مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
نظام مدیریت منابع انسانی
حوزههای تخصصی:
بررسی تاثیر مدیریت دانش بر تقویت توان رقابتی شرکت های مهندسین مشاور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد یاس ۱۳۸۸ شماره ۱۹
حوزههای تخصصی:
مدل انتخاب مدیران با متدولوژی AHP-DEMATEL(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
دانش مدیریت منابع انسانی از الزامات اداره سازمان است. مدیران سرمایه های راهبردی هر سازمان بشمار می آیند. به کارگماری، زیر سیستم نظام مدیریت منابع انسانی و انتخاب یکی از سه جزء اصلی آن است.تحقیق حاضر کوشیده است تا با استخراج معیارهای انتخاب مدیران و ساختار تحلیلی آن با ملحوظ نمودن محدودیت های نومولوژیک؛ تعیین وزن معیارها با استفاده از رویکرد ریاضی جدید ""فرآیند تحلیل سلسله مراتبی بهبود یافته"" و روش تصمیم گیری گروهی؛ مقایسه نتایج عددی استفاده از رویکرد ریاضی جدید ""فرآیند تحلیل سلسله مراتبی بهبود یافته"" با مدل ریاضی متداول ""فرآیند تحلیل سلسله مراتبی"" روش نوینی برای انتخاب مدیران توسعه دهد. روش حاصله ابزار دقیق تری جهت ملحوظ نمودن معیارها و قابلیت های مدیران ارایه می کند.
تأثیر فن آوری محوری بر نظام مدیریت منابع انسانی در سازمان های صنعتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این مقاله، بررسی تأثیر فناوری محوری به عنوان یکی از متغیرهای مهم درون سازمانی بر نظام مدیریت منابع انسانی در بین سازمان های صنعتی ایران بوده است که صنعت فولاد را برای مطالعه ی موردی، برگزیده است. جامعه ی آماری مورد بررسی، کلیه ی شرکت های فولادی ایران بوده اند که از بین آن ها 9 شرکت با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم به عنوان نمونه، گزینش شده اند. ابزار گردآوری داده ها دو پرسش نامه بوده است که به تعداد 506 نسخه توزیع و 78% آن برگشت داده شده و مورد تحلیل قرار گرفته است. آزمون تأثیر فناوری محوری بر نظام مدیریت منابع انسانی، با استفاده از روش الگوسازی معادلات ساختاری و تحلیل رگرسیون متقاطع صورت گرفته است. نتایج به دست آمده، گویای تأثیر فناوری محوری بر تمامی اجزای نظام مدیریت منابع انسانی در شرکت های فولادی است و الگوی تأثیر فناوری محوری با توجه به شاخص های برازش 036/0RMSEA= و 728/0PCFI= و سایر شاخص های مربوطه، دارای برازش مناسب است.
ارائه مدل نظام جذب، تأمین و تعدیل منابع انسانی کارآفرین محور در سازمان های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بهره وری سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۲
75 - 96
حوزههای تخصصی:
طبق تحقیقات انجام شده استفاده از رفتارهای کارآفرینانه در سازمان های دولتی ایران چندان موفق نبوده و بهبود این شرایط نیازمند شکل دهی مجدد سیاست های توسعه مدیریت منابع انسانی در کشور است بر همین مبنا در این مقاله به دنبال ارائه مدل مناسب در حوزه نظام جذب، تأمین و تعدیل منابع انسانی بر اساس مدل میرسپاسی به عنوان یکی از زیر نظام های چهارگانه نظام مدیریت منابع انسانی هستیم که بتواند کارآفرینی را در سازمان های دولتی ایران ایجاد و یا تقویت نماید در همین راستا از ابعاد مورد نظر میرسپاسی در حوزه نظام جذب، تأمین و تعدیل منابع انسانی که شامل نظام جبران خدمت، طراحی مشاغل و مدیریت امور استخدامی می باشد استفاده کردیم با توجه به روش پژوهش که ترکیبی است جامعه آماری آن نیز به دو دسته کیفی و کمّی تقسیم بندی می شوند، دسته اول خُبرگان پژوهش هستند که شامل 25 نفر از استادان دانشگاهی می باشند و دسته دوم مدیران و کارشناسان منابع انسانی وزارتخانه های ایران می باشند. روش نمونه گیری، طبقه ای در دسترس و ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه است.در نهایت بعد از بررسی موانع کارآفرینی نظام جذب، تأمین و تعدیل منابع انسانی در وزارتخانه های کشور براساس نظر خبرگان با استفاده از نرم افزار لیزرل، مدل مناسب ارائه می گردد که در آن ابعاد جبران خدمت، مدیریت امور استخدامی و طراحی مشاغل بایستی طوری طراحی شوند که بتوانند نوآوری، پیش کنشی و انعطاف پذیری را به عنوان ابعاد شناسایی شده کارآفرینی درسازمان های دولتی ایران تقویت نمایند.
تبیین و طراحی الگوی مدیریت منابع انسانی کارآفرینانه: رویکرد داده بنیاد (مطالعه ای در صنعت برق، گروه شرکت های ایران ترانسفو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۳۴)
123 - 157
حوزههای تخصصی:
با وجود آن که درباره اهمیت نقش نظام مدیریت منابع انسانی درکارآفرینی توافق کلی وجود دارد، اما الگویی که به صورت یکپارچه نقش و تاثیر تمامی کارکردهای مدیریت منابع انسانی بر کارآفرینی را بسنجد، ارایه نگردیده و تبیین نظری روشنی صورت نگرفته است با عنایت به نقش محوری منابع انسانی در گرایش های کارآفرینانه، پژوهش حاضر در پی تبیین مدل مدیریت منابع انسانی با رویکرد کارآفرینانه در گروه ایران ترانسفو است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با به کارگیری روش تحقیق داده بنیاد انجام گرفته است. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختار یافته بوده و به منظور گردآوری اطلاعات، با به کارگیری روش نمونه گیری هدفمند با 19 نفر از خبرگان آشنا به مباحث کارآفرینی و سیستم های مدیریت منابع انسانی، مصاحبه انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام گرفت. بر اساس آن، مدل کیفی پژوهش طراحی شد. نتایج پژوهش حاضر، نشان دهنده ی استخراج بالغ بر 370 کد یا مفهوم اولیه از مصاحبه ها و نیز احصاء 33 مفهوم و 17 مقوله است که در قالب مدل پارادیمی شامل بهبود قابلیت کارآفرینانه نظام مدیریت منابع انسانی به عنوان مقوله محوری و شرایط علی(قابلیت سازمانی- منبع محوری کارکنان و ضرورت حمایت مدیریت ارشد)، عوامل زمینه ای (محیط رقابتی-بینش کارآفرینانه مدیریت و هم راستایی استراتژیک)، شرایط مداخله گر (گریزپایی کارآفرینان، تطبیق ناپذیری سیستم موجود منابع انسانی- بی انصافی سازمانی- نظام ارزش یابی معیوب-رفیق نوازی و فرهنگ محافظه کاری)، راهبردها (فرآیند محوری-متمایز سازی نظام مدیریت منابع انسانی) و عوامل پس آیندی (در سطوح فردی-واحدی و سازمانی)، قرار گرفت.
الگویی برای ارزیابی نظام مدیریت منابع انسانی با رویکرد استراتژیک (مطالعه موردی: شرکت های فعال در صنعت پتروشیمی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
159 - 177
حوزههای تخصصی:
منابع انسانی به عنوان یک منبع ارزشمند و منحصربه فرد، تلقی می شود. امروزه طرح دیدگاه های جدید پیرامون ارزیابی نظام مدیریت منابع انسانی و ارائه الگو برای آن از اهمیت فزاینده ای برخوردار است. الگوهای ارزیابی نظام منابع انسانی به دنبال بهره وری هر چه بیشتر این منبع به منظور نیل به اهداف سازمانی است. هدف از انجام این پژوهش، ارزیابی نظام مدیریت منابع انسانی با رویکرد استراتژیک در شرکت های فعال در صنعت پتروشیمی ایران است. بر این اساس، یک مدل انتخاب و سپس از روش کیفی مطالعه موردی برای ارزیابی منابع انسانی در چند شرکت پتروشیمی، استفاده شد. بدین منظور، سه شرکت پتروشیمی با روش نمونه گیری هدف مند حداکثر اختلاف انتخاب شد و نظام مدیریت منابع انسانی آن ها مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسی شرکت های سه گانه این پژوهش نشان می دهد که نظام مدیریت منابع انسانی در شرکت های فعال در صنعت پتروشیمی علی رغم سرمایه گذاری های بسیار زیاد در این حوزه، هنوز به بلوغ کافی از منظر نظام های منابع انسانی نرسیده است.
تدوین راهبردهای ورودی منابع انسانی در پلیس پیشگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت انتظامی سال هفتم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴
596 - 618
حوزههای تخصصی:
زمینه وهدف: انسان، رکن اساسی در یک سازمان است و مدیران با داشتن علم مدیریت و شناخت انسان به عنوان عنصری پیچیده، قصد بقا و ارتقای سازمان را دارند. پژوهش حاضر به دنبال نگرش راهبردی مدیریت منابع انسانی و کارکرد های آن در حوزه پلیس پیشگیری ناجا است و تلاش دارد پس از ورود به موضوع مدیریت راهبردی منابع انسانی در بخش پلیس پیشگیری، ضمن دستیابی به زیر نظام های منابع انسانی بتواند به نوعی هماهنگی بین سیاست های منابع انسانی با راهبرد های سازمان دست یابد. با توجه به مدیریت منابع انسانی در عصر دانش و کارکنان دانشی، انتخاب بین فنا و بقا امری اجتناب ناپذیر است، ازهمین رو راهبرد منابع انسانی در این مقوله دارای اهمیت به سزایی می باشد و اهمیت روزافزون آن موجب رویکردهای نو در مسیر جذب، نگهداری، آموزش و ارتقای سطح کیفی منابع انسانی شده است. اهمیت این موضوع در پلیس پیشگیری که یک پلیس تخصصی و کارکرد آن در متن جامعه به وضوح قابل رویت است ملموس می باش؛ بنابراین حوزه این تحقیق، منابع انسانی پلیس پیشگیری است و محقق در صدد پاسخ به مسئله تحقیق یعنی «شناسایی راهبرد فرایند ورودی منابع انسانی پلیس پیشگیری ناجا» می باشد.
روش: تحقیق فوق از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی و از شاخه پیمایش می باشد.در این تحقیق با بررسی دقیق فرایند ورودی نظام مدیریت منابع انسانی در پلیس پیشگیری ناجا و استفاده از روش تجزیه و تحلیل SWOT and PEST نقطه قوت و ضعف درونی و نیز فرصت ها و تهدیدهای بیرونی شناسایی و راهبرد مناسب ارائه گردید.
یافته ها: نتایج به دست آمده از ارزیابی عوامل خارجی (EFE) و عوامل داخلی (IFE) در این تحقیق دارای ۵ مرحله عملیات به شرح ذیل بود: ۱- عوامل خارجی، داخلی توسط پاسخگویان شناخته شد و فهرست گردید.۲- به هریک از عوامل با توجه به نظر خبرگان پلیس پیشگیری(وزن) ضریب داده شد.(با روش دلفی ضریب تعیین می گردد) ۳- در عوامل خارجی رتبه تهدیدهای ۱ و ۲ و فرصت ها ۳ و ۴ است. (رتبه ۱ تهدید بسیار اساسی، رتبه ۲ تهدید اساسی، رتبه ۳ فرصت خوب و رتبه ۴ فرصت عالی است). ۴ در عوامل داخلی رتبه ضعف ها ۱و۲ و قوت ها ۳ و۴ است. (رتبه ۱ ضعف اساسی، رتبه ۲ ضعف کم، رتبه ۳ قوت، رتبه ۴ قوت بالا است) ۵-ضریب هر عامل در رتبه ضرب نمره نهایی به دست آمد.
نتیجه گیری:در بخش پایانی راهبرد های مناسب -بر اساس راهبردهای استخراج شده با استفاده از فنSWOT متناسب با کارکردهای (زیر سیستم های) چهارگانه ورودی (نیرویابی، جذب، انتخاب و آموزش های ورودی و توجیهی) ارائه شده است.
طراحی مدل مدیریت بحران در راستای بهبود نظام مدیریت منابع انسانی (موردمطالعه: جمعیت هلال احمر شهرهای ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و مدیریت شهری سال نهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۵
124-103
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، طراحی مدل مدیریت بحران به منظور بهبود نظام مدیریت منابع انسانی در سازمان جمعیت هلال احمر می باشد. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهی ت و روش، توص یفی از ن وع همب ستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش، کارشناسان و مدیران عملیاتی جمعیت هلال احمر می باشد که بر مبنای جدول مورگان، ۱۵۲ نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. ابراز گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته می باشد که برای روایی صوری پرسش نامه از دو نفر عضو هیئت علمی و متخصص در مدیریت منابع انسانی کمک گرفته شده است. برای روایی محتوایی پرسش نامه، از فرمول CVR استفاده شده و پایایی تحقیق با استفاده از آزمون کرونباخ نسبت به سنجش پرسش نامه اقدام شده است. در انجام تحلیل عاملی، از شاخص KMO و آزمون بارتلت استفاده گردیده است. برای بررسی روایی و اعتبار مدل، به بررسی میزان و سطح معنی داری ( t-value ) مسیرهای بین هر یک از متغیرهای نهفته با شاخص های مربوطه به آن پرداخته شده است. به منظور اولویت بندی میزان تأثیر هر یک از ابعاد بر متغیر اصلی پژوهش و نیز جدول شاخص های برازندگی برای نشان دادن برازش کلی سازه با داده های مورد استفاده ارائه گردیده است. نتایج نشان دادند مدیریت منابع انسانی بر مدیریت بحران تأثیر مثبت و معنی داری دارد.
تبیین ابعاد و مؤلفه های الگوی ارزیابی نظام مدیریت منابع انسانی با رویکرد استراتژیک (مورد مطالعه: صنعت پتروشیمی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام منابع انسانی یکی از منابع مزیت ساز در سازمان ها به شمار می آید که برای تبدیل شدن به منبعی بالفعل باید مورد ارزیابی مستمر قرار گیرد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی الگویی برای ارزیابی نظام مدیریت منابع انسانی با رویکرد استراتژیک برای شرکت های پتروشیمی انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر داده کیفی و از نظر روند اجرا میدانی محسوب می شود. جامعه آماری مورد بررسی شامل خبرگان حوزه منابع انسانی بوده است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 20 خبره از مدیران سازمانی و اساتید دانشگاه به شیوه گلوله برفی انتخاب شدند و شناسایی ابعاد و مؤلفه ای الگوی ارزیابی نظام مدیریت منابع انسانی در سه مرحله انجام شد. داده های حاصل از اجرای دِلفی با روش آزمون آماری توافق سنجی کندال تحلیل شده است. درنتیجه اجرای تکنیک دِلفی، چهار بُعد و 28 مؤلفه به منظور ارزیابی نظام مدیریت منابع انسانی با رویکرد استراتژیک شناسایی شد
ارائه مدل ارزیابی استراتژیک نظام مدیریت منابع انسانی در هولدینگ ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۱
50 - 70
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: گستردگی روزافزون ساختار هولدینگ ها یا همان شرکت های مادرتخصصی در ایران، آنها را ملزم کرده است که با توجه به اهمیت سرمایه های انسانی در ارزش آفرینی شرکت ها، نظام مدیریت منابع انسانی شرکت های زیرمجموعه خود را به طور صحیح ارزیابی کنند. بر این اساس، هدف پژوهش پیش رو، ارائه مدلی برای ارزیابی استراتژیک نظام مدیریت منابع انسانی در شرکت های مادرتخصصی است. روش: روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها آمیخته اکتشافی متوالی است. در بخش نخست، پس از بررسی ادبیات و پژوهش های پیشین، مدل بدوی بر مبنای چارچوب ارزشیابی CIPP احصا شد، سپس برای تکمیل مدل، از گروه کانونی متشکل از 12 خبره حوزه منابع انسانی نظرسنجی به عمل آمد و در نهایت با انجام پیمایش، اعتبار مدل به تأیید رسید. وزن دهی به مؤلفه ها و ابعاد با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) انجام گرفت. شایان ذکر اینکه روایی و پایایی مدل، در دو بخش کیفی و کمّی بررسی و تأیید شد. یافته ها: بر اساس یافته ها، مؤلفه های مؤثر بر مدل ارزیابی استراتژیک نظام مدیریت منابع انسانی بدین ترتیب شناسایی شدند. در بخش زمینه: مؤلفه های محیط درونی (اندازه سازمان، ماهیت سازمان، قوانین و مقررات درون سازمانی) و محیط بیرونی (الزامات شرکت مادر، قوانین و مقررات دولتی، محیط صنعت). در بخش ورودی ها: مؤلفه های جهت گیری راهبردها، نقش مدیر منابع انسانی و سازمان منابع انسانی. در بخش فرایندها: مؤلفه های مدیریت ریسک منابع انسانی، مدیریت دانش و نوآوری، مدیریت فرهنگ و ارزش های سازمانی، توسعه قابلیت ها و استعدادها، برنامه ریزی و جذب، آموزش و یادگیری، نگهداشت و جبران خدمات، مدیریت عملکرد و ارتقا، ایمنی و سلامت، سیستم اطلاعات منابع انسانی و تعامل و ارتباط با ذی نفعان. در بخش خروجی: مؤلفه های فرایندی، نتیجه ای و اثر سازمانی. نتیجه گیری: سازمان های هولدینگ، می توانند برای ارزیابی استراتژیک نظام مدیریت منابع انسانی شرکت های زیرمجموعه خود از این مدل استفاده کنند. در این راستا، ضروری است که هر صنعتی ابتدا برای تطابق و در صورت نیاز بومی سازی ابعاد این مدل، کمیته راهبردی تشکیل دهد و اقدام های راهبردی توسعه این مدل را در مجموعه خود سیاست گذاری کند.
شناسایی و رتبه بندی ابعاد و مولفه های الگوی برند کارفرمایی وزارت آموزش وپرورش با استفاده از روش تصمیم گیری چندشاخصه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
157 - 166
حوزههای تخصصی:
هدف: برند کارفرما به عنوان یک فعالیت راهبردی برای سازمان ها نشان دهنده نحوه مدیریت سرمایه انسانی است. در نتیجه، این پژوهش با هدف شناسایی و رتبه بندی ابعاد و مولفه های الگوی برند کارفرمایی وزارت آموزش وپرورش با استفاده از روش تصمیم گیری چندشاخصه انجام شد.
روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجرا آمیخته (کیفی-کمی) بود. جامعه بخش کیفی پژوهش اساتید گروه علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه های تهران و مدیران اجرایی و مشاورین وزارت آموزش وپرورش در سال 1399 بودند که طبق اصل اشباع نظری تعداد 15 نفر از آنها با روش های نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. جامعه بخش کمی پژوهش کارکنان وزارت آموزش وپرورش در سال 1399 به تعداد 872000 نفر بودند که طبق جدول کرجسی و مورگان تعداد 384 نفر آنها با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای با رعایت طبقات بر اساس نوع شغل آموزشی، اداری و خدماتی به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته (28 گویه ای) بود که روایی و پایایی آنها تایید شد. داده های پژوهش در بخش کیفی با روش کدگذاری و در بخش کمی با روش تصمیم گیری چندشاخصه (Multiple Attribute Decision Making) و تکنیک ساو (Simple Additive Weighting) تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که برای الگوی برند کارفرمایی وزارت آموزش وپرورش 28 مولفه در 7 بعد شامل استراتژی استخدامی، شناخت کارکنان، جایگاه برند کارفرما، سبک مدیریتی، نظام مدیریت منابع انسانی، استراتژی برند و ترویج و ارتقاء برند شناسایی شد. همچنین، از میان ابعاد الگوی برند کارفرمایی وزارت آموزش وپرورش به ترتیب ابعاد نظام مدیریت منابع انسانی، استراتژی برند، استراتژی استخدامی، سبک مدیریتی، جایگاه برند کارفرما، شناخت کارکنان و ترویج و ارتقاء برند دارای رتبه و اولویت بالاتری بودند. علاوه بر آن، از میان مولفه های الگوی برند کارفرمایی وزارت آموزش وپرورش به ترتیب مولفه های مدیریت استعداد و سبک های کاربردی در رتبه اول، منابع انسانی توانمند، برنامه زیرساختی استخدام، جذب و سیستم کارفرمایی در رتبه دوم، مدیریت نوین منابع انسانی، رضایت شغلی، انگیزش و حل مشکل تجاری سازی در رتبه سوم و سایر مولفه ها در رتبه چهارم تا یازدهم قرار داشتند.
بحث و نتیجه گیری: طبق ابعاد و مولفه های شناسایی شده برای الگوی برند کارفرمایی وزارت آموزش وپرورش و رتبه آنها، متخصصان و برنامه ریزان آموزش وپرورش می توانند برنامه هایی برای بهبود کارفرمایی در وزارت آموزش وپرورش طراحی و اجرا نمایند
الگوی نظام مدیریت منابع انسانی متناسب با نسل جدید زِد در سازمان های اجرایی با رویکرد تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
75 - 121
حوزههای تخصصی:
هدف: هر جامعه ای از طریق فرایند جامعه پذیری که سنت اجتماعی نسل های پیشین را به نسل های جدید انتقال می دهد، استمرار می باید؛ اما نسل های جدید، هرگز به طور دقیق زندگی اجتماعی پیشینیان خود را تکرار نمی کنند؛ بلکه همواره به برخی از جنبه های سنتی انتقاد یا آن ها را رد می کنند و در پی نوآوری هستند. نسل جدیدی که امروزه سازمان ها با آن روبه رو شده اند و باید خودشان را برای ورودشان آماده کنند، نسل زِد است. امروزه نسل های مختلفی از کارکنان در محیط های کاری وجود دارد و هر نسل، ویژگی ها، ارزش ها و رفتارهای خاص خود را دارد و مدیریت مؤثر این نسل ها، چالشی اساسی برای سازمان هاست؛ بنابراین مدیران باید هم ویژگی های فردی این نسل را درک کنند و هم بدانند چگونه آن ها را مدیریت کنند، اگر بستر مناسب سازمانی برای فعالیت و انجام اقدامات نسل زِد وجود نداشته باشد، برنامه های مدیریت منابع انسانی محکوم به شکست هستند. هدف این پژوهش شناسایی شاخص های کلیدی نسل جدید، از طریق رویکرد تحلیل مضمون است.
روش: این تحقیق کیفی و کاربردی است. مشارکت کنندگان آن، متخصصان و خبرگان منابع انسانی دانشگاهی و سازمان های دولتی است که از طریق روش نمونه گیری نظری و گلوله برفی تعیین شدند. برای شناسایی مؤلفه های کلیدی منابع انسانی کارکنان نسل زِد در سازمان های دولتی، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد و با ۵۰ نفر از خبرگان منابع انسانی دانشگاهی و سازمان های دولتی، مصاحبه های عمیق به عمل آمد. برای تحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمون کلارک و براون استفاده شد.
یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها به شکل گیری ۵۰۶ کد اولیه، ۲۹مضمون فرعی و ۹ مضمون اصلی انجامید. مضمون های فرعی شناسایی شده عبارت اند از: ۱. ویژگی های فردی / شخصیتی کاری؛ ۲. ویژگی های روان شناختی بهداشتی؛ ۳. ویژگی های شغل شاغل؛ ۴. ویژگی های محیط داخلی خارجی؛ ۵. هم بستگی تیم سازی؛ ۶. ویژگی های فرهنگی اجتماعی؛ ۷. پرداخت شغل محور؛ ۸. پرداخت شخص محور؛ ۹. پرداخت عدالت محور؛ ۱۰. معیارها برنامه ها؛ ۱۱. ارزیابی عدالت محور؛ ۱۲. مؤلفه های ارزیابی بازخوردی؛ ۱۳. نظارت کنترل راهبردی؛ ۱۴. ویژگی های رفتاری تخصص مدرس؛ ۱۵. نیازسنجی نظرسنجی آموزشی؛ ۱۶. انعطاف پذیری شیوه های آموزشی؛ ۱۷. سبک های آموزشی یادگیری؛ ۱۸. پایگاه داده علمی؛ ۱۹ خدمات IT؛ ۲۰. تجهیزات زیرساخت ها؛ ۲۱. جذب استخدام؛ ۲۲. برنامه ریزی راهبرد محور؛ ۲۳. نگاه سرمایه ای انسانی فنی؛ ۲۴. نگاه خلاقیت نوآوری؛ ۲۵. نیازسنجی / نظرسنجی خواسته های سازمانی کارکنان؛ ۲۶. ویژگی های اخلاقی رفتاری مدیر؛ ۲۷. اهداف ساختاری اجرایی؛ ۲۸. قابلیت های مدیریتی؛ ۲۹. الزامات قانونی اجرایی.
نتیجه گیری: حفظ و نگهداری از نیروی انسانی نسل زِد، یکی از رموز موفقیت بقا و سلامت هر کسب وکاری است. مدیران اثربخش بر این باورند که نگه داشتن کارکنان نسل زِد، رضایت مشتریان، افزایش ماندگاری و رضایت از کسب وکار در سازمان های دولتی را باعث می شود. نسل زِد در سازمان های مختلف، اگر نتوانند انگیزه لازم را از سوی سازمان دریافت کنند، به راحتی جابه جا می شوند. این جابه جایی ها هزینه های چشمگیری را به همراه دارد؛ از جمله هزینه های ناشی از مهاجرت مداوم و مستمر منابع انسانی. همچنین، هزینه های جانبی دیگری مانند آموزش مجدد و کاهش کارایی و اثربخشی نیز باید در نظر گرفته شود. بر اساس نتایج این پژوهش، به کارگیری مدل منابع انسانی برای نسل زِد در سازمان های دولتی، می تواند به مدیران و سازمان های دولتی در توسعه و بهبود نیروی کاری، به ویژه نسل جدید، به عنوان نیروی محرکه سازمان ها، کمک شایانی کند و آن ها را به سازمان های پیشرو در حوزه خود مبدل سازد.