فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۴۱ تا ۱۶۰ مورد از کل ۱٬۴۳۲ مورد.
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۴ , ۲۰۲۴
1 - 25
حوزههای تخصصی:
Several investigations in the psychology domain, educational psychology, and other related subjects have examined the inner voice. However, it has not been used as much in teaching foreign languages, particularly in developing learning materials. This study aimed to develop new English learning materials based on Tomlinson’s text-driven approach to enhance learners’ inner voice through instruction using the newly developed materials. The participants in this study were 40 intermediate female EFL learners, aged 20-35. All participants were selected through convenience sampling and were native speakers of Persian. The researchers then assigned the participants randomly into two experimental and control groups, each including 20 participants. Data were collected through an inner voice questionnaire and semi-structured interviews, utilizing both quantitative and qualitative methods to align with the study’s objectives, participant characteristics, and research questions. The quantitative data were statistically analyzed using SPSS (version 22), revealing that learners demonstrated a moderately high engagement with their inner voice after instruction with the newly developed materials. Qualitative insights emphasized key themes, including the natural use of English in internal thought processes, more frequent internal dialogues, and deeper mental engagement with the language. The study suggests that textbook developers and curriculum designers should consider new approaches to meet EFL learners’ psychological and cognitive needs, particularly in fostering inner voice processing for deeper engagement.
بازاندیشی برنامه درسی در عصر هوش مصنوعی، از ابزار آموزشی تا بستر تمدنی: رهیافتی نو در جنبش چندبسترسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
31 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی جایگاه برنامه درسی در تمدن هوش مصنوعی بود. این پژوهش به روش مرور نظامند انجام شد. جامعه آماری 109مقاله بین سال های 2020-2023 بود که 21 مقاله مرتبط به عنوان نمونه انتخاب شد. یافته ها نشان داد که رابطه برنامه درسی و هوش مصنوعی به دو صورت است: هوش مصنوعی به عنوان ابزاری در برنامه درسی، برنامه درسی به عنوان بخشی از تمدن هوش مصنوعی که شامل برنامه درسی ساخت هوش مصنوعی، هوش مصنوعی در آموزش های بالینی، تغییر در پارادایم یادگیری الکترونیکی، شبیه سازی محیط های آموزشی، هدایت یادگیری و تعیین مسیرشغلی، تغییر از سیستم های مدیریت یادگیری به پتلفرم های تجربه یادگیری، تلفیق هوش مصنوعی در محیط های کاری، شایستگی های منطبق با تمدن هوش مصنوعی مانند بوم شناسی فناوری و تعامل با هوش مصنوعی در ابعاد مختلف زندگی، تمرکز بر پرورش استعدادها در راستای فناوری هوش مصنوعی، یادگیری مبتنی بر واقعیت افزوده و تلفیق فناوری متاورس در برنامه درسی و محیط های آموزشی و یادگیری بدون محدودیت است.
آینده آموزش سایه در ایران: فرصت ها و چالش ها برای نظام تعلیم و تربیت رسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۴
127 - 160
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی فرصت ها وچالش های آموزش سایه برای نظام تعلیم وتربیت رسمی کشور ایران برمبنای تجارب زیسته معلمان، با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شد. مشارکت کنندگان در این مطالعه، معلمان دوره ابتدایی ومتوسطه شهرشیراز درسال تحصیلی 1402-1401بودند، که علاوه بر آموزش رسمی، تجربه تدریس در آموزشگاه خصوصی را داشتند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (ملاک مدار)، تاحد اشباع داده ها 16 تن انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها ازمصاحبه نیم ساختاریافته استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش سایه، فرصت-های متعددی از جمله: «بهبودیادگیری، کسب آمادگی برای آزمون ها، پرشدن اوقات فراغت و...» و نیز چالش-هایی همچون «تضعیف محوریت آموزش رسمی، تبعیض آموزشی، نابرابری اجتماعی و...» را برای نظام تعلیم و تربیت رسمی کشور ایجاد نموده است. بر این اساس، تجهیز مدارس و تنوع بخشی به محیط های یادگیری، استاندارد سازی اماکن آموزش سایه، تغییر رویه در سیستم پذیرش و آزمون ورودی مدارس و دانشگاه ها پیشنهاد می گردد.
طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی هنر اوان کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
215 - 244
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه درسی هنر اوان کودکی (3 تا 8 سال) انجام شده است. روش پژوهش از نوع کیفی است. منابع اطلاعات، اسناد بالادستی در دسترس در حوزه هنر و کشورها و رویکردهایی که در حوزه برنامه درسی هنر دارای تجارب موفق و چشم گیر هستند، بوده است که استراتژی انتخاب کشورها و رویکردها بر اساس پیشروبودن در آموزش اوان کودکی بود و به منظور تعیین اعتبار الگوی طراحی شده نظرات 12 نفر از متخصصان برنامه ریزی درسی و هنر که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند، مد نظر بوده است. ابزار جمع آوری داده ها، اسناد، منابع مرتبط و پرسشنامه محقق ساخته بوده است. روایی پرسشنامه با نظر متخصصان و خودبازبینی پژوهشگر تأیید و پایایی با استفاده از ضریب توافقی برای مولفه ها، بالای 0.8 بدست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل محتوا با رویکرد استقرایی و روش دلفی استفاده شد. الگوی برنامه درسی هنر اوان کودکی با 25 مولفه در عنصر آرمان های تربیتی- هنری، 52 مولفه در عنصر محتوا، مواد و فعالیت های خلاقانه آموزشی، 28 مولفه در عنصر راهبردهای خلاقانه یاددهی- یادگیری، 10 مولفه در عنصر محیط و فضای هنری، 10 مولفه در عنصر نقش و تعامل مربی با کودک و 13 مولفه در عنصر ارزشیابی خلاقانه تدوین شد. اعتبار الگو با نتیجه آزمون کندال، w=0.95 شده است که حاکی از اتفاق نظر بسیار خوب در بین متخصصان برای تایید الگوی هنر و زیبایی شناسی در اوان کودکی بوده است.
واکاوی منابع توسعه دانش فناورانه معلمان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی منابع فرایند توسعه و شکل گیری دانش فناورانه معلمان دوره ابتدایی با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی و با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور صورت گرفت. روش گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته است. در پژوهش حاضر سعی شد به منظور ارزیابی قابلیت اعتماد پژوهش از شاخص های نظیر باورپذیری، قابلیت اطمینان، تأییدپذیری و انتقال پذیری استفاده شود. یافته های پژوهش شامل 5 مقوله اصلی و 18 مقوله فرعی است. مقوله های اصلی پژوهش شامل « دانش از خود»، « دانش از فراگیران»، « دانش از جامعه علمی»، « دانش از خانواده و اقوام» و « دانش از سازمان» است. ناظر بر یافته های پژوهش می توان اذعان داشت که معلمان دوره ابتدایی از علاوه بر فرصت های سازمانی که توسط نهاد متولی در اختیار آنان قرار می گیرد، به منظور توسعه دانش فناورانه خود از ظرفیت های مختلفی چون خانواده و اقوام، یادگیری، تجارب و منابع تحصیل دوره دانشگاه نیز مورد استفاده می کنند.
تجربه زیسته معلمان و والدین دانش آموزان پایه اول دبستان از محاسن برنامه درسی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
169 - 192
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، فهم پدیدارشناسانه تجربه زیسته معلمان دوره ابتدایی و والدین دانش آموزان از محاسن برنامه درسی قرآن پایه اول دبستان در سال تحصیلی 1402- 1401 بود. این پژوهش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد. جامعه مطالعاتی معلمان و والدین دانش آموزان پایه اول ابتدایی در شهر یزد بودند. روش نمونه گیری، هدفمند ملاک محور ترجیحی بود و نمونه گیری تا مرحله رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. تحلیل مصاحبه ها، با استفاده از الگوی 7 مرحله ای کلایزی انجام شد. یافته ها در 4 مقوله اصلی (1- توجه به ابعاد شناختی، عاطفی، مهارتی و هوش های چندگانه؛ 2- غنای محتوایی به لحاظ پرداختن به مبانی اعتقادی و اصول و فروع دین؛ 3- برخورداری از محتوای جذاب و خلاقانه؛ 4- پشتیبانی انگیزشی از کتاب با برنامه درسی فوق العاده و حمایتی) طبقه بندی شدند. ارزیابی شرکت کنندگان از اعتبار و سودمندی محتوای تدوین شده برای برنامه درسی قرآن پایه اول ابتدایی، حاکی از قابل قبول بودن آن است.
نیازسنجی آموزش درس هنر در مدارس ابتدایی ایران (تجربۀ زیسته معلمان، والدین و متخصصان تربیت)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: اگرچه بسیاری از مردم خلاقیت را با هنر مرتبط می دانند، محصولات به هیچ وجه در انحصار آن نیست. در زمینه های مختلف زندگی اعم از علم تا حرفه های متعدد خلاقیت وجود دارد؛ اما میزان خلاقیّت در هر یک متفاوت است. روش ها : این پژوهش جزء پژوهش های کیفی و از نوع پدیدارشناسی است. پدیدارشناسی به معنای مطالعه تجربه زیسته یا جهان زندگی است که توسط یک فرد زیسته و تجربه می شود و به معنای جهان یا واقعیت جدایی از انسان نیست. در رویکردهای پژوهشی پدیدارشناسی دو روش پدیدارشناسی توصیفی (هوسرل) و پدیدارشناسی تفسیری (هایدگر) مطرح است. پژوهش حاضر براساس روش پدیدارشناسی توصیفی هوسرل انجام شد. یافته ها : معلمان باید سواد علمی خود را بالا ببرند و فعالیت های جدید هنری را بیاموزند و به دانش آموزان خود یاد بدهند. در زنگ هنر نیز دروس عقب مانده خود را تدریس نکنند؛ همچنین والدین نیز استعداد هنری کودکان خود را کشف کرده و با ثبت نام کردن در کلاس هنری مهارت هنری آنها را بالا ببرند تا در آینده به هنرمندان ماهر تبدیل شده و و دانش هنری خود را به آیندگان بیاموزند؛ معلمان نیز درصورت مشاهده استعداد هنری دانش آموزان خود، آنها را تشویق و حمایت کنند. نتیجه گیری: آموزش و پرورش با افزایش بودجه در مدارس برای لوازم هنری؛ فضایی مناسب برای این فعالیت های هنری فراهم نمایند تا متناسب با روحیه دانش آموزان تنظیم شود و معلم متخصص هنر را در مدارس ابتدایی استخدام نمایند.
A comparative study of novice and experienced EFL teachers’ remotivational strategies: Ecological systems and Self-determination theories in perspective(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۲ , ۲۰۲۴
35 - 62
حوزههای تخصصی:
This study, drawing on a dual theoretical standpoint constituting ecological systems theory (EST) and self-determination theory (SDT), compared Iranian novice and experienced EFL teachers’ remotivational strategies. The participants, selected based on convenience sampling technique, comprised two equal 32-member groups of novice and experienced EFL teachers teaching different proficiency levels at six language institutes. To gather data, semi-structured interviews were conducted. The results of thematic data analysis indicated that novice and experienced teachers were approximately similar in terms of the emerging theme instances situated within the integrative SDT/EST framework. Nonetheless, novice and experienced teachers were markedly different concerning the number of theme instances for each SDT facet positioned in the EST layers. Moreover, the results of Chi-square test demonstrated significant differences between novice and experienced teachers in terms of the number of themes existing in the SDT/EST frame. The results, enhancing teacher educators’ understanding of the similarities and disparities between novice and experienced teachers’ perceptions of remotivational strategies, can provide teachers and teacher educators with awareness concerning how remotivational strategies are nested across multiple systems while simultaneously being informed by a certain motivation-specific theory.
The perceptions of Iranian EFL teachers towards the effect of incorporating different task types on their learners’ oral interaction(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۳ , ۲۰۲۴
32 - 53
حوزههای تخصصی:
There are different task types to improve oral production. The present study investigated the perceptions of Iranian EFL teachers towards the efficiency of incorporating different task types on their learners’ oral interaction. The research was performed through the use of qualitative content analysis by using semi-structured interview data. The interview protocol was developed following discussions with experts in the field and previous research. The first group of participants included six Iranian female English teachers selected through convenience sampling. This group was interviewed for the purpose of extracting their perceptions of different task types and the effect of task types on the oral interaction before and after the study. The second group included 120 EFL learners who were recruited using convenience sampling. The researchers transcribed the audio-recorded interview data verbatim for data analysis. Subsequently, qualitative analysis was conducted on the transcriptions of interviews using coding procedures such as open coding, axial coding, and selective coding to recognize recurring patterns, themes, categories, and sub-categories within the collected data. The findings indicated that EFL teachers held highly positive perceptions regarding various forms of form-focused and meaningful tasks, as well as their impact on the oral interaction of EFL learners. This shows that teacher’ familiarity with and practice of different types of form focused and meaningful tasks have changed their perceptions of the effectiveness of various task types. Given that oral interaction in general is considered as a big achievement and advantage for EFL learners, it can be concluded that different form focused and meaningful tasks can provide EFL learners with competitive advantages in comparison to their counterparts at homogenous conditions.
Exploring ways of assessing intercultural competence: Introducing the bimodal assessment model(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۴ , ۲۰۲۴
26 - 48
حوزههای تخصصی:
Discovering the best solution for assessing intercultural communication is a big challenge all over the world. Thus, the current paper tried to find various ways of intercultural assessment in Iran by introducing a bimodal assessment model. Therefore, the researchers selected thirty Iranian teachers through convenience sampling as the participants of the study. By using a qualitative design, the required data were collected and by using inductive content analysis, the results were analyzed. The data collected and analyzed from interviews and observation sessions revealed that Iranian teachers used a blend of traditional and communicative methods to assess intercultural issues in their classes. Portfolio assessment, performance assessment, dynamic assessment, self/peer assessment, written quizzes, dialogues, and discussion, interview, and presentation are among the methods of assessing intercultural communication in Iran’s context. This study is of high importance for language teachers because they can use the findings as tools for assessing intercultural content in their classes and for intercultural experts to introduce these assessment tools to teachers in their training courses. The bimodal assessment model as the final product of this paper could pave the way for Iranian teachers as an assessment model.
EFL teachers’ pragmatic awareness and classroom practices influenced by an in-service training course of meta-pragmatics(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۵, Issue ۱ , ۲۰۲۴
14 - 44
حوزههای تخصصی:
The present study focused on the effect of an in-service meta-pragmatics training course on Iranian English as a Foreign Language (EFL) teachers’ pragmatic awareness and classroom pragmatic practices. A mixed methods design was used to achieve the objectives of the study. In the quantitative phase of the study, 300 EFL teachers were selected through convenience sampling and filled out the Pragmatic Awareness Questionnaire. In the qualitative phase, 60 of those teachers participated in a pragmatic training course. They were divided into experimental and control groups and underwent the processes of pretesting, intervention, and post-testing. Furthermore, 30 of these teachers were observed in terms of their teaching inter-language pragmatics both before and after the training course of meta-pragmatics. The results of the multivariate ANOVA (MANOVA) revealed that EFL teacher’s pragmatic awareness was relatively low. In addition, the findings unveiled a statistically significant difference between the EFL teachers’ meta-pragmatic awareness and their practices in terms of the 'language teacher' component. Moreover, the findings showed a statistically significant improvement in the EFL teachers’ pragmatic practices regarding teaching pragmatic features after receiving the instructions. The results of this study have some implications for stakeholders, namely EFL teacher trainers, EFL teachers, and EFL students.
مقایسه اثربخشی روش تدریس مبتنی بر یادگیری اکتشافی با تدریس عملکردی بر علاقه و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۴
237 - 258
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی روش تدریس مبتنی بر یادگیری اکتشافی با روش تدریس عملکردی بر علاقه و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پایه یازدهم در درس روانشناسی انجام شد. پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه های آزمایش و کنترل بود. دانش آموزان پسر پایه یازدهم شهرستان دیواندره جامعه آماری پژوهش را تشکیل دادند. در این پژوهش از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد و 60 نفر انتخاب و در سه گروه مساوی 20 نفری گمارش شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه علاقه به تحصیل کلر و سوبیا(1993) و نیز نمره اکتسابی در درس روانشناسی استفاده شد. نتایج نشان داد که در مرحله پس آزمون بین میانگین دو روش تدریس اکتشافی و عملکردی با گروه کنترل در متغیر پیشرفت تحصیلی از نظر آماری تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین، نتایج بیانگر این بود دو روش یادگیری اکتشافی و عملکردی بر بهبود علاقه نسبت به تحصیل در دانش آموزان گروه های آزمایش اثربخشی داشته اند.
ارزیابی عملکرد حرفه ای نو معلمان دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان از دیدگاه مدیران و معاونین مدارس ابتدایی استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۰
265 - 302
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی عملکرد حرفه ای نو معلمان مدارس ابتدایی استان اصفهان به روش توصیفی–پیمایشی بود. جامعه آماری 533 دانش آموخته دانشگاه فرهنگیان بود. 255 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای مبتنی بر منطقه تدریس انتخاب و عملکرد آن ها توسط مدیران و معاونین ارزیابی شد. ابزار پژوهش پرسشنامه بود که بر اساس مدل قهرمانی فرد و سید عباس زاده (1397) تنظیم شد. روایی پرسشنامه توسط متخصصین و پایایی آن با ضریب آلفای کرونباخ بالاتر از 8/0 تأیید شد. تحلیل داده ها با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام شد. نتایج نشان داد، عملکرد حرفه ای نو معلمان در مؤلفه های محیط یادگیری، رهبری، دانش و مهارت های برنامه ریزی و طراحی، دانش و مهارت های تدریس، نظارت و ارزشیابی، استفاده از فناوری، مسئولیت های قانونی، اخلاقی و دانش و مهارت های توسعه حرفه ای از حد متوسط بالاتر بود؛ اما با وضعیت مطلوب فاصله داشت. لذا آموزش دانشجومعلمان و همچنین آموزش نومعلمان در سال های اولیه خدمت نیازمند بذل توجه به استانداردهای تدریس کیفی و اثربخش می باشد.
نسبت ایدئولوژی، تربیت و برنامه درسی: مناقشه یا مغالطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
318 - 306
حوزههای تخصصی:
مواضع گوناگونی پیرامون نسبت ایدئولوژی، تربیت و برنامه درسی در محافل علمی و تربیتی ایران مطرح شده است که هر کدام پنداشت ها و برداشت های ویژه ای را در این باره بیان نموده اند. جمع بندی این مواضع را می توان در طیفی از دیدگاه های معتقد به ایدئولوژی ستیزی، ایدئولوژی زدایی و ایدئولوژی گرایی مورد بررسی قرار داد. از نظر رویکردهای ایدئولوژی ستیزی و ایدئولوژی زدایی، ایدئولوژیک کردن تربیت و برنامه درسی فاقد وجاهت تربیتی است و نباید تربیت ممزوج و ملحوظ در رویکردهای ایدئولوژیک باشند. در مقابل، ایدئولوژی گرایان بر این باورند که تربیت بالذات و ماهیتاً امری ایدئولوژیک است و ایدئولوژی ستیزی و ایدئولوژی زدایی از بطن مقوله تربیت و برنامه درسی غیرممکن و نامیسور است. از نظر رویکرد ایدئولوژی گرایان، رویکردهای ایدئولوژی زدایان که اغلب از پارادایم های فکری جریان انتقادی چپ گرای تعلیم و تربیت ارتزاق می کنند، خود وامدار و داعیه نظامی از ایدئولوژی های جایگزین و بدیل در جریان تعلیم و تربیت و برنامه درسی هستند. در این نوشتار سعی می گردد تا نسبت ایدئولوژی، تربیت و برنامه درسی و رویکردهای مطرح شده در این خصوص مورد بررسی قرار گیرد.
تحلیل محتوای کتاب های درسی ریاضی دوره اول متوسطه ایران بر اساس تعابیر مختلف احتمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام مطالعه حاضر، تحلیل محتوای بخش احتمال در کتاب های درسی ریاضی دوره اول متوسطه ایران بر اساس تعابیر کلاسیک، فراوانی گرا و ذهنی از احتمال است. این پژوهش، از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی محسوب می شود. رویکرد پژوهش، کمّی است و با روش تحلیل محتوایِ مقوله ای انجام شده است. جامعه آماری، کتاب های درسی ریاضی پایه های هفتم، هشتم و نهم چاپ 1400 و نمونه، به صورت هدفمند، بخش احتمال این کتاب ها انتخاب شده است. ابزار پژوهش، فرم تحلیل محتوای محقق ساخته بر اساس تعابیر سه گانه احتمال است. روایی محتوایی و صوری ابزار پژوهش توسط تنی چند از اعضای هیئت علمی دانشگاه های کشور در رشته های آموزش ریاضی، آمار و برنامه ریزی درسی و مؤلفین کتب درسی ریاضی مورد تأیید قرار گرفت. جهت اطمینان از پایایی روش کدگذاری، درصد توافق بین کدگذاران محاسبه شد. یافته های پژوهش نشان داد که 76 درصد از تکالیف موجود در بخش احتمالِ کتب درسی ریاضی دوره اول متوسطه بر حسب تعبیر کلاسیک طراحی شده است و دو تعبیر دیگر فقط 24 درصد از تکالیف را در بر می گیرد. از این 24 درصد، فقط 5 درصد به تعبیر فراوانی گرا مرتبط است و این میزان برای تعبیر فراوانی گرا، به عنوان مکمل تعبیر کلاسیک کافی به نظر نمی رسد. بررسی های تکمیلی نشان داد که در سه کتاب مزبور، فقط یک تکلیف با هدف برقراری ارتباط بین تعابیر احتمال طراحی شده است.
The comparative effects of intensive versus extensive recasts through grammar-focused tasks on Iranian intermediate EFL learners’ grammatical accuracy in writing(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Curriculum Research, Volume ۴, Issue ۴ , ۲۰۲۳
1 - 13
حوزههای تخصصی:
Grammatical accuracy has been controversial in L2 writing, and the utility of different types of corrective feedback has been enigmatic. Therefore, the present study attempted to explicate the impact of intensive versus extensive recasts through grammar-focused tasks on Iranian EFL learners’ grammatical accuracy in writing. To do so, 60 Iranian male and female EFL learners were assigned into two experimental groups (i.e., intensive and extensive groups) and one control group. After taking the Oxford Placement Test (OPT), the experimental groups received intended corrective feedback, while the control group did not receive any feedback. Then, the data was analyzed deploying both descriptive and inferential statistics. The results revealed the outperformance of experimental groups compared to the control group in the writing post-test. Also, it was concluded that extensive recast can improve EFL learners’ writing performance much better than intensive recast. The findings have some fruitful pedagogical implications for both teachers and materials developers.
بررسی تطبیقی دوره کارورزی دانشگاه فرهنگیان (ایران) و مراکز تربیت معلم فنلاند
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف از پژوهش حاضر، مطالعه تطبیقی دوره کارورزی در دانشگاه فرهنگیان ایران با دانشگاه های تربیت معلم فنلاند است زیرا کیفیت تربیت معلمان به میزان زیادی وابسته به کیفیت برگزاری دوره کارورزی و میزان اهمیت به این دوره می باشد. روش ها : به این منظور با استفاده از روش تطبیقی، تفاوت و شباهت های دوره کارورزی دو کشور بررسی شد. اطلاعات مورد نیاز برای پاسخگویی به پرسش ها از طریق وب سایت رسمی مجموعه های تخصصی، منابع کتابخانه ای و هم چنین اسناد رسمی، مقالات معتبر در دو کشور گردآوری شد. پژوهش از نظر ماهیت کیفی و از نظر روش اجرا تطبیقی و توصیفی است. جامعه پژوهش شامل کلیه دانشگاه های فرهنگیان دو کشور ایران و فنلاند که دوره کارورزی را ارائه می دهند، بود. یافته ها: مقایسه کارورزی این دو دانشگاه در دو بعد ویژگی های دوره کارورزی و محتوای برنامه درسی انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که از نظر دوره های کارورزی تمام وقت، شباهت هایی بین دو کشور وجود دارد اما برنامه کارورزی این دو کشوربه لحاظ ساختار و سرفصل های برنامه درسی متفاوتند. تعداد دوره های کارورزی در فنلاند و ایران مشابه یکدیگر هستند. همچنین در هر دو کشور دوره کارورزی رویکردی مشابه دارد. اما بین نظام تربیت معلم فنلاند با ایران در مواردی همچون میزان واحدهای کارورزی، اهداف، طول دوره (ساعت وترم)، مکان تفاوت هایی اساسی وجود دارد. نتیجه گیری: یافته های تحقیق نشان می دهد که از نظر دوره های کارورزی تمام وقت، شباهت هایی بین دو کشور وجود دارد. یافته های پژوهش حاضر می تواند به تصمیم گیران و برنامه ریزان نظام تربیت معلم ایران در رفع نقیصه های احتمالی موجود در اجرای دوره های کارورزی در دانشگاه فرهنگیان کمک کند.
محتوای برنامه درسی آموزش شایستگی های دوست داشتنی ترین خویشتن معلمان: مطالعه فرا ترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هجدهم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۰
177 - 210
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه چارچوب محتوای برنامه درسی آموزش شایستگی های دوست داشتنی ترین خویشتن برای تربیت معلمان بود.طرح سنتزپژوهی حاضر با رویکرد کیفی و به روش فراترکیب مبتنی بر الگوی سندلوسکی و باروسو انجام شده است. 44 مقاله تحقیقاتی از پایگاه داده ها بازیابی شد و از این تعداد 33 مقاله برای اهداف پژوهش استفاده گردید. براساس تحلیل فراترکیب انجام شده، 93 کداولیه، 18 مقوله و 3 بعد شناسایی شدند. مؤلفه های محتوای برنامه درسی دوست داشتنی ترین خویشتن معلمان در سه بعد نگرشی(خودمختاری،ذهن آگاهی یا اکنون زیستی، خودتأییدی و ...) ، مهارتی (تصویرسازی تجربیات، تصویر سازی فردی، اتوبیوگرافی، ...) و دانشی(آشنایی با پیوندهای اجتماعی و راهبردهای داستان سرایی و روایت گویی، راهبردای ارتقاء و توسعه خویشتن،راهبردهای ساخت و بازسازی دانش ، ...) نام گذاری گردیدند.درنهایت مبتنی بر یافته های پژوهش، یک چارچوب محتوایی برای آموزش شایستگی های دوست داشتنی ترین خویشتن به معلمان استخراج گردید، تا به عنوان یک نقشه راه برای تولید محتوا در برنامه درسی تربیت معلمان مورد استفاده برنامه ریزان قرار گیرد
رویکرد کیفی به تبیین و تحلیل نوآوری برنامه های درسی هنری در آموزش ابتدایی
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، شناسایی و تبیین مفهوم برنامه درسی، نوآوری، نوآوری برنامه درسی و نوآوری در برنامه های درسی هنری در آموزش ابتدایی می باشد. این پژوهش از نوع کاربردی است و از روش کیفی استفاده شده است. جامعه پژوهش جمعی از صاحب نظران آموزش هنر و معلمان با تجربه هنر و پژوهشگران داخل و خارج کشور و اعضای هیات علمی دانشگاه فرهنگیان بودند، که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 25 نفر از آنان انتخاب گردید. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته گردآوری گردید. برای تعیین اعتبار مصاحبه از اعتبار محتوا استفاده شد و اطمینان پذیری فرم مصاحبه با قرار دادن خلاصه مطالب و مقوله های تعیین شده در اختیار متخصصان بررسی شده است . یافته های کیفی بر اساس گویه بندی و مقوله بندی تحلیل شد. طبق نتایج تحقیق مهم ترین مفهوم برنامه درسی از دید صاحبنظران عبارتند از: مجموعه ای از کلیه ی فرصت های یادگیری رسمی ، مفهوم نسبی برنامه درسی و مهمترین ویژگی های متمایز برنامه های درسی هنری با سایر رشته ها عبارتند از: تاکید بیشتر بر فعالیت های عملی به جای مباحث نظری، نقش برنامه های درسی هنر در رشد روان شناختی و مهم ترین مفاهیم نوآوری برنامه های درسی عبارتند از: تغییرات اساسی در فرایند برنامه ریزی درسی، خلق یک رویکرد جدید در پدیدآوری برنامه درسی و مهمترین نمونه های نوآوری برنامه های درسی در آموزش هنر مقطع ابتدایی عبارتند از: به روزسازی مشخصات کلی، هدف، روش، سرفصل، منابع ومحتوای دروس، آموزش هنر به روش تحلیل و بررسی آثار هنری می باشد.
بررسی تصاویر صفحه عنوان فصل های کتاب علوم تجربی دوم دبستان از لحاظ تناسب رنگ با ویژگی های روان شناختی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل محتوای صفحه عنوان فصل های کتاب علوم تجربی دوم دبستان از لحاظ تناسب رنگ ها با ویژگی های روان شناختی دانش آموزان اجرا شد. روش پژوهش بر اساس تحلیل محتوای مقوله ای و کلیه تصاویر صفحه عنوان فصل های کتاب علوم تجربی دوم دبستان به عنوان جامعه پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفت. در این راستا داده ها بر اساس معیارهای ارزیابی تصاویر گردآوری شد. نتایج نشان داد که از لحاظ رنگ غالب به کار رفته در تصاویر مذکور به ترتیب سبز 42%، سفید و قهوه ای هر کدام 21%، سیاه 14%، آبی و بنفش هر کدام 7% را شامل شدند. نتیجه اینکه رنگ های تصاویر صفحه عنوان فصل های کتاب با ویژگی های روان شناختی دانش آموزان در ترجیح رنگ های گرم تناسب ندارد؛ لذا این تصاویر به بازنگری نیاز دارد.