبه بندی موانع توسعه کارآفرینی اجتماعی در سازمان های مردم نهاد استان چهارمحال و بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
239 - 272
این تحقیق با هدف شناسایی و اولویت بندی موانع توسعه کارآفرینی اجتماعی در سمن های استان چهارمحال و بختیاری و بر مبنای روش کیفی صورت گرفته است. بر این اساس نخست با اجرای مصاحبه نیمه ساختار یافته با مدیران سمن های استان، موانع توسعه کارآفرینی اجتماعی شناسایی و در مرحله بعدی به رتبه بندی عوامل احصا شده با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی پرداخته شد. جامعه آماری این پژوهش 74 نفر از مدیران سمن های استان چهارمحال و بختیاری بوده که نمونه تصادفی 20 نفره برای مصاحبه و نمونه 40 نفره تصادفی برای پرسشنامه رتبه بندی از میان آن ها انتخاب گردید. نتایج پژوهش نشان داد که عامل عدم همکاری دولت و ارگان های دولتی در رتبه نخست و عامل عدم آگاهی سمن ها از کارآفرینی اجتماعی در رتبه دوم و عوامل عدم استقبال افراد از طرح های کارآفرینانه و سبک زندگی مردم و مانع ذهنی آن ها در رتبه های بعدی قرار گرفتند. تسهیل ارائه مجوز به فعالیت های کارآفرینانه اجتماعی و حمایت مالی از آن ها، برگزاری کارگاه های آموزشی برای فعالین سازمان های مردم نهاد و نیز فرهنگ سازی در میان مردم برای میل به فعالیت های جمعی توسط رسانه های عمومی از جمله راهکارهای رفع موانع توسعه کارآفرینی اجتماعی در سمن های استان چهارمحال و بختیاری می باشد.
ارائه الگوی مدیریت چالش های رساله نویسی مبتنی بر تجارب زیسته دانشجویان دکتری جغرافیای کشور عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
57 - 69
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش ارائه الگوی مدیریت چالش های رساله نویسی بر اساس تجارب زیسته دانشجویان دکترای جغرافیای کشور عراق بود. روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کیفی از نوع پدیدارشناسی و روش توصیفی در دو مرحله انجام شد. در مرحله اول از مصاحبه نیمه ساختاریافته و روش تحلیل 7 مرحله ای کلایزی برای تحلیل داده ها استفاده شد. در مرحله دوم از روش دلفی و تحلیل محتوای کیفی با کمک نرم افزار Maxqda 2020 بهره گرفته شد. جامعه آماری مرحله اول شامل دانشجویان و فارغ التحصیلان دکترای جغرافیا در سه سال اخیر بود و در مرحله دوم خبرگان حوزه آموزش عالی از جمله مدیران، کارشناسان و اعضای هیأت علمی مورد مطالعه قرار گرفتند. نمونه گیری به صورت هدفمند و ملاک محور انجام شد و در مجموع 22 نفر (10 نفر در مرحله اول و 12 نفر در مرحله دوم) مشارکت کردند. یافته ها: نتایج نشان داد چالش های رساله نویسی دانشجویان دکترای جغرافیا در عراق در چهار بعد اصلی شامل ساختاری-سازمانی، دانشجویی، آموزشی-پژوهشی، و فناوری اطلاعات و ارتباطات دسته بندی می شود. در بعد ساختاری-سازمانی، چالش هایی مانند محدودیت های مالی، ناکارآمدی مقررات و سیاست ها، و ضعف سیستم های اداری مشاهده شد. در بعد دانشجویی، مشکلاتی از قبیل استرس و اضطراب، کمبود مهارت های پژوهشی و نگارشی، و ناتوانی در مدیریت زمان مطرح شد. بعد آموزشی-پژوهشی شامل ضعف در نظارت و راهنمایی اساتید، کمبود منابع علمی مرتبط، و پیچیدگی در فرآیندهای تحقیقاتی بود. در بعد فناوری اطلاعات و ارتباطات نیز مسائلی چون کمبود دسترسی به منابع دیجیتال، ضعف در زیرساخت های فناوری، و ناآشنایی با ابزارهای تحقیقاتی مدرن برجسته شدند. این ابعاد در قالب 12 مؤلفه اصلی، 34 مؤلفه فرعی، و 157 مفهوم شناسایی شدند. در مرحله دوم پژوهش، 20 راهکار کلی برای مدیریت این چالش ها شناسایی شد که شامل تقویت فرآیندهای اداری، بهبود ارتباطات میان دانشجو و استاد راهنما، توسعه مهارت های پژوهشی و نگارشی، و استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای افزایش کارایی و دسترسی به منابع علمی بود. این یافته ها به ارائه مدلی جامع برای مدیریت چالش های رساله نویسی و ارتقای کیفیت آموزش دکتری در عراق منجر شد. نتیجه گیری: این پژوهش مدلی جامع برای مدیریت چالش های رساله نویسی ارائه کرده که به دانشگاه های عراق کمک می کند تا از طریق هماهنگی در جنبه های مختلف سیستم آموزشی، ارتقای کیفیت آموزش دکتری را محقق سازند. یافته ها اهمیت ماهیت چندبعدی آموزش دکتری را نشان می دهد و نیاز به راهکارهای یکپارچه برای بهبود تجربه دانشجویان دکتری و افزایش کارایی فرآیندهای آموزشی و پژوهشی را برجسته می کند.
تحلیلی بر چالش های سازمان های مردم نهاد جوانان استان اصفهان در مناسبات با دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
145 - 171
علیرغم اهمیت مشارکت در برنامه های توسعه با محوریت سازمان های مردم نهاد (سمن ها) به عنوان محرک اصلی، اما مسئله مشارکت همچنان حل نشده باقی مانده است. اغلب دولت ها از مشارکتی که به ذینفعان این فرصت را می دهد تا به طور اثربخشی بر برنامه های توسعه تأثیر بگذارند، صحبت می کنند و برای آن پیش قدم می شوند اما در واقعیت در برابر آن مقاومت می کنند و امکان برقراری ارتباط مشارکتی به عنوان قلب مشارکت موثر را نمی دهد. این موضع برای فرآیندهای توسعه بسیار مشکل ساز است. زیرا هیچ مشارکت اثربخشی در توسعه بدون ارتباط موثر اتفاق نمی افتد. از این جهت پژوهش حاضر با تمرکز بر مسئله مندی ارتباطات موثر در مشارکت های توسعه و با هدف آسیب شناسی فرایندهایی که تعامل سمن ها و دولت را شکل می دهد یا موانع برقراری ارتباط موثر می شود این پرسش را پیش کشید که دولت چگونه با سمن ها کار می کند؟ با استفاده از روش نظریه زمینه ای برساختی و تکنیک مصاحبه متراکم با 33 نفر از دبیران سمن های جوانان استان اصفهان نتایج نشان داد سمن های جوانان به جزء جدایی ناپذیر شکل سازمانی دولت تبدیل شده اند و یا به عبارتی سمن ها در دولت حک شده اند. حک شدگی نه تنها استقلال، بلکه پایداری آن ها را مسئله مند کرده است. از اینرو است که توصیف سمن ها از تجربه کار کردن با دولت لحظه ای بودن را، در ادراک آن ها حکاکی کرده است. دولت نه تنها فضای فعالیت سمن ها، بلکه ماهیت روابط خود با آن ها را هم تعریف می کند و رویکردی فروکاهنده در مورد ماهیت سمن، عضویت در آن، عملیات اجرایی و اثربخشی طرح ها و حتی رابطه با دولت ایجاد کرده است.
دستیابی به مهم ترین عناصر خداباوری و توکل در حیات طیبه بر پایه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش با رویکرد فقهی- تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
619 - 644
حوزههای تخصصی:
نظام تعلیم و تربیت کشور نیازمند به روزرسانی و تحولی اساسی است از سوی دیگر نیز اجرای نامحسوس برخی مفاد سند2030 در گوشه و کنار بر ضرورت این تحول در جهت تعلیم و تربیت اسلامی ایرانی می افزاید. هدف مهم این نوشتار بررسی فقهی تربیتی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش با هدف دستیابی به مهم ترین عناصر خداباوری و توکل بر خدا در حیات طیبه است. بررسی این مهم در راستای تحقق بند 1 از هدف های کلان سند تحول ضروری است. تحقق این هدف والا در تربیت انسانی مؤمن، خداباور، متعهد به وظایف، حق مدار و دارای عزت نفس تجلی می یابد. تحقق این هدف به عنوان یک راهبرد کلان در بعد معرفتی، مبتنی بر «شناخت پروردگار، تقویت ایمان، توجه به ذات باری تعالی و ناامیدی از غیر او و حق مداری و استقامت بر آن» که همگی از زمینه ها و عناصر توکل به شمار می رود. این مقاله به این پرسش اساسی می پردازد: «برپایه بررسی سند تحول بنیادین، عناصر کلیدی خداباوری و توکل در حیات طیبه چیست؟» برای دستیابی به پاسخی متقن، مقاله پیش رو با روش توصیفی تحلیلی به تحلیل مفاد آیات و روایات پرداخته و با بهر ه گیری از روش های استظهار از متن مطابق مبانی اصول استنباط، مهم ترین عناصر رشد خداباوری و توکل را استنباط کرد. از مهم ترین نتایج پژوهشی تطابق شاخصه های خداباوری در قرآن و روایات با اهداف و راهکارهای عملی سند تحول بنیادین است و همچنین دستیابی به زمینه های توکل که عبارت اند از: «شناخت صفات پروردگار؛ تقویت ایمان؛ باورمندی به ذات لایزال الهی و امید نبستن به دیگران؛ حق مداری و استقامت بر آن».
فاصله فرهنگی و تقابل گفتمان های سفر(نمونه های مورد مطالعه: استان های آذربایجان غربی و گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: امروزه صنعت گردشگری، نقشی مهم در توسعه کشورهای مختلف اعم از توسعه یافته یا در حال توسعه، ایفا می کند. این صنعت بسیار متأثر از فرهنگ گردشگری است. یکی از مؤلفه های مهم در فرهنگ گردشگری، «فاصله فرهنگی» است. این مقاله که بر پایه مطالعات میدانی در دو استان آذربایجان غربی و گیلان نوشته شده است، با تأکید بر نظام ارزش های موجود در فرهنگ گردشگری این دو منطقه، به موضوع فاصله فرهنگی میان جامعه میزبان و جامعه مهمان (گردشگر داخلی/خارجی) می پردازد و در این جهت، با ابداع مفهوم فاصله زیست محیطی به مثابه بدیل فاصله فرهنگی که بر پایه احساس تعلق یا عدم تعلق به محیط زیست است، به نکاتی مهم دست می یابد. روش مطالعه: این پژوهش در دو حوزه فرهنگی و میدان آذربایجان غربی و گیلان بر پایه روش کیفی مردم نگارانه بر اساس مطالعه میدانی، مشاهده مشارکتی، گفت وگو با مطلعان کلیدی در بازه زمانی 1398 تا 1400 انجام شده و در آن منظر شناختی روش مطالعه بر پایه وجود ذی نفعان چندگانه در حوزه های فرهنگی است. یافته ها: در میدان و مورد نخست، برخلاف آن چه رایزینگر در یافته های خود مطرح می کند، با پدیده متفاوتی روبه رو می شویم که در آن برخی از عناصر موجود در نظام ارزش ها و هنجارهای جامعه میزبان و مهمان به هم نزدیک تر است. در میدان و مورد دوم، نظریه آنتونی الیور اسمیت، بیرگیت موسگات و همکاران، جرمی بولتجنس و همکاران، چین چین وانگ و کارل کاتر، برنت ریتچی، آلفانسو وارگاس سانچز برای درک و فهم شرایط گردشگری در بحران، مصداق می یابد. نتیجه گیری: از نتایج جالب این پژوهش آن است که فاصله زیست محیطی و فرهنگی کم تری میان جامعه میزبان و جامعه مهمان (گردشگر خارجی) در مواردی چون وندالیسم در میدان نخست (آذربایجان غربی) به چشم می خورد. در میدان دوم (گیلان)، الگوی مهم اخوت بر پایه درد در وضعیت گردشگری در بحران (بازه همه گیری) به تعریف رابطه میزبان-مهمان گسترش می یابد.
جامعه، فضا و رفتارهای خشونت بار: بررسی رابطه میان شاخص های اجتماعی فضایی و بروز نزاع و درگیری (مورد مطالعه: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۳
265 - 300
حوزههای تخصصی:
اهداف: نزاع و درگیری از منابع عمده استرس در روابط میان فردی و اجتماعی است که اثرات منفی بر سلامت و بهزیستی فردی و اجتماعی داشته و ممکن است آسیب های اجتماعی، امنیتی و سیاسی در جامعه ایجاد کند. آمارها نشان می دهند که نرخ وقوع نزاع و درگیری در ایران و نیز در استان گیلان طی سال های اخیر روند افزایشی داشته است. پژوهش حاضر با تعیین تفاوت محله های با میزان نزاع و درگیری بالا و پایین شهر رشت از نظر شاخص های اجتماعی فضایی انجام شد. روش مطالعه: مطالعه حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و در قالب یک طرح مورد- شاهدی و به صورت مقطعی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه جوانان 16 تا 35 سال ساکن در محلات جرم خیز و محلات دارای نرخ وقوع کم تر جرم در شهر رشت براساس داده ها و معیارهای فرمان دهی انتظامی استان گیلان بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای و فرمول کوکران، تعداد 380 نفر به دست آمد اما جهت دقت بیشتر تعداد 400 نفر انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری متغیرها عبارت بودند از: مقیاس های بدنام سازی محلات، منابع نهادی محلی، ناهماهنگی فضایی محلات، محرومیت نسبی محلات، انسجام محله، کنترل اجتماعی، شبکه های اجتماعی محلات، سرایت اجتماعی محلات و کیفیت زیباشناختی محلات. داده ها با استفاده از روش تحلیل مؤلفه های اصلی، آزمون تی و آزمون کای اسکوئر تحلیل شدند. یافته ها: تفاوت معنی داری بین محلات با نزاع و درگیری بالا و پایین از نظر متغیرهای بدنام سازی محلات (01/0 > P)، منابع نهادی محلات (01/0 > P)، کنترل اجتماعی (01/0 > P)، شبکه های اجتماعی محلات (01/0 > P)، و ناهماهنگی فضایی (01/0 > P) وجود داشت. نتیجه گیری: نارسایی در شاخص های اجتماعی فضایی محلات، مانند بدنام سازی، ضعف منابع نهادی، کاهش کنترل اجتماعی، نارسایی در شبکه های اجتماعی واقعی و ناهماهنگی فضایی از جمله عوامل خطر بروز رفتارهای پرخاشگرایانه نزاع و درگیری می باشند. بنابراین، کاهش نرخ ارتکاب نزاع و درگیری مستلزم تقویت شاخص های اجتماعی فضایی است.
عوامل فرهنگی مرتبط با سبک زندگی تغذیه ای، با تأکید بر مصرف غذای بیرون بر (پیمایشی در بین ساکنان شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
78 - 97
حوزههای تخصصی:
حفظ و تداوم سبک زندگی تغذیه ای در هر فرهنگ به عنوان یک مولفه هویتی از اهمیت خاصی برخوردار است. تداوم این فرهنگ همچنین تاثیر مثبتی در امنیت غذایی مردم جامعه دارد، که نتیجه ی آن می تواند پرورش انسان های سالم و جامعه ای کارآمد باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل فرهنگی مرتبط با سبک زندگی تغذیه ای (با تاکید بر مصرف غذای بیرون بر) در بین ساکنین 18 سال و بالاتر شهر شیراز نگاشته شده است. این پژوهش به روش پیمایشی با رویکرد کمی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل ساکنین 18 سال و بالاتر شهر شیراز بوده که تا سال 1395 برابر با 1193693 نفر برآورد شده است. داده ها در این پژوهش به کمک روش نمونه گیری خوشه ای طبقه ای جمع آوری شده اند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 420 نفر است. در این پژوهش، سرمایه فرهنگی در ابعاد عینیت یافته، تجسم یافته و نهادی مورد بررسی قرار گرفته است. متغیر سرمایه فرهنگی با سبک تغذیه ای ارتباط معناداری نداشته است. سرمایه فرهنگی در بعد نهادی، رابطه معناداری با سبک تغذیه ای داشته است. در نهایت می توان چنین نتیجه گرفت که در بین مردم شیراز سبک تغذیه ای مبتنی بر بیرون بر هنوز نتوانسته است به سبک رایج تغذیه ای تبدیل شود. واژگان کلیدی: سبک زندگی، سبک زندگی تغذیه ای، فست فود، مصرف غذای بیرونبر
تأثیر رنگ آمیزی مندلا بر میزان تمرکز و اضطراب (مطالعه دانش آموزان دختر سال دوازدهم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
70 - 85
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر رنگ آمیزی مندلا بر میزان تمرکز و اضطراب دانش آموزان دختر سال دوازدهم شهر اهواز در جلسات امتحان انجام شده است. روش کار از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر پایه دوازدهم در سال تحصیلی (1402-1401) شهر اهواز بودند که با روش نمونه-گیری خوشه ای براساس ملاک های ورود و خروج انتخاب گردیدند. در ابتدا یک ناحیه آموزشی در شهر اهواز انتخاب شده و سپس تست غربالگری سلامت عمومی برای کلیه دانش آموزان دختر مقطع دوازهم انجام شد. از بین دانش آموزانی که نمرات بالاتر از نقطه برش به دست آورده بودند، 30 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به همین روش در دو گروه آزمایش (15=n) و کنترل (15=n )گماره شدند. هر دو گروه در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با استفاده از پرسشنامه های توجه و ذهن آگاهی (براون و رایان، 2003)، و اضطراب امتحان (فریدمن، 1997) مورد ارزیابی قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت 11 جلسه 45 دقیقه ای تحت مداخله رنگ آمیزی طرح های مندلا قرار گرفت اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS23 و روش اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد رنگ آمیزی مندلا بر کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان در مرحله پس آزمون مؤثر بوده است و اثرات آن در مرحله پیگیری نیز باقی مانده است (05/0>p). اما بر توجه تاثیری نداشته است. بنابر یافته های پژوهش می توان برای کاهش اضطراب امتحان در دانش آموزان دختر از مداخله رنگ آمیزی طرح های مندلا استفاده کرد.
Structural Relationship of Teachers' Interaction Styles Based on Social Adaptability, Psychological Hardiness, and Academic Achievement Motivation with Mental Health Mediation in Eighth Grade Female Students(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۱ (۲۰۲۴)
103 - 112
حوزههای تخصصی:
Purpose: The interaction styles of teachers play a significant role in improving both academic and non-academic outcomes for students. Thus, this study aimed to determine the structural relationship of teachers' interaction styles based on social adaptability, psychological hardiness, and academic achievement motivation with mental health mediation in eighth grade female students.
Methodology: This study was applied in its objective and cross-sectional in its execution, utilizing a correlational type. The population of this study comprised all eighth-grade female students in the city of Kangavar in the academic year 1401-1402, totaling 2417 students. Based on the Krejcie and Morgan table, 379 of them were selected as the sample through multi-stage cluster random sampling. Data collection tools included questionnaires on teachers' interaction styles, social adaptability, psychological hardiness, academic achievement motivation, and mental health, which were analyzed using the Structural Equation Modeling (SEM) method in Amos software.
Findings: The findings of this study indicated that the variables of social adaptability, psychological hardiness, and academic achievement motivation had a direct and significant effect on mental health, and the variables of social adaptability, psychological hardiness, academic achievement motivation, and mental health had a direct and significant effect on teachers' interaction styles. Moreover, the variables of social adaptability, psychological hardiness, and academic achievement motivation had an indirect and significant effect on teachers' interaction styles through the mediation of mental health (P<0.05).
Conclusion: Based on the results of this study, to improve interaction styles, it is possible to create conditions for improving the variables of social adaptability, psychological hardiness, academic achievement motivation, and the mental health of students.
The Dynamics of Parent-Teacher Relationships and Their Impact on Student Success(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۱ (۲۰۲۴)
212 - 218
حوزههای تخصصی:
Purpose: The dynamics of parent-teacher relationships are pivotal in shaping student success across academic and socio-emotional domains. This study aimed to explore the complexities of these relationships and how they impact student outcomes through qualitative analysis.
Methodology: This qualitative study utilized semi-structured interviews with a total of 26 participants, comprising 14 teachers and 12 parents from various educational settings. Theoretical saturation was achieved to ensure a comprehensive understanding of the issues at hand. Data were analyzed using NVivo software, focusing on thematic analysis to extract patterns and insights relevant to the dynamics of parent-teacher interactions.
Findings: Three main themes were identified: Communication Practices, Partnership Building, and Impact on Student Outcomes. Each theme revealed critical insights: effective communication practices are essential for maintaining informed and engaged relationships; partnership building based on mutual respect and trust enhances collaborative efforts; and these relationships positively influence student academic performance and social-emotional development.
Conclusion: The study underscores the significant influence of robust parent-teacher relationships on student success. It highlights the need for strategic educational practices that support these relationships to foster better student outcomes.
تحلیل اثرات بیکاری بر سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
143 - 169
حوزههای تخصصی:
اشتغال اغلب مقوله ای فراتر از ابزاری جهت امرار معاش بوده و از دست دادن شغل ممکن است یکی از استرس زاترین تجربیات زندگی باشد. این پدیده، جدا از مشکلات مالی که ایجاد می نماید، ممکن است بر سلامت افراد تاثیر بگذارد. این مطالعه به بررسی تأثیر بیکاری بر سلامت طی دوره زمانی 2021-2000 در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا با استفاده از رویکرد اقتصاد سنجی پانل کوانتایل می پردازد. جهت شاخص سلامت؛ از دو متغیر امید به زندگی و نرخ مرگ و میر زیر پنج سال استفاده گردیده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در تمامی چندک های 25/0، 50/0، 75/0 و 95/0، بیکاری بر امید به زندگی ، تأثیر منفی و معنی داری داشته است در حالی که بیکاری بر نرخ مرگ و میر تأثیر مثبت و معنی داری داشته است. از متغیرهای کنترلی تولید ناخالص داخلی سرانه، تجارت و هزینه های جاری سلامت نیز استفاده شده است و هر سه متغیر، تأثیر مثبت و معنی داری بر امید به زندگی و تأثیر منفی و معنی داری بر نرخ مرگ و میر داشته است. تایج پژوهش حاکی از آن است که در تمامی چندک های 25/0، 50/0، 75/0 و 95/0، بیکاری بر امید به زندگی ، تأثیر منفی و معنی داری داشته است در حالی که بیکاری بر نرخ مرگ و میر تأثیر مثبت و معنی داری داشته است. از متغیرهای کنترلی تولید ناخالص داخلی سرانه، تجارت و هزینه های جاری سلامت نیز استفاده شده است و هر سه متغیر، تأثیر مثبت و معنی داری بر امید به زندگی و تأثیر منفی و معنی داری بر نرخ مرگ و میر داشته است.
فهم تجارب زیسته ی حاشیه نشینان از نابرابری اجتماعی (مورد مطالعه: حاشیه نشینان شهر کوت عبدالله)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نابرابری اجتماعی از گذشته های دور همواره به عنوان یکی از مهم ترین مسائل جوامع بشری مطرح بوده است، پیچیدگی های مفهوم نابرابری باعث ایجاد نظرات مختلفی حول بایسته های تعدیل یا توجیه آن در جوامع مختلف شده است. حاشیه نشینان اطراف کلان شهرها معمولاً به دلیل مقایسه وضعیت منطقه با مناطق برخوردار و مرفه نشین، نابرابری ها را عمیق تر و شدیدتر تجربه می کنند و ادراک خاصی از این موضوع دارند. در این تحقیق به دنبال پاسخ به سؤالاتی نظیر اینکه حاشیه نشینان کوت عبدالله چه برداشتی و چه تجاربی از نابرابری اجتماعی دارند؟ عوامل مؤثر بر تجربه نابرابری اجتماعی آنها کدامند؟ و حاشیه نشینان چگونه با نابرابری کنار می آیند؟(مکانیسم سازگاری) هستیم.در این مقاله سعی شده با استفاده از روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی تفسیری و با در نظر گرفتن صدای خاموش حاشیه نشینان، تجربه زیسته مشارکت کنندگان از نابرابری اجتماعی مورد واکاوی قرار گیرد. به این منظور از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با تعداد 21 نفر که با استراتژی نمونه گیری هدفمند انتخاب گردیدند، اطلاعات مورد نیاز گردآوری شده اند. یافته های تحقیق با استفاده از روش تحلیل پدیدارشناسی تفسیری اسمیت و همکارن مورد تحلیل قرار گرفته اند. از مجموع مصاحبه ها تعداد 9 مقوله و 26 مفهوم استخراج گردیدند. مقولات استخراج شده شامل: فوران محرومیت، تبعیض های ساختاری ادراک شده، احساس رها شدگی، ناکارآمدی دولت و کژاورگی اقدامات آن، جاافتادگی وضعیت نابرابر، فضا-مکان طرد شده، اراده ساختاری کنترل کننده، تشدید آسیب های اجتماعی و انفعال گرایی می باشند. یافته های به دست آمده از تحقیق نشان می دهد حاشیه نشینان شهر کوت عبدالله با توجه به مجاورت با کلان شهر اهواز و همچنین چاه های نفت و شرکت های نیشکر و صنایع فولاد اطراف این منطقه، محرومیت عمیقی را احساس می کنند که ناشی از بی توجهی ها و بی اعتنایی ها به رفاه مردم بومی منطقه می باشد.
بررسی اثر بیماری های روانی بر ارتکاب جرم (مورد مطالعه: بیماران دارای اختلالات روانی مراجعه کننده به پزشک قانونی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
161 - 176
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل مسائل و معضلات سبک زندگی ماشینی و شهری و جنجال های ذهنی و فکری ناشی از این سبک زندگی، اختلالات روحی و روانی افراد در حال گسترش است. گسترش اختلالات روانی افراد پیامدهایی نظیر ازدیاد جرم و جنایت برای جامعه درپی خواهد داشت. هدف این پژوهش بررسی اثر بیماری های روانی بر ارتکاب جرم مبتنی بر مفاهیم حقوقی در سال 1402 است. این پژوهش نیمه تجربی است با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل. پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان گرتزو روئمر و مقیاس افسردگی اضطراب و استرس DASS دو ابزار سنجش این پژوهش بودند. جامعه پژوهش بیماران دارای اختلالات روانی مراجعه کننده به پزشک قانونی تهران تشکیل داده اند. حجم نمونه، 60 نفر تعیین شده است که به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (30 نفر) و کنترل (30 نفر) گماشته شده اند. برای تحلیل داده های پژوهش، از آزمون های ضریب کواریانس با نرم افزار spss24 استفاده شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ، محاسبه و مناسب ارزیابی شد که بر اساس آن ضریب متغیرهای پژوهش و ابعاد آن بیش از 0.7 بود. در این پژوهش با به کارگیری آمار استنباطی رابطه متغیرهای افسردگی، اضطراب، استرس، دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هیجانی، دشواری در انجام رفتار هدفمند، عدم پذیرش پاسخ های هیجانی با ارتکاب به جرم سنجیده شد که رابطه همه متغیرها مورد تایید قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر بیماری های روانی در ارتکاب به جرم در نسبت با گروه کنترل که گروه سالم می باشند، بیشتر است. یعنی فردی دارای اختلالات روانی اگر در شرایط جرم خیر قرار بگیرد احتمال ارتکاب به جرم او نیز در نسبت به فرد سالم، افزایش می یابد.
تبیین جامعه شناختی خشونت علیه همسر از دریچه تئوری عمومی جرم (قلمروهای زندگی) اگنیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
26 - 47
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی چرایی مبادرت افراد به خشونت علیه همسر با استفاده از تئوری عمومی جرم (قلمروهای زندگی) اگنیو است. روش پژوهش توصیفی – همبستگی بود. با استفاده از نمونه 450 نفری از زنان و مردان متأهل مراجعه کننده به دادگاه های خانواده، مراکز بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی شهر رشت به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و مفروضه های تئوری عمومی جرم مورد بررسی قرار گرفت. مقیاس های مورد استفاده در پژوهش شامل خشونت علیه همسر، محدودیت در برابر جرم، انگیزه برای جرم، قلمرو مشکل آفرین فردی، خانوادگی، همالان و شغلی بود. خلاصه ضرایب غیرمستقیم مدل نشان می دهد که قلمرو همالان مشکل آفرین (ضریب بتا: 073/0)، قلمرو فردی مشکل آفرین (ضریب بتا: 085/0)، قلمرو خانوادگی مشکل آفرین (ضریب بتا: 101/0) و قلمرو شغلی مشکل آفرین (ضریب بتا: 083/0) با تأثیرگذاری بر محدودیت در برابر جرم و انگیزه برای جرم (به صورت غیرمستقیم بر خشونت علیه همسر تأثیر دارند. چهار قلمرو مشکل آفرین زندگی، انگیزه برای جرم و محدودیت در برابر جرم و همچنین متغیرهای دموگرافیک قادرند 58 درصد از واریانس خشونت علیه همسر را تبیین نمایند. همچنین قلمروهای مشکل آفرین زندگی یعنی قلمروهای خانواد، فردی، همالان و شغلی قادرند 21 درصد از واریانس محدودیت در برابر جرم و 25 درصد از واریانس انگیزه برای جرم را تبیین نمایند.
شناسایی ابعاد و مولفه های برنامه درسی بازی محور در دوره پیش دبستانی بر مبنای نظریه مونته سوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
141 - 151
حوزههای تخصصی:
هدف: شناسایی عناصر برنامه درسی بازی محور در دوره پیش دبستانی به بهبود این برنامه ها کمک می کند. در نتیجه، هدف این مطالعه، شناسایی ابعاد و مولفه های برنامه درسی بازی محور در دوره پیش دبستانی بر مبنای نظریه مونته سوری بود. روش: مطالعه حاضر بر اساس هدف یک پژوهش کاربردی و از نظر شیوه اجرا یک پژوهش کیفی بود. جامعه پژوهش اعضای هیأت علمی خبره و آشنا به حیطه پژوهش بودند که با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی تا رسیدن به اشباع نظری یعنی 6 نفر انتخاب شدند. ابزار این مطالعه، مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان بود که روایی آن بر اساس انتخاب نمونه هدفمند و پرمایگی اطلاعات تایید و پایایی آن با روش ضریب هولستی 71/0 برآورد شد. داده های پژوهش حاضر با روش تحلیل مضمون در نرم افزار Maxqda تحلیل شدند. یافته ها: طبق یافته های پژوهش حاضر برنامه درسی بازی محور در دوره پیش دبستانی بر مبنای نظریه مونته سوری دارای 68 مولفه در 9 بعد اهداف مطلوب برنامه درسی، محتوای مناسب برنامه درسی، مواد آموزشی مناسب، فعالیت های یادگیری مناسب، زمان مناسب، طراحی فضا و زمان مناسب، استراتژی یادگیری مناسب، گروه بندی مناسب و روش های ارزشیابی مناسب بود. بنابراین، الگوی ابعاد برنامه درسی بازی محور در دوره پیش دبستانی بر مبنای نظریه مونته سوری رسم شد. نتیجه گیری: یکی از زمینه های بهبود برنامه درسی در دوره پیش دبستانی، ارتقای برنامه درسی بازی محور است که برای این منظور می توان از ابعاد و مولفه های شناسایی شده برنامه درسی بازی محور در دوره پیش دبستانی بر مبنای نظریه مونته سوری در این مطالعه استفاده کرد.
ارزیابی معیارهای کالبدی- فضایی در راستای افزایش سطح امنیت اجتماعی محله های شهری (نمونه موردی: فاز یک مهر شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ادراک کالبدی تاثیر به سزایی درمطلوبیت یا عدم مطلوبیت فضای شهری به جای می گذارد. فضای شهری بیشترین ارتباط را با مردم و محیط زندگی و در نتیجه نقش بسزایی در هویت بخشی و احساس آرامش به شهروندان دارد. ظاهر محیط های شهری و عوامل امنیت نیز به عنوان یک محرک، مردم و فعالیت های آن ها و استفاده کنندگان از فضا را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف: هدف از انجام این تحقیق تبیین معیارهای کالبدی- فضایی محله های شهری در راستای افزایش سطح امنیت اجتماعی در فازیک مهرشهر است. روش شناسی تحقیق: تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت جزء پژوهش های توصیفی با روش پیمایشی می باشد. روش گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده است. برای تحلیل آماری در بخش آمار استنباطی پژوهش کلیه تجزیه و تحلیل ها، با استفاده از تکنیک معادلات ساختاری و نرم افزارهایLISREL و SPSS بر روی 390 پرسشنامه سالم انجام شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرفیایی پژوهش حاضر مهرشهر کرج می باشند. یافته ها: تحقیقات نشان داد، میزان تاثیر مقیاس (42/0)، ازدحام (0.52)، فرم فضا (38/0)، المان اطلاعاتی (59/0)، آلودگی دیداری (28/0)، نور روشنایی (55/0)، آلودگی محیطی (61/0)، آلودگی صوتی (49/0)، کیفیت نفوذ پذیری (33/0)، دسترسی حمل و نقل عمومی (70/0)، کیفیت فعالیت ها و کاربری زمین (52/0) و کیفیت سکونت (68/0) بر امنیت اجتماعی تاثیر دارند. نتایج: سیاستها و اقدامات انجام گرفته در تحقیق، نشان داد اگرچه در تحقیقات شهرسازی، شهر از ابعاد گوناگون دسته بندی می شود، اما اقدامات یک بعد بر بعد دیگر شهر تاثیر گذار است و این خارج از اراده مدیران و برنامه ریزان شهری می باشد. پس با بررسی دقیق اثرات جانبی هر اقدام در حوزه شهرسازی می توان تاثیرات مثبت آنها را در ابعاد مختلف این سکونتگاه ها افزایش داد.
مقایسه تأثیر تمرینات کوتاه مدت مبتنی بر بازی های کوچک و تمرینات سنتی مبتنی بر مهارت بر برخی شاخص های آمادگی جسمانی بازیکنان نوآموز فوتبال عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
402 - 419
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش مقایسه تأثیر تمرینات کوتاه مدت مبتنی بر بازی های کوچک و تمرینات سنتی مبتنی بر مهارت بر برخی شاخص های آمادگی جسمانی بازیکنان نوآموز فوتبال عراقی بود روش شناسی: روش تحقیق نیمه تجربی و طرح تحقیق به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه های کنترل و تجربی می باشد. جامعه آماری تحقیق را کودکان 10 تا 12 سال شهر بغداد تشکیل دادند. 45 نفر بر اساس معیارهای ورود و خروج و به صورت داوطلبانه و در دسترس انتخاب شدند. نمونه ها در سه گروه 15 نفره (یک گروه کنترل و دو گروه تجربی) به صورت تصادفی ساده تقسیم شدند. آزمون ها شامل آزمون ۲۷/۵ متر (سرعت)، ۹×۴ متر (چابکی)، پرش سارجنت (پرش عمودی)، ولز (نشستن و رساندن)، ایستادن روی یک پا (ایستادن لک لک یا استروک) بود. پروتکل تحقیق شامل برنامه های آموزشی به مدت 10 هفته و 60 دقیقه در روز و هفته ای 4 بار بود. جهت تجزیه وتحلیل داده های تحقیق از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. تمام عملیات آماری پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 با سطح معنی داری 05/0>P در نظر گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که فوتبالیست های نوآموزی که تمرینات کوتاه مدت مبتنی بر بازی های کوچک را دریافت کرده بودند نسبت به افرادی که تمرینات سنتی مبتنی بر مهارت را دریافت کرده بودند، تعادل، توان، سرعت، انعطاف بهتری گزارش کردند (001/0>p)؛ ولی در متغیر چابکی تفاوت معنی دار نبود (00/1=p). نتیجه گیری: بنابراین می توان گفت که تمرینات کوتاه مدت مبتنی بر بازی های کوچک نسبت به افرادی که تمرینات سنتی مبتنی بر مهارت را دریافت کرده بودند در تمامی متغیرها به جز چابکی بهتر بودند
بررسی راهبردهای فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در حوزه سیاست گذاری جمعیتی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
771 - 810
حوزههای تخصصی:
نقش فرهنگ در تغییرات جمعیتی مهم و تاثیرگذار است. هدف پژوهش، بررسی راهبردهای فرهنگی سیاست های جمعیتی است. از این رو، می کوشد به این سوال پاسخ دهد که راهبردهای فرهنگی در حوزه سیاست گذاری جمعیتی دارای چه نقاط ضعف و قوتی است؟ این پژوهش کاربردی بوده و با روش کیفی و الگوی سوات تلاش می شود نقاط قوت و ضعف راهبردهای فرهنگی درحوزه سیاست های جمعیتی وهمچنین فرصت ها و تهدیدهای محیط بیرونی شناسایی و توصیف شود. در توصیف نقاط قوت و ضعف از متن سیاست های کلی جمعیت و اسنادبالادستی و نظرخبرگان استفاده می شود. تهدیدهای فرهنگی روز جامعه نیز براساس نظریه نوسازی شناسایی و تحلیل می گردد. سپس راهبردهای پیشنهادی با تمرکز بر نقاط ضعف و تهدیدهای فرهنگی ارائه می شود. شیوه جمع آوری اطلاعات نیز کتابخانه ای است. نقش فرهنگ در تغییرات جمعیتی مهم و تأثیرگذار است. هدف پژوهش، بررسی راهبردهای فرهنگی سیاست های جمعیتی است. ازاین رو، می کوشد به این سؤال پاسخ دهد که راهبردهای فرهنگی در حوزه سیاست گذاری جمعیتی دارای چه نقاط ضعف و قوتی است؟ این پژوهش کاربردی بوده و با روش کیفی و الگوی سوات تلاش می شود نقاط قوت و ضعف راهبردهای فرهنگی درحوزه سیاست های جمعیتی و همچنین فرصت ها و تهدیدهای محیط بیرونی شناسایی و توصیف شود. در توصیف نقاط قوت و ضعف از متن سیاست های کلی جمعیت و اسناد بالادستی و نظر خبرگان استفاده می شود. تهدیدهای فرهنگی روز جامعه نیز براساس نظریه نوسازی شناسایی و تحلیل می گردد. سپس راهبردهای پیشنهادی با تمرکز بر نقاط ضعف و تهدیدهای فرهنگی ارائه می شود. شیوه جمع آوری اطلاعات نیز کتابخانه ای است. یافته های پژوهش، نشان می دهد راهبردهای فرهنگی در حوزه سیاست گذاری جمعیتی با توجه به وضعیت فرهنگی جامعه (محیط بیرونی) در حالت تدافعی است؛ این وضعیت ناشی از غلبه نقاط ضعف سیاست های جمعیتی بر نقاط قوت (عوامل درونی) و چیرگی تهدیدهای فرهنگی بر فرصت ها (عوامل بیرونی) است. فاصله بین واقعیت های روز جامعه و سیاست های فرهنگی، نگاه کمّی و کم توجهی به موانع فرهنگی از مهم ترین ضعف های درونی سیاست ها و راهبردهای فرهنگی افزایش جمعیت است. مؤلفه های فرهنگی نوین مانند فردگرایی، مصرف گرایی، لذت گرایی، تن پرستی و جایگزینی حیوانات به جای فرزندآوری نیز مهم ترین تهدیدهای رشد جمعیت است که با وضعیت مطلوب فاصله دارد. دراین راستا، راهبردهایی همچون توجه به میزان پذیرش فرهنگی خانواده ها، اعتمادسازی فرهنگی، سرمایه گذاری بر مهارت انتخاب گری در مواجه با تحولات فرهنگی نوین، ضرورت انجام آمایش فرهنگی و برنامه ریزی براساس تراکم و تفاوت های فرهنگی پیشنهاد می شود.
ارائه مدل توسعه حرفه ای معلمان دوره دوم مقطع متوسطه مبتنی بر نظارت بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
158 - 171
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف طراحی و ارائه مدل توسعه حرفه ای معلمان دوره دوم مقطع متوسطه مبتنی بر نظارت بالینی انجام شد. روش شناسی: این تحقیق از نظر هدف، بنیادی-کاربردی و به لحاظ روش شناسی، کیفی به روش تحلیل مضمون بود. جامعه آماری این پژوهش شامل اساتید دانشگاه و مسئولین باسابقه در آموزش وپرورش بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه های نیمه ساختاریافته، پرسشنامه های محقق ساخته و اسناد و مدارک علمی استفاده شد. در بخش تحلیل داده ها، از کدگذاری نظری مبتنی بر تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار MAXQDA بهره گرفته شد. همچنین برای سنجش اعتبار یافته ها، از روش بازآزمون و اعتبارسنجی استفاده شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که توسعه حرفه ای معلمان دوره دوم مقطع متوسطه شامل مؤلفه های شناختی-فردی (مانند خودشناسی و دانش موضوعی)، اجتماعی (مانند توسعه نگرشی و علایق)، و مدیریتی-رهبری (مانند توسعه مدیریت کلاس و رهبری در محیط آموزش) است. همچنین، ابعاد تأثیرگذار شامل معلم (مسئولیت پذیری فردی و اجتماعی و مهارت ارتباطی)، مدیریت مدرسه (حمایت مدیریت و رهبری مشارکتی)، و برنامه درسی (محتوای درسی و فرصت یادگیری) بودند. ابعاد تأثیرپذیر شامل توانمندسازی علمی، تفکری و عملکردی و یادگیری مشارکتی و نظارت محور بود. از طرفی، موانع پیاده سازی شامل چالش های آموزشی و مدیریتی شناسایی شدند. نتیجه گیری: مدل مفهومی طراحی شده در این پژوهش به عنوان چارچوبی جامع و معتبر برای توسعه حرفه ای معلمان دوره دوم متوسطه مبتنی بر نظارت بالینی معرفی شد که می تواند در بهبود عملکرد معلمان و افزایش کیفیت تدریس در این دوره تحصیلی تأثیرگذار باشد.