فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۸۱ تا ۱٬۲۰۰ مورد از کل ۷۸٬۴۹۳ مورد.
منبع:
حکمت اسراء تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۵
63 - 90
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، افعال و ملکات نفسانی و تاثیر متقابل آن دو از منظر نظام فلسفی حکمت متعالیه بحث می شود و آشکار می گردد که رابطه افعال و ملکات دو سویه است و روی هم دیگر تاثیر متقابل می گذارند. ملاصدرا صدور فعل ارادی را مبتنی بر مبادی خاص می داند و باور دارد، در انسان عقل عملی خاستگاه اصلی صدور افعال است و در حیوانات وهم و خیال این کارکرد را دارند. ملکات نیز در اثر تکرار فعل و ممارست تحقق پیدا می کنند و بعد از تحقق در صدور افعال نقش دارند. درواقع، افعال و ملکات هر کدام در خلق دیگری تاثیرگذار می باشد. البته افعال و ملکات انواع و مراتب مختلف دارند و مانند خود نفس دچار شدت و ضعف هستند. نفس انسان در هر مرتبه ای افعال و ملکات مخصوص خود را دارد و متناسب با جایگاه وجودی خود قادر به انجام امور می شود و در اثر ممارست زیاد اخلاق متناسب با همان درجه وجودی را در نفس خود نهادینه می سازد. با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی، چیستی، نحوه شکل گیری، انواع فعل و ملکه و تاثیر متقابل آن دو مورد بحث و ژرف نگری قرار می گیرد. مطمئنا التفات به نفس انسانی از حیث افعال و ملکات ابعاد متفاوت تری از حقیقت نفس را برجسته خواهد کرد، به ویژه، اینکه اثر و مقاله ای مستقیما بدان نپرداخته است، لذا بحث از این موضوع ضرورت پیدامی کند.
چالش های فقهی- حقوقی دیدگاه تشریک ولایت در نکاح باکره رشیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قانونگذار در ماده 1043 ق.م. به تبعیت از دیدگاه ولایت اشتراکی، نکاح دختر باکره بالغه را به طورمطلق موقوف به اجازه پدر یا جدِ پدری کرده است. این دیدگاه به رغم امتیازاتی که دارد، هم ازدیدگاه نظری و هم در مرحله اجرا و عمل با چالش های فقهی و حقوقی روبه رو است و گاهی نیز با سیاست تقنینی جمهوری اسلامی ایران مبنی بر تسهیل امر ازدواج و تحکیم بنیان خانواده ناسازگار است. در مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی این چالش ها بررسی می شود و این نتیجه به دست می آید که وجود اختلاف نظر در تفسیر مفهوم واژه «بکر» و همچنین مفهوم «کفویت» در وضع حقوقی ازدواج باکره رشیده بدون اذن ولیّ اثر می گذارد؛ زیرا ازسویی درصورت اختلاف نظر مرجع تقلیدِ دختر با مرجع تقلیدِ پدر در این دو مسئله، هرکدام باید طبق فتوای مرجع تقلید خود عمل کنند که در بسیاری از موارد ممکن است موجب اختلاف شدید میان خانواده نیز شود. ازسوی دیگر، عدم تنفیذ چنین ازدواجی (بدون اذن ولی)، خلاف احتیاط است و در مواردی نیز طبق نظر برخی از فقها عقد صحیح است و نیازی به تنفیذ ندارد؛ افزون بر این ها، براساس نظر بعضی در موارد متعددی، در غیر مورد عضل مصطلح فقهی، اعتبار اذن ولیّ ساقط است. همچنین روشن نبودن لزوم رشد در نکاح ازجهت حقوقی، فراهم شدن زمینه ارتکاب جرم برای رسیدن به استقلال حقوقی ازدواج، آثار و تبعات منفی ابطال ازدواج دختر باکره بدون اذن پدر، ناکارآمدی صدور حکم ابطال نکاح ازسوی دادگاه و ابهام در اینکه بار اثبات علت موجه مخالفت در دادگاه با ولیّ است یا بر عهده دختر است که ناموجه بودن مخالفت او را اثبات کند، از مهم ترین چالش های حقوقی دیدگاه تشریک در ولایت است. در این مقاله، برای رفع اشکالات مزبور پیشنهادهایی مطرح شد.
بررسی و تحلیل تربیت عقلانی از دیدگاه مولانا و جان دیویی (با تأکید بر مدل مفهومی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
245 - 273
حوزههای تخصصی:
تربیت عقلانی از اساسی ترین مباحث بنیادین در طول تاریخ تفکر بشری بوده است. . فیلسوفان بزرگ کوشیده اند تا با درک جامعی از انسان و ابعاد وجودش راهنمایی مناسب برای تربیت شخصیتی ارائه دهند. شرط توفیق در تربیت اخلاقی،اجتماعی، سیاسی و ... تربیت عقلانی است. پژوهش پیش روی درصدد تبیین مفهوم تربیت عقلانی از منظر دو اندیشمند مورد نظر (مولانا و دیویی) می باشد. در این گذر نکات قابل تأملی در آثار این بزرگان، بیان شده است. روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی با تأکید بر مدل مفهومی است. تا نخست تربیت عقلانی از منظر دو اندیشمند تبیین شود، سپس با ذکر نمونه هایی، پیشنهادات تربیتی مبتنی بر عقلانیت آنان، ارائه گردد. حوزه پژوهش شامل مثنوی و منابع دست اول دیویی و کلیه متون مرتبط است. یافته های پژوهش شامل این موارد است: هدف تربیت عقلانی و اصول تربیتی از نظر جان دیویی: یادگیری عمیق، بازسازی، عملی بودن روش، سازماندهی تجربه. انضباط، تفکر، استمرار، تأثیر متقابل، تداوم، کنترل اجتماعی، آزادی. و از نظر مولانا: پرورش عقل، حفظ زبان و دوری از تمسخر دیگران، وفای به عهد، برقراری عدالت، تأثیر شرایط بر انسان، سعه صدر، تغییر موقعیت، فضل، بخشش، سخاوت، مشورت، عبرت آموزی، وفاداری، عدل. نیز نتایج بدست آمده روش تربیت عقلانی از نظر دیویی: مشخص کردن مسأله، ساخت فرضیه، فرضیه سازی، آزمایش فرضیه ها، ارزشیابی. و از منظر مولانا: فرضیه سازی، محاسبه نفس، ابتلا، عبرت آموزی، الگوپذیری، صبر، محاسبه، همفکری، محبت و عشق ورزی، تأثیر و اثربخشی تجربه. نکته آخر اینکه برای رسیدن به دروازه های روشنایی و تربیت عقلانی مراحل تزکیه و پالایش وجود به درستی باید طی شود و بینش و خلوص لازم برای حصول معرفت و پرورش عقل مهیا شود.
بررسی دیدگاه های تفسیری در باره ارتباط میان شرط و جزا در آیه تعدد زوجات در گذر تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شرط و جزا در آیه تعدد زوجات حاوی یکی از بحث انگیزترین موضوعات این آیه به شمار می رود. در این مقاله به این پرسش پرداخته می شود که درباره رابطه شرط و جزاء در این آیه چه نظریاتی درگذر تاریخ میان مفسران پدید آمده است. بررسی ها نشان می دهد، در میان علمای شیعه برای نخستین بار، صاحب احتجاج با نقل روایتی که به امام علی نسبت داده، به اسقاط بیش از ثلث قرآن بین شرط و جزای این آیه قائل شده و از این رهگذر، وجود رابطه میان شرط و جزا در این آیه را انکار کرده است. اگرچه قرن ها پس از وی، برخی از مفسران شیعه نیز این ادعا را تأیید کرده اند؛ اما غالب مفسران شیعه از قرن چهاردهم به نقد آن روایت و رد ادعای طبرسی پرداختند؛ ولی قریب به اتفاق علمای اهل سنت و بیش تر مفسران شیعه به وجود رابطه میان شرط و جزا در این آیه قائل هستند. آنان همگی، بر شرط بودن عبارت «فإن خفتم» متفق اند؛ اما در تعیین جزا یا جواب شرط، میان آنان اتفاق نظر وجود ندارد. غالب مفسران، عبارت «فَانْکحُوا ما طابَ لکم» را در آیه مذکور جواب شرط دانسته اند؛ ولی ابوعلی جبایی (303ق) و معدودی از مفسران بعد از او «فَواحِدَهً» را جزای شرط می شمرند. تعیین رابطه شرط و جزا در آیه موردبحث از سوی مفسران مبتنی بر روایاتی بوده که از صحابه یعنی عایشه و ابن عباس به دست آمده و به ندرت بر اجتهاد مفسران اتکا داشته است. تنها ابوعلی جبایی که متکلم معتزلی بود، برای تعیین شرط و جزاء در این آیه به اجتهاد روی آورده و برخلاف عموم مفسران بر این نظر شده است که جواب شرط «فواحده» است.
تصحیح انتقادی رساله «وحدت هویّت و شیئیّت حقّه» اثر علیقلی بن قرچغای خان
منبع:
آموزه های حکمت اسلامی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
129 - 151
حوزههای تخصصی:
علیقلی بن قرچغای خان، از جمله حکیمان متألّه مدرسه فلسفی اصفهان است. وی رسائل و کتاب های گوناگونی در زمینه های مختلف مانند فلسفه، تفسیر قرآن و حدیث نگاشته است. از جمله رساله های کوتاهی که وی به رشته تحریر درآورده است، رساله وحدت هویّت و شیئیّت حقّه است که تاکنون تصحیح نشده است. وی در این رساله کوشیده است تفسیری دقیق از مفاهیمی مانند شیء، لاشیء، ظلّ، اعتباری بودن حقایق اشیاء و صفات انسانی ارائه دهد و وجوه اشتراک و اختلاف میان دیدگاه خود و رویکرد صوفیّه را تبیین نماید. در جستار حاضر تلاش شده است افزون بر تحقیق و تصحیح رساله، برخی از مطالب مطرح شده، تحلیل و بررسی گردد. «ناکافی بودن تفسیر وی از موهوم بودن ممکنات و مخلوقات»، «نادرست بودن تشبیه مخلوقات به تصویر فرد دوبین» و «عدم اتّصاف خداوند به تعیّن موجودات امکانی» سه نقدی است که درنهایت به دیدگاه های مصنّف در این رساله وارد است.
امکان سنجی تعمیمِ موجودات عالم هستی به تناکح نوعی لایتناهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
107 - 125
حوزههای تخصصی:
تناکح، مسئله ای است محفوفِ در آراء و نظرات هستی شناسانه عرفا و فلاسفه مسلمان، پیرامون چگونگی شکل یافتن عوالم وجود و ازدواج اسماء و صفاتِ منطوی در مراتب هستی و نتایج حاصل از آن؛ از نقطه ذات واحد تا به کثیر. تلاش نوشتار پیش رو، نگرشی دیگر است، همراه با امکان سنجی هستی شناسانه مسئله تناکح و تعمیم انواع موجودات، در سیری بی نهایت، که از آن به تناکح نوعی لایتناهی تعبیر شده است. در مباحث عرفانی و فلسفی، انواع موجودات هستی، علی الخصوص نوعِ انسانی، نمی تواند محدود به حالات و انواع خاص باشد؛؛ زیرا با تناکح، این انواع، مبدّلِ به انواعی دیگر یا حالات دیگر می گردند. پرسش نوشتار حاضر این است که آیا تناکحِ انواع تا نقطه لایتناهی امکان پذیر بوده؟ و در صورت امکان، چه متغیّرهایی موثر در این تناکحات است؟. روش پژوهش در یافتن به این پاسخ، امکان سنجی متغیّرها به نحو کیفی و کتابخانه ای است همگام با تحلیل آراء پیرامونی آن، و به لحاظ دستاورد و نتیجه، کاربردی خواهد بود. برخی متغیّرها نیز به روش تعاملی بر یکدیگر تاثیر گذارند. یافته پژوهش این است که این متغیّرها با تاثیر بر یکدیگر، به صورت مرحله به مرحله، امکان تعمیم انواع را به تناکح نوعی لایتناهی فراهم آورده و این نگرش جدید را تثبیت خواهند کرد.
بررسی تطبیقی کیفیت بقاء نفوس متوسطین از نظر صدرالمتالهین و ابن سینا
منبع:
آموزه های نوین کلامی دوره ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵
41 - 57
حوزههای تخصصی:
ابن سینا نفوس انسان را به چند دسته تقسیم می کند و بسته به اینکه هر نفس در چه مرتبه ای قرار گرفته است، کیفیت جداگانه ای برای بقای او ترسیم می نماید. در واقع، وی مواضعی را تحت تأثیر عدم اعتقادش به تجرّد قوّه خیال و عالم برزخ بیان می کند که مورد انتقاد صدرالمتألهین قرار می گیرد. ملاصدرا بقای نفوس را ناشی از التفات ذاتی نفس در جریان حرکت جِبِلی خویش به سمت مبادی عالی می داند. طرح مسئله بقای نفوس متوسطین در حکمت متعالیه به تبیین معاد جسمانی منجر می شود. ملاصدرا در این باره توانسته است به نحو سازگار با اصول دیگر فلسفه خویش به تبیین و حل مسئله بپردازد. اگرچه برخی ایرادها در طرح مباحث به شیوه بیان ملاصدرا وارد است، اما به طور کلی نقدهای که به ملاصدرا ایراد می گردد، به دلیل خلط میان مفاهیم، عدم درک درست برخی اصول موضوعه، عدم توجه به همه مطالب ارائه شده در آثار ملاصدرا و عدم توجه به شروح معتبر در این خصوص می باشد.
استناد به حدیث غدیر در رویارویی «وافدات» با معاویه
حوزههای تخصصی:
وافدات، اصطلاحی تاریخی برای بانوانی است که به سبب دفاع از امام علی(ع) در نبرد صفین و تحریض سپاه با اشعار و سخنان حماسی خویش، پس از به قدرت رسیدن معاویه به حضور وی فراخوانده شدند. کیفیت حضور آنان در مجلس معاویه و جزئیات گفتگوهای دو طرف، در منابع و به ویژه منابع متقدم تاریخی و ادبی اهل سنت ذکر شده است. مسئله پژوهشی این تحقیق، ارائه تصویری از چگونگی اشاره یا استناد برخی از این بانوان به حدیث غدیر و تحلیل داده های تاریخی این ملاقات ها است. اهمیت و ضرورت تبیین این تصریحات و تلویحات، باتوجه به تلاش خلفای سه گانه و بیش از آنان، معاویه برای حذف ماجرای غدیر از حافظه تاریخی، اعم از تاریخ شفاهی و مکتوب مسلمانان دوچندان می شود. بر اساس یافته های پژوهش، از بین شانزده بانوی گردآوری شده در کتاب أخبار الوافدات، نگاشته عباس بن بکّار ضبّی، هفت تن به حدیث غدیر اشاره داشتند. ام سنان و دارمیّه حجونیه با استفاده از واژه های کلیدی حدیث غدیر مانند «اولی»، «اولی بالامر»، «أوصی النبی» و «عقد له رسول اللّه(ص) من الولایه»، به حدیث غدیر و پیام آن تصریح داشته و مابقی با استفاده از تعابیری مانند «اخذت غیر حقک»، «هیهات ذاک [الخلافه]»، «نحن أحق بهذا الأمر منکم» و... با تأکید به ناراستی خلافت معاویه، به تلویح و کنایه، به واقعه و حدیث غدیر اشاره کردند.
مقایسه تطبیقی مؤلفه های زیبایی در زیبایی شناسی مسیحی و اسلامی با تکیه بر آرای آگوستین و ابن هیثم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
61 - 42
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تطبیقی دیدگاه های سنت آگوستین و ابن هیثم در مورد زیبایی می پردازد. آگوستین متفکر مسیحی با رویکردی عرفانی به زیبایی نگریسته، درحالی که ابن هیثم دانشمند مسلمان رویکردی علمی و تجربی داشته است. هدف این پژوهش بررسی مؤلفه های زیبایی در آثار این دو اندیشمند و مقایسه تشابهات و تفاوت های دیدگاه های آنها با استفاده از روش کتابخانه ای است. یافته ها نشان می دهد که با وجود تأثیرپذیری هر دو از فلسفه یونان باستان و وجود تشابهاتی در نظریات زیبایی شناختی شان، نوع نگاه متفاوت عرفانی آگوستین و علمی ابن هیثم، منجر به اختلافاتی در دیدگاه هایشان در مورد مؤلفه های زیبایی شده است. این مطالعه تطبیقی به دلیل جایگاه برجسته این دو اندیشمند در سنت های زیبایی شناسی اسلامی و مسیحی و همچنین اهمیت نظریات ابن هیثم در میان اندیشمندان غربی، حائز اهمیت است.
مقایسه حکمت تطبیقی هانری کربن و فلسفه میان فرهنگی رام ادهر مال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۸۵)
135 - 155
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی این پژوهش، بررسی نسبت حکمت تطبیقی هانری کربن با فلسفه میان فرهنگی رام ادهر مال است که با رویکرد مقایسه ای، ضمن توصیف اولیه نظرگاه طرفین مقایسه، به جست وجوی تحلیلی تمایزات و تشابهات واقعی میان آنها بپردازد تا در نهایت آورده هایی برای وضعیت کنونی فلسفه تطبیقی در ایران به دست آورد. هانری کربن در ایران معاصر، با گفت وگوهای معنوی فراتاریخی در اقلیم هشتم، به طرح جدی حکمت تطبیقی با روش «پدیدارشناسی تأویلی» یا «کشف المحجوب» پرداخته است. حکمت تطبیقی مد نظر او مبتنی بر تئوسوفی و انطباق تجارب معنوی در ارض ملکوت است. رام ادهر مال، مؤسس اولین حلقه فلسفه میان فرهنگی در جهان است و با روش مبتنی بر هرمنوتیک تناسبی و پدیدارشناسی توصیفی، به خوانشی هندی از فلسفه میان فرهنگی رسیده که یک نگرش یا تعهد اخلاقی با رویکرد رهایی بخش از اروپامحوری و هر نوع مرکزیت گرایی است و در این زمینه فلسفه تطبیقی را نیز در کنار خود نگاه می دارد. مقایسه ماهیت فلسفه تطبیقی از منظر این دو اندیشمند که هر دو از آن سخن گفته اند، گویای آن است که اگرچه در نفی اروپامحوری و توجه به ظرفیت فرهنگ های شرقی ایران و هند و اصالت گفت وگو، با یکدیگر مشترک اند، اما با دو سیر معکوس بین شرق و غرب، در مؤلفه هایی نظیر نسبت فلسفه و فرهنگ، گفت وگوی معنوی یا آفاقی ناگاسنایی و تمایز یا تشابه، از یکدیگر متمایزند و یکی به رویکرد فرافرهنگی و مفهوم «تطابق» در حکمت معنوی تطبیقی رسیده و دیگری با مفهوم «تناسب» به میان فرهنگی کردن فلسفه پرداخته است. مؤلفه هایی همچون توجه فلسفه به فرهنگ، گفت وگوی فلسفی میان فرهنگی، در میانه بودن و نفی خودمرکزپنداری، پذیرش و فهم دیگری فلسفی در اندیشه آنها می تواند رهگشای فلسفه تطبیقی در زمان اکنون باشد.
تبیین فطری تشریع «امر به معروف و نهی از منکر» از طریق تحلیل آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۱۸
75 - 85
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با استفاده از آیات قرآن، تشریع «امر به معروف و نهی از منکر» را بر مبنای «فطرت» که یکی از اساسی ترین مبانی انسان شناختی محسوب می شود، تبیین می کند. این تبیین می تواند به شبهاتی که «امر به معروف و نهی از منکر» را دخالت در حریم خصوصی افراد یا در تضاد با عزتمندی انسان تلقی می کند، پاسخ دهد و به این ترتیب، موجب تحکیم این واجب دینی در جامعه شود. این مقاله از روش مطالعه کتابخانه ای و روش حل مسئله تحلیلی تفسیری مبتنی بر تفسیر موضوعی استفاده می کند. از دیدگاه این مقاله، «امر به معروف و نهی از منکر» راهبردی الهی است که هماهنگی هدایت تشریعی و هدایت تکوینی به معنای تطابق دین با نوع خلقت انسان را نشان می دهد. این تدبیر، با توجه به شناخت و تمایل فطری انسان نسبت به دین حق، علاوه بر کنترل، می تواند نقشی پیشگیرانه ایفا کند. این مقاله همچنین نشان می دهد «امر به معروف و نهی از منکر» از عاطفه ویژه انسانی و موالات میان مؤمنان نشئت می گیرد که موجب اهتمام هر فرد به سرنوشت دیگران می شود. این تحلیل های فطری در نهایت نتیجه ای از ریشه های عمیق فطرت انسان به معنای اخص به شمار می آیند که از الهی بودن فطرت انسان الهام می گیرند.
A Study of Sources of the Theology of Fourth Gospel
منبع:
Journal of Interreligious Studies on the Qur'an and the Bible, Vol. ۱, No. ۲, autumn and winter ۲۰۲۴
108 - 133
حوزههای تخصصی:
Among the four Gospels, the Gospel of John has a unique theology that distinguishes it from the rest of the Gospels. In this Gospel, unlike the synoptic Gospels, the divinity of Christ as the divine Logos is emphasized. Various opinions have been expressed about the source and main origin of the theology of the Gospel of John. Some consider it to be influenced by extra-religious schools such as Greek philosophy, and some consider it to be derived from reliable Hebrew sources, especially the Old Testament. This article, by reviewing different opinions and using historical and theological evidence, has determined the source of this theology as much as possible. The results obtained show that the theology of the Fourth Gospel is influenced by the foundations of Middle Platonic philosophy and Gnostic teachings. Of course, the degree of this influence is not the same, and this Gospel is most influenced by the mystical and Gnostic schools.
Analyzing and Criticizing the Position of Minhāj in Jewish Jurisprudence and Its Impact on the Development and Refinement of the Religious Teachings of the Bible
منبع:
Journal of Interreligious Studies on the Qur'an and the Bible, Vol. ۱, No. ۱, Spring and Summer ۲۰۲۴
1 - 23
حوزههای تخصصی:
Next to Islam, Jewish jurisprudence is the most extensive jurisprudence among all divine laws. "The Bible" is the most important written source and "Minhāj" is considered one of the most useful non-written sources in Jewish law. The important question of the upcoming article is that according to the special nature of Minhāj and the experiences gained from human life in different times and places, ‘Can the current realm of the authority of Minhāj in Judaism be reconciled with the realities in societies and the defined position of the Bible among the sources of Jewish law and the principle of Torah rule?’ The present study aims to identify the roots of some problems and behavioral chaos attributed to religion and to provide the necessary suggestion for method reform. The following article investigates the nature of Jewish jurisprudence and religious sources in Judaism with a descriptive-analytical method, and after studying and analyzing the position of the Bible and Minhāj and its various dimensions, it comes to the conclusion that considering the basic position of the holy book and the Torah in Judaism as the main sources of Sharia and the source of revelation, as well as the disturbing results of accepting the independent source of Minhāj throughout history, must be seriously reflected in the current territory of Minhāj.
Comparative study of the image of First Woman of the story of creation in the Bible and Quran and it's reflection in art and literature
منبع:
Journal of Interreligious Studies on the Qur'an and the Bible, Vol. ۱, No. ۱, Spring and Summer ۲۰۲۴
43 - 87
حوزههای تخصصی:
The image of the first woman in the stories of the creation of man in all cultures has always been an inspiration and has had an impact on the current idea of women and femininity in every culture. This first mother, who is called Eve in Abrahamic traditions and is the first woman in the story of creation, has always been reflected in different layers of Jewish, Christian and Islamic cultures, especially in literature and art, and since Abrahamic traditions, whether in "Holy texts" and their interpretations, as well as in their cultural life, were not completely separate and distinct from each other. Some intertextualities have caused the image of Eve to be influenced by each other in these three cultures despite the differences in the holy texts in this field. The present study aims to first analyze the image of the first woman separately in the Testaments and the Qur'an, and then, in a comparative perspective, analyze the reflection of the Testament image of Eve in Christian literature and art and the reflection of the Quranic image of Eve in Islamic literature and art. The result of this analysis shows that the image of Eve in the Testaments is not free from anti-feminist myths, and the creation from the left rib, the temptation of Adam, and the guilt of Eve in descent and her punishment are depicted differently from Adam, and despite the fact that the Qur'an does not paint such a picture, But Islamic literary and artistic works are also greatly influenced by the same image and are less consistent with the Quranic image of Eve.
واکاوی تجرد نفس ابن سینا در بوته نقد فیزیکالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
209 - 233
حوزههای تخصصی:
درباره ساحت های وجودی انسان دو دیدگاه کلی مطرح شده است. طرفدارانِ دیدگاه اوّل، به دو ساحت وجودی جوهر غیرمادی (نفس) و بدن مادی باور دارند و افعال انسان را اصالتاً به جوهر غیرمادی نسبت می دهند. پیروانِ دیدگاه دوم، انسان را تک ساحتی و منحصر در وجود جسمانی می دانند. آن ها تمام اعمال انسان را به فیزیک او به ویژه مغز، فرومی کاهند و منکر جوهر غیرمادی هستند. پژوهش حاضر با هدف تبیین دیدگاه اول، به واکاوی تجرد نفس ابن سینا در بوته نقد دیدگاه دوم پرداخته است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است. یافته ها و نتایج نشان می دهد ابن سینا با ارائه عناصر حجّت و انواع براهین در مقام اثبات تلاش نموده با تبیین چگونگی افعال نفس، تجرد نفس را نتیجه گیرد. بر این اساس، تجرد نفس در پارادایم ابن سینا بر سه محور تعقل، حلول و استقلال استوار است. فیزیکالیست ها معتقدند اعتقاد به وجود ماهیتی مستقل از جسم برای تبیین و توضیح ادراکات انسان، ناشی از عدم آگاهی لازم نسبت به عملکرد مغز و اعصاب و پیچیدگی های آن است. افزون بر این، این ادعا که تغییرات جسمانی به واسطه رابطه ابزاری جسم برای نفس است، قابل اثبات نیست. از این رو، انکار و اشکالات فیزیکالیستی بر سه محور توانایی مغز و اعصاب، ابهام فلسفه در تبیین منطقی رابطه نفس و بدن و جهل شناختی شکل گرفته است. ابن سینا با اقامه هفت استدلال در اثباتِ تجرد نفس، پاسخگوی اشکالات فیزیکالیستی متناظر است؛ امّا پاسخ به دو اشکالِ فیزیکالیستی در پارادایم ابن سینا مبهم باقی می ماند: اشکالِ تبیین ناپذیریِ پیوندِ نفس و بدن و اشکالِ مبتنی بر مقدمه مبتنی بر درک وجدانی.
بررسی و تحلیل ادعاهای سران بهائیت در مورد منجیان زرتشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
99 - 113
حوزههای تخصصی:
در متون زرتشتی بشارات هایی درباره ی ظهور سه منجی الهی داده شده است که در زمان های مختلف و با فاصله های زمانی بسیار دور از هم قیام می کنند و بشریت، به ویژه زرتشتیان را که در زیر بار ظلم و ستم به سر می برند، نجات می دهند و عدل الهی را در سراسر جهان می گسترانند. علائم و خصوصیاتی که برای این سه منجی و زمان ظهور آنان بیان شده، توسط رهبران بهائیت تأویل شده است و ادعا کرده اند که خود ایشان همان منجیان زرتشتی اند. ما در این مقاله با استمداد از روش توصیفی تحلیلی، این ادعا را به چالش کشیده ایم. با توجه به عدم تطابق علائمی مانند «تولد منجیان از نطفه ی زرتشت و مادرانی باکره»، «توقف آفتاب در زمان آغاز مأموریت منجیان»، «نو شدن جهان توسط آخرین منجی»، «پایان جهان» و «زنده شدن مردگان توسط سوشیانت» بر رهبران بهائی، این نتیجه حاصل می شود که علائم ظهور منجیان زرتشتی با ادعاهای بهائیان همخوانی ندارد.
بروندادشناسی ضعف باور به ربوبیت تشریعی در رویکرد فرهنگی مکتب خلفا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهه با هدف بازنمود نقش ضعف باور به ربوبیت تشریعی در عرصه فرهنگی سامان یافته است. این مقاله با روش «توصیفی تحلیلی» و برحسب دستاورد یا نتیجه تحقیق، از نوع «توسعه ای کاربردی» و از لحاظ هدف تحقیق، از نوع «اکتشافی» و به لحاظ نوع داده های مورد استفاده، «کیفی» است. همچنین روش این تحقیق به علت استفاده از چهارچوب نظری، «منطقی» است. ازاین رو در مطالعه، دسته بندی گزارش ها و تحلیل تاریخ، از راهبرد «قیاسی» استفاده کرده است. بدین روی با رویکرد «تاریخی کلامی» و «روان شناسی اجتماعی»، برای گزینش چهارچوب نظری مناسب است و از تعامل دو علم همگون (کلام و روان شناسی) با تحقیقاتِ تاریخی بهره برده است. نتایج حاصل از تحلیل و ترکیب داده های جمع آوری شده نشان می دهد که «محوریت ارزش های مادی در هنجارسازی فرهنگی»، «تداوم رفتارهای اجتماعی جاهلی»، «عدم مرجعیت قرآن و سنت نبوی در کنشگری فرهنگی» و «به رسمیت شناختن ضدفرهنگ ها در جامعه» از جمله موارد مهم در بروندادشناسی ضعف باور به ربوبیت تشریعی در رویکرد فرهنگی خلفا به شمار می رود.
بررسی انتقادی دیدگاها جی. ال. مکی در باب اخلاق دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
153 - 170
حوزههای تخصصی:
بدون شک، اخلاق دینی یکی از مهم ترین مؤلفه های حیات انسانی است که بدون آن، جامعه بشری هویت حقیقی خود را از دست خواهد داد، اما امروزه نقد اخلاق دینی و تلاش برای کنار زدن گزاره های اخلاقی برآمده از دین، دستمایه بسیاری از مخالفان دین و سردمداران الحاد برای اثبات برتری اخلاق سکولار بر اخلاق دینی و حتی توجیه الحاد قرار گرفته است. جی. ال. مکی، فیلسوف خداناباور، از جمله کسانی است که با این هدف به نقد اخلاق دینی پرداخته است؛ در این مقاله به برررسی آراء او در این زمینه می پردازیم. بر پایه یافته های این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی به نگارش درآمده است، اشکالات مکی تا حدودی بر پیش فرض های نظری او درباب خدا مبتنی است. علاوه بر این، نقدهای او بیش از آن که متوجه اخلاق دینی باشد متوجه گزاره های اخلاقی اصحاب کلیسا است. اخلاق اسلامی به عنوان نمونه کاملی از اخلاق دینی، به خوبی قادر است تمام اشکالات مکی را پاسخ دهد.
Re-examining the Perception of Blessings in Islamic Culture and Its Impact on Mental Peace and Well-being(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Quran and Religious Enlightenment, Volume ۵, Issue ۱, ُ۲۰۲۴
155 - 172
حوزههای تخصصی:
The sense of success or failure is contingent on an individual's attitude toward themselves and their circumstances. One of the primary reasons for feelings of failure is comparing oneself to others without considering distinguishing factors. Happiness is a subjective concept and is primarily achieved through focusing on one's own possessions. In the Quranic culture, God advises humans to perceive the blessings and divine favors bestowed upon them. Undoubtedly, recognizing successes and opportunities fosters a sense of achievement. Accordingly, this research, employing a descriptive-analytical approach and content analysis, seeks to identify the relationship between recognizing blessings and mental well-being. The findings indicate that appreciating blessings and reinforcing this perception facilitates the attainment of serenity, which is a key component of mental health. Factors such as contemplation and reasoning, lack of sadness, self-esteem, an elevated lifestyle, realistic perspectives, absence of pride, and being devoted to remembrance are impacts of recognizing blessings on mental well-being.
«مُقْبِل آنِسْت که ...» (بازخوانی و تَصْحیحِ بیْتی اَز مُفْرَداتِ سَعْدی))
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر به بررسی واژگانی و معنایی یک بیت از مفردات در کلیات سعدی می پردازد. بیت بررسی شده در این مقاله این است:
بَخْت دَر أَوَّلِ فِطْرَت چو نَباشَد مَسْعود
مُقْبل آن نیسْت که دَر حال بمیرَد مولود