مطالعات مدیریت بهبود و تحول (مطالعات مدیریت سابق)
مطالعات مدیریت بهبود و تحول سال 34 تابستان 1404 شماره 116 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
لایحه بودجه که انعکاس منابع عمومی و برنامه های مالی دولت است، برآیند یک عمل فنی، سیاسی و مذاکره ای میان نهادهای مختلف ذینفع در بودجه می باشد. قوه مقننه به عنوان هسته اصلی قانون گذاری، نقش عمده ای در این زمینه دارد. این پژوهش با هدف کشف پدیده غالب تجربه شده توسط نمایندگان ادوار با بکارگیری شیوه پژوهش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی با شرکت پانزده نفر از نمایندگان انجام شده است. روش نمونه گیری به صورت هدفمند بوده و تا اشباع داده ها و شناسایی ابعاد مختلف پدیده، ادامه یافته است. به منظور جمع آوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش دیکلمن، در نهایت منجر به شناسایی هشت مضمون اصلی شامل؛ عدم شفافیت، ناکارآمدی سیستم انتخاباتی نمایندگی، صلاحیت ناکافی نمایندگان در بررسی بودجه، قطع امید نمایندگان از تامین منافع ملی، جزئی نگری نمایندگان، ماراتن نابرابر سهم خواهی از بودجه عمومی، دخل و تصرف بی رویه در ارقام بودجه و نبود شاخص در تخصیص بودجه، شد. بدین ترتیب با بررسی مداوم و مقایسه ای متن مصاحبه ها، کدهای اولیه، مضامین فرعی و اصلی، «تعارض منافع» به عنوان درون مایه اصلی تجربیات شرکت کنندگانشناسایی شد. «تعارض منافع» در قوه مقننه بعنوان نماد کثرت گرایی امری اجتناب ناپذیربوده است و پیامدهای مثبتی همچون پویایی در قانون گذاری را بدنبال دارد، با این وجود تبعاتی همچون قربانی شدن منافع ملی، منحرف شدن نمایندگان به سمت تامین منافع محلی، توزیع و تخصیص نابرابر و نامتوازن بودجه نیز را بدنیال داشته و زمینه ساز تداوم چرخه عدم شفافیت و دخل و تصرف غیرقانونی در منابع عمومی به نفع منافع فردی، نهادهای خاص وگروه های ذی نفوذ می باشد.
چارچوب نظری علل عدم رعایت مسئولیت اجتماعی دیجیتال توسط کارکنان سازمان و راهبردهای مواجهه با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر از نوع کاربردی بوده و در دسته تحقیقات آمیخته قرار می گیرد. داده های تحقیق با استفاده از روش کتابخانه ای و همچنین مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شده است. در فاز کیفی از روش تحلیل مضمون و در فاز کمی از روش ISM جهت سطح بندی علل عدم رعایت مسئولیت اجتماعی دیجیتال استفاده شده است. جامعه آماری کلیه خبرگان حوزه رفتار سازمانی و مسئولیت اجتماعی در دستگاه های اجرایی استان مازندران می باشد که در فاز کیفی با روش گلوله برفی و در فاز کمی از روش هدفمند استفاده شده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA و اکسل انجام شده است. در ادامه راهبردهای تحقیق با توجه به نظر خبرگان و جمع بندی تحقیق بدست آمده و با روش IPA الویت بندی می شود. نتایج تحقیق نشان داد که در مجموع چهار مضمون فراگیر ضعف فرهنگ و آموزش های سازمانی، ضعف مدیریت و ساختار سازمانی، ضعف فناوری سازمانی و فشارها و تنش های سازمانی شناخته شد. همچنین 9 راهبرد اصلی مشحص شد که اقدام گرایی و اجرا کردن کلیه ضوابط، قوانین و راهبردهای مرتبط با مسئولیت اجتماعی دیجیتال توسط مدیران دارای بیشتری اهمیت در جلوگیری از عدم رعایت مسئولیت اجتماعی دیجیتال در سازمان ها بوده است.
الگوی مربی گری اجرایی در جمعیت هلال احمر با رویکرد پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه الگوی مربیگری اجرایی در جمعیت هلال احمر بوده است. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی بوده و از منظر شیوه گردآوری دادهها در رده تحقیقات اکتشافی قرار میگیرد. در این تحقیق به منظور گردآوری دادهها با 20 نفر از خبرگان و کنشگران حوزه مربیگری اجرایی مصاحبه اکتشافی به عمل آمد. به منظور تحلیل دادهها از روش پدیدارشناسی استفاده گردید. یافتههای پژوهش منجر به ارائه مدلی با محوریت عناصر سازمانی، فردی و حرفهای گردید. مدل بهبود مربیگری اجرایی در جمعیت هلال احمر جمهوری اسلامی ایران در بر دارنده سه بعد فردی، سازمانی و حرفهای؛ 26 مولفه اخلاق مداری، هدف گرایی، نظم محوری، عمل محوری، آگاه سازی، آگاهی بخشی، همگرایی، حمایت گرایی، انگیزه بخشی، شفافیت، کل گرایی، ثبات گرایی، تعامل گرایی، هدف مندی، تطبیق پذیری، نظارت گرایی، مثبت اندیشی، وابستگی، جمعیتی، اثربخشی،آمادگی، ارتباطی، خودسازی، رشد گرایی و 109 شاخص میباشد.این مطالعه برخی از خلاءهای موجود در ادبیات مربیگری اجرایی را پر کرده است. برخلاف بسیاری از مطالعات قبلی در این حوزه که صرفاً بر ارزیابی های اثربخشی مربیگری اجرایی تکیه کرده اند، این مطالعه با نگاهی پدیدارشناسانه،به شناسایی مجموعه عوامل مرتبط با سطح فردی، سازمانی و حرفهای پرداخته و عوامل شناسایی شده را در قالب مدلی ارائه نموده است.
تاثیر کرونیسم سازمانی بر سرمایه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر کرونیسم سازمانی بر سرمایه اجتماعی با نقش میانجی طرد سازمانی و نقش تعدیلگر بی نزاکتی در محیط کار انجام شده است. تحقیق حاضر به لحاظ روش کمی-پیمایشی و به لحاظ هدف کاربردی می باشد. گردآوری داده ها به دو روش کتابخانه ای و میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه استاندارد صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه کارکنان شهرداری رشت می باشد و حجم نمونه نیز برابر 288 نفر است که به روش در دسترس نمونه گیری شده اند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها نیز از مدلسازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی (SEM) و نرم افزار Smart PLS استفاده شده است. نتایج حاصل تحقیق نشان داد که کرونیسم سازمانی بر سرمایه اجتماعی تاثیر منفی و معناداری دارد. همچنین کرونیسم سازمانی بر طرد سازمانی تاثیر مثبت و معناداری دارد. بعلاوه مشخص گردید که طرد سازمانی بر سرمایه اجتماعی تاثیر منفی و معناداری دارد. همچنین نقش میانجی طرد سازمانی در رابطه بین کرونیسم سازمانی و سرمایه اجتماعی مورد تایید قرار گرفت. نتایج همچنین نشان داد که بی نزاکتی در محیط کار در رابطه بین کرونیسم سازمانی و طرد سازمانی و رابطه کرونیسم سازمانی و سرمایه اجتماعی نقش تعدیلگر دارد.
تأثیر مدیریت منابع انسانی مبتنی بر مسئولیت پذیری اجتماعی بر عملکرد شغلی با نقش میانجی رهبری خدمتگزار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر مدیریت منابع انسانی مسئولیت پذیر اجتماعی ادراک شده بر عملکرد شغلی کارکنان با تأکید بر نقش میانجی رهبری خدمتگزار است. جامعه آماری پژوهش، کارکنان و مدیران شرکت گاز استان بوشهر با حدود 400 نفر بوده است. نمونه آماری پژوهش با استفاده از فرمول کوکران 196 نفر برآورد شد که برای تعمیم پذیری بیشتر یافته های پژوهش 204 نفر انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده است. روایی ابزار پژوهش با روش محتوایی و سازه مورد سنجش قرار گرفت. پایایی ابزار پژوهش نیز با استفاده از روش آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفت که مقدار آن 95 درصد محاسبه گردید. یافته های پژوهش حاکی از این است مدیریت منابع انسانی مسئولیت پذیر اجتماعی ادراک شده تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد شغلی و رهبری خدمتگزار دارد. رهبری خدمتگزار تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد شغلی دارد. همچنین، نقش میانجی گری مثبت و معنادار رهبری خدمتگزار در رابطه بین مدیریت منابع انسانی مسئولیت پذیر اجتماعی ادراک شده و عملکرد شغلی مورد تأیید قرار گرفت. با توجه به یافته های پژوهش، به منظور بهینه سازی منابع و مدیریت ذینفعان داخلی و خارجی از طریق معرفی صحیح و کارآمد سیاست های مدیریت منابع انسانی مسئولیت پذیر اجتماعی ادراک شده پیشنهاداتی به مدیران ارشد شرکت گاز استان بوشهر ارائه شده است.
نقشه نگاشت فازی عوامل مؤثر بر شکل گیری رفتارهای دشوار در کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارکنان دشوار، در هر شرایطی انسان های دشواری نیستند، شرایط سازمان در پدید آمدن و افزایش دشواری رفتار کارکنان نقش مهمی دارد . تجربه کارکردن با این افراد بسیار آزاردهنده است، آن ها یک نیروی آشفته در محیط کار هستند که با رفتارها و آداب خود بر فضای سازمان و خارج از آن تأثیر منفی داشته و با رفتارهای دشوار نیز سلامت سازمان را با خطر مواجه کرده و به سازمان صدمات جدی وارد می کنند. لذا، پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل ایجاد کننده کارکنان دشوار در سازمان های دولتی و تحلیل این عوامل با استفاده از روش نقشه نگاشت فازی (FCM) انجام پذیرفت. تحقیق حاضر، ازنظر روش آمیخته اکتشافی (کیفی- کمی) و ازنظر هدف کاربردی است. جامعه آماری پژوهش،اساتید دانشگاه، مدیران سازمان های دولتی هستند که 20 نفر از آن ها بر اساس اصل کفایت نظری و با استفاده از روش نمونه-گیری هدفمند انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی ، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی، پرسشنامه می باشد که روایی و پایایی آن ها از طریق روایی محتوایی و روایی نظری و پایایی درون کدگذار انجام گرفت
مفهوم شناسی پدیده شکوفایی کارکنان در بخش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده شکوفایی به عنوان سازه ای جدید در رفتار، موردتوجه بسیاری از محققین قرارگرفته است. یکی از موضوع های بسیار مهمی که در موفقیت سازمان دخیل است، شکوفایی کارکنان است. با توجه به تنوع و تغییرپذیری مفهوم شکوفایی در سازمان، این تحقیق بدنبال درک و تفسیر پدیده شکوفایی با رویکرد پدیدارنگاری است. در این پژوهش، فلسفه پژوهش تفسیری، رویکرد پژوهش استقرایی، راهبرد پژوهش پدیدارنگاری انتخاب شده است. روش گردآوری داده ها میدانی و ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته است. مشارکت کنندگان این پژوهش کارکنان شهرداری کرج بوده که به روش بیشینه تنوع نمونه گیری انجام شده و با 20 نفر مصاحبه انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد هفت روش تجربه کردن شکوفایی در سازمان شامل: مسئولیت پذیری، اثرگذار بودن، علاقمند بودن، با اراده بودن، چند مهارته بودن، همدل بودن و اخلاق حرفه ای می باشد. براساس یافته های تحقیق، طبقات توصیفی در سه طبقه ظرفیت فردی (علاقمند بودن، با اراده بودن و چندمهارته بودن)، ظرفیت گروهی ( همدل بودن و اثرگذار بودن) و ظرفیت سازمانی (مسئولیت پذیری و اخلاق حرفه ای) قرار گرفته است که نشان از وجود تفاوت ساختاری و سلسله مراتبی در کنار تفاوت معنایی آنها دارد.