فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۵۶٬۰۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: از یک سو، در عصر جهانی شدن، بهبود عملکرد مالی و غیرمالی شرکت، همواره در کانون توجه ذی نفعان بوده است و از سویی دیگر، پس از رویدادهای گرمایش جهانی، سقوط بازار و بحران های اقتصادی، ذی نفعان آگاه شده اند که عملکرد زیست محیطی، اجتماعی و راهبری، به عنوان یکی از مؤلفه های غیرمالی اهمیت ویژه ای دارد؛ زیرا می تواند بر عملکرد مالی و غیرمالی شرکت تأثیر بگذارد. عملکرد مالی و غیرمالی شرکت ها با عناصر ساختاری مدیریت و ترکیب هیئت مدیره پیوند خورده است. مدیران به عنوان نمایندگان ذی نفعان، باید حافظ منافع آنان باشند؛ اما کلیه تصمیم های استراتژیک آن ها، از جمله تصمیم های مربوط به فعالیت های زیست محیطی، اجتماعی و راهبری، تحت تأثیر ویژگی هایشان قرار می گیرد. یکپارچگی عوامل ESG در ویژگی های مدیریت، استراتژی ها و شیوه های شرکت را تغییر می دهد. شرکت هایی که این عناصر را در اولویت قرار می دهند، احتمالاً شهرت خود را افزایش می دهند، سرمایه گذاری را جذب می کنند و به رشد پایدار دست می یابند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش تعدیل کنندگی ویژگی های ساختاری مدیریت بر تأثیر عملکرد زیست محیطی، اجتماعی، راهبری بر عملکرد مالی و غیرمالی شرکت است.
روش: چهار فرضیه پژوهش با استفاده از اطلاعات ۱۶۶ شرکت پذیرفته شده در شرکت بورس اوراق بهادار تهران، در دوره زمانی ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۱ (شامل ۱۶۶۰ مشاهده شرکت سال) و به کارگیری رگرسیون چندمتغیره آزمون و تجزیه وتحلیل شدند. عملکرد زیست محیطی، اجتماعی و راهبری با استفاده از الگوی ملکیان، فخاری و جفایی رهنی (۱۳۹۶)، عملکرد مالی به کمک کیو توبین و عملکرد غیرمالی با استفاده از سرمایه ساختاری اندازه گیری شد. در مجموعه ویژگی های ساختاری مدیریت، چهار ویژگی ثبات و استحکام مدیریت، استقلال هیئت مدیره، تنوع هیئت مدیره و توانایی مدیریت بررسی شد.
یافته ها: عملکرد زیست محیطی، اجتماعی و راهبری بر عملکرد مالی و عملکرد غیرمالی تأثیر مثبت و معناداری دارد. ثبات و استحکام مدیریت و توانایی مدیریت، تأثیر مثبت عملکرد زیست محیطی و اجتماعی و راهبری بر عملکرد مالی را تقویت می کنند؛ اما استقلال هیئت مدیره و تنوع اعضای هیئت مدیره بر این تأثیر نقش تعدیل کنندگی ندارند. ثبات و استحکام مدیریت، استقلال هیئت مدیره، تنوع اعضای هیئت مدیره و توانایی مدیریت، تأثیر مثبت عملکرد زیست محیطی و اجتماعی و راهبری بر عملکرد غیرمالی را تقویت می کنند.
نتیجه گیری: فعالیت های زیست محیطی و اجتماعی و راهبری که با اهداف توسعه پایدار هماهنگ هستند، در شکل دهی مجدد تخصیص منابع شرکت نقش مهمی ایفا می کنند. در گفتمان معاصر روی شاخص های عملکرد پولی با تمرکز ویژه بر عملکرد مالی بسیار تأکید شده است؛ در حالی که تحقق هنجارهای زیست محیطی و اجتماعی، به منظور تضمین پایداری شرکت، مستلزم توجه به هر دو بُعد عملکرد شرکت، یعنی عملکردهای مالی و غیرمالی است. مدیریت به عنوان سکان دار هدایت و رهبری شرکت، می تواند از طریق تصمیم های مرتبط با فعالیت های زیست محیطی و اجتماعی و راهبری و تلاش برای بهبود عملکرد غیرمالی شرکت، با کاهش تعارض های بالقوه بین جامعه و شرکت و کاهش هزینه های مرتبط، به بهبود عملکرد مالی آن نیز کمک کند. در این پژوهش، برای نخستین بار تأثیر عملکرد زیست محیطی، اجتماعی و راهبری بر عملکرد مالی و غیرمالی، به طور هم زمان بررسی شده است و در عین حال، به صورت جامع، به ارزیابی نقش تعدیل کنندگی جنبه های گوناگون ویژگی های ساختاری مدیریت بر این تأثیر پرداخته شده است.
واکاوی نقش گزارشگری پایداری در تصمیمات سرمایه گذاری مدیران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
طی دهه های اخیر، مفهوم توسعه پایدار که اشاره به روابط متقابل ملاحظات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی دارد، توجه بسیاری را به خود جلب نموده است. لذا، در پژوهش حاضر تاثیر گزارشگری پایداری بر کارایی سرمایه گذاری شرکت ها مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، در این برای سنجش گزارشگری پایداری شرکت ها از چک لیست سازمان گزارشگری جهانی و برای اندازه گیری کارایی سرمایه گذاری نیز از مدل بیدل و همکاران (2009) استفاده گردید. فرضیه تحقیق نیز با انتخاب نمونه ای متشکل از 117 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1397 تا 1401 و با استفاده از مدل رگرسیون چندمتغیره مبتنی بر تکنیک داده های تابلویی مورد آزمون قرارگرفت. نتایج حاصل از آزمون فرضیه پژوهش بیانگر آن است که گزارشگری پایداری،کارایی سرمایه گذاری شرکت ها را بهبود می بخشد. فرضیه تحقیق نیز با انتخاب نمونه ای متشکل از 117 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1397 تا 1401 و با استفاده از مدل رگرسیون چندمتغیره مبتنی بر تکنیک داده های تابلویی مورد آزمون قرارگرفت. نتایج حاصل از آزمون فرضیه پژوهش بیانگر آن است که گزارشگری پایداری،کارایی سرمایه گذاری شرکت ها را بهبود می بخشد.
تأثیر ویژگی های نوآورانه و نگرش بر قصد استفاده از برنامه های کاربردی خرید مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده با نقش میانجی ارزش ادراک شده
منبع:
راهبردهای نوآورانه توسعه کسب و کارها دوره ۱ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
131 - 155
حوزههای تخصصی:
هدف: فناوری واقعیت افزوده، امکان ایجاد تجربه ای تعاملی و جذاب را برای مصرف کنندگان در بازاریابی فراهم می آورد. این فناوری می تواند منجر به بهبود تجربه مشتریان، بهینه سازی فرآیندهای تولید و افزایش فروش گردد. امروزه صنعت غذا یکی از سودآورترین صنعت های موجود است که می توان آن را با فناوری های جدید وفق داد. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر ویژگی های نوآورانه و نگرش بر قصد استفاده از برنامه های کاربردی خرید مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده با نقش میانجی ارزش ادراک شده است.روش پژوهش: این پژوهش، از نوع کاربردی و همچنین از نظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش مشتریان برنامه های خرید غذا و رزرو رستوران هستند و اعضای نمونه در این پژوهش با استفاده از نرم افزار G*Power برابر با 381 نفر بوده است. اطلاعات پژوهش حاضر با استفاده از پرسشنامه جمع آوری گردیده که روایی صوری و روایی سازه آن ها مورد تأیید قرار گرفته است. در نهایت از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS3 برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.یافته ها: بر اساس نتایج، از 13 فرضیه ای که در این پژوهش مطرح شده است، 11 فرضیه (با توجه به موقعیت جغرافیایی انتخاب شده برای پرسش نامه) مورد تأیید واقع شده است.نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که نگرش بر ارزش ادراک شده و قصد استفاده از برنامه های خرید مبتنی بر واقعیت افزوده تأثیر دارد. انگیزه لذت جویانه، سازگاری ادراک شده، پیچیدگی ادراک شده، مشاهده پذیری ادراک شده، مزیت نسبی ادراک شده و سودمندی ادراک شده نیز بر نگرش تأثیر دارد. هچنین ارزش ادراک شده بر قصد استفاده از برنامه های خرید مبتنی بر واقعیت افزوده، میزان استفاده و تنوع استفاده مؤثر است.
ارائه مدل پویایی شناسی سرمایه گذاری صنعتی در بخش مسکن با در نظر گرفتن متغیرهای پولی و غیر پولی اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد شهری سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۱
93 - 116
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه مدلی جامع برای تحلیل سرمایه گذاری صنعتی در بخش مسکن در بازه زمانی 1384 تا 1402 انجام شده است. مدل پیشنهادی با استفاده از روش پویایی سیستم، مجموعه ای از عوامل اقتصادی شامل متغیرهای پولی (مانند تورم، نرخ بهره و نوسانات ارزی) و غیرپولی (مانند رشد جمعیت، شهرنشینی و مهاجرت) را در کنار سیاست های مالی، نظارتی و فناورانه تحلیل کرده است. در این مدل، حلقه های تقویتی و تعادلی برای بررسی تعاملات پیچیده میان متغیرها به کار گرفته شده اند. نتایج مدل سازی نشان داد نوسانات نرخ ارز و تورم از مهم ترین عوامل بازدارنده در جذب سرمایه گذاری هستند، در حالی که حمایت های مالی دولت و بهره گیری از فناوری های نوین می توانند بهره وری را افزایش دهند و به تعادل عرضه و تقاضا کمک کنند. همچنین، پیشرفت فناوری نقشی به سزا در کاهش هزینه های ساخت وساز و تسریع پروژه ها داشته است. نوآوری این پژوهش در ارائه یک مدل پویایی است که توانایی شبیه سازی رفتار بلندمدت متغیرهای کلیدی و ارائه راهکارهایی برای کاهش نوسانات و بهبود پایداری بازار مسکن را داراست. یافته های این پژوهش می تواند به سیاست گذاران و برنامه ریزان در اتخاذ تصمیم های بهتر برای مدیریت سرمایه گذاری در بخش مسکن کمک کند. طبقه بندی C8, R31, E22 :JEL
دارائی امن در شرایط نا اطمینانی: بررسی انتقال ریسک بین بیت کوین، طلا، دلار و صندوق های درآمد ثابت در ایران در حضور ریسک ژئوپلیتیک-رهیافتی از الگوی TVP-VAR(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۴۸)
49 - 74
حوزههای تخصصی:
بروز ریسک های متعدد در سطح داخلی و بین المللی موجب می شود که از سویی نیاز به سیاست گذاری جهت مقابله با این ریسک ها برای سیاستگذار و از سوی دیگر، تغییر در پورتفوی بهینه برای سرمایه گذار بیشتر احساس شود. به علاوه در طی این شرایط، یافتن دارایی امن اهمیت زیادی پیدا می کند. هدف از مطالعه حاضر یافتن دارایی های امن و بررسی انتقال ریسک میان دارایی ها در حضور ریسک ژئوپلیتیک است. از این رو، در این مطالعه انتقال ریسک بین دارایی های طلا، دلار، بیت کوین و شاخص کل در حضور ریسک ژئوپلیتیک در دوره زمانی ۲۰۲۱/۸/۲ لغایت ۲۰۲۳/۱۰/۲۱ و با استفاده از رهیافت TVP-VAR به منظور شناسایی دارایی امن پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که دارایی طلا به عنوان امن ترین دارایی پورتفوی بوده و توانسته است بر کل شبکه و دیگر دارایی های پورتفوی اثرگذار باشد.
Constant Volatility Scaled and Semi-Constant Volatility Scaled Momentum in Tehran Stock Exchange(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Momentum strategies, due to their strong performance, are common investment methods designed based on the continuation of past asset performance. However, these strategies face sharp declines in high volatility conditions and market reversals. In this research, the impact of Constant Volatility Scaled Momentum (cMOM) and Semi-Constant Volatility Scaled Momentum (sMOM) strategies is examined using data from 100 stocks that constitute a significant portion of the Tehran Stock Exchange market value during the years 2013 to 2024. These strategies aim to reduce risk and improve risk-adjusted returns by adjusting for recent volatility. The results show that sMOM outperforms cMOM in factor-spanning tests and acts as a complement to traditional momentum. Moreover, its strong correlation with traditional momentum and its relative independence from market risk were confirmed in this study. These findings indicate that volatility adjustment does not always lead to performance improvement, and market conditions play a crucial role in the efficiency of these strategies. The results demonstrate that neither the constant volatility nor the semi-constant volatility scaled momentum strategies consistently outperform one another.
بررسی و تطبیق قدرت تخمین مدل های یادگیری ماشین و مدل های آماری در پیش بینی جهت تغییرات اجزای سود و انتخاب مدل بهینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
31 - 57
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پیش بینی تغییرات سود، آگاهی دادن به سرمایه گذاران، تحلیلگران مالی، مدیران، مسئولان بازار سهام، اعتباردهندگان و سایر استفاده کنندگان، به منظور قضاوت کردن واحد تجاری، تصمیم گیری برای خرید یا فروش سهام و اعطا یاعدم اعطای وام و اعتبارات است. این پژوهش با هدف ارزیابی عملکرد و مقایسه دقت پیش بینی مدل های یادگیری ماشین و مدل های آماری، برای پیش بینی جهت تغییرات سه مؤلفه سود، از جمله سود (زیان) خالص، سود (زیان) ناخالص و سود (زیان) عملیاتی اجرا شده است.روش: در این پژوهش با استفاده از اطلاعات مالی ۱۳۹ شرکت تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در دوره زمانی ۱۵ ساله، طی سال های ۱۳۸۷ تا ۱۴۰۱ و با به کارگیری ۲۵ مدل یادگیری ماشین و ۱۰ مدل آماری، به بررسی مقایسه کارایی مدل های یادگیری ماشین و مدل های آماری برای پیش بینی جهت تغییرات اجزای سود از جمله سود (زیان) خالص، سود (زیان) ناخالص و سود (زیان) عملیاتی پرداخته شده است. در پژوهش حاضر از نرم افزار اکسل برای مرتب سازی داده ها، نرم افزار ایویوز برای استخراج آمار توصیفی و از نرم افزارهای داده کاوی اس پی اس اس مدلر و رپیدماینر برای مدل سازی پیش بینی جهت تغییرات سود استفاده شده است. ارزیابی عملکرد مدل های یادگیری ماشین، از طریق دو معیار دقت پیش بینی مدل (accuracy) و ناحیه زیر منحنی (AUC) و ارزیابی عملکرد مدل های آماری تنها با معیار دقت پیش بینی مدل انجام شده است. در نهایت، به منظور انتخاب مدلی که بهترین عملکرد را برای پیش بینی جهت تغییرات سود (زیان) خالص، سود (زیان) ناخالص و سود (زیان) عملیاتی دارد، از میان مدل های یادگیری ماشین، به انتخاب مدل بهینه با استفاده از منحنی راک پرداخته شده است.یافته ها: پس از محاسبه متوسط دقت پیش بینی مدل های یادگیری ماشین و مدل های آماری، مشخص شد که متوسط دقت پیش بینی مدل های یادگیری ماشین برای متغیرهای وابسته (درصد تغییرات سود (زیان) خالص، درصد تغییرات سود (زیان) ناخالص و درصد تغییرات سود (زیان) عملیاتی)، از ۸۳ درصد تا ۹۳ درصد و متوسط دقت پیش بینی مدل های آماری برای هر سه مؤلفه سود، از ۷۶ درصد تا ۸۳ درصد متغیر است. پس از احراز نرمال نبودن متوسط دقت مدل های یادگیری ماشین و مدل های آماری برای اجزای سود توسط آزمون کلموگروف اسمیرنف، از آزمون ناپارامتریک یومن ویتنی برای مقایسه دقت پیش بینی مدل های یادگیری ماشین و مدل های آماری برای پیش بینی جهت تغییرات اجزای سود استفاده شد.نتیجه گیری: نتایج آزمون فرضیه های پژوهش، بیانگر کارایی بالای مدل های یادگیری ماشین برای پیش بینی جهت تغییرات سود (زیان) خالص، سود (زیان) ناخالص و سود (زیان) عملیاتی نسبت به مدل های آماری است. نتایج منحنی راک نیز نشانگر آن است که مدل درخت تصمیم با دقت پیش بینی معادل ۱۰۰ درصد، برای پیش بینی جهت تغییرات سود (زیان) خالص و دقت پیش بینی معادل ۳۸/۹۹ درصد برای پیش بینی جهت تغییرات سود (زیان) ناخالص و مدل استنتاج قوانین با دقت پیش بینی معادل ۷۶/۸۶ درصد در پیش بینی جهت تغییرات سود (زیان) عملیاتی، بهترین عملکرد را داشتند و به عنوان مدل بهینه انتخاب شدند.
نقش خوش بینی مدیران در ورود اضافی: شبیه سازی تصمیم های ورود به بازار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
1 - 30
حوزههای تخصصی:
هدف: برخی از تصمیم های استراتژیک اتخاذ شده توسط افراد و شرکت ها را می توان ورود اضافی به بازار در نظر گرفت. ورود اضافی زمانی رخ می دهد که کسب وکارهای بسیار زیادی وارد یک بازار مفروض شوند و متعاقب آن، تعداد زیادی از آن ها شکست بخورند. رویکرد استراتژی رفتاری با تکیه بر خطاهای شناختی، به تبیین این پدیده کمک کرده است. در این راستا، استدلال شده است که خوش بینی واردشوندگان ممکن است در ورود اضافی به بازار نقش داشته باشد. بر این اساس این پژوهش با هدف بررسی نقش خوش بینی مدیران در ورود اضافی به بازار اجرا شده است.
روش: به منظور بررسی نقش خوش بینی در ورود اضافی به بازار، از مدل شبیه سازی تصمیم های ورود به بازار استفاده شده است. مدل شبیه سازی تصمیم های ورود به بازار، بر این فرض استوار است که واردشوندگان، تصمیم گیرندگانی هستند با عقلانیت محدود که ارزیابی آن ها از فرصت های بازار، کاملاً بر تحقق واقعی آن فرصت ها در بازار منطبق نیست و خطاهای ارزیابی این واردشوندگان (از جمله خوش بینی زیاد) به پیامدهای مختلفی از ورود به بازار منجر می شود. در این مدل با دست کاری مقدار خطای ارزیابی، پیامدهای ورود مختلف به بازار (شامل عدم ورود، فرصت از دست رفته، ورود موفق و ورود اضافی) بررسی شده است. مدل شبیه سازی تصمیم های ورود به بازار با استفاده از پلتفرم آناکوندا اجرا و با پایتون ۳ نوشته شده است.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان می دهد که درجات مختلف خوش بینی واردشوندگان، پیامدهای ورود به بازار متفاوتی برای آن ها به همراه دارد. یافته ها نشان می دهد که خوش بینی کمتر برای ورود به بازار اهمیت دارد و می تواند به ورودهای موفق به بازار بینجامد؛ با این حال، افزایش خوش بینی، به ارزیابی های غیرواقع بینانه از فرصت های بازار منجر شده و زمینه را برای ورود اضافی به بازار ایجاد کرده است. همچنین، خوش بینی واردشوندگان تحت شرایط مختلف بازار، به درصدهای مختلف ورود اضافی منجر شده است. همان طور که یافته ها نشان می دهد، خوش بینی تحت شرایط دشوار برای ورود به بازار، نسبت به شرایط آسان، به ورود اضافی بیشتری انجامیده است.
نتیجه گیری: این پژوهش به دو طریق در ادبیات حوزه ورود به بازار، مشارکت داشته است. نخست، در ادبیات پیشین، بین مطلوب یا نامطلوب بودن خوش بینی واردشوندگان تناقضی وجود دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که خوش بینی اندک در شرایط مختلف بازار، به ورودهای موفقیت آمیز بیشتری منجر شده است. دوم، خوش بینی تصمیم گیرندگان در بازارهای دشوار برای ورود، به ورود اضافی بیشتری انجامیده است. هنگامی که واردشوندگان در خصوص دشواری ورود به بازار نگران هستند، خوش بینی می تواند به آن ها در کاهش این نگرانی کمک کند؛ از این رو با افزایش دشواری ورود به بازار، خوش بینی آن ها بیشتر خواهد شد و ورودهای بیشتری به بازار خواهند داشت. از جنبه کاربردی، خاطر نشان می شود که واردشوندگان به بازار و مدیران کسب وکار، بایستی در خصوص فرصت های بازار، ارزیابی واقع بینانه ای داشته باشند. آن ها می توانند ابزارهای ساختاریافته ای مانند دیدگاه درونی را برای کاهش خطاهای خوش بینی به کار گیرند. در پایان مقاله، محدودیت های این پژوهش در رابطه با مدل شبیه سازی ورود به بازار ارائه و پیشنهادهایی برای پژوهش های آتی در این حوزه در نظر گرفته شده است.
اثرسنجی اقامتگاه های بوم گردی بر اقتصاد گردشگری پایدار در شهر تیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقامتگاه های بوم گردی به عنوان گونه ای از گردشگری سبز مبین پایداری اقتصادی جامعه میزبان و پایداری اکولوژیکی در قالب حفاظت از جاذبه ها و میراث طبیعی و انسانی هستند که با تداعی فرهنگ و سنت جامعه بومی، امکانات اقامتی و رفاهی را به گردشگران ارائه می دهد. پژوهش پیش رو با هدف اثرسنجی اقامتگاه های بوم گردی بر اقتصاد گردشگری پایدار شهر تیران انجام شده و از نوع کاربردی با روش شناسی تحلیلی و پیمایشی است که از طریق پرسشنامه و مصاحبه در قالب 4 شاخص و 37 متغیر در سال 1402 انجام شد. نتایج نشان داد تعداد اقامتگاه ها در سال های 1392 تا 1402 از 2 به 12 واحد افزایش یافته و به تبع آن تعداد شاغلین آن نیز افزایش 50 درصدی داشته است که عمدتاً به دلیل علاقه مندی صاحبان اقامتگاه ها بوده و میزان درآمد در درجه دوم اهمیت قراردارد. توزیع نرمال داده ها با ضریب 7/0 نشان دهنده همسویگی دیدگاه جامعه آماری در اثرات مثبت اقتصادی این کسب وکار است. نتایج آزمون t نیز مبین بالاترین اهمیت متغیرهای میزان علاقه مندی صاحبان اقامتگاه ها (25/4)، اثرگذاری ارائه موسیقی زنده سنتی (41/4) و تاثیر تغییر قیمت مواد غذایی و خدمات (4) بر جذب گردشگر، اثرگزاری موقعیت جغرافیایی بر رونق اقامتگاه (5/4)، و تاثیر رفتار و تعاملات اجتماعی پرسنل بر توسعه این کسب وکار (16/4) است. نتایج آزمون همبستگی حاکی از ارتباط معنی دار و مثبت متغیرهای ارائه تولیدات محلی و غذای سنتی (921/0=R) و تغییرات قیمت ارز و مواد غذایی (850/0=R) بر اقتصاد اقامتگاه های بوم گردی است. نتایج بررسی چالش ها مبین این موضوع است که بخش خصوصی داوطلبانه در این کسب وکار سرمایه گذاری کرده و سایر بخش ها در مواردی نظیر صدور مجوز و الحاق دستورالعمل های خاص و پیچیده، موجب کاهش رغبت صاحبان این نوع کسب وکار و حضور کمتر گردشگران در این اماکن شده اند. لذا با رفع موانع و الگوگیری از تجارب سایرین می توان سبب توسعه پایدار گردشگری در شهر تیران با هدف اشتغال زایی سبز شد.
بررسی تأثیر محرک های درون فروشگاهی بر خرید هیجانی با توجه به نقش میانجی احساسات آنی و نقش تعدیلگری ارتباط برند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
353 - 371
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر محرک های درون فروشگاهی بر خرید هیجانی مشتریان با در نظر گرفتن نقش میانجی احساسات آنی و نقش تعدیل گر ارتباط برند در فروشگاه های زنجیره ای افق کوروش شهر گرگان انجام شده است. روش: مطالعه حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع پیمایشی می باشد که به دنبال ارائه راهکارهای عملی برای بهبود استراتژی های بازاریابی و فروش در محیط های خرده فروشی است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه مشتریان فروشگاه های زنجیره ای افق کوروش در شهر گرگان بود که با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه 384 نفر تعیین گردید. نمونه گیری به روش تصادفی ساده و با رعایت اصول تنوع جمعیت شناختی انجام شد.یافته: یافته های تحقیق نشان داد که محرک های درون فروشگاهی در دو بعد اصلی تأثیرگذار بوده اند: اولاً، عوامل محیطی شامل طراحی فضای فروشگاه، نورپردازی، موسیقی زمینه و چیدمان محصولات که همگی تأثیر معناداری بر ایجاد احساسات مثبت در مشتریان داشتند. ثانیاً، عوامل خدماتی شامل رفتار پرسنل، سرعت خدمات و کیفیت تعاملات که در شکل گیری تجربه خرید نقش کلیدی ایفا می کردند. نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد که مدیران فروشگاه های زنجیره ای می توانند با تمرکز بر بهینه سازی عوامل محیطی و خدماتی، زمینه را برای ایجاد تجربه های خرید هیجانی فراهم کنند. پیشنهادهای عملی شامل بازطراحی دوره ای فضای فروشگاه، آموزش کارکنان برای تعاملات مؤثرتر، استفاده از نورپردازی و موسیقی مناسب، و چیدمان هوشمندانه محصولات می باشد. همچنین، با توجه به عدم تأثیر تعدیل گری ارتباط برند، به نظر می رسد سرمایه گذاری بر روی برنامه های وفاداری مشتریان در کوتاه مدت تأثیر محدودی بر افزایش خریدهای هیجانی خواهد داشت.
ارزیابی و اولویت بندی صنایع دستی جهت توسعه گردشگری استان سیستان و بلوچستان
حوزههای تخصصی:
صنایع دستی از مهمترین مؤلفه های فرهنگ بومی و تولید ملی کشورها می باشند که می تواند در کنار گردشگری بیشترین اشتغال را با کمترین سرمایه گذاری ایجاد کند. صنعت گردشگری به عنوان مکمل صنایع دستی است که می تواند در جهت ایجاد و رونق بازار صنایع دستی، نقش مهمی ایفا کند. با توجه به پتانسیل های بالای صنایع دستی استان سیستان و بلوچستان، شناسایی و اولویت بندی این صنایع به منظور برجسته کردن اهمیت گردشگری برای سیاست گذاران و برنامه ریزان، امری مهم و اجتناب ناپذیر است. هدف پژوهش شناخت و اولویت بندی صنایع دستی استان سیستان و بلوچستان با توجه به شاخص های مورد مطالعه می باشد. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به شناخت هنرهای دستی، با استفاده از شاخص هایی مانند: تهیه مواد اولیه، قابلیت رقابت، راندمان تولید، جذابیت و سطح تبلیغات در چارچوب مدل تصمیم گیری چند معیاره الکتره و فرایند تحلیل شبکه ای فازی به اولویت بندی صنایع دستی پرداخته است. جامعه آماری تحقیق، 5 هنر دستی مهم می باشد که بر اساس شاخص های: تهیه مواد اولیه، قابلیت رقابت، راندمان تولید، جذابیت و سطح تبلیغات با استفاده از مدل تصمیم گیری چند معیاره الکتره سطح بندی شده اند. در تکمیل پرسشنامه ها، 75 نفر از کارشناسان اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در ۱۹ شهرستان استان مشارکت داشته اند. بر اساس نتایج پژوهش، هنر سوزن دوزی با تعداد 4 برد و بدون باخت در رتبه نخست قرار گرفت. سکه دوزی با 2 برد و 2 باخت در رتبه دوم، سفال گری با 1 برد و 3 باخت در رتبه سوم و در نهایت گلیم بافی و حصیربافی با 4 باخت و بدون برد به طور مشترک در رتبه چهارم قرار گرفتند. نتایج نشان داد که توجه به هنر سوزن دوزی توانسته است میزان اشتغال بین جامعه روستایی و شهری افزایش دهد و در آمد حاصل از فروش این محصول اثر نسبتاً چشمگیری در اقتصاد خانوارها داشته است.
ارزیابی زنجیره تأمین انرژی در صنعت پتروشیمی با استفاده از شاخص بهره وری مالمکوئیست هزینه ای و تحلیل کیفی تعاملی (IQA)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنجیره تأمین انرژی به عنوان بخش مهمی از کارکردهای رقابتی صنایع به ویژه صنایع مادر همچون پتروشیمی، نقش مهمی برای حفظ رقابت و بهبود مستمر شرکت های فعال در این صنعت ایفا می کند لذا ارزیابی الگوی زنجیره تأمین انرژی در صنعت پتروشیمی، با استفاده از شاخص بهره وری مالمکوئیست منجر به کاهش هزینه های تولید و ارزیابی بهتر صنعت و تدوین سیاست های آتی شرکت های فعال در این عرصه می شود. ابتدا ورودی و خروجی های زنجیره تأمین انرژی با استفاده از روش تحلیل کیفی تعاملی شناسایی شده و با توجه به جنس ورودی مدل ریاضی جهت برآورد هزینه های ورودی جهت تأمین خروجی و کارایی زنجیره تأمین در دو سال متوالی نوشته شده سپس شاخص مالمکوئیست هزینه ای با توجه به خروجی های مدل برآورد می شود و پتروشیمی که بیشترین مقدار شاخص هزینه ای مالمکوئیست و کمترین مقدار هزینه های خروجی را داراست به عنوان جواب بهینه موردنظر مدل انتخاب می شود
رتبه بندی شاخص های تکنولوژی مالی دربانک ها مبتنی بر رویکرد فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر کنونی با گسترش استفاده از تکنولوژی به وجود آمد، از یک طرف مؤسسات مالی و بانک ها چاره ای جز پذیرش این روند نیافتند، از طرف دیگر در کشور ارزیابی عملکرد موسسات و نهادهای بانکی اهمیت خاصی پیداکرده است. شناسایی و تعیین میزان اهمیت (وزن) عوامل و شاخص های مهم تأثیرگذار بر بهبود عملکرد و افزایش کارایی نهادهای بانکی از مباحث بسیار مهم محسوب می شوند، بنابراین در این مطالعه با استفاده از نظر خبرگان در قالب پرسشنامه که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفته و اطلاعات آمار جمع آوری شده و در دسترس برای دوره زمانی از مهر تا بهمن 1401، روش تجزیه و تحلیل فرآیند سلسله مراتب فازی، شاخص های بخش بانکی در 2 گروه نرم افزاری و سخت افزاری و شاخص های انتخابی 9 شاخص اصلی و پر اهمیت در عرصه بانکداری توسط خبرگان تعریف گردیده است. نتایج رتبه بندی تکنولوژی های مالی بخش پولی نشان می دهد که تمامی شاخص های سازگاری کمتر از 1/0 می باشند که مؤید پایایی و قابل اعتماد بودن ابزارهای اندازه گیری است. در میان وزن های به دست آمده ابزارهای نرم افزاری به ترتیب همراه بانک 0.256، اینترنت بانک 205/0 و بانکداری دیجیتال 193/0 و در میان ابزارهای سخت افزاری به ترتیب دستگاه های خودپرداز برون شعبه ی 290/0 و دستگاه خودپرداز درون شعبه ی 271/0 از بالاترین سطح اهمیت برخوردار هستند.
Formation of Social Brand Engagement through User-Generated Content: Meta Synthesis Technique(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Nowadays, social brand engagement is considered as a vital elements and an important issue in marketing and management fields, since it increases the awareness of brand and also its credibility among audiences. In such a way that it creates a credible and meaningful relationship with customers that at last they became the supporters of such brand. Therefore, this study was to review the issue of social brand engagement through user-generated contents using meta-synthesis method during 2010-2024, systematically. This study made use of documentary method to gather data and population consisted of all internal and external related studies in authentic journals. To evaluate the quality of researches, we made use of Critical Appraisal Skills Program (CASP) and to maintain the quality of meta-synthesis, we made use of Kappa index that the Kappa agreement coefficient of the themes was 0.879 indicating the level of good agreement and reliability of the results. Findings showed that 62 codes and 7 themes were identified including “the use of strategies to increase user participation in UGC, the use of user content in UGC in marketing campaigns, harnessing the power of customer testimonials, creating compelling challenges and contests, using and creating a community around the brand, analyzing the impact of UGC and paying attention to the intersection of legal considerations and ethical procedures in the field of UGC campaigns for the formation of social brand engagement” and 2 dimensions have been identified including “the development of the process of using UGC and the internalization of UGC in the formation and increase of social brand engagement”. Therefore, regular disclosing brand-related contents and creating effective communication channels between the firm and customers on social media can lead to social brand engagement.
مروری بر کاربرد اینترنت اشیاء صنعتیِ سبز در توسعه پایدار و مدیریت انرژی: رویکرد کتاب شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر ارائه یک تحلیل کتاب شناختی از پژوهش های مربوط به اینترنت اشیاء صنعتی سبزِ منتشر شده در دو پایگاه اطلاعاتی WOS و Scopus در بازه زمانی 2024-2013 است. در مجموع 467 مقاله ی پژوهشی در حوزه اینترنت اشیاء صنعتی سبز از این دو پایگاه بازیابی شد. روند رشد سالانه پژوهش های این حوزه تا پایان سال 2023 برابر 63.68 درصد بوده که حاکی از استقبال فزاینده پژوهشگران از این موضوع است. دسته بندی کلمات کلیدی پرتکرار، حاکی از سه مقوله کلیدی در این حوزه است که عبارت اند از: 1) مضامین کلیدی (شامل مفاهیمی مانند اینترنت اشیاء صنعتی سبز، پایداری، کارایی انرژی، صنعت نسل 4 و 5، کلان داده ها)، 2) سخت افزارها (شامل ابزارها و دستگاه های کلیدی اینترنت اشیاء مانند سیستم فیزیکی سایبری، شبکه حسگر بی سیم، سنسورها، ارتباطات بی سیم، سرورها، وسایل نقلیهی هوایی بدون سرنشین و باتری ها) و 3) نرم افزارها (شامل فناوری های محاسباتی مانند هوش مصنوعی، یادگیری ماشین، بلاک چین، بهینه سازی، یادگیری عمیق، پردازش ابری، رایانش لبه ای، دسترسی چندگانه غیر متعامد، رایانش لبه ای موبایل، یادگیری تقویتی، رایانش مِه) قابل توجه است. این تحقیق علاوه بر شناسایی تحقیقات، مجلات و کشورهای تأثیرگذار در این حوزه، برای محققینی که قصد انجام مطالعات مروری، مانند فراترکیب و فراتحلیل در حوزه ایننترنت اشیاء صنعتی سبز را دارند، درک جامعی از دانش موجود در این زمینه و شکاف های تحقیقاتی ارائه می دهد. همچنین، به سیاست گذاران علم و فناوری در تدوین راهبردهای تحقیقاتی و تصمیمات تأمین مالی در این حوزه کمک کند.
شناسایی و رتبه بندی شیوه های مدیریت منابع انسانی در توسعه عملکرد سازمان ها با استفاده از روش ترکیبی دلفی فازی و مدل های ریاضی MADM(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
101 - 115
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر شناسایی و رتبه بندی شیوه های مدیریت منابع انسانی در توسعه عملکرد سازمان ها بود. روش تحقیق آمیخته ترکیبی از روش های کیفی و کمی است. جامدر مطالعه اول، براساس روش دلفی فازی مهم ترین عوامل موثر بر آموزش منابع انسانی در توسعه عملکرد سازمان ها از دید خبرگان شناسایی شد که عبارتند از: خط مشی ها و رمز گذاری تجربه کارمندان، معنی داری شغل، بررسی صلاحیت و اعتبار نامه افراد، ایجاد یک نظام ارزشیابی مناسب و بازخورد، منتورینگ شغلی، پیشبینی نیازها و اصالح فرایندها، ایجاد یک نظام ارزشیابی مناسب، نقش مدیریت بر نگهداشت افراد، آموزش (الگو سازی و شبیه سازی)، انتظارات روشن و شناخت دستاوردها و فرصت های پیشرفت، شکل گیری نگرشی سرمایه ای در منابع انسانی و بهبود مستمر. در مطالعه دوم نیز، عوامل بدست آمده از مطالعه قبلی، در قالب پرسشنامه ای در میان اعضای نمونه آماری توزیع شد و با استفاده از روش های تصمیم گیری چند معیاره، عوامل بدست آمده رتبه بندی شدند. نتایج این تحقیق نشان دادند که، ایجاد یک نظام ارزشیابی مناسب و بازخورد مهم ترین عامل در تامین آموزش منابع انسانی در توسعه عملکرد سازمان ها می باشد و بعد از آن به ترتیب نقش مدیریت بر نگهداشت افراد، شکل گیری نگرشی سرمایه ای در منابع انسانی ، یکپارچگی کارکردهای منابع انسانی، معنی داری شغل، پیشبینی نیازها و اصالح فرایندها، خط مشی ها و رمز گذاری تجربه کارمندان، آموزش، منتورینگ شغلی، ایجاد یک نظام ارزشیابی مناسب، انتظارات روشن و شناخت دستاوردها و فرصت های پیشرفت و بهبود مستمر بود.
دیپلماسی آب با اعمال سناریوی کاهش مصرف انرژی منطقه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۷
57 - 86
حوزههای تخصصی:
کمبود آب و چالش های مدیریت منابع در حوزه آبخیز رودخانه فرامرزی هیرمند، لزوم اجرای یک رویکرد نوین در دیپلماسی آب را برای مدیریت یکپارچه و سیاستگذاری مؤثر در تضمین امنیت آبی پایدار در این منطقه را ضروری کرده است. از این رو بهره گیری از تفکر سیستمی به عنوان نگرشی جامع برای سیستم های پیچیده منابع آب مورد توجه محقیقن قرار گرفته است. هدف از این تحقیق مدلسازی نکسوس بین آب، غذا، و انرژی تحت رویکرد دیپلماسی آب در حوزه آبخیز هیرمند در منطقه سیستان است. به منظور عملیاتی نمودن چنین دیدگاهی، پویایی سیستم (Dynamic System) به عنوان روش متناسب مورد استفاده قرار گرفته است زیرا توانایی تبیین و ارتباط پیچیده متغیرهای گوناگونی با روابط غیر خطی را دارد و به عنوان ابزاری تحلیلی و کارا مطرح است. داده های مربوط به مدل پویایی همبست از طریق سازمان ها و ذی نفعان منطقه جمع آوری شد. مدل شبیه سازی به کمک نرم افزار ونسیم (DSS Vensim) ساخته و دوره شبیه سازی یک دوره 31 ساله 1379-1410 در نظر گرفته شد. معادلات حاکم در هر زیرسیستم براساس معادلات پایه روش پویایی سیستم ها و نمودارهای حلقه علی هر زیر سیستم با استفاده از روابط و بازخوردهای مثبت و منفی ایجاد شد. در این پژوهش براساس تحلیل حساسیت مونت کارلو و بسط مدل تحت عنوان 4 سناریو صورت گرفته است. نتایج، نشان می دهد که سناریوهای فعلی با کمبود آب مواجه هستند، سناریوی ترکیبی مدیریت یکپارچه به منظور کاهش 50 درصد شدت مصرف انرژی، کاهش50 درصد تلفات آب در قالب نکسوس به منظور حفظ منابع و امنیت آبی پایدار در منطقه ارائه شده اند. پیشنهاد می شود به دلیل وابستگی منطقه سیستان به رودخانه فرامرزی هیرمند، اتخاذ همبست آب، انرژی و غذا با رویکرد دیپلماسی آب می تواند مناسبات هیدروپلتیکی دو کشور ایران و افغانستان بر سر مسائل آبی را از مناقشه به سمت مشارکت و همکاری هدایت کند.
نهادینه سازی رمزارزها در اقتصادهای نوظهور (مورد مطالعه: شرکت های خانوادگی)
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله به بررسی ظهور و نهادینه سازی ارزهای دیجیتال در شرکت های هلدینگ خانوادگی در ایران می پردازد. هدف این پژوهش، درک چگونگی استفاده اعضای جوان تر این شرکت ها از فناوری های اجتماعی برای پر کردن شکاف دانش مالی و تبدیل شدن به کارآفرینان نهادی است که تغییرات بنیادینی را در شرکت های عمدتاً سنتی خانوادگی خود ایجاد کرده اند.روش پژوهش: این مطالعه بر اساس یک تحقیق کیفی طولی است که در طی یک دوره ۱۸ ماهه بر روی پنج شرکت خانوادگی انجام شده است. داده های مطالعه با استفاده از مصاحبه با افراد در سطوح مختلف شرکت ها، مشاهدات و جمع آوری اسناد مرتبط سازمانی صورت پذیرفته است. با استفاده از مفاهیم نظری منطق نهادی، چارچوب بندی و قابلیت، این پژوهش به بررسی فرآیندی می پردازد که از طریق آن اعضای جوان تر این شرکت ها، فرصت ها را در زمینه های نهادی دیگر شناسایی کرده، دانش لازم برای اجرای این نوآوری ها را به دست آورده و این نوآوری ها را برای سایر اعضای سازمان چارچوب بندی کرده اند.یافته ها: یافته ها نشان می دهد که معرفی ارزهای دیجیتال منجر به تغییراتی تحول آفرین از جمله ایجاد خطوط سرمایه گذاری نوآورانه، پذیرش روش های کسب و کار مدرن تر و توسعه ساختارهای سازمانی جدید در شرکت های مورد بررسی شده است که همگی با منطق نهادی بازار همسویی دارند.نتیجه گیری: با تکیه بر یک بدنه رو به رشد از پژوهش ها در مورد مفهوم چارچوب بندی، این مقاله به بحث در مورد رابطه بین گفتار مخل و تحول دیجیتال، چالش های مرتبط با نهادینه سازی و در نهایت ترتیبات نهادی موجود که داوران اصلی در تعیین نحوه مشروعیت یافتن ترتیبات جدید هستند، کمک می کند، و تحولی که توسط اعضای جوان تر شرکت های خانوادگی ایجاد شده است را به عنوان فرآیندی که با شناسایی فرصت های خارجی، کسب دانش مرتبط و چارچوب بندی مؤثر نوآوری برای پذیرش در زمینه سازمانی پشتیبانی می شود، مفهوم سازی می کند.
Generative AI-Driven Hyper Personalized Wearable Healthcare Devices: A New Paradigm for Adaptive Health Monitoring(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal of Information Technology Management , Volume ۱۷, Special Issue on SI: Intelligent Security and Management, ۲۰۲۵
130 - 154
حوزههای تخصصی:
This study aims to present a novel generative AI-driven system for hyper-personalized health monitoring. Dynamic data processing, predictive modeling, and flexible learning improve real-time health evaluations. By combining weighted feature aggregation, iterative least squares estimation, and selective feature extraction, the suggested strategy makes predictions that are more accurate while using less computer power. Abnormality detection methods like adaptive thresholding and Kalman filtering provide accurate health monitoring. Attention, gradient-based optimization, and sequence learning improve health trend forecasts as the model improves. Generative AI-driven wearables outperform conventional and AI-based alternatives in many key performance tests. These evaluations include prediction accuracy (94%), real-time monitoring efficiency (93%), adaptability (92%), data integration quality (95%), and system reaction time (90 ms). These devices are safer (96%), have longer battery life (32 hours), and are simpler, more comfortable, and scalable. The results suggest that creative AI can transform personal healthcare into something more adaptable, safe, and affordable. Generative AI-powered smart gadgets are the most sophisticated means to monitor health in real time and deliver individualized, data-driven medical treatment. Future research will concentrate on improving prediction models and developing AI-driven modification approaches to make them more effective in additional healthcare scenarios.
فهم چالش های پژوهش های مدیریت منابع انسانی با استفاده از روش قوم نگاری (شاهد تجربی: صنعت نفت ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه فهم چالش های فراروی پژوهش های مدیریت منابع انسانی در صنعت نفت ایران بوده است. فلسفه پژوهش از نوع تفسیری، روش پژوهش کیفی با رویکرد قوم نگاری و هدف پژوهش توصیفی است، زیرا پژوهشگر درصدد بیان و تشریح نظام مند از وضع موجود چالش های فراروی پژوهش های مدیریت منابع انسانی در صنعت نفت ایران بوده است و جهت گردآوری داده ها از ابزار مشاهده غیرمشارکتی و مصاحبه استفاده شد. براساس یافته های پژوهش تعداد 73 مفهوم استخراج شد و با طبقه بندی مفاهیم دارای بار معنایی مشابه، تعداد 17 مقوله فرعی و با طبقه بندی مقوله هایی که دارای قرابت معنایی نزدیک بودند، تعداد 6 مقوله اصلی تبیین شد و پژوهشگر براساس انگاره های ذهنی خویش، الگوی شش وجهی پژوهش را ترسیم کرد.