پژوهش در برنامه درسی

پژوهش در برنامه درسی

پژوهش در برنامه درسی دوره 4 پاییز و زمستان 1403 شماره 2 (پیاپی 7)

مقالات

۱.

بررسی سیاست گذاری آموزش عالی در سراسر جهان و تأثیر آن ها بر بهبود کیفیت آموزش و یادگیری

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سیاست آموزش عالی بهبود کیفیت آموزش کیفیت یادگیری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۸
پیشینه و اهداف : هدف پژوهش حاضر، مطالعه سیاست های آموزش عالی در سراسر جهان و تأثیر آن بر بهبود کیفیت آموزش و یادگیری است. روش ها : برای این منظور، از روش مروری و تحلیل مفهومی داده ها استفاده شد. با بهره گیری از پایگاه های داده ای معتبر در راستای سؤالات پژوهش، تلاش شد تا سیمایی جامع برای این بررسی ترسیم شود. یافته ها : یافته ها نشان داد سیاست های متمرکز بر افزایش دسترسی به آموزش عالی، ارتقای کیفیت برنامه های درسی و تقویت همکاری های بین المللی، نقش قابل توجهی در بهبود دستاوردهای آموزشی ایفا می کنند. همچنین، سیاست های مبتنی بر شواهد که بر نیازهای محلی و جهانی تمرکز دارند، منجر به افزایش رضایت دانشجویان و بهبود مهارت های فارغ التحصیلان می شوند. این مطالعه بر اهمیت تطبیق سیاست های آموزش عالی با چالش های نوظهور جهانی و نیازهای بازار کار تأکید می کند. نتیجه گیری: آموزش عالی نقش کلیدی در توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع دارد و سرمایه گذاری در این بخش بازدهی بالایی ایجاد می کند. دولت ها و سازمان های خصوصی باید در آموزش عالی سرمایه گذاری کنند تا بهبود جامعه و افزایش سطح توسعه را تضمین نمایند. سیاست گذاری صحیح می تواند به بهبود کیفیت آموزش، توسعه مهارت ها، توانمندسازی اساتید و دانشجویان، ترویج پژوهش های علمی، ایجاد برنامه های تحوّلی و حمایت از دانشجویان کم درآمد منجر شود. این سیاست ها شاملِ توجه به نیازهای جامعه، تعیین اهداف آموزشی، توسعه برنامه های کارآمد، تأمین بودجه و استفاده از ابزارهای ارزیابی کیفیت آموزش است.
۲.

ساخت و اعتبارسنجی پرسشنامه دانش محتوای آموزشی (PCK) برای برنامه آموزش معلمان زبان انگلیسی در ایران

کلیدواژه‌ها: ارزیابی سواد و توانایی ها برنامه آموزش معلمان موقعیت زبان انگلیسی درایران دانش محتوای آموزشی(PCK) دانشجو-معلمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۱
پیشینه و اهداف: اعتقاد بر این است که دانش محتوای آموزشی (PCK) بر عملکرد معلمان در کلاس درس زبان انگلیسی تأثیر می گذارد، زیرا در فرمول بندی و ارائه موضوع درسی تعیین کننده است. با این حال، به نظر می رسد PCK یک مفهوم نسبی است که با  برنامه درسی اجتماعی-فرهنگی و زمینه ای خاص مرتبط است. روش ها : بدین منظور، از طریق بررسی پژوهش های مرتبط و مصاحبه با 60  دانشجو معلم از دانشگاه فرهنگیان، مواردی که می بایست در پرسشنامه PCK گنجانده می شود، استخراج شد. علاوه بر این، 50 نفر از دانشجو-معلمان از دانشگاه هدف در فرآیند تهیه و اجرای آزمایشی پرسشنامه باز شرکت کردند. 176 دانشجو-معلم دیگر پرسشنامه PCK مقیاس لیکرت را شامل 56 گویه و 9 مؤلفه تکمیل کردند. نتایج تحلیل عاملی منجر به حذف 17 گویه و پرسشنامه نهایی شامل 39 گویه بود. سپس 285 دانشجو-معلم، پرسشنامه ای را تکمیل کردند که پایایی و روایی سازه آن به ترتیب از طریق آلفای کرونباخ و  روش تحلیل عاملی تأیید شده بود. یافته ها: پرسشنامه کلی از شاخص پایایی 902/0 برخوردار بود. همچنین شاخص های پایایی برای 9 مؤلفه به شرح زیر بود. آموزش مهارت های زبانی (a=.825)، استراتژی های تدریس زبان (a=.824)، مدیریت کلاس درس (a=.826)، طراحی برنامه درسی و توسعه مواد (a=.842)، سواد و توانایی های ارزشیابی (a=.776 )، کتاب دوره ارزشیابی (a=.780)، دانش فنی معلمان زبان (a=.759)، توسعه حرفه ای معلمان زبان (a=.763)، و تأثیر کاروزی بر تدریس عملی (a=.805). مقیاس روایی سازه نیز از طریق تحلیل عاملی تأیید شد. مقیاس روایی سازه نیز از طریق تحلیل عاملی تأیید شد. نتیجه گیری: پرسشنامه PCK  ساخته شده و اعتبارسنجی شده در پژوهش حاضر را می توان در پژوهش های مربوط به آموزش معلمان زبان انگلیسی و PCK در زمینه EFL مورد استفاده قرار داد. 
۳.

نقش فناوری های نوین و هوش مصنوعی در بهبود فرایندهای آموزشی: یک مطالعه مروری در آموزش ابتدایی

کلیدواژه‌ها: فناوری های نوین هوش مصنوعی فرایندهای آموزشی آموزش ابتدایی رویکرد مروری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۷
پیشینه و اهداف: آموزش ابتدایی یکی از مهم ترین مراحل در فرآیند یادگیری و شکل دهی به توانایی ها و مهارت های پایه دانش آموزان است. در سال های اخیر، فناوری های نوین و به ویژه هوش مصنوعی (AI) نقش به سزایی در تحول و بهبود فرایند های آموزشی در مقطع ابتدایی ایفا کرده اند. بنابراین، هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش فناوری های نوین و هوش مصنوعی در بهبود فرایندهای آموزشی در آموزش ابتدایی می باشد. روش ها: روش پژوهش حاضر کیفی و در قالب مروری توصیفی می باشد. برای گردآوری داده ها، از منابع معتبر علمی، اسناد موجود و مطالعات کتابخانه ای استفاده شد. این اطلاعات به صورت توصیفی، تحلیل و تفسیر شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که فناوری های نوین و هوش مصنوعی در بهبود فرایندهای آموزشی در6 بعد نقش موثری دارد. این ابعاد شامل توانمند کردن دانش آموزان با و بدون چالش های فیزیکی و یادگیری، یادگیری عمیق تر و معتبر مسائل آموزشی توسط هوش مصنوعی، بهبود آمادگی دانش آموزان برای ورود به مقاطع بالاتر، آموزش معلمان و توسعه ی حرفه ای آنها، رفتار و مدیریت کلاس، بازخورد و امتیازدهی است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که توانمند کردن دانش آموزان با و بدون چالش های فیزیکی و یادگیری توسط هوش مصنوعی منجر به یادگیری عمیق تر و معتبر مسائل آموزشی شده و در راستای آن آمادگی دانش آموزان را برای ورود به مقاطع بالاتر بهبود می بخشد. همچنین عملکرد حرفه ای معلمان، رفتار و مدیریت کلاس توسط آنها و در نهایت بازخورد و امتیازدهی در توسعه ی روش های تدریس آموزشی از طریق هوش مصنوعی ارتقاء می یابد. نتایج به دست آمده از این مطالعه، اهمیت روزافزون فناوری های نوین و هوش مصنوعی در تحول نظام آموزشی ابتدایی را تأیید می کند و زمینه را برای استفاده هوشمندانه و بهینه از این ابزارها در جهت ارتقای کیفیت آموزش فراهم می سازد.
۴.

مطالعۀ پدیدارشناسانه در بهبود چالش های حاکم در آموزش درس علوم مقطع ابتدایی

کلیدواژه‌ها: تجربه زیسته معلمان بهبود آموزش درس علوم مقطع ابتدایی چالش ها راهکارها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۱۲
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش، بررسی بهبود آموزش درس علوم در مقطع ابتدایی و شناسایی چالش ها و راهکارها جهت غلبه بر مشکلات با تکیه بر تجارب زیسته معلمان و متخصّصین تعلیم و تربیت است. روش ها : روش پژوهش حاضر، کیفی از نوع پدیدارشناسی است. مصاحبه شوندگان شامل معلمان و متخصّصان شهر اردبیل در سال تحصیلی 1403-1402بودند. برای انتخاب شرکت کنندگان، 22 نفر معلم و 17 نفر متخصّص از شیوه نمونه گیری هدفمند و تا حد اشباع استفاده شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته و با سؤالات باز پاسخ جمع آوری شد. برای تعیین روایی و پایایی مصاحبه ها، تکنیک تثلیث، تکنیک کنترل اعضاء، تکنیک کسب اطلاعات دقیق موازی و خود بازبینی محقّقان استفاده شد. یافته : در مصاحبه با معلمان، اکثریث آنها بر وجود چالش ها باور داشتند. همچنین با مشکلات متعددی نیز مواجه بودند. در گام بعدی در مصاحبه با متخصّصان، بر مشکلاتی همچون  فقدان امکانات و تجهیزات آزمایشگاهی، ضعف نیروی انسانی در زمینه تخصّص، محدودیت های زمانی، آموزشی و فرهنگی، چالش ها در زمینه روش های تدریس معلمان تأکید شد و جهت غلبه بر چالش ها راهکارهایی ارائه شد. نتیجه گیری: برای عبور از چالش ها در مسیر بهبود آموزش درس علوم مقطع ابتدایی راه حل های مختلفی به دست آمد که برخی از آنها شامل: استفاده از امکانات موجود به صورت خلّاقانه، آموزش معلمان متخصّص و کارآمد، استفاده و به کارگیری روش تدریس مناسب و جذاب، ارائه محتوای درس علوم به شیوه عملی و تجربی، بهبود محتوای کتاب از نظر کمیّت و کیفیت، فراهم آوردن امکانات آزمایشگاهی در مدارس، استفاده از روش های نوین تدریس، بهره مندی از معلمان و اساتید برتر، افزایش ارتباط مدارس با خانه و جوامع بود.
۵.

شناسایی و تبیین فرصت ها و چالش های یادگیری مبتنی بر بازی از دیدگاه معلمان ابتدایی

کلیدواژه‌ها: آموزش ابتدایی چالش ها فرآیند آموزش یادگیری مبتنی بر بازی فرصت ها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۱۱
پیشینه و اهداف: یادگیری مبتنی بر بازی یک رویکرد نوین آموزشی است که تاثیرات گسترده ای در یادگیری دانش آموزان دارد. هدف این پژوهش بررسی فرصت ها و چالش های یادگیری مبتنی بر بازی در فرآیند آموزش در دوره ابتدایی از دیدگاه معلمان است. روش ها: این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی از نوع عرفی و از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته و با نمونه گیری به صورت هدفمند و با تکنیک گلوله برفی از میان معلمان دوره ابتدایی استان آذربایجان شرقی در سال 1403، که از روش های یادگیری مبتنی بر بازی در کلاس خود استفاده می نمودند، انجام شد. حجم نمونه با توجه به ماهیت پژوهش کیفی تا رسیدن به اشباع داده ها (18 نفر) ادامه یافت. یافته ها: یافته ها نشان داد که یادگیری مبتنی بر بازی جذابیت فرآیند یادگیری را افزایش داده، درک مفاهیم پیچیده را تسهیل کرده، آمادگی برای زندگی واقعی را در دانش آموزان تقویت کرده و نگاه والدین به آموزش را می تواند تغییر دهد. از طرفی چالش هایی نظیر محدودیت زمانی، کمبود منابع و ناهماهنگی در سیاست های آموزشی از موانع اصلی اجرای این روش در مدارس است. نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد یادگیری مبتنی بر بازی می تواند به یکی از ابزارهای کلیدی برای بهبود کیفیت آموزش در مدارس ابتدایی تبدیل شود. توسعه آموزش معلمان، تقویت زیرساخت های مدارس و تدوین سیاست های هماهنگ برای بهبود و ترویج یادگیری مبتنی بر بازی به توسعه این روش آموزشی کمک می کند و با رفع موانع اجرایی و تقویت حمایت های ساختاری به گسترس این روش یادگیری می توان کمک نمود.
۶.

واکاوی تجارب زیستۀ معلمان از اجرایی سازی سند تحول بنیادین در مدارس ابتدایی

کلیدواژه‌ها: سند تحول بنیادین تجارب زیسته معلمان مدارس ابتدایی سند

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۶
زمینه و اهداف : این پژوهش با هدف واکاوی تجارب زیسته معلمان از اجرایی سازی سند تحوّل بنیادین در مدارس ابتدایی سطح شهر بیرجند انجام شد. تجربه معلمان به کلیه ادراکات، احساسات، برداشت ها و تفاسیر آنها از نحوه اجرایی شدن سند تحوّل بنیادین (131 راهکار اجرایی ) اطلاق می شود. این پژوهش با درک اهمیت تجربه زیسته انسان در ارزیابی وضعیت موجود و شناسایی کمبودها و خلأهایی که منتج به عدم اجرا یا نقص در اجرای سند تحوّل بنیادین به مثابه یک سند قانون اساسی می شود. روش ها : در این پژوهش از روش پدیدارشناسی برای شناخت تجارب زیسته آنها استفاده شد. مشارکت کنندگان در پژوهش برحسب جامعه با استفاده از نمونه گیری هدفمند تعداد 16 نفر از معلمان با سابقه کاری بالای ده سال تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش کلایزی و با نرم افزار MaxQDA  صورت گرفت. یافته ها : در نهایت نتایج نشان داد که معلمان نسبت به کم و کیف سند تحوّل بنیادین آشنایی محدودی دارند و صرفاً در قالب 6 ساحت کلی آن را تعریف می کنند؛ ولی در اجرای آنها دچار ابهام و اشکال هستند. نتیجه گیری : اجرایی سازی سند تحوّل بنیادین نیازمند انجام اقدامات دانشی، نگرشی و مهارتی لازم جهت افزایش دانش و باور و اقدام عملی در تحقّق اثربخش آن است .  
۷.

نقش دانش محتوایی آموزش فنّاورانه در توسعۀ حرفه ای معلمان: یک مرور روایتی

کلیدواژه‌ها: دانش محتوایی آموزش فناورانه توسعه حرفه ای معلمان مدارس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۸
پیشینه و اهداف: توسعه حرفه ای معلم فرایندی مداوم است که از طریق آن معلمان متناسب با توانایی های خود و نیازهای زمان در حال تغییر سازگار و به رشد خود ادامه می دهند. امروزه، توسعه معلمان، نه تنها شامل تسلط بر علم و توانایی های تدریس بلکه با تسلط بر فنّاوری نیز به چالش کشیده می شود. یکی از ایده های نوآورانه برای ارتقای آموزش در قرن بیست و یکم، تجدید نظر در آموزش و توسعه برنامه درسی با ادغام فنّاوری اطلاعات و ارتباطات با دانش محتوایی آموزشی به شیوه ای سیستماتیک است، این ادغام معلمان را قادر می سازد تا به طور مؤثّر ابزارها و منابع فنّاوری مدرن را در شیوه های تدریس خود بگنجانند و کیفیت کلی آموزش را افزایش دهند و دانش آموزان را برای نیازهای عصر دیجیتال آماده کنند. روش ها : پژوهش حاضر مطالعه از نوع مرور روایتی است و با هدف بررسی و تحلیل نقش دانش محتوایی آموزش فنّاورانه در توسعه حرفه ای معلمان انجام شد. برای گردآوری اطلاعات از مقالات علمی منتشر شده در پایگاه های اینترنتی استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که دانش محتوایی آموزش فنّاورانه با ایجاد شایستگی های در دانش فنّاورانه، دانش تربیتی و محتوا، دانش محتوایی تربیتی، دانش محتوای فنّاوری و دانش تربیتی فنّاوری، باعث درک  و بازنمایی مناسب معلم از آموزش و تدریس همراه با استفاده از فنّاوری مناسب می شود. همچنین باعث ایجاد نقش های متفاوتی برای معلمان و دگرگونی تجارب آموزشی و فرآیندهای آموزشی می شود. نتیجه گیری: در مجموع با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که حرفه ای شدن یک فرآیند مستمر از طریق مشارکت فعال در عمل است. معلمان نمی توانند به تنهایی برای رسیدن به این هدف مبارزه کنند؛ اما باید از طرف های مختلف حمایت شوند. از این رو سیستم های آموزشی باید به دنبال فراهم کردن فرصت هایی برای معلمان برای توسعه حرفه ای ضمن خدمت برای حفظ استاندارد بالای تدریس و حفظ نیروی کار معلم با کیفیت بالا باشند. دانش محتوایی آموزشی فنّاورانه یک نوع تخصّص منحصر به فرد است که باعث حرکت معلمان به سمت توسعه حرفه ای می شود.
۸.

شایستگی طراحی هیجانی آموزش دانش پداگوژیکی مغفول معلمان

کلیدواژه‌ها: طراحی آموزشی طراحی تدریس طراحی هیجانی احساسات علاقه هیجان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۸
پیشینه و اهداف: نه تنها یادگیری بلکه رشد یادگیرنده وابسته به رشد هیجانی است. معلمان به دلایل مختلف به جنبه های هیجانی در آموزش خود توجه نمی کنند. پژوهش حاضر در صدد شناسایی شایستگی طراحی هیجانی آموزش معلمان و معرفی جایگاه و اهمیت آن است. روش ها : برای رسیدن به هدف پژوهش از میان روش های کیفی، مرور روایی پژوهش ها و چارچوب پریسما (PRISMA ) استفاده شد. یافته ها: مرور منابع منتشر شده نشان داد؛ توجه به هیجانات برای رشد، یادگیری و آموزش مهم است؛ لذا ضروری است، معلمان تدریس خود را با هیجانات دانش آموزان پیوند دهند. طراحی هیجانی آموزش ریشه در پژوهش های حوزه تولیدات صنعتی داشته و در الگوهای طراحی مبتنی بر علوم اعصاب شناختی نیز توجه به هیجان یک اصل بنیادی است. الگوها و چارچوب هایی برای طراحی هیجانی آموزش شناسایی شد که مهم ترین آن ها: 1) مهندسی کانسِی؛ 2) راهبرد FEASP ؛  و 3)  راهبرد ECOLE بود. برای طراحی و تولید محتوای آموزشی مبتنی بر هیجان استفاده از فنون و راهبردهایی چون: 1) استفاده از داستان سرایی؛ 2) توجه به طراحی دیداری؛ 3) بازی وار سازی و 4) فراهم سازی بازخورد به معلمان پیشنهاد شده است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان می دهد در برنامه درسی تربیت معلم ایران چه در بخش دانش پداگوژیک و چه در بخش محتوایی و چه در بخش فنّاورانه، به طراحی هیجانی آموزش توجه نشده است؛ بنابراین توجه به این مهم در بازنگری برنامه های درسی تربیت معلم ایران ضروری است.
۹.

نیازسنجی آموزش درس هنر در مدارس ابتدایی ایران (تجربۀ زیسته معلمان، والدین و متخصصان تربیت)

کلیدواژه‌ها: درس هنر مدارس ابتدایی نیازسنجی خلاقیت معلمان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۱
پیشینه و اهداف: اگرچه بسیاری از مردم خلاقیت را با هنر مرتبط می دانند، محصولات  به هیچ وجه در انحصار آن نیست. در زمینه های مختلف زندگی اعم از علم تا حرفه های متعدد خلاقیت وجود دارد؛ اما میزان خلاقیّت در هر یک متفاوت است. روش ها : این پژوهش جزء پژوهش های کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. پدیدارشناسی به معنای مطالعه تجربه زیسته یا جهان زندگی است که توسط یک فرد زیسته و تجربه می شود و به معنای جهان یا واقعیت جدایی از انسان نیست. در رویکردهای پژوهشی پدیدارشناسی دو روش پدیدارشناسی توصیفی (هوسرل) و پدیدارشناسی تفسیری (هایدگر) مطرح است. پژوهش حاضر براساس روش پدیدارشناسی توصیفی هوسرل انجام شد. یافته ها : معلمان باید سواد علمی خود را بالا ببرند و فعالیت های جدید هنری را بیاموزند و به دانش آموزان خود یاد بدهند.  در زنگ هنر نیز دروس عقب مانده خود را تدریس نکنند؛ همچنین والدین نیز استعداد هنری کودکان خود را کشف کرده و با ثبت نام کردن در کلاس هنری مهارت هنری آنها را بالا ببرند تا در آینده به هنرمندان ماهر تبدیل شده و و دانش هنری خود را به آیندگان بیاموزند؛ معلمان نیز درصورت مشاهده استعداد هنری دانش آموزان خود، آنها را تشویق و حمایت کنند. نتیجه گیری: آموزش و پرورش با افزایش بودجه در مدارس برای لوازم هنری؛ فضایی مناسب برای این فعالیت های هنری فراهم نمایند تا متناسب با روحیه دانش آموزان تنظیم شود و معلم متخصص هنر را در مدارس ابتدایی استخدام نمایند.
۱۰.

نقش هوش مصنوعی در طراحی برنامۀ درسی: مطالعه ای فراترکیب

کلیدواژه‌ها: آموزش و پرورش طراحی برنامه درسی هوش مصنوعی مرور سیستماتیک و فراترکیب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۹
پیشینه و هدف : با توجه به اینکه یکی از کاربردهای هوش مصنوعی در آموزش در طراحی برنامه درسی نهفته است، پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش هوش مصنوعی در طراحی برنامه درسی، انجام شده است. روش : این پژوهش ازنظر نحوه گردآوری داده ها و اطلاعات از نوع کیفی بوده که با استفاده از شیوه مرور سیستماتیک و با جستجوی کلمات کلیدی؛ طراحی، برنامه درسی، نقش و هوش مصنوعی و معادل آنها در انگلیسی در مقالات منتشر شده از سال 2000 تا 2024 موجود در پایگاه های اطلاعاتیGoogle Scholar، Springer،Magiran،SID scopus ,Science Direct، سیویلیکا و ایران داک انجام گرفته است که پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده از پایگاه های مذکور، در مجموع از 103 منبع بدست آمده، تعداد 54 منبع پس از حذف منابع غیرمرتبط برای انجام بررسی نهایی انتخاب شدند. یافته ها : یافته های پژوهش حاضر حاکی از آن است؛ ادغام هوش مصنوعی در طراحی برنامه درسی شامل استفاده از فنّاوری های هوش مصنوعی برای طراحی، پیاده سازی و بهینه سازی برنامه های درسی است. معلمان در برنامه درسی با استفاده از قابلیت های هوش مصنوعی برای تجزیه و تحلیل داده ها، تولید محتوا و ارائه بازخورد مستمر، می توانند کیفیت آموزش را افزایش و نیازهای دانش آموزان خود را بهتر برآورده کنند. نتیجه گیری : بر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت؛ برنامه درسی مبتنی بر هوش مصنوعی، تجربیات یادگیری شخصی تر، کارآمدترو قانع کننده تری ایجاد می کند و نقشی دگرگون کننده ای در طراحی برنامه درسی با شخصی سازی یادگیری، کارایی آموزشی، تصمیمات مبتنی بر داده، همسویی با استانداردهای آموزشی و بهبود مستمر یادگیری ایفا می کند.
۱۱.

شناسایی روش های رایج آموزش انشانویسی و تحلیل وضعیت توانایی انشانویسی دانش آموزان ابتدایی

کلیدواژه‌ها: انشانویسی روش های انشانویسی مهارت نوشتن دانش آموزان ابتدایی بند نویسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۸
پیشینه و اهداف: نوشتن یکی از مهارت های اصلی است که دانش آموزان را در یادگیری بهتر دروس و برقراری ارتباط با دیگران یاری می کند. این مهارت باعث می گردد تا دانش آموزان افکار، اندیشه ها و احساسات خود را به نحو موثری بیان نمایند. لذا در دوره ابتدایی بحث انشانویسی، بندنویسی و تقویت مهارت های نوشتن مورد توجه است. بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناسایی روش های رایج آموزش انشانویسی و تحلیل وضعیت توانایی انشانویسی دانش آموزان ابتدایی انجام شد. روش ها : پژوهش حاضر کاربردی از نوع  ترکیبی (کیفی و کمی) بود. جامعه آماری در بخش کیفی منابع و مقالات معتبر و مصاحبه با معلمان ابتدایی و در بخش کمی دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر تهران بودند. نمونه مورد مطالعه نیز با  استفاده از روش تصادفی 30 نفر از دانش آموزان دختر پایه ششم منطقه یک تهران انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی یادداشت برداری و مصاحبه بود و در بخش کمی چک لیست ارزیابی انشانویسی بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که روش های آموزش انشانویسی در دوره ابتدایی شامل روش تقلیدی، بازسازی، تولیدی، زبان ساز، سنتی، الگویی، فرایندی، ترکیبی، ارتباطی و تلفیقی و خلاقانه معمول است. همچنین یافته های بخش کمی نشان داد که وضعیت مهارت های انشانویسی دانش آموزان ابتدایی کمتر از حد میانگین (14/64) است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش می تواند برای معلمان دوره ابتدایی راهگشا باشد. نتیجه گیری: این پژوهش بیانگر این است که برای بهبود وضعیت مهارت های انشانویسی، نیاز است که نظام آموزشی و تدریس در این زمینه متحول شود و رویکردهای فعال و دانش آموز محور در کلاس های درس تجلیل و اجرا شوند.  
۱۲.

کارایی کیفیت دانش محتوای تربیتی فناورانه (TPACK) معلمان در استفاده از یادگیری اکتشافی هدایت شده در آموزش ابتدایی

تعداد بازدید : ۱۰ تعداد دانلود : ۷
پیشینه و اهداف: هدف از انجام این پژوهش کارایی کیفیت دانش محتوای تربیتی فناورانه معلمان در استفاده از یادگیری اکتشافی هدایت شده در آموزش ابتدایی در مدارس ابتدایی شهر بندرعباس بوده است. روش ها : این تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی بوده و جامعه آماری، شامل 10 نفر از معلمان ابتدایی پایه چهارم و همچنین 72 نفر از دانش آموزان دختر پایه چهارم که از طریق نمونه گیری چند مرحله ای و تصادفی در حجم نمونه قرار گرفتند. برای انجام این تحقیق ابتدا از پرسشنامه تلفیق فناوری (اشمیت و همکاران،2009) که هفت بعد دانش فناوری، دانش پداگوژی، دانش محتوایی، دانش محتوایی فناوری؛ دانش محتوایی پداگوژی، پداگوژیکی فناوری دانش محتوایی/تربیتی و فناوری به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. پرسشنامه سبک تلفیقی فناوری توسط معلمان تکمیل و طرح درس محقق ساخته ریاضی پایه جهارم در مدت زمان 50 دقیقه تدوین شد و سپس به مدت پنج هفته و هر هفته دو جلسه آموزش یادگیری اکتشافی هدایت شده در کلاس اجرا گردید. برای سنجش پایایی از روش آلفای کرونباخ (با استفاده از نرم افزار SPSS) استفاده گردید که پایایی پرسشنامه 0/89به دست آمد. فرض ضریب همبستگی پیرسون – رگرسیون چند متغیری با حداکثر سطح معناداری 0/05 و با نرم افزار SPSS انجام شده است. یافته ها: نتایج این تحقیق نشان داد که رابطه تمام مولفه های دانش محتوای تربیتی فناورانه با آموزش یادگیری اکتشافی هدایت شده دانش آموزان معنی دار است. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد که کارایی کیفیت دانش محتوای تربیتی فناورنه معلمان تأثیر مستقیمی بر موفقیت یادگیری اکتشافی هدایت شده در دوره ابتدایی دارد..