فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۷ مورد.
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
109 - 128
حوزههای تخصصی:
بی شک انسان فطرتاً«کمال خواه» و دائماً به دنبال بهبود وضع موجود خویش است. عوامل گوناگونی این میل را سمت وسو می دهند؛ چراکه این میل ممکن است در مسیر صحیح خود، یعنی کمال واقعی، قرار گیرد و یا به سمت کمال پنداری جهت دهی شود. این مقاله، با هدف ایده پردازی و با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی و تبیین نقش شناخت های جهت دهنده میل به کمال با تأکید بر اندیشه علامه مصباح یزدی(ره) پرداخته است. نتایج به دست آمده عبارتند از: 1) توجه به این شناخت ها زمینه ساز برگزیدن مصداق صحیح کمال، شناسایی مسیر صحیح رسیدن به آن و نهایتاً رسیدن به کمال حقیقی انسان است. سه دسته شناخت، یعنی شناخت های فطری، عقلانی و وحیانی، هریک به طریقی، در جهت دهی میل به کمال مؤثرند؛ 2) شناخت فطریِ خداوند، سبب ایجاد گرایش به خداوند و خضوع در برابر او و نیز دوری گزینی از هواهای نفسانی می شود. نیز الهام فطری فجور و تقوا، کلیات رابطه اعمال با سعادت و شقاوت آخرتی را در نهاد انسان به ودیعت می گذارد؛ 3) عقل با حرکت بین معلومات و مجهولات، به شکوفایی میل به کمال و نیز پذیرش وحی الهی کمک می کند. شناخت عقلی خداوند، نبوت، عصمت و معاد، مقتضی شناخت راه صحیح کمال و عوامل آن است؛ 4) شناخت وحیانی نیز با بیان مصداق کمال نهایی و راه رسیدن به آن، با استفاده از روش های بشارت و انذار و بیان پیامدهای مثبت یا منفیِ رفتارهای دنیایی انسان در جهان آخرت، در جهت دهی به کمال طلبی انسان مؤثر است.
عقلانیت عملی صحیح و سقیم از دیدگاه علامه محمدحسین طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
129 - 146
حوزههای تخصصی:
عقلانیت علاوه بر توصیف امور نظری، وصف کنش هم قرار می گیرد. هر کنشی در انسان برخاسته از عقل عملی اوست، اما اگر توجه عقل عملی به نحو افراطی معطوف به یکی از قوای پایین تر یعنی شهوت، غضب یا وهم شود، عقل انسانی تابع آن قوه بوده و عقلانیت سقیم شکل می گیرد، اما اگر عقل عملی در توجه به قوای حیوانی، به حکم عقل نظری عمل کند، عقلانیت صحیح شکل می گیرد. لذا عقل عملی در یک وضعیت دوگانه ای قرار دارد. در عقلانیت سقیم، عقل عملی ممکن است تابع شهوت، غضب یا وهم واقع شود و اعتبارات ملایم با آن ها را ایجاد کند. کنش برخاسته از عقلانیت معطوف به شهوت، غضب و وهم به ترتیب عبارت است از: جذب امور خوشایند و سازگار، دفع امور ناخوشایند، نیل به امور اعتباری از قبیل تملک. در عقلانیت صحیح، کنش های ملائم با شهوت، غضب و وهم به مقداری است که مزاحم کمال اخیر عقل نباشد. این مقدار توسط عقل عملی و با حکم عقل نظری تعیین می شود.
هدف آفرینش انسان از نگاه فخرالدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انسان پژوهی دینی سال ۲۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
147 - 166
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل کلیدی پژوهشگران فلسفه، کلام، عرفان، اخلاق و به ویژه فلسفه دین، هدف آفرینش انسان است. با تأمل در کلام فخررازی مسائلی همچون کمال، عبودیت، سعادت، لذت را می توان به عنوان فلسفه آفرینش انسان برشمرد. او رسیدن به حقیقت مقام عبودیّت(شخص کامل)و فناء در حق را هدف اصلی آفرینش می داند که خود واجد برترین درجه کمال، لذت و سعادت است. در این پژوهش با روش تحلیلی-توصیفی به نقد و بررسی مدعای فخر درباب مسئله مذکور پرداخته و به این نتیجه می رسد که هدف اصلی آفرینش انسان رسیدن به حقیقت مقام عبودیت الهی توأم با معرفت(شخص کامل)است که در بستر ایمان دینی و پای بندی به شریعت و اقتداء به الگوی عینی حاصل می شود.
نقش عقل مصباحی در تفسیر قرآن با قرآن؛ با تکیه بر روش آیت الله جوادی آملی در تفسیر تسنیم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
5 - 28
حوزههای تخصصی:
در نظام معرفت شناختیِ حکمت متعالیه، «عقل مصباحی» ابزاری برای فهم معارف وحیانی به شمار می رود. این پژوهش، از سویی با تعریف «عقل مصباحی» و بیان چیستی و حجیت آن و از سوی دیگر با تبیین روشِ تفسیری قرآن با قرآن، به بیان نقش های مختلف عقل مصباحی در منهجِ تفسیری موردنظر پرداخته است. تمرکزِ مقاله بر دیدگاه حکیم و مفسر معاصر، آیت الله جوادی آملی در کتاب تفسیرتسنیم است. یافته های تحقیق آن دسته ازاین نقش ها را که بیانگر تأثیر مستقیم و بی واسطه عقلِ مصباحی در روشِ تفسیری قرآن با قرآن هستند، استخراج کرده است؛ این نقش ها شامل: تبیین مجمل به مبین؛ تفسیر عام به خاص؛ تفسیر مطلق به مقید؛ تفسیر متشابه به محکم؛ تشخیص و تفسیر آیات ناسخ و منسوخ؛ تعیین مصداق آیه با آیات دیگر می شوند. در نتیجه تحقیق، تلاش شد تا با تعریف و اثباتِ «عقل مصباحی» از منظر استاد جوادی، و بررسی حجیت آن، نسبتِ عقل و وحی از دیدگاه ایشان تبیین شود.
هنر در عرفان اسلامی به مثابه نوعی تفکر وجودی: با تأکید بر عرفان ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
303 - 322
حوزههای تخصصی:
تفکر وجودی به مثابه نوعی معرفت غیر مفهومی، سیر از باطل به حق و از ظاهر به باطن دارد و در ذات خود معرفتی تأویلی است که در پی ارجاع صور و ظاهر به اصل و باطن و حقیقت آنهاست. از سوی دیگر هنر در منظر متفکران بزرگ، نه بازنمود جهان خارج و نه متعلق زیبایی شناسی است بلکه فتوح و ظهور حقیقت است. چنانچه هنر اصیل را بعنوان «انکشاف حقیقت» و «امری که عالمی را می گشاید» بدانیم، آنگاه هنر اصیل نوعی گشودگی و آشکارگی اصیل وجود خواهد بود و هنرمند کسی است که در اثر خود وجود را متجلی می سازد. براین اساس آنچه که وی در هنر خود آشکار می کند درصورتی که با روش تأویل با آن روبرو شویم و از آن کشف حجاب کنیم، عالمی خاص را بر ما آشکار می کند و به ما اجازه می دهد با سیر از ظاهر اثر هنری به باطن هنر-یعنی حقیقت وجود و تجلیات باطنی آن-قدمی در قرب به حقیقت برداریم و بر این اساس هنر همراه نوعی معرفت و بصیرت پیشینی و هم خود به مثابه نردبانی معرفتی برای متعاطی خود خواهد بود. هنر اصیل به مثابه آنچه که ساحتی از حقیقت را آشکار می کند و به این معنی در عرفان خصوصا عرفان ابن عربی قابل طرح خواهد بود؛ و چون سیر صعودی و معرفتی از ظاهر به باطن در ذات این هنر هست، به مثابه نوعی معرفت وجودی-حضوری هم خواهد بود. این پژوهش با روش تحلیلی-استنتاجی صورت پذیرفته است.
بررسی تطبیقی چرایی مرگ، نخستین قتل و جغرافیای عالم مردگان دراساطیر کتاب مقدس عبری با اساطیر میانرودان، مصر و زرتشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
501 - 524
حوزههای تخصصی:
دیرپای ترین، گسترده ترین و اثرگذارترین دغدغه آدمی از آغاز تاریخ تا کنون، حل معمای مرگ بوده است، به گونه ای که می توان پیش بینی مرگ و جهان پس از مرگ را ممیّزه انسان از حیوانات دانست، ازینرو بازتاب این دغدغه درنخستین اساطیر بشر نیز دیده می شود. ساخت اهرام پرشکوه مصر و دیگر گورهای منظم و پرشکوه گواه این مدعاست.این مقاله نگرش چهار دسته از اساطیرخاورمیانه (اساطیر بین النهرین، مصر، کتاب مقدس عبری و زرتشتی) را که همزمانی نسبی دارند، درباره مرگ و پس از مرگ، گزارش، تحلیل و تطبیق می کند.این جستار در پی پاسخ به پرسش هایی از این دست است: آیا بر اساس اساطیر مرگ از روز نخست ذاتی حیات آدمی بوده یا بعداً عارض شده است؟، مرگ آفرین چه کسی است؟ خدا، خود انسان، نیروی شرّ کیهانی؟ مرگ خوشایند است یا سخت و نامطلوب؟ جهنم و بهشت در این اساطیر چه ویژگی هایی دارند؟ نخستین انسانی که مرده یا کشته شده چه کسی است؟ در جهان دیگر همه انسان ها داوری می شوند یا تنها گروهی خاص؟ داوران چه کسانی اند و بر اساس برخی اساطیر، داوری رستاخیز چگونه انجام می شود؟در بررسی تطبیقی دیده می شود که مابین اساطیر کتاب مقدس عبری (یا عهد قدیم به اصطلاح مسیحیان) با بین النهرین شباهت بسیاری وجود دارد، در صورتی که اساطیر مصر و عبری با وجود همجواری و همزیستی جغرافیایی باورمندان آنها، همسویی چندانی ندارند.
بررسی وقوع عذاب استیصال در امت رسول خاتم (ص) و سنجش رابطه آن با استخلاف صالحان از منظر قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
180 - 207
حوزههای تخصصی:
یکی از سنّت های جاری در طول تاریخِ امّت های رسولان، سنّت عذابِ استیصال است. خدای سبحان با نزولِ عذاب های آسمانی و زمینی، مجرمان و مفسدان را ریشه کن ساخته و صالحان را از عذاب نجات داده و آنان را جانشین در زمین کرده است. همه ی امّت ها در این امر یکسان اند و هیچ امّتی، از جمله امّت رسولِ خاتم؟ص؟، از این قاعده مستثنا نیست. در آیاتِ فراوانی به این همسانی تصریح شده است، چنان که در آیاتِ متعددی از حتمیتِ آن در این امّت نیز خبر داده شده است. براساس یافته های این پژوهش، از آن جا که سنّت عذابِ استیصال در این امّت قطعی است و با جانشینی صالحان تلازم دارد، لذا جانشینی و وراثتِ صالحان در این امّت نیز، مانند امّت های رسولانِ پیشین، با نزولِ عذاب بر کفّار رقم خواهد خورد. در این پژوهش، ادلّه ی مخالفان بررسی و به آنها پاسخ داده شده و همچنین شیوه ها و ابزارهای عذاب در امّت خاتم مورد تحلیل قرار گرفته است. پژوهشِ حاضر از روش های توصیفی، بنیادی، توسعه ای و اکتشافی بهره برده است.
استلزامات مرجعیت علمی قرآن بر علوم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
طرح مرجعیت علمی قرآن کریم بر علوم، با هر بیان و خوانش، ضرورتاً باید در ظرف تفسیر و فهم متن مورد ارزیابی قرار بگیرد. بر این اساس پژوهش حاضر، به بررسی «استلزامات» تفسیر متن در تحقق مرجعیت علمی بر علوم می پردازد (مسأله). کشف این استلزامات، از طریق بررسی و استقراء مبانی حِکمی- اصولی و هر آنچه که در تفسیر مدخلیت دارد، انجام خواهد گرفت (فرضیه). بررسی این فرضیه، از طریق روش تحلیلی- توصیفی و بررسی مبانی به کار رفته در حوزه دلالت الفاظ در فقه و اصول، و رویکردهای حِکمی انجام خواهد شد (روش و رویکرد)، تا مبانی طرح ایده مرجعیت علمی قرآن کریم بر علوم روشن شود؛ چرا که با طرح ایده مرجعیت علمی قرآن کریم، ناگزیر از توسعه دامنه تفسیر برای راه یابی موضوعات و محمولات علوم هستیم، تا دلالت یابی قرآن و تأثیرگذاری آن بر علوم مشخص شود. ازاین رو هدف از پژوهش حاضر، تبیین استلزامات مرجعیت علمی قرآن کریم بر علوم است (هدف). برای نمونه می توان به قواعد زبانی حاکم بر الفاظ، و دایره حجّیت ظهور در علم اصول، و تحلیل پدیده های اعتباری در حکمت، و هر ابزار اندیشه ای که محقق را در تحقق مرجعیت یاری می کند، اشاره کرد (یافته ها).
تحلیل گفتمان سوره یوسف (ع) با تأکید بر واژه تأویل بر اساس الگوی نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
321 - 340
حوزههای تخصصی:
تحلیل مفاهیم قرآنی راهی به درک صحیح آیات قرآن است، در پژوهش حاضر با توجه به بسامد تکرار واژه تأویل در سوره یوسف، با روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی این واژه بر پایه رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف پرداخته شده تا با توجه به ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و ارزشی، با خوانشی روشمند به دریافت تازه ای از مفهوم تأویل در سوره یوسف دست یابیم. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که دالّ مرکزی گفتمان تأویل در سوره یوسف، تعلیم علم تأویل احادیث (وقایع و حوادث) است که خود زمینه ساز گفتمان ولایت الهی است. علم تأویل حضرت یوسف (ع) هم از حیث گستره و شمول وقایع و هم از حیث مرجع الهی آن، عامل توفّق و برتری ایشان بر سایر معبران و تغییر دهنده نظام ارزشی موجود است؛ چنان که این امر سبب بر هم زدن مناسبات قدرت در جامعه هدف شد؛ تا آنجا که یوسف (ع) توانست پس از تأویل رؤیای پادشاه مصر، به کنش ها جهت داده و گروه مقابل را برای اجرای طرح استراتژیک چهارده ساله با خود همراه کند. این اقدامات در سطح بالاتر زمینه لازم را برای ترسیم نظام دوگانه اصلی فراهم کرد. با دو گانه سازی من (صاحب علم الهی تأویل احادیث) و آنها که به الله ایمان ندارند و به آخرت کافرند، دو نوع نگاه به هستی مطرح می شود. نگاهی که عالم را متعلق به ربّی می داند که مرجع اصلی همه کنش هاست، در مقابلِ نگاهی که به این امور بی اعتقاد است. این تفکیک پارادایمی زمینه را برای باز تولید یک نظام ارزشی تازه فراهم می کند.
شناخت و راه کار ارتقای کتاب «زیاره العتبات المقدّسه»
حوزههای تخصصی:
کتاب زیاره العتبات المقدّسه، توسّط گروهی از پژوهشگران مؤسّسه علمی فرهنگی دار الحدیث تألیف و در سال 1396 خورشیدی منتشر شد. این کتاب، اثری مهم، مفید و مختصر در حوزه زیارت معصومان علیهم السلام است. تخصّص، دقّت و نام آوری پژوهشگران این اثر، اعتباری مضاعف به آن می بخشد. از سوی دیگر مطالعه نقّادانه این کتاب، موجب کشف برخی اشکالات و نواقص می شود. در مقاله کنونی، نتیجه نگاه نقّادانه، با هدف اصلاح و تقویت کتاب و الگودهی به آثار دیگر، ارائه می گردد. استفاده از منابع واسطه یا با اعتبار کمتر، ارائه اطّلاعات بدون آدرس، ارجاعات اشتباه، بیان برخی مطالب غیر لازم، ذکر نشدن برخی مطالب مورد نیاز زائر، نیاوردن برخی مطالب مأثور و آوردن مطالب غیر مأثور، برخی از گزاره هایی است که با رفع و اصلاح آنها، ارزش این اثر، افزون خواهد شد. اهمّیت موضوع کتاب از یک سو و انتشار آن از سوی یک مرکز علمی مهم، ضرورت ارزیابی و نقد این اثر را مضاعف می کند. پژوهش حاضر تلاش نموده پس از معرّفی مختصر کتاب، به تبیین اشکالات آن بپردازد. نقدها در دو محور شکلی و محتوایی تنظیم شده است.
فرهنگ به مثابه اولویت نخست حکمرانی اسلامی
منبع:
پژوهش های نوین در حکمرانی اسلامی دوره اول پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱
109 - 140
حوزههای تخصصی:
حکمرانی اسلامی نسخه ای از حکمرانی براساس آموزه های اسلامی است که به دنبال تحقق اهداف اسلام در حوزه حکمرانی است. هدف این پژوهش بررسی بسترها و زمینه های شکل گیری و تحقق حکمرانی اسلامی است. تحقق حکمرانی اسلامی بیش از هر چیز مستلزم تمهیدات و بسترهایی است که در صورت فراهم نبودن، «ایده حکمرانی اسلامی» را به یک مفهوم شعاری و ویترینی تبدیل خواهد کرد و اعتبار و قابلیت آن را در مقابل الگوی رقیب به چالش خواهد کشید. با این وصف پرسش پیش روی مقاله این است که مهم ترین بستر و زمینه ساز تحقق حکمرانی اسلامی چیست؟ پژوهش مبتنی بر روش اسنادی و کتابخانه ای در گردآوری داده ها و بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی، «فرهنگ» را اولویت نخست حکمرانی اسلامی می داند و نتیجه می گیرد که فرهنگ در تحقق حکمرانی اسلامی مقدم بر سایر شئون اجتماعی ازجمله اقتصاد و سیاست است و هرگونه تحول و اصلاح ازجمله در حوزه حکمرانی از مسیر فرهنگ عبور می کند.
منطقه خاکستری؛ راهبرد اسرائیل علیه ایران (از 2010 تا 2023)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پیروزی انقلاب اسلامی در سیاست خارجی ایران دگرگونی پدید آمد. در محور این دگرگونی تعریف روابط با دیگر کنشگران از جمله اسرائیل قرار داشت که براساس آن اسرائیل، که پیش از انقلاب با ایران روابط حسنه ای داشت، به یک دشمن راهبردی تبدیل شد. به این ترتیب، ایران و اسرائیل به عنوان دو بازیگر مهم، در سطوح منطقه ای و جهانی در تقابل با یکدیگر قرار گرفتند. مبتنی بر این تقابل، سوالی که پژوهش حاضر به آن می پردازد این است که «اساس کنش و رفتار اسرائیل در مواجهه با ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای مبتنی بر چه راهبردی است؟» در پاسخ به این سوال، فرضیه پژوهش عبارت است از: ناتوانی اسرائیل در جنگ تمام عیار باعث روی آوردن آن به تقابل با ایران در چهارچوب راهبرد منطقه خاکستری، یعنی حمله به منافع ایران تا حد آستانه تحمل شده است. یافته های پژوهش بر پایه روش توصیفی- تحلیلی و استدلال قیاسی (کل به جزء) حاکی از آن است که اسرائیل برای عدم مواجهه مستقیم (جنگ) و در راستای مهار جمهوری اسلامی از طریق عملیات هایی مانند ترور، جاسوسی، تبلیغات، حملات سایبری، جنگ نیابتی و فشار اقتصادی، راهبرد منطقه خاکستری را در برابر ایران دنبال کرده است.
کارآمدی فقه سیاسی در کاربست دکترین حقوق بشری «آرتوپی» در اجرای حمایتگرایی بین المللی جمهوری اسلامی ایران
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
105 - 123
حوزههای تخصصی:
کنش حمایتگرایانه در سیاست خارجی، پیوسته نقطه کانونی چالش هایی قلمداد شده که جمهوری اسلامی ایران در حکمرانی بین المللی خود در مواجهه با هژمونیک گرایی اراده های مستبد نظام بین الملل با آن درگیر بوده است. فقدان چارچوب گفتمانی متناسب جهت تبیین و صورت بندی این راهبرد متعالی انسانی، به گونه ای که در ضمن تقارن و تناسب حداکثری با موازین اسلامی و قانون اساسی، از قدرت اِقناعی و اِعمالی لازم برخوردار باشد وضعیتی را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران رقم زده که می توانیم از آن به «تاخر گفتمانی» تعبیر کنیم. بر اساس این ضرورت تحقیق پیش رو بر این فرضیه ابتنا دارد که «با تدقیق در اجزاء، ارکان و عناصر دکترین حقوق بشری «آرتوپی» و تطبیق آن با آموزه های فقه سیاسی -اعم از احکام فقه سیاسی و مفاد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان امرِ معاصرِ متبلور از فقه سیاسی شیعه- می توان این مهم را تامین نمود». بنابراین تحقیق حاضر در مقام پاسخ به این پرسش است که «فقه سیاسی شیعه از چه ظرفیت هایی جهت کاربست دکترین نوظهور آرتوپی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار است؟». پرسش مزبور با رویکردی تحلیلی و توصیفی و از رهگذر مطالعه کتابخانه ای در قلمرو آموزه های فقه سیاسی و اسناد بین المللی مرتبط دنبال شده و نگارنده کارآمدی گفتمانی فقه سیاسی در کاربست این مبنای حقوق بشری را در سه ساحت «مفهوم شناختی»، «مبناشناختی» و «راهبردشناختی» تبیین نموده است.
بررسی و نقد روش های اثبات عقاید مبتنی بر عقل در دیدگاه ابن تیمیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
34 - 60
حوزههای تخصصی:
ابن تیمیه شخصیتی شناخته شده در تاریخ عقاید است و تأثیرگذاری او بر برخی گروه های تکفیری، امری پوشیده نیست. موضوع این پژوهش نیز بررسی و نقد نگاه وی به اثبات عقاید مبتنی بر عقل است. این امر با شناسایی نگاه وی به روش های عقلی، در میان آثار مکتوبش صورت گرفته است. این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش است که نگاه ابن تیمیه به روش های اثبات عقلی عقاید چگونه بوده و چه نقدهایی بر آن وارد است؟ وی با حصر استدلال عقلی در قیاس و تمثیل و استقرا مخالف است و بیش از تعریفی مختصر به روش استقرا نپرداخته است؛ اما به روش قیاس و تمثیل به طور مفصل پرداخته است. او کارکرد قیاس منطقی یا قیاس شمولی به تعبیر خودش را انکار می کند و به عکس قائل به حجیت تمثیل و قیاس الغائب علی الشاهد است و تلاش می کند عموم صاحب نظران را در قبول حجیت تمثیل با خود همراه کند. درمقام نقد نیز آنچه وی به مثابه روش استدلال عقلی غیر از قیاس و تمثیل و استقرا مطرح می کند، درواقع به یکی از این سه روش بازمی گردد. همچنین انکار کارکرد قیاس از سوی وی صحیح نیست. تمثیل هم هرچند از روش های اثبات عقلی است؛ ولی یقین آور نیست و برخلاف ادعای ابن تیمیه، یقین ناآوری آن از نگاه بسیاری از عالمان دور نمانده است.
وضعیت سنجی فلسفی شرور در عصر ظهور(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
116 - 136
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل اساسی در حوزه دین پژوهی و فلسفه دین، جایگاه شرور در عالم دنیا و ارتباط آن با خالق است که همواره در طول تاریخ، نگاه فلاسفه اسلامی و غربی را به خود معطوف کرده است. پیوند این مسئله با خداباوری، ابهامی است که حل آن می تواند سطح گسترده ای از باورمندی به حکمت خداوند را در میان جوامع به دنبال داشته باشد؛ زیرا بشر همواره در طول حیات خود، با ناملایمت ها درگیر است و در عرصه زندگی دنیوی، انتظار دستیابی به خیر مطلق و رهایی از شرور را با خود دارد. بنا بر اعتقاد قطعی اسلامی، بشر در همین حیات دنیوی، به آرمان شهری الهی دست پیدا خواهد کرد که «عصر ظهور» نامیده می شود. با این همه، تحلیل فلسفی چندانی درباره این عصر وجود ندارد و از حیث فلسفی، به تحلیل مسئله شرور در این دوران نیز توجه نشده است. ازاین رو نگارنده در این اثر، با روشی توصیفی- تحلیلی به تبیین این مسئله پرداخته است. درنهایت نتیجه تحقیق این است که در عصر ظهور، رذایل اخلاقی که ریشه در سوء اختیار و اراده انسان و شرور نفسانی دارد، وجود نخواهد داشت و به سبب استکمال هستی و انسان، محدودیت های متافیزیکی برداشته خواهد شد و آلام بشر که به دلیل محدودیت های ماده بوده است، با اشتداد وجودی عالم، به پایان خواهد رسید. این تکامل در ظرف وجودی عالم ماده شکل خواهد گرفت و به معنی سلب ماده از عالم طبیعت نیست.
ظهور و افول دوناتیست ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
159 - 184
حوزههای تخصصی:
وضعیت مسیحیان شمال آفریقا از جهات دینی، اجتماعی و اقتصادی با سایر نواحی روم باستان تفاوت داشت. مسیحیان آفریقا از نظر دینی خودشان را خالص تر و مومن تر از دیگران می دانستند و از جهت اقتصادی نسبت به رومیان فقیرتر بودند. از سده دوم میلادی که مسیحیت وارد شمال آفریقا شد، شهرهای کارتاژ و نومدیا به طور عمده به شهرهای مهم مسیحی نشین تبدیل شدند. تا سده چهارم میلادی مسیحیان در آن نواحی در کنار هم تقریباً زندگی مسالمت آمیزی داشتند تا اینکه در آن سده شکنجه بزرگ شروع شد. در طول شکنجه برخی از مسیحیان دچار لغزش شدند و به منظور رهایی از خطر اعدام، متون مقدس را تحویل مقامات دادند اما برخی دیگر مقاومت کرده و در این راه شهید شدند. سرانجام در زمان کنستانتین شکنجه پایان یافت و مسیحیان در سرتاسر قلمرو روم از آزادی دینی برخوردار شدند. در این میان، گروهی از مسیحیان شمال آفریقا که بعداً به دوناتیست ها معروف شدند اعلام کردند کسانی که در طول شکنجه دچار لغزش شده اند، تعمیدشان باطل است و اکنون باید دوباره تعمید یابند. همین دیدگاه باعث بروز اختلاف عمیقی بین دوناتیست ها و کاتولیک ها شد و به تدریج اختلاف دینی به خصومت و خشونت های فراوانی دامن زد، طوری که آفریقا به عرصه کشمکش بین دوناتیست ها و کاتولیک ها تبدیل شد. ما در ادامه سعی خواهیم کرد با نگاه تاریخی-الهیاتی فرایند ظهور و افول این فرقه را در جهان مسیحیت بیان کنیم.
تحلیل روابط ناتو- جنوب در چهارچوب ابتکار استانبول؛ چالش ها و سناریوهای پیش رو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیمان ناتو در دهه های گذشته جدا از مقابله با توسعه طلبی شوروی سابق و پیمان ورشو در چهار بحران دیگر نیز دخالت کرده است؛ بحران شبه جزیره کره، بحران لبنان، بحران کویت و بحران بوسنی. نکته جالب اینجاست که دخالت ناتو در این بحران ها هر چند با چتر حمایتی و قانونی سازمان ملل و شورای امنیت انجام می شده؛ اما اساساً در چهارچوب اهداف سازمانی آن نمی گنجد. به اعتقاد برخی از کارشناسان، ناتو با بحران هویت مواجه بوده و اختلافات شدید میان راهبردهای امنیتی کشورهای عضو آینده مبهمی را برای آن ترسیم کرده است. نشست سران ناتو در سال 2004 و تصویب سند ابتکار همکاری استانبول نقطه شروع همکاری های رسمی ناتو و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس بود. در این نشست از کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس دعوت شد تا وارد همکاری های امنیتی- نظامی با ناتو شوند. قطر، کویت، بحرین و امارات متحده عربی چهار کشوری هستند که تاکنون به این دعوت پاسخ مثبت داده و با انعقاد پیمان های امنیتی یا قراردادهای مبادله اطلاعات نظامی- امنیتی همکاری هایی را با ناتو آغاز کرده اند؛ اما پس از گذشت دو دهه از امضای این سند، سوال اینجاست که وضعیت همکاری اعضای این شورا با ناتو در چه وضعیتی قرار دارد؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که همکاری بیشتر اعضای شورای همکاری خلیج فارس با ناتو، طی سال های اخیر، تعاملات امنیتی را دربر می گرفته؛ اما در آینده این همکاری ها به سمت مقابله با تهدیدات نوین، از طریق کمک به ساخت یک الگوی امنیتی- مشارکتی- منطقه ای با محوریت ایران پیش خواهد رفت.
Study of the Network Connections of Surah al-Inshiqāq with Its Adjacent Surahs (Infitār, Mutaffifīn, Burūj, Tāriq)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The Holy Qur’an has a single source and there is no difference between its verses. Therefore, some Surahs of the Holy Qur’an may be put together to get a better understanding of them. And based on the method of verbal and spiritual analogies, one Surah should be placed at the center and the its connection with other Surahs of the Holy Qur’an would be discovered. “The network connection of the Surahs of the Qur’an” is a new term that speaks of the structural and content relation between Surahs. The methods of network connections between the Surahs of the Holy Qur’an can be summarized in the thematic congruence between adjacent Surahs, congruence between a set of Surahs, congruence between the beginning of a Surah and the end of the previous one, congruence between two consecutive Surahs at the beginning or end, rhyme, common purpose, and common theme. This research analyzes the network connections of Surah al-Inshiqāq with its adjacent Surahs (Al-Infitār, Mutaffifīn, Burūj, Tāriq) with a descriptive analytical method in two aspects of structural and content congruence. In conclusion, this Surah has structural and literary connections, including the congruence of the beginning, rhyme, analogy, and literary imagery, which all are in one structural group. The research also shows that this Surah has content connections including the Unity of God, mentioning the events of the Day of Judgment, grouping of people in the Day of Judgment, and common purpose.
نگاهی به کتاب الشيعة الامامية و عقائدهم الاجماعية
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۵ خرداد و تیر ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۰۶)
409 - 415
حوزههای تخصصی:
این نوشتار اختصاص به معرفی و بررسی کتاب «الشیعه الامامیه و عقائدهم الاجماعیه» تألیف فتح الله نجارزادگان و معصومه رضوانی دارد که با هدف ارائه چکیده ای از اصول عقاید مورد اتفاق امامیه نگاشته شده است.
بررسی تحلیلی «معنا» به عنوان متعلَق ادراک وهمی و نقش آن در شکل گیری روش و معرفت تجربی از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۱
25 - 52
حوزههای تخصصی:
ابن سینا وظیفه اصلی قوه واهمه را ادراک «معانی» می داند و بالتّبع سایر کارکردهای این قوه باید در پرتو این نوع ادراک تبیین شود. مقصود اولیه و مشهور او از «معنا» امری ذاتاً نامحسوس است که در محسوسات جزئی تحقق دارد و مصادیق مختلف آن به نوعی قابل اندراج تحت دوگانه موافقت (ملائمت) و مخالفت (منافرت) اند؛ به این جهت می توان میان این دسته از معانی و عوارض خاصه موجود ارتباط برقرارکرد؛ البته با این تفاوت که معانی هیچگاه حالت اضافی خود نسبت به امر محسوس را، نه در مقام تحقق و نه در مقام تصور، ازدست نمی دهند؛ بااین حال ابن سینا مقصود دیگری از معنا را نیز به عنوان متعلَق ادراک واهمه مدنظر داشته است. این معنا همان ارتباط و نسبت میان صور محسوس است که از اشیاء و هویات محسوس خارجی ادراک می گردد. چنین معنایی در عین نامحسوس بودن، برخلاف معنای اول، برگرفته و قابل فروکاست به محسوسات است. مبتنی بر سنخ دوم معنا، می توان چگونگی تعمیم یافتن حکم محسوسات به امور نامحسوس را در وهمیات تبیین کرد. همچنین این تعمیم بخشی در حوزه اشیاء محسوس و ویژگی های آن ها موجب شکل گیری استقرا می گردد. باتوجه به اینکه ابن سینا تجربه را حاصل اجتماع استقرای حسی و قیاس عقلی می داند، می توان نتیجه گرفت که واهمه و معانی ادراکی آن در شکل گیری روش و معرفت تجربی نقشی محوری ایفا می کنند.