ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۵۶٬۰۱۵ مورد.
۲۰۱.

ارزیابی زنجیره تأمین انرژی در صنعت پتروشیمی با استفاده از شاخص بهره وری مالمکوئیست هزینه ای و تحلیل کیفی تعاملی (IQA)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زنجیره تأمین انرژی تحلیل کیفی تعاملی ورودی و خروجی زنجیره تأمین کارایی زنجیره تأمین انرژی مدل ریاضی کارایی شاخص مالمکوئیست هزینه ای

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۸۶
زنجیره تأمین انرژی به عنوان بخش مهمی از کارکردهای رقابتی صنایع به ویژه صنایع مادر همچون پتروشیمی، نقش مهمی برای حفظ رقابت و بهبود مستمر شرکت های فعال در این صنعت ایفا می کند لذا ارزیابی الگوی زنجیره تأمین انرژی در صنعت پتروشیمی، با استفاده از شاخص بهره وری مالمکوئیست منجر به کاهش هزینه های تولید و ارزیابی بهتر صنعت و تدوین سیاست های آتی شرکت های فعال در این عرصه می شود. ابتدا ورودی و خروجی های زنجیره تأمین انرژی با استفاده از روش تحلیل کیفی تعاملی شناسایی شده و با توجه به جنس ورودی مدل ریاضی جهت برآورد هزینه های ورودی جهت تأمین خروجی و کارایی زنجیره تأمین در دو سال متوالی نوشته شده سپس شاخص مالمکوئیست هزینه ای با توجه به خروجی های مدل برآورد می شود و پتروشیمی که بیشترین مقدار شاخص هزینه ای مالمکوئیست و کمترین مقدار هزینه های خروجی را داراست به عنوان جواب بهینه موردنظر مدل انتخاب می شود
۲۰۲.

طراحی الگوی توسعه منابع انسانی دوسوتوان در صنعت نفت با رویکرد قابلیت های پویا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: توسعه منابع انسانی قابلیت های پویا منابع انسانی دوسوتوان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸ تعداد دانلود : ۸۶
هدف این پژوهش ارائه مدل توسعه منابع انسانی دوسوتوان در صنعت نفت با رویکرد قابلیت های پویا است. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی شامل تحلیل داده بنیاد است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 15 نفر از خبرگان و مدیران منابع انسانی شرکت ملی نفت ایران است. داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته در بخش کیفی و پرسشنامه محقق ساخته در بخش کمی جمع آوری شد. روایی پرسشنامه و روایی سازه و پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ محاسبه و تأیید شد. نتایج پژوهش در قالب شش عامل علی، پدیده محوری، راهبردها، شرایط زمینه ای و مداخله گر و پیامدها دسته بندی شدند. عوامل علی شامل عوامل سازمانی، محیطی، فردی؛ و عوامل زمینه ای شامل عوامل مدیریتی و ساختاری و عوامل پدیده محوری شامل آموزش دوسوتوانی، ترکیب و بازطراحی قابلیت های منابع انسانی، توسعه دوسوتوانی و راهبردها شامل رویکرد توسعه ای به منابع انسانی دوسوتوان و بازطراحی قابلیت های پویای منابع انسانی دوسوتوان و عوامل مداخله گر شامل عوامل قانونی، سازمانی، انگیزشی و پیامدها شامل بهبود قابلیت های پویای منابع انسانی دوسوتوان، بهبود قابلیت های پویای سازمانی و بهبود بهره وری هستند.
۲۰۳.

مفهوم پردازی چالش های گذار به سمت اقتصاد دایره ای دیجیتال با تکیه بر فناوری اینترنت اشیا در صنعت 4.0(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اینترنت اشیا اقتصاد دایره ای اقتصاد دیجیتال صنعت 4.0

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷ تعداد دانلود : ۴۴
کسب و کارهایی که قصد ورود به بازارهای بین المللی را دارند، باید در مدل کسب و کار خود، اصول اقتصاد دایره ای را اعمال نمایند تا هم به مزیت رقابتی جهانی دست یافته و هم ضمن تلاش برای حفظ محیط زیست، کارایی اقتصادی خود را افزایش دهند . اینترنت اشیا از جمله فناوری های صنعت 4.0 است که می تواند زمینه مناسبی را برای به اشتراک گذاری اطلاعات بین ذینفعان ایجاد کند. هرچند مزایای استفاده از فناوری اینترنت اشیا به منظور تحقق اقتصاد دایره ای غیرقابل انکار است، اما عدم توجه به چالش های موجود در این راه، سرعت گذار را کم کرده و کارآمدی استفاده از این فناوری را کاهش خواهد داد. لذا توجه به اهمیت موضوع، در این پژوهش موانع بکارگیری موثر فناوری اینترنت اشیا در اقتصاد دایره ای شناسایی و ارزیابی شد. ابتدا بر اساس مرور جامع ادبیات، همچنین مصاحبه با خبرگان، موانع اینترنت اشیا در اقتصاد دایره ای در 7 دسته اصلی موانع فنی، ساختاری و سازمانی، اقتصادی و قانونی، اجتماعی و فرهنگی، زیرساختی، محتوایی و انرژی طبقه بندی؛ و با بررسی گسترده، 53 مانع در این دسته ها، شناسایی شدند. سپس با استفاده از روش دلفی و طی 3 مرحله، موانع مورد نظر غربالگری شده و در نهایت، 30 مانع مورد پذیرش خبرگان قرار گرفت. سپس با استفاده از تکنیک دیمتل فازی، ضمن شناسایی روابط تأثیرگذاری و تأثیرپذیری بین موانع بکارگیری اینترنت اشیا در اقتصاد دایره ای در صنعت لوازم خانگی ایران، عامل توانایی شبکه بندی و اتصال اشیا به یکدیگر در مقیاس بزرگ (مانند شبکه های ابری) به عنوان با اهمیت ترین و در عین حال اثرگذارترین مانع شناخته شد.
۲۰۴.

فراتحلیلی بر نقش متغیرهای کنترلی در نتایج مطالعات مرتبط با تأثیر عدم تقارن اطلاعاتی بر هزینه سرمایه سهام(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اندازه اثر عدم تقارن اطلاعات فراتحلیل متغیرهای کنترلی هزینه سرمایه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۹
هدف: شواهد تجربی در خصوص تأثیر عدم تقارن اطلاعاتی بر هزینه سرمایه سهام، تعارض مداومی را نشان می دهد. برخی مطالعات این رابطه را مثبت، برخی منفی و برخی غیرمعنادار ارزیابی کرده اند. از جمله عوامل مؤثر در این واگرایی، نقش متغیرهای کنترلی است. تعداد متغیرهای کنترلی قابل استفاده زیاد است؛ اما استفاده از برخی از آن ها به نتایج آسیب می زند و برخی دیگر، دقت پژوهش را زیاد می کند. در این فراتحلیل با توجه به متغیرهای کنترلی با تکرار بال که در پژوهش های قبلی استفاده شده است، تلاش می شود تا بررسی شود که وجود کدام متغیرهای کنترلی در معادله، نسبت به عدم وجود آن ضریب رگرسیون را به طور جدی تغییر می دهد. روش: با ترکیب یافته های ۳۵ مقاله منتشر شده بین سال های ۱۹۸۶ و ۲۰۲۲ که در مجموع، ۱۹۸ آزمون را شامل می شود، تعامل ظریف بین عدم تقارن اطلاعات و هزینه سرمایه روشن شده است. این فراتحلیل در چند مرحله اجرا شده است: ۱. عدم تقارن اطلاعاتی به عنوان متغیر مستقل و هزینه سرمایه سهام به عنوان متغیر وابسته تعیین شد و متغیرهای کنترلی، شامل نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار، بتای بازار، اندازه شرکت و نوع مالکیت، نوسان های بازده سهام، اهرم و رشد در ارزیابی لحاظ شد؛ ۲. به طور دقیق، پایگاه های داده برجسته از جمله ساینس دایرکت، امرالد، گوگل اسکالر، شبکه تحقیقات علوم اجتماعی (SSRN) و ریسرچ گیت جست وجو شد و در مجموع، ۱۸۸ مقاله بر اساس کلمات کلیدی مرتبط استخراج شد؛ ۳. مقاله ها برای اطمینان از هم سویی با فرضیه های پژوهش غربالگری شد و مطالعاتی مدنظر قرار گرفت که اطلاعات اندازه اثر را ارائه و از روش های هم بستگی استفاده کرده اند. در نهایت، ۳۵ مطالعه منتشر شده بین سال های ۱۹۸۶ و ۲۰۲۲، شامل ۱۹۸ اندازه اثر، فراتحلیل شد؛ ۴. اطلاعات کلی و جزئیات مربوط به اندازه اثر، به دقت از مقاله های انتخابی استخراج شده است؛ ۶. برای هر نمونه، اندازه اثر که با r نشان داده شده است، محاسبه شد؛ ۷. اندازه های اثر با در نظر گرفتن میانگین های وزنی و محاسبه خطای نمونه گیری ترکیب شد؛ ۸. همگنی اندازه اثر ارزیابی شد. یافته ها: چشم انداز تجربی در خصوص رابطه بین عدم تقارن اطلاعات و هزینه سرمایه سهام، واگرایی های جالبی را نشان داد. برای پرداختن به این موضوع، از رویکرد فراتحلیل استفاده شد که تأثیر متفاوت متغیرهای کنترلی را بر این رابطه نشان می دهد. یافته ها نشان دهنده تنوع شایان توجه در اندازه های اثر در بین مطالعات است. در نتیجه، از مدل اثرهای تصادفی برای محاسبه اندازه اثر تجمعی استفاده شد. متغیرهای کنترلی، در شکل دادن به رابطه عدم تقارن اطلاعاتی و هزینه سرمایه سهام نقش محوری ایفا می کنند. به طور خاص، گنجاندن متغیرهای کنترلی مانند نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار، بتای بازار، اندازه شرکت و نوع مالکیت، ارتباط بین عدم تقارن اطلاعات و هزینه سرمایه سهام را کاهش می دهد. در مقابل، نوسان های بازده سهام، اهرم و رشد شرکت این رابطه را تغییر نمی دهد. تحلیل نیرومندی، یافته های اولیه را تأیید می کند. نتیجه گیری: پژوهشگران تجربی، اغلب باعدم قطعیت های مربوط به انتخاب متغیرهای کنترلی مناسب هنگام رگرسیون هزینه سرمایه سهام روی عدم تقارن اطلاعات دست وپنجه نرم می کنند. در این زمینه، به یک سؤال مهم پرداخته شده است: کدام متغیرها باید به عنوان متغیر کنترلی برای افزایش واقع گرایی نتایج تجربی عمل کنند؟ در این پژوهش، چهار متغیر کنترلی بر رابطه مد نظر تأثیر دارند: ارزش دفتری به ارزش بازار، بتای بازار، اندازه شرکت و نوع مالکیت. وجود این متغیرها در معادله رگرسیون نتیجه را به طور معناداری تغییر می دهد.
۲۰۵.

واکاوی شایستگی های رهبری راهبردی شهید ستاری: آموزه هایی برای مدیران دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: شایستگی الگوی شایستگی شایستگی های رهبری رهبری راهبردی شایستگی های رهبری راهبردی تحلیل مضمون شهید منصور ستاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱ تعداد دانلود : ۵۰
هدف: در محیط های بسیار پیچیده و پویای پیش روی سازمان های امروزین مدیران رده عالی، به عنوان رهبران راهبردی، در پیشبرد راهبردهای سازمان، اجرای برنامه های تحول و تعالی و حفظ بقا و موفقیت بلندمدت سازمان، از نقشی کلیدی برخوردارند. ایفای مؤثر این نقش به حضور رهبران راهبردی برخوردار از شایستگی های گوناگون نیازمند است که با کمک آن ها بتوانند از عهده نقش ها و کارکردهای مختلف خود در این زمینه برآیند. شناخت این شایستگی ها می تواند به پرورش رهبران راهبردی مساعدت کند. به این منظور، پژوهش حاضر به شناسایی شایستگی های رهبری راهبردی شهید منصور ستاری، به عنوان یک رهبر راهبردی و طراحی الگوی ماهیت شناسانه از این شایستگی ها پرداخته است. روش: این پژوهش کاربردی، تفسیری و استقرایی است و با رویکرد کیفی اجرا شده است. منابع اطلاعاتی پژوهش شامل اطلاعات موجود در پایگاه اطلاعاتی ستاری، کتاب ها و مقاله های منتشر شده در خصوص ایشان، فیلم سینمایی منصور و خاطرات ثبت و گردآوری شده در خصوص ایشان است که به صورت هدفمند انتخاب و با کمک روش تحلیل مضمون تحلیل شده اند. برای ارزیابی قابلیت اعتماد یافته ها، از روش توافق درون موضوعی دو کدگذار استفاده شده است. برای اطمینان از صحت مقوله سازی های انجام شده نیز از خبرگان نظرخواهی و اصلاحات لازم اِعمال شد. یافته ها: الگوی نمایانگر شایستگی های رهبری راهبردی شهید ستاری، در قالب هشت مضمون فراگیر طبقه بندی شده است. این شایستگی ها عبارت اند از: شایستگی های اعتقادی (تربیت یافتگی دینی، باورهای دینی و معنویت گرایی)، شایستگی های اخلاقی و ارزشی (مانند اخلاق مداری، ارزش گرایی، اصالت، اخلاص، صداقت، تناسب گفتار و کردار، از خودگذشتگی)، شایستگی های شخصیتی (مانند خودباوری، اعتمادبه نفس، ریسک پذیری، جرئت و شجاعت، قاطعیت، فروتنی و سخت کوشی)، هوشمندی و استعداد (فراست، نخبگی، ذوق و استعداد هنری)، هوش هیجانی (قابلیت های فردی و میان فردی)، شایستگی های شناختی (تفکر خلاق، تفکر سیستمی، تفکر اقتضایی و تفکر راهبردی)، شایستگی های دانشی (دانشوری، دانش فنی و تخصصی و اشراف سازمانی)، شایستگی های رفتاری (حمایتگری، روابط تعاملی، مهارت های ارتباطی، اعتمادپروری، توانمندسازی، تحول گرایی، چالش گرایی، تیم سازی، اعتمادپروری، مدیریت استعدادها، یادگیرندگی و یاددهندگی و چشم اندازمداری). نتیجه گیری: پرورش رهبران راهبردی برای ایفای نقش مؤثر در سازمان های امروزین، به شناخت واقع گرایانه و جامع از شایستگی های لازم برای این رهبران نیاز دارد. الگوبرداری از رهبران موفق، روشی مؤثر برای شناخت این شایستگی هاست. الگوی ارائه شده در این پژوهش، شناخت کمابیش جامعی از شایستگی های شهید ستاری، به عنوان یک رهبر راهبردی را آشکار کرده و با کمک آن ها توانسته است رهبری نوآورانه و تحول گرایانه ای را در دوران فرماندهی نیروی هوایی ارتش ج. ا. ا. به کار گیرد و دستاورهای چشمگیری را در راستای چشم انداز خودکفایی رقم زند. این الگو می تواند به پیشبرد دانش نظری موجود در خصوص رهبری راهبردی و شایستگی های لازم برای آن مساعدت کند. همچنین ترویج و به کارگیری آن، می تواند دانش ارزشمندی برای برنامه های رشد رهبران راهبردی مدیران عالی سازمان های لشگری و کشوری فراهم سازد و به عنوان ابزاری برای بهکاوی شایستگی های رهبران راهبردی این سازمان ها مساعدت کند. شناسایی هم زمان شایستگی های گوناگون اعتقادی، اخلاقی، شخصیتی، هیجانی، شناختی، دانشی و رفتاری این رهبر راهبردی مورد مطالعه، وجه تمایز این پژوهش در مقایسه با مطالعات مشابه است و به همین دلیل، توانایی دارد که به پیشبرد دانش نظری موجود در این زمینه یاری دهد.
۲۰۶.

Managing Transport Systems with Artificial Intelligence(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Computer Vision System Intelligent system Global positioning System (GPS) Light Detection and Ranging (LiDAR)

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۴ تعداد دانلود : ۵۱
Problems caused by the growth of traffic in cities require modern management approaches to improve the situation with the routing of traffic flow. This article aims to develop a conceptual system that uses computer vision technology to collect and process data from vehicles. It describes the technology of computer vision as an opportunity to improve routing algorithms by processing large data streams that reflect real situations and causes that affect route optimization. The result of using the color vision system is to provide more accurate and timely information to drivers, allowing them to make informed decisions about their routes. This will reduce traffic congestion, improve transport efficiency, and minimize the negative impact on the environment.
۲۰۷.

The Using Neural Network and Finite Difference Method for Option Pricing under Black-Scholes-Vasicek Model(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Option pricing Neural Networks Finite Difference Method Black-Scholes-Vasicek Model

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۹
In this paper, the European option pricing is done using neural networks in the Black-Scholes-Vasicek market. The general purpose of this research is to compare the accuracy of neural network and Black-Scholes-Vasicek models for the pricing of call options. In the sequel, the finite difference method is applied to find approximate solutions of partial differential equation related to option pricing in the considered market. In the design of the artificial neural network required for this research, the parameters of the Black-Scholes-Vasicek model have been used as network inputs, as well as 720 data from the daily price of stock options available in the Tehran Stock Exchange market (in 1400) as the network output. The approximate solutions obtained in this article, which were carried out by two methods of neural networks and finite differences on the Tehran stock exchange based on the daily price of stock options, are shown that neural networks are more accurate method comparing with finite difference. The comparison of pricing results using neural networks with real prices in the assumed market is presented and shown via diagram, as well. In this paper, the European option pricing is done using neural networks in the Black-Scholes-Vasicek market. The general purpose of this research is to compare the accuracy of neural network and Black-Scholes-Vasicek models for the pricing of call options. In the sequel, the finite difference method is applied to find approximate solutions of partial differential equation related to option pricing in the considered market. In the design of the artificial neural network required for this research, the parameters of the Black-Scholes-Vasicek model have been used as network inputs, as well as 720 data from the daily price of stock options available in the Tehran Stock Exchange market (in 1400) as the network output. The approximate solutions obtained in this article, which were carried out by two methods of neural networks and finite differences on the Tehran stock exchange based on the daily price of stock options, are shown that neural networks are more accurate method comparing with finite difference. The comparison of pricing results using neural networks with real prices in the assumed market is presented and shown via diagram, as well.
۲۰۸.

بررسی تأثیر تعهد سازمانی و ادراک عدالت سازمانی بر انگیزه اشتراک دانش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اشتراک دانش بیمارستان حضرت ابوالفضل (ع) تعهد سازمانی عدالت سازمانی کادر درمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹ تعداد دانلود : ۱۰۱
کادر درمان با دانش تخصصی و تجربه های عملی خود، تأثیر مستقیمی بر نتایج درمانی و بهبود خدمات بهداشتی دارند. این پژوهش به بررسی تأثیر تعهد و ادارک عدالت سازمانی بر انگیزه های اشتراک دانش کادر درمان بیمارستان حضرت ابوالفضل (ع) شهرستان کاشمر پرداخته است. هدف اصلی تحقیق، بررسی تأثیر تعهد سازمانی و ادارک عدالت سازمانی بر انگیزه های اشتراک دانش در بیمارستان حضرت ابوالفضل (ع) شهرستان کاشمر است. این پژوهش از نوع کاربردی بوده که جامعه آماری شامل ۱۱۲ کادر درمان بیمارستان مذکور بود که پرسشنامه به صورت سرشماری بین کلیه اعضا توزیع گردید، و درنهایت ۹۸ پرسشنامه قابل استفاده جمع آوری شد . تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها با استفاده از تکنیک بوت استراپینگ و مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS و Smart PLS انجام شد که این تحلیل ها به ویژه بر روی تأثیرات موجود در بیمارستان حضرت ابوالفضل (ع) متمرکز است. روایی محتوایی پرسشنامه ها توسط متخصصان تأیید گردید و همچنین پایایی آن ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده است. نتایج نشان داد که تعهد سازمانی با ضریب تأثیر 0/377 و ادراک عدالت سازمانی با ضریب تأثیر 0/470 تأثیر مثبت و معناداری بر انگیزه های اشتراک دانش دارند. به ویژه، افزایش تعهد سازمانی و احساس عدالت در محیط کار به طور قابل توجهی انگیزه کادر درمان برای اشتراک دانش افزایش می دهد. این مطالعه بر اهمیت تقویت تعهد و عدالت سازمانی تأکید دارد و پیشنهاد می کند مدیران بیمارستان ها بر این عوامل تمرکز کنند تا به بهبود کیفیت خدمات درمانی و افزایش کارایی تیم های درمانی کمک نمایند.
۲۰۹.

واکاوی تأثیر حس تعلق بر قلمروی همگانی در بوستان آزادی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: احساس تعلق بوستان آزادی شیراز حس مکان قلمرو همگانی کیفیت فضای شهری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۷
مقدمه احساس تعلق از مهم ترین و تأثیرگذارترین مفاهیم در مطالعات شهری، روان شناسی محیط، جامعه شناسی فضا، طراحی و برنامه ریزی شهری است که نقش اساسی و تعیین کننده در ارتقای کیفیت فضاهای عمومی و توسعه پایدار شهری ایفا می کند. این مفهوم به عنوان پیوندی عمیق و چندبعدی میان انسان و محیط پیرامون تعریف می شود و بازتابی از تجربه زیسته، ادراک ذهنی، خاطرات عاطفی، و کنش های اجتماعی کاربران نسبت به محیط اطرافشان است. احساس تعلق، نه فقط به معنای حضور فیزیکی در یک فضا، بلکه بیانگر نوعی حضور ذهنی و احساسی است که به شکل گیری رابطه ای معنادار، پایدار و متمایز میان فرد و محیط پیرامون منجر می شود. این رابطه می تواند زمینه ساز بروز رفتارهای مسئولانه، مشارکت اجتماعی، حس مالکیت جمعی، ارتقای امنیت روانی و افزایش سطح رضایت از محیط زندگی شود. در این میان، فضاهای عمومی شهری نظیر پارک ها و بوستان ها، به دلیل برخورداری از ماهیتی باز، مشارکتی و قابل دسترس، بستری مناسب برای تحقق و ارزیابی مفهوم احساس تعلق به شمار می روند. پارک ها به عنوان کانون تعاملات اجتماعی، تجربه های فرهنگی، فعالیت های تفریحی و خاطرات جمعی، می توانند سهم بسزایی در تقویت هویت مکانی و مشارکت مدنی شهروندان داشته باشند. از همین منظر، پژوهش حاضر با هدف بررسی مؤلفه های تأثیرگذار بر شکل گیری و ارتقای احساس تعلق در فضاهای عمومی شهری، به مطالعه موردی پارک آزادی در کلان شهر شیراز پرداخته است. این پارک، به دلیل پیشینه تاریخی، وسعت بالا، موقعیت جغرافیایی خاص، و حافظه جمعی تثبیت شده در ذهن شهروندان، به عنوان نمونه ای مطلوب برای واکاوی این مفهوم انتخاب شده است. پارک آزادی شیراز با وسعتی حدود ۲۱ هکتار و قدمتی بیش از 5 دهه، از قدیمی ترین و شناخته شده ترین فضاهای سبز شهری در جنوب کشور محسوب می شود. این بوستان که در مجاورت بافت های متراکم مسکونی و فرهنگی قرار دارد، همواره یکی از فضاهای پرتردد و پرکاربرد برای شهروندان بوده و نقشی نمادین در خاطره شهر ایفا کرده است. با این حال، بررسی میدانی پارک نشان می دهد برخی از بخش های آن دچار فرسودگی کالبدی، ضعف در روشنایی، نبود تجهیزات مناسب، و عدم امنیت کافی شده اند که می تواند موجب بروز رفتارهای منفی و تضعیف حس تعلق کاربران شود. مواد و روش ها پژوهش حاضر از نظر نوع، کاربردی و از نظر روش شناسی، توصیفی تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه ای ساختاریافته، بر مبنای ادبیات نظری حوزه، گردآوری و طراحی شده اند. جامعه آماری شامل ۲۰۰ نفر از شهروندان مراجعه کننده به پارک آزادی بود که با روش تصادفی ساده و بر پایه فرمول کوکران انتخاب شدند. داده ها از طریق نرم افزار SPSS و با روش تحلیل عاملی اکتشافی (EFA) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. روایی ابزار با استفاده از آزمون KMO و بارتلت تأیید شده و پایایی آن با مقدار آلفای کرونباخ 0/848 سنجیده شد که نشان دهنده اعتبار علمی ابزار پژوهش بود. یافته ها نتایج تحلیل ها پنج عامل کلیدی را در شکل گیری و تقویت احساس تعلق به پارک آزادی مشخص کردند که شامل: 1 تعامل پذیری و حضورپذیری: این عامل با امکان حضور آزادانه و ارتباط مؤثر شهروندان با یکدیگر در فضاهای مختلف پارک ارتباط مستقیم دارد. فضاهایی که تسهیل گر ارتباطات میان فردی و اجتماعی هستند، مانند فضای پیک نیک، زمین های بازی و مسیرهای پیاده روی، بیشترین نقش را در تقویت حس حضور فعال و تعلق به مکان دارند. 2- زیبایی شناسی بصری: دریافت های زیبایی شناختی کاربران از فضای پارک از جمله طراحی منظر، تنوع گیاهی، هماهنگی رنگی، کیفیت نورپردازی و چیدمان اجزای فضایی، تأثیر مستقیمی بر احساس آرامش، لذت و درک زیبایی مکان دارد. این مؤلفه در شکل گیری پیوند احساسی میان فرد و مکان مؤثر است. 3- تأمین فعالیت ها و تنوع فضایی: پارک آزادی با برخورداری از امکانات متنوع از جمله شهربازی، تالار اجتماعات، فضای سبز، مسیرهای دوچرخه سواری، ایستگاه های فرهنگی و محوطه های باز، توانسته پاسخ گوی نیازهای متنوع گروه های مختلف باشد. این تنوع، میزان بازدید و تکرار تجربه حضور را افزایش می دهد و از این طریق به ارتقای حس تعلق می انجامد. 4-خاطره انگیزی و تعلق مکانی: با توجه به اینکه پارک آزادی نقش مهمی در خاطرات نسل های مختلف شهروندان داشته، بسیاری از افراد با شنیدن نام آن، فضاهایی خاص مانند دریاچه مصنوعی، لانه پرندگان یا زمین بازی کودکان را به یاد می آورند. این مؤلفه به عنوان مهم ترین پیوند عاطفی و تاریخی فرد با مکان، عامل اساسی در شکل گیری حس مالکیت، دلبستگی و تعلق درازمدت است. 5-دسترسی و خوانایی: دسترسی راحت از خیابان های پیرامونی، وضوح بصری مسیرها، وجود علائم راهنما و روشنایی مناسب، نقش تعیین کننده ای در درک امنیت و اطمینان کاربران دارد. در پارک آزادی، بخش هایی که فاقد این ویژگی ها بودند (همچون حاشیه جنوبی پارک) به عنوان قرارگاه های رفتاری منفی شناخته شده اند که در آن ها رفتارهای مزاحم یا ضد اجتماعی مشاهده شده و حس تعلق را کاهش داده اند. تحلیل کیفی قرارگاه های رفتاری نشان داد مکان هایی که با طراحی هدفمند، نورپردازی کافی، مبلمان مناسب و دیدپذیری باز همراه هستند، دارای «قرارگاه های رفتاری مثبت» بوده اند؛ در حالی که بخش هایی با نور ضعیف، خلوتی شدید یا مبلمان ناکارآمد، محل بروز رفتارهای منفی بوده اند و در نتیجه، کاهش حس تعلق را رقم زده اند. برای مثال، فضای بازی کودکان در شمال غرب پارک نمونه ای موفق از قرارگاه رفتاری مثبت شناخته شده، در حالی که بخش هایی از مرکز پارک با مشکلاتی همچون زباله ریزی یا رفتارهای مزاحم نمونه ای از قرارگاه رفتاری منفی هستند. در ادامه، پژوهش بر اساس یافته های میدانی و نظری، مجموعه ای از پیشنهادهای کاربردی برای بهبود کیفیت فضایی و ادراکی پارک آزادی ارائه می دهد که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد: طراحی مسیرهای پیاده روی خوانا و ایمن با روشنایی کافی؛ بهسازی و نوسازی مبلمان شهری با توجه به سنین مختلف؛ توسعه فعالیت های فرهنگی، تفریحی و آموزشی در فضای پارک؛ حفظ و تقویت عناصر خاطره انگیز و نمادین با ارزش تاریخی؛ افزایش امنیت محیطی با ایجاد نظارت رسمی و طبیعی؛ استفاده از هنرهای شهری و نمادهای فرهنگی بومی برای تقویت هویت مکان. نتیجه گیری بنابراین، احساس تعلق نه تنها به عنوان یک موضوع نظری در مطالعات شهری و روان شناسی محیط، بلکه به مثابه ابزاری راهبردی برای سیاست گذاری، طراحی و مدیریت فضاهای شهری باید تلقی شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد ارتقای احساس تعلق به مکان در گرو به کارگیری نگاه کل نگر و مشارکتی در فرایند طراحی فضاهای عمومی است؛ نگاهی که نه تنها عوامل کالبدی و فیزیکی، بلکه مؤلفه های ذهنی، عاطفی، رفتاری و فرهنگی را نیز در بر گیرد. کاربرد عملی این پژوهش در بازآفرینی فضاهای شهری، تدوین دستورالعمل های طراحی مکان محور، تقویت مشارکت اجتماعی و ارتقای سرمایه اجتماعی شهری قابل مشاهده است. پارک آزادی شیراز به عنوان نمونه ای عینی از فضای عمومی دارای ظرفیت های چندگانه، می تواند به فضایی پویا، ایمن، خاطره انگیز و معنادار بدل شود. اجرای چنین راهبردهایی در سایر شهرها نیز، به ویژه در فضاهای رهاشده یا کم رمق، می تواند بازتابی مثبت در کیفیت زندگی شهری ایجاد کند. در نهایت، پژوهش حاضر تأکید دارد که برنامه ریزی برای فضاهای عمومی موفق نیازمند رویکردی میان رشته ای، مبتنی بر مشارکت کاربران، تحلیل داده های میدانی و توجه به تجربه زیسته شهروندان است. احساس تعلق نه تنها یک پیامد فردی، بلکه شاخصی برای سنجش کیفیت اجتماعی، فرهنگی و فضایی یک شهر است. از این رو، تقویت آن می تواند سنگ بنای توسعه شهری انسانی، پایدار و مشارکتی در آینده محسوب شود.
۲۱۰.

سنتز پژوهی شایستگی های مدیران دانشگاهی: طراحی یک الگو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش عالی الگو سنتز پژوهی شایستگی مدیران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۷۴
یکی از اساسی ترین مشکل دانشگاه ها، فقدان الگوی مناسب برای انتخاب شایسته ترین افراد در پست های مدیریتی است. پژوهش حاضر باهدف طراحی الگوی شایستگی مدیران دانشگاهی انجام شده است. رویکرد پژوهش کیفی و از نوع سنتز پژوهی است.جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مطالعات داخلی و خارجی چاپ شده در حوزه شایستگی مدیران دانشگاهی در بین سال های 1392 تا 1402 به تعداد 80 مقاله بوده است. در این راستا کلیدواژه های مرتبط با اهداف پژوهش مورد جستجو قرار گرفت و با در نظر گرفتن معیارهای ورود به مطالعه و حذف پژوهش های نامرتبط ازلحاظ عنوان و کلیدواژه ، چکیده و نتیجه گیری و بررسی تفصیلی مقالات بر اساس مرتبط بودن با سؤالات و کیفیت پژوهش ها ازنظر اعتبار ابزارها و روش های تحلیل مورداستفاده، درنهایت تعداد 31 مقاله جهت بررسی و تحلیل انتخاب شدد. پس از پالایش چندمرحله ای و تحلیل و ترکیب داده ها، درنهایت الگوی شایستگی مدیران دانشگاهی با 4 مضمون فراگیر و 8 مضمون سازمان دهنده و 102 مضمون پایه ترسیم که مضامین فراگیر شامل شایستگی های آستانه ای (شخصیتی و اخلاقی)، شایستگی های متمایز (رهبری و تفکر نظام مند) و شایستگی های کانونی (اجتماعی، اجرایی) و شایستگی حرفه ای (دانشی، مهارتی) بودند.
۲۱۱.

تصمیم کاوی در فرآیندهای فناوری اطلاعات- مطالعه موردی فرآیند تبدیل شناسایی ایده های جدید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرآیندکاوی تصمیم کاوی نظریه مجموعه های ژولیده فرآیندهای دانش بنیان فناوری اطلاعات

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵ تعداد دانلود : ۱۳۵
فرآیندهای دانش بنیان جزء جدایی ناپذیر فرآیندهای کسب و کار شرکتهای فعال در حوزه فناوری اطلاعات هستند. در این صنعت، فرآیندهای دانش بنیان که مبتنی بر دانش نیروی ماهر اجرا می شوند و در زنجیره ارزش شرکتهای فعال این حوزه نقشی اساسی ایفا می کنند. مهمترین عنصر در فرآیندهای دانش بنیان، تصمیم گیری های صورت گرفته در این فرآیندها است. از این رو مساله شناسایی قواعد و مدلهای تصمیم فرآیندهای دانش بنیان دارای اهمیت به سزایی است. در این مقاله یکی از مهمترین فرآیندهای موجود در صنعت نرم افزار (فرآیند شناسایی و تصمیم گیری در خصوص ایده های مطرح شده) مورد بررسی قرار می گیرد و با استفاده از لاگ های تصمیم گیری موجود در یکی از بزرگترین شرکتهای نرم افزاری کشور، به تحلیل این فرآیند با استفاده از نظریه مجموعه های ژولیده پرداخته می شود. بر اساس این نظریه و با بهره گیری از الگوریتم کاست سریع، روشی گام به گام برای تحلیل داده ها و شناسایی قواعد تصمیم گیری ارایه می شود. این الگوریتم در گام نخست خصیصه های حیاتی مورد استفاده در نقطه تصمیم را شناسایی نموده و سپس مدل تصمیم گیری را به صورت قواعد اگر-آنگاه ارایه می کند. نتایج ارزیابی نشان می دهد که در نتیجه بهره گیری از این مدل حجم مورد نیاز برای مراجعه مستقیم به تصمیم گیرندگان کاهش قابل توجهی خواهد داشت و فرآیند تصمیم گیری و در نتیجه مدت زمان کل فرآیند کاهش قابل ملاحظه ای خواهد یافت.
۲۱۲.

ارائه مدلی برای قصد خرید سبز با تعدیلگری فشار اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اثربخشی درک شده مصرف کننده تعهد اخلاقی حساسیت قیمت هویت سبز قصد خرید سبز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰ تعداد دانلود : ۴۳
پژوهش حاضر بدنبال شناسایی، انتخاب و بررسی پیشاندهای قصد خرید سبز می باشد. که پیشایندها ی مورد بررسی در این پژوهش شامل فشار اجتماعی، اثربخشی درک شده مصرف کننده ، هویت سبز، تعهد اخلاقی، حساسیت قیمت و هزینه درک شده، می باشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-پیمایشی است و از نظر نوع داده ها پژوهشی کمی است که از طریق پرسشنامه داده ها جمع آوری شد. جامعه آماری این پژوهش مشتریان فروشگاه زنجیره ای رفاه شهر یاسوج است. به دلیل نامحدود بودن جامعه آماری و عدم امکان دسترسی به همه مشتریان از نمونه گیری غیرتصادفی دردسترس استفاده شد. از 350پرسشنامه پخشش شده بین افراد 247 پرسشنامه معتبر و قابل قبول مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از طریق روش های مختلف نمونه گیری حداقل میزان نمونه گیری مشخص شد که نمونه جمع آوری شده بیشتر از حداقل جمع آوری شد و از طریق آزمون KMO کافی بودن این حجم نمونه برای تحلیل آماری مورد تایید قرار گرفت. برای بررسی پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که این ضریب برای تمام گویه های بالاتر 7/0 بود و مورد تایید قرار گرفت و روایی هم از طریق چندین روش تحلیل محتوا و روایی سازه مورد بررسی قرار گرفت و روایی آن تایید شد. در ادامه داده ها از طریق مدلسازی معادلات ساختاری بوسیله نرم افزارهای SPSS و AMOS مورد بررسی و تحلیل های آماری قرار گرفت. نتیجه نشان داد که متغیرهای فشار اجتماعی، اثربخشی درک شده مصرف کننده و هویت سبز و حساسیت قیمت بر قصد خرید سبز تاثیرگذار هستند و فشار اجتماعی رابطه بین حساسیت قیمت و قصد خرید سبز را به طور مثبت تعدیل می کند و هزینه درک شده و تعهد اخلاقی بر قصد خرید سبز تاثیر گذار نیستند.
۲۱۳.

واکاوی علل شکست ارزشیابی اجرای خط مشی های زیربنایی در ایران (حیطه پژوهش: خط مشی های توسعۀ صنعتی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارزشیابی خط مشی ارزشیابی ارزشیابی اجرای خط مشی ارزشیابی سیاست های زیربنایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸ تعداد دانلود : ۶۴
هدف: مطابق شواهد تجربی و مطالعات مختلف، ارزشیابی اجرای خط مشی های زیربنایی در ایران، در چند دهه اخیر نتوانسته است به اهداف ارزشیابی منتهی شود که همانا ارائه بازخورد مناسب به مسئولان امر، افزایش انباشته تجربه و یادگیری، ارائه پیشنهادهای اصلاحی در خط مشی ها یا فرایند اجرای آن ها، ترمیم و تکمیل این خط مشی ها یا رفع موانع محیطی در ارتباط با اجرای این خط مشی ها است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش هایی اجرا شده که به چنین اشکالاتی منجر شده است و در پی پاسخ به چرایی مؤثر نبودن ارزشیابی های مزبور (شکست ارزشیابی) با تمرکز بر خط مشی های توسعه صنعتی است. روش: پژوهش حاضر با استفاده از روش تحقیق کیفی و تحلیل مضمون انجام شده است. در این پژوهش با ۴۸ نفر از خبرگانی مصاحبه شد که با حوزه ارزشیابی خط مشی آشنا بودند و در سازمان های نظارتی (ارزشیاب)، دانشگاه ها و پژوهشکده ها، دستگاه های اجرایی و سازمان های خط مشی گذار در حوزه ارزشیابی فعالیت می کردند. این افراد به روش هدفمند و نمونه برداری گلوله برفی انتخاب شدند. داده های حاصل از مصاحبه با خبرگان، به کمک روش تحلیل تم، تجزیه وتحلیل و به استخراج ۵۶۴ کد از این مصاحبه ها منتهی شد. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل مضمون داده های پژوهش نشان داد که به طورکلی، پنج ابرچالش کلان (مضمون فراگیر اصلی) در نظام ارزشیابی ایران وجود دارد که به شکست ارزشیابی اجرایی خط مشی های زیربنایی منجر شده است. از این پنج ابرچالش، دو چالش «ایجاد بستر نهادی لازم برای ارزشیابی مؤثر» و «حکمرانی ضعیف سامان دهی نظام ارزشیابی»، در سطح ملی و کلان کشور نمود دارد که رفع آن ها، به اقدام های اصلاحی در سطح کلان نیاز دارد. سه ابرچالش دیگر، یعنی «چالش مربوط به روش ها و فرایندهای ارزشیابی»، چالش اختصاصی مرتبط با «ویژگی های سازمانی» و چالش مربوط به «ارائه نتایج ارزشیابی»، در سطح سازمانی نمود یافته و در آن سطح نیز رفع می شود. همچنین، از مجموع ۱۳۶ عامل (مضمون پایه) ۱۷ چالش کلان فرعی (مضمون فراگیر فرعی) و ۴۸ چالش جزئی تر (مضمون سازمان دهنده) نیز در زیرمجموعه هر یک از این ابرچالش ها به دست آمد که هر یک عاملی بسیار مهم برای شکست اجرای ارزشیابی خط مشی های زیربنایی در ایران به حساب می آید. نتیجه گیری: مطابق یافته های پژوهش، برای ارزشیابی اجرای خط مشی های زیربنایی در ایران چالش های متعددی وجود دارد که به شکست ارزشیابی اجرای خط مشی های زیربنایی کشور منجر شده است؛ به نحوی که ارزشیابی های انجام شده به لحاظ کمّی، محدود است و برخی از آن ها، متناقض، مبهم، کلی، بی استفاده و دور از دسترس خط مشی گذاران قرار دارد. تنها با رفع چالش های موجود می توان به موفقیت ارزشیابی اجرای خط مشی ها در تحقق اهداف اصلی خود در درس آموزی، عبرت گیری، درک درست از اصلاحات لازم در اجرا و محتوای خط مشی های مصوب امیدوار بود. مطابق نتایج پژوهش، پیشنهاد می شود که برای رفع این چالش ها، ضمن بازبینی و اصلاح قوانین و مقررات حوزه ارزشیابی، بهبود فرهنگ ارزشیابی و پرورش نیروهای متخصص ارزشیابی در کشور و امکان پذیر کردن ایجاد مؤسسه های خصوصی و مردم نهاد ارزشیابی و بازمهندسی ساختار و بافتار سازمان های ارزشیاب متناسب با ویژگی های لازم، روی روش ها و فرایندهای بومی ارزشیابی، نظام های آماری مناسب برای ارزشیابی و انتشار به موقع و آزادی در نشر نتایج ارزشیابی تأکید و اقدام شود.
۲۱۴.

مدل هم نوآوری برند در اقتصاد اشتراکی برپایه درگیرسازی مشتریان و هم آفرینی ارزش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اقتصاد اشتراکی هم نوآوری برند هم آفرینی ارزش درگیرسازی مشتریان در برند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۸
هدف: با توجه به ظهور بسیاری از کسب وکارهای نوپا در حوزه صنعت اقتصاد اشتراکی و با توجه به جدید بودن این صنعت، به نظر می رسد که این نوع کسب وکارها، از مسیر درست هم نوآوری برند، برای رسیدن به درگیرسازی مشتریان و هم آفرینی ارزش و ایجاد وفاداری از طرف آن ها آگاه نیستند که این ناآگاهی، به ناکارآمدی برندهای به وجودآمده در این حوزه منجر شده است. برای باقی ماندن در دنیای رقابتی کسب وکار، هم نوآوری یک استراتژی اساسی برای کسب وکارهاست. هم نوآوری شامل تعامل و درگیرکردن مشتری در کسب وکار است که در این صورت، مشتری بر اساس تجارب گذشته خود و سایر منابعی که در اختیار دارد از قبیل دانش، تخصص و… در فرایند هم آفرینی ارزش برای شرکت و محصولات و خدماتش مشارکت می کند و با سازمان و برند آن درگیر می شود. درگیر شدن مشتری با سازمان در صورت بازخورد مثبت، به مشارکت مجدد در فرایند هم آفرینی منجر می شود. از سوی دیگر، هنگامی که مدیران، مصرف کنندگان و سایر ذی نفعان در فرایند هم آفرینی شرکت می کنند، ارتباطاتی حول محصول شکل می گیرد که بر درک برند توسط آنان تأثیر می گذارد. پژوهش حاضر با هدف تبیین یک مدل کارآمد هم نوآوری برند در اقتصاد اشتراکی، بر پایه درگیرسازی مشتریان و هم آفرینی ارزش در کسب وکارهای نوپا اجرا شده است. روش: این تحقیق از نوع آمیخته (کیفی، کیفی و کمی) است. مرحله اول به روش مرور روایتی بود که برای ساخت چارچوب مفهومی استفاده شد و مرحله دوم با انجام پروتکل مصاحبه و برگزاری جلسه گروه کانونی، به صورت کیفی انجام شد و در نهایت، در بخش کمّی از پرسش نامه برای پاسخ به برخی سؤال ها استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را کاربران و کارکنان اسنپ فود و اسنپ باکس در ایران تشکیل می دهند. از این رو در بخش کیفی از نظرهای ۱۰ نفر از مدیران و خبرگان این بخش و در بخش کمّی از نظرهای کاربران این بخش استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختارمند و در بخش کمّی، پرسش نامه مستخرج از بخش کیفی بود که برای تأیید روایی و پایایی هر دو بخش از روش های مختلف استفاده شد. در بخش کیفی، از فن تحلیل مضمون و در بخش کمّی از معادلات ساختاری برای تجزیه وتحلیل اطلاعات استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش در بخش کیفی به تبیین مدل هم نوآوری برند در اقتصاد اشتراکی، بر پایه درگیرسازی مشتریان و هم آفرینی ارزش در کسب وکارهای نوپا انجامید و در بخش کمّی، مدل به دست آمده به تأیید رسید. نتیجه گیری: این پژوهش نتایجی را برای افزایش انگیزه مشتریان، به منظور درگیرسازی مشتریان و هم آفرینی ارزش، در اختیار مدیران کسب وکارهای نوپا قرار می دهد که هم نوآوری بین شرکت و مشتریان را محقق می سازد.
۲۱۵.

تاثیر شهرت شرکت بر اهرم مالی و اعتبار تجاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اعتبار تجاری اهرم مالی شهرت شرکت گشتاورهای تعمیم یافته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۹ تعداد دانلود : ۸۰
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر شهرت شرکت بر اهرم مالی و اعتبار تجاری است. در راستای اهداف پژوهش 174 شرکت عضو بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1390 تا 1401 انتخاب و آزمون شدند. برای سنجش شهرت شرکت از رویکرد امتیازدهی ترکیبی با استفاده از چهار مؤلفه شهرت شامل نسبت قیمت به سود هر سهم، کیوتوبین، نسبت سرمایه گذاری بلندمدت و عمر شرکت استفاده و همچنین از رتبه بندی 100 شرکت برتر سازمان مدیریت صنعتی نیز به عنوان روش جایگزین برای سنجش شهرت شرکت ها استفاده شد. به منظور آزمون فرضیه ها از رگرسیون چندگانه با روش برآورد حداقل مربعات (رویکرد اصلی) و گشتاورهای تعمیم یافته (رویکرد مکمل) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد بین امتیاز شهرت شرکت و اهرم مالی ارتباط مستقیم و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج بیانگر آن است که ارتباط معکوس و معناداری بین شهرت شرکت با اعتبار تجاری وجود دارد. افزون بر این یافته های مشابهی با استفاده از رتبه بندی 100 شرکت برتر سازمان مدیریت صنعتی مشاهده گردید. نتایج رویکرد مکمل نیز استحکام نتایج اصلی را تایید می نماید. این پژوهش دارای مفاهیم نظری و عملی برای مدیران، سهامداران و تأمین کنندگان منابع مالی است. یافته های پژوهش حاضر می تواند بیانگر اهمیت نقش مدیران در بهبود شهرت شرکت و در نتیجه افزایش تأمین مالی باشد. سهامداران نیز با سرمایه گذاری در شرکت های مشهور با ریسک کمتری مواجه خواهند شد. تأمین کنندگان منابع مالی نیز به منظور اعطای اعتبار می توانند از سنجه شهرت شرکت در کنار سایر سنجه های اعتبارسنجی استفاده نمایند.
۲۱۶.

طراحی مدل بقای کسب وکار مبتنی بر چابکی رسانه های اجتماعی و قابلیت پویا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اندازه شرکت بقای کسب وکار چابکی رسانه اجتماعی سن شرکت قابلیت پویا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۱۰
هدف: هدف از اجرای پژوهش حاضر، طراحی مدل بقای کسب وکار مبتنی بر چابکی رسانه های اجتماعی و قابلیت پویاست. در این پژوهش، ارتباط بین متغیرهای چابکی رسانه اجتماعی، قابلیت پویا، ویژگی شرکت و بقای کسب وکار بررسی و تجزیه وتحلیل و همچنین، روابط شاخص های قابلیت پویا و چابکی رسانه های اجتماعی در ارتباط با بقای کسب وکارها بررسی شده است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه جمع آوری اطلاعات، توصیفی از نوع هم بستگی است. جامعه آماری پژوهش، کارکنان و مدیران شرکت های عضو اتاق بازرگانی شهر شیراز بوده است. پس از توزیع پرسش نامه، بر مبنای نمونه گیری در دسترس، ۳۵۱ پرسش نامه صحیح عودت داده شد. با استفاده از نرم افزارهای اس پی اس اس ۲۱ و اسمارت پی ال اس ۳ داده های پژوهش تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: این مطالعه تأثیر چابکی رسانه های اجتماعی را بر بقای کسب وکار ارزیابی کرد. علاوه براین، به بررسی اثر واسطه ای قابلیت پویا بر تأثیر چابکی رسانه های اجتماعی بر بقای کسب وکار پرداخت و همین طور روابط شاخص های چابکی رسانه های اجتماعی و قابلیت پویا را بررسی و میزان اهمیت هر یک از شاخص ها را مشخص کرد. در این مطالعه، سن شرکت و اندازه شرکت از عوامل مهمی بود که در بقای کسب وکارها نقش بسیار مهمی داشت. هر اندازه سن شرکت بیشتر باشد، منابعی که شرکت در اختیار دارد (مانند روابط خارجی، انباشت دانش از گذشته، داشتن سرمایه لازم برای ایجاد شبکه های اجتماعی قوی و غیره) نسبت به شرکت های جوان تر بیشتر است که می تواند به فعالیت نوآوری بیشتر منجر شود و در نهایت افزایش بقای شرکت را درپی داشته باشد. شرکت هایی که اندازه کوچک تری دارند، نسبت به شرکت های بزرگ تر، بیشتر به دنبال نوآوری هستند. از طرفی بقا در شرکت های بزرگ و کوچک، بیشتر به محیط تکنولوژی بستگی دارد؛ بنابراین با توجه به مطالب گفته شده، استدلال می شود که در این مطالعه سن و اندازه شرکت، به عنوان دو ویژگی شرکت، به صورت غیرمستقیم بر بقای کسب وکارها اثرگذار باشند. درک روابط بین این مفاهیم و ارزشی که برای کسب وکارها به لحاظ ایجاد مزیت رقابتی و پایداری آن به وجود می آورد، بسیار مهم و ارزشمند است. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که چابکی رسانه اجتماعی بر بقای کسب وکار تأثیر مستقیم و معناداری دارد و هم به طور غیرمستقیم، از طریق میانجیگری قابلیت پویا و تعدیلگری ویژگی شرکت، بر بقای کسب وکار تأثیر می گذارد. مزایایی که شرکت ها از چابکی رسانه های اجتماعی به دست می آورند، به اندازه شرکت بستگی دارد. شرکت های کوچک تر نسبت به شرکت های بزرگ تر، احتمال بیشتری دارند که از چابکی رسانه های اجتماعی سود بیشتری کسب کنند. چابکی رسانه های اجتماعی، می تواند به فرایند سازمانی داخلی و عملکرد نوآوری کمک کند. از طریق مشارکت رسانه های اجتماعی در محل کار، ظرفیت جذب شرکت، به شدت برای کسب، تفکیک و جذب دانش خارجی تحت تأثیر قرار می گیرد. رسانه های اجتماعی چابک، می توانند تمایلات انطباقی و سازگاری شرکت را تقویت کنند. قابلیت پویا به عنوان یکی از استراتژی های شایستگی مدار در این مطالعه بررسی شد که می توان آن را به عنوان توانمندسازی پویا، آموزش نحوه یاد گرفتن، آینده نگری استراتژیک و دیگر مهارت ها به عنوان منابع تقلیدنشدنی و جایگزین نام برد که در کسب مزیت رقابتی بسیار کارساز است.
۲۱۷.

طراحی یک الگوی مفهومی برای مدیریت کسب و کار هوشمند سبز در بنادر کشور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بنادر ترانزیتی عامل های هوشمندی مدیریت کسب و کار بنادر عامل سبز بودن تحلیل تماتیک استنتاج فازی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۰۸
صنایع کشتیرانی در بنادر به عنوان یکی از صنایع مادرو راهبردی همواره در طول تاریخ ﻧقشﻣﻬﻤﯽ را در مدیریت یهینه کسب و کار ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ کشور دارا و همچنین براﻗﺘﺼﺎد ﮐﺸﻮر نیز ﺗﺎﺛﯿﺮﮔﺬار میباشند. وﺿﻌﯿﺖ آﯾﻨﺪه مدیریت کسب و کار ﺑﻨﺎدر ﻣﯽ ﺗﻮاند در ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰی ﺷﺪه، دﺳﺘﺮﺳﯽ ﺑﻪ ﻓﻨﺎوری نوین برای هوشمندسازی، اﻓﺰاﯾﺶ ﻣﻨﺎﺑﻊ اﻧﺴﺎﻧﯽ ﻣﺘﺨﺼﺺ، ﺗﺄﺛﯿﺮ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺳﺎزی ﺑﺮ ﺑﻨﺎدررا ﻣﺸﺎﻫﺪه ﮐرد. بنابراین بنادر باید ﺑﺮای ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﺗﻘﺎﺿﺎﻫﺎی ﻣﻮﺟﻮد و برای ﺗﻮﺳﻌﻪ کسب و کار ﺧﻮد، با توجه به ﺳﻄﺢ ﺗﮑﻨﻮﻟﻮژی و دﯾﮕﺮ ﻋﻮاﻣﻞ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﯾﺰی ﻧﻤﺎﯾﻨﺪ. در ﺣﻮزه ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ درﯾﺎﯾﯽ ﻧﯿﺰ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﻋﻤﺪه ای در ﻓﻨﺎوری ﮐﺸﺘﯿﺮاﻧﯽ رخ داده اﺳﺖ و روﻧﺪ اﯾﻦ ﺗﻐﯿﯿﺮات در آﯾﻨﺪه بیشتر ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد، ﮐﻪ ﺑﻪ ﻃﻮر ﻃﺒﯿﻌﯽ ﺑﺮ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻓﻨﺎوری و ﺗﺴﻬﯿﻼت ﺑﻨﺪر اﺛﺮ ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ دارد. به همین منظور، برای ارتقا صنعت بنادر و کشتیرانی، در این مقاله ابتدا شاخصهای اصلی ارزیابی بنادر سبز و هوشمند از طریق مطالعه کتابخانه ای شناسایی و سپس با استفاده از رویکرد تحلیل تماتیک مصاحبه انجام گرفت و الگوی مفهومی پژوهش ترسیم شد. سپس،الگوی نهایی بدست امده و همینطور تمامی شاخصها در الگوی ترسیمی پژوهش جداگانه با استفاده از استنتاج فازی (FIS) در نرم افزار متلب مورد ارزیابی قرار میگیرد که از آن می توان برای ارزیابی شاخصهای هوشمندی و زیست محیطی در بنادر کشور جهت بررسی مدیریت کسب کار هوشمند برای اولین بار استفاده نمود. در همین راستا بر روی بندر انزلی یکی از بنادر مهم کشور به عنوان یک نمونه واقعی پیاده سازی و نتیجه گیری خواهد شد.
۲۱۸.

تاثیر اخلاق کار اسلامی بر رفتارهای انحرافی در محیط کار از طریق بی نزاکتی سرپرست و سیاست های سازمانی ادراک شده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: اخلاق کار اسلامی سیاست سازمانی ادراک شده بی نزاکتی سرپرست رفتارهای انحرافی در محیط کار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۱ تعداد دانلود : ۹۳
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تاثیر اخلاق کاری اسلامی بر رفتارهای انحرافی در محیط کار با نقش میانجی سیاست سازمانی ادراک شده و بی نزاکتی سرپرست انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه کارکنان دانشگاه های استان چهارمحال و بختیاری به تعداد 2200 نفر تشکیل دادند که از طریق فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 600 نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه اخلاق کار اسلامی علی (1992)، پرسش نامه رفتارهای انحرافی در محیط کار بنت و رابینسون (2000)، پرسش نامه سیاست سازمانی ادراک شده کاچمار و کارلسون (1997)و پرسش نامه بی نزاکتی سرپرست کورتینا و همکاران (2001) بودند که روایی پرسش نامه ها بر اساس، روایی محتوایی، صوری و سازه مورد بررسی قرار گرفتند و پس از اصطلاحات لازم روایی مورد تائید قرار گرفت و از سوی دیگر پایایی پرسش نامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 90/0، 90/0، 88/0 و 80/0 برآورد شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی مشتمل بر مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که اخلاق کاری اسلامی بر رفتارهای انحرافی در محیط کار تاثیر منفی داشت که ضریب این تاثیر 65/0- بود و هم چنین، نتایج نشان داد که سیاست سازمانی ادراک شده و بی نزاکتی سرپرست نقش میانجی بین اخلاق کاری اسلامی بر رفتارهای انحرافی در محیط کار داشت.
۲۱۹.

مدیریت در لحن افشا و میزان استفاده از اطلاعات محرمانه در معاملات سهام: پیامدهای تداوم انتخاب حسابرس و حق الزحمه های غیر عادی حسابرسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: لحن غیرعادی افشا اطلاعات محرمانه در معاملات سهام تداوم در انتخاب حساس حق الزحمه های غیرعادی حسابرسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰ تعداد دانلود : ۵۷
نوع لحن افشا می تواند علامت های متفاوتی برای تفسیر اطلاعات با در نظر گرفتن ناهمگونی بین سرمایه گذاران ایجاد نماید. تأثیر افشای داوطلبانه در بازار سرمایه، همچنین انگیزه هایی برای مدیریت لحن افشا توسط شرکت های با محیط اطلاعاتی ضعیف تر ایجاد می کند. از این رو، این پژوهش درصدد است اثر تعدیلی پیامد های تداوم در انتخاب حسابرس و حق الزحمه های غیرعادی حسابرسی بر رابطه ی بین لحن غیرعادی افشا و میزان استفاده از اطلاعات محرمانه در معاملات سهام بررسی نماید. برای دستیابی به این هدف، تعداد 91 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی دوره زمانی 1394 الی 1401 به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای آزمون فرضیه ها مدل پژوهش از روش رگرسیون حداقل مربعات معمولی استفاده گردید. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان می دهد که سطح لحن غیرعادی افشا تاثیر مثبت و معناداری بر میزان استفاده از اطلاعات محرمانه در معاملات سهام دارد. علاوه بر این، پیامدهای تداوم در انتخاب حسابرس رابطه بین لحن غیرعادی و معامله بر مبنا اطلاعات محرمانه اثر تعدیل کننده ندارد اما میزان حق الزحمه غیرعادی حسابرسی بر رابطه ی بین لحن غیرعادی و معامله بر مبنا اطلاعات محرمانه اثر تعدیل کننده دارد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که لحن غیرعادی افشا از طریق ایجاد اختلاف نظر بین سرمایه گذاران و گمراهی بیشتر سرمایه گذاران خرد، موقعیت های استفاده از اطلاعات محرمانه را افزایش می دهد و حق الزحمه غیرعادی حسابرسی رابطه بین مدیریت لحن افشا و استفاده از اطلاعات محرمانه را تشدید می کند.
۲۲۰.

تبیین کیفی عوامل مؤثر بر توسعه پوشش بیمه ای با رویکردی درمان محور در سازمان تأمین اجتماعی

کلیدواژه‌ها: بیمه درمانی سازمان تأمین اجتماعی خدمات درمانی سیاست گذاری سلامت تأمین مالی پایدار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹ تعداد دانلود : ۴۶
با توجه به چالش های موجود در حوزه پوشش بیمه ای و کیفیت خدمات درمانی سازمان تأمین اجتماعی، به ویژه در استان مازندران، این پژوهش با هدف طراحی الگوی مفهومی بهینه برای توسعه پوشش بیمه ای و ارتقاء خدمات درمانی انجام شد. کمبود دسترسی عادلانه به خدمات درمانی، ناکارآمدی در پوشش گروه های آسیب پذیر، و تمرکز ناکافی بر نیازهای مناطق محروم از جمله مسائلی هستند که ضرورت انجام این مطالعه را آشکار ساختند. پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحلیل مضمون انجام گرفته و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 14 نفر از خبرگان حوزه بیمه، سلامت و سیاست گذاری سلامت گردآوری شد. تحلیل داده ها منجر به استخراج مفاهیم کلیدی و مقوله های اصلی شد که بر اساس آن، چهار محور اساسی برای بهبود وضعیت فعلی شناسایی گردید: توسعه زیرساخت های درمانی، تدوین سیاست های هدفمند و کارآمد، استقرار سامانه های نظارت و ارزیابی دیجیتال، و طراحی راهکارهای نوآورانه برای تأمین مالی پایدار. همچنین، پیشنهاداتی نظیر به کارگیری فناوری های نوین، تقویت خدمات درمانی سیار و افزایش مشارکت بخش خصوصی به عنوان بخشی از راهبردهای اجرایی مطرح شدند. نتایج این پژوهش می تواند مبنایی علمی برای تصمیم گیری سیاست گذاران و مدیران سازمان تأمین اجتماعی جهت بهبود عدالت در دسترسی، کیفیت خدمات و کارایی سیستم بیمه درمانی در سطح استانی و ملی فراهم آورد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان