فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
۱۳۷-۱۱۰
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی روان درمانی مبتنی بر توانمندی ها بر کاهش میزان حساسیّت اضطرابی و حملات پانیک نوجوانان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بود. روش: روش مطالعه حاضر آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال افسردگی اساسی بودند که از فروردین ماه تا خردادماه سال 1403 به مرکز مشاوره تحصیلی شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. در این پژوهش 30 بیمار واجد شرایط به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه افسردگی بک (1996)، حساسیّت اضطرابی تیلور و کوکس (۱۹98) نشانه های پانیک لیبوتیز و همکاران (1984) گردآوری شدند.گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای هر هفته یک جلسه تحت روان درمانی مبتنی بر توانمندی ها قرار گرفتند برای ارزیابی تأثیر آموزش از هر دو گروه آزمایش و کنترل پس آزمون اخذ گردید. داده ها با استفاده از تجزیه و تحلیل کوواریانس چندمتغیره در نرم افزار آماری SPSS-24 انجام گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد، میانگین نمرات گروه آزمایش برای متغیرهای حساسّیت اضطرابی (54/90=F، 001/0≥P) و حملات پانیک (90/11=F، 05/0 ≥P) به طور معنی داری پایین تر از گروه کنترل بود. نتیجه گیری: مطابق با یافته های حاضر روان درمانی مبتنی بر توانمندی ها می تواند به عنوان یک روش جدید و مؤثر در جهت کاهش میزان حساسیّت اضطرابی و حملات پانیک در نوجوانان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی استفاده گردد.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر شفقت ورزی و تحمل پریشانی زنان مبتلا به مشکلات قلبی- عروقی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری قلبی عروقی به عنوان یکی از شایع ترین علت مرگ و میر در میان بیماری های غیرواگیر است. هدف: پژوهش حاضر به منظور اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر تحمل پریشانی و شفقت ورزی زنان مبتلا به مشکلات قلبی عروقی انجام شد. روش:روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل بیماران زن مبتلا به مشکلات قلبی عروقی مراجعه کننده به بخش قلب بیمارستان امام رضا (ع) آمل سال 1401-1402 بودند،که تعداد 30 نفر با شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب و در دو گروه درمان پذیرش و تعهد(15 نفر) وگروه کنترل(15 نفر) جایدهی شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس تحمل پریشانی سیمون و گاهر(2005) و شفقت ورزی نف(2003) استفاده شد. گروه آموزش، درمان پذیرش و تعهد هیز و همکاران(2011) را به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس بانرم افزار spss نسخه 22 مورد تحلیل قرارگرفت. یافته: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات گروه کنترل و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد(001/0=P). به طوری که درمان پذیرش و تعهد منجر به افزایش تحمل پریشانی و شفقت ورزی زنان مبتلا به مشکلات قلبی عروقی گردید(05/0<P). نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده درمان پذیرش و تعهد به عنوان یک روش مناسب در جهت بهبود تحمل پریشانی و شفقت ورزی زنان مبتلا به مشکلات قلبی عروقی بود. باتوجه به اثربخش بودن این روش پیشنهاد می شود در کنار سایر روش های درمانی در جهت بهبود این متغیرها در این زنان استفاده شود
اثربخشی آموزش مدیریت خشم مبتنی بر رویکرد شناختی بر تکانشگری دانش آموزان پسر قلدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش مدیریت خشم مبتنی بر رویکرد شناختی بر تکانشگری دانش آموزان پسر قلدر انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پسر قلدر دوره اول متوسطه شهر بندرعباس در سال تحصیلی 99-1398 بود. در این پژوهش تعداد 30 دانش آموز پسر قلدر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 دانش آموز). گروه آزمایش آموزش مدیریت خشم مبتنی بر رویکرد شناختی را طی یک ماه در 8 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. در این بین در گروه آزمایش 2 نفر و در گروه گواه گواه نیز 3 نفر ریزش داشتند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس قلدری ایلی نویز (IBS) و پرسشنامه تکانشگری بارت (BIS) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرنی با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مدیریت خشم مبتنی بر رویکرد شناختی بر تکانشگری دانش آموزان پسر قلدر تأثیر معنی داری دارد (001/0p<). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش مدیریت خشم مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری با تمرکز بر مهارت های مدیریت خشم، راهکارهای عملی مدیریت خشم و خودآموزی شناختی می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت کاهش تکانشگری دانش آموزان پسر قلدر مورد استفاده گیرد.
نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین خودمهارگری و اهمال کاری تحصیلی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین خود مهارگری و اهمال کاری تحصیلی در دانشجویان انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانشجویان دانشگاه پیام نور-واحد بین المللی عسلویه در سال تحصیلی 1403-1402 بود. در این مطالعه 208 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (ASEQ؛ اون و فرامن، 1988)، مقیاس اهمال کاری تحصیلی دانشجویان (APQ؛ سولومون و راثبلوم، 1984) و مقیاس خود مهارگری (SCS؛ تاجنی و همکاران، 2004) استفاده شد. تحلیل داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار است. نتایج نشان داد خود مهارگری و خودکارآمدی به طور مستقیم بر اهمال کاری تحصیلی اثر منفی و معنادار داشتند؛ همچنین خودمهارگری به طور مثبت بر خودکارآمدی اثر معنادار داشت (05/0>P). نتایج آزمون بوت استرپ نشان داد که خودکارآمدی بین خود مهارگری و اهمال کاری تحصیلی نقش میانجی داشت (05/0>P). نتایج این مطالعه دلالت بر این دارد که خود مهارگری یک عامل مهم در کاهش اهمال کاری تحصیلی دانشجویان است، همچنین این رابطه به وسیله خودکارآمدی میانجی گری شد؛ در واقع خود مهارگری به واسطه بهبود خودکارآمدی می تواند نقش مهمی در کاهش اهمال کاری تحصیلی دانشجویان داشته باشد.
The Phenomenology of Shame in the Clinical Population: A Qualitative Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۴
55 - 66
حوزههای تخصصی:
Objective: Shame is a multi-faceted self-conscious emotion which occurs when one considers themselves to not have fulfilled internalized societal standards and can be viewed as a social, psychological as well as a cultural phenomenon. The current study aimed to explore the lived experience of individuals receiving psychotherapy or pharmacotherapy.
Research Methodology: The study used a qualitative research method and described, in-depth, what shame is and how it’s experienced from the participants' point of view. The participants in the study were nine males and seven females who participated in an in-depth unstructured interview. Data were analyzed based on the seven-step Colaizzi's method.
Findings: Based on the findings of this study, eight themes of “physical reactions,” “accompanying emotions,” “making mistakes,” “other,” “being subject to judgment,” “blame,” “annihilation,” and “having a negative view of self,” in addition to three sub-themes of “incompetence,” “worthlessness” and “inadequacy” were common in the lived experience of individuals of shame. The resulting themes were explored and discussed.
Conclusion: The findings of this study can be used to develop shame assessment scales considering the Iranian culture and to plan interventions that target these common themes.
تحلیل نقش فضاهای باز در مدارس ابتدایی بر سرزندگی دانش آموزان با تأکید بر عناصر رویکرد بیوفیلیک
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
92 - 112
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: سازمان آموزش و پرورش نقشی محوری در انتقال ارزش ها و رشد استعدادهای دانش آموزان دارد. با توجه به افزایش جمعیت و نیاز به آموزش مؤثر، توجه به کیفیت فضاهای آموزشی و بهبود روحیه و انگیزه دانش آموزان اهمیت ویژه ای پیدا کرده است. این تحقیق به بررسی نقش فضاهای باز مدارس در ارتقاء سرزندگی و رضایتمندی دانش آموزان ابتدایی با در نظر گرفتن عناصر رویکرد بیوفیلیک می پردازد. روش شناسی پژوهش: این تحقیق از نوع کاربردی و به روش توصیفی پیمایشی و میدانی انجام شده است. جامعه آماری شامل 4200 معلم ابتدایی در یاسوج بوده و 352 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اصلی جمع آوری داده ها پرسشنامه شامل دو بخش: چک لیست ارزیابی فضای آموزشی و پرسشنامه عملکرد تحصیلی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری مناسب صورت گرفت.یافته ها: نتایج نشان داد که بین فضای باز مدرسه و سرزندگی و رضایت مندی دانش آموزان ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین ویژگی های محیطی، فرم های طبیعی و نور به طور مستقیم بر سرزندگی و رضایت مندی دانش آموزان تأثیرگذار هستند و ضرورت طراحی فضاهای آموزشی با توجه به این عناصر گزارش شده است.نتیجه گیری: فضاهای آموزشی به ویژه فضاهای باز در مدارس ابتدایی نیازمند طراحی مناسب و متناسب با اصول بیوفیلیک است. این طراحی می تواند به بهبود یادگیری، افزایش انگیزه و دستیابی به روحیه مثبت در دانش آموزان کمک کند. نتایج تحقیق به اهمیت ارتقاء کیفیت فضاهای آموزشی و توجه به نیازهای روانی و فیزیکی دانش آموزان تأکید می کند و پیشنهاداتی برای تحقیقات آتی در زمینه تأثیر معماری بیوفیلیک بر سلامت روان و عملکرد تحصیلی ارائه می دهد.
پیش بینی اشتغال پذیری خود- ادراک شده براساس سبک های دلبستگی، ذهنی سازی و بلندپروازی مسیر شغلی در فارغ التحصیلان دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
145 - 160
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تداوم مسیرشغلی پس از دوران دانشگاه و ورود به عرصه اشتغال مورد توجه غالب فارغ التحصیلان دانشگاه ها است. لذا پژوهش حاضر با هدف پیش بینی اشتغال پذیری خود-ادراک شده بر اساس سبک های دلبستگی، ذهنی سازی و بلندپروازی مسیرشغلی در فارغ التحصیلان دانشگاه انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل کلیه فارغ التحصیلان بیکار جویای کار مراجع کننده به مراکز کاریابی استان اصفهان در طی سال های 1400الی 1402 بودند. از این جامعه، نمونه ای به حجم 163 نفر به روش در دسترس انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های ویژگی های دموگرافیک (محقق ساخته)، اشتغال پذیری خود-ادراک شده (راتول و همکاران، 2008)، سبک های دلبستگی (هاوزن و شیور، 1985)، عملکرد بازتابی (فونگی و همکاران، 2016) و بلند پروازی مسیرشغلی (اوتو و همکاران، 2015) استفاده شد. داده ها با استفاده از روش های آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره (روش گام به گام) تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین سبک های دلبستگی، ذهنی سازی و بلندپروازی مسیرشغلی با اشتغال پذیری خود-ادراک شده همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد (05/0>P). در مجموع متغیرهای سبک های دلبستگی، ذهنی سازی و بلندپروازی مسیرشغلی 84 درصد از واریانس اشتغال پذیری خود-ادراک شده را به عنوان متغیر ملاک تبیین می کند. در نتیجه می توان اشتغال پذیری خود-ادراک شده را به کمک سبک های دلبستگی، ذهنی سازی و بلندپروازی مسیرشغلی پیش بینی نمود.
نتیجه گیری: با توجه به اهمیت اشتغال پذیری فارغ التحصیلان دانشگاه ها توجه به نقش متغیرهای روانشناختی در کنار کسب مهارت ها و صلاحیت های حرفه ای برای ورود به عرصه اشتغال ضروری است.
اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل بر ایجاد تفاوت میان خود و جنین و ارائه احساس مادر در زنان باردار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل بر ایجاد تفاوت میان خود و جنین و ارائه احساس مادر در زنان باردار بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری 3 ماهه بود. جامعه آماری پژوهش کلیه ی زنان با بارداری اول مراجعه کننده به مراکز منتخب بهداشت و درمان شهر تهران در سال 1402 بود که از بین آنها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر انتخاب شدند. این تعداد در دو گروه آموزش گروهی مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل و گروه گواه به طور تصادفی جایگزین شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه دلبستگی مادر به جنین (MFAS، کرانلی، 1981) جمع آوری شد. مداخله آموزش گروهی مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل در 8 جلسه 90 دقیقه و هفته ای یک بار برگزار شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون ایجاد تفاوت میان خود و جنین، معنادار بوده است (05/0>P). همچنین تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون ارائه احساس مادر و پیش آزمون پیگیری ارائه احساس مادر نیز معنادار بوده است (05/0>P). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت آموزش گروهی مبتنی بر تحلیل رفتار متقابل بر بهبود ایجاد تفاوت میان خود و جنین و ارائه احساس مادر در زنان باردار موثر و ماندگار است.
مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار با طرحواره درمانی بر بخشودگی زناشویی و تنظیم شناختی هیجان در زوجین متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۲ (پیاپی ۱۰۵)
۱۶۶-۱۵۷
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار با طرح واره درمانی بر بخشودگی زناشویی و تنظیم شناختی هیجان در زوجین متعارض بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری دو ماه بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین متعارض مراجعه کننده به مرکز مشاوره نیهاد شهر تهران در سال 1403-1402 بود که از بین آن ها به صورت در دسترس 60 زوج دارای تعارض زناشویی نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه بخشودگی پولارد (IFS، 1998) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی (CERQ، 2001) بود. مداخله ی زوج درمانی هیجان مدار طی 8 جلسه 90 دقیقه ای و طرح واره درمانی نیز طی 10 جلسه 90 دقیقه ای انجام شد. داده های پژوهش، به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بین میانگین پیش آزمون و پس آزمون سه گروه در بخشودگی زناشویی و تنظیم شناختی هیجان تفاوت معناداری وجود دارد (05/0>P). علاوه بر این بین پس آزمون و پیگیری گروه ها تفاوت معنادار مشاهده نشد 05/0<P). همچنین بین میانگین پس آزمون دو گروه آزمایش در بخشودگی زناشویی و تنظیم شناختی هیجان تفاوت معنادار وجود داشت 05/0>P). از یافته های فوق می توان نتیجه گرفت که طرح واره درمانی نسبت به زوج درمانی هیجان مدار مداخله کارآمد و اثربخش تری بوده است.
The Role of Job Crafting and Work-Life Balance in Employee Engagement
حوزههای تخصصی:
Employee engagement is a crucial factor in ensuring organizational success. It involves employees being able to be themselves at work and putting in extra effort to help their company thrive. To achieve this, it is essential to identify the factors that can predict employee engagement. Therefore, this research aims to examine the role of job crafting and work-life balance in employee engagement. The study's statistical population consisted of employees from the University of Sistan and Baluchestan. A sample of 119 individuals was selected using convenience sampling. The research tools were the Job Crafting Questionnaire, the Work-Life Balance Questionnaire, and the Employee Engagement Questionnaire. The results showed that there is a significant and direct correlation between job crafting and work-life balance with employee engagement (P<.001). Based on the results of Structural Equation Modeling the task job crafting, flexibility on work schedule and workplace support had positive and significant effects on employee engagement
اثربخشی مداخله فرزندپروری آگاه از آسیب بر ترومای دوران کودکی و مهارت های تعاملی والدین در خانواده های فرزندپذیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
111 - 126
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حضانت و سرپرستی کودک از جمله امور حساس و پراهمیت در حوزه نهاد خانواده به شمار می آید و پیداست که سرپرستی و تربیت کودک، سعی و زحمت فراوانی را مطالبه می کند. از این رو پژوهش حاضر با هدف اثربخشی فرزندپروری آگاه از آسیب بر ترومای دوران کودکی و مهارت های تعاملی والدین در خانواده های فرزندپذیر انجام گرفت.
روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و طرح دو گروه آزمایش و کنترل ناهمسان با پیش آزمون، پس آزمون و دوره پیگیری 45 روزه بود. جامعه آماری شامل کلیه خانواده های فرزندپذیر از مراکز نگهداری کودکان بی سرپرست و بدسرپرست در شهر اصفهان در بازه زمانی تابستان 1402 بود که به شیوه نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر از بین مراجعه کنندگان به مراکز نگهداری کودکان بی سرپرست و بدسرپرست شهر اصفهان انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه 20 نفر (20نفر آزمایش) و (20 نفر کنترل) گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های ترومای دوران کودکی برنستاین و همکاران (2003)؛ مهارت های تعاملی والد- کودک پیانتا (1394) و آموزش فرزندپروری آگاه از آسیب بوگلز و راستیفو (2013)، طی 10 جلسه 90 دقیقه ای بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های تکراری تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که مداخله فرزندپروری آگاه از آسیب بر ترومای دوران کودکی و مهارت های تعاملی والدین در خانواده های فرزندپذیر موثر است (01/0p<).
نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت مداخله فرزندپروری آگاه بر آسیب درمانی مناسب جهت کاهش ترومای دوران کودکی و افزایش مهارت های تعاملی والدین است. بر این اساس پیشنهاد می گردد برنامه اختصاصی همچون آموزش فرزندپروری آگاه از آسیب در راستای اثرات ناشی از آسیب های فرزندپروری در خانواده های فرزندپذیر توسط متخصصین آموزش داده شود.
به کارگیری مدل سازمان شخصیت در تمایز سطوح فرسودگی شغلی کارکنان شهرداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
365 - 374
حوزههای تخصصی:
فرسودگی شغلی یکی از چالش های اساسی در محیط های کاری است. هدف این پژوهش بررسی نقش ویژگی های شخصیتی در تشخیص و تمایز بین گروه ها با سطوح مختلف فرسودگی شغلی است. به این منظور، 329 کارمند شهرداری تهران در بهار و تابستان 1403 از طریق نمونه گیری سلسله مراتبی انتخاب و با استفاده از پرسش نامه فرسودگی شغلی مسلش (MBI) و آزمون سازمان شخصیت کرنبرگ (IPO) و با استفاده از روش تحلیل تشخیصی مقاوم مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که متغیرهای سازمان شخصیتِ آزمون واقعیت، پرخاشگری و ارزش های اخلاقی به طور معناداری قادر به ایجاد تشخیص و تمایز بین گروه های مقاوم به فرسودگی و با فرسودگی بالا هستند. یافته ها نشان می دهند که کارکنانی که نقص بیشتری در آزمون واقعیت، پرخاشگری و ارزش های اخلاقی داشتند، بیشتر در معرض فرسودگی شغلی قرار گرفته اند. نتایج این پژوهش بر اهمیت توجه به ویژگی های شخصیتی مدل سازمان شخصیت کرنبرگ در اتخاذ دیدگاهی جامع تر در محیط های کاری تاکید داشته و نقش آنها را در بروز و تشدید فرسودگی شغلی معنادار یافته است.
موضوع روان شناسی اسلامی، چالش ها و افق های پیش رو(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی و معرفی موضوع روان شناسی اسلامی، چالش ها و افق های پیش رو است. بدین منظور با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به منابع اصیل و دسته اول روان شناسی که به موضوع روان شناسی در هر رویکرد پرداخته اند، مراجعه شد. موضوع از رویکردها یا صاحبان مکاتب روان شناسی استخراج گردید. سپس طبق چهار معیار جهت گیری روان شناختی، جامعیت، برخورداری از عنصر انسجام بخش، و همسویی با اهداف بررسی و به اختصار نقد گردید. در گام دوم به فعالیت های انجام شده در حوزه روان شناسی اسلامی مراجعه و موضوعات پیشنهادی برای روان شناسی اسلامی کشف و بر اساس چهار معیار پیشین بررسی و نقد گردید. در نهایت با رجوع به منابع دست اول اسلامی مانند اسفار ملاصدرا، شفاء بوعلی، آثار علامه مصباح یزدی و کتاب های نوشته شده درباره مبانی روان شناسی اسلامی با نگاهی روان شناختی موضوع روان شناسی اسلامی استخراج و با عنوان «سازمان یافتگی ها، دگرگونی ها، حالت ها و کنش های روان و فرایندهای زیرین آن ها» به عنوان موضوع منتخب برای روان شناسی اسلامی معرفی گردید.
پیش بینی رضایت از زندگی براساس خودمهارگری و تاب آوری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش خودمهارگری و تاب آوری در پیش بینی رضایت از زندگی انجام شد. این مطالعه به روش توصیفی و از نوع همبستگی طراحی گردید و جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه تهران تشکیل دادند. نمونه ای شامل ۳۸۱ دانشجو (۱۰۹ مرد و ۲۷۲ زن) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با روش های ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون و رگرسیون خطی انجام پذیرفت. داده ها با استفاده از پرسشنامه های استاندارد رضایت از زندگی، مقیاس تاب آوری و مقیاس خودمهارگری جمع آوری شد. نتایج یافته های تحقیق، همبستگی مثبت و معناداری بین هر دو متغیر پیش بین (خودمهارگری و تاب آوری) با رضایت از زندگی نشان داد. تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که این دو متغیر در مجموع ۳۱ درصد از واریانس رضایت از زندگی را تبیین می کنند. این یافته ها بیانگر آن است که تقویت خودمهارگری و تاب آوری می تواند به عنوان راهبردی مؤثر در افزایش رضایت از زندگی مورد توجه قرار گیرد.
پیش بینی گرایش به اعتیاد بر اساس تمایزیافتگی خویشتن، خود میان بینی و راههای مقابله ای در بین دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی پیش بینی گرایش به اعتیاد بر اساس تمایزیافتگی خویشتن، خودمیانبینی و سبک های مقابله ای پرداخته است. هدف اصلی این مطالعه، شناسایی عوامل روان شناختی مؤثر بر گرایش به اعتیاد و تحلیل روابط میان این متغیرها است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نور قم در سال ۱۴۰۰ بود. نمونه پژوهش با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد و در مجموع ۲۸۵ دانشجو از دانشکده های مختلف این دانشگاه در مطالعه شرکت کردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های استاندارد شامل مقیاس گرایش به اعتیاد، تمایزیافتگی خویشتن، خودمیانبینی و سبک های مقابله ای جمع آوری و با روش های آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند.نتایج نشان داد که تمایزیافتگی خویشتن، خودمیانبینی و سبک های مقابله ای به طور معناداری گرایش به اعتیاد را پیش بینی می کنند. در میان این متغیرها، سبک های مقابله ای با ضریب پیش بینی ۰.۵۰ بیشترین تأثیر را داشتند، در حالی که تمایزیافتگی خویشتن (۰.۴۵) و خودمیانبینی (۰.۳۲) در رتبه های بعدی قرار گرفتند. یافته ها نشان داد افرادی که تمایزیافتگی خویشتن پایین تر و سبک های مقابله ای ناکارآمدتری دارند، بیشتر در معرض گرایش به اعتیاد هستند.این پژوهش با تأکید بر نقش عوامل روان شناختی، کاربردهای مهمی در طراحی مداخلات پیشگیرانه و درمانی مرتبط با اعتیاد دارد. نتایج می تواند به عنوان پایه ای علمی برای ارتقاء سلامت روانی و کاهش رفتارهای پرخطر مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه خرده مقیاس های نسخه پنجم آزمون هوش استنفورد–بینه در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در خواندن و ریاضیات: یک رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه خرده مقیاس های شناختی شامل استدلال سیال، حافظه فعال و پردازش دیداری-فضایی در دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در خواندن و ریاضیات، با تأکید بر رویکرد شناختی انجام شد. این مطالعه از نوع علّی-مقایسه ای بود و در ابتدا نمونه ای متشکل از ۹۰ دانش آموز (۳۰ نفر با اختلال خواندن، ۳۰ نفر با اختلال ریاضی، و ۳۰ نفر بدون اختلال یادگیری به عنوان گروه عادی) به روش نمونه گیری در دسترس از میان مراجعه کنندگان به مراکز مشاوره و کلینیک های روان شناسی شهر تهران انتخاب شدند. پس از حذف ۱۲ مورد دارای داده های ناقص، تحلیل نهایی بر روی ۷۸ دانش آموز انجام شد. به منظور سنجش مؤلفه های شناختی، از آزمون هوش استنفورد–بینه (نسخه پنجم) استفاده گردید و داده ها با تحلیل واریانس چندمتغیره و آزمون های تعقیبی توکی تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که عملکرد دانش آموزان دارای اختلال یادگیری در خرده مقیاس های استدلال سیال، حافظه فعال و پردازش دیداری-فضایی به طور معناداری پایین تر از گروه دانش آموزان عادی بود (p<0.05)، در حالی که بین دو گروه اختلال خواندن و اختلال ریاضی تفاوت معناداری مشاهده نشد. این نتایج نشان می دهد که نارسایی در مؤلفه های شناختی مورد سنجش، در هر دو نوع اختلال یادگیری خاص وجود دارد و می تواند در تضعیف عملکرد تحصیلی دانش آموزان نقش داشته باشد. در مجموع، یافته های این پژوهش با تأکید بر نقش خرده مقیاس های شناختی آزمون هوش استنفورد–بینه در تبیین مشکلات یادگیری، بر ضرورت طراحی مداخلات شناخت محور جهت بهبود این مؤلفه ها تأکید می ورزد؛ مداخلاتی که می توانند زمینه ارتقاء عملکرد تحصیلی و کاهش علائم اختلالات خواندن و ریاضی را فراهم سازند.
Structural Modeling of Risky Behaviors Based on Attention, Memory, and Inhibition Systems with the Mediating Role of Emotion Regulation in Female Drug Users(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this study was to determine the structural model of risky behaviors based on attention, memory, and inhibition systems with the mediating role of emotion regulation in female drug users. Methods: This research was descriptive-correlational and employed structural equation modeling. The study population consisted of all drug users (marijuana) in Isfahan who visited addiction treatment centers during 2023. The sample included 200 female drug users (marijuana) selected through convenience sampling based on inclusion and exclusion criteria. Data were collected using the Attention and Memory Improvement Software, Wechsler's Clinical Memory Test, the Behavioral Inhibition and Activation Scales (Carver & White, 1994), the Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (Garnefski & Kraaij, 2006), and the Risk-Taking Behavior Questionnaire (Lejuez, 2002). In this study, descriptive statistics such as mean and standard deviation were used to organize, summarize, and describe the characteristics of the participants and research variables. In the inferential statistics section, structural equation modeling and Pearson correlation methods were employed for data analysis using SPSS.22 and AMOS.22 software. Findings: Fit indices 0.599=PCFI, 0.611=PNFI, 2.88=CMIN/DF, 0.072=RMSEA, 0.913=IFI, 0.920=CFI, and 0.909=GFI indicated a good fit of the proposed model with the data. Hence, the proposed model is suitably fitted. Conclusion: Thus, it can be concluded that the structural model of risky behaviors based on the attention system with the mediating role of emotion regulation fits well for drug-using individuals.
The Effectiveness of Intensive Short-Term Dynamic Psychotherapy on Pain Perception and Pain Catastrophizing in Women with Breast Cancer(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Family Therapy Journal, Vol. ۵ No. ۴, Serial Number ۲۳ (۲۰۲۴) Special Issue on Women Studies
133-139
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of the present study was to investigate the effectiveness of intensive short-term dynamic psychotherapy on pain perception and pain catastrophizing in women with breast cancer. Methods: In this quasi-experimental study, 30 women with breast cancer who referred to Imam Khomeini Hospital in Sari in 2024 were studied using convenience sampling. They were then randomly assigned to two groups: the short-term intensive psychodynamic intervention group (15 participants) and the control group (15 participants) without any intervention. The short-term intensive psychodynamic intervention was implemented according to the protocol by Teska et al. (2005) over 16 weekly sessions, each lasting one and a half hours. The samples were assessed at two stages, pre-test and post-test, using the Pain Perception Questionnaire by Schaal et al. (2010) and the Pain Catastrophizing Scale by Rahmati et al. (2017). Data were analyzed using repeated measures multivariate analysis of variance in SPSS24 software. Findings: In the intervention group, the mean scores for pain catastrophizing were (17.20±36.60) and for pain perception were (36.33±80.80) in the pre-test and post-test stages, respectively. Post-test scores significantly decreased compared to pre-test scores in the components of pain catastrophizing and pain perception in the experimental group compared to the control group. Additionally, the results showed that intensive short-term dynamic psychotherapy had a statistically significant effect on pain catastrophizing (P<0.05, F=24.41) and pain perception (P<0.05, F=56.201) after adjusting the means of the two groups based on the pre-test score. Conclusion: The results indicate the effectiveness of intensive short-term dynamic psychotherapy on pain catastrophizing and pain perception in women with breast cancer. Therefore, this therapy can be used alongside other medical treatment methods in hospitals and clinics dedicated to breast cancer patients to reduce the psychological needs and problems of women with this condition.
فراتحلیلی روانشناختی بر مطالعات زنانگی و توسعه اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (اردیبهشت) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۴
451 - 468
حوزههای تخصصی:
زمینه: اولین آموزش دهنده و ایجاد کننده یک نسل آگاه و برخوردار از علم برای فراهم نمودن زمینه های پیشرفت و توسعه در یک کشور و یک جامعه، زنان هستند. بنابراین کافی است که پیشرفت و توسعه زنان یک جامعه را برابر با پیشرفت و توسعه آن کشور نیز بدانیم. مرور مطالعات پیشین نشان داد در مورد فراتحلیل روانشناختی مطالعات زنانگی و توسعه اجتماعی در ایران، شکاف پژوهشی وجود دارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف فراتحلیل (ترکیب) مطالعات انجام شده در حوزه زنانگی و توسعه انجام شد.
روش: روش مورد استفاده در پژوهش حاضر، روش فراتحلیل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مطالعات در دسترس و مرتبط بود که در فاصله سال های 1385 تا 1401 در ایران و به زبان فارسی به صورت مقاله علمی منتشر شده بودند. پس از بررسی ملاک های ورود و خروج، 55 اندازه اثر از 17 مطالعه دارای شرایط فراتحلیل، به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل حساسیت، نمودار قیفی، مدل های تصادفی و تحلیل ناهمگنی با استفاده از نرم افزار 2CMA استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که میزان اندازه اثر ترکیبی برای مدل تصادفی (مدل انتخاب شده برای این فراتحلیل) برابر با 0/497 به دست آمد که از لحاظ آماری معنادار بود (0/001>p). اندازه اثر به دست آمده از مطالعات طبق جدول تفسیر اندازه کوهن، متوسط محاسبه شد. همچنین با در نظر گرفتن توسعه اجتماعی به عنوان متغیر تعدیل کننده، این ضریب 603/0 محاسبه شد که در سطح ( 0/001>p) معنادار بود.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده در مطالعه حاضر، بیشترین اندازه اثر ترکیبی مربوط به توسعه اجتماعی و کمترین آن مربوط به توسعه اقتصادی بود. علی رغم این که 50 درصد نیروهای بالقوه در هر جامعه ای را زنان تشکیل می دهند، اما زنان ایرانی به دلیل مسئولیت های خانه داری و محدودیت های موجود در جامعه، تأثیر متوسطی در توسعه دارند.
ارائه مدل حرمت خود و اعتیاد به اینترنت در دانش آموزان مدارس متوسطه بر اساس قلدری مجازی با نقش میانجی گر ناگویی هیجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ بهار (خرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
539 - 556
حوزههای تخصصی:
زمینه: امروزه آسیب های اجتماعی جدیدی در سطح مدارس پدید آمده که زندگی شخصی و تحصیلی بسیاری از دانش آموزان را تحت الشعاع قرار داد. با توجه به اهمیت قلدری مجازی، اعتیاد به اینترنت و ناگویی هیجانی و همچنین شکاف تحقیقات در زمینه ارائه یک الگوی منسجم در این زمینه و انجام مطالعات بیشتر ضروری به نظر می رسد.
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدل حرمت خود و اعتیاد به اینترنت در دانش آموزان مدارس متوسطه بر اساس قلدری مجازی با نقش میانجی گر ناگویی هیجانی بود.
روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع مطالعات همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر مدارس متوسطه دوم شهر یاسوج شهر یاسوج در سال تحصیلی 1402-1401 بود. تعداد 250 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به پرسشنامه های قلدری مجازی ستین و همکاران (2011)، حرمت خود روزنبرگ (1963)، اعتیاد به اینترنت یانگ (1999) و ناگویی هیجانی بگبی و همکاران (1994) پاسخ دادند. در نهایت داده ها جمع آوری و به روش های همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSSV19 و AMOSV20 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد قلدری مجازی اثر مثبت، مستقیم و معنی داری بر ناگویی هیجانی و اعتیاد به اینترنت و اثر منفی، مستقیم و معنی داری بر حرمت خود داشت (01/0 >P). همچنین ناگویی هیجانی نقش میانجی گر در رابطه بین قلدری مجازی با حرمت خود و اعتیاد به اینترنت داشته است (01/0 >P).
نتیجه گیری: در نهایت می توان گفت مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بوده و لذا آگاهی معلمان، مدیران، والدین، دانش آموزان و سایر متخصصان حوزه تعلیم و تربیت از متغیرهای این مدل می تواند از بروز آسیب های اجتماعی نوپدید در مدارس کمک کننده باشد.