فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱٬۳۵۵ مورد.
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۴
259 - 290
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، تدوین الگوی آموزش کارآفرینی مبتنی بر درس ریاضی بود. پژوهش با رویکرد کیفی و به روش داده بنیاد انجام شد. داده ها در دو بخش شامل مرور سیستماتیک اسناد و مدارک و مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. در بخش اول از طریق تهیه چک لیست اسناد و مدارک، 84 مقاله مورد بررسی قرار گرفت. در بخش دوم داده ها از طریق 15 مصاحبه نیمه ساختار یافته با استفاده از نمونه گیری هدفمند جمع آوری شد. نتایج نشان داد الگوی آموزش کارآفرینی مبتنی بر درس ریاضی در مولفه هدف بر آموزش مفاهیم و آموزش کاربردی ریاضی با رویکردی کارآفرینانه، پرورش دانش آموزان خلاق و نوآور و چند بعدی، در مولفه محتوا بر ویژگی های ظاهری، ویژگی های محتوای کارآفرینانه، در مولفه روش های تدریس بر پیش نیازهای استفاده از رویکرد کارآفرینی، روشهای تلفیق ریاضی با کارآفرینی و در مولفه روش های ارزشیابی بر ارزیابی انعطاف پذیر و چندجانبه تاکید دارد. تدوین الگوی آموزش کارآفرینی در درس ریاضی می تواند بستر تحقق پیامدهای آموزشی را تسهیل سازد.
ارزیابی برنامه درسی هدیه های آسمان دوره ابتدایی بر اساس مؤلفه های مربوط به انگاره خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
91 - 120
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف ارزیابی برنامه درسی تعلیم و تربیت اسلامی دوره ابتدایی بر اساس مؤلفه ها ی انگاره خدا انجام گرفته است. رویکرد تحقیق، آمیخته و راهبرد آن، اکتشافیِ متوالی است. جامعه مورد مطالعه، کلیه کتاب های هدیه های آسمان دوره ابتدایی چاپ سال 1401 است. به دلیل ماهت و اهداف تحقیق، نمونه با جامعه برابر بوده و از روش تمام شماری استفاده شده است. در مرحله اول پژوهش، کتاب های درسی هدیه های آسمان به عنوان اسناد، مطالعه و از طریق کدگذاری، مقوله بندی و تشکیل مضمون تجزیه و تحلیل شدند. در مرحله دوم، ابتدا فراوانی مقوله های شناسایی شده در مرحله قبل، مشخص گردید، سپس برای تعیین ضریب اهمیت این مقوله ها، داده های کمّی با روش آنتروپی شانون، مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد، مؤلفه های مربوط به انگاره خدا در کتاب های درسی هدیه های آسمان عبارتند از مهربان، آفریننده، متعال، قادر، عالم، رزاق، عادل، یکتا، غفّار الذّنوب، قابل التّوب، حافظ، فرمان دهنده، مدبّر و هادی. همچنین تحلیل داده ها نشان داد بیشترین میزان توجه به مؤلّفه «مهربان» با ضریب اهمّیت 095/0 و کمترین میزان توجه به مؤلّفه ها ی «حافظ» با ضریب اهمیّت 071/0 و «قابل التّوب» با ضریب اهمیت «0» اختصاص یافته است.
واکاوی تجارب مربیان بهداشت از آموزش جنسی در مدارس (مطالعه موردی: مدارس پسرانه متوسطه اول شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
194 - 220
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف واکاوی تجارب مربیان بهداشت از آموزش جنسی در مدارس، با استفاده از رویکرد کیفی پژوهش و روش نظریه داده بنیاد (رویکرد سیستماتیک) به انجام رسیده است. مشارکت کنندگان تعداد سی نفر از مربیان بهداشت مدارس متوسطه اول شهر اصفهان بوده اند. شیوه نمونه گیری هدفمند – نظری و تکنیک گردآوری داده ها مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته بوده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از سه شیوه کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام گردید. یافته های پژوهش بیانگر این است که تجارب مربیان از آموزش جنسی در مدارس پیرامون تعدادی مقوله اصلی و در قالب اجزای مدل پارادایمی شامل شرایط علی (زیست بوم خانوادگی، زیست بوم اجتماعی و زیست بوم آموزشی)، شرایط مداخله گر (مجازی شدن فهم جنسی و محدودیت های گفتمانی)، شرایط زمینه ای (واقعیت گریزی آموزشی و تغییرپذیری منابع)، راهبردها (بازسازی نظام خانوادگی، بازسازی نظام آموزشی، تعامل گرایی نهادی و هم راستایی فرهنگی) و پیامدها (پیامدهای فردی و اجتماعی) و یک مقوله هسته یا مرکزی تحت عنوان «آموزش جنسی فراگیر» صورت بندی شده اند.
اثربخشی آموزش حل مسئله شناختی اجتماعی بر خودتنظیمی تحصیلی و راهبردهای مقابله ای دانش آموزان با اضطراب ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش حل مسئله شناختی اجتماعی بر خود تنظیمی تحصیلی و راهبردهای مقابله ای دانش آموزان دارای اضطراب ریاضی بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر بابل در سال تحصیلی ۱۴۰3-۱۴۰2، که به روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند، تعداد ۳۴ نفر براساس ملاک های ورود انتخاب و در دو گروه ۱۷ نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه اضطراب ریاضی چیو هنری (۱۹۹۰)، خودتنظیمی تحصیلی سواری و عرب زاده (۱۳۹۲) و راهبردهای مقابله ای لازاروس (۱۹۸۵) استفاده شد. پروتکل آموزش حل مسئله شناختی اجتماعی دی زوریلا و همکاران (2002) طی ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای برای گروه آزمایش انجام شد و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-24 با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که اثربخشی هم زمان آموزش حل مسئله شناختی اجتماعی بر متغیرهای خودتنظیمی تحصیلی، راهبرد مقابله ای مساله مدار و راهبرد مقابله ای هیجان مدار وجود دارد (۰۱/0 P< و ۷۵۸/۴۷ F=) و اندازه اثر همزمان آن برابر ۸۴/۰ است. نتابج نشان داد که آموزش حل مسئله شناختی اجتماعی نه تنها به عنوان ابزاری کلیدی در ارتقاء عملکرد تحصیلی دانش آموزان عمل نموده، بلکه موجب خودتنظیمی بیشتر و بهبود راهبردهای مقابله ای آنان گردید. این دستاوردها نه تنها می تواند به عنوان مبنایی برای طراحی برنامه های آموزشی موثرتر در مواجهه با مشکلات اضطراب ریاضی و چالش های تحصیلی آتی مورد استفاده قرار گیرد، بلکه می تواند به تقویت سلامت روانی و اجتماعی دانش آموزان نیز منجر شود.
شناسایی وتبیین ابعاد، مولفه ها وشاخص های جذب دانشجوی خارجی درنظام دانشگاهی با تاکید بر برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
224 - 205
حوزههای تخصصی:
هدف:علی رغم افزایش تعداد دانشجویان بین المللی درایران، دانش کمی درزمینه شناسایی مولفه های جذب دانشجو خارجی درنظام دانشگاهی با تاکید بر برنام ه درسی وجود دارد.براین اساس پژوهش حاضر باهدف شناسایی وتبیین ابعاد،مولفه ها وشاخص های جذب دانشجوخارجی درنظام دانشگاهی با تاکید بر برنامه درسی صورت گرفته است. روش: این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی وبه روش کیفی انجام شده است. مشارکت کنندگان این پژوهش صاحب نظران وروسای دانشکده های بین المللی دانشگاه رازی کرمانشاه بود.ابزارپژوهش مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته ومصاحبه ها تا12 موردانجام واشباع نظری حاصل گردید.داده ها به شیوه کدگذاری درسه سطح باز،محوری وانتخابی تحلیل شدند.برای تعیین اعتبار داده ها از روش سه سویه سازی استفاده شد. یافته ها: شامل60 شاخص و 18 مولفه: جایگاه علمی دانشگاه، ارتباطات آکادمیک، اشتراک گذاری دانش، دانش زبان علمی، اشاعه وانتقال فرهنگ، تبلیغات رسانه ای، اقتصادی وتجاری، عوامل ساختاری، قوانین وسیاستها، گسترش دانش بین المللی، محتوای بین المللی، هم اندیشی منطقه ای، برنامه درسی فراملی، تفاهم وصلح پایدار، اقتصاد دانشی، تربیت افراد بین المللی، توانمندی علمی کشور بود.که دیدگاه صاحب نظران واساتید هیئت علمی پیرامون مولفه های جذب دانشجوی خارجی و برنامه درسی را منعکس می سازد. نتیجه: با توجه به نتایج پژوهش حاضردانشگاه ها برای جذب دانشجویان خارجی نیاز دارند درزمینه توسعه ارتباطات بین المللی دانشگاهی درحوزه برنامه درسی گام بردارند.تا شاهد پیامدهای تفاهم وصلح پایدار، اقتصاد دانشی بجای اقتصاد نفتی، تربیت افراد بین المللی وتوسعه علم وفناوری بود.
شناسایی عوامل اثرگذار بر بروز و اجرای ارزشیابی های کاذب در فرآیندهای آموزشی مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل اثرگذار بر بروز و اجرای ارزشیابی های کاذب در فرآیندهای آموزشی مدارس می باشد.روش ها: رویکرد پژوهشی از نوع کیفی و از نظر هدف کاربردی و به روش تحلیل محتوای کیفی عرفی می باشد و تحلیل داده ها نیز به صورت تحلیل تماتیک انجام شده است. تجزیه وتحلیل یافته های حاصل با استفاده از کدگذاری باز و محوری انجام شد.یافته ها: که منجر به شناسایی 100 مفهوم اولیه، 5 مقوله فرعی (عاملیت حرفه ای معلمان، برنامه ریزی و ساختار، امکانات و ابزار، تعاملات بین فردی، راهکار) و 3 مقوله کلی (عوامل فردی، عوامل سازمانی و راهبردها) شد.نتیجه گیری: می توان چنین نتیجه گرفت که یکی از اجزای اصلی یک نظام آموزشی، ارزشیابی است و نه تنها اطلاعاتی در مورد سطح دانش یا موفقیت دانش آموز می دهد، بلکه بازخورد برنامه آموزشی اجرا شده را نیز ارائه می دهد و لذا وجود ارزشیابی اصیل و عدم وجود ارزشیابی کاذب حائز اهمیت می باشد. براساس نتایج به دست آمده، ارزشیابی های کاذب تحت تأثیر عوامل مختلفی است و باید بر حسب وجود هر یک از عوامل، راهکارهای لازم را جهت کاهش ارزشیابی کاذب بکار بست.
The nexus of intercultural communicative competence and speaking ability: A critical analysis(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۴ , ۲۰۲۴
117 - 145
حوزههای تخصصی:
The relationship between intercultural communicative competence (ICC) and the speaking ability of language learners has been a focal point in foreign language education. This study aimed to investigate the relationship between ICC and speaking ability as demonstrated by Iranian EFL learners in an online Advanced Communication course, as well as their perceptions of how it impacted their language learning needs and objectives. The research utilized an explanatory mixed-method approach, incorporating both qualitative and quantitative methodologies for gathering and analyzing data. The testing group consisted of 154 undergraduate English language translation students, encompassing both male and female. Participants selected through convenience sampling. Data collection involved a homogeneity test, a speaking test evaluated by two raters, an ICC questionnaire, and a semi-structured interview. By employing Pearson Correlation and thematic analysis to analyze the data, the study unveiled a significant relationship between ICC and speaking ability, demonstrating potential benefits for both language learners and educators aiming to enhance linguistic and cultural speaking proficiency.
طراحی چارچوب برنامه درسی مبتنی بر درک طراحی محور در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف طراحی چارچوب برنامه درسی مبتنی بر درک طراحی محور در دوره ابتدایی انجام شد. جامعه پژوهشی شامل کلیه اسناد علمی معتبر مرتبط با موضوع بود تحلیل یافته ها با استفاده از الگوی ده مرحله ای هورد (1983) و روش کدگذاری باز و محوری انجام شد. یافته های بدست آمده نشان داد که برنامه درسی مبتنی بر الگوی درک طراحی محور برای تمامی عناصر برنامه درسی نقشی نوین و متفاوت از الگوهای سنتی تعریف می کند. تعیین اهداف در سه سطح کسب، درک و انتقال بر اساس استانداردهای محتوا، انتظارات درسی و عملکرد معنادار، تاکید روی ایده های بزرگ، ایجاد مسئولیت پاسخگویی در قبال یادگیری، استقلال در یادگیری، انتقال یادگیری به موقعیت های زندگی واقعی، آموزش مهارت های زندگی، شخصی سازی محتوا توسط دانش آموزان، انتخاب محتوای کم حجم و عمیق و سازماندهی آن به شیوه های مارپیچی و وارونه حول محور ایده های بزرگ، در نظر گرفتن معلم به عنوان طراح، ارزشیاب و پژوهشگر و ارزشیابی برنامه درسی با تاکید روی شواهد و پیامدها به روش های مختلفی همچون وظایف عملکردی، وجوه درک، استانداردهای ارزشیابی و تولید محصول از جمله ویژگی های این الگوی برنامه درسی است.
طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی فلسفه برای کودکان با جهت گیری آموزش چند فرهنگی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
37 - 64
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی فلسفه برای کودکان با جهت گیری آموزش چندفرهنگی در دوره ابتدایی انجام شده است. رویکرد پژوهش، کیفی بود. در مرحله طراحی، تلفیقی از سنتزپژوهی و مصاحبه و اعتبارسنجی با روش CVR استفاده شد. در سنتزپژوهی بر اساس الگوی شش مرحله ای رابرتس و با توجه به معیارهای ورود 49 سند علمی منتشر شده از سال 2007 الی 2022 جهت تحلیل مضمونی انتخاب و برای مصاحبه نیز براساس نمونه گیری ملاک محور 8 نفر از متخصصان تعلیم و تربیت مورد مصاحبه قرار گرفتند. یافته های به دست آمده نشان داد که الگو بر اساس عناصر ده گانه اکر مشتمل بر 24 مضمون اصلی و 50 مضمون فرعی است که مضامین اصلی هر عنصر عبارتند از: منطق: چرایی، چیستی و فلسفیدن چندفرهنگی؛ اهداف: انسان محور، اقلیت محور و کثرت گرا؛ محتوا: ویژگی و سازماندهی؛ فعالیت های یادگیری: در راستای اندیشیدن و زیست مسالمت آمیز؛ نقش معلم: ویژگی، اهمیت و روش معلم؛ مواد و منابع: نوشتاری، شفاهی، رسانه ای و فیزیکی، گروهبندی؛ نحوه گروهبندی؛ مکان: ساختار؛ زمان: ویژگی و ارزشیابی و سنجش: چیستی، تمرکز، نحوه ارزشیابی و ارزیابی کننده. ارزیابی صاحبنظران در خصوص اعتبار الگوی طراحی شده حاکی از قابل قبول بودن آن است.
Introduction and cross-cultural adaptation of Teachers' Media Didactica Questionnaire(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۴ , ۲۰۲۴
99 - 116
حوزههای تخصصی:
The current study aimed to measure the validity and reliability of the three-factor questionnaire of media didactica of Persian language teachers. Two groups participated in the study: specialists in the fields related to media Didactica and high school teachers in Tehran. The group of experts was recruited by convenience sampling method, and a Cluster method was used to select teachers. The participants included 17 experts and 185 teachers. First, the three-factor media didactica questionnaire of Simmons (2017) was translated into Farsi, and in the next step, it was given to a group of experts to assess its validity, and after confirming its validity, it was given to teachers to assess its reliability. The results of confirmatory factor analysis showed that the model was compatible with three factors including media, media understanding and social development. Using Cronbach's alpha coefficient, it was found that the coefficient value of subscales ranged between 0.71 and 0.79. The results showed that the Persian media questionnaire was a valid instrument with good reliability and validity for measuring the media didactica of Persian language teachers.
پسا نو فهم گرایی:کاوش دوران نوین در عرصه مطالعات برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
268 - 241
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی چیستی دوران پسانوفهم گرایی مطالعات برنامه درسی به عنوان موج جدیدی در رشته و شناسایی گفتمان های حاکم بر آن است. رویکرد حاکم بر این پژوهش کیفی است که با روش هرمنوتیک از نوع تفسیری انجام گرفته است. هدف هرمنوتیک تفسیری تبیین ماهیت فهم است. مبنای مورد استفاده در این پژوهش رویکرد گادامر است. موضوع و سؤال تازه ای که هم اکنون در حوز ه ی مطالعات برنامه درسی مطرح است و این مقاله درصدد پاسخ گویی آن است مربوط به چیستی دوران پسانوفهم گرایی و طرح موضوعات، مفاهیم جدید و شناسایی گفتمان های پسانوفهم گرایی در حوزه مطالعات برنامه درسی با توجه به مطالعه کتاب ها، مقالات، اسناد و مدارک است. به همین منظور متون مرتبط با معنا و اهداف پسانوفهم گرایی با نگاهی تفسیری از اواخر دهه1980 تا سال 2023 از 10 کتاب و 12 مقاله مورد بررسی قرار گرفته اند .از نتایج حاصل از بررسی آثار 16گزاره استخراج شد و با توجه به گزاره های شناسایی شده توسط مفسر، 6گفتمان شناسایی شدکه عبارتند از :1- گفتمان آگاهی انتقادی 2- گفتمان عشق و مراقبت 3-گفتمان عدالت اجتماعی 4- گفتمان بین المللی سازی مطالعات برنامه درسی 5- گفتمان نئوکلاسیک 6-گفتمان تعدد و تکثر. این موضوع از درنگ در پارادایم های برنامه درسی و ضرورت پرداختن به پساگفتمان ها و کاوش دورانی جدید در عرصه مطالعات برنامه درسی به ذهن متبادر شده است
بازنمایی تجارب زیسته معلمان ابتدایی از تربیت تمام ساحتی و راهکارهای تحقق آن: مطالعه ای به روش پدیدار شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی دیدگاه معلمان درباره نقش و جایگاه خود در اجرای موفقیت آمیز رویکرد تربیت تمام ساحتی میباشد.روش انجام این پژوهش از نوع کیفی و به شیوه پدیدارشناسی است. جامعه آماری پژوهش، معلمان دانش آموزان دوره ابتدایی در شهر تبریز و در سال 1403-1402 بوده است. نمونه ها به صورت هدفمند انتخاب گردیدند و حجم آن با توجه به ماهیت پژوهش کیفی تا اشباع داده ها (14) نفر ادامه یافت. داده ها از طریق مصاحبه عمیق و ژرف نگر گردآوری گردید و با استفاده از روش پیشنهادی اسمیت(1995) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.8 مضمون اصلی از یافته ها استخراج گردید که عبارتند از: روشهای تدریس و راهکارهای ترویج و پرورش رفتارهای عبادی و فضایل اخلاقی دانش آموزان، روشهای تدریس و راهکارهای تربیت اقتصادی و حرفه ای دانش آموزان، روشهای تدریس و راهکارهای تربیت علمی و فناوری دانش آموزان، روشهای تدریس و راهکارهای تربیت اجتماعی و سیاسی دانش آموزان، روشهای تدریس و راهکارهای تربیت زیستی و بدنی دانش آموزان و روشهای تدریس و راهکارهای تربیت زیبایی شناختی و هنری دانش آموزان، چالشهای معلمان در پیاده سازی تربیت تمام ساحتی و پیشنهادهایی برای بهبود آموزش و پرورش در راستای تربیت تمام ساحتی.نتایج این بررسی تاکید می کندکه توجه به ابعاد مختلف رشد و تربیت دانش آموزان در تمام سطوح آموزش و پرورش ضروری است.
شناسایی مؤلفه های تفکر فلسفی لیپمن در کتاب داستان شازده کوچولو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از جدی ترین فعالیت هایی که در زمینه آموزش مهارت های فکری انجام شده است، برنامه فلسفه برای کودکان است. صاحب نظران تعلیم و تربیت معتقدند، ذهنیت فلسفی در کودکان از طریق داستان شکل می گیرد. از این رو هدف از پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های تفکر فلسفی در کتاب داستان شازده کوچولو است. به منظور دست یابی به این هدف، داستان شازده-کوچولو نوشته آنتوان دوسنت اگزوپه ری گزینش و مورد تحلیل قرارگرفته است. ملاک مقایسه در این پژوهش، استناد به مؤلفه های تفکر فلسفی از دیدگاه لیپمن بود که به سه بعد مؤلفه های تفکر انتقادی، خلاق و مراقبتی تقسیم بندی شده است. سپس باتوجه به چهارچوب نظری فراهم شده و بااستفاده از روش تحلیل محتوای قیاسی، مؤلفه های تفکر فلسفی در داستان یادشده شناسایی و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که این داستان از منظر مؤلفه های تفکر فلسفی از ظرفیت مناسبی برخوردار بوده و حضور این مؤلفه ها در آن مشهود است. همچنین این داستان در بعد تفکر انتقادی نسبت به دو بعد دیگر غنای بیشتری داشته و مؤلفه های حساسیت نسبت به زمینه و مبتنی بر ملاک در مقایسه با دیگر مؤلفه ها نقش بیشتر و پررنگی دارند. در عین حال این داستان از نظر مؤلفه های تفکر خلاق نیز پرمایه است و در سراسر داستان مؤلفه های اصالت و کل نگری دیده می شود. علاوه براین حضور مؤلفه تفکر عاطفی توان فلسفی داستان را در بعد تفکر مراقبتی نشان می دهد. بنابراین در سه بعد تفکر خلاق، نقاد و مراقبتی دربردارنده مؤلفه-هایی از تفکر فلسفی است، از توانایی لازم به منظور پرورش این نوع تفکر برخوردار بوده و می توان در حلقه های کندوکاو فلسفی از آن سود برد.
اثربخشی کاربرد داشبوردهای واکاوی یادگیری در محیط های یادگیری الکترونیکی هم زمان بر ارتقای درگیری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۴
213 - 236
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، بررسی اثربخشی کاربرد داشبورد واکاوی یادگیری در محیط های یادگیری الکترونیکی هم زمان بر افزایش درگیری دانشجویان در دوره روش تدریس بود. به این منظور، از روش شبه آزمایشی تک گروهی با پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. شرکت کنندگان این پژوهش شامل دانشجویان دوره های دروس صلاحیت مدرسی شامل 34 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند. از پلتفرم بیگ بلو باتن به دلیل دارابودن داشبورد واکاوی یادگیری طی شش جلسه استفاده شد. برای جمع آوری داده ها، از ابزار واکاوی یادگیری تعبیه شده در پلت فرم بیگ بلوباتن استفاده شد. نتایج نشان داد که استفاده از داشبورد واکاوی یادگیری تأثیری معنادار بر تعداد ایموجی های ارسال شده، تعداد دست بلندکردن توسط شرکت کنندگان، زمان صحبت کردن و تعداد سؤال های پاسخ داده شده دارد. بااین وجود درمورد میانگین تعداد پیام ها، هرچند که میانگین این شاخص پس از نمایش داشبورد افزایش داشته است، اما این افزایش ها از نظر آماری معنادار نبود. بنابراین، داشبوردها می تواند منجربه افزایش فرصت های یادگیری شوند. بر اساس این نتایج پیشنهاد می شود پلت فرم های آموزش مجازی در دانشگاه ها و مراکز آموزشی به داشبوردهای همزمان واکاوی یادگیری مجهز شوند و پژوهش های آینده در این زمینه توسعه پیدا کند.
ارزیابی برنامه درسی دوره کارشناسی رشته بهداشت عمومی بر اساس سیاست های کلی سلامت ابلاغی مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
302 - 269
حوزههای تخصصی:
از آنجا که برنامه درسی آموزش عالی یکی از زیرنظام هایی است که نقش اساسی در متحول شدن آموزش عالی و جامعه دارد؛ رویکرد سیاستگذاران برنامه درسی در حوزه سلامت نقش بسیار مهمی در تحول و اصلاح برنامه سلامت عمومی در چارچوب اجرای پوشش همگانی سلامت دارد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی، کمّی و پیمایشی است که با ابزار پرسشنامه محقق ساخته، به ارزیابی برنامه درسی دوره کارشناسی بهداشت عمومی بر اساس اهداف تدوین شده در سیاست کلی سلامت پرداخت. در این پژوهش اعضای هیأت علمی دانشکده های بهداشت در دانشگاه های علوم پزشکی شهر تهران، جامعه آماری را تشکیل داده اند و نمونه گیری مطرح نبود. یافته ها حاکی از آن است که در ارزیابی گویه های پرسشنامه محقق ساخته در حیطه دروس علوم پایه، هدف اقدام روش تدریس فناورانه %4/42 و چهار گروه درسی دیگر سلامت و آموزش بهداشت، بیماری شناسی، مدیریت در برنامه ریزی بهداشتی و مهارت آموزی بهداشتی را به ترتیب با %6/40، %4/48 و %6/51 در هدف تعامل بین طب نوین و سنتی کمترین امتیازدهی را کسب کردند. گروه درسی علوم پایه در تمام حیطه های پنجگانه اهداف پژوهش امتیاز کم را به خود اختصاص داده و گروه درسی بیماری شناسی در حیطه هدف مطلوبیت برنامه درسی در 3 سطح دانش، نگرش و عملکرد با %9/90 امتیاز زیاد (خیلی زیاد، زیاد) بیشترین امتیاز را کسب نموده است. نتایج پژوهش حاضر با برقراری پیوند بین اصول برنامه درسی و سیاستگذاری های سلامت و ارتقای آن، می تواند گام جدید و مؤثری در مطالعات حوزه ارزیابی برنامه درسی رشته بهداشت عمومی باشد.
الگوی جاری تلفیق بهزیستی در برنامه های درسی فراگیران دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
185 - 214
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی الگوی جاری تلفیق بهزیستی در برنامه های درسی فراگیران دوره دوم ابتدایی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دوره دوم مقطع ابتدایی که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با شانزده نفر از معلمان دوره دوم ابتدایی اداره آموزش و پرورش شهر اصفهان به دست آمده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده بیست و هفت مفهوم محوری است که در قالب مدل پارادیمی شامل ضعف نگاه علمی به بهزیستی در برنامه درسی به عنوان مقوله محوری و شرایط علی (طراحی و تدوین نامناسب برنامه های درسی، نگاه غیرعلمی به بهزیستی در برنامه های درسی و ضعف نیازسنجی)، عوامل زمینه ای (خانواده و بستر اجتماعی، بافت فرهنگی مدرسه، همسالان و گروه های دوستی و بسترهای ارتباطی و تعاملی)، شرایط مداخله ای تسهیل گر (امکانات اوقات فراغت، نشاط در مدرسه و امید به آینده)، شرایط مداخله گر محدودکننده (چالش های خانوادگی، سازمانی و فردی)، راهبردها (تجدید رویکرد برنامه ریزی، اجرای مناسب برنامه های درسی، بهبود زمینه های برنامه درسی کسب شده، برنامه درسی مدرسه محور و برنامه درسی والدین) و پیامد (دلزدگی تحصیلی و عدم توجه به بهزیستی) سازمان یافت.
نقد مبانی فلسفی انسان فرهیختل ترسیم شده در سند آموزش وپرورش جمهوری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، نقد مبانی فلسفی انسان فرهیخته در آموزش وپرورش جمهوری اسلامی ایران است. روش ها: برای دست یابی به این هدف، از روش فلسفی (تحلیل تفسیری، انتقادی و استنتاجی) بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج بررسی نشان داد که مبانی فلسفی تربیت در سند در بستر دینی؛ یعنی اسلام شکل گرفته است، درنتیجه، بنیان های نظری در تربیت انسان فرهیخته آموزه های دینی و قرآنی است. بررسی مبانی فلسفی تربیت نشان داد که تصویر انسان فرهیخته را نمی توان تنها ذیل مبحث مبانی انسان شناسی مشاهده کرد. این تصویر در سند در لابه لای مباحث حوزه های هستی شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی قابل بازیابی است. بسیاری از اهداف و ویژگی های اشاره شده در سند آموزش وپرورش در تربیت انسان فرهیخته، جنبه آرمانی داشته و تحقق آن ها در نظام آموزشی با توجه به امکانات آموزشی و پرورشی دشواراست. نتیجه گیری: با توجه به این که مباحث اساسی مطرح شده در هریک از مبانی فلسفی انسان فرهیخته در چگونگی و نوع تربیت انسان فرهیخته دخیل هستند و بین مبانی فلسفی انسان فرهیخته و مؤلّفه های اساسی آن رابطه وجود دارد؛ لذا انتظار براین است که در مرحله بازنگری سند نقدهای مطرح شده مورد توجه قرار گیرد. این نقد می تواند یک سری دستاوردهایی را برای نظام آموزشی کشور داشته باشد؛ می تواند به مبانی فلسفی سند آموزش وپرورش قوام و استحکام بخشد و نقاط قوت آن را نشان دهد و اگر کاستی ها و خلأهایی در آن وجود داشته باشد در جهت برطرف کردن آن ها تلاش شود.
مشارکت کنندگان برنامه ریزی درسی مدرسه محور، روایت یک دهه تجربه مدرسه ای ابتدائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، روایت تجربه یک مدرسه ابتدایی از برنامه ریزی درسی مدرسه محور با توجه به مشارکت کنندگان آن است. در متون تخصصی از مدیران، معلمان، خانواده، دانش آموزان و تسهیلگران بیرونی به عنوان مشارکت کنندگان اصلی برنامه ریزی درسی سطح خرد نام برده می شود. در این مقاله حسب تجربه مدرسه مورد مطالعه، به روایت تجارب سه دسته اول یعنی مدیران، معلمان و خانواده پرداخته شده است. تجارب دانش آموزان به دلیل اهمیت محوری آن در همه این سه دسته مدنظر بوده است. مدرسه درمنطقه 2 شهر تهران واقع شده است. ملاک در تعیین این مدرسه حضور پژوهنده به مدت 10 سال در نقش راهبر برنامه درسی بوده است. روش پژوهش روایت پژوهی است. داده ها از تجارب زیسته نویسنده اول این مقاله از یک دهه فعالیت در مدرسه ابتدایی به عنوان معلم، معاون آموزشی و مدیر در نقش راهبر آموزشی گردآوری شده است. تحلیل داده ها براساس رویکرد فضای سه بعدی کلاندینین وکانلی انجام شده است. یافته ها در 5 صحنه روایت شده است. صحنه اول،"آغاز"، به مشارکت کنندگان دسته اول، صحنه دوم، "دغدغه ای از جنس معلمی"، به دغدغه های مرتبط با معلمیِ محقق اول مقاله می پردازد. "به دنبال تغییر" مراحل آغازین تغییر از برنامه درسی متمرکز به برنامه درسی مدرسه محور را روایت می کند. صحنه چهارم"در تمنای معلمی" به تجارب معلمان به عنوان مشارکت کنندگان در برنامه درسی می پردازد و در صحنه پایانی به تجارب مدرسه مورد مطالعه در ارتباط با خانواده ها پرداخته شده است. درنهایت در پاسخ به پرسش ها در قالب دسته بندی های مشارکت کنندگان در مواجهه با فرایند تغییر توجه شده است.
Developing a critical thinking training model for high school students(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۲ , ۲۰۲۴
76 - 95
حوزههای تخصصی:
The aim of this research was to devise a framework for fostering critical thinking skills among students within high school environments in Kermanshah. Employing a practical approach, the study adopted qualitative methods to attain its objectives. Participants consisted of experts, practitioners, and researchers familiar with the subject area. Utilizing purposive sampling, 23 individuals were selected based on theoretical saturation principles. Through a combination of document analysis and semi-structured interviews, data were meticulously analyzed using coding techniques, with Grounded Theory emerging as the primary method for theory generation. Results underscored the pivotal role of cultivating thinking management in the pedagogy of critical thinking within high school contexts. Moreover, findings highlighted the significance of facilitators' and students' professional competencies and personality traits, thoughtful planning, and familial influences as key determinants. Contextual factors impacting thinking management education encompassed supportive frameworks for managerial development, emotional dynamics within the classroom, strategies for teacher engagement, and adherence to authoritative guidelines.
نقش واسطه ای اهمال کاری تحصیلی در رابطه بین علائم نارسایی توجه/ فزون کنشی و ضرب آهنگ شناختی کند با عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: امروزه عملکرد تحصیلی و عوامل موثر بر آن توجه روانشناسان و محققان علوم تربیتی را به خود جلب کرده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه ای اهمال کاری تحصیلی در رابطه بین علائم نارسایی توجه/ فزون کنشی و ضرب آهنگ شناختی کند با عملکرد تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه اول صورت پذیرفت.روش ها: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود که در قالب روش معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری موردمطالعه کلیه دانش آموزان پسر دوره متوسطه اول شهر تبریز در سال تحصیلی 1400-1399 بودند. از این جامعه نمونه ای به حجم 250 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس درجه بندی رفتار کودکان (سوانسون و همکاران،1980)، مقیاس کندگامی شناختی (پنی و همکاران، 2009)، مقیاس اهمال کاری تحصیلی (سواری،1390) و پرسشنامه عملکرد تحصیلی (درتاج، 1383) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از ماتریس همبستگی، مدل معادلات ساختاری و شاخص های نیکویی برازش در نرم افزار AMOS-24 استفاده شد.یافته ها: نتایج حاصل از مدل معادلات ساختاری نشان داد علائم نارسایی توجه/ فزون کنشی و همچنین علائم ضرب آهنگ شناختی کند بر عملکرد تحصیلی اثر مستقیم و غیرمستقیم با واسطه گری اهمال کاری تحصیلی دارند.نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده می توان گفت عملکرد تحصیلی دانش آموزان علاوه بر عوامل سنتی از قبیل نارسایی توجه/ فزون کنشی و اهمال کاری، می تواند تحت تأثیر متغیرهای نوظهور ازجمله ضرب آهنگ شناختی کند قرار گیرد و این امر مطالعه هر چه بیشتر و دقیق تر عوامل مختلف مؤثر بر عملکرد تحصیلی را خاطرنشان می سازد.