فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۸۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۳
265 - 300
حوزههای تخصصی:
اهداف: نزاع و درگیری از منابع عمده استرس در روابط میان فردی و اجتماعی است که اثرات منفی بر سلامت و بهزیستی فردی و اجتماعی داشته و ممکن است آسیب های اجتماعی، امنیتی و سیاسی در جامعه ایجاد کند. آمارها نشان می دهند که نرخ وقوع نزاع و درگیری در ایران و نیز در استان گیلان طی سال های اخیر روند افزایشی داشته است. پژوهش حاضر با تعیین تفاوت محله های با میزان نزاع و درگیری بالا و پایین شهر رشت از نظر شاخص های اجتماعی فضایی انجام شد. روش مطالعه: مطالعه حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و در قالب یک طرح مورد- شاهدی و به صورت مقطعی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه جوانان 16 تا 35 سال ساکن در محلات جرم خیز و محلات دارای نرخ وقوع کم تر جرم در شهر رشت براساس داده ها و معیارهای فرمان دهی انتظامی استان گیلان بود. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای و فرمول کوکران، تعداد 380 نفر به دست آمد اما جهت دقت بیشتر تعداد 400 نفر انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری متغیرها عبارت بودند از: مقیاس های بدنام سازی محلات، منابع نهادی محلی، ناهماهنگی فضایی محلات، محرومیت نسبی محلات، انسجام محله، کنترل اجتماعی، شبکه های اجتماعی محلات، سرایت اجتماعی محلات و کیفیت زیباشناختی محلات. داده ها با استفاده از روش تحلیل مؤلفه های اصلی، آزمون تی و آزمون کای اسکوئر تحلیل شدند. یافته ها: تفاوت معنی داری بین محلات با نزاع و درگیری بالا و پایین از نظر متغیرهای بدنام سازی محلات (01/0 > P)، منابع نهادی محلات (01/0 > P)، کنترل اجتماعی (01/0 > P)، شبکه های اجتماعی محلات (01/0 > P)، و ناهماهنگی فضایی (01/0 > P) وجود داشت. نتیجه گیری: نارسایی در شاخص های اجتماعی فضایی محلات، مانند بدنام سازی، ضعف منابع نهادی، کاهش کنترل اجتماعی، نارسایی در شبکه های اجتماعی واقعی و ناهماهنگی فضایی از جمله عوامل خطر بروز رفتارهای پرخاشگرایانه نزاع و درگیری می باشند. بنابراین، کاهش نرخ ارتکاب نزاع و درگیری مستلزم تقویت شاخص های اجتماعی فضایی است.
مطالعه کیفی نقش توسعه حرفه ای در فرآیند تنزل منزلت اجتماعی معلمان (نمونه پژوهش: معلمان شاغل در استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی معنا کاوانه نقش توسعه حرفه ای در منزلت اجتماعی معلمان است. روش پژوهش کیفی و از نوع داده بنیاد (گرندد تئوری) است. جمعیت آماری پژوهش از میان معلمان شاغل در آموزش و پرورش غرب استان تهران و بر اساس اصل اشباع نظری 19 نفرازآنان انتخاب شدند. سئوالات مصاحبه بر اساس نظر گروه هدایت کننده تحقیق و با استفاده از روش دلفی به رویت و ملاحظه صاحب نظران رشته های جامعه شناسی، مدیریت و علوم تربیتی رسید و روایی محتوایی به مدد خبرگان مورد تایید قرار گرفت و همچنین برای سنجش پایایی آن از ضریب کاپا (میزان توافق بین داوران) استفاده شد. مفاهیم استخراج شده از این مصاحبه ها شامل 54 گزاره اولیه مفهومی در بخش توسعه حرفه ای، 132 گزاره مفهومی در بخش منزلت اجتماعی و 45 گزاره اولیه مفهومی در بخش نقش توسعه حرفه ای در منزلت اجتماعی معلمان بدست آمد. این مفاهیم طی سه مرحله کدگذاری های باز، محوری و گزینشی و در قالب یک الگوی نظری ( پارادایم ) و با محوریت یک مقوله اصلی ( مقوله هسته )، شرایط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها منعکس شده است. تحلیل داده های تحقیق نشان از نقش توسعه حرفه ای در جایگاه منزلتی معلمان دارد و بیان می دارد که بین دو مقوله اصلی پژوهش یعنی توسعه حرفه ای و منزلت اجتماعی معلمان ارتباطی هم افزا و مستقیم وجود دارد که در آن نقش معلمان، نقشی تعیین کننده وتاثیرگذار است. پارادایم یا طرح الگوواره ( طرح شماتیک) در بخش یافته ها و نتایج تحقیق آورده شده است.
برساخت اجتماعی بسترهای تکوین و تداوم پدیده کولبری در شهرستان بانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده کولبری امری اجتماعی، تاریخی و بسترمند است و بر تمامی ابعاد زندگی مردمان شهرستان بانه تاثیرگذار بوده است. پدیده کولبری به یکی از چالش های اساسی در این منطقه تبدیل شده است. جهت برون رفت از این معضل، شناخت زمینه ها و بسترهای شکل گیری پدیده کولبری ضروری است. مطالعه حاضر به درک و تفسیر مردم از بسترها و زمینه های پیدایش پدیدیه کولبری در شهرستان بانه پرداخته است. رویکرد پژوهش کیفی و در چارچوب نظریه داده بنیاد، نظریه مبنایی یا گراندد تئوری استفاده شد. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته و عمیق گردآوری شده و با استفاده از روش نظریه زمینه ای تحلیل شدند. با کمک روش نمونه گیری هدفمند با 26 نفر از مطلعان کلیدی تا رسیدن به اشباع نظری مصاحبه انجام شد. مضامین برساخت شده ی تحقیق ذیل در قالب 24 مفهوم اساسی و 5 مقوله عمده (جبر اقتصادی محیط، شرایط ساختاری جامعه، زیست جهان و بازتولید نقش کولبری، راهبرد گریزناپذیر و سیاست های رانتی و مقوله هسته «تداوم پدیدیه کولبری» کدگذاری و تحلیل شده اند. بر مبنای نتایج این تحقیق، پدیدیه کولبری به مثابه امری تاریخی و بسترمند، نتیجه غلبه اندیشیه نئولیبرال و توسعیه نامتوازن کشور، توسط دولت در مناطق مرزی است.
نحوه ی بازنمایی زنان در آثار عکاسان خبری ایران پسا انقلاب: تحلیل گفتمان انتقادی آثار کریستین اسپنگلر و ژیل پرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان ایرانی در بحبوحه ی انقلاب نمود زیادی در تصاویر و عکس های ثبت شده از این واقعه داشتند؛ امری که تا قبل از آن کمتر دیده شده بود. حضور زنان محجبه با آن پوشش خاص و متفاوت در وقایع انقلاب و اعتراضات، برای عکاسان علی الخصوص عکاسان غیرایرانی جالب توجه بود. این مقاله با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف به بازنمایی زنان در ایران پساانقلاب در آثار عکاسی ژیل پرس و کریستین اسپنگلر می پردازد. این پژوهش از طریق بررسی دقیق عناصر بصری و متون پیرامونی به دنبال کشف و آشکارسازی گفتمان نهفته در این عکس ها است. روش فرکلاف با تکیه بر طیفی از عناصر بصری و متنی، تجزیه وتحلیل جامعی از انتخاب های خلاقانه عکاسان و گفتمان های زیربنایی آن ها را امکان پذیر می کند. مقاله ی حاضر با بررسی روایت بصری ثبت شده توسط این عکاسان، ادعا می کند که تصاویر آن ها بینش منحصربه فردی در مورد ماهیت چندوجهی بازنمایی زنان در ایران پساانقلاب را ارائه می دهد. نتایج تحقیق حاکی از آن است که این دو عکاس غیرایرانی رویکردهای متمایزی را در ثبت پیچیدگی وضعیت زنان در حین انقلاب و پس از آن اتخاذ کرده و دیدگاه های متنوعی را نشان می دهند. ثانیاً، تجزیه وتحلیل استفاده عکاسان از روش های بصری، نمادگرایی و تکنیک های کادربندی برای انتقال روایت های خاص و برانگیختن پاسخ های منطقی خاص را آشکار می کند.. یافته های پژوهش نشان می دهد در حالیکه در عکس های اسپنگلر نوعی همدلی با زنان ایرانی وجود داشته و آن ها را به رغم نوع پوشش شان، سوژه هایی کنشگر به تصویر می کشد، عکس های پرس بیشتر بر انفعال و به حاشیه رانده شدن زنان تاکید دارد.
تبیین تأثیر سرمایه اجتماعی در تاب آوری تحصیلی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان در راستای سیاست های کلی ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
67 - 82
حوزههای تخصصی:
تأثیر سرمایه اجتماعی بر تاب آوری تحصیلی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان با توجه به تأکید سیاست های کلی ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش بر وزارت آموزش و پرورش به عنوان مؤلد سرمایه اجتماعی در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. پیرو روش مطالعه موردی و تجزیه و تحلیل مصاحبه های باز صورت گرفته با دانشجویان دارای تاب آوری تحصیلی بالا، پایین و متوسط در پژوهش مذبور (32 نفر)، یافته های تحقیق نشان می دهد که از بین 37 مفهوم در کدگذاری باز، 8 مفهوم در کدگذاری محوری در تبیین اعتماد و مشارکت عمودی و افقی در سطح بالا و پایین مستخرج گردید. اعتماد افقی و عمودی بالا با مفاهیم «وجود مسئولیت اجتماعی بالای دانشجویان» و «میزان بالای اعتماد فردی و درون گروهی» بیشتر در بین دانشجویان دارای تاب آوری تحصیلی بالا و متوسط مطرح شد. در کنار این موضوع، اعتماد افقی پایین (ضعف ساختارهای بوروکراسی دولتی) و اعتماد عمودی پایین (پایین بودن اعتماد جمعی) نیز در بین تعدادی از دانشجویان دارای تاب آوری تحصیلی بالا و متوسط نیز دیده می شود. مؤلفه ی اصلی مشارکت افقی و عمودی بالا و پایین در بین دانشجویان دارای تاب آوری تحصیلی بالا و متوسط به ترتیب عبارتند از «مشارکت مدنی زیاد» و «روابط رودرو و داشتن همبستگی مکانیکی زیاد»؛ «نبود ارتباط مؤثر با دانشجویان» و «تصور خیر محدود داشتن». طبق نتایج تحقیق، ضروری است دوباره بر بندهای سیاست های کلی ایجاد تحول که ارتباط زیادی با تقویت مشارکت سیاسی و مشارکت دانشجویان در مسائل دانشگاه، درگیری و مشارکت دانشجویان در سطح جامعه دارند در سیاست ها و برنامه های دانشگاه تأکید شود.
دستیابی به مهم ترین عناصر خداباوری و توکل در حیات طیبه بر پایه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش با رویکرد فقهی- تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد اجتماعی فرهنگی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
619 - 644
حوزههای تخصصی:
نظام تعلیم و تربیت کشور نیازمند به روزرسانی و تحولی اساسی است از سوی دیگر نیز اجرای نامحسوس برخی مفاد سند2030 در گوشه و کنار بر ضرورت این تحول در جهت تعلیم و تربیت اسلامی ایرانی می افزاید. هدف مهم این نوشتار بررسی فقهی تربیتی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش با هدف دستیابی به مهم ترین عناصر خداباوری و توکل بر خدا در حیات طیبه است. بررسی این مهم در راستای تحقق بند 1 از هدف های کلان سند تحول ضروری است. تحقق این هدف والا در تربیت انسانی مؤمن، خداباور، متعهد به وظایف، حق مدار و دارای عزت نفس تجلی می یابد. تحقق این هدف به عنوان یک راهبرد کلان در بعد معرفتی، مبتنی بر «شناخت پروردگار، تقویت ایمان، توجه به ذات باری تعالی و ناامیدی از غیر او و حق مداری و استقامت بر آن» که همگی از زمینه ها و عناصر توکل به شمار می رود. این مقاله به این پرسش اساسی می پردازد: «برپایه بررسی سند تحول بنیادین، عناصر کلیدی خداباوری و توکل در حیات طیبه چیست؟» برای دستیابی به پاسخی متقن، مقاله پیش رو با روش توصیفی تحلیلی به تحلیل مفاد آیات و روایات پرداخته و با بهر ه گیری از روش های استظهار از متن مطابق مبانی اصول استنباط، مهم ترین عناصر رشد خداباوری و توکل را استنباط کرد. از مهم ترین نتایج پژوهشی تطابق شاخصه های خداباوری در قرآن و روایات با اهداف و راهکارهای عملی سند تحول بنیادین است و همچنین دستیابی به زمینه های توکل که عبارت اند از: «شناخت صفات پروردگار؛ تقویت ایمان؛ باورمندی به ذات لایزال الهی و امید نبستن به دیگران؛ حق مداری و استقامت بر آن».
Presenting a Model for Virtual Education Considering Educational Equity with a Phenomenological Approach in Schools of Golestan Province(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The use of virtual education has seen significant growth compared to the past, making it essential to consider it within the context of educational equity. Consequently, this study aimed to present a model for virtual education considering educational equity with a phenomenological approach in schools of Golestan province.
Methodology: This study was applied in terms of its objectives and qualitative in its implementation. The research population consisted of experts and professionals in the field of education in Golestan province, from which 11 individuals were selected as the sample using a purposive sampling method based on the principle of theoretical saturation. The research instruments included a demographic information form and semi-structured interviews, the validity and reliability of which were confirmed. Data were analyzed using thematic analysis.
Findings: The findings revealed that virtual education, considering educational equity with a phenomenological approach in schools of Golestan province, comprises 49 sub-categories within 10 main categories including equity-focused virtual education, development of virtual education in rural areas, enhancement of teachers' digital skills, equity in social media, improvement of students' technological skills, culture building for virtual education, a comprehensive monitoring system for virtual education, virtual education performance assessment system, understanding the gaps related to electronic education infrastructure facilities, and strategic planning for virtual education. Eventually, a model for virtual education considering educational equity with a phenomenological approach was designed for schools in Golestan province.
Conclusion: The designed model of virtual education, considering educational equity with a phenomenological approach, can have significant practical implications for specialists and educational planners. By focusing on its main and sub-categories, they can create an environment conducive to improving virtual education with an emphasis on educational equity.
بررسی رابطه احساس محرومیت نسبی و واگرایی طایفه ای در شهرستان های ممسنی و رستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۳)
139 - 163
حوزههای تخصصی:
با توجه به تنوع طایفه ای در شهرستان های ممسنی و رستم، این مقاله رابطه احساس محرومیت نسبی را با واگرایی طایفه ای و ابعاد آن در شهرستان های ممسنی و رستم بررسی کرده است. پژوهش حاضر ازنظر روش، کمی و ازنظر هدف کاربردی و توسعه ای است و با روش پیمایشی انجام شد. تعداد 450 نفر به روش خوشه ای چند مرحله ای در میان افراد ساکن در طوایف شهرستان های ممسنی و رستم انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه استاندارد بود. برای سنجش احساس محرومیت نسبی از پرسش نامه میرفردی (1400) و برای سنجش واگرایی طایفه ای از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. همچنین برای سنجش اعتبار پرسش نامه از اعتبار صوری و سازه و برای تعیین پایایی پرسش نامه از هماهنگی درونی به روش آلفای کرونباخ استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد بین احساس محرومیت نسبی و واگرایی طایفه ای و ابعاد آن (اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی)، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و بین احساس محرومیت نسبی و واگرایی طایفه ای در میان طوایف ساکن در شهرستان های ممسنی و رستم میز، روابط متفاوتی نشان داده شد. بین واگرایی طایفه ای بر حسب تحصیلات و وضعیت فعالیت، تفاوت معناداری مشاهده شد، اما بین واگرایی طایفه ای بر حسب سن تفاوت معناداری مشاهده نشد. بر پایه رگرسیون چند متغیره، متغیرهای مستقل 5/9 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین کردند.
ارائه الگوی تعامل مدیران آموزشگاهی با نو معلمان دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
424 - 433
حوزههای تخصصی:
هدف: محیط های آموزشی مکانی برای توسعه علم، پیشبرد اهداف آموزشی و انتقال فرهنگی است. در نتیجه، هدف این مطالعه ارائه الگوی تعامل مدیران آموزشگاهی با نو معلمان دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان بر مبنای انسان شناختی تربیت اسلامی بود.
روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه آماری این پژوهش مدیران و اساتید آشنا به حیطه پژوهش در دانشگاه های فرهنگیان استان خراسان رضوی در سال 1400 بودند. در این مطالعه، نمونه ها طبق اصل اشباع نظری 8 نفر لحاظ شد که بر اساس ملاک های ورود به مطالعه و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل فرم اطلاعات جمعیت شناختی و مصاحبه نیمه ساختاریافته با مدیران و اساتید بود که روایی آن با روش مثلث سازی تایید و پایایی آن با روش ضریب توافق بین دو کدگذار 86/0 محاسبه شد. همچنین، برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که برای الگوی تعامل مدیران آموزشگاهی با نو معلمان دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان بر مبنای انسان شناختی تربیت اسلامی 42 مضمون فرعی در 11 مضمون اصلی شناسایی شد. مضمون های اصلی شناسایی شده در پژوهش حاضر شامل احترام مدیر نسبت به نو معلمان، اصل تکریم انسان، اصل گفتگو، اصل تسامح و تساهل، اصل نوع دوستی، اصل تقیه، اصل عقلانیت معتدل، اصل پذیرش اختلافات فکری و مذهبی، مهارت های مدیریتی، مهارت های بین فردی و مهارت های ارتباطی بودند. در نهایت، الگوی مضمون های اصلی تعامل مدیران آموزشگاهی با نو معلمان دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان بر مبنای انسان شناختی تربیت اسلامی طراحی شد.
بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این مطالعه، برای بهبود تعامل مدیران آموزشگاهی با نو معلمان دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان بر مبنای انسان شناختی تربیت اسلامی می توان زمینه را برای تحقق مضمون های فرعی و اصلی شناسایی شده برای آن فراهم نمود.
ناسیونالیسم در تاریخ چپ: مطالعه ی خوانش تاریخ نگاری چپ ایران از ملت و ملی گرایی؛ یک تحلیل مضمونی(مقاله علمی وزارت علوم)
مطالعه حاضر با تمرکز بر مورد مشخص ایران به بررسی مواجه ی تاریخ چپ ایران با «ملت» و «ملی گرایی» پرداخته است. تحقیق با نگرداشت چهارچوب مفهومی استخراج شده از نسبت کاوی مارکسیسم و ملی گرایی و با روش تحلیل مضمونی براون و کلارک (در شیوه ای مقایسه ای) انجام شده است. به این ترتیب پس از انتخاب 13 متن تاریخی از 9 تاریخی نگار چپ ایران به روش نمونه گیری نظری سپس تحلیل مقایسه ای مضامین آن، 12 مضمون اصلی و دو مضمون فرعی استخراج شد. بررسی مقایسه ای مضمون ها با نگرداشت مفاهیم تحقیق، به شناسایی دو سنخ تاریخ نگاری چپ منجر شد: 1-تاریخ چپ ارتدوکسی 2-تاریخ چپ نئومارکسیستی: نوع اول با مضمون مرکزی (فئودالیسم ایرانی)، بررسی ساختار فئودالیسم ایران را دستور کار قرار داده است. نوع دوم که اخیر، به شمار می رود فهم تاریخی ایران را به یک ثابت ساختاری و فراتاریخی یعنی (استبداد ایرانی) تقلیل می دهد. در نوع نخست در باره ملت و ملی گرایی نوعی از سکوت یا خاموشی معنادار ملاحظه گردید. با این همه در تاریخ چپ نئومارکسی، ملت و ملی گرایی فعال است. ملت در یک ساخت طبقاتی، در تضاد با دولت به طور خاص در لحظات مبارزاتی (انقلاب/جنبش) ادراک می شود از این رو ملت در این نوع تاریخ، واقیعتی سیال است. همچنین ملی گرایی در دو سطح توده و دولت هر دو به صورت ابزاری ایدئولوژیکی در بسیج، اذعام و همگون سازی جمعی/سیاسی طرح می گردد که به طور خاص از ناسیونالیسم توده خوانشی ایجابی و از ناسیونالیسم دولت خوانشی ستیزه جو (افیون توده) به دست داده شده است
تحلیلی بر چالش های سازمان های مردم نهاد جوانان استان اصفهان در مناسبات با دولت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
145 - 171
علیرغم اهمیت مشارکت در برنامه های توسعه با محوریت سازمان های مردم نهاد (سمن ها) به عنوان محرک اصلی، اما مسئله مشارکت همچنان حل نشده باقی مانده است. اغلب دولت ها از مشارکتی که به ذینفعان این فرصت را می دهد تا به طور اثربخشی بر برنامه های توسعه تأثیر بگذارند، صحبت می کنند و برای آن پیش قدم می شوند اما در واقعیت در برابر آن مقاومت می کنند و امکان برقراری ارتباط مشارکتی به عنوان قلب مشارکت موثر را نمی دهد. این موضع برای فرآیندهای توسعه بسیار مشکل ساز است. زیرا هیچ مشارکت اثربخشی در توسعه بدون ارتباط موثر اتفاق نمی افتد. از این جهت پژوهش حاضر با تمرکز بر مسئله مندی ارتباطات موثر در مشارکت های توسعه و با هدف آسیب شناسی فرایندهایی که تعامل سمن ها و دولت را شکل می دهد یا موانع برقراری ارتباط موثر می شود این پرسش را پیش کشید که دولت چگونه با سمن ها کار می کند؟ با استفاده از روش نظریه زمینه ای برساختی و تکنیک مصاحبه متراکم با 33 نفر از دبیران سمن های جوانان استان اصفهان نتایج نشان داد سمن های جوانان به جزء جدایی ناپذیر شکل سازمانی دولت تبدیل شده اند و یا به عبارتی سمن ها در دولت حک شده اند. حک شدگی نه تنها استقلال، بلکه پایداری آن ها را مسئله مند کرده است. از اینرو است که توصیف سمن ها از تجربه کار کردن با دولت لحظه ای بودن را، در ادراک آن ها حکاکی کرده است. دولت نه تنها فضای فعالیت سمن ها، بلکه ماهیت روابط خود با آن ها را هم تعریف می کند و رویکردی فروکاهنده در مورد ماهیت سمن، عضویت در آن، عملیات اجرایی و اثربخشی طرح ها و حتی رابطه با دولت ایجاد کرده است.
شناسایی مؤلفه های مؤثر در تبیین الگوی نهادی جایگاه نظام بانکی در حکمرانی توسعه جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۰
1 - 32
روش شناسی: روش انجام پژوهش به صورت آمیخته اکتشافی و برای پاس خ دادن ب ه س ؤالات، از روش تحلی ل مض مون و ش بکه مضامین استفاده شده است. در جمع آوری داده ها ب ا استفاده از نمونه گی ری هدفمن د، با 12 نفر از مدیران حکمرانی توسعه در کشور مصاحبه شد. از جلس ات کمیته های تخصصی، گزارش های دری افتی از اسن اد ب الادستی، مطالعه تطبیقی بین المللی، مص احبه و مش اهدات و ی ادداشت های شخصی به عنوان منابع پژوهش استفاده شد. بعد از جمع آوری داده ها، کدگذاری ب از داده ها انجام شد و پس از بررسی کدهای استخراج شده، موارد مشابه و مشترک در قالب مضمون واحد ساماندهی شدند. یافته ها: مجموعا 261 مضمون پایه بدست آمد. چهار مضمون فراگی ر و 19 مضمون سازمان دهنده تخصیص داده شد و الگوی نهادی جایگاه صنعت بانکداری در حکمرانی توسعه در قالب شبکه ی مضامین ارائه گردید.نتیجه گیری: تأثیر توسعه مالی بر رشد کشور مثبت و به لحاظ آماری معنی دار است ضریب متغیر توسعه مالی از کانال اعتبارات بانکی بزرگ تر از کانال بازار سرمایه است. نتایج نشان می دهد حکمرانی خوب با بهبود شرایط تخصیص منابع اثر توسعه مالی بر رشد را تقویت می کند و اثربخشی توسعه مالی جهت تحقق رشد اقتصادی با بهبود سطح حکمرانی افزایش می یابد. نتایج نشان از وابستگی بیشتر توسعه مالی کشورهای درحال توسعه به سیستم بانکی و اهمیت بالای این سیستم در اقتصاد کشورهای درحال توسعه است.
مکانیسم و تبیین؛ تبیین رئالیستی انتقادی و جایگاه مکانیسم های علی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
327 - 352
حوزههای تخصصی:
رئالیسم انتقادی به عنوان رویکردی در فلسفه علم، در مقابل منازعات پوزیتیویستی و پست مدرن، وظیفه خود را دفاع از ماهیت انتقادی و رهایی بخش پژوهش های علمی و فلسفی معرفی می کند. مقاله حاضر در پی پاسخ به این دو پرسش است: ماهیت تبیین در رئالیسم انتقادی چیست؟ این مکانیسم های مولد چه نقشی در تبیین رئالیستی انتقادی دارند؟ یافته ها نشان می دهد از منظر این رهیافت، واقعیت، ماهیت چند لایه ای دارد و هر لایه از واقعیت در شرایط خاصی امکان ظهور می یابد و در نوع خاصی از سیستم باز یا بسته قابل مطالعه است. همچنین برای مطالعه هر لایه به روش شناسی های ویژه ای نیاز داریم. این لایه ها هم هدف غایی مطالعه در پژوهش های رئالیستی انتقادی اند و نقش کلیدی در صورتبندی لایه های مختلف واقعیت دارند. از منظر هستی شناختی، این مکانیسم ها اگرچه پنهان اند و به سادگی به چنگ محقق نمی آیند اما سازوکار علی بنیادی رویدادها هستند. همچنین، در هر لایه از واقعیت مورد نظر مکانیسم های مولد علی وجود دارند که امکان تحقق آن لایه را ممکن می کند. تبیین رئالیستی انتقادی به معنای یافتن روابط علی میان متغیرها نیست بلکه به معنای کشف و شناسایی مکانیسم های مولد علی زیربنایی است. علاوه بر این، در این مکتب میان قانون علمی با روال مندی و توالی میان رویدادها نیز تمایز وجود دارد. در پایان، بر این نکته انگشت تاکید می گذارم که رئالیسم انتقادی یک لنز است نه یک ابزار. در پایان، بر این نکته انگشت تاکید می گذارم که رئالیسم انتقادی یک لنز است نه یک ابزار.
بررسی رابطه طردشدگی اجتماعی با رفاه ذهنی در میان مهاجران افغانستانی ساکن شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۰
345 - 382
مسئله ی رفاه ذهنی مهاجران در جامعه میزبان و اینکه چه عواملی آن را تحت تأثیر قرار می دهد، از جمله طردشدگی اجتماعی، در زمره ی مسائل اساسی علوم اجتماعی در سال های اخیر است. رفاه ذهنی به احساسات، ادراک ها، شناخت ها، و تجارب هر شخص از زندگی مربوط می شود. این پژوهش با هدف بررسی رابطه ی طردشدگی اجتماعی مهاجران افغانستانی ساکن شهر شیراز با رفاه ذهنی آن ها انجام شده است.این پژوهش با منطق کمی انجام شده و به لحاظ تکنیکی در رد ه ی پژوهش های پیمایشی است. جامعه آماری در این پژوهش مهاجران افغانستانی ساکن شهر شیراز در رده سنی 59-15 سال بودند که 380 نفر از آن ها به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و با ابزار پرسشنامه به صورت حضوری مورد پرسشگری قرار گرفتند. در این پژوهش ملاحظه شد که به طور کلی رفاه ذهنی مهاجران متوسط رو به بالا و میزان طردشدگی اجتماعی متوسط بوده است. نتایج آزمون همبستگی نشان داد هرچه فرد بیشتر احساس طردشدگی اجتماعی داشته باشد از میزان رفاه ذهنی اش کاسته می شود و برعکس. در نتیجه ی تحلیل رگرسیونی مشخص شد که متغیر طردشدگی اجتماعی و دو بعد آن یعنی مشارکت اجتماعی و محرومیت مادی بالاترین تاثیر رگرسیونی را بر متغیر رفاه ذهنی داشتند.برای کاهش احساس طردشدگی در مهاجران و بالا بردن احساس رفاه آن ها به عنوان عضوی از جامعه، طراحی مداخلات اجتماع محور در حوزه سلامت روان و سلامت اجتماعی راهگشا است.
طراحی و اعتباریابی مدل مدرسه آینده مبتنی بر نقش هوش مصنوعی در مدارس ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
231 - 248
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، طراحی و اعتباریابی مدل مدرسه آینده مبتنی بر نقش هوش مصنوعی در مدارس ابتدایی بود. روش شناسی: این پژوهش از روش تحقیق کیفی استفاده کرده و در دو بخش طراحی و اعتباریابی اجرا شده است. در بخش طراحی، از روش داده بنیاد و نمونه گیری گلوله برفی برای انتخاب ۱۸ خبره در زمینه هوش مصنوعی و آموزش استفاده شد. در بخش اعتباریابی، ۲۰ خبره از اساتید دانشگاه و مدیران آموزش و پرورش استان گلستان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. تحلیل داده ها در بخش کیفی با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی و در بخش اعتباریابی با روش دلفی طی سه مرحله انجام شد. یافته ها: مدل طراحی شده شامل ۱۲ طبقه اصلی و ۲۴ مقوله فرعی بود که در پنج محور اصلی طبقه بندی شدند: شرایط علی (آمادگی فرهنگی، زیرساخت ها و تعاملات خانواده محور با هوش مصنوعی)، شرایط زمینه ای (شبکه های مجازی و مراودات اجتماعی مبتنی بر هوش مصنوعی)، شرایط مداخله ای (چالش های فنی و نهادی)، راهبردها (ارزیابی مبتنی بر هوش مصنوعی و یادگیری خلاقانه)، و پیامدها (بهبود کیفیت و سرعت آموزش، افزایش عدالت آموزشی و انگیزش تحصیلی). نتایج نشان داد که هوش مصنوعی می تواند به بهبود قابل توجهی در کیفیت یادگیری و عدالت آموزشی منجر شود. نتیجه گیری: پژوهش حاضر نشان داد که هوش مصنوعی پتانسیل بالایی برای ارتقای فرآیندهای آموزشی و ایجاد عدالت تحصیلی در مدارس ابتدایی دارد. با این حال، موفقیت اجرای این فناوری نیازمند فراهم سازی زیرساخت های مناسب، آماده سازی فرهنگی و مدیریتی است. این پژوهش به ارائه راهکارهایی برای مواجهه با چالش های نهادی و فنی در مسیر هوشمندسازی مدارس پرداخت.
افول تدریجی: روایت پژوهی کارآفرینان ورشکسته در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه تاثیر چشمگیر کارآفرینی بر رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورها به خوبی مشخص شده است،تا جاییکه برخی از صاحب نظران این دوران را عصرکارآفرینی نامیده اند.یکی از ضروریات توسعه کارآفرینی در جامعه، نقد و بررسی دقیق فرایندها و شناسایی عوامل موفقیت و شکست است و می تواند به تدوین سیاست ها و استراتژی های مناسب برای افزایش میزان موفقیت کارآفرینان کمک کند. براین اساس پژوهش حاضر بارویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل روایت به دنبالداستان زندگی اقتصادی کارآفرینانی است که در طول فعالیت خود با شکست مواجه شده اند و به اجبار به تعطیل نمودن کسب و کار خود رو آورده اند. برای گردآوری داده ها با استفاده از نمونه گیری هدفمند باتعدادی از کارآفرین مواجه شده با شکست در طول کسب و کار خود مصاحبه باز در قالب گفتگو انجام گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از گام های تحلیل مضمون انجام شد و موجب شناسایی هفت مضمون اصلی شامل نیاز شخصیتی برای گسترش کسب و کار، شنیدن تقاضای محیط درخصوص ایجاد کسب و کارهای جدید، ناپختگی برای شروع کسب و کار، ورود شریک در برهه ای به عنوان عاملی مخرب، بازسازی طرح واره ذهنی مثبت و منفی، شرایط نامساعد بیرونی از نظر اقتصادی و تورم، تخریب از درون به مرور زمان شد. مقوله های اصلی پژوهش بیانگر آن است که افول کسب و کار پدیده ای ناگهانی نیست که در کسب و کار رخ دهد. این فرآیند از ابتدا که کاری در زمینه و بستر، به شکل نامتناسب با نیاز اصلی آغاز گشته و طی عوامل مختلف درونی و بیرونی به شکست منتهی می گردد.
فاصله فرهنگی و تقابل گفتمان های سفر(نمونه های مورد مطالعه: استان های آذربایجان غربی و گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: امروزه صنعت گردشگری، نقشی مهم در توسعه کشورهای مختلف اعم از توسعه یافته یا در حال توسعه، ایفا می کند. این صنعت بسیار متأثر از فرهنگ گردشگری است. یکی از مؤلفه های مهم در فرهنگ گردشگری، «فاصله فرهنگی» است. این مقاله که بر پایه مطالعات میدانی در دو استان آذربایجان غربی و گیلان نوشته شده است، با تأکید بر نظام ارزش های موجود در فرهنگ گردشگری این دو منطقه، به موضوع فاصله فرهنگی میان جامعه میزبان و جامعه مهمان (گردشگر داخلی/خارجی) می پردازد و در این جهت، با ابداع مفهوم فاصله زیست محیطی به مثابه بدیل فاصله فرهنگی که بر پایه احساس تعلق یا عدم تعلق به محیط زیست است، به نکاتی مهم دست می یابد. روش مطالعه: این پژوهش در دو حوزه فرهنگی و میدان آذربایجان غربی و گیلان بر پایه روش کیفی مردم نگارانه بر اساس مطالعه میدانی، مشاهده مشارکتی، گفت وگو با مطلعان کلیدی در بازه زمانی 1398 تا 1400 انجام شده و در آن منظر شناختی روش مطالعه بر پایه وجود ذی نفعان چندگانه در حوزه های فرهنگی است. یافته ها: در میدان و مورد نخست، برخلاف آن چه رایزینگر در یافته های خود مطرح می کند، با پدیده متفاوتی روبه رو می شویم که در آن برخی از عناصر موجود در نظام ارزش ها و هنجارهای جامعه میزبان و مهمان به هم نزدیک تر است. در میدان و مورد دوم، نظریه آنتونی الیور اسمیت، بیرگیت موسگات و همکاران، جرمی بولتجنس و همکاران، چین چین وانگ و کارل کاتر، برنت ریتچی، آلفانسو وارگاس سانچز برای درک و فهم شرایط گردشگری در بحران، مصداق می یابد. نتیجه گیری: از نتایج جالب این پژوهش آن است که فاصله زیست محیطی و فرهنگی کم تری میان جامعه میزبان و جامعه مهمان (گردشگر خارجی) در مواردی چون وندالیسم در میدان نخست (آذربایجان غربی) به چشم می خورد. در میدان دوم (گیلان)، الگوی مهم اخوت بر پایه درد در وضعیت گردشگری در بحران (بازه همه گیری) به تعریف رابطه میزبان-مهمان گسترش می یابد.
بررسی اثر بیماری های روانی بر ارتکاب جرم (مورد مطالعه: بیماران دارای اختلالات روانی مراجعه کننده به پزشک قانونی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
161 - 176
حوزههای تخصصی:
امروزه به دلیل مسائل و معضلات سبک زندگی ماشینی و شهری و جنجال های ذهنی و فکری ناشی از این سبک زندگی، اختلالات روحی و روانی افراد در حال گسترش است. گسترش اختلالات روانی افراد پیامدهایی نظیر ازدیاد جرم و جنایت برای جامعه درپی خواهد داشت. هدف این پژوهش بررسی اثر بیماری های روانی بر ارتکاب جرم مبتنی بر مفاهیم حقوقی در سال 1402 است. این پژوهش نیمه تجربی است با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل. پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان گرتزو روئمر و مقیاس افسردگی اضطراب و استرس DASS دو ابزار سنجش این پژوهش بودند. جامعه پژوهش بیماران دارای اختلالات روانی مراجعه کننده به پزشک قانونی تهران تشکیل داده اند. حجم نمونه، 60 نفر تعیین شده است که به طور تصادفی در دو گروه آزمایشی (30 نفر) و کنترل (30 نفر) گماشته شده اند. برای تحلیل داده های پژوهش، از آزمون های ضریب کواریانس با نرم افزار spss24 استفاده شد. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ، محاسبه و مناسب ارزیابی شد که بر اساس آن ضریب متغیرهای پژوهش و ابعاد آن بیش از 0.7 بود. در این پژوهش با به کارگیری آمار استنباطی رابطه متغیرهای افسردگی، اضطراب، استرس، دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هیجانی، دشواری در انجام رفتار هدفمند، عدم پذیرش پاسخ های هیجانی با ارتکاب به جرم سنجیده شد که رابطه همه متغیرها مورد تایید قرار گرفت. نتایج نشان داد که اثر بیماری های روانی در ارتکاب به جرم در نسبت با گروه کنترل که گروه سالم می باشند، بیشتر است. یعنی فردی دارای اختلالات روانی اگر در شرایط جرم خیر قرار بگیرد احتمال ارتکاب به جرم او نیز در نسبت به فرد سالم، افزایش می یابد.
شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه مشارکت معلمان و دانش آموزان در فعالیت های پژوهشی (مراکز پژوهش سرای دانش آموزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
405 - 413
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه مشارکت معلمان و دانش آموزان در فعالیت های پژوهشی (مراکز پژوهش سرای دانش آموزی) انجام شد. روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش خبرگان حوزه پژوهش سرای دانش آموزی استان سمنان در سال 2021-2022 بودند که از میان آنان طبق اصل اشباع نظری 16 نفر با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی آن با روش مثلث سازی تأیید و پایایی آن با روش ضریب کاپایی کوهن 62 درصد به دست آمد. داده ها با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA 2020 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که عوامل مؤثر بر توسعه مشارکت معلمان و دانش آموزان در فعالیت های پژوهشی شامل 18 مفهوم، 6 مقوله فرعی و 3 مقوله اصلی بود. مقوله های اصلی شامل ساختار پژوهش سرا (با دو مقوله فرعی سیستم پاداش دهی و قدردانی از تلاش های معلمان و دانش آموزان و شرایط به کارگیری و اصول اخلاقی در فرایند آن)، مأموریت و چشم انداز شفاف پژوهش سرا (با دو مقوله فرعی تدوین برنامه استراتژیک و تدوین مشخص اهداف، رسالت ها، ارزش ها و چشم اندازها) و قوانین، مقررات و سیاست گذاری ها (با دو مقوله فرعی انعطاف پذیری در فرآیند به کارگیری معلمان، دانشجومعلمان و دانشجویان مستعد و افزودن امتیاز در ارزشیابی سالانه و رتبه بندی) بودند. بحث و نتیجه گیری: با توجه به عوامل مؤثر شناسایی شده بر توسعه مشارکت معلمان و دانش آموزان در فعالیت های پژوهشی (مراکز پژوهش سرای دانش آموزی)، برنامه ریزی جهت توسعه مشارکت آنان ضروری است که از طریق عوامل شناسایی شده محقق می شود.
ارزیابی تطبیقی کنشگری رسانه ای دانشجویان (مورد مطالعه: قطب جغرافیایی 4 دانشگاه فرهنگیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۳۶)
107 - 129
حوزههای تخصصی:
رسانه ها نقش تعیین کننده در نوع و نحوه هدایت کنشگری مسائل اجتماعی دارند. ارتباط دانشگاه و دانشجویان با رسانه های متعدد و متنوع اجتماعی بیشترین تأثیر را در هدایت افکار و اندیشه های آنان به ویژه در رخ داد مسائل اجتماعی سیاسی دارد. این پژوهش با روش تحقیق توصیفی - تبیینی و با هدف کاربردی منطبق بر رویکرد تطبیقی به بررسی نقش رسانه های اجتماعی در واپایش و هدایت افکار دانشجویان دانشگاه مأموریت گرای فرهنگیان در ارتباط با وقایع مهر سال 1401 پرداخته است. روش گردآوری داده ها به شیوه میدانی در قالب پرسش نامه از دانشجویان پردیس های استان های قطب 4 جغرافیایی (زنجان، آذربایجان شرقی و غربی، اردبیل، گیلان، قزوین) بوده است. داده های با تکیه بر سه مؤلفه اصلی منابع رسانه، عملکرد رسانه و بازخورد رسانه جمع آوری شده و با استفاده از مدل رادار تمرکز، مدل تعقیبی مبتنی بر روش شفه تجزیه وتحلیل صورت پذیرفت. نتایج نشان می دهد کنشگری رسانه ای دانشجویان قطب 4 دانشگاه فرهنگیان با اختلاف میانگین 12/0 و واریانس 25/0(در جهت مثبت)، نزدیک به متوسط بوده و دانشجویان استان های مورد مطالعه علی رغم داشتن فاصله جغرافیایی با مقدار F برابر با 204/0 و سطح معناداری 922/0 در کنشگری رسانه ای تفاوت معنادار با همدیگر نداشته و دارای اختلاف شدید نگرشی نیستند. علی رغم متوسط بودن کنشگری رسانه ای دانشجویان و نبود تفاوت معنادار بین استان های مورد مطالعه با توجه به ساختار مأموریت گرای دانشگاه فرهنگیان (تربیت معلم برای نسل های فعلی و آتی) کنشگری رسانه ای در این دانشگاه نیازمند پیاده کردن سیاست های ارتقادهنده است