فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۳۵٬۵۲۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه: اختلال اضطراب اجتماعی اغلب نرخ بهبودی ضعیف تری نسبت به سایر اختلالات اضطرابی دارد. مرور مطالعات پیشین نشان می دهد دو متغیر نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی و کانون توجه (که یکی از پیش بینی کننده های اختلال اضطراب اجتماعی است)، پاسخ ضعیف تری به درمان های معمول روانشناختی می دهند. از جدیدترین رویکردهای جایگزین تلفیقی، درمان برنامه زمانی پارادوکس و درمان فن آوری واقعیت مجازی است، که در مورد مقایسه اثربخشی آن ها در بهبود کانون توجه و کاهش نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی شکاف پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان برنامه زمانی پارادوکس و درمان فن آوری واقعیت مجازی بر کانون توجه و نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد مراجعه کننده به مراکز مشاوره و کلینیک های روانشناختی شهر تهران در پاییز و زمستان سال 1401 بود. نمونه آماری نیز شامل 45 نفر از افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود که به صورت در دسترس انتخاب شده و در سه گروه 15 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) گمارش شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه کانون توجه (وودی و همکاران، 1997) و مقیاس اضطراب اجتماعی (کانور و همکاران، 2000) استفاده شد. همچنین درمان برنامه زمانی پارادوکس (بشارت، 1396) در شش جلسه بر روی گروه آزمایش اول و درمان فن آوری واقعیت مجازی در 8 جلسه بر روی گروه آزمایش دوم اجرا شد، اما اعضای گروه گواه هیچ گونه مداخله درمانی دریافت نکردند. تحلیل داده ها نیز با استفاده از آزمون تحلیل چندمتغیری، تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، آزمون تعقیبی بونفرونی و نرم افزار SPSS-25 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد هر دو درمان برنامه زمانی پارادوکس و فن آوری واقعیت مجازی برکانون توجه و نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی تأثیر معنادار داشتند (0/001 P<). بین اثر بخشی درمان واقعیت مجازی و برنامه زمانی پارادوکس برکانون توجه تفاوت معنادار وجود نداشت، اما بین اثربخشی درمان فن آوری واقعیت مجازی و برنامه زمانی پارادوکس بر نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی تفاوت معنادار وجود داشت؛ بدین صورت که درمان برنامه زمانی پارادوکس در مقایسه با درمان مبتنی بر فن آوری واقعیت مجازی در کاهش نشانه های اختلال اضطراب اجتماعی اثربخشی بیشتری دارد (0/001 P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر به نظر می رسد درمان برنامه زمانی پارادوکس و درمان مبتنی بر فن آوری واقعیت مجازی می توانند به عنوان رویکرد درمانی منطبق با نیازهای بیماران مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی مورد استفاده قرار گیرند
مدل ساختاری اختلال پانیک بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه با نقش واسطه ای حساسیت اضطرابی و ذهنی سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
234 - 242
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل ساختاری اختلال پانیک بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه با نقش واسطه ای حساسیت اضطرابی و ذهنی سازی بود. طرح پژوهشی، همبستگی و به شیوه معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به اختلال پانیک بود که در سال 1402 به کلینیک های روانشناسی و مشاوره ای سطح شهر تهران مراجعه کرده بودند. نمونه آماری پژوهش شامل 132 نفر از این افراد بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ (2005)، حساسیت اضطرابی ریس و پترسون (1985)، ذهنی سازی دیمیتروویچ (2017) و اختلال پانیک لیبوویتز (1984) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از نرم افزار SPSS26 و AMOS24 استفاده شد. متغیر پیش بین طرحواره های ناسازگار اولیه به صورت مستقیم (β=0/39) و غیرمستقیم با میانجی گری حساسیت اضطرابی و ذهنی سازی (β=0/15)، (β=0/12) بر اختلال پانیک دارای تأثیر مثبت و معنادار بود (0/01>p). همچنین حساسیت اضطرابی و ذهنی سازی دارای تأثیر مستقیم (β=0/45)، (β=0/49) بر اختلال پانیک بودند (0/01>p). نتایج پژوهش حاکی از آن بود که طرحواره های ناسازگار اولیه می تواند پیش بین قوی اختلال پانیک باشد و در این میان حساسیت اضطرابی و ذهنی سازی به عنوان متغیرهای میانجی بخشی از فرآیند اثرگذاری در شکل گیری نشانه های اختلال پانیک است. برگزاری کارگاه های آموزشی در زمینه طرحواره های ناسازگار اولیه، حساسیت اضطرابی و ذهنی سازی توصیه می گردد و همچنین مداخلات درمانی باید به این عوامل بپردازند.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر همجوشی شناختی و خودتنظیمی هیجانی همسران جانبازان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۳
47 - 56
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان هیجان مدار بر همجوشی شناختی و خودتنظیمی هیجانی همسران جانبازان انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی (با گروه آزمایش و گواه) با طرح سه مرحله ای (پیش آزمون- پس آزمون- پیگیری) و دوره پیگیری دو ماهه بود. در این پژوهش جامعه آماری را همسران جانبازان اعصاب و روان مراجعه کننده به مرکز مشاوره شاهد (تحت نظر بنیاد شهید و امور ایثارگران) شهر مشهد در فصل تابستان و پاییز سال 1401 تشکیل دادند. در این پژوهش تعداد 51 همسر جانباز با روش نمونه گیری داوطلبانه انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش (26 نفر) و گواه (25 نفر) جایدهی شدند. گروه آزمایش درمان هیجان مدار را طی هشت هفته در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه همجوشی شناختی (گیلاندرز و همکاران، 2010) (CFQ) و پرسشنامه خودتنظیمی هیجانی (گروس و جان، 2006) (ESRQ) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس آمیخته با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که درمان هیجان مدار بر همجوشی شناختی (0/001>P؛ 0/61=Eta؛ 76/34=F) و خودتنظیمی هیجانی (0/001>P؛ 0/50=Eta؛ 49/07=F) همسران جانبازان تأثیر معنادار دارد. بر اساس یافته های پژوهش می توان چنین نتیجه گرفت که درمان هیجان مدار با بکارگیری مفهوم سازی آگاهی هیجانی و معرفی روش های دستیابی به آن، ایجاد تغییر هیجانی و ایجاد هیجان خودتسکینی مقابله ای می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت کاهش همجوشی شناختی و بهبود خودتنظیمی هیجانی همسران جانبازان مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش مفاهیم معنوی با محوریت ذکر و دعا بر هوش اخلاقی و کیفیت دلبستگی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مفاهیم معنوی با محوریت ذکر و دعا بر هوش اخلاقی و کیفیت دلبستگی دانش آموزان انجام شد. روش این پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و پیگیری (به مدت 3 ماه) با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان پایه پنجم ابتدایی شهر اصفهان در سال تحصیلی 99-1398 بود. از این جامعه آماری، 30 دانش آموز به صورت نمونه گیری دردسترس، انتخاب و به طور تصادفی در 2 گروه آزمایش و کنترل گمارش شدند (هر گروه 15 نفر). آموزش مفاهیم معنوی به روش داستان گویی (ایفای نقش، نمایش و ...) در 8 جلسه 45 دقیقه ای بر گروه آزمایش اعمال شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. ابزارهای استفاده شده، پرسشنامه دلبستگی کودک – والد و پرسشنامه سنجش هوش اخلاقی بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد آموزش مفاهیم معنوی با محوریت ذکر و دعا به طور معنادار در مراحل پس آزمون و پیگیری بر کیفیت دلبستگی و هوش اخلاقی دانش آموزان تأثیر دارد. بنابر یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد آموزش مفاهیم معنوی با محوریت ذکر و دعا منجر به افزایش هوش اخلاقی و بهبود کیفیت دلبستگی با والدین در دانش آموزان می شود و می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر به کار گرفته شود.
فراتحلیل سرمایه اجتماعی و رفتارهای سلامت محور: مرور متون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دو دهه اخیر پژوهش های متعددی به موضوع رفتارهای سلامت محور و نقش تعیین کننده عوامل اجتماعی و فرهنگی در میزان آن پرداخته اند. از جمله این عوامل، می توان به مفهوم کلیدی سرمایه اجتماعی اشاره نمود. هدف اصلی این پژوهش، برآورد اندازه اثر رابطه بین سرمایه اجتماعی و رفتارهای سلامت محور در میان مطالعات انجام شده در ایران است.
روش: این تحقیق با هدف ترکیب کمی نتایج پژوهش های انجام شده در ایران و روش فراتحلیل به ارتباط بین سرمایه اجتماعی و رفتارهای سلامت محور پرداخته است. بدین منظور کلیدواژه های گوناگون مرتبط با سرمایه اجتماعی و رفتارهای سلامت محور در سه پایگاه اطلاعاتی Irandoc، Magiran و SID جست وجو شدند. در مجموع، تعداد 26 مطالعه که در فاصله سال های 1386 تا 1402 منتشر شده بودند، به فراتحلیل وارد شدند. جهت بررسی پیش فرض خطای انتشار نیز از آزمون همبستگی رتبه ای بگ و مزومدار استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان دادند که اندازه اثرات ترکیبی ثابت برابر با 407/0 (001/0p < ) و اندازه اثرات ترکیبی تصادفی برابر با 419/0 (001/0p < ) بوده است که بر مبنای معیار کوهن، بالاتر از سطح متوسط ارزیابی می شود. همچنین، متغیرهای سال انتشار پژوهش ها، موقعیت جغرافیایی، جامعه آماری، شیوه نمونه گیری، جنس و سن می توانند به عنوان منبع ناهمگنی برای مطالعات داخل کشور در نظر گرفته شوند.
نتیجه گیری: مبتنی بر نتایج، ابعاد خرد و فردی سرمایه اجتماعی بیشتر از ابعاد ساختاری و نهادی آن در رابطه با رفتارهای سلامت محور مورد توجه قرار گرفته اند. از این رو، ضرورت داد تا در پژوهش های آتی به هر دو بعد این مفهوم پرداخته شود.
مقدمه: در دو دهه اخیر پژوهش های متعددی به موضوع رفتارهای سلامت محور و نقش تعیین کننده عوامل اجتماعی و فرهنگی در میزان آن پرداخته اند. از جمله این عوامل، می توان به مفهوم کلیدی سرمایه اجتماعی اشاره نمود. هدف اصلی این پژوهش، برآورد اندازه اثر رابطه بین سرمایه اجتماعی و رفتارهای سلامت محور در میان مطالعات انجام شده در ایران است.
روش: این تحقیق با هدف ترکیب کمی نتایج پژوهش های انجام شده در ایران و روش فراتحلیل به ارتباط بین سرمایه اجتماعی و رفتارهای سلامت محور پرداخته است. بدین منظور کلیدواژه های گوناگون مرتبط با سرمایه اجتماعی و رفتارهای سلامت محور در سه پایگاه اطلاعاتی Irandoc، Magiran و SID جست وجو شدند. در مجموع، تعداد 26 مطالعه که در فاصله سال های 1386 تا 1402 منتشر شده بودند، به فراتحلیل وارد شدند. جهت بررسی پیش فرض خطای انتشار نیز از آزمون همبستگی رتبه ای بگ و مزومدار استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان دادند که اندازه اثرات ترکیبی ثابت برابر با 407/0 (001/0p < ) و اندازه اثرات ترکیبی تصادفی برابر با 419/0 (001/0p < ) بوده است که بر مبنای معیار کوهن، بالاتر از سطح متوسط ارزیابی می شود. همچنین، متغیرهای سال انتشار پژوهش ها، موقعیت جغرافیایی، جامعه آماری، شیوه نمونه گیری، جنس و سن می توانند به عنوان منبع ناهمگنی برای مطالعات داخل کشور در نظر گرفته شوند.
نتیجه گیری: مبتنی بر نتایج، ابعاد خرد و فردی سرمایه اجتماعی بیشتر از ابعاد ساختاری و نهادی آن در رابطه با رفتارهای سلامت محور مورد توجه قرار گرفته اند. از این رو، ضرورت داد تا در پژوهش های آتی به هر دو بعد این مفهوم پرداخته شود.
ارزیابی مدل کیفیت زندگی بر اساس مؤلفه های سرمایه روانشناختی با میانجی گری حمایت اجتماعی ادراک-شده و باورهای مذهبی در زنان سرپرست خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روان شناسی اجتماعی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵
75 - 96
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تحولات زیستی و اجتماعی انسان، افزایش آمار طلاق، افزایش مصرف مواد و عوامل دیگر، روند صعودی سرپرستی زنان را گسترش داده است؛ در نتیجه مطالعه مؤلفه هایی همچون کیفیت زندگی و سرمایه روانشناختی در بین زنان سرپرست خانوار حائز اهمیت است،. همچنین، با توجه به آنکه مؤلفه هایی همچون حمایت اجتماعی و یاورهای مذهبی به عنوان یک عامل محافظت کننده و حمایتی عمل می کند، مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده و باورهای مذهبی در رابطه مؤلفه های سرمایه روانشناختی با کیفیت زندگی در زنان سرپرست خانوار انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف جزء تحقیقات بنیادی و از منظر روش شناسی، توصیفی و از نوع همبستگی بود که با استفاده از معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد مشهد در پاییز و زمستان 1402 بود. از جامعه مذکور 200 زن سرپرست خانوار به روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های سرمایه روانشناختی لوتانز (2007)، کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996)، باورهای مذهبی جورج (1998) و حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988) بود. در ﺳﻄﺢ اﺳﺘﻨﺒﺎﻃﯽ از روش همبستگی پیرسون و همچنین تحلیل مسیر با نرم افزار آموس استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان می دهد که اثر مستقیم سرمایه روانشناختی (18/0β=) بر کیفیت زندگی معنی دار نیست (05/0<p-value)؛ همچنین اثر مستقیم سرمایه روانشناختی (23/0β=) بر باورهای مذهبی و باورهای مذهبی(08/0β=) بر کیفیت زندگی نیز معنی دار نیست (05/0<p-value). اثر مستقیم سرمایه روانشناختی (94/0β=) بر حمایت اجتماعی و نیز اثر مستقیم حمایت اجتماعی(81/0β=) بر کیفیت زندگی معنی دار است (01/0>p-value). یافته ها نشان می دهد که حمایت اجتماعی نقش میانجی در رابطه بین سرمایه روانشناختی (76/0β=) با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار دارد (01/0>p-value)؛ ولیکن، باورهای مذهبی نقش میانجی در رابطه بین سرمایه روانشناختی (018/0β=) با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانوار ندارد (05/0<p-value).
نتیجه گیری: با استفاده از نتایج حاصل می توان اینگونه نتیجه گرفت که گروه های حمایتی و انجمن هایی برای حمایت از زنان سرپرست خانوار تحت پوشش کمیته امداد می تواند منجر به ارتقاء مؤلفه های امید، خوش بینی، تاب-آوری و خودکارآمدی شده و در نهایت کیفیت زندگی زنان را ارتقاء دهد.
مطالعه تجربه زیسته بیماران مبتلا به تالاسمی: یک مطالعه داده بنیاد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۴
143-170
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تالاسمی یکی از مهم ترین بیماریهای مزمن ارثی است. این بیماری، عوارض متعدد جسمی مانند کم خونی؛ روانی مانند افسردگی و ناامیدی و همچنین اجتماعی مانند دوری از اجتماع و انزوا را ایجاد می کند که با انجام درمان منظم و مرتب می توان آنها را تا حدودی کاهش داد. هدف پژوهش حاضر واکاوی تجربه زیسته بیماران مبتلا به تالاسمی با اتکا به روش داده بنیاد است. روش: مشارکت کنندگان پژوهش شامل 15 نفر از زنان و مردان مبتلا به بیماری تالاسمی ساکن شهرستان خرمشهر در رده سنی 20 تا 50 سال بودند که با استفاده از روش نمونه گیری غیرتصادفی و با تکیه بر اصول «گزینش مبتنی بر معیار» و روش هدفمند با معیار اشباع نظری انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات نیز مصاحبه بدون ساختار بود و برای ارزیابی اعتبار روشهای کنترل یا اعتباریابی توسط اعضا و مقایسه تحلیلی و برای پایایی، خودداری کردن از طولانی شدن زمان جمع آوری داده (انجام مصاحبه ها) تا حد امکان مبنا قرار گرفت. یافته ها: مقولات اجتماعی و روان شناختی از مقوله های مؤثر در تجربه زیسته بیماران مبتلا به تالاسمی در مواجهه با خانواده و جامعه بودند. از بین عوامل اجتماعی تأثیر سه مورد (حمایت اجتماعی، انسداد اجتماعی و ناامیدی اجتماعی)، از همه بیشتر است. همچنین مهم ترین عوامل روان شناختی که بر بیماران تالاسمی در مواجهه با جامعه مؤثر تشخیص داده شده اند، عبارتند از: امیدواری، اعتماد و انزوا. بحث: همان طور که در گفتگوهای بیماران تالاسمی پیداست، بیماربودن تنها بخشی از مشکل این افراد است و شاید تلخ تر از این مشکل نادیده گرفته شدن توسط افراد خانواده و جامعه با تبعیض قائل شدن و ایجاد مانع برای حضور آنها در جامعه است.
اثربخشی مداخله مبتنی بر چشم انداز زمان بر رضایتمندی، پایستگی و احساس موفقیت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
123 - 154
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر چشم انداز زمان بر مولفه های رضایتمندی تحصیلی، پایستگی تحصیلی و احساس موفقیت تحصیلی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش-آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر خانمیرزا است. بدین منظور از بین مدارس دخترانه شهرستان خانمیرزا یک مدرسه و سپس یک پایه تحصیلی به صورت تصادفی انتخاب و مورد سنجش قرار گرفتند. سپس از بین تعداد ۵۶ نفر که نمرات پایین تر از متوسط در متغیرهای پژوهش دریافت کردند ۲۴ نفر به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و انتظار جایگزین شدند. گروه آزمایش ۸ جلسه مداخله دریافت کرده و گروه انتظار هیچ مداخله ای تا بعد از پیگیری نتایج دریافت نکردند. ارزیابی متغیرهای پژوهش با استفاده از پرسشنامه های رضایت تحصیلی Salehi (2014)، پایستگی تحصیلی Martin & Marsh (2008) و احساس موفقیت تحصیلی Salehi (2014)، در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری انجام شد. داده ها پس از جمعآوری به وسیله نرم افزار SPSS22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که در دو مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی داری بین گروه آزمایش و گروه انتظار نسبت به پیش آزمون وجود دارد. بنابراین می توان گفت آموزش مبتنی بر چشم انداز زمان بر سه متغیر رضایت، پایستگی و احساس موفقیت تحصیلی دانش آموزان موثر بوده و این تاثیرات در طول زمان پایدار بوده است. مشاوران و روانشناسان از یافته های پژوهش حاضر می توانند جهت آموزش چشم انداز زمان در مدارس و مراکز مشاوره استفاده کنند و به رشد دانش آموزان در این زمینه کمک نمایند.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی در کمال گرایی بیماران مبتلا به سردرد میگرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی درکمال گرایی در بیماران مبتلا به سردرد میگرنی بود. در قالب یک طرح شبه آزمایشی مبتنی بر پیش آزمون و پس آزمون، سه گروه از بیماران مبتلا به سردرد میگرنی مراجعه کننده به کلینیک مغز و اعصاب مشهد بر اساس معیارهای ورود و خروج انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفری (دو گروه آزمایش و یک گروه گواه) قرار گرفتند. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه کمال گرایی (هیل و همکاران، 2004) استفاده شد. داده ها از طریق تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی بن فرونی مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که هر دو روش درمان شناختی-رفتاری و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی موجب کاهش معنادار کمال گرایی در بیماران مبتلا به سردرد میگرنی شد. نتایج همچنین نشان داد که درمان شناختی رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی تاثیر بیشتری بر کاهش کمال گرایی بیماران مبتلا به سردرد میگرنی دارد. در مجموع، مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی و اصول شناختی رفتاری می تواند در تامین سلامت روان شناختی بیماران مبتلا به سردرد میگرنی نقش بنیادی ایفا کند.
Marital Infidelity: Cognitive, Behavioral, Emotional Reactions, and Coping Strategies among Afghan women(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Marital infidelity is a deeply damaging interpersonal event that triggers cognitive, emotional, and behavioral responses in the affected spouse. This study aimed to examine the reactions and cognitive-behavioral-emotional coping mechanisms of women facing marital infidelity. The research methodology employed was applied both in its objective and qualitatively in its execution. The study sample comprised 18 women residing in Herat City, Afghanistan, who had experienced spousal infidelity and sought counseling in the year 2021. They were purposively selected and interviewed using a semi-structured approach. The interviews were analyzed using Braun and Clarke's (2021) thematic analysis method which resulted in the identification of three main themes chaos (initial reactions), involvement (secondary reactions), and revival, 11 subthemes (behavioral, psychological-emotional, mental, and psychosomatic response, changing circumstances, involvement in activities, companionship, adaptation, seeking therapy, self-care, and coerced continuation of the relationship) and 114 primary codes. The research findings indicated that the cognitive-behavioral-emotional process of Afghan women facing marital infidelity unfolds in three stages: chaos (initial reactions), involvement (secondary reactions), and revival. Furthermore, it was observed that affected women exhibit varied behaviors at each stage and undergo different emotions and thoughts. Factors such as the manner of infidelity disclosure, quality of marital relationship, religious beliefs, social and familial support, societal perspectives, limitations in choice, lifestyle, and the presence of children play significant roles in shaping their cognitive-behavioral-emotional responses. The practical implications of this research findings can be beneficial for counselors working with Afghan couples dealing with marital infidelity.
Keywords: Behavioral-emotional reactions, Marital infidelity, Women, Afghanistan
اثربخشی مداخله شناختی رفتاری بر روابط بین فردی، ادراک خود و همدلی دانش آموزان دختر قلدر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
89 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله رفتاری شناختی بر روابط بین فردی، ادراک خود و همدلی دانش آموزان دختر قلدر بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش 30 دانش آموز بود که در پرسشنامه تشخیصی صفات قلدری و با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به طور تصادفی در گروه آزمایشی و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش مداخله آموزشی را طی 8 جلسه90 دقیقه ای، هفته ای یک بار دریافت نمودند. ابزار پژوهش پرسشنامه های سیاهه رفتاری کودک، کیفیت روابط، ادراک خود و مقیاس همدلی شناختی و عاطفی کودکان بود. داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که مداخله شناختی رفتاری بر روابط بین فردی، ادراک خود و همدلی دانش آموزان دختر قلدر تأثیر مثبت و معناداری داشت. منطبق با یافته های این پژوهش پیشنهاد می شود که روان شناسان و روان درمانگران از مداخله رفتاری شناختی برای بهبود روابط بین فردی، ادراک خود و همدلی دانش آموزان دختر قلدر استفاده کنند.
پیامدهای روان شناختی شکست عاطفی بر اساس تجربه زیسته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
155 - 185
حوزههای تخصصی:
زمینه: شکست عاطفی یکی از مشکلات عمده ی افراد است به طوری که با کاهش سطح بهزیستی، نارضایتی زندگی، خشم و اندوه ارتباط مستقیم دارد. هدف: در این تحقیق هدف عبارت بود از بررسی پیامدهای روان شناختی ناشی از شکست عاطفی بر اساس تجربه زیسته دختران. روش: به منظور کشف تجارب زیسته دختران از روش کیفی " پدیدارشناسی توصیفی هفت مرحله ای کلایزی" استفاده شد که با معیارهای باورپذیری، انتقال پذیری، قابلیت اعتماد و تأییدپذیری ارزیابی انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دختران 20 تا 25 سال دارای تجربه شکست عاطفی ساکن شهر اصفهان بودند و ملاک ورود آنها عبارت بود از گذشتن حداقل یک ماه و حداکثر 12 ماه از زمان قطع رابطه عاطفی آنها و وارد نشدن به رابطه عاطفی جدید. مشارکت کنندگان با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و نمونه گیری تا اشباع داده ها یعنی رسیدن به تعداد 9 نفر ادامه یافت. ابزار: ابزار گردآوری اطلاعات عبارت بود از مصاحبه نیمه ساختار یافته که هر کدام بین 50 تا 70 دقیقه طول می کشید. داده ها با استفاده از روش 7 مرحله ای کلایزی و و نرم افزار MAXQDA تحلیل شدند. نتیجه: از تحلیل تجارب زیسته شکست عاطفی دختران تعداد 414 مقوله باز ، 7 مقوله میانی و یک مقوله اصلی بدست آمد. مقوله اصلی عبارت بود از پیامدهای روانشناختی و مقوله های میانی شامل کاهش احساس ارزشمندی و اعتماد به نفس، ایجاد تغییردر ابعاد مختلف رفتاری، جسمانی، شناختی، اختلال در عملکرد اجرایی و بروز هیجانات مثبت و منفی بودند.
Effective Common Emotional Schemas in Iranian Adults with Generalized Anxiety Disorder: A Qualitative Study(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۴
21 - 32
حوزههای تخصصی:
Objective: There is evidence that emotion plays a role in explaining generalized anxiety disorder, and on the other hand, dysfunctional emotional schemas are different in various psychopathological disorders, but few studies have addressed this issue. Therefore, the purpose of this study was to qualitatively investigate emotional schemas in Iranian patients with generalized anxiety disorder.Research Methodology: For this purpose, 16 patients with generalized anxiety disorder in Mashhad, Iran were interviewed and their responses were qualitatively clustered to extract their emotional schemas and subthemes related to each emotional schema. A semi-structured interview was conducted to investigate patients' perspectives on emotion and their 14 emotional schemas. Patients' statements were transcribed and analyzed through comparative-inductive thematic analysis and coding. They were then categorized into main themes and subtheme naming was done in consultation with experts.Findings: The findings showed that four emotional schemas of validation, duration, uncontrollability, and extreme rationalization are more involved in patients with generalized anxiety disorder and 12 subthemes including mentalized emotional insecurity, desocialization, somatization, significance, uncertainty intolerance, unpredictability threat, extreme emotional perfectionism, continuity of catastrophic thinking, trait anxiety, superiority of others, emotional avoidance, emotional inflexibility, and extreme approval led to the creation and continuation of generalized anxiety disorder symptoms.Conclusion: Therefore, addressing these 4 emotional schemas in patients with generalized anxiety disorder with a greater focus on the validation schema, which is more pervasive, can increase treatment efficacy. In addition, we can focus on them in educational and preventive protocols, not just intervention protocols.
ارائه الگو ساختاری اضطراب امتحان بر اساس طرحوارهای ناسازگار اولیه با میانجی گری ترس از ارزیابی منفی در دانش آموزان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
929 - 946
حوزههای تخصصی:
زمینه: اضطراب امتحان یکی از مشکلات روانی و تحصیلی رایج در دانش آموزان است که می تواند تأثیر قابل توجهی بر عملکرد تحصیلی، روحیه و رفتارهای اجتماعی آن ها داشته باشد. فهم عمیق تر از فرایندهای روانی اضطراب امتحان می تواند در ارائه راهکارهای مؤثر برای بهبود کارایی تحصیلی و بهبود کیفیت زندگی روزمره دانش آموزان کمک کننده باشد. با این حال در پیشینه این حوزه، تعاملات دقیق میان طرحواره ها، ترس از ارزیابی منفی و اضطراب امتحان به طور کامل مورد بررسی قرار نگرفته اند.
هدف: این پژوهش با هدف ارائه الگوی ساختاری اضطراب امتحان بر اساس طرحوارهای ناسازگار اولیه با میانجی گری ترس از ارزیابی منفی در دانش آموزان شهر تهران انجام شد.
روش: طرح پژوهش توصیفی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول در شهر تهران بود که از این میان 500 دانش آموزان به روش نمونهگیری در دسترس در سال 1400 انجام شد. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از سیاهه اضطراب امتحان (ابوالقاسمی و همکاران، 1375)، فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره یانگ نسخه سوم (یانگ، 2005) و فرم کوتاه مقیاس ترس از ارزیابی منفی (لری، 1983) استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار 24SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین طرحوار های ناسازگار اولیه با میانجی گری ترس از ارزیابی منفی با اضطراب امتحان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (0/01 >P). همچنین نتایج نشان داد مسیرهای مستقیم این پژوهش معنادار شدند و مسیرهای غیرمستقیم طرحوار های ناسازگار اولیه از طریق نقش میانجی ترس از ارزیابی منفی بر اضطراب امتحان معنادار بود. بر اساس یافته های این پژوهش، مدل اصلاح شده از برازش مطلوبی برخوردار بود (0/05 >P) و مدل نهایی ارزیابی شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد طرحوارهای ناسازگار اولیه از طریق نقش میانجی ترس از ارزیابی منفی بر اضطراب امتحان تأثیر معناداری دارند بنابراین، با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت که طرحواره ها علاوه بر تأثیر مستقیم بر اضطراب امتحان به واسطه ترس از ارزیابی منفی می تواند متغیر وابسته یا ملاک را تحت تأثیر قرار دهد. در نتیحه این یافته گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر بر اضطراب دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر تهران است.
شناسایی شاخص های رفتار روانشناختی شوخ طبعی رهبری در شرکت دخانیات ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (مرداد) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۷
1263 - 1283
حوزههای تخصصی:
زمینه: شوخ طبعی رهبری یکی از اصولی ترین شاخص های رفتاری است که در رابطه با رهبران و مدیران موفق در سازمان ها بررسی می شود. در شرکت دخانیات ایران نیز این شاخص برای شناسایی و ارزیابی رفتار رهبران مورد استفاده قرار گرفته است، که با استفاده از شاخص های روانشناختی، می تواند ویژگی رهبران را شناسایی و ارزیابی نماید، این ارزیابی نشان از تأثیر مؤثر بهبود عملکرد و موفقیت سازمان می باشد.
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی شاخص های رفتار روانشناختی شوخ طبعی رهبری در شرکت دخانیات ایران بوده است.
روش: پژوهش حاضر در پی یافتن عوامل مؤثر بر بکارگیری روانشناختی شوخ طبعی رهبری در شرکت دخانیات ایران است و شناسایی عواملی است که نقش اساسی در اجرای نوعی شوخ طبعی رهبری در این شرکت دارند. درگام اول برای دستیابی به ماهیت شکل گیری مفهوم، استخراج مضامین، مقوله ها و روابط بین آن و دستیابی به مدلی مفهومی در این حوزه از روش پدیدارشناسی تفسیری و ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته با 12 نفر از خبرگان بهره گرفته شد، و در گام دوم نیز، به منظور تعمیم نتایج و تجزیه و تحلیل آن ها، داده ها در قالب ابزار پرسشنامه در اختیار 361 نفر از کارکنان قرار داده شده و مورد نظرسنجی قرار گرفت و در ادامه به کمک نرم افزارهای اس پی اس اس، اسمارت پی ال اس 4 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: با تأیید مدل ساختاری پژوهش، این نتیجه حاصل شد که شکل گیری مفهوم شاخص های رفتار روانشناختی شوخ طبعی رهبری در شرکت دخانیات ایران شامل 6 مؤلفه و 16 مفهوم وابسته است. در طی روابط بررسی شده، مدل مفهومی تحقیق پیاده سازی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تأثیرگذاری بین مؤلفه ها در مطالعه کمی، از میزان لازم و مناسبی برخودار بوده است.
نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که شرکت دخانیات ایران نیاز به رهبرانی دارد که دارای خلاقیت و نوآوری و قادر به انعطاف پذیری و تطبیق با تغییرات محیطی است. رهبران باید اعتماد به نفس بالایی را به همراه داشته و توانایی برقراری ارتباطات مؤثر و همراهی با کارکنان را داشته باشند. این عوامل می توانند در بهبود عملکرد و موفقیت شرکت تأثیرگذار بوده و به عنوان یک عامل اصلی تغییر و ارتقاء در سازمان عمل نمایند با توجه به اهمیت صنعت دخانیات در ایران، تأثیرگذاری شوخ طبعی رهبران می تواند بهبود عملکرد و موفقیت شرکت را تضمین نماید.
بررسی اثربخشی آموزش سرمایه روانشناختی بر هیجان های مثبت و خوش بینی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1545 - 1566
حوزههای تخصصی:
زمینه: دانش آموزان در طول آموزش رسمی تنها به کسب دانش نائل نمی شوند بلکه هیجان های خوشایند و ناخوشایند مرتبط با یادگیری را رشد می دهند علاوه بر هیجان ها یکی از مهم ترین عوامل شناختی مرتبط با عملکرد تحصیلی دانش آموزان خوش بینی تحصیلی است . اگر چه پژوهش های متعددی در زمینه اثربخشی سرمایه روانشناختی انجام شده، اما در رابطه با اثربخشی آن بر متغیرهای تحصیلی دانش آموزان شکاف تحقیقاتی وجود دارد. لذا در این مطالعه به این مسئله که آیا آموزش سرمایه روانشناختی بر هیجان های تحصیلی و خوش بینی دانش آموزان مؤثر است پرداخته شد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش سرمایه روا نشناختی بر هیجان های مثبت و خوش بینی تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت.
روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهر بندر امام خمینی در سال تحصیلی 1402- 1401 بود. نمونه آماری شامل 60 نفر بود که از بین 3 مدرسه از کل مدارس پسرانه متوسطه اول به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و گواه (هر گروه 30 نفر) قرار داده شدند. همه شرکت کنندگان پرسشنامه های هیجان های تحصیلی پکران و همکاران (2002) و خوش بینی تحصیلی اسچنن-موران و همکاران (2013) را به عنوان پیش آزمون تکمیل کردند. در ادامه آزمودنی های گروه آزمایش مداخله مبتنی بر سرمایه روانشناختی لوتانز و همکاران (2007) را به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای و هر هفته 1 جلسه به صورت گروهی دریافت کردند. پس از پایان مداخله آموزشی، مجدداً اعضای دو گروه آزمایش و گواه پرسشنامه های پژوهش را به عنوان پس آزمون تکمیل کردند. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تک متغیری و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-25 تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری داده ها نشان داد آموزش سرمایه روانشناختی بر هیجان های مثبت تحصیلی و خوش بینی تحصیلی دانش آموزان تأثیر معنی دار دارد (01/0 p<). همچنین نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری نشان داد آموزش سرمایه روانشناختی بر مؤلفه های امیدواری و افتخار از هیجان های مثبت تحصیلی و تأکید تحصیلی، اعتماد دانش آموزان به معلمان و یگانگی به مدرسه از مؤلفه های خوش بینی تحصیلی تأثیر معنادار داشته ولی بر مؤلفه لذت از یادکیری از هیجان های مثبت معنادار نبود (242/0 <p).
نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش به نظر می رسد آموزش سرمایه روانشناختی می تواند به عنوان مداخله ای کارآمد برای افزایش هیجان های مثبت تحصیلی و خوش بینی تحصیلی دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد.
تدوین مدل یابی معادلات ساختاری الگوهای ارتباطی والدین با سلامت روان در نوجوانان با میانجی گری نظم جویی شناختی هیجان و ذهن آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ پاییز (مهر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۹
1669 - 1688
حوزههای تخصصی:
زمینه: مطابق با پژوهش های گزارش شده الگوهای ارتباطی والدین با نوجوانان در سلامت روان آن ها مؤثر است؛ همچنین بی ثباتی ها، تغییرات هیجانی و سطوح پایین ذهن آگاهی نیز با مشکلات مرتبط با سلامت روان، اضطراب، افسردگی و سلامت هیجانی در نوجوانان مرتبط است؛ در فرهنگ تربیتی غالب ایران، الگوهای بومی و منطبق با شرایط محلی برای تبیین روابط درون خانوادگی وجود ندارد؛ بنابراین نیاز به ایجاد یک الگوی بومی و مناسب احساس می شود.
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی برای الگوهای ارتباطی والدین با سلامت روان در نوجوانان با میانجی گری نظم جویی شناختی هیجان و ذهن آگاهی بود.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع مطالعات همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان 14 تا 17 ساله مشغول به تحصیل در پایه های دهم، یازدهم و دوازدهم دوره دوم متوسطه در سال تحصیلی 1401-1400 بود. تعداد 314 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه تجدید نظر شده الگوهای ارتباطی خانواده (کوئرنر و فیتزپاتریک، 2004)، پرسشنامه سلامت روانی (گلدبرگ، 1979)، پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجانی (گارنفسکی و کرایج، 2006) و پرسشنامه مهارت های ذهن آگاهی کنتاکی (بیر و همکاران، 2004) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و مدل یابی ساختاری در نرم افزارهای Amos نسخه 24 Spss نسخه 26 استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که در مسیر مستقیم بین الگوهای ارتباطی والدین و سلامت روان (05/0 >P) رابطه معناداری وجود دارد، همچنین در مسیر غیرمستقیم میان الگوهای ارتباطی والدین و نظم جویی شناختی هیجان (05/0 >P) و الگوهای ارتباطی والدین و ذهن آگاهی (05/0 >P) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. اما رابطه بین نظم جویی شناختی هیجان و سلامت روان (05/0 >P) و ذهن آگاهی و سلامت روان (05/0>P) رابطه منفی و معنادار برقرار است.
نتیجه گیری: براساس نتایج این مطالعه می توان استنباط کرد که روابط مناسب در جامعه بر اساس روابط مناسب در خانواده شکل می گیرد و هر اندازه روابط درون خانواده مناسب تر باشد، خانواده و در پی آن جامعه از ثبات و استحکامی بیشتر برخوردار است. با توجه به اهمیت دو متغیر نظم جویی شناختی هیجان و ذهن آگاهی در الگوهای ارتباطی والدین و نقش تأثیرگذار آن بر سلامت روان نوجوانان، آموزش ها و کارگاه هایی که موجب ارتقای سلامت روان می شوند، برای برگزاری در مدارس تدوین گردند.
تاثیردرمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) برشفقت ورزی به خود وتاب آوری خانوادگی مادران کودکان کم توان ذهنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مقایسه اثر بخشی شیوه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شفقت به خود، و تاب آوری خانوادگی مادران کودکان آموزش بود. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با انجام پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و یک دوره پیگیری 5 ماه بود. نمونه گیری به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انجام شد.از میان لیست جامعه آماری (24) نفر با استفاده از اعداد تصادفی انتخاب شدند و در دو گروهِ آزمایشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه گواه قرار داده شدند. مداخله آموزشی با استفاده از پروتکل جلسات درمان هیز، استروسال ،(2012) با اندکی تلخیص تدوین شده است ودر 8 جلسه 2 ساعته برای گروه آزمایشی انجام شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل کو واریانس چند متغییری (آنوا) بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار (SPSS 22) استفاده شد. از پرسشنامه های شفقت به خود، (Neff, ,2003)و تاب آوری خانوادگی(Sixbey,2005) به عنوان ابزار استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به شیوه مشاوره گروهی بر افزایش شفقت به خود، و تاب آوری خانوادگی مادران کودکان آموزش پذیر تأثیر داشت و این تأثیر در مرحله پیگیری 5 ماهه دارای ثبات بود. با توجه به یافته های این پژوهش می توان از روش مشاوره گروهی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای افزایش شفقت به خود و تاب آوری خانوادگی استفاده نمود
اثربخشی زوج درمانی عقلانی-هیجانی-رفتاری بر بهبود کیفیت زندگی و کاهش فرسودگی زناشویی زنان و مردان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۹۵)
69 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زوج درمانی عقلانی-هیجانی-رفتاری بر بهبود کیفیت زندگی و کاهش فرسودگی زناشویی زنان و مردان متأهل بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل کلیه ی زنان و مردان متأهل مراجعه کننده به مراکز مشاوره رازی شهر کرج در سال 1399 بود که از بین آنها 100 نفر به روش نمونه گیری دردسترس و داوطلب انتخاب شدند. سپس از میان این زنان و مردان متاهل، 24 نفر که دارای کیفیت زندگی پایین و فرسودگی زناشویی بالایی بودند، به صورت تصادفی در دو گروه (12 نفر در گروه آزمایش و 12 نفر در گروه کنترل) جایگذاری شدند. ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه فرسودگی زناشویی پاینز (1996،CBM ) و فرم کوتاه پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (1996، WHOQOL-BREF) بود. گروه آزمایش طی هفت جلسه ی دو ساعته و هفته ای دو بار تحت مداخله ی مبتنی بر درمان زوج درمانی عقلانی-هیجانی-رفتاری الیس (2010) قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین پس آزمون کیفیت زندگی و فرسودگی زناشویی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0p< وجود دارد. درنتیجه زوج درمانی عقلانی-هیجانی-رفتاری می تواند به عنوان رویکردی مؤثر برای بهبود کیفیت زناشویی و کاهش فرسودگی زناشویی زنان و مردان متأهل مورد استفاده قرار گیرد.
پیش بینی گرایش به خیانت بر اساس طرح واره های ناکارآمد و تنظیم شناختی هیجان در مراجعین مراکز مشاوره شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
205 - 214
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی گرایش به خیانت بر اساس طرح واره های ناکارآمد و تنظیم شناختی هیجان در مراجعین مراکز مشاوره شهر تهران بود. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه پژوهش را کلیه مراجعین مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1402 تشکیل دادند که از بین آن ها به صورت هدفمند 420 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. از شرکت کنندگان در پژوهش خواسته شد تا پرسشنامه های گرایش به خیانت زناشویی (PDIQ، 1999)، طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (YSQ-SF، 2005) و پ تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و همکاران (CERQ، 2001) را تکمیل کنند. روش تحلیل پژوهش از روش تحلیل رگرسیون هم زمان بود. یافته ها نشان داد که حوزه بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، دیگر جهت مندی، گوش به زنگی بیش ازحد و بازداری، محدودیت های مختل و تنظیم شناختی منفی با نگرش به خیانت رابطه مثبت و معناداری دارد (05/0>P). همچنین ارتباط تنظیم شناختی مثبت با گرایش به خیانت زناشویی منفی و معنادار گزارش شد (05/0>P)؛ که در مجموع 1/17 درصد گرایش به خیانت را تبیین کردند. نتیجه گیری می شود طرح واره ناکارآمد و تنظیم شناختی هیجان در پیش بینی گرایش به خیانت نقش اساسی دارد.